Tag؛

زمانی برای غلبه بر محدودیت ها ؛ گزارش دیجیاتو از رویداد «آموزش فریلنسینگ به معلولان»

زمانی برای غلبه بر محدودیت ها ؛ گزارش دیجیاتو از رویداد «آموزش فریلنسینگ به معلولان»

همانطور که پیش از این در دیجیاتو خواندید، رویداد «» در هفته گذشته توسط برگزار شد. در طی این رویداد، که با همکاری خیریه همگام و به وقوع پیوست، جمعی از توان یابان با حضور در دوره ای ۳ روزه مهارت های لازم جهت انجام پروژه ها به صورت دورکاری را فرا گرفتند.

در طی این رویداد تلاش شد تا به شرکت کننده ها نشان داده شود علیرغم شرایط نامساعد شهری و باورهای غلط موجود در جامعه، یک فرد توان یاب می تواند از محدودیت ها گذر کرده و از مهارت های خویش به نحوی عالی استفاده نماید.

تشویق توان یابان به حضور فعال تر، بی شک می تواند استعدادهای نابی را به بازار کار تزریق نماید و نیروهای تازه نفسی را در جامعه پرورش دهد. امیدواریم در آینده شاهد رویدادهای بیشتری با تمرکز بر روی این موضوع باشیم.

در ادامه از شما دعوت می کنیم گزارش دیجیاتو از این رویداد و مصاحبه با چند تن از شرکت کنندگان را مشاهده نمایید.

The post appeared first on .

زمانی برای غلبه بر محدودیت ها ؛ گزارش دیجیاتو از رویداد «آموزش فریلنسینگ به معلولان»

آغاز ساماندهی کانال های تلگرام ؛ چگونه کانال خود را به ثبت برسانیم؟

آغاز ساماندهی کانال های تلگرام ؛ چگونه کانال خود را به ثبت برسانیم؟

اگر به خاطر داشته باشید، تقریبا از ماه گذشته زمزمه هایی مبنی بر تصمیم جدی شورای عالی مجازی جهت نظارت دقیق تر بر محتوای پیام رسان تلگرام شنیده می شد. گفته شده بود که به موجب این تصمیم، صاحبان کلیه کانال های تلگرام دارای بیش از 5 هزار نفر عضو از تاریخی مشخص به بعد موظف می شوند که هویت خود را در سامانه «ساماندهی» وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ثبت برسانند.

به معنای دقیق تر، ادامه فعالیت کانال های پرجمعیت بدون دریافت مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی غیر ممکن خواهد بود. چه خوب و چه بد، این تصمیم بالاخره به طور قانونی به ثبت رسمی رسید و صاحبان کانال های دارای بیش از 5 هزار عضو لازم است از تاریخ 7 بهمن لغایت 7 اسفند 1395 نسبت به احراز هویت کانال خود در وبسایت «ساماندهی» وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام کنند.

از این پس ادامه فعالیت کانال های پرجمعیت تلگرامی بدون دریافت مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی غیر ممکن خواهد بود

مرتضی موسویان، رئیس مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اذعان داشته تا این لحظه 11 هزار و 10 کانال تلگرامی با بیش از 5 هزار کاربر شناسایی شده که گردانندگان آن ها ملزم به ثبت اطلاعات خود در این سامانه هستند.

پس از ثبت اطلاعات ادمین کانال در سامانه، کد یونیکی در اختیار وی قرار داده می شود که شناسه الکترونیکی محتوای دیجیتال کانال وی محسوب شده و باید در آن قرار داده شود. بنابراین کاربران با مشاهده این کد می توانند از معتبر بودن کانال مربوطه اطمینان حاصل نمایند.

با توجه به این که از این پس احتمالا ادامه کار بسیاری از کانال های تلگرام بدون ثبت رسمی در سامانه وزارت ارشاد ممکن نیست، تصمیم گرفتیم تا یک مطلب راهنمای قدم به قدم از چگونگی ثبت کانال در این سامانه را برایتان آماده کنیم. پس تا پایان همراه ما باشید.

چگونه کانال خود را به ثبت برسانیم؟

1- اولین قدم، ثبت نام در وبسایت است. پس از ورود به لینک از گوشه بالا و سمت راست صفحه روی نوشته قرمز رنگ «ثبت نام و ثبت رسانه» کلیک کنید. توجه داشته باشید که برای تکمیل ثبت نام در این قسمت، لازم است که شماره تلفن همراه و کد ملی خود را هم وارد نمایید.

کد ملی وارد شده بلافاصله با مشخصات تان در سامانه ثبت احوال کشور مقایسه شده و در صورت درست بودن، تأیید می گردد.

2- در این مرحله هویت شما به عنوان صاحب کانال در سامانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ثبت رسیده. حالا نوبت آن است که اطلاعات کانال را وارد کنید. وارد قسمت «افزودن رسانه بر خط» شده و در قسمت نوع رسانه «کانال تلگرام» را برگزینید.

سپس در فیلدهای خالی به ترتیب عنوان کانال و شناسه کانال (بدون نوشتن @) را وارد نمایید.

 

3- بعد آن که اطلاعات کانال تان را وارد کردید، باید به سامانه مهلت بدهید که پس از بررسی محتوا آن را از نظر فنی تأیید کند. جهت ارائه درخواست بررسی فنی، روی گزینه «انجام تأییدیه فنی» اشاره کنید.

4- به مرحله اصلی ثبت کانال رسیدیم. پس از فشردن دکمه انجام تأییدیه فنی، صفحه ای نمایان شده و یک کُد مخصوص در اختیارتان قرار می گیرد. کد مذکور باید چنین شکلی داشته باشد: عدد هشت رقمی-اسم کانال-verify.

برای تأیید کانال ارائه این کد ضروری است.

5- مرحله بعدی ارائه این کد به یک ربات تلگرامی است؛ رباتی طراحی شده توسط سامانه ساماندهی به نام iransamandehibot@ که می بایست آن را برای مدتی کوتاه به عنوان یکی از ادمین های کانال تان معرفی کنید.

جهت این کار کافیست در تنظیمات کانال iransamandehibot را به عنوان ادمین معرفی نموده و سپس دکمه استارت را بزنید. اینجا ربات از شما کدی که در مرحله قبلی دریافت کرده اید را طلب می کند. کد را وارد کرده و منتظر تأیید بنشینید.

6- خوشبختانه تأیید بلافاصله انجام می شود، و ربات هم به طور خودکار از لیست ادمین ها حذف خواهد شد. تبریک می گوییم، کانال شما در این مرحله با موفقیت به ثبت رسیده است. حالا باید پیغامی مشابه تصویر پایین ببینید:

در نهایت کدی به عنوان شامد هم در اختیار کانال ها قرار می گیرد و ادمین ها می توانند با قرار دادن لینک دریافتی از سامانه، مخاطبین را از ثبت شدن کانال آگاه کنند. اما ظاهرا این لینک در حال حاضر کار نمی کند:

در هر صورت به شکلی که دیدید، در مدت زمانی کوتاه قادر به ثبت رسمی کانال تان خواهید بود تا بدون تشویش و اضطراب بتوانید با خیال راحت به فعالیت در آن ادامه بدهید.

مسئولین دولت معتقدند که اجرای این قانون می تواند جلوی بسیاری از کلاه برداری ها، اقدامات غیر قانونی و اشاعه فحشا در محیط این پیام رسان محبوب را گرفته و اعتماد به عملکرد کانال ها را برای مردم آسان تر کند.

اما اینجا سوالی مطرح می شود: تکلیف کانال هایی که تا مهلت تعیین شده برای ثبت رسمی اقدام نکنند چه خواهد شد؟ در صورتی که قرار باشد الگوی ساماندهی سایت های اینترنتی در تلگرام نیز دنبال شود، یقینا کانال های غیر اخلاقی و حاوی محتوای مجرمانه نیز می بایست مسدود گردند.

اما آیا انجام این کار از لحاظ فنی شدنی است؟ اگر پاسخ مثبت است، پس چرا تا کنون کانال های تلگرامی حاوی محتوای غیر اخلاقی مسدود نشده اند؟

در هر صورت باید منتظر ماند و دید که آیا این افزایش فشار و نظارت بر کانال ها در نهایت نتیجه مثبتی در پی خواهد داشت یا بالعکس، کاربران ایرانی را از فعالیت در محیط تلگرام دلسرد کرده و آن ها را برای مهاجرت به پیام رسان های دیگر تشویق خواهد کرد.

نظر شما چیست؟ تصور می کنید که اجرای این قانون تا چه حد می تواند در ساماندهی فعالیت های تلگرامی موثر باشد؟ با ما در میان بگذارید.

The post appeared first on .

آغاز ساماندهی کانال های تلگرام ؛ چگونه کانال خود را به ثبت برسانیم؟

بررسی دیجیاتو: ال جی X Screen ؛ نما به توان 2

بررسی دیجیاتو: ال جی X Screen ؛ نما به توان 2

ال جی همیشه جزو شرکت‌ های نوآور بوده و بسیاری از اولین‌ ها را برای ما به ارمغان آورده؛ از نمایشگر با حاشیه کم گرفته تا قاب چرمی و دوربین با تنظیمات حرفه ‌ای و در G5، دوربین دوگانه با لنز واید. اما اخیراً اوضاع پرچمدار جدیدش یعنی G5 چندان باب میل چشم بادامی ها نبوده و شاید همین مسأله، دلیلی برای معرفی سری‌ های جدید تلفن‌ های هوشمند این شرکت باشد. در واقع ال جی نخواسته که تمام تخم‌ مرغ‌ هایش را در یک سبد بگذارد.

در روزگاری که میانبرها و قابلیت‌ های جانبی موبایل ‌ها اهمیت ویژه ‌ای پیدا کرده ‌اند، سامسونگ سری Edge را ساخت که نواری را در کنار نمایشگر برای همین قابلیت‌های جانبی اختصاص داده و به دلیل خمیده بودن، فضای کمتری نسبت به یک نمایشگر تخت اشغال می‌کند. قابلیت جالبی است اما نباید از قیمت بالای سری اج سامسونگ چشم پوشی کنیم.

بعضی افراد به دنبال این هستند که مدام نوتیفیکیشن‌ هایشان را ببینند، به میانبرها دسترسی داشته باشند و از همه مهم‌تر، آن حس خاص بودن را تجربه کنند اما بودجه کمتری برای این کار اختصاص داده اند. ال جی برای این دسته از افراد یک میان رده خاص طراحی کرده؛ موبایلی که نمایشگر یک نوار اضافه در بالای خود دارد و علاوه بر ایجاد دسترسی به میانبرها، همیشه روشن است تا مبادا زمان از دستتان در برود.

طراحی

ال جی در طراحی X Screen به گذشته خود بازگشته به طوری که ما را به یاد Nexus 5 می اندازد؛ با دیدن پشت دستگاه حتی می‌توان گفت از موبایل‌های سری Galaxy S الهام گرفته است. حالت شیشه ای آن و شکل و نحوه قرارگیری دوربین آن کاملاً یادآور گلکسی اس 6 و اس 7 است. با این حال نمی توان منکر این شد که بدنه تخت و براق ظاهر نسبتاً لوکسی به دستگاه بخشیده و آن را از بسیاری از میان رده ها متمایز می سازد.

همین که X Screen را در دست می‌گیرید، وزن کم آن قبل از همه چیز نظر شما را به خودش جلب می کند. این تلفن هوشمند با وزن 120 گرم جزو موبایل های سبک قرار می گیرد. استفاده از پلاستیک در بدنه X S تأثیر به سزایی در کاهش وزن آن داشته است.

ال جی دلش نیامده وقتی کسی موبایل را در دست شما می بیند فکر کند پلاستیکی است و سعی کرده بافت های فلز و شیشه را در آن ایجاد کند. اما شاسی پلاستیکی فلز مانند دور آن زیاد چنگی به دل نمی زند و شیشه ای بودن آن باعث می شود روی سطوح صاف لیز بخورد و اثر انگشت نیز روی آن باقی بماند.

بدنه X S ابعادی معادل 142.6×71.8 میلی متر دارد و ضخامت آن به 7.1 میلی متر می رسد. ال جی با زاویه دادن به لبه های کنار دستگاه کاری کرده که ضخامت دستگاه را کمتر از مقدار واقعی اش احساس کنید. نوار فلز مانند کناری نیز باعث می شود ضخامت X S در ظاهر کمتر به نظر برسد.

کنار سمت راست دستگاه درگاه کارت حافظه و سیم کارت وجود دارد. این موبایل از دو سیم کارت پشتیبانی می کند که البته باید بین سیم کارت دوم و کارت حافظه، یکی را انتخاب کنید. زیر دستگاه نیز شلوغ ترین قسمت آن است که جک 3.5 میلی متری صدا، میکروفون، درگاه Micro USB و اسپیکر در آن قرار دارند.LG X Screen  در رنگ های سفید، مشکی و صورتی-طلایی عرضه خواهد شد.

نمایشگر

احتمالاً وقتی نام ال جی را می شنوید، انتظار دارید با یک نمایشگر بسیار واضح رو به رو شوید. در X S ال جی سعی کرده بگوید رزولوشن همه چیز نیست و باید همان قدر که به رزولوشن اهمیت می دهیم، باید به کاربرد نمایشگر هم توجه داشته باشیم. موبایل جدید این شرکت از یک نمایشگر 4.93 اینچی با رزولوشن HD بهره می برد که به یک نمایشگر دوم 1.76 اینچی با رزولوشن 520×80 پیکسل مجهز است.

خوشبختانه ال جی همیشه حتی در موبایل های میان رده خودش به نمایشگر توجه داشته است. این نمایشگر از پنل IPS برخوردار است که یعنی شاهد رنگ های با طراوت و پویا در عین حال، واقعی هستیم. البته درجه رنگ ها کمی به سردی گرایش دارد.

کنتراست نمایشگر در حد مطلوبی است؛ بنابراین رنگ مشکی با خلوص نسبتاً بالا، و تصاویر با عمق خوبی نمایش داده می شوند. عدد دقیقی از حداکثر میزان روشنایی نمایشگر نداریم اما خوانایی نمایشگر زیر نور آفتاب کاملاً خوب است و می توانید بدون مشکل، متن ها و تصاویر را ببینید.

بدون در نظر گرفتن نمایشگر دوم، نمایشگر اصلی حدود 65 درصد فضای جلوی دستگاه را به خودش اختصاص داده است و چگالی آن نیز با توجه به 298 پیکسل در اینچ می رسد. شاید تراکم پیکسل پایین را بتوان تنها مشکل اصلی نمایشگر دانست. با این حال، اگر زیاد نمایشگر را به چشمان خود نزدیک نکنید اصلاً متوجه این مسأله نخواهید شد.

به نظر می رسد انتخاب این رزولوشن بهترین حالتی بوده که ال جی می توانسته انجام دهید چون اگر رزولوشن بیشتر از این می شد، مصرف باتری افزایش می یافت و همه این ها روی قیمت تمام شده دستگاه تأثیر می گذاشت. البته قابلیت Knock Code و روشن کردن نمایشگر با دو ضربه همچنان به عنوان بخشی جدا نشدنی از موبایل های ال جی در X Screen نیز وجود دارد.

اما می رسیم به مهم ترین بخش ماجرا یعنی نمایشگر دوم. این نمایشگر طوری برنامه ریزی شده که عملکرد مستقلی از نمایشگر اصلی دارد. وقتی نمایشگر خاموش است، این قسمت با نور کم همچنان روشن باقی می ماند و ساعت، باتری و تاریخ را نشان می دهد اما از آنجا که پس زمینه مشکی دارد، انرژی کمی مصرف می کند.

نکته جالب این که وقتی نمایشگر خاموش است، به نظر می رسد پیکسل های مشکی نمایشگر دوم مانند نمایشگرهای AMOLED خاموش می شوند اما نمایشگر IPS چنین قابلیتی ندارد و در این حالت چون نور نمایشگر کم می شود، اینطور به نظر می رسد. اگر نمایشگر را روشن و همچنان با نمایشگر دوم کار کنید، متوجه خواهید شد که پیکسل های مشکی نیز روشن هستند و نور می دهند.

این بخش نمایشگر قابلیت نمایش متن ها و نوتیفیکیشن ها را دارد. برای کار کردن با سایر قابلیت های آن، کافیست روی آن به چپ یا راست سوایپ کنید تا به آیکن های میانبر تنظیم پروفایل صدا، وای فای، چراغ قوه و بلوتوث دسترسی داشته باشید. همچنین می توانید پخش موسیقی را نیز از همین قسمت کنترل کنید.

با روشن کردن نمایشگر، آیکن های میانبر اپلیکیشن ها نیز در این نوار قابل دسترسی خواهند بوند. اما انتخاب این که چه میانبرهایی آن جا باشند، از کنترل شما خارج است. بنابراین مشکل نمایشگر را می توانیم عدم قابلیت شخصی سازی بدانیم.

نرم افزار

LG X Screen همراه با اندروید 6.0.1 عرضه شده که آخرین نسخه رابط کاربری اختصاصی ال جی بر آن سوار شده است. ویژگی بارز این رابط کاربری این است که صفحه اصلی و منوی اپلیکیشن ها ادغام شده اند و همه چیز در یک صفحه در دسترس شما است.

یکی از قابلیت های X Screen، Bluetooth Low Energy یا به اختصار، BLE است. با استفاده از این قابلیت، بلوتوث موبایل شما همیشه روشن و آماده دریافت یا ارسال فایل ها است. بلوتوث در این حالت انرژی کمتری مصرف می کند. با این حال، هنوز هم وای فای دیرکت راه بهتری برای انتقال فایل محسوب می شود که به صورت مستقیم در تنظیمات بسیاری از موبایل ها وجود ندارد و باید برای استفاده از آن، اپلیکیشن جداگانه ای نصب کنید.

ال جی علاقه زیادی به Memo و یادداشت برداری دارد اما هیچ گاه روی قلم های استایلوس به طور جدی سرمایه گذاری نکرد. با این حال اپلیکیشن QuickMemo+ آن همراه همیشگی تلفن های هوشمندش است و حتی می توانید از نوار نوتیفیکیشن ها هم به آن دسترسی داشته باشید.

اپلیکیشن دیگری که حضور آن جدی تر شده، LG Backup است. امروز تقریباً همه شرکت ها سرویس های ذخیره سازی و پشتیبان گیری ابری اختصاصی خودشان را راه اندازی کرده اند. ال جی نیز به همین سو رفته و با داشتن یک حساب کاربری ال جی، می توانید از فایل های خودتان پشتیبان بگیرید و هر موقع که نیاز داشتید آن ها را برگردانید.

دوربین

دوربین X Screen رزولوشنی برابر با 13 مگاپیکسل دارد و به یک فلش تک رنگ مجهز است. این دوربین قابلیت فیلم برداری Full HD را دارد. دوربین جلوی این موبایل نیز 8 مگاپیکسلی است. همانطور که ال جی در طراحی به گذشته برگشته، به نظر می رسد در دوربین نیز همین اتفاق افتاده و از نظر امکانات، با دوربینی مشابه G3 و حتی ضعیف تر طرف هستیم.

دو حالت برای عکاسی وجود دارند: Simple و Auto. در حالت Auto تنظیمات به طور خودکار انجام می گیرند و شما فقط باید دکمه شاتر را لمس کنید. در حالت Simple تنظیمات همچنان خودکار هستند اما آیکن های صفحه هم محو می شوند و با ضربه روی هر قسمت نمایشگر، می توانید عکس بگیرید.

قابلیت های دوربین به عکاسی پانوراما و گرفتن سلفی با حرکت دست خلاصه می شوند. با مشت کردن دستتان دوربین با 3 شمارش معکوس از شما عکس می گیرد و اگر دو بار دستتان را مشت کنید، 4 عکس پشت سر هم می گیرد.

هیچ تنظیماتی حتی برای رزولوشن دوربین وجود ندارد. رابط کاربری بسیار خوب طراحی شده و کار کردن با آن راحت است اما سادگی هم حدی دارد. به نظر می رسد ال جی مفهوم سادگی را خوب درک نکرده باشد. سادگی به معنی فدا کردن قابلیت ها نیست. سادگی یعنی بتوانیم به راحت ترین شکل، از بیشترین امکانات بهترین استفاده را ببریم.

از نظر کیفیت تصاویر می توانیم X Screen را یک 13 مگاپیکسلی معمولی بدانیم. تصاویر از نظر جزئیات و نور ضعیف هستند و سرعت فوکوس دوربین نیز پایین است. در نور کم هم با توجه به دیافراگم f/2.2 نمی توانیم انتظار نور مناسبی در عکس ها داشته باشیم. این موارد برای دوربین جلو نیز صدق می کنند اما حساسیت کمتری نسبت به آن وجود دارد.

سخت افزار

تلفن دو نمایشگره کره ای ها به چیپست اسنپدراگون 410 با پردازنده چهار هسته ای 1.2 گیگاهرتزی مجهز شده و دارای 2 گیگابایت رم است. امروز چنین سخت افزاری زیاد چنگی به دل نمی زند اما اگر استفاده تان از موبایل به کارهای ساده و سبک محدود می شود، می توانید روی آن حساب کنید.

جا به جایی در منوها روان و بدون لگ است که حساسیت بالای خود نمایشگر هم تأثیر به سزایی در آن دارد. اما اجرای اپلیکیشن ها گاهی اوقات با تأخیر زیادی همراه است که ممکن است برایتان آزار دهنده باشد. اگر هم به فکر بازی کردن هستید، بهتر است سمت بازی های سه بعدی و سنگین نروید؛ اما بازی های دو بعدی و سبک به خوبی روی X Screen اجرا می شوند.

حافظه داخلی این دستگاه 16 گیگابایت است که برای موبایلی در این رده کاملاً معقول محسوب می شود. با این حال اگر کافی نبود، می توانید از طریق درگاه کارت حافظه تا 256 گیگابایت آن را افزایش دهید. البته با وجود سخت افزار نه چندان قدرتمند X S بعید می دانیم این موبایل عملاً کشش این حجم از اطلاعات را داشته باشد.

ارتباطات

X Screen از دو سیم کارت و نسل چهارم شبکه مخابراتی پشتیبانی می کند. ال جی برای بهبود کیفیت صدا در حین مکالمه، این موبایل را به میکروفون مجهز کرده که میکروفون دوم در بالا قرار دارد و نویز محیط را از بین می برد. این میکروفون علاوه بر حذف نویز، قابلیت ضبط صدای استریو را نیز برای ویدیوهای گرفته شده با دوربین به همراه می آورد.

یکی از قابلیت های جالب تلفن در X Screen، Ringtone ID نام دارد. این قابلیت بر اساس شماره تلفن شخص تماس گیرنده، زنگ موبایلی برای او تولید می کند و به این روش، متناظر با هر شماره تلفن، یک زنگ موبایل اختصاصی می سازد. از دیگر قابلیت های ارتباطی این تلفن هوشمند می توانیم به NFC و بلوتوث نسخه 4.1 اشاره کنیم. X Screen از فناوری LE نیز برای بلوتوث پشتیبانی می کند که مخفف Low Energy است و مصرف انرژی بلوتوث را کاهش می دهد.

باتری

موبایل جدید ال جی دارای یک باتری 2300 میلی آمپری غیر قابل تعویض است که می تواند یک روز کامل شما را همراهی کند. در روزی که ما برای آزمون باتری X Screen را زیر نظر داشتیم، بعد از استفاده نسبتاً سنگین شامل دیدن 90 دقیقه ویدیو با حداکثر نور نمایشگر، گوش دادن به موسیقی، وبگردی با وای فای و اینترنت سلولار و …، توانست یک روز کامل با ما همراه باشد و حتی صبح روز بعد حدود 20 درصد شارژ داشت.

بنابراین می توانید روی باتری آن حساب کنید. علاوه بر رزولوشن HD نمایشگر، می توانیم اندروید 6 را نیز در عملکرد نسبتاً خوب باتری مؤثر بدانیم. اگر هم در مواقع ضروری به باتری بیشتری نیاز داشتید، می توانید در بخش تنظیمات حالت ذخیره باتری را فعال کنید. این قابلیت امکان فعالسازی خود در هنگام رسیدن باتری به 15 یا 5 درصد را نیز دارد.

جمع بندی

ال جی نشان داده همواره به فکر نوآوری است؛ حتی در موبایل های نه چندان رده بالای خود. از ویژگی های خوب X Screen می توانیم به نمایشگر دوم (بدون افزایش ضخامت و عرض دستگاه)، نمایشگر خوب و عملکرد مطلوب باتری اشاره کنیم. شاید تنها بخش ضعیف X Screen عملکرد دوربین آن باشد که با توجه به قیمت این موبایل عجیب هم نیست. با این حال اگر دوربین بهتری می خواهید، با حدود 100 هزار تومن هزینه بیشتر، می توانید را بگیرید که دوربین آن به مراتب بهتر است.

ال جی X Screen با قیمت در بازار به فروش می رسد.

The post appeared first on .

بررسی دیجیاتو: ال جی X Screen ؛ نما به توان 2

ال جی همیشه جزو شرکت‌ های نوآور بوده و بسیاری از اولین‌ ها را برای ما به ارمغان آورده؛ از نمایشگر با حاشیه کم گرفته تا قاب چرمی و دوربین با تنظیمات حرفه ‌ای و در G5، دوربین دوگانه با لنز واید. اما اخیراً اوضاع پرچمدار جدیدش یعنی G5 چندان باب میل چشم بادامی ها نبوده و شاید همین مسأله، دلیلی برای معرفی سری‌ های جدید تلفن‌ های هوشمند این شرکت باشد. در واقع ال جی نخواسته که تمام تخم‌ مرغ‌ هایش را در یک سبد بگذارد.

در روزگاری که میانبرها و قابلیت‌ های جانبی موبایل ‌ها اهمیت ویژه ‌ای پیدا کرده ‌اند، سامسونگ سری Edge را ساخت که نواری را در کنار نمایشگر برای همین قابلیت‌های جانبی اختصاص داده و به دلیل خمیده بودن، فضای کمتری نسبت به یک نمایشگر تخت اشغال می‌کند. قابلیت جالبی است اما نباید از قیمت بالای سری اج سامسونگ چشم پوشی کنیم.

بعضی افراد به دنبال این هستند که مدام نوتیفیکیشن‌ هایشان را ببینند، به میانبرها دسترسی داشته باشند و از همه مهم‌تر، آن حس خاص بودن را تجربه کنند اما بودجه کمتری برای این کار اختصاص داده اند. ال جی برای این دسته از افراد یک میان رده خاص طراحی کرده؛ موبایلی که نمایشگر یک نوار اضافه در بالای خود دارد و علاوه بر ایجاد دسترسی به میانبرها، همیشه روشن است تا مبادا زمان از دستتان در برود.

طراحی

ال جی در طراحی X Screen به گذشته خود بازگشته به طوری که ما را به یاد Nexus 5 می اندازد؛ با دیدن پشت دستگاه حتی می‌توان گفت از موبایل‌های سری Galaxy S الهام گرفته است. حالت شیشه ای آن و شکل و نحوه قرارگیری دوربین آن کاملاً یادآور گلکسی اس 6 و اس 7 است. با این حال نمی توان منکر این شد که بدنه تخت و براق ظاهر نسبتاً لوکسی به دستگاه بخشیده و آن را از بسیاری از میان رده ها متمایز می سازد.

همین که X Screen را در دست می‌گیرید، وزن کم آن قبل از همه چیز نظر شما را به خودش جلب می کند. این تلفن هوشمند با وزن 120 گرم جزو موبایل های سبک قرار می گیرد. استفاده از پلاستیک در بدنه X S تأثیر به سزایی در کاهش وزن آن داشته است.

ال جی دلش نیامده وقتی کسی موبایل را در دست شما می بیند فکر کند پلاستیکی است و سعی کرده بافت های فلز و شیشه را در آن ایجاد کند. اما شاسی پلاستیکی فلز مانند دور آن زیاد چنگی به دل نمی زند و شیشه ای بودن آن باعث می شود روی سطوح صاف لیز بخورد و اثر انگشت نیز روی آن باقی بماند.

بدنه X S ابعادی معادل 142.6×71.8 میلی متر دارد و ضخامت آن به 7.1 میلی متر می رسد. ال جی با زاویه دادن به لبه های کنار دستگاه کاری کرده که ضخامت دستگاه را کمتر از مقدار واقعی اش احساس کنید. نوار فلز مانند کناری نیز باعث می شود ضخامت X S در ظاهر کمتر به نظر برسد.

کنار سمت راست دستگاه درگاه کارت حافظه و سیم کارت وجود دارد. این موبایل از دو سیم کارت پشتیبانی می کند که البته باید بین سیم کارت دوم و کارت حافظه، یکی را انتخاب کنید. زیر دستگاه نیز شلوغ ترین قسمت آن است که جک 3.5 میلی متری صدا، میکروفون، درگاه Micro USB و اسپیکر در آن قرار دارند.LG X Screen  در رنگ های سفید، مشکی و صورتی-طلایی عرضه خواهد شد.

نمایشگر

احتمالاً وقتی نام ال جی را می شنوید، انتظار دارید با یک نمایشگر بسیار واضح رو به رو شوید. در X S ال جی سعی کرده بگوید رزولوشن همه چیز نیست و باید همان قدر که به رزولوشن اهمیت می دهیم، باید به کاربرد نمایشگر هم توجه داشته باشیم. موبایل جدید این شرکت از یک نمایشگر 4.93 اینچی با رزولوشن HD بهره می برد که به یک نمایشگر دوم 1.76 اینچی با رزولوشن 520×80 پیکسل مجهز است.

خوشبختانه ال جی همیشه حتی در موبایل های میان رده خودش به نمایشگر توجه داشته است. این نمایشگر از پنل IPS برخوردار است که یعنی شاهد رنگ های با طراوت و پویا در عین حال، واقعی هستیم. البته درجه رنگ ها کمی به سردی گرایش دارد.

کنتراست نمایشگر در حد مطلوبی است؛ بنابراین رنگ مشکی با خلوص نسبتاً بالا، و تصاویر با عمق خوبی نمایش داده می شوند. عدد دقیقی از حداکثر میزان روشنایی نمایشگر نداریم اما خوانایی نمایشگر زیر نور آفتاب کاملاً خوب است و می توانید بدون مشکل، متن ها و تصاویر را ببینید.

بدون در نظر گرفتن نمایشگر دوم، نمایشگر اصلی حدود 65 درصد فضای جلوی دستگاه را به خودش اختصاص داده است و چگالی آن نیز با توجه به 298 پیکسل در اینچ می رسد. شاید تراکم پیکسل پایین را بتوان تنها مشکل اصلی نمایشگر دانست. با این حال، اگر زیاد نمایشگر را به چشمان خود نزدیک نکنید اصلاً متوجه این مسأله نخواهید شد.

به نظر می رسد انتخاب این رزولوشن بهترین حالتی بوده که ال جی می توانسته انجام دهید چون اگر رزولوشن بیشتر از این می شد، مصرف باتری افزایش می یافت و همه این ها روی قیمت تمام شده دستگاه تأثیر می گذاشت. البته قابلیت Knock Code و روشن کردن نمایشگر با دو ضربه همچنان به عنوان بخشی جدا نشدنی از موبایل های ال جی در X Screen نیز وجود دارد.

اما می رسیم به مهم ترین بخش ماجرا یعنی نمایشگر دوم. این نمایشگر طوری برنامه ریزی شده که عملکرد مستقلی از نمایشگر اصلی دارد. وقتی نمایشگر خاموش است، این قسمت با نور کم همچنان روشن باقی می ماند و ساعت، باتری و تاریخ را نشان می دهد اما از آنجا که پس زمینه مشکی دارد، انرژی کمی مصرف می کند.

نکته جالب این که وقتی نمایشگر خاموش است، به نظر می رسد پیکسل های مشکی نمایشگر دوم مانند نمایشگرهای AMOLED خاموش می شوند اما نمایشگر IPS چنین قابلیتی ندارد و در این حالت چون نور نمایشگر کم می شود، اینطور به نظر می رسد. اگر نمایشگر را روشن و همچنان با نمایشگر دوم کار کنید، متوجه خواهید شد که پیکسل های مشکی نیز روشن هستند و نور می دهند.

این بخش نمایشگر قابلیت نمایش متن ها و نوتیفیکیشن ها را دارد. برای کار کردن با سایر قابلیت های آن، کافیست روی آن به چپ یا راست سوایپ کنید تا به آیکن های میانبر تنظیم پروفایل صدا، وای فای، چراغ قوه و بلوتوث دسترسی داشته باشید. همچنین می توانید پخش موسیقی را نیز از همین قسمت کنترل کنید.

با روشن کردن نمایشگر، آیکن های میانبر اپلیکیشن ها نیز در این نوار قابل دسترسی خواهند بوند. اما انتخاب این که چه میانبرهایی آن جا باشند، از کنترل شما خارج است. بنابراین مشکل نمایشگر را می توانیم عدم قابلیت شخصی سازی بدانیم.

نرم افزار

LG X Screen همراه با اندروید 6.0.1 عرضه شده که آخرین نسخه رابط کاربری اختصاصی ال جی بر آن سوار شده است. ویژگی بارز این رابط کاربری این است که صفحه اصلی و منوی اپلیکیشن ها ادغام شده اند و همه چیز در یک صفحه در دسترس شما است.

یکی از قابلیت های X Screen، Bluetooth Low Energy یا به اختصار، BLE است. با استفاده از این قابلیت، بلوتوث موبایل شما همیشه روشن و آماده دریافت یا ارسال فایل ها است. بلوتوث در این حالت انرژی کمتری مصرف می کند. با این حال، هنوز هم وای فای دیرکت راه بهتری برای انتقال فایل محسوب می شود که به صورت مستقیم در تنظیمات بسیاری از موبایل ها وجود ندارد و باید برای استفاده از آن، اپلیکیشن جداگانه ای نصب کنید.

ال جی علاقه زیادی به Memo و یادداشت برداری دارد اما هیچ گاه روی قلم های استایلوس به طور جدی سرمایه گذاری نکرد. با این حال اپلیکیشن QuickMemo+ آن همراه همیشگی تلفن های هوشمندش است و حتی می توانید از نوار نوتیفیکیشن ها هم به آن دسترسی داشته باشید.

اپلیکیشن دیگری که حضور آن جدی تر شده، LG Backup است. امروز تقریباً همه شرکت ها سرویس های ذخیره سازی و پشتیبان گیری ابری اختصاصی خودشان را راه اندازی کرده اند. ال جی نیز به همین سو رفته و با داشتن یک حساب کاربری ال جی، می توانید از فایل های خودتان پشتیبان بگیرید و هر موقع که نیاز داشتید آن ها را برگردانید.

دوربین

دوربین X Screen رزولوشنی برابر با 13 مگاپیکسل دارد و به یک فلش تک رنگ مجهز است. این دوربین قابلیت فیلم برداری Full HD را دارد. دوربین جلوی این موبایل نیز 8 مگاپیکسلی است. همانطور که ال جی در طراحی به گذشته برگشته، به نظر می رسد در دوربین نیز همین اتفاق افتاده و از نظر امکانات، با دوربینی مشابه G3 و حتی ضعیف تر طرف هستیم.

دو حالت برای عکاسی وجود دارند: Simple و Auto. در حالت Auto تنظیمات به طور خودکار انجام می گیرند و شما فقط باید دکمه شاتر را لمس کنید. در حالت Simple تنظیمات همچنان خودکار هستند اما آیکن های صفحه هم محو می شوند و با ضربه روی هر قسمت نمایشگر، می توانید عکس بگیرید.

قابلیت های دوربین به عکاسی پانوراما و گرفتن سلفی با حرکت دست خلاصه می شوند. با مشت کردن دستتان دوربین با 3 شمارش معکوس از شما عکس می گیرد و اگر دو بار دستتان را مشت کنید، 4 عکس پشت سر هم می گیرد.

هیچ تنظیماتی حتی برای رزولوشن دوربین وجود ندارد. رابط کاربری بسیار خوب طراحی شده و کار کردن با آن راحت است اما سادگی هم حدی دارد. به نظر می رسد ال جی مفهوم سادگی را خوب درک نکرده باشد. سادگی به معنی فدا کردن قابلیت ها نیست. سادگی یعنی بتوانیم به راحت ترین شکل، از بیشترین امکانات بهترین استفاده را ببریم.

از نظر کیفیت تصاویر می توانیم X Screen را یک 13 مگاپیکسلی معمولی بدانیم. تصاویر از نظر جزئیات و نور ضعیف هستند و سرعت فوکوس دوربین نیز پایین است. در نور کم هم با توجه به دیافراگم f/2.2 نمی توانیم انتظار نور مناسبی در عکس ها داشته باشیم. این موارد برای دوربین جلو نیز صدق می کنند اما حساسیت کمتری نسبت به آن وجود دارد.

(image)

سخت افزار

تلفن دو نمایشگره کره ای ها به چیپست اسنپدراگون 410 با پردازنده چهار هسته ای 1.2 گیگاهرتزی مجهز شده و دارای 2 گیگابایت رم است. امروز چنین سخت افزاری زیاد چنگی به دل نمی زند اما اگر استفاده تان از موبایل به کارهای ساده و سبک محدود می شود، می توانید روی آن حساب کنید.

جا به جایی در منوها روان و بدون لگ است که حساسیت بالای خود نمایشگر هم تأثیر به سزایی در آن دارد. اما اجرای اپلیکیشن ها گاهی اوقات با تأخیر زیادی همراه است که ممکن است برایتان آزار دهنده باشد. اگر هم به فکر بازی کردن هستید، بهتر است سمت بازی های سه بعدی و سنگین نروید؛ اما بازی های دو بعدی و سبک به خوبی روی X Screen اجرا می شوند.

حافظه داخلی این دستگاه 16 گیگابایت است که برای موبایلی در این رده کاملاً معقول محسوب می شود. با این حال اگر کافی نبود، می توانید از طریق درگاه کارت حافظه تا 256 گیگابایت آن را افزایش دهید. البته با وجود سخت افزار نه چندان قدرتمند X S بعید می دانیم این موبایل عملاً کشش این حجم از اطلاعات را داشته باشد.

ارتباطات

X Screen از دو سیم کارت و نسل چهارم شبکه مخابراتی پشتیبانی می کند. ال جی برای بهبود کیفیت صدا در حین مکالمه، این موبایل را به میکروفون مجهز کرده که میکروفون دوم در بالا قرار دارد و نویز محیط را از بین می برد. این میکروفون علاوه بر حذف نویز، قابلیت ضبط صدای استریو را نیز برای ویدیوهای گرفته شده با دوربین به همراه می آورد.

یکی از قابلیت های جالب تلفن در X Screen، Ringtone ID نام دارد. این قابلیت بر اساس شماره تلفن شخص تماس گیرنده، زنگ موبایلی برای او تولید می کند و به این روش، متناظر با هر شماره تلفن، یک زنگ موبایل اختصاصی می سازد. از دیگر قابلیت های ارتباطی این تلفن هوشمند می توانیم به NFC و بلوتوث نسخه 4.1 اشاره کنیم. X Screen از فناوری LE نیز برای بلوتوث پشتیبانی می کند که مخفف Low Energy است و مصرف انرژی بلوتوث را کاهش می دهد.

باتری

موبایل جدید ال جی دارای یک باتری 2300 میلی آمپری غیر قابل تعویض است که می تواند یک روز کامل شما را همراهی کند. در روزی که ما برای آزمون باتری X Screen را زیر نظر داشتیم، بعد از استفاده نسبتاً سنگین شامل دیدن 90 دقیقه ویدیو با حداکثر نور نمایشگر، گوش دادن به موسیقی، وبگردی با وای فای و اینترنت سلولار و …، توانست یک روز کامل با ما همراه باشد و حتی صبح روز بعد حدود 20 درصد شارژ داشت.

بنابراین می توانید روی باتری آن حساب کنید. علاوه بر رزولوشن HD نمایشگر، می توانیم اندروید 6 را نیز در عملکرد نسبتاً خوب باتری مؤثر بدانیم. اگر هم در مواقع ضروری به باتری بیشتری نیاز داشتید، می توانید در بخش تنظیمات حالت ذخیره باتری را فعال کنید. این قابلیت امکان فعالسازی خود در هنگام رسیدن باتری به 15 یا 5 درصد را نیز دارد.

جمع بندی

ال جی نشان داده همواره به فکر نوآوری است؛ حتی در موبایل های نه چندان رده بالای خود. از ویژگی های خوب X Screen می توانیم به نمایشگر دوم (بدون افزایش ضخامت و عرض دستگاه)، نمایشگر خوب و عملکرد مطلوب باتری اشاره کنیم. شاید تنها بخش ضعیف X Screen عملکرد دوربین آن باشد که با توجه به قیمت این موبایل عجیب هم نیست. با این حال اگر دوربین بهتری می خواهید، با حدود 100 هزار تومن هزینه بیشتر، می توانید را بگیرید که دوربین آن به مراتب بهتر است.

ال جی X Screen با قیمت در بازار به فروش می رسد.

(image)

The post appeared first on .

بررسی دیجیاتو: ال جی X Screen ؛ نما به توان 2

برترین باس فایت های آثار From Software ؛ قسمت آخر: Dark Souls III

برترین باس فایت های آثار From Software ؛ قسمت آخر: Dark Souls III

برترین باس فایت های آثار From Software ؛ قسمت آخر: Dark Souls III

“به قلم ایرج لطیفی”

این، آخرین قسمت از مقالات پنج گانه برای انتخاب برترین باس فایت ها در نقش آفرینی های استودیوی From Software خواهد بود. “یک وداع با شکوه” احتمالا بهترین جمله ای باشد که می توانم با آن از Dark Souls III یاد کنم. وداع، طعم این نسخه است و هیدتاکا میازاکی گویی با آن برای آخرین بار بر این اخگر می دمد تا مگر پیش از تاریکیِ مطلق، بتوانیم یک دیدار دیگر با دنیای غریب دارک سولز داشته باشیم.

همه چیز در اوج است، از همان آغاز بازی گویی دنیای اثر طعم متفاوتی دارد. دغدغه دیگر نفرین هم نیست، مرگ هم نیست، حتی دشواری راه هم نیست، دغدغه و دلواپسی اصلی، و همچنین تِم اصلی، همانا تاریکی است. آتش یکبار دیگر رو به خاموشی است و نگه دارندگانِ آتش درمانده شده اند. از تمام سرزمین های حکمرانی تنها تپه های خاکستر به جا مانده است و اربابانِ اعصار گذشته، سریر خود را از کف داده اند. اگر در دارک سولز 1 برای جدال با خاموشی، باید تمام بازی را در راه یک ارباب خاکستر گام می گذاشتیم، اینجا باید پنج ارباب خاکستر را یافت و آنان را دوباره در معبد آتشگاه بر سریرشان نشاند، حتی شده بقایای خاکسترهایشان را! باید یک بار دیگر، فقط برای یک بار دیگر همه چیز دوباره کنار هم جمع شود تا مگر بتوان سرنوشت دیگری رقم زد..

 

5. Abyss Watchers ، سوگند با خون گرگ

دارک سولز 3 معجون عجیبی است! در عین حال که دنیای منحصر بفرد خود را دارد، به شدت از آثار قبلی وام گرفته است. گویی برای اینکه این وداع هرچه با شکوه تر باشد، از هر گوشه ای از آثار پیشنین (خصوصا دیمن سولز و دارک سولز 1) چیزهایی به یادگار آورده شده است. باس فایت “نگهبابانِ مغاک” مرا اندکی به یاد یکی از بهترین باس های نسخه اول یعنی “Four Kings” می اندازد. حتی اندکی هم به یاد باس استثناییِ Father Gascoinge در بلادبورن. این در حقیقت اولین باس اصلی از میان اربابانِ پنج گانه است که باید میراث آنان را به معبد مرکزی بازی آورد و بر روی تختشان نشاند. آنانی که نخست با خون گرگ و انجمن Watchdogs of Farron با هم متحد شده اند، زمانی آتش سرزمین را “Link” کرده اند. حال در منطقه خوف انگیز و تاریک Farron Keep، که با آن مه غلیظ، آب های سمی و درختان تاریکش یکی از گیراترین محیط های بازی است، در حیرانی به سر می برند.

میان پرده ای که طی آن باس معرفی می شود عالی است. دوربین روی سنگ فرشِ سالنی تاریک و گرفته آرام آرام حرکت می کند. خون روی زمین ریخته است و چند پیکر مُرده نیز دیده می شود. دو تن را می بینیم که با هم در حال جنگ هستند، یکی از آنان از پای در می آید، سپس شوالیه اعظم “Wolf Blood Master” با هیبتی عجیب در زره تیره و کلاه بلند، بر می گردد و با زیبایی تمام، شمشیرش را تهدید کنان سوی قهرمان بلند می کند و مبارزه آغاز می شود.

مبارزه با او به عنوان یک شوالیه در دنیای دارک سولز، مانند همیشه با شکوه و فوق العاده است. با ضربات شمشیر بلندش، سهمگین و با وقار در میدان مبارزه می خرامد. موسیقی نیز اینجا عالی است، صدای غریب و آشنای ناقوس است و آوازی غمناک که موسیقی را همراهی می کند. همچنان که به مبارزه ادامه می دهیم، شوالیه های مشابه ای ظاهر می شوند. اگر باس را رها کنیم، کم کم مبارزین انجمن را می بینیم که به جان یکدیگر می افتند. این خود خشونت و رقت صحنه را دو چندان می کند و به پیچیدگی گیم پلی نیز می افزاید. باید از کنار دیگر شوالیه ها گذشت و سوی استاد رفت تا در این مبارزه ی غریب و به یاد ماندنی پیروز شد.

 

4. Soul of Cinder ، میراث خاکستر

تقریبا همه چیز در دارک سولز 3 نوعی مرثیه ی باشکوه برای میراثِ گذشته بازی است. خاموشی نزدیک است و با آن، بازی نیز به اوج خود نزدیک می شود. زمان آن رسیده تا دوباره با “اجاق آتش آغازین” دیدار کنیم. عرصه ای معنوی که در آن برای اول بار آتش افروخته و پیوند داده شده است.

“روحِ خاکستر” باس فایت عجیبی است، خیلی عجیب! در حقیقت او از خود هویت روشنی ندارد و فلسفه اش در این است که تمام دنیای دارک سولز، قهرمان و خاکستر و آتش و نگهبانان آتش و ارباب انوار خورشید و اخگر و همه و همه را بازتاب می دهد. گویی که روی یک آیینه یا آتش خم می شویم و در یک نظر تمام دنیای سری سولز را می بینیم. در حقیقت باید گفت که درک او دشوار است. زمانی که مبارزه آغاز می شود او را می بینیم که آرام آرام سراغ قهرمان می آید، این فضا، اسامی و القاب محیط و باس، ما را به یاد باس فایت پایانی نسخه اول “Gwyn Lord of Cinder” می اندازد. اما یک راز دیگر نیز در این میان هست! حرکات او در هر دو مرحله از مبارزه آشناست. در مرحله اول، او در حقیقت بازتاب خود ماست! بازتاب تمام راهی است که پیموده ایم و آیینه ی همان قهرمانی است که ما در دارک سولز 1 بوده ایم. در استیج دوم باس فایت اما، یک تغییر بسیار بسیار غریب رخ می دهد، او عملا به “گوئین” در دارک سولز 1 تبدیل می شود. حرکات و ضرباتش، فریادهایش، زبانه های آتشش، و بیش از هر چیز نوای آشنا و دیوانه کننده ی موسیقی در نسخه اول، ناگهان ما را با یک نوستالوژی زنده، کوبنده و تکان دهنده روبرو می کند. ضربه ای که اینجا به ذهن و روح شخص وارد می شود، در صورتی که واقعا نسخه های دیگر را رفته و درک کرده باشد، ضربه ای فراموش ناشندنی است. شاعرانگی فضا، موج احساس، زیبایی خیره کننده ی محیط با قرص درشت و سرخ خورشید، احترامی بی حد و حصر به طبع بلند خالق اثر را بی اختیار در دل بیدار می کند.

آنچه که روبروی ما ایستاده یک میراث عظیم است. او در عین حال هم ارباب خاکستر، هم روح و جوهره ی اخگر، هم میراث نگه دارندگان آتش و هم خودِ خود ماست! برای ستایش سازندگانِ این اثر، کلامی نمی توان یافت..

 

3. Dancer of the Boreal Vallay ، رقصنده با خنجر

Pontiff Sulyvahn فرمانروایِ پلید سرزمین Irithyll، شمشیر دو لبه ی زیبایی را پیشکش دختری از یک خانواده ی سلطنتی می کند و او را با زور در نقش یک رقصنده ی دربار به قصر می آورد. سپس او را تبعید می کند و دستور می دهد تا به عنوان یک شوالیه و برای امنیت دربار انجام وظیفه کند. ظرافت و قدرت، و بزم و رزم هر دو درونِ این باس یکی شده اند. او هم زیباست و هم زشت، هم لطیف است و هم خشن. حال که سرزمین رو به نابودی نهاده و تنها خاکستری از آن باقی مانده است، او نیز در میان مردگان و نفرین شدگان می رقصد و گویی تا ابد حیران است. یکی از زیباترین باس فایت های سری، با هیبتی رویائی، ظریف، آرام و در عین حال خُرد کننده و تکان دهنده. “رقصنده ی سرزمین شمالی” یعنی دختر عیش و بزم ، و دختر جنگ و رزم.

طراحی او را فقط می توان ستایش کرد. ناگهان شوالیه ای غول پیکر، که نگهبان ورود به قصر شاهزاده Lothric است، از آسمان بر سر قهرمان نازل می شود. او با تاج طلایی بر سر، نقابی مانند قفس بر چهره، حریری زیبا و لطیف روی شانه ها، زره طلایی بر تن، و شمشیری بلند و آتشین در دست، شکوه بی نظیری دارد. با کمر خمیده، آرام آرام قدم بر می دارد و سوی قهرمان می آید، صدای هر گامش روی زمین آهنگی خلسه وار و سنگین دارد، حرکاتش بسیار نرم، لطیف و با وقار است و در عین حال بسیار بسیار بُرنده، سنگین و خطرناک. مبارزه با او ساده نیست، ضرباتش بسیار قوی از هر طرف فرود می آید، گاهی قهرمان را زمین می زند و او را با شمشیر خود به سیخ می کشد. هنگام مبارزه با او چنین حس می شود که گویی در خواب و رویا به سر می بریم. حتی نفس هایش نیز آهنگین و آرام به گوش می رسد. موسیقی بسیار لطیف و آرام است و نوایش مرثیه ای غم انگیز می نماید که گویی قصه ای تلخ را نجوا می کند. باس روبروی ما به نرمی گام بر می دارد و هر حرکتش گویی رقصی لطیف و زنانه است. حریر روشنش مانند گیسویی پریشان در هوا تکان می خورد و می لرزد.

لحظه ای که باس فاست وارد مرحله دوم خود می شود دیگر محشر کبری ست. او ناگهان شمشیر خود را دو نیم می کند و با دو خنجر، یکی آبی و آرام مانند ماه، و دیگری آتشین و تند مانند خورشید، روی پاهای خود بلند می ایستد و همچنان که موسیقی نیز اوج می گیرد، سماعی بی نظیر را آغاز می کند و با هر گردش به دور خود، خنجرهایش را با قدرت فرود می آورد. زیباییِ خیال انگیز و رویائیِ باس فایت اینجا دیگر وصف ناپذیر است.

 

2. The Nameless King ، ارباب جنگ

کم مانده دیوانه شوم! این دیگر خیلی شاهکار است! کسانی که با سری سولز زندگی کرده اند، حتما می دانند که یکی از حلقه های مفقوده در دنیای Lordran، فرزند ارشد پادشاه “گوئین” بود. چیز زیادی از او نمی دانیم، فقط می دانیم که او خدای جنگ و فرمانده سربازان سرزمین پدری بوده و زمانی و به علتی که چندان روشن نیست (شاید اتحاد او با ژادهایان ازلی و ابدی، و انکار میراث آتش از سوی پدرش)، از قصر خانوادگی طرد شده است. اما همچنان و همیشه دورادور چشمی نگران به شوالیه های خود دارد، (اتحاد برادریِ مبارزینِ انوار خورشید را به یاد بیاورید). از مقایسه ی توضیحاتی که در آیتم های مربوط به Nameless King در دارک سولز 3 می بینیم با نسخه اول، چنین بر می آید که این پادشاه مرموز و بی نام و نشان، همان فرزند ارشد باشد. این تئوری فوق العاده است و برای دوستاران آثار میازاکی یک سورپرایز بی نظیر. حتی نام او نیز به افسونِ این رمز و راز می افزاید.

فکر می کنم موافق هستید که منطقه مخفی و آپشنال Archdragon Peak یکی از منحصر بفرد ترین محیطهای بازی است. حتی راهی که به باس باید پیمود به نوعی طراحی شده که گویی برای رسیدن به او باید به عرصه ی دیگری از این دنیا پای نهاد. ناقوس بزرگ را که به صدا در می آوریم ناگهان همه چیز زیر و رو می شود. باد شروع به وزیدن می کند و صاعقه ها در دل ابرهای انبوه می غُرند، گویی زمین و آسمان در هم فرو می روند. دیگر به درستی نمی دانیم که در کدامین زمان و مکان ایستاده ایم. همچنان که روی زمین و دریا و آسمان (یا حتی ورطه ی دیگری فرای آن) قدم می گذاریم، سوی یکی از باشکوه ترین و حماسی ترین باس هایی می رویم که دنیای گیم به خود دیده است. رنگ محیط، ابر و باد، و در هم تنیده شدن زمین و آسمان همگی گیجمان می کنند که ناگهان باس با هیبت فوق العاده خود، سوار بر اژدهای غول پیکرش ظاهر می شود. مرکب او با بال های گشوده و با شکوهی وصف ناشدنی در آسمان پرواز می کند و دور قهرمان می گردد. او خود روی دو پا بر فراز گردن اژدهایش می ایستد و با نیزه بسیار بلندش ضربه می زند و صاعقه هایی تُند فرود می آورد. موسیقی اینجا فوق العاده است و طعم و بوی دارک سولز 1 را دارد. اژدهایش (یا Drake، موجودی افسانه ای مانند یک مرغابی غول پیکر) نیز با دمیدن آتش به میدان مبارزه، سوار خود را همراهی می کند. هنگامی که پرنده اش را از دست می دهد، خود روی دو پا می ایستد و رو در رو با قهرمان می جنگد، که اینجا جلال و شکوهش دیگر بی نظیر است.

مبارزه سنگین، حماسی و کوبنده است و صد البته بسیار بسیار دشوار. شاید یکی از دشوارترین مبارزات در تمام سری سولز. اما آنقدر جذاب، آنقدر نفس گیر و زیباست است که به زحمتش خیلی خیلی می ارزد!

 

1. The Twin Princes ، برادر روی دوش برادر

“آه عزیزم، باز هم یک مدعیِ لجباز و سرسخت آمده.

خوش آمدی ای قهرمان، ای دزد خاکسترها!

باید بدانی که ردای فرمانروایی برای من هیچ جذابیتی ندارد.

نفرینِ پیوند دادن آتش، میراث اربابان گذشته.. بگذار همه و همه نیست و نابود شوند.

تو به اندازه کافی راه آمده ای، حال وقت آن رسیده که کمی استراحت کنی!”

همچنان که شاهزاده Lothric، همو که تخت پادشاهی را انکار کرد و به میراث گذشتگانش پُشت نمود، آرام بالای سالن بزرگ استاده و این جملات دردناک را با صدایی خسته و افسرده به زبان می آورد، برادر بزرگتر او Lorian، که روزی تنها با یک دست شمشیر در می آورده و هیولاها را شکار می کرده است، کشان کشان و سینه خیر خود را به قهرمان می رساند. این میان پرده فوق العاده غریب و متاثر کننده است و افسردگی از فضای آن می بارد. دو شاهزاده، دو برادر، رسالت خانوادگی در نشستن بر سریر ارباب خاکستر را انکار کردند و جایی پَرت از سرزمین تنها و در کنار هم گوشه گرفتند تا از دور شعله های آتش را شاهد باشند که آرام آرام خاموش می شود.

همچنان که برادر کوچک در حال تماشاست، برادر بزرگ، نگهبان و محافظ او که مسخ شده است و حتی کلامی به زبان نمی آورد، باس فایت را آغاز می کند. با وجود اینکه که هیبتش بسیار زیبا و با شکوه است، با آن موهای بلند و روشن، تاج طلایی بر سر و زره زیبای رزم بر تن، اما حرکت کردنش ترحم برانگیز و رقت آور است و هنگام مبارزه خود را روی زمین می کشد. ضرباتش اما محکم و سنگین است و از شمشیر بلندش زبانه های سرخ آتش ساطع است. همان لحظه که خود را برای ضربه زدن آماده می کند، ناگهان ناپدید می شود و از سوی دیگر دوباره پدیدار می گردد که این خود مبارزه را چالش بر انگیز تر می کند. افسون، افسوس، درد و رنج، و افسردگی و تاریکی در این باس فایت شاید بیش از هر جای دیگر در بازی موج می زند. اوج این درد و رنج اما هنگامی است که با ورود پرنس “لوتریک” مبارزه وارد مرحله دوم می شود.

” آه برادر عزیزم

دل نگاه دار که سوی تو می آیم.

برادر من، ای شمشیر زن سرکشِ پرنس لوتریک،

برخیز! دوباره برخیز اگر می توانی.

که این برای ابد نفرین ماست..”

او با جثه نحیف و ردای خاکستری رنگ و کهنه بر تن، بر سر پیکر بردار می آید و او را به زندگی باز می گرداند. سپس روی دوش او سوار می شود و باس فایت ادامه پیدا می کند. موسیقی اینجا دیوانه کننده است، شور و درد و حماسه اش همان نوای جانکاه و کمر شکنی است که در باس بی نظیر بلادبورن، Lady Maria، شنیده ایم. دو برادر در آغوش یکدیگر دور قهرمان می گردند و هر دو به مبارزه تا دم مرگ ادامه می دهند.

“اینجا گورستان ماست. اما تو هم اگر بخواهی، می توانی کنار ما آرام بگیری…”

می خواهم آخرین باس از آخرین قسمت را با همان جمله ای خاتمه دهم که آخرین باس از اولین قسمت:

خالصانه ترین ستایش ها و صمیمانه ترین احساساتِ قلبی نثار مردی که زندگی را می فهمد، حکمتِ درد و رنج را می داند و چنین اثر تکان دهنده و مَرد افکنی خلق کرده است، شاهکاری که یاد آن بی شک جز با حسی عمیق از شکوه و درد، ممکن نیست.

 

باید از همه عزیزان که حوصله به خرج دادند و این مقالات را دنبال کردند تشکر کنم. باشد که مقبول افتد..

در پایان، لینک قسمت های گذشته خدمت شما عزیزان:

 

برترین باس فایت های آثار From Software ؛ قسمت آخر: Dark Souls III

(image)

برترین باس فایت های آثار From Software ؛ قسمت آخر: Dark Souls III

“به قلم ایرج لطیفی”

این، آخرین قسمت از مقالات پنج گانه برای انتخاب برترین باس فایت ها در نقش آفرینی های استودیوی From Software خواهد بود. “یک وداع با شکوه” احتمالا بهترین جمله ای باشد که می توانم با آن از Dark Souls III یاد کنم. وداع، طعم این نسخه است و هیدتاکا میازاکی گویی با آن برای آخرین بار بر این اخگر می دمد تا مگر پیش از تاریکیِ مطلق، بتوانیم یک دیدار دیگر با دنیای غریب دارک سولز داشته باشیم.

همه چیز در اوج است، از همان آغاز بازی گویی دنیای اثر طعم متفاوتی دارد. دغدغه دیگر نفرین هم نیست، مرگ هم نیست، حتی دشواری راه هم نیست، دغدغه و دلواپسی اصلی، و همچنین تِم اصلی، همانا تاریکی است. آتش یکبار دیگر رو به خاموشی است و نگه دارندگانِ آتش درمانده شده اند. از تمام سرزمین های حکمرانی تنها تپه های خاکستر به جا مانده است و اربابانِ اعصار گذشته، سریر خود را از کف داده اند. اگر در دارک سولز 1 برای جدال با خاموشی، باید تمام بازی را در راه یک ارباب خاکستر گام می گذاشتیم، اینجا باید پنج ارباب خاکستر را یافت و آنان را دوباره در معبد آتشگاه بر سریرشان نشاند، حتی شده بقایای خاکسترهایشان را! باید یک بار دیگر، فقط برای یک بار دیگر همه چیز دوباره کنار هم جمع شود تا مگر بتوان سرنوشت دیگری رقم زد..

 (image)

5. Abyss Watchers ، سوگند با خون گرگ

دارک سولز 3 معجون عجیبی است! در عین حال که دنیای منحصر بفرد خود را دارد، به شدت از آثار قبلی وام گرفته است. گویی برای اینکه این وداع هرچه با شکوه تر باشد، از هر گوشه ای از آثار پیشنین (خصوصا دیمن سولز و دارک سولز 1) چیزهایی به یادگار آورده شده است. باس فایت “نگهبابانِ مغاک” مرا اندکی به یاد یکی از بهترین باس های نسخه اول یعنی “Four Kings” می اندازد. حتی اندکی هم به یاد باس استثناییِ Father Gascoinge در بلادبورن. این در حقیقت اولین باس اصلی از میان اربابانِ پنج گانه است که باید میراث آنان را به معبد مرکزی بازی آورد و بر روی تختشان نشاند. آنانی که نخست با خون گرگ و انجمن Watchdogs of Farron با هم متحد شده اند، زمانی آتش سرزمین را “Link” کرده اند. حال در منطقه خوف انگیز و تاریک Farron Keep، که با آن مه غلیظ، آب های سمی و درختان تاریکش یکی از گیراترین محیط های بازی است، در حیرانی به سر می برند.

میان پرده ای که طی آن باس معرفی می شود عالی است. دوربین روی سنگ فرشِ سالنی تاریک و گرفته آرام آرام حرکت می کند. خون روی زمین ریخته است و چند پیکر مُرده نیز دیده می شود. دو تن را می بینیم که با هم در حال جنگ هستند، یکی از آنان از پای در می آید، سپس شوالیه اعظم “Wolf Blood Master” با هیبتی عجیب در زره تیره و کلاه بلند، بر می گردد و با زیبایی تمام، شمشیرش را تهدید کنان سوی قهرمان بلند می کند و مبارزه آغاز می شود.

مبارزه با او به عنوان یک شوالیه در دنیای دارک سولز، مانند همیشه با شکوه و فوق العاده است. با ضربات شمشیر بلندش، سهمگین و با وقار در میدان مبارزه می خرامد. موسیقی نیز اینجا عالی است، صدای غریب و آشنای ناقوس است و آوازی غمناک که موسیقی را همراهی می کند. همچنان که به مبارزه ادامه می دهیم، شوالیه های مشابه ای ظاهر می شوند. اگر باس را رها کنیم، کم کم مبارزین انجمن را می بینیم که به جان یکدیگر می افتند. این خود خشونت و رقت صحنه را دو چندان می کند و به پیچیدگی گیم پلی نیز می افزاید. باید از کنار دیگر شوالیه ها گذشت و سوی استاد رفت تا در این مبارزه ی غریب و به یاد ماندنی پیروز شد.

 (image)

4. Soul of Cinder ، میراث خاکستر

تقریبا همه چیز در دارک سولز 3 نوعی مرثیه ی باشکوه برای میراثِ گذشته بازی است. خاموشی نزدیک است و با آن، بازی نیز به اوج خود نزدیک می شود. زمان آن رسیده تا دوباره با “اجاق آتش آغازین” دیدار کنیم. عرصه ای معنوی که در آن برای اول بار آتش افروخته و پیوند داده شده است.

“روحِ خاکستر” باس فایت عجیبی است، خیلی عجیب! در حقیقت او از خود هویت روشنی ندارد و فلسفه اش در این است که تمام دنیای دارک سولز، قهرمان و خاکستر و آتش و نگهبانان آتش و ارباب انوار خورشید و اخگر و همه و همه را بازتاب می دهد. گویی که روی یک آیینه یا آتش خم می شویم و در یک نظر تمام دنیای سری سولز را می بینیم. در حقیقت باید گفت که درک او دشوار است. زمانی که مبارزه آغاز می شود او را می بینیم که آرام آرام سراغ قهرمان می آید، این فضا، اسامی و القاب محیط و باس، ما را به یاد باس فایت پایانی نسخه اول “Gwyn Lord of Cinder” می اندازد. اما یک راز دیگر نیز در این میان هست! حرکات او در هر دو مرحله از مبارزه آشناست. در مرحله اول، او در حقیقت بازتاب خود ماست! بازتاب تمام راهی است که پیموده ایم و آیینه ی همان قهرمانی است که ما در دارک سولز 1 بوده ایم. در استیج دوم باس فایت اما، یک تغییر بسیار بسیار غریب رخ می دهد، او عملا به “گوئین” در دارک سولز 1 تبدیل می شود. حرکات و ضرباتش، فریادهایش، زبانه های آتشش، و بیش از هر چیز نوای آشنا و دیوانه کننده ی موسیقی در نسخه اول، ناگهان ما را با یک نوستالوژی زنده، کوبنده و تکان دهنده روبرو می کند. ضربه ای که اینجا به ذهن و روح شخص وارد می شود، در صورتی که واقعا نسخه های دیگر را رفته و درک کرده باشد، ضربه ای فراموش ناشندنی است. شاعرانگی فضا، موج احساس، زیبایی خیره کننده ی محیط با قرص درشت و سرخ خورشید، احترامی بی حد و حصر به طبع بلند خالق اثر را بی اختیار در دل بیدار می کند.

آنچه که روبروی ما ایستاده یک میراث عظیم است. او در عین حال هم ارباب خاکستر، هم روح و جوهره ی اخگر، هم میراث نگه دارندگان آتش و هم خودِ خود ماست! برای ستایش سازندگانِ این اثر، کلامی نمی توان یافت..

 (image)

3. Dancer of the Boreal Vallay ، رقصنده با خنجر

Pontiff Sulyvahn فرمانروایِ پلید سرزمین Irithyll، شمشیر دو لبه ی زیبایی را پیشکش دختری از یک خانواده ی سلطنتی می کند و او را با زور در نقش یک رقصنده ی دربار به قصر می آورد. سپس او را تبعید می کند و دستور می دهد تا به عنوان یک شوالیه و برای امنیت دربار انجام وظیفه کند. ظرافت و قدرت، و بزم و رزم هر دو درونِ این باس یکی شده اند. او هم زیباست و هم زشت، هم لطیف است و هم خشن. حال که سرزمین رو به نابودی نهاده و تنها خاکستری از آن باقی مانده است، او نیز در میان مردگان و نفرین شدگان می رقصد و گویی تا ابد حیران است. یکی از زیباترین باس فایت های سری، با هیبتی رویائی، ظریف، آرام و در عین حال خُرد کننده و تکان دهنده. “رقصنده ی سرزمین شمالی” یعنی دختر عیش و بزم ، و دختر جنگ و رزم.

طراحی او را فقط می توان ستایش کرد. ناگهان شوالیه ای غول پیکر، که نگهبان ورود به قصر شاهزاده Lothric است، از آسمان بر سر قهرمان نازل می شود. او با تاج طلایی بر سر، نقابی مانند قفس بر چهره، حریری زیبا و لطیف روی شانه ها، زره طلایی بر تن، و شمشیری بلند و آتشین در دست، شکوه بی نظیری دارد. با کمر خمیده، آرام آرام قدم بر می دارد و سوی قهرمان می آید، صدای هر گامش روی زمین آهنگی خلسه وار و سنگین دارد، حرکاتش بسیار نرم، لطیف و با وقار است و در عین حال بسیار بسیار بُرنده، سنگین و خطرناک. مبارزه با او ساده نیست، ضرباتش بسیار قوی از هر طرف فرود می آید، گاهی قهرمان را زمین می زند و او را با شمشیر خود به سیخ می کشد. هنگام مبارزه با او چنین حس می شود که گویی در خواب و رویا به سر می بریم. حتی نفس هایش نیز آهنگین و آرام به گوش می رسد. موسیقی بسیار لطیف و آرام است و نوایش مرثیه ای غم انگیز می نماید که گویی قصه ای تلخ را نجوا می کند. باس روبروی ما به نرمی گام بر می دارد و هر حرکتش گویی رقصی لطیف و زنانه است. حریر روشنش مانند گیسویی پریشان در هوا تکان می خورد و می لرزد.

لحظه ای که باس فاست وارد مرحله دوم خود می شود دیگر محشر کبری ست. او ناگهان شمشیر خود را دو نیم می کند و با دو خنجر، یکی آبی و آرام مانند ماه، و دیگری آتشین و تند مانند خورشید، روی پاهای خود بلند می ایستد و همچنان که موسیقی نیز اوج می گیرد، سماعی بی نظیر را آغاز می کند و با هر گردش به دور خود، خنجرهایش را با قدرت فرود می آورد. زیباییِ خیال انگیز و رویائیِ باس فایت اینجا دیگر وصف ناپذیر است.

 (image)

2. The Nameless King ، ارباب جنگ

کم مانده دیوانه شوم! این دیگر خیلی شاهکار است! کسانی که با سری سولز زندگی کرده اند، حتما می دانند که یکی از حلقه های مفقوده در دنیای Lordran، فرزند ارشد پادشاه “گوئین” بود. چیز زیادی از او نمی دانیم، فقط می دانیم که او خدای جنگ و فرمانده سربازان سرزمین پدری بوده و زمانی و به علتی که چندان روشن نیست (شاید اتحاد او با ژادهایان ازلی و ابدی، و انکار میراث آتش از سوی پدرش)، از قصر خانوادگی طرد شده است. اما همچنان و همیشه دورادور چشمی نگران به شوالیه های خود دارد، (اتحاد برادریِ مبارزینِ انوار خورشید را به یاد بیاورید). از مقایسه ی توضیحاتی که در آیتم های مربوط به Nameless King در دارک سولز 3 می بینیم با نسخه اول، چنین بر می آید که این پادشاه مرموز و بی نام و نشان، همان فرزند ارشد باشد. این تئوری فوق العاده است و برای دوستاران آثار میازاکی یک سورپرایز بی نظیر. حتی نام او نیز به افسونِ این رمز و راز می افزاید.

فکر می کنم موافق هستید که منطقه مخفی و آپشنال Archdragon Peak یکی از منحصر بفرد ترین محیطهای بازی است. حتی راهی که به باس باید پیمود به نوعی طراحی شده که گویی برای رسیدن به او باید به عرصه ی دیگری از این دنیا پای نهاد. ناقوس بزرگ را که به صدا در می آوریم ناگهان همه چیز زیر و رو می شود. باد شروع به وزیدن می کند و صاعقه ها در دل ابرهای انبوه می غُرند، گویی زمین و آسمان در هم فرو می روند. دیگر به درستی نمی دانیم که در کدامین زمان و مکان ایستاده ایم. همچنان که روی زمین و دریا و آسمان (یا حتی ورطه ی دیگری فرای آن) قدم می گذاریم، سوی یکی از باشکوه ترین و حماسی ترین باس هایی می رویم که دنیای گیم به خود دیده است. رنگ محیط، ابر و باد، و در هم تنیده شدن زمین و آسمان همگی گیجمان می کنند که ناگهان باس با هیبت فوق العاده خود، سوار بر اژدهای غول پیکرش ظاهر می شود. مرکب او با بال های گشوده و با شکوهی وصف ناشدنی در آسمان پرواز می کند و دور قهرمان می گردد. او خود روی دو پا بر فراز گردن اژدهایش می ایستد و با نیزه بسیار بلندش ضربه می زند و صاعقه هایی تُند فرود می آورد. موسیقی اینجا فوق العاده است و طعم و بوی دارک سولز 1 را دارد. اژدهایش (یا Drake، موجودی افسانه ای مانند یک مرغابی غول پیکر) نیز با دمیدن آتش به میدان مبارزه، سوار خود را همراهی می کند. هنگامی که پرنده اش را از دست می دهد، خود روی دو پا می ایستد و رو در رو با قهرمان می جنگد، که اینجا جلال و شکوهش دیگر بی نظیر است.

مبارزه سنگین، حماسی و کوبنده است و صد البته بسیار بسیار دشوار. شاید یکی از دشوارترین مبارزات در تمام سری سولز. اما آنقدر جذاب، آنقدر نفس گیر و زیباست است که به زحمتش خیلی خیلی می ارزد!

 (image)

1. The Twin Princes ، برادر روی دوش برادر

“آه عزیزم، باز هم یک مدعیِ لجباز و سرسخت آمده.

خوش آمدی ای قهرمان، ای دزد خاکسترها!

باید بدانی که ردای فرمانروایی برای من هیچ جذابیتی ندارد.

نفرینِ پیوند دادن آتش، میراث اربابان گذشته.. بگذار همه و همه نیست و نابود شوند.

تو به اندازه کافی راه آمده ای، حال وقت آن رسیده که کمی استراحت کنی!”

همچنان که شاهزاده Lothric، همو که تخت پادشاهی را انکار کرد و به میراث گذشتگانش پُشت نمود، آرام بالای سالن بزرگ استاده و این جملات دردناک را با صدایی خسته و افسرده به زبان می آورد، برادر بزرگتر او Lorian، که روزی تنها با یک دست شمشیر در می آورده و هیولاها را شکار می کرده است، کشان کشان و سینه خیر خود را به قهرمان می رساند. این میان پرده فوق العاده غریب و متاثر کننده است و افسردگی از فضای آن می بارد. دو شاهزاده، دو برادر، رسالت خانوادگی در نشستن بر سریر ارباب خاکستر را انکار کردند و جایی پَرت از سرزمین تنها و در کنار هم گوشه گرفتند تا از دور شعله های آتش را شاهد باشند که آرام آرام خاموش می شود.

همچنان که برادر کوچک در حال تماشاست، برادر بزرگ، نگهبان و محافظ او که مسخ شده است و حتی کلامی به زبان نمی آورد، باس فایت را آغاز می کند. با وجود اینکه که هیبتش بسیار زیبا و با شکوه است، با آن موهای بلند و روشن، تاج طلایی بر سر و زره زیبای رزم بر تن، اما حرکت کردنش ترحم برانگیز و رقت آور است و هنگام مبارزه خود را روی زمین می کشد. ضرباتش اما محکم و سنگین است و از شمشیر بلندش زبانه های سرخ آتش ساطع است. همان لحظه که خود را برای ضربه زدن آماده می کند، ناگهان ناپدید می شود و از سوی دیگر دوباره پدیدار می گردد که این خود مبارزه را چالش بر انگیز تر می کند. افسون، افسوس، درد و رنج، و افسردگی و تاریکی در این باس فایت شاید بیش از هر جای دیگر در بازی موج می زند. اوج این درد و رنج اما هنگامی است که با ورود پرنس “لوتریک” مبارزه وارد مرحله دوم می شود.

” آه برادر عزیزم

دل نگاه دار که سوی تو می آیم.

برادر من، ای شمشیر زن سرکشِ پرنس لوتریک،

برخیز! دوباره برخیز اگر می توانی.

که این برای ابد نفرین ماست..”

او با جثه نحیف و ردای خاکستری رنگ و کهنه بر تن، بر سر پیکر بردار می آید و او را به زندگی باز می گرداند. سپس روی دوش او سوار می شود و باس فایت ادامه پیدا می کند. موسیقی اینجا دیوانه کننده است، شور و درد و حماسه اش همان نوای جانکاه و کمر شکنی است که در باس بی نظیر بلادبورن، Lady Maria، شنیده ایم. دو برادر در آغوش یکدیگر دور قهرمان می گردند و هر دو به مبارزه تا دم مرگ ادامه می دهند.

“اینجا گورستان ماست. اما تو هم اگر بخواهی، می توانی کنار ما آرام بگیری…”

می خواهم آخرین باس از آخرین قسمت را با همان جمله ای خاتمه دهم که آخرین باس از اولین قسمت:

خالصانه ترین ستایش ها و صمیمانه ترین احساساتِ قلبی نثار مردی که زندگی را می فهمد، حکمتِ درد و رنج را می داند و چنین اثر تکان دهنده و مَرد افکنی خلق کرده است، شاهکاری که یاد آن بی شک جز با حسی عمیق از شکوه و درد، ممکن نیست.

(image)  

باید از همه عزیزان که حوصله به خرج دادند و این مقالات را دنبال کردند تشکر کنم. باشد که مقبول افتد..

در پایان، لینک قسمت های گذشته خدمت شما عزیزان:

 

برترین باس فایت های آثار From Software ؛ قسمت آخر: Dark Souls III

روزیاتو ؛ امروز را زندگی کن

روزیاتو ؛ امروز را زندگی کن

حدود ۸ ماه پیش در دیجیاتو، کار بر روی پروژه ای را شروع کردیم که برایمان از اهمیت بسیاری برخوردار بود. در دیجیاتو توانسته بودیم، حوزه هایی همچون تکنولوژی، خودرو، کسب و کار، علم و … را مورد پوشش قرار دهیم و حال می خواستیم تا پا را فراتر نهاده و نقش پر رنگ تری را در زندگی روزمره کاربرانمان ایفا نماییم.

بر همین اساس تصمیم گرفتیم تا « روزیاتو » را متولد نماییم. روزیاتو وبسایتی است که قصد دارد محتوای جذاب و سرگرم کننده را با کیفیتی بالا و با اتکا به تحریریه ای با تجربه تولید کند. وبسایت خواهر دیجیاتو، در حوزه های اجتماعی، فرهنگی، سبک زندگی، گردشگری، ورزشی و … وارد می شود تا بدین شکل بتواند طعمی متفاوت را به زندگی شما ببخشد.

قطعا وبسایت جدید، راهی طولانی را در پیش دارد. راهی که پیمودن آن بدون حمایت های همیشگی شما ممکن نخواهد بود. پس همچون گذشته از شما خواستاریم تا با نظرات خود، روزیاتو را در راه بهتر شدن یاری نمایید. بدون هیچ توضیح اضافه، از شما دعوت می کنیم تا به عنوان اولین کاربران روزیاتو، از وبسایت بازدید نمایید.

The post appeared first on .

روزیاتو ؛ امروز را زندگی کن

حدود ۸ ماه پیش در دیجیاتو، کار بر روی پروژه ای را شروع کردیم که برایمان از اهمیت بسیاری برخوردار بود. در دیجیاتو توانسته بودیم، حوزه هایی همچون تکنولوژی، خودرو، کسب و کار، علم و … را مورد پوشش قرار دهیم و حال می خواستیم تا پا را فراتر نهاده و نقش پر رنگ تری را در زندگی روزمره کاربرانمان ایفا نماییم.

بر همین اساس تصمیم گرفتیم تا « روزیاتو » را متولد نماییم. روزیاتو وبسایتی است که قصد دارد محتوای جذاب و سرگرم کننده را با کیفیتی بالا و با اتکا به تحریریه ای با تجربه تولید کند. وبسایت خواهر دیجیاتو، در حوزه های اجتماعی، فرهنگی، سبک زندگی، گردشگری، ورزشی و … وارد می شود تا بدین شکل بتواند طعمی متفاوت را به زندگی شما ببخشد.

قطعا وبسایت جدید، راهی طولانی را در پیش دارد. راهی که پیمودن آن بدون حمایت های همیشگی شما ممکن نخواهد بود. پس همچون گذشته از شما خواستاریم تا با نظرات خود، روزیاتو را در راه بهتر شدن یاری نمایید. بدون هیچ توضیح اضافه، از شما دعوت می کنیم تا به عنوان اولین کاربران روزیاتو، از وبسایت بازدید نمایید.

The post appeared first on .

روزیاتو ؛ امروز را زندگی کن