Tagآنچه بدانید

هر آنچه که باید پیش از تجربه Homefront: The Revolution بدانید

هر آنچه که باید پیش از تجربه Homefront: The Revolution بدانید

هر آنچه که باید پیش از تجربه Homefront: The Revolution بدانید

“به قلم حسین رضایی”

“هُم فرانت: روولوشِن” (Homefront: The Revolution) را باید جز کم‌هایپ‌ترین و شوم‌ترین شوترهای نسل هشتمی دانست. حقیقت امر این است که پروسه ساخت این بازی مثل جمع کردن تکه‌های شکسته یک لیوان می باشد که مگر جادو و جمبلی از آسمان فرود بیاید و این تکه‌ها را دوباره به حالت اولش برگرداند. البته این سخن مزید بر این نیست که “هُم فرانت: روولوشِن” یقیناً عنوان کم‌محتوایی می‌شود؛ اصلا! منظور این است که واقعاً راه موفقیت سختی را در پیش دارد. مثل یک توپ بین چندین بازیکن بدون‌اسپانسر پاس داده شد؛ اگر چه چرخش‌های زیادی داشت اما حالا دارد مراحل انتهایی ساخت خود را از جانب مالکان اولیه‌اش ادامه می‌دهد.

برای درک بهتر این موضوع و این که چه شد که بازی از “کرایتِک” (Crytek) در “دیپ سیلور” (Deep Silver) سر درآورد، شما را ارجاع می‌دهم به توضیحات مفصلی که در پیش نمایش بازی ذکر کردم. علی ایحال، آن‌هایی که یک زمانی در کرایتک مشغول ساخت این بازی بودند حالا توسط دیپ سیلور خوب ساپورت می‌شوند تا ایده‌شان را عملی کنند. برای من و یا شاید خیلی از شما، نسخه اول این سری، چیزی بیشتر از یک مقلد دست و پا چلفتی نبود؛ اما نسخه دوم زمانی بیشتر در دل نفوذ می‌کند که قرار است با یک چرخش 180 درجه‌ای نامی دوباره برای خود دست و پا کند. نامی که ریشه در مفهومی عظیم دوانده است؛ انقلاب!

ماجرا از چه قرار است؟

مثل نسخه قبل اینبار چشم بادامی‌های کره ای، دوباره متحد می‌شوند و آمریکا را به خاک و خون می‌کشند. در این بین، قدرت اول نظامی دنیا تا مرز سقوط پیش می‌رود و کار به جایی می رسد که از دار دنیا، فقط مردمی را دارد که آن‌ها هم دیگر نایی برای جنگیدن ندارند. ولی این فقط یک حرف است و جوانانی مثل” اتان بردی” (Ethan Brady) تفنگ به دست وارد میدان جنگ می‌شوند. سازندگان اینبار اما برخلاف نسخه اول، تمایلی به صحبت در خصوص داستان نداشته‌اند. اما چیزی که مشخص است، نهضت مردمی است که می‌خواهند در اولین قدم فعالیت‌شان فیلادلفیا آمریکا را از چنگال کره‌ای ها و متحدانش نجات دهند. این یعنی یک انقلاب و ماجرایی که قرار است در آن دست و پا بزنیم. دست و پا زدنی که طبق شایعات متفاوت است و هر کدام‌مان بسته به انتخاب‌های‌مان به گونه‌ای دیگر به تصویر کشیده خواهند شد.

من نسخه اول را تجربه نکرده‌‌ام، باید حتماً آن را تجربه کنم؟

اگر می‌خواهید بیشتر غرق در شخصیت‌پردازی و فضاسازی‌های داستانی بشوید، حتماً نسخه اول را تجربه کنید. آن‌جا بهتر شخصیت کره‌ای ها را درک می‌کنید و دلیل این همه خونریزی‌شان را که احتمالاً در نسخه دوم، پرداخت زیادی از آن صورت نمی‌گیرد خواهید فهمید. این که آن‌ها، از زیر مشت و لگد آمریکا بلند می‌شوند و پوزه‌اش را به خاک می‌مالند، در نسخه اول کاملاً نشان دادده می‌شود و شما با شناخت بیشتری نسبت به آن‌ها تصمیم گیری می‌کنید. فلذا اگر گیرایی داستان خیلی‌ برای‌تان مهم است توصیه می‌شود که از تجربه نسخه اول، با این که سرشار از کم‌محتوایی بود بپردازید؛ خالی از لطف نیست!

بازی چه چیزی در چنته دارد که شکست نسخه اولش را فراموش کنم؟

از درون‌مایه داستان و مفاهیم آن پیداست که بازی دچار دگرگونی‌های زیادی شده است. راستش را بخواهید بهترین کار این است که اصلاً وجود خارجی نسخه اول را در نظر نگیریم. یک شوتر خطی کجا و یک شوتر جهان‌باز کجا. بله، جهان‌باز! مناطق بازی به سه دسته تقسیم می‌شوند. یک منطق برای مقامات کره‌ای خوشگذران است که آرزوی آمریکا روی دل‌شان مانده بود(منطقه سبز)، یکی هم برای بدبخت بیچاره‌هایی مثل اتان است که کره‌ای ها کمابیش روی آن نظارت دارند. دیگری نیز، اصلاً توصیفش در چند کلام نمی‌گنجد و خود جهنم و میدان جنگی عظیم است(منظقه قرمز). شما در منطقه دوم که هستید، باید آن‌ را از بیگانگان پاکسازی کنید. البته گفتنش به زبان راحت است و در حقیقت مثل فیگور گرفتن مورچه دربرابر فیل است. همین عامل یعنی وجود ماهیت مبارزه برای آزادی در منطقه‌ای که خفقان در آن بیداد می‌کند یکی از عوامل دل‌بستگی به این بازی است.

بازهم قانع نشدم. توضیحات بیشتر شاید کمکم کند!

خب، بگذارید با یک مثال بیشتر توضیح دهم. فرض کنید در منطقه‌ای هستید که از در و دیوارش چشم بادامی می‌بارد. این‌جا دو راه دارید یا راه مخفیکاری را پیشه کنید و یا به سیم آخرزده و به دل دشمن بزنید. که البته مورد دوم با توجه به کمبود مهمات در بعضی از نقاط بازی، چندان توصیه نمی‌شود. اما ذکر این نکته ضروریست که لذت یک شوتینگ دل‌چسب، با سلاح‌های متنوع و خوب و از همه مهم‌ترآسیب‌پذیری ورای تصور دشمنان نسبت به تیر را از خود دریغ می‌کنید. و اما راه دوم یعنی مخفیکاری؛

ابتدا با استفاده از گوشی هوشمندان که امکانات بسیاری ویژه‌ای دارد موقعیت را بررسی می‌کنیم، بعدش هدف‌مان را تعیین می‌کنیم و مارگونه وارد قلب مقر دشمنان می‌شویم. فرض را بر این می‌گیریم که هوش مصنوعی بازی آن‌قدر خوب است که‌ مچ‌مان را بگیرد. پس، بعدش یه ماشین یا موتور کش‌ می‌رویم و دشمنان‌مان را با خدای خودشان تنها می‌گذاریم و به رفقای‌مان در کمپ می‌پیوندیم. رفقایی که در بسیاری از مراحل بازی یار و یاورمان هستند و اگر آن ها را باخودمان همراه کنیم، آن وقت است که کابوس کره ای ها می شویم.

گفته شد که بازی آزادی عمل زیادی دارد، آیا درباره شخصی سازی و امثال آن هم این مورد صدق می‌کند؟

مسلماً بله. شما، با استفاده از XP هایی که کسب می‌کنید می‌توانید توانایی‌های خودتان را ارتقا دهید و طوری تیپ‌ کنید که باب طبع‌تان باشد. این مورد به طبع در خصوص سلاح‌ها هم صدق می‌کند. وقتی‌ که به خوبی بر بازی مسلط شدید، سلاح‌های خوفناکی نیز به دست‌تان می‌رسد. از نارنجک‌های هک کننده گرفته تا ابزاری عجیب در دید زدن دشمنان! جالب‌تر از همه این‌ها، سیستم شخصی‌ساز سلاح است. با توجه به نمایش‌های بازی، ما با یک سیستم بهینه و پرکابرد روبرو هستیم و آن‌قدر دست‌مان باز است که حتی می‌توانیم یک سلاح کلاً جدید خلق کنیم.

شاید بخش تک‌نفره به مذاق من نچسبید. می‌خواهم بدانم بخش چندنفره بازی چطور است؟

بخش چند نفره البته به قول سازندگان یک مقوله جدای از حالت تک نفره است. شما حالت PvP (چند نفره رقابتی) را برای این بازی باید کنار بگذارید و به جایش حالت جدیدی به نام “مقاومت” (Resistance) جای گذاری کنید که البته مبتی بر Co-op، آن هم به صورت چهار نفره است. شما وارد یک خط داستانی تازه می‌شوید و این می‌تواند همان چیزی باشد که انتظارش را می‌کشیدیم. گذشته از این موارد، چیزی که خود من را بسیار برای تجربه این بخش مشتاق کرده است، ادعای جالب سازندگان مبنی بر سختی “دارک سولز” (Dark Souls) گونه این بخش است. به عقیده‌ آن‌ها بازیکنان، باید یک سر و گردن از توانایی‌های معمول خود بالاتر باشند تا بتوانند، این بخش را با موفقیت بازی کنند.

طراحی‌هنری و فضای بازی، آیا واقعاً حرفی برای گفتن دربرابر همتایانش دارد؟

بله و یا شاید هم بیشتر. هر چه باشد پشت این بازی، زمانی نام کرایتک و موتور قوی‌اش یعنی کرای انجین بوده است و این یعنی این که “هُم فرانت” را باید یک‌راست نزد پرزرق و برق‌ترین بازی‌های امسال بفرستیم. فضای سنگینی که به محض قدم گذاشتن در آن مغزتان سوت می‌کشد، بافت‌های و نورپردازی‌هایی که بیش از پیش عظمت و جلالت قدر تیم سازنده را به رخ می‌کشد. بگذاریدیک حرف را رک بگویم؛ اگر “هم فرانت” بدترین داستان و روایت، مزخرف‌ترین گیم‌پلی را داشته باشد، در خصوص جلوه‌های بصری گل خواهد کاشت. این‌بار قرار است بار دیگر، یک دنیا تکنیک گرافیکی روی سرمان خراب شود.

حرف‌آخر

چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است؛ موفقیت “هُم فرانت: رِوولوشِن” واقعاً یک امری عادی نیست. بسی سخت است و یا شاید هم غیرممکن. اما از آنجایی که قصد قربت و تلاش سازندگان در توسعه‌بازی را به وفور دیده‌ایم، می‌تواند امیدوارمان کند که “هم فرانت” عنوانی خواهد بود که حالا زخم‌هایش جبران شده‌است و از یک عنوان بلاتکلیف قرار است به یک فرانچایز دراز مدت تبدیل شود. اگر چه خاطرات خوبی از شوترهای دراز مدت نداریم، اما “هم فرانت” پتانسیل این را دارد که تبدیل به یک عنوان محبوب و تو دل برو شود.

هر آنچه که باید پیش از تجربه Homefront: The Revolution بدانید

(image)

هر آنچه که باید پیش از تجربه Homefront: The Revolution بدانید

“به قلم حسین رضایی”

“هُم فرانت: روولوشِن” (Homefront: The Revolution) را باید جز کم‌هایپ‌ترین و شوم‌ترین شوترهای نسل هشتمی دانست. حقیقت امر این است که پروسه ساخت این بازی مثل جمع کردن تکه‌های شکسته یک لیوان می باشد که مگر جادو و جمبلی از آسمان فرود بیاید و این تکه‌ها را دوباره به حالت اولش برگرداند. البته این سخن مزید بر این نیست که “هُم فرانت: روولوشِن” یقیناً عنوان کم‌محتوایی می‌شود؛ اصلا! منظور این است که واقعاً راه موفقیت سختی را در پیش دارد. مثل یک توپ بین چندین بازیکن بدون‌اسپانسر پاس داده شد؛ اگر چه چرخش‌های زیادی داشت اما حالا دارد مراحل انتهایی ساخت خود را از جانب مالکان اولیه‌اش ادامه می‌دهد.

برای درک بهتر این موضوع و این که چه شد که بازی از “کرایتِک” (Crytek) در “دیپ سیلور” (Deep Silver) سر درآورد، شما را ارجاع می‌دهم به توضیحات مفصلی که در پیش نمایش بازی ذکر کردم. علی ایحال، آن‌هایی که یک زمانی در کرایتک مشغول ساخت این بازی بودند حالا توسط دیپ سیلور خوب ساپورت می‌شوند تا ایده‌شان را عملی کنند. برای من و یا شاید خیلی از شما، نسخه اول این سری، چیزی بیشتر از یک مقلد دست و پا چلفتی نبود؛ اما نسخه دوم زمانی بیشتر در دل نفوذ می‌کند که قرار است با یک چرخش 180 درجه‌ای نامی دوباره برای خود دست و پا کند. نامی که ریشه در مفهومی عظیم دوانده است؛ انقلاب!

(image)

ماجرا از چه قرار است؟

مثل نسخه قبل اینبار چشم بادامی‌های کره ای، دوباره متحد می‌شوند و آمریکا را به خاک و خون می‌کشند. در این بین، قدرت اول نظامی دنیا تا مرز سقوط پیش می‌رود و کار به جایی می رسد که از دار دنیا، فقط مردمی را دارد که آن‌ها هم دیگر نایی برای جنگیدن ندارند. ولی این فقط یک حرف است و جوانانی مثل” اتان بردی” (Ethan Brady) تفنگ به دست وارد میدان جنگ می‌شوند. سازندگان اینبار اما برخلاف نسخه اول، تمایلی به صحبت در خصوص داستان نداشته‌اند. اما چیزی که مشخص است، نهضت مردمی است که می‌خواهند در اولین قدم فعالیت‌شان فیلادلفیا آمریکا را از چنگال کره‌ای ها و متحدانش نجات دهند. این یعنی یک انقلاب و ماجرایی که قرار است در آن دست و پا بزنیم. دست و پا زدنی که طبق شایعات متفاوت است و هر کدام‌مان بسته به انتخاب‌های‌مان به گونه‌ای دیگر به تصویر کشیده خواهند شد.

من نسخه اول را تجربه نکرده‌‌ام، باید حتماً آن را تجربه کنم؟

اگر می‌خواهید بیشتر غرق در شخصیت‌پردازی و فضاسازی‌های داستانی بشوید، حتماً نسخه اول را تجربه کنید. آن‌جا بهتر شخصیت کره‌ای ها را درک می‌کنید و دلیل این همه خونریزی‌شان را که احتمالاً در نسخه دوم، پرداخت زیادی از آن صورت نمی‌گیرد خواهید فهمید. این که آن‌ها، از زیر مشت و لگد آمریکا بلند می‌شوند و پوزه‌اش را به خاک می‌مالند، در نسخه اول کاملاً نشان دادده می‌شود و شما با شناخت بیشتری نسبت به آن‌ها تصمیم گیری می‌کنید. فلذا اگر گیرایی داستان خیلی‌ برای‌تان مهم است توصیه می‌شود که از تجربه نسخه اول، با این که سرشار از کم‌محتوایی بود بپردازید؛ خالی از لطف نیست!

(image)

بازی چه چیزی در چنته دارد که شکست نسخه اولش را فراموش کنم؟

از درون‌مایه داستان و مفاهیم آن پیداست که بازی دچار دگرگونی‌های زیادی شده است. راستش را بخواهید بهترین کار این است که اصلاً وجود خارجی نسخه اول را در نظر نگیریم. یک شوتر خطی کجا و یک شوتر جهان‌باز کجا. بله، جهان‌باز! مناطق بازی به سه دسته تقسیم می‌شوند. یک منطق برای مقامات کره‌ای خوشگذران است که آرزوی آمریکا روی دل‌شان مانده بود(منطقه سبز)، یکی هم برای بدبخت بیچاره‌هایی مثل اتان است که کره‌ای ها کمابیش روی آن نظارت دارند. دیگری نیز، اصلاً توصیفش در چند کلام نمی‌گنجد و خود جهنم و میدان جنگی عظیم است(منظقه قرمز). شما در منطقه دوم که هستید، باید آن‌ را از بیگانگان پاکسازی کنید. البته گفتنش به زبان راحت است و در حقیقت مثل فیگور گرفتن مورچه دربرابر فیل است. همین عامل یعنی وجود ماهیت مبارزه برای آزادی در منطقه‌ای که خفقان در آن بیداد می‌کند یکی از عوامل دل‌بستگی به این بازی است.

بازهم قانع نشدم. توضیحات بیشتر شاید کمکم کند!

خب، بگذارید با یک مثال بیشتر توضیح دهم. فرض کنید در منطقه‌ای هستید که از در و دیوارش چشم بادامی می‌بارد. این‌جا دو راه دارید یا راه مخفیکاری را پیشه کنید و یا به سیم آخرزده و به دل دشمن بزنید. که البته مورد دوم با توجه به کمبود مهمات در بعضی از نقاط بازی، چندان توصیه نمی‌شود. اما ذکر این نکته ضروریست که لذت یک شوتینگ دل‌چسب، با سلاح‌های متنوع و خوب و از همه مهم‌ترآسیب‌پذیری ورای تصور دشمنان نسبت به تیر را از خود دریغ می‌کنید. و اما راه دوم یعنی مخفیکاری؛

ابتدا با استفاده از گوشی هوشمندان که امکانات بسیاری ویژه‌ای دارد موقعیت را بررسی می‌کنیم، بعدش هدف‌مان را تعیین می‌کنیم و مارگونه وارد قلب مقر دشمنان می‌شویم. فرض را بر این می‌گیریم که هوش مصنوعی بازی آن‌قدر خوب است که‌ مچ‌مان را بگیرد. پس، بعدش یه ماشین یا موتور کش‌ می‌رویم و دشمنان‌مان را با خدای خودشان تنها می‌گذاریم و به رفقای‌مان در کمپ می‌پیوندیم. رفقایی که در بسیاری از مراحل بازی یار و یاورمان هستند و اگر آن ها را باخودمان همراه کنیم، آن وقت است که کابوس کره ای ها می شویم.

(image)

گفته شد که بازی آزادی عمل زیادی دارد، آیا درباره شخصی سازی و امثال آن هم این مورد صدق می‌کند؟

مسلماً بله. شما، با استفاده از XP هایی که کسب می‌کنید می‌توانید توانایی‌های خودتان را ارتقا دهید و طوری تیپ‌ کنید که باب طبع‌تان باشد. این مورد به طبع در خصوص سلاح‌ها هم صدق می‌کند. وقتی‌ که به خوبی بر بازی مسلط شدید، سلاح‌های خوفناکی نیز به دست‌تان می‌رسد. از نارنجک‌های هک کننده گرفته تا ابزاری عجیب در دید زدن دشمنان! جالب‌تر از همه این‌ها، سیستم شخصی‌ساز سلاح است. با توجه به نمایش‌های بازی، ما با یک سیستم بهینه و پرکابرد روبرو هستیم و آن‌قدر دست‌مان باز است که حتی می‌توانیم یک سلاح کلاً جدید خلق کنیم.

شاید بخش تک‌نفره به مذاق من نچسبید. می‌خواهم بدانم بخش چندنفره بازی چطور است؟

بخش چند نفره البته به قول سازندگان یک مقوله جدای از حالت تک نفره است. شما حالت PvP (چند نفره رقابتی) را برای این بازی باید کنار بگذارید و به جایش حالت جدیدی به نام “مقاومت” (Resistance) جای گذاری کنید که البته مبتی بر Co-op، آن هم به صورت چهار نفره است. شما وارد یک خط داستانی تازه می‌شوید و این می‌تواند همان چیزی باشد که انتظارش را می‌کشیدیم. گذشته از این موارد، چیزی که خود من را بسیار برای تجربه این بخش مشتاق کرده است، ادعای جالب سازندگان مبنی بر سختی “دارک سولز” (Dark Souls) گونه این بخش است. به عقیده‌ آن‌ها بازیکنان، باید یک سر و گردن از توانایی‌های معمول خود بالاتر باشند تا بتوانند، این بخش را با موفقیت بازی کنند.

طراحی‌هنری و فضای بازی، آیا واقعاً حرفی برای گفتن دربرابر همتایانش دارد؟

بله و یا شاید هم بیشتر. هر چه باشد پشت این بازی، زمانی نام کرایتک و موتور قوی‌اش یعنی کرای انجین بوده است و این یعنی این که “هُم فرانت” را باید یک‌راست نزد پرزرق و برق‌ترین بازی‌های امسال بفرستیم. فضای سنگینی که به محض قدم گذاشتن در آن مغزتان سوت می‌کشد، بافت‌های و نورپردازی‌هایی که بیش از پیش عظمت و جلالت قدر تیم سازنده را به رخ می‌کشد. بگذاریدیک حرف را رک بگویم؛ اگر “هم فرانت” بدترین داستان و روایت، مزخرف‌ترین گیم‌پلی را داشته باشد، در خصوص جلوه‌های بصری گل خواهد کاشت. این‌بار قرار است بار دیگر، یک دنیا تکنیک گرافیکی روی سرمان خراب شود.

(image)

حرف‌آخر

چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است؛ موفقیت “هُم فرانت: رِوولوشِن” واقعاً یک امری عادی نیست. بسی سخت است و یا شاید هم غیرممکن. اما از آنجایی که قصد قربت و تلاش سازندگان در توسعه‌بازی را به وفور دیده‌ایم، می‌تواند امیدوارمان کند که “هم فرانت” عنوانی خواهد بود که حالا زخم‌هایش جبران شده‌است و از یک عنوان بلاتکلیف قرار است به یک فرانچایز دراز مدت تبدیل شود. اگر چه خاطرات خوبی از شوترهای دراز مدت نداریم، اما “هم فرانت” پتانسیل این را دارد که تبدیل به یک عنوان محبوب و تو دل برو شود.

هر آنچه که باید پیش از تجربه Homefront: The Revolution بدانید

هر آنچه که باید پیش از تجربه Quantum Break بدانید

هر آنچه که باید پیش از تجربه Quantum Break بدانید

تا دستیابی به آرزوی چندساله ما تنها چند روز باقی مانده است! جدیدترین اثر Remedy Entertainment هفدهم فروردین منتشر می شود و باید دید سرنوشت یکی از جاه طلبانه ترین پروژه های نسل هشتم چه خواهد بود.

اگر قصد دارید بازی را تجربه کنید و هنوز اطلاعات جامعی از آن ندارید، به شما توصیه می کنیم این مقاله را مطالعه کنید، این مقاله کاملا شما را آماده تجربه بازی می کند!

داستان بازی از چه قرار است؟

کوانتوم بریک با استفاده از عنصر زمان سعی دارد داستانی جدید را برای مخاطبینش روایت کند. ایده ای که تا به حال داستان های زیادی بر محوریتش ساخته شده ولی این بار نام سم لیک و استدیو Remedy در میان است. در یکی از دانشگاه های شمال شرقی ایالت متحده آمریکا “ویلیام جویس” (William Joyce) با بازی “دومینیک موناگان” (Dominic Monaghan) برای اولین بار موفق به اختراع و ساخت ماشین زمان می شود ولی همه چیز مطابق میل وی پیش نمی رود و طی یک سانحه عده ای تحت شعاع این ماشین زمان قرار می گیرند. قطعا زمان مهم ترین فاکتور زندگی هر شخص است. اینکه به خوبی از آن استفاده کنیم یک بحث جدا و اینکه بتواینم آن را کنترل کنیم یا از طریق آن آینده را ببینیم یک مسئله دیگر. بواسطه دیدگاه دوم می توان کار های شرارت بار یا خوبی انجام داد. اینجاست که دو شخصیت اصلی کوانتوم بریک جک جویس به عنوان یکی از دو شخصیت اصلی و “پاول سرن” (Paul Serene) با بازی “آیدن گیلن” (Aiden Gillen) به عنوان شخصیت منفی به مخاطب نشان داده می شود. شخصی تاجر که قصد دارد اهداف خود را از طریق کمپانی خود که “راه حل های پادشاه” (Monarch Solutions) نام دارد عملی کند.

کوانتوم بریک از نظر روایت داستانی همانند سریالی است که طی قسمت های متفاوت قصد دارد به مخاطبینش استفاده از زمان و برنامه های شخصیت های بازی را معرفی کند. تمامی روایت های بازی به صورت لایو اکشن بوده و شاهد یک عنوان سریالی هستیم که قرار دو چهره خوب و بد زمان و یا معایب و محاسن آن را به نمایش بگذارد. جک جویس که قادر به کنترل زمان در مقابل پاول سرن که می تواند آینده را ببیند و بقهمد چه تصمیماتی را در زمان حال بگیرد تا به آینده ای که دیده برسد. البته فقط نباید به لایو اکشن ها بسنده کرد. کوانتوم بریک علاوه بر ارائه لایو اکشن ها، دارای یک سریال تلویزیونی 4 قسمتی نیز می باشد که داستان را کامل تر برای شما روایت می کند.

جریان سریال تلویزیونی درون بازی چیست؟ آیا حتما باید آنرا نگاه کرد؟

درون باز یک مینی سریال تلویزیونی قرار داده شده است که بر اساس انتخاب های شما، داستان سریال نیز پیشرفت خواهد کرد. ممکن است شما بخش هایی از سریال را مشاهده کنید که متفاوت از سایر گیمرها باشد.

تماشا نکردن این سریال باعث نمی شود داستان بازی را متوجه نشوید اما برای درک بهتر این داستان، توصیه می کنیم سریال را تماشا کنید.

برای تجربه بازی باید همیشه به اینترنت متصل باشم؟

اگر می خواهید بازی را بدون اتصال به اینترنت و به شکل آفلاین تجربه کنید، تنها راه دانلود کردن پک کامل سریال تلویزیونی داخل بازی با حجم 75 GB است! در غیر این صورت باید بازی را به شکل آنلاین بروید و این سریال برای شما استریم می شود. احتمالا استریم سریال نیز بر مبنای کیفیت اینترنت شما خواهد بود و اینطور نیست که برای همه با کیفیت FULL HD استریم شود.

اگر بخواهم سریال داخل بازی را بصورت آنلاین درون بازی تماشا کنم باز هم 75GB حجم اینترنتی لازم است؟!

خیر! همانطور که گفته شد سریال بر مبنای تصمیمات شما جلو می رود. به بیان بهتر بازی برای هر تصمیم و خط داستانی، یک بخش از این سریال را به شما نشان می دهد. اگر شما قصد داشته باشید که به طور کامل آنرا دانلود کنید، نیاز دارید تمامی این خطوط داستانی را با حجم 75GB دریافت کنید اما اگر بخواهید آنلاین بروید قائدتا تنها به یکی از خطوط داستانی نیاز خواهید داشت و حجم مصرفی نیز چند برابر کمتر از 75GB خواهد بود.

بازی با زمان را دوست دارید؟ پس کوانتوم بریک را تجربه کنید!

سال ها پیش سم لیک و تیم سازنده اش از طریق قابلیت Bullet Time و بازی مکس پین به مخاطبین اجازه سیخونک زدن به زمان را دادند. آن هم در حدی که فقط به توانید زمان را آهسته کنید. کوانتوم بریک قرار است  با دسترسی بسیار به زمان یک گیم پلی سراسر هیجانی و شلوغ در اختیار مخاطبین خود قرار دهد. یک عنوان اکشن ادونچر سوم شخص که 4 نوع کنترل زمان را برای مخاطب به ار مغان می آورد.

1- اولین قابلیتی که جک جویس در اختیار دارد، Time Blast است. با این قابلیت وی می تواند هنگام شلیک گلوله های دشمن زمان را متوقف کند و با تغییر دادن مسیر گلوله ها و یا اشیا موجود در محیط آن ها را به سمت دشمنان بازگردانده و حملات را دفع کند.

2- دومین قابلیت وی Time Rush است که از طریق آن جویس می تواند زمان را سریع کند. طی سریع کردن زمان با سرعت بالا می تواند در محیط حرکت کرده و دشمنان را از طریق Melee Attack از پای در آورد و یا کاور خود را عوض کرده و در محیط بهتری کاور بگیرد.

3- سومین قابلیت Time Shield نام داشته که قابلیتی تدافعی برای شخصیت بازی به حساب می آید. این قابلیت توانایی این را دارد که یک محافظ درست کرده و از شما در برابر گلوله های شلیک شده محافظت کند.

4- آخرین قابلیت Time Dodge که تا حدی شبیه به Time Run  بوده و به شما اجازه می دهد با نهایت سرعت از حملات دوری کنید و یا مخفی شوید. در طول بازی شما یک مخزن انرژی در اختیار خواهید داشت که به 4 قسمت مختلف تقسیم بندی شده و هر قسمت مربوط به یکی از این 4 قابلیت ذکر شده می باشد.

فکر نکنید که این 4 قابلیت همیگشی هستند! انرژی استفاده این قابلیت ها علاوه بر این که سریع پر می شود، سریع هم خالی شده و نمی توانید طی یک بازه طولانی از آن استفاده کنید.

تصمیم گیری های متفاوت

گیم پلی بازی تا حدی از عناصر عناوین پلتفرمر سه بعدی با پازل های محیطی استفاده کرده است. طی روند بازی یک سری انفجارات و حوادث رخ می دهد که در آن هنگام زمان متوقف شده و امکان دارد اشیا و نوع انفجار در محیط در یک حلقه زمانی قرار بگیرد. حال شما هستید و محیطی که در حال انفجار و این روند مدام تکرار می شود. حال مخاطب می تواند با استفاده از یک سری از اشیا در محیط راه خود را درست کرده و معماهای اینگونه را حل کند و یا از NPC های بازی کمک بگیرد.

در طول بازی تصمیمات شما بر روی اتفاقات بازی تاثیر گذار خواهد بود. مراحل کوانتوم بریک به بخش های مختلفی تقسیم بندی می شود که طی هر بخش یک سری کات سین که همگی به صورت لایو اکشن هستند پخش خواهد شد.  در طول بازی هر تصمیم و انتخاب در مقابل اتفاقات پیش روی خود بگیرید تاثیر و نتیجه آن را در این کات سین ها مشاهده خواهید کرد.

همه چیز طبق میل شما نیست

اگر فکر می کنید که خب حالا قدرت کنترل زمان به اشکال مختلف در اختیار داشته و می توانید هر کاری کنید. سخت در اشتباهید. اولین فکری که در ذهنتان می آید این است که خب می توانید بدون کشتن افراد راحت زمان نگه داشته و مراحل رد کنید! پاول سرن از طریق کمپانی خود تکنولوژی شکست زمان را در اختیار دارد. از این رو سربازان وی تجهیزاتشان از جدید ترین تکنولوژی Monarch Solutions برخوردار بوده و زمانی که شما زمان را متوقف می کنید می توانند به شما شلیک کنند و یا به سراغتان بیایند.

موتور گرافیکی انحصاری

استدیو رمدی برای به رخ کشیدن قدرت تخریب پذیری بالای بازی و همچنین گرافیک بالا و نمایش کامل جزئیات کوانتوم بریک دست به ساخت یک موتور گرافیکی جدیدی زده که “Northlight” نام دارد. همچنین گفته شده این موتور گرافیکی به خوبی با قابلیت های بازی و نمایش آن ها سازگار بوده و به عبارتی Northlight دقیقا برای کوانتوم بریک ساخته شده است. 

بازی با چه کیفیت اجرا می شود؟

بر طبق گزارشات منتشر شده بازی با رزولوشن HD 720P اجرا می شود و فریم ریت بازی نیز بر روی 30 قرار دارد. شاید این رزولوشن در تقابل با استانداردهای نسل هشتم حرفی برای گفتن نداشته باشید اما فراموش نکنید جلوه های بصری و گرافیکی در کوانتوم بریک نفهته است که آنرا در زمره برترین های نسل هشتم قرار می دهد.

هنوز تا عرضه بازی باقی مانده! بازی را پیش خرید

تمامی کسانی که بازی را بر روی نسخه اکس باکس وان خریداری کنند کد نسخه ویندوز 10 به همراه کد بازی Alan Wake’s American Nightmare نیز برای آن ها ارسال خواهد شد. همچنین لازم به ذکر استکه کد نسخه ویندوز 10 بازی تا چند روز پس از عرضه رسمی اعتبار خواهد داشت.

در آخر 20 سال از تاسیس استدیو Remedy Entertainment می گذرد. حال باید تا هفته دیگر منتظر ماند و دید آیا کوانتوم بریک می تواند به یک شیرینی خوب به مناسبت تولد 20 سالگی این استدیو تبدیل شود و یا این تولد را زهر مارمان خواهد کرد! قائدتا آرزوی همه ما گزینه اول است.

هر آنچه که باید پیش از تجربه Quantum Break بدانید

(image)

تا دستیابی به آرزوی چندساله ما تنها چند روز باقی مانده است! جدیدترین اثر Remedy Entertainment هفدهم فروردین منتشر می شود و باید دید سرنوشت یکی از جاه طلبانه ترین پروژه های نسل هشتم چه خواهد بود.

اگر قصد دارید بازی را تجربه کنید و هنوز اطلاعات جامعی از آن ندارید، به شما توصیه می کنیم این مقاله را مطالعه کنید، این مقاله کاملا شما را آماده تجربه بازی می کند!

داستان بازی از چه قرار است؟

کوانتوم بریک با استفاده از عنصر زمان سعی دارد داستانی جدید را برای مخاطبینش روایت کند. ایده ای که تا به حال داستان های زیادی بر محوریتش ساخته شده ولی این بار نام سم لیک و استدیو Remedy در میان است. در یکی از دانشگاه های شمال شرقی ایالت متحده آمریکا “ویلیام جویس” (William Joyce) با بازی “دومینیک موناگان” (Dominic Monaghan) برای اولین بار موفق به اختراع و ساخت ماشین زمان می شود ولی همه چیز مطابق میل وی پیش نمی رود و طی یک سانحه عده ای تحت شعاع این ماشین زمان قرار می گیرند. قطعا زمان مهم ترین فاکتور زندگی هر شخص است. اینکه به خوبی از آن استفاده کنیم یک بحث جدا و اینکه بتواینم آن را کنترل کنیم یا از طریق آن آینده را ببینیم یک مسئله دیگر. بواسطه دیدگاه دوم می توان کار های شرارت بار یا خوبی انجام داد. اینجاست که دو شخصیت اصلی کوانتوم بریک جک جویس به عنوان یکی از دو شخصیت اصلی و “پاول سرن” (Paul Serene) با بازی “آیدن گیلن” (Aiden Gillen) به عنوان شخصیت منفی به مخاطب نشان داده می شود. شخصی تاجر که قصد دارد اهداف خود را از طریق کمپانی خود که “راه حل های پادشاه” (Monarch Solutions) نام دارد عملی کند.

کوانتوم بریک از نظر روایت داستانی همانند سریالی است که طی قسمت های متفاوت قصد دارد به مخاطبینش استفاده از زمان و برنامه های شخصیت های بازی را معرفی کند. تمامی روایت های بازی به صورت لایو اکشن بوده و شاهد یک عنوان سریالی هستیم که قرار دو چهره خوب و بد زمان و یا معایب و محاسن آن را به نمایش بگذارد. جک جویس که قادر به کنترل زمان در مقابل پاول سرن که می تواند آینده را ببیند و بقهمد چه تصمیماتی را در زمان حال بگیرد تا به آینده ای که دیده برسد. البته فقط نباید به لایو اکشن ها بسنده کرد. کوانتوم بریک علاوه بر ارائه لایو اکشن ها، دارای یک سریال تلویزیونی 4 قسمتی نیز می باشد که داستان را کامل تر برای شما روایت می کند.

(image)

جریان سریال تلویزیونی درون بازی چیست؟ آیا حتما باید آنرا نگاه کرد؟

درون باز یک مینی سریال تلویزیونی قرار داده شده است که بر اساس انتخاب های شما، داستان سریال نیز پیشرفت خواهد کرد. ممکن است شما بخش هایی از سریال را مشاهده کنید که متفاوت از سایر گیمرها باشد.

تماشا نکردن این سریال باعث نمی شود داستان بازی را متوجه نشوید اما برای درک بهتر این داستان، توصیه می کنیم سریال را تماشا کنید.

برای تجربه بازی باید همیشه به اینترنت متصل باشم؟

اگر می خواهید بازی را بدون اتصال به اینترنت و به شکل آفلاین تجربه کنید، تنها راه دانلود کردن پک کامل سریال تلویزیونی داخل بازی با حجم 75 GB است! در غیر این صورت باید بازی را به شکل آنلاین بروید و این سریال برای شما استریم می شود. احتمالا استریم سریال نیز بر مبنای کیفیت اینترنت شما خواهد بود و اینطور نیست که برای همه با کیفیت FULL HD استریم شود.

اگر بخواهم سریال داخل بازی را بصورت آنلاین درون بازی تماشا کنم باز هم 75GB حجم اینترنتی لازم است؟!

خیر! همانطور که گفته شد سریال بر مبنای تصمیمات شما جلو می رود. به بیان بهتر بازی برای هر تصمیم و خط داستانی، یک بخش از این سریال را به شما نشان می دهد. اگر شما قصد داشته باشید که به طور کامل آنرا دانلود کنید، نیاز دارید تمامی این خطوط داستانی را با حجم 75GB دریافت کنید اما اگر بخواهید آنلاین بروید قائدتا تنها به یکی از خطوط داستانی نیاز خواهید داشت و حجم مصرفی نیز چند برابر کمتر از 75GB خواهد بود.

بازی با زمان را دوست دارید؟ پس کوانتوم بریک را تجربه کنید!

سال ها پیش سم لیک و تیم سازنده اش از طریق قابلیت Bullet Time و بازی مکس پین به مخاطبین اجازه سیخونک زدن به زمان را دادند. آن هم در حدی که فقط به توانید زمان را آهسته کنید. کوانتوم بریک قرار است  با دسترسی بسیار به زمان یک گیم پلی سراسر هیجانی و شلوغ در اختیار مخاطبین خود قرار دهد. یک عنوان اکشن ادونچر سوم شخص که 4 نوع کنترل زمان را برای مخاطب به ار مغان می آورد.

1- اولین قابلیتی که جک جویس در اختیار دارد، Time Blast است. با این قابلیت وی می تواند هنگام شلیک گلوله های دشمن زمان را متوقف کند و با تغییر دادن مسیر گلوله ها و یا اشیا موجود در محیط آن ها را به سمت دشمنان بازگردانده و حملات را دفع کند.

2- دومین قابلیت وی Time Rush است که از طریق آن جویس می تواند زمان را سریع کند. طی سریع کردن زمان با سرعت بالا می تواند در محیط حرکت کرده و دشمنان را از طریق Melee Attack از پای در آورد و یا کاور خود را عوض کرده و در محیط بهتری کاور بگیرد.

(image)

3- سومین قابلیت Time Shield نام داشته که قابلیتی تدافعی برای شخصیت بازی به حساب می آید. این قابلیت توانایی این را دارد که یک محافظ درست کرده و از شما در برابر گلوله های شلیک شده محافظت کند.

4- آخرین قابلیت Time Dodge که تا حدی شبیه به Time Run  بوده و به شما اجازه می دهد با نهایت سرعت از حملات دوری کنید و یا مخفی شوید. در طول بازی شما یک مخزن انرژی در اختیار خواهید داشت که به 4 قسمت مختلف تقسیم بندی شده و هر قسمت مربوط به یکی از این 4 قابلیت ذکر شده می باشد.

فکر نکنید که این 4 قابلیت همیگشی هستند! انرژی استفاده این قابلیت ها علاوه بر این که سریع پر می شود، سریع هم خالی شده و نمی توانید طی یک بازه طولانی از آن استفاده کنید.

تصمیم گیری های متفاوت

گیم پلی بازی تا حدی از عناصر عناوین پلتفرمر سه بعدی با پازل های محیطی استفاده کرده است. طی روند بازی یک سری انفجارات و حوادث رخ می دهد که در آن هنگام زمان متوقف شده و امکان دارد اشیا و نوع انفجار در محیط در یک حلقه زمانی قرار بگیرد. حال شما هستید و محیطی که در حال انفجار و این روند مدام تکرار می شود. حال مخاطب می تواند با استفاده از یک سری از اشیا در محیط راه خود را درست کرده و معماهای اینگونه را حل کند و یا از NPC های بازی کمک بگیرد.

در طول بازی تصمیمات شما بر روی اتفاقات بازی تاثیر گذار خواهد بود. مراحل کوانتوم بریک به بخش های مختلفی تقسیم بندی می شود که طی هر بخش یک سری کات سین که همگی به صورت لایو اکشن هستند پخش خواهد شد.  در طول بازی هر تصمیم و انتخاب در مقابل اتفاقات پیش روی خود بگیرید تاثیر و نتیجه آن را در این کات سین ها مشاهده خواهید کرد.

همه چیز طبق میل شما نیست

اگر فکر می کنید که خب حالا قدرت کنترل زمان به اشکال مختلف در اختیار داشته و می توانید هر کاری کنید. سخت در اشتباهید. اولین فکری که در ذهنتان می آید این است که خب می توانید بدون کشتن افراد راحت زمان نگه داشته و مراحل رد کنید! پاول سرن از طریق کمپانی خود تکنولوژی شکست زمان را در اختیار دارد. از این رو سربازان وی تجهیزاتشان از جدید ترین تکنولوژی Monarch Solutions برخوردار بوده و زمانی که شما زمان را متوقف می کنید می توانند به شما شلیک کنند و یا به سراغتان بیایند.

(image)

موتور گرافیکی انحصاری

استدیو رمدی برای به رخ کشیدن قدرت تخریب پذیری بالای بازی و همچنین گرافیک بالا و نمایش کامل جزئیات کوانتوم بریک دست به ساخت یک موتور گرافیکی جدیدی زده که “Northlight” نام دارد. همچنین گفته شده این موتور گرافیکی به خوبی با قابلیت های بازی و نمایش آن ها سازگار بوده و به عبارتی Northlight دقیقا برای کوانتوم بریک ساخته شده است. 

بازی با چه کیفیت اجرا می شود؟

بر طبق گزارشات منتشر شده بازی با رزولوشن HD 720P اجرا می شود و فریم ریت بازی نیز بر روی 30 قرار دارد. شاید این رزولوشن در تقابل با استانداردهای نسل هشتم حرفی برای گفتن نداشته باشید اما فراموش نکنید جلوه های بصری و گرافیکی در کوانتوم بریک نفهته است که آنرا در زمره برترین های نسل هشتم قرار می دهد.

هنوز تا عرضه بازی باقی مانده! بازی را پیش خرید

تمامی کسانی که بازی را بر روی نسخه اکس باکس وان خریداری کنند کد نسخه ویندوز 10 به همراه کد بازی Alan Wake’s American Nightmare نیز برای آن ها ارسال خواهد شد. همچنین لازم به ذکر استکه کد نسخه ویندوز 10 بازی تا چند روز پس از عرضه رسمی اعتبار خواهد داشت.

در آخر 20 سال از تاسیس استدیو Remedy Entertainment می گذرد. حال باید تا هفته دیگر منتظر ماند و دید آیا کوانتوم بریک می تواند به یک شیرینی خوب به مناسبت تولد 20 سالگی این استدیو تبدیل شود و یا این تولد را زهر مارمان خواهد کرد! قائدتا آرزوی همه ما گزینه اول است.

هر آنچه که باید پیش از تجربه Quantum Break بدانید