Tagیا است؟

پروژه اسکورپیو یا پلی استیشن 4 پرو؛ کدام یک قدرتمند تر است؟

پروژه اسکورپیو یا پلی استیشن 4 پرو؛ کدام یک قدرتمند تر است؟

مشخصات فنی پروژه اسکورپیو بالاخره توسط دیجیتال فاندری مشخص شد و حالا درباره قدرت کنسول آینده مایکروسافت بیشتر می دانیم. اما پس از مشاهده مشخصات سخت افزاری اسکورپیو، این سوال پیش می آید که آیا واقعا کنسول بعدی ردموندی ها از پلی استیشن پرو قدرتمندتر است یا خیر.

بر اساس اطلاعات منتشر شده از اسکورپیو، می دانیم کنسول ۶ ترافلاپی مایرکوسافت از حافظه اختصاص یافته بیشتری نسبت به همتایان خود بهره می برد. حدس ها درست از آب درآمدند و مشخص شد که پروژه اسکورپیو از ۱۲ گیگابایت حافظه رم GDDR5 برای اجرای بازی های ویدیویی استفاده می کند.

داشتن ۱۲ گیگابایت حافظه رم به این معنی است که اسکورپیو قادر به نمایش بافت هایی در ابعاد بزرگ تر هست و می تواند تصاویر قدرتمندتری را از بازی های ویدیویی به تصویر بکشد. البته تمامی حدس های گذشته هم درست نبودند و اغلب ما در ارتباط با پردازشگر گرافیکی اسکورپیو اشتباه می کردیم.

احتمال می رفت که مایکروسافت برای رسیدن به قدرت ۶ ترافلاپی از پردازشگر گرافیکی کندتر اما پیشرفته تری استفاده کند. امروز مشخص شد که ردموندی ها بی دلیل از اسکورپیو تمجید نمی کردند؛ چرا که آنها با افزایش کلاک اسپید، تمامی تعاریف توسعه کنسول های خانگی را به چالش کشیده اند و سعی کرده اند تا قدرت پردازشگر گرافیکی اسکورپیو را تا اندازه زیادی به کارت های گرافیک سیستم های دسکتاپ نزدیک کنند.

به همین منظور انتظار می رود که بازی های شخص ثالث با کیفیت بهتر و رزولوشن بالاتری روی اسکورپیو اجرا شوند. البته باید خاطر نشان کرد که تفاوت دقیق کیفیت بصری بازی ها میان اسکورپیو و پلی استیشن ۴ پرو فعلا قابل شناسایی نیست و باید دید که توسعه دهندگان بازی های ویدیویی چه فکرهایی برای استفاده از قدرت کنسول آینده مایکروسافت در سر دارند.

اما روی کاغذ مشخص است که اسکورپیو، پردازنده و پردازشگر گرافیکی قدرتمندتری نسب به پلی استیشن ۴ پرو دارد و باید بتواند که بازی های ویدیویی را با کیفیت خیلی بهتری نسبت به رقیب خود اجرا کند. نگاهی به مشخصات سخت افزاری اسکورپیو بیاندازید متوجه می شوید که راجع به چه موضوعی صحبت می کنیم.

اسکورپیو نسبت پلی استیشن ۴ پرو، چهار گیگابایت حافظه رم بیشتری در اختیار دارد. همچنین پردازشگر گرافیکی هشت هسته ای این کنسول فرکانسی معادل با ۲.۳ گیگاهرتز دارد که تقریبا ۲۰۰ مگاهرتز از پلی استیشن ۴ پرو بیشتر است. اما مهمترین وجه تمایز این دو کنسول، سرعت کلاک ۱۱۷۲ مگاهرتزی اسکورپیو است که فاصله بسیاری با پلی استیشن ۴ پرو دارد.

The post appeared first on .

پروژه اسکورپیو یا پلی استیشن 4 پرو؛ کدام یک قدرتمند تر است؟

اسنپدراگون یا اگزینوس؛ امتیاز کدام یک در تست بنچمارک گلکسی اس 8 بیشتر است؟

اسنپدراگون یا اگزینوس؛ امتیاز کدام یک در تست بنچمارک گلکسی اس 8 بیشتر است؟

این مسئله همیشه درباره پرچمداران سامسونگ تکرار شده و گلکسی اس 8 و اس 8 پلاس هم مثل سابق در دو مدل مجزا به دست مشتریان می رسند؛ یکی برای بازار چین و آمریکا به همراه اسنپدراگون 835 و دیگری برای اقصی نقاط جهان با اگزینوس 8895 خود سامسونگ

اگرچه هر دو چیپست تفاوت هایی با یکدیگر دارند اما این تفاوت ها بسیار اندک بوده و کاربر در نهایت آن را احساس نمی کند. با این همه، علاقه مندان بنچمارک ها، مسلماً کنجکاو هستند که اگزینوس می تواند سریع تر عمل کند یا اسنپدراگون؛ درست مانند مورد سال گذشته با گلکسی اس 7 و اس 7 اج.

مدل اگزینوس 8895

حالا دو نسخه مجزای گلکسی اس 8، بنچمارک آنتوتو را پشت سر گذاشته اند و این دیتابیس، پاسخی برای سوال بالا دارد. مدل مجهز به اگزینوس 8895 گلکسی اس 8، به امتیاز 174,155 دست یافته و حتی با اختلافی اندک، از آیفون 7 پلاس عبور کرده است.

در همین حین، مدلی که از اسنپدراگون 835 بهره مند بوده و در آمریکا به فروش می رسد، موفق به کسب امتیاز 162,101 شده که باز هم تحسین برانگیز است. امتیاز تست بنچمارک اسنپدراگون 835، کماکان از اکثر موبایل های بازار بیشتر بوده و این تفاوت قرار نیست تجربه غایی کاربر را تحت تاثیر قرار دهد.

مدل اسنپدراگون 835

The post appeared first on .

اسنپدراگون یا اگزینوس؛ امتیاز کدام یک در تست بنچمارک گلکسی اس 8 بیشتر است؟

صمیمیت یا رفتار مؤدبانه؛ کدام یک بهتر است؟

صمیمیت یا رفتار مؤدبانه؛ کدام یک بهتر است؟

رفتار مؤدبانه بخشی از مجموعه عواملی است که به دیگران می فهماند شما به ایجاد رابطه با آن ها تمایل دارید، اما کلید اصلی این مجموعه، صمیمیت است. با بهره گیری از این عامل کلیدی، چیزی فراتر از آنچه مردم نیاز دارند را به آن ها می دهید.

البته اشتباه نکنید، رفتار مؤدب بودن مهم است؛ اما گاهی این ادب باعث دور شدن افراد از شما می شود. ترکیب ادب و صمیمیت، شما را برای فرد مقابل قابل اعتماد جلوه می دهد؛ از این رو روابط تان محکم تر می شود.

در ادامه، راه هایی برای افزایش صمیمیت آورده شده است:

  • به نیاز های جزئی دیگران توجه کنید

به دنبال راه های کوچکی برای کمک به مردم باشید. مثلا زمانی که فردی روی مبل منزل شما نشسته است، برای او یک پتو یا بالشت بیاورید تا راحت تر باشد.

  • زمانی که کسی عمل خجالت آوری را انجام می دهد، از تجربه مشابه خود صحبت کنید

اگر دوستتان حین کار، نوشیدنی اش را روی میز ریخت یا مسئله دیگری برایش پیش آمد، کاری کنید که احساس خجالت نکند. مثلاً به او بگویید «ناراحت نباش، من هم از این کارها انجام می دهم.»

  • شخصیت خود را نشان دهید

بخشی از ویژگی های شخصیتی خود را با یک هدیه دست ساز، کارت تبریک، اشتراک گذاری لیست پخش موسیقی، یا شوخی کردن و وقت گذراندن با دیگران نشان دهید.

در ابتدا این کارها را از روی عمد انجام دهید تا نهایتا بخشی از ذات شما شوند.

The post appeared first on .

صمیمیت یا رفتار مؤدبانه؛ کدام یک بهتر است؟

استریم موسیقی یا تملک همیشگی آن؛ چرا iTunes در سیزده سالگی همچنان غیر کاربردی است؟

استریم موسیقی یا تملک همیشگی آن؛ چرا iTunes در سیزده سالگی همچنان غیر کاربردی است؟

سیزده سال پیش، در ۲۸ آوریل ۲۰۰۳، اپل انقلاب دیگری را رقم زد. استیو جابز روی صحنه رفت، سرویس های استریم و اشتراک موسیقی را به باد انتقاد گرفت و سپس «iTunes Music Store» را به همه شناساند؛ فروشگاهی که می خواست صنعت موسیقی را به طور کامل متحول کند و تبدیل گردد به راه و رسمی نو در عرضه موسیقی. این فروشگاهی مجازی آمده بود تا پایان بخشی باشد برای راهی که فروشگاه های فیزیکی ِعرضه موسیقی در پیش داشتند. و تا حد زیادی هم موفق شد.

iTunes در سال ۲۰۰۱ رونمایی شد و در سال ۲۰۰۳، جابز فروشگاه موسیقی را نیز به آن افزود. همین موضوع باعث شد تا نوع نگرش مردم به نحوه خریداری موسیقی، و حتی فروش آن از سوی کمپانی های سازنده و عرضه کننده، در بیشتر نقاط جهان دست خوش تغییر گردد.

فروشگاه موسیقی آیتونز، برای اولین بار با کیفیتی قابل قبول، آثار جدید هنرمندان را به هواداران مشتاق می رساند. تا قبل از آن، یک کاربر ملزم بود تا همه آلبوم را خریداری کند و سپس صاحب آن به شمار آید اما آیتونز این ویژگی را به کاربر بخشید که صرفا یک آهنگ از درون یک آلبوم را خریداری کرده و تصاحب نماید؛ آن هم با قیمتی کاملا قابل قبول.

در این میان مشکلاتی هم وجود داشت. فعالان این صنعت در ابتدا چندان به آن خوشبین نبودند و ترجیح می دادند آلبوم ها را به شکل یکجا به کاربر بفروشند و یا شنودگان را با محدودیت هایی رو به رو ساخته و سپس کسب درآمد بیشتری از آنها داشته باشند، اما کاربران تا حد بسیار زیادی عاشقش بودند. کار به جایی رسید که در سال ۲۰۱۳، اپل خبر داد که در ده سال فعالیت این فروشگاه موسیقیایی، موفق به فروش ۲۵ میلیارد قطعه موسیقی (تک آهنگ) شده است.

اما کافیست نام آیتونز را به گوگل بدهید. مشکلی وجود دارد؟

اپل ۱۵ سال پیش این نرم افزار را رونمایی کرد و صرفا فروشگاه آن اکنون ۱۳ سال عمر دارد. اما هنوز که هنوز است، کاربران در خصوص رابط کاربری گیج کننده، ویژگی های عجیب و ناتوانی اپل از ساده تر کردن آن، شکایت فراوان دارند.

گاهی یک شرکت بزرگ از تطهیر و بهبود دادن محصول خود ناتوان می ماند و در این میان، iTunes سهم اپل شده است؛ نرم افزاری که از همان ابتدای کار، بیش از اندازه سنگین و شلوغ بوده و گویا شرکت یاد شده هیچ تصمیمی مبنی بر ساده سازی اش ندارد.

یک مورد دیگر…

آیتونز در سال ۲۰۰۳

در سال ۲۰۰۳، مجله «تایم» iTunes را برای مفهوم ساده و کاربردی اش ستایش کرد و از آن به عنوان «جذاب ترین ابداع سال» نام برد. حالا، هیچ یک از این دو را نمی توان به نرم افزاری که اپل همچنان در حال توسعه اش است، نسبت داد.

آیپاد، آیفون و مک بوک هر کدام بخشی نمادین از دنیای تکنولوژی هستند که در گذر زمان، بهبودهایی عالی داشته اند اما iTunes، به جز مواردی جزیی، هنوز هم شبیه به همان نرم افزاری است که در سال ۲۰۰۳ فراگیر شد.

علت چیست؟ به سادگی می توان گفت اپل به جای ساده سازی قابلیت های موجود در iTunes، تلاش نمود تا ویژگی های بسیار زیاد دیگری را نیز به آن اضافه نماید. برای مثال: فیلم های سینمایی، سریال های تلویزیونی، پادکست ها، اپلیکیشن و گیم های آیفون و آیپد و در این اواخر هم «اپل موزیک».

«مارکو آرمنت» (Marco Arment)، شخصی که پشت پرده توسعه ی «Tumblr» و «Instapaper» بوده، می گوید: «اپل به توسعه دهندگانش ماموریتی غیر ممکن داده و درخواست نموده تا هر چه می توانند، به یک نرم افزار قابلیت های مختلف اضافه کنند.»

آقای آرمنت می گوید که نتیجه همین رویکرد، تبدیل شده است به یک جهنم سمی که مملو از ناپایداریست. بیایید نگاهی داشته باشیم به بزرگترین مشکلاتِ تک اپلیکیشنی که اپل می خواهد در آن همه چیز را یکجا در اختیارتان بگذارد:

  • بلعیدن فضای داخلی: فضایی که آیتونز به خود اختصاص می دهد به طور عجیبی فراتر از فضای فایل های موسیقی است که در آن جای گرفته اند.
  • کندی: به لطف قابلیت های بسیار زیادی که در همه زمینه ها در آن جای گرفته اند، با یک نرم افزار یکپارچه ی بسیار سنگین رو به رو هستید.
  • عدم وجود زیبایی بصری: از منظر طراحی، درک آیتونز چندان هم ساده نیست و کاربر وقتی برای اولین بار با آن مواجه می شود، نمی تواند به راحتی نحوه استفاده از آن را درک کند. جدا از زبان طراحی نامطلوب برای عصر کنونی، این نرم افزار ظاهری غیر جذاب دارد و البته بخش های خاکستری رنگ بسیار زیاد آن نیز به زیبایی اش کمکی نمی کند.
  • عدم وجود ارتباط اجتماعی و آنلاین: اپل البته تلاشش را کرد. Ping را به یاد می آورید؟
  • مدیریت ضعیف فایل ها: اپل، آیتونز را ساخته تا کاربران توسط آن بتوانند فایل های خود را مدیریت کنند. ولی کافیست صرفا سری به دنیای مجازی زده و در آن جستجویی انجام دهید برای مدیریت کردن فایل ها تا با انبوهی از مقالات آموزشی رو به رو گردید. همانگونه که می دانید، iTunes در واقع یک نرم افزار مدیریت یکپارچه ی فایل هاست و اگر کارش را به شکل مطلوب انجام می داد، با این حجم از مقالات رو به رو نمی شدیم.
  • موسیقی یک اولویت نیست: اپل ادعا می کند که iTunes می تواند نقش یک پخش کننده موسیقی عالی را برایتان بازی کند در صورتی که چنین نیست. تمرکز، حالا بر روی فروش اپلیکیشن، کتاب و سایر محتوای دیجیتال قرار گرفته است. با تمرکز ویژه ای که سایر بخش های این فروشگاه بزرگ از سوی اپل دیده اند، تا حدی می توان گفت که پر رنگ تر از بخش موسیقی گشته و اصلی ترین و پایه ای ترین قابلیت iTunes را به کناره ای رانده اند.

شاید تصور کنید که با وجود این همه مشکل که اتفاقا بارها از سوی دیگران بیان شده اند، اپل تلاش کند تا در روندی که در پیش گرفته تغییراتی حاصل نماید، اما جالب اینجاست که خود این شرکت هیچگاه نیازی به ایجاد تغییر در آیتونز ندیده است، چرا که کاربران در حالت کنونی و با وجود گلایه هایی که دارند، باز هم به شکل گسترده از آن بهره می جویند.

کاربران هنوز به دو مقوله توجه و علاقه ای بیش از اندازه دارند: آیفون و موسیقی. در این حالت و در صورت علاقه به تملک موسیقی، انتخابی به جز iTunes در برابر شان باقی نمی ماند. در این میان ولی برخی مسائل در حال دگرسویی هستند. «جان پاتریک» (John Patrick )، یکی از تحلیلگران دنیای تکنولوژی و شخصی که در این رابطه قلم می زند، می گوید: «صرف هزینه در زمینه موسیقی، از تصاحب آن به سوی گوش (استریم) کردن به آن میل کرده است. در نتیجه اپل نیز به سختی تلاش می کند تا بتواند بیشترین سهم از همین بازار را از آن خود کند.»

سرویس استریم موسیقی اهالی کوپرتینو به نام «اپل موزیک»، یک قمار بزرگ بوده که البته نتیجه هم داشته. این سرویس اشتراک موسیقی تنها در عرض ۱۰ ماه فعالیت، که ماهانه برای استفاده از آن، ۹.۹۹ دلار پرداخت می کنند.

در سال ۲۰۱۱، حجم فروش و درآمد «App Store» از فروش موسیقی در iTunes پیشی گرفت. پس از آن نیز همواره درآمد اپل از فروش موسیقی توسط iTunes رو به کاهش رفته است. همه این ها، بیانگر یک موضوع است که پیشتر به آن پرداختیم: دیدگاه کاربران نسبت به تصاحب موسیقی تغییر کرده است.

در این بین، اپل تلاش می کند تا برخی ویژگی های iTunes که پیشتر سر و صدای زیادی کرده بودند را حذف نماید. برای مثال، پیش از این والدین می توانستند رقمی بین ۱۰ الی ۵۰ دلار را به حساب فرزند خود منتقل کنند تا او نیز توسط همین مبلغ، محتوای مورد نظرش را خریداری کند. از طرفی، جالب است که آخرین نسخه از آیتونز، صرفا این موضوع را دربرگرفته بود: «این بروز رسانی قابلیت سینک (هماهنگ شدن) iTunes را با آیفون SE و آیپد پرو (۹.۷ اینچی) مهیا می کند.»

بر اساس تحقیقات صورت گرفته، بیان می شود که اکنون در ایالات متحده درآمد شرکت های ضبط و پخش کننده موسیقی از استریم آنلاین توسط کاربران توسط سرویس های اشتراکی بیشتر از فروش مستقیم موسیقی است.

در ۲۸ آوریل ۲۰۰۳ و هنگامی که جابز روی صحنه رفت تا خبر اضافه شدن فروشگاه موسیقی را به iTunes بدهد، سرویس های اشتراک موسیقی وجود داشتند. جابز از کیفیت نه چندان مطلوب آنها، دسترسی دشوار به اینترنت (در آن زمان) گفت و عنوان نمود حتی برای دانلود چند قطعه موسیقی به شکل رایگان و غیر قانونی، کاربر وقت زیادی را هدر می دهد، چرا که نیازی به خرید کل آلبوم ندارد. اما حالا، افراد می توانند از اپل همان چهار قطعه موسیقی مورد نظرشان را با پرداخت مبلغی کمتر از ۴ دلار خریداری کنند و یک ساعت زمان خود را برای پیدا کردن نسخه با کیفیت معمولی و غیر قانونی در اینترنتی با سرعت پایین ،هدر ندهد.

جابز در یکی دیگر از رویدادهای بعدی اپل گفت:

در دوره ی پس از جابز، حتی به نظر می رسد که کیفیت بالای نرم افزارها نیز دیر در اولویت های اپل نیست و این شرکت نیازی نمی بیند تا مشغول بهبود دادن آنها شود. در واقع اپل تمرکز خود را بر نوآوری های پیش رو متمرکز کرده، تا هدر دادن وقت برای بهبود بخش هایی که پیشتر توسعه یافته اند و در هر حال، کاربران از آنها استفاده می کنند.

احتمالا تغییرات مناسب به آیتونز راه پیدا نخواهند کرد تا زمانی که در نهایت شاهد مرگ آن باشیم؛ مرگی که البته سوگواری طرفداران اپل را به همراه نخواهد داشت. بعید هم هست کسی در آن زمان به خاطر بیاورد که همین محصول، در زمان خودش تا چه حد انقلابی بود.

حالا با بهبود کیفیت اینترنت در سراسر جهان و افزودن شدن به تعداد هنرمندان به شکل فزاینده، استریم موسیقی از نظر ساکنین کره ی خاکی، گزینه بسیار بهتری از دانلود کردن و تصاحب همیشگی آن به شمار می رود. ۱۳ سال پیش آیتونز آمد و با قابلیت پرداخت ۹۹ سنت به ازای هر قطعه موسیقی، کسب و کار فروشگاه های فیزیکی عرضه آلبوم های هنرمندان را از رونق انداخت. اکنون تجارت استریم موسیقی، دقیقا همین کار را با فروشگاه موسیقی آیتونز انجام داده است.

The post appeared first on .

استریم موسیقی یا تملک همیشگی آن؛ چرا iTunes در سیزده سالگی همچنان غیر کاربردی است؟

سیزده سال پیش، در ۲۸ آوریل ۲۰۰۳، اپل انقلاب دیگری را رقم زد. استیو جابز روی صحنه رفت، سرویس های استریم و اشتراک موسیقی را به باد انتقاد گرفت و سپس «iTunes Music Store» را به همه شناساند؛ فروشگاهی که می خواست صنعت موسیقی را به طور کامل متحول کند و تبدیل گردد به راه و رسمی نو در عرضه موسیقی. این فروشگاهی مجازی آمده بود تا پایان بخشی باشد برای راهی که فروشگاه های فیزیکی ِعرضه موسیقی در پیش داشتند. و تا حد زیادی هم موفق شد.

iTunes در سال ۲۰۰۱ رونمایی شد و در سال ۲۰۰۳، جابز فروشگاه موسیقی را نیز به آن افزود. همین موضوع باعث شد تا نوع نگرش مردم به نحوه خریداری موسیقی، و حتی فروش آن از سوی کمپانی های سازنده و عرضه کننده، در بیشتر نقاط جهان دست خوش تغییر گردد.

فروشگاه موسیقی آیتونز، برای اولین بار با کیفیتی قابل قبول، آثار جدید هنرمندان را به هواداران مشتاق می رساند. تا قبل از آن، یک کاربر ملزم بود تا همه آلبوم را خریداری کند و سپس صاحب آن به شمار آید اما آیتونز این ویژگی را به کاربر بخشید که صرفا یک آهنگ از درون یک آلبوم را خریداری کرده و تصاحب نماید؛ آن هم با قیمتی کاملا قابل قبول.

در این میان مشکلاتی هم وجود داشت. فعالان این صنعت در ابتدا چندان به آن خوشبین نبودند و ترجیح می دادند آلبوم ها را به شکل یکجا به کاربر بفروشند و یا شنودگان را با محدودیت هایی رو به رو ساخته و سپس کسب درآمد بیشتری از آنها داشته باشند، اما کاربران تا حد بسیار زیادی عاشقش بودند. کار به جایی رسید که در سال ۲۰۱۳، اپل خبر داد که در ده سال فعالیت این فروشگاه موسیقیایی، موفق به فروش ۲۵ میلیارد قطعه موسیقی (تک آهنگ) شده است.

اما کافیست نام آیتونز را به گوگل بدهید. مشکلی وجود دارد؟

اپل ۱۵ سال پیش این نرم افزار را رونمایی کرد و صرفا فروشگاه آن اکنون ۱۳ سال عمر دارد. اما هنوز که هنوز است، کاربران در خصوص رابط کاربری گیج کننده، ویژگی های عجیب و ناتوانی اپل از ساده تر کردن آن، شکایت فراوان دارند.

گاهی یک شرکت بزرگ از تطهیر و بهبود دادن محصول خود ناتوان می ماند و در این میان، iTunes سهم اپل شده است؛ نرم افزاری که از همان ابتدای کار، بیش از اندازه سنگین و شلوغ بوده و گویا شرکت یاد شده هیچ تصمیمی مبنی بر ساده سازی اش ندارد.

یک مورد دیگر…

آیتونز در سال ۲۰۰۳

در سال ۲۰۰۳، مجله «تایم» iTunes را برای مفهوم ساده و کاربردی اش ستایش کرد و از آن به عنوان «جذاب ترین ابداع سال» نام برد. حالا، هیچ یک از این دو را نمی توان به نرم افزاری که اپل همچنان در حال توسعه اش است، نسبت داد.

آیپاد، آیفون و مک بوک هر کدام بخشی نمادین از دنیای تکنولوژی هستند که در گذر زمان، بهبودهایی عالی داشته اند اما iTunes، به جز مواردی جزیی، هنوز هم شبیه به همان نرم افزاری است که در سال ۲۰۰۳ فراگیر شد.

علت چیست؟ به سادگی می توان گفت اپل به جای ساده سازی قابلیت های موجود در iTunes، تلاش نمود تا ویژگی های بسیار زیاد دیگری را نیز به آن اضافه نماید. برای مثال: فیلم های سینمایی، سریال های تلویزیونی، پادکست ها، اپلیکیشن و گیم های آیفون و آیپد و در این اواخر هم «اپل موزیک».

«مارکو آرمنت» (Marco Arment)، شخصی که پشت پرده توسعه ی «Tumblr» و «Instapaper» بوده، می گوید: «اپل به توسعه دهندگانش ماموریتی غیر ممکن داده و درخواست نموده تا هر چه می توانند، به یک نرم افزار قابلیت های مختلف اضافه کنند.»

آقای آرمنت می گوید که نتیجه همین رویکرد، تبدیل شده است به یک جهنم سمی که مملو از ناپایداریست. بیایید نگاهی داشته باشیم به بزرگترین مشکلاتِ تک اپلیکیشنی که اپل می خواهد در آن همه چیز را یکجا در اختیارتان بگذارد:

  • بلعیدن فضای داخلی: فضایی که آیتونز به خود اختصاص می دهد به طور عجیبی فراتر از فضای فایل های موسیقی است که در آن جای گرفته اند.
  • کندی: به لطف قابلیت های بسیار زیادی که در همه زمینه ها در آن جای گرفته اند، با یک نرم افزار یکپارچه ی بسیار سنگین رو به رو هستید.
  • عدم وجود زیبایی بصری: از منظر طراحی، درک آیتونز چندان هم ساده نیست و کاربر وقتی برای اولین بار با آن مواجه می شود، نمی تواند به راحتی نحوه استفاده از آن را درک کند. جدا از زبان طراحی نامطلوب برای عصر کنونی، این نرم افزار ظاهری غیر جذاب دارد و البته بخش های خاکستری رنگ بسیار زیاد آن نیز به زیبایی اش کمکی نمی کند.
  • عدم وجود ارتباط اجتماعی و آنلاین: اپل البته تلاشش را کرد. Ping را به یاد می آورید؟
  • مدیریت ضعیف فایل ها: اپل، آیتونز را ساخته تا کاربران توسط آن بتوانند فایل های خود را مدیریت کنند. ولی کافیست صرفا سری به دنیای مجازی زده و در آن جستجویی انجام دهید برای مدیریت کردن فایل ها تا با انبوهی از مقالات آموزشی رو به رو گردید. همانگونه که می دانید، iTunes در واقع یک نرم افزار مدیریت یکپارچه ی فایل هاست و اگر کارش را به شکل مطلوب انجام می داد، با این حجم از مقالات رو به رو نمی شدیم.
  • موسیقی یک اولویت نیست: اپل ادعا می کند که iTunes می تواند نقش یک پخش کننده موسیقی عالی را برایتان بازی کند در صورتی که چنین نیست. تمرکز، حالا بر روی فروش اپلیکیشن، کتاب و سایر محتوای دیجیتال قرار گرفته است. با تمرکز ویژه ای که سایر بخش های این فروشگاه بزرگ از سوی اپل دیده اند، تا حدی می توان گفت که پر رنگ تر از بخش موسیقی گشته و اصلی ترین و پایه ای ترین قابلیت iTunes را به کناره ای رانده اند.

شاید تصور کنید که با وجود این همه مشکل که اتفاقا بارها از سوی دیگران بیان شده اند، اپل تلاش کند تا در روندی که در پیش گرفته تغییراتی حاصل نماید، اما جالب اینجاست که خود این شرکت هیچگاه نیازی به ایجاد تغییر در آیتونز ندیده است، چرا که کاربران در حالت کنونی و با وجود گلایه هایی که دارند، باز هم به شکل گسترده از آن بهره می جویند.

کاربران هنوز به دو مقوله توجه و علاقه ای بیش از اندازه دارند: آیفون و موسیقی. در این حالت و در صورت علاقه به تملک موسیقی، انتخابی به جز iTunes در برابر شان باقی نمی ماند. در این میان ولی برخی مسائل در حال دگرسویی هستند. «جان پاتریک» (John Patrick )، یکی از تحلیلگران دنیای تکنولوژی و شخصی که در این رابطه قلم می زند، می گوید: «صرف هزینه در زمینه موسیقی، از تصاحب آن به سوی گوش (استریم) کردن به آن میل کرده است. در نتیجه اپل نیز به سختی تلاش می کند تا بتواند بیشترین سهم از همین بازار را از آن خود کند.»

سرویس استریم موسیقی اهالی کوپرتینو به نام «اپل موزیک»، یک قمار بزرگ بوده که البته نتیجه هم داشته. این سرویس اشتراک موسیقی تنها در عرض ۱۰ ماه فعالیت، که ماهانه برای استفاده از آن، ۹.۹۹ دلار پرداخت می کنند.

در سال ۲۰۱۱، حجم فروش و درآمد «App Store» از فروش موسیقی در iTunes پیشی گرفت. پس از آن نیز همواره درآمد اپل از فروش موسیقی توسط iTunes رو به کاهش رفته است. همه این ها، بیانگر یک موضوع است که پیشتر به آن پرداختیم: دیدگاه کاربران نسبت به تصاحب موسیقی تغییر کرده است.

در این بین، اپل تلاش می کند تا برخی ویژگی های iTunes که پیشتر سر و صدای زیادی کرده بودند را حذف نماید. برای مثال، پیش از این والدین می توانستند رقمی بین ۱۰ الی ۵۰ دلار را به حساب فرزند خود منتقل کنند تا او نیز توسط همین مبلغ، محتوای مورد نظرش را خریداری کند. از طرفی، جالب است که آخرین نسخه از آیتونز، صرفا این موضوع را دربرگرفته بود: «این بروز رسانی قابلیت سینک (هماهنگ شدن) iTunes را با آیفون SE و آیپد پرو (۹.۷ اینچی) مهیا می کند.»

بر اساس تحقیقات صورت گرفته، بیان می شود که اکنون در ایالات متحده درآمد شرکت های ضبط و پخش کننده موسیقی از استریم آنلاین توسط کاربران توسط سرویس های اشتراکی بیشتر از فروش مستقیم موسیقی است.

در ۲۸ آوریل ۲۰۰۳ و هنگامی که جابز روی صحنه رفت تا خبر اضافه شدن فروشگاه موسیقی را به iTunes بدهد، سرویس های اشتراک موسیقی وجود داشتند. جابز از کیفیت نه چندان مطلوب آنها، دسترسی دشوار به اینترنت (در آن زمان) گفت و عنوان نمود حتی برای دانلود چند قطعه موسیقی به شکل رایگان و غیر قانونی، کاربر وقت زیادی را هدر می دهد، چرا که نیازی به خرید کل آلبوم ندارد. اما حالا، افراد می توانند از اپل همان چهار قطعه موسیقی مورد نظرشان را با پرداخت مبلغی کمتر از ۴ دلار خریداری کنند و یک ساعت زمان خود را برای پیدا کردن نسخه با کیفیت معمولی و غیر قانونی در اینترنتی با سرعت پایین ،هدر ندهد.

جابز در یکی دیگر از رویدادهای بعدی اپل گفت:

در دوره ی پس از جابز، حتی به نظر می رسد که کیفیت بالای نرم افزارها نیز دیر در اولویت های اپل نیست و این شرکت نیازی نمی بیند تا مشغول بهبود دادن آنها شود. در واقع اپل تمرکز خود را بر نوآوری های پیش رو متمرکز کرده، تا هدر دادن وقت برای بهبود بخش هایی که پیشتر توسعه یافته اند و در هر حال، کاربران از آنها استفاده می کنند.

احتمالا تغییرات مناسب به آیتونز راه پیدا نخواهند کرد تا زمانی که در نهایت شاهد مرگ آن باشیم؛ مرگی که البته سوگواری طرفداران اپل را به همراه نخواهد داشت. بعید هم هست کسی در آن زمان به خاطر بیاورد که همین محصول، در زمان خودش تا چه حد انقلابی بود.

حالا با بهبود کیفیت اینترنت در سراسر جهان و افزودن شدن به تعداد هنرمندان به شکل فزاینده، استریم موسیقی از نظر ساکنین کره ی خاکی، گزینه بسیار بهتری از دانلود کردن و تصاحب همیشگی آن به شمار می رود. ۱۳ سال پیش آیتونز آمد و با قابلیت پرداخت ۹۹ سنت به ازای هر قطعه موسیقی، کسب و کار فروشگاه های فیزیکی عرضه آلبوم های هنرمندان را از رونق انداخت. اکنون تجارت استریم موسیقی، دقیقا همین کار را با فروشگاه موسیقی آیتونز انجام داده است.

The post appeared first on .

استریم موسیقی یا تملک همیشگی آن؛ چرا iTunes در سیزده سالگی همچنان غیر کاربردی است؟