Tagچطور

ال جی V20 چطور می توانست موبایلی کامل تر باشد؟

ال جی V20 چطور می توانست موبایلی کامل تر باشد؟

ال جی با ساخت موبایل LG V10 به همراه دوربین جلوی دوگانه، نمایشگر ثانویه همیشه روشن و چیپ DAC که کیفیت صدای بسیار خوبی را به ارمغان می آورد، دست به حرکتی خلاقانه و متهورانه زد؛ اما متاسفانه ظرفیت باتری کم، مشخصات سخت افزاری معمولی و در مجموع، تجربه کاربری ضعیف آن سبب شد تا V10 آنقدرها مورد اقبال عمومی قرار نگیرد.

ال جی از تجربیات خود در قبال V10 درس گرفت و این بار از V20 رونمایی کرده که از هر نظر، موبایل تکامل یافته تری نسبت به مدل پیشین به شمار می رود. اگرچه V20 کماکان ژن جاه طلبانه V10 را به ارث برده، اما مشخصات سخت افزاری قدرتمند آن نظیر چیپست اسنپدراگون 820 و 4 گیگابایت حافظه رم سبب می شود تا آن را پرچمداری تمام عیار بنامیم.

با این همه و با وجود تمام بهبودهای حاصل شده، V20 هنوز می توانست اسمارت فونی کامل تر باشد. بنابراین در ادامه مطلب نگاهی می اندازیم به 6 عاملی که می توانستند V20 را به موبایل بهتر از پیش بدل کنند.

باتری بزرگتر

V20 (13)

اگرچه LG قول عمر باتری بیشتری برای V20 داده است، باتری 3200 میلی آمپر ساعتی آن تنها اندکی از باتری 3000 میلی آمپر ساعتی موجود V10 بزرگتر است که در بهترین حالت، تغییری کوچک به وجود خواهد آورد. در هر صورت می توان تصور کرد که در اسمارت فونی به این بزرگی، مسلماً فضایی برای استفاده از باتری بزرگتر وجود داشته است.

فلاش دوربین سلفی

V20 (5)

ال جی در V20، دوربین دوگانه سلفی را کنار گذاشته است؛ امری که شاید به مذاق بسیاری از مردم خوش بیاید اما با روحیه ماجراجویانه سری V به هیچ وجه سازگاری ندارد.

سری V همواره تمرکز زیادی روی آزمون و خطا داشته است، بنابراین اگر قرار است یکی از برجسته ترین ویژگی های V10 کنار گذاشته شود، شاید بد نباشد ویژگی دیگری جایگزین آن گردد. در مجموع استفاده از فلاش سلفی (اگرچه هنوز آنقدرها میان سازندگان موبایل جا نیفتاده) می توانست بسیار کارآمدتر از دوربین ثانویه در جلو باشد.

اسپیکرهای استریو

V20 (18)

چیپست Quad DAC موبایل V20 بدون شک در صورت استفاده از هدفونی مناسب، کیفیت صدای بی نظیری برای کاربر به ارمغان خواهد آورد اما درباره اسپیکرهای داخلی نمی توان چنین حرفی زد. V20 از اسپیکر مونو بهره می برد که مسلماً در تحقق اهداف ال جی در قبال کیفیت صوتی ناکام خواهد ماند.

آرزو می کردیم که کره ای ها اسپیکرهای استریو را در موبایل جدیدشان جای می دادند؛ ترجیحاً هم در بخش جلویی دستگاه، همانطور که پیش تر در Nexus 6P دیده ایم.

مقاومت در برابر آب

Water-resistence-w600

LG V20 شاید موبایلی پریمیوم و پر زرق و برق به نظر رسد، اما به گونه ای توسعه نیافته که تنها کاربران حرفه ای را هدف قرار دهد؛ با این حال شاید اندکی مقاومت در برابر احتمالات مختلف می توانست آن را بهبود دهد.

ما پیش از این دیده ایم که بسیاری از موبایل های پر زرق و برق، استاندارد IP68 یا IP67 را دریافت کرده و اگرچه کاملاً در برابر اتفاقات مختلف مقاوم نیستند، اما از دوام لازم در برابر آب و گرد و غبار بهره می بردند. V10 از مقاومت در برابر آب و خاک بهره مند نبود و به نظر می رسد V20 هم همان روند را در پیش گرفته است.

چه بر سر ماژول ها آمد؟

fb-w600

باید پذیرفت که موبایل ماژولار G5 آنطورها که ال جی انتظارش را داشت توجه مخاطبان را جلب نکرد. با این حال، شکی نیست همه ما می خواستیم ببینیم که کره ای ها مفاهیم ابتدایی ماژول های خود را تا چه حد توسعه و بسط می دهند.

حالا V20 به کلی از مفاهیم ماژولار G5 فاصله گرفته است و قرار نیست شاهد پشتیبانی از آنها باشیم. شاید تنها نکته امیدوارکننده، استفاده از چیپست صوتی DAC و همکاری با Bang & Olufsen باشد.

استایلوس اختصاصی

A-dedicated-stylus-w600

منظور این نیست که ال جی باید با تقلید از سامسونگ، به نبرد رقیب دیرینه خود می رفت اما می توان تصور کرد که V20 بتواند با برخی قابلیت های اضافه، سری فبلت های گلکسی نوت سامسونگ را به چالش بکشد. با توجه به مشخصات قدرتمند V20، اضافه شدن قلم استایلوس مسلماً سبب می شد بسیاری از طرفداران نوت 7، نیم نگاهی به پرچمدار اخیر ال جی هم بیندازند.

از یاد نبریم که قلم استایلوس پیش تر در موبایل های ارزان تر ال جی، مانند G3 Stylus ،Stylo و G Stylo مورد استفاده قرار گرفته، بنابراین ال جی می توانست در این بین، وارد رقابتی مستقیم با نوت 7 سامسونگ هم بشود.

The post appeared first on .

ال جی V20 چطور می توانست موبایلی کامل تر باشد؟

ال جی با ساخت موبایل LG V10 به همراه دوربین جلوی دوگانه، نمایشگر ثانویه همیشه روشن و چیپ DAC که کیفیت صدای بسیار خوبی را به ارمغان می آورد، دست به حرکتی خلاقانه و متهورانه زد؛ اما متاسفانه ظرفیت باتری کم، مشخصات سخت افزاری معمولی و در مجموع، تجربه کاربری ضعیف آن سبب شد تا V10 آنقدرها مورد اقبال عمومی قرار نگیرد.

ال جی از تجربیات خود در قبال V10 درس گرفت و این بار از V20 رونمایی کرده که از هر نظر، موبایل تکامل یافته تری نسبت به مدل پیشین به شمار می رود. اگرچه V20 کماکان ژن جاه طلبانه V10 را به ارث برده، اما مشخصات سخت افزاری قدرتمند آن نظیر چیپست اسنپدراگون 820 و 4 گیگابایت حافظه رم سبب می شود تا آن را پرچمداری تمام عیار بنامیم.

با این همه و با وجود تمام بهبودهای حاصل شده، V20 هنوز می توانست اسمارت فونی کامل تر باشد. بنابراین در ادامه مطلب نگاهی می اندازیم به 6 عاملی که می توانستند V20 را به موبایل بهتر از پیش بدل کنند.

باتری بزرگتر

(image)

اگرچه LG قول عمر باتری بیشتری برای V20 داده است، باتری 3200 میلی آمپر ساعتی آن تنها اندکی از باتری 3000 میلی آمپر ساعتی موجود V10 بزرگتر است که در بهترین حالت، تغییری کوچک به وجود خواهد آورد. در هر صورت می توان تصور کرد که در اسمارت فونی به این بزرگی، مسلماً فضایی برای استفاده از باتری بزرگتر وجود داشته است.

فلاش دوربین سلفی

(image)

ال جی در V20، دوربین دوگانه سلفی را کنار گذاشته است؛ امری که شاید به مذاق بسیاری از مردم خوش بیاید اما با روحیه ماجراجویانه سری V به هیچ وجه سازگاری ندارد.

سری V همواره تمرکز زیادی روی آزمون و خطا داشته است، بنابراین اگر قرار است یکی از برجسته ترین ویژگی های V10 کنار گذاشته شود، شاید بد نباشد ویژگی دیگری جایگزین آن گردد. در مجموع استفاده از فلاش سلفی (اگرچه هنوز آنقدرها میان سازندگان موبایل جا نیفتاده) می توانست بسیار کارآمدتر از دوربین ثانویه در جلو باشد.

اسپیکرهای استریو

(image)

چیپست Quad DAC موبایل V20 بدون شک در صورت استفاده از هدفونی مناسب، کیفیت صدای بی نظیری برای کاربر به ارمغان خواهد آورد اما درباره اسپیکرهای داخلی نمی توان چنین حرفی زد. V20 از اسپیکر مونو بهره می برد که مسلماً در تحقق اهداف ال جی در قبال کیفیت صوتی ناکام خواهد ماند.

آرزو می کردیم که کره ای ها اسپیکرهای استریو را در موبایل جدیدشان جای می دادند؛ ترجیحاً هم در بخش جلویی دستگاه، همانطور که پیش تر در Nexus 6P دیده ایم.

مقاومت در برابر آب

(image)

LG V20 شاید موبایلی پریمیوم و پر زرق و برق به نظر رسد، اما به گونه ای توسعه نیافته که تنها کاربران حرفه ای را هدف قرار دهد؛ با این حال شاید اندکی مقاومت در برابر احتمالات مختلف می توانست آن را بهبود دهد.

ما پیش از این دیده ایم که بسیاری از موبایل های پر زرق و برق، استاندارد IP68 یا IP67 را دریافت کرده و اگرچه کاملاً در برابر اتفاقات مختلف مقاوم نیستند، اما از دوام لازم در برابر آب و گرد و غبار بهره می بردند. V10 از مقاومت در برابر آب و خاک بهره مند نبود و به نظر می رسد V20 هم همان روند را در پیش گرفته است.

چه بر سر ماژول ها آمد؟

(image)

باید پذیرفت که موبایل ماژولار G5 آنطورها که ال جی انتظارش را داشت توجه مخاطبان را جلب نکرد. با این حال، شکی نیست همه ما می خواستیم ببینیم که کره ای ها مفاهیم ابتدایی ماژول های خود را تا چه حد توسعه و بسط می دهند.

حالا V20 به کلی از مفاهیم ماژولار G5 فاصله گرفته است و قرار نیست شاهد پشتیبانی از آنها باشیم. شاید تنها نکته امیدوارکننده، استفاده از چیپست صوتی DAC و همکاری با Bang & Olufsen باشد.

استایلوس اختصاصی

(image)

منظور این نیست که ال جی باید با تقلید از سامسونگ، به نبرد رقیب دیرینه خود می رفت اما می توان تصور کرد که V20 بتواند با برخی قابلیت های اضافه، سری فبلت های گلکسی نوت سامسونگ را به چالش بکشد. با توجه به مشخصات قدرتمند V20، اضافه شدن قلم استایلوس مسلماً سبب می شد بسیاری از طرفداران نوت 7، نیم نگاهی به پرچمدار اخیر ال جی هم بیندازند.

از یاد نبریم که قلم استایلوس پیش تر در موبایل های ارزان تر ال جی، مانند G3 Stylus ،Stylo و G Stylo مورد استفاده قرار گرفته، بنابراین ال جی می توانست در این بین، وارد رقابتی مستقیم با نوت 7 سامسونگ هم بشود.

The post appeared first on .

ال جی V20 چطور می توانست موبایلی کامل تر باشد؟

چطور لینکداین شکست خورد؟

چطور لینکداین شکست خورد؟

کار با اکثر شبکه های اجتماعی بسیار سرگرم کننده است اما تغییر ساختار آنها برای گرفتن شکلی تجاری به خود می تواند دشوار باشد. فیسبوک پیش از اینکه به تبلیغات موبایل روی آورد با مشکلات زیادی همراه بود، تبلیغاتی شبه تلویزیونی اسنپچت هنوز جای سوال فراوان دارد، توییتر هم احتمالاً بزودی فروخته می شود.

برای مدتی طولانی، وب سایت لینکداین که چندی پیش با قیمت 26.2 میلیارد دلار از سوی مایکروسافت خریده شد، دقیقا مشکلی برعکس دیگر شبکه های اجتماعی داشت: لینکداین از منظر کسب درآمد قابل اطمینان بود اما این کاربران بودند که آن را دچار مشکل کردند.

طی یک سال گذشته، تحقیر لینکداین به یک پدیده فرهنگی تبدیل شده بود. جمله معروف به کار گرفته شده در وب سایت این کمپانی، یعنی «سلام، تمایل دارم شما را به شبکه حرفه ایم در لینکداین بیفزایم.» که به نوعی امضای شبکه اجتماعی مورد بحث به شمار می آید بارها مورد تمسخر قرار گرفت. همچنین لینکداین اعتراف کرد که هکرها به بیش از 100 میلیون ایمیل و پسوورد در سروهایش دست پیدا کرده اند که سبب شد بخش قابل توجهی از اکانت های توییتر هم به خطر بیفتند.

در همین حال، حتی نیازی به اشاره به سیاست های لینکداین در قبال ارسال ایمیل های مختلف نیست که به گونه ای بهینه شده بود تا کاربران در طول روز چندین پیغام مختلف دریافت نمایند و البته در نهایت، با تنظیم یک شکایت نامه، هزینه ای 13 میلیون دلاری روی دست کمپانی گذاشت. همه این ها سبب شد تا یکی از کاربران توییتر، پستی به شرح زیر ایجاد کند که به زعم بسیاری، بهترین توییت سال 2015 برشمرده می شود:

اشتراک خود در لینکداین را حذف کن
اکانت ایمیلت را هم حذف کن
خانه ات را بفروش و در جنگل زندگی کن
یک بطری در رودخانه پیدا می کنی
نوشته ای داخلش قرار گرفته
از طرف لینکداین ارسال شده

این ایمیل ها به نظر بسیار هوشمندانه به نظر می رسیدند اما از جایی به بعد، دیگر آزاردهنده بودند؛ اتفاقی که به خوبی سرنوشت خود لینکداین را منعکس می کند. لینکداین که در سال 2003 شروع به کار کرد، یکی از قدیمی ترین شبکه های اجتماعی جهان به حساب می رود که هنوز هم در حالت آنلاین به سر می برد (این وب سایت یک سال زودتر از فیسبوک شروع به کار کرد.)

از همان زمان تا حالا، لینکداین با هدف ایجاد ارتباطات حرفه ای به کار خود ادامه داده است، شما یک پروفایل می سازید، با افرادی که می شناسیدشان و به آنها اعتماد دارید ارتباط برقرار می کنید، و شاید یک روز، پیشنهادی برای شغل بر سر راهتان قرار گرفت. با این حال زمان زیادی طول کشید تا کاربران ماهیت قرار دادن رزومه در یک شبکه اجتماعی را درک کنند؛ حتی بسیاری از کاربران اولیه نگران بودند که روسایشان، تصور کنند آنها به دنبال یک کار جدید هستند و به تبع آن، مجازات شوند. سه سال طول کشید تا تعداد کاربران لینکداین به 20 میلیون نفر رسید.

اما لینکداین چشم انداز خود را حفظ کرد، تیمی بسیار باهوش جمع آوری نمود و از روش های گوناگونی بهره برد تا بالاخره به یک شبکه اجتماعی فراگیر تبدیل شد. امروز لینکداین 433 میلیون کاربر ثبت شده دارد که یک چهارم از آنها به صورت ماهانه به سایت سر می زنند. و پیش بینی شده درآمد کمپانی بدون در نظرگیری فاکتورهایی مانند سود، مالیات، کم شدن ارزش پول و استهلاک با چهار برابر افزایش نسبت به قبل، به 1 میلیارد دلار در سال جاری میلادی برسد.

این نرخ درآمد از طرف کسانی به دست آمده که حاضر هستند مبالغی را بابت دسترسی کامل به پروفایل دیگران و ارسال پیغام به آنها پرداخت نمایند و یا بازاریابانی که پولی بابت ارسال پیغام به فعالان شهیر شغل خود می پردازند. تمام افرادی که به ارزش استفاده از لینکداین پی برده اند، ظاهراً در یکی از این دو گروه جای می گیرند.

فروش اشتراک پریمیوم به آن دسته از کاربران، درآمدی باثبات و سودآور برای لینکداین به ارمغان آورده اما سرعت رشد شبکه اجتماعی کاهش یافته و کمپانی طی دو سال اخیر، پول زیادی از دست داده است. وب سایتی که زمانی از منظر درآمدزایی بسیار قابل اطمینان بود، حالا آسیب پذیر به نظر می رسد.

بنابراین طی سال های اخیر لینکداین تصمیم گرفت تا وسعت کارهای خود را افزایش دهد. این کمپانی پلتفرمی انتشاراتی فراهم آورد، کمپانی یادگیری آنلاین Lynda.com را خریداری کرد و مجموعه ای از اپلیکیشن های کوچک با کارایی های ناچیز را توسعه داد. (برای مثال لینکداین تصور کرد که کاربران به یک اپلیکیشن خاص برای شبکه اجتماعی نیاز دارند که تنها در آن بتوان شماره تلفن همکاران را یافت.)

اما هیچ یک از این راهکارها نتیجه نداد و در ماه فوریه، گزارشی مالی کمپانی نشان می داد که تجارت تبلیغات، پتانسیل رشد لینکداین را محدود کرده است. به تبع همین، ارزش سهام کمپانی طی یک روز تا 40 درصد افت کرد.

در همین حال، محصولات و تجارت اصلی کمپانی دچار عقب افتادگی شده است. اولویت اصلی لینکداین آن است که شما را در ارتباط با دیگر کاربران قرار دهد اما وقتی درخواستی برای ارتباط از سوی شخصی ارسال می شود، باید خوش شانس باشید تا متوجه شوید از سوی چه کسی ارسال شده است. کمپانی مورد اشاره در وب سایت خود همواره کمترین اطلاعات ممکن را در درخواست های ارتباطی قرار داده (مانند یک نام، یک عنوان و شاید نام یک کمپانی)، بنابراین دیگر خودتان باید حدس بزنید که آیا این شخص قبلاً برای شما ایمیلی فرستاده است یا خیر.

مضاف بر این یافتن ایمیل آدرس یکی از اشخاصی که در لیست مخاطبان قرار دارد هم می تواند یک دردسر بزرگ باشد. فقط کافیست که نام آنها را تایپ کنید، روی عکس شان کلیک نمایید و بعد چند کیلومتر به سمت پایین حرکت کنید؛ یعنی پایین تر از لیست دوستان مشترک، رزومه کامل آنها، لیستی از گروه هایی که وی در آنها مشارکت دارد و لیستی از مهارت هایی تایید نشده که دیگران می گویند وی از آنها برخوردار است. ایمیل آدرس دقیقاً آنجا خواهد بود.

سال گذشته لینکداین به شکلی اغراق آمیز اپلیکیشن پرچمدار موبایل هایش را با یک رابط کاربری جدید به شکلی مدرن درآورد تا کار با آن برای افرادی که لزوماً به دنبال شغلی جدید نبودند راحت تر باشد. نتیجه این امر، فراهم آوردن نوعی نیوز فید شبیه به فیسبوک بود که آخرین دستاوردهای مردم در زمینه های کاری را به شما نشان می داد (فیدی که بعید است کسی دلش بخواهد آن را تماشا کند). در آخرین گزارش مالی، لینکداین ادعا کرد که میزان مشارکت کاربران در اپلیکیشن افزایش یافته اما حقیقت آن است که این اپ بسیار توخالی بوده و هیچ چیز جالبی برای ارائه ندارد.

لینکداین حالا 13 سال صرف جلب توجه مخاطبان کرده است که نتیجه ای جز در پیش گرفتن روندی نزولی در پیش نداشته است. شکی نیست که لینکداین به مردم سراسر جهان کمک می کند تا هر روز مشاغل جدید بیابند، در غیر این صورت درآمدی 1 میلیارد دلاری در سال کسب نمی کرد. اما لینکداین به هر فعالیتی که ورود می یابد، بیش از پیش به مشکلات خود دامن می زند.

خیلی ساده اگر بگوییم، اکثر مردم به سرویسی نیاز ندارند که روزانه آنها را با اخبار کاری و حرفه ای بمباران کند. مردم نیاز به منبعی قابل اعتماد دارند که وقتی به آن نیاز دارند در دسترس باشد و وقتی به آن نیاز ندارند، کمرنگ شود. لینکداین عمدتاً در کمرنگ شدن مشکل دارد و شاید به همین دلیل باشد که بسیاری آرزو می کنند می توانستند از دست آن خلاص شوند. و سوال اینجاست که وقتی از دست لینکداین خلاص شوند، آیا دلشان برای آن تنگ خواهد شد؟

شاید به همین دلیل باشد که لینکداین به عنوان یک کمپانی مجزا شکست خواهد خورد. این کمپانی دست به کارهای بزرگی زده اما هیچوقت نتوانسته ضرورت خود را به اثبات رساند و همواره روی کاربرانی که حاضر به پرداخت پول هستند، بیشتر از سایر کاربران (که دلیل اصلی موفقیت لینکداین به شمار می روند) تمرکز کرده است.

و البته کمپانی مورد بحث، دست به ادعاهای بلندپروازانه ای درباره فراهم آوردن موقعیت های اقتصادی زده است. در واقع همین هفته بود که «جف وینر» (Jeff Wiener)، مدیر عامل لینکداین گفت که این شبکه اجتماعی، پاسخی برای کارگرانی خواهد بود که ربات ها شغل شان را از آنها گرفته اند. اما در عمل، لینکداین هیچ تفاوتی برای کارگرهای یقه سفید ایجاد نمی کند مگر آنکه بتوانند با پرداخت مبالغی، زیردستان خود را از هرچندگاهی مورد بررسی قرار دهند. چشم اندازه لینکداین شاید بسیار عمیق تر از این حرف ها باشد، اما هنگامی که کمپانی نمی داند شماره تلفن افراد را باید در کدام بخش از پروفایل آنها قرار دهد، نمی توان به برنامه های آن در قبال محو کردن اسکای نت خوشبین بود.

خوشبختانه، مایکروسافت چشم اندازهای انجام پذیر دیگری برای لینکداین دارد. مدیر عامل مایکروسافت، ساتیا نادلا برنامه هایی برای لینکدین دارد که اگر عملی شوند، این سرویس را بسیار ارزشمندتر از پیش خواهند کرد. مایکروسافت می خواهد آفیس 365 را روی تمام پلتفرم های خود بیاورد که دسترسی به آن را راحت تر از پیش خواهد کرد. در این صورت آفیس دقیقا همان هدفی را دنبال خواهد کرد که «داینامیکس»، نرم افزار تجارتی مایکروسافت آن را دنبال می کند و سبب خواهد شد تا مایکروسافت به رقیبی جدی برای Salesforce تبدیل شود.

به مرور زمان، این اتفاق باعث می شود تعداد مشترکین افزایش یافته و محصولات تبلیغ-محور و سرویس ها کارایی بیشتری داشته باشد. و البته ایده های ناب دیگر از همین حالا شروع به پرورش کرده اند، برای مثال پاول فورد لیستی در این زمینه فراهم آورده که یکی از بهترین ایده های آن، امکان فرستادن پیغام به مخاطبان درجه دو از طریق Outlook است.

در بیانیه مشترک نادلا و وینر در رابطه با خریداری لینکداین از سوی مایکروسافت، هر دو اعلام کردند که کمپانی خریداری شده، استقلال زیادی زیر چتر اهالی ردموند خواهد داشت. اما لینکدین هرچه کمتر از کمپانی مادر فعلی خود مستقل باشد، شانس بیشتری برای موفقیت دارد. نادلا تمایل عجیبی به در اختیار داشتن آینده مشاغل نشان می دهد و از همین حالا، 433 میلیون فرد شاغل را زیر پرچم خود آورده است.

به صورت معمول، هنگامی که یک کمپانی از سوی کمپانی دیگری خریداری می شود، خبرنگاران و تحلیلگران به صحبت درباره دلایلی می پردازند که سبب خواهد شد هیچ چیز آن طور که باید پیش نرود. اما این بار اتفاقی نادر به وقوع پیوسته و هر تغییری که در کمپانی خریداری شده به وجود آید، نسبت به شرایط فعلی بهتر خواهد بود.

وینر هم این موضوع را پذیرفته و در نوشته ای کوتاه به کارمندانش گفته: «جهانی را تصور کنید که ما در آن زیر فشار مصالحه بر سر سرمایه گذاری های بلند مدت نبوده، نسبت به ایجاد تغییر در کارهایمان دودل نباشیم و بتوانیم استعدادهای تازه را استخدام کرده و به آنها پاداش دهیم.»

آن جهان حالا از راه رسیده و لینکداین می تواند پول خود را صرف چیزهایی کند که درباره آنها صحبت می نماید. شاید لینکداین هیچوقت به چشم انداز ابتدایی خود نرسد، اما مطمئنا به رسیدن به چشم اندازه مایکروسافت کمک خواهد کرد.

The post appeared first on .

چطور لینکداین شکست خورد؟

کار با اکثر شبکه های اجتماعی بسیار سرگرم کننده است اما تغییر ساختار آنها برای گرفتن شکلی تجاری به خود می تواند دشوار باشد. فیسبوک پیش از اینکه به تبلیغات موبایل روی آورد با مشکلات زیادی همراه بود، تبلیغاتی شبه تلویزیونی اسنپچت هنوز جای سوال فراوان دارد، توییتر هم احتمالاً بزودی فروخته می شود.

برای مدتی طولانی، وب سایت لینکداین که چندی پیش با قیمت 26.2 میلیارد دلار از سوی مایکروسافت خریده شد، دقیقا مشکلی برعکس دیگر شبکه های اجتماعی داشت: لینکداین از منظر کسب درآمد قابل اطمینان بود اما این کاربران بودند که آن را دچار مشکل کردند.

طی یک سال گذشته، تحقیر لینکداین به یک پدیده فرهنگی تبدیل شده بود. جمله معروف به کار گرفته شده در وب سایت این کمپانی، یعنی «سلام، تمایل دارم شما را به شبکه حرفه ایم در لینکداین بیفزایم.» که به نوعی امضای شبکه اجتماعی مورد بحث به شمار می آید بارها مورد تمسخر قرار گرفت. همچنین لینکداین اعتراف کرد که هکرها به بیش از 100 میلیون ایمیل و پسوورد در سروهایش دست پیدا کرده اند که سبب شد بخش قابل توجهی از اکانت های توییتر هم به خطر بیفتند.

در همین حال، حتی نیازی به اشاره به سیاست های لینکداین در قبال ارسال ایمیل های مختلف نیست که به گونه ای بهینه شده بود تا کاربران در طول روز چندین پیغام مختلف دریافت نمایند و البته در نهایت، با تنظیم یک شکایت نامه، هزینه ای 13 میلیون دلاری روی دست کمپانی گذاشت. همه این ها سبب شد تا یکی از کاربران توییتر، پستی به شرح زیر ایجاد کند که به زعم بسیاری، بهترین توییت سال 2015 برشمرده می شود:

اشتراک خود در لینکداین را حذف کن
اکانت ایمیلت را هم حذف کن
خانه ات را بفروش و در جنگل زندگی کن
یک بطری در رودخانه پیدا می کنی
نوشته ای داخلش قرار گرفته
از طرف لینکداین ارسال شده

این ایمیل ها به نظر بسیار هوشمندانه به نظر می رسیدند اما از جایی به بعد، دیگر آزاردهنده بودند؛ اتفاقی که به خوبی سرنوشت خود لینکداین را منعکس می کند. لینکداین که در سال 2003 شروع به کار کرد، یکی از قدیمی ترین شبکه های اجتماعی جهان به حساب می رود که هنوز هم در حالت آنلاین به سر می برد (این وب سایت یک سال زودتر از فیسبوک شروع به کار کرد.)

از همان زمان تا حالا، لینکداین با هدف ایجاد ارتباطات حرفه ای به کار خود ادامه داده است، شما یک پروفایل می سازید، با افرادی که می شناسیدشان و به آنها اعتماد دارید ارتباط برقرار می کنید، و شاید یک روز، پیشنهادی برای شغل بر سر راهتان قرار گرفت. با این حال زمان زیادی طول کشید تا کاربران ماهیت قرار دادن رزومه در یک شبکه اجتماعی را درک کنند؛ حتی بسیاری از کاربران اولیه نگران بودند که روسایشان، تصور کنند آنها به دنبال یک کار جدید هستند و به تبع آن، مجازات شوند. سه سال طول کشید تا تعداد کاربران لینکداین به 20 میلیون نفر رسید.

اما لینکداین چشم انداز خود را حفظ کرد، تیمی بسیار باهوش جمع آوری نمود و از روش های گوناگونی بهره برد تا بالاخره به یک شبکه اجتماعی فراگیر تبدیل شد. امروز لینکداین 433 میلیون کاربر ثبت شده دارد که یک چهارم از آنها به صورت ماهانه به سایت سر می زنند. و پیش بینی شده درآمد کمپانی بدون در نظرگیری فاکتورهایی مانند سود، مالیات، کم شدن ارزش پول و استهلاک با چهار برابر افزایش نسبت به قبل، به 1 میلیارد دلار در سال جاری میلادی برسد.

این نرخ درآمد از طرف کسانی به دست آمده که حاضر هستند مبالغی را بابت دسترسی کامل به پروفایل دیگران و ارسال پیغام به آنها پرداخت نمایند و یا بازاریابانی که پولی بابت ارسال پیغام به فعالان شهیر شغل خود می پردازند. تمام افرادی که به ارزش استفاده از لینکداین پی برده اند، ظاهراً در یکی از این دو گروه جای می گیرند.

فروش اشتراک پریمیوم به آن دسته از کاربران، درآمدی باثبات و سودآور برای لینکداین به ارمغان آورده اما سرعت رشد شبکه اجتماعی کاهش یافته و کمپانی طی دو سال اخیر، پول زیادی از دست داده است. وب سایتی که زمانی از منظر درآمدزایی بسیار قابل اطمینان بود، حالا آسیب پذیر به نظر می رسد.

بنابراین طی سال های اخیر لینکداین تصمیم گرفت تا وسعت کارهای خود را افزایش دهد. این کمپانی پلتفرمی انتشاراتی فراهم آورد، کمپانی یادگیری آنلاین Lynda.com را خریداری کرد و مجموعه ای از اپلیکیشن های کوچک با کارایی های ناچیز را توسعه داد. (برای مثال لینکداین تصور کرد که کاربران به یک اپلیکیشن خاص برای شبکه اجتماعی نیاز دارند که تنها در آن بتوان شماره تلفن همکاران را یافت.)

اما هیچ یک از این راهکارها نتیجه نداد و در ماه فوریه، گزارشی مالی کمپانی نشان می داد که تجارت تبلیغات، پتانسیل رشد لینکداین را محدود کرده است. به تبع همین، ارزش سهام کمپانی طی یک روز تا 40 درصد افت کرد.

در همین حال، محصولات و تجارت اصلی کمپانی دچار عقب افتادگی شده است. اولویت اصلی لینکداین آن است که شما را در ارتباط با دیگر کاربران قرار دهد اما وقتی درخواستی برای ارتباط از سوی شخصی ارسال می شود، باید خوش شانس باشید تا متوجه شوید از سوی چه کسی ارسال شده است. کمپانی مورد اشاره در وب سایت خود همواره کمترین اطلاعات ممکن را در درخواست های ارتباطی قرار داده (مانند یک نام، یک عنوان و شاید نام یک کمپانی)، بنابراین دیگر خودتان باید حدس بزنید که آیا این شخص قبلاً برای شما ایمیلی فرستاده است یا خیر.

مضاف بر این یافتن ایمیل آدرس یکی از اشخاصی که در لیست مخاطبان قرار دارد هم می تواند یک دردسر بزرگ باشد. فقط کافیست که نام آنها را تایپ کنید، روی عکس شان کلیک نمایید و بعد چند کیلومتر به سمت پایین حرکت کنید؛ یعنی پایین تر از لیست دوستان مشترک، رزومه کامل آنها، لیستی از گروه هایی که وی در آنها مشارکت دارد و لیستی از مهارت هایی تایید نشده که دیگران می گویند وی از آنها برخوردار است. ایمیل آدرس دقیقاً آنجا خواهد بود.

سال گذشته لینکداین به شکلی اغراق آمیز اپلیکیشن پرچمدار موبایل هایش را با یک رابط کاربری جدید به شکلی مدرن درآورد تا کار با آن برای افرادی که لزوماً به دنبال شغلی جدید نبودند راحت تر باشد. نتیجه این امر، فراهم آوردن نوعی نیوز فید شبیه به فیسبوک بود که آخرین دستاوردهای مردم در زمینه های کاری را به شما نشان می داد (فیدی که بعید است کسی دلش بخواهد آن را تماشا کند). در آخرین گزارش مالی، لینکداین ادعا کرد که میزان مشارکت کاربران در اپلیکیشن افزایش یافته اما حقیقت آن است که این اپ بسیار توخالی بوده و هیچ چیز جالبی برای ارائه ندارد.

لینکداین حالا 13 سال صرف جلب توجه مخاطبان کرده است که نتیجه ای جز در پیش گرفتن روندی نزولی در پیش نداشته است. شکی نیست که لینکداین به مردم سراسر جهان کمک می کند تا هر روز مشاغل جدید بیابند، در غیر این صورت درآمدی 1 میلیارد دلاری در سال کسب نمی کرد. اما لینکداین به هر فعالیتی که ورود می یابد، بیش از پیش به مشکلات خود دامن می زند.

خیلی ساده اگر بگوییم، اکثر مردم به سرویسی نیاز ندارند که روزانه آنها را با اخبار کاری و حرفه ای بمباران کند. مردم نیاز به منبعی قابل اعتماد دارند که وقتی به آن نیاز دارند در دسترس باشد و وقتی به آن نیاز ندارند، کمرنگ شود. لینکداین عمدتاً در کمرنگ شدن مشکل دارد و شاید به همین دلیل باشد که بسیاری آرزو می کنند می توانستند از دست آن خلاص شوند. و سوال اینجاست که وقتی از دست لینکداین خلاص شوند، آیا دلشان برای آن تنگ خواهد شد؟

شاید به همین دلیل باشد که لینکداین به عنوان یک کمپانی مجزا شکست خواهد خورد. این کمپانی دست به کارهای بزرگی زده اما هیچوقت نتوانسته ضرورت خود را به اثبات رساند و همواره روی کاربرانی که حاضر به پرداخت پول هستند، بیشتر از سایر کاربران (که دلیل اصلی موفقیت لینکداین به شمار می روند) تمرکز کرده است.

و البته کمپانی مورد بحث، دست به ادعاهای بلندپروازانه ای درباره فراهم آوردن موقعیت های اقتصادی زده است. در واقع همین هفته بود که «جف وینر» (Jeff Wiener)، مدیر عامل لینکداین گفت که این شبکه اجتماعی، پاسخی برای کارگرانی خواهد بود که ربات ها شغل شان را از آنها گرفته اند. اما در عمل، لینکداین هیچ تفاوتی برای کارگرهای یقه سفید ایجاد نمی کند مگر آنکه بتوانند با پرداخت مبالغی، زیردستان خود را از هرچندگاهی مورد بررسی قرار دهند. چشم اندازه لینکداین شاید بسیار عمیق تر از این حرف ها باشد، اما هنگامی که کمپانی نمی داند شماره تلفن افراد را باید در کدام بخش از پروفایل آنها قرار دهد، نمی توان به برنامه های آن در قبال محو کردن اسکای نت خوشبین بود.

خوشبختانه، مایکروسافت چشم اندازهای انجام پذیر دیگری برای لینکداین دارد. مدیر عامل مایکروسافت، ساتیا نادلا برنامه هایی برای لینکدین دارد که اگر عملی شوند، این سرویس را بسیار ارزشمندتر از پیش خواهند کرد. مایکروسافت می خواهد آفیس 365 را روی تمام پلتفرم های خود بیاورد که دسترسی به آن را راحت تر از پیش خواهد کرد. در این صورت آفیس دقیقا همان هدفی را دنبال خواهد کرد که «داینامیکس»، نرم افزار تجارتی مایکروسافت آن را دنبال می کند و سبب خواهد شد تا مایکروسافت به رقیبی جدی برای Salesforce تبدیل شود.

به مرور زمان، این اتفاق باعث می شود تعداد مشترکین افزایش یافته و محصولات تبلیغ-محور و سرویس ها کارایی بیشتری داشته باشد. و البته ایده های ناب دیگر از همین حالا شروع به پرورش کرده اند، برای مثال پاول فورد لیستی در این زمینه فراهم آورده که یکی از بهترین ایده های آن، امکان فرستادن پیغام به مخاطبان درجه دو از طریق Outlook است.

در بیانیه مشترک نادلا و وینر در رابطه با خریداری لینکداین از سوی مایکروسافت، هر دو اعلام کردند که کمپانی خریداری شده، استقلال زیادی زیر چتر اهالی ردموند خواهد داشت. اما لینکدین هرچه کمتر از کمپانی مادر فعلی خود مستقل باشد، شانس بیشتری برای موفقیت دارد. نادلا تمایل عجیبی به در اختیار داشتن آینده مشاغل نشان می دهد و از همین حالا، 433 میلیون فرد شاغل را زیر پرچم خود آورده است.

به صورت معمول، هنگامی که یک کمپانی از سوی کمپانی دیگری خریداری می شود، خبرنگاران و تحلیلگران به صحبت درباره دلایلی می پردازند که سبب خواهد شد هیچ چیز آن طور که باید پیش نرود. اما این بار اتفاقی نادر به وقوع پیوسته و هر تغییری که در کمپانی خریداری شده به وجود آید، نسبت به شرایط فعلی بهتر خواهد بود.

وینر هم این موضوع را پذیرفته و در نوشته ای کوتاه به کارمندانش گفته: «جهانی را تصور کنید که ما در آن زیر فشار مصالحه بر سر سرمایه گذاری های بلند مدت نبوده، نسبت به ایجاد تغییر در کارهایمان دودل نباشیم و بتوانیم استعدادهای تازه را استخدام کرده و به آنها پاداش دهیم.»

آن جهان حالا از راه رسیده و لینکداین می تواند پول خود را صرف چیزهایی کند که درباره آنها صحبت می نماید. شاید لینکداین هیچوقت به چشم انداز ابتدایی خود نرسد، اما مطمئنا به رسیدن به چشم اندازه مایکروسافت کمک خواهد کرد.

The post appeared first on .

چطور لینکداین شکست خورد؟