Tagویو؛

تلاشی به وسعت مانتین ویو؛ پلتفرم Daydream گوگل چگونه شکل گرفت

تلاشی به وسعت مانتین ویو؛ پلتفرم Daydream گوگل چگونه شکل گرفت

کلی بیور (Clay Bavor) به شکل قابل توجهی مستعد ابتلا به است. شاید این مسئله به صورت معمول مشکلی نداشته باشد، اما به عنوان مدیر پروژه های واقعیت مجازی گوگل، وی زمان زیادی را صرف تحقیق روی تکنولوژی نوپایی کرده که سبب می شود برخی از مردم با احساسی شبیه به دریازدگی مواجه شوند.

او در اتاق کنفرانس یکی از ساختان های گوگل نزدیک به مانتین ویو واقع در ایالات کالیفرنیا نشسته و مشکلش در ابتلا به بیماری حرکت، احتمالاً در نهایت سود زیادی برای کمپانی غول صنعت تکنولوژی خواهد داشت؛ شرکتی که خود را برای عرضه پلتفرم واقعیت مجازی Daydream در ماه نوامبر، به همراه یک هدست، یک کنترلر بدون سیم و نسخه های مبتنی بر واقعیت مجازی یوتوب، استریت ویو، پلی موویز و گوگل فوتوز آماده می کند.

«شما باید مشکل بیماری حرکت را در واقعیت مجازی حل کنید در غیر این صورت مورد طبع مردم نخواهد بود.» بیور در حالی که لباس رایج اهالی سیلیکون ولی، یعنی شلوار جین، سوییت شرتی مشکی و تی شرتی خاکستری پوشیده و عینکی با قاب مشکی به چشم زده ادامه می دهد: «بنابراین در واقع این امری مثبت است که من می توانم در نقش کاغذ لیتموس برای آنچه به انجام رسانده ایم ظاهر شوم. آیا این کار را به درستی به انجام رساندیم؟ آیا استفاده از آن راحت است؟»

گوگل اولین کمپانی صنعت تکنولوژی نیست که وارد حوزه واقعیت مجازی شده است. مصرف کنندگان همین حالا میلیون ها واحد از هدست ارزان قیمت کاردبورد را تهیه کرده اند که موبایل های هوشمند را تبدیل به دستگاه هایی برای نمایش محتویات واقعیت مجازی می کند.

اما با تخمین تحلیلگران مبنی برای تبدیل شدن واقعیت مجازی به صنعتی 30 میلیارد دلاری تا سال 2020 میلادی و با در نظرگیری فعالیت کمپانی هایی چون HTC، آکیلس، سونی و سامسونگ در عرضه هدست های با کیفیت تر طی سال جاری میلادی، گوگل مشخصاً می خواهد حرف های بیشتری در تکامل واقعیت مجازی برای مشتریان داشته باشد.

بهترین کار برای تحقق چنین امری چیست؟ همه چیز را از نو آغاز کردن با سیستم عامل موبایلی به نام اندروید N که با واقعیت مجازی سازگاری دارد، عرضه اولین موبایل بهره مند از این پلتفرم به نام پیکسل و فرستادن Daydream View به بازار؛ هدستی 79 دلاری که به همراه کنترلری مجزا به دست مشتریان می رسد.

«ما با کاردبورد، به ارزش تبدیل کردن موبایلی هوشمند که در اختیار دارید به دستگاهی برای پخش محتویات واقعیت مجازی پی بردیم.» بیور ادامه می دهد: «و بنابراین، گام طبیعی بعدی، طراحی موبایلی بود که از ابتدا برای واقعیت مجازی ساخته شده است.»

با Daydream، گوگل نه تنها بر سر پلتفرمی توسعه یافته برای دستیابی به تجربه غنی واقعیت مجازی قمار می کند، بلکه توصیه نامه ای برای اعمال تغییراتی در موبایل های مبتنی بر اندروید N و هدست ها و کنترلرهای Daydream فراهم آورده که می تواند به کمک چندین و چند تولیدکننده مختلف، این سیستم را به دست میلیون ها کاربر برساند.

بیور می گوید: «هدف ما برای نرم افزار و سخت افزار Daydream و طراحی سفارشی آنها این است که مشکلات دشوار حوزه واقعیت مجازی را برطرف کنیم و هر یک از شرکای ما مجبور نباشند تکنولوژی خود را از نو بسازد.»

گوگل می گوید با در نظرگیری توسعه سخت افزار مناسب Daydream از سوی کمپانی هایی چون ال جی، سامسونگ، اچ تی سی، ZTE، آلکاتل، ایسوس، هوآوی و شیائومی، این برنامه ممکن است به خوبی پیاده سازی شود.

کلی بیور در حال نمایش هدست واقعیت مجازی Daydream View گوگل

با در نظرگیری این مسئله که Daydream تنها با موبایل های پرچمدار و گران قیمت اندرویدی سازگار است، گوگل انتظار ندارد که تاثیر پلتفرمش به شکلی ناگهانی و سریع هویدا شود. اما با گذشت یک سال یا بیشتر، کمپانی ساکن مانتین ویو امیدوار است که تولیدکنندگان موبایل های هوشمند بتوانند اندروید N را به دستگاه های میان رده بیاورند و این دستگاه ها توسط میلیون ها نفر در سراسر جهان خریداری شوند.

در حالی که سیستم های پریمیوم واقعیت مجازی احتمالاً تا مدتی طولانی برای اکثر افراد گران قیمت خواهند بود، Daydream می تواند به زودی به پلتفرمی میان رده در حوزه واقعیت مجازی تبدیل شود که بیشترین تعداد کاربران را در اختیار دارد.

به گفته آنتونی بت (Anthony Batt)، یکی از موسسین و نایب رییس اجرایی کمپانی تولیدکننده محتوای Wevr، پلتفرم Daydream «وارد رقابت با هدست HTC Vive نمی شود. اما با روی آوردن توسعه دهندگان بیشتر به آن، دائماً به محصولی بهتر و بهتر تبدیل خواهد شد. فکر می کنم نتیجه نهایی چیزی بسیار بسیار جالب باشد. و به نظرم این مسئله برای صنعت واقعیت مجازی مثبت تلقی می شود»

یکی از اهداف اساسی گوگل با پلتفرم Daydream، قابل دسترس بودن آن برای بیشترین تعداد کاربران ممکن است. این بدان معناست که استفاده از Daydream بسیار آسان است. کافیست موبایلی سازگار با Daydream را در هدست قرار دهید و دو دستگاه ظرف چند ثانیه، بدون سیم با یکدیگر همگام می شوند.

«هرکسی، چه پیش از این از هدست های واقعیت مجازی استفاده کرده باشد و چه نکرده باشد، به این دستگاه نگاهی می اندازد و می داند باید چطور از آن استفاده کند.» بیور در حالی که موبایلی را در هدست قرار می دهد می گوید: «من مجبور نیستم که موبایل را به شکلی دقیق در نقطه ای خاص از هدست قرار دهم.»

این جمله را می توان کنایه ای ملایم به Gear VR سامسونگ، هدست 99 دلاری کمپانی کره ای که با همکاری آکیلس توسعه یافته و کاربر را مجبور می کند تا دستگاه را به شکلی دقیق در دستگاه قرار دهد و در غیر این صورت دستگاه روشن نمی شود، دانست.

Gear VR همچنین تنها با موبایل های سامسونگ سازگاری دارد. این در حالی که است Daydream به گونه ای توسعه یافته تا با تمام موبایل های مبتنی بر اندروید N و تمام هدست ها و کنترلرهای ساخته شده از سوی تولیدکنندگان مختلف سازگاری داشته باشد.

با Daydream، ایده اصلی آن بوده که مهم نیست شما موبایل را به درستی در هدست قرار می دهید یا خیر. به لطف مجموعه ای از سنسورهای تعبیه شده در هدست، دستگاه به صورت خودکار موبایل را شناسایی می نماید و آنچه قرار است ببینید را تراز می کند.

«چیزی نیست که نیازمند یادگیری آن باشید.» این سخنان اندرو نارتکر (Andrew Nartker)، مدیر ارشد محصولات Daydream است: «چطور ممکن است کسی که هیچ تسلطی روی این دست از تکنولوژی های تازه ندارد کار خود را آغاز کرده و دقیقاً بداند باید چه کرد؟»

همه برای یکی

اگرچه مسئولیت اصلی Daydream برعهده تیم بیور بود، اما این پروژه بدون همکاری دیگر بخش های گوگل در زمینه هایی چون پشتیبانی اندروید N از پلتفرم Daydream، توسعه هدست و کنترلر و تولید اپلیکیشن سازگار برای برخی از محبوب ترین سرویس های گوگل میسر نمی شد.

بیور می گوید: «چیزی که برای من در رابطه با ورژن نخست Daydream هیجان انگیز تلقی می شود آن است که وقتی شما به عمد اسمارت فونی طراحی می کنید که قرار است برای واقعیت مجازی مورد استفاده قرار گیرد، و شما هدست را طراحی می کنید، و شما کنترلر را طراحی می کنید و اپلیکیشن ها را کنار آنها قرار می دهید، به تجربه ای بی نظیر دست می یابید… شما متخصصان و رهبرهایی مشتاق دارید که واقعاً فوتوز، پلی، یوتوب و تصویربرداری از دنیای واقعی در استریت ویو را مدیریت می کنند.»

اگرچه شاید بخواهیم به این نتیجه گیری برسیم که همکاری تمام بخش های کمپانی برای توسعه Daydream از همان ابتدا برنامه ریزی شده بوده است، اما حقیقت ماجرا به کلی با چنین مسئله ای تفاوت دارد.

گوگل چند وقتی است که سبد محصولات واقعیت مجازی خود را توسعه داده است؛ همه چیز با کاردبورد شروع شد و بعد اپلیکیشن هایی مانند Cardboard Camera برای iOS و اندروید و Tiltbrush برای Vive از راه رسیدند و در نهایت به دوربین پریمیوم و جاه طلبانه کمپانی برای واقعیت مجازی، یعنی The Jump منتهی شدند. در مرکز تمام این پروژه ها، تیم با استعداد بیور قرار داشت و در تلاش بود تا نفوذ برنامه هایش را در میان بخش های مختلف سازمان افزایش دهد.

بیور توضیح می دهد که با این همه، هیچگاه تصمیمی واحد درباره نقش هر واحد در توسعه Daydream اتخاذ نشده و در عوض، توسعه پلتفرم دو سویه مورد بحث به شکلی سازمانی صورت گرفت.

«به نظرم یکی از ویژگی های منحصر به فرد گوگل این است که یک نفر می تواند پیش شخصی دیگر رفته و بگوید “من در حال کار روی فلان چیز هستم و بسیار برایش هیجان زده ام. ممکن است نیاز به کمک داشته باشم. می توانم با تو درباره اش صحبت کنم؟” و پاسخ همیشه مثبت خواهد بود. دهنیت به گونه ای است که همه در نهایت می پرسند باید چه کاری کرد که به نفع گوگل تمام شود؟ و همان کار انجام می شود.»

در آغاز، تنها اندروید بود

اگرچه گوگل برای سال های متمادی، پروژه های واقعیت مجازی متنوعی در دست کار داشته ، تیم اصلی واقعیت مجازی آن کاملاً نوپا است و همین سال گذشته میلادی تاسیس شد. برخی از اعضای این تیم، پیشتر روی اندروید کار کرده بودند و همین مسئله سبب شد تا در سریع ترین زمان ممکن، ارتباطی سازنده میان گروه بیور و تیم سیستم عامل موبایل شکل گیرد. ادغام تیم پشتیبانی واقعیت مجازی با گروه اندروید هم اولین گام در راستای شکل گیری این همکاری بود.

بیور می گوید که مکالمات زیادی با مدیران واحد اندروید داشته و بعد از مدتی، شرایط به گونه ای شد که مدیر ارشد فنی واقعیت مجازی، به صحبت با مدیر ارشد فنی اندروید می پرداخت و مدیر محصولات واقعیت مجازی به صحبت با مدیر محصولات اندروید؛ صحبت هایی در رابطه با این که چطور می توان به برخی از قابلیت ها جامه عمل پوشاند.

چالش های فنی دلهره آور به نظر می رسیدند. پیش از هر چیز، موبایل های هوشمند باید به خوبی با نیازهای سیستم واقعیت مجازی برای رندر نرم افزارها سازگار می شدند. گرافیک اصلی ترین اولویت به شمار می رود اما در عین حال، باید اطمینان حاصل کرد که یک تماس با موبایل، سبب ایجاد اختلال در امر رندر نمی شود. ضمناً بدون داشتن درکی درست از سیستم ارتباط حوزه نزدیک (NFC) نیز نمی توان هدست و موبایل را با یکدیگر سازگاری داد. اگر یک مشکل مهم حل نمی شد، مجموع تجربه واقعیت مجازی به نظر ناقص می رسید.

نارتکر می گوید: «لازم بود 10 تیم مختلف وارد یک اتاق شده و به صحبت درباره چگونگی همگام سازی تمام این ها با یکدیگر می پرداختند. این چیزی است که هیچ تیمی به تنهایی قادر به حل آن است. کمپانی های زیادی هم نیستند که بتوانند تمام این 10 تیم را در یک اتاق قرار دهند.»

توسعه بر مبنای اپلیکیشن های گوگل

پلتفرم Daydream هنگام عرضه از اپلیکیشن های شخص ثالث گوناگونی همچون Hulu، نت فلیکس، HBO، نیویورک تایمز، Major League Baseball ،NBA و البته چند بازی ویدیویی پشتیبانی خواهد کرد.

اما برای اطمینان یافتن از شروع توفانی پلتفرم Daydream، گوگل می دانست که باید پشتیبانی کاملی از اپلیکیشن های خودش داشته باشد. این مسئله به توسعه ورژن های مبتنی بر واقعیت مجازی استریت ویو، یوتوب، گوگل فوتوز و پلی موویز منجر شد که همه آنها، محتویات تقریباً نامحدودی در اختیار کاربران می گذارند؛ فاکتوری ارزشمند که با در نظرگیری کمبود محتوی در سیستم های واقعیت مجازی، برگ برنده ای برای اهالی مانتین ویو به شمار می رود.

اما گوگل نگرانی خاصی در این زمینه ندارد. «ما معمولاً می گفتیم که طی ده سال گذشته، به صورت اتفاقی، با استریت ویو و گوگل ارث، در حال توسعه برترین اپلیکیشن های واقعیت مجازی بوده ایم.» بیور ادامه می دهد: «چیری که در رابطه با استریت ویو و ارث در محیط واقعیت مجازی عاشقش هستم، امکان قرار دادن مردم در اماکنی دیگر، متصل نمودن آنها با اماکنی دیگر، برقراری ارتباط با اطلاعات آن مکان و درک حس حضور در آنجا است. ما برای مدتی مشغول چنین کاری بوده ایم.»

اگرچه استریت ویو گوگل همین حالا روی موبایل و وب در دسترس است و تصاویری 460 درجه ای در اختیار مخاطب قرار می دهد، اما هیچ یک از این ها در برابر تصاویری که در محیط واقعیت مجازی به نمایش در می آیند حرفی برای گفتن ندارند؛ و به همین خاطر است که تیم استریت ویو، اپلیکیشن آن برای Daydream را کاملاً از نو طراحی کرده است.

با استفاده از «تور» های مختلفی که با دوربین های Jump ثبت شده اند و محتویات پیشین که قابل دسترس خواهند بود، استریت ویو روی پلتفرم Daydream کاربران را به اماکنی همچون تاج محل می برد و امکان حرکت در محیط و سر زدن به دیگر نقاط تاریخی و فرهنگی هند را مهیا می سازد. این تجربه ای به مراتب درگیرکننده تر و زنده تر از آن چیزی است که پیش تر از استریت ویو به دست آمده است؛ چیزی که شاید دقیقاً با «واقعیت» یکسان نباشد اما معنایی تازه به توریسم مجازی می بخشد.

یک بار طی جلسه ای برای بررسی محصولات واقعیت مجازی، آندره دورونیچف (Andrey Doronichev)، مدیر محصولات گروه اپلیکیشن های واقعیت مجازی گوگل خود را در حالی یافت که مبهوت تصاویر به نمایش درآمده در استریت ویو روی هدست شده بود.

وی به یاد می آورد: «قرار بود من به جزییات رابط کاربری توجه کنم و صادقانه، برای 40 ثانیه نخست چنین کاری کردم. بعد خودم را در پراگ یافتم؛ جایی که قبلاً در آن زندگی می کردم. و شروع کردم به دنبال کردن خیابانی که به پل چارلز منتهی می شد؛ جایی که قبلاً همیشه مشغول قدم زدن در آن بودم. سپس با گذشت 5 دقیقه، شنیدم که صدایم می زنند. من در شهر غرق شده بودم. تجربه ای بسیار واقعی بود.»

دستیابی به تجربه غایی یوتوب

اما دورونیچف مسلما جانبدارانه رفتار می کند و از پروژه شاید بیشتر از آنچه که هست تعریف کند. ولی اگر مدتی طولانی با او صحبت کنید، متوجه می شوید که چندین بار به غرق شدن در نمایشگر هدست اشاره دارد.

او از نسخه مخصوص Daydream یوتوب می گوید، برنامه ای که شما را در محیطی با قابلیت کنترل ابعاد نوارها و ابزارهای کناری، جایگاه و حتی شکل صفحه نمایش ویدیو قرار می دهد: «سی دقیقه آن را تجربه کردم و خودم را در حالات مختلفی روی مبل می دیدم. دراز کشیده، یا سر را به بالا نگه داشته ام، و بعضی مواقع هم روی بازوانم لم داده ام. کاری که واقعا نمی شود با تلویزیون انجام داد.»

دورونیچف می گوید هدف یوتوب واقعیت مجازی، ساختن «بهترین نمایشگر برای خانه شما» بوده. تا به حال شده حین تماشای یک فیلم طولانی، گردن تان خشک شود یا دستانی که روی آن لم داده اید خسته شوند؟ آن هم به خاطر اینکه جایگاه تلویزیون تغییری نمی کند و باید سرتان را در جهت آن قرار دهید. دورونیچف دقیقا می خواهد این مقصود را برساند که حالا نمایشگر همه جا هست و هر حالتی که بخواهید می توانید فیلم و سریال ببینید، هر جا که می خواهید.

تیم دورونیچف متوجه شدند که هیچ راه ساده ای برای پیدا کردن بهترین نمایشگر برای ویدیوهای واقعیت مجازی وجود ندارد. بعضی، نمایشگرهای خمیده را می پسندند که سرتاسر صورتشان را پوشانده و کاملا فراگیر است، مثل IMAX، بعضی دیگر هم یک تصویر استاندارد با زاویه معمولی را می پسندند. بنابراین آن ها تصمیم گیری را به عهده مخاطب گذاشتند تا هر کس انتخاب خودش را داشته باشد.

او در ادامه می گوید که پروژه Daydream موفق شد تا بهترین تیم های گوگل را در اختیار بگیرد، از هنر آن ها بهره برده و کدنویس های برتر را به کار گیرد، هر تیم به طور اختصاصی کار مخصوص به خودش را انجام می داد و همین سبب شد تا دستاورد قابل قبول باشد: «نتیجه این اتفاق را در سرتاسر اپلیکیشن ها مثل پلی موویز، یوتوب، استریت ویو و فوتوز می توانید ببینید.»

به هر حال، بهترین تیم ها هم وقتی که روی ضرباهنگ مشخصی حرکت نکنند، نتیجه جالب نمی شود: «ما به طور مداوم با یکدیگر صحبت می کردیم و بنابراین زمان هایی را برای هماهنگی داشتیم، زمانی که همه یافته ها و ایده هایی که تیم های مجزا پیدا کرده بودند به اشتراک گذاشته می شد و به باقی محصولات نیز راه می یافت.»

برای مثال، همه برای شان سوال بود که نشانگر کنترلر Daydream را درون اپلیکیشن های شان چطور نمایش دهند. برخی معتقد بودند که نمایش کامل آن جذاب است: «وقتی تصورش می کنید، اینکه چطور معلق می شود، فکر می کنید که زیادی دور نیست؟ زیادی نزدیک نیست؟ کجا را نشانه گرفته اید؟ دکمه ها باید روشن شوند وقتی که لمس می شوند یا نه؟ بعدها مشخص شد که همه این مسائل حائز اهمیت هستند. این مسائل ریز و جزئی هستند که محصول شما را ویژه جلوه می دهند.»

در نهایت، تیم استریت ویو با ایده ای به نام قلاب ماهیگیری جلب توجه کرد. در واقع از آنجایی که نحوه کار کردن بسیار شبیه به قلاب ماهیگیری بود، چنین نامی نیز برای آن انتخاب شد. باقی تیم ها نیز تصمیم گرفتند که همین رویکرد را در پیش گیرند و اینگونه همه تیم ها در تعامل با یکدیگر بودند.

سرگرمی با گوگل پلی

وقتی کاربر، هدست Daydream را روی سر خود می گذارد، احتمالا اولین کاری که انجام می دهد، نمایش یکی از فیلم های مورد علاقه اش از گوگل پلی موویز باشد. لزوما البته آن فیلم برای هدست واقعیت مجازی ساخته نشده اما به لطف نمایشگر وسیعی که در برابر چشم قرار گرفته، لذت دیدن دوباره آن وصف نشدنی است. دورونیچف می گوید که انگار درون یک سینمای گرم و نرم و خودمانی نشسته اید.

Brahim Elbouchikhi، مدیر ارشد محصولات تیم گوگل وی آر می گوید: «روز اول، وقتی که یک توسعه دهنده اپلیکیشن، کار خود را ثبت کند، مردم از 190 کشور دنیا می توانند آن را نصب کنند. مردم 132 کشور هم می توانند آن را خریده و پول بابت آن بپردازند، یعنی توسعه دهنده می تواند زندگی اش را با Daydream بچرخاند.»

پیش از اینکه Elbouchikhi به تیم بیور بپیوندد، در بخش اندروید مشغول بود و از اولین و تاثیرگذارترین افراد در ساخت و پدید آمدن گوگل پلی است. او سال ها زمان صرف کرد تا اکوسیستمی برای صدها میلیون کاربر اندرویدی طراحی کند و حالا آمده تا به تیم واقعیت مجازی بپیوندد. همین مسئله نشان می دهد که Daydream تا چه حد برای گوگل اهمیت دارد.

او می گوید: «ما با افراد زیادی در لندن، مانتین ویو و توکیو کار کردیم تا این اتفاق صورت پذیرد و واقعا تلاش فوق العاده ای بود. این رابطه بسیار ضروری بود. بدون کمک همه این افراد نمی توانستم انجامش دهم.»

واقعیت مجازی، دست کم به شکل مصرف کننده محور اش، فناوری جوانی است. و برخلاف پرداخت گسترده رسانه ها به آن، رشد سریعی ندارد و چند مدتی طول خواهد کشید تا مردم آن را بپذیرند. تکنولوژی خویشاوند واقعیت مجازی، یعنی واقعیت افزوده اما احتمالا بازار بزرگ تری را در آینده از آن خود کند.

اما اگر واقعیت مجازی طی سال های آتی به کسب و کار بزرگی برای همه تبدیل شود، ده ها و شاید صدها میلیون نفر روزانه با آن درگیر شوند. به هر حال، هنوز زود است که بگوییم Daydream می تواند چنین رویایی را عملی کند یا خیر، اما مسلما نیرویی که گوگل پشت این پروژه گذاشته، حقایقی را بر ملا می سازد. موفقیت Daydream، اگر اتفاق افتد، به سود تمامی فعالان این اکوسیستم خواهد بود.

The post appeared first on .

تلاشی به وسعت مانتین ویو؛ پلتفرم Daydream گوگل چگونه شکل گرفت

کلی بیور (Clay Bavor) به شکل قابل توجهی مستعد ابتلا به است. شاید این مسئله به صورت معمول مشکلی نداشته باشد، اما به عنوان مدیر پروژه های واقعیت مجازی گوگل، وی زمان زیادی را صرف تحقیق روی تکنولوژی نوپایی کرده که سبب می شود برخی از مردم با احساسی شبیه به دریازدگی مواجه شوند.

او در اتاق کنفرانس یکی از ساختان های گوگل نزدیک به مانتین ویو واقع در ایالات کالیفرنیا نشسته و مشکلش در ابتلا به بیماری حرکت، احتمالاً در نهایت سود زیادی برای کمپانی غول صنعت تکنولوژی خواهد داشت؛ شرکتی که خود را برای عرضه پلتفرم واقعیت مجازی Daydream در ماه نوامبر، به همراه یک هدست، یک کنترلر بدون سیم و نسخه های مبتنی بر واقعیت مجازی یوتوب، استریت ویو، پلی موویز و گوگل فوتوز آماده می کند.

«شما باید مشکل بیماری حرکت را در واقعیت مجازی حل کنید در غیر این صورت مورد طبع مردم نخواهد بود.» بیور در حالی که لباس رایج اهالی سیلیکون ولی، یعنی شلوار جین، سوییت شرتی مشکی و تی شرتی خاکستری پوشیده و عینکی با قاب مشکی به چشم زده ادامه می دهد: «بنابراین در واقع این امری مثبت است که من می توانم در نقش کاغذ لیتموس برای آنچه به انجام رسانده ایم ظاهر شوم. آیا این کار را به درستی به انجام رساندیم؟ آیا استفاده از آن راحت است؟»

گوگل اولین کمپانی صنعت تکنولوژی نیست که وارد حوزه واقعیت مجازی شده است. مصرف کنندگان همین حالا میلیون ها واحد از هدست ارزان قیمت کاردبورد را تهیه کرده اند که موبایل های هوشمند را تبدیل به دستگاه هایی برای نمایش محتویات واقعیت مجازی می کند.

اما با تخمین تحلیلگران مبنی برای تبدیل شدن واقعیت مجازی به صنعتی 30 میلیارد دلاری تا سال 2020 میلادی و با در نظرگیری فعالیت کمپانی هایی چون HTC، آکیلس، سونی و سامسونگ در عرضه هدست های با کیفیت تر طی سال جاری میلادی، گوگل مشخصاً می خواهد حرف های بیشتری در تکامل واقعیت مجازی برای مشتریان داشته باشد.

بهترین کار برای تحقق چنین امری چیست؟ همه چیز را از نو آغاز کردن با سیستم عامل موبایلی به نام اندروید N که با واقعیت مجازی سازگاری دارد، عرضه اولین موبایل بهره مند از این پلتفرم به نام پیکسل و فرستادن Daydream View به بازار؛ هدستی 79 دلاری که به همراه کنترلری مجزا به دست مشتریان می رسد.

«ما با کاردبورد، به ارزش تبدیل کردن موبایلی هوشمند که در اختیار دارید به دستگاهی برای پخش محتویات واقعیت مجازی پی بردیم.» بیور ادامه می دهد: «و بنابراین، گام طبیعی بعدی، طراحی موبایلی بود که از ابتدا برای واقعیت مجازی ساخته شده است.»

با Daydream، گوگل نه تنها بر سر پلتفرمی توسعه یافته برای دستیابی به تجربه غنی واقعیت مجازی قمار می کند، بلکه توصیه نامه ای برای اعمال تغییراتی در موبایل های مبتنی بر اندروید N و هدست ها و کنترلرهای Daydream فراهم آورده که می تواند به کمک چندین و چند تولیدکننده مختلف، این سیستم را به دست میلیون ها کاربر برساند.

بیور می گوید: «هدف ما برای نرم افزار و سخت افزار Daydream و طراحی سفارشی آنها این است که مشکلات دشوار حوزه واقعیت مجازی را برطرف کنیم و هر یک از شرکای ما مجبور نباشند تکنولوژی خود را از نو بسازد.»

گوگل می گوید با در نظرگیری توسعه سخت افزار مناسب Daydream از سوی کمپانی هایی چون ال جی، سامسونگ، اچ تی سی، ZTE، آلکاتل، ایسوس، هوآوی و شیائومی، این برنامه ممکن است به خوبی پیاده سازی شود.

کلی بیور در حال نمایش هدست واقعیت مجازی Daydream View گوگل

با در نظرگیری این مسئله که Daydream تنها با موبایل های پرچمدار و گران قیمت اندرویدی سازگار است، گوگل انتظار ندارد که تاثیر پلتفرمش به شکلی ناگهانی و سریع هویدا شود. اما با گذشت یک سال یا بیشتر، کمپانی ساکن مانتین ویو امیدوار است که تولیدکنندگان موبایل های هوشمند بتوانند اندروید N را به دستگاه های میان رده بیاورند و این دستگاه ها توسط میلیون ها نفر در سراسر جهان خریداری شوند.

در حالی که سیستم های پریمیوم واقعیت مجازی احتمالاً تا مدتی طولانی برای اکثر افراد گران قیمت خواهند بود، Daydream می تواند به زودی به پلتفرمی میان رده در حوزه واقعیت مجازی تبدیل شود که بیشترین تعداد کاربران را در اختیار دارد.

به گفته آنتونی بت (Anthony Batt)، یکی از موسسین و نایب رییس اجرایی کمپانی تولیدکننده محتوای Wevr، پلتفرم Daydream «وارد رقابت با هدست HTC Vive نمی شود. اما با روی آوردن توسعه دهندگان بیشتر به آن، دائماً به محصولی بهتر و بهتر تبدیل خواهد شد. فکر می کنم نتیجه نهایی چیزی بسیار بسیار جالب باشد. و به نظرم این مسئله برای صنعت واقعیت مجازی مثبت تلقی می شود»

یکی از اهداف اساسی گوگل با پلتفرم Daydream، قابل دسترس بودن آن برای بیشترین تعداد کاربران ممکن است. این بدان معناست که استفاده از Daydream بسیار آسان است. کافیست موبایلی سازگار با Daydream را در هدست قرار دهید و دو دستگاه ظرف چند ثانیه، بدون سیم با یکدیگر همگام می شوند.

«هرکسی، چه پیش از این از هدست های واقعیت مجازی استفاده کرده باشد و چه نکرده باشد، به این دستگاه نگاهی می اندازد و می داند باید چطور از آن استفاده کند.» بیور در حالی که موبایلی را در هدست قرار می دهد می گوید: «من مجبور نیستم که موبایل را به شکلی دقیق در نقطه ای خاص از هدست قرار دهم.»

این جمله را می توان کنایه ای ملایم به Gear VR سامسونگ، هدست 99 دلاری کمپانی کره ای که با همکاری آکیلس توسعه یافته و کاربر را مجبور می کند تا دستگاه را به شکلی دقیق در دستگاه قرار دهد و در غیر این صورت دستگاه روشن نمی شود، دانست.

Gear VR همچنین تنها با موبایل های سامسونگ سازگاری دارد. این در حالی که است Daydream به گونه ای توسعه یافته تا با تمام موبایل های مبتنی بر اندروید N و تمام هدست ها و کنترلرهای ساخته شده از سوی تولیدکنندگان مختلف سازگاری داشته باشد.

با Daydream، ایده اصلی آن بوده که مهم نیست شما موبایل را به درستی در هدست قرار می دهید یا خیر. به لطف مجموعه ای از سنسورهای تعبیه شده در هدست، دستگاه به صورت خودکار موبایل را شناسایی می نماید و آنچه قرار است ببینید را تراز می کند.

«چیزی نیست که نیازمند یادگیری آن باشید.» این سخنان اندرو نارتکر (Andrew Nartker)، مدیر ارشد محصولات Daydream است: «چطور ممکن است کسی که هیچ تسلطی روی این دست از تکنولوژی های تازه ندارد کار خود را آغاز کرده و دقیقاً بداند باید چه کرد؟»

همه برای یکی

اگرچه مسئولیت اصلی Daydream برعهده تیم بیور بود، اما این پروژه بدون همکاری دیگر بخش های گوگل در زمینه هایی چون پشتیبانی اندروید N از پلتفرم Daydream، توسعه هدست و کنترلر و تولید اپلیکیشن سازگار برای برخی از محبوب ترین سرویس های گوگل میسر نمی شد.

بیور می گوید: «چیزی که برای من در رابطه با ورژن نخست Daydream هیجان انگیز تلقی می شود آن است که وقتی شما به عمد اسمارت فونی طراحی می کنید که قرار است برای واقعیت مجازی مورد استفاده قرار گیرد، و شما هدست را طراحی می کنید، و شما کنترلر را طراحی می کنید و اپلیکیشن ها را کنار آنها قرار می دهید، به تجربه ای بی نظیر دست می یابید… شما متخصصان و رهبرهایی مشتاق دارید که واقعاً فوتوز، پلی، یوتوب و تصویربرداری از دنیای واقعی در استریت ویو را مدیریت می کنند.»

اگرچه شاید بخواهیم به این نتیجه گیری برسیم که همکاری تمام بخش های کمپانی برای توسعه Daydream از همان ابتدا برنامه ریزی شده بوده است، اما حقیقت ماجرا به کلی با چنین مسئله ای تفاوت دارد.

گوگل چند وقتی است که سبد محصولات واقعیت مجازی خود را توسعه داده است؛ همه چیز با کاردبورد شروع شد و بعد اپلیکیشن هایی مانند Cardboard Camera برای iOS و اندروید و Tiltbrush برای Vive از راه رسیدند و در نهایت به دوربین پریمیوم و جاه طلبانه کمپانی برای واقعیت مجازی، یعنی The Jump منتهی شدند. در مرکز تمام این پروژه ها، تیم با استعداد بیور قرار داشت و در تلاش بود تا نفوذ برنامه هایش را در میان بخش های مختلف سازمان افزایش دهد.

بیور توضیح می دهد که با این همه، هیچگاه تصمیمی واحد درباره نقش هر واحد در توسعه Daydream اتخاذ نشده و در عوض، توسعه پلتفرم دو سویه مورد بحث به شکلی سازمانی صورت گرفت.

«به نظرم یکی از ویژگی های منحصر به فرد گوگل این است که یک نفر می تواند پیش شخصی دیگر رفته و بگوید “من در حال کار روی فلان چیز هستم و بسیار برایش هیجان زده ام. ممکن است نیاز به کمک داشته باشم. می توانم با تو درباره اش صحبت کنم؟” و پاسخ همیشه مثبت خواهد بود. دهنیت به گونه ای است که همه در نهایت می پرسند باید چه کاری کرد که به نفع گوگل تمام شود؟ و همان کار انجام می شود.»

در آغاز، تنها اندروید بود

اگرچه گوگل برای سال های متمادی، پروژه های واقعیت مجازی متنوعی در دست کار داشته ، تیم اصلی واقعیت مجازی آن کاملاً نوپا است و همین سال گذشته میلادی تاسیس شد. برخی از اعضای این تیم، پیشتر روی اندروید کار کرده بودند و همین مسئله سبب شد تا در سریع ترین زمان ممکن، ارتباطی سازنده میان گروه بیور و تیم سیستم عامل موبایل شکل گیرد. ادغام تیم پشتیبانی واقعیت مجازی با گروه اندروید هم اولین گام در راستای شکل گیری این همکاری بود.

بیور می گوید که مکالمات زیادی با مدیران واحد اندروید داشته و بعد از مدتی، شرایط به گونه ای شد که مدیر ارشد فنی واقعیت مجازی، به صحبت با مدیر ارشد فنی اندروید می پرداخت و مدیر محصولات واقعیت مجازی به صحبت با مدیر محصولات اندروید؛ صحبت هایی در رابطه با این که چطور می توان به برخی از قابلیت ها جامه عمل پوشاند.

چالش های فنی دلهره آور به نظر می رسیدند. پیش از هر چیز، موبایل های هوشمند باید به خوبی با نیازهای سیستم واقعیت مجازی برای رندر نرم افزارها سازگار می شدند. گرافیک اصلی ترین اولویت به شمار می رود اما در عین حال، باید اطمینان حاصل کرد که یک تماس با موبایل، سبب ایجاد اختلال در امر رندر نمی شود. ضمناً بدون داشتن درکی درست از سیستم ارتباط حوزه نزدیک (NFC) نیز نمی توان هدست و موبایل را با یکدیگر سازگاری داد. اگر یک مشکل مهم حل نمی شد، مجموع تجربه واقعیت مجازی به نظر ناقص می رسید.

نارتکر می گوید: «لازم بود 10 تیم مختلف وارد یک اتاق شده و به صحبت درباره چگونگی همگام سازی تمام این ها با یکدیگر می پرداختند. این چیزی است که هیچ تیمی به تنهایی قادر به حل آن است. کمپانی های زیادی هم نیستند که بتوانند تمام این 10 تیم را در یک اتاق قرار دهند.»

توسعه بر مبنای اپلیکیشن های گوگل

پلتفرم Daydream هنگام عرضه از اپلیکیشن های شخص ثالث گوناگونی همچون Hulu، نت فلیکس، HBO، نیویورک تایمز، Major League Baseball ،NBA و البته چند بازی ویدیویی پشتیبانی خواهد کرد.

اما برای اطمینان یافتن از شروع توفانی پلتفرم Daydream، گوگل می دانست که باید پشتیبانی کاملی از اپلیکیشن های خودش داشته باشد. این مسئله به توسعه ورژن های مبتنی بر واقعیت مجازی استریت ویو، یوتوب، گوگل فوتوز و پلی موویز منجر شد که همه آنها، محتویات تقریباً نامحدودی در اختیار کاربران می گذارند؛ فاکتوری ارزشمند که با در نظرگیری کمبود محتوی در سیستم های واقعیت مجازی، برگ برنده ای برای اهالی مانتین ویو به شمار می رود.

اما گوگل نگرانی خاصی در این زمینه ندارد. «ما معمولاً می گفتیم که طی ده سال گذشته، به صورت اتفاقی، با استریت ویو و گوگل ارث، در حال توسعه برترین اپلیکیشن های واقعیت مجازی بوده ایم.» بیور ادامه می دهد: «چیری که در رابطه با استریت ویو و ارث در محیط واقعیت مجازی عاشقش هستم، امکان قرار دادن مردم در اماکنی دیگر، متصل نمودن آنها با اماکنی دیگر، برقراری ارتباط با اطلاعات آن مکان و درک حس حضور در آنجا است. ما برای مدتی مشغول چنین کاری بوده ایم.»

اگرچه استریت ویو گوگل همین حالا روی موبایل و وب در دسترس است و تصاویری 460 درجه ای در اختیار مخاطب قرار می دهد، اما هیچ یک از این ها در برابر تصاویری که در محیط واقعیت مجازی به نمایش در می آیند حرفی برای گفتن ندارند؛ و به همین خاطر است که تیم استریت ویو، اپلیکیشن آن برای Daydream را کاملاً از نو طراحی کرده است.

با استفاده از «تور» های مختلفی که با دوربین های Jump ثبت شده اند و محتویات پیشین که قابل دسترس خواهند بود، استریت ویو روی پلتفرم Daydream کاربران را به اماکنی همچون تاج محل می برد و امکان حرکت در محیط و سر زدن به دیگر نقاط تاریخی و فرهنگی هند را مهیا می سازد. این تجربه ای به مراتب درگیرکننده تر و زنده تر از آن چیزی است که پیش تر از استریت ویو به دست آمده است؛ چیزی که شاید دقیقاً با «واقعیت» یکسان نباشد اما معنایی تازه به توریسم مجازی می بخشد.

یک بار طی جلسه ای برای بررسی محصولات واقعیت مجازی، آندره دورونیچف (Andrey Doronichev)، مدیر محصولات گروه اپلیکیشن های واقعیت مجازی گوگل خود را در حالی یافت که مبهوت تصاویر به نمایش درآمده در استریت ویو روی هدست شده بود.

وی به یاد می آورد: «قرار بود من به جزییات رابط کاربری توجه کنم و صادقانه، برای 40 ثانیه نخست چنین کاری کردم. بعد خودم را در پراگ یافتم؛ جایی که قبلاً در آن زندگی می کردم. و شروع کردم به دنبال کردن خیابانی که به پل چارلز منتهی می شد؛ جایی که قبلاً همیشه مشغول قدم زدن در آن بودم. سپس با گذشت 5 دقیقه، شنیدم که صدایم می زنند. من در شهر غرق شده بودم. تجربه ای بسیار واقعی بود.»

دستیابی به تجربه غایی یوتوب

اما دورونیچف مسلما جانبدارانه رفتار می کند و از پروژه شاید بیشتر از آنچه که هست تعریف کند. ولی اگر مدتی طولانی با او صحبت کنید، متوجه می شوید که چندین بار به غرق شدن در نمایشگر هدست اشاره دارد.

او از نسخه مخصوص Daydream یوتوب می گوید، برنامه ای که شما را در محیطی با قابلیت کنترل ابعاد نوارها و ابزارهای کناری، جایگاه و حتی شکل صفحه نمایش ویدیو قرار می دهد: «سی دقیقه آن را تجربه کردم و خودم را در حالات مختلفی روی مبل می دیدم. دراز کشیده، یا سر را به بالا نگه داشته ام، و بعضی مواقع هم روی بازوانم لم داده ام. کاری که واقعا نمی شود با تلویزیون انجام داد.»

دورونیچف می گوید هدف یوتوب واقعیت مجازی، ساختن «بهترین نمایشگر برای خانه شما» بوده. تا به حال شده حین تماشای یک فیلم طولانی، گردن تان خشک شود یا دستانی که روی آن لم داده اید خسته شوند؟ آن هم به خاطر اینکه جایگاه تلویزیون تغییری نمی کند و باید سرتان را در جهت آن قرار دهید. دورونیچف دقیقا می خواهد این مقصود را برساند که حالا نمایشگر همه جا هست و هر حالتی که بخواهید می توانید فیلم و سریال ببینید، هر جا که می خواهید.

تیم دورونیچف متوجه شدند که هیچ راه ساده ای برای پیدا کردن بهترین نمایشگر برای ویدیوهای واقعیت مجازی وجود ندارد. بعضی، نمایشگرهای خمیده را می پسندند که سرتاسر صورتشان را پوشانده و کاملا فراگیر است، مثل IMAX، بعضی دیگر هم یک تصویر استاندارد با زاویه معمولی را می پسندند. بنابراین آن ها تصمیم گیری را به عهده مخاطب گذاشتند تا هر کس انتخاب خودش را داشته باشد.

او در ادامه می گوید که پروژه Daydream موفق شد تا بهترین تیم های گوگل را در اختیار بگیرد، از هنر آن ها بهره برده و کدنویس های برتر را به کار گیرد، هر تیم به طور اختصاصی کار مخصوص به خودش را انجام می داد و همین سبب شد تا دستاورد قابل قبول باشد: «نتیجه این اتفاق را در سرتاسر اپلیکیشن ها مثل پلی موویز، یوتوب، استریت ویو و فوتوز می توانید ببینید.»

به هر حال، بهترین تیم ها هم وقتی که روی ضرباهنگ مشخصی حرکت نکنند، نتیجه جالب نمی شود: «ما به طور مداوم با یکدیگر صحبت می کردیم و بنابراین زمان هایی را برای هماهنگی داشتیم، زمانی که همه یافته ها و ایده هایی که تیم های مجزا پیدا کرده بودند به اشتراک گذاشته می شد و به باقی محصولات نیز راه می یافت.»

برای مثال، همه برای شان سوال بود که نشانگر کنترلر Daydream را درون اپلیکیشن های شان چطور نمایش دهند. برخی معتقد بودند که نمایش کامل آن جذاب است: «وقتی تصورش می کنید، اینکه چطور معلق می شود، فکر می کنید که زیادی دور نیست؟ زیادی نزدیک نیست؟ کجا را نشانه گرفته اید؟ دکمه ها باید روشن شوند وقتی که لمس می شوند یا نه؟ بعدها مشخص شد که همه این مسائل حائز اهمیت هستند. این مسائل ریز و جزئی هستند که محصول شما را ویژه جلوه می دهند.»

در نهایت، تیم استریت ویو با ایده ای به نام قلاب ماهیگیری جلب توجه کرد. در واقع از آنجایی که نحوه کار کردن بسیار شبیه به قلاب ماهیگیری بود، چنین نامی نیز برای آن انتخاب شد. باقی تیم ها نیز تصمیم گرفتند که همین رویکرد را در پیش گیرند و اینگونه همه تیم ها در تعامل با یکدیگر بودند.

سرگرمی با گوگل پلی

وقتی کاربر، هدست Daydream را روی سر خود می گذارد، احتمالا اولین کاری که انجام می دهد، نمایش یکی از فیلم های مورد علاقه اش از گوگل پلی موویز باشد. لزوما البته آن فیلم برای هدست واقعیت مجازی ساخته نشده اما به لطف نمایشگر وسیعی که در برابر چشم قرار گرفته، لذت دیدن دوباره آن وصف نشدنی است. دورونیچف می گوید که انگار درون یک سینمای گرم و نرم و خودمانی نشسته اید.

Brahim Elbouchikhi، مدیر ارشد محصولات تیم گوگل وی آر می گوید: «روز اول، وقتی که یک توسعه دهنده اپلیکیشن، کار خود را ثبت کند، مردم از 190 کشور دنیا می توانند آن را نصب کنند. مردم 132 کشور هم می توانند آن را خریده و پول بابت آن بپردازند، یعنی توسعه دهنده می تواند زندگی اش را با Daydream بچرخاند.»

پیش از اینکه Elbouchikhi به تیم بیور بپیوندد، در بخش اندروید مشغول بود و از اولین و تاثیرگذارترین افراد در ساخت و پدید آمدن گوگل پلی است. او سال ها زمان صرف کرد تا اکوسیستمی برای صدها میلیون کاربر اندرویدی طراحی کند و حالا آمده تا به تیم واقعیت مجازی بپیوندد. همین مسئله نشان می دهد که Daydream تا چه حد برای گوگل اهمیت دارد.

او می گوید: «ما با افراد زیادی در لندن، مانتین ویو و توکیو کار کردیم تا این اتفاق صورت پذیرد و واقعا تلاش فوق العاده ای بود. این رابطه بسیار ضروری بود. بدون کمک همه این افراد نمی توانستم انجامش دهم.»

واقعیت مجازی، دست کم به شکل مصرف کننده محور اش، فناوری جوانی است. و برخلاف پرداخت گسترده رسانه ها به آن، رشد سریعی ندارد و چند مدتی طول خواهد کشید تا مردم آن را بپذیرند. تکنولوژی خویشاوند واقعیت مجازی، یعنی واقعیت افزوده اما احتمالا بازار بزرگ تری را در آینده از آن خود کند.

اما اگر واقعیت مجازی طی سال های آتی به کسب و کار بزرگی برای همه تبدیل شود، ده ها و شاید صدها میلیون نفر روزانه با آن درگیر شوند. به هر حال، هنوز زود است که بگوییم Daydream می تواند چنین رویایی را عملی کند یا خیر، اما مسلما نیرویی که گوگل پشت این پروژه گذاشته، حقایقی را بر ملا می سازد. موفقیت Daydream، اگر اتفاق افتد، به سود تمامی فعالان این اکوسیستم خواهد بود.

The post appeared first on .

تلاشی به وسعت مانتین ویو؛ پلتفرم Daydream گوگل چگونه شکل گرفت

موبایل هایی از مانتین ویو؛ داستان قمار گوگل روی سخت افزارها

موبایل هایی از مانتین ویو؛ داستان قمار گوگل روی سخت افزارها

حدودا یک ماه پیش بود که تیزر تبلیغاتی تازه ای در شبکه های مختلف تلویزیونی آمریکا پخش می شد. در آن تیزر یک کادر جستجوی خالی به چشم می خورد که روی زمینه ای به رنگ سفید قرار داشت، کادر جستجو به آرامی شروع به تغییر می کرد و همزمان با کشیده شدن عمودی اش از پهنایش کم می شد.

کادر ساده درون تصویر به تدریج شکلی دیگر به خود می گرفت تا اینکه نمایی ساده از یک موبایل را پیدا می کرد. آن موبایل هم همان پیکسل بود؛ اسمارت فون تازه ای که توسط گوگل ساخته شده بود (Made by google). اما معنا و مفهوم کلی که می شد از آن تیزر اقتباس کرد این بود: سرچ باکس ساده ای که زمانی گوگل در آن خلاصه می شد، باید شکل دیگری به خود بگیرد.

در واقع این کمپانی باید جانشین مناسب برای کادر جستجو و صفحه وبی که به دنبالش گشوده می شود را پیدا می کرد. حالا حدودا هجده سالی از عمر گوگل می گذرد و وقت آن رسیده این شرکت که معرف جستجوی فضای مجازی است تحولاتی اساسی را در این زمینه ارائه دهد و در نتیجه با در نظر داشتن تیزر تبلیغاتی آن برای موبایل های پیکسل می توان اینطور تصور کرد که این کادر سرچ قرار است جای خود را به الگوهای دیگری بدهد.

در عین حال، آنطور که به نظر می رسد گوگل نیز تصمیم گرفته که به یک شرکت سخت افزاری بدل گردد و بجای آنکه این پروسه را به شرکای خود محول نماید خودش آستین ها را بالا زده و وارد عمل شود.

اگر جای گوگل بودید آیا آینده شرکت خود را به دستان شرکای سخت افزاری تان می سپردید؟

سخت افزار و سرچ مقوله هایی هستند که ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند. اگر قرار باشد چیزی جایگزین همان کادر جستجوی آشنایمان شود، گوگل قطعا شایسته ترین برای عهده دار شدن این مسئولیت خواهد بود و چه بسا که این اتفاق رخ داده باشد؛ Google Assistant یا همان دستیار مبتنی بر هوش مصنوعی این شرکت که از زیرساخت انبوه آن در زمینه کلاود بهره می گیرد و البته حجم وسیع داده هایی که در اختیارش قرار دارند میتواند همان جایگزین باشد.

اما حتما  تایید خواهید کرد که بهترین نرم افزارها هم بدون در اختیار داشتن یک سخت افزار اغواگر که میزبانی شان کند، بیهوده هستند. حال خودتان قضاوت کنید، اگر جای گوگل بودید آیا آینده خود را به دست شرکای سخت افزاری تان می سپردید؟ قطعا اینطور نخواهد بود و می خواهید کنترل همه چیز را خودتان در دست داشته باشد؛ از ابتدا تا انتها.

به همین خاطر بود که شب گذشته این کمپانی نوعی اکوسیستم سخت افزاری کامل و مرتبط به هم را معرفی نمود: دو اسمارت فون، یک اسپیکر هوشمند، یک هدست واقعیت مجازی، یک روتر وای فای و در نهایت یک دانگل استریم مدیا.

البته تردیدی نیست که مهم ترین بخش این اکوسیستم موبایل های پیکسل و اسپیکر گوگل هوم بودند؛ ابزارهایی که آمده اند تا ایده آل ترین برای همراهی دستیار Assistant باشند. مابقی محصولاتی هم که به آنها اشاره کردیم در حاشیه این اکوسیستم قرار می گیرند و هریک کاستی خاصی را در آن جبران می کنند اما همه آنها همزمان از هوش مبتنی بر کلاود این کمپانی برای بهبود عملکرد خود بهره می گیرند.

به باور بسباری این کمپانی برای تولید سخت افزار اختصاصی اش خود را به نوعی مقابل اپل قرار داد: پیکسل در برابر آیفون. اما این رویارویی مستلزم متقبل شدن ریسک شکست بالا و در عین حالا اجتناب از کوچک ترین خطاهاست. با در نظر داشتن همین مساله شرکت مورد بحث بر آن شد تا یک روش پذیرفته شده و ساده را دنبال نماید:

«برای انجام درست کاری، خودت آن را بر عهده بگیر»

البته بر کسی پوشیده نیست که این شرکت در سال های گذشته سخت افزارهای مختلفی را تولید کرده اما تا به امروز این محصولات کمترین تاثیر را در تحقق هدف اصلی آن ایفا نموده اند: از مدیاپلیر ناموفق نکسوس کیو تا کروم کست که با اقبال خوبی روبرو شد، همگی این قطعات سخت افزاری توسط بخش های مختلف گوگل تولید شدند بی آنکه یک استراتژی کلی و هسته ای را دنبال نمایند. با این همه، در آوریل امسال این رویکرد دستخوش تغییراتی شد و گوگل با استخدام Rick Osterloh از مدیران سابق موتوروgh و منصوب نمودنش به عنوان رئیس واحد سخت افزاری خود نشان داد که در صدد تغییر اوضاع است.

به لطف این اتفاق، امروز تمامی سخت افزارهای شرکت مورد بحث زیر نظر استرلو و در واحد تحت مدیریت وی تولید می شوند تا اطمینان حاصل شود که زبان طراحی پایداری دارند و همگی یک هدف واحد را دنبال می نمایند. با نگاهی به جدیدترین محصولات گوگل نیز تایید می کنید که امروز این محصولات انسجام و یکپارچگی بهتری از نظر طراحی دارند و می توان حدس زد که همگی شان محصول یک شرکت واحد هستند.


استرلو معتقد است که گوگل در حرکت خود به سمت جلو باید به شکل هدفمندتری دست به تولید محصولاتش بزند و در این باره می گوید: کار کردن روی ده ها محصول مختلف و همزمان تلاش برای منحصربفرد نمودن آنها کاری بس دشوار و چالش بر انگیز است و برای این منظور لازم است اصول بیشماری را برای خود تعریف نموده و روی مقوله های مختلفی متمرکز شویم.

همین رویکرد باعث شد تولید اسمارت فون ماژولار پروژه آرا تنها سه ماه بعد از معرفی اش متوقف گردد (البته استرلو باور دارد که با کنار گذاشتن این ایده از سوی گوگل، قطعا در آینده نزدیک شرکت های دیگر تلاش هایشان را روی این حوزه متمرکز خواهند کرد) تا ارائه نوآوری های بیشتر در این زمینه به واحد اکس آلفابت محول گردد. به بیان دیگر گوگل تجربه کردن در حوزه سخت افزار را کنار گذشته و از این پس خوب می داند به دنبال چیست.

او می گوید: ما برای ارائه شمار زیادی از نوآوری های مورد نظرمان باید تجربه کاربران از ابتدا تا انتها را تحت کنترل داشته باشیم و همانطور که تایید خواهید کرد این جملات معمولا بر زبان مدیران اپل می آیند تا گوگل. درهر حال بر مدیران و متخصصان این شرکت محرز گشته که باید تجربه Assistant را غنی تر نمایند و برای این منظور نباید کنترل اوضاع [حتی ذره ای از آن] به شرکای این شرکت واگذار گردد. استرلو در ادامه اظهار داشت: ما لازم داشتیم سیستمی بسازیم که این کار را به بهترین شکل ممکن انجام دهد [همزمان اشاره ای به گوگل هوم می کند] و هدف مان این است که بهترین تجربه را در اختیار کاربرانمان قرار دهیم.

اما در اختیار گرفتن کنترل کلی این فرایند، تغییری اساسی و بنیادین برای این کمپانی محسوب می گردد. صرفا کافیست نگاهی به پروژه نکسوس بیاندازید که هدف از کلید خوردنش تبدیل شدن به الگو و مرجعی برای شرکت های سازنده موبایل های اندرویدی بود.

در واقع به لطف این محصولات بود که شرکت های یاد شده با تغییرات آینده در اندروید آشنا می شدند. این گجت ها غالبا چیپست های جدید، نمایشگرهای بزرگ و طراحی ساده ای را به همراه داشتند و فروششان به مشتریان علاقمند ابدا در کانون کسب و کار گوگل قرار نداشت و بیشتر درامدی جانبی برای سازنده اش محسوب می گردید.

Brian Rakowski نایب رئیس مدیریت محصول اندروید در این باره می گوید: هدف ما این بود که به تولید کنندگان نشان دهیم کارشان را چطور باید  انجام دهند. در ادامه همه شرکای ما در بخش تولید موبایل ایده اصلی را می گرفتند و محصولاتی فوق العاده را بر مبنای آن ارائه می دادند. در عین حال اما نکسوس حرکتی آرام و سنگین را تجربه می کرد. همانطور که احتمالا می دانید این محصولات همواره توسط یکی از شرکای سخت افزاری گوگل تولید می شده اند و معمولا هم به لحاظ سخت افزاری با آنچه تولید کننده پیمانکار پیشتر به بازار ارائه می داد برابری نمی کردند.

حالا اما هیچیک از این موارد اهمیتی ندارند. پروژه نکسوس ماموریت خود را به انجام رسانده زیرا تولید کنندگان محصولات اندرویدی دیگر نیاز ندارند که گوگل راه را به آنها نشان دهد. همانطور که صبح امروز در خبرها خواندید این شرکت اعلام کرده . البته طرفداران پر و پاقرص اندروید احتمالا می دانند که اچ تی سی همان «تولید کننده اصلی پیکسل هاست» اما آنطور که گوگل اعلام نموده این دو موبایل بر مبنای هیچیک از محصولات ارائه شده شرکت تایوانی طراحی نشده اند و «فروشنده اصلی شان» هم گوگل است.

به بیان دیگر از این پس خبری از حرکت آهسته گوگل در این مسیر نخواهد بود.

همینکه تولید کنندگان موبایل رفته رفته راه خود را پیدا کردند و از ضرورت ارائه نکسوس های جدید توسط گوگل کاسته شد، این شرکت به نیازی مهم تر و پررنگ تر از این پی برد: رسیدن به اپل و معرفی نمودن اندروید به عنوان رقیبی جدی برای آیفون در حوزه های مختلف شامل میزان فروش، کیفیت و خدمات مشتریان و اینگونه بود که پیکسل خلق شد.

این شرکت علاوه بر طراحی سخت افزار پیکسل (لوگوی این شرکت به خوبی روی بدنه دستگاه خودنمایی می کند) همکاری های مستقیمی را هم با خرده فروشان و اپراتورها آغاز نمود. گفته می شود ورایزن به عنوان نماینده انحصاری گوگل در آمریکا پیکسل ها را به بازار این کشور عرضه خواهد کرد و البته قرار شده نسخه بدون قرار داد آنها نیز در استور اختصاصی کمپانی سازنده به فروش روند. ثبت سفارش برای خرید این موبایل ها از چهارم اکتبر (سیزدهم مهرماه، همزمان با رونمایی رسمی) آغاز شد و عرضه آنها نیز در تاریخ بیستم اکتبر یعنی 29 مهر ماه آغاز خواهد کرد.

اما این غول جستجوگر برای آنکه رقابتی تمام عیار با اپل داشته باشد (از آن جهت اپل که تنها پلتفرم عمده غیر اندرویدی را روی دستگاه های تولیدی اش دارد) باید در حوزه خدمات مشتریان و پشتیبانی از آن یک گام فراتر باشد.

آنها که آیفون دارند [البته غیر از کشور خودمان که این شرکت نمایندگی رسمی در آن ندارد] وقتی مشکلی برای تلفن همراهشان پیش می آید مستقیما به اپل استور یا همان فروشگاههای فیزیکی این کمپانی می روند تا ایراد به وجود آمده در دستگاه شان رفع گردد، اما گوگل یک گام از رقیب هم وطن خود جلوتر است و برای این منظور تب جداگانه ای تحت عنوان Support یا پشتیبانی را به بخش تنظیمات پیکسل ها اضافه نموده.

در این بخش سرویس چت 24 ساعته گوگل برای رفع مشکلات کاربران دستگاه و ارائه خدمات پشتیبانی به آنها برقرار است و وقتی هم این مکالمه برقرار می شود می توانید صفحه موبایل خود را به تیم پشتیبان نشان دهید تا قدم به قدم راهکارهای موجود برای کنار زدن مشکل را پیش رویتان قرار دهند.

از نظر طراحی هم باید بگوییم که بی تردید آیفون های اپل اندکی در شکل و شمایل کلی پیکسل ها نقش داشته و الهام بخش طراحان آن بوده اند. البته تفاوت های قابلی توجهی میان آنها وجود دارد، برای نمونه حسگر اثر انگشت پیکسل نیز در پشت بدنه و داخل یک کادر شیشه ای چهارگوش جای گرفته تا تنظیم نمودن موبایل و قراردادنش درون دست را ساده تر خواهد کرد. نکته دیگر در مورد پیکسل آنکه بخش بالایی بدنه آن اندکی نسبت به قسمت پایین ضخیم تر طراحی شده تا دیگر مشکل بیرون زدگی ماژول دوربین در آن به وجود نیاید.

Rakowski در همین رابطه گفت: ما خیلی تلاش کردیم تا مطمئن شویم محصول نهایی زیاد شبیه به آیفون نیست. اما از دور شباهت های موجود میان این دو کاملا واضح هستند و متاسفانه باید بگوییم همین اتفاق برای قیمت دستگاه رخ داد که بسیاری را ناامید ساخت: موبایل پیکسل درست مانند گلکسی نوت 7 در رنج قیمتی محصولات اندرویدی پیشرفته جای گرفته و ظاهرا اینطور به نظر می رسد که گوگل می خواهد از خلاء به وجود آمده در بازار این محصولات [به خاطر انفجار کهکشانی سامسونگ] بالاترین بهره را ببرد.

برچسب قیمتی انتخابی گوگل برای پیکسل عدد 649 دلار را برای مدل 32 گیگابایتی اش نشان می دهد و اگر بخواهید پیکسل اکس ال با ظرفیت داخلی 128 گیگابایت را انتخاب نمایید این رقم به 869 دلار می رسد. این مبلغ قطعا آنها که بی صبرانه منتظر از راه رسیدن موبایل های گوگل بودند را دچار شوک بزرگی کرد اما باز رقم اعلام شده با موبایل های جدید اپل و سامسونگ برابری می کند.

قطعات به کار رفته درون پیکسل آنطور که استرلو تایید می کند، گران هستند و به همین خاطر قیمت نهایی تعیین شده برای آن از سوی شرکت سازنده نیز بالاست. استرلو در این باره می گوید: ما نمی خواستیم تجربه کاربران این دستگاه کاستی داشته باشد و به همین خاطر تصمیم گرفتیم به حوزه موبایل های اعلاء ورود پیدا کنیم.

او خاطر نشان کرد که «گوگل می داند شمار زیادی از این موبایل را نمی تواند به فروش برساند، چراکه نخستین بار است به این حوزه ورود می یابد». در واقع مقیاس یا معیار سنجش میزان موفقیت این موبایل میزان سهمی که از بازار به دست می آورد نیست و در مقابل به رضایت کاربرانش باز می گردد و در نهایت همین رضایت است که همکاری های بیشتر اپراتورها و خرده فروشان آمریکایی با گوگل را به دنبال داشته و موفقیت های آتی خانواده پیکسل را تضمین خواهد نمود.

کاربران این دو موبایل در زمان دست گرفتنشان حسی فوق العاده را تجربه می کنند و باید بگوییم که گوگل برای تغییر دادن حس نامطلوب کاربران دستگاه های اندرویدی از این محصولات تلاش ها و سختی های زیادی را به جان خرید.

دوربین اصلی 12 مگاپیکسلی این موبایل سرعت عمل بسیار بالایی دارد و گوگل نیز مدعی است که عملکردش در نور کم فوق العاده است. امتیاز اختصاص یافته به این دوربین در آزمایشات برابر با 89 اعلام شده که بهترین امتیاز کسب شده برای موبایل های عرضه شده به بازار تا به امروز است.

البته اشاره نماییم که این دوربین فاقد سیستم لرزشگیر اپتیکال است اما گوگل برای از بین بردن اثر «ژله ای» ناشی از لرزش دست در زمان فیلم برداری به ژیروسکوپ دستگاه متوسل شده است. این موبایل همچنین یک پردزانده اسنپدراگون 821 و 4 گیگابایت رم دارد و دوربین آن از مکانیزم های لیزری و سیستم فوکوس خودکار تشخیص فازی بهره می گیرد و مهم تر از همه اینکه تمامی عکس ها و ویدیوهای گرفته شده با آن به صورت رایگان و با رزلوشن کامل در کلاود گوگل ذخیره می گردد.

گوگل همچنین در این سری از موبایل های خود تصمیم گرفته که برخی از سیستم های مربوط به واکنش تاچ نمایشگر را بهبود دهد. Dave Burke نایب رئیس مهندسی اندروید در این باره می گوید: «تاخیر پاسخ گویی به فرامین تاچ در موبایل پیکسل، کمترین میزان در میان موبایل های اندرویدی ساخته شده تا به امروز است.» اگر این عملکرد را با استفاده از دوربین های فوق العاده پر سرعت موجود در بازار مورد ارزیابی قرار دهید تایید می کنید که با آیفون برابری می کند.

حتما تایید می کنید مواردی نظیر تاخیر در پاسخگویی به فرامین یا Latency از آن دست جزئیاتی هستند که وقتی کل تجربه سربه سر تولید یک محصول تحت کنترل خودتان باشد، بهبود خوبی پیدا می کند. اما باید بگوییم که رویکرد «مستبدانه» گوگل در بخش نرم افزار است که خود را به بهترین شکل ممکن به نمایش می گذارد. پیکسل، نخستین (و در برهه کنونی تنها) موبایلی است که صفحه هوم اختصاصی پیکسل، واقعیت مجازی Daydream و Assistant را به همراه دارد.

اسپیکر هوشمند هوم

روشن است که در صورت موفق ظاهر شدن Assistant این دستیار به اینترفیس بعدی کامپیوترها و کل فضای وب بدل خواهد شد و حتی پیش بینی می گردد که مرز میان این دو نیز از بین ببرد.

از نظر اسکات هافمن که سمت نایب رئیسی واحدی Google Assistant را بر عهده دارد، این دستیار از آن جهت اهمیت پیدا می کند که از پتانسیل های کافی برای تغییر الگوی محاسبات از سیستم اینپوت/ اوت پوت (یا ورودی/خروجی) به مکالمه برخوردار است. در واقع کلام و محاوره همان اینترفیس نهایی و غایی است که همه آن را می دانند.

اما چرا گوگل نیز رویکردی مانند اپل و یا مایکروسافت را برای نامگذاری دستیار دیجیتالی خود در پیش نگرفت؟ هافمن می گوید زمانی که ما این محصول را معرفی کردیم تصورمان این بود که نام هایی نظیر سوزی، جانی یا مورادی از این دست همراه با خود محدودیت های زیادی را به همراه خواهند داشت و به خوبی معرف قابلیت هایش نخواهند بود. در واقع این حس به کاربر القا می شود که محصول دیگری درست مانند سایر موارد موجود از راه رسیده است و این مساله با هدف نهایی ما که حضور در جنبه های مختلف زندگیست در تمایز خواهد بود.

با در نظر داشتن همین مساله تصمیم گرفتیم Google Assistant را برای آن انتخاب نماییم چراکه به باورمان این نام معرف تمامی فعالیت هایی است که ما انجام می دهیم و ماهیت گوگل را به خوبی نشان می دهد. هافمن در ادامه Assistant را روی یک موبایل نکسوس 6P (که برای اجرایش بهینه سازی شده بود) نشان می دهد (لازم است توضیح دهیم که اعضای خانواده نکسوس به این زودی ها از این دستیار دیجیتالی برخوردار نخواهند شد).

البته باید اشاره شود که این دستیار در بازه زمانی کنونی تفاوت چنانی با قابلیت سرچ صوتی موبایل های اندرویدی موجود در بازار ندارد. تنها کافیست دکمه هوم را نگه دارید و سوالی را مطرح نمایید تا پنجره ای حاوی پاسخ از بخش پایینی صفحه بالا بیاید و آن زمان می توانید سوال بعدی تان را مطرح نمایید.

درست مانند سیری شما تنها می توانید با این دستیار صحبت کنید و متاسفانه امکان تایپ کردن برای آن را نخواهید داشت. اما برخلاف دستیار دیجیتالی اپل، Assistant به شدت هوشمند است و میتواند با خواندن نمایشگر، بستر و محتوای سوال شما را تشخیص دهد. این دستیار همچنین برای یافتن پاسخ مناسب و مقتضی به سوال شما صفحات قبلی وب را تا آنجا که لازم باشد مرور می کند و اگر در مورد مقوله خاصی که ممکن است درون یک اپلیکیشن باشد از آن سوال نمایید (مثلا اکانت اینستاگرام یک هنرپیشه)، اپ مورد نظر را گشوده و شما را مستقیما به اکانت وی می برد.

اما گوگل هوم دقیقا همان جایی است که جذابیت های Assistant در آن نمایان می شوند. این گجت دربرگیرنده اسپیکر کوچکی است که درون منزل خود قرار می دهید. دستگاه منتظر است تا عبارت Ok Google بر زبانتان جاری شود و سپس در کوتاه ترین زمان ممکن به سوال شما پاسخ می دهد (در اینجا باید اشاره کنیم که طبق ادعای گوگل این اسپیکر هوشمند فقط زمانی که کلید واژه را بر زبان می آورید حرف هایتان را به سرورهای این شرکت می فرستد و در باقی موارد خبر از شنود با آن در کار نیست).

از بسیاری جهات می توان هوم را درست مانند پیکسل به قماری بزرگ برای گوگل تشبیه کرد منتها با این تفاوت که پای این شرکت را به رقابتی پراکنده با حریفان معدود باز کرده است. تنها رقیب کنونی این گجت اکوی آمازون است و در مقایسه با همین محصول هم باید بگوییم که هوم از بسیاری جهات برتری دارد. قیمت آن پایین تر است (129 دلار) و ظاهرا اسپیکرهای باکیفیت تری را در خود جای داده است.

این محصول همچنین ابعاد جمع و جورتری دارد و به لحاظ شکل و ظاهر نیز زیباتر است؛ می توانید قسمت پایه آن را تعویض نموده و مطابق با سلیقه و دکور منزل تان تغییر دهید. اما نکته جالبی که در رابطه با دستگاه وجود دارد شباهت بیش از اندازه اش به سیستم های خوشبو کننده هواست. ریچارد چاندرا نایب رئیس مدیریت محصولات هوم گوگل همان فردی است که این مقایسه را میان هوم و سیستم های خوشبو کننده هوا انجام داده.

او می گوید خوشبوکننده ها در زمره محصولات مصرفی هستند که به واسطه طراحی خوبشان می توان آنها را در هرجایی از خانه قرار داد و هوم نیز از این لحاظ به آنها شباهت دارد.

اما آنچه واقعا باعث تمایز هوم از این گروه گجت ها می گردد، هوش و نبوغ گوگل است که در آن به خدمت گرفته شده. این محصول به دو اسپیکر مجهز است در حالی که اکو هفت بلندگو دارد با این حال، چاندرا مدعی است که اگر دستگاه در موقعیت خوبی قرار داده شود و سوالات شما را درک کند کارش را بهتر از اکو انجام می دهد.

گوگل از فرایندی تحت عنوان «» استفاده می کند که در آن با استفاده از محاسبات مبتنی بر کلاود کلام کاربران تشخیص داده شده و پردازش می شوند.

گوگل برای تولید این محصول صدها هزار موقعیت و محیط مختلف از انواع پر سر و صدا گرفته تا آرام را شبیه سازی کرده و در ادامه توانمندی های خود در زمینه یادگیری ماشینی را به آن افزوده است. لذا شما می توانید چندین عدد از این دستگاه را در منزل خود قرار دهید تا تنها موردی که به شما نزدیک تر است سوالات تان را پاسخ دهد.

طبق اعلام این شرکت، اگر یک موبایل اندرویدی، ساعت هوشمند و چندین دستگاه هوم در اختیار داشته باشید، بهترینشان برای گوش دادن به شما گزینش شده و دیگر وسایل پاسخی به شما نخواهند داد.

هوم تنها دو اسپیکر را در خود جای داده در حالی که اکوی آمازون از هفت بلندگو برخوردار است.

به لطف همین اسپیکر کوچک و البته هوشمند است که می توانید اختلاف زیاد گوگل را با الکسا یا سیری بیابید. می توانید از آن بخواهید یک آهنگ خاص از انیمیشن فروزن را برایتان پخش کند تا بلافاصله آن موسیقی از طریق یوتوب شروع به پخش شدن نماید.

همچنین قادر خواهید بود از Assistant درخواست کنید روزتان را برای شما ارزیابی کند تا در اندک زمانی نگاهی به تقویم تان بیاندازد و لیستی از ریماندرها، شرایط آب و هوایی و خبرهای مهم روز را پیش رویتان قرار دهد.

در اینجا باید اشاره کنیم که هوم در زمان عرضه به بازار تنها با برخی سرویس های خاص نظیر یوتوب، گوگل پلی موزیک، پاندورا، نست و غیره سازگاری خواهد داشت و شما می توانید سرویس دلخواهتان را در اپلیکیشن اختصاصی این گجت به صورت پیش فرض انتخاب نمایید.

اما در نظر داشته باشید که توسعه دهندگان شخص ثالث سازگاری الکسا را با این محصول تجربه نخواهند کرد. در واقع هوم غالبا در دنیای گوگل حضور دارد و مهم تر از آن، کاربر هر بار تنها از طریق یک اکانت می تواند به آن دسترسی پیدا کند. با این همه هافمن وعده داده که اواخر امسال دسترسی توسعه دهندگان شخص ثالث به این محصول .

روتر وای فای

اما گوگل در کنار موبایل های پیکسل و گوگل هوم، در جریان مراسم شب گذشته خود از محصولات دیگری شامل ، و یک نیز پرده برداشت.

در مورد هدست واقعیت مجازی این شرکت باید بگوییم که تا اوایل ماه نوامبر (آبان ماه) وارد بازار نمی شود اما شب گذشته نخستین دموی رسمی و واقعی از آن ارائه شد. این محصول برای مدت زمان کوتاهی صرفا با پیکسل سازگاری خواهد داشت اما تردیدی نیست که در مقایسه با دیگر هدست های رقیب استفاده از آن ساده تر خواهد بود.

هدست گوگل از پارچه ساخته شده و طراحی اش به گونه ایست که سهولت و سرعت استفاده از آن را بالا می برد و به همین خاطر آشنایی با چند و چون عملکرد آن نسبت به Gear VR ساده تر است هرچند که نمی توان به لحاظ توانایی آن را با وایو اچ تی سی برابر دانست.

کروم کست الترا هم که از دیگر گجت های معرفی شده در مراسم شب گذشته گوگل محسوب می گردد از محتوای 4K و HDR پشتیبانی می کند و حتی به شما امکان می دهد که از اترنت برای برقراری ارتباط استفاده نمایید. این گجت به Assistant متصل می گردد و سپس آماده و منتظر هوم می ماند تا ویدیوی مدنظر شما را پخش کند.

گوگل روتر خود را می سازد

گوگل وای فای یا همان روتر خانگی غول جستجوگر شاید کمتر هماهنگی و ارتباط را با Assistant داشته باشد. قیمت دستگاه از 129 دلار شروع می شود و می توانید با پرداخت مبلغ 299 دلار پکیج سه تایی اش را خریداری نمایید و هر تعداد دیگری که می خواهید را به این مجموعه اضافه نمایید.

درست مانند گوگل هوم این محصول نیز طراحی ساده و مدرنی دارد و می توانید بدون نگرانی از بابت بر هم خوردن هارمونی اشیاء موجود در فضای خانه تعداد دلخواه از آن را در بخش های مختلفش قرار دهید. این محصول نیز درست مانند اسپیکر هوشمند گوگل از یادگیری ماشینی شرکت سازنده برای مدیریت بهتر تمامی دستگاه های متصل به شبکه خانگی استفاده می کند.

برای نمونه زمانی که از موقعیت نزدیک به روتر به اتاق خواب خود می روید ممکن است موبایل شما تشخیص ندهد که یک منبع قوی تر سیگنال در نزدیکی اش قرار دارد و صرفا اتصالش را با منبع قبلی حفظ نماید که این البته خطای تلفن همراه است. حال گوگل روتری را ارائه نموده که می تواند به بهترین نحو ممکن عمل سوئیچ میان منابع سیگنال را انجام دهد.

در واقع «وای فای» های مختلفی که در سرتاسر محیط خانه پراکنده هستند با هم ارتباط برقرار می کنند و گجتی که به گیرنده نزدیک تر باشد، ترافیک را به سمت آن هدایت خواهد کرد.

چاندار می گوید زمان انتقال داده این دستگاه برابر با 150 هزارم ثانیه است، بنابراین اگر مشغول انجام ویدیو چت باشید و همزمان در اتاق های مختلف خانه راه بروید هیچگاه با مشکل قطعی ارتباط روبرو نخواهید شد.

مجموعه سخت افزاری جدید معرفی شده از سوی گوگل را می توان آغازی بر یک اکوسیستم منسجم و یکپارچه از محصولات الکترونیکی دانست. استرلو رویداد شب گذشته و به طور مشخص محصولات معرفی شده در جریان آن را ورود رسمی این کمپانی به بازار سخت افزار قلمداد می کند و در این باره می گوید: ما از این پس به جای آنکه به تجربه کردن بپردازیم یا مرجعی برای دیگران باشیم میخواهیم محصولات خود را به بازار ارائه نماییم.

اما نباید از یاد برد که گرچه اهالی مانتین ویو دست به کار تولید سخت افزار اختصاصی خود شده اند، اما کاملا هم همکاری با شرکای سخت افزاری خود را کنار نگذاشته اند. این شرکت همچنان دانش خود در زمینه نرم افزار و کلاود را که با مشارکت نام هایی نظیر ال جی و سامسونگ توسعه داده با آنها به اشتراک خواهد گذاشت.

اما این بار خود را از مقوله فروش محصولات طراحی شده کنار نمی کشد و در مقابل با شرکایش رقابتی منصفانه و تنگاتنگ خواهد داشت.

The post appeared first on .

موبایل هایی از مانتین ویو؛ داستان قمار گوگل روی سخت افزارها

حدودا یک ماه پیش بود که تیزر تبلیغاتی تازه ای در شبکه های مختلف تلویزیونی آمریکا پخش می شد. در آن تیزر یک کادر جستجوی خالی به چشم می خورد که روی زمینه ای به رنگ سفید قرار داشت، کادر جستجو به آرامی شروع به تغییر می کرد و همزمان با کشیده شدن عمودی اش از پهنایش کم می شد.

کادر ساده درون تصویر به تدریج شکلی دیگر به خود می گرفت تا اینکه نمایی ساده از یک موبایل را پیدا می کرد. آن موبایل هم همان پیکسل بود؛ اسمارت فون تازه ای که توسط گوگل ساخته شده بود (Made by google). اما معنا و مفهوم کلی که می شد از آن تیزر اقتباس کرد این بود: سرچ باکس ساده ای که زمانی گوگل در آن خلاصه می شد، باید شکل دیگری به خود بگیرد.

در واقع این کمپانی باید جانشین مناسب برای کادر جستجو و صفحه وبی که به دنبالش گشوده می شود را پیدا می کرد. حالا حدودا هجده سالی از عمر گوگل می گذرد و وقت آن رسیده این شرکت که معرف جستجوی فضای مجازی است تحولاتی اساسی را در این زمینه ارائه دهد و در نتیجه با در نظر داشتن تیزر تبلیغاتی آن برای موبایل های پیکسل می توان اینطور تصور کرد که این کادر سرچ قرار است جای خود را به الگوهای دیگری بدهد.

در عین حال، آنطور که به نظر می رسد گوگل نیز تصمیم گرفته که به یک شرکت سخت افزاری بدل گردد و بجای آنکه این پروسه را به شرکای خود محول نماید خودش آستین ها را بالا زده و وارد عمل شود.

اگر جای گوگل بودید آیا آینده شرکت خود را به دستان شرکای سخت افزاری تان می سپردید؟

سخت افزار و سرچ مقوله هایی هستند که ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند. اگر قرار باشد چیزی جایگزین همان کادر جستجوی آشنایمان شود، گوگل قطعا شایسته ترین برای عهده دار شدن این مسئولیت خواهد بود و چه بسا که این اتفاق رخ داده باشد؛ Google Assistant یا همان دستیار مبتنی بر هوش مصنوعی این شرکت که از زیرساخت انبوه آن در زمینه کلاود بهره می گیرد و البته حجم وسیع داده هایی که در اختیارش قرار دارند میتواند همان جایگزین باشد.

اما حتما  تایید خواهید کرد که بهترین نرم افزارها هم بدون در اختیار داشتن یک سخت افزار اغواگر که میزبانی شان کند، بیهوده هستند. حال خودتان قضاوت کنید، اگر جای گوگل بودید آیا آینده خود را به دست شرکای سخت افزاری تان می سپردید؟ قطعا اینطور نخواهد بود و می خواهید کنترل همه چیز را خودتان در دست داشته باشد؛ از ابتدا تا انتها.

به همین خاطر بود که شب گذشته این کمپانی نوعی اکوسیستم سخت افزاری کامل و مرتبط به هم را معرفی نمود: دو اسمارت فون، یک اسپیکر هوشمند، یک هدست واقعیت مجازی، یک روتر وای فای و در نهایت یک دانگل استریم مدیا.

البته تردیدی نیست که مهم ترین بخش این اکوسیستم موبایل های پیکسل و اسپیکر گوگل هوم بودند؛ ابزارهایی که آمده اند تا ایده آل ترین برای همراهی دستیار Assistant باشند. مابقی محصولاتی هم که به آنها اشاره کردیم در حاشیه این اکوسیستم قرار می گیرند و هریک کاستی خاصی را در آن جبران می کنند اما همه آنها همزمان از هوش مبتنی بر کلاود این کمپانی برای بهبود عملکرد خود بهره می گیرند.

به باور بسباری این کمپانی برای تولید سخت افزار اختصاصی اش خود را به نوعی مقابل اپل قرار داد: پیکسل در برابر آیفون. اما این رویارویی مستلزم متقبل شدن ریسک شکست بالا و در عین حالا اجتناب از کوچک ترین خطاهاست. با در نظر داشتن همین مساله شرکت مورد بحث بر آن شد تا یک روش پذیرفته شده و ساده را دنبال نماید:

«برای انجام درست کاری، خودت آن را بر عهده بگیر»

البته بر کسی پوشیده نیست که این شرکت در سال های گذشته سخت افزارهای مختلفی را تولید کرده اما تا به امروز این محصولات کمترین تاثیر را در تحقق هدف اصلی آن ایفا نموده اند: از مدیاپلیر ناموفق نکسوس کیو تا کروم کست که با اقبال خوبی روبرو شد، همگی این قطعات سخت افزاری توسط بخش های مختلف گوگل تولید شدند بی آنکه یک استراتژی کلی و هسته ای را دنبال نمایند. با این همه، در آوریل امسال این رویکرد دستخوش تغییراتی شد و گوگل با استخدام Rick Osterloh از مدیران سابق موتوروgh و منصوب نمودنش به عنوان رئیس واحد سخت افزاری خود نشان داد که در صدد تغییر اوضاع است.

به لطف این اتفاق، امروز تمامی سخت افزارهای شرکت مورد بحث زیر نظر استرلو و در واحد تحت مدیریت وی تولید می شوند تا اطمینان حاصل شود که زبان طراحی پایداری دارند و همگی یک هدف واحد را دنبال می نمایند. با نگاهی به جدیدترین محصولات گوگل نیز تایید می کنید که امروز این محصولات انسجام و یکپارچگی بهتری از نظر طراحی دارند و می توان حدس زد که همگی شان محصول یک شرکت واحد هستند.


استرلو معتقد است که گوگل در حرکت خود به سمت جلو باید به شکل هدفمندتری دست به تولید محصولاتش بزند و در این باره می گوید: کار کردن روی ده ها محصول مختلف و همزمان تلاش برای منحصربفرد نمودن آنها کاری بس دشوار و چالش بر انگیز است و برای این منظور لازم است اصول بیشماری را برای خود تعریف نموده و روی مقوله های مختلفی متمرکز شویم.

همین رویکرد باعث شد تولید اسمارت فون ماژولار پروژه آرا تنها سه ماه بعد از معرفی اش متوقف گردد (البته استرلو باور دارد که با کنار گذاشتن این ایده از سوی گوگل، قطعا در آینده نزدیک شرکت های دیگر تلاش هایشان را روی این حوزه متمرکز خواهند کرد) تا ارائه نوآوری های بیشتر در این زمینه به واحد اکس آلفابت محول گردد. به بیان دیگر گوگل تجربه کردن در حوزه سخت افزار را کنار گذشته و از این پس خوب می داند به دنبال چیست.

او می گوید: ما برای ارائه شمار زیادی از نوآوری های مورد نظرمان باید تجربه کاربران از ابتدا تا انتها را تحت کنترل داشته باشیم و همانطور که تایید خواهید کرد این جملات معمولا بر زبان مدیران اپل می آیند تا گوگل. درهر حال بر مدیران و متخصصان این شرکت محرز گشته که باید تجربه Assistant را غنی تر نمایند و برای این منظور نباید کنترل اوضاع [حتی ذره ای از آن] به شرکای این شرکت واگذار گردد. استرلو در ادامه اظهار داشت: ما لازم داشتیم سیستمی بسازیم که این کار را به بهترین شکل ممکن انجام دهد [همزمان اشاره ای به گوگل هوم می کند] و هدف مان این است که بهترین تجربه را در اختیار کاربرانمان قرار دهیم.

اما در اختیار گرفتن کنترل کلی این فرایند، تغییری اساسی و بنیادین برای این کمپانی محسوب می گردد. صرفا کافیست نگاهی به پروژه نکسوس بیاندازید که هدف از کلید خوردنش تبدیل شدن به الگو و مرجعی برای شرکت های سازنده موبایل های اندرویدی بود.

در واقع به لطف این محصولات بود که شرکت های یاد شده با تغییرات آینده در اندروید آشنا می شدند. این گجت ها غالبا چیپست های جدید، نمایشگرهای بزرگ و طراحی ساده ای را به همراه داشتند و فروششان به مشتریان علاقمند ابدا در کانون کسب و کار گوگل قرار نداشت و بیشتر درامدی جانبی برای سازنده اش محسوب می گردید.

Brian Rakowski نایب رئیس مدیریت محصول اندروید در این باره می گوید: هدف ما این بود که به تولید کنندگان نشان دهیم کارشان را چطور باید  انجام دهند. در ادامه همه شرکای ما در بخش تولید موبایل ایده اصلی را می گرفتند و محصولاتی فوق العاده را بر مبنای آن ارائه می دادند. در عین حال اما نکسوس حرکتی آرام و سنگین را تجربه می کرد. همانطور که احتمالا می دانید این محصولات همواره توسط یکی از شرکای سخت افزاری گوگل تولید می شده اند و معمولا هم به لحاظ سخت افزاری با آنچه تولید کننده پیمانکار پیشتر به بازار ارائه می داد برابری نمی کردند.

حالا اما هیچیک از این موارد اهمیتی ندارند. پروژه نکسوس ماموریت خود را به انجام رسانده زیرا تولید کنندگان محصولات اندرویدی دیگر نیاز ندارند که گوگل راه را به آنها نشان دهد. همانطور که صبح امروز در خبرها خواندید این شرکت اعلام کرده . البته طرفداران پر و پاقرص اندروید احتمالا می دانند که اچ تی سی همان «تولید کننده اصلی پیکسل هاست» اما آنطور که گوگل اعلام نموده این دو موبایل بر مبنای هیچیک از محصولات ارائه شده شرکت تایوانی طراحی نشده اند و «فروشنده اصلی شان» هم گوگل است.

به بیان دیگر از این پس خبری از حرکت آهسته گوگل در این مسیر نخواهد بود.

همینکه تولید کنندگان موبایل رفته رفته راه خود را پیدا کردند و از ضرورت ارائه نکسوس های جدید توسط گوگل کاسته شد، این شرکت به نیازی مهم تر و پررنگ تر از این پی برد: رسیدن به اپل و معرفی نمودن اندروید به عنوان رقیبی جدی برای آیفون در حوزه های مختلف شامل میزان فروش، کیفیت و خدمات مشتریان و اینگونه بود که پیکسل خلق شد.

این شرکت علاوه بر طراحی سخت افزار پیکسل (لوگوی این شرکت به خوبی روی بدنه دستگاه خودنمایی می کند) همکاری های مستقیمی را هم با خرده فروشان و اپراتورها آغاز نمود. گفته می شود ورایزن به عنوان نماینده انحصاری گوگل در آمریکا پیکسل ها را به بازار این کشور عرضه خواهد کرد و البته قرار شده نسخه بدون قرار داد آنها نیز در استور اختصاصی کمپانی سازنده به فروش روند. ثبت سفارش برای خرید این موبایل ها از چهارم اکتبر (سیزدهم مهرماه، همزمان با رونمایی رسمی) آغاز شد و عرضه آنها نیز در تاریخ بیستم اکتبر یعنی 29 مهر ماه آغاز خواهد کرد.

اما این غول جستجوگر برای آنکه رقابتی تمام عیار با اپل داشته باشد (از آن جهت اپل که تنها پلتفرم عمده غیر اندرویدی را روی دستگاه های تولیدی اش دارد) باید در حوزه خدمات مشتریان و پشتیبانی از آن یک گام فراتر باشد.

آنها که آیفون دارند [البته غیر از کشور خودمان که این شرکت نمایندگی رسمی در آن ندارد] وقتی مشکلی برای تلفن همراهشان پیش می آید مستقیما به اپل استور یا همان فروشگاههای فیزیکی این کمپانی می روند تا ایراد به وجود آمده در دستگاه شان رفع گردد، اما گوگل یک گام از رقیب هم وطن خود جلوتر است و برای این منظور تب جداگانه ای تحت عنوان Support یا پشتیبانی را به بخش تنظیمات پیکسل ها اضافه نموده.

در این بخش سرویس چت 24 ساعته گوگل برای رفع مشکلات کاربران دستگاه و ارائه خدمات پشتیبانی به آنها برقرار است و وقتی هم این مکالمه برقرار می شود می توانید صفحه موبایل خود را به تیم پشتیبان نشان دهید تا قدم به قدم راهکارهای موجود برای کنار زدن مشکل را پیش رویتان قرار دهند.

از نظر طراحی هم باید بگوییم که بی تردید آیفون های اپل اندکی در شکل و شمایل کلی پیکسل ها نقش داشته و الهام بخش طراحان آن بوده اند. البته تفاوت های قابلی توجهی میان آنها وجود دارد، برای نمونه حسگر اثر انگشت پیکسل نیز در پشت بدنه و داخل یک کادر شیشه ای چهارگوش جای گرفته تا تنظیم نمودن موبایل و قراردادنش درون دست را ساده تر خواهد کرد. نکته دیگر در مورد پیکسل آنکه بخش بالایی بدنه آن اندکی نسبت به قسمت پایین ضخیم تر طراحی شده تا دیگر مشکل بیرون زدگی ماژول دوربین در آن به وجود نیاید.

Rakowski در همین رابطه گفت: ما خیلی تلاش کردیم تا مطمئن شویم محصول نهایی زیاد شبیه به آیفون نیست. اما از دور شباهت های موجود میان این دو کاملا واضح هستند و متاسفانه باید بگوییم همین اتفاق برای قیمت دستگاه رخ داد که بسیاری را ناامید ساخت: موبایل پیکسل درست مانند گلکسی نوت 7 در رنج قیمتی محصولات اندرویدی پیشرفته جای گرفته و ظاهرا اینطور به نظر می رسد که گوگل می خواهد از خلاء به وجود آمده در بازار این محصولات [به خاطر انفجار کهکشانی سامسونگ] بالاترین بهره را ببرد.

برچسب قیمتی انتخابی گوگل برای پیکسل عدد 649 دلار را برای مدل 32 گیگابایتی اش نشان می دهد و اگر بخواهید پیکسل اکس ال با ظرفیت داخلی 128 گیگابایت را انتخاب نمایید این رقم به 869 دلار می رسد. این مبلغ قطعا آنها که بی صبرانه منتظر از راه رسیدن موبایل های گوگل بودند را دچار شوک بزرگی کرد اما باز رقم اعلام شده با موبایل های جدید اپل و سامسونگ برابری می کند.

قطعات به کار رفته درون پیکسل آنطور که استرلو تایید می کند، گران هستند و به همین خاطر قیمت نهایی تعیین شده برای آن از سوی شرکت سازنده نیز بالاست. استرلو در این باره می گوید: ما نمی خواستیم تجربه کاربران این دستگاه کاستی داشته باشد و به همین خاطر تصمیم گرفتیم به حوزه موبایل های اعلاء ورود پیدا کنیم.

او خاطر نشان کرد که «گوگل می داند شمار زیادی از این موبایل را نمی تواند به فروش برساند، چراکه نخستین بار است به این حوزه ورود می یابد». در واقع مقیاس یا معیار سنجش میزان موفقیت این موبایل میزان سهمی که از بازار به دست می آورد نیست و در مقابل به رضایت کاربرانش باز می گردد و در نهایت همین رضایت است که همکاری های بیشتر اپراتورها و خرده فروشان آمریکایی با گوگل را به دنبال داشته و موفقیت های آتی خانواده پیکسل را تضمین خواهد نمود.

کاربران این دو موبایل در زمان دست گرفتنشان حسی فوق العاده را تجربه می کنند و باید بگوییم که گوگل برای تغییر دادن حس نامطلوب کاربران دستگاه های اندرویدی از این محصولات تلاش ها و سختی های زیادی را به جان خرید.

دوربین اصلی 12 مگاپیکسلی این موبایل سرعت عمل بسیار بالایی دارد و گوگل نیز مدعی است که عملکردش در نور کم فوق العاده است. امتیاز اختصاص یافته به این دوربین در آزمایشات برابر با 89 اعلام شده که بهترین امتیاز کسب شده برای موبایل های عرضه شده به بازار تا به امروز است.

البته اشاره نماییم که این دوربین فاقد سیستم لرزشگیر اپتیکال است اما گوگل برای از بین بردن اثر «ژله ای» ناشی از لرزش دست در زمان فیلم برداری به ژیروسکوپ دستگاه متوسل شده است. این موبایل همچنین یک پردزانده اسنپدراگون 821 و 4 گیگابایت رم دارد و دوربین آن از مکانیزم های لیزری و سیستم فوکوس خودکار تشخیص فازی بهره می گیرد و مهم تر از همه اینکه تمامی عکس ها و ویدیوهای گرفته شده با آن به صورت رایگان و با رزلوشن کامل در کلاود گوگل ذخیره می گردد.

گوگل همچنین در این سری از موبایل های خود تصمیم گرفته که برخی از سیستم های مربوط به واکنش تاچ نمایشگر را بهبود دهد. Dave Burke نایب رئیس مهندسی اندروید در این باره می گوید: «تاخیر پاسخ گویی به فرامین تاچ در موبایل پیکسل، کمترین میزان در میان موبایل های اندرویدی ساخته شده تا به امروز است.» اگر این عملکرد را با استفاده از دوربین های فوق العاده پر سرعت موجود در بازار مورد ارزیابی قرار دهید تایید می کنید که با آیفون برابری می کند.

حتما تایید می کنید مواردی نظیر تاخیر در پاسخگویی به فرامین یا Latency از آن دست جزئیاتی هستند که وقتی کل تجربه سربه سر تولید یک محصول تحت کنترل خودتان باشد، بهبود خوبی پیدا می کند. اما باید بگوییم که رویکرد «مستبدانه» گوگل در بخش نرم افزار است که خود را به بهترین شکل ممکن به نمایش می گذارد. پیکسل، نخستین (و در برهه کنونی تنها) موبایلی است که صفحه هوم اختصاصی پیکسل، واقعیت مجازی Daydream و Assistant را به همراه دارد.

اسپیکر هوشمند هوم

روشن است که در صورت موفق ظاهر شدن Assistant این دستیار به اینترفیس بعدی کامپیوترها و کل فضای وب بدل خواهد شد و حتی پیش بینی می گردد که مرز میان این دو نیز از بین ببرد.

از نظر اسکات هافمن که سمت نایب رئیسی واحدی Google Assistant را بر عهده دارد، این دستیار از آن جهت اهمیت پیدا می کند که از پتانسیل های کافی برای تغییر الگوی محاسبات از سیستم اینپوت/ اوت پوت (یا ورودی/خروجی) به مکالمه برخوردار است. در واقع کلام و محاوره همان اینترفیس نهایی و غایی است که همه آن را می دانند.

اما چرا گوگل نیز رویکردی مانند اپل و یا مایکروسافت را برای نامگذاری دستیار دیجیتالی خود در پیش نگرفت؟ هافمن می گوید زمانی که ما این محصول را معرفی کردیم تصورمان این بود که نام هایی نظیر سوزی، جانی یا مورادی از این دست همراه با خود محدودیت های زیادی را به همراه خواهند داشت و به خوبی معرف قابلیت هایش نخواهند بود. در واقع این حس به کاربر القا می شود که محصول دیگری درست مانند سایر موارد موجود از راه رسیده است و این مساله با هدف نهایی ما که حضور در جنبه های مختلف زندگیست در تمایز خواهد بود.

با در نظر داشتن همین مساله تصمیم گرفتیم Google Assistant را برای آن انتخاب نماییم چراکه به باورمان این نام معرف تمامی فعالیت هایی است که ما انجام می دهیم و ماهیت گوگل را به خوبی نشان می دهد. هافمن در ادامه Assistant را روی یک موبایل نکسوس 6P (که برای اجرایش بهینه سازی شده بود) نشان می دهد (لازم است توضیح دهیم که اعضای خانواده نکسوس به این زودی ها از این دستیار دیجیتالی برخوردار نخواهند شد).

البته باید اشاره شود که این دستیار در بازه زمانی کنونی تفاوت چنانی با قابلیت سرچ صوتی موبایل های اندرویدی موجود در بازار ندارد. تنها کافیست دکمه هوم را نگه دارید و سوالی را مطرح نمایید تا پنجره ای حاوی پاسخ از بخش پایینی صفحه بالا بیاید و آن زمان می توانید سوال بعدی تان را مطرح نمایید.

درست مانند سیری شما تنها می توانید با این دستیار صحبت کنید و متاسفانه امکان تایپ کردن برای آن را نخواهید داشت. اما برخلاف دستیار دیجیتالی اپل، Assistant به شدت هوشمند است و میتواند با خواندن نمایشگر، بستر و محتوای سوال شما را تشخیص دهد. این دستیار همچنین برای یافتن پاسخ مناسب و مقتضی به سوال شما صفحات قبلی وب را تا آنجا که لازم باشد مرور می کند و اگر در مورد مقوله خاصی که ممکن است درون یک اپلیکیشن باشد از آن سوال نمایید (مثلا اکانت اینستاگرام یک هنرپیشه)، اپ مورد نظر را گشوده و شما را مستقیما به اکانت وی می برد.

اما گوگل هوم دقیقا همان جایی است که جذابیت های Assistant در آن نمایان می شوند. این گجت دربرگیرنده اسپیکر کوچکی است که درون منزل خود قرار می دهید. دستگاه منتظر است تا عبارت Ok Google بر زبانتان جاری شود و سپس در کوتاه ترین زمان ممکن به سوال شما پاسخ می دهد (در اینجا باید اشاره کنیم که طبق ادعای گوگل این اسپیکر هوشمند فقط زمانی که کلید واژه را بر زبان می آورید حرف هایتان را به سرورهای این شرکت می فرستد و در باقی موارد خبر از شنود با آن در کار نیست).

از بسیاری جهات می توان هوم را درست مانند پیکسل به قماری بزرگ برای گوگل تشبیه کرد منتها با این تفاوت که پای این شرکت را به رقابتی پراکنده با حریفان معدود باز کرده است. تنها رقیب کنونی این گجت اکوی آمازون است و در مقایسه با همین محصول هم باید بگوییم که هوم از بسیاری جهات برتری دارد. قیمت آن پایین تر است (129 دلار) و ظاهرا اسپیکرهای باکیفیت تری را در خود جای داده است.

این محصول همچنین ابعاد جمع و جورتری دارد و به لحاظ شکل و ظاهر نیز زیباتر است؛ می توانید قسمت پایه آن را تعویض نموده و مطابق با سلیقه و دکور منزل تان تغییر دهید. اما نکته جالبی که در رابطه با دستگاه وجود دارد شباهت بیش از اندازه اش به سیستم های خوشبو کننده هواست. ریچارد چاندرا نایب رئیس مدیریت محصولات هوم گوگل همان فردی است که این مقایسه را میان هوم و سیستم های خوشبو کننده هوا انجام داده.

او می گوید خوشبوکننده ها در زمره محصولات مصرفی هستند که به واسطه طراحی خوبشان می توان آنها را در هرجایی از خانه قرار داد و هوم نیز از این لحاظ به آنها شباهت دارد.

اما آنچه واقعا باعث تمایز هوم از این گروه گجت ها می گردد، هوش و نبوغ گوگل است که در آن به خدمت گرفته شده. این محصول به دو اسپیکر مجهز است در حالی که اکو هفت بلندگو دارد با این حال، چاندرا مدعی است که اگر دستگاه در موقعیت خوبی قرار داده شود و سوالات شما را درک کند کارش را بهتر از اکو انجام می دهد.

گوگل از فرایندی تحت عنوان «» استفاده می کند که در آن با استفاده از محاسبات مبتنی بر کلاود کلام کاربران تشخیص داده شده و پردازش می شوند.

گوگل برای تولید این محصول صدها هزار موقعیت و محیط مختلف از انواع پر سر و صدا گرفته تا آرام را شبیه سازی کرده و در ادامه توانمندی های خود در زمینه یادگیری ماشینی را به آن افزوده است. لذا شما می توانید چندین عدد از این دستگاه را در منزل خود قرار دهید تا تنها موردی که به شما نزدیک تر است سوالات تان را پاسخ دهد.

طبق اعلام این شرکت، اگر یک موبایل اندرویدی، ساعت هوشمند و چندین دستگاه هوم در اختیار داشته باشید، بهترینشان برای گوش دادن به شما گزینش شده و دیگر وسایل پاسخی به شما نخواهند داد.

هوم تنها دو اسپیکر را در خود جای داده در حالی که اکوی آمازون از هفت بلندگو برخوردار است.

به لطف همین اسپیکر کوچک و البته هوشمند است که می توانید اختلاف زیاد گوگل را با الکسا یا سیری بیابید. می توانید از آن بخواهید یک آهنگ خاص از انیمیشن فروزن را برایتان پخش کند تا بلافاصله آن موسیقی از طریق یوتوب شروع به پخش شدن نماید.

همچنین قادر خواهید بود از Assistant درخواست کنید روزتان را برای شما ارزیابی کند تا در اندک زمانی نگاهی به تقویم تان بیاندازد و لیستی از ریماندرها، شرایط آب و هوایی و خبرهای مهم روز را پیش رویتان قرار دهد.

در اینجا باید اشاره کنیم که هوم در زمان عرضه به بازار تنها با برخی سرویس های خاص نظیر یوتوب، گوگل پلی موزیک، پاندورا، نست و غیره سازگاری خواهد داشت و شما می توانید سرویس دلخواهتان را در اپلیکیشن اختصاصی این گجت به صورت پیش فرض انتخاب نمایید.

اما در نظر داشته باشید که توسعه دهندگان شخص ثالث سازگاری الکسا را با این محصول تجربه نخواهند کرد. در واقع هوم غالبا در دنیای گوگل حضور دارد و مهم تر از آن، کاربر هر بار تنها از طریق یک اکانت می تواند به آن دسترسی پیدا کند. با این همه هافمن وعده داده که اواخر امسال دسترسی توسعه دهندگان شخص ثالث به این محصول .

روتر وای فای

اما گوگل در کنار موبایل های پیکسل و گوگل هوم، در جریان مراسم شب گذشته خود از محصولات دیگری شامل ، و یک نیز پرده برداشت.

در مورد هدست واقعیت مجازی این شرکت باید بگوییم که تا اوایل ماه نوامبر (آبان ماه) وارد بازار نمی شود اما شب گذشته نخستین دموی رسمی و واقعی از آن ارائه شد. این محصول برای مدت زمان کوتاهی صرفا با پیکسل سازگاری خواهد داشت اما تردیدی نیست که در مقایسه با دیگر هدست های رقیب استفاده از آن ساده تر خواهد بود.

هدست گوگل از پارچه ساخته شده و طراحی اش به گونه ایست که سهولت و سرعت استفاده از آن را بالا می برد و به همین خاطر آشنایی با چند و چون عملکرد آن نسبت به Gear VR ساده تر است هرچند که نمی توان به لحاظ توانایی آن را با وایو اچ تی سی برابر دانست.

کروم کست الترا هم که از دیگر گجت های معرفی شده در مراسم شب گذشته گوگل محسوب می گردد از محتوای 4K و HDR پشتیبانی می کند و حتی به شما امکان می دهد که از اترنت برای برقراری ارتباط استفاده نمایید. این گجت به Assistant متصل می گردد و سپس آماده و منتظر هوم می ماند تا ویدیوی مدنظر شما را پخش کند.

گوگل روتر خود را می سازد

گوگل وای فای یا همان روتر خانگی غول جستجوگر شاید کمتر هماهنگی و ارتباط را با Assistant داشته باشد. قیمت دستگاه از 129 دلار شروع می شود و می توانید با پرداخت مبلغ 299 دلار پکیج سه تایی اش را خریداری نمایید و هر تعداد دیگری که می خواهید را به این مجموعه اضافه نمایید.

درست مانند گوگل هوم این محصول نیز طراحی ساده و مدرنی دارد و می توانید بدون نگرانی از بابت بر هم خوردن هارمونی اشیاء موجود در فضای خانه تعداد دلخواه از آن را در بخش های مختلفش قرار دهید. این محصول نیز درست مانند اسپیکر هوشمند گوگل از یادگیری ماشینی شرکت سازنده برای مدیریت بهتر تمامی دستگاه های متصل به شبکه خانگی استفاده می کند.

برای نمونه زمانی که از موقعیت نزدیک به روتر به اتاق خواب خود می روید ممکن است موبایل شما تشخیص ندهد که یک منبع قوی تر سیگنال در نزدیکی اش قرار دارد و صرفا اتصالش را با منبع قبلی حفظ نماید که این البته خطای تلفن همراه است. حال گوگل روتری را ارائه نموده که می تواند به بهترین نحو ممکن عمل سوئیچ میان منابع سیگنال را انجام دهد.

در واقع «وای فای» های مختلفی که در سرتاسر محیط خانه پراکنده هستند با هم ارتباط برقرار می کنند و گجتی که به گیرنده نزدیک تر باشد، ترافیک را به سمت آن هدایت خواهد کرد.

چاندار می گوید زمان انتقال داده این دستگاه برابر با 150 هزارم ثانیه است، بنابراین اگر مشغول انجام ویدیو چت باشید و همزمان در اتاق های مختلف خانه راه بروید هیچگاه با مشکل قطعی ارتباط روبرو نخواهید شد.

مجموعه سخت افزاری جدید معرفی شده از سوی گوگل را می توان آغازی بر یک اکوسیستم منسجم و یکپارچه از محصولات الکترونیکی دانست. استرلو رویداد شب گذشته و به طور مشخص محصولات معرفی شده در جریان آن را ورود رسمی این کمپانی به بازار سخت افزار قلمداد می کند و در این باره می گوید: ما از این پس به جای آنکه به تجربه کردن بپردازیم یا مرجعی برای دیگران باشیم میخواهیم محصولات خود را به بازار ارائه نماییم.

اما نباید از یاد برد که گرچه اهالی مانتین ویو دست به کار تولید سخت افزار اختصاصی خود شده اند، اما کاملا هم همکاری با شرکای سخت افزاری خود را کنار نگذاشته اند. این شرکت همچنان دانش خود در زمینه نرم افزار و کلاود را که با مشارکت نام هایی نظیر ال جی و سامسونگ توسعه داده با آنها به اشتراک خواهد گذاشت.

اما این بار خود را از مقوله فروش محصولات طراحی شده کنار نمی کشد و در مقابل با شرکایش رقابتی منصفانه و تنگاتنگ خواهد داشت.

The post appeared first on .

موبایل هایی از مانتین ویو؛ داستان قمار گوگل روی سخت افزارها