Tagروایتی

روایتی تازه از جنگ ربات‌ها – نقد و بررسی NieR Automata

روایتی تازه از جنگ ربات‌ها – نقد و بررسی NieR Automata

نقد و بررسی NieR Automata

ساخته جدید استودیوی Platinum Games به کارگردانی Yoko Taro بعد از چندین سال بالاخره عرضه شد. دنباله مستقیمی برای NieR است که نسل گذشته و در سال 2010 منتشر شد. این بازی در اصل نسخه فرعی از Drakengard است، داستانی که در آن انسان‌ها با ربات‌های خود به جنگ ماشین‌های ساخته شده توسط نسلی از بیگانه‌های فضایی می‌روند. مبارزه غیر مستقیم انسان‌ها با بیگانه‌ها باعث شده تا داستان در این بین مورد توجه زیادی قرار گیرد. هرچند نسخه اول این مجموعه در نسل گذشته کنسول‌های خانگی نتوانسته بود نظر گیمرها را جلب کند اما با توجه به تغییرات ایجاد شده در تیم سازنده با ادامه‌ای مواجه هستیم که تفاوت‌های بسیاری با بازی اصلی دارد و اینبار می‌تواند مخاطب‌های بیشتری را نسبت به گذشته جذب کند.

 

جنگ غیر مستقیم

داستان در NieR Automata عمیق‌تر و پیچیده‌تر از چیزی است که انتظارش را داشتیم. گیمر در ابتدا کنترل رباتی با نام 2B را بر عهده می‌گیرد. شاید در نگاه اول داستان بازی نکته خاصی برای ارائه نداشته باشد اما بعد از یک یا دو ساعت به این نکته پی می‌برید که ماشین‌های طراحی شده توسط انسان‌ها به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی شده‌اند که هیچ احساسی نداشته و فقط به فکر کامل کردن ماموریت خود باشند. در این بین رباتی که در بازی با نام 9S شخصیت اصلی را همراهی می‌کند تفاوت‌هایی در این رویکرد به وجود آورده. 9S دارای احساسات‌ اولیه است و دیالوگ‌های او همراه با 2B می‌تواند بسیار جالب و چالش برانگیز باشد. رابطه‌ای که بین 9S و 2B در بازی ایجاد می‌شود در ابتدا سطحی و در ادامه احساسی می‌شود به گونه‌ای که گیمر حسی جداگانه برای هر یک از این شخصیت‌ها قائل می‌شود. شما در طول بازی می‌توانید شاهد تاثیر گذاری هر دو شخصیت روی روند تصمیم‌گیری و حتی صحبت کردن باشید. در این بین میان‌پرده‌های جالب و کوتاه بازی نیز به درک داستان و همچنین بازیابی بُعدی جدید از شخصیت‌ها کمک شایانی می‌کند. یکی از نقاط قوت داستان بازی وجود چند پایان است که می‌توانید به همه آنها دست پیدا کنید. پایان‌های بازی به صورت اصلی و فرعی طبقه بندی نشدند و نمی‌توان گفت که دقیقا چه پایانی، پایان اصلی بازی است. در مجموع باید این مسئله را در نظر گرفت که داستان در NieR Automata یک نکته مثبت و غیر منتظره است و می‌تواند شما را به ادامه دادن بازی ترغیب کند.

وقتی مبارزه چند لایه می‌شود

دوربین در حالت کلی به صورت سوم شخص دنبال می‌شود، مسئله‌ای که در بازی‌های این سبک بسیار متداول است اما نکته‌ای که باعث می‌شود NieR در این زمینه جذابیت‌های خاص خود را داشته و در عین حال متمایز باشد، استفاده از زوایای دوربین مختلف با استفاده از مکانیزم‌های مختلف گیم‌پلی است. به طور مثال در بسیاری از مبارزات که 2B با جنگنده هوایی مبارزه می‌کند، دوربین به صورت بالا به پایین بازی را نمایش می‌دهد و تغییر آن نیز به شکل جالبی انجام می‌شود. مبارزات در بازی در سطح خوبی قرار داشته و در عین حال روان طراحی شده‌اند. البته در برخی موارد نیز می‌توان ایراداتی به دوربین وارد کرد که با تغییر ناگهانی، گیمر را کمی گیج کرده و نقاط کور به وجود می‌آورد. از جمله دیگر نکات مثبت NieR Automata می‌توان به امکان استفاده از سلاح‌های مختلف و آپگرید‌های زیاد برای آنها اشاره کرد. شخصیت اصلی در این بازی از دو اسلحه سبک و سنگین استفاده می‌کند که به صورت مجزا و از طریق دو کلید جداگانه مورد استفاده قرار می‌گیرند. ترکیب استفاده از این دو اسلحه‌ می‌تواند کمبو‌های جالب و عجیبی به نمایش در آورد. در این عنوان صرفا برای ارتقا اسلحه‌ها واحد پولی کافی نیست و گیمر برای هر بار انجام اینکار باید آیتم‌های مورد نظر که در بازی به آن اشاره می شود را جمع‌آوری کند. سیستم کلی مبارزه و طراحی سلاح و آپگرید‌ها می‌تواند قسمتی از بازی باشد که بعد از چندین بار تمام کردن آن برای هیچ گیمری تکراری نشود. گیم‌پلی در این بخش به قدری جالب و جذاب طراحی شده که ارزش تکرار NieR Automata را به شدت افزایش داده و به خوبی در راستای طراحی چند پایان‌بندی مختلف قرار می‌گیرد. بازی از قابلیت‌های زیادی در شخصی سازی قهرمان اصلی بهره می‌برد. 2B دارای یک چیپ کلی است که خود آن از چیپ‌های کوچکتری تشکیل شده‌‌اند. این چیپ قدرت‌های کلی شخصیت را تعیین می‌کند. گیمر می‌تواند با استفاده از شخصی‌سازی چیپ اشاره شده، یک 2B منحصر به فرد نسبت به دیگران داشته باشد. همراه شما همیشه یک ربات کوچک‌تر قرار دارد که در مبارزات می‌تواند بسیار کارآمد باشد. استفاده از این ربات که در اکثر اوقات به تیر‌اندازی مشغول است در مبارزه با باس‌ها نقش کلیدی دارد. مبارزه با باس‌ها در NieR Automata معمولا به چند بخش تقسیم می‌شود می‌تواند در درجه‌های سختی بالا تبدیل به یک چالش واقعی شود. طراحی خوب مبارزه با باس‌ها یکی دیگر از نقاط قوت گیم‌پلی NieR Automata است. در این اثر فعالیت‌های جانبی مانند ماهیگیری، سوار شدن روی حیوانات و … نیز وجود دارد؛ گرچه تاثیر زیادی روی گیم‌پلی ندارند اما می‌تواند برای بسیاری از گیمر‌ها جالب باشد.

گرافیک بی‌هویت

NieR Automata برای کنسول‌ها به صورت انحصاری روی PS4 عرضه شده و نسخه PC آن نیز به تازگی منتشر شده است، مسئله‌ای که ناخودآگاه انتظار مخاطب برای دیدن جلوه‌های بصری فوق‌العاده را افزایش می‌دهد. شاید بدون شک یکی از بهترین گرافیک‌های این نسل مربوط به Uncharted 4 باشد که آن نیز یک بازی انحصاری برای کنسول سونی بود. NieR به هیچ‌وجه از لحاظ بصری حتی نزدیک به استاندارد‌های موجود نیست. این اثر از کنسول PS4 Pro نیز پشتیبانی می‌کند و با این وجود همچنان در سطح پایین‌تری نسبت به دیگر ساخته‌های معمولی PS4 قرار دارد. نسخه PS4 دارای مشکلات زیادی مثل میدان دید کم، سایه‌های نه چندان جالب، لبه‌های تیز اشیا و … است. در حالت کلی شاید گرافیک بازی در سطح خوبی باشد اما با دقت بیشتر می‌توان ایراد‌های بسیاری را در آن مشاهده کرد. بافت‌ها در بازی از حجم کافی برخوردار نیستند، نورپردازی چندان جالب نیست و متعاقبا نیز سایه‌ها از لحاظ کیفی در سطح بالایی قرار ندارند. به نظر می‌رسد سازندگان NieR Automata آنقدری که به گیم‌پلی توجه داشته‌اند روی گرافیک تمرکز نکرده‌اند. در قسمت صدا‌گذاری شاهد کار خارق‌العاده و خاصی نیستم. دیالوگ‌ها با اینکه تاثیر مستقیمی در روایت داستان بازی دارند اما اکثرا بسیار خشک و بی روح کار شده‌اند. یکی دیگر از ایراد‌های صداگذاری بازی این است که بسیاری از دیالوگ‌ها صداگذاری نشده و تنها باید به خواندن زیرنویس اکتفا کرد. موسیقی متن بازی اما داستان دیگری دارد. موسیقی بازی حتی در بسیاری از مواقع گیمر را شگفت زده می‌کند. توجه به محیط بازی و استفاده از موسیقی که بتواند حس مورد نظر آن مکان را به گیمر انتقال دهد یکی از بزرگترین دستاورد‌های NieR Automata در قسمت صداگذاری است.

ساخته جدید Yoko Taro یعنی NieR Automata اثری است که در بسیاری از قسمت‌ها می‌تواند نظر اکثریت گیمرها را به خود جلب کند. گرچه این بازی بدون ایراد نیست اما داستان جالب و روایت خوب، گیم‌پلی عمیق و موسیقی آن می‌تواند شما را تا ساعت‌ها به خود مشغول کند. همانطور که اشاره شد این بازی دارای چند پایان است و این نکته می‌تواند ارزش تکرار NieR Automata را چند برابر کند. اگر قصد بازی کردن NieR Automata را دارید پلتفرم PS4 را پیشنهاد می‌کنیم زیرا تجربه کردن آن روی PC در حال حاضر با مشکلات زیادی همراه است.

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

روایتی تازه از جنگ ربات‌ها – نقد و بررسی NieR Automata

مصائب استریم زنده بازی ویدیویی؛ روایتی از سرویس خانمان براندازی به نام توییچ

مصائب استریم زنده بازی ویدیویی؛ روایتی از سرویس خانمان براندازی به نام توییچ

شاید محدودیت های کیفیت و سرعت اینترنت در ایران موجب شده باشد پلتفرم های استریم ویدیو آن طور که باید و شاید شناخته شده و محبوب نباشند، اما این گونه سرویس ها در حال حاضر به یکی از پر کاربردترین و البته پرطرفدارترین رسانه های عموم جهان تبدیل گردیده اند.

در کنار مجموعه بی شمار سرویس هایی که در حال حاضر توسط اینستاگرام، فیسبوک، یوتوب و سایر شبکه های اجتماعی ارائه می شوند، بیشترین کاربرد لایو استریم به بازی های ویدیویی اختصاص دارد.

همانطور که احتمالاً می دانید یکی از محبوب ترین پلتفرم های استریم ویدیو در صنعت گیم «» است؛ این شبکه زنده که متعلق به «آمازون» بوده و از سال 2011 میلادی راه اندازی شده، هم اکنون هفتاد و ششمین سایت پربازدید دنیا محسوب می شود و خواب را از چشم برخی از گیمرهای دنیا ربوده است.

محبوبیت توییچ از اکتبر سال 2013 میلادی در مسیر ترقی قرار گرفت تا جایی که در فوریه 2014 طی رویدادی رکورد چهارمین مصرف ترافیک اینترنت ایالات متحده آمریکا را شکست.

بر طبق آخرین اطلاعات منتشر شده توسط آمازون، توییچ در سال 2015 به طور متوسط 100 میلیون بازدیدکننده مستقل ماهیانه و 1.5 میلیون نفر استریم کننده ویدیو داشته است (هنوز اطلاعات سال 2016 منتشر نشده).

«پروفسور برومن» یکی از فعال ترین کاربران پلتفرم توییچ است که به خاطر تولید محتوای زنده برای بازی «دستینی»، رکوردی در کتاب گینس به ثبت رسانده و تاکنون صدها هزار دلار درآمدزایی کرده است

این آمار به وضوح نشان می دهد برخی از گیمرها تقریباً اکثر زمان خودشان را به استریم کردن محتوا برای دیگران اختصاص داده اند و به عبارتی ساعات گذران زندگی شان را در این راه صرف می کنند.

یقیناً این مسئله مشکلاتی به همراه دارد؛ اگر استریم کننده بخواهد موفق باشد، باید خیلی از موارد روزمره زندگی اش را فدا کند و اگر هم خط جداساز مشخصی میان زندگی و توییچ بکشد، هرگز یارای آن را نخواهد داشت که به درجات بالای این سرویس دست یابد.

با همه این تفاسیر در آخرین روزهای سال 2016 میلادی، شبکه توییچ از سرویس «IRL» پرده برداشت؛ بستری که طی آن کاربر می تواند جدا از دنیای بازی های ویدیویی، تمام رویدادهای لحظه به لحظه زندگی اش در هر نقطه و مکانی را استریم کند.

یعنی عملاً استریم کننده نه فقط حین بازی کردن آنلاین می شود، بلکه هزاران نفر به تماشای فرآیند غذا خوردن، کامپیوتر کار کردن، گردش و تفریح رفتن (به کمک اپلیکیشن موبایل توییچ) و غیره و غیره می پردازند.

اگر استریم کننده بخواهد موفق باشد، باید خیلی از موارد روزمره زندگی اش را فدا کند

این مسئله کار را برای استریم کننده ای که می خواهد در صدر امور قرار بگیرد دشوارتر کرده است؛ حال می خواهیم مواجهه با سرویس جدید مورد بحث را از زبان یکی از مشهورترین اعضای توییچ بخوانیم و با چالش های پخش زنده 7/24 بیشتر آشنا شویم.

«بِن بومن» ملقب به «پروفسور برومن» یکی از فعال ترین کاربران پلتفرم توییچ است که به خاطر تولید محتوای زنده برای بازی «دستینی»، رکوردی در کتاب گینس به ثبت رسانده و تاکنون صدها هزار دلار درآمدزایی کرده است؛ هرچند که همواره بخش قابل توجهی از آنها را به ارگان های خیریه اهدا می کند.

او که حالا 30 سال سن دارد و نزدیک به دو سال است ازدواج کرده، ساکن ایالت فلوریدای آمریکا است و هم اکنون بیش از نیم میلیون دنبال کننده دارد، مقاله ای در رابطه با راه اندازی سرویس IRL توسط توییچ را در اختیار قرار داده، که پیشنهاد می کنیم در ادامه مطالعه نمایید؛ به خصوص اگر دوست دارید روزی به یک استریم کننده فعال ویدیو تبدیل شوید.


هر هفته 168 ساعت است. به عنوان یک استریم کننده توییچ تمام وقت، از من انتظار می رود تا جایی که ممکن است آنلاین باشم. اما تنها چیزی که من از دنبال کنندگانم توقع دارم این است که درک کنند تمام استریم کننده ها نیز انسان هستند و بدون استراحت و غذا و خواب در هم می شکنند.

توییچ اخیرا سرویسی به نام IRL راه اندازی کرده که به کمک آن استریم کننده ها می توانند تمام وقایع زندگی شان را با مردم به اشتراک بگذارند

حالا در این وضعیت پلتفرم توییچ سرویس جدیدی راه اندازی کرده که عملاً بر ضد ماجرای یاد شده است و بستری را فراهم می کند که با اصرار دنبال کنندگان می تواند فرصت ناچیز خواب و خوراک را هم از ما بگیرد.

قضیه چیست؟ توییچ یکی دو ماه اخیر سرویسی به نام IRL راه اندازی کرده که به کمک آن استریم کننده ها می توانند تمام وقایع زندگی شان را با مردم به اشتراک بگذارند و در واقع پتانسیلی برای حذف مرز و تعادل باریک بین زندگی واقعی و پخش زنده است.

اولویت این بستر جدید بر پایه مکالمه صوتی و تصویری استریم کننده است و صرفاً به پخش زنده محتوا محصور نخواهد بود. قوانین رسمی سایت نوشته «در IRL می بایست شما در کانون توجهات قرار داشته باشید و با کاربران خود ارتباط مستقیم برقرار نمایید. به عبارت دیگر باید بخشی از پخش زنده را به خود اختصاص داده و به صورت تصویری یا گزارش صوتی با مخاطبین صحبت کنید».

بدون تردید این سیستم تازه هیچ استریم کننده ای را مجبور نمی کند که حتی ویدیوی خوابیدنش را برای عموم پخش کند، اما با هجوم ناگهانی اکانت های بی شمار پخش زنده به این شاخه جدید، مشکل اصلی پدیدار شده است. آیا من باید زمان خیلی بیشتری از زندگی ام را صرف استریم زنده کنم یا بیخیال شده و از رقابت سرویس جا بمانم؟

«همیشه لایو بودن» یکی از شروط اساسی موفقیت در اینگونه سرویس ها است

من چهار سال گذشته را مشغول استریم تصاویر در توییچ بوده ام؛ تا جایی که کانالم به قدری رشد کرد که دو سال اخیر، هر روز بین 12 الی 16 ساعت از زمان را مشغول پخش زنده محتوا بودم. و این تنها راه بقا در میان طیف گسترده و رو به رشد استریم کننده های برتر است.

البته برای همه اینطور نبود؛ برخی از همین اولین روزهای خیزش پلتفرم توییچ شروع به کار کردند و این مسئله به خودی خود موجب ترقی شان شد. بعضی دیگر هم درست سر موقع و در محل مناسب استریم کردند و ناگهان دیده شدند.

اما خیلی ها، شامل خودم، بیش از حد کار کردیم و بیش از حد زمان گذاشتیم تا به موفقیت دست پیدا کنیم. من طی سال های اخیر تقریباً تمام ارتباطاتی که با خانواده و دوستانم داشتم را به خاطر رویای توییچ نابود کردم. اما حالا قصد دارم وضعیت را تغییر داده و صدمات را جبران نمایم.

برای این منظور اولین قدمی که برداشتم ورزش کردن بود؛ هر روز زمان معینی را به خودم اختصاص می دادم و ضمن تغذیه مناسب به باشگاه می رفتم. البته حالا این فعالیت ها نیز شامل سرویس استریم توییچ می شوند و در همین حین هم می توانم با دنبال کنندگان کانالم در ارتباط باشم.

«من طی سال های اخیر تقریباً تمام ارتباطاتی که با خانواده و دوستانم داشتم را به خاطر رویای توییچ نابود کردم»

اینجای کار می بایست از خودم سوالی بپرسم؛ آیا اگر از روز اول بخش IRL وجود داشت، عملاً فرصت استراحتی برایم باقی می ماند و لحظه ای از زمان را برای خودم نگه می داشتم؟ می دانم که پاسخم «خیر» است. یقیناً در چنین شرایطی ساعت های خیلی بیشتری هم از طول روز را به استریم و آنلاین ماندن در کانال اختصاص می دادم.

قبل از آنکه اصلاً به یک استریم کننده تبدیل شوم یکی از دوستانم گفته بود «همیشه لایو بودن» یکی از شروط اساسی موفقیت در اینگونه سرویس ها است. من هم پروژه رویایی ام را آغاز کردم و دست کم بعد از سه سال بالاخره تصمیم گرفتم هر هفته یک روز را برای خودم تعطیل کنم.

اما حقیقت ماجرا این است که با همین یک روز تعطیلی متوجه شدم کنترل کانال موفقم در حال از دست رفتن است؛ تعداد مشترکان و دنبال کنندگان هر روز دانه به دانه کمتر می شدند و تمام فاکتورهای موفقیتی که طی سه سال کسب کرده بودم رو به افول حرکت می کرد. طی این مدت مدام صدای فریادی را در گوشم می شنیدم که می گفت «برگرد و آنلاین شو وگرنه تمام زحماتت به باد می رود».

چند ماه اول بعد از این ماجرا تمام مدت با ندای درونی ام می جنگیدم؛ اما بالاخره تابو را شکستم و هر هفته یک روز را در کنار همسرم سپری می کنم و با یکدیگر اوقات خوشی داریم. حالا دیگر کارم مشابه با یک شغل معمولی است و شنبه ها استراحت می کنم.

وقتی تنها یک روز نمی توانی آنلاین باشی، بسیاری از هواداران احساس حقارت، یأس و حتی به شما اهانت می کنند

توانایی پذیرفتن این مسئله که یک روز در هفته را تعطیل کنم دقیقاً ناشی از زحمت و کار سختم در مرور زمان بود. قبل از این اتفاق کانالم را از صفر دنبال کننده به 400 هزار دنبال کننده رساندم. به همین سبب خاموش کردن 24 ساعته استریم برای حجم رو به رشد استریم کننده های جدید کار بسیار دشوارتری هم خواهد بود.

من همیشه نگران این بودم که توییچ تغییراتی اساسی در بنیان پلتفرم استریم زنده ویدیو ایجاد کند، اما با راه اندازی این سرویس تازه شخصاً نگران مسیر جدیدی که پیش روی کمپانی قرار گرفته است شدم.

امکان استریم تصاویر خارج از دنیای بازی های ویدیویی ایده خوبی است و برای رقابت با فیسبوک و یوتوب گزینه جالبی به نظر می رسد، اما نگرانی من این است که توقع جمعیت قالب بازدیدکنندگان به طور کلی از استریم کننده های مورد علاقه شان بیشتر می شود.

در این شرایط عملاً عُذر «در حال حاضر نمی توانم آنلاین باشم» به خاطر سفر، خانواده یا فعالیتی شخصی جدا از دنیای گیمینگ به طور کامل از بین رفته و موج جدیدی از نارضایتی را در بین هواداران مأیوس و ترول ها ایجاد می کند.

امکان استریم تصاویر خارج از دنیای بازی های ویدیویی ایده خوبی است و برای رقابت با فیسبوک و یوتوب گزینه جالبی به نظر می رسد؛ اما دشواری های زیادی به دنبال خواهد داشت

فضای جاری در حساب کاربری توییچ یک استریم کننده ویدیو خیلی شخصی است. در واقع بازدیدکنندگان فرصت دارند به خانه شما آمده و سرگرمی مورد علاقه تان را همراه با خودتان و دیگران تماشا کنند. این مسئله به نوعی یک خیابان یک طرفه بدون بازگشت است؛ آنها همه چیز را در رابطه با شما و زندگی تان می دانند.

بنابراین وقتی تنها یک روز نمی توانی آنلاین باشی، بسیاری از هواداران احساس حقارت، یأس و حتی به شما اهانت می کنند. بعد از آن هم به محض اینکه استریم را شروع می کنی ماجرای اصلی آغاز می شود؛ مدیریت هواداران دشوار است و باید یک به یک به همه توضیح بدهی که چرا لایو نبوده ای.

همیشه آنلاین بودن در این وضعیت به یک حقیقت اجتناب ناپذیر تبدیل می شود، و نه یک هدف معین در زمانی که تلاش می کنیم تا حد امکان در حال استریم کردن باشیم.

آینده ی واقعی سرویس IRL و چگونگی تأثیر آن روی زندگی و روابط بین استریم کننده ها و دنبال کنندگان، در گذر زمان و به خصوص بعد از انتشار اپلیکیشن موبایلی آن پدیدار خواهد شد. خیلی از کاربران توییچ در حال حاضر اکانتی ثانویه برای این بخش راه اندازی کرده اند تا به طور کامل محتوای گیمینگ و غیر گیمینگ از هم تفکیک باشند.

تردیدی نیست که در آینده نزدیک مردم انتظار خواهند داشت ما هر لحظه ای از زندگی مان را برایشان پخش زنده کنیم

یک هوادار عام از اغلب کانال ها انتظار کیفیتی معین، بازه زمانی مشخص شده و ارزش محتوای بالایی را دارد و در مجموع از شما می خواهد یک استریم کننده باکیفیت و منظم باشید.

اما مکانیزم استفاده از دوربین موبایل و استریم در حال حرکت تمام توقعات مخاطب را برهم می زند و ممکن است منجر به واکنش تند دنبال کنندگان شود؛ به این ترتیب که احتمال دارد سرگرمی استریمِ «با من در نمایشگاه فلان بازی قدم بزن» به فضایی خشم آلود تبدیل می شود برای ابراز انزجار و تنفر از پلتفرم IRL و باقی ماجراها.

توییچ باید حتماً تمام این موارد را برای هر کسی که می خواهد به یک استریم کننده موبایل تبدیل شود صراحتاً آشکار کند؛ این مسئله دقیقاً یکی از ضعیف ترین کاستی های این پلتفرم پخش زنده تصاویر است. توییچ هر بار که یک سیستم جدید راه اندازی می کند، استریم کننده ها را مجبور می سازد خودشان نقش روابط عمومی و مُبلّغ را بازی کنند، آن هم در حالی که خود صاحب کانال به مرور زمان با آن آشنا می شود.

هنگامی که بتای سیستم «Cheering» راه اندازی شد (بستر ارسال نظر و پیام های ویژه و مجهزی که از سیستم پرداخت پول مجازی Bits استفاده می کند)، خیلی سریع به عضویت آن درآمدم؛ اما این قضیه هم با طیف گسترده ای از سوالات، اتهامات و توهین ها همراه بود.

خیلی از کاربران توییچ در حال حاضر اکانتی ثانویه برای این بخش راه اندازی کرده اند تا به طور کامل محتوای گیمینگ و غیر گیمینگ از هم تفکیک باشند

بعد از گذشت زمان کوتاهی متوجه شدم یکی دو هفته اول را صرفاً مشغول به معرفی و توضیح عملکرد این سیستم جدید بوده ام و مدام تلاش می کردم که مردم را به بهره مندی از آن تشویق و ترغیب کنم. کاری که قاعدتاً وظیفه توییچ بود، در حالی که حتی هیچ کمکی هم برای مواجهه با این چالش در اختیارمان نگذاشت.

به نظر من اگر توییچ می خواهد محصول جدیدش یعنی IRL و استریم موبایلی را موفق و محبوب کند، نمایش و معرفی آن را خودش بر عهده بگیرد نه اینکه گردن استریم کننده بیاندازد. نهایت کاری که ما بتوانیم انجام دهیم مدیریت انتظارات و توضیح استراتژی های جدید خود پلتفرم است.

به طور کلی تغییرات مبتنی بر استریم موبایل و سرویس IRL در پلتفرم توییچ شاید در نگاه اول خیلی ملموس و مشکل ساز نباشد؛ اما به خاطر دارم که راه اندازی سیستم Bits (پول مجازی) ابتدا واهمه ای ایجاد کرد که ممکن است روی درآمدزایی استریم کننده ها اثر سوء بگذارد. این مسئله هم در نگاه اول ملموس نبود اما به مرور زمان تاثیر منفی زیادی روی درآمد اکثر کانال ها گذاشت.

استریم موبایل هم شاید ابتدا تغییری در رویه کارکرد یک استریم کننده ایجاد نکند، اما بدون شک در گذر زمان انتظارات را خیلی بالا می برد. تردیدی نیست که در آینده نزدیک مردم انتظار خواهند داشت ما هر لحظه ای از زندگی مان را برایشان پخش زنده کنیم.

«همیشه آنلاین بودن» تنها ترفند مؤثر و قدرتمند برای شناخته شدن، درآمدزایی بهتر و کسب بیشترین میزان دنبال کننده است

آیا استریم کننده ها احساس خواهند کرد وقتی می خواهند سر قرار بروند می بایست سرویس IRL خودشان را فعال کنند چون جذابیت خودش را برای بیننده دارد؟ آیا در حین رخداد یک حادثه ناگوار یا اتفاقی وایرال اگر خیلی سریع زنده استریم کنند به برترین استریم توییچ تبدیل خواهند شد؟

توییچ می بایست با اضافه شدن این افزونه به پلتفرمش محتاط و مراقب باشد. نگرانی اصلی من جایی است که روزهای تعطیلی و استراحتی که استریم کننده می توانست برای خودش تدارک ببیند، برای نسل جدید هرگز امکان پذیر نبوده و مجبور باشند در هر شرایط و زمانی آنلاین بمانند.

«همیشه آنلاین بودن» ترفند مؤثر و قدرتمندی برای شناخته شدن، درآمدزایی بهتر و کسب بیشترین میزان دنبال کننده است، اما تنها کسانی که بتوانند برای لحظاتی دوربینشان را خاموش کنند، در طولانی مدت یارای رقابت و ادامه دادن را خواهند داشت و بیشترین بهره را خواهند برد.

در بخش کنسول و بازی دیجیاتو بخوانید

The post appeared first on .

مصائب استریم زنده بازی ویدیویی؛ روایتی از سرویس خانمان براندازی به نام توییچ