Tagاست؟ در

چرا خودرو در ایران گران است؟

چرا خودرو در ایران گران است؟

با مقایسه اعداد و ارقام مربوط به میانگین درآمد در کشورمان و سایر کشورهای دیگر جهان و تناسب بستن میان قیمت خودروها در ایران و جهان به راحتی می توان دریافت که خودرو در ایران کالایی گران قیمت و دور از دسترس است و سالانه ایرانیان بخش قابل توجهی از در آمد خود را صرف خرید خودرو می کنند.

این موضوع با توجه به نیرو کار ارزان معمولا به شکل یک تضاد عجیب خود را نشان می دهد. به خصوص در مورد خودروهای تولید داخل همواره این پرسش مطرح می شود که علیرغم قدیمی بودن تکنولوژی خودروها و ارزان بودن نیروی کار، چرا قیمت تمام شده خودرو ها بالاتر از توان مالی عمده مشتریان است.

برای مثال حتی در مورد خودرو بسیار ساده و ارزان قیمتی نظیر پراید می توان گفت که قیمت حدود 20 میلیون تومانی این خودرو، معادل حداقل ده ماه پس انداز فردی با حقوق 2 میلیون تومان است.

اما در بسیاری از کشورها با پس انداز 10 ماهه حقوق میتوان به خودروهایی بسیار بهتر از پراید دست یافت، در واقع پرایدی که در ایران یک خودرو حداقلی به حساب می آید نسبت به سطح درآمد از تویوتاهای نظیر کرولا در بسیاری از کشورهای جهان گران قیمت تر و دور از دسترس تر است.

طبیعتا با گران تر شدن خودروها و تغییر روند از پراید و پژو به سمت خودروهای مونتاژی و وارداتی شاهد تشدید این شرایط نیز خواهیم بود.

کار به جایی می رسد که یک خودرو 200 میلیون تومانی بسیار معمولی (مانند تویوتا کمری که خودرو قشر متوسط در جوامع پیشرفته محسوب می شود) در ایران به قیمت پس انداز 100 ماه (بیش از هشت سال) فردی با حقوق 2 میلیون تومان تمام خواهد شد.

اما با چنین پس اندازی در سایر کشورها می توان به راحتی مدل های رنج متوسط فراری رولزرویس یا لامبورگینی را خریداری کرد.

با رد شدن از ارقام یک میلیارد تومان در ایران شرایط به گونه ای تغییر پیدا می کند که شاید نتوان در جهان غرب معادلی برای خودرویی هم ارزش یافت!

در واقع حتی نمونه های بسیار خاص لامبورگینی یا بوگاتی با قیمت های چند میلیون دلاری نیز در چنین قیاسی در مقابل خودروهای معمولی چند میلیاردی موجود در ایران ارزان قیمت تر تمام می شوند.

برای مثال در صورتی که قیمت یک بوگاتی شیرون را 2 میلیون دلار در نظر بگیریم و حقوق متعادل در کشوری مثل آمریکا را 5000 دلار در ماه، به عدد 400 ماه پس انداز خواهیم رسید.

اما در ایران با پس انداز 400 ماه شخصی با در آمد میانگین 2 میلیون تومان، به رقم 800 میلیون تومان می رسیم که شاید برای یک خرید یک ب ام و 650 دست دوم نیز کافی نباشد.

بنابراین به شکل کلی می توان گفت که نه تنها خودروهای لوکس وارداتی، بلکه حتی ماشین های قدیمی ساخت داخل نیز در ایران بسیار گران قیمت هستند و به همین دلیل نیز بر خلاف بسیاری از کشورهای جهان، خودرو در ایران کالایی سرمایه ای محسوب می شود.

ریشه این مشکل اما به چند کاستی بزرگ در صنعت خودروسازی کشورمان باز می گردد.

خودروسازان همواره از بالا بودن نرخ بهره بانکی و گران قیمت بودن منابع مالی گله مند هستند. در واقع اگر نرخ بهره بانکی بیش از 15 درصدی در ایران را با نرخ بهره 1 یا 2 درصدی در کشورهای غربی مقایسه کنید، می توان گفت که این گلایه چندان هم ناصحیح نیست.

هرچند خودروسازان و حتی شرکت های وارد کننده در سال های اخیر خود نیز به فعالیت های بانکداری روی آورده اند و به جای گرفتن وام های کلان با سود زیاد از بانک ها، خود با پیش فروش خودرو نسبت به جمع آوری منابع مالی لازم و دادن سود و بهره به خریداران اقدام می کنند و حتی شاید مانند بانک ها از این مسئله سود هم ببرند.

اما در مجموع می توان گفت که به سبب پایین بودن نرخ بهره بانکی و تورم در کشورهای پیشرفته، حاشیه سود خودروسازان و صنعت در این مناطق نیز ناچیز است و در مورد بسیاری از شرکت های خودروساز رقمی کمتر از 7 درصد را شامل می شود.

اما در ایران با توجه به تورم + 10 درصدی سالانه و نرخ بالای بهره بانکی، خودروسازان نیز ناچارند تا سود های +20 درصدی را بر روی محصولات خود اعمال کنند تا در پایان سال با زیان انباشه مواجه نشوند، پر واضح است که در شرایطی که سود فروش از نرخ تورم کمتر باشد، برآیند مالی شرکت در پایان سال منفی خواهد بود.

در کنار این موضوع، اما نرخ عوارض و مالیات های دریافتی بر روی هر خودرو رقم قابل توجهی است، برای مثال مدیران سابق سایپا بارها اعلام کرده اند که حدود 5 یا 6 میلیون تومان از قیمت تمام شده حدود 20 میلیون تومانی پراید صرف عوارض مربوط به شماره گذاری، مالیات، سود بهره های بانکی و …می شود و سهم خودروسازان از قیمت نهایی خودروها چندان قابل توجه نیست.

فارغ از این دو عامل مالی، باید به هزینه های بالای ناشی از سوئ مدیریت و نیروی مازاد کار نیز اشاره کرده که در واقع پاشنه آشیل صنعت خودرو کشورمان در مقایسه با خودروسازان بزرگ محسوب می شود.

براساس بر آورد های مختلف، ایران خودرو و سایپا با نیروی مازادی بین 30 تا 60 درصد مواجه هستند، به عبارت ساده تر حداقل حدود نیمی از کارکنان (کارگران و کارمندان) این دو شرکت حقوقی بی حاصل دریافت می کنند و بود و نبودشان در پروسه تولید تاثیر مثبتی ندارد.

براساس یک تحقیق بازدهی خودروسازان کره ای از نظر نیروی کاری حدود 60 درصد بیشتر از خودروسازان ایرانی است.

مسلما چنین بهره وری پایینی برای هر شرکتی در بازار رقابتی بسیار سنگین تمام خواهد شد اما از آنجا که یکی از مهمترین اهداف وجود صنعت خودروسازی در ایران، اشتغال زایی عنوان می شود، ایران خودرو و سایپا در این زمینه عملکرد درخشانی را از خود نشان داده اند و دولت نیز برای حفظ شغل های موجود از اعمال فشار بیشتر بر روی این دو شرکت خودداری می کند.

البته مشکل بهره وری و سوء مدیریت تنها به این دو شرکت و تعداد بالای نیروی مازادشان محدود نمی شود و از نظر مالی و مدیریت منابع پولی و سرمایه ای نیز هر دو کمپانی با مشکلات عدیده ای مواجهند که ریشه در ساختار سیاسی و دولتی آن ها دارد.

بدین ترتیب است که هر دو خودروساز بزرگ کشورمان علیرغم دریافت حاشیه سود قابل توجه و نبود بازار رقابتی، عملا زیان ده ظاهر می شوند و هر ساله چند هزار میلیارد تومان زیان انباشه را به سهامداران تحویل می دهند.

در واقع بازی خودروسازی دولتی در ایران به یک پروسه بازنده- بازنده تبدیل شده است که نه به نفع مشتریان تمام می شود و نه خودروسازان می توانند از نتایج این گران فروشی (در مقایسه با قیمت جهانی خودرو) بهره ای ببرند.

در چنین شرایطی شاید برایتان این سوال مطرح باشد که آیا در چنین معادله عجیب و غریبی برنده ای هم وجود دارد؟

پاسخ مثبت است، شرکت های قطعه سازی که سالانه با تیراژ مافوق تصور صد ها هزار واحد قطعات قدیمی با تکنولوژی پایین را در بازار غیر رقابتی به فروش می رسانند، از مهمترین برندگان هستند.

انبوهی از کارمندان، کارگران و مدیرانی که به شکل مازاد به سیستم صنعت خودرو تزریق شده اند نیز برندگان دیگری هستند که شغلی کم حاشیه با درآمدی نسبتا مناسب را بدست آورده اند.

در زمینه خدمات پس از فروش نیز به دلیل تولید خودروهای معیوب و بی کیفیت، هزاران مکانیک، قطعه فروش، باتری ساز و …. به نان و نوایی می رسند که در صورت تولید خودروهای با کیفیت از آن بی نصیب می ماندند.

mercedes-amg-expands-v12-engine-2

پس در مجموع می توان مهمترین برندگان صنعت خودرو را عده ای معدود (در خوشبینانه ترین حالت 2 میلیون نفر) دانست که به واسطه شرایط فعلی کاسبی می کنند ولی در واقعیت قیمت اشتغال آفرینی برای این عده را حدود 78 میلیون نفر دیگر از جمعیت ایران می پردازند که ناچار به استفاده از خودروهای قدیمی، نا امن و بی کیفیتند.

The post appeared first on .

چرا خودرو در ایران گران است؟

از کلیپی تا کورتانا؛ چه سرنوشتی در انتظار هوش مصنوعی مایکروسافت آفیس است؟

از کلیپی تا کورتانا؛ چه سرنوشتی در انتظار هوش مصنوعی مایکروسافت آفیس است؟

در هفته گذشته کنفرانس بیلد مایکروسافت برگزار شد و در آن، ساتیا نادلا، مدیر عامل هندی تبار این شرکت، بیشتر وقت خود در نطق اصلی اش را به چت بات ها اختصاص داد؛ ربات هایی که قابلیت یاری رساندن به کاربران از طریق مکالمات محاوره ای را دارند.

در میان اشخاصی که این مقاله را مطالعه می کنند، باید افرادی باشند که در اواخر دهه ۹۰ میلادی یا اوایل هزاره سوم از آفیس یا سایر محصولات مایکروسافت استفاده کرده اند. در آن زمان آفیس یک دستیار درون خود داشت که با نام «Clippy» (کلیپی) شناخته می شد؛ ابزاری که قرار بود به کاربر در موارد خاص یاری رساند و به پرسش های ساده، پاسخ دهد. اما همین دستیار، تبدیل شد به نمادی برای رنجش کاربران از آفیس.

کلیپی در سال ۹۷ به آفیس راه یافت و سپس راه خود را به سایر محصولات شرکت یاد شده نظیر «Microsoft Publisher» نیز گشود. بازخورد اغلب منفی کاربران اما باعث شد تا مایکروسافت با تاخیری طولانی، در نهایت این دستیار مجازی را محو کند. در سال ۲۰۰۸، کلیپی به طور کامل از صحنه روزگار حذف شده بود، بدون اینکه مایکروسافت هیچ توضیحی در مورد این اقدام بدهد.

اکنون در مصاحبه ای با بیزنس اینسایدر، برای اولین بار خانم «جولی لارسون گرین» (Julie Larson-Green) از دلایل مرگ کلیپی می گوید و آنها را توضیح می دهد. وی ۲۳ سال اخیر را در مایکروسافت با سمت مدیریتی طی کرده و در این رابطه به منبع یاد شده می گوید: «من شخصی هستم که مسئول از میان برداشته شدن کلیپی از محصولات مایکروسافت بود.»

وی توضیح می دهد که نام اصلی Clippy، در واقع Clippit بود و در آن زمان بازخوردهای بسیار متفاوتی از سوی کاربران در خصوص این ویژگی ارسال می شد.

خانم گرین بیان می کند که برخی از کاربران آفیس عاشق اش بوده اند و دل شان می خواسته کلیپی را همانند یک دستیار و دوست، دم دست خود داشته باشند تا در هنگام ایجاد یک سوال، بتوانند از آن بهره گیرند، مخصوصا اگر با مقوله کامپیوترها یا آفیس چندان هم آشنا نبودند: «دوست داشتند همراهی داشته باشند و در پروسه آموختن آفیس، تنها نباشند.»

microsoft-clippy-w700

در آن زمان خانم گرین، مسئول توسعه رابط کاربری آفیس برای مایکروسافت بود. مشکل اصلی این بود که کلیپی بیش از حد همه جا ظاهر می شد و با پاسخ های از پیش نوشته شده اش، به سراغ تان می آمد. وی می گوید از ابتدا هدف این بود که Clippy بتواند به پرسش های کاربران پاسخ دهد، اما تبدیل شده بود به دستیاری که صرفا می آمد و می گفت «به نظر می رسد در حال نوشتن یک نامه هستید، کمک می خواهید؟». کاربران از چنین دستیاری خوششان نمی آمد. مشکل اینجا بود که در گذر زمان، این ویژگی برای کاربران خسته کننده تر هم می شد. در نتیجه راهی به جز از میان برداشتن کلیپی پیش پایمان نبود.

کلیپی در آینده چگونه خواهد بود؟

بحث گذشته ها کافیست؛ بیایید به امروز برگردیم. خانم گرین اکنون خبر می دهد که تکنولوژی هوش مصنوعی در حال حاضر بالاخره به مرحله ای رسیده که می توان ایده اولیه کلیپی را به شکل مطلوب پیاده سازی کرد: «در آن زمان، تلاش می کردیم جلوتر از تکنولوژی های وقت، حرکت کنیم.»

به لطف تلاقی برخی عناصر، نظیر تحقیقات مایکروسافت در بحث گفتار طبیعی از نوع ماشینی، هوش مصنوعی، و البته Graph که حاصل داده های کاربران است، بالاخره آفیس می تواند دستیاری پویا داشته باشد که به شکل حقیقی به اشخاص یاری رساند و مهارت های مهمی را نیز به آنها آموزش دهد: «می توان گفت کلیپی ِامروز، دکترای یادگیری دارد.»

البته بیان این صحبت ها به منزله تولد دوباره ی کلیپی نیست؛ قرار هم نشده کورتانا بیاید و به شما آفیس بیاموزد. خانم گرین می گوید که همچنان در حال تحقیق و پژوهش هستند تا از تکنولوژی های جدید به بهترین شکل برای توسعه ابزاری آموزشی در آفیس بهره گیرند.

وی از کورتانا و هوش مصنوعی به کار رفته در آن می گوید. هوشی که زیربنای توسعه ی کورتانا بوده و خبر می دهد که مایکروسافت به این صورت در پی ساده سازی آفیس است؛ بدون اینکه نیاز باشد به یک باره طراحی آن را دگرگون کرده و یا قابلیت های فرعی و زائدی به آن بیافزاید.

آفیس در آینده قرار است پیشنهادات هوشمندانه تری به شما بدهد. پیشنهادی که قبلا کلیپی برای کمک می داد و می گفت «به نظر می رسد در حال نوشتن یک نامه هستید»، به جایی می رسد که بگوید «به نظر می رسد در نوشتن یک نامه درخواست کار و ارسال رزومه هستید». شاید هنگام کار با پاورپوینت، به شما پیشنهاد شود که اگر مراحل را به گونه دیگری پیش برید، اسلایدهای تان چشم نواز تر می شوند، و این را هم از میزان نگاه کردن اشخاص به اسلاید های شما متوجه می شود.

در این میان مایکروسافت Word قرار است تلاش کند تا همان حس همیشگی اش را منتقل کند؛ نه بیشتر و نه کمتر.

خانم گرین می گوید وعده اصلی ما این است که در آینده، مایکروسافت آفیس می تواند حقیقتا به پرسش های کاربران پاسخ دهد، آن هم در همه پلتفرم و دستگاه ها. زمانی که این هدف محقق گردد، آفیس واقعا به کاربران یاری خواهد رساند تا در مباحث نگارشی و سایر امور آفیس توانمندتر شوند: «موارد بسیاری را در دست توسعه داریم که آماده کردن شان ساده نیست، اما سطح کیفیت آفیس را بسیار بالاتر می برند.»

The post appeared first on .

از کلیپی تا کورتانا؛ چه سرنوشتی در انتظار هوش مصنوعی مایکروسافت آفیس است؟

(image)

در هفته گذشته کنفرانس بیلد مایکروسافت برگزار شد و در آن، ساتیا نادلا، مدیر عامل هندی تبار این شرکت، بیشتر وقت خود در نطق اصلی اش را به چت بات ها اختصاص داد؛ ربات هایی که قابلیت یاری رساندن به کاربران از طریق مکالمات محاوره ای را دارند.

در میان اشخاصی که این مقاله را مطالعه می کنند، باید افرادی باشند که در اواخر دهه ۹۰ میلادی یا اوایل هزاره سوم از آفیس یا سایر محصولات مایکروسافت استفاده کرده اند. در آن زمان آفیس یک دستیار درون خود داشت که با نام «Clippy» (کلیپی) شناخته می شد؛ ابزاری که قرار بود به کاربر در موارد خاص یاری رساند و به پرسش های ساده، پاسخ دهد. اما همین دستیار، تبدیل شد به نمادی برای رنجش کاربران از آفیس.

کلیپی در سال ۹۷ به آفیس راه یافت و سپس راه خود را به سایر محصولات شرکت یاد شده نظیر «Microsoft Publisher» نیز گشود. بازخورد اغلب منفی کاربران اما باعث شد تا مایکروسافت با تاخیری طولانی، در نهایت این دستیار مجازی را محو کند. در سال ۲۰۰۸، کلیپی به طور کامل از صحنه روزگار حذف شده بود، بدون اینکه مایکروسافت هیچ توضیحی در مورد این اقدام بدهد.

اکنون در مصاحبه ای با بیزنس اینسایدر، برای اولین بار خانم «جولی لارسون گرین» (Julie Larson-Green) از دلایل مرگ کلیپی می گوید و آنها را توضیح می دهد. وی ۲۳ سال اخیر را در مایکروسافت با سمت مدیریتی طی کرده و در این رابطه به منبع یاد شده می گوید: «من شخصی هستم که مسئول از میان برداشته شدن کلیپی از محصولات مایکروسافت بود.»

وی توضیح می دهد که نام اصلی Clippy، در واقع Clippit بود و در آن زمان بازخوردهای بسیار متفاوتی از سوی کاربران در خصوص این ویژگی ارسال می شد.

خانم گرین بیان می کند که برخی از کاربران آفیس عاشق اش بوده اند و دل شان می خواسته کلیپی را همانند یک دستیار و دوست، دم دست خود داشته باشند تا در هنگام ایجاد یک سوال، بتوانند از آن بهره گیرند، مخصوصا اگر با مقوله کامپیوترها یا آفیس چندان هم آشنا نبودند: «دوست داشتند همراهی داشته باشند و در پروسه آموختن آفیس، تنها نباشند.»

(image)

در آن زمان خانم گرین، مسئول توسعه رابط کاربری آفیس برای مایکروسافت بود. مشکل اصلی این بود که کلیپی بیش از حد همه جا ظاهر می شد و با پاسخ های از پیش نوشته شده اش، به سراغ تان می آمد. وی می گوید از ابتدا هدف این بود که Clippy بتواند به پرسش های کاربران پاسخ دهد، اما تبدیل شده بود به دستیاری که صرفا می آمد و می گفت «به نظر می رسد در حال نوشتن یک نامه هستید، کمک می خواهید؟». کاربران از چنین دستیاری خوششان نمی آمد. مشکل اینجا بود که در گذر زمان، این ویژگی برای کاربران خسته کننده تر هم می شد. در نتیجه راهی به جز از میان برداشتن کلیپی پیش پایمان نبود.

کلیپی در آینده چگونه خواهد بود؟

بحث گذشته ها کافیست؛ بیایید به امروز برگردیم. خانم گرین اکنون خبر می دهد که تکنولوژی هوش مصنوعی در حال حاضر بالاخره به مرحله ای رسیده که می توان ایده اولیه کلیپی را به شکل مطلوب پیاده سازی کرد: «در آن زمان، تلاش می کردیم جلوتر از تکنولوژی های وقت، حرکت کنیم.»

به لطف تلاقی برخی عناصر، نظیر تحقیقات مایکروسافت در بحث گفتار طبیعی از نوع ماشینی، هوش مصنوعی، و البته Graph که حاصل داده های کاربران است، بالاخره آفیس می تواند دستیاری پویا داشته باشد که به شکل حقیقی به اشخاص یاری رساند و مهارت های مهمی را نیز به آنها آموزش دهد: «می توان گفت کلیپی ِامروز، دکترای یادگیری دارد.»

البته بیان این صحبت ها به منزله تولد دوباره ی کلیپی نیست؛ قرار هم نشده کورتانا بیاید و به شما آفیس بیاموزد. خانم گرین می گوید که همچنان در حال تحقیق و پژوهش هستند تا از تکنولوژی های جدید به بهترین شکل برای توسعه ابزاری آموزشی در آفیس بهره گیرند.

وی از کورتانا و هوش مصنوعی به کار رفته در آن می گوید. هوشی که زیربنای توسعه ی کورتانا بوده و خبر می دهد که مایکروسافت به این صورت در پی ساده سازی آفیس است؛ بدون اینکه نیاز باشد به یک باره طراحی آن را دگرگون کرده و یا قابلیت های فرعی و زائدی به آن بیافزاید.

آفیس در آینده قرار است پیشنهادات هوشمندانه تری به شما بدهد. پیشنهادی که قبلا کلیپی برای کمک می داد و می گفت «به نظر می رسد در حال نوشتن یک نامه هستید»، به جایی می رسد که بگوید «به نظر می رسد در نوشتن یک نامه درخواست کار و ارسال رزومه هستید». شاید هنگام کار با پاورپوینت، به شما پیشنهاد شود که اگر مراحل را به گونه دیگری پیش برید، اسلایدهای تان چشم نواز تر می شوند، و این را هم از میزان نگاه کردن اشخاص به اسلاید های شما متوجه می شود.

در این میان مایکروسافت Word قرار است تلاش کند تا همان حس همیشگی اش را منتقل کند؛ نه بیشتر و نه کمتر.

خانم گرین می گوید وعده اصلی ما این است که در آینده، مایکروسافت آفیس می تواند حقیقتا به پرسش های کاربران پاسخ دهد، آن هم در همه پلتفرم و دستگاه ها. زمانی که این هدف محقق گردد، آفیس واقعا به کاربران یاری خواهد رساند تا در مباحث نگارشی و سایر امور آفیس توانمندتر شوند: «موارد بسیاری را در دست توسعه داریم که آماده کردن شان ساده نیست، اما سطح کیفیت آفیس را بسیار بالاتر می برند.»

The post appeared first on .

از کلیپی تا کورتانا؛ چه سرنوشتی در انتظار هوش مصنوعی مایکروسافت آفیس است؟

بهترین فرصت سرمایه گذاری در سال ۹۵ کدام است؟

بهترین فرصت سرمایه گذاری در سال ۹۵ کدام است؟

با فرا رسیدن سال نو، بسیاری از سازمان ها و افراد به شدت به دنبال برنامه ریزی سال جدیدشان خواهند بود. کجا بهترین نتیجه را در پی خواهد داشت؟ کدام سرمایه گذاری ظرف ماه ها یا سال های پیش رو بیشترین سود را خواهد داشت؟

بر سر اینکه کدام سرمایه گذاری بهتر است بحث های داغی در خواهد گرفت. هر یک از اقوام و دوستان شما توصیه هایی در این زمینه به شما خواهند کرد که به نظر نمی توان از هیچ یک گذشت. بازار فلزات گرانبها، اوراق بهادار، سهام شرکت های مختلف، کمپین های بازاریابی، تحقیق و توسعه، همه و همه از جمله مواردی هستند که در چنین بحث هایی پیش کشیده می شوند؛ چه در سطح شخصی و چه در سطح سازمانی.

اینجاست که با وجود انتخاب های متعدد سرمان گیج می رود و نمی دانیم گزینه ی درست کدام است. اما بیایید به سراغ یکی از بزرگ ترین سرمایه گذاران عصر حاضر برویم و ببینیم توصیه ی او در این زمینه چیست. وارن بافت در این زمینه می گوید: «بهترین کاری که می توانید انجام دهید سرمایه گذاری روی خودتان است. هیچ کس نمی تواند به آن مالیاتی ببندد یا آن را از شما بگیرد … اگر بتوانید به حداکثر استعداد خود دست پیدا کنید، دارایی بی نهایت ارزشمندی خواهید داشت که می تواند ده برابر سرمایه گذاری تان بازگشت داشته باشد».

قیمت سهام بالا و پایین خواهد داشت و قراردادها با احتمال فسخ مواجه هستند. اما سرمایه گذاری روی رشد و پیشرفت شخصی خودتان مطمئن ترین ریسکی است که می توانید انجام دهید. هزینه ی خرید یک کتاب، شرکت در یک دوره یا سمینار، استخدام یک مربی شخصی یا شرکت در یک کارگاه در مقابل بینش و دانشی که مواردی از این دست می توانند در شما به وجود بیاورند بسیار ناچیز است. توانایی شما در رسیدن به ایده های جدید، بستن قراردادی مهم، جذب سرمایه گذاری جدید، کسب ترفیع شغلی و یا کمک به جامعه مستقیماً در گرو توانایی یادگیری و رشد شما خواهد بود.

جالب اینجاست که اغلب افراد روی خودشان سرمایه گذاری نمی کنند. بر اساس پژوهش گروه جنکینز، ۴۲ درصد از فارغ التحصیلان دانشگاه پس از به اتمام رساندن تحصیلات خود در دانشگاه، دیگر هیچگاه کتاب نمی خوانند. سال گذشته ۸۰ درصد خانواده هایی آمریکایی هیچ کتابی نخوانده اند، و مطالعه ی ۵۷ درصد کتاب های تازه منتشر شده در بازار آمریکا هیچ گاه به انتهای یک کتاب نمی رسد. ترجیح شما چه کتاب باشد، چه سخنرانی های TED، چه کارگاه های آموزشی و چه ویدیو های اینترنتی، سرمایه گذاری روی خودتان می تواند به سرعت بازگشت مورد انتظار شما را محقق سازد.

این مسئله در دنیای کسب و کار نیز صادق است. بر اساس پژوهش CEB در سال ۲۰۱۱، «شرکت هایی که روی توسعه ی رهبری سرمایه گذاری کرده اند، ظرف ۶۰ سال گذشته تا ۱۵ برابر نسبت به بقیه عملکرد بهتری داشته اند». کسب و کار ها منابع متعددی را روی فناوری، امکانات، و رضایت سرمایه گذاری می کنند. با این حال، بودجه ی مهم ترین سرمایه گذاری خود یعنی سرمایه گذاری روی ارتقای عملکرد تیمی را یا محدود، یا به کلی حذف می کنند. جالب اینجاست که شرکت هایی که توسعه ی رهبری را در اولویت قرار می دهند، افزایش چشمگیری هم در درآمد و هم در بهره وری تجربه خواهند کرد.

با نگاه به سال جدید، به فکر اختصاص مقداری از منابع خود (زمان، پول، انرژی) به توسعه ی شخصی و حرفه ای باشید. نحوه ی این کار در مقایسه با میزان تمرکز روی آن از اهمیت کمتری برخوردار است، بنابراین کاری را انتخاب کنید که فکر می کنید بیشترین نتیجه را از آن می گیرید. مطالعه کنید، بررسی کنید، نگاه کنید، یاد بگیرید، رشد کنید، تغییر کنید، خود را تطبیق دهید، نوآوری داشته باشید، و گسترش پیدا کنید. سرمایه گذاری روی خود و تیمتان عملکرد همه ی شما را به طرز چشمگیری ارتقا خواهد بخشید و کمک می کند سال ۹۵ به بهترین سال کاری تان تبدیل شود.

The post appeared first on .

بهترین فرصت سرمایه گذاری در سال ۹۵ کدام است؟

(image)

با فرا رسیدن سال نو، بسیاری از سازمان ها و افراد به شدت به دنبال برنامه ریزی سال جدیدشان خواهند بود. کجا بهترین نتیجه را در پی خواهد داشت؟ کدام سرمایه گذاری ظرف ماه ها یا سال های پیش رو بیشترین سود را خواهد داشت؟

بر سر اینکه کدام سرمایه گذاری بهتر است بحث های داغی در خواهد گرفت. هر یک از اقوام و دوستان شما توصیه هایی در این زمینه به شما خواهند کرد که به نظر نمی توان از هیچ یک گذشت. بازار فلزات گرانبها، اوراق بهادار، سهام شرکت های مختلف، کمپین های بازاریابی، تحقیق و توسعه، همه و همه از جمله مواردی هستند که در چنین بحث هایی پیش کشیده می شوند؛ چه در سطح شخصی و چه در سطح سازمانی.

اینجاست که با وجود انتخاب های متعدد سرمان گیج می رود و نمی دانیم گزینه ی درست کدام است. اما بیایید به سراغ یکی از بزرگ ترین سرمایه گذاران عصر حاضر برویم و ببینیم توصیه ی او در این زمینه چیست. وارن بافت در این زمینه می گوید: «بهترین کاری که می توانید انجام دهید سرمایه گذاری روی خودتان است. هیچ کس نمی تواند به آن مالیاتی ببندد یا آن را از شما بگیرد … اگر بتوانید به حداکثر استعداد خود دست پیدا کنید، دارایی بی نهایت ارزشمندی خواهید داشت که می تواند ده برابر سرمایه گذاری تان بازگشت داشته باشد».

قیمت سهام بالا و پایین خواهد داشت و قراردادها با احتمال فسخ مواجه هستند. اما سرمایه گذاری روی رشد و پیشرفت شخصی خودتان مطمئن ترین ریسکی است که می توانید انجام دهید. هزینه ی خرید یک کتاب، شرکت در یک دوره یا سمینار، استخدام یک مربی شخصی یا شرکت در یک کارگاه در مقابل بینش و دانشی که مواردی از این دست می توانند در شما به وجود بیاورند بسیار ناچیز است. توانایی شما در رسیدن به ایده های جدید، بستن قراردادی مهم، جذب سرمایه گذاری جدید، کسب ترفیع شغلی و یا کمک به جامعه مستقیماً در گرو توانایی یادگیری و رشد شما خواهد بود.

جالب اینجاست که اغلب افراد روی خودشان سرمایه گذاری نمی کنند. بر اساس پژوهش گروه جنکینز، ۴۲ درصد از فارغ التحصیلان دانشگاه پس از به اتمام رساندن تحصیلات خود در دانشگاه، دیگر هیچگاه کتاب نمی خوانند. سال گذشته ۸۰ درصد خانواده هایی آمریکایی هیچ کتابی نخوانده اند، و مطالعه ی ۵۷ درصد کتاب های تازه منتشر شده در بازار آمریکا هیچ گاه به انتهای یک کتاب نمی رسد. ترجیح شما چه کتاب باشد، چه سخنرانی های TED، چه کارگاه های آموزشی و چه ویدیو های اینترنتی، سرمایه گذاری روی خودتان می تواند به سرعت بازگشت مورد انتظار شما را محقق سازد.

این مسئله در دنیای کسب و کار نیز صادق است. بر اساس پژوهش CEB در سال ۲۰۱۱، «شرکت هایی که روی توسعه ی رهبری سرمایه گذاری کرده اند، ظرف ۶۰ سال گذشته تا ۱۵ برابر نسبت به بقیه عملکرد بهتری داشته اند». کسب و کار ها منابع متعددی را روی فناوری، امکانات، و رضایت سرمایه گذاری می کنند. با این حال، بودجه ی مهم ترین سرمایه گذاری خود یعنی سرمایه گذاری روی ارتقای عملکرد تیمی را یا محدود، یا به کلی حذف می کنند. جالب اینجاست که شرکت هایی که توسعه ی رهبری را در اولویت قرار می دهند، افزایش چشمگیری هم در درآمد و هم در بهره وری تجربه خواهند کرد.

با نگاه به سال جدید، به فکر اختصاص مقداری از منابع خود (زمان، پول، انرژی) به توسعه ی شخصی و حرفه ای باشید. نحوه ی این کار در مقایسه با میزان تمرکز روی آن از اهمیت کمتری برخوردار است، بنابراین کاری را انتخاب کنید که فکر می کنید بیشترین نتیجه را از آن می گیرید. مطالعه کنید، بررسی کنید، نگاه کنید، یاد بگیرید، رشد کنید، تغییر کنید، خود را تطبیق دهید، نوآوری داشته باشید، و گسترش پیدا کنید. سرمایه گذاری روی خود و تیمتان عملکرد همه ی شما را به طرز چشمگیری ارتقا خواهد بخشید و کمک می کند سال ۹۵ به بهترین سال کاری تان تبدیل شود.

The post appeared first on .

بهترین فرصت سرمایه گذاری در سال ۹۵ کدام است؟