Tagمصنوعی

شبکه های عصبی، یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟

شبکه های عصبی، یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟

زمانی که در توضیحات یک اپلیکیشن ساده می خوانیم «مجهز به هوش مصنوعی» به نظر می رسد به آینده قدم گذاشته ایم. اما این عبارت دقیقاً به چه معناست؟ کلمات پرطمطراقی همچون AI، یادگیری ماشینی، شبکه های عصبی و غیره چه مفهومی داشته و چگونه به بهبود کارآیی اپلیکیشن ها کمک می کنند؟

اخیراً گوگل و مایکروسافت هر دو اعلام کردند یادگیری مبتنی بر شبکه های عصبی را به اپلیکیشن های مترجمشان افزوده اند. گوگل می گوید از یادگیری ماشینی برای تهیه لیست پیشنهادی از آهنگ ها استفاده می کند. اپلیکیشن Todoist نیز از هوش مصنوعی برای تعیین زمان اتمام کارهایتان بهره می گیرد.

وب سایت Any.do ادعا می کند بات هوشمند آنها قادر است برخی از کارهای کاربر را خودش انجام دهد. جالب اینکه تمامی نمونه های فوق صرفاً طی هفته گذشته اعلام شدند. البته برخی از آنها ترفند های تبلیغاتی به نظر می رسند که با هدف جذاب تر نشان دادن قابلیت های اپلیکیشن بیان می گردند.

با این حال گاهی اوقات چنین تغییراتی کاملاً ثمربخش است. در واقع هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی و شبکه های عصبی، هر سه روش هایی را توصیف می کنند که امکان اجرای فعالیت های پیشرفته تر و یادگیری بر اساس محیط پیرامون را برای کامپیوترها فراهم می سازند.

البته توسعه دهندگان اپلیکیشن معمولاً از این سه مورد به جای یکدیگر نام می برند، اما باید بدانید هر کدام از موارد مذکور شامل فرایندی کاملاً متفاوت است.

شبکه های عصبی با شبیه سازی مغز انسان به آنالیز داده های پیچیده می پردازند

شبکه های عصبی مصنوعی (ANN) که به اختصار شبکه های عصبی نیز گفته می شوند، نوع خاصی از مدل یادگیری هستند که روش کارکرد سیناپس ها در مغز انسان را تقلید می کنند.

در روش های محاسباتی سنتی، از یک سری عبارات منطقی برای اجرای یک عمل استفاده می شود؛ اما در مقابل، شبکه های عصبی از مجموعه نودها (به عنوان نرون) و یال ها (در نقش سیناپس) برای پردازش داده بهره می گیرند. در این سیستم، ورودی ها در شبکه به جریان افتاده و یک سری خروجی تولید می گردد.

پس از این کار، خروجی ها با داده های معتبر مقایسه می گردند. مثلاً فرض کنید می خواهید کامپیوتر خود را به گونه ای آموزش دهید که تصویر سگ را تشخیص دهد. برای این کار میلیون ها تصویر از سگ های مختلف را وارد شبکه کرده و آنهایی که از سوی سیستم به عنوان خروجی انتخاب می شوند را دریافت می کنید.

در این مرحله، کاربر انسانی می تواند به سیستم بگوید که کدام یک از خروجی ها، دقیقاً تصویر سگ هستند. بدین ترتیب، مسیرهایی که به تشخیص موارد درست منجر شده، از طرف شبکه تقویت خواهند شد. با تکرار این فرایند در دفعات زیاد، شبکه نهایتاً قادر است به دقت بسیار خوبی در اجرای وظیفه موردنظر دست یابد.

البته شبکه های عصبی را نمی توان پاسخ تمام مسائل محاسباتی پیش روی انسان دانست، اما در مواجهه با داده های پیچیده، بهترین گزینه به شمار می رود. گوگل و مایکروسافت از شبکه های عصبی برای تقویت اپلیکیشن های ترجمه خود بهره گرفته اند و به نتیجه بسیار خوبی دست یافته اند، زیرا عمل ترجمه از جمله فرایندهای بسیار پیچیده محسوب می گردد.

بدین ترتیب با استفاده از قابلیت یادگیری شبکه های عصبی، سیستم ترجمه می تواند ترجمه های صحیح را برای یادگیری به کار گرفته و به مرور زمان به دقت بیشتری دست یابد.

چنین وضعیتی در تشخیص گفتار نیز به وجود آمد. پس از افزودن یادگیری با شبکه های عصبی در Google Voice نرخ خطای این برنامه تا 49% کاهش یافت. البته این قابلیت هیچوقت بدون نقص نخواهد بود، اما به مرور زمان شاهد پیشرفت آن هستیم.

در مجموع با به کار گیری روش یادگیری مبتنی بر شبکه های عصبی، آنالیز داده های پیچیده روز به روز بهتر شده و در نهایت به قابلیت های طبیعی تری در اپلیکیشن ها دست خواهیم یافت.

یادگیری ماشینی، پیشرفت به واسطه تمرین را در کامپیوترها پیاده سازی می کند

یادگیری ماشینی اصطلاحی گسترده است و هرگونه فعالیتی که به کامپیوتر اجازه دهد به صورت مستقل پیشرفت نماید را در بر می گیرد. به بیان دقیق تر، این فناوری به هر سیستمی اشاره دارد که در آن عملکرد ماشین در اجرای یک وظیفه، صرفاً از طریق تجربه اجرای همان فعالیت، بهبود یابد.

شبکه های عصبی که پیش تر بدان پرداختیم را می توان یکی از نمونه های یادگیری ماشینی دانست، اما روش های مختلفی برای پیاده سازی این تکنولوژی وجود دارد.

یکی دیگر از روش های مورد استفاده برای یادگیری ماشینی، یادگیری تقویتی نام دارد. در این روش، کامپیوتر فعالیت خاصی را اجرا کرده و نتایجش مورد ارزیابی قرار می گیرد. به عنوان مثال می توان یک بازی شطرنج را در نظر گرفت.

در این نمونه، کامپیوتر به اجرای بازی شطرنج پرداخته و طبیعتاً می برد یا می بازد. اگر برنده شود، مجموعه حرکاتی که به این نتیجه منجر شده اند امتیاز مثبتی دریافت می کنند. نهایتاً با اجرای میلیون ها بازی، سیستم بر اساس نتایج قبلی می تواند تشخیص دهد که کدام سری حرکات، احتمال بردن را افزایش می دهند.

در حالی که شبکه های عصبی برای مواردی همچون تشخیص الگو در تصاویر عملکرد خوبی دارند، اما دیگر روش های یادگیری ماشینی نیز برای فعالیت های خاصی به صورت بهینه عمل می کنند. گوگل می گوید اپلیکیشن موزیک آنها می تواند قطعه مناسب را در بهترین زمان برای شما پخش کند.

برای اجرای این کار، برنامه بر اساس رفتار قبلی شما عمل کرده و فهرستی را برایتان تهیه می نماید. اگر این پیشنهاد را نپذیرید، سیستم از آن به عنوان شکست یاد می کند. با این حال اگر یکی از موارد پیشنهادی را قبول کنید، موفقیت آن در سیستم ثبت شده و فرایندهای منجر به تهیه این لیست نیز تقویت می گردند.

nn-ai-ml-6

در چنین مواردی، اگر دائماً از قابلیت مورد بحث استفاده نکنید، شاید به مزایای کامل آن دست نیابید. به عنوان مثال اولین باری که اپلیکیشن موزیک گوگل را باز کنید، احتمالاً با پیشنهاداتی عجیب و غریب و تصادفی روبرو خواهید شد. اما هرچه بیشتر از آن بهره گیرید، پیشنهادات بهتری را نیز دریافت خواهید نمود.

با همه این تفاسیر، یادگیری ماشینی نیز روشی همه کاره نیست و شاید گاهی اوقات موارد ناسازگاری را برایتان به نمایش بگذارد، اما مطمئن باشید اگر هر شش ماه یک بار از آن استفاده کنید، قطعاً با پیشنهادات نامربوط روبرو خواهید شد. در واقع بدون کاربری مداوم، یادگیری ماشینی هیچگاه نمی تواند به سیستمی هوشمندتر از قبل تبدیل گردد.

به هر حال «یادگیری ماشینی» به عنوان یک عبارت پر کاربرد، ابهام بیشتری در مقایسه با شبکه های عصبی دارد، اما نشان می دهد نرم افزار پیش رویتان با دریافت بازخوردهای متوالی از سوی شما، دائماً ارتقاء می یابد.

هوش مصنوعی، هر چیز هوشمند را در بر می گیرد

درست همانند شبکه های عصبی که نمونه ای از یادگیری ماشینی به شمار می رود، یادگیری ماشینی نیز بخشی از هوش مصنوعی محسوب می گردد. با این حال، تعریف حوزه AI آنقدر گسترده است که در واقع نمی توان مفهوم خاصی را از آن استنباط نمود.

ex-machina-movie-artificial-intelligence-robot-w700

اگرچه شاید برخی ها فضای دیوانه وار فیلم های علمی-تخیلی را متصور شوند، اما در حقیقت هم اکنون به پیشرفت هایی در این زمینه دست یافته ایم که در سال های نه چندان دور، دست نیافتنی می نمودند.

یکی از این موارد، تشخیص نویسه نوری یا OCR است، عملی که برای یک کامپیوتر بسیار دشوار به نظر می رسید، اما اکنون می بینیم موبایل های ساده هم قادرند سندی را اسکن نموده و آن را به متن بدل نمایند. دلیل اینکه چنین کار ساده ای در حوزه هوش مصنوعی قرار می گیرد، این است که در واقع دو رده کلی برای AI وجود دارد.

nn-ai-ml-8

در حوزه AI ضعیف یا محدود، با هر سیستمی که برای انجام یک یا چند فعالیت خاص طراحی شده اند، روبرو هستیم. مثلاً گوگل اسیستنت و سیری، اگرچه هردو بسیار قدرتمند هستند، اما در دسته مورد بحث جای می گیرند، زیرا فعالیت آنها محدود به یک سری فرامین صوتی و پاسخ دادن به آنها خواهد بود.

البته لازم است بدانید تحقیقات گسترده ای روی هوش مصنوعی زیرساخت این سرویس ها در دست اجراست، اما هنوز هم به آنها AI ضعیف می گویند.

در سوی دیگر با هوش مصنوعی قوی روبرو هستیم که به آن «هوش مصنوعی عمومی» یا AGI می گویند. این سیستم ها می توانند هر فعالیتی را همچون انسان به اجرا درآورند، و البته واضح است که چنین چیزی هنوز ساخته نشده. بنابراین بهتر است به این زودی ها منتظر ربات هوشمندی نباشید که تمامی کارهای روزانه تان را انجام دهد.

nn-ai-ml-9

از آنجا که تقریباً تمام سیستم های هوش مصنوعی ساخت انسان در رده ضعیف قرار می گیرند، بنابراین هر جا که عبارت مذکور را در توصیف یک اپلیکیشن مشاهده کردید، صرفاً فرض کنید که این اپ مقداری هوشمند است، اما به هیچ وجه قابل مقایسه با ذکاوت انسان نخواهد بود.

جمع بندی

با اینکه اصطلاحات مورد بحث کمی مبهم و متداخل هستند، اما تحقیقات کاربردی در حوزه AI به سطحی از سودمندی رسیده که احتمالاً همه ما در زندگی روزمره از آنها بهره می گیریم.

مثلاً هر بار که موبایلتان به صورت خودکار محل پارک خودرو را به شما یادآوری می کند، چهره ها را در بین تصاویر تشخیص داده یا هنگام جستجو به شما موارد مشابه را پیشنهاد می دهد، یا اینکه تصاویر مربوط به سفر اخیرتان را یکجا دسته بندی می نماید، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از تحقیقات AI استفاده می کنید.

nn-ai-ml-10

تا حدودی می توان گفت AI به معنای هوشمندتر شدن اپلیکیشن هاست، چیزی که همه ما انتظار آن را داریم، ضمن اینکه یادگیری ماشینی و شبکه های عصبی بهترین روش ها برای اجرای برخی عملیات محسوب می گردند. اما اینکه در توضیح یک برنامه کاربردی نوشته شود «مجهز به هوش مصنوعی» لزوماً هیچ مفهوم خاصی نخواهد داشت.

باید به این نکته نیز اشاره کرد که شبکه های عصبی و یادگیری ماشینی نیز از نظر شفافیت در یک سطح قرار ندارند. مثلاً اگر بگوییم این اپلیکیشن به خاطر بهره گیری از یادگیری ماشینی عملکرد بهتری دارد، شبیه به این استدلال است که یک مدل دوربین به خاطر «دیجیتال» بودن، عکس های بهتری می گیرد.

اگرچه دوربین های دیجیتال قابلیت های بیشتری نسبت به همتایان آنالوگ خود دارند، اما لزوماً نمی توان گفت تمامی دوربین های دیجیتال بر تمامی دوربین های آنالوگ برتری دارند. به عبارت دیگر همه چیز به طرز استفاده از آنها بستگی دارد.

nn-ai-ml-11

در زمینه هوش مصنوعی برخی شرکت ها توانسته اند شبکه های عصبی قدرتمندی را توسعه دهند که فعالیت های پیچیده را به خوبی سامان داده و زندگی را ساده تر می سازند. برخی دیگر نیز صرفاً برچسب «یادگیری ماشینی» را روی محصولاتشان نصب می کنند، در حالی که فعالیت آنها با گذشته تفاوتی نکرده.

در مجموع می توان گفت یادگیری ماشینی و شبکه های عصبی، فناوری های هیجان انگیزی هستند. با این حال اگر در تبلیغ یک برنامه با عبارات فوق مواجه شدید، تصور کنید «این برنامه شاید کمی هوشمندتر از بقیه باشد» ولی همچون همیشه، آن را صرفاً بر اساس عملکرد و سودمندی اش قضاوت نمایید.

The post appeared first on .

شبکه های عصبی، یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟

چالش بعدی دیپ مایند در گیمینگ: آیا هوش مصنوعی می تواند پیروز StarCraft II شود؟

چالش بعدی دیپ مایند در گیمینگ: آیا هوش مصنوعی می تواند پیروز StarCraft II شود؟

دیپ مایند یک شرکت بریتانیایی فعال در زمینه هوش مصنوعی است که چندی قبل توسط گوگل خریداری شد. اگر خاطرتان باشد هوش مصنوعی ارائه شده توسط این کمپانی با نام آلفاگو پیشتر توانست با شکست لی سه-دال قهرمان جهانی بازی Go نامش را در صنعت علوم رایانه دنیا مطرح نماید.

در مورد Go هم باید بگوییم یک بازی تخته چینی است که رسیدن به درجه استادی در آن برای کامپیوترها بسیار دشوار است چراکه کنار زدن پیچیدگی ناشی از قواعد ساده آن نیازمند سطح بالایی از بینش است اما در هر صورت آلفاگو توانست با بهره گیری از سیستم انقلابی خود که برپایه شبکه های عصبی و یادگیری ماشینی توسعه یافته این پیچیدگی را کنار بزند.

حالا دیپ مایند توجه خود را معطوف به بازی تازه ای کرده که چالشی به مراتب بزرگ تر را پیش رویش قرار می دهد: StarCraft II. این عنوان استراتژیک آنی که توسط شرکت Blizzard Entertainment ساخته شده یکی از محبوب ترین بازی هایی است که در سطح حرفه ای در اقصی نقاط دنیا دنبال می شود.

حالا Blizzard وارد همکاری تازه ای با دیپ مایند شده تا این بازی را در قالب یک محیط تحقیقاتی مبتنی بر هوش مصنوعی ارائه دهد و این خبر نیز چندی قبل در جریان کنفرانس سالانه آن مطرح شد.

Oriol Vinyals یکی از محققان دیپ مایند که زمانی هم جزو بازیکنان رده بالای این بازی در اسپانیا بوده در این باره گفت: StarCraft یک محیط تست جالب را برای تحقیقات کنونی در زمینه هوش مصنوعی فراهم می آورد زیرا گذرگاهی به در هم ریختگی ها و آشوب دنیای واقعی است. مهارت  های مورد نیاز برای پیشرفت یک بازیکن در محیط بازی و استادی در آن در نهایت می توانند به دنیای واقعی انتقال داده شوند.

در مورد خود StarCraft هم باید بگوییم یک بازی استراتژیک پیچیده است که بخش های مختلفی نظیر مدیریت منابع، جستجو و تفحص و همچنین تاکتیک های نبرد دارد و برخلاف Go، بازیکنان آن نمی توانند کل محیط بازی را به یکباره ببینند؛ بدان معنا که اطلاعات اندکی در اختیارشان قرار می گیرد تا براساس آن حرکات بعدی شان را برنامه ریزی نمایند.

نکته مهمی که در رابطه با Go وجود دارد این است که می توانید هر حرکتی را روی تخته ببینید و در نتیجه یادگیری فرایند بازی در آن برای کامپیوترها ساده تر خواهد بود.

سیستم هوش مصنوعی کنونی StarCraft II برپایه اصولی کاملا متفاوت از دیپ مایند کار می کند. این سیستم به صورت کاملا دستی طراحی و توسعه یافته و می تواند با سطوح مختلفی از دشواری کار کند.

سیستم یاد شده همچنین در سطحی نابرابر با انسان فعالیت می کند زیرا به اطلاعاتی دسترسی دارد که برای انسان فراهم نیستند و برای نمونه می تواند در هر لحظه فرامینی را برای تمامی واحدها (حتی آنها که در صفحه نمایش داده نمی شوند و خارج از نقطه دیدش هستند) ارسال نماید. چالشی که پیش روی بلیزارد قرار دارد ایجاد نوعی بازیکن مبتنی بر هوش مصنوعی برای این بازی است که ضمن قوی تر بودن از انسان با محدودیت های یکسانی نیز دست و پنجه نرم کند.

این بازی را می توان چالشی بی سابقه برای دیپ مایند هم دانست چراکه کمپانی مذکور پیشتر به هوش مصنوعی خود بازی آتاری را یاد داده بود و حالا بر آن شده تا چالش یک بازی سنگین گرافیکی را پشت سر بگذارد.

Vinyals در این باره می گوید: به لطف مسائلی که در بازی StarCraft II پیش روی کاربران قرار می گیرد فرصت های بسیار هیجان انگیزی برای پیشبرد تحقیقات در زمینه هوش مصنوعی فراهم خواهد شد.

با در نظر داشتن همین مساله، Blizzard و DeepMind در نظر دارند در سه ماهه نخست سال آینده محیطی را ارائه نمایند که دسترسی به آن برای هر محقق فعال در زمینه هوش مصنوعی فراهم باشد. اینترفیس تازه این محیط نیز گرافیک بازی را به ساده ترین سطح آن می رساند تا انتقالش به سیستم های یادگیری ماشینی ساده تر شود. در عین حال یک API اختصاصی نیز کارکردی مشابه به بات هایی قبلی را از خود به نمایش می گذارد که داده های مورد نیازشان را از بازی می گیرند.

اضافه نماییم که دو شرکت دیپ مایند و Blizzard اعلام نموده اند که هنوز تا رسیدن به مرحله ای که یک بازیکن حرفه ای StarCraft (با بهره گیری از هوش مصنوعی) را ارائه دهند زمان زیادی باقیست اما در عین حال یادآور شده اند که موفقیت آلفاگو به مراتب زودتر از زمانی که انتظارش می رفت محقق گردید.

The post appeared first on .

چالش بعدی دیپ مایند در گیمینگ: آیا هوش مصنوعی می تواند پیروز StarCraft II شود؟

دیپ مایند یک شرکت بریتانیایی فعال در زمینه هوش مصنوعی است که چندی قبل توسط گوگل خریداری شد. اگر خاطرتان باشد هوش مصنوعی ارائه شده توسط این کمپانی با نام آلفاگو پیشتر توانست با شکست لی سه-دال قهرمان جهانی بازی Go نامش را در صنعت علوم رایانه دنیا مطرح نماید.

در مورد Go هم باید بگوییم یک بازی تخته چینی است که رسیدن به درجه استادی در آن برای کامپیوترها بسیار دشوار است چراکه کنار زدن پیچیدگی ناشی از قواعد ساده آن نیازمند سطح بالایی از بینش است اما در هر صورت آلفاگو توانست با بهره گیری از سیستم انقلابی خود که برپایه شبکه های عصبی و یادگیری ماشینی توسعه یافته این پیچیدگی را کنار بزند.

حالا دیپ مایند توجه خود را معطوف به بازی تازه ای کرده که چالشی به مراتب بزرگ تر را پیش رویش قرار می دهد: StarCraft II. این عنوان استراتژیک آنی که توسط شرکت Blizzard Entertainment ساخته شده یکی از محبوب ترین بازی هایی است که در سطح حرفه ای در اقصی نقاط دنیا دنبال می شود.

حالا Blizzard وارد همکاری تازه ای با دیپ مایند شده تا این بازی را در قالب یک محیط تحقیقاتی مبتنی بر هوش مصنوعی ارائه دهد و این خبر نیز چندی قبل در جریان کنفرانس سالانه آن مطرح شد.

Oriol Vinyals یکی از محققان دیپ مایند که زمانی هم جزو بازیکنان رده بالای این بازی در اسپانیا بوده در این باره گفت: StarCraft یک محیط تست جالب را برای تحقیقات کنونی در زمینه هوش مصنوعی فراهم می آورد زیرا گذرگاهی به در هم ریختگی ها و آشوب دنیای واقعی است. مهارت  های مورد نیاز برای پیشرفت یک بازیکن در محیط بازی و استادی در آن در نهایت می توانند به دنیای واقعی انتقال داده شوند.

در مورد خود StarCraft هم باید بگوییم یک بازی استراتژیک پیچیده است که بخش های مختلفی نظیر مدیریت منابع، جستجو و تفحص و همچنین تاکتیک های نبرد دارد و برخلاف Go، بازیکنان آن نمی توانند کل محیط بازی را به یکباره ببینند؛ بدان معنا که اطلاعات اندکی در اختیارشان قرار می گیرد تا براساس آن حرکات بعدی شان را برنامه ریزی نمایند.

نکته مهمی که در رابطه با Go وجود دارد این است که می توانید هر حرکتی را روی تخته ببینید و در نتیجه یادگیری فرایند بازی در آن برای کامپیوترها ساده تر خواهد بود.

سیستم هوش مصنوعی کنونی StarCraft II برپایه اصولی کاملا متفاوت از دیپ مایند کار می کند. این سیستم به صورت کاملا دستی طراحی و توسعه یافته و می تواند با سطوح مختلفی از دشواری کار کند.

سیستم یاد شده همچنین در سطحی نابرابر با انسان فعالیت می کند زیرا به اطلاعاتی دسترسی دارد که برای انسان فراهم نیستند و برای نمونه می تواند در هر لحظه فرامینی را برای تمامی واحدها (حتی آنها که در صفحه نمایش داده نمی شوند و خارج از نقطه دیدش هستند) ارسال نماید. چالشی که پیش روی بلیزارد قرار دارد ایجاد نوعی بازیکن مبتنی بر هوش مصنوعی برای این بازی است که ضمن قوی تر بودن از انسان با محدودیت های یکسانی نیز دست و پنجه نرم کند.

این بازی را می توان چالشی بی سابقه برای دیپ مایند هم دانست چراکه کمپانی مذکور پیشتر به هوش مصنوعی خود بازی آتاری را یاد داده بود و حالا بر آن شده تا چالش یک بازی سنگین گرافیکی را پشت سر بگذارد.

Vinyals در این باره می گوید: به لطف مسائلی که در بازی StarCraft II پیش روی کاربران قرار می گیرد فرصت های بسیار هیجان انگیزی برای پیشبرد تحقیقات در زمینه هوش مصنوعی فراهم خواهد شد.

با در نظر داشتن همین مساله، Blizzard و DeepMind در نظر دارند در سه ماهه نخست سال آینده محیطی را ارائه نمایند که دسترسی به آن برای هر محقق فعال در زمینه هوش مصنوعی فراهم باشد. اینترفیس تازه این محیط نیز گرافیک بازی را به ساده ترین سطح آن می رساند تا انتقالش به سیستم های یادگیری ماشینی ساده تر شود. در عین حال یک API اختصاصی نیز کارکردی مشابه به بات هایی قبلی را از خود به نمایش می گذارد که داده های مورد نیازشان را از بازی می گیرند.

اضافه نماییم که دو شرکت دیپ مایند و Blizzard اعلام نموده اند که هنوز تا رسیدن به مرحله ای که یک بازیکن حرفه ای StarCraft (با بهره گیری از هوش مصنوعی) را ارائه دهند زمان زیادی باقیست اما در عین حال یادآور شده اند که موفقیت آلفاگو به مراتب زودتر از زمانی که انتظارش می رفت محقق گردید.

The post appeared first on .

چالش بعدی دیپ مایند در گیمینگ: آیا هوش مصنوعی می تواند پیروز StarCraft II شود؟

محققین گوگل قصد دارند هوش مصنوعی را از دام تبعیض های انسانی نجات دهند

محققین گوگل قصد دارند هوش مصنوعی را از دام تبعیض های انسانی نجات دهند

ورودی زباله، خروجی زباله را در پی خواهد داشت. این اصل که به GIGO مشهور است، قانون اصلی محاسبات به شمار می رود و می گوید اگر داده های نامعتبر به سیستم وارد شود، خروجی به دست آمده نیز نامعتبر خواهد بود. سیستم های یادگیری ماشینی نیز از این قاعده مستثنی نیستند.

هوش مصنوعی پایه و ابتدایی، تنها چیزهایی را می داند که ما در اختیارش قرار می دهیم، و اگر داده های ورودی به هر شکل سودار باشند، سیستمی که بر اساس آنها آموزش می یابد نیز جهت گیری تبعیضی خواهد داشت. ظاهراً گوگل به دنبال پیشگیری از بروز این وضعیت نامطلوب است، و بدین منظور از روشی تحت عنوان «برابری فرصت» بهره می گیرد.

گوگل با الگوریتم «برابری فرصت» قصد دارد تبعیض در یادگیری ماشینی از بین ببرد

سیستم های یادگیری ماشینی اساساً موتورهای پیش بین هستند که خصیصه های مجموعه داده های مختلف را آموخته، سپس با دریافت اطلاعات جدید، آنها را در یکی از چند دسته مورد نظر جای می دهند. مثلاً سیستم تشخیص تصویر می تواند ویژگی ها و تفاوت های انواع خودرو را بشناسد و آنها را در دسته های سدان، پیکاپ، اتوبوس و غیره جای دهد.

البته در این میان، اشتباهاتی هم رخ می دهند. مثلاً هوش مصنوعی قادر به تشخیص خودروهای نه چندان معروفی همچون BRAT یا El Camino نیست، چون اطلاعات کافی در مورد آنها در اختیار ندارد، بنابراین می تواند آنها را در هر دسته ای که بخواهد جای دهد، ضمن اینکه نمی توان به دسته بندی نهایی خرده گرفت.

اگرچه اشتباه در دسته بندی خودرو چندان اهمیتی ندارد، اما وضعیتی را تصور کنید که سیستم کامپیوتری مبتنی بر هوش مصنوعی بخواهد افراد حقیقی را بر مبنای ریسک پذیری دریافت وام، دسته بندی نماید. در این عملیات، اشخاصی که با ضوابط موجود مطابقت نداشته باشند، شانس دریافت تسهیلات را از دست خواهند داد.

«مورتیز هارت» مدیر بخش Google Brain در این رابطه می گوید:

زمانی که عضویت در گروه های خاص بر اساس ویژگی های خاصی همچون نژاد، جنسیت، توانایی جسمی یا اعتقادات دینی انجام گیرد، طبیعتاً با ناداوری و تبعیض روبرو خواهیم بود. علی رغم آگاهی نسبت به این موضوع، هنوز روشی در اختیار نداریم که بتوانیم یادگیری ماشینی را از چنین بی عدالتی روی خصیصه های حساس دور نماییم.

«هارت» و همکارانش مقاله ای نوشتند که روشی را برای پیشگیری از این وضعیت پیشنهاد می دهد. در این رویکرد، زمانی که هدف مطلوبی وجود داشته، و احتمال آن برود که یکی از این خصیصه های تعریف شده برای سیستم به اشتباه، فردی را از رسیدن به آن نتیجه باز دارد، الگوریتم به گونه ای خودش را تغییر می دهد که تأثیر ویژگی مورد نظر را از بین برده و شانس دستیابی به آن هدف را به صورت مساوی بین تمامی اعضا توزیع نماید.

رویکرد جدید گوگل برای یادگیری ماشینی، توازن بین خصیصه ها را رعایت می کند.

طراحی چنین سیستمی برای کامپیوتر چندان مشکل نیست، زیرا می توان آن را به گونه ای آموزش داد که توازن بین خصیصه های مختلف رعایت گردد. البته رویکرد فوق بدین معنا نیست که داده ها را به دلخواه تغییر دهیم، اما به گفته دانشمندان این گروه تحقیقاتی، نتیجه این مدل بسیار دقیق تر از پیش بینی های قبلی خواهد بود.

اجرای این تحقیقات فوق از سوی گوگل بسیار امیدوار کننده است، و با در نظر گرفتن اینکه نقش هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی در زندگی روزمره هر روز پررنگ تر از قبل می شود، بهتر است از محدودیت ها و ریسک های مربوط به این فناوری های نوین آگاهی بیشتری پیدا کنیم.

The post appeared first on .

محققین گوگل قصد دارند هوش مصنوعی را از دام تبعیض های انسانی نجات دهند

ورودی زباله، خروجی زباله را در پی خواهد داشت. این اصل که به GIGO مشهور است، قانون اصلی محاسبات به شمار می رود و می گوید اگر داده های نامعتبر به سیستم وارد شود، خروجی به دست آمده نیز نامعتبر خواهد بود. سیستم های یادگیری ماشینی نیز از این قاعده مستثنی نیستند.

هوش مصنوعی پایه و ابتدایی، تنها چیزهایی را می داند که ما در اختیارش قرار می دهیم، و اگر داده های ورودی به هر شکل سودار باشند، سیستمی که بر اساس آنها آموزش می یابد نیز جهت گیری تبعیضی خواهد داشت. ظاهراً گوگل به دنبال پیشگیری از بروز این وضعیت نامطلوب است، و بدین منظور از روشی تحت عنوان «برابری فرصت» بهره می گیرد.

گوگل با الگوریتم «برابری فرصت» قصد دارد تبعیض در یادگیری ماشینی از بین ببرد

سیستم های یادگیری ماشینی اساساً موتورهای پیش بین هستند که خصیصه های مجموعه داده های مختلف را آموخته، سپس با دریافت اطلاعات جدید، آنها را در یکی از چند دسته مورد نظر جای می دهند. مثلاً سیستم تشخیص تصویر می تواند ویژگی ها و تفاوت های انواع خودرو را بشناسد و آنها را در دسته های سدان، پیکاپ، اتوبوس و غیره جای دهد.

البته در این میان، اشتباهاتی هم رخ می دهند. مثلاً هوش مصنوعی قادر به تشخیص خودروهای نه چندان معروفی همچون BRAT یا El Camino نیست، چون اطلاعات کافی در مورد آنها در اختیار ندارد، بنابراین می تواند آنها را در هر دسته ای که بخواهد جای دهد، ضمن اینکه نمی توان به دسته بندی نهایی خرده گرفت.

اگرچه اشتباه در دسته بندی خودرو چندان اهمیتی ندارد، اما وضعیتی را تصور کنید که سیستم کامپیوتری مبتنی بر هوش مصنوعی بخواهد افراد حقیقی را بر مبنای ریسک پذیری دریافت وام، دسته بندی نماید. در این عملیات، اشخاصی که با ضوابط موجود مطابقت نداشته باشند، شانس دریافت تسهیلات را از دست خواهند داد.

«مورتیز هارت» مدیر بخش Google Brain در این رابطه می گوید:

زمانی که عضویت در گروه های خاص بر اساس ویژگی های خاصی همچون نژاد، جنسیت، توانایی جسمی یا اعتقادات دینی انجام گیرد، طبیعتاً با ناداوری و تبعیض روبرو خواهیم بود. علی رغم آگاهی نسبت به این موضوع، هنوز روشی در اختیار نداریم که بتوانیم یادگیری ماشینی را از چنین بی عدالتی روی خصیصه های حساس دور نماییم.

«هارت» و همکارانش مقاله ای نوشتند که روشی را برای پیشگیری از این وضعیت پیشنهاد می دهد. در این رویکرد، زمانی که هدف مطلوبی وجود داشته، و احتمال آن برود که یکی از این خصیصه های تعریف شده برای سیستم به اشتباه، فردی را از رسیدن به آن نتیجه باز دارد، الگوریتم به گونه ای خودش را تغییر می دهد که تأثیر ویژگی مورد نظر را از بین برده و شانس دستیابی به آن هدف را به صورت مساوی بین تمامی اعضا توزیع نماید.

رویکرد جدید گوگل برای یادگیری ماشینی، توازن بین خصیصه ها را رعایت می کند.

طراحی چنین سیستمی برای کامپیوتر چندان مشکل نیست، زیرا می توان آن را به گونه ای آموزش داد که توازن بین خصیصه های مختلف رعایت گردد. البته رویکرد فوق بدین معنا نیست که داده ها را به دلخواه تغییر دهیم، اما به گفته دانشمندان این گروه تحقیقاتی، نتیجه این مدل بسیار دقیق تر از پیش بینی های قبلی خواهد بود.

اجرای این تحقیقات فوق از سوی گوگل بسیار امیدوار کننده است، و با در نظر گرفتن اینکه نقش هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی در زندگی روزمره هر روز پررنگ تر از قبل می شود، بهتر است از محدودیت ها و ریسک های مربوط به این فناوری های نوین آگاهی بیشتری پیدا کنیم.

The post appeared first on .

محققین گوگل قصد دارند هوش مصنوعی را از دام تبعیض های انسانی نجات دهند

با HelloEgg آشنا شوید؛ وقتی هوش مصنوعی به آشپزخانه می آید

با HelloEgg آشنا شوید؛ وقتی هوش مصنوعی به آشپزخانه می آید

بازار تولید اسپیکرهای هوشمند مجهز به دستیار دیجیتالی روز به روز رونق بیشتری گرفته و غول های حوزه فناوری از تولیدات خود در این زمینه پرده بر می دارند، از جمله آمازون اکو و Google Assistant که عمده ترین رقبای موجود به حساب می آیند.

اما اگر مدل هایی که تاکنون عرضه شده توجه شما را جلب نکرده اند، پیشنهاد می کنیم با HelloEgg آشنا شوید، محصولی که توسط RnD64 ساخته شده و تلاش دارد قابلیت های دستیار دیجیتالی را به یک تایمر پخت تخم مرغ اضافه کند.

این محصول به یک نمایشگر مخفی مجهز است که تنها هنگام روشن بودن متوجه حضورش می شوید و برای نمایش اطلاعات مختلفی مثل زمان و ساعت شمار کاربرد دارد.

این نمایشگر در مواقع دیگر هم یک چشم بزرگ کارتونی نمایش می دهد تا هنگام تعامل با آن احساس کنید با یک موجود زنده طرف هستید.

HelloEgg همچنین می تواند ویدیوهای آموزش آشپزی را نمایش دهد، هرچند مشاهده ی آنها روی نمایشگر 3.5 اینچی دستگاه چندان کاربردی به نظر نمی رسد.

علاوه بر این باید اشاره کنیم که ویژگی های هوشمند دستگاه هم به اندازه محصولات موجود هوشمند و فراگیر نیستند. برای مثال می توانید با استفاده از فرمان صوتی تایمر HelloEgg را فعال کنید یا موارد اینچنینی که عموماً هنگام پخت غذا کاربرد خواهند داشت.

البته با این وجود سازنده روشی جذاب را برای پاسخگویی به فرمان های صوتی کاربر در نظر گرفته است.

هرچند این محصول هم مثل ابزارهای مشابه با استفاده از الگوریتم های کامپیوتری دستورات کاربران را پردازش و پاسخ دهی می کند، اما یک تیم پشتیبانی انسانی هم وجود خواهد داشت که

در پایان لازم است اشاره کنیم که RnD64 اعلام کرده در تلاش است عرضه HelloEgg را از اوایل سال 2017 آغاز کند، اما در مورد قیمت محصول اطلاع رسانی نکرده است.

The post appeared first on .

با HelloEgg آشنا شوید؛ وقتی هوش مصنوعی به آشپزخانه می آید

بازار تولید اسپیکرهای هوشمند مجهز به دستیار دیجیتالی روز به روز رونق بیشتری گرفته و غول های حوزه فناوری از تولیدات خود در این زمینه پرده بر می دارند، از جمله آمازون اکو و Google Assistant که عمده ترین رقبای موجود به حساب می آیند.

اما اگر مدل هایی که تاکنون عرضه شده توجه شما را جلب نکرده اند، پیشنهاد می کنیم با HelloEgg آشنا شوید، محصولی که توسط RnD64 ساخته شده و تلاش دارد قابلیت های دستیار دیجیتالی را به یک تایمر پخت تخم مرغ اضافه کند.

این محصول به یک نمایشگر مخفی مجهز است که تنها هنگام روشن بودن متوجه حضورش می شوید و برای نمایش اطلاعات مختلفی مثل زمان و ساعت شمار کاربرد دارد.

این نمایشگر در مواقع دیگر هم یک چشم بزرگ کارتونی نمایش می دهد تا هنگام تعامل با آن احساس کنید با یک موجود زنده طرف هستید.

HelloEgg همچنین می تواند ویدیوهای آموزش آشپزی را نمایش دهد، هرچند مشاهده ی آنها روی نمایشگر 3.5 اینچی دستگاه چندان کاربردی به نظر نمی رسد.

علاوه بر این باید اشاره کنیم که ویژگی های هوشمند دستگاه هم به اندازه محصولات موجود هوشمند و فراگیر نیستند. برای مثال می توانید با استفاده از فرمان صوتی تایمر HelloEgg را فعال کنید یا موارد اینچنینی که عموماً هنگام پخت غذا کاربرد خواهند داشت.

البته با این وجود سازنده روشی جذاب را برای پاسخگویی به فرمان های صوتی کاربر در نظر گرفته است.

هرچند این محصول هم مثل ابزارهای مشابه با استفاده از الگوریتم های کامپیوتری دستورات کاربران را پردازش و پاسخ دهی می کند، اما یک تیم پشتیبانی انسانی هم وجود خواهد داشت که

در پایان لازم است اشاره کنیم که RnD64 اعلام کرده در تلاش است عرضه HelloEgg را از اوایل سال 2017 آغاز کند، اما در مورد قیمت محصول اطلاع رسانی نکرده است.

The post appeared first on .

با HelloEgg آشنا شوید؛ وقتی هوش مصنوعی به آشپزخانه می آید

اپلیکیشن Swiftkey مایکروسافت هوش مصنوعی را به کیبورد شما می آورد

اپلیکیشن Swiftkey مایکروسافت هوش مصنوعی را به کیبورد شما می آورد

در برهه کنونی هوش مصنوعی به چنان درجه ای از پیشرفت رسیده است که می تواند عکس های گرفته شده با موبایل شما را تشخیص دهد، به ایمیل های دریافتی تان پاسخ دهد، قدرت دید محیط پیرامونی را به پهپادها اضافه کند و حتی کلام و زبان انسانی را فرا بگیرد.

حالا هم به لطف جدیدترین نسخه از اپلیکیشن کیبورد مایکروسافت به نام سوئیفت کی، قابلیت حدس زدن کلماتی که در نظر دارید تایپ کنید هم به این فهرست اضافه می شوند.

هفته گذشته شرکت ساکن ردموند جدیدترین نسخه از اپ Swiftkey را منتشر کرد که به خاطر بهره مندی از شکل تازه ای از هوش مصنوعی (یا همان شبکه عصبی) عملکردی به مراتب بهتر از قبل را از خود به نمایش می گذارد.

در اینجا لازم است اضافه کنیم که شبکه های عصبی با مغز انسان ارتباط پیدا می کنند (که حاوی شمار زیادی نورون های در هم تنیده اند) و برای آنکه این فناوری سودمند واقع شود باید با کمک حجم بالایی از داده که به دقت هم سازماندهی شده اند آموزش داده شود.

اما در خصوص مزایای به کار گیری این فناوری در سوئیفت کی هم باید بگوییم که اگر به عنوان مثال، قبلا عبارت «در فرودگاه همدیگر را خواهیم دید» را دیده باشد، قادر است اینطور استدلال کند که واژگان «دفتر» یا «هتل» نیز قابلیت استفاده به جای کلمه «فرودگاه» را دارند.

به علاوه، این فناوری می تواند تشخیص دهد که عبارت های «در فرودگاه همدیگر را خواهیم دید» یا «در کافه با هم صحبت کنیم» جملاتی مشابه به هم هستند. همین هوش به سوئیفت کی امکان خواهد داد تا بهترین پیش بینی ها را بر مبنای جملاتی که تایپ می شوند ارائه نماید.

The post appeared first on .

اپلیکیشن Swiftkey مایکروسافت هوش مصنوعی را به کیبورد شما می آورد

در برهه کنونی هوش مصنوعی به چنان درجه ای از پیشرفت رسیده است که می تواند عکس های گرفته شده با موبایل شما را تشخیص دهد، به ایمیل های دریافتی تان پاسخ دهد، قدرت دید محیط پیرامونی را به پهپادها اضافه کند و حتی کلام و زبان انسانی را فرا بگیرد.

حالا هم به لطف جدیدترین نسخه از اپلیکیشن کیبورد مایکروسافت به نام سوئیفت کی، قابلیت حدس زدن کلماتی که در نظر دارید تایپ کنید هم به این فهرست اضافه می شوند.

هفته گذشته شرکت ساکن ردموند جدیدترین نسخه از اپ Swiftkey را منتشر کرد که به خاطر بهره مندی از شکل تازه ای از هوش مصنوعی (یا همان شبکه عصبی) عملکردی به مراتب بهتر از قبل را از خود به نمایش می گذارد.

در اینجا لازم است اضافه کنیم که شبکه های عصبی با مغز انسان ارتباط پیدا می کنند (که حاوی شمار زیادی نورون های در هم تنیده اند) و برای آنکه این فناوری سودمند واقع شود باید با کمک حجم بالایی از داده که به دقت هم سازماندهی شده اند آموزش داده شود.

اما در خصوص مزایای به کار گیری این فناوری در سوئیفت کی هم باید بگوییم که اگر به عنوان مثال، قبلا عبارت «در فرودگاه همدیگر را خواهیم دید» را دیده باشد، قادر است اینطور استدلال کند که واژگان «دفتر» یا «هتل» نیز قابلیت استفاده به جای کلمه «فرودگاه» را دارند.

به علاوه، این فناوری می تواند تشخیص دهد که عبارت های «در فرودگاه همدیگر را خواهیم دید» یا «در کافه با هم صحبت کنیم» جملاتی مشابه به هم هستند. همین هوش به سوئیفت کی امکان خواهد داد تا بهترین پیش بینی ها را بر مبنای جملاتی که تایپ می شوند ارائه نماید.

The post appeared first on .

اپلیکیشن Swiftkey مایکروسافت هوش مصنوعی را به کیبورد شما می آورد