Tagیا

شما انتخاب کنید؛ سمند EF7 یا پژو 206 تیپ 2

شما انتخاب کنید؛ سمند EF7 یا پژو 206 تیپ 2

لیگ های حذفی گاهی دچار رقابت های غیر معمولی می شوند که ناشی از ساختار آن هاست، برای مثال اگر قرار بر رقابت عادلانه باشد بعید است که مسابقه برزیل با کره جنوبی عادلانه به نظر برسد، اما در لیگ جام جهانی فوتبال هر بار رقابت های حذفی دوگانه به نحوی رقم می خوردند که عدالت قربانی نظم جدول می شود.

دیجی لیگا نیز از این شرایط مستثئی نیست، چرا که به شکل معمول و براساس چهار چوب های رایج مقایسه خودروها، خودرویی مانند سمند به عنوان یک سدان نسبتا کوچک خانوادگی نباید رو در روی پژو 206 هاچ بک قرار بگیرد، اما از آنجا که هر یک از این دو خودرو در مراحل قبلی موفق به شکست رقبای خود شده اند، حالا قرعه به شکل گرفتن این رو در رویی نه چندان معمول افتاده است.

فارغ از این مرحله اگر بخواهیم مروری برای دیجی لیگای قبلی و مصاف تندر 90 دست دوم و پژو 206 صندوق دار داشته باشیم، باید گفت که طبق آمار نظر سنجی وب سایت، بیش از یک هزار و چهارصد نفر در این مرحله شرکت کردند و در رقابتی نزدیک به برتری پژو 206 صندوق دار رای دادند.

در حالی نسبت آرا 55 به 45 درصد به نفع 206 صندوق دار در سایت ثبت شده است که در کانال تلگرامی دیجیاتو نیز مخاطبان با قطعیت رای به برتری 206 صندوق دار داده اند که البته انتخاب توجیه پذیر و منطقی ای به نظر می رسد.

حال به رقابت سمند EF7 و پژو 206 هاچ بک تیپ 2 باز می گردیم، از نظر فنی تقریبا شکی در برتری سمند وجود ندارد، قدرت 114 اسب بخاری موتور EF7 در برابر قدرت 75 اسب بخاری موتور TU3 پژو 206 هاچ بک، به راحتی می تواند اختلاف وزن بیشتر خودرو را جبران کرده و شتاب بیشتری را برای سمند به ارمغان آورد.

البته از نظر مصرف سوخت ممکن است برتری با 206 هاچ بک باشد، اما ویژگی های دیگری نیز مانند نرمی سیستم تعلیق و بزرگی و راحتی کابین وجود دارد که به نفع سمند تمام می شود. در نقطه مقابل پر واضح است که برای استفاده درون شهری، 206 جمع و جور تر و مناسب تر به نظر می رسد و شاید خرید سمند حتی برای استفاده جاده ای توسط خانواده های جوان نیز چندان توجیهی نداشته باشد.

در این زمینه تنها می توان به این نکته اشاره کرد که بسیاری از مکانیک های حدود 6 سال پس از عرضه موتور EF7 با پیچیدگی و تکنولوژی های به کار رفته در این موتور مشکل دارند، اما موتور TU3 پژو ساختار به مراتب ساده تری دارد و در مجموع از نظر تعداد قطعات یدکی موجود در بازار و اشراف مکانیک ها، گزینه ای ساده تر نسبت به EF7 محسوب می شود.

توصیف طراحی این دو خودرو قدیمی ایران خودرو نیز ثمره ای جز اتلاف وقت در پی ندارد اما با توجه به نظر سنجی های پیشین دیجی لیگا به نظر می رسد که طراحی حرفه ای و جذاب 206 حتی علیرغم گذشت نزدیک به 16 سال هنوز برای ایرانی ها دوست داشتنی جلوه می کند ولی سمند از همان ابتدای عرضه در سال 1380 نیز نتوانست جایی در دل مشتریان ایرانی باز کند.

از نظر قیمت اما تفاوت بین این دو محصول ایران خودرو چندان چشمگیر نیست و بسته به سطح تجهیزات و شرایط فروش و ….خرید هر دو خودرو با پرداخت رقمی بین 31 الی 33 میلیون تومان امکان پذیر است.

کیفیت هم این روزها به مسئله ای مهم و آزار دهنده در مورد خرید خودروهای تولید داخل مبدل شده ولی با قطعیت نمی توان گفت که کیفیت کدام یک از این دو خودرو بهتر یا بدتر است و آنطور که از شواهد بر می آید خریداران هر دو دسته ممکن است چند ماه اول پس از تحویل گرفتن خودرو را مشغول رفت و آمد و جر و بحث با نمایندگی های ایران خودرو باشند.

Note: There is a poll embedded within this post, please visit the site to participate in this post’s poll.

The post appeared first on .

شما انتخاب کنید؛ سمند EF7 یا پژو 206 تیپ 2

اسپیس اکس می خواهد هر دو یا سه هفته یک راکت به فضا پرتاپ کند

اسپیس اکس می خواهد هر دو یا سه هفته یک راکت به فضا پرتاپ کند

اسپیس اکس رویکردهای بلندپروازانه و بزرگی در سر می پروراند و می خواهد راکت های فالکون 9 را با روندی منظم تر و همینطور با سرعتی بیشتر به فضا پرتاب کند.

با وجود مشکلاتی که اواخر تابستان گریبان کمپانی خصوصی ایلان ماسک را گرفت و یکی از موشک ها پیش از پرتاب منفجر شد، اسپیس اکس کنترل اوضاع را به دست گرفته و ماه گذشته برنامه پرتاب راکت هایش را از سر گرفت.

حالا «گوئن شاتول» یکی از مدیران این موسسه در گفتگویی با خبرگزاری رویترز مدعی شده با بهره برداری از سکوی پرتاب جدید خود در فلوریدا به روند مورد نظرشان دست خواهند یافت و می توانند هر دو یا سه هفته یک راکت به فضا پرتاب نمایند.

این در حالی است که پس از تراژدی 200 میلیون دلاری شهریور ماه که در سکوی کیپ کارناوال رخ داد، تصور می شد ادامه فعالیت های فضایی اسپیس اکس در وندبرگ دنبال خواهد شد.

این شرکت برای راه اندازی سکویی جدید به صرف هزینه های بسیار زیادی نیاز داشته است، بنابراین تصمیم گرفته با تعمیر و بازسازی سکوی پرتاب شمال کیپ کارناوال، مبلغ مصرفی را در حدود 50 میلیون دلار نگه دارد.

با همه این تفاسیر اسپیس اکس قصد دارد طبق برنامه از قبل پیش بینی شده اش، تا پایان سال 2017 میلادی 27 راکت به فضا پرتاب کند. رویترز اشاره دارد که 70 ماموریت اساسی به ارزش 10 میلیارد دلار در برنامه امسال قرار دارند.

The post appeared first on .

اسپیس اکس می خواهد هر دو یا سه هفته یک راکت به فضا پرتاپ کند

پوشیدنی های هوشمند؛ صنعتی رو به زوال یا حرکتی آهسته به سمت موفقیت؟

پوشیدنی های هوشمند؛ صنعتی رو به زوال یا حرکتی آهسته به سمت موفقیت؟

از بسیاری جهات، امسال سال گوگل بود. اول از همه، گوگل بالاخره موفق شد تا سلطنت اپل بر بازار تلفن های هوشمند را با توقف تولید نکسوس ها و جایگزین کردن شان با برند پیکسل به چالش بکشد. پس از آن با ظهور پیکسل ها، بالاخره موفق شدیم تا واقعیت مجازی موبایلی درجه یک را هم با پلتفرم Daydream تجربه کنیم که اساسا آینده واقعیت مجازی اندروید است.

اما به غیر از این، تکنولوژی های جذاب دیگری هم دیدیم. پرچمدارهای خوش قیمتی مثل وان پلاس 3 و 3T را فراموش نکنیم، یا دوربین های دوگانه ای که ال جی، هوآوی و اپل به کار گرفتند. از سمت دیگر، گلکسی نوت 7 تلفن همراه فوق العاده ای به نظر می رسید که البته با شکست بدی مواجه شد؛ اما سری گلکسی اس 7 توانست موفقیت بالایی کسب کند و سامسونگ را بازنده جلوه ندهد.

اگر متوجه آن نشده اید، اساسا همه گجت های خوب امسال تلفن های همراه بودند که در کنار آن پوشیدنی ها هم قرار داشتند. اما چرا پوشیدنی ها تا این حد در سال 2016 رو به فراموشی رفتند؟ و این اتفاق در مورد آینده آن ها چه می گوید؟ آیا آینده اسمارت واچ ها، پایشگرهای سلامتی و دیگر پوشیدنی های هوشمند آنقدر که به نظر می رسد، ترسناک است؟

ماجرا از کجا شروع شد؟

اگرچه پوشیدنی های هوشمند بسیار جدید به نظر می رسند، اما این شاخه از محصولات یکی-دو دهه است که برای جلب توجه عموم مردم در تکاپو هستند. ساعت های دیجیتال که دیگر مُد روز نیستند، اولین بار در سال 1972 پا به عرصه وجود گذاشتند؛ آن ها را می توان اولین گام در جهت تولید ابزارهایی نامید که حالا منجر به ساخت اپل واچ و پوشیدنی های اندرویدی شده اند.

با این حال، پس از مدت محدودی محبوبیت، اغلب خریداران ساعت های هوشمند ترجیح دادند تا از همان ابزارهای کلاسیک و قدیمی شان، یعنی ساعت های آنالوگ دوست داشتنی استفاده کنند. سال 1984، ساعت Seiko RC-1000 Wrist Terminal (بله دقیقا با همین نام) عرضه شد و اولین ساعت مچی کامپیوتری آن دوران بود که در واقع یک چیپ کامپیوتری درون خود داشت.

19 سال بعد، کمپانی Fossil ساعت Wrist PDA خود را عرضه کرد که در واقع یک PalmOS PDA روی مچ دست بود. اما هیچ یک از دیوایس های امروزی حرف جدیدی برای گفتن ندارند و صرفا محدودیت های فناوری امروز را یادآور می شوند.

می شود گفت اولین دیوایسی که آتش پوشیدنی های هوشمند را شعله ور کرد، Pebble بود. یک صفحه کیک استارتر در سال 2013 که ساعتی با نمایشگر مونوکروم و سیستم عاملی جدید را به نمایش می گذاشت؛ سیستم عاملی که می توانست با اندروید و iOS هم ارتباط برقرار کند.

وقتی این پروژه کیک استارتر به موفقیت ختم شد، Pebble از طریق فرشگاه Best Buy به دست مردم رسید، اما فقط برای پنج روز. در همین مدت زمان اندک، تمامی موجودی ساعت هایی که پبل ساخته بود به اتمام رسید.

همین باعث شد تا شرکت های بزرگ نظیر گوگل، اپل، ال جی، مایکروسافت، سونی و تعداد بی شمار دیگری به توسعه ساعت هوشمند خود روی آورند اما سامسونگ با Galaxy Gear، اولین بود. Galaxy Gear با اندروید 4.2 عرضه شد؛ گرچه بعدها سامسونگ برای خط ساعت های هوشمند خود سیستم عاملی به نام تایزن را آماده کرد.

از آن به بعد، اغلب شرکت های شناخته شده حوزه تکنولوژی، به نوعی در این جریان مشارکت کردند. ال جی با G Watch، چینی ها با هوآوی واچ و اپل هم با ساعت محبوب و گران قیمت اش بازار را به دست گرفتند.

بسیار اهمیت دارد که نگاهی کوتاه و جامع به تاریخچه این دستگاه ها داشته باشیم تا باقی بحث را بهتر درک کنیم. اول از همه، باید ذکر کنیم که اسمارت واچ های ابتدایی، ساخته نشدند تا خواسته ای که پیش از آن برآورده نشده بود را برطرف سازند.

تقریبا تمام این خواسته ها را موبایل های ما برآورده می کنند و حتی اسمارت واچ ها به حد کافی هم در برقراری ارتباط ساده تر تاثیر ندارند. دستگاه ها این پتانسیل را دارند که به کاربر اجازه دهند تا بدون دست زدن به تلفن همراه اش، نوتیفیکیشن ها را ببیند اما چنین مسئله ای زیر سایه حقیقت دیگری قرار گرفت: هنوز هم برای تعاملات ابتدایی با نوتیفیکیشن ها نیازمند حضور تلفن همراه هستیم.

بنابراین، اسمارت واچ ها صرفا یک دریافت کننده نوتیفیکیشن هستند و نه بیشتر. فاصله میان دریافت تا پاسخگویی به آن ها توسط ساعت های هوشمند چندان پوشش معقولانه ای ندارد و عمدتا این ابزارها کارایی خاصی از خود به نمایش نمی گذارند.

البته، ساعت های هوشمند تنها نوع تکنولوژی های پوشیدنی نیستند. هدست های بلوتوث، هدست های واقعیت مجازی، پایشگرهای سلامتی و ساعت های ورزشی را هم باید در این رده در نظر گرفت. دلیل آنکه اسمارت واچ ها را مهم ترین کالای این شاخه می دانیم، وسعت کارایی و پوشش نیازهای بیشتر نسبت به باقی ابزارها است.

نگاهی به آمار و ارقام

همانطور که بالاتر اشاره شد، پبل اولین ساعت هوشمند بود که در نخستین سال عرضه اش 400 هزار واحد فروخت. در سال 2014، فروش پبل به حدود 700 هزار واحد رسید اما اوایل امسال، پبل تصمیم گرفت برای ساخت پبل 2، پبل تایم 2 و پبل تایم راند و محصول جدیدی به نام Pebble Core (پوشیدنی هوشمندی با قابلیت الکسای آمازون) به کیک استارتر بازگردد.

جذب سرمایه دوباره هم با موفقیت انجام شد و اغلب محصولاتی که نام آن ها را شنیدید همین حالا به بازار عرضه شده اند، با این حال Pebble Core هنوز به مرحله عرضه رسمی نرسیده و با وجود فروش ضعیف محصولات شرکت، ممکن است آینده ای شوم در انتظارش باشد.

پبل ممکن است که اولین نام بزرگ شاخه پوشیدنی های هوشمند باشد، اما سامسونگ توانست با فروش تقریبی دو برابر بیشتر در سال 2014 (حدود 1.2 میلیون واحد Gear) خیلی سریع تاج و تخت را در اختیار بگیرد.

بخشی از علت موفقیت سامسونگ در این بازار، حمله ناگهانی کره ای ها بود. به جای ساختن یک قطعه واحد، سامسونگ ترجیح داد تا چندین دیوایس مختلف با چندین عملکرد و سیستم عامل مختلف عرضه کند. همزمان با عرضه اولین ساعت های هوشمند Android Wear، سامسونگ 6 مدل دستگاه داشت: Gear (تایزن)، Gear Live (اندروید)، Gear Fit (تایزن)، Gear 2 (تایزن)، Gear 2 Neo (تایزن) و Gear S (تایزن).

اگرچه سامسونگ در آن دوران غوغایی به پا کرده بود ولی افتخار «اولین دیوایس مجهز به Android Wear» به LG G Watch می رسد که البته دوران سلطنت بسیار کوتاهی داشت. تقریبا همزمان با آن، Samsung Gear Live و Moto 360 هم عرضه شدند. از تابستان سال 2014 تا پایان سال، حدود 700 هزار دستگاه مجهز به Android Wear فروش رفتند.

اما برگ برنده اصلی را اپل با ساعت هوشمند خود در آوریل 2015 رو کرد و در عرض چند هفته، یک میلیارد دلار درآمد به دست آورد. درست مثل دیگر محصولات اپل، واکنش به اپل واچ در هفته های ابتدایی فوق العاده عالی بود. پیش از اپل واچ، میانگین قیمت ابزارهای پوشیدنی حدودا 189 دلار بود و با آمدن اپل واچ، این رقم به بیش از دو برابر، یعنی 290 دلار رسید.

متاسفانه، اپل علاقه ای به اعلام آمار فروش دستگاه های خود ندارد اما تحلیلگران پیش بینی می کنند که طی سال 2015، اپل توانست 12 میلیون ساعت هوشمند بفروشد. واضحا، تقاضایی برای ساعت های هوشمند گران قیمت هم وجود دارد. نه، بهتر است بگوییم وجود داشت.

قیاس گزارش مالی اخیر امسال شرکت ها با سال گذشته، حکایت از کاهش فروش 52 درصدی این ابزارها دارند. این گزارش پوشش دهنده همه نوع دستگاه با هر سیستم عاملی است. حتی اپل، که بازار پوشیدنی های هوشمند را به اشغال خود در آورده بود و همین چند ماه پیش هم نسل دوم ساعتش را عرضه کرد، شاهد افت قابل توجهی در فروش اپل واچ ها بوده است.

طی فصل سوم سال مالی فعلی، اپل فقط 1.1 میلیون ساعت فروخته در حالی که این رقم سال گذشته کمی کمتر از 4 میلیون واحد بوده. این یعنی کاهش فروشی 72 درصدی برای شرکتی که مسئول فروش 70 درصد کل ابزارهای این حوزه است.

بسیار زیاد و نه چندان زیاد

اگر سهم رو به زوال بازار پوشیدنی ها را در تکنولوژی مصرف کننده-محور دنبال کنید، متوجه می شوید دلیل این فراموشی کاملا توجیه پذیر است. برای مثال، موتورولا که احتمالا موفق ترین ساعت هوشمند اندرویدی را ساخته، هیچ دستگاه جدیدی از سری Moto برای سال 2017 تدارک ندیده. حتی گوگل هم عرضه Android Wear 2.0 را به سال 2017 موکول کرد؛ در حالی که ارائه آن برای پاییز زمان بندی شده بود.

وقتی کمی از بالاتر ماجرا را نظاره گر باشید، چند مسئله برایتان واضح می شود. اول از همه، دیوایس های پوشیدنی تلاش می کنند جایگاه ویژه ای از بازار را به اشغال خود درآورند که پیش از آن توسط اسمارت فون ها پر شده. موفقیت و پیشرفت چنین فناوری هایی در حالتی خود را نشان می دهد که فاکتور تازه ای برای رو کردن داشته باشند.

حقیقت این است که با کارایی اندک شان، ساعت های هوشمند هزینه سنگینی روی دست کاربر می گذارند و کسی مایل نیست صدها دلار بابت دستگاهی که صرفاً نوتیفیکیشن ها را اعلام می کند بپردازد، مگر آنکه کاربرد مفیدتری برای آن بیابد. تقریبا در اکثر موارد، لازم است تلفن هوشمندتان را به همراه داشته باشید تا پوشیدنی ها درست کار کنند.

حتی ساعت هایی که می توانند بدون اتکا به تلفن همراه تماس بگیرند و پیام ارسال کنند، هنوز نمی توانند تجربه دلچسبی از وبگردی، ارسال پیام، تماشای ویدیو، تصویر و چندین و چند کار دیگر را ارائه دهند. وقتی قرار است تلفن را همیشه همراه داشته باشیم، و وقتی تلفن می تواند تجربه بهتری ارائه دهد، چرا ساعت هوشمند؟

مسئله دیگر، هزینه های یک چنین دستگاهی است. البته انتظار می رود که به مرور زمان، قیمت ها کاهش یابد و محصولات خوش قیمت شوند اما کاهش قیمت قطعا همراه با ایجاد محدودیت خواهد بود.

آیا پوشیدنی های هوشمند در آینده ما جایی دارند؟

صحبت درباره آینده تکنولوژی پوشیدنی اندکی دشوار است، اما قطعا ما هنوز انقلاب پوشیدنی ها را به طور تمام و کمال به چشم ندیده ایم. هرچه نباشد، ساعت های مچی سنتی و آنالوگ کماکان جزو ملزومات بسیاری از مردم تلقی می شوند؛ بنابراین وقتی درباره تکنولوژی های مورد نیاز مصرف کنندگان در ساعت های مچی صحبت می کنیم، هنوز پتانسیل های کشف نشده زیادی وجود دارد.

امروز روز، ما شاهد دو نوع تکنولوژی پوشیدنی هستیم؛ دستگاه هایی که روی عملکردهای مختلف مبتنی هستند و دستگاه هایی که بر ارائه تجربه ای کاربری تمرکز دارند. پایشگرهای سلامتی و پوشیدنی هایی از این دست، قابلیت هایی را ارائه می دهند که اکثر اسمارت فون ها از ارائه شان عاجز هستند؛ بنابراین این نوع از پوشیدنی ها احتمالا هنوز راه درازی در پیش دارند.

در طرف دیگر، ساعت های هوشمندی مانند موتو 360 و هوآوی واچ محصولاتی لوکس تلقی می شوند؛ آنها قابلیت هایی را ارائه نمی دهند که روی نمایشگرهای بزرگتر یا موبایل های هوشمند قدرتمند امکان پذیر نباشد. در عوض، ساعت های هوشمند، محصولاتی گران قیمت هستند که تعداد محدودی از قابلیت های موبایل های هوشمند را برای دسترسی پذیری بهتر، به مچ دستان تان می آورند.

برخی از برندهای غیرفعال در حوزه تکنولوژی، مانند آرمانی و Kate Spade، در حال ورود به بازار پوشیدنی ها با دستگاه های هیبریدی هستند. یک ساعت هیبریدی به صورت رایج، طراحی ساعت های مچی آنالوگ سنتی را به ارث برده اما کماکان از اتصال بلوتوث، ویژگی های پایشگر سلامتی و چند قابلیت هوشمند دیگر بهره می گیرد.

این ساعت ها از آن جایی که نیازی به انرژی زیادی برای برق رسانی به نمایشگرهای دیجیتال و پردازنده ها ندارند، عمر باتری به مراتب بیشتری را در اختیار کاربر می گذارند. اما در عوض عدم وجود نمایشگر بدین معنا است که دستگاه های هیبریدی، قرار نیست برای نمایش نوتیفیکشن های موبایل شما مورد استفاده قرار بگیرند.

احتمال دارد که چنین ساعت های کاربردی تری در آینده نزدیک، سهم بیشتری از بازار را به دست آورده و روی دست قشر بیشتری از مردم دیده شوند. اما از سوی دیگر، شاید نشانه های دیگری نیز باشد که از آینده ای خوش بینانه برای تکنولوژی پوشیدنی ها خبر می دهد.

وقتی گوگل موبایل های جدید پیکسل را برای اولین بار معرفی کرد، از Daydream هم پرده برداشت که پلتفرمی واقعیت مجازی در بطن اندروید است. در حال حاضر، دستگاه های سازگار با Daydream بسیار انگشت شمار هستند اما قابلیت های بی نظیر این پلتفرم، مطمئناً راه را برای عرضه موبایل های اندرویدی سازگار بیشتر، هموار می کند.

هرچه واقعیت مجازی با محبوبیت بیشتری مواجه می شود و Daydream بیش از پیش رشد می کند، احتمال دارد که شاهد ادغام ساعت های هوشمند و دیگر پوشیدنی ها با تجربه غایی واقعیت مجازی یا واقعیت افزوده باشیم. برای مثال به جای یک کنترلر، ممکن است بتوان با استفاده از ساعت های هوشمند به عنوان نوعی سنسور، از طریق دست ها با محیط مجازی تعامل داشت.

به همین شکل، دستگاه های پوشیدنی ممکن است با واقعیت افزوده هم ادغام بشوند تا بتوان با یک ساعت هوشمند، به دستگاه های بهره مند از تکنولوژی تانگو، اجازه تشخیص بهتر حرکات کاربر در محیط نقشه برداری شده را داد. به صورت خلاصه، هم Daydream و هم Tango می توانند با استفاده از پوشیدنی ها، تجربه ای درگیرکننده تر از واقعیت مجازی و افزوده ارائه دهند.

پردازش ابری بدون شک یکی از مهم ترین عوامل در رشد هرچه بیشتری بازار پوشیدنی ها به شمار می رود. اگرچه این محصولات از نظر اندازه بسیار محدود هستند اما می توانند از اهرم پردازش ابری برای دستیابی به قابلیت ها و قدرت بیشتر، و نیز قیمت گذاری مقرون به صرفه استفاده کنند. علاوه بر این، گذر از اتصال مخابراتی 4G به 5G مسلماً بهبود فراوانی در کارکرد تکنولوژی پوشیدنی ها به وجود خواهد آورد.

به عنوان جمع بندی، قطعاً ما هنوز تکنولوژی غایی پوشیدنی ها را ندیده ایم ولی باید منتظر تغییراتی اساسی در بازار پوشیدنی ها در آینده نزدیک بود. اما نظر شما درباره این تکنولوژی چیست؟ آیا تا به امروز ساعتی هوشمند تهیه کرده اید؟ اگر خیر، چه چیزی شما را از خرید چنین محصولاتی باز داشته است؟ نظرات خود را با دیجیاتو به اشتراک بگذارید.

The post appeared first on .

پوشیدنی های هوشمند؛ صنعتی رو به زوال یا حرکتی آهسته به سمت موفقیت؟

طرفداران اپل یا سامسونگ، کدام گروه وفادارترند؟

طرفداران اپل یا سامسونگ، کدام گروه وفادارترند؟

چندی قبل و پس از بالا گرفتن بحران نوت 7، تحقیقات نشان داد بیش از 40 درصد مالکین دیوایس های سامسونگ دیگر به سراغ محصولات این کمپانی نخواهند رفت. حال در بررسی انجام شده از سوی رویترز و مؤسسه پژوهشی Ipsos در تاریخ 26 اکتبر تا 9 نوامبر (5 الی 19 آبان) می بینیم چنین موضوعی صحت ندارد.

در این ارزیابی مشخص شد 27% از افرادی که نسبت به فراخوان گلکسی نوت 7 آگاهی داشتند، اعلام کردند به هنگام خرید موبایل جدید اول از همه سراغ سامسونگ خواهند رفت. 25% افرادی که از ماجرا بی اطلاع بودند نیز اولویت اول خود را همین شرکت اعلام نمودند.

همچنین 91% از مالکین اسمارت فون های این کمپانی کره ای تمایل به خرید موبایل های آتی سامسونگ را اعلام داشتند، ضمن اینکه 92% اشخاص نیز اظهار داشتند در خرید هرگونه محصول تولیدی این شرکت تردیدی ندارند.

در همین تحقیق مشخص شد 92% از کاربران آیفون باز هم خرید دیوایس های ساخت اپل را در نظر دارند، ضمن اینکه 89 درصد از آنها اعلام کردند دیگر محصولات این شرکت را نیز خریداری خواهند کرد.

با توجه به نزدیکی این آمار، می توان نتیجه گرفت که طرفداران سامسونگ و اپل از نظر وفاداری به شرکت مورد علاقه شان در یک سطح قرار دارند. گفتنیست تحقیق فوق روی 2375 نفر از مالکین موبایل های کهکشانی و 3158 نفر از کاربران آیفون صورت گرفته است.

با این حال داده های اخیر مؤسسه گارتنر نشان داد طی سه ماهه سوم سال جاری، سامسونگ 12 میلیون دستگاه موبایل کمتر از مدت مشابه سال گذشته به فروش رسانده و سهم بازار این شرکت 4.4 درصد کاهش یافته، اما در نهایت این کمپانی کره ای باز هم بزرگ ترین تولیدکننده تلفن همراه در جهان به شمار می رود.

The post appeared first on .

طرفداران اپل یا سامسونگ، کدام گروه وفادارترند؟

کدام یک ارزش خریدن دارد؟ مک بوک ایر یا مدل پایه مک بوک پرو 2016؟

کدام یک ارزش خریدن دارد؟ مک بوک ایر یا مدل پایه مک بوک پرو 2016؟

در خبرهای قبلی خواندید که اپل امشب طی مراسم «سلام دوباره» از پرده برداشت. این لپ تاپ های حرفه ای نسبت به مدل های پیشین ابعاد مناسب تری یافته و وزن آنها نیز کمتر شده، ضمن اینکه از نظر سخت افزاری و نرم افزاری نیز کاملاً بهینه تر شده اند.

اما در میان کانفیگ های سخت افزاری موجود برای مک بوک پرو 2016، یکی از آنها خیلی هم «پرو» به نظر نمی رسد، زیرا بر خلاف بقیه فاقد نوار ابزار لمسی جدید اپل یا همان «تاچ بار» است. این مدل 13.3 اینچی از بقیه ارزان تر بوده و قیمت پایه 1499 دلاری برای آن در نظر گرفته شده.

بسیاری از کارشناسان معتقدند این اقدام اپل در راستای صورت گرفته که مدت هاست به روز رسانی خاصی نداشته، ضمن اینکه با مراجعه به اپل استور می بینیم دیگر خبری از مدل 11 اینچی مک بوک ایر نیست و فقط با گزینه های 13.3 اینچی مواجه هستیم. حال قصد داریم این موضوع را بررسی کنیم که آیا مک بوک پروی ارزان قیمت 2016 می تواند جایگزینی برای مک بوک ایر باشد یا خیر.

اپل توانسته مک بوک پرو 2016 را با ابعاد و وزنی کمتر از مک بوک ایر 13 اینچی بسازد

اول از همه به سراغ ضخامت و وزن دو دستگاه می رویم و می بینیم اپل توانسته مک بوک پرو جدید را حتی باریک تر از مک بوک ایر تولید کند. در واقع با کاهش حدود 2 میلیمتری ضخامت مک بوک پرو 2016 و وزنی یکسان با مدل ایر، این مزیت رقابتی برای خرید سری Air کاملاً از بین می رود.

حال به مقایسه مشخصات سخت افزاری دو مدل می پردازیم. یکی از مزایای خرید مک بوک پرو 2016 نمایشگر آن است که به فناوری رتینا مجهز شده و رزولوشنی برابر 1600×2560 پیکسل دارد، در حالی که در مک بوک ایر با صفحه نمایش عادی و رزولوشن 900×1440 پیکسل روبرو هستیم. همچنین حداکثر روشنایی نمایشگر مدل پرو به 500 نیت می رسد، اما این مقدار در مک بوک ایر 300 نیت است. با این حساب، مک بوک پرو 2016 کاملاً برتر خواهد بود.

مدل پایه مک بوک پرو 2016 از پردازنده مسل جدید و قدرتمندتری برخوردار است

از نظر توان سخت افزاری در مدل پایه مک بوک پرو 2016 با پردازنده دو هسته ای Core i5 اینتل مواجه هستیم، اما در مک بوک ایر گزینه های Core i5 و Core i7 را پیش رو داریم. البته حتی با توجه به اینکه پردازنده اصلی مک بوک ایر 1200 دلاری قوی تر از مدل به کار رفته در مک بوک پرو 2016 است، اما باز هم به خاطر جدیدتر بودن CPU مورد استفاده در مدل پرو، می توان آن را به عنوان گزینه بهتر انتخاب کرد.

در همین رابطه، باید به گرافیک های مجتمع به کار رفته در دو مدل اشاره کرد که در مک بوک پرو 2016 از Iris 540 و در مک بوک ایر از Intel HD 6000 استفاده شده. مقایسه عملکرد این دو پردازنده گرافیکی حاکی از برتری حدود 15 درصدی مدل Iris 540 دارد، و بنابراین با انتخاب مک بوک پرو 2016 کارآیی گرافیکی بهتری را تجربه خواهید نمود.

حافظه رَم در هر دو مدل تا 8 گیگابایت قابل ارتقاء است، اما فرکانس رَم به کار گرفته شده در مدل پرو بیشتر از مدل ایر است، بنابراین از این نظر نیز مک بوک پرو 2016 انتخاب برتر خواهد بود.

از نظر فضای ذخیره سازی می توان به ظرفیت پایه 256 گیگابایتی در مک بوک پرو 2016 اشاره کرد که حداکثر تا 1 ترابایت قابل ارتقاء است، اما در مک بوک ایر با دو ظرفیت 128 و 256 گیگابایتی قابل ارتقاء تا 512 گیگابایت روبرو هستیم. بنابراین با در نظر گرفتن این نکته که عملکرد SSD مک بوک پرو 2016 نسبت به نسل های قبلی افزایش چشمگیری داشته، باز هم باید حق را به مدل پرو داد.

مک بوک ایر عملکرد باتری بهتری نسبت به مک بوک پرو 2016 دارد

یکی از بهترین مزایای سری لپ تاپ های ایر اپل، طول عمر باتری فوق العاده آنهاست که در مدل 13 اینچی به 12 ساعت می رسد. از این نظر، مک بوک پرو 2016 با شارژدهی 10 ساعته نمی تواند رقیبی برای مک بوک ایر باشد و بنابراین اگر معیار باتری را در اولویت قرار دهید، مک بوک ایر به عنوان گزینه اول شناخته می شود.

در مورد درگاه های ارتباطی در مک بوک ایر شاهد دو پورت USB 3.0 و یک درگاه تاندربولت نسل دوم هستیم، ضمن اینکه درگاه شارژ هم به صورت جداگانه تعبیه شده. در مک بوک پرو 2016 درگاه ها به 2 عدد کاهش یافته و اگر بخواهید دستگاه را شارژ کنید، فقط یک پورت دیگر برای استفاده باقی خواهد ماند.

درگاه های ارتباطی مک بوک ایر بیشتر از مک بوک پرو 2016 هستند

بنابراین کاربر آزادی عمل بیشتری در حین استفاده از مک بوک ایر خواهد داشت، اما این نکته را نیز مد نظر قرار دهید که درگاه های به کار رفته در مک بوک پرو 2016 از نسل جدید فناوری های فوق پشتیبانی کرده و سرعت بالاتری را به ارمغان خواهد آورد.

یکی دیگر از مزایای سری مک بوک ایر، تعبیه درگاه کارت حافظه خارجی است که در مک بوک پرو 2016 به چشم نمی خورد. بنابراین اگر طرفدار استفاده از این نوع حافظه ها هستید، می توانید مک بوک ایر را انتخاب نمایید.

تمامی مواردی که در بالا گفته شد، در سایه عاملی بسیار مهم، یعنی قیمت قرار می گیرند. برای خرید مک بوک پرو 2016 باید 1500 دلار بپردازید، اما برای خرید مک بوک ایر دو گزینه 1000 و 1200 دلاری پیش رویتان قرار دارد.

با توجه به تمامی معیارهای ذکر شده، می توان گفت اگر قیمت، شارژدهی باتری و درگاه های ارتباطی معیارهای مهمی برای شما به شمار می رود، می توانید بدون دغدغه مک بوک ایر 1000 دلاری را خریداری کرده و از انتخاب خود لذت ببرید.

اگر اهل پردازش های سنگین هستید و نیم نگاهی هم به جیبتان دارید، می توانید مدل 1200 دلاری مک بوک ایر را بخرید، ضمن اینکه شارژدهی بالاتر، درگاه کارت حافظه و چندین پورت بیشتر نصیبتان می شود.

اما اگر دستتان بازتر است و می خواهید جدیدترین لپ تاپ بازار را در اختیار داشته باشید، در خرید مک بوک پرو 2016 حتی بدون تاچ بار شک نکنید، زیرا نمایشگر رتینا، پردازنده نسل جدید، حافظه رَم سریع تر، گرافیک قدرتمندتر و درگاه های پیشرفته و همه کاره را در اختیار خواهید گرفت و در این میان چیز زیادی را هم از دست نمی دهید.

The post appeared first on .

کدام یک ارزش خریدن دارد؟ مک بوک ایر یا مدل پایه مک بوک پرو 2016؟

در خبرهای قبلی خواندید که اپل امشب طی مراسم «سلام دوباره» از پرده برداشت. این لپ تاپ های حرفه ای نسبت به مدل های پیشین ابعاد مناسب تری یافته و وزن آنها نیز کمتر شده، ضمن اینکه از نظر سخت افزاری و نرم افزاری نیز کاملاً بهینه تر شده اند.

اما در میان کانفیگ های سخت افزاری موجود برای مک بوک پرو 2016، یکی از آنها خیلی هم «پرو» به نظر نمی رسد، زیرا بر خلاف بقیه فاقد نوار ابزار لمسی جدید اپل یا همان «تاچ بار» است. این مدل 13.3 اینچی از بقیه ارزان تر بوده و قیمت پایه 1499 دلاری برای آن در نظر گرفته شده.

بسیاری از کارشناسان معتقدند این اقدام اپل در راستای صورت گرفته که مدت هاست به روز رسانی خاصی نداشته، ضمن اینکه با مراجعه به اپل استور می بینیم دیگر خبری از مدل 11 اینچی مک بوک ایر نیست و فقط با گزینه های 13.3 اینچی مواجه هستیم. حال قصد داریم این موضوع را بررسی کنیم که آیا مک بوک پروی ارزان قیمت 2016 می تواند جایگزینی برای مک بوک ایر باشد یا خیر.

اپل توانسته مک بوک پرو 2016 را با ابعاد و وزنی کمتر از مک بوک ایر 13 اینچی بسازد

اول از همه به سراغ ضخامت و وزن دو دستگاه می رویم و می بینیم اپل توانسته مک بوک پرو جدید را حتی باریک تر از مک بوک ایر تولید کند. در واقع با کاهش حدود 2 میلیمتری ضخامت مک بوک پرو 2016 و وزنی یکسان با مدل ایر، این مزیت رقابتی برای خرید سری Air کاملاً از بین می رود.

حال به مقایسه مشخصات سخت افزاری دو مدل می پردازیم. یکی از مزایای خرید مک بوک پرو 2016 نمایشگر آن است که به فناوری رتینا مجهز شده و رزولوشنی برابر 1600×2560 پیکسل دارد، در حالی که در مک بوک ایر با صفحه نمایش عادی و رزولوشن 900×1440 پیکسل روبرو هستیم. همچنین حداکثر روشنایی نمایشگر مدل پرو به 500 نیت می رسد، اما این مقدار در مک بوک ایر 300 نیت است. با این حساب، مک بوک پرو 2016 کاملاً برتر خواهد بود.

مدل پایه مک بوک پرو 2016 از پردازنده مسل جدید و قدرتمندتری برخوردار است

از نظر توان سخت افزاری در مدل پایه مک بوک پرو 2016 با پردازنده دو هسته ای Core i5 اینتل مواجه هستیم، اما در مک بوک ایر گزینه های Core i5 و Core i7 را پیش رو داریم. البته حتی با توجه به اینکه پردازنده اصلی مک بوک ایر 1200 دلاری قوی تر از مدل به کار رفته در مک بوک پرو 2016 است، اما باز هم به خاطر جدیدتر بودن CPU مورد استفاده در مدل پرو، می توان آن را به عنوان گزینه بهتر انتخاب کرد.

در همین رابطه، باید به گرافیک های مجتمع به کار رفته در دو مدل اشاره کرد که در مک بوک پرو 2016 از Iris 540 و در مک بوک ایر از Intel HD 6000 استفاده شده. مقایسه عملکرد این دو پردازنده گرافیکی حاکی از برتری حدود 15 درصدی مدل Iris 540 دارد، و بنابراین با انتخاب مک بوک پرو 2016 کارآیی گرافیکی بهتری را تجربه خواهید نمود.

حافظه رَم در هر دو مدل تا 8 گیگابایت قابل ارتقاء است، اما فرکانس رَم به کار گرفته شده در مدل پرو بیشتر از مدل ایر است، بنابراین از این نظر نیز مک بوک پرو 2016 انتخاب برتر خواهد بود.

از نظر فضای ذخیره سازی می توان به ظرفیت پایه 256 گیگابایتی در مک بوک پرو 2016 اشاره کرد که حداکثر تا 1 ترابایت قابل ارتقاء است، اما در مک بوک ایر با دو ظرفیت 128 و 256 گیگابایتی قابل ارتقاء تا 512 گیگابایت روبرو هستیم. بنابراین با در نظر گرفتن این نکته که عملکرد SSD مک بوک پرو 2016 نسبت به نسل های قبلی افزایش چشمگیری داشته، باز هم باید حق را به مدل پرو داد.

مک بوک ایر عملکرد باتری بهتری نسبت به مک بوک پرو 2016 دارد

یکی از بهترین مزایای سری لپ تاپ های ایر اپل، طول عمر باتری فوق العاده آنهاست که در مدل 13 اینچی به 12 ساعت می رسد. از این نظر، مک بوک پرو 2016 با شارژدهی 10 ساعته نمی تواند رقیبی برای مک بوک ایر باشد و بنابراین اگر معیار باتری را در اولویت قرار دهید، مک بوک ایر به عنوان گزینه اول شناخته می شود.

در مورد درگاه های ارتباطی در مک بوک ایر شاهد دو پورت USB 3.0 و یک درگاه تاندربولت نسل دوم هستیم، ضمن اینکه درگاه شارژ هم به صورت جداگانه تعبیه شده. در مک بوک پرو 2016 درگاه ها به 2 عدد کاهش یافته و اگر بخواهید دستگاه را شارژ کنید، فقط یک پورت دیگر برای استفاده باقی خواهد ماند.

درگاه های ارتباطی مک بوک ایر بیشتر از مک بوک پرو 2016 هستند

بنابراین کاربر آزادی عمل بیشتری در حین استفاده از مک بوک ایر خواهد داشت، اما این نکته را نیز مد نظر قرار دهید که درگاه های به کار رفته در مک بوک پرو 2016 از نسل جدید فناوری های فوق پشتیبانی کرده و سرعت بالاتری را به ارمغان خواهد آورد.

یکی دیگر از مزایای سری مک بوک ایر، تعبیه درگاه کارت حافظه خارجی است که در مک بوک پرو 2016 به چشم نمی خورد. بنابراین اگر طرفدار استفاده از این نوع حافظه ها هستید، می توانید مک بوک ایر را انتخاب نمایید.

تمامی مواردی که در بالا گفته شد، در سایه عاملی بسیار مهم، یعنی قیمت قرار می گیرند. برای خرید مک بوک پرو 2016 باید 1500 دلار بپردازید، اما برای خرید مک بوک ایر دو گزینه 1000 و 1200 دلاری پیش رویتان قرار دارد.

با توجه به تمامی معیارهای ذکر شده، می توان گفت اگر قیمت، شارژدهی باتری و درگاه های ارتباطی معیارهای مهمی برای شما به شمار می رود، می توانید بدون دغدغه مک بوک ایر 1000 دلاری را خریداری کرده و از انتخاب خود لذت ببرید.

اگر اهل پردازش های سنگین هستید و نیم نگاهی هم به جیبتان دارید، می توانید مدل 1200 دلاری مک بوک ایر را بخرید، ضمن اینکه شارژدهی بالاتر، درگاه کارت حافظه و چندین پورت بیشتر نصیبتان می شود.

اما اگر دستتان بازتر است و می خواهید جدیدترین لپ تاپ بازار را در اختیار داشته باشید، در خرید مک بوک پرو 2016 حتی بدون تاچ بار شک نکنید، زیرا نمایشگر رتینا، پردازنده نسل جدید، حافظه رَم سریع تر، گرافیک قدرتمندتر و درگاه های پیشرفته و همه کاره را در اختیار خواهید گرفت و در این میان چیز زیادی را هم از دست نمی دهید.

The post appeared first on .

کدام یک ارزش خریدن دارد؟ مک بوک ایر یا مدل پایه مک بوک پرو 2016؟