Tagچرا است؟

چرا کماکان خرید PS4 نسبت به PS4 Pro انتخاب بهتری است؟

چرا کماکان خرید PS4 نسبت به PS4 Pro انتخاب بهتری است؟

چرا کماکان خرید PS4 نسبت به PS4 Pro انتخاب بهتری است؟

“به قلم Joe Lewis از وبسایت Kotaku‌ با کمی تلخیص و تغییرات”

طی ماه اخیر سونی Playstation 4 Pro را عرضه کرد، یک ارتقا میان نسلی از کنسول PS4 که برای استفاده با نمایش‌گرهای 4K طراحی شده و کیفیت اجرای برخی بازی‌ها را نیز ارتقا می‌دهد. بررسی‌هایی که مختلفی که از این کنسول منتشر شده، همه کمابیش یک نظر واحد دارند: اگر یک کنسول PS4 دارید، تهیه‌ی PS4 Pro ارزشش را ندارد! اما اگر هنوز یک کنسول بازی نخریده‌اید، تهیه‌اش گزینه‌ی دور از ذهنی نیست!

بیایید کمی عمیق‌تر به موضوع نگاه کنیم، دلایل زیادی وجود دارد که چرا هنوز هم PS4 بهترین گزینه برای اکثر کسانی است که می‌خواهند که کنسول نو بخرند، و چرا PS4 Pro فقط برای نیاز قشر محدودی از گیمرها مناسب است.

 

1. شما یک نمایش‌گر گران قیمت 4K ندارد

روز به روز بازار نمایش‌گرهای 4K بیشتر جای خود را در بازار باز می‌کنند، اما نمایش‌گرهای HD هنوز هم در بیشترِ منازل یک استاندارد محسوب می‌شوند. آمارهای سال 2015 نشان می‌دهد که کم‌تر از یک بیستمِ مردم ایالات متحده آمریکا از نمایش‌گرهای 4K استفاده می‌کنند، و فروش نمایش‌گرهای HD نسبت به 4K هنوز هم بسیار جلوتر است.

در نتیجه به احتمال زیاد، شما هم جزو آن 95 درصدی هستید که نمایش‌گر 4K ندارند! و اگر در این صورت هم‌چنان به فکر خرید یک Pro هستید (که اساسا برای نمایش‌گرهای 4K ساخته شده) دچار مشکل خواهید بود! این طور که به نظر می‌رسد اغلب عناوینی که گرافیک‌شان برای کنسول Pro تقویت شده، میزان تفکیک (رزولوشن) بالاتری خواهند داشت، امتیازی که اگر صاحب نمایش‌گر 4K باشید عالی خواهد بود. اما جدای از مقوله رزولوشن، پیشرفت قابل توجهی وجود نخواهد داشت.

برای کسانی که از نمایش‌گرهای استاندارد HD استفاده می‌کنند این ارتقاء رزولوشنِ چندان به چشم نخواهد آمد، در نهایت فقط تصویر کمی واضح‌تر دیده می‌شود. اما چندان معقول به نظر نمی‌رسد که یک کنسول 400 دلاری بخرید تا فقط لبه‌ها را کمی واضح‌تر ببینید!

البته برخی بازی‌های مانند Rise of the Tomb Raider از پیشرفت‌های بیشتر و متنوع‌تری (از جمله نرخ فریم) روی Pro پشتیبانی می‌کنند، اما اکثر بازی‌هایی که با Pro سازگار شده‌اند گیمرها را با این سوال تنها خواهند گذاشت که آیا این هزینه اضافی برای خرید کنسول قوی‌تر اصلا ارزشش را داشته است یا خیر!

 

2. هدست واقعیت مجازی سونی (PlayStation VR) روی هر کدام از دو کنسول باشد، عالی است!

کنسول جدید سونی تنها بسته‌ی پیشرفته و گران قیمتی که امسال توسط این شرکت عرضه شد نبود. کسانی که اخبار چند هفته اخیر صنعت گیم را بیاد می‌آورند می‌دانند که عرضه‌ی PSVR با قیمت 400 دلاری خود، در فشاری که به جیب گیمرها می‌آورد دست کمی از کنسول میان نسلی PS4 Pro ندارد!

هنگام عرضه‌ی PS VR مسئله‌ای وجود داشت که شیفتگان این تکنولوژی را می‌ترساند: رقبای PS VR یعنی Oculus Rift و HTC Vive به سخت افزاری بسیار قدرمت‌مندتر از آن‌چه که در توان کنسول PS4 بود نیاز داشتند. کنسول میان نسلی PS4 Pro نیز این طور که به نظر می‌رسید که این مشکل را با سخت افزار قوی‌تری که نسبت به PS4 داشت حل کند.

اما نکته‌ی غافل‌گیر کننده این‌جاست که کنسول PS4 به راحتی می‌تواند از پس اجرای تکنولوژی واقعیت مجازی با هدست PS VR بربیاید. هرچند روشن نیست که سونی چجوری جادویی را برای محقق شدن چنین چیزی به کار بسته است،‌ اما منهای اندکی وقفه‌ی بیشتر در زمان‌های بارگذاری (Loading) باید گفت که PS VR می‌توانند روی یک کنسول استاندارد PS4 به خوبی عمل کند. و هرچند عده‌ای روی قدرتِ بالاترِ محصولات رقیب تاکید می‌کنند؛ اما خیلی‌ها PS VR را به خاطر راحت‌تر بودنش ترجیح می‌دهند.

در حقیقت شاید بتوان گفت که سونی برای سازگار کردنِ PS VR با کنسول PS4 معمولی زیاد از حد خوب عمل کرده است! بازی‌هایی VR روی همین کنسول به خوبی اجرا می‌شوند به طوری که خرج بیشتر برای خرید کنسول Pro و تجربه‌ی بهتر این بازی‌ها چندان معقول به نظر نمی‌رسد. با توجه به این‌که تنها تعداد زیادی از این بازی‌ها حتی یک نسخه‌ی ارتقا یافته هم مخصوص Pro ندارند،‌ شما اگر یک Pro بخرید عملا دارید برای اندکی کاهش زمان بارگذاری این چنین هزینه می‌کنید!

 

3- این طور نیست که همه‌ی بازی‌ها برای Pro نسخه مخصوص به خود داشته باشند

تنها بازی‌های VR نیستند که فاقد تمام آن ارتقا‌های مخصوص نسخه Pro می‌باشند. تمام کسانی که رویایی تجربه‌ی کیفیت 4K را در سرمی‌پرورانند نومید خواهند شد وقتی که بشنوند تنها 30 عنوان هنگام عرضه کنسول Pro دارای نسخه‌ی مخصوص 4K خواهند بود!

خیلی از این عناوین به تازگی منتشر شده‌اند و 15 عنوان دیگر نیز قرار است تا پایان سال میلادی جاری آپدیت کیفیت 4K داشته باشند. اما برخی از این بازی‌ها پیش‌تر عرضه شده‌اند و در نتیجه به نظر نمی‌رسد که انتخاب اول گیمر‌ها برای سال 2016 باشند. من هم از تجربه‌ی دوباره بازی The Last of Us روی Pro لذت خوام برد، اما حقیقت این است که از سال 2013 تا کنون بارها آن را تجربه کرده‌ام (و برایم به نوعی تکراری شده است).

پَچ نرم افزاری (Patch) که برای بازی‌ها عرضه می‌شود هم مهم است. برخلاف کنسول Xbox One S که به علت “اُورکلاک” (Overclock) شدن هسته‌ی پردازنده‌ی گرافیکی‌اش، در اجرای خیلی از بازی‌ها کمی بهتر از Xbox One عمل می‌کند، کاربران PS4 Pro هنگام تجربه‌ی بازی‌هایی که دارای آپدیت نرم افزاری نیستند هیچ برتری بخصوصی نخواهند دید.

کنسول جدید سونی هم در CPU و هم در GPU دارای سرعت بالاتری خواهد بود، آن‌هم همراه با کارت گرافیکی که دو برابر قدرت‌مند‌تر از PS4 است. اما اگر یک بازی که پَچ مخصوص Pro را ندارد را درون این کنسول قرار دهید‌، سرعت پردازنده‌ها و همین طور قدرت کارت گرافیک پایین خواهد آمد تا دقیقا با سخت افزار PS4 برابر و برای اجرای بازی به صورت عادی سازگار شود.

این که تمام بازی‌های PS4 می‌توانند به صورت نُرمال روی کنسول PS4 Pro سازگار و اجرا شوند روش خوبی است، اما وقتی قرار باشد شما مثلا بازی Bloodborne را که روی PS4 دچار افت فریم بود، روی PS4 Pro نیز بدون ارتقا نرخ فریم بازی کنید، دیگر چیز جالبی نخواهد بود!

 

4- قیمت حرفه‌ای، قیمت بالا

در برهه‌ای که این مقاله در حال نوشته شدن است، شما به سختی یک PS4 Pro خواهید یافت که کم‌تر از 400 دلار قیمت داشته باشد و در بازار ایران نیز بعید است شما بتوانید این کنسول را ارزان‌تر از 1،800،000 تومان پیدا کنید. این مبلغ برای هر کس می‌تواند عدد قابل توجهی باشد، اما در عین حال برای کسانی که امیدوار بودند یک کنسول قدرت‌مند با توان اجرای 4K داشته باشند، کم به نظر می‌رسد! چیزهایی که از محصول نهایی حذف شده، مانند درایو “بلوری 4K” ، کاهش هزینه‌ها را توجیه می‌کند.

شکی نیست که Pro برای کسانی که می‌توانند حداکثر بهره‌وری را از آن بگیرند، کنسول با ارزشی خواهد بود. اما اگر قیمت آن را با قیمت حال حاضر PS4 مقایسه کنید، کم کم حس خواهید کرد که هزینه‌اش واقعا گزاف به نظر می‌رسد.

کنسول PS4 Slim که تنها کمی پیش‌تر از Pro عرضه شده، در حال حاضر در بازار بریتانیا با قیمتی 100 دلار کم‌تر از Pro، آن هم همراه با دو بازی به صورت یک باندل عرضه می‌شود. در بازار ایران نیز شما می‌توانید کنسول PS4 قدیمی را بصورت آکبند با قیمت فوق‌العاده ارزشمند 1 میلیون تومان تهیه کنید، PS4 Slim نیز با کمی تحقیق با قیمت 1،150،000 تومان براحتی قابل خرید است. چند صد دلار پول شاید برای هواداران و طرفداران کنسول Playstation شک و تردیدی در خرید این کنسول ایجاد نکند، اما دیگران باید عاقلانه بیاندیشند که آیا پرداخت این هزینه برای آن‌ها به صرفه هست یا نه.

 

زمان تصمیم گیری فرا رسیده است!

دلایل دیگری نیز وجود دارد که چرا خرید یک کنسول PS4 هم‌چنان می‌تواند گزینه‌ی مناسبی باشد. برای مثال طراحی جدید این کنسول باعث شده که PS4 Slim جذاب‌ترین کنسول حال حاضر بازار باشد، و البته که اگر ارتقا HDR که برای تمام کنسول‌های PS4 در دسترس خواهد بود، بتواند به خوبی عمل کند، حتی می‌تواند از ارتقا 4K (که هدف PS4 Pro می‌باشد) انقلابی‌تر ظاهر شود. در حال حاضر بازی‌هایی کانند Uncharted 4 به خوبی نشان می‌دهند که کنسول PS4 هنوز هم پتانسیل بسیار بالایی برای خلق گرافیکی خارق العاده دارد.

برای من اما، جدای از تمام این صحبت‌ها،‌ یک علت به خصوص وجود دارد که چرا به شما پیشنهاد کرده‌ام که پول خود را فعلا کنار بگذارید: ما چرا کنسول‌ها را می‌خریم؟ اگر جواب شما این است که “برای تجربه‌ی بازی‌های عالی و سرگرم کننده”، پس به شما خواهم گفت که با یک PS4 یا PS4 Slim به همان اندازه تفریح خواهید کرد که با یک PS4 Pro می‌توانید تفریح کنید!. وقتی شما یک کنسول جدید می‌خرید، این طور نیست که قدرت سخت افزای و رزولوشن‌های بالا خریده باشید! شما در حقیقت با پرداخت هزینه، این فرصت را پیدا کرده‌اید که بازی‌های جدید و جذاب را تجربه کنید. می‌توان گفت که از این لحاظ،‌ تمام PS4 ها در حقیقت تجربه‌ای مشابه را برای شما به ارمغان می‌آورند.

ترجمه: ایرج لطیفی

چرا کماکان خرید PS4 نسبت به PS4 Pro انتخاب بهتری است؟

چرا اسکایریم پس از 5 سال همچنان بازی ویدیویی جذابی است؟

چرا اسکایریم پس از 5 سال همچنان بازی ویدیویی جذابی است؟

تا به حال چند بار شده که فکر کنید از یک بازی واقعا خسته شده اید، ولی دوباره به سراغ آن بروید و دوباره آن را پر از زیبایی ها، اتفاقات پیش بینی نشده و پتانسیل های نهفته ببینید؟ ده ها ساعت و شاید به جرات بتوان گفت صدها ساعت می گذرد اما هنوز پس از 5 سال وقتی وارد دنیای اسکایریم می شوید، کارهای جدیدی برای انجام دادن وجود دارد.

از همان خانه ای که در آن هستید شروع کنید. چقدر اسباب و وسایل خانه می توانید با پول هایی که از کشتن دشمنان خود به دست آورده اید بخرید و چقدر کار جدید برای انجام دادن وجود دارد. نگاهی به لیست کوئست ها که می اندازید، متوجه می شوید سال ها پیش، زمانی که شاید 4-5 سال جوان تر بودید، چه ماموریت های هیجان انگیزی انجام داده اید.

The Elder Scrolls V Skyrim Special اخیرا منتشر شده و همان دنیای قدیمی را با گرافیک نسبتا بهتری ارائه می کند تا تجربه بازی برای کسانی که بابت گرافیک بسیار ضعیف، قید آن را زده بودند نیز میسر شود. در ادامه اما مقاله ای را به قلم ، نویسنده وبسایت یوروگیمر می خوانیم که سال 2014 در تمجید از وسعت بالای اسکایریم و دنیای بی پایان آن نوشته شده. اگر با دنیای اسکایریم آشنایی داشته باشید، ادامه مطلب را عمیقا احساس خواهید کرد.

من باید داستان نبرد میان شورشی های استورم کلاک و لژیون پادشاهی را به پایان می رساندم. از اینکه نیمه کاره رهایش کرده بودم حس بدی داشتم (احتمالا به خاطر اینکه همه غنائم جنگی را به دست آورم)، بنابراین احساس وظیفه کردم تا آن را پیش ببرم.

تعدادی از نیروهای استورم کلاک را بیرون وایت ران کشتم که همین باعث شد یک سری نقاط سیاه روی قطب نما و نقشه نمایش داده شود. همین کافی بود تا دوباره بخواهم کل منطقه عظیم اسکایریم را زیر و رو کنم و همه مناطق را ببینم.

اسکایریم چنین قدرت و گیرایی بالایی دارد که من داشتم آرام و بی سر و صدا اطراف برج ها و غارهای جدید می چرخیدم و به دشمنانم از پشت خنجر می زدم و لذت می بردم. به عنوان بازی های مخفی کارانه، سری الدر اسکرولز و فال آوت لذت خالص هستند. آزادی این بازی ها در انتخاب نوع کشتن بی سر و صدای دشمن از هر نوع مدلی که در بازی هایی مثل اسپلینتر سل یا هیتمن ارائه می شود بهتر است.

مسئله اصلی اما این بود که بازگشت دوباره ام به بازی نشان داد چقدر محتوا در اسکایریم وجود دارد. اسکایریم گواه حقیقی بینش بتسدا و دست و دلبازی بی کران شان در ارائه محتوا است. گذشته از بی نهایت اژدهایی که در اسکایریم با آن ها درگیر می شوید، مسائل ریز و اندکی است که اعصاب شما را در بازی خورد کند و در عوض چیزهای بسیاری برای دیدن و پیدا کردن وجود دارد. و هنوز پس از دو سال همچنان فوق العاده است [سخن مترجم: که البته حالا پس از گذشت 4 سال، هنوز هم بی نظیر است].

هنوز این قابلیت و ظرفیت را دارد که با گشت و گذار در محیط آن شگفت زده شوید و احساس کنید در یک محیط واقعا بزرگ و پر جزئیات می چرخید. بیشتر از نسخه های پیشین، اسکایریم حالا یک دنیایی را خلق کرده که به همان مقیاس بزرگی است، لذت را هم تعریف می کند. بتسدا دنیایی را ساخته و تا آنجایی که امکان داشته آن را با احساس لذت درآمیخته.

در زمان عرضه، اسکایریم هم نقطه اوج دنیای بازی های ویدیویی بود و هم اثبات می کرد که بازی هایی با بودجه های عظیم هنوز هم می توانند کنترل کیفی ضعیفی داشته باشند. بازی از لحاظ هنری، جایگاهی شایسته را به خود اختصاص داده بود و شما را در دنیای آزاد و بزرگ مجازی خود رها می کرد اما همراه با شما، گلیچ ها، باگ ها و مشکلات گسترده ای وجود داشت که بازی کردن را کمی با مشکل مواجه می کرد.

اما این مشکلات آزار دهنده و باگ های اعصاب خورد کن که بسته به میزان شانس شما ممکن بود کم یا زیاد خودشان را نشان دهند، دستاورد کلی را زیر سوال نمی بردند: اسکایریم بزرگ ترین آزادی و بهترین وضوح از یک دنیای مجازی در بازی های ویدیویی را نمایش می دهد.

حتی در Grand Theft Auto V با آن همه جلال و شکوهش، نمی توانید یک سیب از روی زمین بردارید. نمی گذارد که یک سبد روی سر صاحب مغازه بگذارید و همه محتوای مغازه اش را بدزدید. این نکته ساده را همان ابتدا که بازی عرضه شده بود گیمرها پیدا کردند که بر آزادی بالای این عنوان صحه می گذارد.

این نکته شاید مهم ترین ارزشی باشد که یک بازی ویدیویی را از دیگر رسانه ها تمیز می دارد. شما را دعوت می کند تا به شیوه خودتان، سرزمین پر ماجرایش را زیر و رو کنید و اجازه می دهد تا نحوه بازی کردن تان را پیدا و تعریف کنید.

از این منظر، اسکایریم آخرین نقطه عطف سه دهه تلاش مداوم برای توسعه بازی های ویدیویی و اوج گرفتن شان بوده است. از 3D Monster Maze و Elite و Mercenary گرفته تا Ultima Underwood و اولین The Elder Scrolls، فکر می کنم اسکایریم احتمالا بهترین بیان پتانسیل هایش را میان همه بازی های ویدیویی دارد. و این را یک طرفدار فال آوت می گوید که از گابلین و اژدها متنفر است. جدا از عناصر فانتزی ژانر، اسکایریم بهترین طراحی بازی کنسولی نسل پیش است.

پیروزی اسکایریم فراتر از یک شعف و خوشحالی ساده است. آینده ای را در آن می بینیم که قهرمان فعلی اش اسکایریم است. در بسیاری از بازی های موفق و تحسین شده نسل قبل، ایده «خب بعدش چی؟» کاملا نمایان است. بازی ها با شیب تندی به سمت برابری با فیلم ها و سریال ها حرکت می کنند. سوالی که به ندرت پرسیده شده این است: با چه هدفی؟

قرار است به کدام جهت حرکت کنیم؟ به جایی برسیم که انسان های مجازی مثل نمونه های واقعی شان ظاهر و احساس داشته باشند؟ رسیدن به جایی که بازی ها به اندازه ادبیات، تئاتر، فیلم و سریال خوب باشند؟ برای من چنین چیزی آرزوی توخالی است.

در اسکایریم، ما چیزی را داریم که به مراتب هیجان انگیزتر است؛ میل به ساخت دنیایی با چشم اندازی از واقعیت. ایده این بوده که دنیای بازی، جایی است برای زندگی کردن، نه جایی برای روایت یک داستان. مهم تر از همه، خلق داستان را ارزشمندتر از روایت داستان جلوه می دهد.

سفر من در سراسر اسکایریم، خاص خود من است و بر اساس کوئست های انتخاب شده و نحوه بازی کردن ام با کاراکتر اصلی بنا شده. عمده داستان های از پیش تعیین شده بی ربط هستند، به ندرت ساختاری برای گیم پلی ایجاد می کنند تا من به کاراکتری که می خواهم برسم و رسیدن به آن کاراکتر، پاداش اصلی است.

من واقعا اهمیتی به سیاست های محلی یا دلیل وجود دراگون های بی شمار و حتی ماجراهای احساسی ساید-کوئست محور نمی دهم. Night Mother و Thieves Guild را کاری ندارم، فقط ماموریت های شان را انجام دادم تا برای داستان اسکایریم خودم، آن پاداش ها و غنائم را به دست آورم.

همان داستانی که در آن، به غارهای ناشناخته می روم و همه غارت گران حاضر در آن را می کشم، بدون آنکه کسی بفهمد من آنجا بوده ام. دست آخر هم هر چه غنیمت پیدا کنم برای خودم بر می دارم.

از گذشته تا به امروز بازی های ویدیویی جهان باز بسیاری عرضه شده اند که جزئیات بیشتری نسبت به اسکایریم ارائه می دهند اما به ندرت عمقی به اندازه اسکایریم پیدا کرده اند.

می دانم که نسبت به اغلب بازیکن ها، رویکرد متفاوتی نسبت به بازی های بتسدا دارم. در ابتدای هر کدام شان، سه هدف کلی دارم: در مخفی کاری مهارت پیدا کنم، خانه بگیرم و خانه را با اشیاء مختلف آراسته کنم.

این سه هدف برای من کافی است تا ساعت ها زمان صرف بازی کنم و حتی از ماموریتی برای نجات پدرم و یا حفظ منطقه از آشوب های قومی قبیله و نیروهای ماوراء الطبیعه هم عامل محرک قوی تری هستند.

درست یا غلط، فکر می کنم این ها اهدافی است که فقط یک بازی ویدیویی می تواند برآورده اش کند و انجام آن ها پاداشی ارائه می دهد که فقط در بازی های ویدیویی می توان دید. به من این شوق را می دهند تا با انگیزه بالا به سراغ اهداف بروم و آن ها را نه مثل یک نشانه روی نقشه که باید تیک بخورد، بلکه به عنوان پاداشی ارزشمند که در انتظارم است ببینم. این پاداش می تواند یک قطعه جواهر گران بها، یک سلاح درجه یک یا حتی یک نوشته ناب باشد که دنیای بازی را بهتر و واضح تر توضیح می دهد. و چنین مسئله ای، گشت و گذار در بازی های بتسدا را ارزشمند می سازد.

وقتی که زمینه داستان را از طراحی تعاملی جدا کنید، می توانید عمق حقیقی احتمالات را در کارهای بتسدا و البته سطحی بودن دیگر بازی ها را ببینید. بازی های اندکی هستند که پایه و اساسی به پختگی دنیاهای بازی های نقش آفرینی و جهان باز بتسدا داشته باشند و دشوار است که یک بازی مخفی کاری نسل قبل را بخواهیم با این معیارها پیدا کنیم.

صرف نظر از نحوه اجرای و پیاده سازی، اسکایریم در زمینه طراحی بازی و ارائه داستانی تک نفره، یک پیشروی کامل است. اگر نسخه بعدی این بازی، در هر دورانی که می خواهد باشد، همان مسیر اسکایریم را دنبال نکند، بهتر است عنصرهایی جذاب و داستانی احساسی داشته باشد تا فکر نکنم که از کار کم گذاشته شده.

The post appeared first on .

چرا اسکایریم پس از 5 سال همچنان بازی ویدیویی جذابی است؟

چرا گوگل کروم بوک جدیدی معرفی نکرده است؟

چرا گوگل کروم بوک جدیدی معرفی نکرده است؟

حراج های ویژه «جمعه سیاه» و «دوشنبه سایبری» از بهترین فرصت های جذب مصرف کننده و فروش بیشتر برای کمپانی های مختلف بوده و تخفیفات ویژه کریسمس نیز دنباله روی این ترفند فروش خواهد بود.

شرکت های بزرگ مانند گوگل، مایکروسافت و اپل جدیدترین و بزرگترین محصولاتشان را در این بازه زمانی پیش روی مشتریان قرار داده اند.

مایکروسافت کامپیوتر سرفس استودیوی جذاب و مدل جدید لپ تاپ سرفس بوک را در کنار خانواده اکس باکس و محصولات گسترده اش در اختیار کاربران قرار داده است؛ از طرفی اپل نیز با آیفون 7 و سری جدید مک بوک پرو به استقبال تعطیلات می رود.

در این بین گوگل رویکرد متفاوتی نسبت به سال های قبل در نظر گرفته است؛ محصولات جدید اهالی مانتن ویو مانند موبایل پیکسل، دستیار خانگی گوگل و هدست واقعیت مجازی Daydream مجموعه جدیدی از محصولاتی است که در مقابل دیدگان مشتری قرار می گیرد.

ولی امسال جای یکی از محصولات پرطرفدار سال گذشته خالی است؛ کروم بوک گوگل. موسسه آماری IDC ابتدای سال جاری میلادی اعلام کرد میزان فروش کروم بوک ها در بازه زمانی کریسمس و ماه های نخست سال، از مک بوک های اپل بیشتر بوده است.

اما چرا امسال شاهد عرضه مدل جدیدی از کروم بوک های گوگل نبودیم؟

همانطور که می دانید، چندی پیش گوگل امکان بهره مندی اپلیکیشن های پرطرفدار اندروید را برای کروم بوک به ارمغان آورد؛ مسئله ای که بدون شک پتانسیل بی نظیری برای استقبال بیشتر از آنها ایجاد می کند.

اما گوگل پلی برای کروم بوک، در بهترین حالت فقط در اختیار سه مدل از این لپ تاپ ها قرار گرفت و چهار مدل جدید دیگر نیز با استفاده از نسخه توسعه دهنده سیستم عامل کروم به آن دسترسی دارند. بنابراین می توان دریافت که عرضه حداقل یک کروم بوک جدید ضروری به نظر می رسد.

با اشاره به همراهی دست و پا شکسته اپلیکیشن های اندروید و کروم بوک، استفاده از فرصت مناسب جهت ادغام و همگام سازی کامل این دو، یکی از دلایل احتمالی گوگل در این رابطه است.

گفته می شود دستگاه بعدی پیکسل با ارائه سیستم عاملی هیبرید (کروم OS / اندروید) سال آینده میلادی روانه بازار خواهد شد و احتمالاً همین دلیل اصلی سکوت گوگل در ماه های اخیر محسوب می شود.

چندی پیش یکی از مدیران گوگل اذعان کرد برنامه های ویژه ای برای کروم بوک دارند و البته از بهترین فرصت ممکن برای عرضه ی آن استفاده خواهند نمود. با این تفاسیر احتمالاً رویداد اختصاصی I/O گوگل در بهار سال آینده، به معرفی یک یا چند مدل کروم بوک جدید اختصاص خواهد داشت.

نظر شما چیست؟ آیا گوگل کروم بوک ها را با سیستم عاملی بهینه شده متحول خواهد ساخت؟

The post appeared first on .

چرا گوگل کروم بوک جدیدی معرفی نکرده است؟

چرا خودرو در ایران گران است؟

چرا خودرو در ایران گران است؟

با مقایسه اعداد و ارقام مربوط به میانگین درآمد در کشورمان و سایر کشورهای دیگر جهان و تناسب بستن میان قیمت خودروها در ایران و جهان به راحتی می توان دریافت که خودرو در ایران کالایی گران قیمت و دور از دسترس است و سالانه ایرانیان بخش قابل توجهی از در آمد خود را صرف خرید خودرو می کنند.

این موضوع با توجه به نیرو کار ارزان معمولا به شکل یک تضاد عجیب خود را نشان می دهد. به خصوص در مورد خودروهای تولید داخل همواره این پرسش مطرح می شود که علیرغم قدیمی بودن تکنولوژی خودروها و ارزان بودن نیروی کار، چرا قیمت تمام شده خودرو ها بالاتر از توان مالی عمده مشتریان است.

برای مثال حتی در مورد خودرو بسیار ساده و ارزان قیمتی نظیر پراید می توان گفت که قیمت حدود 20 میلیون تومانی این خودرو، معادل حداقل ده ماه پس انداز فردی با حقوق 2 میلیون تومان است.

اما در بسیاری از کشورها با پس انداز 10 ماهه حقوق میتوان به خودروهایی بسیار بهتر از پراید دست یافت، در واقع پرایدی که در ایران یک خودرو حداقلی به حساب می آید نسبت به سطح درآمد از تویوتاهای نظیر کرولا در بسیاری از کشورهای جهان گران قیمت تر و دور از دسترس تر است.

طبیعتا با گران تر شدن خودروها و تغییر روند از پراید و پژو به سمت خودروهای مونتاژی و وارداتی شاهد تشدید این شرایط نیز خواهیم بود.

کار به جایی می رسد که یک خودرو 200 میلیون تومانی بسیار معمولی (مانند تویوتا کمری که خودرو قشر متوسط در جوامع پیشرفته محسوب می شود) در ایران به قیمت پس انداز 100 ماه (بیش از هشت سال) فردی با حقوق 2 میلیون تومان تمام خواهد شد.

اما با چنین پس اندازی در سایر کشورها می توان به راحتی مدل های رنج متوسط فراری رولزرویس یا لامبورگینی را خریداری کرد.

با رد شدن از ارقام یک میلیارد تومان در ایران شرایط به گونه ای تغییر پیدا می کند که شاید نتوان در جهان غرب معادلی برای خودرویی هم ارزش یافت!

در واقع حتی نمونه های بسیار خاص لامبورگینی یا بوگاتی با قیمت های چند میلیون دلاری نیز در چنین قیاسی در مقابل خودروهای معمولی چند میلیاردی موجود در ایران ارزان قیمت تر تمام می شوند.

برای مثال در صورتی که قیمت یک بوگاتی شیرون را 2 میلیون دلار در نظر بگیریم و حقوق متعادل در کشوری مثل آمریکا را 5000 دلار در ماه، به عدد 400 ماه پس انداز خواهیم رسید.

اما در ایران با پس انداز 400 ماه شخصی با در آمد میانگین 2 میلیون تومان، به رقم 800 میلیون تومان می رسیم که شاید برای یک خرید یک ب ام و 650 دست دوم نیز کافی نباشد.

بنابراین به شکل کلی می توان گفت که نه تنها خودروهای لوکس وارداتی، بلکه حتی ماشین های قدیمی ساخت داخل نیز در ایران بسیار گران قیمت هستند و به همین دلیل نیز بر خلاف بسیاری از کشورهای جهان، خودرو در ایران کالایی سرمایه ای محسوب می شود.

ریشه این مشکل اما به چند کاستی بزرگ در صنعت خودروسازی کشورمان باز می گردد.

خودروسازان همواره از بالا بودن نرخ بهره بانکی و گران قیمت بودن منابع مالی گله مند هستند. در واقع اگر نرخ بهره بانکی بیش از 15 درصدی در ایران را با نرخ بهره 1 یا 2 درصدی در کشورهای غربی مقایسه کنید، می توان گفت که این گلایه چندان هم ناصحیح نیست.

هرچند خودروسازان و حتی شرکت های وارد کننده در سال های اخیر خود نیز به فعالیت های بانکداری روی آورده اند و به جای گرفتن وام های کلان با سود زیاد از بانک ها، خود با پیش فروش خودرو نسبت به جمع آوری منابع مالی لازم و دادن سود و بهره به خریداران اقدام می کنند و حتی شاید مانند بانک ها از این مسئله سود هم ببرند.

اما در مجموع می توان گفت که به سبب پایین بودن نرخ بهره بانکی و تورم در کشورهای پیشرفته، حاشیه سود خودروسازان و صنعت در این مناطق نیز ناچیز است و در مورد بسیاری از شرکت های خودروساز رقمی کمتر از 7 درصد را شامل می شود.

اما در ایران با توجه به تورم + 10 درصدی سالانه و نرخ بالای بهره بانکی، خودروسازان نیز ناچارند تا سود های +20 درصدی را بر روی محصولات خود اعمال کنند تا در پایان سال با زیان انباشه مواجه نشوند، پر واضح است که در شرایطی که سود فروش از نرخ تورم کمتر باشد، برآیند مالی شرکت در پایان سال منفی خواهد بود.

در کنار این موضوع، اما نرخ عوارض و مالیات های دریافتی بر روی هر خودرو رقم قابل توجهی است، برای مثال مدیران سابق سایپا بارها اعلام کرده اند که حدود 5 یا 6 میلیون تومان از قیمت تمام شده حدود 20 میلیون تومانی پراید صرف عوارض مربوط به شماره گذاری، مالیات، سود بهره های بانکی و …می شود و سهم خودروسازان از قیمت نهایی خودروها چندان قابل توجه نیست.

فارغ از این دو عامل مالی، باید به هزینه های بالای ناشی از سوئ مدیریت و نیروی مازاد کار نیز اشاره کرده که در واقع پاشنه آشیل صنعت خودرو کشورمان در مقایسه با خودروسازان بزرگ محسوب می شود.

براساس بر آورد های مختلف، ایران خودرو و سایپا با نیروی مازادی بین 30 تا 60 درصد مواجه هستند، به عبارت ساده تر حداقل حدود نیمی از کارکنان (کارگران و کارمندان) این دو شرکت حقوقی بی حاصل دریافت می کنند و بود و نبودشان در پروسه تولید تاثیر مثبتی ندارد.

براساس یک تحقیق بازدهی خودروسازان کره ای از نظر نیروی کاری حدود 60 درصد بیشتر از خودروسازان ایرانی است.

مسلما چنین بهره وری پایینی برای هر شرکتی در بازار رقابتی بسیار سنگین تمام خواهد شد اما از آنجا که یکی از مهمترین اهداف وجود صنعت خودروسازی در ایران، اشتغال زایی عنوان می شود، ایران خودرو و سایپا در این زمینه عملکرد درخشانی را از خود نشان داده اند و دولت نیز برای حفظ شغل های موجود از اعمال فشار بیشتر بر روی این دو شرکت خودداری می کند.

البته مشکل بهره وری و سوء مدیریت تنها به این دو شرکت و تعداد بالای نیروی مازادشان محدود نمی شود و از نظر مالی و مدیریت منابع پولی و سرمایه ای نیز هر دو کمپانی با مشکلات عدیده ای مواجهند که ریشه در ساختار سیاسی و دولتی آن ها دارد.

بدین ترتیب است که هر دو خودروساز بزرگ کشورمان علیرغم دریافت حاشیه سود قابل توجه و نبود بازار رقابتی، عملا زیان ده ظاهر می شوند و هر ساله چند هزار میلیارد تومان زیان انباشه را به سهامداران تحویل می دهند.

در واقع بازی خودروسازی دولتی در ایران به یک پروسه بازنده- بازنده تبدیل شده است که نه به نفع مشتریان تمام می شود و نه خودروسازان می توانند از نتایج این گران فروشی (در مقایسه با قیمت جهانی خودرو) بهره ای ببرند.

در چنین شرایطی شاید برایتان این سوال مطرح باشد که آیا در چنین معادله عجیب و غریبی برنده ای هم وجود دارد؟

پاسخ مثبت است، شرکت های قطعه سازی که سالانه با تیراژ مافوق تصور صد ها هزار واحد قطعات قدیمی با تکنولوژی پایین را در بازار غیر رقابتی به فروش می رسانند، از مهمترین برندگان هستند.

انبوهی از کارمندان، کارگران و مدیرانی که به شکل مازاد به سیستم صنعت خودرو تزریق شده اند نیز برندگان دیگری هستند که شغلی کم حاشیه با درآمدی نسبتا مناسب را بدست آورده اند.

در زمینه خدمات پس از فروش نیز به دلیل تولید خودروهای معیوب و بی کیفیت، هزاران مکانیک، قطعه فروش، باتری ساز و …. به نان و نوایی می رسند که در صورت تولید خودروهای با کیفیت از آن بی نصیب می ماندند.

mercedes-amg-expands-v12-engine-2

پس در مجموع می توان مهمترین برندگان صنعت خودرو را عده ای معدود (در خوشبینانه ترین حالت 2 میلیون نفر) دانست که به واسطه شرایط فعلی کاسبی می کنند ولی در واقعیت قیمت اشتغال آفرینی برای این عده را حدود 78 میلیون نفر دیگر از جمعیت ایران می پردازند که ناچار به استفاده از خودروهای قدیمی، نا امن و بی کیفیتند.

The post appeared first on .

چرا خودرو در ایران گران است؟

چرا شارژدهی باتری مک بوک پرو 2016 نسبت به قبل بهبود نیافته است؟

چرا شارژدهی باتری مک بوک پرو 2016 نسبت به قبل بهبود نیافته است؟

هیچکس پیدا نمی شود که از باتری قوی تر بدش بیاید، اما آنهایی که انتظار داشتند مک بوک پروی جدید اپل طول عمر باتری بیشتری نسبت به مدل های قبلی داشته باشد، پس از معرفی آن کمی ناامید شدند.

اهالی کوپرتینو شارژدهی 10 ساعته را برای مک بوک پرو 2016 اعلام کرده اند، که این موضوع در مدل های 13 و 15 اینچی تفاوتی ندارد. اگرچه این رقم برای لپ تاپی با پردازنده چهار هسته ای قدرتمند کاملاً معقول است، اما مک بوک پروی قبلی نیز 9 تا 10 ساعت دوام می آورد.

به نظر می رسد به خاطر باریک تر بودن نسل جدید لپ تاپ های مورد بحث، باتری کوچک تری داخل آن جای گرفته و این موضوع کاملاً صحت دارد. چون در مک بوک پرو 2015 شاهد به کار گیری باتری 99.5 وات-ساعتی بودیم اما این رقم در مک بوک پرو 15 اینچی 2016 به 76.0 وات-ساعت رسیده.

شاید اگر اپل از همان باتری قبلی استفاده می کرد، به خاطر افزایش بهره وری سخت افزار کنونی به طول عمر حدود 12 ساعتی در نسل جدید دست می یافتیم، و قطعاً مهندسین شرکت مذکور از عهده چنین کاری بر می آمدند، اما نکته اصلی در این است که این کمپانی برای یکی دو سال آینده کمی دست خودش را باز گذاشته.

طبق قوانین موجود بین المللی، حمل لپ تاپی با ظرفیت باتری بیش از 100 وات-ساعت در خطوط هوایی و پروازها ممنوع است. در واقع مسافرین فقط می توانند دیوایس هایی با باتری داخلی تا 100 وات-ساعت و باتری های همراه تا 160 وات-ساعت را همراه خود به داخل هواپیما ببرند.

به همین دلیل اپل تصمیم گرفته فعلاً به همین میزان شارژدهی 10 ساعته قناعت کند و سپس در سال های آتی با کسب توانایی کوچک تر کردن باتری، افزایش ظرفیت و ارتقاء بهره وری سخت افزاری، بتواند قبل از رسیدن به مرز 100 وات-ساعت شارژدهی محصولاتش را افزایش دهد.

The post appeared first on .

چرا شارژدهی باتری مک بوک پرو 2016 نسبت به قبل بهبود نیافته است؟

هیچکس پیدا نمی شود که از باتری قوی تر بدش بیاید، اما آنهایی که انتظار داشتند مک بوک پروی جدید اپل طول عمر باتری بیشتری نسبت به مدل های قبلی داشته باشد، پس از معرفی آن کمی ناامید شدند.

اهالی کوپرتینو شارژدهی 10 ساعته را برای مک بوک پرو 2016 اعلام کرده اند، که این موضوع در مدل های 13 و 15 اینچی تفاوتی ندارد. اگرچه این رقم برای لپ تاپی با پردازنده چهار هسته ای قدرتمند کاملاً معقول است، اما مک بوک پروی قبلی نیز 9 تا 10 ساعت دوام می آورد.

به نظر می رسد به خاطر باریک تر بودن نسل جدید لپ تاپ های مورد بحث، باتری کوچک تری داخل آن جای گرفته و این موضوع کاملاً صحت دارد. چون در مک بوک پرو 2015 شاهد به کار گیری باتری 99.5 وات-ساعتی بودیم اما این رقم در مک بوک پرو 15 اینچی 2016 به 76.0 وات-ساعت رسیده.

شاید اگر اپل از همان باتری قبلی استفاده می کرد، به خاطر افزایش بهره وری سخت افزار کنونی به طول عمر حدود 12 ساعتی در نسل جدید دست می یافتیم، و قطعاً مهندسین شرکت مذکور از عهده چنین کاری بر می آمدند، اما نکته اصلی در این است که این کمپانی برای یکی دو سال آینده کمی دست خودش را باز گذاشته.

طبق قوانین موجود بین المللی، حمل لپ تاپی با ظرفیت باتری بیش از 100 وات-ساعت در خطوط هوایی و پروازها ممنوع است. در واقع مسافرین فقط می توانند دیوایس هایی با باتری داخلی تا 100 وات-ساعت و باتری های همراه تا 160 وات-ساعت را همراه خود به داخل هواپیما ببرند.

به همین دلیل اپل تصمیم گرفته فعلاً به همین میزان شارژدهی 10 ساعته قناعت کند و سپس در سال های آتی با کسب توانایی کوچک تر کردن باتری، افزایش ظرفیت و ارتقاء بهره وری سخت افزاری، بتواند قبل از رسیدن به مرز 100 وات-ساعت شارژدهی محصولاتش را افزایش دهد.

The post appeared first on .

چرا شارژدهی باتری مک بوک پرو 2016 نسبت به قبل بهبود نیافته است؟