نقد و بررسی Tyranny

 

نقد و بررسی Tyranny

“به قلم سید مهدی میرشاهدهی”

این نقد براساس نسخه ارسالی سازندگان برای سایت پردیس‌گیم نوشته شده است.

در سرزمینی دور همگی به خوبی و خوشی زندگی می‌کردند تا اینکه شیاطین بدون هیچ‌دلیلی تصمیم گرفتند به این سرزمین حمله کرده و آن را ویران کنند. اما طبق افسانه‌ها شخصی از میان مردم برخواسته و با قدرتی که از طرف خدایان به وی داده شده شیاطین را نابود می‌کند. و باز هم بدون هیچ دلیلی نقش این به اصطلاح Chosen One را ما گیمرها ایفا می‌کنیم. شخصیت ما ناگهان از کسی که حتی مرگش برای کسی اهمیت ندارد،‌ تبدیل به می‌شود یه یکی از مهم‌ترین اشخاص دنیا! این قضیه بارها و بارها در بازی‌های مختلف به اشکال مختلف تکرار شده و به نوعی کلیشه تبدیل شده است. و خنده‌دار است که همین Choosen One در طول سفرهایش به یک کیمیاگر ساده برخورد می‌کند و این کیمیاگر به او می‌گوید:”ای قهرمان! برایم 5 گل نیلوفر آبی پیدا کن که بتوانم یک معجون درست کنم” و شخصیت ما نیز باید نجات دنیا را رها کند و درخواست او را انجام دهد که چه؟ که سازندگان بازی بگویند بازی ما فلان ساعت گیم پلی دارد! اما استودیوی Obsidian با Tyranny سعی کرده – و خوشحالم که می‌توانم بگویم موفق شده – که از این کلیشه‌های همیشگی دور شده و متفاوت باشد.

 

به محض شروع بخش اصلی بازی با این صحنه رو‌به‌رو می‌شوید. خود حدس بزنید قرار است تا انتهای بازی چقدر خون ریخته شود.

Tyranny در یک دنیای فانتزی و در زمانی بین عصر برنز و عصر آهن جریان دارد. بیش از 400 سال است که ارتش Kyros به تسخیر کل دنیای شناخته‌شده مشغول است تا نظم و قانون وضع شده توسط Kyros را بر آن حکم‌فرما کند. هیچ‌کس یارای مقابله با نیروهای Kyros را ندارد؛ حتی اشخاص قدرتمندی که به آن‌ها Archon گفته می‌شود نیز مجبور به زانو زدن در مقابل او شده‌ و به او خدمت می‌کنند. یکی از این Archonها دست راست Kyros و “آرکان عدالت” (Archon Of Justice) یعنی Tunon است. او گروه Fatebinders را تاسیس کرده و وظیفه‌ی اصلی Fatebinderها نیز برقراری قوانین وضع شده توسط Kyros و اطمینان حاصل کردن از اجرای این قوانین است. شخصیت اصلی بازی نیز یک Fatebinder است.

مقدمه‌ی داستان Tyranny در سال 428 (طبق تقویمی که شخص Kyros ابداع کرده) شروع می‌شود. Tiers تنها سرزمینی است که هنوز به تسخیر Kyros درنیامده. دو نفر از Archonها بر سر تصاحب افتخار تسخیر Tiers با یکدیگر رقابت دارند. Graven Ash که “آرکان جنگ‌ها”(Archon Of Wars) است و گروه Disfavored را رهبری می‌کند. و Voices Of Nerat  که “آرکان رازها”(Archon Of Sercrets) است و رهبری Scarlet Chrous را برعهده دارد.  Disfavored یک گروه زبده است که افراد خیلی زیادی ندارد اما بر اساس نظم اداره می‌شود و تا به حال در نبردی شکست نخورده است و در مقابل Scarlet Chrous افراد زیادی دارد و بر آن هرج و مرج حکم‌فرماست. شخصیت اصلی بازی نیز مأموریت دارد که در تسخیر Tiers شرکت کرده و اختلافات بین Scarlet Chrous و Disfavored را حل کند.

تسخیر  Tiers و حل اختلافات بین دو گروه در مقدمه‌ی بازی به شکل یک بازی Choose Your Own Adventure انجام می‌شود. برای مثال Scarlet Chrous برای مسموم کردن اهالی شهری که آن را محاصره کرده‌اید در منبع آب آن شهر سم میریزند و برخی از افراد Disfavored ندانسته از این آب خورده و مسموم می‌شوند. شما می‌توانید نیروهای Scarlet Chrous که مسئول مسموم کردن چاه بوده‌اند را مجازات کنید و یا به نفع آن‌ها داوری کنید. تصمیمات شما در مقدمه به بازی اصلی منتقل شده و در روابط شما با گروه‌ها و شخصیت‌های مختلف تاثیر دارد. برای مثال بخاطر تصمیمات من در مقدمه، اوایل بازی از من با نام Queen Slayer یاد می‌شد.

داستان اصلی بازی در سال 431 شروع می‌شود. کل Tiers به تسخیر Kyros درآمده اما ناگهان مردمان Vendrien’s Well دست به شورش می‌زنند و Graven Ash و Voices Of Nerat نیز به دلیل اختلافاتی که با یکدیگر دارند در سرکوب کردن این شورش و  تسخیر دوباره‌ی Vendrien’s Wll ناتوانند. این موضوع باعث باعث عصبانیت Kyros شده و به همین دلیل شخصیت اصلی بازی همراه با یک Edict (نوعی جادوی فوق‌العاده قدرتمند که  می‌تواند باعث ایجاد زلزله،طوفان و یا حتی آتش گرفتن یک منطقه شود و البته  تنها Kyros توانایی نازل کردن آن را دارد. Fatebinderها مسئول خواندن Edictها هستند.) به Vendrien’s Well فرستاده می‌شود تا پیغام Kyros را به  به آن‌ها برساند:”شورشیان را سرکوب کنید یا خود همراه آن‌ها بمیرید”.

 

معرفی میکنم… Tunon The Archon Of Justice

حال مسئولیت Fatebinder است که اختلافات بین Voices Of Nerat و Graven Ash را حل کرده و Vendrien’s Well را تسخیر کند. اگر ظرف مدت 8 روز Vendrien’s Well تسخیر نشود Fatebinder موظف است تا Edict را بخواند و در این صورت مردم Vendrien’s Well همراه با Graven Ash و Voices Of Nerat و Disfavored و Scarlet Chorus و حتی خود Fatebinder همگی در آتش خشم Kyros خواهند سوخت. اما حل اختلافات میان Graven Ash و Voices Of Nerat به سادگی انجام نمی‌گیرد و تسخیر Vendrien’s Well تنها آغاز ماجراست… 

در بسیاری از عناوین نقش‌آفرینی(RPG) با داستان کلیشه‌ای خوب در مقابل بد روبرو هستیم اما شاید بتوان Tyranny را به جای خوب و بد تقابل هرج‌ومرج و آشوب با نظم دانست. Disfavored بر اساس نظم اداره می‌شود و تک تک اعضای آن حاضرند جان خود را برای فرمانده‌ی خود یعنی Graven Ash فدا کنند و در مقابل بر Scarlet Chorus قانون جنگل حاکم است و اعضای آن با کمال میل از کسی که آنقدر قدرتمند باشد که Voices Of Nerat را به قتل برساند، پیروی می‌کنند. متاسفانه در اغلب عناوین نقش‌آفرینی خوب و بد معنای ثابت و از پیش تعیین شده‌ای دارند اما Tyranny اینطور نیست. گروه‌ها و شخصیت‌های مختلف هر کدام نسبت به اعمال و انتخاب‌های شما واکنش‌های متفاوتی می‌دهند. در این عنوان سیستم اخلاقیات (Morality) جای خود را به  سیستم شهرت (Reputation) داده است؛ به این شکل که هر شخصیت و گروه دو نوار دارد. این نوارها برای گروه‌ها لطف (Favor) و خشم (Wrath) و برای همراهان شما وفاداری (Loyalty) و ترس (Fear) نام دارند.

همانطور که گفته شد خوب و بد مطلق در بازی وجود ندارد ممکن است که یکی از تصمیمات شما باعث شود تا وفاداری یکی از همراهانتان بیش‌تر شده اما در عوض باعث شود تا یکی دیگر از همراهنتان از شما بترسد. البته امکان اینکه هر دو نوار پر شوند و همراهانتان هم نسبت به شما وفادار بوده و هم از شما بترسند نیز وجود دارد. همین موضوع درباره‌ی گروه‌های مختلف و لطف و خشم آن‌ها نیز صدق می‌کند. بعد از اینکه این نوارها تا حد مشخصی پر شدند قابلیت‌های جدیدی را کسب می‌کنید که می‌توانید در جریان مبارزات بازی از آن‌ها استفاده کنید. برخی از این حرکات با همکاری همراهانتان انجام می‌شوند. برای مثال یکی از همراهانتان که Kills-In-Shadows نام دارد در صورتی که از شما بترسد می‌تواند در مبارزات از شما انرژی دریافت کند و مشت‌هایش را به زمین بکوبد، دشمنان هم بر اثر ضربه‌های او به هوا پرتاب شده و خسارت می‌بینند. این حرکات انیمیشن‌های خیلی خوبی نیز دارند و به نوعی مبارزات بازی را لذت‌‌بخش‌تر می‌کنند.

 

Kills-In-Shadows در حال کوبیدن مشت‌هایش به زمین

شاید بتوان بزرگ‌ترین مشکل Tyranny را گیم‌پلی و مبارزات آن دانست. تنوع پایین دشمنان، هوش مصنوعی ضعیف آنان، مشکلات کنترل همراهانتان و عدم وجود Friendly Fire روی هم رفته باعث شده که مبارزات بازی آنطور که انتظار می‌رفت دلچسب درنیامده و کیفیت پایینی داشته باشد. دشمنانتان تنوع پایینی دارند و سبک مبارزه‌ی بسیاری از آنان نیز یکسان است. هوش مصنوعی آن‌ها نیز تعریفی ندارد و برای مثال وقتی به جادوگرها و به طور کلی دشمنانی که آسیب‌پذیری بالایی دارند حمله می‌کنید، دشمنانی که قدرت دفاعی و جان بالایی دارند و به اصطلاح تانک هستند هیچ واکنشی برای دفاع از آنان نمی‌دهند.

هوش مصنوعی همراهان شما از دشمنان وضعیت بهتری دارد اما باز هم بی‌نقص نیست. همراهان شما از جادوها و توانایی‌های خود بدون اینکه به آن‌ها دستوری بدهید استفاده می‌کنند اما گاهی دستورات شما را اجرا نکرده و به همین دلیل احتمالا مجبور خواهید شد هوش مصنوعی همراهانتان را غیرفعال کنید. عدم وجود Friendly Fire (حتی در درجات سختی بالا) نیز باعث شده که مبارزات کم‌تر حالت تاکتیکی داشته و آسان شوند..

وجه تمایز گیم‌پلی Tyranny را با دیگر نقش‌آفرینی‌های کلاسیک می‌توان سیسنم پیش‌رفت آن دانست. برخلاف بقیه‌ی عناوین این سبک که شما در Tyranny کلاسی (Class) وجود ندارد و شما با استفاده از هرکدام از مهارت‌های خود توانایی بیش‌تری در آن پیدا می کنید. یعنی هر چه بیش‌تر از جادوهای توهم‌زا استفاده کنید، مهارت شما در استفاده از این جادو بیش‌تر می‌شود. بعد از ارتقای سطح (Level Up) می‌توانید یکی از خصوصیات کلی خود (مانند میزان سلامتی شما، میزان مقاومت در برابر جادوها، قدرت کلی حملات و …) را ارتقا دهید. همچنین می‌توانید یک قابلیت (Ability) جدید انتخاب کرده و یا قابلیت‌های قبلی خود را ارتقا دهید.

درخت قابلیت‌های (Skill Tree) بازی برای Barik

خوشبخانه Obsidian هر چقدر که در مبارزات کم‌کاری کرده، در داستان و روایت بازی، دیالوگ‌ها، شخصیت‌پردازی و تأثیر تصمیمات شما در بازی سنگ تمام گذاشته است.  بالاتر گفتم که بخش Conquest مانند یک بازی Choose Your Own Adventure است، اما باید بگویم که تنوع انتخابات و تاثیر آن‌ها بر داستان آنقدر رویایی و باور نکردنی است که حس می‌کنید در تمام بازی مشغول تجربه‌ی یک عنوان Choose Your Own Adventure هستید و هر انتخاب شما می‌تواند نتیجه‌‌ی متفاوتی داشته باشد. شخصیت‌پردازی همراهان شما در یک کلام فوق‌العاده است و هر کدام داستان و ماجرای خود را دارند که بعضا به یکدیگر نیز مربوط هستند. مثلا Kills-In-Shadows نفرت باورنکردنی‌ای از Disfavored دارد و می‌خواهد تک تک آن‌ها را بکشد و روابط او با Barik (یکی دیگر از همراهانتان که یکی از سربازان Disfavored است) دیدنی‌ است. هر چند متاسفانه کاملا از ظرفیت داستانی همراهانتان استفاده نشده و مأموریتی(Quest) مربوط به خود ندارند.

برای مثال Barik طی حوادثی (که در بازی توضیح داده می‌شود و در حوصله‌ی این مقاله نمی‌گنجد) در زره خود گیر کرده است، اما او یک مأموریت شخصی ندارد که در آن بتوانید این زره را از او جدا کنید. این مأموریت‌ها می‌توانستند روابط میان شخصیت اصلی با همراهان یا حتی روابط بین همراهانتان را عمیق‌تر بررسی کنند و باعث تأسف است که در بازی وجود ندارند. البته متأسفانه بازی از لحاظ داستانی نیز در ACT پایانی افت می‌کند و بازی به نوعی حس نیمه‌تمام بودن می‌دهد. درست هنگامی که یک سری امکانات جدید برای شما آزاد شده و داستان بازی به هیجان‌انگیزترین بخش خود می‌رسد، ناگهان با پایان بازی رو‌به‌رو می‌شوید که اصلا راضی‌کننده نیست و داد می‌زند منتظر Tyranny 2  بمانید. 

بازبینی تصویری:

 

نامه‌نگاری‌های شما با یک Fatebinder دیگر یکی از جالب‌ترین بخش‌های بازی برای من بود و دوست دارم یکی از جمله‌های نامه‌ها را نقل‌‌قول کنم:” Edictها بزرگ‌ترین سلاح Kyros نیستند. بزرگ‌ترین سلاح او توانایی او در دادن طنایی به ماست که ما با اختیار خود از آن برای دار زدن خودمان استفاده می‌کنیم”.

 

دنیای Tyranny یک دنیای بی‌نهایت خشن و بی‌رحم است و خیلی اوقات دیالوگ‌ها به شدت شما را تحت تأثیر قرار می‌دهند. “لطفا…بچه‌های من داخل هستند… اگر می‌بایست من را بکشید، این کار را اینجا انجام دهید. به دور از آن‌ها”.

 

گرافیک هنری بازی فوق‌العاده است. به اجساد و ابزارآلات جنگی در پس‌زمینه نگاه کنید…

 

یکی از همراهان مورد علاقه‌ی من که Kills-In-Shadows نام دارد. واکنش‌های او نسبت به بدرفتاری‌های شما با نژادش دیدنی است…

 

یکی دیگر از بخش‌های جالب بازی، مواقعی است که باید بین دو نفر یا دو گروه داوری کنید. این بخش‌ها به خوبی نفوذ و قدرت Fatebinder در دنیای بازی را نشان می‌دهند. در اینجا مردم روستا معتقدند موجودی که بر روی زمین است یک انسان را کشته اما خود او می‌گوید خون روی بدنش خون یک گراز است. به نظر شما حق با کیست؟ هر تصمیمی که میگیرد حواستان به Kills-In-Shadows نیز باشد…

 

این مکان قلعه و پناهگاه شما به حساب می‌آید و در داستان بازی نقش مهمی دارد…

نکات مثبت

داستان و روایت فوق‌العاده

Lore و World Building عالی

تأثیر باورنکردنی تصمیمات و انتخاب‌های شما در بازی

شخصیت‌پردازی و پیش‌زمینه‌ی داستانی Archonها و همراهان شما

ارزش تکرار بالا

گرافیک هنری چشم‌نواز

نکات منفی

هوش مصنوعی ضعیف

مبارزات بازی راضی‌کننده نیستند

پایان ضعیف

سخن آخر

Tyranny حتی با وجود پایان ضعیفش بدون شک یکی از بهترین‌ داستان و روایات نسل هشتم را دارد. تأثیر تصمیمات و انتخاب‌های شما و ارزش تکرار بازی آنقدر بالاست که باورکردنی نیست و اگر گیم‌پلی و پایان بهتری داشت به جرات می‌گویم می‌شد از آن به عنوان یکی از بهترین بازی‌های ساخته‌شده تا به امروز در ژانر نقش آفرینی یاد کرد. با این حال اگر به سبک نقش‌آفرینی علاقه دارید و از کلیشه‌های همیشگی این سبک خسته شده‌اید، توصیه می‌کنم به هیج‌وجه تجربه‌ی Tyranny را از دست ندهید.

Verdict

Even with its medicore ending, Tyranny has easily one of the best stories and narrations among the other games in the 8th generation of gaming.With its choices being heavily effective and the game being worthy to be played times after times, I could only say that with the proper combat system and a satisfying ending, the game could’ve become one the best games that has ever been created in the RPG genre. If you’re looking for a fine RPG and you’re sick of the usual cliché, be sure not to miss Tyranny.

Pros

Outstanding story and narration
Perfect lore and world building
Your choices through the game are heavily effective
Characterizations and the background
The “Archons” and your companions
Highly worth to be replayed
Beautiful graphics

Cons

Weak AI
The combat is not satisfying
Mediocre ending

Score: 8.5 Out Of 10

نقد و بررسی Tyranny