Prey: میراث شایسته Bioshock و Dishonored

Prey: میراث شایسته Bioshock و Dishonored

“به قلم David Houghton از وب‌سایت Gamesradar”

بایوشاک هیچ‌گاه تمام آن چیزی که پتانسیلش را داشت، ارائه نکرد، در واقع نمی‌توانست، چرا که بازی‌هایی همچون بایوشاک (که به شدت نادر هستند) در زمان ورودشان به دنیای‌بازی، کوهی از نوآوری‌ها را با خود به همراه آورده و دنیایی کاملا جدید را پایه‌ریزی می‌کنند و آن را با سبکی کاملا جدید ارائه می‌دهند. هر نقطه‌ی این عناوین مملو از نوآوری‌ها و زیبایی‌هاییست که مانندشان را در عناوین دیگر ندیده‌ بوده‌ایم. به همین خاطر است که سازندگان این‌جور عناوین نمی‌توانند بسیاری از ایده‌های خود را در بازی جای بدهند، و این مسئله ناراحت‌کننده‌ای است.

در حین تجربه سری بایوشاک می‌توانید متوجه شوید که جهان بازی با وجود تعداد فوق‌العاده زیادِ محتوای شگفت‌آوری که دارد، باز هم پتانسیل گسترده شدن را داشته و چه ایده‌ های بسیاری که می‌توانستند از این جهان جان بگیرند. این اتفاق اما نیافتاد. حتی با وجود این‌ که ما شاهد سه نسخه کاملا متفاوت از بایوشاک بودیم. اما حالا، عنوانی جدید در راه است که بسیاری از ایده‌هایی که در حین تجربه بایوشاک آرزوی عملی شدنشان را داشتیم، برایمان قابل تجربه می‌کند.

این عنوان “Prey” نام دارد و نه به دست “کن لوین”، بلکه توسط “آستن وینگ” (Austin wing) کارگردانی می‌شود. بازیسازی که در کارنامه خود تجربه کار بر روی سری موفق Dishonored را داراست. Arkane نام استودیویی است که وظیفه ساخت Prey را بر عهده دارد. آن‌ها سازندگان یکی از نوآورانه ترین عناوین نسل هفت هستند، عنوانی با نام Dishonored که نسخه دوم آن نیز پس از انتشار توانست راه پیروزمندانه نسخه اول را ادامه دهد. جدا از آن، این را هم مد نظر داشته باشید که Arkaneهمان استودیویی است که Valve با همکاری آن در حال ساخت پروژه‌ای کنسل شده با نام Half-Life 3 بود.

بگزارید کلیت موضوع را برایتان خلاصه کنم: Prey قرار است عنوانی باشد در دنیایی عجیب و جدید، با محتوایی منظم که البته روند آن به شیوه خطی ادامه پیدا نمی‌کند. شما شخصی هستید که در یک کابوس بسیار عجیب گیر افتاده‌اید و اگر قصد زنده ماندن و پی بردن به رازهای این کابوس را دارید باید چالش‌های بسیاری را پشت سر بگذارید. Prey تمام آن‌ چیزی که یک عنوان شوتر به آن نیاز دارد را داراست. آزادی‌ای که شما برای پی بردن روند بازی در اختیار دارید برای عنوانی در این سبک شگفت‌آور است. همانند Dishonored ما شاهد عناصر “نقش‌آفرینی” (RPG) در بازی هستیم، اما این‌ ویژگی‌ها این بار بهتر و حرفه‌ای‌تر از قبل در بازی قرار گرفته‌اند.

من در طی بازدیدی که از استودیو آرکین داشتم، به این نتیجه پی بردم که یکی از شعارهایی که سازندگان به آن اعتقاد بسیاری داشتند این است:” به بازیکن جواب مثبت بده.” معنای این شعار که بر روی در و دیوارهای استودیو آرکین به کرات شاهدش بودم این است که بازیکن بتواند کاری که دل‌خواهش می‌باشد را در بازی انجام بدهد، از جمله آزادی عمل برای پیش بردن مراحل اصلی، گشت و گذار در جهان بازی و در این مورد خاص حتی تبدیل شدن به برخی از اشیا همانند لیوان! که در ادامه به شرح آن خواهم پرداخت.

به نظر می‌رسد که Prey یکی از غنی‌ترین جهان‌هایی که در این چند وقت اخیر شاهدش بودیم را دارا باشد.  به قتل نرسیدن “جان اف کندی” در جهان Prey باعث شده که ما شاهد جهانی به شدت متفاوت از چیزی که در حال حاضر در آن هستیم، باشیم. تکنولوژی فضانوردی به شدت پیشرفت کرده و یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های تحقیقات فضایی که در واقع شخصیت بازی یک‌جورهایی قربانی آن شده پروژه‌ای است به نام “Talos One”. این پروژه طبق‌ برنامه خود پیش نرفته و موجوداتی بیگانه به آن حمله کرده‌اند، اکنون ما در این سفینه گیر افتاده‌ایم و باید علاوه بر نجات دادن خودمان، اسرار این پروژه را کشف کنیم. 

سفینه Talos One مکانی بسیار خطرناک و عجیب است. سفر شما در Prey مجبورتان خواهد کرد که از تالار‌های وسیع بالایی تا بخش‌های زیرین تاریک و وهم‌آور این سفینه را بگردید و حتی گاهی اوقات مجبور خواهید شد که به بیرون از سفینه رفته و شناور در فضا به راهتان ادامه دهید.

ساختار فیزیکی Talos One به شیوه‌ای است که شما می‌توانید هر زمان که دلتان خواست مسیر اصلی را رها کرده و در صدها راهرو، تالار، اتاق و… مخفی و غیر مخفی‌ای که Talos One دارد به گشت‌وگذار بپردازید. در این حین داستان اصلی و همچنین داستان‌های فرعی راه درست را به شما نشان می‌دهند. صبر کنید… آیا گفتم راه درست؟ خوب اگر بخواهم واقعیت را به شما بگویم باید اذعان کنم که در Prey راه درستی وجود ندارد. حقیقت این‌جاست که در بازی علاوه بر داستان اصلی‌ تعداد زیادی خط داستانی فرعی وجود دارد که به شما کمک می‌کنند هر چه بیشتر به راز و رمز‌های موجود در سفینه پی ببرید. البته این همه‌چیز نیست.

سازندگان طبق همان شعارشان که قبل‌تر گفتم، سعی کرده‌اند در این مورد به بازیکن آزادی کامل بدهند. برای مثال اگر شما از آن دسته افردی هستید که حوصله گشت‌ و گذارهای طولانی در محیط بازی‌هارا ندارید، می‌توانید به مسیری که بازی برایتان مشخص کرده ادامه بدهید و تنها تلاشتان بر این باشد که بخش داستانی بازی یا داستان‌های فرعی بازی را به پایان برسانید. البته در حین پی بردن این روند باید وسوسه گشتن بسیاری از سوراخ سمبه‌ها و راه‌های مخفی بازی که در مسیر پیش رویتان قرار می‌گیرد را از سر بیرون کنید و تنها به جایی بروید که نشان روی نقشه‌تان به شما می‌گوید.

 در Prey تعداد بسیار زیادی قدرت‌های ماورایی، اسلحه و آپگریدها وجود دارد که برای به دست آوردن اکثر آنها باید مشغول به همین گشت‌‌ و گذار‌ها شوید. این ویژگی‌ها علاوه بر وسعت بخشیدن به گیم‌پلی و لذت‌بخش‌‌تر کردن روند بازی به شما در به پایان رساندن مراحل اصلی نیز کمک می‌کنند. مانند چنین چیزی را در هر دو نسخه Dishonored شاهد بودیم.

البته در نظر داشته باشید که استفاده کردن از مسیرهای فرعی همیشه به معنای دور شدن از هدف اصلی نیست، برخی مواقع ممکن است پس از طی کردن یکی از این مسیرها متوجه بشوید که نه تنها از هدف داستانی بازی دور نشده‌اید، بلکه به سمت آن میان‌بر زده‌اید. یکی دیگر از حقایق بازی این است که جستجو در محیط‌های فرعی بازی ممکن است بسیاری از اوقات به شدت دشوارتر از جستجو در محیط‌های اصلی باشد. راه‌های زیادی برای غرق شدن در محیط مخوف و زیبای بازی وجود دارد. ممکن است راهرویی تاریک پیدا کنید که به سمت انبارهای تاریک سفینه می‌رود، ممکن است بتوانید با استفاده از قابلیت‌های خود راهی جدید را باز کنید که تا قبل آن حتی فکرش را نمی‌کردید که آنجا قرار داشته باشد، یا حتی ممکن است به سرتان بزند که با لباس مخصوص برای لحظاتی از سفینه خارج شده و معلق در فضا به جستجو بپردازید، که در این صورت ممکن است پس از آن از بخشی دیگر به سفینه وارد شوید، بخشی که قبلا اصلا گذرتان به آن نیافتاده بوده!

تمامی محیط‌های بازی مملو از جنازه‌ها، کامپیوتر ها و چیزهای دیگری است که ممکن است یک مرحله فرعی را برای شما شروع کند.

حالا می‌رسیم به بحث تبدیل شدن به لیوان! شما در بازی می‌توانید در فرم برخی از اشیا فرو بروید. بله، منظورم این است که برای مثال چندلحظه بر روی یک لیوان تمرکز می‌کنید، سپس با استفاده از قابلیت‌های خود به درون آن فرو رفته و آن‌وقت می‌توانید از طریق زاویه دیدی سوم شخص شاهد یک لیوان باشید که در واقع شماست! حالا ممکن است از خود بپرسید که این فرو رفتن در کالبد اشیا به چه دردی می‌خورد؟ برای مثال، شما پس از طی کردن یک مسیر متوجه می‌شوید که توسط خرابی‌های به وجود آمده توسط بیگانگان، از هیچ طریقی نمی‌توانید به مسیرتان ادامه دهید. آنجاست که برای مدتی اعصابتان به هم میریزد. اما بعد از اندکی زمان، به یاد این مقاله می‌افتید و لیوان کوچکی را روی میز مشاهده می‌کنید که در مقابل آن یک سوراخ کوچک قرار دارد. این سوراخ تا حدی کوچک است که شما بدون شک نمی‌توانید در فرم انسانی‌تان از آن رد بشوید، اما در فرم یک لیوان؟ خوب! مشکل‌تان حل شد!

یکی دیگر از کاربرد‌های این‌ ویژگی مخفی شدن از دست دشمنان است. گاهی اوقات ممکن است به تالاری برسید که تعداد دشمنان تا حدی در آن زیاد است که قدرت مقابله با آن‌ ها را ندارید. یا این‌ که در کل حال نمی‌کنید فعلا به قلع و قمع کردن دشمنان بپردازید. در چنین شرایطی می‌توانید با فرو رفتن در فرم یک شئ از دست دشمنان مخفی شده یا بگریزید. البته این مسئله به همین سادگی‌ها هم نیست، چرا که باقی ماندن در فرم اشیا تنها برای زمان کوتاهی میسر است و دشمنان بازی نیز از هوش بالایی برخوردارند و تا زمان درازی به دنبال شما خواهند گشت.

صبر کنید، هنوز GLOO gun را معرفی نکرده‌ام؟ شگفت‌آور است، تعداد نوآوری ها در این بازی به حدی بالاست که نزدیک بود یکی از مهم ترین اسلحه‌های آن را از یاد ببرم. به گفته سازندگان، Gloo gun اسلحه‌ای است که کاربردی بسیار حیاتی در روند بازی دارد. آن‌ها همچنین به من گفتند که اگر به درستی از قابلیت‌های این اسلحه استفاده کنیم می‌توان آن را مانند نسخه‌ای جدید از Gravity gun در سری Half-Life دانست. اگر تریلر گیم‌پلی بازی را مشاهده کرده باشید تقریبا با قابلیت‌های این سلاح ارزشمند آشنا هستید، برای مثال می‌توانید با استفاده از آن دشمنان کوچک‌تر را منجمد کرده و سپس با استفاده از یک شلیک انفجاری، شاهد خرد شدن آنان باشید. 

البته مهم‌ترین کاربرد GLOO gun را شاید بتوان در کمک کردن به شما برای پیش بردن مسیرتان دانست. برای مثال به تعدادی لوله گاز می‌رسید که مسیر را بسته‌اند؛ برای خاموش کردن آن‌ها تنها چند شلیک منجمد کننده از اسلحه‌تان کافی‌است. یا در جایی دیگر متوجه می‌شوید طبقه‌ای بالای سرتان قرار دارد که راه رسیدن به آن کاملا خراب شده، می‌توانید با استفاده از اسلحه خود پله‌ای یخی برای رسیدن به آن طبقه درست کنید. بر این اساس Gloo gun در پیدا کردن مسیر‌های فرعی نیز می‌تواند به شما کمک کند.

دشمنان موجود در بازی شاید یکی از جذاب‌ترین ساخته‌های سازندگان باشند. این موجودات سیاه و سایه‌مانند، در واقع هیچ شباهتی به بیگانگانی که در عناوین فضایی دیگر مشاهده کردیم ندارند. حالت آن‌ها به گونه‌ای است که انگار از دل کابوس‌های ما سر بر آورده‌اند، هدفشان از حمله به Talos One مشخص نیست و اگر بخواهم دقیق‌تر بگویم، هنوز چیز زیادی از آن‌ها نمی‌دانیم. در Prey، شما نمی‌توانید به راحتی به دل جمعی از دشمنان زده و قتل عام‌شان کنید. آن ها هوشمند و پرقدرت هستند و برای نابود کردنشان نیازمند به کار بردن استراتژی درست و دقیق هستید. برخی از آن‌ها همانند شما می‌توانند در اشیا قایم شوند و ناگهان غافلگیرتان کنند. بنابراین به نفع‌تان است که همیشه گوش به زنگ و آماده مقابله باشید.

همچنین در بازی تعدادی مبارزه وجود دارد که احتمالا می‌توانیم از لحن”باس‌فایت” برای نام بردن آن استفاده کنیم. شیوه ‌های بسیاری برای شکست دادن این باس ها وجود دارد و هر کدام ریسک‌های خود را دارند.

با تمام این احوال، هنوز ویژگی‌های بسیاری در بازی قرار دارد که سازندگان اعلام نکرده‌اند. گرچه به احتمال زیاد در کنفرانس بتزدا در E3 امسال شاهد نمایش‌هایی جدید از این عنوان خارق‌العاده خواهیم بود. Prey در تاریخ نامشخصی در سال 2017 برای سه پلتفرم اصلی منتشر خواهد شد.

مترجم: سپهر آرمانی

Prey: میراث شایسته Bioshock و Dishonored