Tagده اول”

ده صحنه به یادماندنی The Witcher 3: Wild Hunt “قسمت اول”

ده صحنه به یادماندنی The Witcher 3: Wild Hunt “قسمت اول”

ده صحنه به یادماندنی The Witcher 3: Wild Hunt “قسمت اول”

“به قلم ایرج لطیفی”

The Witcher 3: Wild Hunt واقعا معرکه است! معجونی ست حیرت انگیز از اضداد زندگی: عشق و نفرت، شادی و تلخ کامی، دوستی و دشمنی و مرگ و زندگی. حتما موافق هستید که یکی از ویژگی های منحصر بفرد این اثر در خلق لحظه های بیاد ماندنی و سکانس های حماسی و تکان دهنده است. “ویچر 3” طولانی و مفصل است و پر از قصه ها و آدم ها و رخدادهای دراماتیک که لیست کردن همه ی اینها کار دشواری ست! اما می خواهیم با هم از ده قسمت برتر آن (که به باور من بهترینند) در این اثر جاویدان یادی کنیم و بر شکوه آن شطح بخوانیم.

آواز “پریسیلا” در کافه شهر “نویگراد”

”دیر زمانی ست که این زخم ها مشتاقِ نوازش های لطیف تو هستند

تا بخت خود را به هم پیوند زنیم. لعنت بر هرآنچه مال ستاره های آسمان است

قلب مرا از هم بدَر تا عشق تو بیرون تراود

و سرنوشتی پیچاپیچ و درهم تنیده که هر دو غرامت اش رو داده ایم”

کافه گرم و شلوغ است و صدای خنده و خمیازه شنیده می شود. عده ای نشسته اند و عده ای هم ایستاده و از جام خود می نوشند که ناگهان سکوت می شود. نمای نزدیکی می بینیم از پاهای ظریف زنی که لباس نمایش پوشیده، یک قاب بسته از دست ها با مضراب بر روی تارهای ماندولین و دستی که گوشی ها را کوک می کند. با اولین زخمه ها بر روی ساز همه چیز به درون هاله ای از شعر و احساس و زیبایی فرو می رود و ما نوای دل انگیز پریسیلا معشوقه ی “دَندلاین” با معرفت را می شنویم که از عشق و افسوس حکایت می کند:

” تو می گریزی و رویای من به سحرگاه می رسد، و عطر تو، انگور ترش و یاس شیرین”

مردم را می بینیم که کم کم نرم می شوند و دلشان از تاثیر موسیقی و آواز تکان می خورد، عده ای اشک می ریزند و عده ای با حسرت به جایی نامعلوم که شاید گذشته های دور است نگاه می کنند. زوجی یکدیگر را می بوسند و گرالت نیز در سکوت غرق شده است. اینجا دنیای دیگری ست اما دیری نخواهد پایید.

قدرت استودیو سی دی پراجکت، در خلق تضاد میان اتمسفر داخل و بیرون کافه استادانه است. همچنان که گرالت کنار رفیقِ خود “زلتون” نشسته و مسخ شده می نماید، ارباب گدایان شهر و مافیای زیر زمینی نویگراد را می بینیم که از پسِ پنجره بخار گرفته کافه به درونِ نگاهی می اندازد. قدرت این لحظه در این نکته نهفته است که دوربین بیرون نمی رود و او را از بیرون کافه در خیابان نشان نمی دهد که اگر چنین می کرد تمام حسِ صحنه بهم می خورد. پس او را فقط از درون و از نطقه نظر آدم های کافه می بینیم. شهر خشن و در آستانه هرج و مرج است. پس هرچقدر در زیبایی و شکوه این ترانه فرو برویم خطر را فراموش نخواهیم کرد.

میهمانی بالماسکه، گرگ سفید در نقاب خاکستری

این ضیافت کلاسیکِ بالماسکه یکی از آن ماجراجویی های شوخ و پر حس و قویِ بازی است. “تریس مریگلد” گرم و دوست داشتنی مانند همیشه با لباس زیبای خود گرالت را همراهی می کند و بعد یک طنز عالی از مردی ابله که تریس را با معشوقه خود اشتباه گرفته و مزخرف می گوید.

اساسا فلسفه میهمانی های بالماسکه در این است که آشنایان در نقاب فرو می روند و یکدیگر را نمی شناسند که این همگان را در فضایی مرموز و خیال انگیز فرو می برد. اما اینجا دقیقا جایی ست که تریسِ نازنین بیش از گذشته نقاب خود را برای ما و گرالت کنار می زند تا یکی از رمانتیک ترین صحنه ها خلق شود: این دو دوست قدیمی کنار هم نشسته اند و می نوشند و گپ می زنند و قاب های دو نفره آنها برای همیشه یادمان می ماند. تریس از نوشیدن سرش حسابی گرم شده و بازیگوشی می کند و گرالت را از میان راه های تودرتوی شمشاد ها به دنبال خود تا کنار حوض آب می کشد.

ممکن است چنین انتخاب کنید که او را نبوسید (واقعا حیف نیست؟!). این صحنه خیلی اصیل است و ماموریت بعدیِ تریس حتما در ژانر نقش آفرینی یکی از بهترین هاست.

آخرین آرزو

هرگز عنوانی در صنعت گیم ندیده ام که عشق را این چنین متین و تکان دهنده به نمایش بگذارد. تا جایی که ذهنم یاری می کند شاید بتوانم از Shadow of the Colosuss و ICO یاد کنم. “یِنفر” مرموز با شکوه در آخرین تعقیب های “سیری” در Skellige آشفته و دل مشغول به نظر می آید و از گرالت برای پیدا کردن یک “جین” (Djin) (موجودی در دنیای بازی که قدرت کاشتن و مُهر کردن یک طلسم در انسان ها را دارد) کمک می خواهد. دغدغه او چیست و انگیزه اش برای یافتن چنین موجودی از کجا می آید؟ همانطور که احتمالا می دانید سالها پیش گرالت توسط یکی از همین جین ها عشق میان خود و یِنفر را طلسم کرده و سرنوشت خود را با او گره زده است تا برای ابد هر کجا که باشند و به هر سویی که بروند باز هم در مسیر زندگیِ یکدیگر قرار بگیرند. دل مشغولی ینفر عشقی است که در آن دچار تردید شده و می خواهد بداند اگر طلسم سرنوشت شکسته شود آیا باز یکدیگر را دوست خواهند داشت؟ زمان آن رسیده که عشقِ گرالت بدون طلسم و جادو به چالش کشیده شود.

پس از مبارزه با جین به عنوان یک باس فایت طلسم شکسته می شود و گرالت و ینفر غرق در سکوت بر لبه کشتی چوبین می نشینند اما ابتدا چیزی به روی خود نمی آورند. این خیلی عالی است که می توان احساس گرالت و تصمیمش برای ادامه رابطه با ینفر را با عناصر نقش آفرینی در دیالوگ ها انتخاب کرد.

حال یک بوسه… و دیالوگی که بی نظیر است: “ما بارها و بارها با یکدیگر بوده ایم اما این بوسه طعم دیگری دارد که غریب است” و باید هم باشد. چون دیگر واقعا اصیل و حقیقی است و عشق میان آن دو ما را یکبار دیگر در شکوه و زیبایی بازی فرو می برد.

هیچ کجا مثل خانه خود آدم نمی شود

گرالت پس از ماجراجویی ها و تلاش های بسیار به خانه خود در قلعه Kaer Morhen برگشته است آن هم کنار یاران قدیمی “لمبرت” و “اِسکِل”؛ استاد “وِزیمر” بزرگ در آخرین امید خود برای کشف طلسم Uma به فراز تپه رفته و ویچرهای قلعه را تنها گذاشته است. سه ویچر همراه با ینفر نشسته اند و شام می خورند. ظرافت در شخصیت پردازی ها آنقدر قوی ست که حساسیت رابطه ینفر و گرالت را برجسته می کند. آیا او در برابر زخم زبان های لمبرت از ینفر دفاع خواهد کرد یا نه؟ این موقعتی پیچیده در زندگی یک مرد است و درآوردنش در یک بازی کاری استثنایی ست.

ینفر ما را به گوشه ای فرا می خواند و حال وقت عشق بازی رسیده. صحنه درخشان معاشقه گرالت و ینفر که به تصاویری از گرگ های تیزپا و آهوی در حال فرار کات می خورد بی نظیر است. معنای این صحنه چیست؟ شاید آن گرگ ها ما باشیم که با تمام توان تلاش می کنیم شادی و سعادت را به چنگ بیاوریم و اگر قوی باشیم به چنگش خواهیم آورد و این همان تاثیری ست که “ویچر 3” باید روی ما بگذارد. حال ینفر به خواب رفته است.

اکنون چه فرصتی بهتر از این برای نوشیدن و خاطرات را تازه کردن؟ سه مرد جنگجو مثل برادر دور میز نشسته اند، می نوشند و شوخی های مردانه می کنند. اینجا هم قدرت پرداخت صحنه ستایش بر انگیز است و دوربین کم کم با مَست شدن گرالت صحنه ها را محو نمایش می دهد. دیالوگ ها عالی ست و سرشار از طنز و زندگی. اما فردا روز سختی ست و امید هم اندک و البته که از پا نخواهیم نشست.

جزیره غرق در مه

ملاقات با سیری بعد از ده ها ساعت رنج و حیرانی به نظر من یکی از دراماتیک ترین صحنه های تاریخ صنعت گیم است. سیری را می بینیم که یخ زده است و به نظر می رسد مُرده باشد. زمانی که گرالت او را در آغوش می گیرد صحنه به تصویری رویایی از کودکی های سیری کات می خورد و ما در یک قاب بی نظیر رابطه پدر و دختر و عشق میان آن دو را درک می کنیم. باز هم شاهد کار دقیق و حساب شده دوربین هستیم. صحنه را بیاد بیاورید که چهره سیری را نشان نمی دهد و فقط یک نمای بسته و نزدیک از شانه های گرالت را داریم که کم کم دست های سیری بدان حلقه می شوند. این لحظه یخ ها را آب می کند و چشم ها را گریان.

چیز دیگری که در اینجا مرا منقلب ساخته این است که سازندگان چنین برخوردی را با صحنه های سینمایی خاتمه نمی دهند بلکه موقعیت باز به گیم پلی بر می گردد و می توان با سیری کنار آتش نشست و گپ زد و داستان را از آنچه که گذشته با او مرور نمود.

با گرالت و سیری به قلعه Kaer Morhen بر می گردیم و شاهکار صحنه پردازی ادامه دارد. سیری با هیجانِ یک جوان شاداب سوی قلعه و آدم هایش می رود و گرالت در سکوت تماشا می کند. صحنه ای که ینفر با شوق از پله ها پایین می آید و سیری را در آغوش می گیرد بیاود بیاورید: با هم کنار گرالت در یک قاب سه نفره گرفته می شوند و دوربینِ بی نظیر بازی بدون هیچ دیالوگ و زیاده گویی با همین قاب مفهموم خانواده را القا می کند.

سپس صحنه درخشان دیگری داریم. گرالت تلاش می کند اشک های خود را پنهان نگاه دارد و بر احساساتش غلبه کند که ینفر با شیطنت او را نگاه کرده و می بوسد. تریس را می بینیم که شاهد این لحظه است و به سادگی عشق و حسرتش نسبت به گرالت به تمامی برای ما عیان می شود. هیچ یک این مثلت را به روی خود نمی آورند و گرالت با یک شوخی صحنه را خاتمه می دهد. حال همه برای جنگ با “وایلد هانت” رعب آور در کارِ آماده شدنند.

…………………………….

 امیدوارم هستیم از مطالعه این مطلب لذت برده باشید و بزودی قسمت دوم مطلب نیز برای شما همراهان عزیز ما در پردیس گیم قرار خواهد گرفت. لازم بذکر است هم اکنون شما می توانید دومین و آخرین بسته الحاقی بخش داستانی بازی تحت عنوان Blood And Wine را بر روی پلتفرم های PlayStation 4، PC و Xbox One تجربه کنید.

ده صحنه به یادماندنی The Witcher 3: Wild Hunt “قسمت اول”

(image)

ده صحنه به یادماندنی The Witcher 3: Wild Hunt “قسمت اول”

“به قلم ایرج لطیفی”

The Witcher 3: Wild Hunt واقعا معرکه است! معجونی ست حیرت انگیز از اضداد زندگی: عشق و نفرت، شادی و تلخ کامی، دوستی و دشمنی و مرگ و زندگی. حتما موافق هستید که یکی از ویژگی های منحصر بفرد این اثر در خلق لحظه های بیاد ماندنی و سکانس های حماسی و تکان دهنده است. “ویچر 3” طولانی و مفصل است و پر از قصه ها و آدم ها و رخدادهای دراماتیک که لیست کردن همه ی اینها کار دشواری ست! اما می خواهیم با هم از ده قسمت برتر آن (که به باور من بهترینند) در این اثر جاویدان یادی کنیم و بر شکوه آن شطح بخوانیم.

(image)

آواز “پریسیلا” در کافه شهر “نویگراد”

”دیر زمانی ست که این زخم ها مشتاقِ نوازش های لطیف تو هستند

تا بخت خود را به هم پیوند زنیم. لعنت بر هرآنچه مال ستاره های آسمان است

قلب مرا از هم بدَر تا عشق تو بیرون تراود

و سرنوشتی پیچاپیچ و درهم تنیده که هر دو غرامت اش رو داده ایم”

کافه گرم و شلوغ است و صدای خنده و خمیازه شنیده می شود. عده ای نشسته اند و عده ای هم ایستاده و از جام خود می نوشند که ناگهان سکوت می شود. نمای نزدیکی می بینیم از پاهای ظریف زنی که لباس نمایش پوشیده، یک قاب بسته از دست ها با مضراب بر روی تارهای ماندولین و دستی که گوشی ها را کوک می کند. با اولین زخمه ها بر روی ساز همه چیز به درون هاله ای از شعر و احساس و زیبایی فرو می رود و ما نوای دل انگیز پریسیلا معشوقه ی “دَندلاین” با معرفت را می شنویم که از عشق و افسوس حکایت می کند:

” تو می گریزی و رویای من به سحرگاه می رسد، و عطر تو، انگور ترش و یاس شیرین”

مردم را می بینیم که کم کم نرم می شوند و دلشان از تاثیر موسیقی و آواز تکان می خورد، عده ای اشک می ریزند و عده ای با حسرت به جایی نامعلوم که شاید گذشته های دور است نگاه می کنند. زوجی یکدیگر را می بوسند و گرالت نیز در سکوت غرق شده است. اینجا دنیای دیگری ست اما دیری نخواهد پایید.

قدرت استودیو سی دی پراجکت، در خلق تضاد میان اتمسفر داخل و بیرون کافه استادانه است. همچنان که گرالت کنار رفیقِ خود “زلتون” نشسته و مسخ شده می نماید، ارباب گدایان شهر و مافیای زیر زمینی نویگراد را می بینیم که از پسِ پنجره بخار گرفته کافه به درونِ نگاهی می اندازد. قدرت این لحظه در این نکته نهفته است که دوربین بیرون نمی رود و او را از بیرون کافه در خیابان نشان نمی دهد که اگر چنین می کرد تمام حسِ صحنه بهم می خورد. پس او را فقط از درون و از نطقه نظر آدم های کافه می بینیم. شهر خشن و در آستانه هرج و مرج است. پس هرچقدر در زیبایی و شکوه این ترانه فرو برویم خطر را فراموش نخواهیم کرد.

(image)

میهمانی بالماسکه، گرگ سفید در نقاب خاکستری

این ضیافت کلاسیکِ بالماسکه یکی از آن ماجراجویی های شوخ و پر حس و قویِ بازی است. “تریس مریگلد” گرم و دوست داشتنی مانند همیشه با لباس زیبای خود گرالت را همراهی می کند و بعد یک طنز عالی از مردی ابله که تریس را با معشوقه خود اشتباه گرفته و مزخرف می گوید.

اساسا فلسفه میهمانی های بالماسکه در این است که آشنایان در نقاب فرو می روند و یکدیگر را نمی شناسند که این همگان را در فضایی مرموز و خیال انگیز فرو می برد. اما اینجا دقیقا جایی ست که تریسِ نازنین بیش از گذشته نقاب خود را برای ما و گرالت کنار می زند تا یکی از رمانتیک ترین صحنه ها خلق شود: این دو دوست قدیمی کنار هم نشسته اند و می نوشند و گپ می زنند و قاب های دو نفره آنها برای همیشه یادمان می ماند. تریس از نوشیدن سرش حسابی گرم شده و بازیگوشی می کند و گرالت را از میان راه های تودرتوی شمشاد ها به دنبال خود تا کنار حوض آب می کشد.

ممکن است چنین انتخاب کنید که او را نبوسید (واقعا حیف نیست؟!). این صحنه خیلی اصیل است و ماموریت بعدیِ تریس حتما در ژانر نقش آفرینی یکی از بهترین هاست.

(image)

آخرین آرزو

هرگز عنوانی در صنعت گیم ندیده ام که عشق را این چنین متین و تکان دهنده به نمایش بگذارد. تا جایی که ذهنم یاری می کند شاید بتوانم از Shadow of the Colosuss و ICO یاد کنم. “یِنفر” مرموز با شکوه در آخرین تعقیب های “سیری” در Skellige آشفته و دل مشغول به نظر می آید و از گرالت برای پیدا کردن یک “جین” (Djin) (موجودی در دنیای بازی که قدرت کاشتن و مُهر کردن یک طلسم در انسان ها را دارد) کمک می خواهد. دغدغه او چیست و انگیزه اش برای یافتن چنین موجودی از کجا می آید؟ همانطور که احتمالا می دانید سالها پیش گرالت توسط یکی از همین جین ها عشق میان خود و یِنفر را طلسم کرده و سرنوشت خود را با او گره زده است تا برای ابد هر کجا که باشند و به هر سویی که بروند باز هم در مسیر زندگیِ یکدیگر قرار بگیرند. دل مشغولی ینفر عشقی است که در آن دچار تردید شده و می خواهد بداند اگر طلسم سرنوشت شکسته شود آیا باز یکدیگر را دوست خواهند داشت؟ زمان آن رسیده که عشقِ گرالت بدون طلسم و جادو به چالش کشیده شود.

پس از مبارزه با جین به عنوان یک باس فایت طلسم شکسته می شود و گرالت و ینفر غرق در سکوت بر لبه کشتی چوبین می نشینند اما ابتدا چیزی به روی خود نمی آورند. این خیلی عالی است که می توان احساس گرالت و تصمیمش برای ادامه رابطه با ینفر را با عناصر نقش آفرینی در دیالوگ ها انتخاب کرد.

حال یک بوسه… و دیالوگی که بی نظیر است: “ما بارها و بارها با یکدیگر بوده ایم اما این بوسه طعم دیگری دارد که غریب است” و باید هم باشد. چون دیگر واقعا اصیل و حقیقی است و عشق میان آن دو ما را یکبار دیگر در شکوه و زیبایی بازی فرو می برد.

(image)

هیچ کجا مثل خانه خود آدم نمی شود

گرالت پس از ماجراجویی ها و تلاش های بسیار به خانه خود در قلعه Kaer Morhen برگشته است آن هم کنار یاران قدیمی “لمبرت” و “اِسکِل”؛ استاد “وِزیمر” بزرگ در آخرین امید خود برای کشف طلسم Uma به فراز تپه رفته و ویچرهای قلعه را تنها گذاشته است. سه ویچر همراه با ینفر نشسته اند و شام می خورند. ظرافت در شخصیت پردازی ها آنقدر قوی ست که حساسیت رابطه ینفر و گرالت را برجسته می کند. آیا او در برابر زخم زبان های لمبرت از ینفر دفاع خواهد کرد یا نه؟ این موقعتی پیچیده در زندگی یک مرد است و درآوردنش در یک بازی کاری استثنایی ست.

ینفر ما را به گوشه ای فرا می خواند و حال وقت عشق بازی رسیده. صحنه درخشان معاشقه گرالت و ینفر که به تصاویری از گرگ های تیزپا و آهوی در حال فرار کات می خورد بی نظیر است. معنای این صحنه چیست؟ شاید آن گرگ ها ما باشیم که با تمام توان تلاش می کنیم شادی و سعادت را به چنگ بیاوریم و اگر قوی باشیم به چنگش خواهیم آورد و این همان تاثیری ست که “ویچر 3” باید روی ما بگذارد. حال ینفر به خواب رفته است.

اکنون چه فرصتی بهتر از این برای نوشیدن و خاطرات را تازه کردن؟ سه مرد جنگجو مثل برادر دور میز نشسته اند، می نوشند و شوخی های مردانه می کنند. اینجا هم قدرت پرداخت صحنه ستایش بر انگیز است و دوربین کم کم با مَست شدن گرالت صحنه ها را محو نمایش می دهد. دیالوگ ها عالی ست و سرشار از طنز و زندگی. اما فردا روز سختی ست و امید هم اندک و البته که از پا نخواهیم نشست.

(image)

جزیره غرق در مه

ملاقات با سیری بعد از ده ها ساعت رنج و حیرانی به نظر من یکی از دراماتیک ترین صحنه های تاریخ صنعت گیم است. سیری را می بینیم که یخ زده است و به نظر می رسد مُرده باشد. زمانی که گرالت او را در آغوش می گیرد صحنه به تصویری رویایی از کودکی های سیری کات می خورد و ما در یک قاب بی نظیر رابطه پدر و دختر و عشق میان آن دو را درک می کنیم. باز هم شاهد کار دقیق و حساب شده دوربین هستیم. صحنه را بیاد بیاورید که چهره سیری را نشان نمی دهد و فقط یک نمای بسته و نزدیک از شانه های گرالت را داریم که کم کم دست های سیری بدان حلقه می شوند. این لحظه یخ ها را آب می کند و چشم ها را گریان.

چیز دیگری که در اینجا مرا منقلب ساخته این است که سازندگان چنین برخوردی را با صحنه های سینمایی خاتمه نمی دهند بلکه موقعیت باز به گیم پلی بر می گردد و می توان با سیری کنار آتش نشست و گپ زد و داستان را از آنچه که گذشته با او مرور نمود.

با گرالت و سیری به قلعه Kaer Morhen بر می گردیم و شاهکار صحنه پردازی ادامه دارد. سیری با هیجانِ یک جوان شاداب سوی قلعه و آدم هایش می رود و گرالت در سکوت تماشا می کند. صحنه ای که ینفر با شوق از پله ها پایین می آید و سیری را در آغوش می گیرد بیاود بیاورید: با هم کنار گرالت در یک قاب سه نفره گرفته می شوند و دوربینِ بی نظیر بازی بدون هیچ دیالوگ و زیاده گویی با همین قاب مفهموم خانواده را القا می کند.

سپس صحنه درخشان دیگری داریم. گرالت تلاش می کند اشک های خود را پنهان نگاه دارد و بر احساساتش غلبه کند که ینفر با شیطنت او را نگاه کرده و می بوسد. تریس را می بینیم که شاهد این لحظه است و به سادگی عشق و حسرتش نسبت به گرالت به تمامی برای ما عیان می شود. هیچ یک این مثلت را به روی خود نمی آورند و گرالت با یک شوخی صحنه را خاتمه می دهد. حال همه برای جنگ با “وایلد هانت” رعب آور در کارِ آماده شدنند.

…………………………….

 امیدوارم هستیم از مطالعه این مطلب لذت برده باشید و بزودی قسمت دوم مطلب نیز برای شما همراهان عزیز ما در پردیس گیم قرار خواهد گرفت. لازم بذکر است هم اکنون شما می توانید دومین و آخرین بسته الحاقی بخش داستانی بازی تحت عنوان Blood And Wine را بر روی پلتفرم های PlayStation 4، PC و Xbox One تجربه کنید.

ده صحنه به یادماندنی The Witcher 3: Wild Hunt “قسمت اول”

نیو ۵۲: ده آرک داستانی که باید خواند “قسمت اول”

نیو ۵۲: ده آرک داستانی که باید خواند “قسمت اول”

نیو ۵۲: ده آرک داستانی که باید خواند

“به قلم کامیاب قربان‌پور”

این مطلب با همکاری  فراهم شده. هدف اصلی این دسته از مطالب نگاه عمیق و متفاوت به بحث رسانه و سرگرمی خواهد بود.

………………………………………………………

نیو 52 چیست؟

شش سال پیش، اگر قصد می‌کردید یکی از کمیک‌های بتمن را مطالعه کنید با این مشکل روبرو بودید که بیش از 600 شماره کمیک “بتمن” و 700 شماره “کمیک‌های کاراگاهی” موجود است و حالا برای خواندن باید از کجا شروع کنید؟

شرکت DC Comics پنج سال پیش، دست به اقدامی انقلابی زد و با انتشار کمیک‌ها از شماره‌ی 1 موج جدیدی از خوانندگان کمیک را به سمت خود جذب کرد. فلش/ بری الن طی اتفاقات فلشپوینت باعث می‌شود تا دنیای دی‌سی ریبوت و از نو ساخته شود؛ همه چیز رنگ و بوی تازگی به خود می‌گیرد؛ با وجود اینکه بسیاری از وقایع از پیش اتفاق افتاده نیز همچنان جزو دنیای جدید محسوب می‌شوند.

تولد دوباره چیست؟

خرداد امسال، جف جانز و دی‌سی اعلام کردند که قصد دارند تا دنیای نیو 52 را خاتمه دهند و راه را برای دنیای جدیدی باز کنند.
اما پیش از اینکه به “تولد دوباره” برسیم؛ بگذارید تعدادی از عناوین نیو 52 که ارزش خواندن دارند را به شما معرفی کنیم؛ در کنار بسیاری از کمیک‌های ضعیفی که این جهان به ارمغان آورد، آثاری وجود دارند که هر قسمت آن‌ها حکم طلا را برای ما دارد.

لیگ عدالت: ریشه‌ها شماره 1 تا 6

نویسنده: جف جانز

طراح: جیم لی

لیگ عدالت نیو 52 برخلاف بیشتر نیو 52 ها که سرشار از اوج و فرود بوده‌اند،  همواره در اوج بوده و هست. اولین آرک لیگ عدالت برخلاف دیگر عناوین که نیازی به بازآفرینی خود در ریشه‌هایشان نمی‌دیدند، سعی دارد به چندین سال قبل و دوران جوانی ابرقهرمانان محبوب‌مان بازگردد. “ریشه‌ها” بطور کامل ریشه‌های لیگ عدالت را بازآفرینی می‌کند و خود را با تغییراتی که در این دنیای جدید رخ داده، وفق می‌دهد.

“ریشه‌ها” در کنار دیگر عناوینِ این لیست روایتی پیچیده و عمیق ندارد و تنها داستان تکراریِ قهرمانانی را بازگو می‌کند که با بوجود آمدنِ یک تهدید جدی باید در کنار یکدیگر بجنگند و مبارزه کنند تا به ما ثابت کنند هرچقدر هم قدرتمند باشی در برابر بعضی چیزها نمی‌توان تنهایی ایستاد. اما قلم جانز و طراحی بی‌نظیر جیم لی به حدی این روایت را جذاب و حماسی به تصویر کشیده‌اند که شما را متاثر خواهد کرد و حتی شاید هنگامی که بتمن نقاب‌ش را در برابر هال جوردن درمیاورد چشمانتان خیس شود.

بتمنِ تازه کار در جست و جوی هیولایی عجیب و غریب که یکی از پارادیمون‌هاست [سربازان دارکساید] به راه افتاده و با توجه به اینکه هنوز در سیستم قضایی گاتهام جایگاهی پیدا نکرده، پلیس به دنبال‌ش افتاده. با توجه به اینکه پارادیمون‌ها یک مسئله‌ی کهکشانی محسوب می‌شود و به مجانین گاتهام خلاصه نمی‌شوند؛ ناگهان گرین لنترن سر و کله‌اش پیدا می‌شود. بتمن با وجود اینکه از حضور یک قهرمان جدید در شهر خود آزرده خاطر شده اما تلاش می‌کند تا با همکاریِ وی به هیولای مرموز برسد.

بروس و هال موفق می‌شوند اما پارادیمون مزبور جز جعبه‌ای اسرارآمیز از سیاره آپوکالیپس چیزی به جای نمی‌گذارد. حتی حلقه گرین لنترن نمی‌تواند سر از ریشه و ماهیت جعبه دراورد، بنابراین هردو تصمیم می‌گیرند تا به سراغ تنها انسان فضاییِ شناخته شده در زمین بروند… سوپرمن.

پیشنهاد می کنم حتی اگر با لیگ عدالت و شخصیت‌های آن آشنایی کافی دارید و خود را بی‌نیاز از مطالعه ریشه‌ها می‌بینید؛ توصیه می‌کنم که “ریشه‌ها” را مطالعه کنید چراکه پلات کلی کار اهمیتی ندارد بلکه جزئیات و تحلیل این شخصیت‌ها هنگام تقابلشان با یکدیگر است که دارای اهمیت است.

اقتباس: انیمیشن بلند “لیگ عدالت: جنگ” که در سال 2014 بر روی دیسک های دی‌وی‌دی و بلو-ری منتشر شد اقتباسی مستقیم –با وجود تغییراتی- از آرک “لیگ عدالت: ریشه‌ها” است.

سوپرمن: از زنجیر رها شده شماره 1 تا 9

نویسنده: اسکات اسنایدر

طراح: جیم لی

همزمان با سالروز هفتاد و پنج سالگی سوپرمن و پخش فیلم سینمایی “مردی از فولاد” در سال 2013، شرکت دی‌سی از مجموعه کمیک جدیدی با عنوان “سوپرمن: از زنجیر رها شده” پرده برداری کرد. نویسنده‌ی آن، اسکات اسنایدر است که خود را با کمیک‌های کاراگاهی و بتمن ثابت کرده بود و طراح آن نیز جیم لیِ افسانه‌ای. “از زنجیر رها شده” نه تنها توانست پاسخگوی تمام هایپی باشد که پیش از انتشار آن شکل گرفته بود بلکه از سری اصلی سوپرمن نیو 52 با فاصله‌ی زیاد موفق‌تر ظاهر شد.

برای وصفِ “از زنجیر رها شده” شاید بهتر باشد از زبان خود اسکات اسنایدر بخوانید: « من تلاش کردم تا تمام نکات قوت و قدرت‌های سوپرمن را بگیرم و تبدیل به ضعف کنم. تمام قدرت‌ها را در ذهن‌ او تبدیل به چالش کنم. چیزهای جدیدی وجود دارند که شما را سوپرایز می‌کنند با وجود اینکه جدید و متفاوت است اما کماکان یک داستان کلاسیک سوپرمن محسوب می‌شود… مانند “محفل جغدها” [اولین آرک بتمن] این اثر قرار است به شخصیت کلارک بپردازد و وارد عمق وجودش شود. »

هشت ماهواره قرار است با زمین برخورد کنند و خسارت‌های جانی و مالی جبران ناپذیری به بار بیاورند که سوپرمن هفت‌های آن‌ها را متوقف می‌کند و از جلوگیریِ هشتمی عاجز می‌ماند. زمانی که کلارک کنت قصد دارد مقاله‌اش را مبنی براینکه سوپرمن هفت‌ها از ماهواره‌ها را متوقف کرده، منتشر کند با واکنش لوئیس لین روبرو می‌شود که به وی می‌گوید این طور نبوده و سوپرمن هشتمین ماهواره را هم منحرف و متوقف کرده! [در دنیای نیو 52 لوئیس لین و سوپرمن نه تنها ازدواج نکرده‌اند بلکه کاملاً باهم غریبه هستند و هیچ رابطه‌ی احساسی ندارند.]

سوپرمن پس از بررسی مدارک متوجه می‌شود که متوقف کردنِ ماهواره‌ی هشتم کار یک متا-هیومن بوده. پس از آنکه سر نخ‌ها را دنبال می‌کند متوجه می‌شود که ژنرال لین و دولت امریکا سالیان سال است که بر روی پروژه‌ای مخفی کار می‌کنند تا موجودی ابرقدرت تحت اختیار خود تولید کنند… سوپرمنی که گوش به فرمان دولت است.

“از زنجیر رها شده” نه تنها با ضرب آهنگ سریع و نفس‌گیرش بسیار مهیج است بلکه وارد عمق شخصیت و جهان‌بینی سوپرمن می‌شود و بار دیگر مردی از فولاد خوانندگان را متاثر می‌کند.

بتمن: مرگ خاندان شماره 13 تا 17

نویسنده: اسکات اسنایدر

طراح: گرگ کاپالو

انتخاب بین “مرگ خاندان” و “محفل جغدها” کار دشواری بود اما نوشتنِ داستان برای دو شخصیتی که بارها و به نحوه‌های مختلف در برابر قرار گرفته‌اند (بتمن و جوکر) به مراتب سخت‌تر از نوشتن داستان درمورد ویلن جدیدی‌ست (محفل جغدها) که به تازگی خلق شده.

اسکات اسنایدر که در “کمیک‌های کاراگاهی” با نوشتنِ آرک “آینه‌ها” به یکی از بهترین نویسندگان تاریخ این عنوان بدل گشت، توسط دی‌سی به “بتمن” آمد و با آرک طوفانی “محفل جغدها” توانست از سوی اکثر سایت‌های مرتبط به ادبیات مصور عنوان بهترین نویسنده کمیک سال 2012 را دریافت کند.
قلم اسنایدر تاریک، دلهره آور، دارای تمی فلسفی و مناسب دنیای بتمن است. او مهارت زیادی در نوشتنِ داستان‌های پلیسی دارد و در “مرگ خاندان” تمام این عناصر را کنار یکدیگر قرار می‌دهد و یکی از بیادماندنی‌ترین تقابل‌های بتمن و جوکر را خلق می‌کند که هرگز فراموش نخواهد شد.

در ابتدای “کمیک‌های کاراگاهی” شاهد شکست یکی دیگر از نقشه‌های جوکر و زندانی شدنِ وی در تیمارستان آرکهام هستیم. عروسک ساز [یکی دیگر از مجانین گاتهام] با جوکر معامله می‌کند و در ازای کندنِ پوست صورت‌ش وی را از تیمارستان فراری می‌دهد.
در “مرگ خاندان” جوکر پس از غیبتی طولانی بازمی‌گردد و صورت‌ از دست رفته‌اش را از اداره پلیس برمی‌دارد. بروس که هنوز زخم‌های‌ش از وقایع محفل جغدها خوب نشده‌اند باید در برابر دلقک قاتلی که تمام عمرش از او می‌ترسیده قرار گیرد اما این بار هدف جوکر فقط خفاش‌ش نیست بلکه قصد دارد تمام خاندان خفاش را نابود کند چراکه معتقد است، شوالیه تاریکی با وجود خاندان خفاش ضعیف‌تر از قبل شده و ازان چیزی که پیش‌تر بوده فاصله گرفته.

“مرگ خاندان” پر است از لحظاتی قلب‌تان را خالی کند و طراحی اعجاب انگیز و منزجرکننده‌ی کاپالو، آن را بسیار حیرت‌انگیز و هراسناک کرده که برای مدتی طولانی از خاطرتان پاک نخواهد شد.

تا همیشه شرور شماره 1 تا 7

نویسنده: جف جانز

طراح: دیوید فینچ

ایونت [بحران‌های بزرگ که در دنیای دی‌سی رخ می‌دهند و تمام کمیک‌ها را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند.] تا همیشه شرور هیجان‌انگیزترین و منسجم‌ترین ایونتی است که در طول نیو 52 رخ داده. تای-این‌ها و عناوین اضافی و وابسته به “تا همیشه شرور” بسیار زیاد هستند که علاوه بر مینی سریس هفت قسمتی آن منتشر شده‌اند و از بهترین‌های‌شان می‌توان به “تا همیشه شرور: جنگ آرکهام”، “لیگ عدالت: تا همیشه قهرمان” اشاره کرد.

پیش از آنکه خلاصه‌ داستان را تعریف کنم لازم است با دی‌سی مولتی‌ورس و زمین سوم آشنایی کوتاهی پیدا کنید: دنیای دی‌سی براساس تئوری چند جهانی فیزیک شکل گرفته. زمین‌های متفاوتی در این دنیا وجود دارند که هر کدام مشتق شده از یک زمینِ اصلی هستند و با هر انتخابی که صورت می‌گیرد، دنیایی متفاوت خلق می‌شود. در یکی از دنیاها ممکن است شما تا الان خواندنِ این مطلب را تمام کرده باشید و در یک دنیای دیگر شاید هرگز با مجله سفید آشنا نشده باشید!
زمین سوم، یکی دیگر از این دنیاهای موازی است که در آن تمام قهرمانان مورد علاقه‌ی ما سوپرویلن هستند. اولترامن، سوپرومن، اویلمن، جانی کوئیک و پاور رینگ گروهی برخلاف لیگ عدالت را تشکیل می‌دهند با عنوان “اتحادیه جنایت” و هر کدام متضاد اعضای لیگ عدالت محسوب می‌شوند. برای مثال اولترامن، برادر بزرگ‌تر بروس وین است (توماس وین جونیور) که به کمک آلفرد پدر، مادر و برادرش را به قتل می‌رساند تا تبدیل به ثروتمندترین فرد گاتهام شود.

آنتی-مانیتور [یکی از نخستین موجودات دی‌سی که در زمره‌ی قدرتمندترین شخصیت‌ها قرار می‌گیرد.] زمین سوم را نابود می‌کند و اتحادیه جنایت بی‌خانمان می‌شوند. آن‌ها وارد زمین پرایم [زمین اصلی دی‌سی] می‌شوند اما نکته‌ای که باعث شوکه‌ی تمام مردم می‌شود این است که محافظین زمین کشته شده‌اند! لیگ عدالت به شکل مرموزی نابود شده‌ و حالا اتحادیه جنایت حاکمان و فرمانروایان جدید هستند.
بدون هوش و ذکاوت بتمن، بدون قدرت سوپرمن و بدون شمشیر واندرومن چه کسی دنیا را از دست این ابرقدرت‌های اهریمنی نجات می‌دهد؟ الکساندر لوتر در کنار بتمن و مستر ترفیک جزو سه مرد باهوش دنیا محسوب می‌شود و همه ما می‌دانیم که وی بیشتر از هرچیز در این دنیا به زمین و مردم اهمیت می‌دهد و بواسطه همین موضوع از مردی از فولاد نفرت دارد که باعث جلوگیری از پتانسیل‌های بشر شده. لوتر گروهی از تبهکاران و جنایتکاران مشهور، همانند کاپیتان کولد، بیزارو و بلک مانتا را جمع می‌کند تا دنیا را از بحرانی که در آن قرار دارد نجات دهد.

تا همیشه شرور روایتگر اهریمن علیه اهریمن است.

فلش: خارج از زمان شماره 35 تا 40

نویسنده: رابرت وندیتی و ون جنسن

طراح: برت بلوث

شاید فلش جذاب‌ترین و پیچیده‌ترین داستان‌ها را درمیان تمام ابرقهرمان‌های دی‌سی داشته باشد اما یک نکته‌ی منفی که درمورد وی وجود دارد این است که پیچیدگی داستان‌های‌ش معمولاً به ضررش تمام می‌شود چراکه کمتر کسی می‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند. برای خواندنِ کمیک‌های فلش باید اطلاعات نسبتاً جامعی از خاندان فلش و تاریخچه‌ی تاثیرات “اسپیدفورس” داشته باشید.

برای مثال وقتی اولین بار یکی از کمیک‌ها را شروع به خواندن کنید با تعداد کثیری رفرنس روبرو می‌شوید که از هیچ کدامشان سردرنمیاورید حتی افرادی که تمام مجلدهای فلش را مطالعه کرده‌اند هم هنوز نمی‌توانند کاملاً چگونگی کارکرد اسپیدفورس را توضیح و شرح دهند.

پس از فلشپوینت و ظهور وندیتی و نیو 52، دی‌سی با ساده سازی و بازآفرینی دنیای فلش سعی کرد تا مخاطبان جدیدی را به سمت خود جذب کند و می‌توان گفت در این راه موفق بوده. بنابراین اگر جزو آن دسته کسانی هستید که به تازگی قصد دارند وارد دنیای فلش شوند، نیو 52 گزینه‌ی مناسبی‌ست. در این لیست سعی کردم آرکی را انتخاب کنم که به نظرم جالب‌تر و مهیج‌تر از دیگر آرک‌ها است؛ البته که فلش نیو 52 بطور کلی عنوان کم‌نظیری‌ست و جزو آندرریتدترین کمیک‌های این مجموعه محسوب می‌شود؛ پس انتخاب بنده صرفاً از جهت سلیقه بوده.

بری الن پس از پشت سر گذاشتن وقایع “ریورس” و “تا همیشه شرور” بلاخره قصد دارد تا با خیال راحت صبحانه‌اش را میل کند اما ناگهان سوپراسپیدی آبی‌پوش وی را بلند می‌کند و به جایی می‌برد که دانیل وست از دنیای آینه [بعد چهارم] خارج و تبدیل به ریورس فلش شد. [وقایعی که در آرک قبل –ریورس- رخ دادند.]
بواسطه همین موضوع بری مشکوک می‌شود که فرد آبی‌پوش، دانیل است اما او توضیح می‌دهد که دانیل وست باعث و بانیِ ایجاد گسستگی در اسپیدفورس شده. و حالا هربار که فلش وارد اسپیدفورس می‌شود، چند ثانیه را از دست می‌دهد؛ این چند ثانیه بزودی تبدیل به دقیقه خواهند شد و در نهایت سریع‌ترین مرد دنیا نخواهد توانست سنترال سیتی و افرادی که برای‌شان ارزش قائل است را نجات دهد.
سپس مرد آبی‌پوش از هویت خود پرده برداری می‌کند… او بری النِ بیست سال آینده است! بری بازگشته تا با کشتنِ خود در گذشته، آینده را از جهنمی که قرار است به آن تبدیل شود نجات دهد. بین دو فلش مبارزه درمی‌گیرد؛ بری الن آینده تحت نظر لیدی شیوا، دث‌استروک و بتمن آموزش رزمی دیده پس به راحتی گذشته‌ی خود را شکست می‌دهد.
اما در همین حین والی وست از آینده نیز وارد صحنه می‌شود و قصد دارد تا بری الن را از کشتنِ خود بازدارد. سرانجامِ این مبارزه با مرگِ ناخواسته‌ی والی و فرستاده شدنِ بری الن به زمان و مکانی دور افتاده پایان میابد.
تاثیرات اسپیدفورس باعث می‌شوند تا بری از نظر ظاهری جوان‌تر بنظر رسد؛ بنابراین او خود را جای بیست سالِ گذشته‌اش جا می‌زند و قصد دارد اشتباهاتی که در گذشته انجام داده را جبران کند.

“خارج از زمان” نمونه‌ی مناسبی برای یک داستان مهیج و بی‌نقص فلش است.

…………………………………..

امیدوار هستیم که از مطالعه این مطلب لذت برده باشید. لازم بذکر است طرح نیو ۵۲ پیش زمینه ای بر طرف کمیک هفته است که از ماه آینده در پردیس گیم آغاز می شود 😉

نیو ۵۲: ده آرک داستانی که باید خواند “قسمت اول”

(image)

نیو ۵۲: ده آرک داستانی که باید خواند

“به قلم کامیاب قربان‌پور”

این مطلب با همکاری  فراهم شده. هدف اصلی این دسته از مطالب نگاه عمیق و متفاوت به بحث رسانه و سرگرمی خواهد بود.

………………………………………………………

نیو 52 چیست؟

شش سال پیش، اگر قصد می‌کردید یکی از کمیک‌های بتمن را مطالعه کنید با این مشکل روبرو بودید که بیش از 600 شماره کمیک “بتمن” و 700 شماره “کمیک‌های کاراگاهی” موجود است و حالا برای خواندن باید از کجا شروع کنید؟

شرکت DC Comics پنج سال پیش، دست به اقدامی انقلابی زد و با انتشار کمیک‌ها از شماره‌ی 1 موج جدیدی از خوانندگان کمیک را به سمت خود جذب کرد. فلش/ بری الن طی اتفاقات فلشپوینت باعث می‌شود تا دنیای دی‌سی ریبوت و از نو ساخته شود؛ همه چیز رنگ و بوی تازگی به خود می‌گیرد؛ با وجود اینکه بسیاری از وقایع از پیش اتفاق افتاده نیز همچنان جزو دنیای جدید محسوب می‌شوند.

تولد دوباره چیست؟

خرداد امسال، جف جانز و دی‌سی اعلام کردند که قصد دارند تا دنیای نیو 52 را خاتمه دهند و راه را برای دنیای جدیدی باز کنند.
اما پیش از اینکه به “تولد دوباره” برسیم؛ بگذارید تعدادی از عناوین نیو 52 که ارزش خواندن دارند را به شما معرفی کنیم؛ در کنار بسیاری از کمیک‌های ضعیفی که این جهان به ارمغان آورد، آثاری وجود دارند که هر قسمت آن‌ها حکم طلا را برای ما دارد.

لیگ عدالت: ریشه‌ها شماره 1 تا 6

نویسنده: جف جانز

طراح: جیم لی

لیگ عدالت نیو 52 برخلاف بیشتر نیو 52 ها که سرشار از اوج و فرود بوده‌اند،  همواره در اوج بوده و هست. اولین آرک لیگ عدالت برخلاف دیگر عناوین که نیازی به بازآفرینی خود در ریشه‌هایشان نمی‌دیدند، سعی دارد به چندین سال قبل و دوران جوانی ابرقهرمانان محبوب‌مان بازگردد. “ریشه‌ها” بطور کامل ریشه‌های لیگ عدالت را بازآفرینی می‌کند و خود را با تغییراتی که در این دنیای جدید رخ داده، وفق می‌دهد.

(image)

“ریشه‌ها” در کنار دیگر عناوینِ این لیست روایتی پیچیده و عمیق ندارد و تنها داستان تکراریِ قهرمانانی را بازگو می‌کند که با بوجود آمدنِ یک تهدید جدی باید در کنار یکدیگر بجنگند و مبارزه کنند تا به ما ثابت کنند هرچقدر هم قدرتمند باشی در برابر بعضی چیزها نمی‌توان تنهایی ایستاد. اما قلم جانز و طراحی بی‌نظیر جیم لی به حدی این روایت را جذاب و حماسی به تصویر کشیده‌اند که شما را متاثر خواهد کرد و حتی شاید هنگامی که بتمن نقاب‌ش را در برابر هال جوردن درمیاورد چشمانتان خیس شود.

بتمنِ تازه کار در جست و جوی هیولایی عجیب و غریب که یکی از پارادیمون‌هاست [سربازان دارکساید] به راه افتاده و با توجه به اینکه هنوز در سیستم قضایی گاتهام جایگاهی پیدا نکرده، پلیس به دنبال‌ش افتاده. با توجه به اینکه پارادیمون‌ها یک مسئله‌ی کهکشانی محسوب می‌شود و به مجانین گاتهام خلاصه نمی‌شوند؛ ناگهان گرین لنترن سر و کله‌اش پیدا می‌شود. بتمن با وجود اینکه از حضور یک قهرمان جدید در شهر خود آزرده خاطر شده اما تلاش می‌کند تا با همکاریِ وی به هیولای مرموز برسد.

بروس و هال موفق می‌شوند اما پارادیمون مزبور جز جعبه‌ای اسرارآمیز از سیاره آپوکالیپس چیزی به جای نمی‌گذارد. حتی حلقه گرین لنترن نمی‌تواند سر از ریشه و ماهیت جعبه دراورد، بنابراین هردو تصمیم می‌گیرند تا به سراغ تنها انسان فضاییِ شناخته شده در زمین بروند… سوپرمن.

پیشنهاد می کنم حتی اگر با لیگ عدالت و شخصیت‌های آن آشنایی کافی دارید و خود را بی‌نیاز از مطالعه ریشه‌ها می‌بینید؛ توصیه می‌کنم که “ریشه‌ها” را مطالعه کنید چراکه پلات کلی کار اهمیتی ندارد بلکه جزئیات و تحلیل این شخصیت‌ها هنگام تقابلشان با یکدیگر است که دارای اهمیت است.

اقتباس: انیمیشن بلند “لیگ عدالت: جنگ” که در سال 2014 بر روی دیسک های دی‌وی‌دی و بلو-ری منتشر شد اقتباسی مستقیم –با وجود تغییراتی- از آرک “لیگ عدالت: ریشه‌ها” است.

سوپرمن: از زنجیر رها شده شماره 1 تا 9

نویسنده: اسکات اسنایدر

طراح: جیم لی

همزمان با سالروز هفتاد و پنج سالگی سوپرمن و پخش فیلم سینمایی “مردی از فولاد” در سال 2013، شرکت دی‌سی از مجموعه کمیک جدیدی با عنوان “سوپرمن: از زنجیر رها شده” پرده برداری کرد. نویسنده‌ی آن، اسکات اسنایدر است که خود را با کمیک‌های کاراگاهی و بتمن ثابت کرده بود و طراح آن نیز جیم لیِ افسانه‌ای. “از زنجیر رها شده” نه تنها توانست پاسخگوی تمام هایپی باشد که پیش از انتشار آن شکل گرفته بود بلکه از سری اصلی سوپرمن نیو 52 با فاصله‌ی زیاد موفق‌تر ظاهر شد.

(image)

برای وصفِ “از زنجیر رها شده” شاید بهتر باشد از زبان خود اسکات اسنایدر بخوانید: « من تلاش کردم تا تمام نکات قوت و قدرت‌های سوپرمن را بگیرم و تبدیل به ضعف کنم. تمام قدرت‌ها را در ذهن‌ او تبدیل به چالش کنم. چیزهای جدیدی وجود دارند که شما را سوپرایز می‌کنند با وجود اینکه جدید و متفاوت است اما کماکان یک داستان کلاسیک سوپرمن محسوب می‌شود… مانند “محفل جغدها” [اولین آرک بتمن] این اثر قرار است به شخصیت کلارک بپردازد و وارد عمق وجودش شود. »

هشت ماهواره قرار است با زمین برخورد کنند و خسارت‌های جانی و مالی جبران ناپذیری به بار بیاورند که سوپرمن هفت‌های آن‌ها را متوقف می‌کند و از جلوگیریِ هشتمی عاجز می‌ماند. زمانی که کلارک کنت قصد دارد مقاله‌اش را مبنی براینکه سوپرمن هفت‌ها از ماهواره‌ها را متوقف کرده، منتشر کند با واکنش لوئیس لین روبرو می‌شود که به وی می‌گوید این طور نبوده و سوپرمن هشتمین ماهواره را هم منحرف و متوقف کرده! [در دنیای نیو 52 لوئیس لین و سوپرمن نه تنها ازدواج نکرده‌اند بلکه کاملاً باهم غریبه هستند و هیچ رابطه‌ی احساسی ندارند.]

سوپرمن پس از بررسی مدارک متوجه می‌شود که متوقف کردنِ ماهواره‌ی هشتم کار یک متا-هیومن بوده. پس از آنکه سر نخ‌ها را دنبال می‌کند متوجه می‌شود که ژنرال لین و دولت امریکا سالیان سال است که بر روی پروژه‌ای مخفی کار می‌کنند تا موجودی ابرقدرت تحت اختیار خود تولید کنند… سوپرمنی که گوش به فرمان دولت است.

“از زنجیر رها شده” نه تنها با ضرب آهنگ سریع و نفس‌گیرش بسیار مهیج است بلکه وارد عمق شخصیت و جهان‌بینی سوپرمن می‌شود و بار دیگر مردی از فولاد خوانندگان را متاثر می‌کند.

بتمن: مرگ خاندان شماره 13 تا 17

نویسنده: اسکات اسنایدر

طراح: گرگ کاپالو

انتخاب بین “مرگ خاندان” و “محفل جغدها” کار دشواری بود اما نوشتنِ داستان برای دو شخصیتی که بارها و به نحوه‌های مختلف در برابر قرار گرفته‌اند (بتمن و جوکر) به مراتب سخت‌تر از نوشتن داستان درمورد ویلن جدیدی‌ست (محفل جغدها) که به تازگی خلق شده.

(image)

اسکات اسنایدر که در “کمیک‌های کاراگاهی” با نوشتنِ آرک “آینه‌ها” به یکی از بهترین نویسندگان تاریخ این عنوان بدل گشت، توسط دی‌سی به “بتمن” آمد و با آرک طوفانی “محفل جغدها” توانست از سوی اکثر سایت‌های مرتبط به ادبیات مصور عنوان بهترین نویسنده کمیک سال 2012 را دریافت کند.
قلم اسنایدر تاریک، دلهره آور، دارای تمی فلسفی و مناسب دنیای بتمن است. او مهارت زیادی در نوشتنِ داستان‌های پلیسی دارد و در “مرگ خاندان” تمام این عناصر را کنار یکدیگر قرار می‌دهد و یکی از بیادماندنی‌ترین تقابل‌های بتمن و جوکر را خلق می‌کند که هرگز فراموش نخواهد شد.

در ابتدای “کمیک‌های کاراگاهی” شاهد شکست یکی دیگر از نقشه‌های جوکر و زندانی شدنِ وی در تیمارستان آرکهام هستیم. عروسک ساز [یکی دیگر از مجانین گاتهام] با جوکر معامله می‌کند و در ازای کندنِ پوست صورت‌ش وی را از تیمارستان فراری می‌دهد.
در “مرگ خاندان” جوکر پس از غیبتی طولانی بازمی‌گردد و صورت‌ از دست رفته‌اش را از اداره پلیس برمی‌دارد. بروس که هنوز زخم‌های‌ش از وقایع محفل جغدها خوب نشده‌اند باید در برابر دلقک قاتلی که تمام عمرش از او می‌ترسیده قرار گیرد اما این بار هدف جوکر فقط خفاش‌ش نیست بلکه قصد دارد تمام خاندان خفاش را نابود کند چراکه معتقد است، شوالیه تاریکی با وجود خاندان خفاش ضعیف‌تر از قبل شده و ازان چیزی که پیش‌تر بوده فاصله گرفته.

“مرگ خاندان” پر است از لحظاتی قلب‌تان را خالی کند و طراحی اعجاب انگیز و منزجرکننده‌ی کاپالو، آن را بسیار حیرت‌انگیز و هراسناک کرده که برای مدتی طولانی از خاطرتان پاک نخواهد شد.

تا همیشه شرور شماره 1 تا 7

نویسنده: جف جانز

طراح: دیوید فینچ

ایونت [بحران‌های بزرگ که در دنیای دی‌سی رخ می‌دهند و تمام کمیک‌ها را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند.] تا همیشه شرور هیجان‌انگیزترین و منسجم‌ترین ایونتی است که در طول نیو 52 رخ داده. تای-این‌ها و عناوین اضافی و وابسته به “تا همیشه شرور” بسیار زیاد هستند که علاوه بر مینی سریس هفت قسمتی آن منتشر شده‌اند و از بهترین‌های‌شان می‌توان به “تا همیشه شرور: جنگ آرکهام”، “لیگ عدالت: تا همیشه قهرمان” اشاره کرد.

(image)

پیش از آنکه خلاصه‌ داستان را تعریف کنم لازم است با دی‌سی مولتی‌ورس و زمین سوم آشنایی کوتاهی پیدا کنید: دنیای دی‌سی براساس تئوری چند جهانی فیزیک شکل گرفته. زمین‌های متفاوتی در این دنیا وجود دارند که هر کدام مشتق شده از یک زمینِ اصلی هستند و با هر انتخابی که صورت می‌گیرد، دنیایی متفاوت خلق می‌شود. در یکی از دنیاها ممکن است شما تا الان خواندنِ این مطلب را تمام کرده باشید و در یک دنیای دیگر شاید هرگز با مجله سفید آشنا نشده باشید!
زمین سوم، یکی دیگر از این دنیاهای موازی است که در آن تمام قهرمانان مورد علاقه‌ی ما سوپرویلن هستند. اولترامن، سوپرومن، اویلمن، جانی کوئیک و پاور رینگ گروهی برخلاف لیگ عدالت را تشکیل می‌دهند با عنوان “اتحادیه جنایت” و هر کدام متضاد اعضای لیگ عدالت محسوب می‌شوند. برای مثال اولترامن، برادر بزرگ‌تر بروس وین است (توماس وین جونیور) که به کمک آلفرد پدر، مادر و برادرش را به قتل می‌رساند تا تبدیل به ثروتمندترین فرد گاتهام شود.

آنتی-مانیتور [یکی از نخستین موجودات دی‌سی که در زمره‌ی قدرتمندترین شخصیت‌ها قرار می‌گیرد.] زمین سوم را نابود می‌کند و اتحادیه جنایت بی‌خانمان می‌شوند. آن‌ها وارد زمین پرایم [زمین اصلی دی‌سی] می‌شوند اما نکته‌ای که باعث شوکه‌ی تمام مردم می‌شود این است که محافظین زمین کشته شده‌اند! لیگ عدالت به شکل مرموزی نابود شده‌ و حالا اتحادیه جنایت حاکمان و فرمانروایان جدید هستند.
بدون هوش و ذکاوت بتمن، بدون قدرت سوپرمن و بدون شمشیر واندرومن چه کسی دنیا را از دست این ابرقدرت‌های اهریمنی نجات می‌دهد؟ الکساندر لوتر در کنار بتمن و مستر ترفیک جزو سه مرد باهوش دنیا محسوب می‌شود و همه ما می‌دانیم که وی بیشتر از هرچیز در این دنیا به زمین و مردم اهمیت می‌دهد و بواسطه همین موضوع از مردی از فولاد نفرت دارد که باعث جلوگیری از پتانسیل‌های بشر شده. لوتر گروهی از تبهکاران و جنایتکاران مشهور، همانند کاپیتان کولد، بیزارو و بلک مانتا را جمع می‌کند تا دنیا را از بحرانی که در آن قرار دارد نجات دهد.

تا همیشه شرور روایتگر اهریمن علیه اهریمن است.

فلش: خارج از زمان شماره 35 تا 40

نویسنده: رابرت وندیتی و ون جنسن

طراح: برت بلوث

شاید فلش جذاب‌ترین و پیچیده‌ترین داستان‌ها را درمیان تمام ابرقهرمان‌های دی‌سی داشته باشد اما یک نکته‌ی منفی که درمورد وی وجود دارد این است که پیچیدگی داستان‌های‌ش معمولاً به ضررش تمام می‌شود چراکه کمتر کسی می‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند. برای خواندنِ کمیک‌های فلش باید اطلاعات نسبتاً جامعی از خاندان فلش و تاریخچه‌ی تاثیرات “اسپیدفورس” داشته باشید.

(image)

برای مثال وقتی اولین بار یکی از کمیک‌ها را شروع به خواندن کنید با تعداد کثیری رفرنس روبرو می‌شوید که از هیچ کدامشان سردرنمیاورید حتی افرادی که تمام مجلدهای فلش را مطالعه کرده‌اند هم هنوز نمی‌توانند کاملاً چگونگی کارکرد اسپیدفورس را توضیح و شرح دهند.

پس از فلشپوینت و ظهور وندیتی و نیو 52، دی‌سی با ساده سازی و بازآفرینی دنیای فلش سعی کرد تا مخاطبان جدیدی را به سمت خود جذب کند و می‌توان گفت در این راه موفق بوده. بنابراین اگر جزو آن دسته کسانی هستید که به تازگی قصد دارند وارد دنیای فلش شوند، نیو 52 گزینه‌ی مناسبی‌ست. در این لیست سعی کردم آرکی را انتخاب کنم که به نظرم جالب‌تر و مهیج‌تر از دیگر آرک‌ها است؛ البته که فلش نیو 52 بطور کلی عنوان کم‌نظیری‌ست و جزو آندرریتدترین کمیک‌های این مجموعه محسوب می‌شود؛ پس انتخاب بنده صرفاً از جهت سلیقه بوده.

بری الن پس از پشت سر گذاشتن وقایع “ریورس” و “تا همیشه شرور” بلاخره قصد دارد تا با خیال راحت صبحانه‌اش را میل کند اما ناگهان سوپراسپیدی آبی‌پوش وی را بلند می‌کند و به جایی می‌برد که دانیل وست از دنیای آینه [بعد چهارم] خارج و تبدیل به ریورس فلش شد. [وقایعی که در آرک قبل –ریورس- رخ دادند.]
بواسطه همین موضوع بری مشکوک می‌شود که فرد آبی‌پوش، دانیل است اما او توضیح می‌دهد که دانیل وست باعث و بانیِ ایجاد گسستگی در اسپیدفورس شده. و حالا هربار که فلش وارد اسپیدفورس می‌شود، چند ثانیه را از دست می‌دهد؛ این چند ثانیه بزودی تبدیل به دقیقه خواهند شد و در نهایت سریع‌ترین مرد دنیا نخواهد توانست سنترال سیتی و افرادی که برای‌شان ارزش قائل است را نجات دهد.
سپس مرد آبی‌پوش از هویت خود پرده برداری می‌کند… او بری النِ بیست سال آینده است! بری بازگشته تا با کشتنِ خود در گذشته، آینده را از جهنمی که قرار است به آن تبدیل شود نجات دهد. بین دو فلش مبارزه درمی‌گیرد؛ بری الن آینده تحت نظر لیدی شیوا، دث‌استروک و بتمن آموزش رزمی دیده پس به راحتی گذشته‌ی خود را شکست می‌دهد.
اما در همین حین والی وست از آینده نیز وارد صحنه می‌شود و قصد دارد تا بری الن را از کشتنِ خود بازدارد. سرانجامِ این مبارزه با مرگِ ناخواسته‌ی والی و فرستاده شدنِ بری الن به زمان و مکانی دور افتاده پایان میابد.
تاثیرات اسپیدفورس باعث می‌شوند تا بری از نظر ظاهری جوان‌تر بنظر رسد؛ بنابراین او خود را جای بیست سالِ گذشته‌اش جا می‌زند و قصد دارد اشتباهاتی که در گذشته انجام داده را جبران کند.

“خارج از زمان” نمونه‌ی مناسبی برای یک داستان مهیج و بی‌نقص فلش است.

…………………………………..

امیدوار هستیم که از مطالعه این مطلب لذت برده باشید. لازم بذکر است طرح نیو ۵۲ پیش زمینه ای بر طرف کمیک هفته است که از ماه آینده در پردیس گیم آغاز می شود 😉

نیو ۵۲: ده آرک داستانی که باید خواند “قسمت اول”