Tagکه بدانید

هر آنچه که باید درباره تکنولوژی نمایشگرهای HDR بدانید

هر آنچه که باید درباره تکنولوژی نمایشگرهای HDR بدانید

سالهاست در دنیای فناوری مرتب به واژه «دامنه پویایی بالا» یا HDR، بر می خوریم؛ مدتهاست که گزینه HDR را در تنظیمات دوربین های عکاسی و فیلمبرداری، مشاهده می کنیم که وظیفه آن افزایش عمق رنگ سیاه و در نتیجه تولید تصاویر شفاف تر و درخشان تر است. همچنین، حتما فیلمبرداری با قابلیت HDR را دیده اید اما همه این ها به کنار، امروز شاهد آخرین نسل نمایشگرهای دارای قابلیت مشاهده تصاویر HDR در تلفن های هوشمند هستیم.

در این نوع نمایشگرها، صحبت از تغییر دقت تفکیک نمایشگر، نظیر تفکیک های 1080P یا 4K نیست بلکه صحبت از کیفیت تصاویر، بخصوص یک طیف نوری با دامنه پویایی بسیار بالا است.

وقتی راجع به عکسبرداری و فیلمبرداری صحبت می کنیم، دامنه پویایی، در مبتدی ترین سطح خود به دامنه ای از رنگ های حد فاصل روشن ترین طیف نوری (سفید) تا تیره ترین آن (سیاه) اطلاق می شود که با چشم قابل مشاهده بوده یا دستکم بتوان آن را به تصویر کشید.

البته این به معنای آن نیست که مثلا بگوییم فلان تصویر روشن تر یا تیره تر است بلکه تصویر یا عکسی که دامنه پویایی خوبی دارد، می تواند طیف وسیع تری از رنگ ها را در خود بگنجاند. مثلا، در چنین تصاویری خاکستری های ملایم کاملا سیاه بنظر نمی رسند یا سایه روشن های رنگی نیز به گونه ای هستند که به راحتی می توان آنها را از منابع نوری روشن در تصویر به خوبی تمییز داد.

بنابراین، یک عکس، ویدیو یا نمایشگر دارای دامنه پویایی ضعیف ممکن است رنگ و رو رفته بنظر برسد، تصویری نوارهای رنگی بسیاری با یک دامنه طیفی مشابه ارائه کند یا نواحی تیره تصویر را با سیاهی های عکس کاملا ادغام کند.

درخشندگی (Nits)، نسبت کنتراست و محدوده رنگی (Color Gamut)

وقتی صحبت از افزایش دامنه پویایی نسبت به شیوه های قدیمی به کار گرفته شده در عکاسی، فیلمبرداری و فناوری نمایشگرها به میان می آید، آن وقت است که فناوری HDR یا «دامنه پویایی بالا»، اهمیت پیدا می کند. از راه های مختلفی می توان این کار را انجام داد. به عنوان مثال، در عکسبرداری می توان این کار را با عکسبرداری از یک سوژه یا منظره با شدت های نوری متفاوت و سپس به هم چسباندن این عکس ها با کمک نقشه رنگی انجام داد.

گرچه، پرینت کردن یا مشاهده اینگونه تصاویر بهبود یافته روی نمایشگرها نیز نیازمند راهکارهای جدیدی بود. اگر رسانه تصویری قادر به نمایش رنگ های بیشتری باشد، آن وقت پنل نمایشگرها نیز باید همین توانایی را داشته باشند. به همین دلیل است که در بخش تنظیمات آنها این روزها شاهد گزینه هایی چون درخشندگی (luminosity)، کنتراست و محدوده رنگی (color gamut) هستیم که گزینه اخیر تشخیص می دهد که پنل نمایشگر در اوج روشنایی تا چه اندازه درخشان است (به واحد نیت) اما موضوع به همین جا ختم نمی شود چرا که برای ما دامنه درخشانی تصاویر حد فاصل روشنایی بالا و سیاهی ها نیز جذابیت بالایی دارد.

تلویزیون های قدیمی روشنایی در محدوده 100 تا 500 نیت و کنتراستی حدودا 1 به 4000 ارائه می دادند. اما در پنل های HDR این ارقام به حدود 1000 نیت و بالاتر می رسد و سطح سیاهی کمتر از 0.05 نیت ارائه می کنند. این توانایی، نسبت کنتراست بسیار بالایی (درخشندگی روشنایی/درخشندگی سیاهی) یعنی 1 به 20 هزار، ارائه می کند.

به عبارت ساده تر، نمایشگرهای HDR به هنگام پخش فرمت های تصویری قابل پشتیبانی، تصاویری شفاف تر و رنگی تری ارائه می کنند.

تمامی این تعاریف بدان معناست که پنل های HDR، در مقایسه با سایر پنل های معمولی، قادر هستند طیف وسیع تری از رنگ ها را نمایش دهند. این قابلیت را می توان با پشتیبانی از فرمت های رنگی جدید که شامل طیف وسیع تری از رنگهاست که این طیف گسترده نزدیکترین حالت ممکن به محدودیت بینایی انسان است.

در واقع، پنل های HDR با هدف کنار زدن استاندارد فضای رنگی Rec.709 (یک ویژگی فرمت استاندارد در تلویزیون های با کیفیت بالا که صفحه نمایش عریض 16 به 9 دارند) و رسیدن به استاندارد DCI-P3 تولید شدند که این فضای رنگی هم اکنون در صنایع فیلم سازی و سینما به کار می رود. این استاندارد هم اکنون به سمت دستیابی به استاندارد بزرگتری یعنی Rec.2020 حرکت می کند که این فضا می تواند 76 درصد از طیف های مرئی را پوشش دهد.

البته هنوز هیچ پنل HDR که بتواند تمام فضای رنگی استاندارد Rec.2020 را نمایش دهد، ساخته نشده اما پنل هایی تولید شده اند که توانسته اند تا حدود 90 درصد به استاندارد DCI-P3 نزدیک شوند، تولید شده اند. این بدان معناست که در حال حاضر تنها می توان حدود 60 درصد فضای رنگی استاندارد Rec.2020 را به نمایش کشید اما با نوآوری های بیشتر در پنل های جدید، این درصد رو به افزایش است.

عمق رنگ: 8 بیت در برابر 10 بیت

به منظور فراهم کردن استاندارد متداول برای محتوای HDR، گروه های متعددی هستند که برای تولیدکنندگان و پشتیبانی از این محتوا با هم رقابت می کنند. در این بین استاندارد باز HDR10 محبوب ترین فرمت محسوب می شود که توانسته عمق رنگ فرمت های تصویری برای محتوای HDR به 10 بیت RGB افزایش دهد که این نرخ بالاتر از 8 بیتی است که سابق بر این در تلویزیون های دارای دامنه پویایی استاندارد به چشم می خورد.

«عمق رنگ» اصطلاحا به حجم اطلاعاتی گفته می شود که می توان ذخیره و برای هر یک از سه رنگ اصلی (آبیريال قرمز و سبز) باز تولید کرد. در حال حاضر، عمق رنگی 8 بیت در استاندارد RGB، چیزی بین 0 تا 255 گزینه به ازای هریک از رنگ های RGB در اختیار ما قرار می دهد که در صورت تلفیق این سه رنگ با یکدیگر در مجموع 16.78 میلیون سایه روشن مختلف رنگی تولید می شود.

با افزایش عمق رنگی از 8 به 10 بیت، به ازای هرکدام از سه رنگ اصلی، 1024 گزینه و روی هم رفته 1.07 میلیارد طیف و سایه روشن رنگی در اختیار خواهیم داشت. این رقم، از یک به میزان قابل توجهی دامنه رنگی قابل نمایش در پنل ها را افزایش می دهد و از سوی دیگر، وجود خطوط میان رنگهای مشابه را به حداقل می رساند و منجر به ارائه تصاویر صاف تر و شفاف تر می شود.

نه تنها استفاده از نمایشگرهای HDR به معنای محدوده رنگی وسیع تری است، بلکه استفاده از عمق رنگی 10 بیت به معنای فاصله قابل توجه با استاندارد قدیمی 8 بیت نیز هست

فناوری Dolby Vision که یکی از رقبای HDR10 نیز محسوب می شود، فناوری عمق رنگی 12 بیت و بیش از 4000 نیت درخشندگی را معرفی کرده است اما بسیاری از منتقدان بر این باورند که استاندارد جدید کوچکترین پیشرفتی در زمینه افزایش کیفیت تصاویر در این مرحله نداشته است. در حال حاضر، نمایشگرها به سختی می توانند اکثریت داده های رنگی را ایجاد کنند بنابراین اجرای فناوری Dolby Vision یک بار هزینه ای اضافی محسوب می شود.

در نتیجه، به نظر می رسد که در حال حاضر استاندارد HDR10 برنده این رقابت باشد اما در آینده مزایای استفاده از استاندارد Dolby Vision می تواند توجیه اقتصادی بیشتری داشته باشد. برای یادآوری بد نیست اشاره کنیم که کمپانی ال جی در ساخت نمایشگر موبایل G6 از استاندارد Dolby Vision HDR‌استفاده کرده که این نمایشگر علاوه بر استاندارد فوق، با استاندارد HDR10 نیز سازگار است.

از همه این موارد مهمتر آنکه، یک دیوایس پخش کننده تصاویر، باید حتما از استاندارد HDR یا سایر فرمت های دارای عمق رنگی بالاتر نظیر مدیاپلیر ویندوز یا اسمارت فون ها پشتیبانی کند. در همین راستا، کوالکام به تازگی چیپست پشتیبانی کننده از عمق رنگی 10 بیت را در داخل پردازنده «اسنپدراگون 835» گنجانده است اما موبایل های جدید که از فناوری HDR‌ پشتیبانی می کنند، نظیر گلکسی نوت 7 فقید و ال جی G6 در حال حاضر راهکارهای خاص خود را برای پشتیبانی از این فرمتها به کار گرفته اند.

تمامی این اجزا باید به منظور مشاهده محتوای دارای کیفیت HDR، آن هم به بهترین نحو ممکن گردهم آیند. برای حصول نتیجه بهتر، رسانه مورد نظر نیز باید با استفاده از تکنیک HDR و دوربینی که حداقل نویز را داراست ضبط شده باشد تا بتوان از این تفکیک و وضوح بالا، حداکثر استفاده را برد. پس از ضبط این تصاویر، باید با استفاده از یک کدک ویدیویی که از تفکیک بالا (شامل H.254 یا H.256) پشتیبانی می کند، به فرمت 10 یا 12 بیت تبدیل کرد. این تصاویر را سپس می توان روی دیوایس هایی که خروجی ویدیویی با استاندارد HDR دارند، پخش کرد. خیلی ساده بود نه؟

آیا فناوری HDR‌باعث می شود تا صفحه نمایش شما بهتر به نظر برسد؟

با تمامی این اوصاف، همه ما خوب می دانیم که پخش تصاویر ضبط شده با فناوری SDR با استفاده از نمایشگرهای HDR الزاما کیفیت آنها را افزایش نمی دهد. در حقیقت نمایشگرهای HDR یک راه حل جادویی برای آنکه تصاویر ویدیویی و محتوای رسانه ای به صورت خودکار کیفیت بالاتری پیدا کنند، نیستند. بنابراین، باید منتظر ماند تا محتوای تصویری HDR بیشتری در سراسر جهان تولید شود بتوان از این فناوری حداکثر استفاده را برد.

همچنین، باید یادآور شد که HDR یک استاندارد قطعی و ثابت نیست بلکه نحوه های پیاده سازی و پنل های مختلف می توانند منجر به ایجاد نتایج مختلفی شوند. ما در اینجا تنها درباره دو استاندارد HDR صحبت کردیم در حالیکه استانداردهای مختلفی نیز وجود دارد که این استانداردها برای جلب توجه مخاطبان با یکدیگر رقابت دارند.

علاوه بر این، نمی توان دو صفحه نمایش پیدا کرد دقیقا مشابه هم باشند ضمن اینکه قابلیت هایی چون میزان روشنایی، کنتراست و محدوده رنگی ثابت و دست نخوردنی نیستند. بنابراین، حتی اگر دو صفحه نمایش توانایی پشتیبانی از HDR را داشته باشند، بازهم مقایسه آنها ارزش آن را دارد تا ببینیم کدام یک عملکرد و کیفیت بالاتری دارد.

به خاطر همین است که گفته می شود نمایشگرهای HDR هنوز هم باید بهتر از سایر نمایشگرها عمل کنند تا اطمینان حاصل شود حتی محتوای دارای پویایی استاندارد هم در آن با بالاترین کیفیت دیده می شوند.

نمایشگرهای LCD در برابرنمایشگرهای AMOLED

اگر فناوری نمایشگرها تاکنون به اندازه کافی پیچیده بنظر نمی رسد، اما معرفی و عرضه نمایشگرهای HDR یک لایه دیگر بر پیچیدگی های مجادلات میان طرفداران نمایشگرهای LCD و OLED افزوده است. از همه مهم تر، در نمایشگرهای HDR به استفاده از فناوری جدید نمایشگر در داخل پنل نیازی نیست. از سوی دیگر، پنل های LCD و  OLED توانایی این را دارند تا به بهترین شکل ممکن خود را با روشنایی و معیارهای رنگی محتوای HDR سازگار کنند.

در حالی که هر دو تکنولوژی فوق قادرند صفحه نمایش هایی تولید کنند که می تواند با این معیارها خود را تطبیق دهد، مسیری که این نمایشگرها برای رسیدن به آن طی می کنند، متفاوت خواهد بود و هر کدام مزایا و معایب خاص خود را دارند. ما قصد نداریم بازهم به تکرار مکررات بپردازیم اما نسبت کنتراست بالای نمایشگرهای OLED و محدوده رنگی نسبتا وسیع تر، به خوبی توانسته این نمایشگرها را به سمت پخش محتوای HDR هدایت کند. در عین حال، نور پس زمینه درخشان در پنل های LCD و تحولات جدید رنگی نظیر «فناوری نقطه کوانتوم»، این پنل ها را به یک انتخاب رقابتی تبدیل کرده است.

جمع بندی

نمایشگرهای HDR، در فضای موبایل ها و تلفن های هوشمند، یک پیشرفت تلقی می شوند که استفاده از آن می تواند کیفیت بالایی از رسانه های تصویری روی دیوایس های هوشمند ارائه کند. با این حال باید دانست که استفاده از فناوری HDR روی دیوایس های قابل حمل عاری از پذیرش برخی محدودیت ها نیست. روشنایی پنل نمایشگر موبایل ها عمدتا نمی تواند به 1000 نیت برسد که این میزان روشنایی مورد نیاز برای رقابت با تلویزیون های پیشرفته و افزایش روشنایی تصویر است چراکه محدودیت حجم باتری ها هم این اجازه را عملا نمی دهد.

همچنین، در خصوص پخش فایل های حجیم و محدودیت پهنای باند جهت استریم کردن رسانه های صوتی-تصویری، موانعی وجود دارد که ممکن است در نهایت دست استفاده کنندگان از این دیوایس ها را برای بهره برداری حداکثری از این نمایشگرها بسته بگذارد. با این حال، تصاویر ویدیویی و عکسهای ثبت شده و قابل پخش روی موبایل ها، نسبت به گذشته کیفیت بسیار بالاتری دارند و باید طی سالهای آتی منتظر انتشار محتوای با کیفیت HDR بیشتری باشیم تا بیشترین استفاده را از این فناوری روی دیوایس های همراه خود ببریم.

The post appeared first on .

هر آنچه که باید درباره تکنولوژی نمایشگرهای HDR بدانید

همه آنچه که باید در مورد رویداد معرفی گلکسی اس 8 بدانید

همه آنچه که باید در مورد رویداد معرفی گلکسی اس 8 بدانید

در نهایت پس از گذشت مدت ها انتظار سامسونگ در رویدادی که امشب در نیویورک برگزار شد، به معرفی گلکسی اس 8 و اس 8 پلاس در کنار نسخه جدید گیر 360، مدل بروز رسانی شده هدست گیر VR همراه با کنترلر و رقیبی برای دستیارهای هوشمند صوتی سیری و گوگل پرداخت.

اگر فرصت نداشته اید در چند ساعت گذشته به شکل مداوم تمام اخباری که پوشش دادیم را از نظر بگذرانید، می توانید با مطالعه این نوشته ی دیجیاتو، از تمام اتفاقات مهم رویداد امشب سامسونگ آگاه شوید.

گلکسی اس 8 و اس 8 پلاس

سامسونگ پرچمداران تازه خود را در حالی رونمایی کرد که علاوه بر بروزرسانی قابلیت های سخت افزاری و نرم افزاری، طراحی نوین و چشم نوازی را نیز برای آنها در نظر گرفت. به ترتیب با نمایشگرهای 5.8 و 6.2 اینچی همراه بوده که در دو طرف خود دارای انحنا هستند و بخش اعظم پنل جلویی را به خود اختصاص داده اند.

کاهش حاشیه های نمایشگر به سامسونگ امکان حذف دکمه هوم را داده و به کاهش ابعاد کلی موبایل های مورد اشاره منجر شده است. همچنین هر دو تلفن همراه دارای دوربین اصلی 12 مگاپیکسلی در پشت و سنسور 8 مگاپیکسلی برای ثبت تصاویر سلفی هستند.

باتری های جدید

پس از فاجعه به بار آمده برای گلکسی نوت 7، سامسونگ توجه ویژه ای را به اختصاص داده و این دو گجت را به ترتیب با باتری هایی دارای ظرفیت 3000 و 35000 میلی آمپر ساعت روانه بازار خواهد کرد.

دستیار هوشمند بیکسبی

کمپانی کره به همراه پرچمداران خود، دستیار صوتی هوشمند  را نیز معرفی کرد و دکمه ای را در گلکسی اس 8 و اس 8 پلاس برای فعال کردن آن اختصاص داد. قابلیت مذکور با شعار «هر آنچه می توانید با لمس تلفن خود انجام دهید، با دستورات صوتی خود نیز قادر به کنترل آن خواهید بود» عرضه خواهد شد. همچنین قابلیتی را به دوربین پرچمداران افزوده که می توان با بهره گیری از آن می توان اطلاعاتی را از اشیای موجود دنیای واقعی کسب کرد.

دوربین Gear 360 جدید

نسل جدید تمام ارتقائاتی که انتظارش را می کشیدیم را به همراه دارد؛ این دوربین حالا 4K ضبط می کند، می تواند مستقیماً تصاویر را استریم نماید، و مهم تر از همه با گجت های متعدد بسیار بیشتری (مانند آیفون) همخوانی دارد. متاسفانه قیمت و تاریخ عرضه Gear 360 جدید هنوز معلوم نشده است.

هدست واقعیت مجازی Gear VR جدید و کنترلر حرکتی

نسل جدید ماه گذشته در جریان MWC 2017 رونمایی شد و در مراسم رونمایی گلکسی اس 8 به طور کامل معرفی گردید. این هدست که به ادعای سازندگان سرعت و کیفیتی بهینه شده خواهد داشت، برای اولین بار همراه با کنترلری مخصوص و حرکتی عرضه خواهد شد و تنها 129 دلار قیمت دارد. لازم به ذکر نیز هست که کنترلرهای اضافی این هدست را می توان به صورت مستقل و با قیمت 39 دلار تهیه کرد.

Samsung DeX

که می تواند هر موبایل گلکسی اس 8 و گلکسی اس 8 پلاس را به سیستمی کامپیوتر مانند تبدیل کند. گجت جانبی خود را با کمک یک HDMI به مانیتور یا تلویزیون وصل کرده و کیبورد و ماوسی به آن متصل کنید تا سیستم عامل اندروید و رابط کاربری Grace گلکسی را در محیطی مشابه با ویندوز تجربه نمایید. Samsung DeX احتمالاً قیمتی در حدود 160 دلار خواهد داشت و یکم اردیبهشت ماه یعنی همزمان با عرضه گلکسی اس 8 از راه می رسد.

The post appeared first on .

همه آنچه که باید در مورد رویداد معرفی گلکسی اس 8 بدانید

6 نکته که باید در مورد بازی The Legend of Zelda Breath of the Wild بدانید

6 نکته که باید در مورد بازی The Legend of Zelda Breath of the Wild بدانید

اولین نشانه ها از زلدای جدید در E3 سال ۲۰۱۱ پدیدار شد؛ جایی که زمزمه هایی از یک زلدای HD شنیده می شد. حدس و گمان ها از هر طرف سرازیر شدند و هر روز نکته ای جدید کشف می شد و یا حداقل این طور به نظر می آمد.

ولی کمتر کسی فکرش را می کرد که زلدای جدید به همراه خودش نوبرانه ای را به عنوان سوییچ، کنسول جدید نینتندو، به همراه داشته باشد. و البته این تنها سورپرایز این عنوان نیست؛ مکانیزم های جدید، سبک گرافیکی نو، و حال و هوای غربی همه و همه تازه های این ماجراجویی هستند.

همین ها کافی بود تا مخاطبان بی شمار این سری، بار دیگر تشنه ی تجربه یک ماجراجویی دیگر از لینک بشوند. ۲ بار تاخیر در دوره آماده سازی این اثر خود نشان از وسواس سازندگان و علم آن ها نسبت به این ماموریت و مسئولیت عظیم دارد. در ادامه به نکات مهم و جالب توجه در مورد این بازی می پردازیم.

ریشه های شرقی، اتمسفر غربی

سری زلدا به داشتن تم شرقی خود معروف بوده اما این بار تصمیم سازندگان بر آن است که عناصر استفاده شده در بازی بیشتر از هر زمانی، به حال و هوای غربی سوق داشته باشند. البته پس از موفقیت بازی هایی مانند ویچر، نمی توان به تصمیم آن ها خرده گرفت و تنها باید صبر کرد و از ساخته شان لذت برد.

البته در این دوره که سلیقه خود آسیایی ها هم به محصولات غربی نزدیکتر شده، انتخاب تم غربی نه تنها ریسک محسوب نمی شود، بلکه پا فشاری سازندگان بر حالت قدیمی اثر خود می تواند خطرناک تلقی شود و آن ها را به درد تکرار دچار کند.

پایانی بر یک آغاز، آغازی بر یک پایان

همیشه عناوینی هستند که صرفا بیشتر از یک «بازی»، تعهد و وظیفه دارند؛ این بازی ها پرچم داران یک شرکت و یا یک کنسول هستند. از سوی دیگر بازی هایی نیز هستند که وظیفه تمام کردن دوران یک نسل و کنسول را بر دوش می کشند.

و بازی هایی هم هستند که ماموریت شروع یک کنسول را دارند و اصطلاحاً لانچ تایتل یک محصول به حساب می آیند. تمام این بازی ها به نوبه خود ماموریت سختی دارند؛ حالا تصور کنید یک اثر، تمام این وظایف را یک جا به دوش بکشد.

Zelada:Breath of Wild پایانی بر کنسول چندان ناموفق Wii U و شروعی بر محصول جدید و پر امید نینتندو با نام سوییچ است. پس این اثر محکوم به موفقیت است؛ نه موفقیت به معنای معمول آن، بلکه باید شاهکار باشد تا خاطرات خوب ما را جاودانه کند و از طرفی با درخشش خود، ضمانت فروش کنسول جدید شرکت نینتندو باشد.

سریع همچو باد

نکته قابل توجه دیگر مورد The Legend of Zelda: Breath of the Wild، سریع تر شدن همه چیز است. از روایت داستان تا سبک جدید مبارزات، همه و همه با ضرب آهنگ قابل توجهی پیش می روند. چیزی که در عناوین قبلی زلدا کمتر دیده می شد و در مواقعی پیشرفت کند داستان می توانست برای مخاطب عذاب آور باشد.

اما این بار همه چیز فرق می کند و با روان تر شدن روایت داستان و گیم پلی و المان های نقش آفرینی، بازی کاملا به دنبال لذت بردن گیمر است.

ظاهر نو

چشم نواز؛ تمام گرافیک زلدای جدید را می شود در این کلمه خلاصه کرد. تکامل گرافیک سل شید را می توان در این اثر حس کرد. محدوده دیداری بازی فراتر از یک عنوان تحت کنسول های خانگی است.

طراحی کاراکتر ها بیشتر ذائقه غربی سازندگان را به رخ می کشد؛ همین عنصر را می توان به طراحی تمامی محیط ها و مراحل تعمیم داد. حتی خود شخصیت لینک هم از این موج تغییر عقب نمانده است و شکل و شمایل آشناتری نسبت به قهرمان های اروپایی به خود گرفته است.

گیم پلی جدید

زلدا از نظر گیم پلی تا به حال چیزی کم نداشته است؛ این این مسئله سبب نمی شود که بگوییم دیگر جایی برای بهبود نیست.

از تدابیر جدید سازندگان برای بهتر کردن گیم پلی می توان به سیستم جدید مبارزات، اضافه شدن عنصر دما به بازی، استفاده از تلکینسیس (جا به جایی اشیا از راه دور) در مبارزات و حل معماها اشاره داشت.

سیستم جدید مبارزات، همان طور که اشاره شد سریع تر از قبل است و اضافه شدن قابلیت پرتاب سلاح ها هم در این امر تاثیر گذار هستند. بر خلاف گذشته، استفاده از سلاح ها به روند معمول بازی های اکشن شباهت بیشتری دارند؛ یعنی زمان استفاده از هر اسلحه کاهش یافته و در عوض تنوع آن ها بیشتر شده است.

در نسخه دمو و تریلر ها شاهد اضافه شدن عنصری به بازی به عنوان دما هستیم؛ البته هنوز معلوم نشده که استفاده اصلی آن چیست و چه تاثیری در روند بازی و سیستم مبارزاتی و یا حل معماها دارد.

پدیده نوین دیگر، استفاده از قابلیت جا به جایی اشیا از راه دور در حل معما های محیطی کاربرد دارد و باید برای دیدن کارایی های دیگر آن در طول بازی تا انتشارش صبر کرد.

پرش!

بعضی از چیز ها در دنیای بازی های ویدیویی فقط موجب شگفتی هستند؛ مثل عدم توانایی جان مارستون در شنا کردن، نشسته حرکت کردن اسنیک، و تعریف نشدن پرش برای لینک!

اما این بار قهرمان ما پس از سال ها به راز و رمز پریدن پی برده است و می تواند بپرد. هم در حین مبارزه و هم در حین گشت و گذار در محیط؛ حتی از روی اسب که می تواند منجر به نبردهای هوایی شود.

به اضافه ی پرش، لینک حالا می تواند از موانع کوتاه بالا برود، چیزی که در نسخه های قبل خبری از آن نبود. در کل چشم امید نینتندو به این بازی دوخته شده است؛ که صد البته سرمایه گذاری سودآوری برای آنها نیز هست.

زلدا نمی تواند بد باشد و این نکته تا به اینجای کار از دمو ها و تریلر ها قابل درک است. همه چیز نوید یک شاهکار دیگر را می دهند.

شاید این اثر مهم ترین محصول چند سال اخیر نینتندو و حتی صنعت بازی های ویدیویی باشد. چون تنها خود نینتندو می تواند رکوردهای خودش را بزند و همه را مغلوب نوآوری و دانش چگونه سرگرم کردن مخاطب خود کنند.

The post appeared first on .

6 نکته که باید در مورد بازی The Legend of Zelda Breath of the Wild بدانید

۹ حقیقتی که باید درباره هوش هیجانی بدانید

۹ حقیقتی که باید درباره هوش هیجانی بدانید

از زمان انتشار کتاب پر فروش دنیل گولمن به نام هوش هیجانی در سال ۱۹۹۵، توجه ها به این ویژگی انسانی روز به روز بیشتر شده است. بسیاری از روانشناسان و دیگر متخصصین ادعا می کنند هوش هیجانی بالا تر به عملکرد بهتر، درآمد بیشتر، و موفقیت بیشتر فرد منجر می شود.

اما آیا هوش هیجانی واقعاً همین قدر که گفته می شود اهمیت دارد؟

در ادامه می توانید ۹ حقیقت پیرامون هوش هیجانی را از نظر بگذرانید:

۱- نامش را هرچه می خواهید بگذارید؛ این ویژگی وجود دارد

برخی افراد ادعا می کنند چیزی تحت عنوان هوش هیجانی واقعاً وجود ندارد. مطالعه روی این مقوله به عنوان یک علم مبحث نسبتاً تازه ای است و بسیاری از روانشناسان در مورد کاربرد آن اختلاف نظر دارند.

اما ایده ی کلی هوش هیجانی از ابتدا با ما همراه بوده است. برای آنکه درک بهتری از این موضوع داشته باشید این سؤالات را از خودتان بپرسید:

  • آیا احساسات شما بر تفکر و تصمیم گیری هایتان اثر می گذارند؟
  • آیا تلاش عامدانه و آگاهانه برای کنترل واکنش های احساسی تغییری در رفتار شما و نتایج آن به وجود می آورد؟

پاسخی که برای هر دوی این سؤال ها مرتباً تکرار می شود چیزی نیست جز «بله».

طفره رفتن از پذیرش این موضوع می تواند باعث شود به جای آنکه شما کنترل احساسات خود را در دست بگیرید، احساسات کنترل شما را در دست بگیرند. این موضوع نیز به نوبه ی خود شما را در برابر سوء استفاده های احتمالی دیگران آسیب پذیر می کند.

۲- هیچ راهی برای پرورش سریع هوش هیجانی وجود ندارد

وقتی از هوش هیجانی سخن به میان می آید، موفقیت هیچ میانبری نخواهد داشت. پرورش هوش هیجانی نیز مثل هر توانایی یا مهارت دیگری نیازمند زمان و تلاش آگاهانه و عامدانه است.

۳- به راحتی ممکن است در این زمینه پسرفت داشته باشید

از آنجایی که عوامل متعددی بر احساسات شما و دیگران تأثیرگذارند، به راحتی ممکن است در دام عادت ها و تصمیم گیری های بد گرفتار شوید.

به علاوه، وقتی پای درک احساسات دیگران به میان می آید، زمان به ضرر ما عمل می کند و هرچه بیشتر می گذرد ممکن است توانایی هایتان در درک احساسات خود و دیگران تحلیل بروند.

آیا شما هم جزو آن دسته از افراد هستید که هر وقت فیلم ناراحت کننده ای تماشا می کنند اشکشان جاری می شود؟ آیا به راحتی به وجد می آیید یا عصبانی می شوید؟

انسان ها از لحاظ تجربه ی احساساتشان، تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند. حتی پس از تمرین و ممارست نیز نمی توان واقعاً بر آنچه حس می کنیم کنترل داشته باشیم.

اما می توانیم واکنش هایمان به این احساسات را کنترل کنیم. برای مثال، ممکن است کماکان عصبانی شویم، اما اگر بتوانیم برای کنار آمدن با خشم خود شیوه ی مناسبی بیابیم می توانیم از ناراحت کردن خود و دیگران اجتناب کنیم.

۵- هوش هیجانی بر تک تک تصمیم های شما اثرگذار است

آیا فکر کردن به عواقب منفی برخی موقعیت ها، شما را به اتخاذ تصمیمات خلق الساعه ای وادار می کند که بعداً باعث پشیمانی تان می شوند؟ یا برعکس، معمولاً توان حرکت به جلو و واکنش را از شما می گیرد؟

هوش هیجانی عملاً بر تمام جنبه های زندگی اثرگذار است.

۶- سلامت جسمانی تان مستقیماً تحت تأثیر آن قرار دارد

پزشکان و دانشمندان ثابت کرده اند که استرس می تواند باعث بروز مشکلات جسمانی متعددی شود، از جمله سر درد، درد های عضلانی، مشکلات معده و خستگی بیش از اندازه. استرس حتی می تواند خطر ابتلا به حملات قلبی و دیگر بیماری های جدی را افزایش دهد.

همه ی اینها دلیلی بر این حقیقت هستند که باید یاد بگیرید استرس خود را به شکلی صحیح مدیریت کنید.

۷- هوش هیجانی می تواند روابط شما را نجات دهد

آخرین باری که با شریک زندگی تان وارد مشاجره شدید را به یاد بیاورید. مشکل از کجا شروع شد؟

هوش هیجانی می تواند به شما کمک کند:

  • تصویر بزرگ تر را ببینید
  • با آرامش و منطق با موضوعات حساس برخورد کنید
  • موقعیت های ناپایدار را آرام کنید

استفاده از هوش هیجانی برای رسیدگی به اختلافات، مکالمات بالقوه مخرب را به فرصت یادگیری بدل می کند و به شما و طرف مقابلتان راه های تازه ای برای همکاری در کنار یکدیگر یاد می دهد.

۸- افکار شما مهم اند

هوش هیجانی در عملکرد ما تجلی می یابد اما خاستگاه آن ذهن ماست. چرا؟ چون هر عملی از یک فکر آغاز می شود.

بنابراین به یاد داشته باشید: اگر برای مدتی به چیزی فکر کنید، رفتارتان نیز در نهایت بازتاب دهنده ی همان افکار خواهد بود؛ چه خوب و چه بد.

۹- از هوش هیجانی می توان برای مقاصد شوم نیز استفاده کرد

لازم است بدانید هوش هیجانی نیز مثل هر توانایی دیگری می تواند هم برای مقاصد اخلاقی و هم مقاصد غیر اخلاقی مورد بهره برداری قرار بگیرد. هر روز، سیاستمداران، همکاران و حتی دوستان زیادی از مهارت های هوش هیجانی برای اثرگذاری و بهره برداری از دیگران استفاده می کنند.

البته دلیل دیگری که باید شما را به کار کردن روی هوش هیجانی خود تشویق کند نیز محافظت از خود در برابر همین سوء استفاده هاست.

در نهایت، هوش هیجانی یعنی کاری کنیم که احساساتمان در خدمت ما باشند، نه در مقابل ما.

The post appeared first on .

۹ حقیقتی که باید درباره هوش هیجانی بدانید

از زمان انتشار کتاب پر فروش دنیل گولمن به نام هوش هیجانی در سال ۱۹۹۵، توجه ها به این ویژگی انسانی روز به روز بیشتر شده است. بسیاری از روانشناسان و دیگر متخصصین ادعا می کنند هوش هیجانی بالا تر به عملکرد بهتر، درآمد بیشتر، و موفقیت بیشتر فرد منجر می شود.

اما آیا هوش هیجانی واقعاً همین قدر که گفته می شود اهمیت دارد؟

در ادامه می توانید ۹ حقیقت پیرامون هوش هیجانی را از نظر بگذرانید:

۱- نامش را هرچه می خواهید بگذارید؛ این ویژگی وجود دارد

برخی افراد ادعا می کنند چیزی تحت عنوان هوش هیجانی واقعاً وجود ندارد. مطالعه روی این مقوله به عنوان یک علم مبحث نسبتاً تازه ای است و بسیاری از روانشناسان در مورد کاربرد آن اختلاف نظر دارند.

اما ایده ی کلی هوش هیجانی از ابتدا با ما همراه بوده است. برای آنکه درک بهتری از این موضوع داشته باشید این سؤالات را از خودتان بپرسید:

  • آیا احساسات شما بر تفکر و تصمیم گیری هایتان اثر می گذارند؟
  • آیا تلاش عامدانه و آگاهانه برای کنترل واکنش های احساسی تغییری در رفتار شما و نتایج آن به وجود می آورد؟

پاسخی که برای هر دوی این سؤال ها مرتباً تکرار می شود چیزی نیست جز «بله».

طفره رفتن از پذیرش این موضوع می تواند باعث شود به جای آنکه شما کنترل احساسات خود را در دست بگیرید، احساسات کنترل شما را در دست بگیرند. این موضوع نیز به نوبه ی خود شما را در برابر سوء استفاده های احتمالی دیگران آسیب پذیر می کند.

۲- هیچ راهی برای پرورش سریع هوش هیجانی وجود ندارد

وقتی از هوش هیجانی سخن به میان می آید، موفقیت هیچ میانبری نخواهد داشت. پرورش هوش هیجانی نیز مثل هر توانایی یا مهارت دیگری نیازمند زمان و تلاش آگاهانه و عامدانه است.

۳- به راحتی ممکن است در این زمینه پسرفت داشته باشید

از آنجایی که عوامل متعددی بر احساسات شما و دیگران تأثیرگذارند، به راحتی ممکن است در دام عادت ها و تصمیم گیری های بد گرفتار شوید.

به علاوه، وقتی پای درک احساسات دیگران به میان می آید، زمان به ضرر ما عمل می کند و هرچه بیشتر می گذرد ممکن است توانایی هایتان در درک احساسات خود و دیگران تحلیل بروند.

آیا شما هم جزو آن دسته از افراد هستید که هر وقت فیلم ناراحت کننده ای تماشا می کنند اشکشان جاری می شود؟ آیا به راحتی به وجد می آیید یا عصبانی می شوید؟

انسان ها از لحاظ تجربه ی احساساتشان، تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند. حتی پس از تمرین و ممارست نیز نمی توان واقعاً بر آنچه حس می کنیم کنترل داشته باشیم.

اما می توانیم واکنش هایمان به این احساسات را کنترل کنیم. برای مثال، ممکن است کماکان عصبانی شویم، اما اگر بتوانیم برای کنار آمدن با خشم خود شیوه ی مناسبی بیابیم می توانیم از ناراحت کردن خود و دیگران اجتناب کنیم.

۵- هوش هیجانی بر تک تک تصمیم های شما اثرگذار است

آیا فکر کردن به عواقب منفی برخی موقعیت ها، شما را به اتخاذ تصمیمات خلق الساعه ای وادار می کند که بعداً باعث پشیمانی تان می شوند؟ یا برعکس، معمولاً توان حرکت به جلو و واکنش را از شما می گیرد؟

هوش هیجانی عملاً بر تمام جنبه های زندگی اثرگذار است.

۶- سلامت جسمانی تان مستقیماً تحت تأثیر آن قرار دارد

پزشکان و دانشمندان ثابت کرده اند که استرس می تواند باعث بروز مشکلات جسمانی متعددی شود، از جمله سر درد، درد های عضلانی، مشکلات معده و خستگی بیش از اندازه. استرس حتی می تواند خطر ابتلا به حملات قلبی و دیگر بیماری های جدی را افزایش دهد.

همه ی اینها دلیلی بر این حقیقت هستند که باید یاد بگیرید استرس خود را به شکلی صحیح مدیریت کنید.

۷- هوش هیجانی می تواند روابط شما را نجات دهد

آخرین باری که با شریک زندگی تان وارد مشاجره شدید را به یاد بیاورید. مشکل از کجا شروع شد؟

هوش هیجانی می تواند به شما کمک کند:

  • تصویر بزرگ تر را ببینید
  • با آرامش و منطق با موضوعات حساس برخورد کنید
  • موقعیت های ناپایدار را آرام کنید

استفاده از هوش هیجانی برای رسیدگی به اختلافات، مکالمات بالقوه مخرب را به فرصت یادگیری بدل می کند و به شما و طرف مقابلتان راه های تازه ای برای همکاری در کنار یکدیگر یاد می دهد.

۸- افکار شما مهم اند

هوش هیجانی در عملکرد ما تجلی می یابد اما خاستگاه آن ذهن ماست. چرا؟ چون هر عملی از یک فکر آغاز می شود.

بنابراین به یاد داشته باشید: اگر برای مدتی به چیزی فکر کنید، رفتارتان نیز در نهایت بازتاب دهنده ی همان افکار خواهد بود؛ چه خوب و چه بد.

۹- از هوش هیجانی می توان برای مقاصد شوم نیز استفاده کرد

لازم است بدانید هوش هیجانی نیز مثل هر توانایی دیگری می تواند هم برای مقاصد اخلاقی و هم مقاصد غیر اخلاقی مورد بهره برداری قرار بگیرد. هر روز، سیاستمداران، همکاران و حتی دوستان زیادی از مهارت های هوش هیجانی برای اثرگذاری و بهره برداری از دیگران استفاده می کنند.

البته دلیل دیگری که باید شما را به کار کردن روی هوش هیجانی خود تشویق کند نیز محافظت از خود در برابر همین سوء استفاده هاست.

در نهایت، هوش هیجانی یعنی کاری کنیم که احساساتمان در خدمت ما باشند، نه در مقابل ما.

The post appeared first on .

۹ حقیقتی که باید درباره هوش هیجانی بدانید

8 نکته که باید درباره Battlefield 1 بدانید

8 نکته که باید درباره Battlefield 1 بدانید

رونمایی از نسخه جدید سری بازی Battlefield با غافلگیری بسیار بزرگی همراه بود. اگرچه شایعاتی درباره عقب گرد بازی به دوران جنگ جهانی اول به گوش می رسید، اما بیراهه نیست اگر بگوییم که هیچکس انتظار نداشت استودیوی خوش نام DICE واقعاً دست به چنین حرکتی زده و سری بتلفیلد که شهرت خاصی در تصویر کردن نبردهای عظیم و مدرن دارد را دچار چنین تغییرات شگرفی کند.

تریلر نخست Battlefield 1 اگرچه بسیار کوتاه بود و بخش های زیادی از گیم پلی را به نمایش در نمی آورد، اما چشم طرفدارانی که مشتاقانه منتظر نسخه جدید بتلفیلد بودند را به خود دوخت و حتی به یکی از پربازدیدترین ویدیوهای وب سایت یوتوب بدل شد. گاز خردل، نبردهای سنگر به سنگر، اسب ها، هواپیماهای ملخی، زپلین و تانک های زرهی، همه و همه عنصرهایی بودند که نوید عنوانی شاهکار را می دادند و DICE با نمایش بعدی بازی در نمایشگاه E3 امسال، یکبار دیگر ثابت کرد که در کار خود مهارت عجیبی دارد.

به عقیده بسیاری، DICE با ساخت Battlefield 1 دست به قمار بزرگی زده و دور شدن از فرمول های همیشگی سری بازی مورد بحث، پیامدهای خوشایندی برایش نخواهد داشت. اما اگر منصف باشیم، Battlefield 1 همان بتلفیلد همیشگی است که حالا نه تنها بزرگ تر از پیش شده، بلکه واقعاً نشان می دهد چه پتانسیل هایی در دل بازی های ویدیویی نسل هشتمی و قدرت پردازشی امروزی نهفته گشته.

تنها کافی است به تصاویر و ویدیوهای بازی نگاه کنید تا به وضوح متوجه شوید موتور فراست بایت جهشی عظیم در نسل هشتم داشته است. افکت های تصویری مانند آب و هوا، مه و دود همگی بی نظیر از آب درآمده اند و مطمئناً تجربه بصری بازی، چیزی فراتر از تمام عناوین شوتر و جنگ جهانی-محوری خواهد بود که تا به امروز تجربه کرده ایم. Battlefield 1 به معنای واقعی کلمه عنوانی نسل هشتمی است.

با وجود آنکه به نظر می رسد گیم پلی بازی با تغییرات گسترده ای همراه شده باشد، Battlefield 1 دقیقاً همان فرمول سابق را دنبال می کند و دوست داران این فرنچایز ناامید نخواهند شد. کلاس های بازی تقریباً حس و حال عناوین پیشین را حفظ کرده اند و مدهای آن نیز به جای بازطراحی، صرفاً به نوعی تکامل نسبت به قبل رسیده اند. DICE برای راضی نگه داشتن طرفدارانش نیازمند اعمال تغییرات گسترده نبوده، بنابراین دست به چنین حرکتی هم نزده است.

برخلاف آنچه بسیاری تصور می کنند، جنگ جهانی اول بازه ای مهم در طول تاریخ به حساب می آمده که بشر برای اولین بار توانست به سلاح ها و ابزارآلات نظامی امروزی دست پیدا کند. تا پیش از جنگ جهانی اول، چشم انسان به ماشین قتاله ای همچون تانک نیفتاده بود و این ماشین زرهی غول آسا توانست نقشی مهم در تغییر نتایج جنگ ایفا کند. حتی تصور سوار شدن و هدایت یکی از این تانک ها در Battlefield 1 سبب می شود خون از هیجان در رگمان به جوش آید.

پایبندی به حقایق جنگ و تصویر کردن فضای مغموم آن دوران، یکی از مسائلی بوده که مورد توجه ویژه DICE قرار گرفته و این استودیو تصمیم داشته تا ضمن ارائه یک بازی ویدیویی سرگرم کننده، گیمرها را با شکل و شمایل واقعی جنگ آشنا سازد. البته سوالی که باقی می ماند این است که چرا با وجود پایبندی به حقایق جنگ، سربازان فرانسوی (که بیشترین نیروی نظامی جنگ جهانی نخست را تشکیل داده بودند) در بازی حضور ندارند؟

زپلینی که در تصویر مشاهده می کنید، اهمیتی به مراتب بیشتر از یک المان محیطی صرف برای جذاب شدن جلوه های دیداری بازی دارد. در بخش مولتی پلیر، دو تیم 32 نفره در مقابل یکدیگر قرار می گیرند که هر دو می توانند زپلین های حریف را سرنگون کنند؛ فراموش نکنیم که امکان به دست گرفتن کنترل سلاح هایی همچون تیربار در زپلین ها وجود دارد و در صورت سقوط آنها، زمین نقشه نیز به صورت دائمی دچار تغییر و تخریب می شود.

تخریب پذیری همواره یکی از المان های مهم سری بازی بتلفیلد بوده که در Battlefield 1 هم به اوج خود رسیده است. تقریباً تمام عناصر محیطی قابل تخریب هستند که این مسئله خود می تواند تاثیر عظیمی بر گیم پلی داشته باشد. با این همه، آسیاب بادی هایی که در تصویر می بینید، از قابلیت تخریب پذیری چندانی برخوردار نیستند.

شاید با مشاهده تصاویر بالا تصور کرده باشید که اتمسفری تیره و تار بر محیط های بتلفیلد 1 حاکم شده. اما حقیقت امر آن است که با وجود الهام بسیار از تم سرد و تاریک فیلم های سینمایی های ساخته شده براساس جنگ جهانی، بتلفیلد تنوع محیطی و آب و هوایی زیادی برای گیمر به ارمغان می آورد. این را به آب و هوای داینامیک که هر آن ممکن است دچار تغییر شود اضافه کنید تا به عمق عظمت کار DICE پی ببرید.باید افزود که تمام تصاویر بالا، از نسخه آلفا بازی تهیه شده اند و نه تنها بتلفیلد 1 واقعاً چنین گرافیک حیرت انگیزی را به نمایش می گذارد، بلکه امکان دارد کیفیت نسخه نهایی به مراتب از این تصاویر نیز بالاتر باشد.

DICE می گوید که از تجربیات قبلی خود، به خصوص در توسعه Battlefield 4 درس گرفته و نمی خواهد عنوانی ناقص به بازار عرضه کند. با توجه به آنچه از بازی تا به امروز دیده ایم، باید گفت که DICE سخت کوشانه در تلاش است تا به این وعده خود جامه عمل بپوشاند. اما هنوز یک مسئله باقی مانده که پاسخی برای آن نداریم: اگرچه تمرکز اصلی سری بتلفیلد همواره روی بخش چندنفره بوده، اما آیا بالاخره می توانیم یکبار دیگر به دوران اوج Battlefield Bad Company بازگشته و شاهد یک بخش تک نفره ارزشمند و غنی از منظر داستانی باشیم یا خیر؟

The post appeared first on .

8 نکته که باید درباره Battlefield 1 بدانید

رونمایی از نسخه جدید سری بازی Battlefield با غافلگیری بسیار بزرگی همراه بود. اگرچه شایعاتی درباره عقب گرد بازی به دوران جنگ جهانی اول به گوش می رسید، اما بیراهه نیست اگر بگوییم که هیچکس انتظار نداشت استودیوی خوش نام DICE واقعاً دست به چنین حرکتی زده و سری بتلفیلد که شهرت خاصی در تصویر کردن نبردهای عظیم و مدرن دارد را دچار چنین تغییرات شگرفی کند.

تریلر نخست Battlefield 1 اگرچه بسیار کوتاه بود و بخش های زیادی از گیم پلی را به نمایش در نمی آورد، اما چشم طرفدارانی که مشتاقانه منتظر نسخه جدید بتلفیلد بودند را به خود دوخت و حتی به یکی از پربازدیدترین ویدیوهای وب سایت یوتوب بدل شد. گاز خردل، نبردهای سنگر به سنگر، اسب ها، هواپیماهای ملخی، زپلین و تانک های زرهی، همه و همه عنصرهایی بودند که نوید عنوانی شاهکار را می دادند و DICE با نمایش بعدی بازی در نمایشگاه E3 امسال، یکبار دیگر ثابت کرد که در کار خود مهارت عجیبی دارد.

به عقیده بسیاری، DICE با ساخت Battlefield 1 دست به قمار بزرگی زده و دور شدن از فرمول های همیشگی سری بازی مورد بحث، پیامدهای خوشایندی برایش نخواهد داشت. اما اگر منصف باشیم، Battlefield 1 همان بتلفیلد همیشگی است که حالا نه تنها بزرگ تر از پیش شده، بلکه واقعاً نشان می دهد چه پتانسیل هایی در دل بازی های ویدیویی نسل هشتمی و قدرت پردازشی امروزی نهفته گشته.

تنها کافی است به تصاویر و ویدیوهای بازی نگاه کنید تا به وضوح متوجه شوید موتور فراست بایت جهشی عظیم در نسل هشتم داشته است. افکت های تصویری مانند آب و هوا، مه و دود همگی بی نظیر از آب درآمده اند و مطمئناً تجربه بصری بازی، چیزی فراتر از تمام عناوین شوتر و جنگ جهانی-محوری خواهد بود که تا به امروز تجربه کرده ایم. Battlefield 1 به معنای واقعی کلمه عنوانی نسل هشتمی است.

با وجود آنکه به نظر می رسد گیم پلی بازی با تغییرات گسترده ای همراه شده باشد، Battlefield 1 دقیقاً همان فرمول سابق را دنبال می کند و دوست داران این فرنچایز ناامید نخواهند شد. کلاس های بازی تقریباً حس و حال عناوین پیشین را حفظ کرده اند و مدهای آن نیز به جای بازطراحی، صرفاً به نوعی تکامل نسبت به قبل رسیده اند. DICE برای راضی نگه داشتن طرفدارانش نیازمند اعمال تغییرات گسترده نبوده، بنابراین دست به چنین حرکتی هم نزده است.

برخلاف آنچه بسیاری تصور می کنند، جنگ جهانی اول بازه ای مهم در طول تاریخ به حساب می آمده که بشر برای اولین بار توانست به سلاح ها و ابزارآلات نظامی امروزی دست پیدا کند. تا پیش از جنگ جهانی اول، چشم انسان به ماشین قتاله ای همچون تانک نیفتاده بود و این ماشین زرهی غول آسا توانست نقشی مهم در تغییر نتایج جنگ ایفا کند. حتی تصور سوار شدن و هدایت یکی از این تانک ها در Battlefield 1 سبب می شود خون از هیجان در رگمان به جوش آید.

پایبندی به حقایق جنگ و تصویر کردن فضای مغموم آن دوران، یکی از مسائلی بوده که مورد توجه ویژه DICE قرار گرفته و این استودیو تصمیم داشته تا ضمن ارائه یک بازی ویدیویی سرگرم کننده، گیمرها را با شکل و شمایل واقعی جنگ آشنا سازد. البته سوالی که باقی می ماند این است که چرا با وجود پایبندی به حقایق جنگ، سربازان فرانسوی (که بیشترین نیروی نظامی جنگ جهانی نخست را تشکیل داده بودند) در بازی حضور ندارند؟

زپلینی که در تصویر مشاهده می کنید، اهمیتی به مراتب بیشتر از یک المان محیطی صرف برای جذاب شدن جلوه های دیداری بازی دارد. در بخش مولتی پلیر، دو تیم 32 نفره در مقابل یکدیگر قرار می گیرند که هر دو می توانند زپلین های حریف را سرنگون کنند؛ فراموش نکنیم که امکان به دست گرفتن کنترل سلاح هایی همچون تیربار در زپلین ها وجود دارد و در صورت سقوط آنها، زمین نقشه نیز به صورت دائمی دچار تغییر و تخریب می شود.

تخریب پذیری همواره یکی از المان های مهم سری بازی بتلفیلد بوده که در Battlefield 1 هم به اوج خود رسیده است. تقریباً تمام عناصر محیطی قابل تخریب هستند که این مسئله خود می تواند تاثیر عظیمی بر گیم پلی داشته باشد. با این همه، آسیاب بادی هایی که در تصویر می بینید، از قابلیت تخریب پذیری چندانی برخوردار نیستند.

شاید با مشاهده تصاویر بالا تصور کرده باشید که اتمسفری تیره و تار بر محیط های بتلفیلد 1 حاکم شده. اما حقیقت امر آن است که با وجود الهام بسیار از تم سرد و تاریک فیلم های سینمایی های ساخته شده براساس جنگ جهانی، بتلفیلد تنوع محیطی و آب و هوایی زیادی برای گیمر به ارمغان می آورد. این را به آب و هوای داینامیک که هر آن ممکن است دچار تغییر شود اضافه کنید تا به عمق عظمت کار DICE پی ببرید.باید افزود که تمام تصاویر بالا، از نسخه آلفا بازی تهیه شده اند و نه تنها بتلفیلد 1 واقعاً چنین گرافیک حیرت انگیزی را به نمایش می گذارد، بلکه امکان دارد کیفیت نسخه نهایی به مراتب از این تصاویر نیز بالاتر باشد.

DICE می گوید که از تجربیات قبلی خود، به خصوص در توسعه Battlefield 4 درس گرفته و نمی خواهد عنوانی ناقص به بازار عرضه کند. با توجه به آنچه از بازی تا به امروز دیده ایم، باید گفت که DICE سخت کوشانه در تلاش است تا به این وعده خود جامه عمل بپوشاند. اما هنوز یک مسئله باقی مانده که پاسخی برای آن نداریم: اگرچه تمرکز اصلی سری بتلفیلد همواره روی بخش چندنفره بوده، اما آیا بالاخره می توانیم یکبار دیگر به دوران اوج Battlefield Bad Company بازگشته و شاهد یک بخش تک نفره ارزشمند و غنی از منظر داستانی باشیم یا خیر؟

The post appeared first on .

8 نکته که باید درباره Battlefield 1 بدانید