Tagکند؟ چگونه

سرویس Google Maps چگونه کار می کند؟

سرویس Google Maps چگونه کار می کند؟

سرویس گوگل مپس اگر چه به یکی از اجزای اصلی اینترنت در یک دهه ی اخیر تبدیل شده اما با این حال تعداد کمی از کاربران شیوه ی کارکرد آن را می دانند. به عنوان مثال شاید از خود بپرسید که گوگل چگونه نقشه ی مناطق مختلف جهان را تهیه می نماید و یا چگونه این کمپانی برای به روز نگه داشتن نقشه های خود داده های مختلف در سطح جهان را جمع آوری می کند؟

همچنین در ادامه ممکن است از خود بپرسید که آن ها چگونه وضعیت زنده ترافیک، محدودیت های سرعت جاده ای و ساعت فعالیت کسب و کارهای نزدیک شما را ثبت می کنند؟ در ادامه برای رسیدن به پاسخ از شما دعوت می کنیم که تا پایان همراه مان باشید.

چرا گوگل سرویس Google Maps را راه اندازی کرد؟

مأموریت اصلی گوگل این است که اطلاعات جهانی را سازماندهی کرده و آن را به شکلی مفید در اختیار عموم مردم قرار دهد. بسیاری از پروژه های این روزهای کمپانی (نه همه ی آن ها!) نیز روی همین مأموریت تمرکز دارند؛ مأموریتی که شامل جمع آوری، سازماندهی و تفسیر میلیون ها گیگابایت اطلاعات می شود.

با این حال اطلاعات مذکور تنها به شکل آنلاین نبوده و بسیاری از آن ها به شکل آفلاین به حیات خود ادامه می دهند. Manik Gupta مدیر ارشد تولید سرویس گوگل مپس، طی صحبت هایش با وبسایت The Atlantic اظهار داشته که:

هر روزی که از زندگی مان می گذرد، در حال تلاش هستیم تا شکاف میان دیده هایمان در دنیای واقعی و دنیای آنلاین را پر کنیم.

در مراحل ابتدایی کار گوگل مپس مقدار زیادی از اطلاعات آفلاین را گرفته و آن ها را به صورت آنلاین منتشر می کند. از چیزهایی مثل شبکه های بزرگراهی، نشانه های راه ها، نام خیابان ها و کسب و کارها صحبت می کنیم. در همین خصوص گوگل امیدوار است تا سرویس مپس در آینده بتواند بیشتر از این ها را انجام دهد.

جمع آوری اطلاعات برای Google Maps

وقتی که سخن از جمع آوری اطلاعات برای حفظ و بهبود گوگل مپس به میان می آید به نظر می رسد که هرگز به اندازه ی کافی اطلاعات وجود نداشته نباشد. اگر دقیق تر به قضیه نگاه کنید متوجه خواهید شد که سابقه ی همه ی این اطلاعات به کمتر از 3 سال می رسد. این مأموریت یک پروژه در مقیاس بسیار گسترده است.

شرکای سرویس

برای کمک به این حرکت، شرکای سرویس مپس (کسانی که به بهبود این سرویس کمک می نمایند) از طریق جامع ترین و معتبرترین منابع داده را برای گوگل به ارمغان می آورند. تعداد زیادی از سازمان ها داده های برداری دقیقی را در اختیار گوگل قرار می دهند.

این سازمان ها شامل نهادهایی چون خدمات جنگلداری USDA، پارک ملی ایالات متحده آمریکا، بنیاد زمین شناسی ایالات متحده آمریکا، شوراهای شهرها و شهرستان های مختلف و… می شوند. این داده ها برای مشخص کردن تغییر مرزها و آبراه ها، نمایش مسیرهای جدید دوچرخه سواری و… استفاده شده و کمک می نمایند تا جای ممکن نقشه ی پایه به روز بماند.

قابلیت Street View

Street View گوگل راهی بی پایان است. آن ها از وسایل نقلیه پراکنده ای در اطراف این سیاره استفاده می کنند که هدفشان رانندگی در جاده های در دسترس و عمومی است. علاوه بر این به هر مکانی که پا بگذارند هم ملزم به عکس برداری 360 درجه از آن نقطه هستند.

بر اساس مختصات جی پی اس این وسایل نقلیه، گوگل در بالای نقشه ی پایه تصاویر Street View را پوشش می دهد. Street View چیزی بیشتر از چشم انداز پانوراما از خیابان ها و مقصد را در اختیارتان می گذارد. با استفاده از قابلیت در حال بهبود تشخیص کاراکتر نوری (OCR) گوگل می تواند چیزهایی مانند نشانه های راه ها، علائم راهنمایی و رانندگی و نام کسب و کارها را نیز خوانده و تشخیص بدهد.

این خواندن اضافه پردازش و در نهایت تبدیل به داده ناوبری و مسیر می شود که گوگل مپ می تواند آن ها را با پایگاه داده ی خود ترکیب کند. اگر نام یک خیابان پس از آخرین عکسی که از آن گرفته شده تغییر کند عکس Street View می تواند این رخداد را تشخیص دهد. این مورد تا حدودی روند ساخته شدن یک پایگاه داده بزرگ از کسب و کارهای محلی توسط گوگل را نیز توضیح می دهد.

ماهواره ها

لایه ی دیگری از گوگل مپس، نمای ماهواره ای است. این مورد مشارکت نزدیکی با ابزار Google Earth دارد و از ترکیب عکس هایی با وضوح بالا که توسط ماهواره های موجود در فضا گرفته شده اند، ساخته شده است. این تصاویر نیز مانند Street View و داده ی ارائه شده توسط سازمان های خارجی مجدداً چک می شوند.

این کار کمک می کند تا سرویس گوگل مپس با توجه به تغییرات زمین شناسی، ساختمان های جدید و یا تغییر یافته نقشه های خود را به روز رسانی نماید.

خدمات مکانی

اطلاعات زیادی در دسترس نیست که گوگل دقیقاً چگونه از خدمات مکانی تلفن های هوشمند برای به روز نگه داشتن سرویس گوگل مپس استفاده می نماید، اما مشخصاً ویژگی مذکور نقش بزرگی را در این خصوص بازی می کند.

اگر گوگل به دیتای مکانی جمع آوری شده از تلفن هوشمندتان دسترسی دارد، بنابراین می توان گفت که شما نیز بخشی از عملیات جمع سپاری گوگل به منظور بهبود و گسترش سرویس نقشه ی این کمپانی هستید. از داده ی مکان شما می توان برای چیزهایی چون به روز رسانی وضعیت زنده ترافیک، برآورد سرعت ترافیک در حال حاضر و تعیین انحرافات جاده ها استفاده کرد.

اگر یک مسیر شلوغ ناگهان بدون ترافیک شود، گوگل مپس می تواند فرض کند که انحرافی وجود دارد و بر این اساس به تنظیم جهت ها بپردازد. گوگل همچنین از این داده برای تخمین ساعتی که یک کسب و کار مشغول خواهد بود، استفاده می کند. این کار با بررسی ترافیک های انسانی در مکان های منحصر به فرد انجام می پذیرد.

کمی ترسناک به نظر می رسد اما باید بگوییم که این روش یکی دیگر از تلاش هایی است که جهت انتقال اطلاعات آفلاین به فضای آنلاین صورت می گیرد.

کاربران Google Maps

یکی دیگر از راه هایی است که گوگل برای بهبود مپس از آن کمک می گیرد. برنامه ای که در سال 2008 به وجود آمد. کار با آن بسیار شبیه به OpenStreetMap است و Google Map Maker اجازه می دهد تا هر کس با استفاده از دانش محلی خود در راستای ارتقای سرویس مپس قدم بر دارد.

خبر خوب آن که بیشتر این قابلیت ها در حال ادغام با ابزار Google Maps بوده و Map Maker در سال 2017 و در صورتی کامل منتقل شود برای همیشه تعطیل خواهد شد.

در کوتاه مدت کاربران می توانند با مشارکت شخصی خود نقشه را ویرایش نمایند. شما قادر به ویرایش و اضافه کردن مکان ها، جاده های جدید، ساختمان ها و مسیرهای پیاده روی هستید. همچنین اگر فکر می کنید که می توانید از این مزیت سوء استفاده کرده و دست به خراب کاری بزنید باید بگوییم که ویرایش شما توسط کاربران دیگر بررسی می شود.

این بدان معناست که ارتش عظیمی از سردبیران عمومی وجود دارند که به صورت 24 ساعته در 7 روز هفته گوگل مپ را به روز نگه می دارند. این امر به ویژه برای نقشه برداری موقعیت های صعب العبور و جمع آوری اطلاعاتی که دور از دسترس و یا آگاهی باشد، بسیار مفید است.

راهنماهای محلی

علاوه بر ارتش سردبیران، گوگل دارای میلیون ها کاربر است که اصطلاحاً به آن ها راهنماهای محلی می گویند. راهنمای محلی قابلیتی است که مطمئنا شما را به یاد وبسایت Foursquare می اندازد و گوگل هم به همین شکل در تلاش برای جمع آوری لایه ای از داده های ذهنی برای وضع روی نقشه ی اصلی است.

وقتی در گوگل مپس هستید به My Contributions بروید. پس از آن می توانید مکان های مختلف را در منظقه ی خود جستجو نمایید. با ثبت یک بررسی، پاسخ به چند سوال و ارسال عکس می توانید به این لایه ی اضافی داده کمک کنید.

این دانش محلی کمک می کند تا گوگل مپس بداند که مثلاً یک هتل پارکینگ دارد و یا یک رستوران از منوی گیاهی برخوردار است یا خیر. در عوض این کارها کاربران می توانند به عنوان پاداش جایزه هایی چون افزایش فضای ذخیره سازی گوگل درایو هدیه بگیرند.

منطقی بودن داده ها

همانطور که دیدید حجم داده هایی که توسط گوگل جمع آوری می شوند فوق العاده عظیم هستند؛ حتی در صورتی که داده های حاصله از تعامل کمپانی با دیگر سرویس های کسب و کار را نادیده بگیریم. این لایه از داده ها وقتی پردازش می شوند، همان چیزی هستند که به ما امکان دسترسی به تمام اطلاعات موجود در گوگل مپ را می دهند.

اما در واقع چه چیزی باعث می شود که این داده ها درست و منطقی باشند؟ این تا حد زیادی بستگی به انواع الگوریتم هایی دارد که شالوده گوگل را به عنوان یک کمپانی تشکیل می دهند. این الگوریتم ها که به شدت پیچیده و مرموز هستند در جهت پالایش داده ها، یافتن تناقض ها و پیوند دادن تمامی این موارد برای کاربردی نمودن آن ها مورد استفاده قرار می گیرند.

برای مثال وقتی Street View تصاویر را برای تابلوهای جاده ای و نام کسب و کارها اسکن می کند، الگوریتم ها ممکن است به وسیله ی تفسیر این علائم شبکه های جاده ای منطقی ایجاد کنند. در همان زمان ممکن است داده های مکانی برای محاسبه ی سریع ترین مسافت بین نقطه ی A و B در نظر گرفته شود.

اگر چه الگوریتم ها روز به روز در حال پیشرفت و ارتقا هستند، اما برای انجام بعضی کارها سرانجام به محدودیت بر می خورند. به همین منظور نیروی انسانی هم در جمع آوری اطلاعات به آن ها یاری می رساند. اگر چیزی وجود داشته باشد که الگوریتم های گوگل نتوانند تفسیری منطقی از آن داشته باشند، یکی از اعضای تیم به صورت دستی به آن نگاه و تنظیمات را درست می نماید.

گاهی اوقات بعضی جاده ها به طور دستی به گوگل مپس اضافه می شوند. دلیلش هم مشخص است؛ گاهی اوقات بهترین راه برای درک آن چه در جاده دیده می شود محول کردن کار به انسان هاست که بدون شک کاری بزرگ به شمار می رود. به همین منظور گوگل تیم های مختلفی در سراسر جهان دارد تا اطلاعات هر کشور را به روز نگه دارند.

هنگامی که یک اشتباه در Google Maps وجود دارد

هر روزه انبوه تغییرات روی سرویس گوگل مپ اعمال می شود. برخی از این تغییرات ممکن است مربوط به اضافه کردن مکان ها و جاده های جدید باشد در حالی که تغییرات دیگر به تصحیح خطاها مربوط می شوند. اما جالب است بدانید که بسیاری از این اشتباهات توسط کاربران معمولی اپلیکیشن انتخاب و تصحیح می شوند.

ویرایش توصیف مکان ها، اضافه کردن جاده ها و… نیز جزو همین موارد هستند. گوگل تیمی بزرگ از مردم دارد که به گسترش سرویس نقشه این کمپانی کمک می نمایند.

یکی از خوبی های این گزارش ها بررسی و عمل به صورت دستی است. این کار با استفاده از اطلس برنامه ی ویرایش نقشه گوگل انجام می شود. در ادامه ی همین روند نیز مسیرهای جدید با دست کشیده شده، جاده ها متصل می شوند و ساختمان های جدید نقشه برداری خواهند شد.

این پروژه ای است که هیچ گاه به پایان نمی رسد. با هزاران جاده ای که روزانه ساخته می شوند و شهرستان هایی که در صورت الزام در حال تغییر قوانین ترافیکی هستند، گوگل مپس باید در میدان جنگ مجهزتر از همیشه قدم گذاشته تا به وسیله ی آن دقیق بودن خود را حفظ نماید.

Google Maps: یک تعهد بزرگ

در حالی که خیلی ها گوگل مپس را به سادگی «یک نقشه دیگر» می خوانند، اما این سرویس از هزاران لایه تشکیل شده که با کم لطفی نادیده گرفته می شوند. اما نکته اینجاست که تمامی این موارد دست به دست هم داده تا از گوگل مپس سرویسی قابل اعتماد بسازند؛ سرویسی که رقبای دیگر آن از منظر کیفیت و پرداخت به قابلیت ها به گرد پای آن هم نمی رسند.

میلیون ها مایل رانندگی، به کار گیری الگوریتم های پیچیده و  استفاده از انبوهی از داده های انسانی گوگل مپس را به سرویسی تبدیل کرده که نمی توان آن را دید و تحسین نکرد.

با این حال گوگل نمی خواهد در این نقطه متوقف شود. گوگل مپس در حال حاضر نقش مهمی را در تاخت و تازهای گوگل در حوزه اتومبیل های خود ران ایفا می کند. مادامی که اطلاعات بیشتر و تصاویر و ویدیوها به این سرویس نقشه پیوند زده می شوند، گوگل مپس بیش از آن که نقشه ای از جهان باشد می تواند در آینده نزدیک به یک «راهنمای جهانی» تبدیل شود.

آیا این روش های داده برداری و نگهداری از گوگل مپس را می دانستید؟ فکر می کنید جای چه اطلاعاتی در سرویس نقشه گوگل خالی است؟ بی صبرانه منتظر تجربیات و نظرات شما هستیم.

The post appeared first on .

سرویس Google Maps چگونه کار می کند؟

سیستم اتوپایلوت تسلا چگونه کار می کند؟

سیستم اتوپایلوت تسلا چگونه کار می کند؟

از جمله ویژگی های خودروهای تولیدی تسلا که در ماه های اخیر در کانون توجه خریداران قرار گرفته، می توان به سیستم نیمه خودکار اتوپایلوت این ماشین ها اشاره نمود که بارها و بارها [آنطور که در تیزرهای تبلیغاتی به تصویر کشیده شده] جان بسیاری از سرنشینان اتومبیل های این شرکت را نجات داده و از برخوردشان با موانع جلوگیری کرده است.

ایلان ماسک مدیرعامل این کمپانی خودروساز نیز در ماه آوریل پیرامون همین مساله اعلام نمود که سیستم اتوپایلوت می تواند تا 50 درصد از بروز سوانح رانندگی جلوگیری کند.

اما سیستم اتوپایلوت تسلا نیز درست مانند هر فناوری مشابه دیگر، با کاستی هایی روبروست و نمی توان آن را کامل خواند؛ برای نمونه لازم است که راننده تمام مدت حواسش را به آن معطوف نماید و نمی توان این سیستم را به حال خود رها کرد.

اگر خبرها را دنبال کرده باشید حتما می دانید که چندی پیش فردی به خاطر استفاده از این سیستم با خودروی تسلای خود دچار سانحه شده و .

البته اطلاعات اندکی در مورد این اتفاق منتشر گردید اما تسلا اعلام نموده که در زمان تصادف، ماشین در وضعیت اتوپایلوت بوده است. با در نظر داشتن مناقشات به وجود آمده در خصوص کارایی و عملکرد این سیستم در نظر داریم در ادامه این مطلب نگاهی دقیق تر به آن داشته باشیم.

سیستم اتوپایلوت از سنسورهای مختلفی تشکیل شده که دورتادور ماشین کار گذاشته می شوند. این حسگرها به خودرو کمک خواهند کرد تا درک بهتری از محیط پیرامونی اش پیدا کند و با ایمنی و امنیت کامل هدایت ماشین را غالبا در اتوبان ها و بزرگراه ها بر عهده بگیرد.

سخت افزار مورد استفاده در سیستم خودران تسلا دربرگیرنده یک رادار جلویی، دوربین جلو، سیستم الکتریکی کمک ترمز کنترل شونده دیجیتالی و 12 حسگر دوربرد فراصوت می شود که دورتادور بدنه کار گذاشته شده اند.

سنسورهای التراسونیک یا فراصوت به شکلی استراتژیک دورتادور بدنه خودرو را احاطه کرده اند و قادرند تا 4.8 متر آنطرف تر را در هر جهتی و با هر سرعتی حس کنند.

این حسگرها به ماشین امکان می دهند که وقتی چیزی بیش از اندازه به خودرو نزدیک شد، فاصله مناسب را با آن حفظ نموده و مثلا با عوض کردن لاین، از بروز سانحه جلوگیری نمایند.

با این همه، لازم است اشاره نماییم که مواردی نظیر گرد و غبار می تواند روی این حسگرها را بپوشاند و مانع از دید محیط پیرامونی توسط آنها شود.

رادار شناسایی ماشین ها و دیگر اشیاء در حال حرکت را میسر می کند.

دوربین جلویی که در بالا به آن اشاره شد در راس شیشه جلوی ماشین تعبیه شده. کامپیوتری که درون این دوربین قرار دارد امکانی را برای خودرو فراهم می کند تا موانع پیش روی خود را تشخیص دهد.

این دوربین را در اصل می توان به منزله چشم سیستم دانست چراکه به ماشین امکان می دهد ترافیک، عابرین پیاده، علائم جاده ای، خطوط جدا کننده لاین و هرچیز دیگری که ممکن است در مسیرش باشد را تشخیص دهد و این اطلاعات در واقع به ماشین کمک می کنند تا خود را هدایت نماید.

برای فعال نمودن اتوپایلوت صرفا باید دکمه کروز کنترل را دوبار به داخل فشار داد تا ماشین هدایت خود را به دست بگیرد.

برای غیرفعال کردن اتوپایلوت هم باید دکمه ای که در بخش انتهایی ساقه کروز کنترل قرار دارد را فشار داده و ساقه را به سمت جلو حرکت دهید یا اینکه ترمز را بگیرید. با اندکی حرکت دادن فرمان هم البته می شود این سیستم را غیرفعال نمود.

در زمانی که سیستم اتوپایلوت فعال است ماشین می تواند در داخل یک لاین به صورت خودکار حرکت نماید، لاین عوض کند، سرعت خود را مدیریت نماید و کنترل ترمز را ضمن رانندگی در اختیار بگیرد.

ماشین های تسلا همچنین قابلیت پارک دوبله و پارک خودکار در موقعیت های عمود را هم دارند. در ماه ژانویه، این شرکت سیستم خود را به روز رسانی کرد به نحوی که حالا به لطف آن یک خودرو می تواند بدون حضور راننده در ماشین نیز وارد پارکینگ شده یا از آن خارج گردد.

راننده ها همچنین می توانند ماشین خود را فراخوانی کنند تا به صورت خودکار به موقعیت رفته و سوارشان کند.

البته سیستم اتوپایلوت تسلا هنوز با محدودیت های زیادی روبروست و مثلا نباید در مناطق مسکونی حاوی چراغ های راهنمایی یا تابلوی توقف از آن استفاده نمود. در واقع این سیستم صرفا برای استفاده در بزرگراه ها طراحی شده است.

کنترل پنل این خودروها نوع ترافیک، موانع و علائم مربوط به لاین را که سیستم در حال دنبال نمودنش است در خود نشان می دهد.

با وجود آنکه سیستم اتوپایلوت می تواند هدایت خودرو را در بزرگراه ها بر عهده بگیرد، راننده ها باید همواره دستانشان را روی فرمان داشته باشند تا در صورت نیاز بی درنگ کنترل آن را بر عهده بگیرند.

تسلا در بیانیه ای که در ماه اکتبر در مورد سیستم اتوپایلوت خود منتشر کرد اعلام نمود: راننده همچنان مسئول ماشین است و کنترل آن را در اختیار دارد. نکته دیگر اینکه شما همواره به اطلاعاتی که ماشین تان مورد استفاده قرار می دهد نیز دسترسی خواهید داشت.

سیستم اتوپایلوت به گونه ای طراحی شده که تشخیص می دهد آیا دستان شما روی فرمان قرار دارند یا خیر. اگر دستان روی فرمان نباشد سیستم به صورت تصویری به شما هشدار خواهد داد و با انتشار یک فرمان صوتی درخواست می کند که کنترل فرمان را در اختیار بگیرید.

سیستم اتوپایلوت تسلا همچنین مرتبا از دیگر خودروهای تولیدی توسط این شرکت یاد می گیرد و خود را بهبود می دهد.

دوربین، رادار، حسگرهای فراصوت و GPS همگی با یکدیگر تعامل دارند و به صورت آنی فیدبک های خود را ارسال می کنند. در مرحله بعد این داده ها برای بهبود کلی سیستم مورد استفاده قرار می گیرد.

شرکت تحت سرپرستی ماسک همچنین به صورت نوبه ای آپدیت های OTA خود را برای بهبود عملکرد سیستم هایش ارائه می دهد و درست مانند به روزرسانی های نرم افزاری برای دستگاه های موبایل، از این طریق قابلیت های آن ها را نیز بهبود می دهد.

The post appeared first on .

سیستم اتوپایلوت تسلا چگونه کار می کند؟

از جمله ویژگی های خودروهای تولیدی تسلا که در ماه های اخیر در کانون توجه خریداران قرار گرفته، می توان به سیستم نیمه خودکار اتوپایلوت این ماشین ها اشاره نمود که بارها و بارها [آنطور که در تیزرهای تبلیغاتی به تصویر کشیده شده] جان بسیاری از سرنشینان اتومبیل های این شرکت را نجات داده و از برخوردشان با موانع جلوگیری کرده است.

ایلان ماسک مدیرعامل این کمپانی خودروساز نیز در ماه آوریل پیرامون همین مساله اعلام نمود که سیستم اتوپایلوت می تواند تا 50 درصد از بروز سوانح رانندگی جلوگیری کند.

اما سیستم اتوپایلوت تسلا نیز درست مانند هر فناوری مشابه دیگر، با کاستی هایی روبروست و نمی توان آن را کامل خواند؛ برای نمونه لازم است که راننده تمام مدت حواسش را به آن معطوف نماید و نمی توان این سیستم را به حال خود رها کرد.

اگر خبرها را دنبال کرده باشید حتما می دانید که چندی پیش فردی به خاطر استفاده از این سیستم با خودروی تسلای خود دچار سانحه شده و .

البته اطلاعات اندکی در مورد این اتفاق منتشر گردید اما تسلا اعلام نموده که در زمان تصادف، ماشین در وضعیت اتوپایلوت بوده است. با در نظر داشتن مناقشات به وجود آمده در خصوص کارایی و عملکرد این سیستم در نظر داریم در ادامه این مطلب نگاهی دقیق تر به آن داشته باشیم.

سیستم اتوپایلوت از سنسورهای مختلفی تشکیل شده که دورتادور ماشین کار گذاشته می شوند. این حسگرها به خودرو کمک خواهند کرد تا درک بهتری از محیط پیرامونی اش پیدا کند و با ایمنی و امنیت کامل هدایت ماشین را غالبا در اتوبان ها و بزرگراه ها بر عهده بگیرد.

سخت افزار مورد استفاده در سیستم خودران تسلا دربرگیرنده یک رادار جلویی، دوربین جلو، سیستم الکتریکی کمک ترمز کنترل شونده دیجیتالی و 12 حسگر دوربرد فراصوت می شود که دورتادور بدنه کار گذاشته شده اند.

سنسورهای التراسونیک یا فراصوت به شکلی استراتژیک دورتادور بدنه خودرو را احاطه کرده اند و قادرند تا 4.8 متر آنطرف تر را در هر جهتی و با هر سرعتی حس کنند.

این حسگرها به ماشین امکان می دهند که وقتی چیزی بیش از اندازه به خودرو نزدیک شد، فاصله مناسب را با آن حفظ نموده و مثلا با عوض کردن لاین، از بروز سانحه جلوگیری نمایند.

با این همه، لازم است اشاره نماییم که مواردی نظیر گرد و غبار می تواند روی این حسگرها را بپوشاند و مانع از دید محیط پیرامونی توسط آنها شود.

رادار شناسایی ماشین ها و دیگر اشیاء در حال حرکت را میسر می کند.

دوربین جلویی که در بالا به آن اشاره شد در راس شیشه جلوی ماشین تعبیه شده. کامپیوتری که درون این دوربین قرار دارد امکانی را برای خودرو فراهم می کند تا موانع پیش روی خود را تشخیص دهد.

این دوربین را در اصل می توان به منزله چشم سیستم دانست چراکه به ماشین امکان می دهد ترافیک، عابرین پیاده، علائم جاده ای، خطوط جدا کننده لاین و هرچیز دیگری که ممکن است در مسیرش باشد را تشخیص دهد و این اطلاعات در واقع به ماشین کمک می کنند تا خود را هدایت نماید.

برای فعال نمودن اتوپایلوت صرفا باید دکمه کروز کنترل را دوبار به داخل فشار داد تا ماشین هدایت خود را به دست بگیرد.

برای غیرفعال کردن اتوپایلوت هم باید دکمه ای که در بخش انتهایی ساقه کروز کنترل قرار دارد را فشار داده و ساقه را به سمت جلو حرکت دهید یا اینکه ترمز را بگیرید. با اندکی حرکت دادن فرمان هم البته می شود این سیستم را غیرفعال نمود.

در زمانی که سیستم اتوپایلوت فعال است ماشین می تواند در داخل یک لاین به صورت خودکار حرکت نماید، لاین عوض کند، سرعت خود را مدیریت نماید و کنترل ترمز را ضمن رانندگی در اختیار بگیرد.

ماشین های تسلا همچنین قابلیت پارک دوبله و پارک خودکار در موقعیت های عمود را هم دارند. در ماه ژانویه، این شرکت سیستم خود را به روز رسانی کرد به نحوی که حالا به لطف آن یک خودرو می تواند بدون حضور راننده در ماشین نیز وارد پارکینگ شده یا از آن خارج گردد.

راننده ها همچنین می توانند ماشین خود را فراخوانی کنند تا به صورت خودکار به موقعیت رفته و سوارشان کند.

البته سیستم اتوپایلوت تسلا هنوز با محدودیت های زیادی روبروست و مثلا نباید در مناطق مسکونی حاوی چراغ های راهنمایی یا تابلوی توقف از آن استفاده نمود. در واقع این سیستم صرفا برای استفاده در بزرگراه ها طراحی شده است.

کنترل پنل این خودروها نوع ترافیک، موانع و علائم مربوط به لاین را که سیستم در حال دنبال نمودنش است در خود نشان می دهد.

با وجود آنکه سیستم اتوپایلوت می تواند هدایت خودرو را در بزرگراه ها بر عهده بگیرد، راننده ها باید همواره دستانشان را روی فرمان داشته باشند تا در صورت نیاز بی درنگ کنترل آن را بر عهده بگیرند.

تسلا در بیانیه ای که در ماه اکتبر در مورد سیستم اتوپایلوت خود منتشر کرد اعلام نمود: راننده همچنان مسئول ماشین است و کنترل آن را در اختیار دارد. نکته دیگر اینکه شما همواره به اطلاعاتی که ماشین تان مورد استفاده قرار می دهد نیز دسترسی خواهید داشت.

سیستم اتوپایلوت به گونه ای طراحی شده که تشخیص می دهد آیا دستان شما روی فرمان قرار دارند یا خیر. اگر دستان روی فرمان نباشد سیستم به صورت تصویری به شما هشدار خواهد داد و با انتشار یک فرمان صوتی درخواست می کند که کنترل فرمان را در اختیار بگیرید.

سیستم اتوپایلوت تسلا همچنین مرتبا از دیگر خودروهای تولیدی توسط این شرکت یاد می گیرد و خود را بهبود می دهد.

دوربین، رادار، حسگرهای فراصوت و GPS همگی با یکدیگر تعامل دارند و به صورت آنی فیدبک های خود را ارسال می کنند. در مرحله بعد این داده ها برای بهبود کلی سیستم مورد استفاده قرار می گیرد.

شرکت تحت سرپرستی ماسک همچنین به صورت نوبه ای آپدیت های OTA خود را برای بهبود عملکرد سیستم هایش ارائه می دهد و درست مانند به روزرسانی های نرم افزاری برای دستگاه های موبایل، از این طریق قابلیت های آن ها را نیز بهبود می دهد.

The post appeared first on .

سیستم اتوپایلوت تسلا چگونه کار می کند؟

کپسول رد دراگون اسپیس اکس چگونه سفرهای فضایی را متحول می کند؟

کپسول رد دراگون اسپیس اکس چگونه سفرهای فضایی را متحول می کند؟

اگر خبرهای حوزه هوافضا را دنبال کرده باشید احتمالا می دانید که اسپیس اکس قصد دارد تا سال 2018 میلادی فضاپیمای دراگون خود را روی مریخ فرود بیاورد و برای این منظور از تکنیکی به نام فرود رانشی (propulsive landing) بهره خواهد گرفت؛ روشی که در آن از موتورهای راکت به جای بالا رفتن برای پایی آمدن استفاده خواهد شد.

همزمان با پایین رفتن دراگون و حرکتش به سمت سطح مریخ، هشت موتور SuperDraco کار گذاری شده درون بدنه فضاپیما روشن می شوند و سفینه را به آرامی پایین آورده و فرود نرمی را برای آن به ارمغان می آورند.

طریقه کار تا حدودی شبیه به نحوه فرود نخست راکت های فالکون 9 روی زمین است و انتظار می رود که تحولی عظیم را در نحوه فرود فضاپیماها روی مریخ ایجاد کند.

در حال حاضر ارسال محموله به سیاره سرخ با استفاده از فرایندی به شدت پیچیده انجام می شود. تراکم اتمسفر این سیاره در حدود یک صدم جو زمین عنوان شده و به همین خاطر ضربه ای که زمان فرود فضاپیماها از طریق جو به آنها وارد می شود به مراتب بیشتر از سیاره خودمان است.

انتقال محموله های بیشتر به سیاره سرخ با استفاده از فرایندهایی که پیچیدگی کمتری دارند

در گذشته رساندن سخت افزار و تجهیزات به مریخ مستلزم انجام فرایندهای پیچیده مهندسی بود و سفینه ها به پوشش های حرارتی، ، چتر نجات و مواردی از این دست نیاز داشتند. اما فرود رانشی می تواند این فرایند را راحت تر نماید و در نتیجه اسپیس اکس هم قادر خواهد بود حجم بیشتری از کالا و محموله را با ایمنی لازم و سهولت بیشتر روی این سیاره فرود بیاورد.

وزن بیشتر

تکنیک  ابداعی توسط مهندسان اسپیس اکس دقیقا در نقطه مقابل شیوه به کار رفته توسط کاوشگر کنجاوی است که سال 2012 برای فرود روی مریخ به کار گرفته شد. فرود آن کاوشگر روی سطح سیاره سرخ «هفت دقیقه ترس» نام داشت زیرا برای موفقیت آمیز بودنش لازم بود حجم بالایی از تکنیک های مهندسی پیاده سازی شده درست عمل کنند.

در واقع کاوشگر در حالی که درون یک کپسول با پوشش حرارتی خاص قرار داشت به جو مریخ وارد شد. عاقبت چتری که برای آن سیستم در نظر گرفته شده بود باز گردید تا فرایند ورود کپسول به جو آرامتر انجام شود و وقتی سفینه به ارتفاع مشخصی رسید کاوشگر از آن به بیرون پرتاب شد.

در مرحله بعد راکت های ترمزی فعال شدند تا فرود کاوشگر را تحت کنترل خود درآورند و نهایتا وسیله با استفاده از نوعی جرثقیل به سلامت روی مریخ نشست. تمامی این فرایندها برای آن انجام شد تا کاوشگری که کمتر از یک تن وزن داشت روی مریخ فرود بیاید.

اما پیچیده بودن آن فرود نیز از آن جهت است که ماموریت های ناسا به مریخ بسیار هزینه بر هستند و آنطور که Bobby Braun استادیار تکنولوژی های فضایی در موسسه فناوری جرجیا که تاکنون روی شش سطح نشین این سازمان کار کرده می گوید، همین محدودیت هزینه ای باعث شده که ناسا تا حد ممکن از جرم محموله هایش کم کند.

سازمان فضایی آمریکا، تلاش می کند که با استفاده از راکت های ارزان تر و کوچک تری نظیر Atlas V, متعلق به ائتلاف مشترک پرتاب ماموریت هایش به مریخ را انجام دهد و از این طریق به میزان قابل توجهی در هزینه هایش صرفه جویی کند و هرچه سیستم های فرود آن سنگین تر باشند، فضای کم تری برای تعبیه کردن تجهیزات علمی برایش باقی می ماند.

Braun می گوید: از همین رو، ناسا برای جلوگیری از بروز این اتفاق سیستم های فرود را تا حد ممکن کوچک می کند. چترها معمولا گزینه های جذابی برای فرود هستند اما کاوشگر کنجکاوی بیش از آنچه که باید سنگین بود و نمی شد از چتر برای کم کردن سرعتش بهره گرفت. در نتیجه ناسا تصمیم گرفت سیستم پیچیده ای را طراحی کند که به اندازه کافی برای پرتاب از زمین سبک باشد و از طرفی استحکام لازم را هم داشته باشد تا بشود فرود آرامی را روی مریخ تجربه کند.

اما برای آنکه وسیله ای به شیوه رانشی فرود بیاید به وزنی بیشتر از متدهای قبلی نیاز دارد زیرا برای تامین انرژی مورد نیاز موتورها در حین فرود به نیروی رانشی اضافه ای احتیاج خواهد بود. اما برای اسپیس اکس، وقتی راکت فالکون هوی آن به مرحله عملیاتی برسد وزن اهمیت چندانی ندارد. فالکون هوی نسخه ای بزرگ تر از راکت فالکون 9 این شرکت است که طبق ادعای سازنده اش قادر است بالغ بر 13 هزار کیلوگرم بار را با خود به مریخ ببرد.این در حالی است که کل محموله ارسال کنجاوی به مریخ از 3800 کیلوگرم فراتر نمی رفت.

اما زمانی که فالکون هوی آماده شود احتمالا قادر خواهد بود محموله های سنگین تری را به مریخ ببرد زیرا ظرفیت بیشتری دارد و در نتیجه نگرانی از این بابت وجود نخواهدداشت.

از طرفی حالا که اسپیس اکس تلاش دارد با ساخت راکت های چندبار مصرف هزینه انجام این ماموریت ها را پایین بیاورد ارسال محموله های سنگین تر به مریخ مانند سابق گران تمام نمی شود. اسپیس اکس ادعا کرده که هزینه هر بار ماموریت فالکون وی برابر با 90 میلیون دلار خواهد بود. این درحالی است که کمترین مبلغ برای پرتاب Atlas V  برابر با 164 میلیون دلار عنوان شده است.

بازگشت به زمین

فرود رد دراگون یا اژدهای سرخ اسپیس اکس روی مریخ کمتر از کنجاوی پیچیدگی دارد. وقتی این فضاپیما وارد جو مریخ شد تنها کافیست که موتورهایش را روشن کند. Braun می گوید: این یک مرحله از پرواز است و پیچیددگی کمتری دارد و انتظار می رود که به مرور زمان اطمینان پذیری اش نسبت به شیوه های کنونی فرود بیشتر شود.

Braun همچنین اعلام داشت که می شود مقیاس پذیری این سیستم را تغییر داد و درنهایت تا 20 تن محموله را با آن به مریخ برد. اغلب مردم تصورشان این است که برای ارسال انسان به مریخ لازم است این ظرفیت به 40 الی 80 تن برسد در حالی که 20 تن کفایت می کند.

اما یکی از بخش های کلیدی از ماموریت Red Dragon تشخیص مکان مناسب برای فرود است. اگر قرار باشد که از موتورهای راکت برای پایین آوردن فضاپیما روی مریخ استفاده شود، احتمالا حجم بالایی از گرد و غبار در موقعیت زیرین آن به پا می شود و این مساله می تواند به موتورها اسیب برساند. وقتی کنجکاوی روی مریخ فرود آمد، راکت های ترمزی که برای پایین آمدن آن مورد استفاده قرار گرفت نیز گرد و غیار قابل توجهی را ایجاد کردند و در نتیجه یکی از حسگرهای سفینه از کار افتاد. از همین رو لازم است که اسپیس اکس موقعیتی از این سیاره را که خطرات کمتری برای فرود دارد پیدا کند.

این شرکت همچنین باید نقطه ای را بیابد که با قوانین بین المللی حفاظت از سیارات نیز همخوانی داشته باشد. براساس معاهده فضایی سازمان ملل متحد که در سال 1967 میلادی تصویب شد، سازمان هایی که فضاپیما به فضا می فرستند باید از آلوده کردن این محیط خودداری نمایند.

اما وسایلی که به مریخی ارسال می شوند، علیرغم روش های متعدد استرلیزاسیونی که روی آنها پیاده می شود، معمولا هزاران نوع میکروب در خود دارند. در نتیجه لازم است که فضاپیمای اسپیس اکس موقعیتی را برای فرود پیدا کند که کمترین آلودگی را متوجه مریخ نماید.

John Rummel مامور سابق حفاظت از سیارات ناسا در این باره گفت: مریخ مکان سرد و خشکی است اما موقعیت هایی روی آن قرار دارند که گرم تر هستند و رطوبت بیشتری دارند و اسپیس اکس باید مراقب باشد که در این موقعیت ها فرود نیاید چراکه تصور می شود در این نواحی آب مایع وجود داشته باشد.

آنطور که این مامور سابق ناسا می گوید، علیرغم تمامی اینها تصور می شود که سطح آلودگی ایجاد شده به واسطه فضاپیمای اسپیس اکس کمتر از سفینه های پیشین باشد. کاوشگر کنجکاوی درجریان ماموریت خود به مریخ در داخل یک کپسول با پوشش محافظ حرارت قرار داشت و در نتیجه هیچگاه مستقیما در معرض پرتوهای فرابنفش قرار نگرفت. اگر رد رداگون در جریان سفر خود درون هیچ پوشش محافظی قرار نگیرد، انتظار می رود که سطح بیرونی آن در معرض پرتوهای فرابنفش خورشید قرار بگیرند که این امر می تواند باعث از میان رفتن میکروب های زمینی بشود. در واقع ماهیت این سفینه به گونه ایست که کمترین آلودگی را با خودمنتقل می کند.

با این همه، هنوز لازم است که اسپیس اکس بهینه سازی های زیادی را روی سفینه رد دراگون انجام دهد تا مزایای آن بر همه روشن گردد و البته نقاط ضعفش هم برای رفع شدن معین گردند. فالکون هوی هنوز هم آماده نیست و شرکت سازنده اش تاکنون سفینه دراگون را با استفاده از موتورهای SuperDracoفرود نیاورده است. در هر حال شرکت تحت مدیریت ایلان ماسک راه درازی را در پیش دارد و امید می رود که رد دراگون مسیر آن را برای فرود روی مریخ هموار نماید.

The post appeared first on .

کپسول رد دراگون اسپیس اکس چگونه سفرهای فضایی را متحول می کند؟

اگر خبرهای حوزه هوافضا را دنبال کرده باشید احتمالا می دانید که اسپیس اکس قصد دارد تا سال 2018 میلادی فضاپیمای دراگون خود را روی مریخ فرود بیاورد و برای این منظور از تکنیکی به نام فرود رانشی (propulsive landing) بهره خواهد گرفت؛ روشی که در آن از موتورهای راکت به جای بالا رفتن برای پایی آمدن استفاده خواهد شد.

همزمان با پایین رفتن دراگون و حرکتش به سمت سطح مریخ، هشت موتور SuperDraco کار گذاری شده درون بدنه فضاپیما روشن می شوند و سفینه را به آرامی پایین آورده و فرود نرمی را برای آن به ارمغان می آورند.

طریقه کار تا حدودی شبیه به نحوه فرود نخست راکت های فالکون 9 روی زمین است و انتظار می رود که تحولی عظیم را در نحوه فرود فضاپیماها روی مریخ ایجاد کند.

در حال حاضر ارسال محموله به سیاره سرخ با استفاده از فرایندی به شدت پیچیده انجام می شود. تراکم اتمسفر این سیاره در حدود یک صدم جو زمین عنوان شده و به همین خاطر ضربه ای که زمان فرود فضاپیماها از طریق جو به آنها وارد می شود به مراتب بیشتر از سیاره خودمان است.

انتقال محموله های بیشتر به سیاره سرخ با استفاده از فرایندهایی که پیچیدگی کمتری دارند

در گذشته رساندن سخت افزار و تجهیزات به مریخ مستلزم انجام فرایندهای پیچیده مهندسی بود و سفینه ها به پوشش های حرارتی، ، چتر نجات و مواردی از این دست نیاز داشتند. اما فرود رانشی می تواند این فرایند را راحت تر نماید و در نتیجه اسپیس اکس هم قادر خواهد بود حجم بیشتری از کالا و محموله را با ایمنی لازم و سهولت بیشتر روی این سیاره فرود بیاورد.

وزن بیشتر

تکنیک  ابداعی توسط مهندسان اسپیس اکس دقیقا در نقطه مقابل شیوه به کار رفته توسط کاوشگر کنجاوی است که سال 2012 برای فرود روی مریخ به کار گرفته شد. فرود آن کاوشگر روی سطح سیاره سرخ «هفت دقیقه ترس» نام داشت زیرا برای موفقیت آمیز بودنش لازم بود حجم بالایی از تکنیک های مهندسی پیاده سازی شده درست عمل کنند.

در واقع کاوشگر در حالی که درون یک کپسول با پوشش حرارتی خاص قرار داشت به جو مریخ وارد شد. عاقبت چتری که برای آن سیستم در نظر گرفته شده بود باز گردید تا فرایند ورود کپسول به جو آرامتر انجام شود و وقتی سفینه به ارتفاع مشخصی رسید کاوشگر از آن به بیرون پرتاب شد.

در مرحله بعد راکت های ترمزی فعال شدند تا فرود کاوشگر را تحت کنترل خود درآورند و نهایتا وسیله با استفاده از نوعی جرثقیل به سلامت روی مریخ نشست. تمامی این فرایندها برای آن انجام شد تا کاوشگری که کمتر از یک تن وزن داشت روی مریخ فرود بیاید.

اما پیچیده بودن آن فرود نیز از آن جهت است که ماموریت های ناسا به مریخ بسیار هزینه بر هستند و آنطور که Bobby Braun استادیار تکنولوژی های فضایی در موسسه فناوری جرجیا که تاکنون روی شش سطح نشین این سازمان کار کرده می گوید، همین محدودیت هزینه ای باعث شده که ناسا تا حد ممکن از جرم محموله هایش کم کند.

سازمان فضایی آمریکا، تلاش می کند که با استفاده از راکت های ارزان تر و کوچک تری نظیر Atlas V, متعلق به ائتلاف مشترک پرتاب ماموریت هایش به مریخ را انجام دهد و از این طریق به میزان قابل توجهی در هزینه هایش صرفه جویی کند و هرچه سیستم های فرود آن سنگین تر باشند، فضای کم تری برای تعبیه کردن تجهیزات علمی برایش باقی می ماند.

Braun می گوید: از همین رو، ناسا برای جلوگیری از بروز این اتفاق سیستم های فرود را تا حد ممکن کوچک می کند. چترها معمولا گزینه های جذابی برای فرود هستند اما کاوشگر کنجکاوی بیش از آنچه که باید سنگین بود و نمی شد از چتر برای کم کردن سرعتش بهره گرفت. در نتیجه ناسا تصمیم گرفت سیستم پیچیده ای را طراحی کند که به اندازه کافی برای پرتاب از زمین سبک باشد و از طرفی استحکام لازم را هم داشته باشد تا بشود فرود آرامی را روی مریخ تجربه کند.

اما برای آنکه وسیله ای به شیوه رانشی فرود بیاید به وزنی بیشتر از متدهای قبلی نیاز دارد زیرا برای تامین انرژی مورد نیاز موتورها در حین فرود به نیروی رانشی اضافه ای احتیاج خواهد بود. اما برای اسپیس اکس، وقتی راکت فالکون هوی آن به مرحله عملیاتی برسد وزن اهمیت چندانی ندارد. فالکون هوی نسخه ای بزرگ تر از راکت فالکون 9 این شرکت است که طبق ادعای سازنده اش قادر است بالغ بر 13 هزار کیلوگرم بار را با خود به مریخ ببرد.این در حالی است که کل محموله ارسال کنجاوی به مریخ از 3800 کیلوگرم فراتر نمی رفت.

اما زمانی که فالکون هوی آماده شود احتمالا قادر خواهد بود محموله های سنگین تری را به مریخ ببرد زیرا ظرفیت بیشتری دارد و در نتیجه نگرانی از این بابت وجود نخواهدداشت.

از طرفی حالا که اسپیس اکس تلاش دارد با ساخت راکت های چندبار مصرف هزینه انجام این ماموریت ها را پایین بیاورد ارسال محموله های سنگین تر به مریخ مانند سابق گران تمام نمی شود. اسپیس اکس ادعا کرده که هزینه هر بار ماموریت فالکون وی برابر با 90 میلیون دلار خواهد بود. این درحالی است که کمترین مبلغ برای پرتاب Atlas V  برابر با 164 میلیون دلار عنوان شده است.

بازگشت به زمین

فرود رد دراگون یا اژدهای سرخ اسپیس اکس روی مریخ کمتر از کنجاوی پیچیدگی دارد. وقتی این فضاپیما وارد جو مریخ شد تنها کافیست که موتورهایش را روشن کند. Braun می گوید: این یک مرحله از پرواز است و پیچیددگی کمتری دارد و انتظار می رود که به مرور زمان اطمینان پذیری اش نسبت به شیوه های کنونی فرود بیشتر شود.

Braun همچنین اعلام داشت که می شود مقیاس پذیری این سیستم را تغییر داد و درنهایت تا 20 تن محموله را با آن به مریخ برد. اغلب مردم تصورشان این است که برای ارسال انسان به مریخ لازم است این ظرفیت به 40 الی 80 تن برسد در حالی که 20 تن کفایت می کند.

اما یکی از بخش های کلیدی از ماموریت Red Dragon تشخیص مکان مناسب برای فرود است. اگر قرار باشد که از موتورهای راکت برای پایین آوردن فضاپیما روی مریخ استفاده شود، احتمالا حجم بالایی از گرد و غبار در موقعیت زیرین آن به پا می شود و این مساله می تواند به موتورها اسیب برساند. وقتی کنجکاوی روی مریخ فرود آمد، راکت های ترمزی که برای پایین آمدن آن مورد استفاده قرار گرفت نیز گرد و غیار قابل توجهی را ایجاد کردند و در نتیجه یکی از حسگرهای سفینه از کار افتاد. از همین رو لازم است که اسپیس اکس موقعیتی از این سیاره را که خطرات کمتری برای فرود دارد پیدا کند.

این شرکت همچنین باید نقطه ای را بیابد که با قوانین بین المللی حفاظت از سیارات نیز همخوانی داشته باشد. براساس معاهده فضایی سازمان ملل متحد که در سال 1967 میلادی تصویب شد، سازمان هایی که فضاپیما به فضا می فرستند باید از آلوده کردن این محیط خودداری نمایند.

اما وسایلی که به مریخی ارسال می شوند، علیرغم روش های متعدد استرلیزاسیونی که روی آنها پیاده می شود، معمولا هزاران نوع میکروب در خود دارند. در نتیجه لازم است که فضاپیمای اسپیس اکس موقعیتی را برای فرود پیدا کند که کمترین آلودگی را متوجه مریخ نماید.

John Rummel مامور سابق حفاظت از سیارات ناسا در این باره گفت: مریخ مکان سرد و خشکی است اما موقعیت هایی روی آن قرار دارند که گرم تر هستند و رطوبت بیشتری دارند و اسپیس اکس باید مراقب باشد که در این موقعیت ها فرود نیاید چراکه تصور می شود در این نواحی آب مایع وجود داشته باشد.

آنطور که این مامور سابق ناسا می گوید، علیرغم تمامی اینها تصور می شود که سطح آلودگی ایجاد شده به واسطه فضاپیمای اسپیس اکس کمتر از سفینه های پیشین باشد. کاوشگر کنجکاوی درجریان ماموریت خود به مریخ در داخل یک کپسول با پوشش محافظ حرارت قرار داشت و در نتیجه هیچگاه مستقیما در معرض پرتوهای فرابنفش قرار نگرفت. اگر رد رداگون در جریان سفر خود درون هیچ پوشش محافظی قرار نگیرد، انتظار می رود که سطح بیرونی آن در معرض پرتوهای فرابنفش خورشید قرار بگیرند که این امر می تواند باعث از میان رفتن میکروب های زمینی بشود. در واقع ماهیت این سفینه به گونه ایست که کمترین آلودگی را با خودمنتقل می کند.

با این همه، هنوز لازم است که اسپیس اکس بهینه سازی های زیادی را روی سفینه رد دراگون انجام دهد تا مزایای آن بر همه روشن گردد و البته نقاط ضعفش هم برای رفع شدن معین گردند. فالکون هوی هنوز هم آماده نیست و شرکت سازنده اش تاکنون سفینه دراگون را با استفاده از موتورهای SuperDracoفرود نیاورده است. در هر حال شرکت تحت مدیریت ایلان ماسک راه درازی را در پیش دارد و امید می رود که رد دراگون مسیر آن را برای فرود روی مریخ هموار نماید.

The post appeared first on .

کپسول رد دراگون اسپیس اکس چگونه سفرهای فضایی را متحول می کند؟

هیدئو کوجیما خالق Metal Gear Solid چگونه یک شخصیت را خلق می کند؟

هیدئو کوجیما خالق Metal Gear Solid چگونه یک شخصیت را خلق می کند؟

یکی از ارکان اصلی عناوین “هیدئو کوجیما” (Hideo Kojima) خالق سری بازی Metal Gear Slid ارائه شخصیت هایی قوی و به یادماندنیست. به گزارش و به نقل از ، بتازگی آقای کوجیما در صفحه شخصی توئیتر خود روند خلق یک شخصیت در بازی از دید خودش را به شکل بسیار جالبی ترسیم کرد.

به گفته اقای کوجیما، او روند خلق شخصیت را به چند دسته تقسیم می کند و در نهایت به سراغ مرحله شخصیت پردازی درون اثر می شود:

“وقتی من یک شخصیت جدید را می خواهم خلق کنم بسیار از جزئیات را در ابتدا در نظر می گیرم، جنسیت، نژاد، چهره، سن، تجربیات، اخلاقیات و … که باعث خلق یک شخصیت می شوند اما هنوز کار تمام نشده است. در ادامه نقش این شخصیت در داستان و تم بازی را ترسیم می کنم. رابطه و تعادل رفتاری در مقابل سایر شخصیت ها مرحله بعدی است و در نهایت به این موضوع می پردازم که این شخصیت باید چه روندی را در طول بازی داشته باشد و چگونه شخصیت در بازی به تکامل برسد، چگونه درون بازی بیاید و چگونه خارج شود.”

در حال حاضر تنها می دانیم که کوجیما با استودیو جدیدش در حال خلق یک عنوان جدید می باشد و این اثر بر روی PS4 و PC منتشر می شود.

هیدئو کوجیما خالق Metal Gear Solid چگونه یک شخصیت را خلق می کند؟

(image)

یکی از ارکان اصلی عناوین “هیدئو کوجیما” (Hideo Kojima) خالق سری بازی Metal Gear Slid ارائه شخصیت هایی قوی و به یادماندنیست. به گزارش و به نقل از ، بتازگی آقای کوجیما در صفحه شخصی توئیتر خود روند خلق یک شخصیت در بازی از دید خودش را به شکل بسیار جالبی ترسیم کرد.

به گفته اقای کوجیما، او روند خلق شخصیت را به چند دسته تقسیم می کند و در نهایت به سراغ مرحله شخصیت پردازی درون اثر می شود:

“وقتی من یک شخصیت جدید را می خواهم خلق کنم بسیار از جزئیات را در ابتدا در نظر می گیرم، جنسیت، نژاد، چهره، سن، تجربیات، اخلاقیات و … که باعث خلق یک شخصیت می شوند اما هنوز کار تمام نشده است. در ادامه نقش این شخصیت در داستان و تم بازی را ترسیم می کنم. رابطه و تعادل رفتاری در مقابل سایر شخصیت ها مرحله بعدی است و در نهایت به این موضوع می پردازم که این شخصیت باید چه روندی را در طول بازی داشته باشد و چگونه شخصیت در بازی به تکامل برسد، چگونه درون بازی بیاید و چگونه خارج شود.”

در حال حاضر تنها می دانیم که کوجیما با استودیو جدیدش در حال خلق یک عنوان جدید می باشد و این اثر بر روی PS4 و PC منتشر می شود.

هیدئو کوجیما خالق Metal Gear Solid چگونه یک شخصیت را خلق می کند؟

قلب انسان چگونه کار می کند؟

قلب انسان چگونه کار می کند؟

همه می دانند که قلب یک عضو حیاتی است و هیچ کس بدون آن قادر به زندگی نیست. با این حال، وقتی به سراغ آن می روید، متوجه می شوید که قلب فقط یک پمپ است؛ یک عضو مهم و پیچیده، اما همچنان فقط یک پمپ.

همانند دیگر پمپ ها، قلب هم ممکن است نیازمند تامیر باشد و به نواقصی بر بخورد. به همین دلیل، لازم است که حداقل اطلاعات لازم را در مورد یکی از مهم ترین اعضای بدن خود بدانیم تا شاید بدین وسیله قادر باشیم از خطر بیماری های قلبی بکاهیم.

در ایالات متحده آمریکا، امراض قلبی در مرگ و میر پیشتاز هستند. هر روز، 2 هزار آمریکایی به این دلیل از بین می روند که اگر شفاف تر نگاه کنیم، می شود هر 44 ثانیه یک بار. خبر خوب این است که مرگ و میر به دلیل مشکلات قلبی، هر سال نسبت به سال پیش کاهش یافته و مردم کمتری را به کام مرگ می کشد. با این حال، هنوز هم بیماری های قلبی، علت درجه یک مرگ آمریکایی ها هستند، حتی پیش از اینکه پای شان به بیمارستان برسد و درمان شوند.

در فرهنگ، ادبیات، روانشناسی، منطق، فلسفه و هر دانش عرفانی، قلب جایگاهی ویژه دارد و به عنوان نماد حقیقی عشق از آن یاد می شود. اما چرا؟ چرا جایگاه یک پمپ خون تا این حد نزد انسان بالا است؟ در این مطلب متوجه نکات بسیاری در ارتباط با آن خواهید شد.

قلب انسان

قلب یک حفره توخالی و ماهیچه ای مخروطی است که میان شش ها و پشت جناغ سینه قرار گرفته است. دو-سوم قلب در نیمه چپ و یک-سوم آن در نیمه راست بدن قرار گرفته است.

قسمت تحتانی این مخروط به سوی پایین و در نیمه راست بدن قرار گرفته. به طور کلی در یک انسان بالغ و عادی، قلب 12 سانتی متر طول و 8 الی 9 سانتی متر عرض دارد و ضخامت آن در حدود 6 سانتی متر است. وزن قلب در زنان حدود 250 گرم و در مردان حدود 300 گرم برآورد شده است که این یعنی قلب کمتر از 0.5 درصد وزن بدن انسان را تشکیل می دهد.

این عضو از سه لایه با نام های اندوکاردیوم (لایه نرم داخلی)، میوکاردیوم (بخش ضخیم و ماهیچه ای) و پریکاردیوم (پرده ای نازک که میوکاردیوم را فراگرفته) تشکیل شده است.

حفره ها و دریچه ها

قلب به 4 بخش تقسیم می شود:

  • دهلیز راست
  • بطر راست
  • دهلیز چپ
  • بطن چپ

هر یک از این حفره ها، یک مجرای خروجی یک طرفه دارند که مانع بازگشت دوباره خون می شوند. زمانی که هر حفره به کار می افتد، مجرای انتهایی آن نیز باز می شود و وقتی حفره به حالت ثبات در می آید، آن مجرا نیز بسته می شود تا خون باز نگردد. دریچه ها عبارت اند از:

  • دریچه سه لختی در انتهای دهلیز راست
  • دریچه ریوی در انتهای بطن راست
  • دریچه میترال در انتهای دهلیز چپ
  • دریچه آئورت در انتهای بطن چپ

وقتی عضلات قلب منقبض می شوند (به این فرآیند سیستول می گویند)، پمپاژ خون دو مرحله ای آغاز می شود. در مرحله اول، دهلیزهای راست و چپ همزمان با یکدیگر منقبض شده و خون را وارد بطن های راست و چپ می کنند.

سپس، بطن ها همزمان با یکدیگر شروع به کار می کنند تا خون را از قلب خارج کنند. سپس عضلات قلب برای لحظاتی استراحت می کنند (به این فرآیند دیاستول می گویند) تا آماده تپش بعدی شوند.

بخش راست و چپ قلب، عملکردهای متفاوتی دارند. سمت راست، خون با غلظت کم اکسیژن را دریافت کرده و آن را به شش ها می فرستد تا غنی از اکسیژن شوند و دی اکسید کربن را رها کنند. اما بخش چپ، خون غنی از اکسیژن را از شش دریافت می کند و به سراسر بدن می فرستد تا سلول های بدن تغذیه شوند.

ضربان قلب در سنین مختلف، کاملا متفاوت است. به طور کلی بر اساس این جدول می توان به نتیجه ای کلی در مورد فعالیت قلب داشت:

  • نوزاد: 130 تپش در دقیقه
  • 3 ماهه: 140 تپش در دقیقه
  • 6 ماهه: 130 تپش در دقیقه
  • 1 ساله: 120 تپش در دقیقه
  • 2 ساله: 115 تپش در دقیقه
  • 3 ساله: 100 تپش در دقیقه
  • 4 ساله: 100 تپش در دقیقه
  • 6 ساله: 100 تپش در دقیقه
  • 8 ساله: 90 تپش در دقیقه
  • 12 ساله: 85 تپش در دقیقه
  • بزرگسالان: 60 الی 100 تپش در دقیقه

جریان خون

خون از طریق دو رگ اصلی وارد بخش راست قلب می شود: ورید اجوف فوقانی (SVC) و ورید اجوف تحتانی (IVC).

SVC خون را از نیمه بالایی بدن انسان جمع آوری کرده در حالی که IVC از نیمه پایینی خون را به قلب می برد. خون سپس از SVC و IVC خارج شده تا وارد دهلیز راست شود.

وقتی که دهلیز راست (3) منقبض می شود، خون از طریق دریچه سه لختی (4) رد شده و وارد بطن راست (5) می شود. وقتی بطن راست منقبض شد، خون از درون دریچه ریوی (6) رد شده و به شریان ریوی (7) ریخته شده تا به شش ها رسیده و اکسیژن دریافت کند.

خون سپس از شش توسط وریدهای ریوی (8) به قلب یا به طور دقیق تر به دهلیز چپ (9) باز می گردد. وقتی این دهلیز به کار می افتد، خون از طریق دریچه میترال (10) به بطن چپ (11) می رود. بطن چپ، به سبب پمپاژ خون به درون درچه آئورتی (12) و آئورت (13) از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

آئورت، شاهرگ اصلی بدن است که تمامی خون اکسیژن دار را دریافت کرده و به سراسر بدن پخش می کند. به همین دلیل، بطن چپ از ماهیچه های قدرتمندتری برخوردار بوده تا بتواند از پس وظیفه مهمی که دارد برآید و خون را کاملا از قلب، برخلاف فشارهای پیرامونی خارج کند.

مسیر رسیدن خون به شش ها را یکبار دیگر مرور می کنیم:

  • وریدهای اجوف فوقانی و تحتانی
  • دهلیز راست
  • دریچه سه لختی
  • بطن چپ
  • دریچه ریوی
  • شاهرگ ریوی
  • شش ها

و سپس خون از شش این مسیر را طی می کند و به قلب می رسد:

  • ورید ریوی
  • دهلیز چپ
  • دریچه میترال
  • بطن چپ
  • دریچه آئورتی
  • آئورت
  • بدن

سیستم الکتریکی بدن

تا به حال از خود پرسیده اید که چه چیزی سبب به کار افتادن ماهیچه های قلب می شود؟ چطور این اتفاق در هر ثانیه و به طور خودکار تمام روز و تمام عمر رخ می دهد؟ آن هم بدون لحظه ای توقف.

پاسخ را باید در میان سلول هایی جسنجو کرد که قابلیت تولید امواج الکتریکی دارند. سلول های ایجاد کننده ضربان قلب، سرتاسر قلب را پوشانده اند و با آزاد کردن مقدار خاصی انرژی الکتریکی، عضلات قلب را به کار می اندازند. برای رسیدن به 72 تپش در دقیقه، این سلول ها زیر یک ثانیه باید قادر با آزادسازی الکتریسیته باشند.

ضربان ساز طبیعی قلب را گره سینوسی می نامند که در دهلیز راست واقع شده و رشته ای به آن متصل است که این جریان را به دیگر نواحی قلب نیز می برد.

الکتریسیته از گره سینوسی (1) خارج شده و در طول دهلیز راست و چپ می گذرد و سبب انقباض هر دو با یکدیگر می شود. این اتفاق طی 0.04 ثانیه رخ می دهد. حالا یک وقفه طبیعی پدید می آید که به دهلیز اجازه انقباض و به بطن ها فرصت پر شدن از خون را می دهد. موج الکتریسیته سپس به گره دهلیزی (2) و باندل هیس (3) می رسد تا در نقطه ای به دو شاخه تقسیم شود (4). پس از دو شاخه شدن، الیاف پورکنژ در سرتاسر بطن های راست و چپ پخش می شوند و سپس انقباض آن می گردند.

هر یک از بافت های الکتریکی موجود در قلب، این قابلیت را دارند که یک ضربان ساز باشند، با این حال، گره سینوسی سریع تر از دیگر بافت ها می تواند این کار را انجام دهد، بنابراین کنترل شرایط را در دست دارد. اگر گره سینوسی از کار افتد، دیگر بخش ها مسئولیت را به عهده می گیرند، اما در این شرایط، قلب به خوبی گذشته کار نمی کند.

اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک نیز در مواردی کنترل قلب و میزان تپش را بر عهده می گیرند. اعصاب سمپاتیک سبب افزایش ضربان قلب می شوند اما موقعی که اعصاب پاراسمپاتیک به کار می افتد، عکس آن رخ می دهد.

تمام این سیستم، امواج الکتریکی پدید می آورد که قابل اندازه گیری هستند و در گرافی به نام الکتروکاردیوگرام (EKG) قابل نمایش است. در تصویر زیر یک EKG را مشاهده می کنید:

هر یک از این بخش ها در نوار قلب نامی دارد:

  • موج P: همزمان با پخش الکتریسیته در دهلیزها و انقباض شان
  • کمپلکس QRS: همزمان با پخش الکتریسیته در بطن ها و انقباض شان
  • موج T: همزمان با فاز ریکاوری بطن ها

پزشکان به وسیله نوار قلب می توانند تشخیص دهند که فرد در کدام ناحیه از قلب خود دچار مشکل است و در صورت لزوم فعالیت های لازم را انجام دهند.

خون رسانی

عروق کرونر، همان رگ هایی هستند که باید با خوردن غذای سالم و کم چرب سالم و کاملا باز نگه داریم. در صورتی که این عروق مسدود شوند، نتیجه ای بهتر از حمله قلبی نخواهد داشت.

قلب، درست همانند دیگر ارگان ها، به خون برای تغذیه شدن نیازمند است. اکسیژن و دیگر مواد مغذی باید با سلول های قلب برسند تا بتواند به فعالیت صحیح خود ادامه دهد. برخلاف آنچه که احتمالا تصور می کنید، ماهیچه ها اکسیژن و مواد مغذی را از خونی که درونش پمپاژ می شود دریافت نمی کنند، بلکه خود دارای رگ های خاصی است که دورتادور قلب را پوشش داده اند. تقریبا 4 الی 5 درصد کل خونی که از قلب خارج می شود، وارد عروق کرونر می شود تا قلب را تغذیه کنند.

دو کرونر اصلی چپ و راست از آئورت بر می آیند که کرونر اصلی چپ، خود به دو بخش تقصیم شده تا خون را به تمامی بخش ها برساند.

گرفتگی این عروق و مسدود شدن آن ها، منجر به تغذیه نادرست قلب خواهد شد و اگر قلب به خوبی کار نکند، سلامت نیز به خطر می افتد. بنابراین بسیاری از حملات قلبی، در نتیجه خون رسانی نادرست است.

قلب در هر تپش، 70 میلی لیتر خون را پمپاژ می کند و همانطور که پیش تر اشاره شد، در هر دقیقه، انسان عادی 72 تپش خواهد داشت. بنابراین یک انسان سالم در هر دقیقه 5 لیتر، در هر روز 7200 لیتر، در هر سال 2 میلیون و 600 هزار لیتر و طی هفتاد سال عمر، بیش از 184 میلیون لیتر خون پمپاژ می کند. آمار خیره کننده ای برای یک پمپ 300 گرمی هستند.

The post appeared first on .

قلب انسان چگونه کار می کند؟

(image)

همه می دانند که قلب یک عضو حیاتی است و هیچ کس بدون آن قادر به زندگی نیست. با این حال، وقتی به سراغ آن می روید، متوجه می شوید که قلب فقط یک پمپ است؛ یک عضو مهم و پیچیده، اما همچنان فقط یک پمپ.

همانند دیگر پمپ ها، قلب هم ممکن است نیازمند تامیر باشد و به نواقصی بر بخورد. به همین دلیل، لازم است که حداقل اطلاعات لازم را در مورد یکی از مهم ترین اعضای بدن خود بدانیم تا شاید بدین وسیله قادر باشیم از خطر بیماری های قلبی بکاهیم.

در ایالات متحده آمریکا، امراض قلبی در مرگ و میر پیشتاز هستند. هر روز، 2 هزار آمریکایی به این دلیل از بین می روند که اگر شفاف تر نگاه کنیم، می شود هر 44 ثانیه یک بار. خبر خوب این است که مرگ و میر به دلیل مشکلات قلبی، هر سال نسبت به سال پیش کاهش یافته و مردم کمتری را به کام مرگ می کشد. با این حال، هنوز هم بیماری های قلبی، علت درجه یک مرگ آمریکایی ها هستند، حتی پیش از اینکه پای شان به بیمارستان برسد و درمان شوند.

در فرهنگ، ادبیات، روانشناسی، منطق، فلسفه و هر دانش عرفانی، قلب جایگاهی ویژه دارد و به عنوان نماد حقیقی عشق از آن یاد می شود. اما چرا؟ چرا جایگاه یک پمپ خون تا این حد نزد انسان بالا است؟ در این مطلب متوجه نکات بسیاری در ارتباط با آن خواهید شد.

قلب انسان

قلب یک حفره توخالی و ماهیچه ای مخروطی است که میان شش ها و پشت جناغ سینه قرار گرفته است. دو-سوم قلب در نیمه چپ و یک-سوم آن در نیمه راست بدن قرار گرفته است.

قسمت تحتانی این مخروط به سوی پایین و در نیمه راست بدن قرار گرفته. به طور کلی در یک انسان بالغ و عادی، قلب 12 سانتی متر طول و 8 الی 9 سانتی متر عرض دارد و ضخامت آن در حدود 6 سانتی متر است. وزن قلب در زنان حدود 250 گرم و در مردان حدود 300 گرم برآورد شده است که این یعنی قلب کمتر از 0.5 درصد وزن بدن انسان را تشکیل می دهد.

این عضو از سه لایه با نام های اندوکاردیوم (لایه نرم داخلی)، میوکاردیوم (بخش ضخیم و ماهیچه ای) و پریکاردیوم (پرده ای نازک که میوکاردیوم را فراگرفته) تشکیل شده است.

حفره ها و دریچه ها

قلب به 4 بخش تقسیم می شود:

  • دهلیز راست
  • بطر راست
  • دهلیز چپ
  • بطن چپ

هر یک از این حفره ها، یک مجرای خروجی یک طرفه دارند که مانع بازگشت دوباره خون می شوند. زمانی که هر حفره به کار می افتد، مجرای انتهایی آن نیز باز می شود و وقتی حفره به حالت ثبات در می آید، آن مجرا نیز بسته می شود تا خون باز نگردد. دریچه ها عبارت اند از:

  • دریچه سه لختی در انتهای دهلیز راست
  • دریچه ریوی در انتهای بطن راست
  • دریچه میترال در انتهای دهلیز چپ
  • دریچه آئورت در انتهای بطن چپ

وقتی عضلات قلب منقبض می شوند (به این فرآیند سیستول می گویند)، پمپاژ خون دو مرحله ای آغاز می شود. در مرحله اول، دهلیزهای راست و چپ همزمان با یکدیگر منقبض شده و خون را وارد بطن های راست و چپ می کنند.

سپس، بطن ها همزمان با یکدیگر شروع به کار می کنند تا خون را از قلب خارج کنند. سپس عضلات قلب برای لحظاتی استراحت می کنند (به این فرآیند دیاستول می گویند) تا آماده تپش بعدی شوند.

بخش راست و چپ قلب، عملکردهای متفاوتی دارند. سمت راست، خون با غلظت کم اکسیژن را دریافت کرده و آن را به شش ها می فرستد تا غنی از اکسیژن شوند و دی اکسید کربن را رها کنند. اما بخش چپ، خون غنی از اکسیژن را از شش دریافت می کند و به سراسر بدن می فرستد تا سلول های بدن تغذیه شوند.

ضربان قلب در سنین مختلف، کاملا متفاوت است. به طور کلی بر اساس این جدول می توان به نتیجه ای کلی در مورد فعالیت قلب داشت:

  • نوزاد: 130 تپش در دقیقه
  • 3 ماهه: 140 تپش در دقیقه
  • 6 ماهه: 130 تپش در دقیقه
  • 1 ساله: 120 تپش در دقیقه
  • 2 ساله: 115 تپش در دقیقه
  • 3 ساله: 100 تپش در دقیقه
  • 4 ساله: 100 تپش در دقیقه
  • 6 ساله: 100 تپش در دقیقه
  • 8 ساله: 90 تپش در دقیقه
  • 12 ساله: 85 تپش در دقیقه
  • بزرگسالان: 60 الی 100 تپش در دقیقه

جریان خون

خون از طریق دو رگ اصلی وارد بخش راست قلب می شود: ورید اجوف فوقانی (SVC) و ورید اجوف تحتانی (IVC).

SVC خون را از نیمه بالایی بدن انسان جمع آوری کرده در حالی که IVC از نیمه پایینی خون را به قلب می برد. خون سپس از SVC و IVC خارج شده تا وارد دهلیز راست شود.

وقتی که دهلیز راست (3) منقبض می شود، خون از طریق دریچه سه لختی (4) رد شده و وارد بطن راست (5) می شود. وقتی بطن راست منقبض شد، خون از درون دریچه ریوی (6) رد شده و به شریان ریوی (7) ریخته شده تا به شش ها رسیده و اکسیژن دریافت کند.

خون سپس از شش توسط وریدهای ریوی (8) به قلب یا به طور دقیق تر به دهلیز چپ (9) باز می گردد. وقتی این دهلیز به کار می افتد، خون از طریق دریچه میترال (10) به بطن چپ (11) می رود. بطن چپ، به سبب پمپاژ خون به درون درچه آئورتی (12) و آئورت (13) از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

آئورت، شاهرگ اصلی بدن است که تمامی خون اکسیژن دار را دریافت کرده و به سراسر بدن پخش می کند. به همین دلیل، بطن چپ از ماهیچه های قدرتمندتری برخوردار بوده تا بتواند از پس وظیفه مهمی که دارد برآید و خون را کاملا از قلب، برخلاف فشارهای پیرامونی خارج کند.

مسیر رسیدن خون به شش ها را یکبار دیگر مرور می کنیم:

  • وریدهای اجوف فوقانی و تحتانی
  • دهلیز راست
  • دریچه سه لختی
  • بطن چپ
  • دریچه ریوی
  • شاهرگ ریوی
  • شش ها

و سپس خون از شش این مسیر را طی می کند و به قلب می رسد:

  • ورید ریوی
  • دهلیز چپ
  • دریچه میترال
  • بطن چپ
  • دریچه آئورتی
  • آئورت
  • بدن

سیستم الکتریکی بدن

تا به حال از خود پرسیده اید که چه چیزی سبب به کار افتادن ماهیچه های قلب می شود؟ چطور این اتفاق در هر ثانیه و به طور خودکار تمام روز و تمام عمر رخ می دهد؟ آن هم بدون لحظه ای توقف.

پاسخ را باید در میان سلول هایی جسنجو کرد که قابلیت تولید امواج الکتریکی دارند. سلول های ایجاد کننده ضربان قلب، سرتاسر قلب را پوشانده اند و با آزاد کردن مقدار خاصی انرژی الکتریکی، عضلات قلب را به کار می اندازند. برای رسیدن به 72 تپش در دقیقه، این سلول ها زیر یک ثانیه باید قادر با آزادسازی الکتریسیته باشند.

ضربان ساز طبیعی قلب را گره سینوسی می نامند که در دهلیز راست واقع شده و رشته ای به آن متصل است که این جریان را به دیگر نواحی قلب نیز می برد.

الکتریسیته از گره سینوسی (1) خارج شده و در طول دهلیز راست و چپ می گذرد و سبب انقباض هر دو با یکدیگر می شود. این اتفاق طی 0.04 ثانیه رخ می دهد. حالا یک وقفه طبیعی پدید می آید که به دهلیز اجازه انقباض و به بطن ها فرصت پر شدن از خون را می دهد. موج الکتریسیته سپس به گره دهلیزی (2) و باندل هیس (3) می رسد تا در نقطه ای به دو شاخه تقسیم شود (4). پس از دو شاخه شدن، الیاف پورکنژ در سرتاسر بطن های راست و چپ پخش می شوند و سپس انقباض آن می گردند.

هر یک از بافت های الکتریکی موجود در قلب، این قابلیت را دارند که یک ضربان ساز باشند، با این حال، گره سینوسی سریع تر از دیگر بافت ها می تواند این کار را انجام دهد، بنابراین کنترل شرایط را در دست دارد. اگر گره سینوسی از کار افتد، دیگر بخش ها مسئولیت را به عهده می گیرند، اما در این شرایط، قلب به خوبی گذشته کار نمی کند.

اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک نیز در مواردی کنترل قلب و میزان تپش را بر عهده می گیرند. اعصاب سمپاتیک سبب افزایش ضربان قلب می شوند اما موقعی که اعصاب پاراسمپاتیک به کار می افتد، عکس آن رخ می دهد.

تمام این سیستم، امواج الکتریکی پدید می آورد که قابل اندازه گیری هستند و در گرافی به نام الکتروکاردیوگرام (EKG) قابل نمایش است. در تصویر زیر یک EKG را مشاهده می کنید:

هر یک از این بخش ها در نوار قلب نامی دارد:

  • موج P: همزمان با پخش الکتریسیته در دهلیزها و انقباض شان
  • کمپلکس QRS: همزمان با پخش الکتریسیته در بطن ها و انقباض شان
  • موج T: همزمان با فاز ریکاوری بطن ها

پزشکان به وسیله نوار قلب می توانند تشخیص دهند که فرد در کدام ناحیه از قلب خود دچار مشکل است و در صورت لزوم فعالیت های لازم را انجام دهند.

خون رسانی

عروق کرونر، همان رگ هایی هستند که باید با خوردن غذای سالم و کم چرب سالم و کاملا باز نگه داریم. در صورتی که این عروق مسدود شوند، نتیجه ای بهتر از حمله قلبی نخواهد داشت.

قلب، درست همانند دیگر ارگان ها، به خون برای تغذیه شدن نیازمند است. اکسیژن و دیگر مواد مغذی باید با سلول های قلب برسند تا بتواند به فعالیت صحیح خود ادامه دهد. برخلاف آنچه که احتمالا تصور می کنید، ماهیچه ها اکسیژن و مواد مغذی را از خونی که درونش پمپاژ می شود دریافت نمی کنند، بلکه خود دارای رگ های خاصی است که دورتادور قلب را پوشش داده اند. تقریبا 4 الی 5 درصد کل خونی که از قلب خارج می شود، وارد عروق کرونر می شود تا قلب را تغذیه کنند.

دو کرونر اصلی چپ و راست از آئورت بر می آیند که کرونر اصلی چپ، خود به دو بخش تقصیم شده تا خون را به تمامی بخش ها برساند.

گرفتگی این عروق و مسدود شدن آن ها، منجر به تغذیه نادرست قلب خواهد شد و اگر قلب به خوبی کار نکند، سلامت نیز به خطر می افتد. بنابراین بسیاری از حملات قلبی، در نتیجه خون رسانی نادرست است.

قلب در هر تپش، 70 میلی لیتر خون را پمپاژ می کند و همانطور که پیش تر اشاره شد، در هر دقیقه، انسان عادی 72 تپش خواهد داشت. بنابراین یک انسان سالم در هر دقیقه 5 لیتر، در هر روز 7200 لیتر، در هر سال 2 میلیون و 600 هزار لیتر و طی هفتاد سال عمر، بیش از 184 میلیون لیتر خون پمپاژ می کند. آمار خیره کننده ای برای یک پمپ 300 گرمی هستند.

The post appeared first on .

قلب انسان چگونه کار می کند؟