Tagکرد؟

چطور Deus Ex آینده را پیش‌بینی کرد؟

چطور Deus Ex آینده را پیش‌بینی کرد؟

 

چطور Deus Ex  آینده را پیش بینی کرد؟

“به قلم Richard Wordsworth از وب‌سایت Kotaku”

هر بار که در اینترنت و فضای مجازی حرفی از Deus Ex زده شود، یکی هست که آن را دوباره روی سیستمش نصب کند. جایی زیر تمام وسایل های اتاق یا محل کار من دیسک‌های اولین نسخه‌ی Deus Ex پنهان شده که زمانی که دوازده سال داشتم آن را با پول تو جیبی خود خریدم.

دلیل من آن زمان برای خرید این بازی محکم بود: اول اینکه تابحال چیزی از آن نشنیده بودم اما پشت جعبه آن قول اسلحه و آشوب را می‌داد، همینطور شخصی که در جلوی جعبه بود حس و حال تاریک و خفنی داشت. در آن سن و سال من چیزی از فساد بانکی و کمیسیون های سه جانبه نمی‌دانستم اما شما می‌توانستید مرا در نقش یک “سایبرپانک” آشوب‌گر قرار دهید که با یک عینک سیاه و کتِ ضخیمِ خود آماده نبرد است.

چهارده سال بعد، من عینک های فیک ری‌بن خود را گم کردم و دیگر حتی مواد فروش های محله‌ ما هم از آن کت های ضخیم نمی‌پوشیدند. عینک آفتابی در شب درست همراه با Corey Hart از بین رفتند.

Deus Ex حقیقتا اسلحه داشت ولی حتی در همان زمان هم استفاده از سلاح بصورت نابخشودنی وحشتناک بود. این بازی دیگر حتی جذاب هم نبود، بیشتر شبیه یک بازی کاغذی که با انیمیشن های بدش شما را به یاد شکل و شمایل اولیه‌ بازی‌ها می‌اندازد که راه رفتن هم در آن‌ها دشوار بود.

ولی خب سوال اینجاست که واقعا چرا همیشه در حال برگشت به این بازی هستم؟ به نظرم علیرغم تئوری های آشوب بسیار کثیف آن، ما در سمت دیگر کیفیت (پیش‌بینی در مورد آینده) داستانی Deus Ex را داریم که کاری می‌کند که این بازی حتی هم اکنون نیز یک بازی عالی برای تجربه کردن باشد. همین امروز به بازی باری دیگر سر بزنید و متوجه می‌شوید که ماموریت سوپر-مامور، JC Denton برای آشکار سازی یک فساد و آشوب عمومی به طرز عجیبی چندان تاریخ مصرف گذشته نیست. به نوعی، به نظر می‌آید که داستان بازی برای هم اکنون نوشته شده است، کمی فکر کنید: لحظه به لحظه از پوزخندها، فلسه بافی های سیاسی در مورد پول،سلامتی، شرکت های بزرگ و فقرا، یک لحظه صبر کنید؛ واقعا این داستان چه زمانی نوشته شده ؟!

برخلاف نسخه های اخیر این فرنچایز (بازی عالی Deus Ex: Human Revolution)، نسخه‌ی اصلی شما را درست در مرکز داستان قرار نمی‌دهد. شما بادیگارد یک رهبر صنعتی بزرگ نیستید، و معشوقه‌تان یکی از میلیون دانشمندانی نیست که در تحقیقات خود یک جهش بزرگ در آینده انسان‌ها را ندارد. در DX1 شما به طور ساده تنها یک مزدور هستید. یک قطعه با دقت لیزر که مهندسی ژنتیکی شده است. حقیقت است شما تنها یک بخش کوچک در چرخ بزرگ دولت هستید. به آنجا برو. این کار رو بکن، آن‌ها را بکش و …

آماده سازی برای شروع بازی عمدا برروی قهرمان های مستعار بازی های FPS مانور می‌دهد که البته غیر قابل سرزنش است. تنها اگر کمی آرام بروید و روزنامه های پخش شده در بازی و ایمیل های هک شده را بخوانید؛ متوجه خواهید شد که دنیای Deus Ex تا چه حد کثیف  و پوسیده است و  هر چقدر هم که به بیشتر به عمقش بروید فسادش نمود بزرگتری پیدا می‌کند.

اولین ماموریت شما با بازجویی از یک رهبر گروهی تروریستی به پایان می‌رسد. گروه آن‌ها یک محموله واکسن با نام Ambrosia  را دزدیده‌اند، این واکسن برای یک بیماری است که در حال کشتن هر کسی بجز افراد مرفه ( که توانایی پرداخت واکسن را دارند)، است. ماموریت شما این است که بفهمید تروریست‌ها آن را کجا می‌برند تا بتوانید آن را پس بگیرید.

اما اگر شما بعد از گرفتن جوابتان ( ” کارش را تمام کن و به پایگاه برگرد”)، صبر کنید، شما می‌توانید دلیل رهبر گروه تروریستی برای تمام این کارها را بیابید. این شخص، که تا سی ثانیه پیش هدف یک تاخت و تاز ضد تروریستی بود، و حتی اکنون هم می‌توانید با یک تیر به سر خلاصش کنید به ناگه عامل شک و همزاد پنداری می‌شود.

is suddenly flitting between Occupy movement rhetoric and pro-Wikileaks soundbites

بجز آن تلوزیون با نسبت 4:3 در مقر ضد تروریست ها، چیز دیگری در طبعیت مرحله اولیه DX1 وجود ندارد که بیشتر از یک روز عمر کرده باشد.

آقای ” شلدون پکتی” ( Sheldon Pacotti)، رهبر نویسندگی داستان Deus Ex، می‌گوید:

” من فکر می‌کنم که همیشه یک تمایل پنهان به توده گرایی (گرایش به مردم عام) در خود داشتم. من نمی‌توانم بجای سایر اعضای تیم توسعه بازی صحبت کنم اما حتی قبل از شوک های اقتصادی سال 2000 به بعد، من متوجه فلاکت مردم عادی نسبت به دولت و کمپانی های بزرگ بودم. سخت است زمانی که شما چهره‌ی کسانی که تصمیم شاغل یا بیکار بودن شما را می‌گیرند نمی‌بینید، شغلی برای خود داشته باشید. شما زمانی بیگانه‌تر می‌شوید که این تصمیمات که برای شما گرفته می‌شوند تنها نتیجه یک پروسه‌ی پیچیده غیر قابل رسوخ اقتصادی می‌باشد. وسعت این مقیاس بطور مستقیم نتیجه بزرگی و پیشرفت تکنولوژی می‌باشد.”

اولین پیچیدگی بزرگ بازی این است که National Secessionist Force ( به اختصار NSF)، که شما به نام آن‌ها و برای حفظ قانون اسلحه تان را بیرون می‌آورید، در حقیقت آدم خوب‌ها هستند. مردم عادی بزور برای زنده ماندن می‌جنگندند و بدلیل همین کار توسط دولت ” تروریست ” خطاب می‌شوند. دنیایی که این مردم در آن زندگی می‌کنند آن‌ها را طرد کرده و از آن‌ها می‌گذرد، همانطور که ثروتمندان از فقرا جدا می‌شوند و مردمی مثل شما را استخدام می‌کند تا از این جداسازی اطمینان حاصل کنند.

در نقش JC (شخصیت بازی)، شما دو طرف برابری می‌بینید، طوری که هیچ شخصیتی در بازی نمی‌بیند. افراد مهم در خانه های زیبا و کاخ هایشان زندگی می‌کنند و در آن سمت New York پر از بی خانمان‌ها و مریضیان است که یا در خانه های افتضاحی که اجاره کردند زندگی می‌کنند یا در اجتماع های زیرزمینی در ایستگاه‌های رها شده مترو. قدرت‌ها و مهارت های Deus Ex، پیشرفت های بزرگی در تکنولوژی هستند. اما هر قدر بیشتر بگردید، بیشتر متوجه خواهید شد که شما از معدود افراد انتخاب شده ای هستید که از این قدرت‌ها لذت می‌برید. گویا این مردم ترسیده و مفلوک در برابر یک نابودگر قرار گرفته اند!

یکی از نکات جالب بازی اول Deus Ex این است که اگر در مراحلی که در New York  شکل می‌گیرند، به اسمان خراش ها نگاه کنید، متوجه می‌شوید که برج های دوقلوی این شهر ( Twin Towers) بصورت کاملا واضحی غایب هستند. دلیل اصلی این اتفاق خوشایند بنظر نمی‌آید: در داستان بازی این دو برج توسط تروریست‌ها از بین رفتند. Deus Ex در سال 2000 منتشر شد، یک سال قبل ازز  حادثه یازده سپتامبر!

اما اثر در مورد تروریسم در قرن 21 پیش‌بینی‌های مستقیم‌تری می‌کند. در مرحله اول بازی JC باید NSF را از برج آزادی به بیرون بکشد. خود برج بر اساس داستان بازی خراب شده است، سر و مشعل مجسمه وجود ندارند. اما گروهی که مسئول این خرابی است تروریست های بومی هستند و این حمله هدفی وجود دارد. در دنیای Deus Ex، مردم آمریکایی احساس می‌کنند اکنون تحت تسلط افراد ثروتمند هستند و افرادی زبده و فاسد مخالف منافع مردم عادی در حال کار کردن هستند. سیاستمداران و خانواده‌شان برای بیماری واکسن دریافت می‌کنند در حالی که مردم عادی به سادگی می‌میرند. ” آزادی” تنها یک مجسمه است.

آقای Pacotti گفت:

” فکر می‌کنم که دقیق ترین پیش‌بینی بازی این است که چطور تروریست‌ها در داستان عمل می‌کنند. از ایده مراحل تا روشی که شخصیت‌ها خود را توضیح می‌دهند، بازی بصورت دراماتیک و پیچیده ایده اینکه جنگ در قرن بیست و یک توسط اعمال نمادین انجام می‌شود را، به نمایش می‌گذارد. قبل از یازده سپتامبر، علیرغم اینکه تروریسم تنها در اخبار وجود داشت، تصور اینکه تروریست‌ها یک ساخته‌ برجسته مانند مجسمه آزادی را نابود کنند بسیار دور از ذهن بنظر می‌رسید، اما اکنون کاملا مشخص شده که جنگ های امروزی در حقیقت نمایش های تلوزیونی هستند که هر دو طرف جنگ تلاش می‌کنند تا نمایشنامه آن را بنویسند. روابط عمومی همیشه بخشی از جنگ بودند اما اخبار 24 ساعته و اینترنت کاملا باعث شدند که این مکان‌ها تبدیل به میدان نبرد اصلی شوند.”

واکنش قدرت‌ها بسوی خطر تروریسم در اولین نسخه Deus Ex نیز بطور ترسناکی پیش‌بینی شده است. در اوایل بازی، JC به عنوان یک مامور برای ایالات متحده ضد تروریست ( United Nations Anti-Terrorist Coalition یا به اختصار UNATCO) کار می‌کند. علیرغم اینکه می‌توانید انتخاب کنید که بصورت مخفیانه و بی کشت و کشتار کار کنید، اما اگر کمی در برابر دشمنان UNATCO نرم عمل کنید، مامور های این سازمان با شما در مورد داشتن دل و جرات برای اینکار صحبت خواهند کرد.

Anna Navarre یکی از مافوق های شما می‌گوید: ” تروریست‌ها سکو‌ها را با مواد منفجره تله گذاری کردند و در آنجا گروگان قرار دادند. در صورت قادر بودن گروگان‌ها را از آنجا بیرون بیاور، اما مطمئن شو که سپر انسانی در برابر UNATCO کار ساز نیست.” (!)

مقر UNATCO یک ساختمان خانه مانند است. شما قادر هستید با تمام شخصیت های جانبی نیز صحبت کنید. General Sam Carter ، یک کهنه سرباز، اسلحه خانه را اداره می‌کند. او از روشی که UNATCO برای ماموریت هایش پیش گرفته است راضی نیست، اما اکثریت مردمی که در ساختمان کار می‌کنند را تایید می‌کند. کارکنان عادی و سربازان زمینی ( سیاهی لشکران بهتر است!)، ” طلای 24 عیار” هستند.

به طبقه زیرین UNATCO بروید، در آنجا سلول های زندان را پیدا میکنید؛ که در آن زندانی های NSF مبحوس شدند. شما حق ندارید با آن‌ها صحبت کنید ( ولی قادر هستید)، و مدتی بعد، یکی از آنتاگونیست های اصلی بازی، از راه می‌رسد تا از زندانیان بازجویی کند. آن زمان است که می‌توانید این آنتاگونیست را تعقیب کرده و در نهایت ” بازجویی ” او را تماشا کنید. در این زمان معلوم می‌شود که این زندانیان در حقیقت چه کسانی هستند، شهروندان خانواده دار آمریکایی. بازجویی با حرف زدن شروع می‌شود و به قتل به پایان می‌رسد. دولت نیز این حرکات سرد و بی روح خود را ” واکنش هایی نسبت به خطر” می‌نامد.

آقای Pacotti می‌گوید:

” شاید ما از قبل به دروغ های Deus Ex فکر نکرده بودیم، اما شاهکار های فوق العاده داستان نویسی را زمانی که دولت قدم اشتباهی بر می‌دارد، می‌بینیم. حداقل به نظر من، برخی بی‌قراری‌های موجود در ناکجاآباد Deus Ex، حتی سال های بعد از حادثه یازده سپتامبر نیز وجود داشتند. در این سال‌ها شکنجه، زیر نظر نگه داشتن شهروندان و… همه و همه ی این‌ها برای نبرد با تروریست‌ها انجام می‌شود که به گفته ” آن‌ها ” لازم بنظر می‌آید. این داستان یک توتالیتاریسم* که توسط غرب ساخته شده و بصورت مجانی به سایر دنیا بر می‌گردد*.”

اما اگر شرح او در مورد تروریسم، پیش‌بینی قرن 21 توسط Deus Ex بوده باشد، شاید بهترین سنجش در مورد اینکه چقدر زمانه بعد از عرضه‌ی بازی تغییر کرده، واقعیتِ این است که به چه مقدار برروی شهروندان نظارت می‌شود. در کل این پیش‌بینی‌ها تنها یک Easter Egg بنظر می‌آید، یک اتفاق مخفی که به راحتی نادیده گرفته می‌شود حتی اگر شما در حال گشتن به دنبال آن بودید.

زمانی که به اواسط بازی می‌رسید، JC خود را شبه-ربوده شده پیدا می‌کند و در یک کاخ مخفی مملو از روشن فکران به همراه Morgan Everett پیدا می‌کند. این یکی از لحظه های غیر مبارزه ای Deus Ex است. هدف شما این است که با Everett  ملاقات کنید، در مورد نقشه های روشن فکران برای دنیا اطلاعات جمع آوری کنید و سپس با خلبان او، Jock ملاقات کرده و به سوی ماموریت بعدی خود پرواز کنید. اما اگر انتخاب کنید قبل از ملاقات کمی گشت بزنید؛ شما می‌توانید یک هوش مصنوعی به نام Morpheus را پیدا کنید.

Morpheus، همانطور که خود را به JC توضیح داد، یک پیش نمایش بازنشسته است که خود بخشی از شبکه ی ECHELON می‌باشد: یک سیستم جاسوسی بزرگ و اتوماتیک، ساخته شده برای بررسی و تحت نظر قرار دادن مکالمات تلفنی، Email  ها، فکس‌ها و انواع دیگر از ارتباطات در دور دنیا می‌باشد. در بازی، بجای Morpheus هوش مصنوعی های پیشرفته‌تری قرار داده شده است ( Daedalus، Icarus  و احتمالا Oracle). اما اکنون این هوش مصنوعی توسط Everett نگه داری می‌شود تا مهمانان را سرگرم کند. کاری که او می‌کند، گفتن داستان زندگی مردم است که آن‌ها را از ردپا های دیجیتالی که در اینترنت به جا می‌گذارند ، بدست می‌آورد.

او کاملا بی احساس می‌گوید:

” بنی آدم زمانی که تحت نظر قرار دارد احساس خوشی می‌کند، من لبخند های آن‌ها را زمانی که به آن‌ها می‌گفتم که چه کسانی هستند ضبط کردم.”

JC پاسخ می‌دهد:

” بعضی مردم متوجه خطر تحت نظارت بودن نیستند.”

این قطعه ناراحت و آینده نگر در اواخر دهه 90 نوشته شده است، قبل از Facebook قبل از Twitter، قبل از اینکه برنامه های گوشی های هوشمند توسط GPS حرکات شما را ضبط کنند. Morpheus جواب JC را تایید نکرد. (” هیچ کس هیچ وقت یک نرم افزار را پرستش نمی‌کند آن هم زمانی که آن نرم افزار او را از یک دوربین تحت نظر داشته باشد”) او ادامه داد: ” نیاز تحت نظارت بودن زمانی توسط خدایان ارضا می‌شد، انسان همیشه می‌پرستد. ابتدا خدایان بود بعد از آن شهرت: نظارت و نظر دیگر مردم.”

این Morpheus است، یک هوش مصنوعی که توسط یک نویسنده ساخته شده است. که طرز فکر اینترنتی را پیش‌بینی می‌کند، طرز فکری که فضای مجازی را پربازدید ترین روزنامه جهان می‌کند، که در آن حتی از خیانت‌ها و دیگر اطلاعات شخصی افراد معروف نیز گفته می‌شود.

آقای Pacotti می‌گوید:

” در مکالمه Morpheus، علیرغم اینکه من شخصا هیچ تصوری نداشتم که چیزی مانند Facebook در آینده مورد نظر قرار می‌گیرد، من شروع کردم به دیدن یک ارتباط شفاف و شخصی بین انسان‌ها و همینطور استخراج اطلاعات! من فکر می‌کنم یک نیاز پایه ای برای انسان است که باید بدانند، درک، و بنابراین این نیاز باید در یک مکان مناسب قرار گیرد. حتی میان یک گروه از نوجوانان در Facebook، این قدرت واگذار می‌شود، یا به گروهی از همسالان یا به مافوق های نرم افزاریمان.”

اگر این مقاله ده سال پیش نوشته شده بود، قاعدتا در مورد جنگ و زمان بود که یک دولت فرضی در آینده برای دفاع از سرزمین خود تلاش می‌کند. Deus Ex باز هم جلو‌تر از زمان خود می‌بود، اما اگر به ریشه زندگی یک شهروند ساده بروید، ما در مورد تقویت سربازان بوسیله برنامه‌ی Future Soldier حرف می‌زنیم و یا حتی آزار سربازان دستگیر شده دشمن و نه نظارت های اشتباه و یا حق داشتن حریم شخصی.

اما حتی بعد از اینکه اصطلاح Black Site وارد زبان مادری شد و اکنون در برنامه های تلوزیونی مانند Homeland و یا The Blacklist به راحتی و بدون اینکه ما را ناراحت کند، رد و بدل می‌شود، زمینه‌ها و موضع‌های دیگر Deus Ex همچنان برجسته باقی می‌مانند. ایستادگی قهرمان بازی در برابر سران فاسد این مار سمی به همراه سلاح های پلاسمایی هنوز هم یک طرح خوب برای یک بازی ویدیویی خوب است، اما موسیقی پس زمینه… ثروتمند‌تر شدن ثروتمندها و کمک فقرا به آن ها، فساد دولتی – بیشتر از هر زمانی طنین انداز است. پس چه چیزی در این چهارده سال عوض شده است؟ Deus Ex چگونه می‌بود اگر امروز ساخته می‌شد؟

آقای Pacotti در این باره می‌گوید:

” هیچ چیز در مورد دنیای Deus Ex درست نیست، درست مانند همه ی داستان ها، دنیای بازی کمی اغراق دارد. از ایمپلنت های سایبری گرفته تا جهش یافتگان آزمایشگاهی. اما زمانی که سعی دارم انگشت خود را برروی چیزی بگذارم که کاملا نادرست است، کمی اوضاع برایم سخت می‌شود.

یک مشکل که حواس من را امروزه بیشتر پرت می‌کند، کم شدن ارزش اقتصادی انسان هاست. جهانی شدن به سادگی با گشتن صنایع به دنبال منابع ارزان و نیروی کاری ارزان، ادامه پیدا می‌کند که در غرب بسیار نابودگر بنظر می‌آید – و این روش به خوبی می‌تواند در بازه های زمانی قبل از Deus Ex هم عمل کند. یکی دیگر از تغییرات آشوبگر،ماشینی شدن می‌باشد. طبقه متوسط در حال از بین رفتن است زیرا هوش انسانی معمولی ( مانند یک کابینت در حال پر شدن) دیگر در جایی که مقداری اضافه می‌کردند نمی‌کنند. توطئه گران یک Deus Ex باز سازی شده باید از این تغییر با خبر باشند.

ایده اصلی  بازی – یک گروه بومی در حال قیام در ایالات متحده- امروزه زیاد درست بنظر نمی‌آید، اما همه ی آن تنش‌ها امروزه وجود دارند. اتهامات توطئه های مختلف بین دولت‌ها و کسب و کار های بزرگ، خشم علیه ایالات متحده و رهبری آن توسط کشور های دیگر، اختلاف طبقاتی شدید، افراد بی روح و مسلح بین دامداران و دولت، حرکات جدایی طلبانه و ….

شاید در نهایت دنیای آینده ی ما شبیه به دنیای Deus Ex  شود.”

امیدوار هستیم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید.

………………………………………

توتالیتاریسم: تمامیّت‌خواهی، یا توتالیتاریسم (به فرانسوی: totalitarisme) اصطلاحی در علوم سیاسی و توصیف‌گر نوعی از حکومت است که معمولاً دارای این شش خصوصیّت می‌باشد: یک ایدئولوژی کلّی، یک سیستم تک حزبی متعهّد به آن ایدئولوژی کلّی که معمولاً توسط یک نفر رهبری می‌شود، دارای پلیس مخفی گسترده، انحصار در سلاح‌های مورد استفاده، انحصار وسایل ارتباط جمعی، انحصار اقتصادی که ممکن است لزوماً و به طور مستقیم توسّط حزب صورت نگیرد.

چطور Deus Ex آینده را پیش‌بینی کرد؟

آیا No Man’s Sky دوستداران سونی را شگفت زده خواهد کرد؟

آیا No Man’s Sky دوستداران سونی را شگفت زده خواهد کرد؟

امشبکنفرانس مطبوعاتی سونی و برند پلی‌استیشن در جریان هفته بازی پاریس برگزار خواهد شد و به نظر می‌رسد که سامورایی‌ها غافلگیری‌های بسیاری را برای مخاطبان خود تدارک دیده باشند. یکی از منابعی که نخواسته نامش فاش شود، مدعی شده است که استودیو هلوگیمز، خالق No Man’s Sky، طی این هفته یک خبر بزرگ در کنفرانس مطبوعاتی سونی خواهد داشت و این خبر رسانه‌ها را متعجب خواهد کرد. اگر شایعات به حقیقت بدل شوند، سونی تصمیم دارد تا نسخه پلی‌استیشن ۴ عنوان مذکور را تا چند روز دیگر و پیش از پایان هفته آینده روانه بازار کند! در حال حاضر نمی‌توان نظر قطعی در رابطه با این شایعات داد و باید تا فردا شب منتظر ماند. اخبار تکمیلی پیرامون این شایعات از طریق کانال رسمی تلگرام، اینستاگرام و البته وب‌سایت بازی‌نما پوشش داده خواهند شد.

بازی جدید