Tagنه

بررسی بازی Drawn to Death؛ نقاشی نه چندان زیبای یک کودک عصبانی

بررسی بازی Drawn to Death؛ نقاشی نه چندان زیبای یک کودک عصبانی

بازی کردن به معنای داشتن ساعاتی سرگرم کننده است. توسعه دهندگان هم همیشه سعی شان بر این است که اثری به خانه های مردم بفرستند که سرگرم کننده باشد و برای مدتی کاربران را از اتاق نشیمن خانه شان جدا و در دنیایی بی نظیر غرق کند. اما همه بازی های ویدیویی هم اینطور نیستند. برخی از آن ها تنها تلاش می کنند که شما را سرگرم کنند اما در نهایت تبدیل به عنوانی می شوند که هیچ ایده خاصی ندارند و تنها پس از گذشت چند ساعت خسته کننده و نا خوشایند می شوند.

این اتفاق اگر برای یک بازی آنلاین بیافتد که دیگر فاجعه ای نا بخشودنی رخ خواهد داد. چرا که گیمرهای عاشق بازی های چند نفره کمی بی رحم تر از باقی گیمرها هستند و با خالی کردن سرورهای بازی، اثری که توسعه دهندگان برایش ساعت ها وقت صرف کرده اند را با بیرحمی تمام مجازات می کنند. به همین منظور یک بازی مالتی پلیر، باید ایده های عمیق تری نسبت به یک بازی تک نفره داشته باشد؛ آنقدر عمیق که برای سال ها گیمر را به خود درگیر کند و نگذارد که ذره ای تجربه اش تکراری و خسته کننده شود.

توسعه دهندگان خوب و با تجربه، اغلب به این موضوع توجه ویژه ای دارند و می دانند که چطور گیمر را سرگرم نگه دارند. با این حال دیوید جفی، فردی که او را با پروژه هایی مانند توییستد متال و عنوان به یاد ماندنی God of War به خاطر می آوریم، کمی به این امر مهم بی دقتی کرده است. چرا که آخرین اثر او ،Drawn to Death، تقریبا هیچ حرفی برای گفتن ندارد و در امر جذب نگاه گیمر و منتقد، ضعیف عمل می کند. در ادامه این متن می خواهیم به بررسی جدیدترین بازی دیوید جفی بپردازیم و از دلایل ضعف این اثر و نتایج نه چندان خوبش برای تان بگوییم. با همراه باشید.

Drawn to Death در اصل یک شوتر چند نفره آنلاین است که قرار بود خلاقانه و خاص باشد. البته همه المان های موجود در بازی بد نیستند و در برخی مواقع، موارد خوبی هم در بازی به چشم می خورند. در وهله اول، ظاهر بازی بسیار خاص و جالب به نظر می رسد و گرافیک نقاشی مانند آن، جذابیت منحصر به فردی به Drawn to Death بخشیده است. حتی منو بازی هم جالب و دوست داشتنی است و گیمر را به یاد خاطرات خوش بازی جذاب Brutal Legend می اندازد. علاوه بر این، طراحی کاراکترها و سلاح ها هم در نوع خود جالب هستند و باعث می شوند که دنیای Drawn to Death در نگاه اول بسیار خوب و زیبا به نظر برسد.

بازی در نگاه اول جالب و دوست داشتنی است

اما همانطور که گفتیم، بازی فقط در نگاه اول جالب و دوست داشتنی است و ذات کلی آن با مشکلات بسیاری دست و پنچه نرم می کند. گرافیک DtD خاص است اما برای تان چشم درد هم به همراه می آورد. علاوه بر این، طراحی های نقاشی مانند بازی، کاربر را در تشخیص درست فاصله دچار مشکل می کند.

به تمامی این مشکلات، انیمیشن های ضعیف کاراکترها را  هم اضافه کنید تا بفهمید با چه گرافیکی رو به رو هستید. با این حال ایرادات گرافیکی DtD نیستند که آن را به یک اثر غیر قابل بازی تبدیل کرده اند. گیم پلی Drawn to Death واقعا حوصله سر بر و خسته کننده و پر از ایرادات ریز و درشت است.

گیم پلی بازی کم تنوع، نا متعادل، ساده و بی محتواست و هیچ حرفی برای گفتن ندارد. ۷ شخصیت قابل بازی Drawn to Death هم در کنار طراحی خوب شان به هیچ عنوان قابل ستایش نیستند. علاوه بر این، توانایی های شان هم جذابیت خاصی به بازی اضافه نمی کنند و اگر کمی Drawn to Death را تجربه کنید، می فهمید که تقریبا هیچ کاربری از آن ها برای از بین بردن بازیکنان دیگر استفاده نمی کند.

همچنین بازی به شدت آنبالانس و نامتعادل است؛ با کمی بازی کردن می فهمید که برخی از سلاح ها قدرت بسیار بیشتری نسبت به سایرین دارند. همین عامل باعث می شود که کسی به سراغ اسلحه های دیگر موجود در بازی نرود و با استفاده از همان چند سلاح نا متعادل، به رقابت با کاربران دیگر بپردازد. در کنار تمامی موضوع های گفته شده، نبردهای بازی هم خالی از هر گونه جذابیت هستند. کم پیش می آید که رقابتی نفس گیر و هیجان انگیز را میان کاربران شاهد باشیم.

مشکلات بازی آنقدر زیاد هستند که دیگر مسائل مربوط به سرور اصلا به چشم نمی آیند

مهم ترین مشکل Drawn to Death نیز به همین موضوع خلاصه می شود. اثر مورد بحث با کم بود محتوای شدیدی رو به رو است و نمی گذارد تا کاربر کمی درگیر بازی شود و از آن لذت ببرد. به همه این ها، مشکلات سرور و قطع و وصل شدن های بسیار را هم اضافه کنید تا دیگر مطمئن شوید که Drawn to Death بازی شما نیست. داشتن یک سرور با ثبات لازمه یک بازی مالتی پلیر است و نباید نسبت به آن بی تفاوت بود. البته مشکلات بازی آنقدر زیاد هستند که دیگر مسائل مربوط به سرور اصلا به چشم نمی آیند.

چرا که همین الان هم زمان مرگ بازی خیلی زود فرا رسیده و تقریبا هیچ بازیکنی در سرورهای آن دیده نمی شود. گفتنیست که Drawn to Death می توانست به اثری خاص و منحصر به فرد تبدیل شود. اما آخرین بازی دیوید جفی به هیچ وجه درخشان نیست؛ مشکلات بسیار زیادی دارد و کاملا نا تمام به نظر می رسد.

مهم ترین مشکل بازی هم آن است که به هیچ وجه سرگرم کننده نیست و حتی برای رسیدن به این هدف هم تلاش نمی کند. Drawn to Death شباهت بسیاری به نقاشی یک کودک عصبانی دارد؛ زیبا نیست و باید خیلی راحت از کنارش عبور و آن را فراموش کرد.


  • مدل سازی های خوب
  • خسته کننده شدن بازی بعد از چند ساعت بازی کردن
  • نبردهای ساده و نه چندان جذاب
  • سرورهای ضعیف
  • نا متعادل بودن
  • گرافیک نه چندان چشم نواز

The post appeared first on .

بررسی بازی Drawn to Death؛ نقاشی نه چندان زیبای یک کودک عصبانی

پیش نمایش های نه چندان خوب Mass Effect: Andromeda

پیش نمایش های نه چندان خوب Mass Effect: Andromeda

سه گانه اصلی مس افکت 5 سال پیش و با عرضه Mass Effect 3 پایان یافت. اما ما طرفداران مس افکت نمی خواستیم با این حقیقت که این سری به پایان رسیده کنار بیاییم. دلمان باز هم مس افکت می خواست و برای عرضه نسخه جدیدی از سری مورد علاقه مان روز شماری می کردیم.

الکترونیک آرتز هم که که مانند تمامی ناشرین دیگر به دنبال پول است و درخواست ها برای عرضه مس افکتی جدید را زیاد می دید، تصمیم به توسعه نسخه جدیدی از این سری گرفت و به این گونه Mass Effect Andromeda متولد شد.

حال بعد از سال ها صبر، بالاخره طرفداران مس افکت توانسته اند نسخه بعدی این سری را که به نوعی ریبوتی برای فرنچایز مس افکت محسوب می شوند تجربه کنند. البته هنوز تا تاریخ رسمی عرضه اس فکت آندرومدا چند روزی فاصله داریم، اما به الکترونیک آرتز به مشترکینEA/Origin Access اجازه داده که بازی را برای 10 ساعت تست کنند، به همین دلیل هم بازیکنان توانسته اند بخشی محدود از آندرومدا را مزه مزه کنند و نظرشان را در مورد چند ساعت ابتدایی بازی بگویند.

اما متاسفانه این طور که پیدا است، مس افکت آندرومدا نتواسته خیلی نظر بازیکنان و منتقدین را به خود جلب کند. آنانی که توانسته اند آندرومدا را تجربه کنند، از موارد بسیاری گله دارند. در این مقاله می خواهیم نظرات اولیه پیرامون Mass Effect Andromeda را بررسی کنیم و ببینیم که آیا این بازی می تواند طرفداران قدیمی اش را راضی کند؟

اگر شما هم نمایش های آندرومدا رو دیده باشید، احتمالا متوجه شده اید که انیمیشن ها، خصوصا انیمیشن های صورت، اصلا خوب از آب در نیامده اند. صورت ها مرده اند و هیچ حسی را منتقل نمی کنند. خب، اولین ایراد مس افکت آندرومدا هم همین است. انیمیشن های فوق العاده ضعیف.

همین انیمیشن ها به سوژه خنده بازیکنان در اینترنت تبدیل شده اند. در NeoGAF، بزرگ ترین فروم اینترنتی مربوط به ویدیو گیم، زده شده! توییتر و دیگر شبکه های اجتماعی هم پر شده اند از گیف های آندرومدا.

اما چرا در مس افکت، انیمیشن ها تا این حد اهمیت دارند و بی کیفیتی شان می تواند به بازی ضربه بزند؟ مس افکت عنوانی است داستان محور که روایت آن به شکل مکالمات میان شخصیت اصلی و دیگر شخصیت ها دنبال می شود. مس افکت به به بازیکن حق انتخاب دیالوگ می دهد، یعنی دوربین بازی روی صورت شما و طرفین صحبت تان زوم می کند تا شما بتوانید مکالمات و دیالوگ ها را دنبال و انتخاب کنید.

حال تصور کنید که صورت شخصیت ها بی حس و حال باشند، گویی که مرده اند. در بازی ای که دیالوگ ها تا این حد اهمیت دارند و دوربین بازی ها دائم روی صورت شخصیت ها زوم شده، خیلی مهم است که انیمیشن های صورت با کیفیت باشند تا بتوانند حس و حال شخصیت ها را منتقل کنند. اما متاسفانه در اندرومدا، حالات صورت اصلا با سخنی که از دهان شخصیت ها بیرون می آید سازگاری ندارند.

برای مثال، شخصیتی هیجان زده و یا غمگین است، اما صورتش حالتی کاملا خشک و جدی دارد! در واقع کیفیت بد انیمیشن ها باعث ایجاد گسستگی بین گرافیک بازی و داستانش شده. جدا از انیمیشن ها، چشم ها هم بسیار کم عمق و حتی ترسناک اند! همین باعث شده که در بسیاری از شرایط، شخصیت ها مانند جسد های متحرک به نظر برسند.

البته انیمیشن ها هیچ وقت نقطه قوت بازی های بایوور نبودند. سه گانه قبلی مس افکت هم انیمیشن های عالی ای نداشت، حتی در زمان خودش. اما عجیب این است که بایوور سعی نکرده که برای رفع این نقطه ضعفش تلاش زیادی کند و هنوز هم در طراحی انیمیشن ضعف دارد.

البته سه گانه قبلی با موتور آنریل انجین توسعه یافت، اما بایوور برای توسعه آندرومدا از موتور فراست بایت بهره برده. با این حال آندرومدا اولین تجربه کاری بایوور با این موتور نیست. این استودیو اخرین نسخه از سری Dragon Age را هم با همین موتور توسعه داده بود. ولی نکته عجیب این است که Dragon Age Inquisition نسبت به آندرومدا انیمیشن های صورت بهتری داشت! یعنی بایوور طی چند سال اخیر حتی پسرفت هم داشته.

جدا از این که انیمیشن ها خیلی خوب از آب در نیامده اند، باگ های فراوانی هم دارند. حتی انیمیشن های خوب هم گاها به واسطه این باگ ها از چشم می افتند. برای مثال، انیمیشن راه رفتن شخصیت ها  که البته در حالت عادی هم چندان دندان گیر نیست، آن قدر گریبان گیر باگ های خنده دار می شود که شما را به قهقه می اندازد!

بسیاری هم به داستان بازی ایراد می گیرند، اما پیش از ان که به داستان بازی بپردازیم، باید بگوییم که بازیکنان تنها به چند مرحله ابتدایی بازی دسترسی داشتند و منتقدان هم تا دوشنبه اجازه ندارند که جز در مورد همین مراحل ابتدایی سختی به میان آوند. پس این ایرادات تنها متوجه بخش ابتدایی بازی است و باید دید که آیا در ادامه داستان بازی قوت می گیرد یا خیر.

به عقیده بسیاری از بازیکنان و منتقدان شروع بازی از نظر داستانی چندان جذاب نیست. مشکل این جا است که داستان بازی بدون مقدمه، شما را در نقش «شخصیتی برگزیده» (Chosen One) قرار می دهد، شخصی که ممتاز شده و ما هم باید در نقش همین شخصیت بازی کنیم. اما دلایل برگزیده شدن این فرد به عنوان شخصیت اصلی اصلا قابل قبول نیستند.

چرا این شخص؟ این فرد چه ویژگی خاصی داشته که دیگران نداشتند؟ فلسفه «شخص برگزیده» در بسیاری از بازی های ژانر نقش آفرینی نکوهش می شود، زیرا که استفاده از این متد برای معرفی شخصیت اصلی، باعث به وجود آمدن شخصیتی پوشالی می شود که انگیزه اش صرفا بر اساس حوادثی است که به شکل کاملا اتفاقی رخ داده اند، حوادثی که ممکن بود برای هر شخص دیگری پیش آیند.

نخستین دیدار با نژاد های جدید هم با جنگ و خون ریزی آغاز می شود، نه هیچ حرفی، نه هیچ دیپلماسی ای. هیچ چیزی در مورد این نژاد جدید نمی دانیم و بلافاصله با آن ها وارد جنگ می شویم. در بازی ساینس فیکشنی که بیگانه ها نقشی اساسی در ان دارند، شاید این شیوه تعامل با نژاد جدید کمی نامتعارف به نظر برسد.

از انیمیشن ها و داستان که بگذریم، ظاهرا مولتی پلیر هم با مشکلات متعددی روبرو است. بخش مولتی پلیر مس افکت 3 بسیار جذاب و پر طرفدار بود و بازیکنان زیادی هم منتظره بخش چند نفره آندرومدا بودند. اما اخبار حاکی از آن است که سرور ها مشکلات متعددی دارند و بازیکنان لگ زیادی را در بخش چند نفره تجربه می کنند.

شاید هنوز سرور ها کامل آماده نشده اند و باید منتظر عرضه رسمی بازی بمانیم، اما اگر EA می خواسته که با این نسخه محدود بازیکنان را ترغیب به خرید بازی کند، باید سرور ها را پیش تر کاملا آماده و عیب زدایی می کرد.

در کل بیشتر این نظرات بر اساس همین نسخه محدود هستند. نسخه ای که به بازیکنان اجازه می دهد فقط چند ساعت ابتدایی بخش داستانی مس افکت آندرومدا را تجربه کنند، یعنی شاید چیزی حدود 1 درصد از بازی را! اصل مس افکت آندرومدا پشت این نسخه محدود پنهان شده.

هدف الکترونیک آرتز این بوده که بازیکنان با تجربه این نسخه آزمایشی، هیجان زده شوند و نسخه اصلی را تهیه کنند. اما این نسخه آن قدر محدود بود که حواس بازیکنان را به ایراداتی که شاید در بازی اصلی و در مقابل نقاط قوت آن گم شوند معطوف کرد. در یک بازی عظیم و بزرگ، می توان با انیمیشن های بد کنار آمد، اما وقتی شما فقط محدود به چند ساعت اولیه بازی باشید و مدام انیمیشن های بد جلوی چشم تان باشند، فقط به همین انیمیشن ها خواهید پرداخت.

شاید در ادامه داستان بازی قوت بگیرد، شاید که شخصیت ها خودی نشان دهند و جای خود را در دل بازیکنان باز کنند، اما تا پیش از تجربه کامل مس افکت، نمی توان به نتیجه گیری منطقی ای رسید. پس بهتر است که تا روز دوشنبه و تا عرضه کامل بازی صبر کنید.

The post appeared first on .

پیش نمایش های نه چندان خوب Mass Effect: Andromeda

راه حلی ساده برای رفع مشکل گوشه های «نه چندان گِرد» ال جی جی 6

راه حلی ساده برای رفع مشکل گوشه های «نه چندان گِرد» ال جی جی 6

وقتی پرچمدار جدید ال جی ، جدا از مبحث کاهش حاشیه های نمایشگر و طراحی جذاب جی 6، نکته دور از انتظار و عجیبی توجه مخاطبین را خودش جلب کرد: گوشه های صفحه نمایش این موبایل به جای تقاطع مرزهای افقی و عمودی، گِرد است؛ البته نه خیلی هم گِرد.

انتقاد اصلی که کاربران به این قسمت از دیوایس جدید کره ای وارد می کنند این است که حالت گوشه های نمایشگر به جای ارائه سطحی مانند یک چهارمِ یک دایره، شمایلی ناقص و مشابه به نوک یک ناخن گیر دارد.

با اینکه این مشکل خیلی اساسی به نظر نمی رسد و شاید تصور کنید اصلاً واضح نیست، اهالی تیم XDA-Developers برای حل آن هم چاره ای اندیشیده اند.

یکی از توسعه دهندگان ارشد این گروه اپلیکیشنی به نام «Cornerfly» ساخته و منتشر کرده که به صورت مجازی نمایی کاملاً گِرد و صیقلی به گوشه های نمایشگر موبایل ال جی جی 6 (و البته هر دیوایس اندرویدی دیگر) می بخشد.

این نرم افزار به سادگی هر چه تمام تر گوشه های صفحه نمایش را با پیکسل های مشکی رنگ پر کرده تا همه چیز درست به نظر برسد؛ به خصوص برای موبایل هایی که بدنه ای مشکی رنگ دارند.

گفتنی است با مراجعه به می توانید نسخه رایگان این اپلیکیشن سبک و کم حجم را دانلود کنید؛ هرچند برای تجربه کامل تر و دسترسی به تمام قابلیت ها می بایست چند دلاری صرف نمایید.

در رابطه با ال جی جی 6 بیشتر بخوانید

The post appeared first on .

راه حلی ساده برای رفع مشکل گوشه های «نه چندان گِرد» ال جی جی 6

بررسی بازی Sniper Elite 4؛ سفری نه چندان خوشایند به قلب ایتالیا

بررسی بازی Sniper Elite 4؛ سفری نه چندان خوشایند به قلب ایتالیا

بازار بازی هایی جنگ جهانی محور همیشه داغ و جذاب است و حتی بدترین شان هم به فروش خوبی دست پیدا می کنند. توسعه دهندگان هم روز به روز سعی می کنند تا نمایی جذاب تر از این جنگ های بزرگ را نشان گیمرهای تشنه به شوترهای نظامی بدهند.

اما استودیو دایس پس از بردن سری بتلفید به دوران جنگ جهانی اول همه چیز را عوض کرد و استانداردهای این آثار را به سطحی دست نیافتنی رساند. مسلما پس از عرضه بتلفیلد ۱ نمی شود یک بازی اکشن پیش پا افتاده را به راحتی تحمل کرد.

پس توسعه دهندگان باید تمامی سعی شان را بکنند که بازی های خود را به این سطح نزدیک کنند. چرا که اگر چنین رویه ای را در پیش نگیرند، نمی توانند به راحتی نظر هر گیمری را به آثار خود جلب کنند و در بهترین شرایط بازی های شان برای مدتی سر و صدا به پا می کند و پس از آن به فراموشی سپرده می شود.

از جمله توسعه دهندگانی که مدتیست دست روی داستان های جنگ جهانی دوم گذاشته، ربلیون است. استودیو مذکور با سری اسنایپر الیت وارد این حوزه شد و همیشه سعی داشته تا اثری سرگرم کننده و جذاب برای گیمرها توسعه دهد.

اما تلاش های مداوم ربلیون باعث نشده که آثارش به نقطه اوج برسند و از محبوبیتی بی حد و اندازه برخوردار شوند. اسنایپر الیت ها اکثرا آثاری با گیم پلی و داستانی متوسط بودند که تنها می توانستند برای چندین ساعت متوالی گیمر را تا اندازه ای به خود سرگرم کنند و پس از آن به حال خود رها می شدند.

پس از تمام فراز و نشیب هایی که این فرانچایز پشت سر گذاشت، ربلیون وعده داد که قسمت چهارم متفاوت ترین و بهترین قسمت سری خواهد بود و گیمر ها آزادی عمل بیشتری در گیم پلی بازی خواهند داشت. حال در این مقاله می خواهیم به بررسی تمامی جزئیات اسنایپر الیت ۴ بپردازیم و ببینیم که آیا ربلیون توانسته به تمامی وعده های خود جامه عمل بپوشاند یا خیر؟

بهتر است برای شروع با گیم پلی اسنایپر الیت ۴ شروع کنیم که مسلما مهم ترین بخش آن و هر بازی ویدیویی دیگری است. اگر برای اولین بار است که نام فرانچایز اسنایپر الیت را می شنوید و چیزی درباره آن نمی دانید، بهترین راه برای آشنا شدن با گیم پلی این سری، خواندن توضیحاتیست که در ادامه به آن اشاره می کنیم.

اسنایپر الیت ها بر خلاف نام شان، گیمر را به استفاده از یک سلاح دوربین دار پر قدرت و تیر اندازی از فواصل دور محدود نمی کنند. در اصل اسنایپر الیت ها بازی های سند باکسی هستند که گیمر در محیط های بزرگ مراحل آن ها، قادر به انجام کارهای بسیاری است.

آزادی عمل، محیط های پر جزئیات و از همه مهمتر اکس-ری کیل ها از مهمترین ویژگی هایی هستند که در تمامی نسخه های منتشر شده از این فرانچایز به چشم می خورند. حالا که صحبت از آزادی عمل شد باید گفت که می توانید در اسنایپر الیت ها، مراحل بازی را هر طور که می خواهید به پایان برسانید.

می توانید اسلحه به دست شوید و به قلب دشمن بزنید یا با پنهان شدن در سایه ها، از پشت به نازی ها حمله کنید و یک به یک آن ها را از پا در آورید. با وجود اینکه آزادی عمل تقریبا در تمامی قسمت های سری حضور داشته، اما پیاده سازی این سیستم هیچگاه از کیفیت قابل قبولی برخوردار نبوده است.

با وجود اینکه آزادی عمل تقریبا در تمامی قسمت های سری حضور داشته، اما پیاده سازی این سیستم هیچگاه از کیفیت قابل قبولی برخوردار نبوده

گیم پلی این مجموعه بازی ها آنطور که باید کاربر را برای به پایان رساندن بازی آن هم به صورت مخفی کاری ترغیب نمی کنند و دلیل این موضوع هم به مکانیزم خشک سیستم Stealth بازی باز می گردد. اگر می خواهید بدانید منظورمان از مکانیزم خشک سیستم مخفی کاری چیست، بهتر است چند ساعتی Shadow of Mordor یا سری بتمن آرکام را بازی کنید تا بفهمید مکانیزم مخفی کاری روان و جذاب چه معنایی دارد.

با این حال سوال پیش می آید که آیا این سیستم در نسخه چهارم بهبود یافته است یا خیر. اگر بخواهیم مو شکافانه راجع به این موضوع صحبت کنیم، باید بگوییم با وجود آنکه روند گیم پلی اسنایپر الیت ۴ نسبت به نسخه های پیشین دست خوش تغییرات بسیاری بوده، اما تلاش های استودیو توسعه دهنده این اثر همچنان کافی نیست.

گیم پلی بازی به غیر از بخش تیر اندازی با اسلحه های دوربین دار، همچنان خشک و معمولی است و کم تر پیش می آید که کاربر بخواهد مراحل را بی سر و صدا و با استفاده از سیستم مخفی کاری به پایان برساند. سیستم مخفی کاری با اینکه بسیار بهبود یافته تر نسبت به گذشته عمل می کند، هنوز راه بسیاری برای رسیدن به استاندارد بازی های بزرگ در پیش دارد.

گیم پلی بازی به غیر از بخش تیر اندازی با اسلحه های دوربین دار، همچنان خشک و معمولی است

در کنار مسائلی که مکانیزم گیم پلی با آن رو به رو است، اسنایپر الیت ۴ با مشکل بزرگتری هم دست و پنجه نرم می کند؛ طراحی مراحل ضعیف و خسته کننده. طراحی مراحل اسنایپر الیت ۴، همانند تمامی قسمت های پیشین روندی تکراری و خسته کننده دارد.

اغلب مراحل بازی تکراری هستند و می بایست در بسیاری از آن ها از نقطه A به نقطه B برسید و در این میان دشمنان خود را از پیش رو بردارید. طراحی مراحل اسنایپر الیت ۴ تقریبا هیچ سورپرازی برای گیمر در دست ندارد و مراحل ساده این اثر یک به یک پشت سر گذاشته می شوند تا زمانی که بازی با پایانی نه چندان دلچسب به آخر می رسد.

تقریبا هیچ باس فایتی برای بازی در نظر گرفته نشده و یکی از دلایل خسته کننده شدن این عنوان هم به همین موضوع باز می گردد. با این حال، گیم پلی بازی بدون جذابیت هم نیست و استفاده از اسلحه های دوربین دار و تلفیق شان با اکس-ری کیل ها همچنان از جذابیت بسیار بالایی برخوردار است و نمی توان از آن به راحتی چشم پوشید.

اما این المان ها هم تاریخ مصرف خود را دارند و اگر ربلیون بخواهد فقط با تمرکز روی آن ها آثاری شییه به هم روانه بازار بازی های ویدیویی کند، مسلما دیری نمی پاید که این فرانچایز وارد تالار فراموشی شود و از یادها به کل بیرون رود.

در کنار تمامی مشکلاتی که در بازی به چشم می خورد، سیستم امتیاز دهی ضعیف و درخت توانایی ها را هم اضافه کنید. ربلیون قصد داشته با استفاده از این سیستم امتیاز دهی و قرار دادن درخت توانایی ها در بازی، کمی بر پیچیدگی گیم پلی اضافه کند.

اما متاسفانه باید گفت که اضافه کردن درخت توانایی ها نیز نتوانسته رنگ یکنواختی و تکرار را از گیم پلی بازی پاک کند. درخت توانایی های بازی، آنقدر ناقص و خام طراحی شده که به جای نقطه قوت تبدیل به یکی از اساسی ترین مشکلات بازی شده است.

اما متاسفانه باید گفت که اضافه کردن درخت توانایی ها نیز نتوانسته رنگ یکنواختی و تکرار را از گیم پلی بازی پاک کند

حتی می توانید به راحتی حضور این سیستم را در بازی نادیده بگیرید و از کنار امتیازهایی که دریافت می کنید، به راحتی بگذرید. اما اساسی ترین مشکلی که اسنایپر الیت ۴ با آن رو به روست، گرافیک بی کیفیت و نه چندان جالب آن است.

جلوه های بصری اسنایپر الیت ۴ فرسنگ ها با استاندارد بازی های کنسول های نسل هشتمی فاصله دارد. بافت های بی کیفیت، افکت های نه چندان زیبا، Draw Distance بسیار ضعیف، همگی از مشکلاتی هستند که اسنایپر الیت ۴ با آن دست و پنجه نرم می کند.

به تمامی مشکلات گفته شده، حرکات غیر طبیعی چهره ها و بدن کاراکترها را بیافزایید تا بفهمید با چه گرافیک هنری ضعیفی رو به رو هستید. اما اگر فکر می کنید گرافیک فنی بازی هم وضعیتی بهتر از گرافیک هنری دارد، سخت در اشتباه هستید.

نرخ فریم دهی بازی همانند بسیاری از بازی های کنسولی روی ۳۰ قفل شده و با وجود آنکه اسنایپر الیت ۴ گرافیک هنری فوق العاده ای هم ندارد، این موضوع کمی آزار دهنده تر شده است. حتی جالب است بدانید که این نرخ فریم حتی ثابت هم نیست و گاهی به زیر ۳۰ نیز افت پیدا می کند.

اسنایپر الیت ۴ به هیچ عنوان گرافیک قابل قبولی ندارد و تنها قسمت خوب جلوه های بصری این اثر به اکس-ری کیل ها و لحظه برخورد گلوله به بدن دشمنان خلاصه می شود. خوشبختانه جزئیات در اکس-ری کیل ها بیداد می کنند که همین موضوع باعث شده تا لذت تماشای انیمیشن های خرد شدن استخوان ها و انفجار اعضای بدن دشمنان دو چندان شود.

داستان بازی آنقدر ساده و خطیست که به تنهایی نمی تواند نظر گیمر را به خود جلب کند

نوبتی هم که باشد، نوبت به داستان اسنایپر الیت ۴ می رسد. اسنایپر الیت ۴ صرفا یک بازی سرگرم کننده است و چیزی بیش از آن نیست. به همین منظور نمی توان از آن انتظار روایت داستانی پیچیده و خاص را داشت. پلات بازی ساده و بی آب و رنگ است و هیچ پیچیدگی خاصی در داستان وجود ندارد.

داستان بازی آنقدر ساده و خطیست که به تنهایی نمی تواند نظر گیمر را به خود جلب کند. با این حال، جای شکر آن باقیست که روند گیم پلی با تمام ایراداتی که به آن وارد است، جذابیت نسبتا قابل قبولی دارد و می تواند برای مدت زمان تقریبی ده ساعتی، هر گیمری را به خود درگیر کند.

در کنار تمامی موضوعاتی که به آن ها اشاره شد، باید گفت اسنایپر الیت ۴ در بخش موسیقی و صدا گذاری توانسته عملکرد نسبتا خوبی از خود نشان دهد. موسیقی ها با اینکه شاهکار نیستند، اما از کیفیت قابل قبولی برخوردارند و لذت انجام مراحل را چند برابر می کنند.

در کنار موسیقی ها، صدای گذاری سلاح ها و انفجارها بسیار خوب و با کیفیت هستند. خصوصا در اکس-ری کیل ها، صدای اصابت گلوله و از بین رفتن بافت های اعضای بدن دشمنان بسیار خوب کار شده اند و حس خوبی به گیمر هنگام بازی کردن منتقل می کنند.

در کلام پایانی باید گفت، اسنایپر الیت ۴ با وجود تمامی پیشرفت هایی که نسبت به نسخه های پیشین خود داشته، بازی قدرتمند و خوش ساختی نیست. با وجود اینکه می تواند برای چندین ساعت گیمر را در حد متوسطی درگیر خود سازد، اما قادر نیست تا یاد و خاطره ای خوش از خود در ذهن ها باقی بگذارد.

با توجه به این موضوع که خرید بازی ها روی کنسول ها ارزان تمام نمی شوند، باید گفت که اسنایپر الیت ۴ برای گیمرهایی که به دنبال آثاری پر قدرت هستند، یک بازی نا امید کننده خواهد بود. اما اگر به دنبال یک بازی ساده برای گذراندن اوقات فراغت خود هستید، می توانید به سراغ اسنایپر الیت ۴ بروید و چندین ساعت متوالی از گیم پلی ساده اما نسبتا خوب آن لذت ببرید.

The post appeared first on .

بررسی بازی Sniper Elite 4؛ سفری نه چندان خوشایند به قلب ایتالیا

با اولین جزئیات Prey همراه باشید؛ نه یک دنباله نه بازسازی + تصاویر و طرح روی جلد

با اولین جزئیات Prey همراه باشید؛ نه یک دنباله نه بازسازی + تصاویر و طرح روی جلد

http://www.gamersyde.com/news_e3_arkane_studios_prey_unveiled-17960.jpg

، یکی از سورپرایزهای هیجان انگیز کنفرانس کمپانی Bethesda در مراسم E3 2016، معرفی Prey بود. در حالی که در جریان مراسم جزئیات اندکی از این بازی به اشتراک گذاشته شده بود، پس از اتمام مراسم کارگردان بازی یعنی “رافائل کولانتینو” (Raphael Colantonio) در یک مصاحبه مطبوعاتی جزئیات بیشتری از این بازی به اشتراک گذاشت.

به گزارش و به نقل از ،  طبق گفته کولانتینو، Prey نه یک دنباله است نه یک بازسازی، در حقیقت یک بازآفرینی اساسی برای فرنچایز Prey خواهد بود. وی در صحبت های خود به این نکته اشاره کرد که بازی همانند Dishonored ساختار مرحله ای ندارد و بازیکنان دنیایی بزرگی را تجربه خواهند کرد و می توانند در آن به مکان مختلف رفته و کاوش نمایند. او در نهایت تایید کرد که بازیکنان می توانند بعنوان شخصیت مذکر یا مؤنث Prey را تجربه نمایند.

در ادامه شاهد اولین تصاویر از ویدیو سینمایی بازی و طرح روی جلد آن باشید.

 

با اولین جزئیات Prey همراه باشید؛ نه یک دنباله نه بازسازی + تصاویر و طرح روی جلد

(image)

، یکی از سورپرایزهای هیجان انگیز کنفرانس کمپانی Bethesda در مراسم E3 2016، معرفی Prey بود. در حالی که در جریان مراسم جزئیات اندکی از این بازی به اشتراک گذاشته شده بود، پس از اتمام مراسم کارگردان بازی یعنی “رافائل کولانتینو” (Raphael Colantonio) در یک مصاحبه مطبوعاتی جزئیات بیشتری از این بازی به اشتراک گذاشت.

به گزارش و به نقل از ،  طبق گفته کولانتینو، Prey نه یک دنباله است نه یک بازسازی، در حقیقت یک بازآفرینی اساسی برای فرنچایز Prey خواهد بود. وی در صحبت های خود به این نکته اشاره کرد که بازی همانند Dishonored ساختار مرحله ای ندارد و بازیکنان دنیایی بزرگی را تجربه خواهند کرد و می توانند در آن به مکان مختلف رفته و کاوش نمایند. او در نهایت تایید کرد که بازیکنان می توانند بعنوان شخصیت مذکر یا مؤنث Prey را تجربه نمایند.

در ادامه شاهد اولین تصاویر از ویدیو سینمایی بازی و طرح روی جلد آن باشید.

 

با اولین جزئیات Prey همراه باشید؛ نه یک دنباله نه بازسازی + تصاویر و طرح روی جلد