زامبی ها قاتل نیستند؛ کلمنتاین به دست Telltale کشته شد

شاید سال ۲۰۱۲ را بتوان عجیب ترین سال برای صنعت گیم دانست. ۲۰۱۲ سالی بود که تقریبا هیچ بازی بزرگی در آن عرضه نشد و فرصتی باور نکردنی برای توسعه دهندگان کوچکی مانند تل تیل فراهم آورد. تل تیل با The Walking غوغایی به پا کرده بود و بسیاری آن را نسل آینده بازی های ماجراجویی می دانستند.

شانس با تل تیل یار بود و آن ها توانستند بر حریف قدرتمند خود یا همان Dishonored غلبه کنند و بسیاری از جوایز بهترین بازی سال را از دستان بازی برگزیده استودیو آرکین، بربایند. حتی از نظر من هم آن سال حق تل تیل بود که جایزه بهترین بازی سال را به خانه ببرد. اما در آن لحظه نمی دانستیم که برنده شدن تل تیل چه بلایی می تواند بر سر آن بیاورد.

به شخصه قبول دارم که باید به توسعه دهندگان کوچک پر و بال بیشتری داد و آن ها را در راه شان یاری رساند. چرا که بیشتر بازی های خوب حال حاضر ایندی هستند؛ آثاری بی ادعا و کم خرج که می توانند دنیای هر گیمری را تغییر دهند و لذت تجربه نوآوری را برای مان به همراه داشته باشند.

از طرفی هم نباید توسعه دهندگان کوچک را آن قدر بزرگ کرد. نگاهی به No Man’s Sky بیاندازید تا دستگیرتان شود که چه می گوییم. شاید بگویید که تل تیل استودیو مستقلی نبود که حرفتان هم کاملا درست است. اما تل تیل در آن زمان حتی نامش به گوش برخی از گیمرها هم نرسیده بود و قدرتی به مانند امروز نداشت.

با این حال عرضه واکینگ دد نقطه عطفی در کارنامه این استودیو بود و توانست به واسطه آن ره صد ساله را یک شبه طی کند. آن ها دست روی پروژه ای گذاشتند که از پیش موفق بود. انتظارش را هم داشتند که بازی شان عملکرد خوبی داشته باشد. اما مسلما پیش بینی نمی کردند که واکینگ دد بتواند نام آن ها را در کنار استودیو هایی مانند ناتی داگ قرار دهد.

این اتفاق افتاد و آن ها توانستند در آن سال به جوایز ارزشمند بسیاری دست پیدا کنند. از آن زمان ۵ سالی می گذرد و حالا به تل تیل نگاه کنید. تل تیل امروز به شدت با استودیویی که در ۲۰۱۲ شاهد بودیم تفاوت دارد. آن ها دیگر برای خلق اثری هنری بازی نمی سازند. بلکه آن ها هم روندی اکتیویژن گونه در پیش گرفتند و در حال حاضر فقط برای کسب سود بیشتر، بازی روانه بازار می کنند.

از آن زمان تا کنون، شاید تنها بازی خوب و خوش ساخت تل تیل، عنوان Wolf Among US باشد. Wolf Among US در واقع از کیفیت بالایی برخودار بود. حتی نسبت به واکینگ دد نیز بازی بهتری بود و توانست نظر کاربران و منتقدین بسیاری را به خود جلب کند.

اما پس از آن، تل تیل به طور کلی راه تازه و مخربی را در پیش گرفت. کافیست بازی های این شرکت را بعد از Wolf Among US دوره کنید تا بفهمید آن ها در این دوران تقریبا هیچ بازی قدرتمندی را به بازار عرضه نکرده اند. آن ها صرفا دست روی ایده های نابی می گذارند که می دانند در فروش به موفقیت می رسند. پس از آن هم با توسعه اثری نه چندان قدرتمند، یک بازی بی کیفیت را به خورد گیمرها می دهند.

Game of Therones، ماینکرفت و حتی بتمن، همگی نام های محبوبی هستند که هر یک از ما گوش مان با شنیدنشان تیز می شود. با آورده شدن نام این عناوین می خواهیم ببینیم که روایت تل تیل از آن ها چیست و اینجاست که در دام آن ها می افتیم.

شاید اکثریت ما برای تجربه اثری متفاوت از تل تیل پول های بسیاری پرداخت کرده باشیم. اما اگر صادق باشیم، تل تیل در عوض درآمدی که به دست آورده هیچ چیز خاصی به مشتریانش تقدیم نکرده است.خرید یک بازی هم شباهت بسیاری با خرید یک کالا دارد.

پول پرداخت می کنید و در عوض کالایی با کیفیت می خواهید. اما تل تیل دقیقا به این موضوع بی توجه است و شاید حتی برایش پیشرفت به هیچ وجه مهم نباشد. آن ها می بینند که آثارشان در هر صورت فروش می روند و هیچ نگرانی از این بابت ندارند.

توسعه دهندگان خوب مسلما اینگونه عمل نمی کنند. آنچارتدها نمونه خوبی برای پیشرفت یک فرانچایز هستند. دو قسمت ابتدایی را بازی کنید تا پیشرفت عظیم اتفاق افتاده را متوجه شوید. اما نگاهی به بازی های تل تیل بیاندازید. صرفا آثاری شبیه به هم و بدون هیچ پیشرفتی هستند که تنها قالب و رنگ و بوی شان تغییر می کنند.

به عنوان مثال از قالب واکینگ دد در می آیند و در لباس Game of Therones ظاهر می شوند. پس از Wolf Among Us تقریبا ریشه نو آوری در آثار تل تیل خشکید و از آن زمان دیگر هیچ پیشرفتی در بازی های شان مشاهده نشد. آن ها رضایت گیمرها را به چند مشت دلار بیشتر فروختند و با نادیده گرفتن فاکتور پر اهمیت پیشرفت به تاجرهایی تبدیل شدند که پول برای شان حرف اول را می زند.

به سی دی پراجکت نگاه کنید؛ آن ها در کنار اهمیت دادن به موضوع پیشرفت، برای طرفدارانشان احترام بسیاری قائل هستند. سی دی پراجکت بازی های خود را دوست دارد و سعی می کند با احترام به شعور مشتریانش به خوبی از آثارش حفاظت کند.

گفتنیست که آن ها برای توسعه ویچر ۳، بیش از  که معادل با ۲۰۰ ساعت محتواست. با این حال، آن ها برای توسعه دو بسته الحاقی بازی راضی نشدند که اثرشان رنگ و بوی تکرار به خود بگیرد و برای آن ها نیز هفت هزار انیمیشن مجزا تولید کردند که برابر با ۵۰ ساعت محتوا می شود.

بی میلی تل تیل به ارتقا آثارش دیر یا زود گریبانش را می گیرد. اگر نظرات کاربران هم در استیم بخوانید، متوجه می شوید که آتش زیر خاکستر این موضوع کم کم در حال شعله ور شدن است. قسمت ابتدایی واکینگ دد، نقدهای بسیار خوبی را از کاربران دریافت کرد و توانست از  ۹۷ درصد گیمرها رای مثبت بگیرد.

اما حالا سری به صفحه قسمت سوم این اثر بزنید تا متوجه خشم کاربران این بازی شوید. The Walking Dead: A New Frontier با اینکه پیشرفت هایی را در امر گرافیک شاهد بوده، به هیچ وجه نتوانسته نظر مثبت کاربران را به دست آورد. آمار A New Frontier نسبت به قسمت ابتدایی کاملا نا امید کننده است و در حال حاضر تقریبا ۵۰ درصد از کاربران استیم از خرید این عنوان، ناراضی هستند.

بازی یک اثر هنری است و برای ماندگار شدن نیاز به پیشرفت و توجه دارد. همچنین احترام به شعور مشتری نیز از ملزوماتی است که هر توسعه دهنده ای باید برای آن اهمیت بسیاری قائل شود. اما تل تیل حال حاضر، هیچ اهمیتی به این دو مورد مهم نمی دهد و صرفا می خواهد همانند اکتیویژن، با دست گذاشتن روی عناوین خوش نام، پول کلانی را به جیب بزند.

آثار تل تیل دیگر رنگ و بوی گذشته را ندارند. حتی اگر آثارشان را هم خریداری نکنید، چیز خاصی را از دست نمی دهید. چند سالی است که با صنعتی شدن دنیای بازی های ویدیویی، خلاقیت و نوآوری بسیار کم رنگ شده و ناشران برای کسب سود بیشتر هر کاری می کنند.

همه ما سال هاست که بازی می کنیم و برای بازی های ویدیویی احترام بسیاری قائل هستیم. با صنعتی شدن آن هم مخالفتی نداریم. اما نباید بگذاریم که برخی از توسعه دهندگان برای به دست آوردن سود بیشتر، چیزی که ما به آن عشق می ورزیم را نابود کنند. پس بهتر است کمتر به چنین توسعه دهندگانی بها دهیم.

The post appeared first on .

زامبی ها قاتل نیستند؛ کلمنتاین به دست Telltale کشته شد