Tagزندگی»

روزیاتو:‌ ۲۰ تصویری که محل زندگی رهبران جهان را به شما نشان می دهند

روزیاتو:‌ ۲۰ تصویری که محل زندگی رهبران جهان را به شما نشان می دهند

روزیاتو در یکی از پست های اخیر خود نگاهی داشته به محل زندگی رهبران جهان و خانه ها و کاخ هایی را مرور کرده که این افراد در آنها سکنی گزیده اند. اگر شما نیز در این رابطه کنجکاو هستید و تمایل دارید اطلاعات بیشتری را کسب نمایید، توصیه می کنیم سری به این مطلب بسیار جالب زده و آن را از نظر بگذرانید.

The post appeared first on .

روزیاتو:‌ ۲۰ تصویری که محل زندگی رهبران جهان را به شما نشان می دهند

مروری بر زندگی مارک زاکربرگ، موسس فیسبوک

مروری بر زندگی مارک زاکربرگ، موسس فیسبوک

مارک زاکربرگ در 14 می سال 1984 میلادی در White Plains نیویورک متولد شد و با همراهی یکی از دوستانش در خوابگاه دانشجویی بزرگ ترین شبکه اجتماعی دنیا را راه اندازی کرد. سال دوم دانشگاه بود که هاروارد را رها کرد تا روی وبسایتش تمرکز نماید. رفته رفته بر شمار کاربران فیسبوک اضافه گردید و زاکربرگ نیز به لطف آن میلیاردر شد.

این شبکه اجتماعی در ادامه به موضوع داغ محافل خبری تبدیل گردید و حتی اخیرا فیلمی به نام شبکه اجتماعی (The Social Network) از روی آن ساخته شده است.

سال های نخست زندگی

مارک الیوت زاکربرگ در 14 می سال 1984 میلادی در منطقه White Plains نیویوک متولد شد.خانواده اش تحصیل کرده بودند؛ پدرش ادوارد یک مطلب دندانپزشکی درست چسبیده به منزلشان داشت و مادرش کارن تا پیش از تولد چهارفرزندشان (به نام های مارک، رندی، دونا و آریل) به عنوان روانپزشک کار می کرد.

مارک در همان سنین نوجوانی علاقه شدیدش به کامپیوترها را آشکار کرد؛ وفتی تنها دوازده سال داشت، با استفاده از Atari BASIC نوعی برنامه پیام رسان به نام زاکنت را توسعه داد و آن را در اختیار پدرش قرار داد تا در مطلب استفاده کند. به این ترتیب منشی پدر دیگر لازم نبود نام بیمار بعدی که وارد اتاق می شود را داد بزند و با استفاده از برنامه دکتر را از این بابت باخبر می کرد.

جالب است بدانید حتی اعضای خانواده زاکربرگ نیز از زاکنت برای ارتباط با هم در داخل منزل استفاده می کردند. مارک جوان با همراهی دوستانش حتی تعدادی بازی کامپیوتری را توسعه داد که البته صرفا جنبه سرگرمی داشتند. او در این باره می گوید: «من تعداد زیادی دوست داشتم که هنرمند بودند، آنها ایده هایشان را مطرح می کردند و من از روی آنها بازی می ساختم.»

والدین مارک برای همگام شدن با علاقه رو به رشد وی به کامپیوترها یک معلم خصوصی به نام دیوید نیومن را استخدام کردند که هفته ای یکبار به منزلشان می آمد و با مارک کامپیوتر کار می کرد.

بعدها نیومن در مصاحبه اش با خبرنگاران اظهار داشت: جلو افتادن از مارک اعجوبه که همزمان کلاس هایی را هم در کالج Mercy می گذراند ابدا برایش ساده نبود.

زاکربرگ بعدا دوره های آمادگی کامپیوتر را در آکادمی Phillips Exeter واقع در نیو همپشایر طی کرد. او در آنجا ذوق و استعداد ویژه اش در زمینه شمشیربازی را به نمایش گذاشت و به عنوان کاپیتان تیم مدرسه نیز انتخاب شد.

او حتی در رشته ادبیات نیز سرآمد بود و در دروس کلاسیک موفق به دریافت یک دیپلم جداگانه شد. اما در پس تمامی این فعالیت ها، زاکربرگ همچنان شیفته کامپیوترها بود و تلاش هایش برای توسعه برنامه های جدید را ادامه می داد. هنوز در دبیرستان درس می خواند که نسخه اولیه ای از نرم افزار موسیقی پاندورا را طراحی کرد که خودش به آن Synapse می گفت. چندین شرکت از جمله AOL و مایکروسافت علاقمندی شان برای خرید آن نرم افزار و حتی استخدام مارک نوجوان را پیش از اتمام تحصیل مطرح کردند اما او همه پیشنهادات را رد کرد.

تحصیل در هاروارد

در سال 2002 و بعد از آنکه زاکربرگ درسش را در Exeter تمام کرد، برای پذیرش در دانشگاه هاروارد اقدام نمود. سال دوم دانشگاه بود که نامش به عنوان توسعه دهنده کاربلد نرم افزار در دانشگاه بر سر زبان ها افتاد. همان موقع بود که او برنامه ای به نام CourseMatch را ساخت که به دانشجویان کمک می کرد کلاس هایشان را براساس گزینه های انتخاب شده توسط دیگر کاربران انتخاب نمایند.

او همچنین Facemash را اختراع کرد که عکس دو دانشجو را در کنار هم نمایش می داد و دیگران می توانستند از طریق آن، فردی که جذابیت ظاهری بیشتری داشت را انتخاب نمایند. طولی نکشید که آن برنامه به محبوبیت بالایی دست یافت اما اندکی بعد چون مدیریت دانشگاه آن را نامناسب تشخیص داد، بسته شد.

براساس برخی گفته ها و شنیده ها در رابطه با پروژه های قبلی اش، چهارتن از هم کلاسی های مارک به نام های دیویا نارندرا (Divya Narendra)، دوقلوهای کامرون و تایلر وینکلووس (Tyler Winklevoss) تلاش داشتند از او برای کار روی ایده یک شبکه اجتماعی به نام Harvard Connection دعوت به همکاری نمایند که برای آشنا کردن دانشجویان با هم از اطلاعات دریافتی شبکه دانشجویان هاروارد استفاده می کرد.

زاکربرگ موافقت کرد با آن گروه بر سر پروژه مذکور همکاری نماید اما طولی نکشید که درسش را رها نمود تا با همراهی دوستانش Dustin Moskovitz، Chris Hughes و Eduardo Saverin روی شبکه اجتماعی خودش کار کند.

زاکربرگ و دوستانش سایتی را طراحی کردند که به کاربران امکان می داد برای خود پروفایل تهیه کرده، عکس رویش آپلود نمایند و با دیگران ارتباط برقرار کنند. آن تیم، سایت خود به نام فیسبوک را در ژوئن سال 2004 در داخل یکی از اتاق های خوابگاه دانشجویی هاروارد راه اندازی کردند. سال دوم تحصیل در هاروارد هم تمام شد و زاکربرگ تصمیم گرفت تحصیل را رها کند تا به صورت تمام وقت روی پروژه فیسبوک کار کند. او دفتر شرکت را به پالو آلتو انتقال داد و تا پایان سال 2004 میلادی شمار کاربران وبسایتش به یک میلیون نفر رسید.

در سال 2005 میلادی، فیسبوک مبلغ قابل توجهی را از شرکت سرمایه گذار Accel Partners دریافت کرد. در واقع Accel حدود 12.7 میلیون دلار را در شبکه ای اجتماعی سرمایه گذاری کرد که در آن دوران تنها برای دانشجویان قابل دسترس بود.

طولی نکشید که شرکت تحت سرپرستی زاکربرگ دسترسی دانشجویان دیگر دانشگاه ها، دبیرستان ها و مدارس بین المللی را هم به فیسبوک فراهم نمود و با این ترفند، شمار کاربران سایت را در دسامبر سال 2005 میلادی به رقم 5.5 میلیون نفر رساند.

به ندرت این شبکه اجتماعی توجه شرکت هایی که تمایل داشتند از آن در بخش تبلیغات بهره بگیرند را به خود جلب نمود. زاکربرگ که نمی خواست ظرفیت های تبلیغاتی وبسایتش پر شود، پیشنهادات شرکت های مطرحی نظیر یاهو و MTV Networks را رد کرد و در مقابل تصمیم گرفت تمرکزش را روی توسعه سایت قرار دهد. در همین راستا او امکان دسترسی توسعه دهندگان به پروژه خود را فراهم نمود تا امکانات بیشتری را به آن اضافه نماید.

همکلاسی های قدیمی زاکربرگ در هاروارد او را به سرقت ایده شان متهم کردند

شرکت روندی رو به رشد را طی می کرد تا اینکه در سال 2006، با نخستین مانع بزرگش روبرو شد. خالقان Harvard Connection مدعی شدند که زاکربرگ ایده آنها را سرقت کرده و خواهان پرداخت غرامت از سوی او شدند.

زاکربرگ اصرار داشت که فیسبوک و Harvard Connection براساس دو ایده کاملا متفاوت توسعه یافته اند، اما چندی بعد وکلا با بررسی اطلاعات رد و بدل شده میان او و دوستانش به رشته ای از پیامک ها دست پیدا کردند که در آنها زاکربرگ از هک کردن دیتابیس دانشگاه می گوید.

وکلا در ادامه اعلام کردند که وی احتمالا به صورت عمدی مالکیت معنوی پلتفرم هم دانشگاهی هایش را نقض کرده و حتی اطلاعات خصوصی کاربران دیتابیس دانشگاه را در اختیار دوستانش قرار داده است.

وی بعدا به خاطر پیام های ارسالی اش عذرخواهی کرد و در مصاحبه ای که با نشریه نیویورکر انجام داد اظهار نمود: اگر قرار باشد سرویسی تاثیرگذار ساخته شود و مردم زیادی به آن اتکا کنند، در وهله نخست باید به مرحله بلوغ رسید، درست است؟ فکر می کنم بزرگ شده ام و چیزهای زیادی یاد گرفته ام.

هرچند که بعدها زاکربرگ با پرداخت 65 میلیون دلار به طرف شاکی، دعوای حقوقی شان را حل و فصل کرد اما پرونده همچنان تا سال 2011 در جریان بود و Narendra و Winklevosses مدعی شدند که هم کلاسی قدیمی شان آنها را گمراه کرده است.

در سال 2009 میلادی و همزمان با انتشار کتاب میلیاردرهای تصادفی به قلم بن مزریچ، زاکربرگ با چالش بزرگ دیگری روبرو شد. او مزریچ را متهم کرد که سرگذشتش را به درستی بازگو نکرده و از سناریوهای ساختگی، دیالوگ های تخیلی و کاراکترهای خیالی در کتابش استفاده نموده.

در هر حال، نویسنده کتاب حق امتیاز داستانش را به Aaron Sorkin نمایش نامه نویس واگذار کرد و در ادامه فیلمی به نام The Social Network یا شبکه اجتماعی از روی آن ساخته شد که هشت تن از عوامل آن هم نامزد دریافت آکادمی آوارد شدند.

صحنه ای از فیلم شبکه اجتماعی

زاکربرگ اما شدیدا روایت فیلم را مورد انتقاد قرار داد و بعدها به خبرنگار نیویورکر گفت که بسیاری از جزئیات آن غیرواقعی بوده اند. برای نمونه در آن گفته شده که زاکربرگ از سال 2003 با پریسیلا چن دانشجوی چینی-آمریکایی رشته پزشکی دانشگاه هاروارد ارتباط داشته است. البته بخش هایی از این فیلم نیز مورد توجهش قرار گرفته از جمله جزئیاتی که روی آنها تاکید شده. مثلا آنطور که خودش می گوید تک تک تیشرت هایی که شخصا می پوشد را بر تن کاراکتر اصلی فیلم دیده است.

زاکربرگ و فیسبوک با وجود تمامی این حاشیه سازی ها همچنان مسیر موفقیت را طی می کردند. کمی بعد، مجله تایم از وی به عنوان شخصیت سال 2010 یاد کرد و فوریس نیز جایگاه سی و پنجم را در فهرست چهارصد گانه ثروتمندترین های خود به وی اختصاص داد که با این حساب، او با ثروت حدودی 6.9 میلیارد دلار حتی استیو جابز مدیرعامل وقت اپل را هم پشت سر می گذاشت.

فعالیت های بشردوستانه

از همان زمان که زاکربرگ شروع به ثروت اندوزی کرد، میلیون ها دلار از درآمد خود را نیز به امور بشردوستانه اختصاص داد که بارزترین نمونه آن در سال 2010 اتفاق افتاد. در سپتامبر آن سال وی صد میلیون دلار را برای حمایت از مدارس دولتی Newark در نیوجرسی صرف کرد و در دسامبر همان سال با امضای «تعهدنامه بخشش» وعده داد که دست کم 50 درصد از ثروت خود را در طول حیاتش صرف امور خیریه نماید.

گفتنی است بیل گیتس، وارن بافت و جرح لوکاس از دیگر اشخاصی هستند که این تعهدنامه را امضا نموده اند. زاکربرگ حتی بعد از امضای این سند، از دیگر کارآفرینان جوان و ثروتمند دعوت کرد که به او ملحق شوند.

ورود به بازار بورس

در ماه می 2012، دو تغییر بزرگ در زندگی زاکربرگ رخ داد؛ نخست اینکه سهام فیسبوک به صورت عمومی به بازار بورس عرضه شد که با این کار 16 میلیارد دلار عاید آن شد و زاکربرگ در نخستین قدم برای آنکه بیشترین بهره را از این عایدی ببرد، راسا برای خرید اینستاگرام با مدیران آن وارد مذاکره شد.

در نخستین روزهای پس از عرضه فیسبوک به بازار بورس، ارزش سهام این شرکت افت قابل توجهی پیدا کرد اما کمی بعد اوضاع به روال عادی اش برگشت. او هم اکنون بالغ بر یک چهارم سهم فیسبوک را در اختیار دارد و کنترل 57 درصدی سهم رای نیز در اختیار شخص اوست.

زاکربرگ در 19 می سال 2012 و درست یک روز بعد از عرضه سهام فیسبوک به بازار بورس با پریسیلا چن ازدواج کرد و حدودا صد نفری در مراسم ازدواج شان در پالو آلتو حضور یافتند. جالب است بدانید که مهمان ها علت برگزاری جشن را نمی دانستند و تصورشان این بود که برای جشن فارغ التحصیلی پریسیلا از دانشکده پزشکی در آنجا جمع شده اند اما در آنجا پریسیلا را در لباس عروس دیدند. در ماه می سال 2013، فیسبوک به مجله فورچون راه یافت و زاکربرگ در حالی که تنها 28 سال داشت عنوان جوان ترین مدیرعامل در فهرست این نشریه را به خود اختصاص داد.

زاکربرگ و همسرش متعهد شدند که 99 درصد از سهام فیسبوک شان را در طول حیات خود صرف امور خیریه کنند

در نوامبر سال 2015 دختر این زوج جوان به نام مکس به دنیا آمد و زاکربرگ نیز اعلام کرد که دو ماه به مرخصی پدر شدن می رود تا وقتش را با خانواده اش سپری کند. او و همسرش در نامه ای سرگشاده ای که برای دخترشان نوشتند، اعلام کردند 99 درصد از سهامشان در فیسبوک را به خیریه خواهند داد. آنها در این نامه نوشتند: ما متعهد هستیم که سهم کوچکی را برای ایجاد جهانی بهتر برای کودکان ادا نماییم و به همین خاطر 99 درصد از سهام فیسبوک مان را که هم اکنون ارزشی برابر با 45 میلیارد دلار دارد در طول حیات خود برای نسل های آتی صرف خواهیم کرد.

در سپتامبر سال 2016، زاکربرگ و چن از آغاز طرحی به نام Chan-Zuckerberg خبر دادند؛ همان شرکتی که قصد دارند سهام فیسبوک شان را در آن صرف کنند و قرار است ظرف یک دهه آتی دست کم سه میلیارد دلار را صرف تحقیقات علمی برای درمان، پیشگیری و مدیریت تمامی بیماری های کودکان کند.

Cori Bargmann عصب شناس مطرح دانشگاه راکفلر نیز ریاست واحد علوم این موسسه را بر عهده گرفت. زاکربرگ و همسرش همچنین از ایجاد یک مرکز تحقیقاتی مستقل به نام BioHub در سانفرانسیسکو خبر دادند که قرار است به مجمعی برای مهندسان، دانشمندان علوم رایانه، بیولوژیست ها، شیمی دان ها و دیگر اعضای جامعه علمی بدل گردد.

BioHub که در واقع همکاری مشترکی میان دانشگاه های استنفورد، کالیفرنیا، سان فرانسیسکو و برکلی است طی یک بازه زمانی ده ساله از آغاز به کارش بودجه ای برابر با 600 میلیون دلار را دریافت خواهد کرد.

The post appeared first on .

مروری بر زندگی مارک زاکربرگ، موسس فیسبوک

روزیاتو: ۱۰ واقعیت جالب و باورنکردنی در مورد زندگی مغول ها در دوران چنگیز خان

روزیاتو: ۱۰ واقعیت جالب و باورنکردنی در مورد زندگی مغول ها در دوران چنگیز خان

روزیاتو در یکی از پست های اخیرش به سراغ دوره ای از تاریخ رفته که بسیار تلخ و خون بار محسوب می شود و به مرور حقایق و واقعیت هایی جالب و کمتر شنیده شده در مورد زندگی مغول ها در دوران چنگیز خان پرداخته است.

اگر شما نیز در این رابطه کنجکاو هستید و تمایل دارید اطلاعات بیشتری را کسب نمایید، توصیه می کنیم سری به این مطلب خواندنی زده و آن را از نظر بگذرانید.

The post appeared first on .

روزیاتو: ۱۰ واقعیت جالب و باورنکردنی در مورد زندگی مغول ها در دوران چنگیز خان

مروری بر زندگی تیم کوک، مدیرعامل اپل

مروری بر زندگی تیم کوک، مدیرعامل اپل

تیم کوک در تاریخ یکم نوامبر سال 1960 میلادی در آلاباما متولد شد و در سال 1982 مدرک کارشناسی اش را در رشته مهندسی صنایع از دانشگاه Auburn دریافت کرد.

او در اواخر دهه 80 میلادی مدرک MBA خود را از دانشکده کسب و کار دانشگاه دوک دریافت نمود و بعد از 12 سال کار در شرکت IBM، سرانجام در سال 1994 میلادی سمت مدیر ارشد عملیاتی در بخش خرده فروشان شرکت Intelligent Electronics را به دست آورد.

وی در ادامه به عنوان نایب رئیس بخش خرید و مدیر واحد انبار شرکت Compaq مشغول به کار شد و پس از 6 ماه، از سمتش استعفا داد و به اپل ملحق گردید. در اوت سال 2011 میلادی کوک سمت مدیرعامل این شرکت را به دست آورد و استیو جابز هم بنیانگذار اپل نیز بعد از مبارزه ای طولانی با سرطان سرانجام تسلیم بیماری شد و در اکتبر همان سال دیده از جهان فرو بست.

سال های نخست زندگی

تیم کوک در تاریخ یکم نوامبر سال 1960 میلادی با نام اصلی تیموتی دی. کوک در شهر کوچکی به نام Robertsdale واقع در آلاباما متولد شد. او فرزند وسط خانواده بود و دو برادر دیگر هم داشت. پدرش دونالد کارگر یک شرکت کشتی سازی بود و مادرش جرالدین خانه دار بود.

کوک دوران دبیرستانش را در مدرسه Robertsdale سپری کرد و در سال 1978 میلادی به عنوان شاگرد دوم کلاس، دیپلم خود را دریافت کرد. وی در ادامه برای ورود به دانشگاه Auburn آلاباما اقدم کرد و در سال 1982 میلادی با مدرک لیسانس در رشته مهندسی صنایع فارغ التحصیل شد. در سال 1988، کوک مدرک MBA خود را از دانشکده کسب و کار دانشگاه دوک دریافت نمود و در آنجا موفق به دریافت عنوان Fuqua Scholar شد؛ نوعی مدرک افتخاری که تنها به ده درصد از برترین دانش آموختگان دانشگاه کسب و کار داده می شد.

سال های نخست کاری

کوک که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده بود به سرعت شغلی را در رشته تکنولوژی کامپیوتر به دست آورد: IBM او را استخدام کرد و در آنجا پله های موفقیت را یکی پس از دیگری طی کرد تا به عنوان مدیر واحد تحویل سفارشات بخش آمریکای شمالی انتخاب شد و همزمان مدیریت واحد تولید و همچنین توزیع شرکت کامپیوترهای شخصی IBM در آمریکای شمالی و لاتین را هم بر عهده گرفت.

بعد از 12 سال کار برای IBM، کوک در سال 1994 میلادی به Intelligent Electronics رفت و سمت مدیر ارشد عملیاتی (واحد فروش) آن را به دست آورد. سه سالی را در آنجا سپری کرد تا برای قدم بعدی اش آماده شود: Compaq پست معاونت ابزارهای سازمانی خود را به کوک داد و به این ترتیب مسئولیت خرید و مدیریت انبار محصولات این شرکت بر عهده کوک قرار گرفت.

کوک حضور کوتاهی در Compaq داشت و بعد از تنها 6 ماه، آن را برای استخدام شدن در اپل رها کرد.

حضور در اپل

در سال 2010 و تقریبا 15 سال بعد از پیوستنش به اپل، کوک ضمن سخنرانی اش در جشن فارغ التحصیلی دانش آموختگان دانشگاه Auburn اینطور گفت: مهم ترین چیزی که تا به حال در زندگی ام یافتم نتیجه تنها یک تصمیم بود: پیوستن به اپل.

اما تصمیم گیری برای پیوستن به اپل چندان هم ساده نبود: اوایل سال 1998 میلادی بود که او کار در این شرکت را آغاز کرد؛ درست زمانی که هنوز خبری از آی مک، آیپاد، آیفون یا آیپد در میان نبود و سود دهی اپل به میزان قابل توجهی کم شده بود.

کوک بعدها در رابطه با این تصمیم خود اظهار داشت که قبل از پذیرفتن پیشنهاد کار در اپل، از این کار منصرف شده بود و دیگران او را از آینده مبهم شرکت ترسانده بودند. او در سخنرانی سال 2010 خود برای دانش آموختگان دانشگاه Auburn اینطور گفته است:

اپل گرچه در آن زمان کامپیوترهای مک را تولید می کرد اما سال ها بود که محصولاتش فروش موفقی نداشت و در لبه پرتگاه نابودی قرار داشت. تنها چند ماه قبل از آنکه پیشنهاد کار در اپل را قبول کنم از مایکل دل مدیرعامل و بنیانگذار شرکت دل سوال شده بود که برای نجات اپل چه راهکاری را پیشنهاد می دهد و او نیز صراحتا گفته بود، اگر من جای مدیران این شرکت بودم، آن را تعطیل می کردم و پول سهامداران را به آنها باز می گرداندم.

در هر حال کمی بعد از آنکه کوک به اپل ملحق شد، به هیئت مدیره آن راه پیدا کرد و در آن برهه اوضاع گویی اندکی بهتر شده بود. وی که به عنوان مدیر ارشد عملیاتی شرکت فعالیت می کرد سرپرستی کلیه فرایندهای فروش و عملیات های اپل در سطح جهانی را عهده دار شد که از آن جمله می توان به فروش، خدمات و پشتیبانی اشاره نمود.

او همچنین مسئولیت واحد مکینتاش و تدوین استراتژی های ارتباطی میان فروشنده گان و توزیع کنندگان را هم بر عهده داشت و کمتر از یک سال بعد از ملحق شدن وی به اپل نیز شرکت بار دیگر به سوددهی رسید (سال مالی 1998)؛ تغییری شگرف نسبت به سال مالی 1997 میلادی که در آن شرکت با زیان خالص یک میلیارد دلاری روبرو شد.

در ماه اوت سال 2011 میلادی، کوک بر کرسی مدیرعاملی اپل تکیه زد و به جای استیو جابز هم بنیانگذار این شرکت قرار گرفت که در اکتبر همان سال و بعد از یک دهه مبارزه با سرطان دیده از جهان فرو بست. اما کوک علاوه بر پست مدیرعاملی در هیئت مدیره اپل نیز حضور داشت.

در ماه می سال 2014 میلادی، اپل Beats Music و  Beats Electronics را با عقد قراردادی به ارزش 3 میلیارد دلار خریداری کرد. طبق قرارداد، Dr. Dre  و Jimmy Iovine (هم بنیانگذاران Beats) نیز با حفظ سمت به اپل ملحق شدند و اینگونه شد که کمپانی تحت مدیریت کوک بزرگ ترین خرید تاریخ چندین ساله اش را انجام داد.

کوک بعدها در نامه ای که برای کارکنان شرکت ارسال نمود اینطور نوشت: امروز بعد از ظهر خبر دادیم که اپل Beats Music و Beats Electronics را خریداری کرده است؛ دو کسب و کار تازه که قطعا در تکمیل محصولات شرکت موثر هستند و آن را در توسعه اکوسیستم اپل یاری می دهند. با حضور این دو شرکت در کنار ما، مسیر برای پیشرفت های باورنکردنی دیگری هموار می شود که مطمئنا مشتریانمان نیز آنها را دوست خواهند داشت.

بعد از ارسال این نامه در ژوئن سال 2014 میلادی و در جریان کنفرانس جهانی توسعه دهندگان، کوک از آخرین نسخه سیستم عامل اپل به نام OSX Yosemite برای برای سیستم های دسکتاپی پرده برداشت. در سپتامبر همان سال نیز او آیفون 6 و آیفون 6 پلاس را رونمایی کرد که هر دویشان به نمایشگرهای بزرگ تری نسبت به نسل های قبلی آیفون مجهز بودند و امکانات جدیدی نظیر اپل پی و Burst Selfies را با خود همراه داشتند.

در این برهه همچنین نخستین محصول جدید اپل زیر چتر مدیریتی کوک معرفی شد؛ نوعی دستگاه پوشیدنی هوشمند که فاکتورهای مربوط به تناسب اندام و سلامت کاربر را اندازه می گرفت و در سال 2015 میلادی با نام اپل واچ رسما وارد بازار شد.

اثر جهانی و درآمد

در نوامبر سال 2011 میلادی، کوک عنوان یکی از «قدرتمندین ترین افراد جهان» را از سوی مجله فوربس دریافت کرد و در مقاله ای که به سال 2012 در نیویورم تایمز منتشر شد از وی تحت عنوان فردی یاد گردید که بالاترین میزان حقوق را در میان کارکنان شرکت های سهامی عام دریافت می کند.

البته حقوق او در اپل برابر با 900 هزار دلار عنوان شده اما طبق گزارشات، وی همه ساله چندین میلیون دلار را نیز تحت عنوان پاداش دریافت می کند که شامل پاداش و سهام می شود. در سال 2011 او مجموعا 378 میلیون دلار پاداش از شرکت متبوعش دریافت کرد.

The post appeared first on .

مروری بر زندگی تیم کوک، مدیرعامل اپل

مروری بر زندگی هنری فورد، موسس خودروسازی فورد

مروری بر زندگی هنری فورد، موسس خودروسازی فورد

هنری فورد در جولای سال 1863 میلادی در نزدیکی Dearborn ایالت میشیگان آمریکا متولد شد و بعد از معرفی خودروی Ford Model T در سال 1908 میلادی، به فکر ایجاد خط مونتاژ خودرو افتاد که این ایده وی صنعت خودروسازی دنیا را به کلی دگرگون ساخت.

به دنبال احداث کارخانه مذکور، فورد توانست میلیون ها اتومبیل را به فروش برساند و عنوان مشهورترین شرکت در صنعت خودروسازی دنیا را به خود اختصاص دهد. در ادامه سلطه فورد بر بازار خودروی جهانی پایان یافت اما تاثیری که این شرکت روی دیگر پیشرفت های تکنولوژیکی دنیا و زیرساخت های آمریکا داشت همچنان به قوت خود باقی است.

سال های نخست زندگی

هنری فورد، تولید کننده مشهور خودرو، در 30 جولای سال 1863 میلادی و در مزرعه خانوادگی شان واقع در Wayne County در نزدیکی منطقه Dearborn میشیگان متولد شد. وقتی 13 سال داشت پدرش یک ساعت جیبی به وی هدیه داد که فورد جوان بلافاصله بعد از گرفتنش آن را از هم جدا کرد و مجددا سر هم نمود. او با این کار به شدت دوستان و همسایگانشان را تحت تاثیر قرار داد و از آن زمان بود که سیل درخواست ها برای تعمیر ساعت به سمتش روانه شد.

کار در مزرعه ابدا فورد جوان را راضی نمی کرد و به همین خاطر زمانی که تنها 16سال داشت خانه را ترک گفت تا در یک کارگاه کشتی سازی واقع در دیترویت به عنوان شاگرد مکانیک مشغول به کار شود.

در سال های بعد، او یاد گرفت که چطور با مهارت تمام با موتورهای بخار کار کند و آنها را تعمیر نماید و همزمان در رشته دفترداری نیز تحصیل می کرد.

سال های نخست زندگی کاری

1896 Quadricycle.

در سال 1888 میلادی، فورد با کلارا آلا براینت ازدواج کرد و برای مدت زمان محدودی مجددا به سراغ کشاورزی رفت تا هزینه زندگی همسر و پسرش ادسل را تامین نماید. سه سال بعد، او به عنوان مهندس در شرکت روشنایی ادیسون استخدام شد و در سال 1893 به خاطر استعداد و نبوغ ذاتی اش توانست به سمت مهندس ارشد در آن شرکت دست پیدا کند.

فورد در تمام این سال ها و همزمان با کار تمام وقت خود روی ساخت نوعی درشکه بدون اسب کار می کرد تا اینکه عاقبت در سال 1896 میلادی، نخستین نمونه اولیه از آن را با نام چهارچرخه فورد (Ford Quadricycle) ارائه کرد.

در همان سال او جلساتی با مدیران ارشد ادیسون داشت و به تدریج ایده هایش در مورد یک اتومبیل را برای توماس ادیسون مطرح نمود. فورد بسیار با استعداد بود و در اندک زمانی توانست نسخه دوم از درشکه خود را بسازد.

شرکت فورد موتور

در سال 1903 میلادی، هنری فورد بعد از چندسال فعالیت در شرکت های مختلف و تهیه نمونه های اولیه از خودروی خود شرکت فورد موتور را پایه گذاری کرد. یک ماه بعد از تاسیس شرکت نخستین خودروی فورد با نام مدل A تولید شد که اتومبیلی دو سیلندر با 8 اسب بخار بود.

در آن زمان روزانه تنها چند خودرو در کارخانه فورد مونتاژ می شدند و گروه هایی متشکل از دو تا سه نفر قطعاتی را که از شرکت های دیگر خریداری شده بود، سر هم می کردند.

همزمان با فعالیت شرکت، خود فورد تمام وقت و انرژی اش را صرف ساخت ماشینی می کرد که ضمن مقرون به صرفگی اطمینان پذیری بالایی هم داشته باشد تا اینکه نهایتا در اکتبر سال 1908 میلادی خودروی Model T را معرفی نمود و تا چندین سال شرکتش سود صد در صدی داشت.

مدل تی که بیشتر با نام Tin Lizzie شناخته می شد با استقبال خوبی از سوی کاربران روبرو شد و طولی نکشید که حجم سفارشات آن از میزان قابل تولیدش بالاتر رفت. همین مساله فورد را به فکر پیاده سازی تکنیک های تولید انبوه انداخت که در نهایت صنعت آمریکا را متحول نمود.

سود کلی شرکت بالا بود و به همین خاطر نامش زبان زد خاص و عام شد. اما شخص فورد بیشتر به خاطر مطرح نمودن یک ایده انقلابی شهرت یافت: تولید یک خودروی ارزان قیمت توسط کارگران ماهری که حقوق مستمر دریافت می کردند.

فورد در سال 1914 میلادی، ایده توسعه خط مونتاژ متحرک برای تولید انبوه ماشین را مطرح کرد

وی در سال 1914 میلادی، ایده توسعه خط مونتاژ متحرک برای تولید انبوه ماشین را مطرح کرد. همزمان ایده پرداخت دستمزد 5 دلار در روز (معادل 110 دلار در ماه سال 2011) را به عنوان بهترین روش برای نگه داشتن بهترین کارکنان در شرکتش را مطرح کرد.

به این ترتیب، خودروی مدل تی که هم راندنش ساده بود و هم تعمیرش ارزان، در سال 1918 میلادی نیمی از تمامی خودروهای موجود در خیابان های آمریکا را تشکیل می داد.

خودروی مدل A کوپه

در سال 1919 میلادی، فورد پسرش Edsel را بر کرسی ریاست هیئت مدیره شرکت نشاند اما باز هم کنترل کلیه امور در اختیار خودش بود. در ادامه وی با جمعی از سهامدارانش وارد دعواهای حقوقی شد تا اینکه در سال 1920 میلادی تمام سهم سهامداران اقلیت آن را خریداری کرد و فرایندهای تولیدی شرکت را به یک مجموعه صنعتی تازه انتقال داد که در حاشیه رودخانه Rouge در میشیگان بنا کرده بود.

مجموعه جدید از واحدهای مختلفی شامل کارخانه شیشه سازی، فولاد، خط مونتاژ و دیگر قطعات مورد نیاز برای تولید ماشین تشکیل می شد. در همان سال فورد تولید مدل تی را متوقف کرد و نسخه جدیدتری از مدل A را معرفی کرد که ضمن برخورداری از قدرت بیشتر به ترمزهای بهتری هم تجهیز شده بود. تا آن زمان فورد مجموعا 15 میلیون دستگاه خودروی مدل تی را تولید و عنوان بزرگ ترین خودروساز دنیا را به خود اختصاص داده بود.

در هر حال مدل A جدید نتوانست موفقیت مدل تی را تکرار کند و در سال 1931 میلادی تولید آن متوقف شد. یک سال بعد، فورد اولین موتور V-8 خود را معرفی کرد اما تا سال 1936رفته رفته جایگاه خود را در صنعت خودروسازی دنیا از دست داد و به رتبه سوم جدول جهانی تنزل کرد.

فلسفه و فعالیت های بشردوستانه

هنری فورد از نقطه نظر اجتماعی هم به خاطر دیدگاه های جنجالی اش شهرت دارد. در حوزه کسب و کار گفته می شود که او سود شرکت را با برخی از کارکنانش که دست کم شش ماه برایش کار کرده بودند و به نحوی زندگی خود را وقف کار کرده بودند تقسیم می کرد.

جالب است بدانید که شرکت موتورسازی فورد، واحدی به نام دپارتمان اجتماعی داشت که روی فعالیت های غیرمتعارف کارکنان نظیر نوشیدن الکل، قمار و غیره نظارت می کرد و در صورت تشخیص ناهنجاری های رفتاری در آنها، اخراجشان می کرد.

فورد همچنین از طرفداران سرسخت صلح بود و به شدت با جنگ جهانی اول مخالفت می کرد؛ در همین راستا حتی بودجه ساخت یک کشتی صلح را تامین کرد و آن را به اروپا فرستاد.

بعدها در سال 1936 میلادی، فورد و خانواده اش بنیاد فورد را تاسیس کردند تا کمک هایشان را از طریق آن به حوزه های آموزش، تحقیق و توسعه اختصاص دهند.

هنری فورد در هفتم آوریل سال 1947 میلادی و در سن 83 سالگی در اثر خونریزی مغزی دیده از جهان فرو بست. او در دورانی که اقتصاد آمریکا به شدت آسیب پذیر و ضعیف بود، سهم قابل توجهی در بازسازی اش داشت و به همین خاطر حالا تحت عنوان یکی از پیشروترین تجار آمریکایی از وی یاد می شود.

The post appeared first on .

مروری بر زندگی هنری فورد، موسس خودروسازی فورد