Tagدوران

مدیرعامل شیائومی در نامه ای به کارکنانش: دوران سختی به سر رسیده است

مدیرعامل شیائومی در نامه ای به کارکنانش: دوران سختی به سر رسیده است

شرکت چینی شیائومی برخلاف همیشه قصد ندارد آمار فروش موبایل هایش را در سال 2016 اعلام کند. این کمپانی پیش از این به راحتی در این مورد ارقام حیرت انگیز فروش صحبت می کرد، مثلاً در سال 2012 آنها 7.2 میلیون اسمارت فون فروختند، و سپس با جهشی ناگهانی در سال 2014 به فروش 61 میلیون دستگاه دست یافتند.

در ادامه، این روند صعودی متوقف شد، و سال گذشته دیدیم این کمپانی تقریباً 70 میلیون تلفن همراه را به فروش رساند، که از اهداف اولیه 80 میلیونی و پیش بینی های 100 میلیونی کارشناسان بسیار کمتر بود.

امروز «لی جون» مدیرعامل و بنیانگذار شیائومی در نامه ای به کارکنانش، اذعان داشت رشد اولیه آنها بیش از حد سریع بوده. در این نامه می خوانیم:

دستاوردهای ما حیرت انگیز است، اما چالش های پیش رویمان نیز فراموش نشدنیست. در سال های ابتدایی، حرکت فوق العاده سریعی داشتیم و معجزه ای را رقم زدیم، که رشد درازمدت ما را تحت تأثیر قرار داد. اکنون زمان آرامش فرا رسیده، و بهتر است حوزه های فعالیت کنونی خود را بهبود دهیم تا در درازمدت به نتایج مطلوب دست یابیم.

xiaomi-minote2

لی جون در ادامه این نامه به ضرورت ارتقای مدل خرده فروشی شیائومی اشاره کرد، و گفت فروش آنلاین در حال حاضر 20 درصد بازار کلی تلفن همراه را تشکیل می دهد:

تجارت الکترونیک هم اکنون حدود 10 درصد از کل خرده فروشی را در چین تشکیل می دهد، و بازار آنلاین اسمارت فون نیز تنها 20 درصد از فروش کلی را شامل می شود. شیائومی انتظارات فوق العاده ای دارد، و بنابراین نمی خواهیم صرفاً به فروش آنلاین تکیه کنیم، پس مجبوریم مدل خرده فروش را ارتقاء داده و فروشگاه های فیزیکی را نیز در اولویت قرار دهیم.

گفتنیست اگرچه شیائومی اولین کمپانی به شمار می رود که فروش انحصاری آنلاین را در دستور کار خود داشت، اما پس از آن لنوو و هوآوی نیز به چنین روشی روی آوردند. در همین زمان، رقبایی همچون اوپو و ویوو به عرضه محصولاتشان در فروشگاه های فیزیکی در شهرهای درجه 2 و 3 چین و هند دست زدند، و موفق شدند میلیون ها مشتری به دست آورند.

به همین دلیل کمپانی مورد بحث نیز قصد دارد حضور خود در این بازار را افزایش داده، و 200 فروشگاه جدید را در سال جاری تأسیس نماید، ضمن اینکه تعداد مراکز فروش فیزیکی را تا سه سال آینده به رقم 1000 برساند.

«جون» همچنین جزئیاتی در مورد عملکرد بخش های مختلف کسب و کار شرکت را ارائه کرد. شیائومی در سال گذشته توانست در هند به 1 میلیارد دلار درآمد برسد، و اکنون به سومین برند تلفن همراه در این کشور بدل شده است. همچنین محصولات اکوسیستم Mi از جمله تلویزیون، دستگاه تصفیه هوا، روتر و غیره در سال گذشته بالغ بر 2.17 میلیارد دلار درآمد برای آنها به همراه داشته است.

شیائومی برای سال آینده درآمد 14.5 میلیارد دلاری را هدف گذاری کرده، و برای دستیابی به این هدف باید توجه خود را به پنج حوزه کلیدی معطوف دارد: نوآوری در تکنولوژی، راهکارهای خرده فروشی نوین، جهانی سازی، هوش مصنوعی، و خدمات مالی اینترنتی.

«جون» از عملکرد کمپانی در سه حوزه اول کاملاً رضایت دارد، اما می گوید اکنون زمان آن رسیده که بخش هوش مصنوعی و به خصوص تشخیص چهره را گسترش داده، و با توجه به تأسیس بانک آنلاین سیچوان، خدمات مالی خود را نیز توسعه دهند.

The post appeared first on .

مدیرعامل شیائومی در نامه ای به کارکنانش: دوران سختی به سر رسیده است

تمام بازی های خاطره انگیز دوران کودکی را در این کنسول یکجا تجربه کنید

تمام بازی های خاطره انگیز دوران کودکی را در این کنسول یکجا تجربه کنید

بازی های نوستالژی دهه 90 میلادی و اوایل قرن جدید، یکی از دغدغه های اصلی گیمرهای قدیمی تر است که معمولاً محبورند برای تجربه مجدد آنها دست به دامان شبیه سازها و امولاتورهای غیر قابل اتکای کامپیوتری شوند.

اگرچه برخی از کنسول های قدیمی مانند میکرو و سگا را می توان هنوز در بازار پیدا کرد، اما یافتن تمام بازی های لذت بخش دوران قدیم کاری بس دشوار و محدود است.

حالا خبر خوب اینکه استارتاپ کوچکی به نام Doyodo کنسولی به نام «RetroEngine Sigma» طراحی کرده که تمام بازی های 28 کنسول قدیمی را برای مخاطب به ارمغان می آورد.

این کنسول بسیار کوچک به سادگی هر چه تمام تر همه ی بازی های نوستالژیک دوران گذشته را به وسیله شبیه ساز جایگذاری شده اختصاصی سیگما پردازش می کند و در بهترین و سریع ترین زمان ممکن در اختیار کاربر قرار می دهد.

کنسول نقره ای رنگ و خاطره انگیز سیگما از 4 هسته پردازشی با فرکانس 1.2 گیگاهرتز برخوردار بوده و 512 مگابایت رم دارد. از طرفی در دو نسخه 16 یا 32 گیگابایتی برای ذخیره بازی ها عرضه می شود.

سیگما به کمک پورت HDMI به تمام تلویزیون های امروزی (حتی با رزولوشن 4K) متصل شده و به لطف دو پورت USB تعبیه شده در جلوی بدنه، می توان چند مدل کنترلر مختلف را به آن متصل کرد.

البته لازم به ذکر است که نسخه پیش فرض این کنسول همراه با یک کنترلر مشابه با پلی استیشن 2 عرضه می شود.

نکته جالب توجه جایی است که شرکت سازنده با درج این کنسول در جهت دریافت سرمایه گذاری عمومی، رقم 20 هزار دلار را برای آغاز توسعه انبوه آن در نظر گرفته بود؛ اما سیگما با استقبال شگفت انگیزی مواجه شده و در حال حاضر 330 هزار دلار پشتیبانی مالی دریافت کرده است.

گفته می شود کنسول بازی های نوستالژیک سیگما که تنها 50 دلار قیمت دارد، اواسط سال 2017 میلادی روانه بازار خواهد شد.

The post appeared first on .

تمام بازی های خاطره انگیز دوران کودکی را در این کنسول یکجا تجربه کنید

سونی در واکنش به طعنه ردموندی ها: دوران مایکروسافتی متفاوت به پایان رسیده است

سونی در واکنش به طعنه ردموندی ها: دوران مایکروسافتی متفاوت به پایان رسیده است

دقایقی از اتمام رویداد پلی استیشن میتینگ نگذشته بود که ردموندی ها با طعنه های گوناگون سعی کردند پلی استیشن پرو را به سخره بگیرند. همه چیز با پست اکانت توییتر این کمپانی آغاز شد که نشان می داد بازیکن ها با خرید اکس باکس وان اسلیم می توانند به همان قابلیت های پلتفرم جدید ژاپنی ها دست پیدا کنند.

این روند ادامه پیدا کرد و کار به جایی رسید که خود فیل اسپنسر تصمیم به واکنش گرفت. نمی خواهیم نقش مثبت این داستان را به سونی بدهیم چون سال 2013 ژاپنی ها با انتشار ویدیویی سیاست های ابتدایی مایکروسافت نسبت به اکس باکس وان را به تمسخر گرفتند. با این وجود مشاهده چنین رفتاری از سوی کمپانی ها چندان جالب نیست.

آن زمان ردموندی ها با تغییر برنامه های خود به این حاشیه ها پایان دادند. پرسش اینجاست سونی چه واکنشی نشان خواهد داد؟ اندرو هاوس، مدیر عامل اجرایی این کمپانی، طی گفت و گویی با وبسایت Digital Spy به طعنه های رقیب پاسخ جالبی داد. به اعتقاد او داستان سیاست متفاوت ردموندی ها پیرامون رقابت با شرکت ها به پایان راه رسیده است:

برای خود من این که یک سال داستان مایکروسافت جدید و متفاوت را می دیدیم جالب بود. اما چنین داستانی چندان دوام نداشت، نه.

همان طور که گفتیم فیل اسپنسر رفتار همکارهای خود را نادرست خواند و اذعان داشت که ردموندی ها باید تمام تمرکز خود را روی اکس باکس وان بگذارند. جالب اینجاست از سال 2014 تاکنون، این رفتارها مشاهده نشده بود و هر دو کمپانی به مناسبت های گوناگونی تبریک هایی به هم می گفتند.

اما مایکروسافت تصمیم گرفت تا فرصت را غنیمت شمرده و طعنه های ابتدایی سونی نسبت به اکس باکس وان را بی پاسخ نگذارد. بد نیست بدانید اسپنسر پیرامون رقابت پلی استیشن 4 و اکس باکس وان ماه ها پیش گفته بود آن ها تمرکز خود را روی موفقیت برند اکس باکس گذاشته و به حاشیه های موجود اهمیت چندانی نمی دهند.

The post appeared first on .

سونی در واکنش به طعنه ردموندی ها: دوران مایکروسافتی متفاوت به پایان رسیده است

دقایقی از اتمام رویداد پلی استیشن میتینگ نگذشته بود که ردموندی ها با طعنه های گوناگون سعی کردند پلی استیشن پرو را به سخره بگیرند. همه چیز با پست اکانت توییتر این کمپانی آغاز شد که نشان می داد بازیکن ها با خرید اکس باکس وان اسلیم می توانند به همان قابلیت های پلتفرم جدید ژاپنی ها دست پیدا کنند.

این روند ادامه پیدا کرد و کار به جایی رسید که خود فیل اسپنسر تصمیم به واکنش گرفت. نمی خواهیم نقش مثبت این داستان را به سونی بدهیم چون سال 2013 ژاپنی ها با انتشار ویدیویی سیاست های ابتدایی مایکروسافت نسبت به اکس باکس وان را به تمسخر گرفتند. با این وجود مشاهده چنین رفتاری از سوی کمپانی ها چندان جالب نیست.

آن زمان ردموندی ها با تغییر برنامه های خود به این حاشیه ها پایان دادند. پرسش اینجاست سونی چه واکنشی نشان خواهد داد؟ اندرو هاوس، مدیر عامل اجرایی این کمپانی، طی گفت و گویی با وبسایت Digital Spy به طعنه های رقیب پاسخ جالبی داد. به اعتقاد او داستان سیاست متفاوت ردموندی ها پیرامون رقابت با شرکت ها به پایان راه رسیده است:

برای خود من این که یک سال داستان مایکروسافت جدید و متفاوت را می دیدیم جالب بود. اما چنین داستانی چندان دوام نداشت، نه.

همان طور که گفتیم فیل اسپنسر رفتار همکارهای خود را نادرست خواند و اذعان داشت که ردموندی ها باید تمام تمرکز خود را روی اکس باکس وان بگذارند. جالب اینجاست از سال 2014 تاکنون، این رفتارها مشاهده نشده بود و هر دو کمپانی به مناسبت های گوناگونی تبریک هایی به هم می گفتند.

اما مایکروسافت تصمیم گرفت تا فرصت را غنیمت شمرده و طعنه های ابتدایی سونی نسبت به اکس باکس وان را بی پاسخ نگذارد. بد نیست بدانید اسپنسر پیرامون رقابت پلی استیشن 4 و اکس باکس وان ماه ها پیش گفته بود آن ها تمرکز خود را روی موفقیت برند اکس باکس گذاشته و به حاشیه های موجود اهمیت چندانی نمی دهند.

The post appeared first on .

سونی در واکنش به طعنه ردموندی ها: دوران مایکروسافتی متفاوت به پایان رسیده است

گلکسی فولدر 2 رسما معرفی شد؛ موبایلی از دوران دور که به آینده سفر کرده

گلکسی فولدر 2 رسما معرفی شد؛ موبایلی از دوران دور که به آینده سفر کرده

تقریبا یک ماهی از دریافت گواهینامه رگولاتوری چین توسط موبایل گلکسی فولدر 2 سامسونگ می گذرد و حالا این تلفن هوشمند به صورت رسمی معرفی شده است و وبسایت شرکت سازنده اش در چین نیز آن را در فهرست اقلام ارائه شده خود ذکر کرده.

در خصوص امکانات دستگاه هم باید بگوییم نمایشگری 3.8 اینچی با رزلوشن WVGA را در خود جای داده و توان پردازشی اش را از چیپست چهار هسته ای اسنپدراگون 425 با سرعت کلاک 1.4 گیگاهرتز می گیرد و از دو گیگابایت رم بهره میبرد.

حافظه داخلی در نظر گرفته شده برای این تلفن همراه تاشو برابر با 16 گیگابایت است اما به لطف درگاه کارت حافظه میکرو اس دی تعبیه شده روی بدنه می توان آن را افزایش داد.

این موبایل همراه با اندروید مارشملوی 6.0.1 از جعبه بیرون می آید و انرژی مورد نیاز قطعات آن از طریق یک باتری 1950 میلی آمپر ساعتی تامین می گردد. سامسونگ در خصوص عمر باتری گلکسی فولدر 2 اعلام کرده که تا 318 ساعت دوام خواهد آورد.

ابعاد این تلفن هوشمند برابر با 122 در 60.2 در 15.4 میلیمتر عنوان شده و وزن آن از 160 گرم تجاوز نمی کند. در پشت بدنه این موبایل یک دوربین 8 مگاپیکسلی و فلاش LED خودنمایی می کند و به خاطر فقدان دوربین جلویی، خریداران احتمالی آن متاسفانه توانایی برقراری تماس های تصویری یا گرفتن سلفی را نخواهند داشت و از طرفی، اطلاعات زیادی در مورد قیمت و تاریخ عرضه آن مطرح نشده.

The post appeared first on .

گلکسی فولدر 2 رسما معرفی شد؛ موبایلی از دوران دور که به آینده سفر کرده

تقریبا یک ماهی از دریافت گواهینامه رگولاتوری چین توسط موبایل گلکسی فولدر 2 سامسونگ می گذرد و حالا این تلفن هوشمند به صورت رسمی معرفی شده است و وبسایت شرکت سازنده اش در چین نیز آن را در فهرست اقلام ارائه شده خود ذکر کرده.

در خصوص امکانات دستگاه هم باید بگوییم نمایشگری 3.8 اینچی با رزلوشن WVGA را در خود جای داده و توان پردازشی اش را از چیپست چهار هسته ای اسنپدراگون 425 با سرعت کلاک 1.4 گیگاهرتز می گیرد و از دو گیگابایت رم بهره میبرد.

حافظه داخلی در نظر گرفته شده برای این تلفن همراه تاشو برابر با 16 گیگابایت است اما به لطف درگاه کارت حافظه میکرو اس دی تعبیه شده روی بدنه می توان آن را افزایش داد.

این موبایل همراه با اندروید مارشملوی 6.0.1 از جعبه بیرون می آید و انرژی مورد نیاز قطعات آن از طریق یک باتری 1950 میلی آمپر ساعتی تامین می گردد. سامسونگ در خصوص عمر باتری گلکسی فولدر 2 اعلام کرده که تا 318 ساعت دوام خواهد آورد.

ابعاد این تلفن هوشمند برابر با 122 در 60.2 در 15.4 میلیمتر عنوان شده و وزن آن از 160 گرم تجاوز نمی کند. در پشت بدنه این موبایل یک دوربین 8 مگاپیکسلی و فلاش LED خودنمایی می کند و به خاطر فقدان دوربین جلویی، خریداران احتمالی آن متاسفانه توانایی برقراری تماس های تصویری یا گرفتن سلفی را نخواهند داشت و از طرفی، اطلاعات زیادی در مورد قیمت و تاریخ عرضه آن مطرح نشده.

The post appeared first on .

گلکسی فولدر 2 رسما معرفی شد؛ موبایلی از دوران دور که به آینده سفر کرده

داستان یک مدیریت موفق؛ نگاهی بر دوران گذار از PowerPC به x86 در کامپیوترهای اپل

داستان یک مدیریت موفق؛ نگاهی بر دوران گذار از PowerPC به x86 در کامپیوترهای اپل

این روزها احتمالاً خبر «تولد ۹ سالگی آیفون» را زیاد می شنوید اما ده سال پیش، در تابستان ۲۰۰۶، اپل دست به کاری بزرگ و بسیار پرخطر زد. این شرکت در کامپیوترهای شخصی خود به جای استفاده از چیپ های «PowerPC» شرکت IBM، از پردازنده های اینتل بهره گرفت.

اپل پیش از آن در کنفرانس توسعه دهندگان خود در سال ۲۰۰۵، این خبر را اعلام کرده بود. خبری بزرگ که حکایت از سپرده شده PowerPC به دست فراموشی و در آغوش گرفته شدن معماری x86 اینتل داشت.

در آن زمان به آسانی می شد گفت که پردازنده های توسعه یافته از سوی آی‌بی‌ام که از معماری «ریسک» بهره می گرفتند، توانایی رقابت با ساخته اینتل را نداشتند، مخصوصاً در زمینه چیپ های مخصوص لپ تاپ ها. البته اشتباه نکنید، پردازنده های PowerPC می توانستند سرعت بسیار بالایی از خود بر جای بگذارند اما بسیار داغ شده و انرژی زیادی هم مصرف می کردند. حقیقت این بود که IBM کمی دیر توسعه چیپ های پردازشی را آغاز کرده بود و از طرف دیگر، استیو جابز احساس می کرد که برای عقب نماندن از رقابت، نیاز به پردازنده های بهتری برای مک هایش دارد.

اما تغییر جهتی چنین بزرگ در یک معماری سخت افزاری، کار ساده و کوچکی نیست. توسعه دهنده، اپلیکیشن خود را نه تنها برای یک سیستم عامل، بلکه برای یک معماری سخت افزاری نیز طرح بندی و کامپایل می کند. تعویض معماری پردازنده به معنای آن بود که هم خود اپل باید دوباره از ابتدا OS X را برای معماری تازه کامپایل کند و هم توسعه دهندگان مجبور بودند اپلیکیشن های خود را با ساختار تازه هماهنگ سازند.

اپل برای تعویض پردازنده ها یک چهارچوب زمانی در نظر گرفت. قرار بود پردازنده های تازه در ژوئن ۲۰۰۶ وارد کامپیوترهایش شده و تا پایان ۲۰۰۷، همه کامپیوترهای مختلفی که از سوی اهالی کوپرتینو به فروش می رسند، به پردازنده های اینتل مجهز شوند. اما چند ماه بعد و در آگوست ۲۰۰۶، کار تمام شده بود و اپل موفق گشت تا تمام دستگاه های سری مک خود را به پردازنده های اینتل تجهیز کند.

این حقیقت که تغییر ساختار با موفقیت، و پیش از برنامه ریزی های زمانی انجام شده بود، یک پیروزی بزرگ برای اپل به شمار می رفت.

چرا استفاده از پردازنده های اینتل اتفاق بزرگی بود؟

همانگونه که در ابتدا توضیح دادیم، تغییر معماری سخت افزاری برای یک شرکت بزرگ به هیچ عنوان کاری ساده نیست. در حقیقت اپل تنها شرکت بزرگی است که توانسته با موفقیت چنین کاری انجام دهد. این در حالیست که اپل برای دومین بار بود که دست به یک تغییر بزرگ اینچنینی می زد.

در میانه دهه ۹۰ میلادی، این شرکت تصمیم گرفت به جای بهره گیری از پردازنده های موتورولا ۶۸۰۰۰ به سراغ پلتفرم پاورپی‌سی برود. این تغییر ساختار نیز اگرچه موفقیت آمیز بود، ولی اپل در آن سال ها بسیار کوچک تر بود و محصولات کمتری هم داشت.

حتی «جان گروبر»، گرداننده وبلاگ «Daring Fireball» هم پیش از رخ دادن این اتفاق، عنوان کرد که بعید می داند اپل بتواند چنین کاری را با موفقیت انجام داده و به سراغ معماری x86 برود. بیشتر از این جهت که هماهنگی نرم افزاری میان دو پلتفرم سخت افزاری وجود نداشت.

اپل برای حل این مشکل، نرم افزاری به نام «» توسعه داد؛ سیستمی در نقش یک مبدل کدهای نوشته برای پاورپی‌سی که اجازه اجرای چنین نرم افزارهایی را در مک های مجهز شده به پردازنده اینتل می داد. به همین روش، مشکل عدم سازگاری اپلیکیشن های قدیمی با مک های جدید تا حدی حل شد.

اپل Rosetta را درون OS X Tiger قرار داد. به این شکل که کدهای مرتبط با PowerPC به شکل خودکار برای اجرا روی پردازنده های مک تغییر می کردند. نتیجه نهایی این بود که برای بسیاری از اپلیکیشن ها، توسعه دهنده اصلاً نیاز نداشت تا کار خاصی انجام داده و کدهایی که پیشتر نوشته را تغییر دهد. بیشتر اپلیکیشن های قدیمی به سادگی روی سیستم های جدید کار می کرد.

البته، همه اپلیکیشن هایی که برای PowerPC توسعه یافته بودند را نمی شد با این روش روی پردازنده های اینتل اجرا کرد. کدبیس برخی اپ ها به حدی پیچیده بود که مبدل نمی توانست آنها را به شکل خودکار به اجرا درآورد. برای مثال مجموعه نرم افزاری Creative Suite 2 از ادوبی جزء همین نرم افزارها بود. شرکت ادوبی هم البته تا سال ۲۰۰۷، نسخه ای هماهنگ با مک های مجهز به اینتل عرضه نکرد.

چالش بعدی متوجه توسعه دهندگانی بود که تلاش می کردند اپلیکیشنی کاملاً تازه بنویسند. چگونه می توانستند نرم افزاری تولید کنند که هم بتواند روی پاورپی‌سی کار کند و هم با اینتل هماهنگ باشد؟

این یک نگرانی بزرگ برای توسعه دهندگان بود چرا که حتی در سال ۲۰۰۷ و زمانی که تمام محصولات اپل از پردازنده های اینتل استفاده می کردند، باز هم میلیون ها مک قدیمی تر وجود داشت که پردازنده شان، PowerPC بود. نادیده گرفتن این تعداد بالای کاربر، برای بسیاری از توسعه دهندگان یک انتخاب نبود.

در این بین شرکت های بزرگتر مانند مایکروسافت و ادوبی متعهد شده بودند که از مک های اینتل پشتیبانی کنند اما به علت تعداد بالای کاربرانی که در پلتفرم قدیمی داشتند، مایل بودند اپل راهی در اختیارشان قرار دهد که بتوانند به هر دو دسته از کاربران خدمت رسانی کنند.

و اینجاست که اپل تفکر زیرکانه اش را با ارائه یک برای هر دو نوع سخت افزار نشان داد. با استفاده از این پلتفرم، توسعه دهنده می توانست نرم افزاری تهیه کند که هم روی سیستم های پاورپی‌سی اجرا شود و هم در مک های مجهز به اینتل قرار گیرد. در نتیجه اگر با استفاده از یک CD و یا از طریق اینترنت اپلیکیشنی را نصب می کردید، اجرا می شد. بدون توجه به نوع سخت افزار.

پلتفرم یکپارچه اپل به موفقیت بالایی رسید. اپل در سال ۲۰۰۹ و در OS X 10.6 پشتیبانی اش را از آن قطع کرد اما نحوه توسعه آن به اندازه ای عالی بود که برای چندین سال پس از آن هم هنوز توسعه دهندگان از پلتفرم یکپارچه جهت نوشتن اپ برای مک های قدیمی بهره می گرفتند.

غافلگیری غیر منتظره: پشتیبانی از ویندوز

اپل با دور شدن از پاورپی‌سی و انتخاب معماری x86 اینتل، به دنبال بهبود کارایی کامپیوترهایش بود اما یکی دیگر از مزایایی که در اختیار کاربران قرار گرفت، این بود که می توانستند در کامپیوترهایی که توسط اپل توسعه پیدا کرده، از ویندوز مایکروسافت بهره گیرند.

در آوریل ۲۰۰۶، اپل از Boot Camp پرده برداشت. راهی رسمی و ساده برای استفاده از ویندوز توسط کاربران کامپیوترهای اپل. بوت کمپ درایو ذخیره سازی کامپیوتر کاربر را پارتیشن بندی می کرد تا ویندوز هم جایی در هارد درایو برای خود کسب کند. زمانی که مک را روشن می کردید، می توانستید تصمیم بگیرید که می خواهید وارد کدام یک از سیستم عامل ها شوید. به همین شکل کاربرانی که از کار کردن با مک لذت می بردند، قادر شدند به اپلیکیشن های اختصاصی ویندوز هم دسترسی پیدا کنند.

و البته استقبال گسترده از بوت کمپ سبب شد تا Parallels Desktop و VMWare Fusion برای مک از راه برسند که به کاربر اجازه می داد نرم افزارهای ویندوز را درون محیط مک اجرا کند، بدون اینکه کارایی دستگاه به طور کامل قربانی شود.

در آن زمان به لطف موفقیت آیپاد، علاقه عمومی نسبت به مک هم افزایش یافته بود. اما در زمان استفاده از معماری x86 اینتل و پشتیبانی از ویندوز بود که از کامپیوترهای مک استقبال گسترده و بیشتری به عمل آمد.

خیزش مک بوک

اپل در مه ۲۰۰۶، از مک بوک با نمایشگری ۱۳.۳ اینچی پرده برداشت. البته این اولین کامپیوتر مجهز به پردازنده اینتل نبود. این شرکت پیش از آن iMac و مک بوک پرو ۱۵-۱۷ اینچ را به همراه پردازنده های اینتل معرفی کرده بود اما استقبالی که از مک بوک ۱۳ اینچی شد، بسیار بیشتر بود.

این کامپیوتر را می شد جایگزینی برای iBook دانست. مک بوک، اولین لپ تاپ اپل بود که برای عرضه گسترده طراحی شده بود و البته به هدف خود هم رسید.

نوت بوک مورد بحث که در رنگ های سیاه و سفید عرضه می شد، به هیچ عنوان به ظاهر اسباب بازی-مانند iBook شباهتی نداشت. از ضخامت کمتری بهره می برد، نمایشگری واید داشت و البته زبان طراحی اش با محصولات پیشین کاملاً متفاوت بود.

اپل قیمت مدل پایه را ۱.۰۹۹ دلار انتخاب کرد و در این نمونه، یک پردازنده Core Duo قرار داد. قیمتی که البته برای محصولات ویندوزی که با همین سخت افزار به فروش می رسیدند، کاملاً رقابتی بود. این در حالیست که مک بوک، از لپ تاپ های ویندوزی آن زمان برتر بود چرا که کاربر با پرداخت هزینه ای یکسان، می توانست در کنار داشتن طراحی برتر، از دو سیستم عامل اپل و مایکروسافت استفاده کند.

در بین سال های ۲۰۰۶ الی ۲۰۰۷ به راحتی می توان دید که جمعیت گسترده ای از افرادی که لپ تاپ ویندوزی داشتند، به سراغ مک بوک آمدند. چرا که با پرداخت مبلغی کمتر از ۱۵۰۰ دلار، می توانستند زیبایی اپل و کارایی مایکروسافت را یکجا تجربه کنند.

عرضه مک بوک، با رونمایی از کمپین «یک مک تهیه کن» (Get a Mac) همراه شد. برای چهار سال، تبلیغات «من یک پی سی هستم» و «من یک مک هستم» موجب فروش میلیون ها کامپیوتر مک شد.

در ژانویه ۲۰۰۷، اپل از آیفون پرده برداشت. محصولی که بعداً بی نهایت فراگیر شد و موجب شناخته شدن بیشتر کامپیوترهای مک توسط کاربران و علاقه آنها برای تهیه آنها شد. با این حال، استفاده از پردازنده های اینتل بود که باعث شد مک جان تازه ای بگیرد. پیش از این رویداد هم البته توسعه دهندگان مستقل برای مک نرم افزار تهیه می کردند ولی بعد از اینکه اپل به سراغ پردازنده های اینتل رفت، اپلیکیشن های تراز اول بسیار بهتری برای این پلتفرم از راه رسید.

اگرچه تعدادشان زیاد نیست، ولی حالا کار به جایی رسیده که برخی شرکت ها ابتدا اپلیکیشن خود را برای مک توسعه داده و سپس به سراغ نسخه ویندوزی اش می روند. Evernote، 1Password، Sketch و Pixelmator به عنوان چند نمونه، چنین کاری می کنند. از سوی دیگر، طلوع اپلیکیشن های تحت وب موجب شد تا تفاوت سیستم عامل ها در این زمینه به حداقل خود برسد.

پس از ۱۰ سال

۱۰ سل پیش اگر وارد یک شرکت، دانشگاه یا خانه می شدید، به احتمالاً زیاد کامپیوترهای شخصی ویندوزی را در برابر خود می دیدید. امروز ولی چنین نیست. کافیست به مکان های مدرن تری همچون دفاتر استارتاپ ها سری بزنید تا کامپیوترهای مک را نیز به همان میزان مشاهده کنید.

در آن سال ها، عرضه مک بوک ایر از سوی اپل باعث شد تا این دستگاه تبدیل شود به استانداردی طلایی برای همه لپ تاپ های مدرن. حال مک بوک جدید و ۱۲ اینچی این شرکت نیز تقریباً چنین تاثیری داشته است.

ویندوز البته هنوز هم بسیار بیشتر از مک می فروشد (حتی فروش کروم بوک ها هم از مک بیشتر است) اما کامپیوترهای شخصی اپل یک بار در انتهای دهه ۹۰ و یک بار در سال ۲۰۰۶، موفق شده اند تا بازگشتی رویایی را به ثبت برسانند. این در حالیست که کاربران آنها نیز تمایل به وفاداری نسبت به آنها پیدا کرده و تلاش می کنند با سایر محصولات این اکوسیستم هم آشنا شوند. آیفون و آیپد می خرند و حتی اپل واچ را مورد استفاده قرار می دهند.

12949-7257-150520-Apple_Store-l

اما هیچ یک از این اتفاقات بدون تغییر روش اپل و رفتنش به سوی معماری x86 اینتل رخ نمی داد. تصور کنید اگر این انتقال و دوران گذار به شکلی صحیح مدیریت نمی شد، چه اتفاقی برای اپل می افتاد.

زمانی که مایکروسافت ویندوز ۸ را عرضه کرد، تصمیم گرفت بخش هایی از سیستم عامل خود را تحت عنوان «ویندوز آر تی» توسعه دهد و آن را برای پردازنده های مبتنی بر ARM قابل استفاده نماید. نتیجه، یک شکست کامل بود.

مایکروسافت همچون اپل، یک لایه نرم افزاری و نهان مانند Rosetta را عرضه نکرد تا اپلیکیشن های نوشته شده برای معماری x86، به شکل خودکار در ویندوز آر تی با پردازنده های مبتنی بر ARM هماهنگی پیدا کنند. در عوض، از توسعه دهندگان خواست تا کدهایی بنویسند که بر روی هر دو سیستم عامل قابل اجرا باشند (مانند پلتفرم یکپارچه اپل). مشکل اینجا بود که خود مایکروسافت (و شرکای سخت افزاری اش) سرمایه گذاری بزرگی روی همین مسئله نداشت و در نتیجه، توسعه دهندگان نیز علاقه ای به تغییر اپلیکیشن هایی که قبلا نوشته بودند، نشان ندادند.

حالا مایکروسافت یک بار دیگر در حال تلاش است تا توسعه دهندگان را ترغیب به نوشتن اپلیکیشن های فراگیر برای ویندوز ۱۰ کند.

در کنار همه این موارد، برای چند سالی شایعه شده بود که اپل تصمیم دارد از پردازنده های مبتنی بر فناوری های ARM در پلتفرم کامپیوتری خود استفاده کند. معرفی و عرضه مک بوک ۱۲ اینچی که به پردازنده Core M مجهز شده بود، این شایعات را کنار زد. اما باید در نظر داشت که حالا iOS و macOS هسته مشابهی دارند و بسیاری از کدهایشان نیز یکسان است.

macbooks-100626002-primary.idge

هجرت از معماری x86 به ARM، مشخصاً برای اپل ساده تر از تغییر پاورپی‌سی با x86 خواهد بود اما بعید به نظر می رسد که در آینده نزدیک، شاهد یک کامپیوتر مک با پردازنده مبتنی بر ARM باشیم. با این حال اگر اپل بخواهد یک روز به چنین سمت و سویی گام بردارد، تجربه کافی را جمع آوری نموده و بسیار ساده تر از بار قبل این کار را انجام خواهد داد.

The post appeared first on .

داستان یک مدیریت موفق؛ نگاهی بر دوران گذار از PowerPC به x86 در کامپیوترهای اپل

این روزها احتمالاً خبر «تولد ۹ سالگی آیفون» را زیاد می شنوید اما ده سال پیش، در تابستان ۲۰۰۶، اپل دست به کاری بزرگ و بسیار پرخطر زد. این شرکت در کامپیوترهای شخصی خود به جای استفاده از چیپ های «PowerPC» شرکت IBM، از پردازنده های اینتل بهره گرفت.

اپل پیش از آن در کنفرانس توسعه دهندگان خود در سال ۲۰۰۵، این خبر را اعلام کرده بود. خبری بزرگ که حکایت از سپرده شده PowerPC به دست فراموشی و در آغوش گرفته شدن معماری x86 اینتل داشت.

در آن زمان به آسانی می شد گفت که پردازنده های توسعه یافته از سوی آی‌بی‌ام که از معماری «ریسک» بهره می گرفتند، توانایی رقابت با ساخته اینتل را نداشتند، مخصوصاً در زمینه چیپ های مخصوص لپ تاپ ها. البته اشتباه نکنید، پردازنده های PowerPC می توانستند سرعت بسیار بالایی از خود بر جای بگذارند اما بسیار داغ شده و انرژی زیادی هم مصرف می کردند. حقیقت این بود که IBM کمی دیر توسعه چیپ های پردازشی را آغاز کرده بود و از طرف دیگر، استیو جابز احساس می کرد که برای عقب نماندن از رقابت، نیاز به پردازنده های بهتری برای مک هایش دارد.

اما تغییر جهتی چنین بزرگ در یک معماری سخت افزاری، کار ساده و کوچکی نیست. توسعه دهنده، اپلیکیشن خود را نه تنها برای یک سیستم عامل، بلکه برای یک معماری سخت افزاری نیز طرح بندی و کامپایل می کند. تعویض معماری پردازنده به معنای آن بود که هم خود اپل باید دوباره از ابتدا OS X را برای معماری تازه کامپایل کند و هم توسعه دهندگان مجبور بودند اپلیکیشن های خود را با ساختار تازه هماهنگ سازند.

اپل برای تعویض پردازنده ها یک چهارچوب زمانی در نظر گرفت. قرار بود پردازنده های تازه در ژوئن ۲۰۰۶ وارد کامپیوترهایش شده و تا پایان ۲۰۰۷، همه کامپیوترهای مختلفی که از سوی اهالی کوپرتینو به فروش می رسند، به پردازنده های اینتل مجهز شوند. اما چند ماه بعد و در آگوست ۲۰۰۶، کار تمام شده بود و اپل موفق گشت تا تمام دستگاه های سری مک خود را به پردازنده های اینتل تجهیز کند.

این حقیقت که تغییر ساختار با موفقیت، و پیش از برنامه ریزی های زمانی انجام شده بود، یک پیروزی بزرگ برای اپل به شمار می رفت.

چرا استفاده از پردازنده های اینتل اتفاق بزرگی بود؟

همانگونه که در ابتدا توضیح دادیم، تغییر معماری سخت افزاری برای یک شرکت بزرگ به هیچ عنوان کاری ساده نیست. در حقیقت اپل تنها شرکت بزرگی است که توانسته با موفقیت چنین کاری انجام دهد. این در حالیست که اپل برای دومین بار بود که دست به یک تغییر بزرگ اینچنینی می زد.

در میانه دهه ۹۰ میلادی، این شرکت تصمیم گرفت به جای بهره گیری از پردازنده های موتورولا ۶۸۰۰۰ به سراغ پلتفرم پاورپی‌سی برود. این تغییر ساختار نیز اگرچه موفقیت آمیز بود، ولی اپل در آن سال ها بسیار کوچک تر بود و محصولات کمتری هم داشت.

حتی «جان گروبر»، گرداننده وبلاگ «Daring Fireball» هم پیش از رخ دادن این اتفاق، عنوان کرد که بعید می داند اپل بتواند چنین کاری را با موفقیت انجام داده و به سراغ معماری x86 برود. بیشتر از این جهت که هماهنگی نرم افزاری میان دو پلتفرم سخت افزاری وجود نداشت.

اپل برای حل این مشکل، نرم افزاری به نام «» توسعه داد؛ سیستمی در نقش یک مبدل کدهای نوشته برای پاورپی‌سی که اجازه اجرای چنین نرم افزارهایی را در مک های مجهز شده به پردازنده اینتل می داد. به همین روش، مشکل عدم سازگاری اپلیکیشن های قدیمی با مک های جدید تا حدی حل شد.

اپل Rosetta را درون OS X Tiger قرار داد. به این شکل که کدهای مرتبط با PowerPC به شکل خودکار برای اجرا روی پردازنده های مک تغییر می کردند. نتیجه نهایی این بود که برای بسیاری از اپلیکیشن ها، توسعه دهنده اصلاً نیاز نداشت تا کار خاصی انجام داده و کدهایی که پیشتر نوشته را تغییر دهد. بیشتر اپلیکیشن های قدیمی به سادگی روی سیستم های جدید کار می کرد.

البته، همه اپلیکیشن هایی که برای PowerPC توسعه یافته بودند را نمی شد با این روش روی پردازنده های اینتل اجرا کرد. کدبیس برخی اپ ها به حدی پیچیده بود که مبدل نمی توانست آنها را به شکل خودکار به اجرا درآورد. برای مثال مجموعه نرم افزاری Creative Suite 2 از ادوبی جزء همین نرم افزارها بود. شرکت ادوبی هم البته تا سال ۲۰۰۷، نسخه ای هماهنگ با مک های مجهز به اینتل عرضه نکرد.

چالش بعدی متوجه توسعه دهندگانی بود که تلاش می کردند اپلیکیشنی کاملاً تازه بنویسند. چگونه می توانستند نرم افزاری تولید کنند که هم بتواند روی پاورپی‌سی کار کند و هم با اینتل هماهنگ باشد؟

این یک نگرانی بزرگ برای توسعه دهندگان بود چرا که حتی در سال ۲۰۰۷ و زمانی که تمام محصولات اپل از پردازنده های اینتل استفاده می کردند، باز هم میلیون ها مک قدیمی تر وجود داشت که پردازنده شان، PowerPC بود. نادیده گرفتن این تعداد بالای کاربر، برای بسیاری از توسعه دهندگان یک انتخاب نبود.

در این بین شرکت های بزرگتر مانند مایکروسافت و ادوبی متعهد شده بودند که از مک های اینتل پشتیبانی کنند اما به علت تعداد بالای کاربرانی که در پلتفرم قدیمی داشتند، مایل بودند اپل راهی در اختیارشان قرار دهد که بتوانند به هر دو دسته از کاربران خدمت رسانی کنند.

و اینجاست که اپل تفکر زیرکانه اش را با ارائه یک برای هر دو نوع سخت افزار نشان داد. با استفاده از این پلتفرم، توسعه دهنده می توانست نرم افزاری تهیه کند که هم روی سیستم های پاورپی‌سی اجرا شود و هم در مک های مجهز به اینتل قرار گیرد. در نتیجه اگر با استفاده از یک CD و یا از طریق اینترنت اپلیکیشنی را نصب می کردید، اجرا می شد. بدون توجه به نوع سخت افزار.

پلتفرم یکپارچه اپل به موفقیت بالایی رسید. اپل در سال ۲۰۰۹ و در OS X 10.6 پشتیبانی اش را از آن قطع کرد اما نحوه توسعه آن به اندازه ای عالی بود که برای چندین سال پس از آن هم هنوز توسعه دهندگان از پلتفرم یکپارچه جهت نوشتن اپ برای مک های قدیمی بهره می گرفتند.

غافلگیری غیر منتظره: پشتیبانی از ویندوز

اپل با دور شدن از پاورپی‌سی و انتخاب معماری x86 اینتل، به دنبال بهبود کارایی کامپیوترهایش بود اما یکی دیگر از مزایایی که در اختیار کاربران قرار گرفت، این بود که می توانستند در کامپیوترهایی که توسط اپل توسعه پیدا کرده، از ویندوز مایکروسافت بهره گیرند.

در آوریل ۲۰۰۶، اپل از Boot Camp پرده برداشت. راهی رسمی و ساده برای استفاده از ویندوز توسط کاربران کامپیوترهای اپل. بوت کمپ درایو ذخیره سازی کامپیوتر کاربر را پارتیشن بندی می کرد تا ویندوز هم جایی در هارد درایو برای خود کسب کند. زمانی که مک را روشن می کردید، می توانستید تصمیم بگیرید که می خواهید وارد کدام یک از سیستم عامل ها شوید. به همین شکل کاربرانی که از کار کردن با مک لذت می بردند، قادر شدند به اپلیکیشن های اختصاصی ویندوز هم دسترسی پیدا کنند.

و البته استقبال گسترده از بوت کمپ سبب شد تا Parallels Desktop و VMWare Fusion برای مک از راه برسند که به کاربر اجازه می داد نرم افزارهای ویندوز را درون محیط مک اجرا کند، بدون اینکه کارایی دستگاه به طور کامل قربانی شود.

در آن زمان به لطف موفقیت آیپاد، علاقه عمومی نسبت به مک هم افزایش یافته بود. اما در زمان استفاده از معماری x86 اینتل و پشتیبانی از ویندوز بود که از کامپیوترهای مک استقبال گسترده و بیشتری به عمل آمد.

خیزش مک بوک

اپل در مه ۲۰۰۶، از مک بوک با نمایشگری ۱۳.۳ اینچی پرده برداشت. البته این اولین کامپیوتر مجهز به پردازنده اینتل نبود. این شرکت پیش از آن iMac و مک بوک پرو ۱۵-۱۷ اینچ را به همراه پردازنده های اینتل معرفی کرده بود اما استقبالی که از مک بوک ۱۳ اینچی شد، بسیار بیشتر بود.

این کامپیوتر را می شد جایگزینی برای iBook دانست. مک بوک، اولین لپ تاپ اپل بود که برای عرضه گسترده طراحی شده بود و البته به هدف خود هم رسید.

نوت بوک مورد بحث که در رنگ های سیاه و سفید عرضه می شد، به هیچ عنوان به ظاهر اسباب بازی-مانند iBook شباهتی نداشت. از ضخامت کمتری بهره می برد، نمایشگری واید داشت و البته زبان طراحی اش با محصولات پیشین کاملاً متفاوت بود.

اپل قیمت مدل پایه را ۱.۰۹۹ دلار انتخاب کرد و در این نمونه، یک پردازنده Core Duo قرار داد. قیمتی که البته برای محصولات ویندوزی که با همین سخت افزار به فروش می رسیدند، کاملاً رقابتی بود. این در حالیست که مک بوک، از لپ تاپ های ویندوزی آن زمان برتر بود چرا که کاربر با پرداخت هزینه ای یکسان، می توانست در کنار داشتن طراحی برتر، از دو سیستم عامل اپل و مایکروسافت استفاده کند.

در بین سال های ۲۰۰۶ الی ۲۰۰۷ به راحتی می توان دید که جمعیت گسترده ای از افرادی که لپ تاپ ویندوزی داشتند، به سراغ مک بوک آمدند. چرا که با پرداخت مبلغی کمتر از ۱۵۰۰ دلار، می توانستند زیبایی اپل و کارایی مایکروسافت را یکجا تجربه کنند.

عرضه مک بوک، با رونمایی از کمپین «یک مک تهیه کن» (Get a Mac) همراه شد. برای چهار سال، تبلیغات «من یک پی سی هستم» و «من یک مک هستم» موجب فروش میلیون ها کامپیوتر مک شد.

در ژانویه ۲۰۰۷، اپل از آیفون پرده برداشت. محصولی که بعداً بی نهایت فراگیر شد و موجب شناخته شدن بیشتر کامپیوترهای مک توسط کاربران و علاقه آنها برای تهیه آنها شد. با این حال، استفاده از پردازنده های اینتل بود که باعث شد مک جان تازه ای بگیرد. پیش از این رویداد هم البته توسعه دهندگان مستقل برای مک نرم افزار تهیه می کردند ولی بعد از اینکه اپل به سراغ پردازنده های اینتل رفت، اپلیکیشن های تراز اول بسیار بهتری برای این پلتفرم از راه رسید.

اگرچه تعدادشان زیاد نیست، ولی حالا کار به جایی رسیده که برخی شرکت ها ابتدا اپلیکیشن خود را برای مک توسعه داده و سپس به سراغ نسخه ویندوزی اش می روند. Evernote، 1Password، Sketch و Pixelmator به عنوان چند نمونه، چنین کاری می کنند. از سوی دیگر، طلوع اپلیکیشن های تحت وب موجب شد تا تفاوت سیستم عامل ها در این زمینه به حداقل خود برسد.

پس از ۱۰ سال

۱۰ سل پیش اگر وارد یک شرکت، دانشگاه یا خانه می شدید، به احتمالاً زیاد کامپیوترهای شخصی ویندوزی را در برابر خود می دیدید. امروز ولی چنین نیست. کافیست به مکان های مدرن تری همچون دفاتر استارتاپ ها سری بزنید تا کامپیوترهای مک را نیز به همان میزان مشاهده کنید.

در آن سال ها، عرضه مک بوک ایر از سوی اپل باعث شد تا این دستگاه تبدیل شود به استانداردی طلایی برای همه لپ تاپ های مدرن. حال مک بوک جدید و ۱۲ اینچی این شرکت نیز تقریباً چنین تاثیری داشته است.

ویندوز البته هنوز هم بسیار بیشتر از مک می فروشد (حتی فروش کروم بوک ها هم از مک بیشتر است) اما کامپیوترهای شخصی اپل یک بار در انتهای دهه ۹۰ و یک بار در سال ۲۰۰۶، موفق شده اند تا بازگشتی رویایی را به ثبت برسانند. این در حالیست که کاربران آنها نیز تمایل به وفاداری نسبت به آنها پیدا کرده و تلاش می کنند با سایر محصولات این اکوسیستم هم آشنا شوند. آیفون و آیپد می خرند و حتی اپل واچ را مورد استفاده قرار می دهند.

(image)

اما هیچ یک از این اتفاقات بدون تغییر روش اپل و رفتنش به سوی معماری x86 اینتل رخ نمی داد. تصور کنید اگر این انتقال و دوران گذار به شکلی صحیح مدیریت نمی شد، چه اتفاقی برای اپل می افتاد.

زمانی که مایکروسافت ویندوز ۸ را عرضه کرد، تصمیم گرفت بخش هایی از سیستم عامل خود را تحت عنوان «ویندوز آر تی» توسعه دهد و آن را برای پردازنده های مبتنی بر ARM قابل استفاده نماید. نتیجه، یک شکست کامل بود.

مایکروسافت همچون اپل، یک لایه نرم افزاری و نهان مانند Rosetta را عرضه نکرد تا اپلیکیشن های نوشته شده برای معماری x86، به شکل خودکار در ویندوز آر تی با پردازنده های مبتنی بر ARM هماهنگی پیدا کنند. در عوض، از توسعه دهندگان خواست تا کدهایی بنویسند که بر روی هر دو سیستم عامل قابل اجرا باشند (مانند پلتفرم یکپارچه اپل). مشکل اینجا بود که خود مایکروسافت (و شرکای سخت افزاری اش) سرمایه گذاری بزرگی روی همین مسئله نداشت و در نتیجه، توسعه دهندگان نیز علاقه ای به تغییر اپلیکیشن هایی که قبلا نوشته بودند، نشان ندادند.

حالا مایکروسافت یک بار دیگر در حال تلاش است تا توسعه دهندگان را ترغیب به نوشتن اپلیکیشن های فراگیر برای ویندوز ۱۰ کند.

در کنار همه این موارد، برای چند سالی شایعه شده بود که اپل تصمیم دارد از پردازنده های مبتنی بر فناوری های ARM در پلتفرم کامپیوتری خود استفاده کند. معرفی و عرضه مک بوک ۱۲ اینچی که به پردازنده Core M مجهز شده بود، این شایعات را کنار زد. اما باید در نظر داشت که حالا iOS و macOS هسته مشابهی دارند و بسیاری از کدهایشان نیز یکسان است.

(image)

هجرت از معماری x86 به ARM، مشخصاً برای اپل ساده تر از تغییر پاورپی‌سی با x86 خواهد بود اما بعید به نظر می رسد که در آینده نزدیک، شاهد یک کامپیوتر مک با پردازنده مبتنی بر ARM باشیم. با این حال اگر اپل بخواهد یک روز به چنین سمت و سویی گام بردارد، تجربه کافی را جمع آوری نموده و بسیار ساده تر از بار قبل این کار را انجام خواهد داد.

The post appeared first on .

داستان یک مدیریت موفق؛ نگاهی بر دوران گذار از PowerPC به x86 در کامپیوترهای اپل