Tagجدال

معرفی بازی Black Blue؛ جدال رنگ ها

معرفی بازی Black Blue؛ جدال رنگ ها

به اعتقاد خیلی ها بازی های معمایی وقتی از ذات چالشی و منطقی خود فاصله گرفته و گاهی اوقات روی شانس تکیه کنند جذابیت واقعی شان را از دست می دهند. اشتباه هم نیست اما می دانید نکته مهم بعضی از این عناوین کجاست؟ هستند توسعه دهندگانی که با ترکیب درست «چالش» با «شانس» سعی می نمایند یک طعم دلنشین به بازیکن ها هدیه بدهند و چون ضمن استفاده از توانایی های ذهنی، به غریزه تان اعتماد می کنید بنابراین بعضا به آرامش می رسید.

تمام این داستان ها را گفتیم تا بگوییم Black Blue هم یکی از همین بازی ها است. ساخته Wonderkid Development بی شک یکی از گیج کننده ترین عناوین اسمارت فون ها بوده و حتی بخش آموزشی آن برای یادگیری مکانیزم های گیم پلی این عنوان کافی نیست. برای اثبات این قضیه هم کافیست فروشگاه گوگل پلی رفته و نظرات کاربران را بخوانید تا متوجه حرف های ما و البته نمرات نسبتا پایین Black Blue شوید.

اما همین که با المان ها اخت گرفتید متوجه می شوید Black Blue عنوانی متفاوت بوده و می تواند برای ساعاتی بعضی بازیکن ها را سرگرم کند. خوب بیایید از این حرف ها فاصله بگیریم و به مکانیزم های گیم پلی ساخته Wonderkid Development بپردازیم؛ Black Blue همانگونه که اسمش نشان می دهد داستان جدال بین رنگ آبی و مشکی را روایت می کند و وظیفه شما این است تا به رنگ آبی کمک کنید.

برای درک بهتر مکانیزم ها اسکرین شات ها را ببینید. در تمام مرحله ها نقطه هایی وجود داشته و با لمس یکی از آن ها خطوط به هم وصل می شوند. خوب حالا باید نقطه ای را انتخاب کنید که وقتی آن ها به یکدیگر می پیوندند، بیشتر خطوطی که به وجود می آیند آبی باشند. چون اگر رنگ مشکی بر شما غلبه نموده و این قضیه برعکس شود، بازی را باخته و باید از ابتدا دست به تجربه مرحله بزنید.

نکته مهم با ساخته استودیوی Wonderkid Development، حفظ سادگی گیم پلی در قسمت های موسیقی و گرافیک است که موجب گشته عنوانی یکدست را شاهد باشید. قطعه استفاده شده شاید طولانی نباشد و بعد از چند مرحله جذابیت ابتدایی خود را از دست بدهد ولی می تواند کارش را که ارائه یک تجربه شنیداری آرامش بخش است را تقریبا به درستی به سرانجام برساند.

حرف های خود را اینگونه به پایان می رسانیم که ساخته Wonderkid Development عنوانی همه پسند نیست. در بعضی مرحله ها به خصوص بخش های پایانی شانس بیش از حد خودنمایی کرده و این مسئله ممکن است برای خیلی ها خوشایند نباشد. اما اگر می توانید با آن کنار بیایید، پیشنهاد می کنیم Black Blue را از دست نداده و این عنوان کاملا متفاوت و البته ساده را تجربه کنید.

Black Blue
  • Black Blue
  • قیمت: ورژن اندروید رایگان
  • سازنده: Wonderkid Development
  • سیستم عامل: iOS و اندروید
  • حجم: 46 مگابایت
  • دانلود:

The post appeared first on .

معرفی بازی Black Blue؛ جدال رنگ ها

بررسی Deus Ex: Mankind Divided؛ جدال انسان با فناوری [به همراه بررسی ویدیویی]

بررسی Deus Ex: Mankind Divided؛ جدال انسان با فناوری [به همراه بررسی ویدیویی]

ساخت ادامه ای برای عناوین کلاسیک و بازگرداندن آن ها به روز های اوج، خصوصا در غیاب خالقین اصلی شان کاری است سخت و دشوار. اما استودیو Eidos Montreal با عرضه Deus Ex: Human Revolution ثابت کرد که می تواند به خوبی از پس این وظیفه خطیر برآید و نام فرنچایز دئوس اکس را بار دیگر بر سر زبان ها انداخت.

بعد 5 سال، مجددا نوبت این رسیده که بازیکنان در نقش آدام جنسن قرار بگیرند و بار دیگر در دنیای سایبرپانک دئوس اکس قدم بردارند. اما آیداس مونتریال تا چه حدی توانسته از ضعف های نسخه پیشین درس بگیرید و آن ها را بپوشاند و چه قدمی برای ارتقا سطح کیفی فرنچایز دئوس اکس برداشته؟

بررسی ویدیویی Deus Ex: Mankind Divided

منکایند دیوایدد ادامه داستان آدام جنسن را پس از دو سال، در ادامه فاجعه مرسوم به Aug Incident دنبال می کند. به دنبال فاجعه Aug Incident که باعث شد که مردمان آگمنتد یا تقویت یافته کنترل خود را از دست بدهند و دست به خشونت بزنند، اکنون دنیا به مردمان تقویت یافته به چشم دیگری می نگرد و این نگرش بستر اصلی داستان منکایند دیوایدد را تشکیل می دهد.

منکایند دیوایدد جهانی را به تصویر می کشد که مرمان تقویت شده به انزوا کشیده شده اند، حقوق شان مرتب پایمال می شود و با آن ها همچون جانی برخورد می شود.

در هیومن رولوشن، تکنولوژی دروازه ای بود به سوی انسانیتی بهتر و قدرتمند تر. این تکنولوژی مخالفین و موافقین خودش را داشت و که بر سر موضوع جنجال بر انگیز «انسان بودن» با یکدیگر جدال می کردند. اما در منکایند دیوایدد ورق کاملا برگشته. این بازی جهانی را به تصویر می کشد که مردمان تقویت شده به انزوا کشیده شده اند، حقوق شان مرتب پایمال می شود و با آن ها همچون جانیان و مجرمان برخورد می شود.

همچون هیومن رولوشن، مراحل منکایند دیوایدد هم در نقاط مختلفی از این کره خاکی سپری می شوند، اما با این حال شهر پراگ، پایتخت جمهوری چک تنها شهری است که بازیکن می تواند کاملا آزادانه آن را کاوش کند و به راز های پنهان نهفته در گوشه و کنارش پی ببرد. پراگ آینه تمام سختی های است که مردمان تقویت شده می کشند.

پراگ دائما به بازیکن یادآوری می کند که دنیا چقدر نسبت به مردمان بهبود یافته بدبین است. به عبارتی فضاسازی داستانی به بهترین نحو ممکن در بازی انجام شده و ایدئولوژی «بشریتی تقسیم شدهـ به بهترین شکل ممکن در رفتار مردم این شهر نفهته. جنسن مرتبا به دلیل تقویت یافته یودنش مورد لعن و نفرین مردم شهر قرار می گیرد، مردمی که گاهی حتی از وی می ترسند!

337000_20160906121219_1-w600

در حالی که فضاسازی های لازم فوق العاده کار شده اند و بستر کاملا برای روایت داستان مهیا است، داستان بازی آن طور که باید و شاید به خوبی روایت نمی شود. همانند تمامی نسخه های دئوس اکس، در منکایند دیوایدد هم دست های پشت پرده مایلند به هر شکلی که شده کنترل جهان را به دست خود بگیرند و مسائل سیاسی را به نفع خود به پیش ببرند. منکایند دیوایدد نام چندین و چند دستگاه حکومتی، شرکت خصوصی و نیرو امنیتی را به عنوان بازیکنان این بازی سیاسی مطرح می کند و انگشت اتهام خود را به سمت تمامی آن ها بلند می کند.

در طول بازی، بازیکن شناخت چندانی از این سازمان ها و موسسه ها بدست نمی آورد. نام یکی از آن ها مطرح می شود و برای مدتی تمرکز بازی بر رویش گذاشته می شود، اما پیش از این که بازیکن بتواند به یک نتیجه گیری نهایی در مورد نقش آن برسد، بازی سازمان دیگری را به عنوان مغز متفکر حوادث منکایند دیوایدد معرفی می کند. متاسفانه این موجب شده که بازیکن به راحتی رشته داستان بازی را از دست بدهد و دنبال کردن داستان برایش دشوار شود.

با این حال این عدم آشنایی با سازمان ها و شخصیت های درگیر، موجب شده که حس بی اعتمادی بازیکن نسبت به دنیای اطرافش برانگیخته شود. جنسن در طول بازی نقش جاسوسی دو جانبه را دارد، اما این که به کدام یک از دو طرف اعتماد کند، کاملا به تصمیمات خود بازیکن وابسطه است، تصمیماتی که به دلیل اطلاعات بسیار محدودی که بازی در اختیار بازیکن می گذارد، بیشتر بر اساس علاقه و غریزه هستند تا یک نتیجه گیری منطقی از داستان.

بزرگ ترین مشکل داستان بازی پایان آن است، جایی که بازی ناگهان به اتمام می رسد و بازیکنان را با سوال های بی جواب بی شمار تنها می گذارد.

اما بزرگ ترین مشکل داستان بازی پایان آن است، جایی که بازی ناگهان به اتمام می رسد و بازیکنان را با سوال های بی جواب بی شمار تنها می گذارد. در واقع پایان بازی به هیچ عنوان به یک نقطه انتها شبیه نیست، بلکه بیشتر به اعلان «ادامه دارد» سریال های دنباله دار شبیه می ماند. با توجه به شایعات منتشر شده مبنی بر تقسیم شدن منکایند دیوایدد به یک سه گانه مجزا، این پایان غیر منتظره و البته ناامید کننده آن قدر ها هم عجیب به نظر نمی رسد.

337000_20160906121115_1-w600

همان طور که گفتیم تنها شهری که بازیکن می تواند آزادانه آن را کاوش کند پراگ است، در حالی که در هیومن رولوشن بازیکن قادر بود به دیترویت و هنگشا سفر کند. شاید در نگاه اول کاهش تعداد محیط ها به مذاق اکثر بازیکنان خوش نیاید، اما پراگ به قدری با جزئیات و فوق العاده طراحی شده که بازیکن غرق آن می شود.

پراگ شهری است نسبتا بزرگ، فوق العاده پر جزئیات و زنده. بازیکن می تواند ساعت ها در این شهر قدم بزند و راز ها و مکان های پنهانش را کشف کند. کاوش در پراگ با پاداش های خوبی چه در بعد گیم پلی و چه در بعد داستان همراه است، اما مهم تر از همه، زیر و رو کردن این شهر حقیقتا لذت بخش است! منکایند دیوایدد هیچ گاه بازیکن را مجبور به گشت و گذار در شهر نمی کند، اما پراگ به قدری خوب کار شده که خودش کنجکاوی بازیکن را بر می انگیزد.

مراحل فرعی، بهترین سوغاتی های شهر پراگ برای بازیکنان هستند. تعداد آن ها زیاد نیست، اما تک تک شان فوق العاده اند.

مراحل فرعی، بهترین سوغاتی های شهر پراگ برای بازیکنان هستند. تعداد آن ها زیاد نیست، اما تک تک شان فوق العاده اند. هیچ کدام صرفا برای افزایش محتوا در بازی گنجانده نشده اند، بلکه هر کدام داستانی فوق العاده جذاب و درگیر کننده را روایت می کنند. به جرئت می توان گفت که داستان برخی از این مراحل فرعی در مقایسه با داستان اصلی بسیار بهتر کار شده اند، زیرا که این مراحل فرعی خود را محدود به ایدئولوژی های مطرح شده در دنیای دئوس اکس نمی کنند و به موضوعات دیگری می پردازند. برخی از این مراحل فرعی از داستان اصلی انشعاب می گیرند و در ادامه بر روی روند مراحل اصلی اثر گذارند. به محض این که به این مراحل برخورد کنید، تا پایان شان جذب شان خواهید شد.

شکی نیست که گیم پلی هیومن رولوشن برای سال 2011 فوق العاده بود و با گذشت 5 سال، هنوز هم با استاندارد های این صنعت به خوبی مطابقت دارد، بنابراین نیاز چندانی به تغییر در این بخش احساس نمی شود. گیم پلی منکایند دیوایدد هم فارغ از یک سری تغییرات جزئی، کاملا مشابه پدرش است.

2842401-deus1-w600

گیم پلی ترکیبی است از مخفی کاری، تیر اندازی و گشت و گذار. هر بازیکن می تواند به شیوه و روش دلخواهش به مقصد برسد و بازی هم کاملا دست وی را باز می گذارد. می توانید مخفیانه و با تکیه بر قابلیت های تان، از چشم حریفان تان مخفی بمانید، می توانید با کمی جستجو راهی برای دور زدن آن ها بیابید و یا با تفنگ و گلوله به استقبال شان بروید.

هر چند در نسخه قبلی هم همین مکانیزم ها وجود داشتند، اما با این حال هیومن رولوشن مخفی کاری را از سایر شیوه ها برتر می دانست و به بازیکنانی که از این طریق بازی را به پیش می بردند پاداش بیشتری می داد. حتی مهمات کم گاهی دست و بال بازیکنان را برای اکشن پیش بردن بازی می بست. با این حال در منکایند دیوایدد سعی شده که تا حد ممکن این مشکل عدم تعادل بین شیوه های مختلف مرتفع شود تا بازیکنان بتوانند به هر شکلی که دوست دارند از بازی لذت ببرند.

حتی هر یک از شیوه های مخفی کاری و اکشن هم به طرق مختلفی قابل بازی اند. برای مثال اگر مایلید منکایند دیوایدد را به صورت مخفیانه به پیش ببرید، می توانید با قابلیت های تان به آرامی خود را به پشت دشمنان تان برسانید و بیهوش شان کنید،  یا این که می توانید جنسن را به اسنایپری دور برد و با صدا خفه کن مجهز سازید و از فاصله دور و بدون این که دیده شوید کار تمامی دشمنان تان را بسازید.

به لطف متد های مختلفی که برای به اتمام رساندن هر مرحله تعبیه شده، منکایند دیوایدد ارزش تکرار بسیاری بالایی دارد.

به لطف متد های مختلفی که برای به اتمام رساندن هر مرحله تعبیه شده، منکایند دیوایدد ارزش تکرار بسیاری بالایی دارد. هر یک از این روش ها بسیار جذاب اند و بازیکن را ترغیب می کنند که برای یک بار هم که شده آن ها را بیازمایند.

از مشکلات نسخه پیشین، باس فایت ها بودند. در هیومن رولوشن چه بازی را به صورت مخفی کاری پیش می بردید و چه اکشن، چه تمامی دشمنان سر راه تان را قتل عام می کردید و چه آن ها را به خوابی سنگین فرو می بردید، در مقاطعی خاص مجبور می شدید که در نبردی تن به تن به مصاف باس ها بروید و آن ها را بکشید. شاید برای طرفداران اکشن این باس فایت ها جذاب بوده اند، اما  بازیکنانی که هیومن رولوشن را به شکل مخفی کاری به پیش می بردند، هیچ گاه از این نبرد ها به نیکی یاد نخواهند کرد.

دشمنان سر سختی در بازی هستند که می توانند مهارت های اکشن دوستان را به چالش بکشند.

در منکایند دیوایدد خبری از باس فایت نیست و  بازیکنان هیچ وقت مجبور به نبرد با دشمنان شان نمی شوند. اما این به این معنی نیست که بازیکنانی که بازی را به شکل اکشن دنبال می کنند با هیچ رویارویی جذاب و نفس گیری مواجه نخواهند شد. حذف باس فایت ها برای ایجاد تعادل بین شیوه های مختلف بازی کردن بوده و هنوز هم دشمنان سر سختی در بازی هستند که می توانند مهارت های اکشن دوستان را به چالش بکشند.

یکی از عجیب ترین مقاطع بازی، لحظات پایانی مرحله ابتدایی اش است، جایی که بازیکن باید در طوفانی شن از شخصی دفاع کند. مرحله مشابهی در هیومن رولوشن هم وجود داشت که اکثر طرفداران بازی به آن اعتراض داشتند، با این حال تیم سازنده در اقدامی عجیب، نسخه زجر آور تر همان مرحله را درست در ابتدای بازی قرار داده! شاید برای کهنه کاران دئوس اکس این مرحله مثل آب خوردن باشد، اما این مرحله آغازین می تواند به راحتی دیدی منفی را در ذهن بازیکنانی که چندان با این سری آشنا نیستند شکل دهد، اما خوشبختانه پس از آن دیگر به چنین مراحل عجیبی در بازی برنخواهید خورد.

از جمله المان های جدید بازی، کرفتینگ است که فوق العاده بدوی و ساده پیاده شده. به لطف این سیستم کرفتینگ می توانید مهمات و ماژول های مختلفی برای ارتقا سلاح های تان بسازید، اما ساخت تمامی این ها فقط و فقط نیاز به تعداد مشخصی از آیتمی به نام Crafting Part دارد. به عبارتی منبع لازم و کافی برای توسعه آیتم های مختلف تنها همین قطعات هستند، حال چه بخواهید تیر های انفجاری توسعه دهید و چه تولید ابزار هک قفل ها را در نظر داشته باشید!

قطعات کرفتینگ برای ارتقا سلاح ها هم به کار می رود و بازیکنانی که بازی را به شکل اکشن دنبال می کنند، باید به دنبال این قطعات باشند و به دلیل تعداد محدود این ها باید در ارتقا سلاح های شان دقت زیادی به خرج دهند. اما برای سایر شیوه های بازی، استفاده از این قطعات برای ارتقا سلاح ها به نوعی هدر دادن آن ها است.

dx-md-screenshot-2-w600

یکی از مهم ترین المان های نقش آفرینی بازی قابلیت های آدام اند. بنا به دلایل مشخص داستانی آدام در این نسخه اکثر قابلیت های پیشینش را از دست خواهد داد و باید مجددا آن ها را کسب کند. علاوه بر تمامی قابلیت های قبلی که با تغییراتی اندک به این نسخه بازگشته اند، تعدادی قابلیت جدید و البته بسیار قدرتمند، تحت نام قابلیت های آزمایشی نیز راه خود را به این نسخه باز کرده اند.

تفاوت قابلیت های آزمایشی با قابلیت های عادی این است که در صورت استفاده از آن ها، دمای سیستم های مکانینی آدام و درصد بی ثباتی وی بالاتر می رود و در نتیجه بازیکن مجبور می شود که برای ایجاد تعادل، برخی از قابلیت هایش را به صورت دائمی غیر فعال کند. در صورتی که بازیکن از غیر فعال کردن قابیلت هایش سر باز زند،  فشار و دمای زیاد، سیستم های مکانیکی آدام را با مشکلات و گلیچ های متعددی روبرو خواهند ساخت. در واقع از آن جهت که این قابلیت های جدید قدرتمند اند و می توانند بازی را نسبتا آسان تر کنند، این سیستم تعبیه شده تا بازیکنان تمامی آن ها را یک جا کسب نکنند.

این مکانیزم جدید، در ابتدا روش بسیار خوبی برای محدود کردن بازیکن به نظر می رسد و به بازی جنبه مدیریت قابلیت ها را می افزاید. قابلیت های مفید آدام را در نظر بگیرید و ببینید که فدا کردن برخی از آن ها برای استفاده از سیستم های آزمایشی تا چه حدی می تواند سخت باشد! تا حدود بی ثباتی 250 درصد، گلیچ هایی که بازی به آن ها اشاره می کند عملا مشکل خاصی برای بازیکن ایجاد نمی کنند و او را تنبیه نمی کنند. اما با رسیدن بی ثباتی آدام به 300 درصد و فراتر تازه مشکلات حاد خود را نمایان می کنند. کافی است که بی ثباتی مرز 400 درصد را رد کند تا بازی غیر قابل تحمل شود، در این صورت برخی از قابلیت های آدام به صورت کاملا خودکار از کار خواهند افتاد!

اما مشکل این است که اگر بخواهید تنها قابلیت های آزمایشی مربوط به شیوه بازی خود را بگیرید، بی ثباتی از 250 درصد فراتر نمی رود و در نتیجه مشکل حادی هم برای تان پیش نخواهد آمد. شاید بد ترین این مشکلات قطعی بسیار کوتاه مدت مینی مپ بازی و برخی گلیچ های محدود در رابط کاربری باشد. هر چند سیستم مدیریت قابلیت ها، بازیکنان را در صورت استفاده بی رویه از تقویت های جدید تنبیه می کند، اما آن قدر ها هم که باید سخت گیر نیست و در نتیجه این سیستم پس از مدتی برای بازیکن بی معنی می شود.

337000_20160906122027_1-w600

 

خرده ای که می توان به گرافیک هنری منکایند دیوایدد گرفت، حذف رنگ بندی زرد نسخه قبلی است.

گرافیک هنری بازی فوق العاده است و به خوبی  حس و حال فضای سایبرپانکی بازی را منتقل می کند. بافت شهر پراگ ترکیبی است از معماری کلاسیک اروپایی و معماری مدرن سبک سایبرپانک. اما خرده ای که می توان به گرافیک هنری منکایند دیوایدد گرفت، حذف رنگ بندی زرد نسخه قبلی است. تم زرد یکی از مشخصه های اصلی هیومن رولوشن بود. این قالب در نسخه اخیر حذف شده و متاسفانه فیلتر رنگی دیگری هم جایگزینش نشده، به همین دلیل منکایند دیوایدد فاقد قالبی است که به فضایش معنا ببخشد و آن را منحصر بفرد جلوه دهد. البته با این حال باز هم فضا بازی بسیار زیبا طراحی شده و خیره شدن به آن لذت بخش است.

طراحی تکنیکی شخصیت ها، خصوصا چهره های شان نسبت به نسخه قبلی پیشرفت قابل توجهی کرده، اما متاسفانه انیمیشن صورت و بدن شخصیت ها درست مانند نسخه قبل ضعیف و بعضا احمقانه است! نورپردازی و کیفیت بافت ها هرچند در سطح بهترین عناوین این نسل نیست، اما خوب و قابل قبول است.

متاسفانه مشکلات بسیاری هم دامن گیر تمامی نسخه های بازی است. برخی از کاربران کرش هایی را گزارش کرده اند که به طور کلی مانع پیشروی در داستان بازی می شوند. برخی از افکت های نسخه رایانه های شخصی بسیار سنگین اند و به طرز قابل توجهی از نرخ فریم بازی می کاهند. کاربران نسخه های کنسولی هم در برخی شرایط خصوصا در سطح شهر افت فریم های ناگهانی تجربه خواهند کرد، هر چند این افت فریم چندان آسیبی به تجربه بازی نخواهد رساند.

علاوه بر خط داستانی، منکایند دیوایدد مدی آرکید مانند به نام بریچ را هم شامل می شود. در بریج بازیکنان دیگر نگرانی ای بابت عواقب تصمیمات شان نخواهند داشت و می توانند هر شکل که شده ماموریت شان را به انجام برسانند. در حقیقت بریچ نوعی مد رقابتی است که بازیکنان باید بر سر به اتمام رساندن مراحل در کوتاه زمان ممکن با یکدیگر رقابت کنند.

متاسفانه بریچ دائما از بازیکنان می خواهد که با خرید بسته های تقویتی، عملکرد شان را بهبود ببخشند. این بسته ها که به شکل قابل توجهی می توانند به بازیکنان کمک کنند، عملا تعادل این مود را میان بازیکنان به هم زده اند. در واقع پس از اندکی سر و کله زدن با بریج، به این نتیجه خواهید رسید که این مود بیشتر برای کسب پول بیشتر توسعه یافته و به هیچ عنوان وقت گذاشتن را ندارد.

جمع بندی

بازی های سری دئوس اکس همواره عناوینی داستان محور، با تکیه بر گشت و گذار در محیط و آزادی عمل در گیم بوده اند. گرچه منکایندد دیوایدد از بعد داستانی نسبت به سایر اعضای خانواده اش ضعیف تر است، اما با ارائه محیطی بسیار غنی و با جزئیات و گیم پلی ای کامل، بازیکنان را غرق در خود می کند.

برای فهم داستان بازی باید به زبان انگلیسی مسلط باشید، اما اگر داستان برای شما اولویت پایینی دارد، می توانید از یک عنوان جهان باز و با گیم پلی بسیار خوب لذت ببرید. شاید اگر پیش تر عناوین این سری را تجربه نکرده اید، کمی این بازی برای تان عجیب و نا آشنا به نظر برسد، اما مطمئنا اگر به اندازه کافی به آن زمان بدهید و در دل تان جای خود را باز خواهد کرد.

منکایند دیوایدد ساختاری کاملا مشابه با هیومن روولوشن دارد، اغلب نکات مثبت پدرش را به ارث برده، در حالی که تلاش چندانی برای سرپوش گذاشتن بر روش اشتباهات وی از خود نشان نمی دهد. اما از آن جایی که هیومن رولوشن عنوانی عالی بوده و البته هنوز هم هست، منکایند دیوایدد هم از جمله عناوینی است که تجربه آن را به هر بازیکنی توصیه می کنیم.

The post appeared first on .

بررسی Deus Ex: Mankind Divided؛ جدال انسان با فناوری [به همراه بررسی ویدیویی]

ساخت ادامه ای برای عناوین کلاسیک و بازگرداندن آن ها به روز های اوج، خصوصا در غیاب خالقین اصلی شان کاری است سخت و دشوار. اما استودیو Eidos Montreal با عرضه Deus Ex: Human Revolution ثابت کرد که می تواند به خوبی از پس این وظیفه خطیر برآید و نام فرنچایز دئوس اکس را بار دیگر بر سر زبان ها انداخت.

بعد 5 سال، مجددا نوبت این رسیده که بازیکنان در نقش آدام جنسن قرار بگیرند و بار دیگر در دنیای سایبرپانک دئوس اکس قدم بردارند. اما آیداس مونتریال تا چه حدی توانسته از ضعف های نسخه پیشین درس بگیرید و آن ها را بپوشاند و چه قدمی برای ارتقا سطح کیفی فرنچایز دئوس اکس برداشته؟

بررسی ویدیویی Deus Ex: Mankind Divided

منکایند دیوایدد ادامه داستان آدام جنسن را پس از دو سال، در ادامه فاجعه مرسوم به Aug Incident دنبال می کند. به دنبال فاجعه Aug Incident که باعث شد که مردمان آگمنتد یا تقویت یافته کنترل خود را از دست بدهند و دست به خشونت بزنند، اکنون دنیا به مردمان تقویت یافته به چشم دیگری می نگرد و این نگرش بستر اصلی داستان منکایند دیوایدد را تشکیل می دهد.

منکایند دیوایدد جهانی را به تصویر می کشد که مرمان تقویت شده به انزوا کشیده شده اند، حقوق شان مرتب پایمال می شود و با آن ها همچون جانی برخورد می شود.

در هیومن رولوشن، تکنولوژی دروازه ای بود به سوی انسانیتی بهتر و قدرتمند تر. این تکنولوژی مخالفین و موافقین خودش را داشت و که بر سر موضوع جنجال بر انگیز «انسان بودن» با یکدیگر جدال می کردند. اما در منکایند دیوایدد ورق کاملا برگشته. این بازی جهانی را به تصویر می کشد که مردمان تقویت شده به انزوا کشیده شده اند، حقوق شان مرتب پایمال می شود و با آن ها همچون جانیان و مجرمان برخورد می شود.

همچون هیومن رولوشن، مراحل منکایند دیوایدد هم در نقاط مختلفی از این کره خاکی سپری می شوند، اما با این حال شهر پراگ، پایتخت جمهوری چک تنها شهری است که بازیکن می تواند کاملا آزادانه آن را کاوش کند و به راز های پنهان نهفته در گوشه و کنارش پی ببرد. پراگ آینه تمام سختی های است که مردمان تقویت شده می کشند.

پراگ دائما به بازیکن یادآوری می کند که دنیا چقدر نسبت به مردمان بهبود یافته بدبین است. به عبارتی فضاسازی داستانی به بهترین نحو ممکن در بازی انجام شده و ایدئولوژی «بشریتی تقسیم شدهـ به بهترین شکل ممکن در رفتار مردم این شهر نفهته. جنسن مرتبا به دلیل تقویت یافته یودنش مورد لعن و نفرین مردم شهر قرار می گیرد، مردمی که گاهی حتی از وی می ترسند!

(image)

در حالی که فضاسازی های لازم فوق العاده کار شده اند و بستر کاملا برای روایت داستان مهیا است، داستان بازی آن طور که باید و شاید به خوبی روایت نمی شود. همانند تمامی نسخه های دئوس اکس، در منکایند دیوایدد هم دست های پشت پرده مایلند به هر شکلی که شده کنترل جهان را به دست خود بگیرند و مسائل سیاسی را به نفع خود به پیش ببرند. منکایند دیوایدد نام چندین و چند دستگاه حکومتی، شرکت خصوصی و نیرو امنیتی را به عنوان بازیکنان این بازی سیاسی مطرح می کند و انگشت اتهام خود را به سمت تمامی آن ها بلند می کند.

در طول بازی، بازیکن شناخت چندانی از این سازمان ها و موسسه ها بدست نمی آورد. نام یکی از آن ها مطرح می شود و برای مدتی تمرکز بازی بر رویش گذاشته می شود، اما پیش از این که بازیکن بتواند به یک نتیجه گیری نهایی در مورد نقش آن برسد، بازی سازمان دیگری را به عنوان مغز متفکر حوادث منکایند دیوایدد معرفی می کند. متاسفانه این موجب شده که بازیکن به راحتی رشته داستان بازی را از دست بدهد و دنبال کردن داستان برایش دشوار شود.

با این حال این عدم آشنایی با سازمان ها و شخصیت های درگیر، موجب شده که حس بی اعتمادی بازیکن نسبت به دنیای اطرافش برانگیخته شود. جنسن در طول بازی نقش جاسوسی دو جانبه را دارد، اما این که به کدام یک از دو طرف اعتماد کند، کاملا به تصمیمات خود بازیکن وابسطه است، تصمیماتی که به دلیل اطلاعات بسیار محدودی که بازی در اختیار بازیکن می گذارد، بیشتر بر اساس علاقه و غریزه هستند تا یک نتیجه گیری منطقی از داستان.

بزرگ ترین مشکل داستان بازی پایان آن است، جایی که بازی ناگهان به اتمام می رسد و بازیکنان را با سوال های بی جواب بی شمار تنها می گذارد.

اما بزرگ ترین مشکل داستان بازی پایان آن است، جایی که بازی ناگهان به اتمام می رسد و بازیکنان را با سوال های بی جواب بی شمار تنها می گذارد. در واقع پایان بازی به هیچ عنوان به یک نقطه انتها شبیه نیست، بلکه بیشتر به اعلان «ادامه دارد» سریال های دنباله دار شبیه می ماند. با توجه به شایعات منتشر شده مبنی بر تقسیم شدن منکایند دیوایدد به یک سه گانه مجزا، این پایان غیر منتظره و البته ناامید کننده آن قدر ها هم عجیب به نظر نمی رسد.

(image)

همان طور که گفتیم تنها شهری که بازیکن می تواند آزادانه آن را کاوش کند پراگ است، در حالی که در هیومن رولوشن بازیکن قادر بود به دیترویت و هنگشا سفر کند. شاید در نگاه اول کاهش تعداد محیط ها به مذاق اکثر بازیکنان خوش نیاید، اما پراگ به قدری با جزئیات و فوق العاده طراحی شده که بازیکن غرق آن می شود.

پراگ شهری است نسبتا بزرگ، فوق العاده پر جزئیات و زنده. بازیکن می تواند ساعت ها در این شهر قدم بزند و راز ها و مکان های پنهانش را کشف کند. کاوش در پراگ با پاداش های خوبی چه در بعد گیم پلی و چه در بعد داستان همراه است، اما مهم تر از همه، زیر و رو کردن این شهر حقیقتا لذت بخش است! منکایند دیوایدد هیچ گاه بازیکن را مجبور به گشت و گذار در شهر نمی کند، اما پراگ به قدری خوب کار شده که خودش کنجکاوی بازیکن را بر می انگیزد.

مراحل فرعی، بهترین سوغاتی های شهر پراگ برای بازیکنان هستند. تعداد آن ها زیاد نیست، اما تک تک شان فوق العاده اند.

مراحل فرعی، بهترین سوغاتی های شهر پراگ برای بازیکنان هستند. تعداد آن ها زیاد نیست، اما تک تک شان فوق العاده اند. هیچ کدام صرفا برای افزایش محتوا در بازی گنجانده نشده اند، بلکه هر کدام داستانی فوق العاده جذاب و درگیر کننده را روایت می کنند. به جرئت می توان گفت که داستان برخی از این مراحل فرعی در مقایسه با داستان اصلی بسیار بهتر کار شده اند، زیرا که این مراحل فرعی خود را محدود به ایدئولوژی های مطرح شده در دنیای دئوس اکس نمی کنند و به موضوعات دیگری می پردازند. برخی از این مراحل فرعی از داستان اصلی انشعاب می گیرند و در ادامه بر روی روند مراحل اصلی اثر گذارند. به محض این که به این مراحل برخورد کنید، تا پایان شان جذب شان خواهید شد.

شکی نیست که گیم پلی هیومن رولوشن برای سال 2011 فوق العاده بود و با گذشت 5 سال، هنوز هم با استاندارد های این صنعت به خوبی مطابقت دارد، بنابراین نیاز چندانی به تغییر در این بخش احساس نمی شود. گیم پلی منکایند دیوایدد هم فارغ از یک سری تغییرات جزئی، کاملا مشابه پدرش است.

(image)

گیم پلی ترکیبی است از مخفی کاری، تیر اندازی و گشت و گذار. هر بازیکن می تواند به شیوه و روش دلخواهش به مقصد برسد و بازی هم کاملا دست وی را باز می گذارد. می توانید مخفیانه و با تکیه بر قابلیت های تان، از چشم حریفان تان مخفی بمانید، می توانید با کمی جستجو راهی برای دور زدن آن ها بیابید و یا با تفنگ و گلوله به استقبال شان بروید.

هر چند در نسخه قبلی هم همین مکانیزم ها وجود داشتند، اما با این حال هیومن رولوشن مخفی کاری را از سایر شیوه ها برتر می دانست و به بازیکنانی که از این طریق بازی را به پیش می بردند پاداش بیشتری می داد. حتی مهمات کم گاهی دست و بال بازیکنان را برای اکشن پیش بردن بازی می بست. با این حال در منکایند دیوایدد سعی شده که تا حد ممکن این مشکل عدم تعادل بین شیوه های مختلف مرتفع شود تا بازیکنان بتوانند به هر شکلی که دوست دارند از بازی لذت ببرند.

حتی هر یک از شیوه های مخفی کاری و اکشن هم به طرق مختلفی قابل بازی اند. برای مثال اگر مایلید منکایند دیوایدد را به صورت مخفیانه به پیش ببرید، می توانید با قابلیت های تان به آرامی خود را به پشت دشمنان تان برسانید و بیهوش شان کنید،  یا این که می توانید جنسن را به اسنایپری دور برد و با صدا خفه کن مجهز سازید و از فاصله دور و بدون این که دیده شوید کار تمامی دشمنان تان را بسازید.

به لطف متد های مختلفی که برای به اتمام رساندن هر مرحله تعبیه شده، منکایند دیوایدد ارزش تکرار بسیاری بالایی دارد.

به لطف متد های مختلفی که برای به اتمام رساندن هر مرحله تعبیه شده، منکایند دیوایدد ارزش تکرار بسیاری بالایی دارد. هر یک از این روش ها بسیار جذاب اند و بازیکن را ترغیب می کنند که برای یک بار هم که شده آن ها را بیازمایند.

از مشکلات نسخه پیشین، باس فایت ها بودند. در هیومن رولوشن چه بازی را به صورت مخفی کاری پیش می بردید و چه اکشن، چه تمامی دشمنان سر راه تان را قتل عام می کردید و چه آن ها را به خوابی سنگین فرو می بردید، در مقاطعی خاص مجبور می شدید که در نبردی تن به تن به مصاف باس ها بروید و آن ها را بکشید. شاید برای طرفداران اکشن این باس فایت ها جذاب بوده اند، اما  بازیکنانی که هیومن رولوشن را به شکل مخفی کاری به پیش می بردند، هیچ گاه از این نبرد ها به نیکی یاد نخواهند کرد.

دشمنان سر سختی در بازی هستند که می توانند مهارت های اکشن دوستان را به چالش بکشند.

در منکایند دیوایدد خبری از باس فایت نیست و  بازیکنان هیچ وقت مجبور به نبرد با دشمنان شان نمی شوند. اما این به این معنی نیست که بازیکنانی که بازی را به شکل اکشن دنبال می کنند با هیچ رویارویی جذاب و نفس گیری مواجه نخواهند شد. حذف باس فایت ها برای ایجاد تعادل بین شیوه های مختلف بازی کردن بوده و هنوز هم دشمنان سر سختی در بازی هستند که می توانند مهارت های اکشن دوستان را به چالش بکشند.

یکی از عجیب ترین مقاطع بازی، لحظات پایانی مرحله ابتدایی اش است، جایی که بازیکن باید در طوفانی شن از شخصی دفاع کند. مرحله مشابهی در هیومن رولوشن هم وجود داشت که اکثر طرفداران بازی به آن اعتراض داشتند، با این حال تیم سازنده در اقدامی عجیب، نسخه زجر آور تر همان مرحله را درست در ابتدای بازی قرار داده! شاید برای کهنه کاران دئوس اکس این مرحله مثل آب خوردن باشد، اما این مرحله آغازین می تواند به راحتی دیدی منفی را در ذهن بازیکنانی که چندان با این سری آشنا نیستند شکل دهد، اما خوشبختانه پس از آن دیگر به چنین مراحل عجیبی در بازی برنخواهید خورد.

از جمله المان های جدید بازی، کرفتینگ است که فوق العاده بدوی و ساده پیاده شده. به لطف این سیستم کرفتینگ می توانید مهمات و ماژول های مختلفی برای ارتقا سلاح های تان بسازید، اما ساخت تمامی این ها فقط و فقط نیاز به تعداد مشخصی از آیتمی به نام Crafting Part دارد. به عبارتی منبع لازم و کافی برای توسعه آیتم های مختلف تنها همین قطعات هستند، حال چه بخواهید تیر های انفجاری توسعه دهید و چه تولید ابزار هک قفل ها را در نظر داشته باشید!

قطعات کرفتینگ برای ارتقا سلاح ها هم به کار می رود و بازیکنانی که بازی را به شکل اکشن دنبال می کنند، باید به دنبال این قطعات باشند و به دلیل تعداد محدود این ها باید در ارتقا سلاح های شان دقت زیادی به خرج دهند. اما برای سایر شیوه های بازی، استفاده از این قطعات برای ارتقا سلاح ها به نوعی هدر دادن آن ها است.

(image)

یکی از مهم ترین المان های نقش آفرینی بازی قابلیت های آدام اند. بنا به دلایل مشخص داستانی آدام در این نسخه اکثر قابلیت های پیشینش را از دست خواهد داد و باید مجددا آن ها را کسب کند. علاوه بر تمامی قابلیت های قبلی که با تغییراتی اندک به این نسخه بازگشته اند، تعدادی قابلیت جدید و البته بسیار قدرتمند، تحت نام قابلیت های آزمایشی نیز راه خود را به این نسخه باز کرده اند.

تفاوت قابلیت های آزمایشی با قابلیت های عادی این است که در صورت استفاده از آن ها، دمای سیستم های مکانینی آدام و درصد بی ثباتی وی بالاتر می رود و در نتیجه بازیکن مجبور می شود که برای ایجاد تعادل، برخی از قابلیت هایش را به صورت دائمی غیر فعال کند. در صورتی که بازیکن از غیر فعال کردن قابیلت هایش سر باز زند،  فشار و دمای زیاد، سیستم های مکانیکی آدام را با مشکلات و گلیچ های متعددی روبرو خواهند ساخت. در واقع از آن جهت که این قابلیت های جدید قدرتمند اند و می توانند بازی را نسبتا آسان تر کنند، این سیستم تعبیه شده تا بازیکنان تمامی آن ها را یک جا کسب نکنند.

این مکانیزم جدید، در ابتدا روش بسیار خوبی برای محدود کردن بازیکن به نظر می رسد و به بازی جنبه مدیریت قابلیت ها را می افزاید. قابلیت های مفید آدام را در نظر بگیرید و ببینید که فدا کردن برخی از آن ها برای استفاده از سیستم های آزمایشی تا چه حدی می تواند سخت باشد! تا حدود بی ثباتی 250 درصد، گلیچ هایی که بازی به آن ها اشاره می کند عملا مشکل خاصی برای بازیکن ایجاد نمی کنند و او را تنبیه نمی کنند. اما با رسیدن بی ثباتی آدام به 300 درصد و فراتر تازه مشکلات حاد خود را نمایان می کنند. کافی است که بی ثباتی مرز 400 درصد را رد کند تا بازی غیر قابل تحمل شود، در این صورت برخی از قابلیت های آدام به صورت کاملا خودکار از کار خواهند افتاد!

اما مشکل این است که اگر بخواهید تنها قابلیت های آزمایشی مربوط به شیوه بازی خود را بگیرید، بی ثباتی از 250 درصد فراتر نمی رود و در نتیجه مشکل حادی هم برای تان پیش نخواهد آمد. شاید بد ترین این مشکلات قطعی بسیار کوتاه مدت مینی مپ بازی و برخی گلیچ های محدود در رابط کاربری باشد. هر چند سیستم مدیریت قابلیت ها، بازیکنان را در صورت استفاده بی رویه از تقویت های جدید تنبیه می کند، اما آن قدر ها هم که باید سخت گیر نیست و در نتیجه این سیستم پس از مدتی برای بازیکن بی معنی می شود.

(image)

 

خرده ای که می توان به گرافیک هنری منکایند دیوایدد گرفت، حذف رنگ بندی زرد نسخه قبلی است.

گرافیک هنری بازی فوق العاده است و به خوبی  حس و حال فضای سایبرپانکی بازی را منتقل می کند. بافت شهر پراگ ترکیبی است از معماری کلاسیک اروپایی و معماری مدرن سبک سایبرپانک. اما خرده ای که می توان به گرافیک هنری منکایند دیوایدد گرفت، حذف رنگ بندی زرد نسخه قبلی است. تم زرد یکی از مشخصه های اصلی هیومن رولوشن بود. این قالب در نسخه اخیر حذف شده و متاسفانه فیلتر رنگی دیگری هم جایگزینش نشده، به همین دلیل منکایند دیوایدد فاقد قالبی است که به فضایش معنا ببخشد و آن را منحصر بفرد جلوه دهد. البته با این حال باز هم فضا بازی بسیار زیبا طراحی شده و خیره شدن به آن لذت بخش است.

طراحی تکنیکی شخصیت ها، خصوصا چهره های شان نسبت به نسخه قبلی پیشرفت قابل توجهی کرده، اما متاسفانه انیمیشن صورت و بدن شخصیت ها درست مانند نسخه قبل ضعیف و بعضا احمقانه است! نورپردازی و کیفیت بافت ها هرچند در سطح بهترین عناوین این نسل نیست، اما خوب و قابل قبول است.

متاسفانه مشکلات بسیاری هم دامن گیر تمامی نسخه های بازی است. برخی از کاربران کرش هایی را گزارش کرده اند که به طور کلی مانع پیشروی در داستان بازی می شوند. برخی از افکت های نسخه رایانه های شخصی بسیار سنگین اند و به طرز قابل توجهی از نرخ فریم بازی می کاهند. کاربران نسخه های کنسولی هم در برخی شرایط خصوصا در سطح شهر افت فریم های ناگهانی تجربه خواهند کرد، هر چند این افت فریم چندان آسیبی به تجربه بازی نخواهد رساند.

علاوه بر خط داستانی، منکایند دیوایدد مدی آرکید مانند به نام بریچ را هم شامل می شود. در بریج بازیکنان دیگر نگرانی ای بابت عواقب تصمیمات شان نخواهند داشت و می توانند هر شکل که شده ماموریت شان را به انجام برسانند. در حقیقت بریچ نوعی مد رقابتی است که بازیکنان باید بر سر به اتمام رساندن مراحل در کوتاه زمان ممکن با یکدیگر رقابت کنند.

متاسفانه بریچ دائما از بازیکنان می خواهد که با خرید بسته های تقویتی، عملکرد شان را بهبود ببخشند. این بسته ها که به شکل قابل توجهی می توانند به بازیکنان کمک کنند، عملا تعادل این مود را میان بازیکنان به هم زده اند. در واقع پس از اندکی سر و کله زدن با بریج، به این نتیجه خواهید رسید که این مود بیشتر برای کسب پول بیشتر توسعه یافته و به هیچ عنوان وقت گذاشتن را ندارد.

جمع بندی

بازی های سری دئوس اکس همواره عناوینی داستان محور، با تکیه بر گشت و گذار در محیط و آزادی عمل در گیم بوده اند. گرچه منکایندد دیوایدد از بعد داستانی نسبت به سایر اعضای خانواده اش ضعیف تر است، اما با ارائه محیطی بسیار غنی و با جزئیات و گیم پلی ای کامل، بازیکنان را غرق در خود می کند.

برای فهم داستان بازی باید به زبان انگلیسی مسلط باشید، اما اگر داستان برای شما اولویت پایینی دارد، می توانید از یک عنوان جهان باز و با گیم پلی بسیار خوب لذت ببرید. شاید اگر پیش تر عناوین این سری را تجربه نکرده اید، کمی این بازی برای تان عجیب و نا آشنا به نظر برسد، اما مطمئنا اگر به اندازه کافی به آن زمان بدهید و در دل تان جای خود را باز خواهد کرد.

منکایند دیوایدد ساختاری کاملا مشابه با هیومن روولوشن دارد، اغلب نکات مثبت پدرش را به ارث برده، در حالی که تلاش چندانی برای سرپوش گذاشتن بر روش اشتباهات وی از خود نشان نمی دهد. اما از آن جایی که هیومن رولوشن عنوانی عالی بوده و البته هنوز هم هست، منکایند دیوایدد هم از جمله عناوینی است که تجربه آن را به هر بازیکنی توصیه می کنیم.

The post appeared first on .

بررسی Deus Ex: Mankind Divided؛ جدال انسان با فناوری [به همراه بررسی ویدیویی]