در تمجید از اوورواچ؛ شاهکاری که با شایستگی، بهترین بازی سال شد

در بازار فعلی و اشباع شده بازی های ویدیویی، دست زدن به ابداعات نو کاری است بسیار دشوار. بازی های شوتر به صورت خاص، دیگر به ندرت قادر به ارتقای استاندارد های پیشین هستند و کم پیش می آید یک عنوان بتواند علاوه بر پایبندی به اصول سبک خود، به هدف والای بازی های ویدیویی، یعنی سرگرم کنندگی محض دست یابد.

اما اشباع بازار و گیر افتادن در سیکل های تکراری یک بحث است و ظرفیت های واقعی صنعت بازی های ویدیویی بحثی دیگر. درست است که استانداردهای قبلی به آرامی شکل منسوخ به خود می گیرند و توسعه دهندگان به گونه ای با آنها برخورد می کنند که گویی امکان ارتقایشان وجود ندارد، اما این بدان معنا نیست که بازی سازان نمی توانند استانداردهای تازه ای را از نو بنا کنند.

کمپانی بلیزارد به عنوان یکی از سردمداران صنعت بازی های ویدیویی، همواره نقشی اساسی در جهت دهی به مسیر حرکت صنعت داشته و نمود این مسئله را می توان در تمام بازی های ساخته شده از سوی آنها دید. از وارکرفت و استارکرفت بگیرید تا دیابلو و هارت استون، همه و همه استانداردهای جدیدی را برای ژانرهای خود تعریف کردند که به کلاس درسی برای سایر توسعه دهندگان تبدیل شد.

و در آخرین بازی عرضه شده از سوی بلیزارد که اولین تجربه آن در تولید یک بازی اول شخص به شمار می رود هم این مسئله به اوج خود رسیده است؛ گویی  بلیزارد، برخلاف کمپانی دیگری که در سال 2008 با آن ادغام شد، از ساخت بازی های ضعیف عاجز بوده و دست روی هر سبکی می گذارد، شاهکاری به یاد ماندنی به دست مشتریان می رساند.

اوورواچ را می توان یکی از نخستین بازی های شوتر اول شخصی دانست که با نیم نگاهی به سبک MOBA ساخته شده است. البته اوورواچ را نمی توان دقیقاً پیرو این سبک تلقی کرد اما گیم پلی رقابتی و هیروهای متنوع بازی، قطعاً یادآور Dota یا League of Legends است.

اوورواچ نه مانند بازی های MOBA گیمر را درگیر فرآیند دشوار آشنایی با هیروها و چگونگی استفاده از آنها در میانه مبارزات می کند و نه مانند سایر بازی های شوتر اول شخص، گیمرها را در رقابتی ناعادلانه قرار می دهد.

از یک سو، تعداد هیروهای اوورواچ به مراتب از هیروهای بازی هایی مانند Dota کمتر است که سبب می شود آشنایی با آنها، در مدت زمان کوتاه تری صورت گیرد. از سوی دیگر نیز، هیچ آیتم اضافه ای وجود ندارد که بتواند جریان رقابت را به نفع تیم یا شخص خاصی تغییر دهد و همه چیز با سادگی هرچه تمام تر دنبال می شود.

ضمناً هر هیرو، سلاح ها و قابلیت های مشخصی دارد که هیچگاه تغییر نکرده یا لول آپ نمی شود. این بدان معناست که شما چه بازی را از روز نخست تهیه کرده باشید و چه یک سال بعد، همچنان وارد رقابتی عادلانه با سایر بازیکنان خواهید شد و نیازی نیست از سلاح ها و قابلیت های ارتقایافته آنان بترسید.

میکروترنسکشن ها یا خریدهای درون برنامه ای هم صرفاً برای تهیه پوسته های خاصی برای شخصیت ها و سایر آیتم های مشابه در نظر گرفته شده و به هیچ وجه باعث برتری در رقابت ها نمی شود. و علاوه بر همه این ها، با صرف 60 دلار برای خرید بازی، مطمئن خواهید بود تمام محتویات اضافه به صورت رایگان به دست تان می رسند.

پس اگر به صورت اجمالی به قضیه نگاه کنیم، اووراچ گیمر را عذاب نمی دهد، به شکلی غیرمنصفانه با او برخورد نمی کند، با عرضه بسته های الحاقی پولی، باعث ایجاد چند دستگی در جامعه گیمری خود نمی شود و البته، با رقابت هایی که هر یک تنها 10 دقیقه به طول می انجامند، تجربه ای به غایت درگیرکننده و مفرح فراهم می آورد.

چه بازی دیگری که طی 5 سال اخیر عرضه شده را می توانید نام ببرید که چنین ویژگی های منحصر به فردی داشته باشد؟

اگرچه ذات رقابتی اوورواچ، آن را به گزینه ای ایده آل برای گیمرهای حرفه ای تبدیل کرده اما این موضوع سبب نمی شود تا کژوال گیمرها هم از آن لذت نبرند. در واقع سهولت مکانیک های بازی و کوتاه بودن هر دست، سبب می شود تا در تمام اوقات خالی خود، به پای اوورواچ بنشینید و هر زمان که مجبور به بلند شدن از پای پی سی یا کنسول شدید، از احتمال بن شدن نگران نباشید.

پشتیبانی مداوم بلیزارد که بارها در عناوین مختلف این کمپانی به اثبات رسیده، یکی دیگر از مسائلی است که می تواند هر گیمری را به خرید اوورواچ ترغیب کند. در واقع همین چندی پیش، یک هیروی جدید و چند مد به بازی اضافه شد که تجربه ای کاملاً متفاوت نسبت به سابق با خود به ارمغان می آورند؛ آن هم در حالی که تنها اندکی بیش از 6 ماه از عرضه بازی می گذرد و مطمئناً این پشتیبانی رایگان حداقل تا دو سال آینده ادامه خواهد یافت.

حتی اگر صحبت درباره گیم پلی را کنار بگذاریم، اوورواچ در هر حیطه دیگری نیز یک عنوان شامل و کامل برشمرده می شود. اگرچه بازی از بخش تک نفره بی بهره بوده و صرفاً روی رقابت های آنلاین تمرکز کرده، اما تمام هیروها پس زمینه داستانی خاص خود را دارند که دنبال کردن آنها بسیار لذت بخش است.

درباره گرافیک هنری بازی هم حتی نیازی به صحبت نیست که چشم هر گیمری را به خود می دوزد. در دوره و زمانه ای که بسیاری از گیمرها، تنها المان مهم در بازی های ویدیویی را گرافیک واقع گرایانه آنها تلقی می کنند، بلیزارد با گرافیک هنری چشم نواز اوورواچ و البته بهینه سازی بی نظیر آن که اجرای بازی روی هر سیستمی را با بالاترین فریم ریت، ممکن می سازد خط بطلانی بزرگ بر این انتظارات نا به جا کشیده است.

یکبار دیگر به مقدمه مطلب بازگردیم. گفتیم که ارتقاناپذیری استانداردهای خاص، به معنای عدم امکان تولید استانداردهای جدید نیست و اوورواچ مثالی بارز بر این موضوع به شمار می رود.

ظرفیت های بازی های ویدیویی امروزه به قدری گسترده شده که می توان دو سبک محبوب (و به ظاهر کاملاً متفاوت) را با یکدیگر ادغام کرد و شاهکاری با استانداردهای تازه را به دست مشتریان رساند؛ مشتریانی که حالا بیش از هر زمان دیگر در عطش عنوانی که صرفاً برای خالی کردن جیب هایشان ساخته نباشد، به سر می برند.

اوورواچ تنها یک بازی خوب نیست؛ عنوانی است که به مخاطبان خود احترام می گذارد و کاری می کند تا از هر دلاری که برایش هزینه کرده اید رضایت داشته باشید. در صنعت فعلی، این مسئله بیش از هر چیز دیگری اهمیت یافته و دقیقاً به همین دلیل است که اوورواچ به شایستگی، استحقاق دریافت جایزه بهترین بازی سال را داشت. این جایزه اگر به اوورواچ نمی رسید، نگارنده مطلب نمی داند که چه بازی دیگری لایق دریافتش بود.

The post appeared first on .

در تمجید از اوورواچ؛ شاهکاری که با شایستگی، بهترین بازی سال شد