Tagبرمی‌خیزد قسمت

پادشاه جهنم برمی‌خیزد – نگاهی به داستان Diablo – قسمت پایانی

پادشاه جهنم برمی‌خیزد – نگاهی به داستان Diablo – قسمت پایانی

نگاهی به داستان Diablo – قسمت پایانی

در نقاط مختلف سرزمین Tristram و Khanduras موجودات تحت کنترل دیابلو ظهور کردند. آنها مردمان و هر چیز زنده‌ای که در سر راهشان قرار می‌گرفت نابود کرده و خانه‌ها را به آتش می‌کشیدند. در این حین نیز دیابلو در زندانش رفته رفته قوی‌تر می‌شد. او هر روز در زندانش انتظار می‌کشید تا بار دیگر با برداران شیطانی خود Baal و Mephisto دیدار کند. هدف نهایی دیابلو آزاد کردن برادرانش از زندان‌های Soulstone مشابه با زندان خودش بود. به نظر می‌رسید که در زمانی بسیار نزدیک، سه شیطان اصلی با یکدیگر دیدار کنند. آنها می‌توانستند با قدرت بلا منازع خود کل سرزمین‌های Sanctuary را به خاک و خون بکشند. اینجاست که قهرمان داستان ما وارد بازی می‌شود. گیمر در بازی Diablo باید از شکل‌گیری هدف‌های شوم دیابلو جلوگیری کند. در این قسمت گیمر باید با 16 مرحله دست و پنجه نرم کرده و در انتها نیز با دیابلو روبرو شود.

مشقت‌های یک قهرمان

قهرمان داستان باید با شیاطین زیادی در راه رسیدن با دیابلو مبارزه کرده و نقشه‌های شوم او را باطل کند. در انتهای بازی و بعد از مشقت‌های فراوان گیمر موفق می‌شود تا بدن شاهزاده جوان را به دست آورده و Soulstone مربوط به دیابلو را از پیشانی او در بیاورد. دیابلو شروع به ذوب شدن کرده و در نهایت بدن بی‌جان شاهزاده Albrecht نمایان می‌شود. در این قسمت قهرمان داستان تصمیم می‌گیرد تا Soulstone را در پیشانی خود فرو ببرد! قهرمان داستان قصد دارد تا از قدرت دیابلو برخوردار شود اما این کار پایان خوشی ندارد. برخلاف آن چیزی که همه فکر می‌کردند نسخه اول Diablo پایان چندان خوشی ندارد. قهرمان داستان با دست زدن به این عمل تبدیل به موجودی به نام Dark Wanderer شد که روح دیابلو در جسم آن بود.

سقوط یک قهرمان

در انتهای بازی نخست شاهد جملاتی عجیب هستیم که پایان بندی خوش همه بازی‌های معاصر را تحت تاثیر قرار داد. Diablo یکی از تاریک‌ترین پایان‌بندی‌های تاریخ بازی‌های ویدیویی را به گیمر ارائه می‌کند. این جملات بدین شکل در انتهای بازی مشاهده می‌شود. ” Soulstone  با آتشی جهنمی در چشمان او می‌خروشد به صورتی که چشمان او چیزی را نمی‌بیند. خون تازه‌ای در رگ او جاری می‌شود، در چشمان او. زمزمه‌هایی از مردمان لعنت شده هر لحظه در گوش‌های او طنین‌انداز می‌شود. تو کاری را کردی که می‌دانی باید انجام می‌شد. ذات دیابلو حالا اسیر شده است. تو دعا می‌کنی که آنقدر قوی باشی تا بتوانی روح این شیطان بزرگ را درون خودت نگه داری، آن را کنترل کنی. گرچه تو توانستی ماموریت خود را با موفقیت به پایان برسانی، هنوز می‌توانی حضور دیابلو را حس کنی. چنگال‌های آتشین او به روح تو خدشه وارد می‌کند. مبارزه برای به دست گرفتن کنترل، ذهن تو به سمت سرزمین‌های باستانی و اسرار‌آمیز شرق اشاره دارد. شاید در آنجا بعد از سرزمین‌های بایر Aranoch بتوانی پاسخی پیدا کنید. یا شاید حتی… رستگاری؟” ادامه داستان اصلی بازی در بازی بسیار موفق Diablo 2 دنبال می‌شود.

فرشته نجات

اگر از طرفداران پر و پا قرص سری Diablo باشید حتما با Deckard Cain آشناییت دارید. از او باید به عنوان فرشته نجات یاد کرد زیرا وقتی هیچکس نمی‌دانست که چه اتفاقای در حال رخ دادن است، او به کمک قهرمان بازی می‌آمد تا جلوی نیرو‌های شیطانی گرفته شود. او یکی از شخصیت‌هایی است که گیمر در طول بازی بار‌ها با او برخورد می‌کند. او در واقع در شهر Tristram حضور دارد و با فروش آیتم یا شناسایی آن به گیمر کمک می‌کند. همانطور که می‌دانید، فرقه Horadrim سه روح سه شیطان اصلی را درون Soulstoneهایی مخصوص زندانی کرده و در نقاطی دور از دسترس پنهان کرده‌اند. به نظر می‌رسد که فرقه Horadrim مدت‌هاست که دیگر فعالیتی ندارد و حتی هیچکس نیز ادعا نمی‌کند که عضوی از این فرقه است. در این اثر می‌فهمیم که Cain در واقع آخرین Horadrim باقی مانده است و قصد دارد تا با کمک گیمر و یا همان قهرمان داستان Lazarus و دیابلو را شکست دهد. Deckard Cain به زودی به نمادی از سری Diablo تبدیل شد و نقش مهمی در اتفاقات هر سه بازی منتشر شده از این سری بر عهده داشت. او با علم و دانش خود نسبت به موجودات جهنمی کمک زیادی به گیمرها می‌کند.

تاریخی که نوشته شد

همانطور که قبلا هم اشاره شد، سری Diablo باعث به وجود آمدن سبک خاصی از بازی که ترکیبی از المان‌های نقش‌آفرینی و اکشن بود. دوربین منحصر به فرد آن و همچنین روند مخصوص اشاره و کلیک این بازی به نوعی دل همه گیمر‌ها را به دست آورد. این بازی موفق به فروش 2.5 میلیون نسخه شد که برای یک بازی که 20 سال پیش عرضه شده رکوردی خاص به شمار می‌رود. Diablo توانست به موفقیتی باور نکردی بین گیمر‌ها و منتقدان دست پیدا کند. این بازی با کسب نمره‌های باور نکردنی توانست رکورد امتیاز 96 را در وب‌سایت Metacritic به دست آورد. موفقیت این بازی و در ادامه Diablo 2 و بسته الحاقیش باعث شد تا بسیاری از استودیو‌های دیگر بازی‌هایی مشابه با Diablo بسازند. در این فرآیند که شامل بازی‌های ناموفق بسیار زیادی بود آثاری درخور توجه نیز یافت می‌شود. بازی‌های Titan Quest، Sacred، Ragnarok Online، Path of Exile، Torchlight و Dungeon Siege با الهام گیری مستقیم از Diablo ساخته شدند و توانستند به موفقیت های نسبی دست پیدا کنند.

 

بلیزارد با اعتماد به بازی دیابلو توانست بازی خوبی را به گیمر‌ها اهدا کند. آنها تنها بعد از سه سال نسخه دوم بازی را با نام Diablo 2 به بازار عرضه کردند. بیست سال از عرضه نسخه اول Diablo می‌گذرد و حالا این بازی به یکی از بزرگترین آثار شناخته شده در کل تاریخ صنعت گیم و یکی از نماد‌های اصلی شرکت بلیزارد تبدیل شده است. شاید کمتر کسی فکر می‌کرد که این بازی با این استقبال روبرو شود اما همه می‌دانیم که بازی‌های خوش ساخت همراه با گیم‌پلی خوب همیشه قلب گیمرها را تسخیر کرده و در یادها باقی می مانند.

 

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

پادشاه جهنم برمی‌خیزد – نگاهی به داستان Diablo – قسمت پایانی

پادشاه جهنم برمی‌خیزد – نگاهی به داستان Diablo – قسمت اول

پادشاه جهنم برمی‌خیزد – نگاهی به داستان Diablo – قسمت اول

بیست سال پیش در سال 1997 سری بازی‌های محبوب پا عرصه دنیای بزرگ بازی گذاشت. اثری که توانست بسیار زود به یک بازی خارق‌العاده تبدیل شود. در آن بازه زمانی هنوز استودیوی به نام Blizzard North وجود داشت که به استعداد‌های نهفته شخصی به اسم Bill Roper اعتماد کرد. بیل روپر توانست بازی را خلق کند که به عنوان پدر بازی‌های اکشن/نقش‌آفرینی با دوربین ایزومتریک شناخته می‌شود. موفقیت این بازی به حدی بود که در طول 20 سال گذشته بازی‌های متعددی به تقلید از آن ساخته شدند اما حتی در غیبت بیش از یک دهه این بازی در بازار، هیچ کدام از این آثار نتوانستند جای خالی Diablo را برای گیمر‌ها پر کند. دنیای Diablo و داستان آن باعث شده است تا بلیزارد از این دنیای غنی استفاده کرده و هر بار داستانی زیبا‌تر نسبت به بازی قبلی ارائه دهد. اینبار به مناسبت تولد بیست سالگی بازی Diablo به شرح داستان اولین نسخه این بازی خواهیم پرداخت.

وقتی شیطان در زمین قدم می‌زد

داستان بازی Diablo در سرزمین Khanduras رخ می‌دهد. سرزمینی بزرگ که خود آن در دنیای Sanctuary قرار دارد. در این اثر گیمر به عنوان یک قهرمان در داستان نقشی را ایفا خواهد کرد. این قهرمان باید در نبرد با ارباب وحشت و عوامل شیطانی‌اش، شهر Tristram را نجات دهد. این نیروها در قسمت زیرین شهر Tristram قرار دارند. البته باید گفت که داستان Diablo بسیار پیچیده‌تر از چند خط قبلی است. داستان اصلی این سری در واقع جنگی بین نیرو‌های بهشت و جهنم است. شهر Tristram در این میان با هجوه‌ای از نیرو‌های شیطانی روبرو می‌شود. این نیروها همگی از قسمت زیرین کلیسای معروف این شهر به مردمان Tristram حمله ور می‌شوند. گیمر در اینجا کنترل شخصیت مورد نظر خود را در دست می‌گیرد و باید شهر را از شر نیرو‌های شیطانی نجات دهد. در بین این راه گیمر با دلیل اصلی این حملات یعنی Diablo آشنا می‌شود. گیمر در دانجن‌های موجود در زیر کلیسا پیشروی کرده و در نهایت با Diablo روبرو شده و باید او را شکست دهد. Diablo یک شیطان بسیار قوی است و از او با نام “ارباب وحشت” یاد می‌کنند. Diablo در واقع یکی از سه شیطان اصلی (Prime Evil) است. روح دیابلو در زندانی به اسم Soulstone ذخیره شده است. این Soulstone سالیان بسیار دور در دانجن‌های زیرین کلیسای شهر Tristram مدفون شده بود و کسی حتی فکرش را هم نمی‌کرد که دیابلو بار دیگر بتواند مردمان شهر را تحت تاثیر قرار دهد. دیابلو در نبردی که قرن‌ها پیش در مقابله با فرقه Horadrim داشت شکست خورد در نهایت روح او درون Soulstone ذخیره شد. در حالی که قرار بود زندان دیابلو ابدی باشد، او بدون خستگی تلاش کرد تا زندان خود را از درون فاسد کند. او در نهایت موفق شد تا بر نیروی زندان خود غلبه کند. دیابلو بعد از زندانی شدن توسط Horadrim بدن فیزیکی نداشت و برای پیدا کردن یک میزبان به کمک احتیاج داشت. او توانست با غلبه بر ذهن Archbishop Lazarus را تباه کرده و به یکی از خدمت‌گذاران خود تبدیل کند.

زمانی برای غلبه بر پادشاه

سرزمین Tristram توسط پادشاهی عادل به نام King Leoric اداره می‌شد. دیابلو در ابتدا سعی کرد تا King Leoric را تباه کند اما به خاطر ضعیف شدن اراده دیابلو و همچنین قوی بودن اراده King Leoric این کار شدنی نبود. دیابلو در میانه‌ امر تسخیر بدن پادشاه از کار خود پشیمان شد. قطع شدن این تسخیر بدون کامل شدن فرآیند آن باعث شد که King Leoric دیوانه شود! در این میان Lazarus خدمت‌کار وفادار دیابلو، جوان‌ترین پسر پادشاه با نام Prince Albrecht را می‌رباید. او شاهزاده جوان را به سمت دیابلو هدایت می‌کند تا در اتاق مخصوص به زندانی شدن دیابلو، Soulstone مربوط به این شیطان را در پیشانی این شاهزاده وارد کند! اینکار به دیابلو اجازه داد تا کنترل بدن شاهزاده را در دست بگیرد. حالا دیابلو توانسته بود تا فرم فیزیکی جدیدی پیدا کند اما هنوز نمی‌توانست از قدرت کامل خود استفاده کند. او از این فرصت استفاده کرد تا تعداد زیادی از خدمت‌گزاران خود را از جهنم برای حمله به شهر فرا بخواند. بدین ترتیب دانجن‌های زیرین کلیسای شهر Tristram به قلعه‌ای شیطانی تبدیل شد.

پادشاه دیوانه، سقوط Tristram

پادشاه سرزمین Tristram که دیگر کاملا عقل خود را از دست داده بود گم شدن پسرش Albrecht را تقصیر مردمان شهر می‌دانست. به همین خاطر نیز چند تن از مردمان شهر را نیز اعدام کرد. وقتی خدمت‌گذاران پادشاه دیوانه نیز قصد داشتند او را آرام کنند با چنان برخورد دیوانه‌واری از سمت پادشاه روبرو شدند که در نهایت باعث به قتل رسیدن King Leoric شد. کلمات آخری که از زبان Leoric جاری شد، یک نفرین وحشتناک بود. با این نفرین خدمت‌گذاران پادشاه تبدیل به موجوداتی عجیب کرد. در این میان خدمت‌گذار وفادار دیابلو یعنی Lazarus به ناگهان ظاهر شد و مردم را برای نجات جان شاهزاده به دانجن‌های زیر کلیسا فراخواند. البته که اینکار تله‌ای هوشمندانه از سمت دیابلو بود. مردم شهر خبر نداشتند که سرنوشت آنها به دست The Butcher یکی دیگر از خدمتگزاران دیابلو، رقم خواهد خورد. تعداد زیادی از مردم شهر توسط The Butcher و شیاطین تحت کنترل دیابلو کشته شدند. بعد از این اتفاق Lazarus از دیده‌ها پنهان شد و به طبقه‌های پایین‌تراز دانجن‌های کلیسای Tristram پناه برد.

 

ادامه دارد…

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

پادشاه جهنم برمی‌خیزد – نگاهی به داستان Diablo – قسمت اول