Tagبررسی Overwatch

بررسی تکنیکی شاهکار بلیزارد Overwatch

بررسی تکنیکی شاهکار بلیزارد Overwatch

در آخرین بررسی ما از نسخه بتای بازی Overwatch تغییرات تکنیکی جزئی در کنسول ها شاهد هستیم. در زمان بتا توانستیم بازی را با توجه به آنلاین بودن آن، یک محک واقعی بزنیم. خوشبختانه باید گفت، تجربه ما از بازی نهایی (نسخه ای که اکنون بازی می کنید) بسیار خوب است. بازی به خوبی پولیش شده است؛ بدون اینکه باگ جدیدی بوجود بیاید. این موضوع در تمامی سه پلتفرم بازی صادق می باشد. همچنین ما در زمان بتا، بازی را بر روی PC هم انجام دادیم. همانطور که انتظار می رود ورژن PC بازی سطح بالاتری داشت. می توان گفت تفاوت فاحشی میان کنسول ها و PC به آن صورت دیده نشد ولی قابلیت اجرای بازی با فریم-ریت و رزولوشن بالاتر بر روی PC مشاهده می شد. به طور طبیعی برای مقایسه بازی ها ما بر روی PC هم با کیفیت تصویر 1080p بازی را انجام دادیم. ولی اگر واقعا بخواهید شاهکار هنری بلیزارد را متوجه شوید بازی را باید بر روی کیفیت های 1440p و 4K انجام دهید. در ورژن کنسولی بازی، کیفیت بصری گاهی افت می کند تا از کاهش چشم گیر فریم-ریت بازی جلوگیری کند در حالکیه PC فریم-ریت ثابتی که شما انتخاب کنید را ارائه می دهد. این امر در PC با کمک post-process anti-aliasing و SMAA که بر روی بالاترین تنظیمات قرار می گیرند، اتفاق می افتد. در حالی که بر روی کنسول ها کیفیت بصری بازی مجبور است تا از حاصل ضرب stair-steps در sub-pixel بکاهد. به طور کلی بازی بر روی PC با کیفیت 1080p بسیار شبیه به ورژن کنسولی بازی است. هسته اصلی هنری بازی در هر سه پلتفرم یکسان است و شاهد اختلاف دراماتیکی نیستیم که بر روی کیفیت تجربه بازی تاثیرگذار باشد. اما همانطور که می دانید در بسیار از بازی های امروزی ورزن PC به کمک ویژگی های بیشتری که تعبیه شده است، می توان کیفیت بازی را بالاتر برد. تمامی گزینه های بخش گرافیک در این عنوان فعال هستند. از رندر کردن سایه ها گرفته تا anisotropic filtering.

Overwatch

رفلکشن محیط بر روی PC نیز توسعه یافت تر است، آبجکت ها و بازتاب نور در محیط باعث درخشندگی خاصی شده است. نورپردازی این چنینی بازی باعث شده است تا در بعضی محیط ها کیفیت بصری بازی افزایش یابد. به طور مثال در یکی از مپ ها، ویژگی bloom باعث شده است تا آسمان هرچه طبیعی تر باشد. مشخصا تاثیر depth of field بازی نیز به خوبی کار شده است و جزییات زیبایی را بر روی PC نسبت به کنسول ها مشاهده خواهید کرد. این ویژگی ها باعث می شود تا بازی بر روی PC از لحاظ هنری بسیار پولیش شده باشد و محیط فانتزی بازی Overwatch خود را بیشتر نشان دهد. اما همانطور که گفته شد جای نگرانی نیست و هسته اصلی هنری بازی در هر سه پلتفرم یکسان است. نورپردازی بازی به لطف ژاپنی ها و شرکت های پیشرفته در زمینه تصویر (شرکت های غربی) باعث شده است تا محیط بازی تِمی آرکید گونه پیدا کند. نورپردازی حتی در محیط های داخلی اثرگذار است. یکی از این تاثیرات را می توانید وقتی از محیط سربسته وارد محیط باز می شوید، احساس کنید.

تخریب پذیری عناصر محیط بازی هم یکی دیگر از نقاط قوت آن است که باعث خلق صحنه های جالبی می شود. اسباب بازی ها، کابینت ها و محیط به صورت واقع گرایانه ای به شلیک های شما واکنش نشان می دهند. این موضوع باعث می شود تا حس گیم پلی بازی به خوبی به بازیباز منتقل شود در نتیجه شور و هیجان بیشتری برای او ایجاد شود. هر دو کنسول ها از یک فریم بافر استفاده می کنند که باعث می شود کیفیت بصری بر روی 1080p باقی بماند. بیشتر اوقات تعداد پیکسل ها به صورت کاملا کنترل شده ای کاهش می یابد، خصوصا وقتی بازی تحت فشار است. اما گاهی کیفیت بازی از 1080 هم پایین تر آمده است که این کاهش بیشتر از چند ثانیه طول نخواهد کشید. این موضوع بیشتر بر روی ایکس باکس وان اتفاق می افتد. ولی خب چیزی نیست که بتواند به تجربه عالی شما از بازی ضربه بزند. از ابتدای بازی بیشتر اوقات شما همان کیفیت 1080p را شاهد خواهید بود.

Overwatch_-Beta_20160505013107_1

جالب است که ایکس باکس وان در زمان نمایش صفحه انتخاب کاراکتر شما و ابتدای ورود به بازی کیفیت 720p را نمایش می دهد که فورا به 1080p افزایش می یابد! در محیط های شلوغ بازی، ما شاهد افت فریم خاصی نیستم و خوشبختانه هر دو کنسول بدون اینکه از رزولوشن کم کنند، فریم-ریت خوبی را ارائه می دهند. باید گفت بازی از لحاظ هنری و رعایت اصول آن حرف ندارد. می توان گفت بازی Overwatch بیشتر شبیه به شوتری مثل Team Fortress 2 است تا یک بازی در سبک MOBA-esque. کنترل کاراکتر ها عالی است و گیم پلی بازی بر روی سرعت تاکید دارد. بازی لگ خاصی ندارد. بلیزارد قصد دارد تا فریم-ریت کنسول ها را به 60 برساند. وقتی با کاراکترهای سنگین بازی می کنید به وضوح این حس که شما سنگین تر هستید، منتقل می شود یا در مقابل آن کاراکتر هایی ک سرعت خوبی دارند! خوشبختانه هر دو کنسول برای مدت زمان مدیدی فریم-ریت 60 را به نمایش می گذارند. وقتی بازی تحت فشار است، v-sync به صورت خودکار کمک می کند تا شاهد تغییرات سریع در فریم-ریت و افت و خیز آن نباشیم. البته گاهی اوقات شاهد screen-tear (پارگی تصویر) هستیم. گیم پلی بازی بر روی PS4 گاها با مشکلاتی رو به رو می شود. فریم-ریت در زمان های کیل-کم کاهش می یابد. بر روی ایکس باکس وان هم چنین مشکلاتی وجود دارد.

overwatch-heroes-640x360

می توان گفت تنها چیزی که بین دو کنسول باعث برتری PS4 می شود، پولیش تر بودن این ورژن از بازی است. اما همانطور که انتظار می رفت ورژن PC بازی با کیفیت بصری و گیم پلی بهتری ظاهر شده است. اما هر سه پلتفرم تجربه ای ناب را ارائه می دهند و بلیزارد شما را نا امید نکرده است. باید گفت بر روی PC، وجود موس و کیبورد به افزایش کیفیت گیم پلی بازی کمک کرده است. اما برنده واقعی بلیزارد می باشد، زیرا سیاست های خاص و خوبی را در مورد این عنوان در نظر گرفته است که باعث رضایت گیمرها از این عنوان شده است.

محمد جلیلی
مقاله برگرفته از وب سایت Eurogamer

بررسی تکنیکی شاهکار بلیزارد Overwatch

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

بررسی تکنیکی شاهکار بلیزارد Overwatch

در آخرین بررسی ما از نسخه بتای بازی Overwatch تغییرات تکنیکی جزئی در کنسول ها شاهد هستیم. در زمان بتا توانستیم بازی را با توجه به آنلاین بودن آن، یک محک واقعی بزنیم. خوشبختانه باید گفت، تجربه ما از بازی نهایی (نسخه ای که اکنون بازی می کنید) بسیار خوب است. بازی به خوبی پولیش شده است؛ بدون اینکه باگ جدیدی بوجود بیاید. این موضوع در تمامی سه پلتفرم بازی صادق می باشد. همچنین ما در زمان بتا، بازی را بر روی PC هم انجام دادیم. همانطور که انتظار می رود ورژن PC بازی سطح بالاتری داشت. می توان گفت تفاوت فاحشی میان کنسول ها و PC به آن صورت دیده نشد ولی قابلیت اجرای بازی با فریم-ریت و رزولوشن بالاتر بر روی PC مشاهده می شد. به طور طبیعی برای مقایسه بازی ها ما بر روی PC هم با کیفیت تصویر 1080p بازی را انجام دادیم. ولی اگر واقعا بخواهید شاهکار هنری بلیزارد را متوجه شوید بازی را باید بر روی کیفیت های 1440p و 4K انجام دهید. در ورژن کنسولی بازی، کیفیت بصری گاهی افت می کند تا از کاهش چشم گیر فریم-ریت بازی جلوگیری کند در حالکیه PC فریم-ریت ثابتی که شما انتخاب کنید را ارائه می دهد. این امر در PC با کمک post-process anti-aliasing و SMAA که بر روی بالاترین تنظیمات قرار می گیرند، اتفاق می افتد. در حالی که بر روی کنسول ها کیفیت بصری بازی مجبور است تا از حاصل ضرب stair-steps در sub-pixel بکاهد. به طور کلی بازی بر روی PC با کیفیت 1080p بسیار شبیه به ورژن کنسولی بازی است. هسته اصلی هنری بازی در هر سه پلتفرم یکسان است و شاهد اختلاف دراماتیکی نیستیم که بر روی کیفیت تجربه بازی تاثیرگذار باشد. اما همانطور که می دانید در بسیار از بازی های امروزی ورزن PC به کمک ویژگی های بیشتری که تعبیه شده است، می توان کیفیت بازی را بالاتر برد. تمامی گزینه های بخش گرافیک در این عنوان فعال هستند. از رندر کردن سایه ها گرفته تا anisotropic filtering.

(image)

رفلکشن محیط بر روی PC نیز توسعه یافت تر است، آبجکت ها و بازتاب نور در محیط باعث درخشندگی خاصی شده است. نورپردازی این چنینی بازی باعث شده است تا در بعضی محیط ها کیفیت بصری بازی افزایش یابد. به طور مثال در یکی از مپ ها، ویژگی bloom باعث شده است تا آسمان هرچه طبیعی تر باشد. مشخصا تاثیر depth of field بازی نیز به خوبی کار شده است و جزییات زیبایی را بر روی PC نسبت به کنسول ها مشاهده خواهید کرد. این ویژگی ها باعث می شود تا بازی بر روی PC از لحاظ هنری بسیار پولیش شده باشد و محیط فانتزی بازی Overwatch خود را بیشتر نشان دهد. اما همانطور که گفته شد جای نگرانی نیست و هسته اصلی هنری بازی در هر سه پلتفرم یکسان است. نورپردازی بازی به لطف ژاپنی ها و شرکت های پیشرفته در زمینه تصویر (شرکت های غربی) باعث شده است تا محیط بازی تِمی آرکید گونه پیدا کند. نورپردازی حتی در محیط های داخلی اثرگذار است. یکی از این تاثیرات را می توانید وقتی از محیط سربسته وارد محیط باز می شوید، احساس کنید.

تخریب پذیری عناصر محیط بازی هم یکی دیگر از نقاط قوت آن است که باعث خلق صحنه های جالبی می شود. اسباب بازی ها، کابینت ها و محیط به صورت واقع گرایانه ای به شلیک های شما واکنش نشان می دهند. این موضوع باعث می شود تا حس گیم پلی بازی به خوبی به بازیباز منتقل شود در نتیجه شور و هیجان بیشتری برای او ایجاد شود. هر دو کنسول ها از یک فریم بافر استفاده می کنند که باعث می شود کیفیت بصری بر روی 1080p باقی بماند. بیشتر اوقات تعداد پیکسل ها به صورت کاملا کنترل شده ای کاهش می یابد، خصوصا وقتی بازی تحت فشار است. اما گاهی کیفیت بازی از 1080 هم پایین تر آمده است که این کاهش بیشتر از چند ثانیه طول نخواهد کشید. این موضوع بیشتر بر روی ایکس باکس وان اتفاق می افتد. ولی خب چیزی نیست که بتواند به تجربه عالی شما از بازی ضربه بزند. از ابتدای بازی بیشتر اوقات شما همان کیفیت 1080p را شاهد خواهید بود.

(image)

جالب است که ایکس باکس وان در زمان نمایش صفحه انتخاب کاراکتر شما و ابتدای ورود به بازی کیفیت 720p را نمایش می دهد که فورا به 1080p افزایش می یابد! در محیط های شلوغ بازی، ما شاهد افت فریم خاصی نیستم و خوشبختانه هر دو کنسول بدون اینکه از رزولوشن کم کنند، فریم-ریت خوبی را ارائه می دهند. باید گفت بازی از لحاظ هنری و رعایت اصول آن حرف ندارد. می توان گفت بازی Overwatch بیشتر شبیه به شوتری مثل Team Fortress 2 است تا یک بازی در سبک MOBA-esque. کنترل کاراکتر ها عالی است و گیم پلی بازی بر روی سرعت تاکید دارد. بازی لگ خاصی ندارد. بلیزارد قصد دارد تا فریم-ریت کنسول ها را به 60 برساند. وقتی با کاراکترهای سنگین بازی می کنید به وضوح این حس که شما سنگین تر هستید، منتقل می شود یا در مقابل آن کاراکتر هایی ک سرعت خوبی دارند! خوشبختانه هر دو کنسول برای مدت زمان مدیدی فریم-ریت 60 را به نمایش می گذارند. وقتی بازی تحت فشار است، v-sync به صورت خودکار کمک می کند تا شاهد تغییرات سریع در فریم-ریت و افت و خیز آن نباشیم. البته گاهی اوقات شاهد screen-tear (پارگی تصویر) هستیم. گیم پلی بازی بر روی PS4 گاها با مشکلاتی رو به رو می شود. فریم-ریت در زمان های کیل-کم کاهش می یابد. بر روی ایکس باکس وان هم چنین مشکلاتی وجود دارد.

(image)

می توان گفت تنها چیزی که بین دو کنسول باعث برتری PS4 می شود، پولیش تر بودن این ورژن از بازی است. اما همانطور که انتظار می رفت ورژن PC بازی با کیفیت بصری و گیم پلی بهتری ظاهر شده است. اما هر سه پلتفرم تجربه ای ناب را ارائه می دهند و بلیزارد شما را نا امید نکرده است. باید گفت بر روی PC، وجود موس و کیبورد به افزایش کیفیت گیم پلی بازی کمک کرده است. اما برنده واقعی بلیزارد می باشد، زیرا سیاست های خاص و خوبی را در مورد این عنوان در نظر گرفته است که باعث رضایت گیمرها از این عنوان شده است.

محمد جلیلی
مقاله برگرفته از وب سایت Eurogamer

بررسی تکنیکی شاهکار بلیزارد Overwatch

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

بررسی تکنیکی شاهکار بلیزارد Overwatch

نقد و بررسی Overwatch

نقد و بررسی Overwatch

نقد و بررسی Overwatch

“به قلم سینا ربیعی”

در حالی که تنها 30 ثانیه تا پایان بازی باقی مانده است تیم شما باید در همین مدت زمان کوتاه مقر دشمن را تصرف کند، تقریبا دستیابی به این هدف غیرممکن است اما ….! در ابتدا یکی از هم تیمی های شما با کمان از فاصله 30 متری یکی از قهرمانان حریف را هدشات می کند، در گام دوم یکی دیگر یاران شما در ازای زدن به دل حریف و احتمالا مرگ، یک دیوار محافظتی را برای اصابت نکردن گلوله به شما ایجاد می کند تا تیم شما بتواند با خیال آسوده تری جلو برود و به مقر نزدیک شود. قهرمان دیگر تیم شما براساس قدرت سرعتی بالای خود به دل حریف زده و نظم آنها را بر هم می زند و هم اینک نوبت شما است که گام آخر را انجام دهید و با زدن قدرت انحصاری شخصیت خود، دشمنان را به کام مرگ بکشانید، موفق می شوید دو نفر را از پیش روی بردارید اما از میزان سلامتی شما تنها یک 20 درصد باقی مانده است و نفر آخر از دشمنان رو به روی شما قرار دارد و تنها یک گلوله با مرگ فاصله دارید! اما باز هم شما غافلگیر می شوید و هم تیمی شما از پشت با توانایی انحصاری خود میزان سلامتی شما را ارتقا داده و موفق می شوید نفر آخر را نیز از پیش روی بردارید. وقتی به عقربه ساعت نگاه می کنید کماکان 10 ثانیه باقیست! و در این 10 ثانیه مقر دشمن را تصرف کرده و بازی را در تنها نیم دقیقه از شکست مطلق به پیروزی تبدیل می کنید!

این خلاصه ای از طراحی عمیق و تنوع بالا عناصر گیم پلی عنوان جدید بلیزارد یعنی Overwatch است! نوشتن در مورد “اُوِرواچ” حقیقتا کار سختیست و یا بهتر است بگویم توصیف زیباییِ سادگیِ اورواچ کار بسیار پیچیده ای است! شرکت بلیزارد سال ها پیش با عرضه عنوان “وارکرفت 3” علاوه بر یک تجربه عمیق و فوق العاده نقش آفرینی-استراتژیک، نشان داد که چگونه می تواند اثری قهرمان محور که در آن ویژگی های هر قهرمان با وجود کار تیمی و استراتژی، تا چه اندازه در نتیجه تاثیر گذار می تواند باشد را خلق کند. حال این شرکت در سال 2016 به سراغ عنوانی نظیر اورواچ رفته است که شاید از لحاظ ساختار و سبک تفاوت های فراوانی با وارکرفت 3 داشته باشد، اما کاملا می توان احساس کرد تم کلی بازی تحت تاثیر قرار گرفته از خاکسترهای وارکرفت 3 است و شخصیت ها نقش کلیدی و اساسی را در بازی ایفا می کنند. بلیزارد با اورواچ  حال به سمت ارائه یک بازی شوتر رفته است اما با این وجود به هیچ عنوان شما نباید تصور کنید که بازی خالی از ریشه و عمق سبک نقش آفرینیست و تک تک شخصیت ها و ویژگی های آنها چنان عمیق طراحی شده اند که بازی را کاملا فراتر از یک اثر شوتر قرار می دهد.

“محیط های دکوراتیو و خارج از گیم پلی بازی نیز طراحی چشم نوازی دارد!”

اُورواچ یک بازی تماما آنلاین است، بستر داستانی متمرکزی ندارد و پایه های بازی بر مبنا شخصیت ها و قهرمانان شکل گرفته است. زمانی که یک بازی پایه های خود را به جای یک خط داستانی، بر روی تنها شخصیت ها قرار می دهد و بازی نیز یک اثر آنلاین محور است، باید شاهد شخصیت های متنوع، قوی و در کنار هم معناداری باشیم و این گام مهم و بسیار سخت را اُورواچ به بهترین شکل پشت سر گذاشته است. مثلا Hanzo یک شخصیت شرقی با سبکی ژاپنی بر مبنای تیر و کمان است، از آنسو شخصیتی نظیر Bastion را نیز داریم که همراه با یک اسلحه ماشینی-رگباری به جنگ می رود! Junkrat یک شخصیت جوکرمانند با توانایی های عجیب و غریب و غیرقابل توصیف است، Winston یک میمون دیوانه با دیالوگ های طنزگونه و توانایی های خنده دار و فان است و Mccree یک شخصیت برآمده از غرب وحشی و دنیای وسترن است که با هفت تیر خود به مصاف دشمن می رود!

همانطور که مشاهده می کنید هم در کلمات هم در تجربه، شاهد شخصیت هایی کاملا متفاوت از هم و گاها با دو سبک و جهان کاملا جدا هستیم اما در اینجا بلیزارد توانایی شگرف خود را به رخ می کشد و چیزی که باورش سخت است را با این قهرمانان به بازی هدیه می کند: “تعادل”

بازی بر مبنا رقابت 6 در مقابل 6 شکل گرفته و رقابت در چهار حالت بازی جریان دارد. Escort، Assault، Hybrid و Control چهار حالت بازی هستند که طراحی کلی آنها بر مبنا دفاع از یک مقر/حمله به یک مقر است. حال این فرمول می تواند در یک مقر ثابت باشد، می تواند در یک مقر متحرک باشد و یا حتی می تواند در یک مقر خنثی باشد و هر تیمی بیشتر در آن مقر حضور داشته باشد پیروز می شود. ()

“نقشه های بازی در کشورهای مختلف جهان قرار دارد و در هر نقشه ما رگه هایی از تاریخ و فرهنگ آن کشور را در طراحی محیطی مشاهده می کنیم”

طراحی حالت های بازی ساده و در عین حال کارآمد هستند. در ابتدا شاید احساس سردرگمی کنید اما بتدریج زمانی که قهرمان ایده آل خود را شناسایی کرده و جهان بازی را نیز شناخته اید، متوجه می شوید اورواچ اتفاقا بازی بسیار ساده ای است و تمام عناصر عمیق بازی به شکل ساده و کارآمدی ارائه شده اند اما نکته مهم این است که گذراندن مسیر یادگیری باید با هوشیاری و صبر طی شود. انتخاب قهرمان در بازی بسیار مهم است و توصیه می کنم تمام 21 قهرمان بازی را تجربه کنید تا هم به قهرمان موردنظر خود دست یابید و هم با خصوصیات سایر قهرمانان آشنا شوید زیرا حریفان شما نیز از همین قهرمانان استفاده می کنند و آشنایی با خصوصیات انها برای غلبه بر آنها لازم است!

در مورد شخصیت ها بهتر است بحث تعادل را باز کنیم. زمانی که در بازی قهرمانی را دارید که با کمان می جنگد و در سوی دیگر قهرمانی که با مسلسل یا ماشین گان مبارزه می کند و یا قهرمانانی که با جادو دشمنان خود را از پای در می آورند، دشوار ترین کار ممکن ایجاد تعادل بین عناصر گیم پلی است اما زمانی که پای بلیزارد وسط باشد چنین هدف دشوار و شاید غیرممکنی دست یافتنی می شود! ارائه تعادل در بازی های این سبک شامل دو بخش می شود.

“پس از هر بازی تیم برنده یک عکس یادگاری را می گیرد!”

بخش اول ارائه تعادل بین توانایی و قدرت شخصیت ها برای نبرد با یکدیگر است. این مورد شامل یک بحث ساده در بازی های چندنفره رقابتی است، در بازی نباید هیچکدام از شخصیت ها به میزان زیادی قدرت بالاتر یا پایین تری از دیگری داشته باشند. شاید در ابتدا تجربه اورواچ مثلا احساس کنید قهرمانی مثل Bastion که خیلی شیک اسلحه ماشینی خود را نصب می کند و با حالت کمپ دشمنان را به رگبار می بندند این تعادل را بر هم زده است اما زمانی که بیشتر بازی را تجربه کرده و گرم و سرد اورواچ را می چشید متوجه می شوید به واقع همه چیز در کنار هم قرار دارد. هیچکدام از شخصیت ها نسبت به دیگری برتری ندارند بلکه این شما هستید که براساس توانایی و استعداد خود باید از یک شخصیت استفاده کنید. اما یک چیزی را قول می دهم، فرقی ندارد سلیقه شما چه باشد، فرقی ندارد شما چه سبک بازی را دوست دارید! بدون شک یکی از قهرمانان بازی برای شما ساخته شده است! اما باید گشت و تجربه کرد و پیدا کرد!

بخش دوم ارائه تعادل در بازی ها، تعادل تیمی است. اصولا در بازی هایی که ادعای تیم محور بودن دارند، شخصیت ها باید از ویژگی های برخوردار باشند که در کنار هم یک تیم منسجم را تشکیل دهد و بازی صرفا متکی به یک تیپ از شخصیت نباشد. در این بخش نیز بلیزارد کلاس درس به راه انداخته است و به شکل مسحورکننده ای تعادل تیمی در بازی حاکم شده است! اگر تیم شما صرفا به دنبال انتخاب شخصیت از یک تیپ و کلاس خاص باشد شک نکنید در بازی شکست می خورید، برای پیروزی نیازمند این هستید که از کلاس های مختلف در تیم خود نفر داشته باشید تا ویژگی های انحصاری آنها در کنار هم یک تیم مستحکم را ایجاد کند.

“لذت هدشات کردن با تیر و کمان Hanzo را نباید از دست دهید!”

بگذارید یک نکته جالب را بگویم تا متوجه شوید تا چه اندازه سازنده دید مثبت و جالبی به مقوله کار گروهی بازی خود داشته است. در اورواچ خبری از جداول عملکرد نفرات بازی و ضریب K/D (کشتن و مرگ) نیست! شما تنها می توانید عملکرد قهرمان خود را در بازی مشاهده کنید! و البته در بازی شما به مانند آثار دیگر چیزی به اسم کیل گرفتن به معنا خاص ندارید بلکه براساس نقشی که در کشتن یک نفر داشته اید به شما امتیاز داده می شود. مثلا اگر یکی از دشمنان شما تنها 10درصد سلامتی داشته باشد به هنگام کشتن، همان به ازای همان 10 درصد به شما امتیاز داده می شود نه به اندازه یک کشتن کامل!

این موضوع نشان می دهد اورواچ به معنای نبرد تکنفره نیست، به معنای رقابت درون گروهی نیست، در اورواچ اصلا کشتن در اولویت نیست، اورواچ در مورد پیروزی است و لازمه پیروی تعامل و همکاری، حتی اگر این همکاری منجر به کشتن هیچکدام از دشمنان توسط شما نشود!

برای این موضوع بگذارید مثالی بزنم. یکی از کلاس های بازی، Supporters یا پشتیبان نام دارد که 4 قهرمان در زیرمجموعه خود دارد. در این کلاس ها عملا توانایی کشتن شما کمتر از نصف می شود و صرفا باید نقش پشتیبان کننده هم تیمی های خود را داشته باشید. مثلا تیم شما در حال حمله است، شما باید سلامتی بازیکنانی که تیر خورده اند را افزایش دهید زیرا در اورواچ سیستم بازیابی سلامتی اتوماتیک وجود ندارد و بازیکنان باید خود به سمت مناطقی بروند که در آن کپسول های سلامتی قرار دارد. اما اگر در تیم شما یکی از قهرمانان پشتیبان کننده وجود داشته باشد دیگر نیازی به طی کردن مسیر ندارید و به سرعت هم تیمی شما سلامتی را باز می گرداند. حال تصور کنید اگر فردی از این کلاس در تیم شما نباشد تا چه اندازه در حمله آسیب پذیر هستید!

“بازی دارای مناطق و نکات ریز جالبی است که گاها بازی شما را برای تماشا کردن متوقف می کند!”

به طور کلی بازی دارای چهار کلاس است و در هر کلاس، چند قهرمان و شخصیت قرار دارد. این کلاس ها عبارتند از کلاس تهاجمی (Offense)، کلاس تدافعی (Defense)، کلاس تانک (Tank) و در نهایت کلاس پشتیبانی (Supporters)؛ هر کدام از این کلاس ها شخصیت های مختص به خود را دارند و شخصیت ها نیز براساس نام کلاس خود، شکل خاصی از توانایی های انحصاری را دارا هستند.

مثلا کلاس تانک شامل شخصیت ها و غول های قلدر بازی است که شاید به دلیل جثه سرعت پایینی داشته باشند، اما توانایی دفاعی و نبرد نزدیک فوق العاده ای را دارند. یا کلاس تهاجمی بازی بر مبنا کار با اسلحه های گرم است. هر کدام از شخصیت ها نیز در کنار دو خصوصیت اختصاصی اسلحه خود، یک توانایی انحصاری نیز دارند. به طور مثال شخصیت Hanzo که تنها شخصیت بازی است که با تیر و کمان بازی می کند، قابلیت انحصاری ارسال یک تیر اژدها مانند را دارد که در طول بازی تقریبا هر 3 دقیقه یکبار فعال می شود. سایر شخصیت ها نیز همگی یک قابلیت انحصاری را دارند که در طول بازی شاید تنها یک یا دو بار توانایی استفاده از آنها بدلیل زمان کم بازی وجود داشته باشد. سازندگان با وسواس عالی خود کاملا توانسته اند تعادل لازم بین کلاس ها و شخصیت ها را ایجاد کنند و در بازی به هیچ عنوانی مشاهده نمی کنید که گیمرها صرفا به سمت تعداد محدودی شخصیت بروند و تنوع جالبی در اثر حاکم است.

در رابطه با کلاس های بازی، نکته بسیار جالب این است که شما محدود به یک کلاس یا شخصیت نمی شوید. مثلا من شخصا بدلیل اینکه حالت مخفی کاری در بازی را بشدت دوست دارم بیشتر از دو کلاس Hanzo و WidowMaker استفاده می کنم. Hanzo همانطور که گفتم تنها کلاس بازی است که از تیر و کمان استفاده می کند و حس هدشات کردن با تیر و کمان در بازی را نباید از دست دهید! WidowMaker نیز یک اسلحه معمولی دارد اما ویژگی انحصاری این اسلحه تبدیل کردن آن به یک اسلحه قدرتمند اسنایپر است که در روند بازی بسیار می تواند تعیین کننده باشد. اما گاها بازی تنوع و شور و شوق خود را به من نیز منتقل می کند و سری به سایر قهرمانان بازی نظیر غول دوست داشتنی مثل Roadhog نیز می زنم!

“هارمونی رنگی محیط های بازی بشدت نرم و دلنشین است”

سازنده در کنار بخش آنلاین، یک بخش Co-opمانند برای مبارزه با هوش مصنوعی را نیز طراحی کرده است و در این بخش شما همان حالت های بازی بخش آنلاین را تجربه می کنید با این تفاوت که دشمنان شما به جای گیمرهای حقیقی، هوش مصنوعی بازی هستند. نکته جالب این بخش فرآیند مثبت آن در مسیر یادگیری عناصر گیم پلی و افزایش مهارت شما در استفاده از اسلحه های متنوع بازی است و توصیه من این است که در کنار بخش آنلاین رقابتی، این بخش را نیز حتما تجربه کنید. با این وجود یکی از معدود مشکلات بازی در این بخش نفهته است و این مشکل چیزی جز تک بُعدی بودن هوش مصنوعی دشمنان نیست. به طوری که اگر شما به نزدیکی دشمنان بروید، حتی اگر سر و صدایی نیز ایجاد نکنید باز هم آنها متوجه شده و به سمت شما تیراندازی می کنند. این مشکل شاید در کلاس های تهاجمی و جنگی اصلا به چشم نیاید اما مثلا تصور کنید با شخصیت کاملا مخفی-محور Hanzo به پیش می روید، وقتی تحت هر شرایطی دیده می شوید فلسفه مخفی کاری شخصیت زیر سوال می رود! و این شکست فلسفه باعث خلل در تجربه مناسب گیمر می شود در حالی که خیلی راحت بازی می توانست یا ارائه یک هوش مصنوعی چند بعدی و غیر خطی، تجربه عمیق تری از بازی را به گیمرها منتقل کند.

از لحاظ کیفیت بصری نیز، بازی سطح بسیار چشم نواز و قابل قبولی دارد. گرافیک بازی حالت فانتزی با طیف رنگی جذابی دارد و در چندین مپ جریان دارد. نکته جالب این است که هر مپ در یکی از کشورهای جهان قرار دارد و رگه هایی از فرهنگ و جاذبه های آن کشور در طراحی محیط نقشه ها به کار رفته است. مثلا در نقشه امریکا شاهد نماد معروف هالیوود بر فراض یک تپه هستیم یا در مپ های یونان و مصر آثار تاریخی این کشورها را مشاهده می کنیم. حال این نماد ها با طراحی محیطی عالی و البته کیفیت بصری چشم نواز با گرافیکی فانتزی ارائه شده است و از آن تیپ گرافیک هایی است که شاید مثلا جزئیات آنچارتد یا افکت های کوانتوم بریک را به شما ندهد، اما انعطاف بیشتری را در قیاس با آنها داشته و هارمونی رنگ چشم نواز تر و نرم تری را ارائه می دهد. این موضوع باعث می شود حتی اگر شما چند سال نیز اورواچ را بروید گرافیک بازی حالت خشکی به خود نگیرد؛ درست مانند سایر عناوین بلیزارد!

نکات مثبت

قهرمانان و شخصیت های بسیار جذاب و متنوع با کارایی های منحصربفرد

تعادل مثال زدنی بین قدرت و توانایی شخصیت های مختلف

تجربه عمیق کار تیمی

ارزش تکرار بسیار بالا

طراحی تحسین برانگیز اسلحه ها و ویژگی های نبرد

طراحی عمیق و فکرشده نقشه های بازی

نکات منفی

4 حالت بازی از لحاظ ساختار تقریبا یکسان بوده و تجربه نهایی به هم نزدیک است

هوش مصنوعی تک بعدی دشمنان در بخش بازی با هوش مصنوعی

سخن آخر

OverWatch بی شک از آن دست عناوینی است که تا سال ها بعد سرورهای آن در زمره شلوغ ترین سرورهای بازی های آنلاین قرار دارد. بازی براساس توانایی تحسین برانگیز بلیزارد در عین شوتر بودن، رگه هایی از یک تجربه عمیق نقش آفرینی را نیز ارائه می دهد. اورواچ با وجود ارائه یک تنوع غیرقابل باور در ویژگی ها و توانایی های شخصیت ها، تعادل و بالانس بسیار خوبی را در خود برقرار کرده است و رسیدن به این سطح کیفی با این حجم از تنوع را شما در کمتر اثری می توانید مشاهده کنید.

در نهایت اگر شما طرفدار بازی های چندنفره هستید و دنبال یک اثر عمیق در نسل هشتم می گردید اورواچ برای شما خلق شده است و با وجود آنکه می توان انتقاداتی را به بازی وارد کرد اما فراموش نکنید بازی را بلیزارد خلق کرده است و اگر بتوانید با فرمول آن کنار بیایید احتمالا تا پایان این نسل و چه بسا بیشتر، اورواچ را نصب شده روی سیستم بازی خود نگه می دارید و تجربه بازی به هیچ عنوان محدود به یک زمان و سال مشخص نیست.

نقد بازی بر مبنا نسخه Xbox One انجام شده است.

 نکته: بزودی یک مقاله جامع و اختصاصی از طرف پردیس گیم، با محوریت معرفی کامل کلاس ها، قهرمانان و ویژگی های مختلف آنها قرار خواهد گرفت.

نقد و بررسی Overwatch

(image)

نقد و بررسی Overwatch

“به قلم سینا ربیعی”

در حالی که تنها 30 ثانیه تا پایان بازی باقی مانده است تیم شما باید در همین مدت زمان کوتاه مقر دشمن را تصرف کند، تقریبا دستیابی به این هدف غیرممکن است اما ….! در ابتدا یکی از هم تیمی های شما با کمان از فاصله 30 متری یکی از قهرمانان حریف را هدشات می کند، در گام دوم یکی دیگر یاران شما در ازای زدن به دل حریف و احتمالا مرگ، یک دیوار محافظتی را برای اصابت نکردن گلوله به شما ایجاد می کند تا تیم شما بتواند با خیال آسوده تری جلو برود و به مقر نزدیک شود. قهرمان دیگر تیم شما براساس قدرت سرعتی بالای خود به دل حریف زده و نظم آنها را بر هم می زند و هم اینک نوبت شما است که گام آخر را انجام دهید و با زدن قدرت انحصاری شخصیت خود، دشمنان را به کام مرگ بکشانید، موفق می شوید دو نفر را از پیش روی بردارید اما از میزان سلامتی شما تنها یک 20 درصد باقی مانده است و نفر آخر از دشمنان رو به روی شما قرار دارد و تنها یک گلوله با مرگ فاصله دارید! اما باز هم شما غافلگیر می شوید و هم تیمی شما از پشت با توانایی انحصاری خود میزان سلامتی شما را ارتقا داده و موفق می شوید نفر آخر را نیز از پیش روی بردارید. وقتی به عقربه ساعت نگاه می کنید کماکان 10 ثانیه باقیست! و در این 10 ثانیه مقر دشمن را تصرف کرده و بازی را در تنها نیم دقیقه از شکست مطلق به پیروزی تبدیل می کنید!

این خلاصه ای از طراحی عمیق و تنوع بالا عناصر گیم پلی عنوان جدید بلیزارد یعنی Overwatch است! نوشتن در مورد “اُوِرواچ” حقیقتا کار سختیست و یا بهتر است بگویم توصیف زیباییِ سادگیِ اورواچ کار بسیار پیچیده ای است! شرکت بلیزارد سال ها پیش با عرضه عنوان “وارکرفت 3” علاوه بر یک تجربه عمیق و فوق العاده نقش آفرینی-استراتژیک، نشان داد که چگونه می تواند اثری قهرمان محور که در آن ویژگی های هر قهرمان با وجود کار تیمی و استراتژی، تا چه اندازه در نتیجه تاثیر گذار می تواند باشد را خلق کند. حال این شرکت در سال 2016 به سراغ عنوانی نظیر اورواچ رفته است که شاید از لحاظ ساختار و سبک تفاوت های فراوانی با وارکرفت 3 داشته باشد، اما کاملا می توان احساس کرد تم کلی بازی تحت تاثیر قرار گرفته از خاکسترهای وارکرفت 3 است و شخصیت ها نقش کلیدی و اساسی را در بازی ایفا می کنند. بلیزارد با اورواچ  حال به سمت ارائه یک بازی شوتر رفته است اما با این وجود به هیچ عنوان شما نباید تصور کنید که بازی خالی از ریشه و عمق سبک نقش آفرینیست و تک تک شخصیت ها و ویژگی های آنها چنان عمیق طراحی شده اند که بازی را کاملا فراتر از یک اثر شوتر قرار می دهد.

(image)

“محیط های دکوراتیو و خارج از گیم پلی بازی نیز طراحی چشم نوازی دارد!”

اُورواچ یک بازی تماما آنلاین است، بستر داستانی متمرکزی ندارد و پایه های بازی بر مبنا شخصیت ها و قهرمانان شکل گرفته است. زمانی که یک بازی پایه های خود را به جای یک خط داستانی، بر روی تنها شخصیت ها قرار می دهد و بازی نیز یک اثر آنلاین محور است، باید شاهد شخصیت های متنوع، قوی و در کنار هم معناداری باشیم و این گام مهم و بسیار سخت را اُورواچ به بهترین شکل پشت سر گذاشته است. مثلا Hanzo یک شخصیت شرقی با سبکی ژاپنی بر مبنای تیر و کمان است، از آنسو شخصیتی نظیر Bastion را نیز داریم که همراه با یک اسلحه ماشینی-رگباری به جنگ می رود! Junkrat یک شخصیت جوکرمانند با توانایی های عجیب و غریب و غیرقابل توصیف است، Winston یک میمون دیوانه با دیالوگ های طنزگونه و توانایی های خنده دار و فان است و Mccree یک شخصیت برآمده از غرب وحشی و دنیای وسترن است که با هفت تیر خود به مصاف دشمن می رود!

همانطور که مشاهده می کنید هم در کلمات هم در تجربه، شاهد شخصیت هایی کاملا متفاوت از هم و گاها با دو سبک و جهان کاملا جدا هستیم اما در اینجا بلیزارد توانایی شگرف خود را به رخ می کشد و چیزی که باورش سخت است را با این قهرمانان به بازی هدیه می کند: “تعادل”

بازی بر مبنا رقابت 6 در مقابل 6 شکل گرفته و رقابت در چهار حالت بازی جریان دارد. Escort، Assault، Hybrid و Control چهار حالت بازی هستند که طراحی کلی آنها بر مبنا دفاع از یک مقر/حمله به یک مقر است. حال این فرمول می تواند در یک مقر ثابت باشد، می تواند در یک مقر متحرک باشد و یا حتی می تواند در یک مقر خنثی باشد و هر تیمی بیشتر در آن مقر حضور داشته باشد پیروز می شود. ()

(image)

“نقشه های بازی در کشورهای مختلف جهان قرار دارد و در هر نقشه ما رگه هایی از تاریخ و فرهنگ آن کشور را در طراحی محیطی مشاهده می کنیم”

طراحی حالت های بازی ساده و در عین حال کارآمد هستند. در ابتدا شاید احساس سردرگمی کنید اما بتدریج زمانی که قهرمان ایده آل خود را شناسایی کرده و جهان بازی را نیز شناخته اید، متوجه می شوید اورواچ اتفاقا بازی بسیار ساده ای است و تمام عناصر عمیق بازی به شکل ساده و کارآمدی ارائه شده اند اما نکته مهم این است که گذراندن مسیر یادگیری باید با هوشیاری و صبر طی شود. انتخاب قهرمان در بازی بسیار مهم است و توصیه می کنم تمام 21 قهرمان بازی را تجربه کنید تا هم به قهرمان موردنظر خود دست یابید و هم با خصوصیات سایر قهرمانان آشنا شوید زیرا حریفان شما نیز از همین قهرمانان استفاده می کنند و آشنایی با خصوصیات انها برای غلبه بر آنها لازم است!

در مورد شخصیت ها بهتر است بحث تعادل را باز کنیم. زمانی که در بازی قهرمانی را دارید که با کمان می جنگد و در سوی دیگر قهرمانی که با مسلسل یا ماشین گان مبارزه می کند و یا قهرمانانی که با جادو دشمنان خود را از پای در می آورند، دشوار ترین کار ممکن ایجاد تعادل بین عناصر گیم پلی است اما زمانی که پای بلیزارد وسط باشد چنین هدف دشوار و شاید غیرممکنی دست یافتنی می شود! ارائه تعادل در بازی های این سبک شامل دو بخش می شود.

(image)

“پس از هر بازی تیم برنده یک عکس یادگاری را می گیرد!”

بخش اول ارائه تعادل بین توانایی و قدرت شخصیت ها برای نبرد با یکدیگر است. این مورد شامل یک بحث ساده در بازی های چندنفره رقابتی است، در بازی نباید هیچکدام از شخصیت ها به میزان زیادی قدرت بالاتر یا پایین تری از دیگری داشته باشند. شاید در ابتدا تجربه اورواچ مثلا احساس کنید قهرمانی مثل Bastion که خیلی شیک اسلحه ماشینی خود را نصب می کند و با حالت کمپ دشمنان را به رگبار می بندند این تعادل را بر هم زده است اما زمانی که بیشتر بازی را تجربه کرده و گرم و سرد اورواچ را می چشید متوجه می شوید به واقع همه چیز در کنار هم قرار دارد. هیچکدام از شخصیت ها نسبت به دیگری برتری ندارند بلکه این شما هستید که براساس توانایی و استعداد خود باید از یک شخصیت استفاده کنید. اما یک چیزی را قول می دهم، فرقی ندارد سلیقه شما چه باشد، فرقی ندارد شما چه سبک بازی را دوست دارید! بدون شک یکی از قهرمانان بازی برای شما ساخته شده است! اما باید گشت و تجربه کرد و پیدا کرد!

بخش دوم ارائه تعادل در بازی ها، تعادل تیمی است. اصولا در بازی هایی که ادعای تیم محور بودن دارند، شخصیت ها باید از ویژگی های برخوردار باشند که در کنار هم یک تیم منسجم را تشکیل دهد و بازی صرفا متکی به یک تیپ از شخصیت نباشد. در این بخش نیز بلیزارد کلاس درس به راه انداخته است و به شکل مسحورکننده ای تعادل تیمی در بازی حاکم شده است! اگر تیم شما صرفا به دنبال انتخاب شخصیت از یک تیپ و کلاس خاص باشد شک نکنید در بازی شکست می خورید، برای پیروزی نیازمند این هستید که از کلاس های مختلف در تیم خود نفر داشته باشید تا ویژگی های انحصاری آنها در کنار هم یک تیم مستحکم را ایجاد کند.

(image)

“لذت هدشات کردن با تیر و کمان Hanzo را نباید از دست دهید!”

بگذارید یک نکته جالب را بگویم تا متوجه شوید تا چه اندازه سازنده دید مثبت و جالبی به مقوله کار گروهی بازی خود داشته است. در اورواچ خبری از جداول عملکرد نفرات بازی و ضریب K/D (کشتن و مرگ) نیست! شما تنها می توانید عملکرد قهرمان خود را در بازی مشاهده کنید! و البته در بازی شما به مانند آثار دیگر چیزی به اسم کیل گرفتن به معنا خاص ندارید بلکه براساس نقشی که در کشتن یک نفر داشته اید به شما امتیاز داده می شود. مثلا اگر یکی از دشمنان شما تنها 10درصد سلامتی داشته باشد به هنگام کشتن، همان به ازای همان 10 درصد به شما امتیاز داده می شود نه به اندازه یک کشتن کامل!

این موضوع نشان می دهد اورواچ به معنای نبرد تکنفره نیست، به معنای رقابت درون گروهی نیست، در اورواچ اصلا کشتن در اولویت نیست، اورواچ در مورد پیروزی است و لازمه پیروی تعامل و همکاری، حتی اگر این همکاری منجر به کشتن هیچکدام از دشمنان توسط شما نشود!

برای این موضوع بگذارید مثالی بزنم. یکی از کلاس های بازی، Supporters یا پشتیبان نام دارد که 4 قهرمان در زیرمجموعه خود دارد. در این کلاس ها عملا توانایی کشتن شما کمتر از نصف می شود و صرفا باید نقش پشتیبان کننده هم تیمی های خود را داشته باشید. مثلا تیم شما در حال حمله است، شما باید سلامتی بازیکنانی که تیر خورده اند را افزایش دهید زیرا در اورواچ سیستم بازیابی سلامتی اتوماتیک وجود ندارد و بازیکنان باید خود به سمت مناطقی بروند که در آن کپسول های سلامتی قرار دارد. اما اگر در تیم شما یکی از قهرمانان پشتیبان کننده وجود داشته باشد دیگر نیازی به طی کردن مسیر ندارید و به سرعت هم تیمی شما سلامتی را باز می گرداند. حال تصور کنید اگر فردی از این کلاس در تیم شما نباشد تا چه اندازه در حمله آسیب پذیر هستید!

(image)

“بازی دارای مناطق و نکات ریز جالبی است که گاها بازی شما را برای تماشا کردن متوقف می کند!”

به طور کلی بازی دارای چهار کلاس است و در هر کلاس، چند قهرمان و شخصیت قرار دارد. این کلاس ها عبارتند از کلاس تهاجمی (Offense)، کلاس تدافعی (Defense)، کلاس تانک (Tank) و در نهایت کلاس پشتیبانی (Supporters)؛ هر کدام از این کلاس ها شخصیت های مختص به خود را دارند و شخصیت ها نیز براساس نام کلاس خود، شکل خاصی از توانایی های انحصاری را دارا هستند.

مثلا کلاس تانک شامل شخصیت ها و غول های قلدر بازی است که شاید به دلیل جثه سرعت پایینی داشته باشند، اما توانایی دفاعی و نبرد نزدیک فوق العاده ای را دارند. یا کلاس تهاجمی بازی بر مبنا کار با اسلحه های گرم است. هر کدام از شخصیت ها نیز در کنار دو خصوصیت اختصاصی اسلحه خود، یک توانایی انحصاری نیز دارند. به طور مثال شخصیت Hanzo که تنها شخصیت بازی است که با تیر و کمان بازی می کند، قابلیت انحصاری ارسال یک تیر اژدها مانند را دارد که در طول بازی تقریبا هر 3 دقیقه یکبار فعال می شود. سایر شخصیت ها نیز همگی یک قابلیت انحصاری را دارند که در طول بازی شاید تنها یک یا دو بار توانایی استفاده از آنها بدلیل زمان کم بازی وجود داشته باشد. سازندگان با وسواس عالی خود کاملا توانسته اند تعادل لازم بین کلاس ها و شخصیت ها را ایجاد کنند و در بازی به هیچ عنوانی مشاهده نمی کنید که گیمرها صرفا به سمت تعداد محدودی شخصیت بروند و تنوع جالبی در اثر حاکم است.

در رابطه با کلاس های بازی، نکته بسیار جالب این است که شما محدود به یک کلاس یا شخصیت نمی شوید. مثلا من شخصا بدلیل اینکه حالت مخفی کاری در بازی را بشدت دوست دارم بیشتر از دو کلاس Hanzo و WidowMaker استفاده می کنم. Hanzo همانطور که گفتم تنها کلاس بازی است که از تیر و کمان استفاده می کند و حس هدشات کردن با تیر و کمان در بازی را نباید از دست دهید! WidowMaker نیز یک اسلحه معمولی دارد اما ویژگی انحصاری این اسلحه تبدیل کردن آن به یک اسلحه قدرتمند اسنایپر است که در روند بازی بسیار می تواند تعیین کننده باشد. اما گاها بازی تنوع و شور و شوق خود را به من نیز منتقل می کند و سری به سایر قهرمانان بازی نظیر غول دوست داشتنی مثل Roadhog نیز می زنم!

(image)

“هارمونی رنگی محیط های بازی بشدت نرم و دلنشین است”

سازنده در کنار بخش آنلاین، یک بخش Co-opمانند برای مبارزه با هوش مصنوعی را نیز طراحی کرده است و در این بخش شما همان حالت های بازی بخش آنلاین را تجربه می کنید با این تفاوت که دشمنان شما به جای گیمرهای حقیقی، هوش مصنوعی بازی هستند. نکته جالب این بخش فرآیند مثبت آن در مسیر یادگیری عناصر گیم پلی و افزایش مهارت شما در استفاده از اسلحه های متنوع بازی است و توصیه من این است که در کنار بخش آنلاین رقابتی، این بخش را نیز حتما تجربه کنید. با این وجود یکی از معدود مشکلات بازی در این بخش نفهته است و این مشکل چیزی جز تک بُعدی بودن هوش مصنوعی دشمنان نیست. به طوری که اگر شما به نزدیکی دشمنان بروید، حتی اگر سر و صدایی نیز ایجاد نکنید باز هم آنها متوجه شده و به سمت شما تیراندازی می کنند. این مشکل شاید در کلاس های تهاجمی و جنگی اصلا به چشم نیاید اما مثلا تصور کنید با شخصیت کاملا مخفی-محور Hanzo به پیش می روید، وقتی تحت هر شرایطی دیده می شوید فلسفه مخفی کاری شخصیت زیر سوال می رود! و این شکست فلسفه باعث خلل در تجربه مناسب گیمر می شود در حالی که خیلی راحت بازی می توانست یا ارائه یک هوش مصنوعی چند بعدی و غیر خطی، تجربه عمیق تری از بازی را به گیمرها منتقل کند.

از لحاظ کیفیت بصری نیز، بازی سطح بسیار چشم نواز و قابل قبولی دارد. گرافیک بازی حالت فانتزی با طیف رنگی جذابی دارد و در چندین مپ جریان دارد. نکته جالب این است که هر مپ در یکی از کشورهای جهان قرار دارد و رگه هایی از فرهنگ و جاذبه های آن کشور در طراحی محیط نقشه ها به کار رفته است. مثلا در نقشه امریکا شاهد نماد معروف هالیوود بر فراض یک تپه هستیم یا در مپ های یونان و مصر آثار تاریخی این کشورها را مشاهده می کنیم. حال این نماد ها با طراحی محیطی عالی و البته کیفیت بصری چشم نواز با گرافیکی فانتزی ارائه شده است و از آن تیپ گرافیک هایی است که شاید مثلا جزئیات آنچارتد یا افکت های کوانتوم بریک را به شما ندهد، اما انعطاف بیشتری را در قیاس با آنها داشته و هارمونی رنگ چشم نواز تر و نرم تری را ارائه می دهد. این موضوع باعث می شود حتی اگر شما چند سال نیز اورواچ را بروید گرافیک بازی حالت خشکی به خود نگیرد؛ درست مانند سایر عناوین بلیزارد!

(image)

نکات مثبت

قهرمانان و شخصیت های بسیار جذاب و متنوع با کارایی های منحصربفرد

تعادل مثال زدنی بین قدرت و توانایی شخصیت های مختلف

تجربه عمیق کار تیمی

ارزش تکرار بسیار بالا

طراحی تحسین برانگیز اسلحه ها و ویژگی های نبرد

طراحی عمیق و فکرشده نقشه های بازی

نکات منفی

4 حالت بازی از لحاظ ساختار تقریبا یکسان بوده و تجربه نهایی به هم نزدیک است

هوش مصنوعی تک بعدی دشمنان در بخش بازی با هوش مصنوعی

سخن آخر

OverWatch بی شک از آن دست عناوینی است که تا سال ها بعد سرورهای آن در زمره شلوغ ترین سرورهای بازی های آنلاین قرار دارد. بازی براساس توانایی تحسین برانگیز بلیزارد در عین شوتر بودن، رگه هایی از یک تجربه عمیق نقش آفرینی را نیز ارائه می دهد. اورواچ با وجود ارائه یک تنوع غیرقابل باور در ویژگی ها و توانایی های شخصیت ها، تعادل و بالانس بسیار خوبی را در خود برقرار کرده است و رسیدن به این سطح کیفی با این حجم از تنوع را شما در کمتر اثری می توانید مشاهده کنید.

در نهایت اگر شما طرفدار بازی های چندنفره هستید و دنبال یک اثر عمیق در نسل هشتم می گردید اورواچ برای شما خلق شده است و با وجود آنکه می توان انتقاداتی را به بازی وارد کرد اما فراموش نکنید بازی را بلیزارد خلق کرده است و اگر بتوانید با فرمول آن کنار بیایید احتمالا تا پایان این نسل و چه بسا بیشتر، اورواچ را نصب شده روی سیستم بازی خود نگه می دارید و تجربه بازی به هیچ عنوان محدود به یک زمان و سال مشخص نیست.

نقد بازی بر مبنا نسخه Xbox One انجام شده است.

 نکته: بزودی یک مقاله جامع و اختصاصی از طرف پردیس گیم، با محوریت معرفی کامل کلاس ها، قهرمانان و ویژگی های مختلف آنها قرار خواهد گرفت.

نقد و بررسی Overwatch