اپل برای نقل مکان به خانه جدیدش آماده می شود؛ آیا موفقیت آتی این شرکت در گرو داشتن ایده های تازه ایست؟

پارکینگ های اپل دیگر جایی برای پذیرش اتومبیل های بیشتر ندارند. آنها که از نزدیک به یکی از دفاتر این شرکت رفته باشند تایید می کنند ظرفیت این پارکنینگ ها پر است و حتی در برخی، کارکنان مجبورند که اتومبیل های خود را به صورت دوبله یا حتی سه ردیفه پارک نمایند.

از طرفی، کارکنان این شرکت مدتهاست از ساختمان تازه آن می گویند که دراقع به خواست استیو جابز مرحوم با صرف بودجه ای بالغ بر 5 میلیارد دلار تاسیس گردید و قرار است سال آینده افتتاح شود. ظاهرا این ساختمان که شکل و شمایلی شبیه به سفینه های فضایی دارد تقریبا آماده است و به همین خاطر انتظار می رود که به زودی کارکنان این غول فناوری آمریکایی به ساختمان جدید نقل مکان نمایند.

برنامه در اصل این بوده اما در ماه های اخیر، بعد از یک دهه رشد بی سابقه، ورق به گونه دیگری برگشت. دو گزارش آخر اپل از درآمدهایش نشان می دهند که درآمدهای آن برای فصل مالی منتهی به ماه مارس افتی 13 درصدی را تجربه کرده است. البته سود اعلام شده در این دو گزارش به قدری است که حسادت بسیاری از شرکت ها را برانگیزد، بااین همه، چندی است که هرگونه اقدامی از سوی آن با واکنش منفی دیگران روبرو می شود.

تا همین سه ماه پیش به باور بسیاری از تحلیلگران وقوع چنین شرایطی (منظور کاهش درآمد) برای اپل غیرممکن می نمود. با در نظر داشتن حجم مشتریان این شرکت و احتمال ضعیف مهاجرت کاربران آیفون به اندروید، چشم انداز کوتاه مدت از آینده این بود که کسب و کار اپل پر رونق خواهد بود.

این مساله البته هنوز هم صحت دارد. با این همه برخی از تحلیلگران اینطور اعلام کرده اند که ظرف یک سال آینده، فروش آیفون اپل به جای آن که افت داشته باشد، به رشدی آرام می رسد و شرایط برای این شرکت بهتر خواهد شد.

اما حقیقت این است که برندی مانند اپل صرفا با استناد به خوب بودن کسب و کار خود دست به احداث چنین بنای عظیمی نمی زند.

اپل برای رقم زدن عصری نو در حوزه تکنولوژی باید قدم هایی جدی و جسورانه تر را بردارد.

پرسش مهم تر این است که آیا اپل همچنان می تواند ستاره درخشان فناوری باشد یا خیر؟ آیا این شرکت همان مبتکر و ارائه دهنده پلتفرم بزرگ بعدی در حوزه کامپیوتر خواهد بود و موفقیت های پیشینش را تکرار می کند؟ آیا بهترین روزهای آن هنوز نیامده اند؟ یا اینکه ساختمان تازه این شرکت سنگ بنای آغاز عصر سلطه ای است که هیچگاه نخواهیم دید؟ بسیاری روی این مساله تاکید دارند که اپل برای رقم زدن عصری نو در حوزه تکنولوژی باید قدم هایی جدی و جسورانه تر را بردارد.

در پانزده سال اخیر که بخش اعظمی از آن نیز به ریاست استیو جابز بر اپل گذشت، این شرکت بخش اعظمی از تمرکز خود را روی کمالگرایی قرار داد. آنطور که مدیران و البته ویدئوهای تبلیغاتی غول تکنولوژی آمریکایی مرتبا نشان داده اند، اپل برای آنکه ایده ای را بپذیرد، قبل از آن هزاران ایده را رد می کند. البته چنین نگرشی برای عصری مشخص در فناوری کاملا پذیرفته شده و کاربردی بوده؛ منظور دورانی  است که در آن شاهد رواج دستگاه های همراه بوده ایم و اپل نیز در جریانش تخصص خود در ایجاد سخت افزارهای فوق العاده را به رخ کشید.

اما طبق پیش بینی های صورت گرفته، عصر مهم بعدی در تکنولوژی تحت تسلط سرویس های آنلاین داده محور خواهد بود؛ دورانی که در آن شاهد ارائه هر چه بیشتر محصولاتی نظیر اپل پی خواهیم بود و کمتر سخت افزارهای مستقلی چون آیفون در آن ارائه می شوند.

در چنین محیطی، تحقیقات کند و ادامه دار برای رسیدن به دقت و کمال دیگر بهترین منافع این شرکت را در خود ندارند. حالا هدف آقای کوک باید این باشد که تغییراتی در شیوه مدیریت اپل ایجاد نموده و از این طریق حرکت و آشوبی کوچک را در شرکت تحت مدیریت خود به پا کند.

بسیاری بر این باورند که اپل هم اکنون به صورت پنهانی روی برخی پروژه های مخفی اش کار می کند (مثلا ساخت یک خودرو یا سرویس تلویزیونی پولی). البته نیازی نیست که این تغییرات شدید باشند بلکه تحول آفرین بودنشان هم کفایت می کند. این شرکت باید تجربیاتش را به شکلی عمومی تر اعلام نماید و هرچه سریع تر تعدادی از آنها را به دنیا عرضه نماید. بعد از عرضه این فناوری ها، اپل باید با سرعت در جهت رفع ایرادات احتمالی آنها برآید، خطرپذیرتر شود و به تناوب بیشتر «بله» بگوید.

این تغییرات قطعا دشوار خواهند بود چراکه ممکن است جمعیت کاربران این شرکت و البته برند آن را تحت تاثیر قرار دهند. اینکه کوپرتینویی ها بیشتر از قبل تجربه کنند بدان معناست که احتمال بروز خطا از سوی آنها نیز بیشتر می گردد و این خطاها معمولا جنبه ای عمومی خواهند داشت. شکست یعنی بد به نظر آمدن و این مساله ای نیست که خوشایند اپل باشد.

رسانه های خبری نیز نسبت به مقوله «شکست» از سوی اپل کمی حساس هستند. وقتی اپلیکیشن مپس شرکت مورد بحث نقایصی داشت و آن نقایص بر عموم آشکار گردید، نام آن در سر خط خبرها قرار گرفت. اپل واچ در سال نخست عرضه اش، فروش به مراتب بیشتری نسبت به آیفون داشت اما چون این گجت هنوز از یک محصول کامل فاصله دارد و به یک اکسسوری ضروری بدل نشده، نمی توان آن را یک محصول موفق خواند.

با این همه، برای اپل یک نگرش آزاد (منظور دیدگاهی است که آن را به سمت ارائه محصولات تجربی بیشتر سوق دهد) ارزش خطر کردن را خواهد داشت. عصر کنونی فناوری در نوع خود بسیار عجیب است. حالا با شمار زیادی از تکنولوژی ها سر و کار داریم که هر کدام ادعا دارند، بزرگ ترین اتفاق بعدی هستند اما تشخیص اینکه چطور این ابزارها باید در کنار هم قرار بگیرند و تجربه ای یکپارچه بسازند که مورد پسند کاربران واقع شود، مساله ایست که بر هیچکس روشن نشده.

در این شرایط، مشخص نیست که بهترین گجت های جدید کدامند. به احتمال زیاد، این محصولات در وهله نخست مورد تمسخر و بی مهری کاربران قرار می گیرند و شاید حتی نسخه های اولیه شان بی فایده و بی مصرف باشند. اما با گذشت زمان و ایجاد و به روز رسانی هایی که بر پایه بازخورد دریافتی از سوی کاربران در این محصولات ایجاد می گردد، انتظار می رود که در ادامه گجت هایی با کارایی دقیق و فوق العاده ارائه گردد.

مثال خوب در اینجا می تواند اکوی آمازون باشد. همان کامپیوتر خانگی تشخیص دهنده صدا که از روی ایده ای قدیمی و به عنوان نمونه ای مفید از رایانش در عصر آتی تهیه شده است و باید بگوییم ابدا تصادفی نیست اگر اکو (درست مانند کسب و کار موفق این شرکت در زمینه کلاود و سرویس اشتراکی آن موسوم به پرایم که هر دو نیز ایده های غیرمحتملی به نظر می رسیدند) زائیده نامی است که مدیرعاملش خطر کردن و شکست را معیاری برای تعیین سطح سلامت یک شرکت می داند.

جف بزوس مدیرعامل این کمپانی در نامه ای که برای سهامداران آن ارسال کرد اینطور نوشت: من معتقدم که ما در بهترین جایگاه دنیا برای شکست خوردن هستیم و باید بگویم که شکست و نوآوری دو عنصر جدایی ناپذیر از هم هستند. اغلب شرکت های بزرگ در دنیا، همواره شعار نوآوری را سر می دهند اما برای رسیدن به این نقطه حاضر به پشت سرگذاشتن تجربیات مختلف و شکست خوردن نیستند.

اپل برای ارائه تکنولوژی های آینده اجزای مختلفی را کنار هم قرار داد. این شرکت حالا در زمینه تشخیص صدا، داده کاوی، پوشیدنی ها و البته طراحی سخت افزار و نرم افزار تخصص دارد و مهم تر از همه، جمعیت کثیری از کاربران وفادار را گرد خود آورده که با اشتیاق منتظر تجربه کردن جدیدترین محصولاتش هستند.

اپل سرعت عمل و ریسک پذیری لازم برای ایجاد و نگهداری سرویس های جدید را ندارد.

با این همه، کوپرتینویی ها در اصل سرعت عمل و ریسک پذیری لازم برای ایجاد و نگهداری سرویس های جدید را ندارند و برخی از کاستی هایشان در این زمینه شاید غیرقابل بخشش باشند. سیری یکی از اولین تکنولوژی های تشخیص صدای عرضه شده به بازار بود که در اختیار عموم مردم قرار گرفت. این دستیار صوتی البته در آن ابتدا، کاستی هایی داشت و نمی شد آن را یک سرویس کامل خواند اما شرکت ساکن کوپرتینو رفته رفته و با گذر زمان بهبودهایی را درآن ایجاد نموده و ایراداتش را رفع کرد. حالا سیری به مراتب از گذشته قدرتمند تر است و ضعف های سابق را ندارد.

با این همه، اگر نگاهی کلی به آن داشته باشیم در خواهیم یافت که بیشتر شبیه به یک فرصت از دست رفته به نظر می آید. در واقع هنوز کارهای زیادی وجود دارند که این دستیار باید توانایی انجامشان را داشته باشد و از آنها عاجز است.

بن تامسون که در سایت Stratechery قلم می زند اخیرا به کاستی های متعددی در سرویس های اپل اشاره کرده بود و در آن میان نامی هم از اپ استور، iMessage ، Apple Pay و اپل موزیک برده بود. او اینطور گفته بود که ساختار سازمانی غیرمعمول اپل که در آن، هر مدیر مسئولیت برخی کارکردهای مشخص نظیر مهندسی یا مارکتینگ را بر عهده دارد و محصولات در حوزه اختیاراتش قرار نمی گیرند بیشتر برای تولید کالا مناسب است تا ارائه سرویس های آنلاین.

البته به باور بسیاری نمی توان برخی از اشتباهات اپل در سرویس های آنلاین را به این مساله نسبت داد. مشخص نیست که آیا شرکت مورد بحث برای موفقیت آتی دستخوش تغییرات ساختاری عظیم شود یا اینکه صرفا یک حرکت رو به جلوی قوی از سوی تیم کوک برای این منظور کفایت می کند.

از طرفی نباید فراموش کرد که این شرکت مشتریان صبوری دارد و ارزش کلی اکوسیستم آن معمولا کاستی هایی که در برخی سرویس های ارائه شده اش احساس می شود را جبران می کند. برای نمونه اپل موزیک را در نظر بگیرید؛ نوعی سرویس اشتراکی موسیقی که هیچگونه مزیتی نسبت به سرویس های رقیب شامل اسپاتیفای ندارد. با این همه، حتی ورود دیر هنگام اپل به این حوزه و جذابیت کمترش نسبت به سرویس های ارائه شده از سوی سایر رقبا، از توجه کاربران به اپل موزیک کم نکرد تا جایی که این سرویس حالا بالغ بر 13 میلیون مشترک دارد که سالانه 120 دلار را بابت استفاده از آن به این شرکت پرداخت می کنند.

Kulbinder Garcha یکی از تحلیلگران Credit Suisse که پیشتر گفته اپل با ایجاد و بهبود سرویس های آنلاین می تواند شاهد رشد قابل توجهی در میزان سود خود باشد در این رابطه اظهار نمود: اپل موزیک حالا کسب و کاری با ارزش بالغ بر 2 میلیارد دلار محسوب می شود در حالی که سال قبل ابدا وجود خارجی نداشت.

اگر این شرکت زمان را غنیمت شمرده و به سرعت برخی مشکلات اپل موزیک را از میان بردارد (مثلا دستی به رابط کاربری آن بکشد و امکانات مفیدی نظیر مرور ترانه به صورت درون برنامه ای را به آن اضافه نماید) آنگاه می تواند رشد خود را نسبت به قبل بیشتر کند.

Garcha در ادامه گفت: این قبیل سرویس ها نباید از همان روز نخست بهترین باشند اما ضرری است که کوپرتینویی ها از اشتباهات خود درس بگیرند و مرتبا خود را به به روز کنند. به بیان دیگر، سرعت عمل بیشتری داشته باشند، بیشتری خطر کنند و جسور باشند.

The post appeared first on .

اپل برای نقل مکان به خانه جدیدش آماده می شود؛ آیا موفقیت آتی این شرکت در گرو داشتن ایده های تازه ایست؟

پارکینگ های اپل دیگر جایی برای پذیرش اتومبیل های بیشتر ندارند. آنها که از نزدیک به یکی از دفاتر این شرکت رفته باشند تایید می کنند ظرفیت این پارکنینگ ها پر است و حتی در برخی، کارکنان مجبورند که اتومبیل های خود را به صورت دوبله یا حتی سه ردیفه پارک نمایند.

از طرفی، کارکنان این شرکت مدتهاست از ساختمان تازه آن می گویند که دراقع به خواست استیو جابز مرحوم با صرف بودجه ای بالغ بر 5 میلیارد دلار تاسیس گردید و قرار است سال آینده افتتاح شود. ظاهرا این ساختمان که شکل و شمایلی شبیه به سفینه های فضایی دارد تقریبا آماده است و به همین خاطر انتظار می رود که به زودی کارکنان این غول فناوری آمریکایی به ساختمان جدید نقل مکان نمایند.

برنامه در اصل این بوده اما در ماه های اخیر، بعد از یک دهه رشد بی سابقه، ورق به گونه دیگری برگشت. دو گزارش آخر اپل از درآمدهایش نشان می دهند که درآمدهای آن برای فصل مالی منتهی به ماه مارس افتی 13 درصدی را تجربه کرده است. البته سود اعلام شده در این دو گزارش به قدری است که حسادت بسیاری از شرکت ها را برانگیزد، بااین همه، چندی است که هرگونه اقدامی از سوی آن با واکنش منفی دیگران روبرو می شود.

تا همین سه ماه پیش به باور بسیاری از تحلیلگران وقوع چنین شرایطی (منظور کاهش درآمد) برای اپل غیرممکن می نمود. با در نظر داشتن حجم مشتریان این شرکت و احتمال ضعیف مهاجرت کاربران آیفون به اندروید، چشم انداز کوتاه مدت از آینده این بود که کسب و کار اپل پر رونق خواهد بود.

این مساله البته هنوز هم صحت دارد. با این همه برخی از تحلیلگران اینطور اعلام کرده اند که ظرف یک سال آینده، فروش آیفون اپل به جای آن که افت داشته باشد، به رشدی آرام می رسد و شرایط برای این شرکت بهتر خواهد شد.

اما حقیقت این است که برندی مانند اپل صرفا با استناد به خوب بودن کسب و کار خود دست به احداث چنین بنای عظیمی نمی زند.

اپل برای رقم زدن عصری نو در حوزه تکنولوژی باید قدم هایی جدی و جسورانه تر را بردارد.

پرسش مهم تر این است که آیا اپل همچنان می تواند ستاره درخشان فناوری باشد یا خیر؟ آیا این شرکت همان مبتکر و ارائه دهنده پلتفرم بزرگ بعدی در حوزه کامپیوتر خواهد بود و موفقیت های پیشینش را تکرار می کند؟ آیا بهترین روزهای آن هنوز نیامده اند؟ یا اینکه ساختمان تازه این شرکت سنگ بنای آغاز عصر سلطه ای است که هیچگاه نخواهیم دید؟ بسیاری روی این مساله تاکید دارند که اپل برای رقم زدن عصری نو در حوزه تکنولوژی باید قدم هایی جدی و جسورانه تر را بردارد.

در پانزده سال اخیر که بخش اعظمی از آن نیز به ریاست استیو جابز بر اپل گذشت، این شرکت بخش اعظمی از تمرکز خود را روی کمالگرایی قرار داد. آنطور که مدیران و البته ویدئوهای تبلیغاتی غول تکنولوژی آمریکایی مرتبا نشان داده اند، اپل برای آنکه ایده ای را بپذیرد، قبل از آن هزاران ایده را رد می کند. البته چنین نگرشی برای عصری مشخص در فناوری کاملا پذیرفته شده و کاربردی بوده؛ منظور دورانی  است که در آن شاهد رواج دستگاه های همراه بوده ایم و اپل نیز در جریانش تخصص خود در ایجاد سخت افزارهای فوق العاده را به رخ کشید.

اما طبق پیش بینی های صورت گرفته، عصر مهم بعدی در تکنولوژی تحت تسلط سرویس های آنلاین داده محور خواهد بود؛ دورانی که در آن شاهد ارائه هر چه بیشتر محصولاتی نظیر اپل پی خواهیم بود و کمتر سخت افزارهای مستقلی چون آیفون در آن ارائه می شوند.

در چنین محیطی، تحقیقات کند و ادامه دار برای رسیدن به دقت و کمال دیگر بهترین منافع این شرکت را در خود ندارند. حالا هدف آقای کوک باید این باشد که تغییراتی در شیوه مدیریت اپل ایجاد نموده و از این طریق حرکت و آشوبی کوچک را در شرکت تحت مدیریت خود به پا کند.

بسیاری بر این باورند که اپل هم اکنون به صورت پنهانی روی برخی پروژه های مخفی اش کار می کند (مثلا ساخت یک خودرو یا سرویس تلویزیونی پولی). البته نیازی نیست که این تغییرات شدید باشند بلکه تحول آفرین بودنشان هم کفایت می کند. این شرکت باید تجربیاتش را به شکلی عمومی تر اعلام نماید و هرچه سریع تر تعدادی از آنها را به دنیا عرضه نماید. بعد از عرضه این فناوری ها، اپل باید با سرعت در جهت رفع ایرادات احتمالی آنها برآید، خطرپذیرتر شود و به تناوب بیشتر «بله» بگوید.

این تغییرات قطعا دشوار خواهند بود چراکه ممکن است جمعیت کاربران این شرکت و البته برند آن را تحت تاثیر قرار دهند. اینکه کوپرتینویی ها بیشتر از قبل تجربه کنند بدان معناست که احتمال بروز خطا از سوی آنها نیز بیشتر می گردد و این خطاها معمولا جنبه ای عمومی خواهند داشت. شکست یعنی بد به نظر آمدن و این مساله ای نیست که خوشایند اپل باشد.

رسانه های خبری نیز نسبت به مقوله «شکست» از سوی اپل کمی حساس هستند. وقتی اپلیکیشن مپس شرکت مورد بحث نقایصی داشت و آن نقایص بر عموم آشکار گردید، نام آن در سر خط خبرها قرار گرفت. اپل واچ در سال نخست عرضه اش، فروش به مراتب بیشتری نسبت به آیفون داشت اما چون این گجت هنوز از یک محصول کامل فاصله دارد و به یک اکسسوری ضروری بدل نشده، نمی توان آن را یک محصول موفق خواند.

با این همه، برای اپل یک نگرش آزاد (منظور دیدگاهی است که آن را به سمت ارائه محصولات تجربی بیشتر سوق دهد) ارزش خطر کردن را خواهد داشت. عصر کنونی فناوری در نوع خود بسیار عجیب است. حالا با شمار زیادی از تکنولوژی ها سر و کار داریم که هر کدام ادعا دارند، بزرگ ترین اتفاق بعدی هستند اما تشخیص اینکه چطور این ابزارها باید در کنار هم قرار بگیرند و تجربه ای یکپارچه بسازند که مورد پسند کاربران واقع شود، مساله ایست که بر هیچکس روشن نشده.

در این شرایط، مشخص نیست که بهترین گجت های جدید کدامند. به احتمال زیاد، این محصولات در وهله نخست مورد تمسخر و بی مهری کاربران قرار می گیرند و شاید حتی نسخه های اولیه شان بی فایده و بی مصرف باشند. اما با گذشت زمان و ایجاد و به روز رسانی هایی که بر پایه بازخورد دریافتی از سوی کاربران در این محصولات ایجاد می گردد، انتظار می رود که در ادامه گجت هایی با کارایی دقیق و فوق العاده ارائه گردد.

مثال خوب در اینجا می تواند اکوی آمازون باشد. همان کامپیوتر خانگی تشخیص دهنده صدا که از روی ایده ای قدیمی و به عنوان نمونه ای مفید از رایانش در عصر آتی تهیه شده است و باید بگوییم ابدا تصادفی نیست اگر اکو (درست مانند کسب و کار موفق این شرکت در زمینه کلاود و سرویس اشتراکی آن موسوم به پرایم که هر دو نیز ایده های غیرمحتملی به نظر می رسیدند) زائیده نامی است که مدیرعاملش خطر کردن و شکست را معیاری برای تعیین سطح سلامت یک شرکت می داند.

جف بزوس مدیرعامل این کمپانی در نامه ای که برای سهامداران آن ارسال کرد اینطور نوشت: من معتقدم که ما در بهترین جایگاه دنیا برای شکست خوردن هستیم و باید بگویم که شکست و نوآوری دو عنصر جدایی ناپذیر از هم هستند. اغلب شرکت های بزرگ در دنیا، همواره شعار نوآوری را سر می دهند اما برای رسیدن به این نقطه حاضر به پشت سرگذاشتن تجربیات مختلف و شکست خوردن نیستند.

اپل برای ارائه تکنولوژی های آینده اجزای مختلفی را کنار هم قرار داد. این شرکت حالا در زمینه تشخیص صدا، داده کاوی، پوشیدنی ها و البته طراحی سخت افزار و نرم افزار تخصص دارد و مهم تر از همه، جمعیت کثیری از کاربران وفادار را گرد خود آورده که با اشتیاق منتظر تجربه کردن جدیدترین محصولاتش هستند.

اپل سرعت عمل و ریسک پذیری لازم برای ایجاد و نگهداری سرویس های جدید را ندارد.

با این همه، کوپرتینویی ها در اصل سرعت عمل و ریسک پذیری لازم برای ایجاد و نگهداری سرویس های جدید را ندارند و برخی از کاستی هایشان در این زمینه شاید غیرقابل بخشش باشند. سیری یکی از اولین تکنولوژی های تشخیص صدای عرضه شده به بازار بود که در اختیار عموم مردم قرار گرفت. این دستیار صوتی البته در آن ابتدا، کاستی هایی داشت و نمی شد آن را یک سرویس کامل خواند اما شرکت ساکن کوپرتینو رفته رفته و با گذر زمان بهبودهایی را درآن ایجاد نموده و ایراداتش را رفع کرد. حالا سیری به مراتب از گذشته قدرتمند تر است و ضعف های سابق را ندارد.

با این همه، اگر نگاهی کلی به آن داشته باشیم در خواهیم یافت که بیشتر شبیه به یک فرصت از دست رفته به نظر می آید. در واقع هنوز کارهای زیادی وجود دارند که این دستیار باید توانایی انجامشان را داشته باشد و از آنها عاجز است.

بن تامسون که در سایت Stratechery قلم می زند اخیرا به کاستی های متعددی در سرویس های اپل اشاره کرده بود و در آن میان نامی هم از اپ استور، iMessage ، Apple Pay و اپل موزیک برده بود. او اینطور گفته بود که ساختار سازمانی غیرمعمول اپل که در آن، هر مدیر مسئولیت برخی کارکردهای مشخص نظیر مهندسی یا مارکتینگ را بر عهده دارد و محصولات در حوزه اختیاراتش قرار نمی گیرند بیشتر برای تولید کالا مناسب است تا ارائه سرویس های آنلاین.

البته به باور بسیاری نمی توان برخی از اشتباهات اپل در سرویس های آنلاین را به این مساله نسبت داد. مشخص نیست که آیا شرکت مورد بحث برای موفقیت آتی دستخوش تغییرات ساختاری عظیم شود یا اینکه صرفا یک حرکت رو به جلوی قوی از سوی تیم کوک برای این منظور کفایت می کند.

از طرفی نباید فراموش کرد که این شرکت مشتریان صبوری دارد و ارزش کلی اکوسیستم آن معمولا کاستی هایی که در برخی سرویس های ارائه شده اش احساس می شود را جبران می کند. برای نمونه اپل موزیک را در نظر بگیرید؛ نوعی سرویس اشتراکی موسیقی که هیچگونه مزیتی نسبت به سرویس های رقیب شامل اسپاتیفای ندارد. با این همه، حتی ورود دیر هنگام اپل به این حوزه و جذابیت کمترش نسبت به سرویس های ارائه شده از سوی سایر رقبا، از توجه کاربران به اپل موزیک کم نکرد تا جایی که این سرویس حالا بالغ بر 13 میلیون مشترک دارد که سالانه 120 دلار را بابت استفاده از آن به این شرکت پرداخت می کنند.

Kulbinder Garcha یکی از تحلیلگران Credit Suisse که پیشتر گفته اپل با ایجاد و بهبود سرویس های آنلاین می تواند شاهد رشد قابل توجهی در میزان سود خود باشد در این رابطه اظهار نمود: اپل موزیک حالا کسب و کاری با ارزش بالغ بر 2 میلیارد دلار محسوب می شود در حالی که سال قبل ابدا وجود خارجی نداشت.

اگر این شرکت زمان را غنیمت شمرده و به سرعت برخی مشکلات اپل موزیک را از میان بردارد (مثلا دستی به رابط کاربری آن بکشد و امکانات مفیدی نظیر مرور ترانه به صورت درون برنامه ای را به آن اضافه نماید) آنگاه می تواند رشد خود را نسبت به قبل بیشتر کند.

Garcha در ادامه گفت: این قبیل سرویس ها نباید از همان روز نخست بهترین باشند اما ضرری است که کوپرتینویی ها از اشتباهات خود درس بگیرند و مرتبا خود را به به روز کنند. به بیان دیگر، سرعت عمل بیشتری داشته باشند، بیشتری خطر کنند و جسور باشند.

The post appeared first on .

اپل برای نقل مکان به خانه جدیدش آماده می شود؛ آیا موفقیت آتی این شرکت در گرو داشتن ایده های تازه ایست؟