Tagبالا

مانیتور جدید فیلیپس با پنل خمیده، عمق رنگ بالا و پشتیبانی از تکنولوژی فری سینک

مانیتور جدید فیلیپس با پنل خمیده، عمق رنگ بالا و پشتیبانی از تکنولوژی فری سینک

یکی از توزیع کننده های اصلی محصولات کمپانی فیلیپس خبر داده که این شرکت به زودی نمایشگری جدیدی را با پنل خمیده، عمق رنگ بالا و پشتیبانی از تکنولوژی فری سینک شرکت ای ام دی روانه بازار خواهد کرد.

این نمایشگر ۲۷ اینچی با شماره مدل «278E8QJAB» در ماه جاری میلادی و با قیمت ۳۰۰ دلاری در دسترس خریداران قرار می گیرد. طبق اعلام سازنده، شعاع قوس پنل این نمایشگر برابر با ۱۸۰۰ میلی متر خواهد بود. لازم به ذکر است که هرقدر عدد شعاع قوس کمتر باشد، نمایشگر از خمیدگی بیشتری برخوردار خواهد بود.

خمیدگی پنل نمایشگر باعث می شود دیدن تصاویر برای چشم انسان ساده تر شده و عمق تصویر بیشتری را ایجاد نماید. ضمن این که فناوری «Flicker-Free» اختصاصی فیلیپس باعث می شود تا در هنگام بازسازی تصویر هیچ گونه پرشی در آن ایجاد نشود. این امر کمک زیادی در جلوگیری از خستگی چشم کاربر می کند.

علاوه بر این، تکنولوژی بازسازی عمودی «Vertical Alignment» در این محصول نیز سبب می شود که نمایشگر جدید زاویه دید وسیع تری نسبت به رقبای خود داشته باشد.

همان طور که در جدول بالا مشاهده می شود، محصول جدید فیلیپس هر دو استاندارد sRGB و NTSC در زمینه تولید رنگ را به طور کامل پوشش می دهد. بهره مندی پنل نمایشگر این مانیتور از تکنولوژی IPS نیز به تولید طبیعی تر رنگ ها کمک شایانی می کند.

از دیگر ویژگی های بارز 278E8QJAB می توان به فناوری «SmartContrast» اشاره کرد که به واسطه آن در کسری از ثانیه میزان کنتراست و نور پس زمینه، متناسب با محتوای به نمایش درآمده تنظیم می شود.

آخرین قابلیت برجسته مانیتور مورد بحث پشتیبانی از تکنولوژی فری سینک شرکت ای ام دی است که آن را به گزینه ای ایدآل برای پی سی گیمرها بدل می سازد. به خصوص آن دسته از افرادی که درون کیس رایانه خود از کارت های گرافیکی سری رادئون این شرکت بهره می برند.

The post appeared first on .

مانیتور جدید فیلیپس با پنل خمیده، عمق رنگ بالا و پشتیبانی از تکنولوژی فری سینک

توسعه ربات جراحی با دقت بسیار بالا برای تزریق مستقیم داخل چشمی

توسعه ربات جراحی با دقت بسیار بالا برای تزریق مستقیم داخل چشمی

تیمی متشکل از جراحان چشم برای نخستین بار در طول تاریخ موفق شدند داروی ترومبولیتیکی (تجزیه کننده لخته خون) را مستقیماً به رگی در داخل شبکیه چشم یک بیمار تزریق کنند که سبب از بین رفتن لخته خون شده است. این عملیات به کمک ربات جراح توسعه یافته توسط محققان دانشگاه «KU Leuven» در بلژیک به سرانجام رسیده است.

بیمار مورد اشاره به انسداد رگ شبکیه چشم مبتلا شده بود که باعث کاهش بینایی چشم و حتی نابینایی نیز می شود. در حال حاضر پزشکان تنها اثرات منفی این بیماری را با تزریق ماهیانه در داخل چشم درمان می کنند. اما تزریق وریدی در شبکیه چشم توسط پزشک تقریباً غیرممکن است زیرا رگ مذکور دارای قطر 0.1 میلی متری است.

ربات توسعه یافته برای این منظور دارای سوزن 0.03 میلی متری است که یک سوم ضخامت موی سر انسان را دارد. این ربات به جراح کمک می کند تا سوزن را با دقت کافی وارد چشم کند و به طور کاملاً ثابتی قرار بگیرد. بر اساس گزارش منتشر شده توسط دانشگاه، متد مورد اشاره با موفقیت لخته خون چشم را بر طرف کرده و بیمار در سلامت کامل به سر می برد.

لازم به ذکر است عمل جراحی مورد بحث تنها قسمتی از فاز اول بررسی های کلینیکی این روش است و جراحان می بایست آن را در بیماران دیگر نیز مورد آزمایش قرار دهند و در فاز دوم به بررسی عوارض جانبی آن بپردازند بنابراین هنوز زمان لازم است تا این درمان در اختیار افراد دیگر نیز قرار بگیرد.

The post appeared first on .

توسعه ربات جراحی با دقت بسیار بالا برای تزریق مستقیم داخل چشمی

انتشار نخستین عکس های رسمی از فبلت بالا رده و قدرتمند زی تی ای

انتشار نخستین عکس های رسمی از فبلت بالا رده و قدرتمند زی تی ای

کمپانی زی تی ای در سال جاری میلادی به دنبال عرضه موفق گوشی های پرچمدار سری Axon در سال گذشته، نسل جدید آن ها را نیز رسما معرفی نموده است.

انتشار نخستین عکس های رسمی از فبلت بالا رده و قدرتمند زی تی ای

(image)
کمپانی زی تی ای در سال جاری میلادی به دنبال عرضه موفق گوشی های پرچمدار سری Axon در سال گذشته، نسل جدید آن ها را نیز رسما معرفی نموده است.
انتشار نخستین عکس های رسمی از فبلت بالا رده و قدرتمند زی تی ای

۱۵ نشانه هوش هیجانی بالا که ممکن است در خود پیدا کنید

۱۵ نشانه هوش هیجانی بالا که ممکن است در خود پیدا کنید

از دست دادن کنترل احساسات اتفاق دور از ذهنی نیست و برای خیلی ها رخ می دهد. به همین دلیل است که هوش هیجانی اهمیت بسیار زیادی می یابد. توانایی شناسایی احساسات دیگران و خود، درک تأثیر قدرتمند این احساسات و استفاده از این اطلاعات برای هدایت نحوه ی تفکر و رفتار، می تواند احتمال دستیابی موفقیت آمیز به اهداف را به شدت افزایش دهد.

مهارت های مرتبط با هوش هیجانی نیز مثل هر مهارت دیگری با تمرین تقویت می شوند. اما خیلی از شما ممکن است همین حالا نیز بدون آنکه بدانید، از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشید.

برای آنکه درک بهتری از هوش هیجانی خود پیدا کنید، با مطالعه ی گزاره های زیر می توانید ببینید چند تایشان بازتاب دهنده ی رفتار و عادت های شما هستند:

۱- به احساسات خود زیاد فکر می کنید

هوش هیجانی با تفکر آغاز می شود. فرد سؤالاتی از این دست از خود می پرسد که «چرا چنین احساسی دارم؟» و «چه چیزی (یا چه کسی) باعث شد فلان حرف را بزنم یا فلان کار را بکنم؟»

شما با شناسایی احساسات و واکنش های مختلف، به آگاهی بیشتری دست پیدا می کنید و از این اطلاعات به نفع خود بهره می گیرید.

۲- نظر دیگران را جویا می شوید

این را می فهمید که نظر دیگران راجع به شما از نظر خودتان کاملاً متفاوت است. بحث بر سر درست یا غلط بودن این نظرات نیست، بلکه صحبت بر سر درک تفاوت دیدگاه ها و نظرات است.

۳- از دیگران تشکر می کنید

این روز ها شیوع عدم احترام دوطرفه و آداب مشترک حاکی از احترام، تا حد چشمگیری افزایش یافته است. اما شما تصمیم گرفته اید رویه ی متفاوتی در پیش بگیرید. شما از قدرت کلمات ساده ای مثل «متشکرم» و «سپاسگزارم» در تقویت روابط آگاهی دارید و به همین دلیل است که همیشه چند ثانیه از وقت خود را برای ابراز سپاسگزاری و قدردانی خود به دیگران اختصاص می دهید.

۴- می دانید کجا باید درنگ کنید

این مکث کوچک به سادگی لحظه ای درنگ و تأمل پیش از اقدامی عملی یا سخن گفتن است؛ البته باید اذعان کرد به زبان ساده است و در عمل دشوار خواهد بود.

البته هیچ کس کامل نیست. اما همین درنگ کوتاه در بسیاری از موارد از شرمنده شدن شما جلوگیری کرده، از شما نیروی بهتری ساخته، و حتی باعث نجات یافتن روابط شما شده است.

۵- به دنبال «چرایی» ها هستید

شما به جای برچسب زدن به دیگران، این را می فهمید که پشت رفتار هر کسی دلیل یا دلایلی وجود دارد. به همین دلیل با خلق ویژگی هایی نظیر همدلی و همدردی در خود، به دنبال رسیدن به درک موقعیت های مختلف از نگاه دیگران می روید. معمولاً سؤالاتی از این دست می پرسید که «چرا این شخص چنین احساسی دارد؟» و «پشت صحنه چه اتفاقی می افتد؟».

شما با این کار قادرید تقریباً با هر کسی ارتباط برقرار کنید.

۶- پذیرای نقد و انتقادات دیگران هستید

هیچ کس، حتی شما، از بازخور منفی گرفتن لذت نمی برد.

اما شما به خوبی می دانید که در هر انتقادی، حداقل ذره ای حقیقت وجود دارد؛ حتی وقتی به شکل ایده آل بیان نشود. به علاوه، انتقادات دیگران درباره ی نحوه ی تفکرشان چیز های زیادی به شما می آموزد.

بنابراین حواستان به احساساتتان هست و تا جایی که می توانید از انتقادات دیگران یاد می گیرید.

۷- مدام واکنش های دیگران را مد نظر قرار می دهید

شما از لحظه ای که با فرد دیگری روبرو می شوید در حال تجزیه و تحلیل واکنش های او هستید؛ دست خودتان نیست.

اما اینهمه مشاهده به مزایایی نیز ختم می شود: متوجه می شوید هر آنچه که می گویید و انجام می دهید به صورت بالقوه بر دیگران اثرگذار است. و این نه تنها به تمرکز روی حرفی که می زنید می انجامد، بلکه شما را به نحوه ی بیان آن نیز حساس خواهد کرد.

۸- عذرخواهی می کنید

شما این را می دانید که به زبان آوردن «معذرت می خواهم» می تواند دشوار ترین عبارت در هر زبانی باشد. اما از طرف دیگر متوجه قدرت فوق العاده ی این عبارت نیز هستید.

به همین دلیل است که با به رسمیت شناختن اشتباهات خود و عذرخواهی در زمان مناسب، ویژگی هایی نظیر تواضع و اصالت را در خود پرورش می دهید و دیگران را به شکلی طبیعی به خود جذب می کنید.

۹- دیگران را به خاطر اشتباهاتشان می بخشید

شما در عین درک بی نقص نبودن انسان ها، این را نیز یاد گرفته اید که نبخشیدن آنها مثل نگه داشتن چاقو در زخم است و هیچ گاه اجازه ی بهبود و التیام به شما نخواهد داد.

بر این اساس به جای یک عمر دلخوری و رنجش، آن هم در شرایطی که خود فرد خاطی به دنبال زندگی اش می رود و اهمیتی به شما و ناراحتی تان نمی دهد، او را می بخشید و به خود فرصت می دهید از این موضوع عبور کنید و زندگی را سبک بار تر ادامه دهید.

۱۰- واژگان احساسی بسیار گسترده ای دارید

شما با یاد گرفتن نحوه ی ابراز احساسات خود، توانایی درک آنها را نیز در خود تقویت می کنید. مثلاً وقتی احساس افسردگی دارید، پا را از این ناراحتی فرا تر می گذارید و به دنبال علتش می روید: «آیا نا امید شده ام؟ آیا عصبانی یا کلافه ام؟ آیا از کسی یا چیزی آزرده خاطر شده ام؟».

شما با گسترش دایره ی واژگانی که برای توصیف احساسات خود مورد استفاده قرار می دهید، شناخت خود از احساساتتان را نیز بالا برده و یاد می گیرید در صورت لزوم برای برطرف کردن مشکل دست به اقدام عملی بزنید.

۱۱- صادقانه و مشخص ستودنی ها را می ستایید

مدام در دیگران به دنبال نکات مثبت می گردید و سپس به طور مشخص به آنها می گویید از کدام ویژگی هایشان خوشتان می آید و با این کار به آنها انگیزه می دهید. آنها نیز از کار کردن با شما احساس خوبی پیدا می کنند و برای تلاش بیشتر انگیزه می یابند.

۱۲- روی کنترل کردن افکار خود کار می کنید

ضرب المثلی هست که می گوید: «شما نمی توانید پرنده ها را از نشستن روی سرتان منصرف کنید، اما می توانید آن را از لانه ساختن روی سر خود بازدارید».

شما نیز هنگام تجربه ی موقعیتی منفی ممکن است کنترلی روی واکنش طبیعی و احساسی خود نداشته باشید. اما روی آنچه که در پی این احساس رخ می دهد کنترل دارید و خودتان تصمیم می گیرید افکارتان را روی چه چیزی متمرکز کنید.

به این ترتیب به جای کلنجار رفتن با احساسات مذکور و فکر کردن به ناعادلانه بودن این موقعیت، خود را از لحاظ ذهنی در شرایط مثبتی قرار می دهید و برنامه ای برای ادامه ی مسیر می چینید.

۱۳- دیدتان نسبت به دیگران را سیال نگه می دارید

قضاوت شتابزده در مورد دیگران بدون در نظر گرفتن بافتار و شرایط، رفتار بسیار مخربی است.

در عوض شما به خوبی آگاه هستید که هر کسی ممکن است روز یا حتی سال بدی داشته باشد. شما با برچسب نزدن به دیگران، دیدگاه خود را نسبت به آنان سیال نگاه می دارید و بیشترین ارزش را برای رابطه تان فراهم می آورید.

۱۴- نقاط ضعف خود را تجزیه و تحلیل می کنید

شناسایی نقاط ضعف به خودنگری، آگاهی، و شهامت احتیاج دارد؛ اما تا روی آنها کار نکنید پیشرفتی نخواهید داشت.

شما با تجزیه و تحلیل موقعیت هایی که در آنها کنترل احساسات خود را از دست داده اید، قادر خواهید بود برای مدیریت بهتر چنین موقعیت هایی در آینده استراتژی مناسبی بیافرینید.

۱۵- این را می دانید که از احساسات شما ممکن است سوء استفاده شود

هوش هیجانی نیز مثل هر مهارت و توانایی دیگری، هم می تواند به شکل اخلاقی مورد استفاده قرار بگیرد و هم به شیوه ی غیر اخلاقی. دیگران با تقویت و بالا بردن مهارت های هوش هیجانی خود می توانند از این قدرت بر علیه شما و با هدف کنترل رفتارتان استفاده کنند.

دقیقاً به همین دلیل است که باید هوش هیجانی خود را بالا ببرید و از خودتان در برابر سلطه جویی دیگران محافظت کنید.

The post appeared first on .

۱۵ نشانه هوش هیجانی بالا که ممکن است در خود پیدا کنید

از دست دادن کنترل احساسات اتفاق دور از ذهنی نیست و برای خیلی ها رخ می دهد. به همین دلیل است که هوش هیجانی اهمیت بسیار زیادی می یابد. توانایی شناسایی احساسات دیگران و خود، درک تأثیر قدرتمند این احساسات و استفاده از این اطلاعات برای هدایت نحوه ی تفکر و رفتار، می تواند احتمال دستیابی موفقیت آمیز به اهداف را به شدت افزایش دهد.

مهارت های مرتبط با هوش هیجانی نیز مثل هر مهارت دیگری با تمرین تقویت می شوند. اما خیلی از شما ممکن است همین حالا نیز بدون آنکه بدانید، از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشید.

برای آنکه درک بهتری از هوش هیجانی خود پیدا کنید، با مطالعه ی گزاره های زیر می توانید ببینید چند تایشان بازتاب دهنده ی رفتار و عادت های شما هستند:

۱- به احساسات خود زیاد فکر می کنید

هوش هیجانی با تفکر آغاز می شود. فرد سؤالاتی از این دست از خود می پرسد که «چرا چنین احساسی دارم؟» و «چه چیزی (یا چه کسی) باعث شد فلان حرف را بزنم یا فلان کار را بکنم؟»

شما با شناسایی احساسات و واکنش های مختلف، به آگاهی بیشتری دست پیدا می کنید و از این اطلاعات به نفع خود بهره می گیرید.

۲- نظر دیگران را جویا می شوید

این را می فهمید که نظر دیگران راجع به شما از نظر خودتان کاملاً متفاوت است. بحث بر سر درست یا غلط بودن این نظرات نیست، بلکه صحبت بر سر درک تفاوت دیدگاه ها و نظرات است.

۳- از دیگران تشکر می کنید

این روز ها شیوع عدم احترام دوطرفه و آداب مشترک حاکی از احترام، تا حد چشمگیری افزایش یافته است. اما شما تصمیم گرفته اید رویه ی متفاوتی در پیش بگیرید. شما از قدرت کلمات ساده ای مثل «متشکرم» و «سپاسگزارم» در تقویت روابط آگاهی دارید و به همین دلیل است که همیشه چند ثانیه از وقت خود را برای ابراز سپاسگزاری و قدردانی خود به دیگران اختصاص می دهید.

۴- می دانید کجا باید درنگ کنید

این مکث کوچک به سادگی لحظه ای درنگ و تأمل پیش از اقدامی عملی یا سخن گفتن است؛ البته باید اذعان کرد به زبان ساده است و در عمل دشوار خواهد بود.

البته هیچ کس کامل نیست. اما همین درنگ کوتاه در بسیاری از موارد از شرمنده شدن شما جلوگیری کرده، از شما نیروی بهتری ساخته، و حتی باعث نجات یافتن روابط شما شده است.

۵- به دنبال «چرایی» ها هستید

شما به جای برچسب زدن به دیگران، این را می فهمید که پشت رفتار هر کسی دلیل یا دلایلی وجود دارد. به همین دلیل با خلق ویژگی هایی نظیر همدلی و همدردی در خود، به دنبال رسیدن به درک موقعیت های مختلف از نگاه دیگران می روید. معمولاً سؤالاتی از این دست می پرسید که «چرا این شخص چنین احساسی دارد؟» و «پشت صحنه چه اتفاقی می افتد؟».

شما با این کار قادرید تقریباً با هر کسی ارتباط برقرار کنید.

۶- پذیرای نقد و انتقادات دیگران هستید

هیچ کس، حتی شما، از بازخور منفی گرفتن لذت نمی برد.

اما شما به خوبی می دانید که در هر انتقادی، حداقل ذره ای حقیقت وجود دارد؛ حتی وقتی به شکل ایده آل بیان نشود. به علاوه، انتقادات دیگران درباره ی نحوه ی تفکرشان چیز های زیادی به شما می آموزد.

بنابراین حواستان به احساساتتان هست و تا جایی که می توانید از انتقادات دیگران یاد می گیرید.

۷- مدام واکنش های دیگران را مد نظر قرار می دهید

شما از لحظه ای که با فرد دیگری روبرو می شوید در حال تجزیه و تحلیل واکنش های او هستید؛ دست خودتان نیست.

اما اینهمه مشاهده به مزایایی نیز ختم می شود: متوجه می شوید هر آنچه که می گویید و انجام می دهید به صورت بالقوه بر دیگران اثرگذار است. و این نه تنها به تمرکز روی حرفی که می زنید می انجامد، بلکه شما را به نحوه ی بیان آن نیز حساس خواهد کرد.

۸- عذرخواهی می کنید

شما این را می دانید که به زبان آوردن «معذرت می خواهم» می تواند دشوار ترین عبارت در هر زبانی باشد. اما از طرف دیگر متوجه قدرت فوق العاده ی این عبارت نیز هستید.

به همین دلیل است که با به رسمیت شناختن اشتباهات خود و عذرخواهی در زمان مناسب، ویژگی هایی نظیر تواضع و اصالت را در خود پرورش می دهید و دیگران را به شکلی طبیعی به خود جذب می کنید.

۹- دیگران را به خاطر اشتباهاتشان می بخشید

شما در عین درک بی نقص نبودن انسان ها، این را نیز یاد گرفته اید که نبخشیدن آنها مثل نگه داشتن چاقو در زخم است و هیچ گاه اجازه ی بهبود و التیام به شما نخواهد داد.

بر این اساس به جای یک عمر دلخوری و رنجش، آن هم در شرایطی که خود فرد خاطی به دنبال زندگی اش می رود و اهمیتی به شما و ناراحتی تان نمی دهد، او را می بخشید و به خود فرصت می دهید از این موضوع عبور کنید و زندگی را سبک بار تر ادامه دهید.

۱۰- واژگان احساسی بسیار گسترده ای دارید

شما با یاد گرفتن نحوه ی ابراز احساسات خود، توانایی درک آنها را نیز در خود تقویت می کنید. مثلاً وقتی احساس افسردگی دارید، پا را از این ناراحتی فرا تر می گذارید و به دنبال علتش می روید: «آیا نا امید شده ام؟ آیا عصبانی یا کلافه ام؟ آیا از کسی یا چیزی آزرده خاطر شده ام؟».

شما با گسترش دایره ی واژگانی که برای توصیف احساسات خود مورد استفاده قرار می دهید، شناخت خود از احساساتتان را نیز بالا برده و یاد می گیرید در صورت لزوم برای برطرف کردن مشکل دست به اقدام عملی بزنید.

۱۱- صادقانه و مشخص ستودنی ها را می ستایید

مدام در دیگران به دنبال نکات مثبت می گردید و سپس به طور مشخص به آنها می گویید از کدام ویژگی هایشان خوشتان می آید و با این کار به آنها انگیزه می دهید. آنها نیز از کار کردن با شما احساس خوبی پیدا می کنند و برای تلاش بیشتر انگیزه می یابند.

۱۲- روی کنترل کردن افکار خود کار می کنید

ضرب المثلی هست که می گوید: «شما نمی توانید پرنده ها را از نشستن روی سرتان منصرف کنید، اما می توانید آن را از لانه ساختن روی سر خود بازدارید».

شما نیز هنگام تجربه ی موقعیتی منفی ممکن است کنترلی روی واکنش طبیعی و احساسی خود نداشته باشید. اما روی آنچه که در پی این احساس رخ می دهد کنترل دارید و خودتان تصمیم می گیرید افکارتان را روی چه چیزی متمرکز کنید.

به این ترتیب به جای کلنجار رفتن با احساسات مذکور و فکر کردن به ناعادلانه بودن این موقعیت، خود را از لحاظ ذهنی در شرایط مثبتی قرار می دهید و برنامه ای برای ادامه ی مسیر می چینید.

۱۳- دیدتان نسبت به دیگران را سیال نگه می دارید

قضاوت شتابزده در مورد دیگران بدون در نظر گرفتن بافتار و شرایط، رفتار بسیار مخربی است.

در عوض شما به خوبی آگاه هستید که هر کسی ممکن است روز یا حتی سال بدی داشته باشد. شما با برچسب نزدن به دیگران، دیدگاه خود را نسبت به آنان سیال نگاه می دارید و بیشترین ارزش را برای رابطه تان فراهم می آورید.

۱۴- نقاط ضعف خود را تجزیه و تحلیل می کنید

شناسایی نقاط ضعف به خودنگری، آگاهی، و شهامت احتیاج دارد؛ اما تا روی آنها کار نکنید پیشرفتی نخواهید داشت.

شما با تجزیه و تحلیل موقعیت هایی که در آنها کنترل احساسات خود را از دست داده اید، قادر خواهید بود برای مدیریت بهتر چنین موقعیت هایی در آینده استراتژی مناسبی بیافرینید.

۱۵- این را می دانید که از احساسات شما ممکن است سوء استفاده شود

هوش هیجانی نیز مثل هر مهارت و توانایی دیگری، هم می تواند به شکل اخلاقی مورد استفاده قرار بگیرد و هم به شیوه ی غیر اخلاقی. دیگران با تقویت و بالا بردن مهارت های هوش هیجانی خود می توانند از این قدرت بر علیه شما و با هدف کنترل رفتارتان استفاده کنند.

دقیقاً به همین دلیل است که باید هوش هیجانی خود را بالا ببرید و از خودتان در برابر سلطه جویی دیگران محافظت کنید.

The post appeared first on .

۱۵ نشانه هوش هیجانی بالا که ممکن است در خود پیدا کنید

۳ عنصر حیاتی جلب مشارکت که برای بالا بردن عملکرد تیمی می توان مورد استفاده قرار داد

۳ عنصر حیاتی جلب مشارکت که برای بالا بردن عملکرد تیمی می توان مورد استفاده قرار داد

کسب و کار شما زمانی به موفقیت می رسد که تمام اجزای تشکیل دهنده ی آن به درستی در کنار یکدیگر قرار بگیرند. یک ایده، یک طرح، فرصت بازار و به طور قطع یک تیم فوق العاده. داشتن تیمی فوق العاده برای رسیدن به موفقیت حیاتی است. این را می توان به صورت غریزی نیز دریافت که تیم های موفق و پر بازده، بخشی جدایی ناپذیر از این معادله هستند، اما چگونه می توان چنین تیمی را دور هم جمع کرد؟ اعضای تیم شما باید بدانند در حال ساختن چیزی هستند که درست مثل چشم انداز مؤسس تیم، نمایانگر سهم تک تک آنها در پیشرفت دنیای اطرافشان نیز هست.

از دیدگاه مدیریتی، کلید عملکرد بالای تیمی، از جمله ساده ترین مفاهیم است: اینکه اعضای تیم آنچه انجام می دهند را از آنِ خود بدانند. وقتی اعضای تیم شما بدانند کاری که می کنند مال خود آنهاست، مسئولیتش بر عهده ی خودشان است و می توانند از آن برای ابراز وجود استفاده کنند، بهترین عملکرد خود را به نمایش خواهند گذاشت. مسئولیت پذیری، به عنوان رویکرد معمول و مستقیمی که در این جهت عموماً مورد استفاده قرار می گیرد به اندازه ی کافی نتیجه بخش نیست.

مسئولیت پذیری برای یک کارمند کاملاً ضروری و لازم است، اما زمانی که از آن به عنوان «چماق» استفاده شود، می تواند ذهنیت و احساس مال خود بودن کسب و کار را در ذهن وی نابود کند. شما می توانید با دستور دادن به کارمندان خود، اطاعت آنها را جلب کنید، اما در نهایت این تمام آن چیزی نیست که باید به دنبالش باشید. اینکه به دیگران دستور دهید برای نتیجه ی کارشان اهمیت قائل باشند، مثل آن است که به گروهی کودک دستور بدهید خوشحال باشند. تصورش را بکنید به گروهی از کودکان دستور بدهید «به شما دستور می دهم خوشحال باشید، همین حالا!». هر پدر یا مادری به شما خواهد گفت این لحن جوابگو نیست.

اینکه کارمند شما مسئولیت عملکرد خود را بر گردن بگیرد و کارش را جست و جویی معنادار به دنبال هدفی والا بداند، یک تصمیم درونی است که با امر و نهی بیرونی محقق نمی شود. مسئولیت پذیری بی نهایت حائز اهمیت و برای عملکرد تیم ها ضروری است، اما زمانی بیشترین اثربخشی را خواهد داشت که شکل یک «انتخاب» به خود گرفته باشد، نه آنکه مثل زنجیر از سوی مدیر به گردن اعضای تیم آویخته شود.

کارفرماهای شایسته این را می دانند و سعی می کنند اعضای تیمشان، کار را از خودشان بدانند. معمولاً اولین قدم مدیران دست و دل باز در این راستا، فراهم کردن بسته های تشویقی برای کارکنان است. این بسته برای شرکت های بزرگ تر می تواند به شکل توزیع سهام در میان کارکنان ظاهر شود. این ها اقدامات مثبت و قابل احترامی هستند و اولین قدم های مدیریت برای ساختن تیمی پر بازده و مشارکت جو به شمار می روند. اما گذشته از این جبران های مستقیم، فرایند جلب مشارکت کارکنان ۳ جزء اصلی دارد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد:

۱- انگیزه ای روشن و شفاف

به کارکنان خود پیرامون اینکه مسئولیت ها و تلاش هایشان در دنیای اطراف چه اثری خواهند گذاشت تصویری بزرگ تر ارائه دهید. این تصویر بزرگ تر را حول این مفاهیم برایشان مجسم کنید:

  • چرا این پروژه مهم است و دقیقاً چه فرصتی پیش روی شما قرار دارد؟
  • این پروژه چگونه برای مشتریان ارزش آفرین خواهد شد؟
  • پروژه ی مذکور چگونه برای خود شرکت ارزش آفرین می شود؟
  • این کار چگونه به کارکنان شرکت کمک می کند در زندگی بیشتر به خواسته هایشان برسند؟

۲- برانگیختن کنجکاوی

به جای آنکه به کارمندان خود بگویید «این کار را به این شکل انجام بده»، از تک تک آنها بپرسید «چگونه می توانیم به بهترین نحو این کار را انجام دهیم؟ نظر تو چیست؟» یا «اگر این کار را انجام دهیم چه اتفاقی می افتد؟». حتی اگر خودتان از قبل ایده ی خوبی دارید و فکر می کنید پاسخ سؤال های خود را می دانید، این نوع گفتگو می تواند شما و محصولتان را به جاهایی ببرد که پیش از آن حتی فکرش را هم نمی توانستید بکنید.

۳- اعتماد و توانمند سازی

به کنجکاوی و مشارکت اجازه ی شکوفایی بدهید. وقتی کارکنان شما از خود مشارکت نشان می دهند و قابلیت هایشان را به کار می گیرند، به آنها آزادی عمل بدهید تا کنترل بیشتری روی کارشان داشته باشند.

اگر افرادی پیدا کردید که تصمیم گرفته اند کسب و کارتان را از خودشان بدانند و موفقیت خود را در گرو موفقیت آن ببینند، هر کاری که لازم است برای حفظ آنها در درازمدت انجام دهید. اینها ستاره های شما هستند و تیم اصلی شما را تشکیل خواهند داد. اعضای تیم خود را حول هسته ی «رهبری در عمل» جذب کنید، بر تعدادشان بیافزایید و آنها را به سطح بالاتری ارتقا دهید.

این ذهنیت یک انتخاب است. نمی توان با زور، چرب زبانی، دستور یا «اِعمال مدیریت» آن را به کسی تحمیل کرد. از آنِ خود دانستن کسب و کار یک چارچوب ذهنی است که از انس عمیق و شخصی با کار و نتایج آن نشأت می گیرد؛ انسی که از دل کنجکاوی رشد می کند و در هویت فرد خود را نشان می دهد. ذهنیت مذکور از جمله اجزای اصلی تشکیل دهنده ی تیم های پر بازده است و می تواند به نتایجی خارج از تصور بیانجامد.

البته چالش مدیریت و توانمندسازی اعضای تیم کاملاً به این باز می گردد که چه کسانی را با خود همراه کرده باشید؛ تجربیات و ارزش های اعضای تیم در این میان اهمیت زیادی خواهند داشت. پس در انتخاب های خود دقت کنید.

The post appeared first on .

۳ عنصر حیاتی جلب مشارکت که برای بالا بردن عملکرد تیمی می توان مورد استفاده قرار داد

کسب و کار شما زمانی به موفقیت می رسد که تمام اجزای تشکیل دهنده ی آن به درستی در کنار یکدیگر قرار بگیرند. یک ایده، یک طرح، فرصت بازار و به طور قطع یک تیم فوق العاده. داشتن تیمی فوق العاده برای رسیدن به موفقیت حیاتی است. این را می توان به صورت غریزی نیز دریافت که تیم های موفق و پر بازده، بخشی جدایی ناپذیر از این معادله هستند، اما چگونه می توان چنین تیمی را دور هم جمع کرد؟ اعضای تیم شما باید بدانند در حال ساختن چیزی هستند که درست مثل چشم انداز مؤسس تیم، نمایانگر سهم تک تک آنها در پیشرفت دنیای اطرافشان نیز هست.

از دیدگاه مدیریتی، کلید عملکرد بالای تیمی، از جمله ساده ترین مفاهیم است: اینکه اعضای تیم آنچه انجام می دهند را از آنِ خود بدانند. وقتی اعضای تیم شما بدانند کاری که می کنند مال خود آنهاست، مسئولیتش بر عهده ی خودشان است و می توانند از آن برای ابراز وجود استفاده کنند، بهترین عملکرد خود را به نمایش خواهند گذاشت. مسئولیت پذیری، به عنوان رویکرد معمول و مستقیمی که در این جهت عموماً مورد استفاده قرار می گیرد به اندازه ی کافی نتیجه بخش نیست.

مسئولیت پذیری برای یک کارمند کاملاً ضروری و لازم است، اما زمانی که از آن به عنوان «چماق» استفاده شود، می تواند ذهنیت و احساس مال خود بودن کسب و کار را در ذهن وی نابود کند. شما می توانید با دستور دادن به کارمندان خود، اطاعت آنها را جلب کنید، اما در نهایت این تمام آن چیزی نیست که باید به دنبالش باشید. اینکه به دیگران دستور دهید برای نتیجه ی کارشان اهمیت قائل باشند، مثل آن است که به گروهی کودک دستور بدهید خوشحال باشند. تصورش را بکنید به گروهی از کودکان دستور بدهید «به شما دستور می دهم خوشحال باشید، همین حالا!». هر پدر یا مادری به شما خواهد گفت این لحن جوابگو نیست.

اینکه کارمند شما مسئولیت عملکرد خود را بر گردن بگیرد و کارش را جست و جویی معنادار به دنبال هدفی والا بداند، یک تصمیم درونی است که با امر و نهی بیرونی محقق نمی شود. مسئولیت پذیری بی نهایت حائز اهمیت و برای عملکرد تیم ها ضروری است، اما زمانی بیشترین اثربخشی را خواهد داشت که شکل یک «انتخاب» به خود گرفته باشد، نه آنکه مثل زنجیر از سوی مدیر به گردن اعضای تیم آویخته شود.

کارفرماهای شایسته این را می دانند و سعی می کنند اعضای تیمشان، کار را از خودشان بدانند. معمولاً اولین قدم مدیران دست و دل باز در این راستا، فراهم کردن بسته های تشویقی برای کارکنان است. این بسته برای شرکت های بزرگ تر می تواند به شکل توزیع سهام در میان کارکنان ظاهر شود. این ها اقدامات مثبت و قابل احترامی هستند و اولین قدم های مدیریت برای ساختن تیمی پر بازده و مشارکت جو به شمار می روند. اما گذشته از این جبران های مستقیم، فرایند جلب مشارکت کارکنان ۳ جزء اصلی دارد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد:

۱- انگیزه ای روشن و شفاف

به کارکنان خود پیرامون اینکه مسئولیت ها و تلاش هایشان در دنیای اطراف چه اثری خواهند گذاشت تصویری بزرگ تر ارائه دهید. این تصویر بزرگ تر را حول این مفاهیم برایشان مجسم کنید:

  • چرا این پروژه مهم است و دقیقاً چه فرصتی پیش روی شما قرار دارد؟
  • این پروژه چگونه برای مشتریان ارزش آفرین خواهد شد؟
  • پروژه ی مذکور چگونه برای خود شرکت ارزش آفرین می شود؟
  • این کار چگونه به کارکنان شرکت کمک می کند در زندگی بیشتر به خواسته هایشان برسند؟

۲- برانگیختن کنجکاوی

به جای آنکه به کارمندان خود بگویید «این کار را به این شکل انجام بده»، از تک تک آنها بپرسید «چگونه می توانیم به بهترین نحو این کار را انجام دهیم؟ نظر تو چیست؟» یا «اگر این کار را انجام دهیم چه اتفاقی می افتد؟». حتی اگر خودتان از قبل ایده ی خوبی دارید و فکر می کنید پاسخ سؤال های خود را می دانید، این نوع گفتگو می تواند شما و محصولتان را به جاهایی ببرد که پیش از آن حتی فکرش را هم نمی توانستید بکنید.

۳- اعتماد و توانمند سازی

به کنجکاوی و مشارکت اجازه ی شکوفایی بدهید. وقتی کارکنان شما از خود مشارکت نشان می دهند و قابلیت هایشان را به کار می گیرند، به آنها آزادی عمل بدهید تا کنترل بیشتری روی کارشان داشته باشند.

اگر افرادی پیدا کردید که تصمیم گرفته اند کسب و کارتان را از خودشان بدانند و موفقیت خود را در گرو موفقیت آن ببینند، هر کاری که لازم است برای حفظ آنها در درازمدت انجام دهید. اینها ستاره های شما هستند و تیم اصلی شما را تشکیل خواهند داد. اعضای تیم خود را حول هسته ی «رهبری در عمل» جذب کنید، بر تعدادشان بیافزایید و آنها را به سطح بالاتری ارتقا دهید.

این ذهنیت یک انتخاب است. نمی توان با زور، چرب زبانی، دستور یا «اِعمال مدیریت» آن را به کسی تحمیل کرد. از آنِ خود دانستن کسب و کار یک چارچوب ذهنی است که از انس عمیق و شخصی با کار و نتایج آن نشأت می گیرد؛ انسی که از دل کنجکاوی رشد می کند و در هویت فرد خود را نشان می دهد. ذهنیت مذکور از جمله اجزای اصلی تشکیل دهنده ی تیم های پر بازده است و می تواند به نتایجی خارج از تصور بیانجامد.

البته چالش مدیریت و توانمندسازی اعضای تیم کاملاً به این باز می گردد که چه کسانی را با خود همراه کرده باشید؛ تجربیات و ارزش های اعضای تیم در این میان اهمیت زیادی خواهند داشت. پس در انتخاب های خود دقت کنید.

The post appeared first on .

۳ عنصر حیاتی جلب مشارکت که برای بالا بردن عملکرد تیمی می توان مورد استفاده قرار داد