Tagاخیر

پای سامسونگ هم به پرونده رسوایی سیاسی اخیر رییس جمهور کره جنوبی باز شد

پای سامسونگ هم به پرونده رسوایی سیاسی اخیر رییس جمهور کره جنوبی باز شد

رهبر سیاسی کره جنوبی اوایل ماه جاری میلادی خود را در میان رسوایی سیاسی بزرگی یافت که اسناد و مدارک مربوط به آن برای نخستین بار از سوی شبکه تلویزیونی محلی JTBC منتشر و اعلام شد که پارک گون-هه در قراردادهایی بسیار مشکوک ایفای نقش کرده است. در میان سایر اتهام ها، خانم پارک به تشکیل بزرگترین گروه تولیدی کره جنوبی برای پرداخت 80 میلیارد وون (معادل 72 میلیون دلار) به بنیادهای Mir و K-Sports متهم شد.

یکی از متهمان اصلی رسوایی سیاسی اخیر کره جنوبی، چو سون-سیل است که از نزدیک ترین دوستان پارک به شمار می رود. خانم چو اخیراً متهم شده که از رابطه نزدیکش با رییس جمهور در راستای منافع شخصی استفاده کرده است. اگرچه ابعاد این فساد سیاسی هنوز مشخص نشده، برخی از دفترهای سامسونگ اوایل ماه جاری میلادی مورد بازبینی قرار گرفتند تا ارتباط های کمپانی غول کره ای با خانم چو بررسی شود.

اما به تازگی، این رسوایی با ارسال احضاریه ای برای چانگ چونگ-کی، مدیر عامل سامسونگ از سوی دفتر دادستان عالی کره جنوبی، ابعادی تازه به خود گرفته است. دفتر دادستان عالی کشور مورد اشاره قصد داشته ارتباط سرمایه گذاری 3.5 میلیارد وونی (2.99 میلیون دلاری) سامسونگ روی کمپانی خانم چو، یعنی Widec Sports را بررسی کرده و تشخیص دهد که آیا میان این قرارداد و رسوایی سیاسی ارتباطی به چشم می خورد یا خیر.

بازجویی آقای چانگ به تازگی در شهر سئول صورت گرفته است و گزارش ها از این حکایت دارند که مدیر عامل سامسونگ از حمایت مالی کمپانی خود از خانم چو یا دختر وی، چونگ یو-را ابراز بی اطلاعی کرده است. گفته می شود که چونگ یو-را، نفعی اساسی از سرمایه گذاری مورد بحث روی Widec Sports برده و پول سامسونگ صرف خرید اسب، ابزار سوارکاری و سایر تجملات برای وی شده است.

The post appeared first on .

پای سامسونگ هم به پرونده رسوایی سیاسی اخیر رییس جمهور کره جنوبی باز شد

ارتقا اندروید

پدرخوانده سرفس از کنفرانس اخیر مایکروسافت می گوید؛ دایال ابتدای راه است

پدرخوانده سرفس از کنفرانس اخیر مایکروسافت می گوید؛ دایال ابتدای راه است

هفته گذشته دو غول کامپیوتری بزرگ دنیا یعنی مایکروسافت و اپل تازه ترین دستاوردهای خود در حوزه رایانش خلاق را با مخاطبانشان به اشتراک گذاشتند و اگر بخواهیم صادق باشیم ردموندی ها از بسیاری جهات ابتکار عمل را به دست گرفته اند.

ابزار جانبی تازه این کمپانی نرم افزاری با نام ، با نمایشگر تاچش و همچنین نسخه به روز شده ای از و البته حرکت جسورانه آن به سمت بازار همگی را می توان گام هایی ارزنده به سمت ایجاد آینده واقعیت تلفیقی خواند؛ آینده ای که در آن، کاربران می توانند با استفاده از آبجکت های مجازی دیجیتالی که روی محیط های واقعی می نشینند با جهان پیرامون خود تعامل داشته باشند و روشن است که در این صورت مایکروسافت جایگاهی ویژه و دست نیافتنی [برای اپل] را از آن خود خواهد کرد.

از سوی دیگر شاهد برگزاری کنفرانس اپل در کوپرتینو بودیم که دستاورد آن معرفی نسخه باریک تری از در بالای کیبوردش بود. برخلاف انتظار بسیاری اما نمایشگر اصلی این لپ تاپ باز هم . البته در باب خوب بودن این دستگاه تردیدی نیست اما قطعا نمی توان آن را بروزرسانی عمده ای برای نسخه قبلی اش دانست که هم اکنون در بازار موجود است.

با در نظر داشتن آنچه گفته شد سایت Cnet مصاحبه ای کوتاه را با پانوس پانای مدیر کسب و کار دستگاه های مایکروسافت انجام داد. پانای همان شخصی است که مستقیما مسئولیت ساخت و طراحی خانواده سرفس را بر عهده داشته و در جریان این مصاحبه از محصولات تازه خانواده سرفس و همچنین جایگاه لوازم جانبی تولید شده برای آن از جمله دایال گفت. (پیش از خواندن ادامه این مصاحبه لازم است اشاره نماییم که این دیدار پیش از برگزاری کنفرانس اپل و بلافاصله پس از کنفرانس مایکروسافت صورت پذیرفته است).

سرفس دایال: اکسسوری مهم بعدی مایکروسافت برای پی سی

سرفس دایال را می توان نشانه ای در مورد مقصد نهایی خانواده سرفس و همچنین لوازم جانبی تازه، مقرون به صرفه و قابل انطباقی دانست که برای آن به بازار عرضه می شوند.

در جریان این مصاحبه از پانای در مورد واکنش های جالبی سوال شد که کاربران بعد از معرفی دایال از خود نشان دادند و ظاهرا خود او نیز بیش از اندازه هیجان زده بوده. در واقع این ابزار 99 دلاری ظاهرا بخش مهمی از مقصد نهایی خانواده سرفس به شمار می رود.

«حرف زدن در مورد لوازم جانبی معممولا کار ساده ایست و به همین خاطر بعضا ارزش آنها نادیده گرفته می شود اما ما [در جریان کنفرانس اخیر خود] اکسسوری هایی را معرفی کردیم که بدون آنها تجربه کار با سایر محصولات معرفی شده کامل نمی شود. اگر همین حالا کیبورد شما را بردارم یا ترکپد را از لپ تاپ تان جدا کنم یا حتی زمانی که کار کردن با دایال را یاد گرفتید شما را از آن محروم نمایم آنها فرایند کلی کاری تان تغییر می یابد.

سرفس دایال علیرغم نامی که برای آن انتخاب شده صرفا محدود به خانواده سرفس نیست و می توان در کنار هر کامپیوتر ویندوزی دیگری که آپدیت سالانه ویندوز 10 را دریافت کرده از آن بهره گرفت.

پانای در ادامه صحبت های خود اعلام کرد که در آینده اکسسوری های دیگری نیز از سوی مایکروسافت معرفی می شوند و این مساله تاحدودی نشان می دهد که ردموندی ها کدام حوزه را برای نمایش نوآوری و متمایز ساختن خود از دیگرانی نظیر اپل انتخاب کرده اند.

پانای اما معتقد است که اپل در این بازی نقشی ندارد.

در باب Surface Book i7

پانای از اینکه در مورد سرفس بوک حرف می زد به شدت هیجان زده بود. این محصول که عنوان نخستین لپ تاپ در تاریخ مایکروسافت را به خود اختصاص داده امسال به لحاظ عملکردی بهبود قابل توجه ای نسبت به نسخه سال قبلش پیدا کرده و به خاطر قابلیت هایی نظیر جدا شدن نمایشگر از کیبورد (که باتری اصلی و توان پردازشی اضافه را در بر گرفته) توجه بسیاری از کاربران را به خود جلب نموده و هواداران زیادی دارد که اگر مانع قیمت بالایش پیش رویشان نبود قطعا خرید محصولات اپل را از سر بیرون می کردند.

وقتی ما ایده ساخت سرفس بوک را عملیاتی کردیم تصمیم مان این بود که پایه یا همان کیبورد دستگاه را مبنای نوآوری های آینده مان قرار دهیم. اما زمانی که محصول تولید شد ایده اصلی مان این بود که پایه دستگاه بتواند به صورت مستقل به حیات خود ادامه دهد؛ بدان معنا که اگر می خواستیم یک بستر LTE بسازیم یا عمر باتری سه برابری را برای محصولاتمان به ارمغان بیاوریم یا حتی توان پردازشی آن را به دو برابر میزان قبل برسانیم همه اتفاقات باید روی آن اتفاق بیافتند.

در مورد سرفس بوک جدید باید بگویم تغییرات در ظاهر آن قابل مشاهده نبودند اما خوشبختانه توانستیم آن را به مخاطبان مان ارائه نماییم که این مساله بیشتر از همه چیز من را می ترساند.

اما نکته جالب در مورد سرفس بوک این است که شما می توانیم نسخه سال قبل آن را به پایه کیبورد مدل امسال متصل نمایید با این همه امکان خرید این پایه به صورت جداگانه وجود ندارد.

پانای در این رابطه گفت: ما همیشه آپشن های موجود برای این منظور را با شما در میان گذاشته ایم.

جدای از این مساله به نظر می رسد که قابلیت تعویض قطعات ایده اصلی در توسعه این محصول بوده. البته در نظر داشته باشید که این کار چندان هم ساده نیست اما دستگاه از آن جهت ماژولار است که سیستم عامل چنین امکانی را برایش فراهم کرده. بنابراین در واقعیت ویندوز است که توسعه پذیری دستگاه را به آن می بخشد و این همان زیبایی یکپارچگی نرم افزار و سخت افزار است.

پانای مطمئن است در این صورت محصولاتی که هم اینک تولید می شوند دیگر از رده خارج نخواهند شد. دست کم برنامه مایکروسافت که این است.

«ما می خواهیم بدانید که برای چهار تا پنج سال کاربرانمان تمام آنچه مورد نیازشان است را در اختیار دارند. می خواهیم مطمئن شویم شما محصولی که باید دوازده ماه بعد تعویض شود را خریداری نمی کنید.»

محصولات شرکای سخت افزاری مایکروسافت

مایکروسافت خود را به سان رهبری برای شرکت های ثالث تولید کننده کامپیوترهای ویندوزی از جمله لنوو، اچ پی، دل و ایسر می داند و سعی دارد به الگویی برای آنها بدل شود اما اگر به صورت جزئی تر به این مقوله نگاه کنیم در خواهیم یافت که سرفس مسیری کاملا مجزا را می پیماید.

ما برنامه هایمان را اجرا می کنیم و می خواهیم محصولاتی مانند سرفس بوک و دایال را تولید کنیم. اینکه شرکای تجاری مان نیز از این ایده ها استقبال کنند بسیار خوشایند است.

سه بعدی، واقعیت افزوده و واقعیت تلفیقی

تمامی اینها چگونه در چشم انداز جسورانه مایکروسافت در مورد هدست های واقعیت تلفیقی نظیر هولولنز و هدست های ارزان قیمت واقعیت مجازی (که پردازنده های گرافیکی مورد نیازشان در خانواده سرفس یافت نمی شود) نمود می یابند؟

پانای: راهکار را می دانم.

هولولنز و سرفس دقیقا در کدام نقطه به هم می رسند و گام های لازم برای رسیدن به آینده واقعیت تلفیقی چیست؟

من مسیر پیش را خیلی واضح و روشن می بینم [با خنده] اما به شما در رابطه با آن نمی گویم. ابزارهای خلاق سه بعدی و همچنین واقعیت مجازی ارزان قیمت سنگ بنای آینده دستگاه هایی نظیر هولولنز هستند. نکته کلیدی این است که مردم را در این مسیر با خود همراه نماییم. همین حالا به پلتفرم ویندوز ملحق شده و بخشی از آن شوید.

سرفس استودیو در کدام نقطه قرار دارد؟

در اینجا لازم است اشاره کنیم پانای مشخصا جواب بسیاری از سوالات مطرح شده در  مورد سرفس استودیو را نداد اما اظهار داشت که این دستگاه ابعاد تازه ای را در خانواده سرفس معرفی کرده است.

این محصول همچنین کلید مهم دیگری در راستای انجام ماموریت مایکروسافت به شمار می رود که همانا ترغیب نمودن مردم به ایجاد محتوای سه بعدی با ابزارهای آن است.

کافیست نگاهی به Paint، Paint 3D و حتی استودیو بیاندازید. به راحتی در خواهید یافت که این محصولات کجا در هم تنیده می شوند هرچند که ما دمویی از عملکرد ترکیبی آنها را ارائه نکردیم اما به تدریج خواهید دید که این اتفاق تا چه اندازه سریع رخ خواهد داد و ما نیز پیوسته منتظر این روز هستیم.

The post appeared first on .

پدرخوانده سرفس از کنفرانس اخیر مایکروسافت می گوید؛ دایال ابتدای راه است

هفته گذشته دو غول کامپیوتری بزرگ دنیا یعنی مایکروسافت و اپل تازه ترین دستاوردهای خود در حوزه رایانش خلاق را با مخاطبانشان به اشتراک گذاشتند و اگر بخواهیم صادق باشیم ردموندی ها از بسیاری جهات ابتکار عمل را به دست گرفته اند.

ابزار جانبی تازه این کمپانی نرم افزاری با نام ، با نمایشگر تاچش و همچنین نسخه به روز شده ای از و البته حرکت جسورانه آن به سمت بازار همگی را می توان گام هایی ارزنده به سمت ایجاد آینده واقعیت تلفیقی خواند؛ آینده ای که در آن، کاربران می توانند با استفاده از آبجکت های مجازی دیجیتالی که روی محیط های واقعی می نشینند با جهان پیرامون خود تعامل داشته باشند و روشن است که در این صورت مایکروسافت جایگاهی ویژه و دست نیافتنی [برای اپل] را از آن خود خواهد کرد.

از سوی دیگر شاهد برگزاری کنفرانس اپل در کوپرتینو بودیم که دستاورد آن معرفی نسخه باریک تری از در بالای کیبوردش بود. برخلاف انتظار بسیاری اما نمایشگر اصلی این لپ تاپ باز هم . البته در باب خوب بودن این دستگاه تردیدی نیست اما قطعا نمی توان آن را بروزرسانی عمده ای برای نسخه قبلی اش دانست که هم اکنون در بازار موجود است.

با در نظر داشتن آنچه گفته شد سایت Cnet مصاحبه ای کوتاه را با پانوس پانای مدیر کسب و کار دستگاه های مایکروسافت انجام داد. پانای همان شخصی است که مستقیما مسئولیت ساخت و طراحی خانواده سرفس را بر عهده داشته و در جریان این مصاحبه از محصولات تازه خانواده سرفس و همچنین جایگاه لوازم جانبی تولید شده برای آن از جمله دایال گفت. (پیش از خواندن ادامه این مصاحبه لازم است اشاره نماییم که این دیدار پیش از برگزاری کنفرانس اپل و بلافاصله پس از کنفرانس مایکروسافت صورت پذیرفته است).

سرفس دایال: اکسسوری مهم بعدی مایکروسافت برای پی سی

سرفس دایال را می توان نشانه ای در مورد مقصد نهایی خانواده سرفس و همچنین لوازم جانبی تازه، مقرون به صرفه و قابل انطباقی دانست که برای آن به بازار عرضه می شوند.

در جریان این مصاحبه از پانای در مورد واکنش های جالبی سوال شد که کاربران بعد از معرفی دایال از خود نشان دادند و ظاهرا خود او نیز بیش از اندازه هیجان زده بوده. در واقع این ابزار 99 دلاری ظاهرا بخش مهمی از مقصد نهایی خانواده سرفس به شمار می رود.

«حرف زدن در مورد لوازم جانبی معممولا کار ساده ایست و به همین خاطر بعضا ارزش آنها نادیده گرفته می شود اما ما [در جریان کنفرانس اخیر خود] اکسسوری هایی را معرفی کردیم که بدون آنها تجربه کار با سایر محصولات معرفی شده کامل نمی شود. اگر همین حالا کیبورد شما را بردارم یا ترکپد را از لپ تاپ تان جدا کنم یا حتی زمانی که کار کردن با دایال را یاد گرفتید شما را از آن محروم نمایم آنها فرایند کلی کاری تان تغییر می یابد.

سرفس دایال علیرغم نامی که برای آن انتخاب شده صرفا محدود به خانواده سرفس نیست و می توان در کنار هر کامپیوتر ویندوزی دیگری که آپدیت سالانه ویندوز 10 را دریافت کرده از آن بهره گرفت.

پانای در ادامه صحبت های خود اعلام کرد که در آینده اکسسوری های دیگری نیز از سوی مایکروسافت معرفی می شوند و این مساله تاحدودی نشان می دهد که ردموندی ها کدام حوزه را برای نمایش نوآوری و متمایز ساختن خود از دیگرانی نظیر اپل انتخاب کرده اند.

پانای اما معتقد است که اپل در این بازی نقشی ندارد.

در باب Surface Book i7

پانای از اینکه در مورد سرفس بوک حرف می زد به شدت هیجان زده بود. این محصول که عنوان نخستین لپ تاپ در تاریخ مایکروسافت را به خود اختصاص داده امسال به لحاظ عملکردی بهبود قابل توجه ای نسبت به نسخه سال قبلش پیدا کرده و به خاطر قابلیت هایی نظیر جدا شدن نمایشگر از کیبورد (که باتری اصلی و توان پردازشی اضافه را در بر گرفته) توجه بسیاری از کاربران را به خود جلب نموده و هواداران زیادی دارد که اگر مانع قیمت بالایش پیش رویشان نبود قطعا خرید محصولات اپل را از سر بیرون می کردند.

وقتی ما ایده ساخت سرفس بوک را عملیاتی کردیم تصمیم مان این بود که پایه یا همان کیبورد دستگاه را مبنای نوآوری های آینده مان قرار دهیم. اما زمانی که محصول تولید شد ایده اصلی مان این بود که پایه دستگاه بتواند به صورت مستقل به حیات خود ادامه دهد؛ بدان معنا که اگر می خواستیم یک بستر LTE بسازیم یا عمر باتری سه برابری را برای محصولاتمان به ارمغان بیاوریم یا حتی توان پردازشی آن را به دو برابر میزان قبل برسانیم همه اتفاقات باید روی آن اتفاق بیافتند.

در مورد سرفس بوک جدید باید بگویم تغییرات در ظاهر آن قابل مشاهده نبودند اما خوشبختانه توانستیم آن را به مخاطبان مان ارائه نماییم که این مساله بیشتر از همه چیز من را می ترساند.

اما نکته جالب در مورد سرفس بوک این است که شما می توانیم نسخه سال قبل آن را به پایه کیبورد مدل امسال متصل نمایید با این همه امکان خرید این پایه به صورت جداگانه وجود ندارد.

پانای در این رابطه گفت: ما همیشه آپشن های موجود برای این منظور را با شما در میان گذاشته ایم.

جدای از این مساله به نظر می رسد که قابلیت تعویض قطعات ایده اصلی در توسعه این محصول بوده. البته در نظر داشته باشید که این کار چندان هم ساده نیست اما دستگاه از آن جهت ماژولار است که سیستم عامل چنین امکانی را برایش فراهم کرده. بنابراین در واقعیت ویندوز است که توسعه پذیری دستگاه را به آن می بخشد و این همان زیبایی یکپارچگی نرم افزار و سخت افزار است.

پانای مطمئن است در این صورت محصولاتی که هم اینک تولید می شوند دیگر از رده خارج نخواهند شد. دست کم برنامه مایکروسافت که این است.

«ما می خواهیم بدانید که برای چهار تا پنج سال کاربرانمان تمام آنچه مورد نیازشان است را در اختیار دارند. می خواهیم مطمئن شویم شما محصولی که باید دوازده ماه بعد تعویض شود را خریداری نمی کنید.»

محصولات شرکای سخت افزاری مایکروسافت

مایکروسافت خود را به سان رهبری برای شرکت های ثالث تولید کننده کامپیوترهای ویندوزی از جمله لنوو، اچ پی، دل و ایسر می داند و سعی دارد به الگویی برای آنها بدل شود اما اگر به صورت جزئی تر به این مقوله نگاه کنیم در خواهیم یافت که سرفس مسیری کاملا مجزا را می پیماید.

ما برنامه هایمان را اجرا می کنیم و می خواهیم محصولاتی مانند سرفس بوک و دایال را تولید کنیم. اینکه شرکای تجاری مان نیز از این ایده ها استقبال کنند بسیار خوشایند است.

سه بعدی، واقعیت افزوده و واقعیت تلفیقی

تمامی اینها چگونه در چشم انداز جسورانه مایکروسافت در مورد هدست های واقعیت تلفیقی نظیر هولولنز و هدست های ارزان قیمت واقعیت مجازی (که پردازنده های گرافیکی مورد نیازشان در خانواده سرفس یافت نمی شود) نمود می یابند؟

پانای: راهکار را می دانم.

هولولنز و سرفس دقیقا در کدام نقطه به هم می رسند و گام های لازم برای رسیدن به آینده واقعیت تلفیقی چیست؟

من مسیر پیش را خیلی واضح و روشن می بینم [با خنده] اما به شما در رابطه با آن نمی گویم. ابزارهای خلاق سه بعدی و همچنین واقعیت مجازی ارزان قیمت سنگ بنای آینده دستگاه هایی نظیر هولولنز هستند. نکته کلیدی این است که مردم را در این مسیر با خود همراه نماییم. همین حالا به پلتفرم ویندوز ملحق شده و بخشی از آن شوید.

سرفس استودیو در کدام نقطه قرار دارد؟

در اینجا لازم است اشاره کنیم پانای مشخصا جواب بسیاری از سوالات مطرح شده در  مورد سرفس استودیو را نداد اما اظهار داشت که این دستگاه ابعاد تازه ای را در خانواده سرفس معرفی کرده است.

این محصول همچنین کلید مهم دیگری در راستای انجام ماموریت مایکروسافت به شمار می رود که همانا ترغیب نمودن مردم به ایجاد محتوای سه بعدی با ابزارهای آن است.

کافیست نگاهی به Paint، Paint 3D و حتی استودیو بیاندازید. به راحتی در خواهید یافت که این محصولات کجا در هم تنیده می شوند هرچند که ما دمویی از عملکرد ترکیبی آنها را ارائه نکردیم اما به تدریج خواهید دید که این اتفاق تا چه اندازه سریع رخ خواهد داد و ما نیز پیوسته منتظر این روز هستیم.

The post appeared first on .

پدرخوانده سرفس از کنفرانس اخیر مایکروسافت می گوید؛ دایال ابتدای راه است

یاهو بودن آسان نیست؛ نگاهی به بحران های اخیر پیش آمده برای غول اینترنتی دوران دور

یاهو بودن آسان نیست؛ نگاهی به بحران های اخیر پیش آمده برای غول اینترنتی دوران دور

حتما به خاطر دارید که یاهو زمانی غول فضای مجازی به شمار می رفت و استانداردها و معیارهای این حوزه را تعریف می کرد. حالا اما آن دوران گذشته و ماریسا میر و تیم همراهش بعد از طی کردن سراشیبی ها، به بلندی رسیده اند.

خبرهای چند هفته اخیر را هم می توان اوج بدبیاری این شرکت خواند چراکه به دنبال انتشارشان خانه خیالی یاهو از هم فرو پاشید و به یکباره طعم خوش تمام شدن سختی ها در کامش به زهر بدل شد.

همانطور که احتمالا می دانید این کمپانی در سال 2014 میلادی هدف یک حمله هکی بزرگ و ترجیح داد برای حفظ اعتبارش، این اتفاق را سرپوشیده نگه دارد.

اما پنهانکاری دیگر چاره ساز نبود و تبعات این اتفاق بالاخره دامن یاهو را گرفت و میر مجبور شد خودش این اتفاق را و به تدریج رسانه های خبری شروع به کوبیدن بر طبل بی کفایتی میر و مدیران عالی رتبه این شرکت در حفظ داده های شخصی کاربرانشان نمودند.

این رویدادها باعث شد که ورایزن نیز با اعتماد به نفسی وصف ناشدنی خواهان دریافت یک میلیارد دلار تخفیف در مبلغ نهایی قرارداد خرید یاهو شود.

در اینجا باید اشاره نماییم اغلب آنچه در مورد یاهو می شنویم از منابع ناشناس به دست آمده اما حقیقتی که در میان انبوه شایعات منتشر شده خودنمایی می کند این است: اگر عملکرد شرکت های دیگر در حفاظت از داده های کاربرانشان را بد در نظر بگیریم آنگاه یاهو بدترین است.

ماجرا در تاریخ 22 سپتامبر و کمی بعد از انتشار شروع شد؛ در آن روزها این کمپانی تایید کرد که در سال 2014 میلادی در بیانیه شرکت مورد بحث پیرامون این مساله آمده بود: «عاملی با حمایت دولت» اطلاعات مربوط به اکانت های بالغ بر 500 میلیون کاربر شامل نام، آدرس ایمیل، شماره تلفن، تاریخ تولد، پسوردهای هش شده و در برخی موارد حتی پرسش های امنیتی و پاسخ های رمزگذاری شده یا نشده آنها را به سرقت برده اند.

گفتنی است هک اخیر یاهو هم اکنون بزرگ ترین نقض امنیتی در تاریخ دنیا محسوب می گردد. حالا همه می خواهند بدانند که چرا این کمپانی انقدر دیر ماجرا را به مخاطبانش اطلاع داده و در این باره سکوت پیشه کرده است.

ممکن است استدلال برخی این باشد که ماریسا میر مسئول اصلی این اتفاق است و در زمان مقتضی دست به کار نشده. ظرف تنها چند روز از اعلام این خبر یا بهتر بگوییم تایید اتفاقی که رخ داده، چندین پرونده حقوقی علیه یاهو گشوده شد: شش سناتور آمریکایی خواهان ارائه تایم لاین مربوط به هک از میر شدند و یک سناتور دیگر درخواست انجام بررسی های بیشتر توسط کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا را مطرح نمود تا از این طریق قوانین نهاد یاد شده در رابطه با شفاف سازی شرکت ها پیرامون رویدادهای مهم امنیتی نیز به بوته آزمایش گذاشته شود.

اما قبل از آنکه یاهو لب به اعتراف بگشاید و از بلایی که به سرش آمده بگوید منابعی که نامشان فاش نشده، تاحدودی مخاطبان این شرکت را از ماجرایی که رخ داده مطلع کردند. یکی از این افراد در مصاحبه با نیویورک تایمز اعلام کرده بود الکس استاموس مدیر ارشد امنیت یاهو و تیم تحت نظارتش سخت در جهت بهبود اوضاع تلاش کرده بودند اما ماریسا میر همواره سعی در ایجاد مانع برای آنها می کرده.

در ادامه استاموس به طور ناگهانی و بدون ارائه هرگونه توضیحی یاهو را ترک کرد که البته طبق اعلام برخی کارشناسان علت اصلی ترک کار او و بعدا پیوستنش به فیسبوک این بود که همواره برای کاربران می جنگید (و پول هدف اصلی اش نبود).

در هر حال اگر ادعاهای مطرح شده پیرامون صحت داشته باشند، آنگاه انتقادات مطرح شده در نشریه تایمز پیرامون روش مستبدانه میر برای مدیریت تیم امنیتی شرکت مورد بحث کاملا درست هستند.

فیسبوک بالغ بر سه میلیون دلار را بابت تامین محتوای مورد نظرش به نیویورک تایمز اعطا کرد

گفتنی است که استاموس و تیم همراهش در جریان فعالیت های خود تلاش های بسیاری را در جهت ارائه نوآوری های مختلف و همچنین بهبود امنیت کلی محصولات و خدمات یاهو ارائه نمودند، با این همه سهل انگاری آنها در پیشگیری از بروز این شرایط و حفاظت از داده های کاربران مساله ایست که ابدا چشم پوشی از آن ممکن نیست.

در این میانه بد نیست اشاره کنیم که نیویورک تایمز رابطه مالی بسیار نزدیکی با فیسبوک دارد و همین اواخر شرکت تحت مدیریت زاکربرگ مبلغی برابر با 3.3 میلیون دلار را برای تامین محتوای مورد نظرش به تایمز اعطا کرد.

خبر پراکنی های منابع ناشناس در این باره همچنان ادامه داشت تا اینکه اندکی بعد یکی از مدیران سابق یاهو که با بازرسان امنیتی نظارت کننده بر پرونده هک آن در ارتباط بود به بیزنس اینسایدر گزارش داد که پیشتر این شرکت در بیانیه خود به آن اشاره کرده بود.

بیزنس اینسایدر نیز در خبر خود اینطور آورد: منبع آگاه باور دارد هک اتفاق افتاده «وسعتی به مراتب بیشتر از آنچه گزارش شده، دارد». آنها همچنان برآورد شمار اکانت های هدف یا بهتر بگوییم قربانیان این ماجرا را ادامه دادند و دست آخر هم اعلام کردند که با رقم یک تا سه میلیارد روبرو هستند و اظهار نمودند: اینکه یاهو چطور عدد پانصد میلیون اکانت را مطرح کرده برایشان جای تعجب دارد.

در مقابل یاهو همچنان تلاش می کرد که هکرهای دولتی (معمولا چین و روسیه) را به عنوان مسئول این اتفاق معرفی کند تا اینکه منبع خبری جدیدی اطلاعات تازه ای را در این باره به نشریه CSO Online ارائه نمود. در ادامه شرکت امنیتی InfoArmor خبر داد که طبق بررسی هایش هکرهای استخدام شده دست به چنین کاری زده اند و کارشناسان آن موفق شده بودند اطلاعات سرقتی از اکانت های یاهو را در جریان بررسی های یک پرونده سه ساله مرتبط با شرق اروپا بیابند.

اطلاعات سرقتی از اکانت های یاهو در قالب سه قرارداد مختلف به اسپمرها فروخته شده بود

اندرو کاماروف مدیر ارشد اطلاعاتی شرکت مذکور در مصاحبه با نشریه ای که در بالا به آن اشاره شد اظهار داشت: براساس اطلاعات ما، اغلب مشتریان این گروه را اسپمرها تشکیل می دهند. کاماروف مدعی شد که این تیم دیتابیس سرقتی از یاهو را در قالب سه قرارداد پنهانی که ارزش یکی از آنها نیز سیصد هزار دلار بوده به ارباب رجوع خود (یعنی همان اسپمرها) فروخته است.

درست زمانی که اوضاع برای یاهو بدتر از این نمی توانست باشد، اتفاق ناخوشایند دیگری رخ داد. در روز سه شنبه رویترز خبر مهم دیگری را به نقل از یک منبع ناشناس منتشر کرد تا تیشه بر ریشه یاهو بزند. براساس آن خبر، سه تن از کارکنان سابق این کمپانی عظیم اینترنتی و شخص چهارمی که از این ماجراها اطلاع داشته مدعی شده بودند که یاهو سال قبل به صورت پنهانی یک برنامه نرم افزاری سفارشی را طراحی کرده تا کلیه ایمیل های ورودی مشتریانش را برای یافتن برخی اطلاعات مد نظر مقامات سازمان جاسوسی آمریکا.

در بخشی از این خبر، نویسنده، به مقاله نویس نیویورک تایمز پیشنهاد داده بود در مورد چرایی پیوستن استاموس به فیسبوک اینطور در گزارش خود بنویسد:

براساس اعلام دو تن از کارکنان سابق، تصمیم ماریسا میر مدیرعامل این شرکت برای اطاعت کردن از دستورالعمل های هیئت رئیسه باعث رنجش خاطر برخی از مدیران ارشد این کمپانی شده و در ژوئن 2015 به ترک الکس استاموس مدیر ارشد امنیت این کمپانی انجامید که حالا بالاترین سمت امنیتی در فیسبوک را در اختیار دارد.

همانطور که اشاره کردیم نشریات مختلف مرتبا در طرفداری از استاموس و تلاش هایش دست به قلم می شدند اما سوالی که شاید از جانب هیچکدامشان مطرح نشد این بود: استاموس و تیم تحت سرپرستی اش دقیقا چه می کردند و چرا بزرگ ترین هک تاریخ در بازه زمانی فعالیت های آنها رخ داده است. سوال دیگری که مطرح می شد آن بود که چرا همزمان با درز اطلاعات میلیون ها کاربر بی گناه و فروش چندین و چندین باره و البته چند ساله آن اطلاعات به بازارهای سیاه هیچکس حرفی بر زبان نیاورده؟

یاهو البته این گزارش را «گمراه کننده» خواند اما همانطور که بسیاری متوجه شدند، این شرکت ابدا اتفاق مذکور را انکار نکرد. کمی بعد از انتشار این گزارشِ به اصطلاح گمراه کننده، نیویورک تایمز مقاله دیگری را منتشر کرد و در آن مستقیما گزارش رویترز در مورد ساخت ابزارهای مراقبتی توسط یاهو به منظور جاسوسی برای دولت را بی پایه واساس خواند.

در مقاله تایمز آمده بود: دادگاهی سری از یاهو خواسته بود تا در ایمیل های مردم به دنبال پیام های حاوی نوعی «امضا»ی کامپیوتری بگردد که به ارتباطات یک سازمان تروریستی تحت حمایت دولت های خارجی مربوط می شد و کمپانی مورد بحث نیز به پیروی از حکم صادر شده سیستمی را که پیشتر برای اسکن ایمیل ها و یافتن محتوای مرتبط با پورنوگرافی کودکان و اسپمرها طراحی کرده بود برای این منظور به خدمت گرفت.

منابعی که ادعا می کردند از موضوع اطلاع دارند، در ادامه اظهار داشتند که پروژه مذکور منحل شده اما کمی بعد در یکی دیگر از مقالات رویترز که به نقل از یک منبع ناشناس منتشر گردید ذکر شد که پروژه یاد شده همزمان با ترک استاموس لغو شده است.

علاوه بر این، منابع مرتبط با نیویورک تایمز خبر دادند که فرایند اسکن ایمیل ها با استناد به قانون جاسوسی خارجی (FISA) از سوی دادگاه صادر شده و آنطور که رویترز مدعی شده «یک درخواست محرمانه از سوی دولت آمریکا نیست که با هدف تامین اطلاعات مورد نیاز سازمان جاسوسی یا پلیس فدرال رخ داده باشد».

هنوز مشخص نیست که ظرف روزهای آینده چه اتفاقات دیگری رخ می دهد و بازی رویترز و نیویورک تایمز برای جذب مخاطبان بیشتر به کدام نقطه کشیده می شود. در هر حال، شنیدن خبر هک شدن یاهو و درز اطلاعات محرمانه کاربرانش به امری عادی بدل شده و آنقدر قبحش شکسته شده که به راحتی میتوان رویدادهای چند هفته اخیر را به دست فراموشی سپرد.

به بیان دیگر، اینطور به نظر می رسد که هک شدن، قرار دادن کاربران در معرض آسیب و سهل انگاری به عادت همیشگی این شرکت بدل شده و اتفاق تازه ای نیست.

در جریان حمله هکی سال 2014 که مطمئنا خبرهای آن را خوانده اید، اکانت های بیش از 500 میلیون کاربر مورد سرقت قرار گرفت. این در حالیست که در ژانویه همان سال نیز یاهو هک شد و مطمئنا قصد ندارد آمار دقیق مربوط به این اتفاق را منتشر نماید.

پیش از این اتفاق و در ماه مارس سال 2013 کاربران سرویس میل این شرکت مدعی شدند اکانت هایشان چند ماهی بوده که هدف هکرها قرار گرفته و یاهو نیز در این رابطه سکوت پیشه کرد.

جالب اینجاست که اواخر همان سال پسوردهای کاربران این سایت در مجموعه ای متشکل از 2 میلیون اطلاعات هویتی در یک سرور باتنت کشف شد و قبل از آن یعنی در سال 2012 هم این کمپانی مجددا هک شد و پسوردهای 450000 نفر از کاربرانش روی فضای آنلاین قرار گرفت.

در زمانی که این مقاله را می خوانید مشخص نیست که تیم های امنیتی این شرکت در تلاش برای رفع حفره های امنیتی و سد کردن راه هکرها هستند یا اینکه به خواست تصمیم گیرندگان اصلی یاهو شغل خود را از دست داده اند.

The post appeared first on .

یاهو بودن آسان نیست؛ نگاهی به بحران های اخیر پیش آمده برای غول اینترنتی دوران دور

حتما به خاطر دارید که یاهو زمانی غول فضای مجازی به شمار می رفت و استانداردها و معیارهای این حوزه را تعریف می کرد. حالا اما آن دوران گذشته و ماریسا میر و تیم همراهش بعد از طی کردن سراشیبی ها، به بلندی رسیده اند.

خبرهای چند هفته اخیر را هم می توان اوج بدبیاری این شرکت خواند چراکه به دنبال انتشارشان خانه خیالی یاهو از هم فرو پاشید و به یکباره طعم خوش تمام شدن سختی ها در کامش به زهر بدل شد.

همانطور که احتمالا می دانید این کمپانی در سال 2014 میلادی هدف یک حمله هکی بزرگ و ترجیح داد برای حفظ اعتبارش، این اتفاق را سرپوشیده نگه دارد.

اما پنهانکاری دیگر چاره ساز نبود و تبعات این اتفاق بالاخره دامن یاهو را گرفت و میر مجبور شد خودش این اتفاق را و به تدریج رسانه های خبری شروع به کوبیدن بر طبل بی کفایتی میر و مدیران عالی رتبه این شرکت در حفظ داده های شخصی کاربرانشان نمودند.

این رویدادها باعث شد که ورایزن نیز با اعتماد به نفسی وصف ناشدنی خواهان دریافت یک میلیارد دلار تخفیف در مبلغ نهایی قرارداد خرید یاهو شود.

در اینجا باید اشاره نماییم اغلب آنچه در مورد یاهو می شنویم از منابع ناشناس به دست آمده اما حقیقتی که در میان انبوه شایعات منتشر شده خودنمایی می کند این است: اگر عملکرد شرکت های دیگر در حفاظت از داده های کاربرانشان را بد در نظر بگیریم آنگاه یاهو بدترین است.

ماجرا در تاریخ 22 سپتامبر و کمی بعد از انتشار شروع شد؛ در آن روزها این کمپانی تایید کرد که در سال 2014 میلادی در بیانیه شرکت مورد بحث پیرامون این مساله آمده بود: «عاملی با حمایت دولت» اطلاعات مربوط به اکانت های بالغ بر 500 میلیون کاربر شامل نام، آدرس ایمیل، شماره تلفن، تاریخ تولد، پسوردهای هش شده و در برخی موارد حتی پرسش های امنیتی و پاسخ های رمزگذاری شده یا نشده آنها را به سرقت برده اند.

گفتنی است هک اخیر یاهو هم اکنون بزرگ ترین نقض امنیتی در تاریخ دنیا محسوب می گردد. حالا همه می خواهند بدانند که چرا این کمپانی انقدر دیر ماجرا را به مخاطبانش اطلاع داده و در این باره سکوت پیشه کرده است.

ممکن است استدلال برخی این باشد که ماریسا میر مسئول اصلی این اتفاق است و در زمان مقتضی دست به کار نشده. ظرف تنها چند روز از اعلام این خبر یا بهتر بگوییم تایید اتفاقی که رخ داده، چندین پرونده حقوقی علیه یاهو گشوده شد: شش سناتور آمریکایی خواهان ارائه تایم لاین مربوط به هک از میر شدند و یک سناتور دیگر درخواست انجام بررسی های بیشتر توسط کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا را مطرح نمود تا از این طریق قوانین نهاد یاد شده در رابطه با شفاف سازی شرکت ها پیرامون رویدادهای مهم امنیتی نیز به بوته آزمایش گذاشته شود.

اما قبل از آنکه یاهو لب به اعتراف بگشاید و از بلایی که به سرش آمده بگوید منابعی که نامشان فاش نشده، تاحدودی مخاطبان این شرکت را از ماجرایی که رخ داده مطلع کردند. یکی از این افراد در مصاحبه با نیویورک تایمز اعلام کرده بود الکس استاموس مدیر ارشد امنیت یاهو و تیم تحت نظارتش سخت در جهت بهبود اوضاع تلاش کرده بودند اما ماریسا میر همواره سعی در ایجاد مانع برای آنها می کرده.

در ادامه استاموس به طور ناگهانی و بدون ارائه هرگونه توضیحی یاهو را ترک کرد که البته طبق اعلام برخی کارشناسان علت اصلی ترک کار او و بعدا پیوستنش به فیسبوک این بود که همواره برای کاربران می جنگید (و پول هدف اصلی اش نبود).

در هر حال اگر ادعاهای مطرح شده پیرامون صحت داشته باشند، آنگاه انتقادات مطرح شده در نشریه تایمز پیرامون روش مستبدانه میر برای مدیریت تیم امنیتی شرکت مورد بحث کاملا درست هستند.

فیسبوک بالغ بر سه میلیون دلار را بابت تامین محتوای مورد نظرش به نیویورک تایمز اعطا کرد

گفتنی است که استاموس و تیم همراهش در جریان فعالیت های خود تلاش های بسیاری را در جهت ارائه نوآوری های مختلف و همچنین بهبود امنیت کلی محصولات و خدمات یاهو ارائه نمودند، با این همه سهل انگاری آنها در پیشگیری از بروز این شرایط و حفاظت از داده های کاربران مساله ایست که ابدا چشم پوشی از آن ممکن نیست.

در این میانه بد نیست اشاره کنیم که نیویورک تایمز رابطه مالی بسیار نزدیکی با فیسبوک دارد و همین اواخر شرکت تحت مدیریت زاکربرگ مبلغی برابر با 3.3 میلیون دلار را برای تامین محتوای مورد نظرش به تایمز اعطا کرد.

خبر پراکنی های منابع ناشناس در این باره همچنان ادامه داشت تا اینکه اندکی بعد یکی از مدیران سابق یاهو که با بازرسان امنیتی نظارت کننده بر پرونده هک آن در ارتباط بود به بیزنس اینسایدر گزارش داد که پیشتر این شرکت در بیانیه خود به آن اشاره کرده بود.

بیزنس اینسایدر نیز در خبر خود اینطور آورد: منبع آگاه باور دارد هک اتفاق افتاده «وسعتی به مراتب بیشتر از آنچه گزارش شده، دارد». آنها همچنان برآورد شمار اکانت های هدف یا بهتر بگوییم قربانیان این ماجرا را ادامه دادند و دست آخر هم اعلام کردند که با رقم یک تا سه میلیارد روبرو هستند و اظهار نمودند: اینکه یاهو چطور عدد پانصد میلیون اکانت را مطرح کرده برایشان جای تعجب دارد.

در مقابل یاهو همچنان تلاش می کرد که هکرهای دولتی (معمولا چین و روسیه) را به عنوان مسئول این اتفاق معرفی کند تا اینکه منبع خبری جدیدی اطلاعات تازه ای را در این باره به نشریه CSO Online ارائه نمود. در ادامه شرکت امنیتی InfoArmor خبر داد که طبق بررسی هایش هکرهای استخدام شده دست به چنین کاری زده اند و کارشناسان آن موفق شده بودند اطلاعات سرقتی از اکانت های یاهو را در جریان بررسی های یک پرونده سه ساله مرتبط با شرق اروپا بیابند.

اطلاعات سرقتی از اکانت های یاهو در قالب سه قرارداد مختلف به اسپمرها فروخته شده بود

اندرو کاماروف مدیر ارشد اطلاعاتی شرکت مذکور در مصاحبه با نشریه ای که در بالا به آن اشاره شد اظهار داشت: براساس اطلاعات ما، اغلب مشتریان این گروه را اسپمرها تشکیل می دهند. کاماروف مدعی شد که این تیم دیتابیس سرقتی از یاهو را در قالب سه قرارداد پنهانی که ارزش یکی از آنها نیز سیصد هزار دلار بوده به ارباب رجوع خود (یعنی همان اسپمرها) فروخته است.

درست زمانی که اوضاع برای یاهو بدتر از این نمی توانست باشد، اتفاق ناخوشایند دیگری رخ داد. در روز سه شنبه رویترز خبر مهم دیگری را به نقل از یک منبع ناشناس منتشر کرد تا تیشه بر ریشه یاهو بزند. براساس آن خبر، سه تن از کارکنان سابق این کمپانی عظیم اینترنتی و شخص چهارمی که از این ماجراها اطلاع داشته مدعی شده بودند که یاهو سال قبل به صورت پنهانی یک برنامه نرم افزاری سفارشی را طراحی کرده تا کلیه ایمیل های ورودی مشتریانش را برای یافتن برخی اطلاعات مد نظر مقامات سازمان جاسوسی آمریکا.

در بخشی از این خبر، نویسنده، به مقاله نویس نیویورک تایمز پیشنهاد داده بود در مورد چرایی پیوستن استاموس به فیسبوک اینطور در گزارش خود بنویسد:

براساس اعلام دو تن از کارکنان سابق، تصمیم ماریسا میر مدیرعامل این شرکت برای اطاعت کردن از دستورالعمل های هیئت رئیسه باعث رنجش خاطر برخی از مدیران ارشد این کمپانی شده و در ژوئن 2015 به ترک الکس استاموس مدیر ارشد امنیت این کمپانی انجامید که حالا بالاترین سمت امنیتی در فیسبوک را در اختیار دارد.

همانطور که اشاره کردیم نشریات مختلف مرتبا در طرفداری از استاموس و تلاش هایش دست به قلم می شدند اما سوالی که شاید از جانب هیچکدامشان مطرح نشد این بود: استاموس و تیم تحت سرپرستی اش دقیقا چه می کردند و چرا بزرگ ترین هک تاریخ در بازه زمانی فعالیت های آنها رخ داده است. سوال دیگری که مطرح می شد آن بود که چرا همزمان با درز اطلاعات میلیون ها کاربر بی گناه و فروش چندین و چندین باره و البته چند ساله آن اطلاعات به بازارهای سیاه هیچکس حرفی بر زبان نیاورده؟

یاهو البته این گزارش را «گمراه کننده» خواند اما همانطور که بسیاری متوجه شدند، این شرکت ابدا اتفاق مذکور را انکار نکرد. کمی بعد از انتشار این گزارشِ به اصطلاح گمراه کننده، نیویورک تایمز مقاله دیگری را منتشر کرد و در آن مستقیما گزارش رویترز در مورد ساخت ابزارهای مراقبتی توسط یاهو به منظور جاسوسی برای دولت را بی پایه واساس خواند.

در مقاله تایمز آمده بود: دادگاهی سری از یاهو خواسته بود تا در ایمیل های مردم به دنبال پیام های حاوی نوعی «امضا»ی کامپیوتری بگردد که به ارتباطات یک سازمان تروریستی تحت حمایت دولت های خارجی مربوط می شد و کمپانی مورد بحث نیز به پیروی از حکم صادر شده سیستمی را که پیشتر برای اسکن ایمیل ها و یافتن محتوای مرتبط با پورنوگرافی کودکان و اسپمرها طراحی کرده بود برای این منظور به خدمت گرفت.

منابعی که ادعا می کردند از موضوع اطلاع دارند، در ادامه اظهار داشتند که پروژه مذکور منحل شده اما کمی بعد در یکی دیگر از مقالات رویترز که به نقل از یک منبع ناشناس منتشر گردید ذکر شد که پروژه یاد شده همزمان با ترک استاموس لغو شده است.

علاوه بر این، منابع مرتبط با نیویورک تایمز خبر دادند که فرایند اسکن ایمیل ها با استناد به قانون جاسوسی خارجی (FISA) از سوی دادگاه صادر شده و آنطور که رویترز مدعی شده «یک درخواست محرمانه از سوی دولت آمریکا نیست که با هدف تامین اطلاعات مورد نیاز سازمان جاسوسی یا پلیس فدرال رخ داده باشد».

هنوز مشخص نیست که ظرف روزهای آینده چه اتفاقات دیگری رخ می دهد و بازی رویترز و نیویورک تایمز برای جذب مخاطبان بیشتر به کدام نقطه کشیده می شود. در هر حال، شنیدن خبر هک شدن یاهو و درز اطلاعات محرمانه کاربرانش به امری عادی بدل شده و آنقدر قبحش شکسته شده که به راحتی میتوان رویدادهای چند هفته اخیر را به دست فراموشی سپرد.

به بیان دیگر، اینطور به نظر می رسد که هک شدن، قرار دادن کاربران در معرض آسیب و سهل انگاری به عادت همیشگی این شرکت بدل شده و اتفاق تازه ای نیست.

در جریان حمله هکی سال 2014 که مطمئنا خبرهای آن را خوانده اید، اکانت های بیش از 500 میلیون کاربر مورد سرقت قرار گرفت. این در حالیست که در ژانویه همان سال نیز یاهو هک شد و مطمئنا قصد ندارد آمار دقیق مربوط به این اتفاق را منتشر نماید.

پیش از این اتفاق و در ماه مارس سال 2013 کاربران سرویس میل این شرکت مدعی شدند اکانت هایشان چند ماهی بوده که هدف هکرها قرار گرفته و یاهو نیز در این رابطه سکوت پیشه کرد.

جالب اینجاست که اواخر همان سال پسوردهای کاربران این سایت در مجموعه ای متشکل از 2 میلیون اطلاعات هویتی در یک سرور باتنت کشف شد و قبل از آن یعنی در سال 2012 هم این کمپانی مجددا هک شد و پسوردهای 450000 نفر از کاربرانش روی فضای آنلاین قرار گرفت.

در زمانی که این مقاله را می خوانید مشخص نیست که تیم های امنیتی این شرکت در تلاش برای رفع حفره های امنیتی و سد کردن راه هکرها هستند یا اینکه به خواست تصمیم گیرندگان اصلی یاهو شغل خود را از دست داده اند.

The post appeared first on .

یاهو بودن آسان نیست؛ نگاهی به بحران های اخیر پیش آمده برای غول اینترنتی دوران دور

برترین بازی های 20 سال اخیر از نگاه گیم اسپات

برترین بازی های 20 سال اخیر از نگاه گیم اسپات

به مناسبت بیستمین سالگرد تاسیس “گیم اسپات” (GameSpot) ، در این مقاله قصد داریم به بررسی تمامی بازی هایی که در طول این بیست سال لقب بهترین بازی سال را از دید این وبسایت دریافت کردند، بپردازیم. این لیست همه بازی ها را در بر می گیرد؛ از The Legend of Zelda: Ocarina of Time گرفته تا Red Dead Redemption … پس بیایید تا برترین عناوینی که از زمان تولد این سایت تا کنون انتخاب شده اند را مرور کنیم.

نکته: در سال های 1998 تا 2001 وبسایت گیم اسپات جوایز بهترین بازی سال را بین دو پلتفرم PC و کنسول ها جدا اهدا می کرد.

سال 1996 | بازی Diablo

نمره : 9.6 | تاریخ انتشار نقد : 23 ژانویه سال 1997 | منتقد : Trent Ward

عنوان Diablo بهترین بازیی است که در طول امسال عرضه شده و شما باید یک نسخه از آن را تهیه کنید. اگر بازی های PC را دوست دارید شما باید همین الان به تجربه ی Diablo بپردازید زیرا در دوسال آینده بازی های زیادی بر مبنای Diablo و به تقلید از آن ساخته خواهند شد.

سال 1997 | Total Annihilation

نمره : 9.3 | تاریخ نقد : 1 اکتبر سال 1997 | منتقد : Ron Dulin

اگر دنبال یک بازی استراتژی Real Time هستید که با اضافه کردن ویژگی های جدید هم از فرمول استاندارد این سبک دور نمی شود، عنوان Total Annihilation شاید به مزاج شما خوش نیاید. اما اگر شما دنبال بازیی چالش بر انگیز و پر از مراحل جدید و متنوع هستید، به شدت بازی Total Annihilation را به شما پیشنهاد می کنیم.

سال 1998 | دو بازی The Legend of Zelda: Ocarina of Time و Grim Fandango

بهترین بازی کنسول ها : The Legend of Zelda : Ocarina of Time

نمره : 10 | تاریخ انتشار نقد : 23 نوامبر سال 1998 | منتقد : Jeff Gerstmann

بازی The Legend of Zelda : Ocarina of Time همان چیزی است که می خواهید. این یک شاهکار است که مردم تا ده سال آینده نیز از آن سخن خواهند گفت. این بازیی است که بصورت بی نقصی جمله ی «کیفیت برتر از کمیت است» را نشان می دهد و خود Nintendo نیز بعد از عرضه ی N64 بر این جمله بسیار تاکید داشته است. در یک کلام این بازی بی نقص است و استفاده از هر کلمه ی دیگری برای توصیف آن جایز نیست.

بهترین بازی کامپیوتر : Grim Fandango

نمره : 9.3 | تاریخ انتشار نقد : 30 اکتبر سال 1998 | منتقد : Ron Dulin

بزرگ ترین مشکل Grim Fandango زود به پایان رسیدن بازی است. این بدان معنا نیست که بازی خیلی کوتاه باشد (چون ممکن است به خوبی تا 18 ساعت شما را سرگرم کند)، اما دلیل این مشکل این است که طراحان بازی یک دنیای غنی را طراحی کردند که نمی توانید از آن دل بکنید، دنیایی پر از شخصیت های خاطره انگیز که خداحافظی با آن ها کار سختی است. پس اگر به پایان بازی رسیدید، زیاد متعجب نشوید.

سال 1999 | دو بازی SoulCalibur و EverQuest

بهترین بازی کنسول : SoulCalibur

نمره : 10 | تاریخ انتشار نقد : 9 اگوست سال 1999 | منتقد : James Mielke

درست است این یکی بازی مبارزه ای است یک ژانر که وسعت و بزرگی کمی دارد اما تا کنون که بازی های مبارزه ای به بازار آمدند Soul Calibur بهترین و بی نقص ترین بین همه ی آن هاست. Namco از بهترین چیز استفاده کرده تا یک بازی بهتر خلق کند. سطح کیفیتی که این کمپانی ارائه داد عملا بی سابقه است. این بازی از همه لحاظ بی نقص است و تا کنون بازی بهتری در این سبک دیده نشده است و Soul Calibur به نوعی پادشاه بازی های مبارزه ای است. این بازی برای کلکسیون هر گیمری واجب است.

بهترین بازی کامپیوتر : EverQuest

نمره : 8.4 | تاریخ انتشار : 2 آگوست سال 1999 | منتقد : Greg Kasavin

گشت و گذار در دنیای بازی ، شکار هیولا ها ، فرار کردن از مرگ حتمی همه ی اینها در بازی EverQuest بسیار لذت بخش هستند. علیرغم اینکه این بازی می توانست از برخی جهات بهتر باشد اما به اندازه هر بازی RPG آنلاینی خوب است و جای هیچ سوالی را باقی نمیگذارد که این بهترین بازی در نوع خود است.

سال 2000 | دو بازی Chrono Cross و The Sims 

بهترین بازی کنسول : Chrono Cross

نمره : 10 | تاریخ نقد : 6 ژانویه ی سال 2000 | منتقد : Andrew Vestal

تیم سازنده Chrono Cross تنها چیز باقی مانده برای توسعه دهنده ی آن یعنی Square بود. همین باعث شد که بازی در بین بهترین عناوین 16 بیتی بتواند تمام لذت و شور و شوق را به مخاطب ارائه دهد. قبل ها بازی ها دارایی هایی میلیونی می شدند که مجبور بودند به ناشر های خود جواب پس دهند. Chrono Cross شاید بودجه ی بزرگی نداشته باشد اما بزرگترین قلب را داراست.

بهترین بازی کامپیوتر : The Sims 

نمره: 9.1 | تاریخ نقد : 11 فوریه سال 2000 | منتقد : Andrew Park

نمی توان گفت که The Sims یک بازی لذت بخش و جذاب نمی باشد ، چون دقیقا برعکس این است. اگر شما از داشتن کنترل کامل برروی شهر خود در SimCity لذت بردید پس بی شک شما از ساخت یک زندگی و کنترل آن در The Sims نیز لذت خواهید برد. و حتی کسانی که از این کار لذت نبردند خود را در بین دنیای روشن ، واقعی و پر جزئیات از انسان های مینیاتوری پیدا خواهند کرد.

سال 2001 | Grand Theft Auto III و Serious Sam: First Encounter

بهترین بازی کنسول : Grand Theft Auto III

نمره : 9.6 | تاریخ نقد : 24 اکتبر سال 2001 | منتقد : Jeff Gerstmann

شرکت Rockstar و DMA Design به طور واضحی وقت زیادی گذاشتند تا مطمئن شوند GTA III یک محصول با کیفیت می باشد و این کیفیت در همه جای بازی به چشم می خورد. از گرافیک گرفته تا صداگذاری و از طرح داستان بازی تا گیم پلی خود بازی ، در همه ی این المان ها کیفیت را می توان دید. بر خلاف بازی های قبلی سری GTA ، فرقی ندارد که طبق مراحل پیش بروید و بازی را آنطور که هست طی کنید یا اینکه خود برای خود داستانی بسازید و آزادانه در شهر آشوب به پا کنید؛ در هردوی این حالات شما بشدت از بازی لذت خواهید برد. همینطور طبع خشن بازی تا حدی است که قاعدتا برخی از آن خوششان نمی آید و کودکان نیز باید از این بازی دور باشند. Grand Theft Auto III به سادگی ، یک تجربه ی فوق العاده است که هیچ گیمر بالغی نباید آن را از دست دهد.

بهترین بازی کامپیوتر : Serious Sam: First Encounter

نمره : 8.9 | تاریخ نقد : 26 مارچ سال 2001 | منتقد : Greg Kasavin

بازی Serious Sam: First Encounter شاید به مزاج کسانی که بیشتر از بازی هایی حساب شده و داستانی لذت می برند ، خوش نیاید و یا کسانی که بیشتر بازی های اول شخص جدی تری مثل Thief: The Dark Project و یا Deus Ex ، را ترجیح می دهند شاید نتوانند لذت کاملی از Serious Sam:First Encounter ببرند. در نهایت Serious Sam دارای المان هایی است که گیم پلی بازی را لذت بخش می کند. این بی شک یک بازی لذت بخش از سازندگانی است که کار آنها حرف ندارد.

سال 2002 | Metroid Prime

نمره : 9.7 | تاریخ نقد : 15 نوامبر سال 2002 | منتقد : Greg Kasavin

بیاید یک راست به اصل مطلب برویم : Metroid Prime بهترین بازی GameCube ئی است که تاکنون عرضه شده . این یکی از بهترین بازی امسال است و همینطور بهترین نسخه ی سری بازی های تحسین شده ی Metroid که تاکنون Nintendo آنها را عرضه کرده می باشد.

سال 2003 | The Legend of Zelda: Wind Waker

نمره : 9.3 | تاریخ نقد : 21 نوامبر سال 2003 | منتقد : Jeff Gerstmann

شاید برخی از بازیکنان، از باس فایت ها و معما های آسان و سیستم بدست آوردن آیتم بازی ناراضی باشند اما این بازی یک دستیابی بزرگ برای سازندگان می باشد. از جلوه های بصری و گرافیکی فوق العاده ی آن گرفته تا سیستم کنترل و داستان جالب آن ، شاید به اندازه ی نسخه ی سال 1998 بازی خوب نبوده باشد اما روشی که این بازی به تصحیح یکی از مهم ترین بازی های این نسل می کند باعث می شود که خرید عنوان The Wind Waker به اندازه‌ی The Ocarina of Time ضروری باشد!

سال 2004 | World of WarCraft

نمره : 9.5 | تاریخ نقد : 29 نوامبر سال 2004 | منتقد : Greg Kasavin

عنوان World of Warcraft یک سطح کلی بالایی از کیفیت را به ارمغان می آورد که در بازی های آفلاین وجود ندارد. بازی های آفلاینی که همیشه بدلیل داشتند خط داستانی بهتر از بازی های آنلاین سر تر بودند. اما World of Warcraft به این ویژگی ها در یک محیط یک دنیای بزرگ و در حال تحول به خوبی دست پیدا میکند، دنیایی که هزاران بازیکن دیگر در آن وجود دارند و شما نیز می توانید با آن ها ارتباط برقرار کنید که به بازی معنا و عمق بیشتری می دهد. این دستیابی بزرگ باعث می شود شما به یک گیمر World of Warcraft بودن افتخار کنید.

سال 2005 | Resident Evil 4

نمره : 9.6 | تاریخ نقد : 10 ژانویه سال 2005 | منتقد : Greg Kasavin

با بازی کردن و یا حتی تماشا کردن بازی Resident Evil 4 شما خواهید فهمید که همه ی این تشویق ها و نظرات مثبت نسبت به این بازی دلایل محکمی دارد. البته شایان ذکر است که این یکی از آن بازی هایی است که باید بدون هیچ اطلاعاتی در مورد آن و با ذهنی باز به بازی بپردازید. در نهایت اگر شما از بازی های مخصوص بزرگسالانی که چند وقت پیش منتشر شدند لذت بردید احتمال دارد که مغزتان از این یکی منفجر شود! درست است، تا این حد این بازی خوب است.

سال 2006 | Gears of War

نمره : 9 | تاریخ نقد : 5 نوامبر سال 2006 | منتقد : Jeff Gerstmann

عنوان Gears of War یک بازی اکشن معرکه است که با تنوع سلاح ها، بخش چند نفره عالی و یک بخش داستانی اکشن حتی تا یک سال بعد نیز می تواند شما را سرگرم کند. فرقی نمی کند که شما طرفدار دو آتشه ی بازی باشید یا یک PC گیمر که می خواهد بداند که بازی های کنسول چگونه هستند؛ Gears of War کاملا ارزش وقت و پولی که برای آن صرف می کنید، خواهد داشت.

سال 2007 | Super Mario Galaxy

نمره : 9.5 | تاریخ نقد : 7 نوامبر سال 2007 | منتقد : Alex Navarro

این بازیی است که دارندگان کنسول Wii منتظر آن بودند؛ یک بازی سرشار از جذابیت برای همه کس، از گیمر های کم تجربه و تازه کار گرفته تا گیمر های کهنه کار و با تجربه، همه و همه آنرا دوست خواهند داشت. Super Mario Galaxy آزادی عمل را با چالش ترکیب می کند و همه در قالب یک بازی اعتیاد آور و عمیق ارائه می دهد. این یکی از بهترین ماجراجویی های Mario است.

سال 2008 | Metal Gear Solid 4 : Guns of the Patriots

نمره : 10 | تاریخ نقد : 18 ژوئن سال 2008 | منتقد : Kevin VanOrd

عنوان Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots از لحاظ تکنیکی یکی از بهترین بازی هایی است که تا کنون ساخته شده. این بازی همچنین دارای یک روایت داستان خوب و گیم پلی روان که با روایت داستان ترکیب می شود و تجربه ای زیبا را خلق می کند، است. به احتمال زیاد شما بعد از کمی بازی کردن بهت زده خواهید شد، و آرزو می کنید که این تجربه حتی پس از پایان راضی کننده آن ادامه یابد. حقیقتا اغراق آمیز سخن نگفتن در مورد MGS4 بسیار سخت است زیرا این بازی در تمام جهات خوب عمل می کند.

سال 2009 | Demon’s Souls

نمره : 9 | تاریخ نقد : 6 اکتبر سال 2009 | منتقد : Kevin VanOrd

در این بازی چیز های زیادی برای کشف کردن وجود دارد و Demon’s Souls شما را مجبور می کند که همه ی آنها را خود پیدا کنید. با اینکه بازی به شما بهترین ابزار ها را برای پیدا کردن جواب هایتان به شما نمی دهد اما سعی می کند کمی در راه سختی که در پیش دارید به شما کمک کند. دنیای مبهوت کننده و جذاب این بازی شما را جادو می کند. اگر دنبال نوآوری هستید ، یک چالش برابر اما بی حم و یک گشت و گذاری جذاب در دنیایی که هر قدمی که بر می دارید عواقبی در پیش دارد، پس شما دنبال Demon’s Souls هستید.

سال 2010 | Red Dead Redemption

نمره : 9.5 | تاریخ نقد : 28 می سال 201 | منتقد : Justin Calvert

 این یک بازی فوق العادست که یک داستان بزرگ و عالی را تعریف می کند و همچنین دارای شخصیت هایی ماندگار، و تا حدودی خنده دار (!)، می باشد. به لحظات خاطره انگیزی که پس از تماشای فیلم های وسترن اسپاگتی (ژانر Spaghetti Western) در ذهن شما شکل گرفت، فکر کنید، سپس آن ها را به یکدیگر بچسبانید تا به محصول حماسی 20 الی 40 ساعته دست یابید… حالا خود را جای نقش اصلی بگذارید تا متوجه شوید که عنوان Red Dead Redemption چیست… !

سال 2011 | The Elder Scrolls V: Skyrim

نمره : 9 | تاریخ نقد : 10 نوامبر سال 2011 | منتقد : Kevin VanOrd

اگر نسخه های قبلی سری بازی های Elder Scrolls را بازی کرده باشید می دانید که باگ ها و گلیچ ها در این بازی یک چیز طبیعی هستند. با این وجود ، Skyrim در سالی به بازار آمد که چندین بازی RPG با کیفیت که سیستم مبارزاتی بهتر ، باگ های کمتر و انیمیشن های بهتر را ارائه می دادند. با این حال The Elder Scrolls V: Skyrim به یک طناب نازک نیاز ندارد تا جای شلاق را برروی پوست بیندازد. تنها نکته ی مثبت این بازی فقط آزادی عمل و انجام کار های مختلف نیست بلکه این است که از بیشتر لحاظ این بازی خوب است. فرقی ندارد که شما در حال پاره کردن بال های اژدهایان هستید یا مردگان را زنده می کنید و یا حتی در حال انجام آزمایشات شیمیایی برای خلق ماده ای جدید هستید، Skyrim درهمه ی این ها خوب عمل می کند ؛ و در هنگام بازی ممکن است گذر زمان کاملا از دستتان برود.

سال 2012 | Journey

نمره : 9 | تاریخ نقد : 2 مارچ سال 2012 | منتقد : Jane Douglas

حقیقتا وجود المان های متداول بازی های مختلف در Journey یک دستیابی بزرگ است و همینطور این بازی مثل یک اثر هنری می ماند که باید از سازندگان Flow and Flower آنرا انتظار داشت: خیره کننده، مبهم و آزمونگرانه. پایان رساندن بازی زمان زیادی نمی خواهد و نهایتان تا دو یا سه ساعت بازی تمام می شود و کل تجربه را می توان با یکبار بازی کردن به اتمام رساند. وقتی بازی به پایان رسید شما می توانید به مراحل مورد علاقه خود برگردید و حتی با اینکه از همه نکات آن باخبر هستید باز هم بطور عجیبی دلباخته ی آن می شوید. چند وجهی بودن بازی باعث می شود بازی معانی عمیقی داشته باشد ، اما معنی و درک یک چیز شخصی است و بهتر است که خود آنرا بفهمید. پس به دنبال آن بروید و تجربه ش کنید.

سال 2013 | The Legend of Zelda: A Link Between Worlds

نمره : 9 | تاریخ نقد : 14 نوامبر سال 2013 | منتقد : Martin Gaston

علیرغم اینکه ممکن است عجیب باشد که یک چیزی که عموم با آن آشنا هستند باز هم تازه و گیرا باشد، A Link Between Worlds خودش یک تجربه ی منحصر به فرد می باشد. تا یک جایی یک حسی وجود دارد که Nintendo در حال دویدنِ دور پیروزی خود است اما در پایان هیچکدام از اینها اهمیتی ندارند. این بازی در یک کلام باید تجربه شود.

سال 2014 | Middle Earth: Shadow of Mordor

نمره : 8 | تاریخ نقد : 25 سپتامبر سال 2014 | منتقد : Kevin VanOrd

این بازی در سبک خود بسیار عالی است، درست است از لحاظ داستان کمی نقص دارد اما از لحاظ تکنیکی تیکه های مختلف بازی های مختلف را قرض گرفته است و یک معجون فوق العاده تحویل داده است. در حقیقت، هنگام بازی کردن می دانستم که پایان بازی چه می شود ولی واقعا امیدوارم که روزی در آینده خودم بتوانم بازی Lord of the Rings را با این سبک تجربه کنم.

سال 2015 | The Witcher 3: Wild Hunt

نمره : 10 | تاریخ نقد : 12 می سال 2015 | منتقد : Kevin VanOrd

در نقطه ای که Witcher 2 ضعف نشان می داد Witcher 3 در آن اوج می گیرد، این بازی سناریو های نبردی خلق می کند که همواره تا آخرین افراد باقی مانده ادامه می یابد و تا نهایتا به مرحله آخر منفجر کننده آن برسید تا بتوانید پایان آرامی برای داستان خود خلق کنید. با اینکه نبرد های بزرگ بازی گیرا هستند اما در لحظاتی که بین مبارزات وجود دارند، وقتی که شما با افراد محلی قبیله ای هم نشین می شوید و با موسیقی نوازنده ی آنجا آرام می شوید ، این ها حقیقتا قابل ستایش هستند.

برترین بازی های 20 سال اخیر از نگاه گیم اسپات

(image)

به مناسبت بیستمین سالگرد تاسیس “گیم اسپات” (GameSpot) ، در این مقاله قصد داریم به بررسی تمامی بازی هایی که در طول این بیست سال لقب بهترین بازی سال را از دید این وبسایت دریافت کردند، بپردازیم. این لیست همه بازی ها را در بر می گیرد؛ از The Legend of Zelda: Ocarina of Time گرفته تا Red Dead Redemption … پس بیایید تا برترین عناوینی که از زمان تولد این سایت تا کنون انتخاب شده اند را مرور کنیم.

نکته: در سال های 1998 تا 2001 وبسایت گیم اسپات جوایز بهترین بازی سال را بین دو پلتفرم PC و کنسول ها جدا اهدا می کرد.

(image)

سال 1996 | بازی Diablo

نمره : 9.6 | تاریخ انتشار نقد : 23 ژانویه سال 1997 | منتقد : Trent Ward

عنوان Diablo بهترین بازیی است که در طول امسال عرضه شده و شما باید یک نسخه از آن را تهیه کنید. اگر بازی های PC را دوست دارید شما باید همین الان به تجربه ی Diablo بپردازید زیرا در دوسال آینده بازی های زیادی بر مبنای Diablo و به تقلید از آن ساخته خواهند شد.

(image)

سال 1997 | Total Annihilation

نمره : 9.3 | تاریخ نقد : 1 اکتبر سال 1997 | منتقد : Ron Dulin

اگر دنبال یک بازی استراتژی Real Time هستید که با اضافه کردن ویژگی های جدید هم از فرمول استاندارد این سبک دور نمی شود، عنوان Total Annihilation شاید به مزاج شما خوش نیاید. اما اگر شما دنبال بازیی چالش بر انگیز و پر از مراحل جدید و متنوع هستید، به شدت بازی Total Annihilation را به شما پیشنهاد می کنیم.

(image)

سال 1998 | دو بازی The Legend of Zelda: Ocarina of Time و Grim Fandango

بهترین بازی کنسول ها : The Legend of Zelda : Ocarina of Time

نمره : 10 | تاریخ انتشار نقد : 23 نوامبر سال 1998 | منتقد : Jeff Gerstmann

بازی The Legend of Zelda : Ocarina of Time همان چیزی است که می خواهید. این یک شاهکار است که مردم تا ده سال آینده نیز از آن سخن خواهند گفت. این بازیی است که بصورت بی نقصی جمله ی «کیفیت برتر از کمیت است» را نشان می دهد و خود Nintendo نیز بعد از عرضه ی N64 بر این جمله بسیار تاکید داشته است. در یک کلام این بازی بی نقص است و استفاده از هر کلمه ی دیگری برای توصیف آن جایز نیست.

بهترین بازی کامپیوتر : Grim Fandango

نمره : 9.3 | تاریخ انتشار نقد : 30 اکتبر سال 1998 | منتقد : Ron Dulin

بزرگ ترین مشکل Grim Fandango زود به پایان رسیدن بازی است. این بدان معنا نیست که بازی خیلی کوتاه باشد (چون ممکن است به خوبی تا 18 ساعت شما را سرگرم کند)، اما دلیل این مشکل این است که طراحان بازی یک دنیای غنی را طراحی کردند که نمی توانید از آن دل بکنید، دنیایی پر از شخصیت های خاطره انگیز که خداحافظی با آن ها کار سختی است. پس اگر به پایان بازی رسیدید، زیاد متعجب نشوید.

(image)

سال 1999 | دو بازی SoulCalibur و EverQuest

بهترین بازی کنسول : SoulCalibur

نمره : 10 | تاریخ انتشار نقد : 9 اگوست سال 1999 | منتقد : James Mielke

درست است این یکی بازی مبارزه ای است یک ژانر که وسعت و بزرگی کمی دارد اما تا کنون که بازی های مبارزه ای به بازار آمدند Soul Calibur بهترین و بی نقص ترین بین همه ی آن هاست. Namco از بهترین چیز استفاده کرده تا یک بازی بهتر خلق کند. سطح کیفیتی که این کمپانی ارائه داد عملا بی سابقه است. این بازی از همه لحاظ بی نقص است و تا کنون بازی بهتری در این سبک دیده نشده است و Soul Calibur به نوعی پادشاه بازی های مبارزه ای است. این بازی برای کلکسیون هر گیمری واجب است.

بهترین بازی کامپیوتر : EverQuest

نمره : 8.4 | تاریخ انتشار : 2 آگوست سال 1999 | منتقد : Greg Kasavin

گشت و گذار در دنیای بازی ، شکار هیولا ها ، فرار کردن از مرگ حتمی همه ی اینها در بازی EverQuest بسیار لذت بخش هستند. علیرغم اینکه این بازی می توانست از برخی جهات بهتر باشد اما به اندازه هر بازی RPG آنلاینی خوب است و جای هیچ سوالی را باقی نمیگذارد که این بهترین بازی در نوع خود است.

(image)

سال 2000 | دو بازی Chrono Cross و The Sims 

بهترین بازی کنسول : Chrono Cross

نمره : 10 | تاریخ نقد : 6 ژانویه ی سال 2000 | منتقد : Andrew Vestal

تیم سازنده Chrono Cross تنها چیز باقی مانده برای توسعه دهنده ی آن یعنی Square بود. همین باعث شد که بازی در بین بهترین عناوین 16 بیتی بتواند تمام لذت و شور و شوق را به مخاطب ارائه دهد. قبل ها بازی ها دارایی هایی میلیونی می شدند که مجبور بودند به ناشر های خود جواب پس دهند. Chrono Cross شاید بودجه ی بزرگی نداشته باشد اما بزرگترین قلب را داراست.

بهترین بازی کامپیوتر : The Sims 

نمره: 9.1 | تاریخ نقد : 11 فوریه سال 2000 | منتقد : Andrew Park

نمی توان گفت که The Sims یک بازی لذت بخش و جذاب نمی باشد ، چون دقیقا برعکس این است. اگر شما از داشتن کنترل کامل برروی شهر خود در SimCity لذت بردید پس بی شک شما از ساخت یک زندگی و کنترل آن در The Sims نیز لذت خواهید برد. و حتی کسانی که از این کار لذت نبردند خود را در بین دنیای روشن ، واقعی و پر جزئیات از انسان های مینیاتوری پیدا خواهند کرد.

(image)

سال 2001 | Grand Theft Auto III و Serious Sam: First Encounter

بهترین بازی کنسول : Grand Theft Auto III

نمره : 9.6 | تاریخ نقد : 24 اکتبر سال 2001 | منتقد : Jeff Gerstmann

شرکت Rockstar و DMA Design به طور واضحی وقت زیادی گذاشتند تا مطمئن شوند GTA III یک محصول با کیفیت می باشد و این کیفیت در همه جای بازی به چشم می خورد. از گرافیک گرفته تا صداگذاری و از طرح داستان بازی تا گیم پلی خود بازی ، در همه ی این المان ها کیفیت را می توان دید. بر خلاف بازی های قبلی سری GTA ، فرقی ندارد که طبق مراحل پیش بروید و بازی را آنطور که هست طی کنید یا اینکه خود برای خود داستانی بسازید و آزادانه در شهر آشوب به پا کنید؛ در هردوی این حالات شما بشدت از بازی لذت خواهید برد. همینطور طبع خشن بازی تا حدی است که قاعدتا برخی از آن خوششان نمی آید و کودکان نیز باید از این بازی دور باشند. Grand Theft Auto III به سادگی ، یک تجربه ی فوق العاده است که هیچ گیمر بالغی نباید آن را از دست دهد.

بهترین بازی کامپیوتر : Serious Sam: First Encounter

نمره : 8.9 | تاریخ نقد : 26 مارچ سال 2001 | منتقد : Greg Kasavin

بازی Serious Sam: First Encounter شاید به مزاج کسانی که بیشتر از بازی هایی حساب شده و داستانی لذت می برند ، خوش نیاید و یا کسانی که بیشتر بازی های اول شخص جدی تری مثل Thief: The Dark Project و یا Deus Ex ، را ترجیح می دهند شاید نتوانند لذت کاملی از Serious Sam:First Encounter ببرند. در نهایت Serious Sam دارای المان هایی است که گیم پلی بازی را لذت بخش می کند. این بی شک یک بازی لذت بخش از سازندگانی است که کار آنها حرف ندارد.

(image)

سال 2002 | Metroid Prime

نمره : 9.7 | تاریخ نقد : 15 نوامبر سال 2002 | منتقد : Greg Kasavin

بیاید یک راست به اصل مطلب برویم : Metroid Prime بهترین بازی GameCube ئی است که تاکنون عرضه شده . این یکی از بهترین بازی امسال است و همینطور بهترین نسخه ی سری بازی های تحسین شده ی Metroid که تاکنون Nintendo آنها را عرضه کرده می باشد.

(image)

سال 2003 | The Legend of Zelda: Wind Waker

نمره : 9.3 | تاریخ نقد : 21 نوامبر سال 2003 | منتقد : Jeff Gerstmann

شاید برخی از بازیکنان، از باس فایت ها و معما های آسان و سیستم بدست آوردن آیتم بازی ناراضی باشند اما این بازی یک دستیابی بزرگ برای سازندگان می باشد. از جلوه های بصری و گرافیکی فوق العاده ی آن گرفته تا سیستم کنترل و داستان جالب آن ، شاید به اندازه ی نسخه ی سال 1998 بازی خوب نبوده باشد اما روشی که این بازی به تصحیح یکی از مهم ترین بازی های این نسل می کند باعث می شود که خرید عنوان The Wind Waker به اندازه‌ی The Ocarina of Time ضروری باشد!

(image)

سال 2004 | World of WarCraft

نمره : 9.5 | تاریخ نقد : 29 نوامبر سال 2004 | منتقد : Greg Kasavin

عنوان World of Warcraft یک سطح کلی بالایی از کیفیت را به ارمغان می آورد که در بازی های آفلاین وجود ندارد. بازی های آفلاینی که همیشه بدلیل داشتند خط داستانی بهتر از بازی های آنلاین سر تر بودند. اما World of Warcraft به این ویژگی ها در یک محیط یک دنیای بزرگ و در حال تحول به خوبی دست پیدا میکند، دنیایی که هزاران بازیکن دیگر در آن وجود دارند و شما نیز می توانید با آن ها ارتباط برقرار کنید که به بازی معنا و عمق بیشتری می دهد. این دستیابی بزرگ باعث می شود شما به یک گیمر World of Warcraft بودن افتخار کنید.

(image)

سال 2005 | Resident Evil 4

نمره : 9.6 | تاریخ نقد : 10 ژانویه سال 2005 | منتقد : Greg Kasavin

با بازی کردن و یا حتی تماشا کردن بازی Resident Evil 4 شما خواهید فهمید که همه ی این تشویق ها و نظرات مثبت نسبت به این بازی دلایل محکمی دارد. البته شایان ذکر است که این یکی از آن بازی هایی است که باید بدون هیچ اطلاعاتی در مورد آن و با ذهنی باز به بازی بپردازید. در نهایت اگر شما از بازی های مخصوص بزرگسالانی که چند وقت پیش منتشر شدند لذت بردید احتمال دارد که مغزتان از این یکی منفجر شود! درست است، تا این حد این بازی خوب است.

(image)

سال 2006 | Gears of War

نمره : 9 | تاریخ نقد : 5 نوامبر سال 2006 | منتقد : Jeff Gerstmann

عنوان Gears of War یک بازی اکشن معرکه است که با تنوع سلاح ها، بخش چند نفره عالی و یک بخش داستانی اکشن حتی تا یک سال بعد نیز می تواند شما را سرگرم کند. فرقی نمی کند که شما طرفدار دو آتشه ی بازی باشید یا یک PC گیمر که می خواهد بداند که بازی های کنسول چگونه هستند؛ Gears of War کاملا ارزش وقت و پولی که برای آن صرف می کنید، خواهد داشت.

(image)

سال 2007 | Super Mario Galaxy

نمره : 9.5 | تاریخ نقد : 7 نوامبر سال 2007 | منتقد : Alex Navarro

این بازیی است که دارندگان کنسول Wii منتظر آن بودند؛ یک بازی سرشار از جذابیت برای همه کس، از گیمر های کم تجربه و تازه کار گرفته تا گیمر های کهنه کار و با تجربه، همه و همه آنرا دوست خواهند داشت. Super Mario Galaxy آزادی عمل را با چالش ترکیب می کند و همه در قالب یک بازی اعتیاد آور و عمیق ارائه می دهد. این یکی از بهترین ماجراجویی های Mario است.

(image)

سال 2008 | Metal Gear Solid 4 : Guns of the Patriots

نمره : 10 | تاریخ نقد : 18 ژوئن سال 2008 | منتقد : Kevin VanOrd

عنوان Metal Gear Solid 4: Guns of the Patriots از لحاظ تکنیکی یکی از بهترین بازی هایی است که تا کنون ساخته شده. این بازی همچنین دارای یک روایت داستان خوب و گیم پلی روان که با روایت داستان ترکیب می شود و تجربه ای زیبا را خلق می کند، است. به احتمال زیاد شما بعد از کمی بازی کردن بهت زده خواهید شد، و آرزو می کنید که این تجربه حتی پس از پایان راضی کننده آن ادامه یابد. حقیقتا اغراق آمیز سخن نگفتن در مورد MGS4 بسیار سخت است زیرا این بازی در تمام جهات خوب عمل می کند.

(image)

سال 2009 | Demon’s Souls

نمره : 9 | تاریخ نقد : 6 اکتبر سال 2009 | منتقد : Kevin VanOrd

در این بازی چیز های زیادی برای کشف کردن وجود دارد و Demon’s Souls شما را مجبور می کند که همه ی آنها را خود پیدا کنید. با اینکه بازی به شما بهترین ابزار ها را برای پیدا کردن جواب هایتان به شما نمی دهد اما سعی می کند کمی در راه سختی که در پیش دارید به شما کمک کند. دنیای مبهوت کننده و جذاب این بازی شما را جادو می کند. اگر دنبال نوآوری هستید ، یک چالش برابر اما بی حم و یک گشت و گذاری جذاب در دنیایی که هر قدمی که بر می دارید عواقبی در پیش دارد، پس شما دنبال Demon’s Souls هستید.

(image)

سال 2010 | Red Dead Redemption

نمره : 9.5 | تاریخ نقد : 28 می سال 201 | منتقد : Justin Calvert

 این یک بازی فوق العادست که یک داستان بزرگ و عالی را تعریف می کند و همچنین دارای شخصیت هایی ماندگار، و تا حدودی خنده دار (!)، می باشد. به لحظات خاطره انگیزی که پس از تماشای فیلم های وسترن اسپاگتی (ژانر Spaghetti Western) در ذهن شما شکل گرفت، فکر کنید، سپس آن ها را به یکدیگر بچسبانید تا به محصول حماسی 20 الی 40 ساعته دست یابید… حالا خود را جای نقش اصلی بگذارید تا متوجه شوید که عنوان Red Dead Redemption چیست… !

(image)

سال 2011 | The Elder Scrolls V: Skyrim

نمره : 9 | تاریخ نقد : 10 نوامبر سال 2011 | منتقد : Kevin VanOrd

اگر نسخه های قبلی سری بازی های Elder Scrolls را بازی کرده باشید می دانید که باگ ها و گلیچ ها در این بازی یک چیز طبیعی هستند. با این وجود ، Skyrim در سالی به بازار آمد که چندین بازی RPG با کیفیت که سیستم مبارزاتی بهتر ، باگ های کمتر و انیمیشن های بهتر را ارائه می دادند. با این حال The Elder Scrolls V: Skyrim به یک طناب نازک نیاز ندارد تا جای شلاق را برروی پوست بیندازد. تنها نکته ی مثبت این بازی فقط آزادی عمل و انجام کار های مختلف نیست بلکه این است که از بیشتر لحاظ این بازی خوب است. فرقی ندارد که شما در حال پاره کردن بال های اژدهایان هستید یا مردگان را زنده می کنید و یا حتی در حال انجام آزمایشات شیمیایی برای خلق ماده ای جدید هستید، Skyrim درهمه ی این ها خوب عمل می کند ؛ و در هنگام بازی ممکن است گذر زمان کاملا از دستتان برود.

(image)

سال 2012 | Journey

نمره : 9 | تاریخ نقد : 2 مارچ سال 2012 | منتقد : Jane Douglas

حقیقتا وجود المان های متداول بازی های مختلف در Journey یک دستیابی بزرگ است و همینطور این بازی مثل یک اثر هنری می ماند که باید از سازندگان Flow and Flower آنرا انتظار داشت: خیره کننده، مبهم و آزمونگرانه. پایان رساندن بازی زمان زیادی نمی خواهد و نهایتان تا دو یا سه ساعت بازی تمام می شود و کل تجربه را می توان با یکبار بازی کردن به اتمام رساند. وقتی بازی به پایان رسید شما می توانید به مراحل مورد علاقه خود برگردید و حتی با اینکه از همه نکات آن باخبر هستید باز هم بطور عجیبی دلباخته ی آن می شوید. چند وجهی بودن بازی باعث می شود بازی معانی عمیقی داشته باشد ، اما معنی و درک یک چیز شخصی است و بهتر است که خود آنرا بفهمید. پس به دنبال آن بروید و تجربه ش کنید.

(image)

سال 2013 | The Legend of Zelda: A Link Between Worlds

نمره : 9 | تاریخ نقد : 14 نوامبر سال 2013 | منتقد : Martin Gaston

علیرغم اینکه ممکن است عجیب باشد که یک چیزی که عموم با آن آشنا هستند باز هم تازه و گیرا باشد، A Link Between Worlds خودش یک تجربه ی منحصر به فرد می باشد. تا یک جایی یک حسی وجود دارد که Nintendo در حال دویدنِ دور پیروزی خود است اما در پایان هیچکدام از اینها اهمیتی ندارند. این بازی در یک کلام باید تجربه شود.

(image)

سال 2014 | Middle Earth: Shadow of Mordor

نمره : 8 | تاریخ نقد : 25 سپتامبر سال 2014 | منتقد : Kevin VanOrd

این بازی در سبک خود بسیار عالی است، درست است از لحاظ داستان کمی نقص دارد اما از لحاظ تکنیکی تیکه های مختلف بازی های مختلف را قرض گرفته است و یک معجون فوق العاده تحویل داده است. در حقیقت، هنگام بازی کردن می دانستم که پایان بازی چه می شود ولی واقعا امیدوارم که روزی در آینده خودم بتوانم بازی Lord of the Rings را با این سبک تجربه کنم.

(image)

سال 2015 | The Witcher 3: Wild Hunt

نمره : 10 | تاریخ نقد : 12 می سال 2015 | منتقد : Kevin VanOrd

در نقطه ای که Witcher 2 ضعف نشان می داد Witcher 3 در آن اوج می گیرد، این بازی سناریو های نبردی خلق می کند که همواره تا آخرین افراد باقی مانده ادامه می یابد و تا نهایتا به مرحله آخر منفجر کننده آن برسید تا بتوانید پایان آرامی برای داستان خود خلق کنید. با اینکه نبرد های بزرگ بازی گیرا هستند اما در لحظاتی که بین مبارزات وجود دارند، وقتی که شما با افراد محلی قبیله ای هم نشین می شوید و با موسیقی نوازنده ی آنجا آرام می شوید ، این ها حقیقتا قابل ستایش هستند.

برترین بازی های 20 سال اخیر از نگاه گیم اسپات