10 پایان میخکوب‌کننده در بازی‌ها که هیچگاه فراموش نمی‌شوند “قسمت اول”

10 پایان میخکوب‌کننده در بازی‌ها که هیچگاه فراموش نمی‌شوند “قسمت اول”

“ترجمه شده از وبسایت WhatCultur”

اگر پایان یک بازی به شیوه صحیح و مناسب ارائه شود، می‌تواند تا مدت بسیار بسیار زیادی در یاد شما بماند، حتی طولانی‌تر از مجموعه‌ای از عکس‌ها و یا فیلم‌های متفاوت؛ تنها و اصلی‌ترین دلیل آن خود شما می‌باشید، کسی که ساعت‌های بسیاری را صرف انجام بازی و هدایت یک شخصیت گذرانده است، آن‌ را پرورش داده و تقویت می‌کند و در این بین با هرچیزی در سد راه خود می‌بیند مبارزه می‌کند، حال مهم نیست انسان باشد یا شیاطین یا… نتیجه این کار، احساس دخیل بودن و نقش داشتن در تمامی این مسیر طولانی برای بازیکن می‌باشد.

این مسئله شخصی‌تر از آنی است که فکرش را بکنید که بدان سبب، بازی های ویدیویی همیشه توانایی این را داشته‌اند که با پایان‌های خود بازیکنان به حالتی همچون شک یا تحیر زیاد ببرند.

حال اینجا پایان‌هایی قرار داده شده‌اند که کاملا زبان شما را بند می‌آورند. این نوع پایان ها، پایان هایی هستند که بازیکنان مجبورند تا بر تصمیمات خود در طول مسیر بازی نظارت داشته باشند، سرانجام‌هایی که بطور عجیبی پیچیده می‌شوند و هرچه تا به حال انجام داده‌‌اید را به پیش روی‌تان می‌آورد، جرات می‌کنند تا متمایز باشند، مسیر معمول و پیش‌بینی شده توسط بازیکن را رد می‌‌کنند و یا منجر به وقوع اتفاقات غیرطبیعی در سرزمینی ناشناخته می‌شوند و یا به زبان ساده‌تر، پایان‌هایی که شما هیچگاه فراموش نخواهید کرد.

به بررسی 10 پایانی می‌پردازیم که به هردلیلی شمارا در انتها کاملا متحیر و بی‌سخن گذاشته‌اند … توجه داشته باشید که این مقاله حاوی اسپویل پایان‌های بازی است.

10.Final Fantasy X X/2

در ذهن طرفداران، Final Fantasy X خود را بعنوان آخرین نسخه خوب این سری نمایان کرده و از آن موقع به بعد دیگر نسخه‌های این فرنچایز کمتر از حد انتظار بوده‌‌اند، داستان ناامید کننده، زوج‌های کلیشه‌ای، شخصیت‌هایی که کمتر به رشد آن‌ها پرداخته شده و موارد دیگر باعث این افول شده است. اما چیزی که Final Fantasy X را اینگونه خاص و زیبا می‌کند، دقیقا شخصیت‌هایش می‌باشد که به همین سبب پایان آن قلب شما را خرد می‌کند! کاری می‌کند که برصندلی خود میخکوب شده درحالی که اشک از چشمانتان جاری می‌شود و در همان حال از خود می‌پرسید چرا  Tidusو Yona نمی‌توانند با یکدیگر باشند! این نامردی‌ است !!

بعد از شکست Sin و به اتمام رساندن ماموریت طولانی خود، قهرمان داستان یعنی Tidus متوجه می‌شود که برخلاف افکار خود چندان انسان نبوده و مجبور است به دنیایی که از آن آمده بازگردد. با آهنگی که در پیش‌زمینه اوج می‌گیرد، Tidus معشوق خود  Yuna را از پشت در آغوش می‌گیرد و آرام ‌ارام شروع به محو شدن می‌کند، تمامی اساتیدش از گذشته به جلوی دیدگانش می‌آیند و  با پدر گمشده خود برای آخرین بار یک “بزن قدش!” انجام می‌دهد، در همین حال صحنه بازی آرام آرام سیاه می‌شود.

پایان این بازی استادانه‌است، پایانی که همچنان بعد از این همه سال قدرت آن‌ را دارد که اشک‌های مخاطب خود را دربیاورد.

9.The Legend of Zelda: The Ocarina of Time

یکی از دوست داشتنی‌ترین بازی‌های تاریخ و البته یکی از خاطره‌انگیزترین پایان‌ها، متعلق به The Legend of Zelda: The Ocarina of Time می‌باشد.

بازیکنان ساعت‌های متوالی را در دنیای Hyrule می‌گذارانند و سرانجام با شکست Ganondorf خبیث، پرنسس Zelda را نجات می‌دهند. در این نقطه بازیکن خود را معلق در نوعی خلا مابین آسمان می‌یابند، پرنسس Zelda از شما عذرخواهی می‌کند که شما را مجبور به انجام این وظیفه خطیر کرده و باعث دردسر شده است و تصمیم می‌گیرد محبت شما را برگرداند. اما نه، آن چیزی که فکرش را می‌کنید اتفاق نمی‌افتد و بجای آن وی شما را به گذشته می‌فرستد.

درحالی که تیتراژ پایانی بازی شروع می‌شود، بازیکنان به تماشای مکان‌هایی که قبلا به آن سر زده و یا دشمنانی که در راه خود آن‌ را شکست داده‌اند دعوت می‌شوند. اگر چیزهایی که تا الان دیده‌اید برای خوشحال کردن شما کم بوده پس دست نگه‌دارید تا بازی آخرین حرکت خود را انجام دهد و آنجاست که با چیزی عجیب روبه‌رو می‌شوید :  Link دوباره به محله خود بازگشته ….این‌بار با شکل و شمایل یک پسر بچه!

مسیری که بازی برای خاتمه دادن خود پیش گرفت خوشحال کننده و البته کمی غم‌انگیز است، دیدن Link نوجوان برای بی‌کلام گذاشتن بازیکن کافی‌ است، بخصوص وقتی که همراه شما در تمامی این ماجراجویی سحرآمیز یعنی Navi به آهستگی از شما دور می‌شود و به دوردست پرواز می‌کند، سپس بازی تصویری از Master Sword را نشان می‌‌دهد، گویای اینکه داستان ما هنوز به پایان نرسیده و همچنان ادامه دارد و آخرین تصویر بازی، یک  Link و  Zelda نوجوان را نشان می‌دهد که به طرز مرموزی به یکدیگر خیره می‌شوند سپس بازی به گونه‌ای با شکوه و سپیداجی می‌ایستد. Wow!

8. The A-Bomb Scientist – Braid

Braid، بیرون آمده از ذهن یک طراح بازی های مستقل یعنی “جاناتان بلو” افسانه‌ای است، بر پایه یک ایده کوچک و فریبنده.

این بازی نوعی پلتفرمر با پس‌زمینه داستانی کلیشه‌ای است، مردی جوان عازم سفری خطرناک می‌شود تا پرنسسی را نجات دهد، یا دست کم این چیزی است که بازیکنان فکرمی‌کنند درحال رخ دادن است اما دقیقا نقطه عطف بازی با یک غافلگیری بزرگ رقم می‌خورد.

در حین این سفر پرمخاطره که شما هر کاری برای نجات پرنسس انجام می‌دهید، ناگهان متوجه می‌شوید پرنسس داستان توسط قهرمانی دیگر نجات داده شده است، درست قبل آنکه شما بتوانید او را بدست اورید. دلیل؟ زیرا پرنسس درحال فرار از دست شماست!

این نقطه عطف داستانی بسیار بر روی شما تاثیر می‌گذارد.  پایان راستین بازی خود بسیار حیرت آمیزتر می باشد و بدنبال آن روشن می‌شود که قهرمان بازی یعنی Tim در واقع یکی از دانشمندانی است که مسئول ساخت نوعی بمب بوده و این “پرنسس” بازی به نوعی فرم وجودی خیال و وهم حاصل از عملش می باشد، (حتی خواندن این پایان هم سخت است چه برسد به دیدن و تجربه آن!)

در ادامه معلوم می شود که ماموریت نجات “پرنسس” توسط “Tim” نوعی گذشت و بخشش خود می‌باشد که حاصل پشیمانی کشتن هزاران هزار آدم بوده است. پایان بازی کاملا مستقیم و واضح نبوده و حتی درک آن آسان نمی باشد اما نشانی هایش برای بازیکنان کنجکاو موجود است.

و در پایان در کنار یک پلتفرمر به ظاهر خوش، ذهن صدها آدم منفجر شد.

7. Spec Ops: The Line

عنوان  Spec Ops: The Line احتمالا یکی از شاخص‌ترین عناوینی است که در این لیست حاضر می باشند. بخش اعظم بازی بصورت شوتر به پیش می رود، از میان یک اتمسفر زیبا با جزئیات فراوان. ولی قدرت اصلی تیتر این عنوان در هنگام پایان دیووانه‌وار آن معلوم می‌شود، هنگامی که شما مجبور می شوید به عقب برگشته و اینچ به اینچ تمام کارهایتان را زیر سوال ببرید.

بازی در دوبی امارات روایت می‌شود. شما در نقش یک سرباز هستید که خب کارهایی که در بیشتر عناوین اول شخص انجام می‌دهند را نیز انجام می‌دهد، کارهایی مثل “آن هارا بکش” و یا آنجارا منفجر کن” و در خطر انداختن شهروندان  عادی، چیزهای معمولی…. ولی Spec Ops: The Line از اینها باهوش‌تر است، بخاطر آنکه شما را در همین مفاهیم عادی رها نمی‌کند و از همان عناصر که در همه بازی‌ها شوتر دیده می‌شود، برای قراردادن شما در موقعیت داوری و قضاوت استفاده می‌کند.

در میان 4 پایان بازی، پایانی وجود دارد که به راحتی می توان گفت یکی از شوک‌آور‌ترین پایانی‌های بازی‌های ویدیویی است و بنظر می رسد که قهرمان بازی یعنی “واکر” از توهم های پیاپی رنج می برده تا بتواند به نوعی کارهای خود را در طول بازی توجیه کرده و خود را یک قهرمان بخواند.

نکته این پایان، گردشی در میان ترس‌های جنگ است که بر دوش کسانی که برای خوبی می جنگند می افتد.”چه کسی درست است و چه کسی غلط؟” … “آیا واقعا ما برای طرف حق در جنگ بودیم” … “آیا حقی اصلا در جنگی که تنها نتیجه آن کشتن انسان‌هاست وجود دارد؟”

این بازی در پایان جرات کرد تا این سوال ها را در انتها مطرح کند و با وجود ضعف‌های بازی، پایان آن برای همیشه در ذهن باقی می‌ماند.

6.Half-Life 2: Episode Two

7 سال از زمانی که عنوان “Half-Life 2: Episode Two” بازیکنان را متحیر و وحشت زده تنها گذاشت می‌گذرد و دردش همچنان باقیست. ارزش این پایان و به‌یادماندنی بودن آن در طول زمان بیشتر شده است.

بعد از فرار از چنگ‌های “City 17″، قهرمان ساکت داستان یعنی “گوردون فریمن” خودش را زندانی در یک پایگاه مخفی به همراه پارتنر خود یعنی “الیکس ونس” و پدرش “الی” و سیل وسیعی از شخصیت های دیگر می‌یابد که ناگهان یک موشک مخصوص به هوا پرتاب شده و یک پرتال خطرناک که می‌تواند باعث به اتمام رسیدن دنیا شود بسته می‌شود اما ناگهان …

درحالی که “گوردون” و “الیکس” خود را برای مامورتی دیگر آماده می کنند، پایگاه آن‌ها توسط فضایی‌هایی به اسم “راهنمایان”(Advisor) مورد تهاجم قرار می گیرد و پدر “الیکس” نیز کشته می شود. اینگونه بازی با افتادن “الیکس” بر روی جسد بی جان پدرش به اتمام می رسد.

حال هفت سال می‌گذرد و طرفداران همچنان منتظر نسخه جدید از این سری می باشند. در واقع نقطه تمایز پایان Half-Life 2: E2 در این است که هر چه از آن می‌گذریم بدلیل ساخته نشدن ادامه بازی این پایان برایمان دردناک‌تر می‌شود. اما جدای از نسخه جدید، عجب پایانی بود مگر نه؟ مرگ یک شخصیت مهم و سیاه شدن صفحه بازی به آرامی …

امیدوار هستیم از مطالعه قسمت اول این مقاله لذت برده باشید. بزودی با قسمت دوم در خدمت شما پردیسی‌های عزیز خواهیم بود. تا آن زمان لطفا شما نیز دیدگاه خود در مورد پایان بازی‌ها را به اشتراک بگذارید. چه عناوینی برای شما پایان‌هایی میخکوب‌کننده را رقم زدند؟

ترجمه: علی رجبی

10 پایان میخکوب‌کننده در بازی‌ها که هیچگاه فراموش نمی‌شوند “قسمت اول”