بررسی Watch Dogs 2؛ نبض شهر را به دست بگیرید
وقتی که شرکتی بازی خود را بهتر از چیزی که واقعا هست نشان می دهد و گیمر ها و منتقدین هم به آن بازی بیشتر از چیزی که لیاقتش را دارد بها می دهند و آن را بزرگ می کنند، به احتمال فراوان آن بازی با شکست روبرو خواهد شد. دقیقا همین موضوع باعث شد که از Watch Dogs به عنوان یک بازی متوسط یاد شود. بعد از دو سال، نسخه دوم این بازی بدون هیاهو ها و انتظارات بی جایی که از نسخه قبلی می رفت عرضه شده و با این که بازی فوق العاده ای نیست، اما حداقل پیشرفت های قابل توجهی نسبت به واچ داگز یک داشته.
فضا و اتمسفر واچ داگز 2 دقیقا در نقطه مقابل واچ داگز 1 قرار دارد! نسخه قبل، به شدت سعی داشت که خود را جدی بگیرد و دنیایی خشن، با شخصیت های جدی را به تصویر بکشد. نتیجه کار پدید آمدن یکی از بی روح ترین و دوست نداشتی ترین شخصیت های بازی های ویدیویی بود. اما مارکوس هالووی، شخصیت اصلی این نسخه و دوستاش، دقیقا همان نوع افرادی هستند که واچ داگز نیاز دارد، یک سری از طرفدار پر و پا قرص تکنولوژی!
داستان واچ داگز 2 وارد دنیای طرفداران تکنولوژی شده و فرهنگ طرفداران این حوزه را بررسی می کند. هر چند در ادامه پای مسائل جدی تری هم به بازی باز می شود، اما واچ داگز 2 هیچ گاه روحیه شاد خود را از دست نمی دهد. شخصیت های بازی، مدام به آثار مطرح فرهنگی، تکنولوژی های شناخته شده و غول های دره سیلیکون، اشارات جالب و خنده داری می کنند و اگر که آشنایی خوبی با فیلم ها، بازی ها و کتاب ها داشته باشید، خیلی از این اشارات را متوجه خواهید شد و در نتیجه با شخصیت ها احساس هم ذات پنداری می کنید. برخلاف نسخه قبل، شخصیت های پشتیبان واچ داگز 2، دوست داشتنی و به یاد ماندنی هستند. همین موضوع باعث می شود که بازیکن، علاقه بیشتری به دنبال کردن بازی نشان دهد.
اما در ادامه بازی، بازیکن در رفتار مارکوس تضادی عجیبی را خواهد دید. نه مارکوس و نه دوستانش در داستان بازی به شکل یک سری قاتل به تصویر کشیده نشده انذ، اما بازیکن قادر است در نقش مارکوس، تمامی دشمنانش را سلاخی کند. فارغ از گسستگی بین داستان و گیم پلی، بسیاری از اعمالی که از مارکوس سر می زند هم جای انتقاد دارد. در واقع شخصیت پردازی مارکوس گرچه نسبت به آیدن پیرس، شخصیت اصلی نسخه قبل جهشی بزرگ داشته و در ابتدای بازی به خوبی به بازیکن معرفی می شود، اما اعمال وی در طول داستان بازی، به مرور وی را شخصیتی ناپخته و حتی غیر عادی جلوه می دهند.
مارکوس و دوستاش در نظر دارند که با جمع آوری طرفدار، شهر سان فرانسیسکو را از سلطه شرکت بلوم خارج کنند، شرکتی که با یه شبکه یک پارچه، همه دیوایس های الکترونیکی و سیستم های دولتی سان فرانسیسکو را به هم متصل کرده و از این شالوده برای مقاصد شوم بهره می برد. متاسفانه روایت داستان روند ثابتی ندارد و در برخی از مقاطع از تب و تاب می افتد، اما با این حال داستان بازی قادر است که تا انتها بازیکن را جذب خود کند.
طراحی سان فرانسیسکو، واقعا شایسته تقدیر است. رفتار مردم، حرکات آن ها و حتی مکالمات شان باعث شده که این شهر واقعا زنده به نظر بیاید. سری واچ داگز ابزاری به بازیکن ارائه می دهد تا وی بتواند با این شهر تعامل داشته باشد و این ابزار هم چیزی نیست جز قابلیت هک کردن. هر چه که فکرش بکنید را می توان هک کرد. این مکانیزم دیگر به سر راستی نسخه قبل نیست و برای آشنا شدن با آن، باید تمرین کنید تا با ابزاری که در اختیار دارید به خوبی آشنا شوید. این موضوع باعث شده که گیم پلی بازی درگیر کننده تر بشود. هک کردن حس قدرتی را در بازیکن ایجاد می کند، گویی که وی به همه چیز تسلط دارد و کنترل نبض شهر در دستان او است.
واچ داگز 2 به شما اجازه می دهد که روش بازی تان را خودتان انتخاب کنید. برای رسیدن به هر هدف، چندین و چند راه مختلف وجود دارد، چه به صورت اکشن و چه مخفی کاری. خوشبختانه این نسخه ابزاری را به بازیکن ارائه می کند که با استفاده از آن ها مخفی کاری لذت بخش تر و دل پذیر تر شده. برای مثال می توانید به جای مارکوس، دیوایسی کوچکی که قابلیت کنترل از راه دور را دارد به پایگاه ها بفرستید. این دیوایس قادر است از دریچه های کولر و راه های باریک، راه خود را بدون دیده شدن پیدا کند. این حق انتخاب باعث شده که روش های متعددی برای موفقیت در هر مرحله وجود داشته باشد و بازیکن صرفا به روش و شیوه خاصی محدود نشود.
دیوایس دیگر، کواد کوپتری است که به وسیله آن می توان یک منطقه را کاملا تحت نظر گرفت و مسیر حرکت نگهبان ها را شناسایی کرد تا بتوان با شناخت بیشتری به درون مقر دشمنان نفوذ کرد. این دیوایس باز هم به بازیکن در مخفی کاری کمک می کند.
متاسفانه گیم پلی شوتینگ و سنگرگیری بازی به روانی نسخه قبل نیست و افت محسوسی داشته. سنگر گیری و حرکت بین کاور ها همانند قبل لذت بخش نیست و ضعف این مکانیزم ها بازیکن را تشویق به مخفی کاری می کند. حتی فارغ از بحث گیم پلی، داستان بازی هم به گونه ای نوشته شده که واقعا سلاح در آن جایی ندارد! زیرا همان طور که اشاره کردیم، به مارکوس و دوستانش اصلا به شکل یک سری قاتل پرداخته نشده. انیمیشن شخصیت های بازی فوق العاده هستند، اما بعضی از مواقع در زمان و مکان نامناسب، مارکوس انیمیشنی طولانی انجام داده و بازیکن را در موقعیتی خطرناک قرار می دهد.
با شوتینگ معمولی واچ داگز 2، نیاز به مکانیزمی حس می شود تا بلکه مبارزات بازی جذاب تر شوند. آن چه که باعث دل پذیر تر شدن مبارزات شده، قابلیت هک و بهره گیری از محیط بازی است. می توانید به روش های خلاقانه و گوناگون، از محیط بازی به سود خود استفاده کرده و بر دشمنان تان غلبه کند. به این شکل قادر خواهید بود بسیاری از دشمنان تان را حتی بدون استفاده از اسلحه از جریان نبرد خارج کنید.
متاسفانه مشکل دیگر واچ داگز 2، قابلیت شخصی سازی بسیار محدود سلاح ها فارغ از ظاهر آن ها است. بر خلاف عناوین دیگری که در مبارزات بر سلاح ها تکیه می کنند، شما قادر نیستید که سلاح های خود را شخصی سازی کنید و برای مثال، آن ها را به صدا خفه کن مجهز کنید. این مورد باعث شده که بازیکن نتواند سلاح های خود را بر اساس سبک بازی مد نظرش ویرایش و شخصی سازی کند.
به دلیل تمامی مشکلاتی که شوتینگ بازی دارد، گیم پلی بازی آن قدر که باید و شاید بالانس نیست. در واقعا مخفی کاری هم لذت بخش تر است و هم چالش برانگیز تر. اما امان از وقتی که هوش مصنوعی بازی شما را شناسایی کند. متاسفانه این جا است که مشکل گیم پلی مخفی کاری بازی به پشم می آید. واچ داگز 2، ابزاری را برای فرار و پنهان شدن مجدد از چشم دشمنان تان در اختیار شما قرار نمی دهد. بنابراین یا مجبور می شوید که مجددا مرحله را شروع کنید و یا به گیم پلی اکشن پناه بیاورید.
این عدم بالانس در گیم پلی می تواند در ابتدای بازی و یا در مراحل سخت تر، گیمر را از بازی براند. در واقع یوبی سافت سعی کرده که واچ داگز 2 هم عنوانی اکشن باشد و هم عنوانی مخفی کاری. اما واقعیت این جا است که این شرکت نتوانسته این دو بعد گیم پلی را تکمیل کند و هر دو آن ها نقص ها و ضعف های خود را دارند.
مارکوس می تواند قابلیت های خود را ارتقا داده و مهارت های جدید کسب کند. این مهارت ها باز در خدمت ابعاد مختلف گیم پلی بازی اند و جنبه های وسیع تری از گیم پلی را به روی بازیکن می گشایند، اما نواقص آن را بر طرف نمی کنند. به هر حال این مهارت های بیشتر، به بازیکن اجازه می دهند که از متد های بیش تری برای پیشروی در مراحل استفاده کند.
بر خلاف سلاح ها، ظاهر شخصیت اصلی یعنی مارکوس را می توان به شکل های گوناگون و متنوع شخصی سازی کرد. انتخاب های بی شماری هم برای تحقق این امر در دسترس است و بازیکنان با هر سلیقه ای می توانند به هر شکلی که دوست دارند، ظاهر شخصیت خودشان را تغییر دهند.
هندلینگ ماشین ها در واچ داگز یک افتضاح کامل بود. در این نسخه گرچه پیشرفت هایی حاصل شده، اما هنوز هندلینگ در حد استاندارد های عناوین جهان بازی که گیمر وقت زیادی را به کنترل ماشین ها اختصاص می دهد نیست. ماشین ها بی وزن به نظر می رسند و فیزیکشان هم خیلی ضعیف از آب در آمده.
مثل تمامی بازی های جهان باز یوبی سافت، واچ داگز 2 هم پر است از محتویات گوناگون. اما خوشبختانه مراحل اصلی دیگر خیلی خواب آور نیستند و طراحی شان بسیار بهتر شده. مراحل فرعی هم جذاب تر شده اند، برای مثال برخی از آن این مراحل پازل هایی اند که بازیکن باید با استفاده از محیط اطرافش و قابلیت هایی که در اختیار دارد حل شان کند. برای پیدا کردن مراحل فرعی، بازیکن باید با دقت محیط اطراف خود را جست و جو کند و به همین دلیل وی علاقه بیشتری به گشت و گذار در سان فرانسیسکو نشان خواهد داد.
بخش چند نفره واچ داگز 2 هم خوب از آب در آمده است. ماد کلیدی Invasion که امضا نسخه قبل بود بازگشته و گیمر ها قادر اند به سایر بازیکن ها حمله ور شده و آن ها را هک کنند! گرچه این حمله ممکن است در شرایطی رخ دهد که بازیکن مدافع درست در وسط انجام فعالیتی است و مایل نیست که در کارش وقفه ای ایجاد شود. هر چه قدر هم که این مود جذاب باشد، اما این حمله های بی موقع و بی جا می توانند کمی اعصاب خورد کن باشند. خوشبختانه بازیکنان می توانند این مود را کاملا غیر فعال کنند تا سایر گیمر ها مزاحم شان نشوند. بقیه مود های بخش چند نفره هم جذاب و سرگرم کننده اند.
البته در حال حاضر بخش چند نفره Watch Dogs 2 با مشکلات متعددی روبرو است و ممکن است به درستی کار نکند. یوبی سافت قول رفع مشکلات این بخش را داده تا بازیکنان بتوانند بدون هیچ گونه مشکلی در کنار هم و با دوستان شان، حالت رقابتی واچ داگز 2 را تجربه کنند.
گرافیک فنی بازی، به عنوان یک بازی جهان باز کیفیت بسیار خوبی دارد. کیفیت تصویر کاملا خوب و مناسب است و نور پردازی هم بسیار خوب کار شده. در واقع گرافیک تکنیکی خوب بازی اتمسفر خاصی را به سان فرانسیسکو بخشیده که باعث شده این شهر واقعا زیبا و زنده به نظر برسد. قطعات موسیقی به کار رفته در رادیو های بازی و موزیک های خود بازی هم کاملا با جو بازی هماهنگ اند و هیجان مراحل و گیم پلی را تقویت می کنند. کار صداگذاران شخصیت ها هم شایسته تقدیر است.
متاسفانه بازی از نظر تکنیکی چندان وضعیت خوبی ندارد و نرخ فریم دربرخی از صحنه ها، خصوصا هنگام شلیک و رانندگی به شکل محصوصی افت می کند. هندلینگ ماشین ها به نوبه خود چندان خوب نیست و این افت فریم تجربه آن را زجر آور تر می کند. باگ ها هم در بازی کم پیدا نیستند، چه باگ های بی آزاری که می توان آن ها را نادیده گرفت، چه باگ هایی که بازیکنان را مجبور به آغاز مجدد بازی می کنند.
در مجموع داگز 2 نسبت به نسخه یکش پیشرفت خوب و قابل توجهی داشته داشته. گرچه این پیشرفت آن قدر ها هم زیاد نیست، اما دست کم باعث شده که واچ داگز 2 ارزش حداقل یک بار بازی کردن را داشته باشد. خصوصا اگر دنبال یک عنوان جهان باز هستید که خود را برای چندین ساعت غرق در آن کنید.
The post appeared first on .
آخرین دیدگاهها