نقد و بررسی Quantum Break
نقد و بررسی Quantum Break
“به قلم محمدصادق تواضعی و سینا ربیعی”
در دنیای بازی همواره ایده هایی وجود دارد که در صورت ترکیب مناسب و درست با استانداردهای یک سبک، می تواند زمینه ساز خلق بازی های موفقی شود. مثال بارز این موضوع کاریست که سم لیک و استودیو رمدی (Remedy) با عنوانی نظیر Max Payne انجام دادند و موفق شدند یک گیم پلی اکشن و استاندارد را با ایده هایی نو نظیر Bullet Time تطبیق دهند و یکی از نوآورانه ترین آثار زمان خود را خلق کنند. در Alan Wake نیز شاهد استفاده از عنصری همیشگی در زندگی یعنی نور به عنوان اصل اصلی گیم پلی بودیم که بخوبی نیز در بازی پرداخت شده بود. حال پس از سال ها، سم لیک بار دیگر به فکر بازی با زمان آفتاده است، اما سوالی که مطرح می شود این است که آیا کوانتوم بریک توانسته است ایده های خود را با حفظ استانداردهای لازم سبک اکشن سوم شخص، ارائه دهد؟
به کوانتوم بریک خوش آمدید
آثار پیشین سم لیک یعنی مکس پین و الن ویک، هر دو توانستند یک شخصیت اول قوی و کاریزماتیک را خلق کنند و هر دو بازی نیز کاملا آثار قهرمان محوری بودند و حتی نام آنها بر روی عنوان بازی نیز قرار داده شده بود. با چنین سابقه ای شخصا برایم سوال بود که قهرمان اصلی کوانتوم بریک چه از آب در آمده است؟ قهرمانی که جک نام دارد! همین اول کار باید بگویم نباید از کوانتوم بریک توقع یک اثر قهرمان محور را داشته باشید، کوانتوم بریک دارای شخصیت های بسیار زیاد و نسبیت فراوان در عملکرد آنها است.
شروع بازی از تماس یکی از دوستان قدیمی جک یعنی پاول با او آغاز می شود، در این تماس پاول از جک می خواهد که به دانشگاه رفته و یک لطف را در حق او انجام دهد! این لطف چیزی جز تست کردن یکی از بزرگترین ابداعات تاریخ بشر نیست، یعنی ماشین زمان ! اما اوضاع مطابق میل این دو نفر پیش نمی رود و بدلیل ایجاد یک اختلال انفجار زمانی بزرگی رخ می دهد که تشعشعات آن پاول و جک را تحت تاثیر قرار می دهد. این باعث می شود پاول و جک در شکاف های زمانی قرار گرفته و ویژگی هایی را بدست آورند، ویژگی هایی که زمینه ساز شکل گیری کوانتوم بریک می شوند.
کوانتوم بریک بشدت سعی کرده است که هم از لحاظ ساختار روایت داستان و هم از لحاظ عناصر شکل گیری گیم پلی، عنوان نوآورانه ای باشد . روایت داستان بازی از سه بخش مجزا تشکیل می شود و این سه بخش هماهنگی بسیار خوبی را نیز با هم دارند.
“شبیه سازی چهره بازیگران در بازی از طریق موشن کپچر، یکی از برترین خروجی هایی است که تاکنون در دنیای بازی مشاهده کرده ام”
در بخش روایت داستان، بازی از چند اکت (Act) تشکیل شده است و هر اکت نیز شامل چند قسمت است. بعد از پایان هر اکت به بخش ژانکشن (Junction) می رسیم که مهم ترین بخش برای اکت بازیست. زیرا در اینجا در نقش آنتاگونیست داستان یعنی “پاول سرن” (Paul Serene) بازی خواهید کرد و در پایان آن می بایست دو انتخاب انجام دهید. طی اتفاقاتی که در بازی رخ می دهد وی می تواند آینده را تاحدی ببیند و تصمیمات خود را بر پایه آن برنامه ریزی کند. حال این تصمیمات بر عهده شماست، می توانید یکی از دو راهی که همیشه برای شما نمایش داده می شود را مشاهده کرده و با توجه به نتیجه هر انتخاب و سلیقه خودتان وقایع آینده را رقم بزنید. این بخش ایده بسیار جالبی است که پتانسیل های خوبی را در مسیر روایت داستان قرار داده است. بعد از ژانکشن نوبت به پخش سریال بازی می رسد. سریال بازی را یا باید از پیش دانلود کرده باشید یا بصورت آنلاین استریم کنید، جای شکرش باقیست که استریم کردن این ویدئو ها حتی با سرعت اینترنت پایین نیز کاملا امکان پذیر است.
کوانتوم بریک در زمینه داستانی یک بازی چند لایه است اما این لایه های مختلف همگی به یک پایان واحد ختم می شوند. به بیان بهتر نحوه رسیدن به این پایان با توجه به انتخاب های شما می تواند متفاوت باشد. نکته جالب اینجاست که سریال بازی در واقع حکم یک Spin-Off را دارد. وقایع مشاهده شده در سریال در یک خط موازی با وقایع همان اکت که آن را بازی کرده اید پیش می رود و داستان سایر شخصیت های بازی را روایت می کند. عدم تماشا این سریال باعث نمی شود که خط اصلی داستان را متوجه نشوید اما مشاهده آن، می تواند باعث ادراک بهتر شما نسبت به داستان بازی شود.
همانطور که قبلا گفته شد کوانتوم بریک سعی در ارائه ایده های نو در بخش روایت داستان و گیم پلی دارد. در زمینه گیم پلی همه چیز بواسطه بازی با زمان شکل گرفته است. در طول بازی شش قابلیت برای کنترل زمان در اختیار دارید که به وسیله هرکدام از آن ها می توانید کار های خاصی انجام دهید. برای مثال از طریق Time Rush می توانید سریع تر بدوید و یا از طریق Time Stop می توانید یک سپر زمانی به سمت دشمن مورد نظر پرتاب کنید تا فریز (Freeze) شود سپس به وی شلیک کنید. برای چند ثانیه دشمن شما در حالت بدون حرکت قرار دارد و شما می توانید براحتی او را سوراخ سوراخ کنید!
“به لطف سرورهای قدرتمند مایکروسافت، حتی در ایران هم شما می توانید براحتی سریال تلویزیونی را استریم و تماشا کنید. این سریال بر مبنای چهار قسمت 20 دقیقه ای طراحی شده و تماشا آن برای ادراک کامل داستان بازی و سرگذشت شخصیت ها ضروری است.”
معمولا بازی ها از عدم تنوع رنج می برند اما در کوانتوم بریک نکته آزاد دهنده تنوع بیش از حد قابلیت های زمانی است. شما تا اکت 3 صرفا در حال آموختن هستید و زمانی که بازی سرانجام گیم پلی کامل خود را به شما ارائه می دهد، تنها دو تا سه اکت برای تجربه آن زمان دارید، آن هم تجربه ای که بسیاری از مقاطع آن صرفا درگیر کات سین ها شده است.
مشکل دیگرِ ازدیاد قابلیت های زمانی، بی نظم کردن و شلخته نشان دادن ساختار کلی گیم پلی است. این موضوع در اکت های پایانی که تمامی قابلیت ها برای شما در دسترس است، نمود بیشتری دارد. بازی از لحاظ نوع پیشبرد مراحل، به هیچ عنوان اثر عمیق و گسترده ای نیست و قرارگیری 6 قابلیت زمانی در این گیم پلی کوچک، قائدتا باعث می شود بخشی از این قابلیت ها صرفا حالت دکوری به خود بگیرد. مطمئنا در طول بازی بارها برای شما پیش می آید که نمی دانید از کدام قابلیت زمانی استفاده کنید. مثلا من شخصا تنها یکبار از قابلیت Time Blast بهره بردم که آن هم برای باز کردن اچیومنت آن بود! نکته اینجاست ضرورتی هم برای استفاده از آن نداشتم و بازی هیچ چالشی را مطابق این قابلیت تنظیم نکرده بود.
این موارد نشان می دهد که کوانتوم بریک، در زمینه برقراری رابطه علت و معلولی ایده های بازی با طراحی گیم پلی موفق عمل نکرده است. اصولا هر اثری، باید یک طراحی پایه داشته باشید و ایده ها و ویژگی های نوین گیم پلی خروجی از علت این طراحی باشد اما در کوانتوم بریک به شکل متفاوتی شاهد این هستیم که صرفا قابلیت های زمانی وجود دارد که سایر ویژگی های گیم پلی بدون همگام سازی درست در کنار آنها قرار گرفته اند. این موضوع سبب می شود که براحتی بدون استفاده از برخی از این قابلیت های شش گانه، بازی را به پیش برده و تمامی چالش ها را رد کنید. علت اصلی این موضوع ضعف طراحی مراحل و ضعف فکر کلی در ارائه ایده ها در گیم پلی است.
“کوانتوم بریک در مجموع تجربه گرافیکی قوی را ارائه می دهد اما به طور کلی یکی از مشکلات بخش گرافیک بازی، عدم تعادل بین کیفیت بخش های مختلف است، به شکلی که طراحی چهره ها و انیمیشن شخصیت های بازی یکی از بهترین خروجی هایی می باشد که تا به امروز تماشا کرده ایم اما گرافیک محیط بازی و برخی از عناصر آن نظیر کیفیت لبه ها و جزئیات بافت ها در دور دست چندانی تعریفی ندارد و گاها احساس می کنیم خوب پولیش نشده است“
Remedy سابقه خوبی در ارائه گیم پلی اکشن دارد و خوشبختانه ساختار کلی بخش اکشن گیم پلی معقول و مناسب است. پیش از انتشار بازی نگرانی من این بود که با وجود قابلیت های پرشمار کنترل زمان، گیم پلی حس و حال آسان و آبکی داشته باشد اما اصلا نباید فکر کنید که این قابلیت ها همیشه جوابگو هستند. نیمی از قابلیت های شما بر روی سربازان پیشرفته و مینی باس فایت های بازی تاثیر گذار نیست و باید همانند یک بازی شوتر عادی با آن ها مبارزه کنید. اگر شما می توایند در مقابل تیر های آن ها از Time Dodge استفاده کنید آن ها نیز همین کار را با شما خواهند کرد!
اما یکی از ریسک های بزرگ کوانتوم بریک، عدم وجود دکمه ای برای کاورگیری است. بازی حالت کاورگیری اتوماتیک را ارائه داده که چندان هم خوب از آب در نیامده است؛ در زمان هایی که شما از قابلیت های زمانی استفاده می کنید، باید در لحظه جا به جا شده و در یک نقطه دیگر کاور بگیرید، اما گاهی اوقات این موضوع میسر نمی شود و با تاخیر کاراکتر بازی پشت کاور می رود. شاید تعبیه کردن یک دکمه کاور گیری در بازی می توانست گیم پلی بازی در بخش تدافعی را روان تر کند اما اکنون با تجربه کوانتوم بریک، می توانیم اذعان کنیم این ریسک جواب نداده است و در بسیاری از اوقات روان نبودن کاورگیری بازی (بخصوص در زمان استفاده از برخی از قابلیت ها نظیر Time Rush) ، صرفا باعث از بین بردن حس روان و درست گیم پلی می شود.
شاید گیم پلی کوانتوم بریک را نتوان با پویایی مکس پین در زمان خود مقایسه کرد و شاید کوانتوم بریک از لحاظ ارائه استانداردهای سبک خود، چیزی را فراتر نبرده باشد، اما در نهایت هدف اصلی ارائه یک تجربه سرگرم کننده است و بازی تا حد زیادی موفق به ارائه این تجربه شده است. وجود قابلیت های کنترل زمان نیز باعث تمایز این گیم پلی با آثار هم سبک شده است، به همین دلیل اگر کمتر نسبت به ایرادگیری از بازی وسواس داشته باشیم، متوجه می شویم ساختار کلی بازی معقول، مناسب و دوست داشتنی است.
“یکی از بخش های اصلی بازی، معماهای محیطی است. در اکت های ابتدایی حل کردن این معماها از طریق قابلیت های زمانی جالب و جذاب است اما به مرور این معماها صرفا حالت وقت تلف کردن به خود گرفته و بدون هیچ زحمتی حل می شوند و پس از حل صرفا احساس می کنید بازی بخشی از زمان شما را تلف کرده است”
یکی از سرگرمی های جالب من در کوانتوم بریک تماشا کردن دشمنان و افکت های انفجار در زمان کشتن آنها و نگه داشتن زمان بود. شما هر زمان در گیم پلی می توانید از طریق قابلیت های کنترل زمان، افکت های گرافیکی بسیار زیبایی را خلق کنید که ارزش گرفتن چندین اسکرین شات را دارد! نکته مثبت جلوه های گرافیکی بازی، این است که همگی آنها کاملا در خدمت گیم پلی هستند و صرفا حالت پرزرق و برق و چشم کور کن را به شما ارائه نمی دهند.
در کنار نگاه کردن سریال و آشنایی با شخصیت های بیشتر بازی اگر دوست دارید در مورد آن ها بیشتر بدانید به شما توصیه می کنم حتما پرونده ها، فایل های صوتی و Echo های موجود در محیط را جمع آوری کرده و ببینید. زیرا حاوی بیوگرافی شخصیت ها، کارهایی که کرده اند و اطلاعاتی دیگر است که برای فهمیدن نقش آن ها در شرکت Monarch Solution است. کوانتوم بریک شامل یک سری پازل می باشد که می بایست با استفاده از قابلیت های خود آن ها را حل کنید البته تمامی این پازل ها صرفا حل معما نیست. برخی اوقات یک انفجار در یک حلقه زمانی گرفتار می شود و مدام انفجار رخ می دهد و شما می بایست با یک زمان بندی درست آن را پشت سر بگذارید. استدیو سازنده برای این بخش می توانست از ایده دکمه زنی استفاده کند. ایجاد یک کات سین هیجانی با چاشنی دکمه زنی شدیدا دلچسب تر از این کار های روتین اما وقت گیر می شد.
“با تمامی نواقص و مشکلات، تجربه بخش اکشن بازی جذاب و لذتبخش است”
نکات مثبت:
سیستم جالب روایت داستان که خوب هم از آب در آمده است
جلوه های گرافیکی عالی و در خدمت گیم پلی
ایده بازی کردن با آنتاگونیست داستان در بخش Junction
نکات منفی:
عدم برقراری درست رابطه علت و معلولی بین طراحی گیم پلی و ارائه ایده های کنترل زمان
بخش معماهای محیطی بازی، عنصری غیر لازم، ساده اما وقت گیر در گیم پلی است
روان نبودن سیستم کاورگیری
مشکلات اجرایی بازی در نسخه PC
سخن آخر:
در نسلی که تعداد بازی هایی که در بخش های گیم پلی و روایت داستان یک تجربه نوآورانه و نسل هشتمی را ارائه می دهند کمتر از انگشتان یک دست است، ماهیت ریسک کردن برای خلق اثری نظیر کوانتوم بریک قابل تحسین می باشد؛ نکته ناامیدکننده این است که بدلیل برخی از ضعف های بخش طراحی مراحل و گیم پلی، این ریسک به طور کامل منجر به خلق عنوانی قوی و عمیق در سبک خود نشده است اما با وجود تمامی نواقص، تجربه بازی سرگرم کننده، دوست داشتنی و از همه مهمتر خاص و جدید است.
کوانتوم بریک با مجموعه ای از ایده های مختلف و بخش های جذاب، می تواند شما را حدود 10 ساعت سرگرم کند. مدت زمان گیم پلی بازی شاید حد زیادی نباشد اما از تصور پیشین ما بیشتر است و قطعا ارزش تجربه دارد. کوانتوم بریک دو روی سکه زمان را به شما نشان می دهد. اینکه شخصیت خوبی باشید با زمان چه کار خواهید کرد و یا اگر قطب منفی داستان باشید چه استفاده هایی از قدرت می کنید و تقابل قطب منفی و مثبت و قدرت تصمیم گیری شما در هر دو جایگاه، مهمترین عنصر مثبت داستان کوانتوم بریک محسوب می شود.
این نقد بر مبنای تجربه و مشاهده دو نسخه Xbox One و PC نوشته شده است.
نقد و بررسی Quantum Break
(image)
نقد و بررسی Quantum Break
“به قلم محمدصادق تواضعی و سینا ربیعی”
در دنیای بازی همواره ایده هایی وجود دارد که در صورت ترکیب مناسب و درست با استانداردهای یک سبک، می تواند زمینه ساز خلق بازی های موفقی شود. مثال بارز این موضوع کاریست که سم لیک و استودیو رمدی (Remedy) با عنوانی نظیر Max Payne انجام دادند و موفق شدند یک گیم پلی اکشن و استاندارد را با ایده هایی نو نظیر Bullet Time تطبیق دهند و یکی از نوآورانه ترین آثار زمان خود را خلق کنند. در Alan Wake نیز شاهد استفاده از عنصری همیشگی در زندگی یعنی نور به عنوان اصل اصلی گیم پلی بودیم که بخوبی نیز در بازی پرداخت شده بود. حال پس از سال ها، سم لیک بار دیگر به فکر بازی با زمان آفتاده است، اما سوالی که مطرح می شود این است که آیا کوانتوم بریک توانسته است ایده های خود را با حفظ استانداردهای لازم سبک اکشن سوم شخص، ارائه دهد؟
(image)
به کوانتوم بریک خوش آمدید
آثار پیشین سم لیک یعنی مکس پین و الن ویک، هر دو توانستند یک شخصیت اول قوی و کاریزماتیک را خلق کنند و هر دو بازی نیز کاملا آثار قهرمان محوری بودند و حتی نام آنها بر روی عنوان بازی نیز قرار داده شده بود. با چنین سابقه ای شخصا برایم سوال بود که قهرمان اصلی کوانتوم بریک چه از آب در آمده است؟ قهرمانی که جک نام دارد! همین اول کار باید بگویم نباید از کوانتوم بریک توقع یک اثر قهرمان محور را داشته باشید، کوانتوم بریک دارای شخصیت های بسیار زیاد و نسبیت فراوان در عملکرد آنها است.
شروع بازی از تماس یکی از دوستان قدیمی جک یعنی پاول با او آغاز می شود، در این تماس پاول از جک می خواهد که به دانشگاه رفته و یک لطف را در حق او انجام دهد! این لطف چیزی جز تست کردن یکی از بزرگترین ابداعات تاریخ بشر نیست، یعنی ماشین زمان ! اما اوضاع مطابق میل این دو نفر پیش نمی رود و بدلیل ایجاد یک اختلال انفجار زمانی بزرگی رخ می دهد که تشعشعات آن پاول و جک را تحت تاثیر قرار می دهد. این باعث می شود پاول و جک در شکاف های زمانی قرار گرفته و ویژگی هایی را بدست آورند، ویژگی هایی که زمینه ساز شکل گیری کوانتوم بریک می شوند.
کوانتوم بریک بشدت سعی کرده است که هم از لحاظ ساختار روایت داستان و هم از لحاظ عناصر شکل گیری گیم پلی، عنوان نوآورانه ای باشد . روایت داستان بازی از سه بخش مجزا تشکیل می شود و این سه بخش هماهنگی بسیار خوبی را نیز با هم دارند.
(image)
“شبیه سازی چهره بازیگران در بازی از طریق موشن کپچر، یکی از برترین خروجی هایی است که تاکنون در دنیای بازی مشاهده کرده ام”
در بخش روایت داستان، بازی از چند اکت (Act) تشکیل شده است و هر اکت نیز شامل چند قسمت است. بعد از پایان هر اکت به بخش ژانکشن (Junction) می رسیم که مهم ترین بخش برای اکت بازیست. زیرا در اینجا در نقش آنتاگونیست داستان یعنی “پاول سرن” (Paul Serene) بازی خواهید کرد و در پایان آن می بایست دو انتخاب انجام دهید. طی اتفاقاتی که در بازی رخ می دهد وی می تواند آینده را تاحدی ببیند و تصمیمات خود را بر پایه آن برنامه ریزی کند. حال این تصمیمات بر عهده شماست، می توانید یکی از دو راهی که همیشه برای شما نمایش داده می شود را مشاهده کرده و با توجه به نتیجه هر انتخاب و سلیقه خودتان وقایع آینده را رقم بزنید. این بخش ایده بسیار جالبی است که پتانسیل های خوبی را در مسیر روایت داستان قرار داده است. بعد از ژانکشن نوبت به پخش سریال بازی می رسد. سریال بازی را یا باید از پیش دانلود کرده باشید یا بصورت آنلاین استریم کنید، جای شکرش باقیست که استریم کردن این ویدئو ها حتی با سرعت اینترنت پایین نیز کاملا امکان پذیر است.
کوانتوم بریک در زمینه داستانی یک بازی چند لایه است اما این لایه های مختلف همگی به یک پایان واحد ختم می شوند. به بیان بهتر نحوه رسیدن به این پایان با توجه به انتخاب های شما می تواند متفاوت باشد. نکته جالب اینجاست که سریال بازی در واقع حکم یک Spin-Off را دارد. وقایع مشاهده شده در سریال در یک خط موازی با وقایع همان اکت که آن را بازی کرده اید پیش می رود و داستان سایر شخصیت های بازی را روایت می کند. عدم تماشا این سریال باعث نمی شود که خط اصلی داستان را متوجه نشوید اما مشاهده آن، می تواند باعث ادراک بهتر شما نسبت به داستان بازی شود.
همانطور که قبلا گفته شد کوانتوم بریک سعی در ارائه ایده های نو در بخش روایت داستان و گیم پلی دارد. در زمینه گیم پلی همه چیز بواسطه بازی با زمان شکل گرفته است. در طول بازی شش قابلیت برای کنترل زمان در اختیار دارید که به وسیله هرکدام از آن ها می توانید کار های خاصی انجام دهید. برای مثال از طریق Time Rush می توانید سریع تر بدوید و یا از طریق Time Stop می توانید یک سپر زمانی به سمت دشمن مورد نظر پرتاب کنید تا فریز (Freeze) شود سپس به وی شلیک کنید. برای چند ثانیه دشمن شما در حالت بدون حرکت قرار دارد و شما می توانید براحتی او را سوراخ سوراخ کنید!
(image)
“به لطف سرورهای قدرتمند مایکروسافت، حتی در ایران هم شما می توانید براحتی سریال تلویزیونی را استریم و تماشا کنید. این سریال بر مبنای چهار قسمت 20 دقیقه ای طراحی شده و تماشا آن برای ادراک کامل داستان بازی و سرگذشت شخصیت ها ضروری است.”
معمولا بازی ها از عدم تنوع رنج می برند اما در کوانتوم بریک نکته آزاد دهنده تنوع بیش از حد قابلیت های زمانی است. شما تا اکت 3 صرفا در حال آموختن هستید و زمانی که بازی سرانجام گیم پلی کامل خود را به شما ارائه می دهد، تنها دو تا سه اکت برای تجربه آن زمان دارید، آن هم تجربه ای که بسیاری از مقاطع آن صرفا درگیر کات سین ها شده است.
مشکل دیگرِ ازدیاد قابلیت های زمانی، بی نظم کردن و شلخته نشان دادن ساختار کلی گیم پلی است. این موضوع در اکت های پایانی که تمامی قابلیت ها برای شما در دسترس است، نمود بیشتری دارد. بازی از لحاظ نوع پیشبرد مراحل، به هیچ عنوان اثر عمیق و گسترده ای نیست و قرارگیری 6 قابلیت زمانی در این گیم پلی کوچک، قائدتا باعث می شود بخشی از این قابلیت ها صرفا حالت دکوری به خود بگیرد. مطمئنا در طول بازی بارها برای شما پیش می آید که نمی دانید از کدام قابلیت زمانی استفاده کنید. مثلا من شخصا تنها یکبار از قابلیت Time Blast بهره بردم که آن هم برای باز کردن اچیومنت آن بود! نکته اینجاست ضرورتی هم برای استفاده از آن نداشتم و بازی هیچ چالشی را مطابق این قابلیت تنظیم نکرده بود.
این موارد نشان می دهد که کوانتوم بریک، در زمینه برقراری رابطه علت و معلولی ایده های بازی با طراحی گیم پلی موفق عمل نکرده است. اصولا هر اثری، باید یک طراحی پایه داشته باشید و ایده ها و ویژگی های نوین گیم پلی خروجی از علت این طراحی باشد اما در کوانتوم بریک به شکل متفاوتی شاهد این هستیم که صرفا قابلیت های زمانی وجود دارد که سایر ویژگی های گیم پلی بدون همگام سازی درست در کنار آنها قرار گرفته اند. این موضوع سبب می شود که براحتی بدون استفاده از برخی از این قابلیت های شش گانه، بازی را به پیش برده و تمامی چالش ها را رد کنید. علت اصلی این موضوع ضعف طراحی مراحل و ضعف فکر کلی در ارائه ایده ها در گیم پلی است.
(image)
“کوانتوم بریک در مجموع تجربه گرافیکی قوی را ارائه می دهد اما به طور کلی یکی از مشکلات بخش گرافیک بازی، عدم تعادل بین کیفیت بخش های مختلف است، به شکلی که طراحی چهره ها و انیمیشن شخصیت های بازی یکی از بهترین خروجی هایی می باشد که تا به امروز تماشا کرده ایم اما گرافیک محیط بازی و برخی از عناصر آن نظیر کیفیت لبه ها و جزئیات بافت ها در دور دست چندانی تعریفی ندارد و گاها احساس می کنیم خوب پولیش نشده است“
Remedy سابقه خوبی در ارائه گیم پلی اکشن دارد و خوشبختانه ساختار کلی بخش اکشن گیم پلی معقول و مناسب است. پیش از انتشار بازی نگرانی من این بود که با وجود قابلیت های پرشمار کنترل زمان، گیم پلی حس و حال آسان و آبکی داشته باشد اما اصلا نباید فکر کنید که این قابلیت ها همیشه جوابگو هستند. نیمی از قابلیت های شما بر روی سربازان پیشرفته و مینی باس فایت های بازی تاثیر گذار نیست و باید همانند یک بازی شوتر عادی با آن ها مبارزه کنید. اگر شما می توایند در مقابل تیر های آن ها از Time Dodge استفاده کنید آن ها نیز همین کار را با شما خواهند کرد!
اما یکی از ریسک های بزرگ کوانتوم بریک، عدم وجود دکمه ای برای کاورگیری است. بازی حالت کاورگیری اتوماتیک را ارائه داده که چندان هم خوب از آب در نیامده است؛ در زمان هایی که شما از قابلیت های زمانی استفاده می کنید، باید در لحظه جا به جا شده و در یک نقطه دیگر کاور بگیرید، اما گاهی اوقات این موضوع میسر نمی شود و با تاخیر کاراکتر بازی پشت کاور می رود. شاید تعبیه کردن یک دکمه کاور گیری در بازی می توانست گیم پلی بازی در بخش تدافعی را روان تر کند اما اکنون با تجربه کوانتوم بریک، می توانیم اذعان کنیم این ریسک جواب نداده است و در بسیاری از اوقات روان نبودن کاورگیری بازی (بخصوص در زمان استفاده از برخی از قابلیت ها نظیر Time Rush) ، صرفا باعث از بین بردن حس روان و درست گیم پلی می شود.
شاید گیم پلی کوانتوم بریک را نتوان با پویایی مکس پین در زمان خود مقایسه کرد و شاید کوانتوم بریک از لحاظ ارائه استانداردهای سبک خود، چیزی را فراتر نبرده باشد، اما در نهایت هدف اصلی ارائه یک تجربه سرگرم کننده است و بازی تا حد زیادی موفق به ارائه این تجربه شده است. وجود قابلیت های کنترل زمان نیز باعث تمایز این گیم پلی با آثار هم سبک شده است، به همین دلیل اگر کمتر نسبت به ایرادگیری از بازی وسواس داشته باشیم، متوجه می شویم ساختار کلی بازی معقول، مناسب و دوست داشتنی است.
(image)
“یکی از بخش های اصلی بازی، معماهای محیطی است. در اکت های ابتدایی حل کردن این معماها از طریق قابلیت های زمانی جالب و جذاب است اما به مرور این معماها صرفا حالت وقت تلف کردن به خود گرفته و بدون هیچ زحمتی حل می شوند و پس از حل صرفا احساس می کنید بازی بخشی از زمان شما را تلف کرده است”
یکی از سرگرمی های جالب من در کوانتوم بریک تماشا کردن دشمنان و افکت های انفجار در زمان کشتن آنها و نگه داشتن زمان بود. شما هر زمان در گیم پلی می توانید از طریق قابلیت های کنترل زمان، افکت های گرافیکی بسیار زیبایی را خلق کنید که ارزش گرفتن چندین اسکرین شات را دارد! نکته مثبت جلوه های گرافیکی بازی، این است که همگی آنها کاملا در خدمت گیم پلی هستند و صرفا حالت پرزرق و برق و چشم کور کن را به شما ارائه نمی دهند.
در کنار نگاه کردن سریال و آشنایی با شخصیت های بیشتر بازی اگر دوست دارید در مورد آن ها بیشتر بدانید به شما توصیه می کنم حتما پرونده ها، فایل های صوتی و Echo های موجود در محیط را جمع آوری کرده و ببینید. زیرا حاوی بیوگرافی شخصیت ها، کارهایی که کرده اند و اطلاعاتی دیگر است که برای فهمیدن نقش آن ها در شرکت Monarch Solution است. کوانتوم بریک شامل یک سری پازل می باشد که می بایست با استفاده از قابلیت های خود آن ها را حل کنید البته تمامی این پازل ها صرفا حل معما نیست. برخی اوقات یک انفجار در یک حلقه زمانی گرفتار می شود و مدام انفجار رخ می دهد و شما می بایست با یک زمان بندی درست آن را پشت سر بگذارید. استدیو سازنده برای این بخش می توانست از ایده دکمه زنی استفاده کند. ایجاد یک کات سین هیجانی با چاشنی دکمه زنی شدیدا دلچسب تر از این کار های روتین اما وقت گیر می شد.
(image)
“با تمامی نواقص و مشکلات، تجربه بخش اکشن بازی جذاب و لذتبخش است”
نکات مثبت:
سیستم جالب روایت داستان که خوب هم از آب در آمده است
جلوه های گرافیکی عالی و در خدمت گیم پلی
ایده بازی کردن با آنتاگونیست داستان در بخش Junction
نکات منفی:
عدم برقراری درست رابطه علت و معلولی بین طراحی گیم پلی و ارائه ایده های کنترل زمان
بخش معماهای محیطی بازی، عنصری غیر لازم، ساده اما وقت گیر در گیم پلی است
روان نبودن سیستم کاورگیری
مشکلات اجرایی بازی در نسخه PC
سخن آخر:
در نسلی که تعداد بازی هایی که در بخش های گیم پلی و روایت داستان یک تجربه نوآورانه و نسل هشتمی را ارائه می دهند کمتر از انگشتان یک دست است، ماهیت ریسک کردن برای خلق اثری نظیر کوانتوم بریک قابل تحسین می باشد؛ نکته ناامیدکننده این است که بدلیل برخی از ضعف های بخش طراحی مراحل و گیم پلی، این ریسک به طور کامل منجر به خلق عنوانی قوی و عمیق در سبک خود نشده است اما با وجود تمامی نواقص، تجربه بازی سرگرم کننده، دوست داشتنی و از همه مهمتر خاص و جدید است.
کوانتوم بریک با مجموعه ای از ایده های مختلف و بخش های جذاب، می تواند شما را حدود 10 ساعت سرگرم کند. مدت زمان گیم پلی بازی شاید حد زیادی نباشد اما از تصور پیشین ما بیشتر است و قطعا ارزش تجربه دارد. کوانتوم بریک دو روی سکه زمان را به شما نشان می دهد. اینکه شخصیت خوبی باشید با زمان چه کار خواهید کرد و یا اگر قطب منفی داستان باشید چه استفاده هایی از قدرت می کنید و تقابل قطب منفی و مثبت و قدرت تصمیم گیری شما در هر دو جایگاه، مهمترین عنصر مثبت داستان کوانتوم بریک محسوب می شود.
این نقد بر مبنای تجربه و مشاهده دو نسخه Xbox One و PC نوشته شده است.
(image)
نقد و بررسی Quantum Break
آخرین دیدگاهها