Tagکنیم؟ را

چگونه بازی های خریداری شده در استیم را پس بدهیم و پولش را دریافت کنیم؟

چگونه بازی های خریداری شده در استیم را پس بدهیم و پولش را دریافت کنیم؟

استیم یک پلتفرم استثنایی است؛ شبکه ای که باعث شد تا گیمرها دوباره با کامپیوترهایشان آشتی کنند و برای اجرای بازی های ویدیویی، کنسول های خود را کنار بگذارند و به پی سی ها مهاجرت کنند.

ویژگی های خوب پلتفرم والو آنقدر زیاد است که می توان راجع به هر یک از آن ها مقاله ای اختصاصی نوشت. اما در این مطلب می خواهیم به سراغ یکی از بهترین امکانات استیم برویم و از سیستم باز پرداخت این پلتفرم برای تان بگوییم.

والو با اضافه کردن سیستم بازپرداخت به استیم، این امکان را در اختیار گیمرها قرار داد که در صورت نیاز، بازی دیجیتالی خریداری شده را پس دهند و پول خود را دریافت کنند. با این حال شرایطی هم برای استفاده از این سیستم وجود دارد که باید قبل از ارائه درخواست باز پرداخت به آن توجه داشت.

پس از خرید بازی، تنها ۱۴ روز فرصت دارید که فرم درخواست بازپرداخت خود را ارسال کنید. همچنین برای ثبت درخواست باز پرداخت فقط دو ساعت فرصت تجربه اثر خریداری شده را دارید.

علاوه بر این، سیستم بازپرداخت تنها برای بازی های خریداری شده از روی استیم فعال است و نمی توانید پول آثاری که با استفاده از کد ها به مجموعه خود اضافه کرده اید را پس بگیرید. اگر این سه شرط را نقض نکرده باشید، بدون فوت وقت می توانید بازی خریداری شده را پس دهید و پول خود را دوباره دریافت کنید.

برای شروع وارد کلاینت استیم شوید و از نوار بالای صفحه، کلید «Help» را پیدا و روی آن کلیک کنید. با کلیک روی کلید «Help» صفحه کوچکی برای تان به نمایش در می آید. از میان امکانات موجود در صفحه، روی «Steam Support» کلیک کنید و وارد آن شوید.

سپس از طریق منو پیش رو به دنبال گرینه «Purchases» بگردید و آن را انتخاب کنید.

با ورود به منو «Purchases» نام بازی های موجود در مجموعه شما برای تان به نمایش در می آید. اثر مورد نظر خود را انتخاب و روی آن کلیک کنید.

با ورود به منو تازه روی کلید «I would like a refund» کلیک کنید.

با ظاهر شدن منو بعدی، نوبت به انتخاب گزینه «I’d like to request a refund» می رسد.

با کلیک روی گزینه «I’d like to request a refund» وارد صفحه تازه ای می شوید که در آن می بایست دلیل استفاده از سیستم باز پرداخت را توضیح دهید. خوشبختانه برای ثبت دلیل خود نیز نیازی به تایپ کردن ندارید و می توانید از طریق نوار مقابل عبارت «Reason» از دلیل خود برای استفاده از سیستم بازپرداخت بگویید. یکی از دلایل موجود در بخش «Reason» را انتخاب نمایید و پس از آن روی کلید «Submit request» در پایین صفحه کلیک کنید.

با کلیک روی گزینه «Submit request» درخواست شما به ثبت می رسد و کار تمام است. به همین ترتیب، ایمیلی هم به منظور ثبت درخواست شما برای تان ارسال می شود که می توانید اطلاعات مربوط به بازپرداخت را در آن مشاهده کنید.

کمی صبر کنید تا درخواست شما توسط والو مشاهده و به آن رسیدگی شود. اگر درخواست شما برای استیم منطقی باشد، ایمیل دیگری مبنی بر قبول درخواست باز پرداخت تان برای شما ارسال می شود.

پس از آن اثر مورد بحث از لیست بازی های تان حذف می گردد و پول آن به حساب استیم والت شما واریز می شود. البته باید خاطر نشان کرد که پول موجود در استیم والت شما در همان لحظه قابل استفاده نیست و باید چند روزی صبر کنید تا به طور کامل در اختیارتان قرار بگیرد.

The post appeared first on .

چگونه بازی های خریداری شده در استیم را پس بدهیم و پولش را دریافت کنیم؟

چگونه فیلترهای محبوب اینستاگرام را در فتوشاپ شبیه سازی کنیم؟

چگونه فیلترهای محبوب اینستاگرام را در فتوشاپ شبیه سازی کنیم؟

بیراه نگفته ایم اگر بگوییم که هدف اصلی اینستاگرام ثبت بهترین تصاویر ممکن توسط تلفن های هوشمند است. در رابطه با همین موضوع پردازش هوشمند تصاویر این اپلیکیشن تنها به گوشی های موبایل اختصاص ندارد. به عبارت دیگر کاربران می توانند در فتوشاپ و نرم افزارهای دیگر، با استفاده از ابزار مشابه این افکت ها را روی تصاویر خود اعمال کنند.

می توانید از میان فیلترهای اینستاگرام موارد مورد پسندتان را انتخاب نمایید، از ده ها روش برای شبیه سازی آن ها استفاده کرده و تقریباً تعداد نامحدودی از ترکیبات ممکن را به هنگام تنظیم این افکت ها به کار بگیرید. این در حالی است که شما قادر هستید با استفاده از ترفندهای موجود و به خرج دادن سلیقه، دستورالعمل های ذکر شده در این مطلب را هم بهبود ببخشید.

توجه داشته باشید که تمامی این دستورالعمل ها براساس نرم افزار Adobe Photoshop CS گفته شده است. در ادامه با دیجیاتو همراه باشید تا نحوه شبیه سازی فیلترهای محبوب اینستاگرام در فتوشاپ را به شما آموزش دهیم.

1- Clarendon

فیلتر منتخب Clarendon علاوه بر روشن تر کردن مناطق روشن و تیره تر کردن مناطق تیره، غالب ترین رنگ های تصویر را انتخاب می کند. با توجه به گفته های وبسایت ، می توانید در فتوشاپ با انتخاب گزینه Filter غالب ترین رنگ ها را پیدا کنید. پس از آن به بخش Blur رفته، فیلتر Gaussian Blur را انتخاب و سطح تاری تصویر را تغییر دهید.

با استفاده از ابزار EyeDropper برای نمونه، روی رنگ ها کلیک و پس از آن کد هگزادسیمال را کپی کنید. سپس گزینه های New Adjustment Layer ،Layer و Photo Filter  را انتخاب نمایید. در پنجره بعدی یک رنگ را برگزینید و با انتخاب گزینه ویرایش، کد هگزادسیمال کپی شده در مرحله پیشین را جایگزین کنید.

اسلایدر Density را تا 100 درصد افزایش دهید و حواستان باشد که تیک گزینه Preserve Luminosity را زده باشید. سپس به ترتیب گزینه های New Adjustment Layer ،Layer و Vibrance را انتخاب و سطح Saturation را بین 10 تا 15 درصد بالا ببرید. در آخر با ادغام تمام لایه ها و ذخیره آن، از فیلتری که روی تصویر خود ایجاد کرده اید، لذت ببرید.

2- Amaro

فیلتر دوست داشتنی Amaro به طور کلی میزان نوردهی عکس شما را افزایش می دهد. فیلتر فوق مرکز تصویر را روشن تر و حاشیه های آن را تیره تر می کند. پیش از هرچیزی باید مسیر Adjustments ،Image و Brightness/Contrast را دنبال نمایید. پس از آن مقادیر موجود را به ترتیب به 60 و 12 تغییر دهید.

روی گزینه های New Fill Layer ،Layer و Solid Color کلیک و سپس زرد کم رنگ را برگزینید (منبع  کد هگزادسیمال #fef7d9 را برای این رنگ پیشنهاد می دهد). از طریق پنل لایه ها حالت ترکیب را از Normal به Multiply تغییر دهید. تصویر را مسطح و مسیر Adjustments ،Image و Levels را طی نمایید.

پس از آن از طریق منوی کشویی، کانال آبی را انتخاب و سپس برای اضافه کردن رنگ آبی به تصویر خود سطح آن را از 0 به 117 تغییر دهید. باید بدانید که تمامی این مقادیر با توجه به ترکیب عکس شما جای مانور دارند. همچنین برای داشتن افکتی مؤثرتر قادر هستید کنتراست تصویر را کاهش داده و با استفاده از ابزار Midtones به تنظیم رنگ ها بپردازید.

در آخر باید حاشیه های تصویر را نیز تیره تر کنید. به بخش Filter رفته و گزینه Camera Raw Filter را انتخاب نمایید. در همین رابطه گزینه Vignetting را زیر تب Lens Correction پیدا خواهید کرد. نهایتاً اسلایدرهای Amount و Midpoint را تنظیم کنید تا به نتیجه دلخواه خود برسید.

3- Hudson

فیلتر کلاسیک Hudson در اینستاگرام هم زمان رنگ های آبی را آبی تر، رنگ های خنک را خنک تر ،حس سردی رنگ را افزایش و اثر چشمگیر سایه ها را تشدید می نماید. با توجه به گفته های وبسایت   مسیر New Adjustment Layer ،Layer و Curves را دنبال نمایید.

پس از آن برای ایجاد رنگ های مایل به آبی به اصلاح کانال های آبی، قرمز و سبز بپردازید. در همین رابطه قادر هستید منحنی ها را از طریق وبسایت  کپی و یا منحنی های از پیش تعیین شده را دانلود کنید. البته پس از فهمیدن نحوه عملکرد و فرآیند این مجموعه خودتان قادر به تغییر این گزینه ها خواهید بود.

در مرحله بعد گزینه های New Fill Layer ،Layer و Gradient را انتخاب و رنگ ها را ویرایش کنید. در همین رابطه رنگ سمت چپ (رنگ شروع) را به #8099be و رنگ سمت راست (رنگ پایان) را به #2f1b1b تغییر و روی گزینه OK کلیک نمایید. مجدداً به پنجره ویرایش Gradient Fill بازگردید.

بخش Style را روی Radial تنظیم کنید، Angle را روی 90 درجه بگذارید و Scale را نیز تا 150 درصد افزایش دهید. پس از برداشتن تیک Reverse و Dither و تیک دار کردن Align with layer کافیست روی گزینه OK کلیک نمایید. در آخر حالت لایه را به Overlay تغییر دهید و Opacity را روی 80 درصد تنظیم کنید. حالا می توانید از فیلتر زیبای Hudson لذت ببرید.

4- Mayfair

فیلتر چشم نواز Mayfair علاوه بر گرم تر کردن تصویر، موجب برجسته تر شدن تن صورتی و اضافه شدن یک حاشیه سیاه رنگ نازک به آن می شود. این فیلتر انعطاف پذیر است به شکلی که برای رسیدن به نتیجه درست باید تنظیمات مختلف را امتحان کنید. پیش از هرچیزی دو لایه اضافه ایجاد نمایید.

در بخش لایه ها روی عکس اصلی کلیک راست نموده و گزینه Duplicate Layer را انتخاب کنید. لایه بالایی را برگزینید و برای ایجاد تصویر سیاه و سفید مسیر Adjustments ،Image و Black & White را دنبال نمایید. پس از اعمال این تغییرات روی گزینه OK کلیک کنید.

بر طبق گفته وبسایت می توانید با استفاده از کلید های میانبر Ctrl+L یا Cmd+L بخش Levels Box را باز نمایید و در صورت لزوم به تغییر مقادیر موجود بپردازید. سپس لازم است با استفاده از کلید های میانبر Ctrl+M یا Cmd+M ابزار Curves را باز نموده و نمودار S مانند ظریفی را مانند تصویر زیر ترسیم کنید.

در بخش لایه ها با استفاده از آیکن چشم بالاترین لایه را مخفی، به لایه زیرین سوییچ و مجدداً گزینه های Levels و Curves را تنظیم کنید. پس از گذر از این مراحل می توانید دوباره لایه سیاه و سفید را قابل مشاهده نموده و Opacity را به 50 درصد کاهش دهید.

اگر خوش شانس باشید و تغییرات دلخواه و مناسب خود را روی تصویر اعمال کنید قادر به دیدن فیلتر Mayfair خواهید بود. در حالی که هنوز روی لایه سیاه و سفید هستید با استفاده از آیکن دایره ای شکل در پایین پنجره لایه ها، یک لایه تنظیم ایجاد و ابزار Gradient را برگزینید.

روی Gradient کلیک نموده، طیف رنگی Violet/Orange را انتخاب کنید و روی گزینه OK ضربه بزنید. افکت مذکور را با تغییر حالت لایه به Soft Light (به کمک منوی کشویی در بالای پنجره لایه ها) ملایم تر نمایید و Opacity را به 75 درصد کاهش دهید. سپس همانطور که در توضیحات گزینه دوم گفته شد تصویر را مسطح کرده و از فیلتر زیبا Mayfair لذت ببرید.

5- Reyes

فیلتر Reyes به طور کلی کنتراست تصویر را کاهش داده و رنگ های غبار آلود را به آن اضافه می کند. با توجه به وبسایت  باید با کاهش کنتراست شروع کنید. مسیر Adjustments ،Image  Brightness/Contrast را دنبال نمایید تا لایه مناسب برای انجام این کار ایجاد شود.

سپس با انتخاب لایه مورد نظر اقدام به کاهش کنتراست تصویر کنید. همچنین لازم است با استفاده از کلید میانبر Ctrl+J ( و کلید میانبر Cmd+J در سیستم عامل مک) لایه یکسان دیگری نیز ایجاد نمایید. برای تعیین شدت رنگ به یک لایه جدید احتیاج خواهید داشت. بدین منظور به ترتیب گزینه های New Adjustment Layer ،Layer و Vibrance را انتخاب کنید.

حالا زمان استفاده از Photo Filter رسیده است. با کلیک روی Color Swab کد هگزادسیمال #f8b558 را جایگزین مقدار کنید و پس از آن میزان Density را تا 44 درصد افزایش دهید. پس از آن باید روشنایی تصویر را کمی افزایش دهیم. بدین منظور مجدداً مسیر Adjustments ،Image  Brightness/Contrast را دنبال نمایید.

با گذر از مرحله بالا به کمک بخش Brightness میزان روشنایی تصویر را تنظیم کنید (Tricky Photoshop افزایش روشنایی تا رقم 108 را مناسب می داند). حالا قادر هستید با مسطح کردن تصویر و ذخیره آن از فیلتر زیبا و منحصر به فرد Reyes لذت ببرید.

در بخش تکنولوژی دیجیاتو بخوانید:

The post appeared first on .

چگونه فیلترهای محبوب اینستاگرام را در فتوشاپ شبیه سازی کنیم؟

چگونه تلفن های هوشمند معیوب را از طریق کامپیوتر کنترل کنیم؟

چگونه تلفن های هوشمند معیوب را از طریق کامپیوتر کنترل کنیم؟

متاسفانه، احتمال شکسته شدن نمایشگر تلفن همراه همیشه وجود دارد و همه ما به نوعی این اتفاق ناخوش آیند را تجربه کرده ایم. تعمیر کردن موبایل های معیوب هم ارزان تمام نمی شود و البته باید خاطر نشان کرد که تلفن هوشمند تعمیر شده هم مانند روز اولش نمی شود.

با این تفاسیر همه ما اطلاعات مهمی را در تلفن های هوشمندمان داریم که باید قبل از خداحافظی با موبایل صدمه دیده خود، آن ها را بازیابی کنیم. در ادامه این متن قصد داریم به راهکارهایی اشاره کنیم که به واسطه آن ها می توان اطلاعات مهم روی یک موبایل از کار افتاده را استخراج کرد و در جایی مانند کامپیوتر ذخیره کرد.

البته قبل از آنکه به سراغ ادامه مطلب برویم، باید به این موضوع اشاره کنیم که بازیابی اطلاعات تنها با استفاده از یک برنامه کامپیوتری ممکن نیست و حداقل باید دو یا سه اپلیکیشن کاربردی را از قبل روی تلفن هوشمند خود برای روز مبادا نصب کرده باشید.

چطور از موبایلی که تاچ اسکرین آن کار نمی کند، اطلاعات خود را بازیابی کنیم؟

گاهی پیش می آید که یک ضربه محکم به طور کلی تاچ اسکرین موبایل را از کار بیاندازد. اما این احتمال وجود دارد که نمایشگر سالم باشد و تنها به اشاره های کاربر واکنشی نشان ندهد. اگر چنین مشکلی با تلفن هوشمند خود پیدا کردید، خوشبختانه با یک راهکار ساده می توانید اطلاعات تان را بازیابی کنید.

گفتنیست که برای شروع به یک کابل USB OTG و یک موس کامپیوتر احتیاج دارید. برای شروع ابتدا کابل OTG را به موبایل خود وصل می کنید و از طریق رابط آن، موس را به تلفن هوشمند خود بشناسانید.

با اتصال موس به موبایل، یک اشاره گر روی صفحه ظاهر می شود و می توانید به واسطه آن به تمامی بخش های تلفن هوشمند خود دسترسی پیدا کنید.

با شناسایی موس توسط موبایل، می توانید قفل تلفن هوشمند خود را باز کنید و فایل های مهم خود را به حافظه جانبی انتقال دهید. همچنین می توانید با باز کردن قفل موبایل خود، آن را به کامپیوتر نیز متصل کنید و مراحل بازیابی اطلاعات را از آنجا ادامه دهید.

چطور اطلاعات خود را در زمانی که نمایشگر موبایل به طور کلی از بین رفته، بازیابی کنیم؟

اگر نمایشگر شما به طور کامل از کار افتاده باشد، تنها راه پیش روی تان استفاده از یک نرم افزار VNC است. این نرم افزارها همانند پل ارتباطی میان موبایل و کامپیوتر عمل می کنند و می توانید به واسطه آن ها از طریق رایانه شخصی تان، تلفن هوشمند اندرویدی خود را کنترل کنید.

برای استفاده از این برنامه ها، ابتدا می بایست آن ها را هم روی کامپیوتر و هم روی موبایل خود دانلود و نصب کنید. خوشبختانه تنوع خوبی هم در تعداد این اپلیکیشن ها به چشم می خورد و می توانید به راحتی از میان آن ها انتخاب کنید. اما اگر امنیت در کنار کارایی برای تان اهمیت بسیاری دارد، بهتر است از دو اپلیکیشنی که در ادامه به آن ها اشاره می کنیم، برای بازیابی اطلاعات خود استفاده کنید.

بازیابی اطلاعات به وسیله AirDroid

ایردروید یکی از بهترین اپلیکیشن هایی است که می توانید در چنین مواقعی از آن استفاده کنید. این اپلیکیشن کارآمد قادر است تا موبایل و کامپیوتر شما را به هم متصل کند و قابلیت های مختلفی را در اختیارتان بگذارد. کافیست آن را روی موبایل و کامپیوتر خود نصب کنید.

سپس با استفاده از یک حساب کاربری به هر دو نسخه اپ وارد شوید. با طی کردن این مراحل، دیگر کار تمام است و به راحتی می توانید تا اندازه محدودی تلفن هوشمند خود را از طریق کامپیوتر کنترل کنید. البته در ارتباط با این موضوع باید به دنبال گزینه Backup بگردید و از طریق تنظیمات آن به بازیابی اطلاعات خود بپردازید.

بازیابی اطلاعات به وسیله Vysor

Vysor هم یکی دیگر از این اپلیکیشن هاست که در عین شباهت بسیار با ایردروید، ویژگی های منحصر به فردی هم دارد. به عنوان مثال Vysor دارای اکستنشنی برای کروم است که از طریق آن نیز می توانید تلفن هوشمند خود را کنترل کنید.

علاوه بر این کاربر می تواند تنها با استفاده از یک کابل USB ساده، تلفن هوشمند خود را از طریق Vysor به کامپیوتر خود متصل کند و از مزایای آن بهره ببرد. البته باید به این موضوع نیز اشاره کرد که Vysor کاملا رایگان نیست و برای استفاده از امکانات بیشتر آن باید هزینه کنید.

آخرین راهکار

در پایان باید گفت که هنوز یک راه ساده و قدیمی نیز وجود دارد. ممکن است هیچکدام از راهکارهای اشاره شده، نتوانند فایل های شما را برگردانند. پس به همین منظور بهتر است برای به دست آوردن اطلاعات خود کمی هزینه کنید و برای تعمیر موبایل تان به نمایندگی های معتبر مراجعه کنید.

The post appeared first on .

چگونه تلفن های هوشمند معیوب را از طریق کامپیوتر کنترل کنیم؟

چگونه دسکتاپ مک و ویندوز را با یکدیگر همگام سازی کنیم؟

چگونه دسکتاپ مک و ویندوز را با یکدیگر همگام سازی کنیم؟

یکی از ویژگی های جدید مک این است که می توان با استفاده از سرویس iCloud، دسکتاپ یک مک را با یک دستگاه مک دیگر همگام سازی نمود. به عبارت دیگر با استفاده از این گزینه فایل های شما روی آی مک به طرز شگفت انگیزی به دسکتاپ مک تان منتقل خواهد شد.

اما باید گفت که این ویژگی تنها روی مکینتاش قابل استفاده است؛ موضوعی که از بزرگترین مشکلات آن به شمار می رود. در ادامه سؤالی که پیش می آید این است که آیان چنین کاری برای همگام سازی فایل ها بین سیستم عامل مک و یک رایانه ویندوزی نیز امکان پذیر هست یا خیر؟

بله، این کار شدنی است اما مراحل انجامش کمی طولانی اند. پیش از هرچیزی باید از یک سرویس ابری که قابلیت همگام سازی فایل ها بین مک و ویندوز را داراست استفاده نمایید. در رابطه با همین موضوع دراپ باکس، وان درایو مایکروسافت و یا گوگل درایو گزینه های مناسبی محسوب می شوند.

به عبارت دیگر می توانید از هر سرویسی که کار همگام سازی پوشه ها بین دو کامپیوتر را انجام داده و برای دو سیستم عامل ویندوز و مک نیز در دسترس هست، استفاده کنید. در ادامه قصد داریم نحوه ی انجام این کار را توسط سرویس  ابری دراپ باکس به شما آموزش دهیم؛ پس تا پایان با ما همراه باشید.

چگونه دسکتاپ مک و ویندوز را توسط دراپ باکس (یا هر سرویس ابری دیگر) همگام سازی کنیم؟

اگر در حال همگام سازی پوشه ها بین مک و ویندوز هستید ابتدا به سیستم مک خود مراجعه نمایید. پیش از هرچیزی باید روی سیستم عامل مکینتاش یک لینک نمادین (Symbolic Link) ایجاد کنید.

این کار به کپی کردن دسکتاپ مک روی سرورهای دراپ باکس می پردازد تا از طریق ویندوز هم بتوان به آن دسترسی داشت. توجه داشته باشید که ایجاد نام مستعار در Finder مک به تنهایی کار نمی کند و لازم است که حتما از ویژگی لینک نمادین استفاده نمایید.

روی مک خود ترمینال را از طریق مسیر Applications > Utilities باز و دو کدی که در ادامه گفته می شود را اجرا کنید.

اول از همه کد زیر را از طریق ترمینال اجرا نمایید:

cd Dropbox/

استفاده از این کد در ترمینال به پوشه دراپ باکس اشاره می کند. اگر از سرویس های دیگر ابری استفاده می نمایید به جای استفاده از دراپ باکس، نام پوشه ی این سرویس ها را جایگزین کد بالا کنید.

پس از آن به سراغ کد زیر بروید:

ln -s ~/Desktop

این کد یک لینک نمادین برای پوشه ی دسکتاپ شما داخل دراپ باکس ایجاد می کند. در ادامه اگر با چیزی همچون تصویر زیر مواجه شدید باید بگوییم که مراحل بالا را به درستی طی کرده اید.

همچنین با باز کردن کلاینت دراپ باکس قادر هستید مطمئن شوید که مراحل پیشین را به درستی پشت سر گذاشته اید یا خیر. اگر همه چیز به درستی کار می کند وقت آن رسیده که کار روی ویندوز را شروع کنید.

چگونه پوشه دسکتاپ ویندوز را همگام سازی کنیم؟

مایکروسافت این کار را راحت تر از اپل انجام می دهد. ویندوز کاربر را قادر می سازد تا هر پوشه را به گونه ای تنظیم نماید تا به عنوان دسکتاپ تان عمل کند. قادر هستید این کار را بدون باز کردن Command Prompt انجام دهید.

با باز کردن ویندوز اکسپلورر به دنبال آیکن دسکتاپ بگردید. روی آن راست کلیک و گزینه Properties را انتخاب کنید.

روی تب Location ضربه بزنید و سپس برای منتقل کردن پوشه دسکتاپ خود روی گزینه Move کلیک کنید.

هم اکنون قادر هستید هر پوشه ای که می خواهید به عنوان دسکتاپ عمل کند را انتخاب نمایید. پوشه دسکتاپ جدیدی که روی مک ایجاد کرده بودید را در دراپ باکس پیدا و انتخاب کنید.

با بازگشت به منوی Properties روی گزینه ی OK کلیک نمایید. پس از انجام این کار از شما پرسیده می شود که آیا تمایل دارید تا فایل هایی که در حال حاضر روی دسکتاپ شما قرار دارند به پوشه ی جدید منتقل شوند یا خیر. در صورتی که چیزهای مهمی روی دسکتاپ تان دارید گزینه Yes را انتخاب کنید.

پس از منتقل شدن فایل ها کار تمام است. برای تست این ویژگی روی سیستم مک خود یک فایل جدید ایجاد نمایید.

اگر همه چیز به درستی کار کند، پس از مدت کوتاهی باید فایل ایجاد شده را روی دسکتاپ ویندوز مشاهده نمایید.

در پایان باید بگوییم که اگر روی ویندوزتان از آیکن های میانبر اپلیکیشن ها بهره می برید، استفاده از این قابلیت ممکن است سبب بهم ریختگی دسکتاپ مک تان شود. توصیه می کنیم تا از این میانبرها کمتر استفاده نموده و به جای آن به شخصی سازی تسکبار ویندوز بپردازید.

در بخش تکنولوژی دیجیاتو بخوانید:

The post appeared first on .

چگونه دسکتاپ مک و ویندوز را با یکدیگر همگام سازی کنیم؟

چطور بازیکن را درگیر داستان کنیم؟

چطور بازیکن را درگیر داستان کنیم؟

چطور بازیکن را درگیر داستان کنیم؟ پنج عنصر اصلی داستان‌گویی تعاملی

“به قلم Thomas Grip”

“این مقاله در راستای سلسله همکاری‌های پردیس‌گیم و مجله بازینامه منتشر می‌شود”

در سال‌های اخیر همیشه این حس را داشتم که نقش داستان در بازی‌های ویدئویی به خوبی اجرا نمی‌شود و مشکل اصلی در داستان-نویسی، کاراکترها یا تم بازی نیست، مشکل در روایت کلی داستان است. همیشه عاملی مانع از این می‌شود که حس کنم دارم یک داستان واقعی را تجربه می‌کنم. بعد از صرف کمی وقت به لیستی از پنج عنصر اصلی رسیدم که فکر می‌کنم برای روایت داستان در بازی ضروری‌اند.

مطلبی که در ادامه می‌بینید، تجربیات شخصی من در این زمینه است نه یک تئوری ثابت شده است. با این وجود معتقدم که بهترین چهارچوب را برای روایت کامل داستان و چیزی که بیش‌تر مردم از این بازی‌ها انتظار دارند، پیش روی شما گذاشته‌ام.

هم‌چنین در نظر داشته باشید که این عناصر در کنار هم، بازی را کامل می‌کنند. حذف حتی یکی از آن‌ها می‌تواند تجربه داستان را خراب کند. 

1- تمرکز روی داستان‌گویی

ساده‌ترین اصل، یک بازی از همان اول باید برای روایت یک داستان طراحی شده باشد. بازی نمی‌تواند فقط محدود به حل کردن پازل‌ها، پیدا کردن الماس‌ها یا تیراندازی به هدف‌های متحرک باشد. البته همه این موارد می‌توانند بخشی از بازی باشند، ولی هسته اصلی باید مربوط به روایت داستان باشد. دلیل اصلی ساخت یک  بازی، این است که بازیکن‌ها دنیای داستان را تجربه کنند. هدف از گفتن این نکته کاملا واضح است، بازی‌ای که از ابتدا طراحی شده تا بهترین تجربه انتقال داستان را به بازیکن بدهد، تمام تمرکزش را روی این موضوع می‌گذارد. بسیاری از مشکلاتی که در ادامه بیان می‌کنم، به این دلیل پیش می‌آیند که این نکته را به اندازه کافی جدی نگرفته‌اند. برای این کار لازم است که داستان بازی، باورپذیر و ملموس باشد. کاراکتر‌هایی که بتوان با آن‌ها ارتباط برقرار کرد و تاثیرگذار باشند. داستان بازی نباید بیش از حد ساده یا پیچیده باشد.

2-بیش‌ترین زمان، به بازی کردن گذرانده شود

بازی‌های ویدئویی جزو رسانه‌های تعاملی هستند، بنابراین باید بازیکن را به نحوی  با خود درگیر کنند. هسته اصلی آن‌ها باید در رابطه با بازی کردن باشد، نه خواندن متن‌های طولانی یا تماشای میان‌پرده‌ها. البته بازی کردن طولانی هم ممکن است خسته‌کننده شود، نکته اصلی تعادل بین این دو موضوع است تا تجربه خوبی به مخاطب داده شود. اگرچه این موضوع، خیلی ساده و یکی از قوانین اساسی طراحی بازی به نظر می‌رسد، ولی معمولا اشتباه برداشت می‌شود. یک باور عمده در طراحی بازی، این است که ” انتخاب ” همه چیز است. همان طور که Sid Meier می‌گوید: ” یک بازی، ترکیبی از انتخاب‌های سرگرم‌کننده است.” با این وجود من فکر نمی‌کنم که این مساله در مورد همه بازی‌های داستان محور صادق باشد. اگر انتخاب، مهم‌ترین بخش بود پس کتاب‌هایی که به شما امکان می‌دهند تا خط داستانی را مشخص کنید، در این صنعت پیروز می‌شدند. در صورتی که این‌طور نیست. بیش‌تر بازی‌های معروف و داستان محور هیچ انتخاب اساسی‌ای در طول بازی به شما نمی‌دهند که مسیر داستان را عوض کند. ( مثال The Last of Us ) حالا این سوال پیش می-آید که آیا تعامل در بازی اهمیتی دارد؟

البته که دارد، ولی نه فقط در حد انتخاب کردن. از نظر من، مهم‌ترین هدف تعامل در روایت داستان این است که بازیکن حضور خود را در آن دنیا کاملا حس کند و همه چیز را شخصا تجربه کند. اگر برای زمانی طولانی حضورش در بازی بی‌تاثیر باشد، در تجربه داستان اختلال ایجاد می‌شود. مخصوصا زمانی که بازیکن احساس می‌کند باید کنترل بازی را در دست داشته باشد. تاثیر حضور بازیکن باید همیشه مشخص باشد.

3- تجربه بازی باید با روایت داستان هماهنگ باشد

برای نشان دادن این که بازیکن در روایت داستان تاثیر‌گذار است، کارهایی که در بازی انجام می‌دهد، باید با اتفاق‌های مهم داستان ارتباط داشته باشد. گیم‌پلی نمی‌تواند مستقل یا حتی در حاشیه از داستان قرار بگیرد. دو دلیل اصلی برای این نکته وجود دارد.

اول، بازیکنان باید احساس کنند که در روایت داستان نقش دارند، نه اینکه فقط تماشاگر باشند. اگر هیچ‌کدام از لحظه‌های مهم داستان به حضور بازیکن نیاز نداشته باشند، حضورشان در بازی بیهوده به نظر می‌رسد. اگر گبم‌پلی بازی شما، شامل جمع کردن الماس‌ها برای باز کردن درهاست، اهمیتی ندارد که جریان بازی بی‌وقفه ادامه پیدا کند یا نه. این کارها بدون ارتباط با داستان، پیش می‌روند و فقط بازیکن را درگیر می‌کنند. ولی برای روایت داستان خوب، گیم‌پلی باید زیربنای داستان باشد، نه اینکه فقط بازیکنان را سرگرم کند تا به میان‌پرده بعدی برسند.

دوم، بازیکنان باید از طریق کارهایی که در بازی انجام می‌دهند، نقش خود را در داستان درک کنند. اگر در نقش یک کارآگاه قرار دارند، گیم‌پلی باید در همین رابطه باشد. بازی‌ای که برای روایت داستانش به متن یا میان‌پرده نیاز داشته باشد، در انتقال تجربه داستانی شکست خورده است.

4- از کارهای تکراری پرهیز کنید

در بیشتر بازی‌ها، تمرکز اصلی روی مهارت پیدا کردن در مکانیک‌ها است. هرچه بازیکن زمان بیشتری را صرف کند، بازی‌اش بهتر می-شود. این به معنی انجام دادن کارهای تکراری است. اما در روایت داستان، تکرار چیز خوبی نیست. ما می‌خواهیم هر اتفاق تا زمانی که معنایی دارد، بخشی از بازی باشد. اینجا هدف، تسلط پیدا کردن در مکانیک خاصی نیست، بلکه هدف از بازی کردن، جلو بردن داستان است. مشکل دیگر تکرار، این است که جلوی خلاقیت بازیکن را می‌گیرد. رسانه‌های دیگر، درک مفهوم بخش‌هایی از داستان را به عهده ذهن مخاطبین می‌گذارند. فیلم‌ها و کتاب‌ها به اندازه کافی مبهم هستند تا جا برای برداشت شخصی باز بگذارند. اگر این اتفاق در بازی نیفتد، بازیکنان به جای تجربه داستان، دیدی ماشینی نسبت به بازی پبدا می‌کنند. اما لازم نیست که مکانیک‌های اصلی بازی مدام تغییر کنند، فقط کافی‌است به شکل‌های مختلفی از آن‌ها استفاده شود.بازی‌هایی مانندLimbo  و Braid مثال‌های خوبی هستند. در این زمینه هستند. گیم‌پلی این بازی‌ها در یک دقیقه یاد گرفته می‌شود، در حالیکه به اندازه کافی تنوع در اختیار بازیکن قرار میدهد.

5- جلوی پیشرفت بازیکن را نگیرید

برای اینکه بازیکن خودش را در دنیای بازی حس کند، داستان همیشه باید در حال روایت باشد. یعنی اگر چالشی هم در بازی وجود دارد، نباید مانع پیشرفت داستان بشود. به یاد داشته باشید که بازیکنان میخواهند داستان را تجربه کنند. اگر در جایی از بازی گیر کنند، تمرکز به جای داستان روی حل مساله می‌رود و دنیای داستان غیر واقعی می‌شود. معمولا به سه روش این اتفاق در بازی می‌افتد: معماهای پیچیده، مرحله‌هایی که نیاز به مهارت در یک مکانیک خاص دارند و محیط‌هایی شبیه به هزارتو که بازیکن درآن‌ها گم می-شود. اگر بازیکن‌ها ندانند که در ادامه چه کاری باید انجام دهند و یا مهارت کافی نداشته باشند، به راحتی در این قسمت‌ها گیج می-شوند. چالش‌های بازی نباید مانع پیشرفت داستان بشوند.

سخن آخر

واضح است که این عناصر ربطی به کیفیت بازی ندارند. ممکن است یک بازی خوب، هیچ یک از این ویژگی‌ها را نداشته باشد و بسیار پر طرفدار باشد، ولی این بازی در زمینه‌های دیگر موفق شده و نمی‌تواند ادعا کند که با هدف تکیه بر روایت داستان، به این جا رسیده است. در حقیقت در این بازی‌ها، تمرکز سازندگان روی ارائه تجربه داستان به مخاطبین نیست.  به همین شکل، بازی‌ای که همه این عناصر را داشته باشد هم لزوما بازی خوب و موفقی نمی‌شود. چرا که یک بازی تنها با داشتن داستانی خوب و قوی، نمی‌تواند مخاطب زیادی جذب کند. برای این کار لازم است که همه بخش‌های بازی با هم هماهنگ بوده و ترکیبی قابل قبول برای ارائه داستان داشته باشند. امیدوارم که این قوانین به شما کمک کند تا به هدفی که از ساخت و طراحی بازی دارید، برسید و تجربه بهتری را در اختیار مخاطب قرار دهید. 

مترجم: فائزه خمیرانی

این مقاله با تلاش دوستان ما در مجله تخصصی بازینامه تهیه شده است و شما در جهت حمایت از این تیم مستقل، می توانید شماره های مختلف مجله را در دریافت کنید.

چطور بازیکن را درگیر داستان کنیم؟