Tagچگونه می

جوهر خودکار چگونه ساخته می شود؟

جوهر خودکار چگونه ساخته می شود؟

فرا رسیدن پاییز، خاطرات زیبایی را در ذهن ها زنده می کند که بیشتر آنها به آغاز سال تحصیلی بر می گردد. یکی از این خاطرات، خودکار آبی بیک است که در زمان خود بهترین تجربه نوشتن را به ارمغان می آورد، اما روان بودن خودکار به عوامل مختلفی بستگی دارد، و مهم ترین آن ترکیبات به کار رفته برای ساخت جوهر هستند.

در این نوشتار، مواد مختلف و مورد نیاز برای ساخت جوهری روان و خوشرنگ را بررسی می کنیم.

رنگدانه های مصنوعی

پتنت های خودکار نوک ساچمه ای به اواخر سده 1800 باز می گردد، اما تقریباً نیم قرن طول کشید تا شرکت ها بتوانند جوهرهای مناسبی تولید نمایند که سریعاً خشک شود. کمپانی هایی همچون بیک، پایلوت و دیگران بخیلانه از فرمول های اختصاصی جوهرشان حفاظت می کنند، اما کم و بیش می توان آنها را حدس زد.

برای ساخت رنگ آبی کلاسیک این خودکارها، معمولاً از رنگدانه های مختلفی استفاده می شود. در این بین می توان به «فتالوسیانین آبی» اشاره کرد که نام زیبای «بنفش کریستالی» را یدک می کشد، همچنین می توان از رنگ «نیل فرنگی» یا «آبی پروس» که محبوب نقاشان است و از آهن و سیانید ساخته می شود نیز نام برد.

جالب است بدانید ترکیب «نیل فرنگی» در زمان جنگ جهانی اول به عنوان جوهر نامرئی به کار می رفت. جاسوس ها متن خود را با استفاده از کلرید آهن نوشته و به مقصد می رساندند. سپس با استفاده از فروسیانید پتاسیم، کلمات آشکار می شدند.

همچنین ترکیب «بنفش کریستالی» نیز از ملزومات زمان جنگ به شمار می رفت. این ماده قابلیت ضد باکتریایی قوی داشته و برای درمان انواع عفونت ها به کار گرفته می شد، ضمن اینکه گزینه اصلی برای مبارزه با برفک دهان در کودکان به شمار می رفت. متأسفانه این ترکیبات اندکی سرطان زا هستند.

فنوکسی اتانول / بنزیل الکل

رنگدانه ها را نمی توان در حالت جامد یا پودر برای نوشتن به کار برد. در برخی از خودکارها از جوهر رقیق شده با آب استفاده می شود، اما در بیشتر خودکارهای نوک ساچمه ای ترکیبات آلی برای روان ساختن جوهر به کار گرفته می شوند.

یکی از این ترکیبات آلی، بنزیل الکل است که عطر مطبوع میوه های رسیده را دارد، و دیگری فنوکسی اتانول است که ترکیبی همه منظوره و همه کاره به شمار می رود. فنوکسی اتانول در ترکیبات دفع حشرات، ضدعفونی کننده و حتی بیهوش کننده ماهی ها به کار می رود.

ترکیب رنگدانه با این مواد، جوهری را حاصل می کند که به صورت روان روی ساچمه به حرکت درآمده و به کاغذ منتقل می گردد.

آلکیل آلکانوآمید

برای منتقل شدن جوهر روی کاغذ، باید کشش سطحی کافی در ترکیب آن ایجاد شود. تولیدکنندگان خودکار از مواد سورفکتانت (ترکیبات فعال سطحی) مانند آلکیل آلکانوآمید برای پایین آوردن کشش سطحی محلول استفاده می کنند تا قبل از خشک شدن جوهر، رنگدانه را روی کاغذ منتقل نماید.

اولئیک اسید

جوهر در حالت عادی روی ساچمه برنجی خودکار خشک می شود. برای رفع این مشکل از اسیدهای چرب همچون اولئیک اسید برای روان ساختن عملکرد ساچمه استفاده می گردد، تا خودکار در هر حالت و پس از بازه های طولانی بدون استفاده، همواره آماده به کار باشد.

The post appeared first on .

جوهر خودکار چگونه ساخته می شود؟

فرا رسیدن پاییز، خاطرات زیبایی را در ذهن ها زنده می کند که بیشتر آنها به آغاز سال تحصیلی بر می گردد. یکی از این خاطرات، خودکار آبی بیک است که در زمان خود بهترین تجربه نوشتن را به ارمغان می آورد، اما روان بودن خودکار به عوامل مختلفی بستگی دارد، و مهم ترین آن ترکیبات به کار رفته برای ساخت جوهر هستند.

در این نوشتار، مواد مختلف و مورد نیاز برای ساخت جوهری روان و خوشرنگ را بررسی می کنیم.

رنگدانه های مصنوعی

پتنت های خودکار نوک ساچمه ای به اواخر سده 1800 باز می گردد، اما تقریباً نیم قرن طول کشید تا شرکت ها بتوانند جوهرهای مناسبی تولید نمایند که سریعاً خشک شود. کمپانی هایی همچون بیک، پایلوت و دیگران بخیلانه از فرمول های اختصاصی جوهرشان حفاظت می کنند، اما کم و بیش می توان آنها را حدس زد.

برای ساخت رنگ آبی کلاسیک این خودکارها، معمولاً از رنگدانه های مختلفی استفاده می شود. در این بین می توان به «فتالوسیانین آبی» اشاره کرد که نام زیبای «بنفش کریستالی» را یدک می کشد، همچنین می توان از رنگ «نیل فرنگی» یا «آبی پروس» که محبوب نقاشان است و از آهن و سیانید ساخته می شود نیز نام برد.

جالب است بدانید ترکیب «نیل فرنگی» در زمان جنگ جهانی اول به عنوان جوهر نامرئی به کار می رفت. جاسوس ها متن خود را با استفاده از کلرید آهن نوشته و به مقصد می رساندند. سپس با استفاده از فروسیانید پتاسیم، کلمات آشکار می شدند.

همچنین ترکیب «بنفش کریستالی» نیز از ملزومات زمان جنگ به شمار می رفت. این ماده قابلیت ضد باکتریایی قوی داشته و برای درمان انواع عفونت ها به کار گرفته می شد، ضمن اینکه گزینه اصلی برای مبارزه با برفک دهان در کودکان به شمار می رفت. متأسفانه این ترکیبات اندکی سرطان زا هستند.

فنوکسی اتانول / بنزیل الکل

رنگدانه ها را نمی توان در حالت جامد یا پودر برای نوشتن به کار برد. در برخی از خودکارها از جوهر رقیق شده با آب استفاده می شود، اما در بیشتر خودکارهای نوک ساچمه ای ترکیبات آلی برای روان ساختن جوهر به کار گرفته می شوند.

یکی از این ترکیبات آلی، بنزیل الکل است که عطر مطبوع میوه های رسیده را دارد، و دیگری فنوکسی اتانول است که ترکیبی همه منظوره و همه کاره به شمار می رود. فنوکسی اتانول در ترکیبات دفع حشرات، ضدعفونی کننده و حتی بیهوش کننده ماهی ها به کار می رود.

ترکیب رنگدانه با این مواد، جوهری را حاصل می کند که به صورت روان روی ساچمه به حرکت درآمده و به کاغذ منتقل می گردد.

آلکیل آلکانوآمید

برای منتقل شدن جوهر روی کاغذ، باید کشش سطحی کافی در ترکیب آن ایجاد شود. تولیدکنندگان خودکار از مواد سورفکتانت (ترکیبات فعال سطحی) مانند آلکیل آلکانوآمید برای پایین آوردن کشش سطحی محلول استفاده می کنند تا قبل از خشک شدن جوهر، رنگدانه را روی کاغذ منتقل نماید.

اولئیک اسید

جوهر در حالت عادی روی ساچمه برنجی خودکار خشک می شود. برای رفع این مشکل از اسیدهای چرب همچون اولئیک اسید برای روان ساختن عملکرد ساچمه استفاده می گردد، تا خودکار در هر حالت و پس از بازه های طولانی بدون استفاده، همواره آماده به کار باشد.

The post appeared first on .

جوهر خودکار چگونه ساخته می شود؟

رهبران بزرگ چگونه کارمندان پربازده و فوق العاده‌ی خود را راضی نگه می دارند؟

رهبران بزرگ چگونه کارمندان پربازده و فوق العاده‌ی خود را راضی نگه می دارند؟

اگر از رهبران با درایت حوزه ی کسب و کار بپرسید ارزشمند ترین دارایی شان کدام است، به شما خواهند گفت کارکنانشان. با این وجود علت ترک محل کار ۵۰ درصد از کارکنان، رابطه ی آنها با رئیسشان است.

عدم برخورداری شرکت ها از فرهنگی که ارزش های مثبت و تکریم کارکنان در آن پیش بینی شده باشد تبعات واضحی برای آنان دارد. دیو بوکبایندر، کارشناس ارزش گذاری، در مجموعه مقالاتی تحت عنوان «بازگشت سرمایه گذاری روی افراد» در مورد اهمیت وجود چنین فرهنگی به نکات مهمی اشاره کرده است.

بوکبایندر می نویسد: «بر کسی پوشیده نیست که نیروی کار رضایتمند و خوشحال، مشارکت بیشتری از خود نشان می دهد، و نیرویی که مشارکت بیشتری از خود نشان می دهد بهره وری بیشتری دارد. به رسمیت شناختن این نکته ضروری است که این انسان ها هستند که مسئولیت ترجمه ی این بهره وری به افزایش ارزش کلی یک شرکت را بر عهده دارند. برعکس، نیروی کاری که مشارکت پایینی از خود نشان می دهد نیز می تواند ارزش های یک شرکت را به نابودی بکشاند».

اما چگونه می توان این ارزش را به ارزش کلی شرکت اضافه کرد؟

بوکبایندر می گوید: «در حوزه ی ارزش گذاری که در آن به انسان ها به چشم دارایی یا سرمایه های انسانی نگاه می شود، کارکنان «تمایزآفرین» یا کارکنان برجسته ی شرکت هستند که مهم ترین دارایی آن محسوب می شوند. منظور بوکبایندر از «تمایزآفرین» کسانی است که سؤال های درستی می پرسند، تصویر کلی را می بینند، و برای جمع آوری ایده هایی با نظرگاه های مختلف، از خارج شدن از شبکه ی خود نمی ترسند.

کارکنان تمایزآفرین شرکت شما این را خوب می دانند که «به اندازه ی کافی خوب» هیچگاه به اندازه ی کافی خوب نیست و از آنجایی که از احساس دستیابی به هدف لذت می برند، مسئولیت هر پروژه ای که به آنها محول می شود را به جان می خرند.

به گفته ی بوکبایندر، حفظ این قشر از کارکنان، نه تنها در کوتاه مدت، بلکه در پیاده سازی موفقیت آمیز استراتژی بلندمدتتان نیز به شما کمک خواهد کرد. ارزش آفرینی در زمان حال، خودش را در آینده به شما نشان خواهد داد.

در ادامه می توانید برخی از چیزهایی را از نظر بگذرانید که برای کارکنان تمایزآفرین شما مهم اند. فرهنگی در شرکت خود پدید بیاورید که فرصت تمایزآفرینی را در اختیار این قشر قرار دهد؛ به این ترتیب پربازده ترین و برجسته ترین کارکنان شما ظرف سال های پیش رو، از کاری که انجام می دهند خشنود خواهند بود و بازده بالای خود را حفظ خواهند کرد.

۱- اهداف آنها را بشناسید

برای فهمیدن اهداف شخصی آنها وقت بگذارید و راهی برای گره زدن این اهداف به اهداف سازمان خود بیابید. برای نمونه، اگر کسی رؤیای به راه انداختن یک کسب و کار را در سر می پروراند، اجازه دهید تلاش های کارآفرینانه اش را داخل شرکت شما انجام دهد. با همسو کردن اهداف این افراد با اهداف شرکت خود، می توانید کسی که ممکن است با هدف درآمد بیشتر به شرکت شما آمده است را به فردی وفادار و مؤمن به آرمان های سازمان خود تبدیل کنید.

۲- روی آنها سرمایه گذاری کنید

توسعه ی حرفه ای، آموزش، و مربیگری، همه و همه سرمایه گذاری محسوب می شوند، نه هزینه. اگر انسان ها را به چشم هزینه می بینید، آنها نیز متناسب با همان نگاه عمل خواهند کرد. هرچه باشد سرمایه ی انسانی، حتی اگر روی هیچ یک از گزارش های مالی شما هم خود را نشان ندهد، باز یک نوع دارایی محسوب می شود. سؤالی که یک مدیرعامل معمولی در این بین می پرسد این است که «اگر روی کارمندان خود سرمایه گذاری کردیم و از شرکت ما رفتند چه؟» اما یک مدیرعامل با درایت و درخشان می پرسد: «اگر روی کارمندان خود سرمایه گذاری نکنیم و در شرکت ما بمانند چه؟»

۳- ارتباط برقرار کنید

کارکنان تمایزآفرین به دنبال این هستند که نه تنها با کار خود، بلکه با کسانی که با آنها و برای آنها کار می کنند نیز ارتباطی عمیق برقرار کنند. اگر مدیر چنین کارمندی هستید، سبکی برای رهبری خود برگزینید که با او سازگاری داشته باشد. اقدامات شما نیز باید با گفته هایتان همسو باشند. به یاد داشته باشید، اینگونه افراد شغل خود را ترک نمی کنند، رئیسشان را ترک می کنند.

۴- به آنها اجازه دهید مشارکت بیشتری داشته باشند

مسئله ی کارمندان تمایزآفرین چیزی بیشتر از پول است. آنها به دنبال کار معنادار هستند و دوست دارند بخشی از چیزی باشند که از وظایفشان فراتر برود. درست است که باید وظایف و مسئولیت های هر فرد را با دقت مشخص کنید، اما به این دست از کارمندان خود اجازه دهید بدون آنکه هدف قضاوت قرار بگیرند سؤال های کنجکاوانه شان را بپرسند و به شناسایی حوزه هایی که به بهبود نیاز دارند ادامه دهند. اگر این فرصت را به آنها بدهید، احتمال آنکه روز به روز در این کار بهتر شوند زیاد است.

۵- آنها را در جمع درستی قرار دهید

درست به همان دلیل که یک ورزشکار فوق العاده به تنهایی نمی تواند یک تیم را به موفقیت برساند، کارکنان تمایزآفرین شما نیز باید در جمع همی تیمی های با استعداد قرار بگیرند. به بهترین استعداد های خود اجازه دهید در کنار هم قرار بگیرند و از مزایای این همکاری بیشترین بهره را ببرند.

روی هم رفته، پربازده ترین کارکنان شما از عوامل درونی انگیزه می گیرند، نه عوامل بیرونی. آنها از جمله کسانی نیستند که صرفاً به عشق آخر هفته کار می کنند. با ایجاد فرهنگی که بخشی از ویژگی هایش را در بالا مطالعه کردید، ممکن است انگیزه ی لازم برای گروه تازه ای از کارکنان تمایزآفرین خود را فراهم کنید که از وجودشان بی اطلاعید.

The post appeared first on .

رهبران بزرگ چگونه کارمندان پربازده و فوق العاده‌ی خود را راضی نگه می دارند؟

اگر از رهبران با درایت حوزه ی کسب و کار بپرسید ارزشمند ترین دارایی شان کدام است، به شما خواهند گفت کارکنانشان. با این وجود علت ترک محل کار ۵۰ درصد از کارکنان، رابطه ی آنها با رئیسشان است.

عدم برخورداری شرکت ها از فرهنگی که ارزش های مثبت و تکریم کارکنان در آن پیش بینی شده باشد تبعات واضحی برای آنان دارد. دیو بوکبایندر، کارشناس ارزش گذاری، در مجموعه مقالاتی تحت عنوان «بازگشت سرمایه گذاری روی افراد» در مورد اهمیت وجود چنین فرهنگی به نکات مهمی اشاره کرده است.

بوکبایندر می نویسد: «بر کسی پوشیده نیست که نیروی کار رضایتمند و خوشحال، مشارکت بیشتری از خود نشان می دهد، و نیرویی که مشارکت بیشتری از خود نشان می دهد بهره وری بیشتری دارد. به رسمیت شناختن این نکته ضروری است که این انسان ها هستند که مسئولیت ترجمه ی این بهره وری به افزایش ارزش کلی یک شرکت را بر عهده دارند. برعکس، نیروی کاری که مشارکت پایینی از خود نشان می دهد نیز می تواند ارزش های یک شرکت را به نابودی بکشاند».

اما چگونه می توان این ارزش را به ارزش کلی شرکت اضافه کرد؟

بوکبایندر می گوید: «در حوزه ی ارزش گذاری که در آن به انسان ها به چشم دارایی یا سرمایه های انسانی نگاه می شود، کارکنان «تمایزآفرین» یا کارکنان برجسته ی شرکت هستند که مهم ترین دارایی آن محسوب می شوند. منظور بوکبایندر از «تمایزآفرین» کسانی است که سؤال های درستی می پرسند، تصویر کلی را می بینند، و برای جمع آوری ایده هایی با نظرگاه های مختلف، از خارج شدن از شبکه ی خود نمی ترسند.

کارکنان تمایزآفرین شرکت شما این را خوب می دانند که «به اندازه ی کافی خوب» هیچگاه به اندازه ی کافی خوب نیست و از آنجایی که از احساس دستیابی به هدف لذت می برند، مسئولیت هر پروژه ای که به آنها محول می شود را به جان می خرند.

به گفته ی بوکبایندر، حفظ این قشر از کارکنان، نه تنها در کوتاه مدت، بلکه در پیاده سازی موفقیت آمیز استراتژی بلندمدتتان نیز به شما کمک خواهد کرد. ارزش آفرینی در زمان حال، خودش را در آینده به شما نشان خواهد داد.

در ادامه می توانید برخی از چیزهایی را از نظر بگذرانید که برای کارکنان تمایزآفرین شما مهم اند. فرهنگی در شرکت خود پدید بیاورید که فرصت تمایزآفرینی را در اختیار این قشر قرار دهد؛ به این ترتیب پربازده ترین و برجسته ترین کارکنان شما ظرف سال های پیش رو، از کاری که انجام می دهند خشنود خواهند بود و بازده بالای خود را حفظ خواهند کرد.

۱- اهداف آنها را بشناسید

برای فهمیدن اهداف شخصی آنها وقت بگذارید و راهی برای گره زدن این اهداف به اهداف سازمان خود بیابید. برای نمونه، اگر کسی رؤیای به راه انداختن یک کسب و کار را در سر می پروراند، اجازه دهید تلاش های کارآفرینانه اش را داخل شرکت شما انجام دهد. با همسو کردن اهداف این افراد با اهداف شرکت خود، می توانید کسی که ممکن است با هدف درآمد بیشتر به شرکت شما آمده است را به فردی وفادار و مؤمن به آرمان های سازمان خود تبدیل کنید.

۲- روی آنها سرمایه گذاری کنید

توسعه ی حرفه ای، آموزش، و مربیگری، همه و همه سرمایه گذاری محسوب می شوند، نه هزینه. اگر انسان ها را به چشم هزینه می بینید، آنها نیز متناسب با همان نگاه عمل خواهند کرد. هرچه باشد سرمایه ی انسانی، حتی اگر روی هیچ یک از گزارش های مالی شما هم خود را نشان ندهد، باز یک نوع دارایی محسوب می شود. سؤالی که یک مدیرعامل معمولی در این بین می پرسد این است که «اگر روی کارمندان خود سرمایه گذاری کردیم و از شرکت ما رفتند چه؟» اما یک مدیرعامل با درایت و درخشان می پرسد: «اگر روی کارمندان خود سرمایه گذاری نکنیم و در شرکت ما بمانند چه؟»

۳- ارتباط برقرار کنید

کارکنان تمایزآفرین به دنبال این هستند که نه تنها با کار خود، بلکه با کسانی که با آنها و برای آنها کار می کنند نیز ارتباطی عمیق برقرار کنند. اگر مدیر چنین کارمندی هستید، سبکی برای رهبری خود برگزینید که با او سازگاری داشته باشد. اقدامات شما نیز باید با گفته هایتان همسو باشند. به یاد داشته باشید، اینگونه افراد شغل خود را ترک نمی کنند، رئیسشان را ترک می کنند.

۴- به آنها اجازه دهید مشارکت بیشتری داشته باشند

مسئله ی کارمندان تمایزآفرین چیزی بیشتر از پول است. آنها به دنبال کار معنادار هستند و دوست دارند بخشی از چیزی باشند که از وظایفشان فراتر برود. درست است که باید وظایف و مسئولیت های هر فرد را با دقت مشخص کنید، اما به این دست از کارمندان خود اجازه دهید بدون آنکه هدف قضاوت قرار بگیرند سؤال های کنجکاوانه شان را بپرسند و به شناسایی حوزه هایی که به بهبود نیاز دارند ادامه دهند. اگر این فرصت را به آنها بدهید، احتمال آنکه روز به روز در این کار بهتر شوند زیاد است.

۵- آنها را در جمع درستی قرار دهید

درست به همان دلیل که یک ورزشکار فوق العاده به تنهایی نمی تواند یک تیم را به موفقیت برساند، کارکنان تمایزآفرین شما نیز باید در جمع همی تیمی های با استعداد قرار بگیرند. به بهترین استعداد های خود اجازه دهید در کنار هم قرار بگیرند و از مزایای این همکاری بیشترین بهره را ببرند.

روی هم رفته، پربازده ترین کارکنان شما از عوامل درونی انگیزه می گیرند، نه عوامل بیرونی. آنها از جمله کسانی نیستند که صرفاً به عشق آخر هفته کار می کنند. با ایجاد فرهنگی که بخشی از ویژگی هایش را در بالا مطالعه کردید، ممکن است انگیزه ی لازم برای گروه تازه ای از کارکنان تمایزآفرین خود را فراهم کنید که از وجودشان بی اطلاعید.

The post appeared first on .

رهبران بزرگ چگونه کارمندان پربازده و فوق العاده‌ی خود را راضی نگه می دارند؟

قلب انسان چگونه کار می کند؟

قلب انسان چگونه کار می کند؟

همه می دانند که قلب یک عضو حیاتی است و هیچ کس بدون آن قادر به زندگی نیست. با این حال، وقتی به سراغ آن می روید، متوجه می شوید که قلب فقط یک پمپ است؛ یک عضو مهم و پیچیده، اما همچنان فقط یک پمپ.

همانند دیگر پمپ ها، قلب هم ممکن است نیازمند تامیر باشد و به نواقصی بر بخورد. به همین دلیل، لازم است که حداقل اطلاعات لازم را در مورد یکی از مهم ترین اعضای بدن خود بدانیم تا شاید بدین وسیله قادر باشیم از خطر بیماری های قلبی بکاهیم.

در ایالات متحده آمریکا، امراض قلبی در مرگ و میر پیشتاز هستند. هر روز، 2 هزار آمریکایی به این دلیل از بین می روند که اگر شفاف تر نگاه کنیم، می شود هر 44 ثانیه یک بار. خبر خوب این است که مرگ و میر به دلیل مشکلات قلبی، هر سال نسبت به سال پیش کاهش یافته و مردم کمتری را به کام مرگ می کشد. با این حال، هنوز هم بیماری های قلبی، علت درجه یک مرگ آمریکایی ها هستند، حتی پیش از اینکه پای شان به بیمارستان برسد و درمان شوند.

در فرهنگ، ادبیات، روانشناسی، منطق، فلسفه و هر دانش عرفانی، قلب جایگاهی ویژه دارد و به عنوان نماد حقیقی عشق از آن یاد می شود. اما چرا؟ چرا جایگاه یک پمپ خون تا این حد نزد انسان بالا است؟ در این مطلب متوجه نکات بسیاری در ارتباط با آن خواهید شد.

قلب انسان

قلب یک حفره توخالی و ماهیچه ای مخروطی است که میان شش ها و پشت جناغ سینه قرار گرفته است. دو-سوم قلب در نیمه چپ و یک-سوم آن در نیمه راست بدن قرار گرفته است.

قسمت تحتانی این مخروط به سوی پایین و در نیمه راست بدن قرار گرفته. به طور کلی در یک انسان بالغ و عادی، قلب 12 سانتی متر طول و 8 الی 9 سانتی متر عرض دارد و ضخامت آن در حدود 6 سانتی متر است. وزن قلب در زنان حدود 250 گرم و در مردان حدود 300 گرم برآورد شده است که این یعنی قلب کمتر از 0.5 درصد وزن بدن انسان را تشکیل می دهد.

این عضو از سه لایه با نام های اندوکاردیوم (لایه نرم داخلی)، میوکاردیوم (بخش ضخیم و ماهیچه ای) و پریکاردیوم (پرده ای نازک که میوکاردیوم را فراگرفته) تشکیل شده است.

حفره ها و دریچه ها

قلب به 4 بخش تقسیم می شود:

  • دهلیز راست
  • بطر راست
  • دهلیز چپ
  • بطن چپ

هر یک از این حفره ها، یک مجرای خروجی یک طرفه دارند که مانع بازگشت دوباره خون می شوند. زمانی که هر حفره به کار می افتد، مجرای انتهایی آن نیز باز می شود و وقتی حفره به حالت ثبات در می آید، آن مجرا نیز بسته می شود تا خون باز نگردد. دریچه ها عبارت اند از:

  • دریچه سه لختی در انتهای دهلیز راست
  • دریچه ریوی در انتهای بطن راست
  • دریچه میترال در انتهای دهلیز چپ
  • دریچه آئورت در انتهای بطن چپ

وقتی عضلات قلب منقبض می شوند (به این فرآیند سیستول می گویند)، پمپاژ خون دو مرحله ای آغاز می شود. در مرحله اول، دهلیزهای راست و چپ همزمان با یکدیگر منقبض شده و خون را وارد بطن های راست و چپ می کنند.

سپس، بطن ها همزمان با یکدیگر شروع به کار می کنند تا خون را از قلب خارج کنند. سپس عضلات قلب برای لحظاتی استراحت می کنند (به این فرآیند دیاستول می گویند) تا آماده تپش بعدی شوند.

بخش راست و چپ قلب، عملکردهای متفاوتی دارند. سمت راست، خون با غلظت کم اکسیژن را دریافت کرده و آن را به شش ها می فرستد تا غنی از اکسیژن شوند و دی اکسید کربن را رها کنند. اما بخش چپ، خون غنی از اکسیژن را از شش دریافت می کند و به سراسر بدن می فرستد تا سلول های بدن تغذیه شوند.

ضربان قلب در سنین مختلف، کاملا متفاوت است. به طور کلی بر اساس این جدول می توان به نتیجه ای کلی در مورد فعالیت قلب داشت:

  • نوزاد: 130 تپش در دقیقه
  • 3 ماهه: 140 تپش در دقیقه
  • 6 ماهه: 130 تپش در دقیقه
  • 1 ساله: 120 تپش در دقیقه
  • 2 ساله: 115 تپش در دقیقه
  • 3 ساله: 100 تپش در دقیقه
  • 4 ساله: 100 تپش در دقیقه
  • 6 ساله: 100 تپش در دقیقه
  • 8 ساله: 90 تپش در دقیقه
  • 12 ساله: 85 تپش در دقیقه
  • بزرگسالان: 60 الی 100 تپش در دقیقه

جریان خون

خون از طریق دو رگ اصلی وارد بخش راست قلب می شود: ورید اجوف فوقانی (SVC) و ورید اجوف تحتانی (IVC).

SVC خون را از نیمه بالایی بدن انسان جمع آوری کرده در حالی که IVC از نیمه پایینی خون را به قلب می برد. خون سپس از SVC و IVC خارج شده تا وارد دهلیز راست شود.

وقتی که دهلیز راست (3) منقبض می شود، خون از طریق دریچه سه لختی (4) رد شده و وارد بطن راست (5) می شود. وقتی بطن راست منقبض شد، خون از درون دریچه ریوی (6) رد شده و به شریان ریوی (7) ریخته شده تا به شش ها رسیده و اکسیژن دریافت کند.

خون سپس از شش توسط وریدهای ریوی (8) به قلب یا به طور دقیق تر به دهلیز چپ (9) باز می گردد. وقتی این دهلیز به کار می افتد، خون از طریق دریچه میترال (10) به بطن چپ (11) می رود. بطن چپ، به سبب پمپاژ خون به درون درچه آئورتی (12) و آئورت (13) از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

آئورت، شاهرگ اصلی بدن است که تمامی خون اکسیژن دار را دریافت کرده و به سراسر بدن پخش می کند. به همین دلیل، بطن چپ از ماهیچه های قدرتمندتری برخوردار بوده تا بتواند از پس وظیفه مهمی که دارد برآید و خون را کاملا از قلب، برخلاف فشارهای پیرامونی خارج کند.

مسیر رسیدن خون به شش ها را یکبار دیگر مرور می کنیم:

  • وریدهای اجوف فوقانی و تحتانی
  • دهلیز راست
  • دریچه سه لختی
  • بطن چپ
  • دریچه ریوی
  • شاهرگ ریوی
  • شش ها

و سپس خون از شش این مسیر را طی می کند و به قلب می رسد:

  • ورید ریوی
  • دهلیز چپ
  • دریچه میترال
  • بطن چپ
  • دریچه آئورتی
  • آئورت
  • بدن

سیستم الکتریکی بدن

تا به حال از خود پرسیده اید که چه چیزی سبب به کار افتادن ماهیچه های قلب می شود؟ چطور این اتفاق در هر ثانیه و به طور خودکار تمام روز و تمام عمر رخ می دهد؟ آن هم بدون لحظه ای توقف.

پاسخ را باید در میان سلول هایی جسنجو کرد که قابلیت تولید امواج الکتریکی دارند. سلول های ایجاد کننده ضربان قلب، سرتاسر قلب را پوشانده اند و با آزاد کردن مقدار خاصی انرژی الکتریکی، عضلات قلب را به کار می اندازند. برای رسیدن به 72 تپش در دقیقه، این سلول ها زیر یک ثانیه باید قادر با آزادسازی الکتریسیته باشند.

ضربان ساز طبیعی قلب را گره سینوسی می نامند که در دهلیز راست واقع شده و رشته ای به آن متصل است که این جریان را به دیگر نواحی قلب نیز می برد.

الکتریسیته از گره سینوسی (1) خارج شده و در طول دهلیز راست و چپ می گذرد و سبب انقباض هر دو با یکدیگر می شود. این اتفاق طی 0.04 ثانیه رخ می دهد. حالا یک وقفه طبیعی پدید می آید که به دهلیز اجازه انقباض و به بطن ها فرصت پر شدن از خون را می دهد. موج الکتریسیته سپس به گره دهلیزی (2) و باندل هیس (3) می رسد تا در نقطه ای به دو شاخه تقسیم شود (4). پس از دو شاخه شدن، الیاف پورکنژ در سرتاسر بطن های راست و چپ پخش می شوند و سپس انقباض آن می گردند.

هر یک از بافت های الکتریکی موجود در قلب، این قابلیت را دارند که یک ضربان ساز باشند، با این حال، گره سینوسی سریع تر از دیگر بافت ها می تواند این کار را انجام دهد، بنابراین کنترل شرایط را در دست دارد. اگر گره سینوسی از کار افتد، دیگر بخش ها مسئولیت را به عهده می گیرند، اما در این شرایط، قلب به خوبی گذشته کار نمی کند.

اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک نیز در مواردی کنترل قلب و میزان تپش را بر عهده می گیرند. اعصاب سمپاتیک سبب افزایش ضربان قلب می شوند اما موقعی که اعصاب پاراسمپاتیک به کار می افتد، عکس آن رخ می دهد.

تمام این سیستم، امواج الکتریکی پدید می آورد که قابل اندازه گیری هستند و در گرافی به نام الکتروکاردیوگرام (EKG) قابل نمایش است. در تصویر زیر یک EKG را مشاهده می کنید:

هر یک از این بخش ها در نوار قلب نامی دارد:

  • موج P: همزمان با پخش الکتریسیته در دهلیزها و انقباض شان
  • کمپلکس QRS: همزمان با پخش الکتریسیته در بطن ها و انقباض شان
  • موج T: همزمان با فاز ریکاوری بطن ها

پزشکان به وسیله نوار قلب می توانند تشخیص دهند که فرد در کدام ناحیه از قلب خود دچار مشکل است و در صورت لزوم فعالیت های لازم را انجام دهند.

خون رسانی

عروق کرونر، همان رگ هایی هستند که باید با خوردن غذای سالم و کم چرب سالم و کاملا باز نگه داریم. در صورتی که این عروق مسدود شوند، نتیجه ای بهتر از حمله قلبی نخواهد داشت.

قلب، درست همانند دیگر ارگان ها، به خون برای تغذیه شدن نیازمند است. اکسیژن و دیگر مواد مغذی باید با سلول های قلب برسند تا بتواند به فعالیت صحیح خود ادامه دهد. برخلاف آنچه که احتمالا تصور می کنید، ماهیچه ها اکسیژن و مواد مغذی را از خونی که درونش پمپاژ می شود دریافت نمی کنند، بلکه خود دارای رگ های خاصی است که دورتادور قلب را پوشش داده اند. تقریبا 4 الی 5 درصد کل خونی که از قلب خارج می شود، وارد عروق کرونر می شود تا قلب را تغذیه کنند.

دو کرونر اصلی چپ و راست از آئورت بر می آیند که کرونر اصلی چپ، خود به دو بخش تقصیم شده تا خون را به تمامی بخش ها برساند.

گرفتگی این عروق و مسدود شدن آن ها، منجر به تغذیه نادرست قلب خواهد شد و اگر قلب به خوبی کار نکند، سلامت نیز به خطر می افتد. بنابراین بسیاری از حملات قلبی، در نتیجه خون رسانی نادرست است.

قلب در هر تپش، 70 میلی لیتر خون را پمپاژ می کند و همانطور که پیش تر اشاره شد، در هر دقیقه، انسان عادی 72 تپش خواهد داشت. بنابراین یک انسان سالم در هر دقیقه 5 لیتر، در هر روز 7200 لیتر، در هر سال 2 میلیون و 600 هزار لیتر و طی هفتاد سال عمر، بیش از 184 میلیون لیتر خون پمپاژ می کند. آمار خیره کننده ای برای یک پمپ 300 گرمی هستند.

The post appeared first on .

قلب انسان چگونه کار می کند؟

(image)

همه می دانند که قلب یک عضو حیاتی است و هیچ کس بدون آن قادر به زندگی نیست. با این حال، وقتی به سراغ آن می روید، متوجه می شوید که قلب فقط یک پمپ است؛ یک عضو مهم و پیچیده، اما همچنان فقط یک پمپ.

همانند دیگر پمپ ها، قلب هم ممکن است نیازمند تامیر باشد و به نواقصی بر بخورد. به همین دلیل، لازم است که حداقل اطلاعات لازم را در مورد یکی از مهم ترین اعضای بدن خود بدانیم تا شاید بدین وسیله قادر باشیم از خطر بیماری های قلبی بکاهیم.

در ایالات متحده آمریکا، امراض قلبی در مرگ و میر پیشتاز هستند. هر روز، 2 هزار آمریکایی به این دلیل از بین می روند که اگر شفاف تر نگاه کنیم، می شود هر 44 ثانیه یک بار. خبر خوب این است که مرگ و میر به دلیل مشکلات قلبی، هر سال نسبت به سال پیش کاهش یافته و مردم کمتری را به کام مرگ می کشد. با این حال، هنوز هم بیماری های قلبی، علت درجه یک مرگ آمریکایی ها هستند، حتی پیش از اینکه پای شان به بیمارستان برسد و درمان شوند.

در فرهنگ، ادبیات، روانشناسی، منطق، فلسفه و هر دانش عرفانی، قلب جایگاهی ویژه دارد و به عنوان نماد حقیقی عشق از آن یاد می شود. اما چرا؟ چرا جایگاه یک پمپ خون تا این حد نزد انسان بالا است؟ در این مطلب متوجه نکات بسیاری در ارتباط با آن خواهید شد.

قلب انسان

قلب یک حفره توخالی و ماهیچه ای مخروطی است که میان شش ها و پشت جناغ سینه قرار گرفته است. دو-سوم قلب در نیمه چپ و یک-سوم آن در نیمه راست بدن قرار گرفته است.

قسمت تحتانی این مخروط به سوی پایین و در نیمه راست بدن قرار گرفته. به طور کلی در یک انسان بالغ و عادی، قلب 12 سانتی متر طول و 8 الی 9 سانتی متر عرض دارد و ضخامت آن در حدود 6 سانتی متر است. وزن قلب در زنان حدود 250 گرم و در مردان حدود 300 گرم برآورد شده است که این یعنی قلب کمتر از 0.5 درصد وزن بدن انسان را تشکیل می دهد.

این عضو از سه لایه با نام های اندوکاردیوم (لایه نرم داخلی)، میوکاردیوم (بخش ضخیم و ماهیچه ای) و پریکاردیوم (پرده ای نازک که میوکاردیوم را فراگرفته) تشکیل شده است.

حفره ها و دریچه ها

قلب به 4 بخش تقسیم می شود:

  • دهلیز راست
  • بطر راست
  • دهلیز چپ
  • بطن چپ

هر یک از این حفره ها، یک مجرای خروجی یک طرفه دارند که مانع بازگشت دوباره خون می شوند. زمانی که هر حفره به کار می افتد، مجرای انتهایی آن نیز باز می شود و وقتی حفره به حالت ثبات در می آید، آن مجرا نیز بسته می شود تا خون باز نگردد. دریچه ها عبارت اند از:

  • دریچه سه لختی در انتهای دهلیز راست
  • دریچه ریوی در انتهای بطن راست
  • دریچه میترال در انتهای دهلیز چپ
  • دریچه آئورت در انتهای بطن چپ

وقتی عضلات قلب منقبض می شوند (به این فرآیند سیستول می گویند)، پمپاژ خون دو مرحله ای آغاز می شود. در مرحله اول، دهلیزهای راست و چپ همزمان با یکدیگر منقبض شده و خون را وارد بطن های راست و چپ می کنند.

سپس، بطن ها همزمان با یکدیگر شروع به کار می کنند تا خون را از قلب خارج کنند. سپس عضلات قلب برای لحظاتی استراحت می کنند (به این فرآیند دیاستول می گویند) تا آماده تپش بعدی شوند.

بخش راست و چپ قلب، عملکردهای متفاوتی دارند. سمت راست، خون با غلظت کم اکسیژن را دریافت کرده و آن را به شش ها می فرستد تا غنی از اکسیژن شوند و دی اکسید کربن را رها کنند. اما بخش چپ، خون غنی از اکسیژن را از شش دریافت می کند و به سراسر بدن می فرستد تا سلول های بدن تغذیه شوند.

ضربان قلب در سنین مختلف، کاملا متفاوت است. به طور کلی بر اساس این جدول می توان به نتیجه ای کلی در مورد فعالیت قلب داشت:

  • نوزاد: 130 تپش در دقیقه
  • 3 ماهه: 140 تپش در دقیقه
  • 6 ماهه: 130 تپش در دقیقه
  • 1 ساله: 120 تپش در دقیقه
  • 2 ساله: 115 تپش در دقیقه
  • 3 ساله: 100 تپش در دقیقه
  • 4 ساله: 100 تپش در دقیقه
  • 6 ساله: 100 تپش در دقیقه
  • 8 ساله: 90 تپش در دقیقه
  • 12 ساله: 85 تپش در دقیقه
  • بزرگسالان: 60 الی 100 تپش در دقیقه

جریان خون

خون از طریق دو رگ اصلی وارد بخش راست قلب می شود: ورید اجوف فوقانی (SVC) و ورید اجوف تحتانی (IVC).

SVC خون را از نیمه بالایی بدن انسان جمع آوری کرده در حالی که IVC از نیمه پایینی خون را به قلب می برد. خون سپس از SVC و IVC خارج شده تا وارد دهلیز راست شود.

وقتی که دهلیز راست (3) منقبض می شود، خون از طریق دریچه سه لختی (4) رد شده و وارد بطن راست (5) می شود. وقتی بطن راست منقبض شد، خون از درون دریچه ریوی (6) رد شده و به شریان ریوی (7) ریخته شده تا به شش ها رسیده و اکسیژن دریافت کند.

خون سپس از شش توسط وریدهای ریوی (8) به قلب یا به طور دقیق تر به دهلیز چپ (9) باز می گردد. وقتی این دهلیز به کار می افتد، خون از طریق دریچه میترال (10) به بطن چپ (11) می رود. بطن چپ، به سبب پمپاژ خون به درون درچه آئورتی (12) و آئورت (13) از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

آئورت، شاهرگ اصلی بدن است که تمامی خون اکسیژن دار را دریافت کرده و به سراسر بدن پخش می کند. به همین دلیل، بطن چپ از ماهیچه های قدرتمندتری برخوردار بوده تا بتواند از پس وظیفه مهمی که دارد برآید و خون را کاملا از قلب، برخلاف فشارهای پیرامونی خارج کند.

مسیر رسیدن خون به شش ها را یکبار دیگر مرور می کنیم:

  • وریدهای اجوف فوقانی و تحتانی
  • دهلیز راست
  • دریچه سه لختی
  • بطن چپ
  • دریچه ریوی
  • شاهرگ ریوی
  • شش ها

و سپس خون از شش این مسیر را طی می کند و به قلب می رسد:

  • ورید ریوی
  • دهلیز چپ
  • دریچه میترال
  • بطن چپ
  • دریچه آئورتی
  • آئورت
  • بدن

سیستم الکتریکی بدن

تا به حال از خود پرسیده اید که چه چیزی سبب به کار افتادن ماهیچه های قلب می شود؟ چطور این اتفاق در هر ثانیه و به طور خودکار تمام روز و تمام عمر رخ می دهد؟ آن هم بدون لحظه ای توقف.

پاسخ را باید در میان سلول هایی جسنجو کرد که قابلیت تولید امواج الکتریکی دارند. سلول های ایجاد کننده ضربان قلب، سرتاسر قلب را پوشانده اند و با آزاد کردن مقدار خاصی انرژی الکتریکی، عضلات قلب را به کار می اندازند. برای رسیدن به 72 تپش در دقیقه، این سلول ها زیر یک ثانیه باید قادر با آزادسازی الکتریسیته باشند.

ضربان ساز طبیعی قلب را گره سینوسی می نامند که در دهلیز راست واقع شده و رشته ای به آن متصل است که این جریان را به دیگر نواحی قلب نیز می برد.

الکتریسیته از گره سینوسی (1) خارج شده و در طول دهلیز راست و چپ می گذرد و سبب انقباض هر دو با یکدیگر می شود. این اتفاق طی 0.04 ثانیه رخ می دهد. حالا یک وقفه طبیعی پدید می آید که به دهلیز اجازه انقباض و به بطن ها فرصت پر شدن از خون را می دهد. موج الکتریسیته سپس به گره دهلیزی (2) و باندل هیس (3) می رسد تا در نقطه ای به دو شاخه تقسیم شود (4). پس از دو شاخه شدن، الیاف پورکنژ در سرتاسر بطن های راست و چپ پخش می شوند و سپس انقباض آن می گردند.

هر یک از بافت های الکتریکی موجود در قلب، این قابلیت را دارند که یک ضربان ساز باشند، با این حال، گره سینوسی سریع تر از دیگر بافت ها می تواند این کار را انجام دهد، بنابراین کنترل شرایط را در دست دارد. اگر گره سینوسی از کار افتد، دیگر بخش ها مسئولیت را به عهده می گیرند، اما در این شرایط، قلب به خوبی گذشته کار نمی کند.

اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک نیز در مواردی کنترل قلب و میزان تپش را بر عهده می گیرند. اعصاب سمپاتیک سبب افزایش ضربان قلب می شوند اما موقعی که اعصاب پاراسمپاتیک به کار می افتد، عکس آن رخ می دهد.

تمام این سیستم، امواج الکتریکی پدید می آورد که قابل اندازه گیری هستند و در گرافی به نام الکتروکاردیوگرام (EKG) قابل نمایش است. در تصویر زیر یک EKG را مشاهده می کنید:

هر یک از این بخش ها در نوار قلب نامی دارد:

  • موج P: همزمان با پخش الکتریسیته در دهلیزها و انقباض شان
  • کمپلکس QRS: همزمان با پخش الکتریسیته در بطن ها و انقباض شان
  • موج T: همزمان با فاز ریکاوری بطن ها

پزشکان به وسیله نوار قلب می توانند تشخیص دهند که فرد در کدام ناحیه از قلب خود دچار مشکل است و در صورت لزوم فعالیت های لازم را انجام دهند.

خون رسانی

عروق کرونر، همان رگ هایی هستند که باید با خوردن غذای سالم و کم چرب سالم و کاملا باز نگه داریم. در صورتی که این عروق مسدود شوند، نتیجه ای بهتر از حمله قلبی نخواهد داشت.

قلب، درست همانند دیگر ارگان ها، به خون برای تغذیه شدن نیازمند است. اکسیژن و دیگر مواد مغذی باید با سلول های قلب برسند تا بتواند به فعالیت صحیح خود ادامه دهد. برخلاف آنچه که احتمالا تصور می کنید، ماهیچه ها اکسیژن و مواد مغذی را از خونی که درونش پمپاژ می شود دریافت نمی کنند، بلکه خود دارای رگ های خاصی است که دورتادور قلب را پوشش داده اند. تقریبا 4 الی 5 درصد کل خونی که از قلب خارج می شود، وارد عروق کرونر می شود تا قلب را تغذیه کنند.

دو کرونر اصلی چپ و راست از آئورت بر می آیند که کرونر اصلی چپ، خود به دو بخش تقصیم شده تا خون را به تمامی بخش ها برساند.

گرفتگی این عروق و مسدود شدن آن ها، منجر به تغذیه نادرست قلب خواهد شد و اگر قلب به خوبی کار نکند، سلامت نیز به خطر می افتد. بنابراین بسیاری از حملات قلبی، در نتیجه خون رسانی نادرست است.

قلب در هر تپش، 70 میلی لیتر خون را پمپاژ می کند و همانطور که پیش تر اشاره شد، در هر دقیقه، انسان عادی 72 تپش خواهد داشت. بنابراین یک انسان سالم در هر دقیقه 5 لیتر، در هر روز 7200 لیتر، در هر سال 2 میلیون و 600 هزار لیتر و طی هفتاد سال عمر، بیش از 184 میلیون لیتر خون پمپاژ می کند. آمار خیره کننده ای برای یک پمپ 300 گرمی هستند.

The post appeared first on .

قلب انسان چگونه کار می کند؟