Tagچطور کنیم؟

چطور کارت های MicroSD از کار افتاده را تعمیر کنیم؟

چطور کارت های MicroSD از کار افتاده را تعمیر کنیم؟

چندی پیش با انتشار مطلبی در دیجیاتو از  و نکاتی که باید هنگام خرید به آن ها توجه داشت، برای تان گفتیم. اما در مطلب امروز به سراغ آن سوی سکه می رویم و می خواهیم به راهکارهایی اشاره کنیم که می توان به وسیله آن ها یک کارت حافظه از کار افتاده را تعمیر و از اطلاعات مهم روی آن محافظت کرد.

از داده های تان فایل پشتیبان تهیه کنید

می دانیم با استفاده از کارت های  MicroSD روی موبایل، می توانیم به حافظه بیشتری برای ذخیره عکس، ویدیو، موزیک و دیگر فایل ها دست پیدا کنیم. اما این کارت ها هم طول عمری دارند و این امکان همیشه وجود دارد که ناگهان از کار بیافتند و تمامی اطلاعات ما را با خود از بین ببرند.

به فکر روز مبادا بودن کار اشتباهی نیست و بهتر است از قبل به فکر مشکلات احتمالی آینده بود. به همین منظور داشتن اپلیکیشنی برای تهیه فایل پشتیبان از داده های موجود روی موبایل، کار عاقلانه ای است. پس تا دیر نشده سری به اپ استور و گوگل پلی بزنید و با بررسی چند اپلیکیشن مختلف، یکی را انتخاب و روی تلفن هوشمند خود نصب کنید.

با استفاده از ویندوز  MicroSD خود را تعمیر کنید

برای شروع تلفن هوشمندتان را خاموش کنید و کارت  MicroSD را از آن خارج کنید. سپس آن را به کامپیوتر خود متصل کنید. اگر کارت حافظه تان توسط ویندوز شناسایی شد، روی درایو مخصوص آن کلیک راست کنید و از پنجره باز شده گزینه «Properties» را انتخاب نمایید.

در میان تب های پنجره باز شده به دنبال «Tools» بگردید. سپس از بخش « Error Check area» این تب، روی کلید «Check» کلیک کنید. اگر مراحل را درست دنبال کرده باشید، پس از پایان این فرآیند کارت حافظه تان به احتمال زیاد تعمیر خواهد شد و می توانید دوباره به فایل های خود دسترسی پیدا کنید.

با این حال همیشه روند کار به همین سادگی نیست و ممکن است کارت حافظه معیوب شما توسط ویندوز شناسایی نشود. اگر در چنین شرایطی بودید، ابتدا در نوار جستجوی ویندوز عبارت «Disk Management» را تایپ کنید و وارد پنجره آن شوید. سپس از طریق پنجره باز شده به دنبال درایو کارت حافظه خود بگردید.

اگر آن را در لیست مشاهده کردید روی آن کلیک راست کنید و عبارت «change drive letter and path» را انتخاب نمایید. با کلیک روی گزینه مذکور، پنجره تازه ای در مقابل تان به نمایش در می آید. گزینه «Add» را پیدا و روی آن کلیک کنید. سپس گزینه « assign a drive letter» را برای کارت حافظه خود فعال کنید.

با پایان یافتن این مراحل، باید درایو کارت حافظه معیوب تان در ویندوز اکسپلورر ظاهر شود. اگر چنین اتفاقی رخ داد مراحل را مانند آنچه در بالا به آن اشاره کردیم دنبال کنید و به رفع مشکلات کارت حافظه خود بپردازید.

از DiskDigger برای رفع مشکلات کارت MicroSD خود استفاده کنید

اگر از راه حل قبلی نتیجه قابل قبولی نگرفتید، نا امید نشوید. چرا که اپ های بسیاری وجود دارند که می توانید از آن ها برای تعمیر MicroSD معیوب خود استفاده کنید. یک از این اپلکیشن ها DiskDigger است؛ اپلیکیشنی که می توانید برای مدتی محدود از آن به صورت رایگان استفاده کنید.

البته نسخه کامل DiskDigger هم هزینه چندان بالایی ندارد و تنها با پرداخت ۱۵ دلار می توانید آن را خریداری و برای مدت نامحدودی استفاده کنید. اما برای شروع ابتدا باید DiskDigger را دانلود و نصب کنید. سپس وارد اپلیکیشن شوید و در پنجره باز شده به دنبال درایو MicroSD خود بگردید. با انتخاب آن، سه بار روی کلید «Next» کلیک کنید تا مراحل بررسی MicroSD شما توسط DiskDigger آغاز شود.

مراحل بررسی کارت حافظه ممکن است کمی به طول انجامد. اما نگران نشوید و بگذارید که DiskDigger کار خود را انجام دهد. پس از پایان روند بررسی، تمامی فایل های بازیابی شده روی صفحه به نمایش در می آیند. هر یک را که لازم دارید انتخاب کنید و با کلیک روی گزینه «Recover selected files» برای باز گرداندن آن ها اقدام کنید.

چطور از طریق اندروید فایل های از دست رفت را بازگردانی کنیم

از طریق اندروید هم می شود فایل های از بین رفته روی یک MicroSD معیوب را بازیابی کرد. اما متاسفانه اندرویدهای معمولی قادر به انجام این کار نیستند و لازمه شروع فرآیند بازیابی، روت کردن موبایل است. گفتنیست که ورژن اندرویدی DiskDigger  نیز روی موجود است که نسخه رایگان آن قادر به بازیابی تصاویر و ویدیوهاست.

البته همانطور که گفته شد، نسخه رایگان فقط روی سیستم عامل های روت شده قابل اجراست. اما اگر تمایلی به روت کردن تلفن هوشمند خود ندارید، کافیست تن به هزینه نسخه پرو این اپ بدهید و با استفاده از آن علاوه بر به دست آوردن ویژگی های بیشتر، بدون روت کردن موبایل خود فایل از دست رفته را بازیابی کنید.

نحوه کار کردن با اپلیکیشن اندروید DiskDigger نیز شباهت بسیاری با نسخه ویندوزی آن دارد. البته گفتنیست که ورژن اندرویدی به اندازی برنامه ویندوزی DiskDigger کارآمد نیست. به همین منظور اگر می خواهید با استفاده از این اپ، فایل های بیشتری را بازیابی کنید، بهتر است از نسخه ویندوزی آن کمک بگیرید.

با استفاده از Mac OS فایل های پاک شده خود را ریکاوری کنید

باید خاطر نشان کرد که تنها ویندوز نیست که قابلیت بازیابی فایل های از دست رفته را دارد. کاربران مک نیز می توانند با استفاده از یک اپلیکیشن ساده، به چنین امکاناتی دست پیدا کنند و فایل های از دست رفته خود را دوباره به دست آورند. برای شروع ابتدا اپلیکیشن  را دانلود و نصب کنید.

پس از پایان مراحل نصب وارد اپلیکیشن مورد بحث شوید. خوشبختانه هنگام استفاده از Data Recovery Wizard جای هیچ نگرانی وجود ندارد؛ چرا که اپلیکیشن در تمامی مراحل کنار شماست و قدم به قدم مراحل بازیابی اطلاعات را آموزش می دهد. کافیست مراحلی که اپ به شما پیشنهاد می دهد را دنبال کنید.

سپس کارت حافظه معیوب خود را انتخاب کنید و پس از آن هم نوع فایلی که می خواهید بازیابی شود را مشخص نمایید. با انجام مراحل، فرایند بررسی اپ آغاز می شود. کمی صبر کنید تا Data Recovery Wizard کار خود را به پایان برساند.

با پایان یافتن فرآیند بررسی، Data Recovery Wizard فایل هایی که می توانند نجات پیدا کنند را در قالب لیستی برای تان به تصویر می کشد. سپس فایل های خود را انتخاب کنید و محل تازه ای برای ذخیره سازی آن ها مشخص نمایید. با انجام این مراحل کار تمام است و فایل های پاک شده شما بازیابی خواهند شد.

در بخش اپلیکیشن های دیجیاتو بخوانید:

The post appeared first on .

چطور کارت های MicroSD از کار افتاده را تعمیر کنیم؟

چطور از دسترسی اپ ها به موقعیت مکانی خود جلوگیری کنیم؟

چطور از دسترسی اپ ها به موقعیت مکانی خود جلوگیری کنیم؟

اپلیکیشن ها در واقع قلب تپنده تلفن های هوشمند امروزی هستند. اگر اپ ها نبودند، موبایل های فعلی به جز ظاهری زیباتر، هیچ تفاوتی با تلفن های همراه ساده ۱۵ سال پیش نداشتند. همه ما به دنبال اپ هایی می گردیم که بتوانند کمی شرایط زندگی روزمره را ساده تر کنند.

اما استفاده از اپ ها ممکن است یک مسئله خیلی مهم را نیز به خطر بیاندازد؛ امنیت. کافیست یک اپلیکیشن را روی تلفن هوشمند خود نصب کنید تا با بیشمار مجوز مختلف برای دسترسی به بخش های گوناگون رو به رو شوید. اما پذیرفتن این مجوزها بدون خواندن شان کار چندان درستی نیست.

یکی از این مجوزها که نباید به راحتی از کنار آن گذشت، دسترسی به موقعیت مکانی است. احتیاط همیشه واجب است و نباید بگذارید که یک اپلیکیشن خاص، کاملا بی دلیل از حریم شخصی شما با خبر شود.

به همین منظور، می خواهیم در ادامه این مقاله به روش هایی اشاره کنیم که می توان به وسیله آن ها از دسترسی اپ ها به موقعیت مکانی جلوگیری کرد. برای راحتی کار مقاله را به دو بخش مختلف تقسیم می کنیم؛ بخشی برای اندرویدهای ۶ به بالا و قسمتی هم برای اندروید ۴.۳ تا ۵.۱.

جلوگیری از دسترسی اپ ها به موقعیت مکانی در اندوید ۶ به بالا

برای جلوگیری از دسترسی اپ ها به موقعیت مکانی کافیست در مرحله نخست وارد منو تنظیمات تلفن همراه خود شوید. پس از آن به دنبال بخش Apps بگردید و وارد آن شوید. سپس از طریق تنظیمات این بخش، با اشاره روی App permissions، گزینه Location permissions را انتخاب کنید.

پس از طی کردن مراحل گفته شده، لیستی از تمامی اپ های نصب شده روی تلفن هوشمندتان، برای شما به نمایش در می آید که می توانید از طریق آن دسترسی هر یک را به موقعیت مکانی خود مسدود کنید. با این حال باید توجه داشته باشید که تمامی اپلیکیشن ها غیرقابل اطمینان نیستند و به عنوان مثال می توانید دسترسی اپ هایی مانند نقشه گوگل را باز بگذارید.

جلوگیری از دسترسی اپ ها به موقعیت مکانی برای اندوید های ۴.۳ تا ۵.۱

جلوگیری از دسترسی اپ ها در اندویدهای قدیمی تر، کمی مشکل تر از اندویدهای به روز شده است. چرا که در منو تنظیمات سیستم عامل های قدیمی، هیچ امکاناتی برای جلوگیری از دسترسی اپ ها به موقعیت مکانی، وجود ندارد.

اما کاربران این سیستم عامل ها هم نباید نگران باشند؛ اپ های بسیار زیادی روی گوگل پلی وجود دارند که می توانید با نصب کردن آن به رفع این مشکل در اندرویدهای قدیمی بپردازید. یکی از بهترین اپلیکیشن هایی که می توان برای چنین کاری از آن استفاده کرد،  نام دارد.

کار کردن با AppOps بسیار آسان تر از چیزی است که فکرش را می کنید. کافیست پس از نصب این اپلیکشن کاربردی، وارد آن شوید تا به بیشمار دسترسی گوناگون دست پیدا کنید. یکی از امکاناتی که این اپلیکیشن در اختیارتان قرار می دهد، جلوگیری از دسترسی اپ ها به موقعیت مکانی شماست.

در AppOps بخشی به نام Location وجود دارد که می توانید از طریق آن لیستی از تمامی اپ هایی که در حال دنبال کردن موقعیت مکانی شما هستند را مشاهده کنید. پس از آن هم می توانید همانند اندروید ۶ با غیر فعال کردن هر یک، دسترسی اپ های مورد نظر و غیر قابل اطمینان تان را مسدود کنید.

The post appeared first on .

چطور از دسترسی اپ ها به موقعیت مکانی خود جلوگیری کنیم؟

چطور بازیکن را درگیر داستان کنیم؟

چطور بازیکن را درگیر داستان کنیم؟

چطور بازیکن را درگیر داستان کنیم؟ پنج عنصر اصلی داستان‌گویی تعاملی

“به قلم Thomas Grip”

“این مقاله در راستای سلسله همکاری‌های پردیس‌گیم و مجله بازینامه منتشر می‌شود”

در سال‌های اخیر همیشه این حس را داشتم که نقش داستان در بازی‌های ویدئویی به خوبی اجرا نمی‌شود و مشکل اصلی در داستان-نویسی، کاراکترها یا تم بازی نیست، مشکل در روایت کلی داستان است. همیشه عاملی مانع از این می‌شود که حس کنم دارم یک داستان واقعی را تجربه می‌کنم. بعد از صرف کمی وقت به لیستی از پنج عنصر اصلی رسیدم که فکر می‌کنم برای روایت داستان در بازی ضروری‌اند.

مطلبی که در ادامه می‌بینید، تجربیات شخصی من در این زمینه است نه یک تئوری ثابت شده است. با این وجود معتقدم که بهترین چهارچوب را برای روایت کامل داستان و چیزی که بیش‌تر مردم از این بازی‌ها انتظار دارند، پیش روی شما گذاشته‌ام.

هم‌چنین در نظر داشته باشید که این عناصر در کنار هم، بازی را کامل می‌کنند. حذف حتی یکی از آن‌ها می‌تواند تجربه داستان را خراب کند. 

1- تمرکز روی داستان‌گویی

ساده‌ترین اصل، یک بازی از همان اول باید برای روایت یک داستان طراحی شده باشد. بازی نمی‌تواند فقط محدود به حل کردن پازل‌ها، پیدا کردن الماس‌ها یا تیراندازی به هدف‌های متحرک باشد. البته همه این موارد می‌توانند بخشی از بازی باشند، ولی هسته اصلی باید مربوط به روایت داستان باشد. دلیل اصلی ساخت یک  بازی، این است که بازیکن‌ها دنیای داستان را تجربه کنند. هدف از گفتن این نکته کاملا واضح است، بازی‌ای که از ابتدا طراحی شده تا بهترین تجربه انتقال داستان را به بازیکن بدهد، تمام تمرکزش را روی این موضوع می‌گذارد. بسیاری از مشکلاتی که در ادامه بیان می‌کنم، به این دلیل پیش می‌آیند که این نکته را به اندازه کافی جدی نگرفته‌اند. برای این کار لازم است که داستان بازی، باورپذیر و ملموس باشد. کاراکتر‌هایی که بتوان با آن‌ها ارتباط برقرار کرد و تاثیرگذار باشند. داستان بازی نباید بیش از حد ساده یا پیچیده باشد.

2-بیش‌ترین زمان، به بازی کردن گذرانده شود

بازی‌های ویدئویی جزو رسانه‌های تعاملی هستند، بنابراین باید بازیکن را به نحوی  با خود درگیر کنند. هسته اصلی آن‌ها باید در رابطه با بازی کردن باشد، نه خواندن متن‌های طولانی یا تماشای میان‌پرده‌ها. البته بازی کردن طولانی هم ممکن است خسته‌کننده شود، نکته اصلی تعادل بین این دو موضوع است تا تجربه خوبی به مخاطب داده شود. اگرچه این موضوع، خیلی ساده و یکی از قوانین اساسی طراحی بازی به نظر می‌رسد، ولی معمولا اشتباه برداشت می‌شود. یک باور عمده در طراحی بازی، این است که ” انتخاب ” همه چیز است. همان طور که Sid Meier می‌گوید: ” یک بازی، ترکیبی از انتخاب‌های سرگرم‌کننده است.” با این وجود من فکر نمی‌کنم که این مساله در مورد همه بازی‌های داستان محور صادق باشد. اگر انتخاب، مهم‌ترین بخش بود پس کتاب‌هایی که به شما امکان می‌دهند تا خط داستانی را مشخص کنید، در این صنعت پیروز می‌شدند. در صورتی که این‌طور نیست. بیش‌تر بازی‌های معروف و داستان محور هیچ انتخاب اساسی‌ای در طول بازی به شما نمی‌دهند که مسیر داستان را عوض کند. ( مثال The Last of Us ) حالا این سوال پیش می-آید که آیا تعامل در بازی اهمیتی دارد؟

البته که دارد، ولی نه فقط در حد انتخاب کردن. از نظر من، مهم‌ترین هدف تعامل در روایت داستان این است که بازیکن حضور خود را در آن دنیا کاملا حس کند و همه چیز را شخصا تجربه کند. اگر برای زمانی طولانی حضورش در بازی بی‌تاثیر باشد، در تجربه داستان اختلال ایجاد می‌شود. مخصوصا زمانی که بازیکن احساس می‌کند باید کنترل بازی را در دست داشته باشد. تاثیر حضور بازیکن باید همیشه مشخص باشد.

3- تجربه بازی باید با روایت داستان هماهنگ باشد

برای نشان دادن این که بازیکن در روایت داستان تاثیر‌گذار است، کارهایی که در بازی انجام می‌دهد، باید با اتفاق‌های مهم داستان ارتباط داشته باشد. گیم‌پلی نمی‌تواند مستقل یا حتی در حاشیه از داستان قرار بگیرد. دو دلیل اصلی برای این نکته وجود دارد.

اول، بازیکنان باید احساس کنند که در روایت داستان نقش دارند، نه اینکه فقط تماشاگر باشند. اگر هیچ‌کدام از لحظه‌های مهم داستان به حضور بازیکن نیاز نداشته باشند، حضورشان در بازی بیهوده به نظر می‌رسد. اگر گبم‌پلی بازی شما، شامل جمع کردن الماس‌ها برای باز کردن درهاست، اهمیتی ندارد که جریان بازی بی‌وقفه ادامه پیدا کند یا نه. این کارها بدون ارتباط با داستان، پیش می‌روند و فقط بازیکن را درگیر می‌کنند. ولی برای روایت داستان خوب، گیم‌پلی باید زیربنای داستان باشد، نه اینکه فقط بازیکنان را سرگرم کند تا به میان‌پرده بعدی برسند.

دوم، بازیکنان باید از طریق کارهایی که در بازی انجام می‌دهند، نقش خود را در داستان درک کنند. اگر در نقش یک کارآگاه قرار دارند، گیم‌پلی باید در همین رابطه باشد. بازی‌ای که برای روایت داستانش به متن یا میان‌پرده نیاز داشته باشد، در انتقال تجربه داستانی شکست خورده است.

4- از کارهای تکراری پرهیز کنید

در بیشتر بازی‌ها، تمرکز اصلی روی مهارت پیدا کردن در مکانیک‌ها است. هرچه بازیکن زمان بیشتری را صرف کند، بازی‌اش بهتر می-شود. این به معنی انجام دادن کارهای تکراری است. اما در روایت داستان، تکرار چیز خوبی نیست. ما می‌خواهیم هر اتفاق تا زمانی که معنایی دارد، بخشی از بازی باشد. اینجا هدف، تسلط پیدا کردن در مکانیک خاصی نیست، بلکه هدف از بازی کردن، جلو بردن داستان است. مشکل دیگر تکرار، این است که جلوی خلاقیت بازیکن را می‌گیرد. رسانه‌های دیگر، درک مفهوم بخش‌هایی از داستان را به عهده ذهن مخاطبین می‌گذارند. فیلم‌ها و کتاب‌ها به اندازه کافی مبهم هستند تا جا برای برداشت شخصی باز بگذارند. اگر این اتفاق در بازی نیفتد، بازیکنان به جای تجربه داستان، دیدی ماشینی نسبت به بازی پبدا می‌کنند. اما لازم نیست که مکانیک‌های اصلی بازی مدام تغییر کنند، فقط کافی‌است به شکل‌های مختلفی از آن‌ها استفاده شود.بازی‌هایی مانندLimbo  و Braid مثال‌های خوبی هستند. در این زمینه هستند. گیم‌پلی این بازی‌ها در یک دقیقه یاد گرفته می‌شود، در حالیکه به اندازه کافی تنوع در اختیار بازیکن قرار میدهد.

5- جلوی پیشرفت بازیکن را نگیرید

برای اینکه بازیکن خودش را در دنیای بازی حس کند، داستان همیشه باید در حال روایت باشد. یعنی اگر چالشی هم در بازی وجود دارد، نباید مانع پیشرفت داستان بشود. به یاد داشته باشید که بازیکنان میخواهند داستان را تجربه کنند. اگر در جایی از بازی گیر کنند، تمرکز به جای داستان روی حل مساله می‌رود و دنیای داستان غیر واقعی می‌شود. معمولا به سه روش این اتفاق در بازی می‌افتد: معماهای پیچیده، مرحله‌هایی که نیاز به مهارت در یک مکانیک خاص دارند و محیط‌هایی شبیه به هزارتو که بازیکن درآن‌ها گم می-شود. اگر بازیکن‌ها ندانند که در ادامه چه کاری باید انجام دهند و یا مهارت کافی نداشته باشند، به راحتی در این قسمت‌ها گیج می-شوند. چالش‌های بازی نباید مانع پیشرفت داستان بشوند.

سخن آخر

واضح است که این عناصر ربطی به کیفیت بازی ندارند. ممکن است یک بازی خوب، هیچ یک از این ویژگی‌ها را نداشته باشد و بسیار پر طرفدار باشد، ولی این بازی در زمینه‌های دیگر موفق شده و نمی‌تواند ادعا کند که با هدف تکیه بر روایت داستان، به این جا رسیده است. در حقیقت در این بازی‌ها، تمرکز سازندگان روی ارائه تجربه داستان به مخاطبین نیست.  به همین شکل، بازی‌ای که همه این عناصر را داشته باشد هم لزوما بازی خوب و موفقی نمی‌شود. چرا که یک بازی تنها با داشتن داستانی خوب و قوی، نمی‌تواند مخاطب زیادی جذب کند. برای این کار لازم است که همه بخش‌های بازی با هم هماهنگ بوده و ترکیبی قابل قبول برای ارائه داستان داشته باشند. امیدوارم که این قوانین به شما کمک کند تا به هدفی که از ساخت و طراحی بازی دارید، برسید و تجربه بهتری را در اختیار مخاطب قرار دهید. 

مترجم: فائزه خمیرانی

این مقاله با تلاش دوستان ما در مجله تخصصی بازینامه تهیه شده است و شما در جهت حمایت از این تیم مستقل، می توانید شماره های مختلف مجله را در دریافت کنید.

چطور بازیکن را درگیر داستان کنیم؟