Tagوجود است؟

آیا وجود پدال های پشت فرمان و استفاده از آنها ضروری است؟

آیا وجود پدال های پشت فرمان و استفاده از آنها ضروری است؟

در گذشته نه چندان دور راننده برای تعویض دنده باید از کلاچ و اهرم تعبیه شده در کنار فرمان یا کنسول میانی استفاده می کرد، اما با ظهور گیربکس های خودکار و نیمه خودکار پیشرفته خودروسازان راه های آسان تر و لذت بخش تری برای این کار ابداع کردند.

پدال های تعویض دنده در پشت فرمان یکی از این ابداعات بودند که ابتدا در خودروهای اسپورت و سریع به کار گرفته شدند، اما امروزه استفاده از آنها در خودروهای عادی مثل فورد اسکیپ و هوندا اودیسه نیز رواج پیدا کرده است.

حال سوال اینجاست آیا خودروهای اتوماتیک معمولی نیازی به این پدال ها دارند؟ چه موقع و چرا باید از این پدال ها در خودروهای اتوماتیک استفاده کرد؟

آقای اریک هیوشل (Erich Heuschle) یکی از مهندسین ارشد بخش SRT فیات-کرایسلر در این باره عقیده دارد همیشه افرادی هستند که تمایل به تعویض دنده با شیفترها دارند، زیرا آنها باعث درگیری و لذت بیشتر راننده در فرایند رانندگی می شوند.

در اکثر خودروها شیفترهای پشت فرمان نقش افزایش یا کاهش دنده را بر عهده دارند و به طور معمول پدال سمت راست برای دنده بالاتر و پدال سمت چپ برای دنده پایین تر کاربرد دارد. البته در برخی از گیربکس های اتوماتیک می توان از اهرم نیز برای تعویض دستی دنده استفاده کرد.

بر اساس گفته های آقای هیوشل گیربکس هشت سرعته ساخت ZF در چلنجر هلکت SRT قادر است در 160 میلی ثانیه اقدام به تعویض دنده کند.

با این زمان گیربکس مورد نظر می تواند نمونه های دو کلاچه را از لحاظ سرعت تعویض به چالش بکشاند. برای مقایسه بد نیست بدانید که تعویض دنده نیسان GT-R در حدود 150 میلی ثانیه و تعویض دنده بوگاتی ویرون فقط 8 میلی ثانیه طول می کشد!

در خودروهای قدرتمند و سریع امروزی استفاده از پدال های پشت فرمان به منظور ثبت زمان های بهتر نه تنها راهگشا نیست، بلکه باعث از دست رفتن زمان می شود.

به گفته آقای هیوشل، بیشتر آمار و ارقام مربوط به خودروهای بخش SRT در حالت اتوماتیک گیربکس ثبت شده اند؛ چرا که به اعتقاد وی اتومبیل های پرفورمنس در حالت دستی شاید بهترین عملکرد خود را نشان ندهند، به همین دلیل پدال های پشت فرمان در پیست یا زمان هایی که به حداکثر توان و شتابگیری خودرو نیاز باشد، چندان مفید نیستند.

آقای هیوشل همچنین اظهار کرده در مسابقات درگ که نسخه های SRT Hellcat حکمرانی می کنند، خودروهای حاضر برای دستیابی به بهترین زمان ممکن در حالت اتوماتیک قرار داده می شوند.

در خارج از پیست و در شرایط رانندگی عادی، پدال ها می توانند کارایی بیشتری داشته باشند. برای مثال هنگام یدک کشی یا حمل بار زیاد، راننده با انتخاب دنده های سنگین به صورت دستی می تواند از موتور و گیربکس برای کنترل سرعت استفاده کند؛ این در حالی است که به واسطه پدال ها وی نیازی به برداشتن دست های خود از روی فرمان نداشته و بر هدایت خودرو مسلط تر خواهد بود.

علاوه بر این در صورت رسیدن به یک سطح شیب دار راننده خواهد توانست با استفاده از پدال ها با سرعت بیشتری اقدام به کاهش دنده ها و در نهایت کاهش سرعت کند.

گیربکس های موجود هر چقدر هم که پیشرفته باشند، نمی توانند همانند راننده مسیر پیش رو را مشاهده نموده و بهترین دنده را انتخاب کنند.

شاید برخی بر این باور باشند که با دخالت راننده در کار گیربکس اتوماتیک و تعویض های اشتباه احتمال دارد مشکلی برای آن پیش بیاید، اما آقای هیوشل می گوید که سازندگان فکر این اشتباهات را کرده اند و در صورت کاهش دنده با دور موتور بالا گیربکس از دستور سرپیچی خواهد کرد.

به گفته وی بخش SRT و کمپانی ZF تست ها و آزمایش های زیادی را انجام می دهند تا مطمئن شوند که گیربکس توانایی کنترل شرایط سخت در استفاده روزمره را دارد.

به اعتقاد آقای هیوشل یکی دیگر از مواردی که نیاز به پدال های پشت فرمان را توجیه می کند، رانندگی در جاده های برفی و یخی است. اکثر گیربکس های خودکار در چنین شرایطی حرکت از حالت سکون را با دنده 2 شروع می کنند تا از ارسال گشتاور زیاد به چرخ ها و در نتیجه لیز خوردن خودرو جلوگیری شود.

اگر چه حالت برفی در بسیاری از خودروها کار مشابهی را انجام می دهد، اما پدال های پشت فرمان اجازه می دهند که راننده کنترل اوضاع را در اختیار بگیرد.

طبق گفته های آقای هیوشل درست است که تلاش های زیادی برای عملکرد صحیح گیربکس در سناریوهای مختلف انجام شده، اما ممکن است شرایطی وجود داشته باشند که هنگام تنظیم گیربکس تحت آزمایش قرار نگرفته اند؛ بنابراین وجود این پدال ها اختیار عمل بیشتری به راننده داده و او می تواند عامل اصلی در کنترل خودرو باشد.

با در نظر گرفتن همه موارد می توان گفت وجود پدال های پشت فرمان هر چند یک ضرورت نیست، اما باعث نقش آفرینی بیشتر راننده در فرایند رانندگی می شود.

با استفاده از این پدال ها راننده هر زمان می تواند بهترین دنده را بر اساس شرایط پیش رو انتخاب کند. لذت رانندگی فاکتور مهم دیگریست که این پدال ها برای افراد جوان تر و به اصطلاح ماشین باز به ارمغان می آورند.

در همین رابطه بخوانید:

The post appeared first on .

آیا وجود پدال های پشت فرمان و استفاده از آنها ضروری است؟

احتمال وجود حیات در نزدیک ترین اگزوپلنت به کره زمین چقدر است؟

احتمال وجود حیات در نزدیک ترین اگزوپلنت به کره زمین چقدر است؟

دانشمندان «رصدخانه جنوبی اروپا» یا ESO شواهدی یافته اند که نشان می دهد سیاره ای شبیه زمین حول ستاره مجاور کهکشان ما یعنی «پروکسیما قنطورس» می چرخد. این سیاره فعلاً «پروکسیما بی» نام گرفته، که نزدیک ترین اگزوپلنت به کره زمین محسوب می شود.

همان طور که می دانید، منظور از اگزوپلنت، سیاره ای است که در مدار ستاره ای دیگر (به جز خورشید) قرار دارد. تاکنون بیش از 3000 اگزوپلنت از طریق مراکزی همچون ESO یا رصدخانه فضایی کپلر شناسایی شده، اما بیشتر آنها سیاره هایی عظیم با مداری بسیار نزدیک به ستاره شان هستند، در نتیجه دمای این سیاره ها به اندازه ای زیاد است که حیات در آنها قابل شکل گیری نیست.

طی سال های اخیر ابزارهای رصد به قدری پیشرفت کرده اند که می توان منظومه های خورشیدی و دیگر سیاره ها را یک به یک شناسایی نمود، و بنابراین زمان خوبی برای عاشقان نجوم به شمار می رود تا به بررسی فضای لایتناهی بپردازند.

هدف از این اقدامات، یافتن سیاره هایی همچون زمین است، یعنی دمایشان در حدی باشد که آب به شکل مایع در سطح آنها شکل گرفته و شکلی از حیات را پشتیبانی نماید. منجمین به این وضعیت «منطقه زیست پذیر» می گویند. البته هدف مهم دیگر، کشف نزدیک ترین اگزوپلنت ممکن به زمین خواهد بود.

یکی از مشکلات اصلی پیش رو در حال حاضر، این است که با توجه به وسعت فضا و فناوری های کنونی فضاپیماهای ساخت دست انسان، حتی رسیدن به نزدیک ترین همسایه مانند «پروکسیما بی» نیز ده ها هزار سال طول می کشد. با این حال، شاید با ابداع فناوری های نوین بتوان این زمان را به کمتر از صد سال کاهش داد.

این اگزوپلنت اگرچه دمایی نزدیک به زمین دارد، اما نمی توان انتظار سیاره ای سرسبز با آسمان آبی از آن داشت. «پروکسیما قنطورس» یک «کوتوله سرخ» محسوب می شود، که معمول ترین نوع ستاره در کل کهکشان به شمار می رود. این ستاره ها در مقایسه با خورشید بسیار کوچک تر هستند، مثلاً ستاره مذکور تنها 1.5 برابر بزرگ تر از مشتری است.

گفتنی است ستاره های کوتوله سرخ بسیار کم نورند، به عنوان مثال «پروکسیما قنطورس» روشنایی برابر با 0.0056% خورشید ما دارد. به علاوه بیشتر نور تابیده شده از این ستاره در بازه فروسرخ قرار دارد، ضمن اینکه تابش پرتو ایکس از این ستاره در حد خورشید ماست، و از آنجا که «پروکسیما بی» به خورشیدش نزدیک است، پرتو ایکس بسیار بیشتری در مقایسه با زمین دریافت می کند.

علاوه بر اینها، نزدیک ترین ستاره به کهکشان ما نوعی «ستاره شراره دار» محسوب می شود، یعنی در مواقعی ناگهان پرنور شده و در این زمان، تابش پرتو ایکس از سطح آن ده ها برابر بیشتر می شود.

همچنین به خاطر اندازه کوچک این ستاره، منطقه زیست پذیرش مدار بسیار کوچکی را در نزدیکی آن شامل می شود، ضمن اینکه اگر سیاره ای به این ستاره نزدیک شود دیگر نخواهد چرخید، درست مانند وضعیت ماه و زمین، که ما همواره یک سمت ماه را می بینیم. بنابراین «پروکسیما بی» نیز احتمالاً یک نیمه تاریک و یک نیمه روشن خواهد داشت.

با این تفاسیر، احتمال وجود حیات در «پروکسیما بی» چقدر است؟ خب، با توجه به بی ثباتی نور ستاره مذکور و وضعیت سیاره مورد بحث، نمی توان به کشف حیات فرازمینی در این اگزوپلنت امیدوار بود، هرچند پاسخ دقیق به آن ممکن نیست و صرفاً باید مشاهدات بیشتری روی آن انجام داد.

با توجه به کم نور بودن «پروکسیما قنطورس» اگر گیاهی روی این سیاره وجود داشته باشد، به احتمال زیاد به رنگ سیاه خواهد بود تا حداکثر نور ممکن را جذب نماید، زیرا نور خورشید برای حیات ضروری است و موجودات زنده باید تا جای ممکن این انرژی کیهانی را جذب نمایند.

اگر بخواهیم واقع گرایانه فکر کنیم، این سیاره نیز حداقل برای ما زیست پذیر نیست، و نمی توان از بحران های کره خاکی به سمت آن پناه برد. بهتر است فعلاً به جای امید بستن به زیستگاه دیگر، به فکر حفظ و بهبود اکوسیستم خودمان باشیم.

اما در نهایت، حیات فرازمینی موضوعی جذاب و هیجان انگیز است و دانشمندان هر روز با تکنیک های جدید به دستاوردهای نوینی می رسند. آنها در اتمسفر سیاره ها به دنبال ترکیبات شیمیایی خاصی همچون اکسیژن یا متان می گردند، که یکی از نشانه های اصلی حضور درازمدت ارگانیسم های زنده به شمار می رود.

لازم به ذکر است که کشفیاتی از این دست، امید به کشف موجودات فضایی را افزایش می دهد، و طبیعتاً سرمایه گذاری بیشتری در این حوزه صورت خواهد گرفت. مثلاً پروژه Starshot قصد دارد ریزسنج هایی را با سرعت بالا طی زمانی کمتر از 20 سال به «پروکسیما قنطورس» بفرستد تا وضعیت این ستاره و سیاره هایش را بررسی کنند. این تلاش ها، عصر نوینی را در تحقیقات فضایی به وجود خواهند آورد.

The post appeared first on .

احتمال وجود حیات در نزدیک ترین اگزوپلنت به کره زمین چقدر است؟

دانشمندان «رصدخانه جنوبی اروپا» یا ESO شواهدی یافته اند که نشان می دهد سیاره ای شبیه زمین حول ستاره مجاور کهکشان ما یعنی «پروکسیما قنطورس» می چرخد. این سیاره فعلاً «پروکسیما بی» نام گرفته، که نزدیک ترین اگزوپلنت به کره زمین محسوب می شود.

همان طور که می دانید، منظور از اگزوپلنت، سیاره ای است که در مدار ستاره ای دیگر (به جز خورشید) قرار دارد. تاکنون بیش از 3000 اگزوپلنت از طریق مراکزی همچون ESO یا رصدخانه فضایی کپلر شناسایی شده، اما بیشتر آنها سیاره هایی عظیم با مداری بسیار نزدیک به ستاره شان هستند، در نتیجه دمای این سیاره ها به اندازه ای زیاد است که حیات در آنها قابل شکل گیری نیست.

طی سال های اخیر ابزارهای رصد به قدری پیشرفت کرده اند که می توان منظومه های خورشیدی و دیگر سیاره ها را یک به یک شناسایی نمود، و بنابراین زمان خوبی برای عاشقان نجوم به شمار می رود تا به بررسی فضای لایتناهی بپردازند.

هدف از این اقدامات، یافتن سیاره هایی همچون زمین است، یعنی دمایشان در حدی باشد که آب به شکل مایع در سطح آنها شکل گرفته و شکلی از حیات را پشتیبانی نماید. منجمین به این وضعیت «منطقه زیست پذیر» می گویند. البته هدف مهم دیگر، کشف نزدیک ترین اگزوپلنت ممکن به زمین خواهد بود.

یکی از مشکلات اصلی پیش رو در حال حاضر، این است که با توجه به وسعت فضا و فناوری های کنونی فضاپیماهای ساخت دست انسان، حتی رسیدن به نزدیک ترین همسایه مانند «پروکسیما بی» نیز ده ها هزار سال طول می کشد. با این حال، شاید با ابداع فناوری های نوین بتوان این زمان را به کمتر از صد سال کاهش داد.

این اگزوپلنت اگرچه دمایی نزدیک به زمین دارد، اما نمی توان انتظار سیاره ای سرسبز با آسمان آبی از آن داشت. «پروکسیما قنطورس» یک «کوتوله سرخ» محسوب می شود، که معمول ترین نوع ستاره در کل کهکشان به شمار می رود. این ستاره ها در مقایسه با خورشید بسیار کوچک تر هستند، مثلاً ستاره مذکور تنها 1.5 برابر بزرگ تر از مشتری است.

گفتنی است ستاره های کوتوله سرخ بسیار کم نورند، به عنوان مثال «پروکسیما قنطورس» روشنایی برابر با 0.0056% خورشید ما دارد. به علاوه بیشتر نور تابیده شده از این ستاره در بازه فروسرخ قرار دارد، ضمن اینکه تابش پرتو ایکس از این ستاره در حد خورشید ماست، و از آنجا که «پروکسیما بی» به خورشیدش نزدیک است، پرتو ایکس بسیار بیشتری در مقایسه با زمین دریافت می کند.

علاوه بر اینها، نزدیک ترین ستاره به کهکشان ما نوعی «ستاره شراره دار» محسوب می شود، یعنی در مواقعی ناگهان پرنور شده و در این زمان، تابش پرتو ایکس از سطح آن ده ها برابر بیشتر می شود.

همچنین به خاطر اندازه کوچک این ستاره، منطقه زیست پذیرش مدار بسیار کوچکی را در نزدیکی آن شامل می شود، ضمن اینکه اگر سیاره ای به این ستاره نزدیک شود دیگر نخواهد چرخید، درست مانند وضعیت ماه و زمین، که ما همواره یک سمت ماه را می بینیم. بنابراین «پروکسیما بی» نیز احتمالاً یک نیمه تاریک و یک نیمه روشن خواهد داشت.

با این تفاسیر، احتمال وجود حیات در «پروکسیما بی» چقدر است؟ خب، با توجه به بی ثباتی نور ستاره مذکور و وضعیت سیاره مورد بحث، نمی توان به کشف حیات فرازمینی در این اگزوپلنت امیدوار بود، هرچند پاسخ دقیق به آن ممکن نیست و صرفاً باید مشاهدات بیشتری روی آن انجام داد.

با توجه به کم نور بودن «پروکسیما قنطورس» اگر گیاهی روی این سیاره وجود داشته باشد، به احتمال زیاد به رنگ سیاه خواهد بود تا حداکثر نور ممکن را جذب نماید، زیرا نور خورشید برای حیات ضروری است و موجودات زنده باید تا جای ممکن این انرژی کیهانی را جذب نمایند.

اگر بخواهیم واقع گرایانه فکر کنیم، این سیاره نیز حداقل برای ما زیست پذیر نیست، و نمی توان از بحران های کره خاکی به سمت آن پناه برد. بهتر است فعلاً به جای امید بستن به زیستگاه دیگر، به فکر حفظ و بهبود اکوسیستم خودمان باشیم.

اما در نهایت، حیات فرازمینی موضوعی جذاب و هیجان انگیز است و دانشمندان هر روز با تکنیک های جدید به دستاوردهای نوینی می رسند. آنها در اتمسفر سیاره ها به دنبال ترکیبات شیمیایی خاصی همچون اکسیژن یا متان می گردند، که یکی از نشانه های اصلی حضور درازمدت ارگانیسم های زنده به شمار می رود.

لازم به ذکر است که کشفیاتی از این دست، امید به کشف موجودات فضایی را افزایش می دهد، و طبیعتاً سرمایه گذاری بیشتری در این حوزه صورت خواهد گرفت. مثلاً پروژه Starshot قصد دارد ریزسنج هایی را با سرعت بالا طی زمانی کمتر از 20 سال به «پروکسیما قنطورس» بفرستد تا وضعیت این ستاره و سیاره هایش را بررسی کنند. این تلاش ها، عصر نوینی را در تحقیقات فضایی به وجود خواهند آورد.

The post appeared first on .

احتمال وجود حیات در نزدیک ترین اگزوپلنت به کره زمین چقدر است؟