نقد و بررسی Rainbow Six: Siege

Ubisoft طبق سنت همیشگی خود معمولا یک بازی بزرگ و پر زرق و برق را در E3 معرفی می کند ، در ابتدا همه چیز عالیست ، از گرافیک بگیرید تا گیم پلی و … اما زمانی که بازی عرضه می شود متوجه می شویم محصول اصلی ضعف های بزرگی در قیاس با نمایش های معرفی داشته است ! اما قاطعانه می توانم بگویم این طلسم لعنتی را Rainbow Six شکسته است اما برای درک این موضوع باید با دید مناسبی به سراغ یکی از بهترین شوترهای تاکتیکال سالهای اخیر دنیای بازی برویم .

اصولا ساخت یک بازی آنلاین محور با مدُهای محدود کار سختی است ، زیرا سازنده باید به حدی در محتوای خود عمق ایجاد کند که مخاطب در زمان تجربه ، تکرار و کمبود محتوا را احساس نکند . Rainbow Six نیز یکی از خطی ترین بازی های سال های اخیر محسوب می شود که می توان گفت تنها یک مد آنلاین دارد اما سازندگان به حدی در انتقال استراتژی عمیق به اِلِمان های مختلف بازی موفق عمل کرده اند که در زمان تجربه اصلا ذهن ما به سمت کمبود محتوا نمی رود ، بلکه به سمت آموختن بیشتر محتوای کنونی خواهد رفت .

بازی یک روند دزد و پلیسی ساده دارد و می توان گفت بازی تنها دارای یک مد است که سه زیرمجموعه درون آن وجود دارد . حالت اول بر پایه دفاع/حمله برای حفظ یا خنثی کردن یک بمب ، حالت دوم برای دفاع/حمله برای حفظ یا نجات گروگان و حالت سوم نیز Secure Area نام دارد که تا حد زیادی شبیه حالت بمب است . اما سوالی که مطرح می شود این است که چطور می شود یک بازی با تنها یک مد بازی ، به هیچ عنوان حس تکرار را به مخاطب انتقال نمی دهد ؟ بگذارید از آغاز هر راند استفاده کنیم زیرا هر جزء از بازی دارای نکات آموزنده است که حیف است به آنها اشاره نکنیم .

در ابتدا یک فرصت کوتاه یک دقیقه ای به هر دو تیم داده می شود . تیم تروریست که باید از بمب یا گروگان محافظت کند ، در ابتدا می تواند از طریق ابزاری نظیر بستن درها ، پارازیت گذار ، سیم خاردار ، بسن پنجره ها و … یک سنگر امن را برای خود ایجاد کند . در سوی مقابل اما بازی تیم پلیس را بیکار نمی گذارد و تیم پلیس از طریق دوربین های ماشینی بسیار کوچک باید به داخل ساختمان نفوذ کرده و محل گروگان یا بمب را پیدا کند .

استراتژی اول بازی از همینجا آغاز می شود : مکان یابی ؛ درست به مانند نبرد در واقعیت ، مکان یابی عنصر اصلی پیروزی استراتژیک در یک نبرد است . حال هر میزان که اعضای تیم تروریست و پلیس ، در اعمال نفوذ و انتخاب درست مسیر دفاع/حمله بهتر عمل کنند ، می توانند به مکان مناسب تری برای دفاع یا حمله دست یابند . تمامی این موارد تنها در 50 ثانیه رخ می دهد ! هنوز جای بزرگی از کار باقی مانده است . به مانند نبردهای حقیقی ، در Rainbow Six نیز پس از مکان یابی ، نوبت به نفوذ می رسد . تیم پلیس باید از طریق ابزارهای مختلف پس از شناسایی مقر دشمن ، به داخل ساختمان نفوذ کند . اینکه شما باید از کجا نفوذ کنید ، نفوذ از پنجره بهتر است یا از در و یا حتی پشت بام کاملا بستگی به هوش بازی شما و البته مکان یابی درست دارد .

یکی از نکات قوت بازی اینجا نمایان می شود که بین ابزارهای نفوذ ، از لحاظ معنایی هیچ برتری وجود ندارد بلکه مکان و شرایط نبرد است که به این ابزارها اهمیت می بخشد . گاهی اوقات حمله از سقف برای غافلگیری موثر است ، گاهی اوقات حمله سنگین از جلو و گاهی اوقات نیز حمله انتحاری از پنجره ها ! حال لذت اصلی زمانی است که هر 5 نفر بصورت هماهنگ از 5 جناح مختلف نفوذ کنند . آنگاه کار برای تیم دشمن بسیار سخت می شود زیرا شکل حمله غیر قابل پیشبینی است .

اگر توانسته باشید جایگاه دشمن را در 50 ثانیه ابتدایی با دوربین های محرک خود درست حدس بزنید کار راحتی دارید اما اگر نتوانسته باشید محل بمب را پیدا کنید آنگاه از مرحله مکان یابی عقب مانده اید و تیم تروریست یک گام به پیروزی نزدیک تر می شود . در مورد R6 می توان گفت کلیت بازی به اقدامات و استرتژی های پیش از نبرد بر می گردد و در حین نبرد دیگر هوش و مهارت شخصی شما در بازی مهم است . باید شناخت خوبی از مکان نبرد داشته باشید و در ذهن خود قدرت پیشبینی را حفظ کنید . هر لحظه باید احتمال هر رویدادی بدهید و غیرقابل پیشبینی بودن بازی ، ارزش تکرار آنرا افزایش داده است . 

در زمان بازی شاید این احساس به شما دست دهد که دفاع کردن و بازی در قامت تیم تروریست ، راحت تر از حمله و بازی با تیم پلیس است اما نباید این موضوع را فراموش کنیم که منطق جنگ نیز همین حکم را می دهد . در شرایطی که دو طرف امکانات برابری را در اختیار دارند ، همیشه تیمی که مسئول دفاع از یک مقر است کار راحت تری را در قیاس با تیم مهاجم دارد به همین دلیل حتی در واقعیت نیز شما مشاهده می کنید در اکثر نبردها ، تنها در شرایطی نیروی مهاجم پیروز می شود که از ابزار و سلاح های بسیار پیشرفته تری بهره مند باشد در حالی که چنین چیزی در R6 وجود ندارد .

بازی دارای 10 مپ است و هر مپ نیز حالت داینامیکی دارد و از چند طبقه تشکیل شده است و جایگاه اتاق و سالن ها در هر طبقه متغیر است ؛ این موضوع باعث می شود که مپ ها برای شما تکراری نشود . نکته جالب این است که  R6 دو حالت بازی را در بخش آنلاین دارد . حالت اول تا پیش از دستیابی به لول 20 است که خود بازی شما را در یک حالت مپ قرار می دهد اما بعد از لول 20 که حرفه ای شده اید تنها با کسانی که بالاتر از لول 20 قرار دارند بازی می کنید و مزیت این حالت است که خود شما می توانید شکل مپ و جایگاه قرارگیری خود را انتخاب کنید و البته تعداد راندهای بازی نیز افزایش می یابد .

اما اگر از بحث کلیت و طراحی بخش های بازی فاصله بگیریم ، یکی از مواردی که بشدت بر روی بازی تاثیر گذار است ، انتخاب یک Operators مناسب است . این واژه را در ادامه نقد با عنوان “کلاس نبرد” استفاده می کنیم . کلاس های نبرد بازی به دو بخش کلاس های دفاعی و کلاس های تهاجمی تقسیم می شود . هر بخش نیز دارای کلاس هایی با خصوصیات متنوع و جالب است . اگر نبردهای سنگین را دوست دارید ، اگر تجربه مخفی کاری را می خواهید به بازی خود تزریق کنید ، اگر به دنبال نبرد از راه دور هستید و به طور کلی اگر به هر سبک بازی علاقه دارید ، بواسطه این کلاس ها کاملا می توانید به آنها دست پیدا کنید .

در بازی حدود 20 کلاس مختلف وجود دارد که هر کدام ، یک سری اسلحه خاص دارند اما مهمترین نکته این کلاس ها ، داشتن یک تخصص خاص است . مثلا در کلاس Sledge می توانید تقریبا هر دیواری را منهدم کنید ( به جز دیوار های فلزی ) . در کلاس Mute می توانید در زمان 50 ثانیه ای ابتدای بازی ، با قراردادن پارایزیت گذار ، مانع نزدیک شدن ماشین های محرک جاسوسی پلیس شوید . در آنسو در کلاس Thermite می توانید دیوارهای فولادین را نیز برچیده کنید . در کلاس Fuze می توانید با قراردادن یک بمب کوچک روی زمین یا دیوار ، گلوله هایی را را به آنسوی دیوار ارسال کتید . به هیچ عنوان نمی توان گفت کدام تخصص بهتر است زیرا همه این موارد در کنار هم هستند که باعث تقویت یک تیم می شوند .

این بخشی از توانایی های خاص هر کلاس است که کاملا می تواند مطابق شکل بازی شما باشد . یکی از ایرادات بازی دقیقا در این بخش نفهته است . بازی شامل 20 کلاس است اما نمی توان گفت تمامی این 20 کلاس در بازی موثر هستند . براحتی می توان اذعان کرد که 6 یا 7 کلاس دارای توانایی های بیهوده ای هستند که چندان در مسیر بازی تاثیرگذار نیستند . این موضوع سبب می شود که اکثریت گیمرها ، تنها بین چند کلاس ثابت تقسیم شوند و این موضوع تا حدی حس تکرار در شکل نبرد را القا می کند .

از سوی دیگر ، ما در بخش کلاس های تهاجمی شاهد خصوصیات بسیار جالب و متنوعی هستیم اما این تنوع و تاثیرگذاری ، کمتر در کلاس های تدافعی یافت می شود و به طور کلی کلاس های تدافعی ، جذابیت و تنوع کلاس های تهاجمی را برای شما نخواهند داشت .

چرا نداشتن بخش داستانی ، یک تصمیم درست برای Rainbow Six است ؟

متاسفانه کماکان در بین برخی از گیمرهای امروزی ، نداشتن بخش داستانی به عنوان نقطه ضعف یک اثر شناخته می شود در حالی که هر سازنده باید براساس هدف خود تصمیم گیری کند .بدون شک برای سازندگان R6 نیز ، قراردادن یک بخش داستانی بی کیفیت که صرفا رفع مسئولیت است کار سختی نمی باشد اما دستپخت چنین کاری می شود بخش داستانی آثاری نظیر BF Hardline . اما در R6 سازنده تمرکز خود را بر روی بخشی گذاشته که در آن تخصص دارد و انصافا نیز برای آن سنگ تمام گذاشته است . وقتی یک سازنده توانایی و انگیزه کافی برای قراردادن یک بخش داستانی قوی را ندارد ، قرار ندادن آن بهتر از قراردادن نسخه بی کیفیت آن است .

با وجود نداشتن بخش داستانی ، بازی دارای بخش های جانبی نیز می باشد . بخش Situations تنها بخش تماما آفلاین بازی است که شامل چندین مرحله آفلاین می باشد . در این بخش شما باید با هوش مصنوعی مبارزه کنید و در کل می توان گفت که سازنده به هدف خود در بخش Situations رسیده است . اصولا در این بخش ، هدف تمام کردن این ماموریت ها نیست بلکه نکته اصلی آن ، در ارزش تکرار نفهته است . هر ماموریت شامل سه درجه سختی Normal ، Hard و Realistic است و شما در حین تجربه این ماموریت ها ، بارها می خواهید مهارت خود را بر روی درجه سختی بالاتر نیز بسنجید و این موضوع در تلاقی با هوش مصنوعی قابل قبول ، یک بخش جانبی جالب را خلق کرده است .

Terrorist Hunt نیز بخش Co-op بازی است که باید ماموریت های خاص را با کمک یکی از دوستان خود به شکل آنلاین بروید . می توان گفت تقریبا تمامی جنبه های آنلاین در R6 گنجانده شده است و این موضوع باعث می شود در عین محدود بودن محتوای بازی ، حس تکرار در شما ایجاد نشود . Terrorist Hunt نیز یکی از بخش های جالب بازی بشمار می آید که نه تنها می تواند سرگرم کننده باشد ، بلکه تعامل و هماهنگی شما با همرزم خویش را نیز افزایش می دهد و خروجی و نفع اصلی این هماهنگی ، تقویت تعامل تیمی در بخش مولتی پلیر رقابتی است .

اما در مورد R6 ، حیف است از ابعاد فنی بازی نیز بگذریم . علاوه بر اینکه از لحاظ بصری شاهد کیفیت و خروجی معقول و مناسبی هستیم ، بازی بشدت توانسته است در ابعاد تخریب پذیری موفق عمل کند به طوری که تخریب محیط و دیوارها ، یکی از راه های اصلی نفوذ به دشمن است . در سوی مقابل بسیار برای شما پیش می آید که بواسطه صداگذاری بسیار عالی و شنیدن جزئیات قدم زدن دشمنان ، متوجه جایگاه آنها شده و بهترین شیوه را برای نبرد اتخاذ می کنید . این موضوع یکی دیگر از ارزش های فنی و بصری بازی بشمار می رود .

بازبینی تصویری :

نکات مثبت :

  • تاثیرگذاری هوش و استراتژی در روند بازی
  • طراحی قوی و عمیق مپ ها
  • سیستم شوتینگ و GunPlay واقع گرایانه
  • ارائه عالی دو عنصر چالش و سرگرمی در گیم پلی
  • مپ هواپیما !

نکات منفی :

  • بی تاثیر بودن برخی از کلاس های نبرد (Operatorها)
  • تنوع و جذابیت کم کلاس های تدافعی در قیاس با تهاجمی
  • باگ های کم اما آزاردهنده
سخن آخر :

در دورانی که اکثریت شوترهای دنیای بازی به سمت ارائه یک تجربه آرکید می روند و تک تک عناصر به سمت ساده شدن در جهت لذت بیشتر گیمر حرکت می کنند ، وجود عنوانی مانند Rainbow 6 Siege که کماکان ارزش های قدیمی خود را حفظ کرده است ، غنیمت بشمار می رود . Rainbow 6 Siege برای کسانی که عاشق نبردهای پلیسی بر پایه استراتژی عمیق هستند ، یک گزینه بسیار عالی برای تجربه بحساب می آید که می تواند با یک محتوای معقول ، ساعتها شما را سرگرم کند .

اطلاعات منتقد : 

سینا ربیعی حدود 40 ساعت بخش های مختلف بازی را تجربه کرده است و نقد بازی براساس نسخه PlayStation 4 انجام شده است .


اس ام اس

دانلود موزیک

بک لینک