فیسبوکِ یک میلیارد دلاری؛ چرا زاکربرگ شرکتش را به یاهو نفروخت؟

کتاب «فیسبوک شدن» به قلم «مایک هافلینگر» اخیراً منتشر شده و پیشتر در مطلب «»، تا حدی به گفته های هافلینگر پرداختیم و از آن نقل کردیم. هافلینگر یکی از مدیران ارشد فیسبوک بوده و قبلاً در سمت «مدیر بازاریابی و کسب و کار جهانی» برای شرکت مورد بحث خدمت می کرده است. 

کتابی که او نوشته، بخش هایی از زوایای تاریک بزرگترین شبکه اجتماعی جهان را روشن می سازد و برخی تصمیم گیری های سخت که در دوران حضور او در فیسبوک پیش آمده را نیز روایت می کند. مطلب قبلی به داستان خرید اینستاگرام اشاره داشت و اینکه چرا زاکربرگ چنین تصمیمی گرفت. 

این نوشته، ترجمه چکیده ای از خود کتابی است که هافلینگر به رشته تحریر آورده و برایمان این داستان را تعریف می کند که چرا در سال ۲۰۰۶، زاکربرگ پیشنهاد ۱ میلیارد دلاری یاهو را رد کرد. کافیست بدانید که اکنون فیسبوک ارزشی بالغ بر ۳۵۰ میلیارد دلار دارد. در ادامه، مطلب را به قلم هافلینگر مطالعه می کنید. 


در تابستان ۲۰۰۹، گذشته ی سیلیکون ولی با آینده اش ملاقات کرد.

من از ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۸ در اینتل مشغول بودم و از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱ مستقیماً برای مدیر عامل وقت آن شرکت به نام «اندی گرو» کار می کردم. در ژانویه ۲۰۰۹ بود که پس از مصاحبه کاری با مدیر بخش های تجاری و مهندسی یعنی زاکربرگ و سندبرگ، برای کار به همین شرکت رفتم. یک روز با زاکربرگ و گرو تماس گرفتم تا ببینم علاقه ای به صرف ناهار سه نفره و ملاقات با هم دارند یا نه، و هر دو پذیرفتند.

گرو در آن زمان ۷۲ سال سن و شهرتی افسانه ای در سیلیکون ولی داشت. هم موسس، مدیر عامل و رئیس هیات مدیره اینتل؛ اینتلی که در شکل گیری نام «سیلیکون ولی» بیشتر از هر شرکت دیگری موثر بود. ریزپردازنده های اینتل بودند که باعث شکل گرفتن کامپیوترهای شخصی و حتی اینترنت شدند. بار سیلیکون ولی تا حد زیادی روی شانه اینتل و گرو سنگینی می کرد و .

زاکربرگ ۲۵ ساله ای که آن روز به شدت مشغول توسعه فیسبوک و سرعت بخشیدن به سرویسش بود، صرفاً به خاطر تلاش های گرو در چندین دهه قبل، به جایگاه کنونی خود رسیده بود.

مارک زاکربرگ آن روز با پیشکسوتی ملاقات کرد که پیش نیاز اتصال میلیاردها کامپیوتر و گجت دیجیتالی را فراهم آورده بود. تازه کار جمع، خود زاکربرگ بود که حالا می خواست به جای کامپیوترها، مردم را در سراسر این کره خاکی به هم متصل کند. ابتدای صحبت، بحث سطحی، آرام و مودبانه بود. گرو تلاش می کرد تا نشان دهد از این همراهی خشنود است. قبلاً بارها دیده بودم که این کار را با دیگران هم انجام می دهد: جف بزوس از آمازون، جری یانگ از یاهو، لری پیج و سرگئی برین از گوگل، مگ وایتمن از eBay.

زاکربرگ، در عوض مایل بود علاقه های مشترکی میان خودش و گرو، بزرگمردی که گویی از تاریخ بیرون پریده و اینک در برابرش نشسته، پیدا کرده و زمینه صحبتی عمیق تر را بیابد.

چند دقیقه که گذشت، گرو حرکت خودش را زد؛ سوالی مستقیم که البته نه به هدف بی احترامی، بلکه صرفاً برای جذاب تر شدن این دیدار مطرح شد:

سوال گرو سزاوار یک پاسخ سر راست و منطقی بود. تا آن زمان، زیاد صحبت آن پیش می آمد که اگر فیسبوک به شرکتی فروخته می شد چه اتفاقی می افتاد. بین سال های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷، خواستگاران زیادی به درب خانه فیسبوک آمده بودند. Friendster، گوگل، نشریه واشنگتن پست، Viacom، مای اسپیس، نیوز کراپ، Viacom برای بار دوم، ان بی سی، Viacom برای بار سوم، یاهو، AOL، یاهو برای بار دوم، گوگل و مایکروسافت را می توان شرکت هایی دانست که پیشنهادهای خود را به فیسبوک داده بودند.

اما بیشتر از همه صحبت از پیشنهاد یاهو بود؛ پیشنهادی که در ژوئن ۲۰۰۶ داده شده بود و از قرار معلوم به یک میلیارد دلار می رسید.

پیتر تیل، از سرمایه گذاران اولیه فیسبوک و شخصی که در ابتدای حضور ترامپ در کاخ سفید، در نقش مشاور وی ظاهر شده بود.

«پیتر تِیل»، سرمایه گذار معروف، کسی که از اولین سرمایه گذاران در فیسبوک بود و هنوز در میان هیات مدیره فیسبوک است، جلسه تصمیم گیریشان در ژوئن ۲۰۰۶ را با «جیم بریر» (یکی دیگر از سرمایه گذاران) و مارک زاکربرگی که در آن موقع ۲۲ ساله بود را به یاد می آورد. بحث بر سر پیشنهادی بود که ۹ صفر داشت؛ آن هم وقتی که فیسبوک به سختی دو سالش می شد. همان موقع، فیسبوک بین ۸ تا ۱۰ میلیون کاربر و ۲۰ میلیون دلار درآمد داشت. پیتر تیل در مورد آن جلسه می گوید:

در فضایی که تا آن حد از زاکربرگ انتقاد می شد، اندی گرو، مرد افسانه ای سیلیکون ولی آمده و از او پرسیده بود: «چطور شد که پیشنهاد یک میلیارد دلاری یاهو را رد کردی؟»

حتی در سال ۲۰۰۹، سه سال بعد از آن جریان، هنوز می شد چنین سوالی از زاکربرگ کرد چرا که فیسبوک هنوز تبدیل به یک غول نشده بود و در آن زمان هنوز هم خیلی ها معتقد بودند که بهتر بود فیسبوک «بله» را می گفت.

اگرچه در سال ۲۰۰۸ و با حضور یک سرمایه گذار چینی به نام «لی کا-شینگ» و سرمایه گذاری ۱۲۰ میلیون دلاری اش در فیسبوک، قیمت آن تا ۱۵ میلیارد دلار هم برآورد می شد ولی همین قیمت در سال ۲۰۰۹ با کاهشی ۸۰ درصدی به ۳.۱ میلیارد دلار رسیده بود. فیسبوک به تازگی موفق به جذب ۲۰۰ میلیون کاربر فعال ماهانه شده بود و دست کم در ایالات متحده، هنوز دقیقاً به اندازه «مای اسپیس» کاربر فعال داشت. از طرفی، در سال ۲۰۰۹ کسی فکرش را نمی کرد که فیسبوک سه سال دیگر سهامش را به شکل عمومی در بازار بورس عرضه می کند و ارزشی معادل ۱۰۰ میلیارد دلار پیدا می کند.

زاکربرگ متوجه شد که گرو، سوالش را نه از سر تمسخر، بلکه از روی کنجکاوی و علاقه اش به فرایند رشد زاکربرگ می پرسد. به همین دلیل چنین پاسخی داد: 

با آن پاسخ، مدیر عاملی آینده نگر و با قدرت اراده بالا، دیگری که دقیقاً همین مشخصات را داشت شناخت، هرچند که بین آنها قریب به دو نسل اختلاف سنی وجود داشت. در آن لحظه گویی هیچ تفاوتی میان آنها نبود و انگار که مشعل سیلیکون ولی از دستی به دست دیگر منتقل شد. زاکربرگ سال بعد تبدیل شد به «شخصیت سال» مجله تایم، عنوانی که اندی گرو در سال ۱۹۹۷ کسب کرده بود. و در سال ۲۰۱۶، ارزش فیسبوک به اندازه ای رسید که اینتلِ تحت مدیریت گرو در سال ۲۰۰۰ رسیده بود.

بعد از صحبت های زاکربرگ، این گرو بود که از زاکربرگ پرسید:‌ «این حجم اراده از کجا می آید؟»

The post appeared first on .

فیسبوکِ یک میلیارد دلاری؛ چرا زاکربرگ شرکتش را به یاهو نفروخت؟