چرا بازی ساختن برای کودکان تا این حد دشوار است؟

همه ما می دانیم که بازی سازی برای کودکان و خردسالان می تواند چالشی بزرگ باشد؛ گرافیک خوش رنگ و لعاب، داستان ساده و در عین حال جذاب، گیم پلی کژوال با فوت و فن هایی که باید به سرعت آموزش داده شوند، از جمله بنیادین ترین المان های یک بازی مناسب برای افرادی با سنین پایین به شمار می روند. اما به جز عناوین نینتندو، چند بازی می توانید نام ببرید که واقعاً برای کودکان مناسب بوده و آنها را در دنیای خود غرق کنند؟ احتمالاً هیچ. در ادامه، مقاله ای با همین مضمون را به قلم «مارک سرلز» از وب سایت کوتاکو می خوانیم.

«بابایی؟ بابایی!» از بالای لپتاپ نگاه می کنم. این بازی ویدیویی قرار بود برای 15 دقیقه ارزشمند من را از وظایف جان فرسا و بی پایان یک پدر جدا کند. این بار دیگر چه شده است؟

«بابایی چیکار کنم؟»

«چــــی کار کنم؟»

بازی ساختن برای کودکان باید بسیار سخت باشد. این را می دانم چون تا به امروز، تنها یک بازی کنسولی مناسب برای کودکان را تجربه کرده ام: Super Mario 3D World روی کنسول Wii U.

هیچوقت معرفی Super Mario 3D World را به کودک سه ساله ام فراموش نمی کنم. در ابتدا بسیار مایوس کننده بود. او نمی توانست هیچ کاری کند، دائماً خودش را از لبه به پایین انداخت، مانند یک کفتار آشفته جیغ می کشید. سپس من از آن جا رفتم. تماشایش دردآور بود. برای خودم یک لیوان چای تهیه کردم.

دو هفته بعد، در حالی که مشغول مزه مزه کردن لیوان چای دیگری بودم، پسرم در بازی مهارت یافته بود، بدون آن که هیچ اطلاعاتی از من دریافت کند؛ پدرش که به عنوان نویسنده بازی های ویدیویی گذران زندگی می کند. هنوز هیچ ایده ای ندارم که او چطور این کار را انجام داد.

البته این مبالغه آمیز است. من ایده ای کلی درباره اینکه چگونه او این کار را کرد دارم. او موفق شد چون Super Mario 3D World ممکن است تنها بازی ویدیویی کنسولی مناب برای کودکان پیش دبستانی باشد.

به این می گویند اغراق گویی؛ مبالغه ای با هدف رساندن منظوری مشخص که در این جا می گوید: خدای من، توسعه دهندگان بازی نمی دانند چطور یک بازی ویدیویی برای کودکان بسازند. آنها نمی دانند چطور به کودکان آموزش دهند، نمی دانند آنها از چه توانایی هایی برخوردار هستند و نمی دانند که چطور آنها را فراتر از چنین چیزی درگیر خود کنند… خب، این بازی شخصیت هایی دارد که کودکان دوستشان دارند، پس حدس می زنم برای کودکان مناسب باشد.

مایه عصبانیت است.

ماه گذشته Little Big Planet 3 را دانلود کردم چون روی سرویس پلی استیشن پلاس رایگان شده بود و من کاملاً عاشق نسخه ابتدایی اش بودم. «عالیست». با خودم گفتم «بازی ای که می تواند مانند Super Mario 3D World، تکرارپذیری بی پایانی داشته باشد.»

منطقی به نظر می رسید. یک پلتفرمر کو-آپ. یک بازی ویدیویی ساده. می توانستیم مدتی با یکدیگر بازی کنیم، با مهارت های ابتدایی آشنا شویم و تمام. او می توانست به تنهایی به بازی ادامه دهد و من هم در همین حین تمام مسئولیت های پدری ام را برای 15 دقیقه یا بیشتر کنار بگذارم.

اما قرار نبود این اتفاق بیفتد. برخلاف ماریو، که پیچیدگی هایی در کنترل دارد اما هیچگاه آنها را از گیمر طلب نمی کند، لیتل بیگ پلنت 3 بازیکنان را مجبور می کند که طی مراحل ابتدایی و آموزشی در استفاده از یک گردانه سلاح مهارت پیدا کند.

«بابایی چیکار کنم؟»

«چــــی کار کنم؟»

در لیتل بیگ پلنت 3، حجمی باورنکردنی از پیچیدگی ها کنترل در همان ابتدا طلب می شود، یک سیستم منو بسیار پیچیده که من -به عنوان یک بزرگسال- دائماً در مدیریتش به مشکل بر می خورم. یک بار پسرم را برای مدتی با بازی تنها گذاشتم.

«بابایی چیکار کنم؟ چــــی کار کنم؟»

صادقانه هیچ ایده ای نداشتم. پسرم روی کشتی ای بود که از حرکت امتناع می ورزید. پیشروی غیرممکن بود. یک کاراکتر دائماً استفاده از «Organisertron» را تاکید می کرد که ترجمه آن از زبان لیتل بیگ پلنت می شود انجام دادن هرکاری و تمام کارها. زبانم بند آمده بود. تمام دکمه های کنترلر را فشار دادم. در نهایت مجبور شدم مرحله را از ابتدا ری استارت کنم تا دقیقاً متوجه شوم باید چه کاری کرد.

به سرعت متوجه موضوع شدم. از پسرم خواسته شده بود تا با نگاه داشتن دکمه مثلث روی کنترلر پلی استیشن 4، منوی تنظیم کننده ماموریت های لعنتی را باز کند -یک تنظیم کننده ماموریت به سبک بازی های نقش آفرینی- و ماموریت را پیش از آنکه بتوند بالاخره ادامه دهد انتخاب نماید.

چیزی که می دیدم را باور نمی کردم.

لیتل بیگ پلنت 3 یک بازی پلتفرمر است. یک بازی پلتفرمر. اگر اشتباه می کنم تصحیحم کنید -من یک بزرگسالم، و نخستین لیتل بیگ پلنت را به دفعات تجربه کردم- اما لیتل بیگ پلنت 3 پلتفرمری است که (حداقل در مواردی) به سمت کودکان سوق یافته. این عنوانی است که -طی 30 دقیقه آغازین بازی- از کودکان طلب می کند:

  • در استفاده از یک گردانه سلاح مهارت پیدا کند
  • با استفاده از دو آنالوک گنترلر هدف گیری و تیراندازی کند
  • تنظیم کننده ماموریت های لعنتی را مدیریت کند

متوجه نمی شوم. به معنای واقعی کلمه متوجه نمی شوم.

مهم ترین مسئله این است که راهنمای فراهم آورده شده، به طرز اغماض آمیزی بر کلمات متکی بوده و همه چیز به ویدیوها از پیش تولید شده با صداگذاری عجیب است که می تواند ذهن کودکان را همچون یک مدار به دور خود بچرخاند. و بعد نوبت به متون نوشته شده می رسد. آیا توسعه دهندگان به کلی فراموش کرده اند که کودکان زیر 5 سال به معنای واقعی تازه شروع به یادگیری و خواندن کرده اند؟

بعضی از اوقات از خودم می پرسم که آیا توسعه دهندگان بازی فرزندی دارند؟ آیا آنها با فرزندانشان بازی می کنند؟ آیا آنها ذهنیت کودکان را واقعاً درک می کنند؟ پسر من در گفتن عبارت «Simon Says» مشکل دارد، و بعد تو فکر می کنی که وی قرار است هنگامی که صدای استفن فرای در حال تمجید از مزایای ORGANISERTRON پخش می شود ماجرا را درک کند؟

جداً، آیا کسی به جز نینتندو می داند که چطور باید یک بازی کنسولی مناسب برای کودکان ساخت؟ لطفاً بگویید تا بدانم، چون پسرم و من از روی ناچاری به Spelunky روی آورده ایم: ویدیو گیمی با حضور ارواح، عنکبوت های غول آسا و تیغ هایی که بازیکن را به شکلی آرام و خونین می کشند. من برای کابوس های اجتناب ناپذیری که این بازی می تواند به همراه آورد آماده نیستم.

اما این بازی مسلماً از آن جملات بی پایان بهتر است؛ همان جملاتی که می توانند کابوس شب های من باشند.

«بابایی چیکار کنم؟»

«چــــی کار کنم؟»

The post appeared first on .

چرا بازی ساختن برای کودکان تا این حد دشوار است؟