بررسی بازی ReCore؛ استعدادی که خشکید، پتانسیلی که از بین رفت

وقتی شنیدیم که مایکروسافت در حال همکاری با استودیوهای Armature و Comcept است تا عنوانی پلتفرمینگ و غنی از نظر داستانی برای پلتفرم های اکس باکس وان و پی سی تدارک بیند، خودمان را آماده کرده بودیم تا شاهد عرضه عنوانی مفرح و ارزشمند باشیم. خصوصاً با در نظرگیری این مسئله که کیجی اینفونه، بازیساز افسانه ای ژاپنی، و جوزف استیتن، نویسنده رمان های تحسین شده سری بازی Halo، در نقش تهیه کننده و سناریونویس ReCore ظاهر می شدند.

همه چیز آماده بود که شاهد یکی از بهترین عناوین انحصاری مایکروسافت برای پاییز امسال باشیم تا لاین-آپ انحصاری های مایکروسافت، در کنار فورتزا هورایزن 3، گیرز آو وار 4 و Dead Rising 4 تکمیل شود. اما متاسفانه در همین ابتدای کار باید گفت ReCore عنوانی است که به شلخته ترین شکل ممکن ساخته شده و توسعه دهندگان، هویتی واحد برای آن در نظر نگرفته اند.

ReCore بدون شک پتانسیل های فراوان داشته و توسعه دهندگان، ایده های ارزشمند زیادی در ذهن خود پرورانده اند. اما متاسفانه، عواملی چون مکانیک مبارزه ناشیانه، روند عجیب پیشرفت داستان، پازل های غیرمنطقی و مشکلات گرافیکی سبب شده تا تجربه غایی ReCore، همچون عنوانی درجه دو باشد که تنها می توان آن را یک بازی «خوب» دانست.

ReCore گیمر را در نقش شخصیتی به نام «جول آدامز» قرار می دهد؛ بانویی جوان که ارتباطی منحصر به فرد با تکنولوژی برقرار کرده است. او با ربات ها همچون حیوانات خانگی صحبت می کند و در واقع، نوعی شاهد نوعی ارتباط زنده میان وی و تکنولوژی هستیم؛ مسئله ای که بدون شک با الهامات زیادی از سری فیلم جنگ های ستاره ای همراه بوده است.

با این حال، جذاب ترین بخش داستان ReCore هیچ ارتباطی به عوامل تکنولوژیکال آن ندارد و شخصیت پردازی پروتاگونیست بازی، یا همان جول، جذاب ترین عامل داستانی به شمار می رود. دلیل این امر را می توان در الهام سازندگان بازی از شخصیت های انیمیشن های دیزنی دانست که مشخصاً تاثیری شگرف در همذات پنداری با با جول داشته است.

داستان ReCore پس از رویدادی فاجعه بار دنبال می شود که سبب شده انسان به دنبال سیاره ای دیگر برای سکونت باشد. بهترین گزینه پیش روی انسان ها، سیاره ای به نام Far Eden است که در فاصله بسیار دوری از زمین واقع شده است.

پیش از انتقال مردم به سیاره جدید، ربات هایی که از آنها به نام Corebots یاد می شوند، به سیاره Far Eden ارسال می گردند تا شرایط را برای زندگی نوع بشر آماده سازند. برنامه این بوده که انسان ها در خواب سرمازیستی باقی بمانند تا ربات های مورد اشاره، ماموریت خود را به پایان برسانند؛ اما طبیعتاً هیچ چیز آنطور که پیش بینی شده صورت نمی گیرد.

در آغاز بازی می بینیم قطعی برق دستگاهی که جول در آن قرار دارد، سبب می شود وی از خواب سرمازیستی خارج شده و پا به سیاره Far Eden بگذارد. جول که تنها انسان بیدار شده از خواب به شمار می رود، پی می برد ربات هایی که قرار بوده به کمک انسان ها بشتابند، تغییر یافته و حالا ماهیتی دیگر به خود گرفته اند. اما خوشبختانه هنوز یک ربات سگ به نام Mack باقی مانده که به سرنوشت سایر ربات ها دچار نشده و البته، قابلیت های جالبی هم دارد.

بافت محیطی سیاره Far Eden به گونه ایست که انسان ها به راحتی قادر به حرکت در آن نیستند. بنابراین جول از یک اسکلت خارجی بهره می برد که امکان سقوط از ارتفاعات زیاد، پرش از فواصل زیاد و جهیدن را فراهم می آورد.

جول همچنین از یک سلاح پلاسما نیز برخوردار است که در ابتدا، گلوله های انرژی سفید رنگی از خود ساطع می کند؛ اما به مرور زمان گلوله های انرژی متفاوتی با رنگ های مختلف (شامل آبی، قرمز و زرد) را می توان شلیک کرد. هر یک از این گلوله های انرژی، تاثیر متفاوتی روی هدف می گذارند و هر یک، آسیب بیشتری به ربات های همان رنگ وارد می نماید؛ مسئله ای که مکانیک مبارزه بازی را اندکی استراتژیک تر کرده است.

گیم پلی ReCore، دقیقاً همان چیزی است که بارها در سایر عناوین اکشن و پلتفرمینگ دیده ایم. اکثر مراحل از نمودار اکشن – استراحت (پلتفرمینگ) رایج این سبک پیروی می کنند و حقیقت امر آن است که شاهد ایده هایی چندان جدید و انقلابی در ReCore نیستیم.

تمام هدف بازی به جمع آوری آیتم هایی خاص در اقصی نقاط نقشه محدود شده و داستان نیز به گونه ای پیش می رود که در خدمت همین هدف باشد. بنابراین تمام وقت شما صرف عبور از موانع پلتفرمینگ، مقابله با موج دشمنان، یافتن آیتم مورد نظر و تکرار همین روند برای دسترسی به نقطه ای جدید از نقشه می شود.

مثل تمام بازی های سندباکس، جست و جو در محیط نقشی اساسی در ReCore ایفا می کند و با زیر پا گذاشتن بخش های مختلف نقشه، شاهد ماموریت های جانبی و بلوپرینت هایی خواهید بود که به کمک آنها، سلاح و سایر ربات هایی که در گیم پلی به کمکتان می شتابند قابل ارتقا هستند. ناگفته نماند که طراحی این ماموریت ها جانبی به خوبی انجام شده و پشت سر گذاشتن آنها، کمک شایانی به سهولت هرچه بیشتر ماموریت هاص اصلی خواهد کرد.

از منظر گرافیکی، ReCore در رده عناوین متوسط قرار می گیرد و به صورت تمام و کمال از قدرت پردازشی کنسول اکس باکس وان بهره نگرفته است. در صورتی که بازی را روی پی سی و با رزولوشن 4K اجرا نمایید، مطمئناً بسیاری از افکت های دیداری بازی چشم خود را به خواهند دوخت اما از آن جایی که بسیاری از گیمرها، به پی سی قدرتمندی برای رزولوشن 4K دسترسی ندارند یا بازی را روی اکس باکس وان تهیه می کنند، باید به دفعات منتظر مسائلی همچون افت فریم و بارگذاری های که گاه 10 دقیقه به طول می انجامند باشید.

بافت های بازی چندان باکیفیت نیستند و آنتی آلیاسینگ، یکی از نقاط ضعف بازی به شمار می رود؛ چرا که در اکثر مواقع لبه آبجکت ها را می توان به وضوح مشاهده کرد. این مسئله را به باگ هایی که هر از چندگاهی خودنمایی می کنند بیفزایید تا پی ببرید توسعه دهندگان مسلماً باید زمان بیشتری را به پالیش و بهینه سازی بازی، خصوصاً روی پلتفرم اکس باکس وان اختصاص می دادند. ضمناً برخی از این باگ ها صرفاً گرافیکی هستند اما برخی دیگر، روند گیم پلی را مستقیماً تحت تاثیر قرار داده و پیشروی در ماموریتی خاص را ناممکن می سازند.

جمع بندی

بسیاری از ما بعد از دیدن اولین نمایش های ReCore به این نتیجه رسیدیم که احتمالاً در نهایت، با عنوان معمولی مواجه خواهیم بود و مشکلاتی که بازی با آنها دست و پنجه نرم می کند، برای هیچکس جای تعجب ندارد. اما سوالی بی پاسخ در این میان وجود دارد که هیچ یک از ما از پرسیدن آن خشنود نیستیم؛ چه بر سر کیجی اینفونه آمد؟

کیجی اینفونه در روزهای نه چندان دور و نه چندان نزدیک، در توسعه بازی هایی مانند Mega Man یا Resident Evil نقش داشت که همه آنها تاثیری مهم در شکل گیری استانداردهای صنعت بازی داشتند. اما پس از جدایی اینفونه از کپکام و تاسیس استودیوی Comcept، به نظر می رسد که استعداد این بازیساز ژاپنی خشکیده و بعد از عرضه بازی هایی مثل Mighty No. 9 و ReCore، نباید منتظر شاهکاری دیگر از سوی او باشیم.

درست مثل Mighty No. 9، بازی ReCore هم عنوانی نویدبخش بود که قربانی کمکاری سازندگانش شد. گیم پلی آشوب زده از یک طرف و مشکلات فنی آزاردهنده از سوی دیگر، سبب شده اند تمام پتانسیل های ReCore از بین رفته و در نهایت، با عنوانی کم ارزش مواجه باشیم که خیلی زود از یادها می رود. در هر حال، دیگز زمان زیادی تا عرضه مواج جدید بازی های ویدیویی باقی نمانده و شاید بد نباشد که پول خود را ذخیره و صرف خرید عناوین درخور توجه تر کنید.

The post appeared first on .

بررسی بازی ReCore؛ استعدادی که خشکید، پتانسیلی که از بین رفت

وقتی شنیدیم که مایکروسافت در حال همکاری با استودیوهای Armature و Comcept است تا عنوانی پلتفرمینگ و غنی از نظر داستانی برای پلتفرم های اکس باکس وان و پی سی تدارک بیند، خودمان را آماده کرده بودیم تا شاهد عرضه عنوانی مفرح و ارزشمند باشیم. خصوصاً با در نظرگیری این مسئله که کیجی اینفونه، بازیساز افسانه ای ژاپنی، و جوزف استیتن، نویسنده رمان های تحسین شده سری بازی Halo، در نقش تهیه کننده و سناریونویس ReCore ظاهر می شدند.

همه چیز آماده بود که شاهد یکی از بهترین عناوین انحصاری مایکروسافت برای پاییز امسال باشیم تا لاین-آپ انحصاری های مایکروسافت، در کنار فورتزا هورایزن 3، گیرز آو وار 4 و Dead Rising 4 تکمیل شود. اما متاسفانه در همین ابتدای کار باید گفت ReCore عنوانی است که به شلخته ترین شکل ممکن ساخته شده و توسعه دهندگان، هویتی واحد برای آن در نظر نگرفته اند.

ReCore بدون شک پتانسیل های فراوان داشته و توسعه دهندگان، ایده های ارزشمند زیادی در ذهن خود پرورانده اند. اما متاسفانه، عواملی چون مکانیک مبارزه ناشیانه، روند عجیب پیشرفت داستان، پازل های غیرمنطقی و مشکلات گرافیکی سبب شده تا تجربه غایی ReCore، همچون عنوانی درجه دو باشد که تنها می توان آن را یک بازی «خوب» دانست.

ReCore گیمر را در نقش شخصیتی به نام «جول آدامز» قرار می دهد؛ بانویی جوان که ارتباطی منحصر به فرد با تکنولوژی برقرار کرده است. او با ربات ها همچون حیوانات خانگی صحبت می کند و در واقع، نوعی شاهد نوعی ارتباط زنده میان وی و تکنولوژی هستیم؛ مسئله ای که بدون شک با الهامات زیادی از سری فیلم جنگ های ستاره ای همراه بوده است.

با این حال، جذاب ترین بخش داستان ReCore هیچ ارتباطی به عوامل تکنولوژیکال آن ندارد و شخصیت پردازی پروتاگونیست بازی، یا همان جول، جذاب ترین عامل داستانی به شمار می رود. دلیل این امر را می توان در الهام سازندگان بازی از شخصیت های انیمیشن های دیزنی دانست که مشخصاً تاثیری شگرف در همذات پنداری با با جول داشته است.

داستان ReCore پس از رویدادی فاجعه بار دنبال می شود که سبب شده انسان به دنبال سیاره ای دیگر برای سکونت باشد. بهترین گزینه پیش روی انسان ها، سیاره ای به نام Far Eden است که در فاصله بسیار دوری از زمین واقع شده است.

پیش از انتقال مردم به سیاره جدید، ربات هایی که از آنها به نام Corebots یاد می شوند، به سیاره Far Eden ارسال می گردند تا شرایط را برای زندگی نوع بشر آماده سازند. برنامه این بوده که انسان ها در خواب سرمازیستی باقی بمانند تا ربات های مورد اشاره، ماموریت خود را به پایان برسانند؛ اما طبیعتاً هیچ چیز آنطور که پیش بینی شده صورت نمی گیرد.

در آغاز بازی می بینیم قطعی برق دستگاهی که جول در آن قرار دارد، سبب می شود وی از خواب سرمازیستی خارج شده و پا به سیاره Far Eden بگذارد. جول که تنها انسان بیدار شده از خواب به شمار می رود، پی می برد ربات هایی که قرار بوده به کمک انسان ها بشتابند، تغییر یافته و حالا ماهیتی دیگر به خود گرفته اند. اما خوشبختانه هنوز یک ربات سگ به نام Mack باقی مانده که به سرنوشت سایر ربات ها دچار نشده و البته، قابلیت های جالبی هم دارد.

بافت محیطی سیاره Far Eden به گونه ایست که انسان ها به راحتی قادر به حرکت در آن نیستند. بنابراین جول از یک اسکلت خارجی بهره می برد که امکان سقوط از ارتفاعات زیاد، پرش از فواصل زیاد و جهیدن را فراهم می آورد.

جول همچنین از یک سلاح پلاسما نیز برخوردار است که در ابتدا، گلوله های انرژی سفید رنگی از خود ساطع می کند؛ اما به مرور زمان گلوله های انرژی متفاوتی با رنگ های مختلف (شامل آبی، قرمز و زرد) را می توان شلیک کرد. هر یک از این گلوله های انرژی، تاثیر متفاوتی روی هدف می گذارند و هر یک، آسیب بیشتری به ربات های همان رنگ وارد می نماید؛ مسئله ای که مکانیک مبارزه بازی را اندکی استراتژیک تر کرده است.

گیم پلی ReCore، دقیقاً همان چیزی است که بارها در سایر عناوین اکشن و پلتفرمینگ دیده ایم. اکثر مراحل از نمودار اکشن – استراحت (پلتفرمینگ) رایج این سبک پیروی می کنند و حقیقت امر آن است که شاهد ایده هایی چندان جدید و انقلابی در ReCore نیستیم.

تمام هدف بازی به جمع آوری آیتم هایی خاص در اقصی نقاط نقشه محدود شده و داستان نیز به گونه ای پیش می رود که در خدمت همین هدف باشد. بنابراین تمام وقت شما صرف عبور از موانع پلتفرمینگ، مقابله با موج دشمنان، یافتن آیتم مورد نظر و تکرار همین روند برای دسترسی به نقطه ای جدید از نقشه می شود.

مثل تمام بازی های سندباکس، جست و جو در محیط نقشی اساسی در ReCore ایفا می کند و با زیر پا گذاشتن بخش های مختلف نقشه، شاهد ماموریت های جانبی و بلوپرینت هایی خواهید بود که به کمک آنها، سلاح و سایر ربات هایی که در گیم پلی به کمکتان می شتابند قابل ارتقا هستند. ناگفته نماند که طراحی این ماموریت ها جانبی به خوبی انجام شده و پشت سر گذاشتن آنها، کمک شایانی به سهولت هرچه بیشتر ماموریت هاص اصلی خواهد کرد.

از منظر گرافیکی، ReCore در رده عناوین متوسط قرار می گیرد و به صورت تمام و کمال از قدرت پردازشی کنسول اکس باکس وان بهره نگرفته است. در صورتی که بازی را روی پی سی و با رزولوشن 4K اجرا نمایید، مطمئناً بسیاری از افکت های دیداری بازی چشم خود را به خواهند دوخت اما از آن جایی که بسیاری از گیمرها، به پی سی قدرتمندی برای رزولوشن 4K دسترسی ندارند یا بازی را روی اکس باکس وان تهیه می کنند، باید به دفعات منتظر مسائلی همچون افت فریم و بارگذاری های که گاه 10 دقیقه به طول می انجامند باشید.

بافت های بازی چندان باکیفیت نیستند و آنتی آلیاسینگ، یکی از نقاط ضعف بازی به شمار می رود؛ چرا که در اکثر مواقع لبه آبجکت ها را می توان به وضوح مشاهده کرد. این مسئله را به باگ هایی که هر از چندگاهی خودنمایی می کنند بیفزایید تا پی ببرید توسعه دهندگان مسلماً باید زمان بیشتری را به پالیش و بهینه سازی بازی، خصوصاً روی پلتفرم اکس باکس وان اختصاص می دادند. ضمناً برخی از این باگ ها صرفاً گرافیکی هستند اما برخی دیگر، روند گیم پلی را مستقیماً تحت تاثیر قرار داده و پیشروی در ماموریتی خاص را ناممکن می سازند.

جمع بندی

بسیاری از ما بعد از دیدن اولین نمایش های ReCore به این نتیجه رسیدیم که احتمالاً در نهایت، با عنوان معمولی مواجه خواهیم بود و مشکلاتی که بازی با آنها دست و پنجه نرم می کند، برای هیچکس جای تعجب ندارد. اما سوالی بی پاسخ در این میان وجود دارد که هیچ یک از ما از پرسیدن آن خشنود نیستیم؛ چه بر سر کیجی اینفونه آمد؟

کیجی اینفونه در روزهای نه چندان دور و نه چندان نزدیک، در توسعه بازی هایی مانند Mega Man یا Resident Evil نقش داشت که همه آنها تاثیری مهم در شکل گیری استانداردهای صنعت بازی داشتند. اما پس از جدایی اینفونه از کپکام و تاسیس استودیوی Comcept، به نظر می رسد که استعداد این بازیساز ژاپنی خشکیده و بعد از عرضه بازی هایی مثل Mighty No. 9 و ReCore، نباید منتظر شاهکاری دیگر از سوی او باشیم.

درست مثل Mighty No. 9، بازی ReCore هم عنوانی نویدبخش بود که قربانی کمکاری سازندگانش شد. گیم پلی آشوب زده از یک طرف و مشکلات فنی آزاردهنده از سوی دیگر، سبب شده اند تمام پتانسیل های ReCore از بین رفته و در نهایت، با عنوانی کم ارزش مواجه باشیم که خیلی زود از یادها می رود. در هر حال، دیگز زمان زیادی تا عرضه مواج جدید بازی های ویدیویی باقی نمانده و شاید بد نباشد که پول خود را ذخیره و صرف خرید عناوین درخور توجه تر کنید.

The post appeared first on .

بررسی بازی ReCore؛ استعدادی که خشکید، پتانسیلی که از بین رفت