Tagدارد! در

بدنه مشبک مک بوک پرو در ناحیه اسپیکرها، بیشتر جنبه نمایشی دارد

بدنه مشبک مک بوک پرو در ناحیه اسپیکرها، بیشتر جنبه نمایشی دارد

مک بوک پرو جدید اپل، از چندین مشکل مختلف مانند عدم وجود پورت های رایج و عمر کم باتری رنج می برد. اما با وجود تمام نقدهای وارده به لپ تاپ جدید اهالی کوپرتینو، به نظر می رسد که همه از کیفیت بهبودیافته اسپیکرهای آن رضایت دارند.

وب سایت iFixit اخیراً به سراغ مک بوک پرو جدید رفته و تایید کرده این لپ تاپ واقعاً از سیستم اسپیکر ارتقایافته بهره می برد، با این همه، بدنه های مشبک قرار گرفته در دو طرف کیبورد، بیشتر جنبه نمایشی دارند.

iFixit می گوید که برخی از سوراخ های قرار گرفته روی این دو قسمت، واقعاً برای اسپیکر و میکروفون مورد استفاده قرار می گیرند اما سایر بخش های بدنه های مشبک از از آلومینیوم ساخته شده و نقشی در انتقال صدا ندارد. iFixit می گوید که اغلب صدا از دریچه های تهویه هوا پخش می شود.

اما در هر صورت، تفاوتی ندارد که آیا بدنه های مشبک مک بوک پرو در ناحیه اسپیکرها تقلبی هستند یا واقعی، مهم این است که دستگاه از کیفیت صوتی بسیار خوبی بهره مند است و کاربران از آن رضایت دارند.

The post appeared first on .

بدنه مشبک مک بوک پرو در ناحیه اسپیکرها، بیشتر جنبه نمایشی دارد

oxin channel

پتنت جدید اپل از نوآوری در ساخت کیسه های کاغذی حکایت دارد

پتنت جدید اپل از نوآوری در ساخت کیسه های کاغذی حکایت دارد

از ابتدای سال جاری فروشگاه های اپل اقدام به استفاده از کیسه های کاغذی نموده اند، تا مصرف ترکیبات پلاستیکی یا مصنوعی را به حداقل برسانند. از آنجا که کمپانی مذکور توجه ویژه ای به طراحی محصولات و لوازم جانبی اش دارد، و این پاکت ها نیز بخشی از تجربه کاربری خریداران هستند، تعجبی ندارد که شاهد نوآوری در این حوزه نیز باشیم.

در همین راستا، به تازگی پتنتی به ثبت رسیده که جزئیاتی از ابداعات شرکت مذکور در حوزه کیسه کاغذی را برملا می سازد. این پاکت ها از کاغذ سفید با حداقل 60 درصد مواد بازیافتی ساخته می شوند، و در ساخت آنها از سولفات جامد رنگ زدایی شده استفاده می گردد.

اما از آنجا که به کار بردن بیش از 50 درصد مواد بازیافتی در کاغذ سفید باعث کاهش استحکام و پاره شدن آن می شود، اپل از لایه های تقویتی در بخش های داخلی بهره گرفته.

گفتنی است نوآوری اهالی کوپرتینو فقط به بدنه این محصول ختم نشده، و حتی بندهای کیسه نیز از الیاف کاغذی ساخته شده اند، تا برخلاف دسته های کاغذی عادی که سفت و انعطاف ناپذیر هستند، احساس لطافت و راحتی را به مصرف کننده القاء نمایند.

این شرکت برای ساخت دسته های مورد بحث که شبیه به بند کفش هستند، از الیاف کاغذی استفاده کرده که به شیوه ای مخصوص به یکدیگر گره خورده اند.

این پتنت نشان می دهد اگرچه نوآوری در حوزه موبایل برای اپل کار دشواریست، اما آنها توانسته اند در بخش های دیگر به موفقیت دست یابند. علاوه بر این، کمپانی مورد بحث همواره در بخش حفاظت از محیط زیست پیش قدم بوده و با این کار می خواهد ضمن برآورده ساختن اهداف زیست محیطی، تجربه خرید مشتریانش را نیز در بالاترین سطح نگه دارد.

The post appeared first on .

پتنت جدید اپل از نوآوری در ساخت کیسه های کاغذی حکایت دارد

از ابتدای سال جاری فروشگاه های اپل اقدام به استفاده از کیسه های کاغذی نموده اند، تا مصرف ترکیبات پلاستیکی یا مصنوعی را به حداقل برسانند. از آنجا که کمپانی مذکور توجه ویژه ای به طراحی محصولات و لوازم جانبی اش دارد، و این پاکت ها نیز بخشی از تجربه کاربری خریداران هستند، تعجبی ندارد که شاهد نوآوری در این حوزه نیز باشیم.

در همین راستا، به تازگی پتنتی به ثبت رسیده که جزئیاتی از ابداعات شرکت مذکور در حوزه کیسه کاغذی را برملا می سازد. این پاکت ها از کاغذ سفید با حداقل 60 درصد مواد بازیافتی ساخته می شوند، و در ساخت آنها از سولفات جامد رنگ زدایی شده استفاده می گردد.

اما از آنجا که به کار بردن بیش از 50 درصد مواد بازیافتی در کاغذ سفید باعث کاهش استحکام و پاره شدن آن می شود، اپل از لایه های تقویتی در بخش های داخلی بهره گرفته.

گفتنی است نوآوری اهالی کوپرتینو فقط به بدنه این محصول ختم نشده، و حتی بندهای کیسه نیز از الیاف کاغذی ساخته شده اند، تا برخلاف دسته های کاغذی عادی که سفت و انعطاف ناپذیر هستند، احساس لطافت و راحتی را به مصرف کننده القاء نمایند.

این شرکت برای ساخت دسته های مورد بحث که شبیه به بند کفش هستند، از الیاف کاغذی استفاده کرده که به شیوه ای مخصوص به یکدیگر گره خورده اند.

این پتنت نشان می دهد اگرچه نوآوری در حوزه موبایل برای اپل کار دشواریست، اما آنها توانسته اند در بخش های دیگر به موفقیت دست یابند. علاوه بر این، کمپانی مورد بحث همواره در بخش حفاظت از محیط زیست پیش قدم بوده و با این کار می خواهد ضمن برآورده ساختن اهداف زیست محیطی، تجربه خرید مشتریانش را نیز در بالاترین سطح نگه دارد.

The post appeared first on .

پتنت جدید اپل از نوآوری در ساخت کیسه های کاغذی حکایت دارد

مقام اول پر فروش ترین تلفن هوشمند در جهان به آیفون 6 اس تعلق دارد

مقام اول پر فروش ترین تلفن هوشمند در جهان به آیفون 6 اس تعلق دارد

بر اساس گزارش های جدید Kantar و Strategy Analytics، آیفون 6 اس ()  پر فروش ترین تلفن هوشمند در جهان به حساب می آید، محصولی که 4.2 درصد از آمار فروش موبایل در جهان را به خود اختصاص داده است. در مقاوم دوم لیست هم آیفون 6 با 2.5 درصد حضور دارد و پس از آن گلکسی اس 7 سامسونگ () مقام سوم را با 2.4 درصد برای خود رقم زده است.

عملکرد آخرین آیفون اپل در برخی کشور ها حتی از این هم بهتر بوده و برای مثال در آمریکا 11 درصد از تلفن های هوشمند به فروش رسیده، آیفون 6 اس بوده اند. همین موضوع در عین حال آمار استفاده از سیستم عامل موبایل اپل را هم بالاتر برده است و موجب شده iOS با 1.2 درصد افزایش نسبت به سال گذشته، 31.3 درصد از بازار را در اختیار داشته باشد.

مقاوم دوم فروش در بازار آمریکا با 9 درصد به گلکسی اس 7 تعلق دارد و در مقام سوم نام آیفون SE () به چشم می خورد که 5 درصد از فروش این کشور را به خود اختصاص داده است. در ادامه باز هم با محصولات اپل در این لیست مواجه می شویم و آیفون 6 با 4.1 درصد در رده ی ششم قرار گرفته است، آن هم در حالی که این محصول به پایان دوره ی عرضه ی خود نزدیک می شود و تنها چند ساعت دیگر با رونمایی از موبایل های جدید اپل بازنشسته خواهد شد.

تحلیلگران می گویند اپل با طراحی و عرضه ی آیفون SE به قیمت 399 دلار (که ارزان ترین تلفن هوشمند اپل تاکنون به حساب می آید)، به خوبی موفق شده نظر کاربران جوان تر که توانایی پرداخت قیمت بالا برای خرید پرچمداران ندارند را به سوی خود جلب کرده و موفقیت قابل توجهی برای این محصول رقم زند.

مبنای این این تحلیل آمار 42 درصدی خریدارانی است که «تهیه ی یک تلفن هوشمند با قیمت مناسب» را دلیل انتخاب آیفون SE اعلام کرده اند، در حالی که این رقم برای خریداران آیفون 6 و 6 اس به ترتیب 30 و 23 درصد بوده است. علاوه بر این بد نیست بدانید که 24 درصد از خریداران آیفون SE این محصول را به عنوان نخستین تلفن هوشمند خود تهیه کرده بودند.

در نهایت لازم است اشاره کنیم که 29 درصد از کاربران آیفون های 6 و 6 اس اعلام کرده اند قصد دارند آیفون 7 را تهیه کنند، محصولی که تنها چند ساعت دیگر به شکل رسمی توسط اپل .

The post appeared first on .

مقام اول پر فروش ترین تلفن هوشمند در جهان به آیفون 6 اس تعلق دارد

بر اساس گزارش های جدید Kantar و Strategy Analytics، آیفون 6 اس ()  پر فروش ترین تلفن هوشمند در جهان به حساب می آید، محصولی که 4.2 درصد از آمار فروش موبایل در جهان را به خود اختصاص داده است. در مقاوم دوم لیست هم آیفون 6 با 2.5 درصد حضور دارد و پس از آن گلکسی اس 7 سامسونگ () مقام سوم را با 2.4 درصد برای خود رقم زده است.

عملکرد آخرین آیفون اپل در برخی کشور ها حتی از این هم بهتر بوده و برای مثال در آمریکا 11 درصد از تلفن های هوشمند به فروش رسیده، آیفون 6 اس بوده اند. همین موضوع در عین حال آمار استفاده از سیستم عامل موبایل اپل را هم بالاتر برده است و موجب شده iOS با 1.2 درصد افزایش نسبت به سال گذشته، 31.3 درصد از بازار را در اختیار داشته باشد.

مقاوم دوم فروش در بازار آمریکا با 9 درصد به گلکسی اس 7 تعلق دارد و در مقام سوم نام آیفون SE () به چشم می خورد که 5 درصد از فروش این کشور را به خود اختصاص داده است. در ادامه باز هم با محصولات اپل در این لیست مواجه می شویم و آیفون 6 با 4.1 درصد در رده ی ششم قرار گرفته است، آن هم در حالی که این محصول به پایان دوره ی عرضه ی خود نزدیک می شود و تنها چند ساعت دیگر با رونمایی از موبایل های جدید اپل بازنشسته خواهد شد.

تحلیلگران می گویند اپل با طراحی و عرضه ی آیفون SE به قیمت 399 دلار (که ارزان ترین تلفن هوشمند اپل تاکنون به حساب می آید)، به خوبی موفق شده نظر کاربران جوان تر که توانایی پرداخت قیمت بالا برای خرید پرچمداران ندارند را به سوی خود جلب کرده و موفقیت قابل توجهی برای این محصول رقم زند.

مبنای این این تحلیل آمار 42 درصدی خریدارانی است که «تهیه ی یک تلفن هوشمند با قیمت مناسب» را دلیل انتخاب آیفون SE اعلام کرده اند، در حالی که این رقم برای خریداران آیفون 6 و 6 اس به ترتیب 30 و 23 درصد بوده است. علاوه بر این بد نیست بدانید که 24 درصد از خریداران آیفون SE این محصول را به عنوان نخستین تلفن هوشمند خود تهیه کرده بودند.

در نهایت لازم است اشاره کنیم که 29 درصد از کاربران آیفون های 6 و 6 اس اعلام کرده اند قصد دارند آیفون 7 را تهیه کنند، محصولی که تنها چند ساعت دیگر به شکل رسمی توسط اپل .

The post appeared first on .

مقام اول پر فروش ترین تلفن هوشمند در جهان به آیفون 6 اس تعلق دارد

Gorilla Glass 5، صفحه نمایش گوشی شما را در 80 درصد سقوط ها، سالم نگه می دارد

Gorilla Glass 5، صفحه نمایش گوشی شما را در 80 درصد سقوط ها، سالم نگه می دارد

کمپانی مشهور Corning بزرگترین تولیدکننده شیشه های محافظ برای صفحات نمایش گوشی های هوشمند مختلف است.

Gorilla Glass 5، صفحه نمایش گوشی شما را در 80 درصد سقوط ها، سالم نگه می دارد

(image)
کمپانی مشهور Corning بزرگترین تولیدکننده شیشه های محافظ برای صفحات نمایش گوشی های هوشمند مختلف است.
Gorilla Glass 5، صفحه نمایش گوشی شما را در 80 درصد سقوط ها، سالم نگه می دارد

جنگ داخلی؛ چرا Ubisoft در لبه پرتگاه قرار دارد

جنگ داخلی؛ چرا Ubisoft در لبه پرتگاه قرار دارد

اشتباه نکنید؛ نمی خواهیم با ارتباط عملکرد یوبیسافت و فرنچایزهایش در چند سال اخیر، از عرش به فرش رسیدن آن ها را نتیجه گیری کنیم. چون اگر از نمایشگاه E3 فاکتور بگیریم، فرانسوی ها نشان داده اند دوباره قصد دارند به یکی از کمپانی های محبوب صنعت گیمینگ تبدیل شوند. از این موج های عجیبی هم که هر از چندگاهی پیرامون بازی یا استودیویی به راه می افتد دوری کنید.

بعضی ها فکر کرده اند هنوز چند سال پیش است تا نامی از یوبیسافت به میان می آید آن را کنار می زنند. چون جدای از نمایش های دروغین، فرانسوی ها اثبات کرده اند فرصت زیادی به استودیوهای داخلی برای ساخت عناوین جدید می دهند، چیزی که این روزها کمتر شاهدش هستیم. با این حرف هایی که زدیم، پس منظور از تیتر چیست؟ چرا یوبیسافت در لبه پرتگاه دارد؟

دلیل اصلی این موضوع را باید به نبرد میان خروس ها که در این چند وقت اخیر داغ تر از همیشه شده است، جستجو کنیم. از کشمکش میان Vivendi و یوبیسافت داریم حرف می زنیم. ویوندی را که می شناسید؟ کمپانی که حکم یک ومپایر یا خون آشام را در صنعت گیمینگ داشته و امکان دارد سندرم نابودی سازی آن ها به پر یوبیسافت هم بخورد. بیایید نگاهی به تاریخچه تاریک این کمپانی بیندازیم تا بهتر متوجه شوید چرا نسبت به ادامه راه ناشر اساسینز کرید نگرانیم.

یوبیسافت جدیدا به سرمایه گذاری در صنعت سینما هم روی آورده و اواخر سال جاری شاهد اکران اساسینز کرید هستیم.

ویوندی تقریبا در تمامی زمینه ها دست داشته است. از موزیک، تلویزیون و فیلم های سینمایی بگیرید تا مخابرات که در هر کدام می توانیم ردپایی از آن ها را پیدا کنیم. بگذارید ساده تر بگوییم، با یک کمپانی مولتی مدیا طرف هستید. سال 1998 لحظه ورود این شرکت فرانسوی به صنعت گیمینگ بود. آن ها کار خود را با خرید Havas آغاز کردند؛ کمپانی که چند ماه پیش از خریداری شدن توسط ویوندی، سهام شرکت CUC Software را به اختیار درآورده بود.

شاید امروزه خیلی ها نام CUC Software را به یاد نیاورند، ولی این کمپانی در زمانی که از آن صحبت می کنیم استودیوهای Sierra ،Blizzard و Berkeley Systems را در زیرمجموعه خود داشت. بلیزارد را که می شناسید. این شرکت با ساخت فرنچایزهای استارکرفت و وارکرفت توانست نام خود را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین استودیوها در تاریخ صنعت گیمینگ به ثبت برساند. اخیرا شاهد انتشار بازی بسیار موفق اوورواچ از سوی آن ها بودیم.

در سوی دیگر سییرا را داریم. این استودیو هم سازنده یکی از مهمترین آثار صنعت گیمینگ با نام Mystery House هست. از این جهت خانه مرموز را می ستاییم، چون از بازی با نام «اولین عنوان گرافیکی در سبک ماجراجویی» یاد می شود. جدای از این، ساخته استودیو سییرا توانست فروش بسیار بالایی هم بکند. البته این جریان مربوط به سال 1980 هست و در تاریخی که بحث اصلی پیرامونش می چرخد، آن ها بیشتر روی عناوین King’s Quest کار می کردند که باز به خودی خود بازی های محبوبی بودند.

برکلی سیستم هم که سال 2000 دار فانی را وداع گفت، شروع فعالیت خود را در زمینه غیر گیمینگ کلیک زد. شاید بتوانیم محبوبیت آن ها را به ساخت یک دسکتاپ مجازی برای مکینتاش ارتباط دهیم که بعدها با ساخت محافظ صفحه نمایشی افزایش داد. اما با تمام این حرف ها، اوج موفقیت برکلی سیستم با بازی ویدیویی You Don’t Know Jack رقم خورد؛ عنوانی چند نفره که با ایجاد پرسش هایی کمدی مانند مخاطبان را به چالش می کشید.

صبر کنید ببینیم، ویوندی با این همه استودیو با تجربه چگونه هم اکنون نامش در کنار ناشرهای نام دار صنعت گیمینگ دیده نمی شود؟ جالب تر اینجاست زیرمجموعه های معروف فرانسوی ها تنها به همین استودیوها ختم نمی گردد. آن ها مدتی بعد با خرید کمپانی Seagram که Universal Studios را در اختیار داشت، تصمیم گرفتند جا پای خود را در صنعت گیمینگ محکم تر کنند.

فکر کنیم Universal Studios را بشناسید. این مشکلاتی که سونی برای بازگرداندن عناوین محبوب قدیمی اش به پلی استیشن دارد از همین کمپانی نشات می گیرد. چون در دهه 90 حق ساخت Crash Bandicoot و Spyro the Dragon را استودیوهای یونیورسال برعهده داشتند. به بیان دیگر سونی تنها آن ها را به انحصار خود درآورد و این یونیورسال بود که با استودیوهای سازنده بازی های یاد شده قرارداد امضا کرد.

جدا از این حرف ها، زمانی اوضاع جالب تر می شود بدانید یونیورسال حق ساخت بازی ها را بعدها به سونی نفروخت و جای آن اکتیویژن به مالک اصلی کرش و اسپیرو تبدیل شد که در ادامه بیشتر توضیح می دهیم. این نکته را اضافه کنیم فرنچایزهای معروف Half Life و Warcraft هم زمانی به این شرکت تعلق داشتند.

با پیوستن Universal Studios به ویوندی، فرانسوی ها تصمیم گرفتند بخش بزرگی از کمپانی خود را به گیمینگ اختصاص بدهند. بنابراین شاهد ادغام تمام استودیوها و تشکیل قسمتی با نام Vivendi Universal Games بودیم. این اتفاقاتی که از آن صحبت می کنیم مربوط به سال 2000 هستند.

اوضاع که پیچیده تر شد. با این همه ستاره که کسی نمی تواند جلوی ویوندی را بگیرد. وضعیت هم خیلی بد نبود تا این که سال 2004 فرا رسید و Vivendi Universal Games ضرر 23.3 میلیارد یورویی در دستان ویوندی گذاشت. فرانسوی ها با این اتفاق تصمیم می گیرند برای زنده ماندن بخش های خود به عنوان تجارت جداگانه به فروش برسانند.

ترکش این فاجعه عظیم از شرکت های بازیسازی ویوندی هم به دور نمی ماند و همان سال شاهد بسته شدن کمپانی محبوب سییرا هستیم. البته سییرا در دوران مدیریتی فرانسوی ها یک بار تا مرز ورشکستی پیش رفت. سال 1999 بود که حدود 250 کارمند از این شرکت اخراج شدند و شاهد فروش استودیوهای زیرمجموعه بودیم.

سییرا سال 2005 دوباره با نام Sierra Online احیا شد. این بار هم آن ها زیرمجموعه ویوندی بودند.

بیایید به چند سال جلوتر برویم. فکر کنیم 2007 برای ادامه بحث خوب باشد. آن زمان قطب های بازیسازی بین شرکت های زیادی تقسیم نشده بود. شاید بین شخص ثالث ها بتوانیم معروف ترین را الکترونیک آرتز بنامیم. در همین راستا اکتیویژن می بیند برای رقابت با هم وطنان خود نیازمند قدرت بیشتری است. فکر کنیم گفته های صحبت های مدیریت اجرایی اکتیویژن پیرامون این مسئله بتواند تصمیمی که آن ها در پایان می گیرند را مشخص کند:

ما دنبال هر راهی می گشتیم تا ببینیم چگونه می توانیم با بلیزارد مشارکت داشته باشیم. شاید نمی توانستیم کمپانی همانند آن ها پیدا کنیم، ولی از تجربه خود آن ها که می شود استفاده کرد.

همین اتفاق هم افتاد و شاهد ادغام اکتیویژن با ویوندی، صاحب بلیزاد، بودیم. در همین راستا کمپانی جدیدی با نام اکتیویژن بلیزارد شکل گرفت. مصاحبه ها را که نگاه می کردیم، بعضی استودیوهای زیرمجموعه ویوندی خیلی با این که اکتیویژن تمام فعالیت های گیمینگ ویوندی را برعهده بگیرد راضی نبودند. طبیعی هم است، تعداد از شرکت ها پروژه هایی در دست ساخت داشتند.

اکتیویژن به راحتی می توانست آن ها را کنسل کند. پیشبینی ها هم درست از آب درآمد و سییرا بار دیگر طعم بسته شدن را چشید. بالاتر از کرش و اسپیرو گفتیم. یونیورسال سال 2005 که سییرا با نامی جدید تر دوباره به عرصه گیمینگ بازگرداند، عناوین محبوب خود مانند کرش و اسپیرو را به اختیار آن ها درآورد. پی تعطیلی دوباره این استودیو، تمام عناوین به اکتیویژن رسیدند.

سال 2014 سییرا دوباره با نام Sierra Entertainment احیا شد. آن ها هم اکنون زیرمجموعه اکتیویژن بلیزارد هستند.

ممکن است با خود بگویید مشکل صحبت های بالا چیست. ویوندی شرکت های بازیسازی زیادی را تعطیل کرد یا از دست داد. شاید تنها کمپانی مهمی که تا آن زمان توانست از فرانسوی ها جان سالم به در ببرد، بلیزارد بوده باشد. بنابراین چرا این اتفاق برای اکتیویژن نیافتد؟ آن هم زمانی که ویوندی همچنان با مشکلات دست و پنجه نرم می کند. خوشبختانه اکتیویژن بلیزارد تا مرز ورشکستگی پیش نرفت.

با این وجود آن ها تصمیم می گیرند تا سال 2013 خود را از ویوندی جدا کنند. یکی از جالب ترین اتفاقات صنعت گیمینگ هم به همین مسائله اشاره دارد. چگونه ویوندی که بیش از 50 درصد سهام اکتیویژن را داشت حاضر به از دست دادن کمپانی شد که با فرنچایزهای کال آو دیوتی و وارکرفت پول پارو می کرد. یکی از تحلیل گران اقتصادی صنعت گیمینگ این جدایی اکتیویژن از ویوندی را فرخنده نامید.

به اعتقاد او مشکلات موجود در ویوندی می توانست منجر به از دست دادن ذخایر نقدی اکتیویژن و اقدامات دیگری بشود که این کمپانی کانادایی را به خطر بیندازد. اگر بخواهیم از این دو اتفاق یک جمع بندی ساده داشته باشیم، میبینیم ویوندی حکم قمار بازی را دارد که با جذب سرمایه سعی می کند دوباره به میدان مسابقه بازگردد اما هر بار شکست می خورد. از مدیرهایی که به نظر اطلاعات زیادی از صنعت گیمینگ ندارند بیش از این انتظار نمی رود.

یوبیسافت به دادن آزادی عمل به استودیوهای خود و ساخت عناوین جدید معروف است. اگر آن ها به زیرمجموعه ویوندی در بیایند، آیا شاهد همین رویه خواهیم بود؟

به زمان کنونی باز می گردیم، جایی که مقدمه را با آن شروع کردیم؛ یوبیسافت. با از دست دادن اکتیویژن بلیزارد، سهم ویوندی در بازار بازی های ویدیویی تقریبا به صفر می رسد. جدای از اکتیویژن، فرانسوی ها در سال های اخیر سهم های بیشتری را هم به فروش رساندند تا بتوانند بدهی های خود را پرداخت کرده و سرمایه ای برای خرید کمپانی های دیگر جمع کنند.

از حق نگذریم فعالیت ویوندی در دیگر عرصه ها مانند تلویزیون و موسیقی موفقیت آمیز بوده است. اما آن ها می خواستند تا دوباره به صنعت گیمینگ باز گردند. بنابراین شروع به سرمایه گذاری روی یوبیسافت و زیرمجموعه آن گیم لافت می کنند. بگذارید از همین ابتدا خیال تان را راحت کنیم؛ یوبیسافت اصلا از این اتفاق راضی نیست. طبیعی هم است، جدای از بحث های مالی، حتی فکر این که بیاییم آن ها را زیرمجموعه ویوندی به حساب بیاوریم جالب به نظر نمی رسد.

هنوز خیلی ها یک سوال بزرگ از این کمپانی دارند؛ چرا اکتیویژن که این همه سوددهی داشت را از دست دادید؟ شاید فکر کنید خود آمریکایی ها این گونه خواستند. حتی اگر چنین چیز بسیار ساده لوحانه ای را در نظر بگیریم، باز هم قانع کننده نیست. چون ویوندی می توانست با پشتیبانی بهتر، آن ها را از این تصمیم صرف نظر کند. بتسدا را ببینید، زیرمجموعه زنیمکس است. آیا مشکلی وجود دارد؟

درست است، در طول صنعت گیمینگ کمپانی ها استودیوهای زیر مجموعه زیادی را بسته اند. ولی بهترن حالت این است می دانیم آن ها سال ها در زمینه گیمینگ فعالیت کرده اند. ولی شرکتی مانند ویوندی که استراتژی هایش خیلی با صنعت گیمینگ سنخیتی نداشته و بیشترین افتخارش تنها داشتن عناوین بزرگ بوده، چی؟

زمانی که از زیرمجموعه شدن یک کمپانی صحبت می کنیم، باید احتمال کاهش آزادی عمل را هم در نظر بگیریم. بزرگترین نگرانی برادرهای گیمو به همین مسئله باز می گردد. یکی از آن ها در جشن سی سالگی یوبیسافت گفت: «تار و پود خلاقیت و ریسک پذیری به آزادی عمل گره خورده است. این موضوع موجب شده تا ما بتوانیم سی سال در صنعت گیمینگ ماجراجویی داشته باشیم. در سی سال آینده و بعد از آن هم باز همین موضوع اصلی ترین دلیل دوام یوبیسافت خواهد بود.»

اکنون سوال اینجاست مگر ویوندی چند درصد از سهام ناشر اساسینز کرید را دارد که این قدر نگرانیم. بالاتر از گیم لافت اسم بردیم. همان طور که می دانید این کمپانی زمانی زیرمجموعه یوبیسافت بود. از واژه «زمانی» استفاده کردیم، چون هم اکنون ویوندی 97 درصد از سهام آن ها را به اختیار خود درآورده است. شاید جالب باشد بدانید سهم از آن ها از گیم لافت در فوریه سال جاری تنها 30 درصد بود.

یعنی ویوندی تنها در چند ماه توانست سکان سازنده معروف بازی های موبایل را به دست بیاورد. متاسفانه مایکل گیمو، مهمترین فرد گیم لافت، هم از سمت مدیریت خود در این کمپانی کناره گیری کرده و به زودی شاهد حضور فردی در جایگاه او هستیم که سابقه گیمینگ زیادی ندارد. همین مایکل گیمو پیش از تصاحب کامل گیم لافت از سوی ویوندی، بیانیه ای تند و کوبنده ای برای هم وطنان خود نوشت.

از نداشتن دانش کافی در صنعت گیمینگ بگیرید تا این که همکاری آن ها با گیم لافت سودی برای کمپانی معروف سازنده بازی های موبایل ندارد، چیزهایی هستند که می توانید لا به لای صحبت های او پیدا کنید. البته ویوندی هم بعدها با خرید سهم گیم لافت و انتخاب یک مدیرعامل جدید، پاسخ جالبی به گیمو داد.

در بهترین حالت می توانیم امیدوار باشیم ویوندی یوبیسافت را خریده و همچنان گیموها در راس کار باشند. ولی بهتر است این امید را از دل خود بیرون کنید، چون به نظر می رسد مشکلات میان این دو شرکت فرانسوی زبان بیشتر از این هاست.

گیم لافت تازه قدم اول است. با وجود این که ویوندی گفته علاقه ای برای تصاحب یوبیسافت ندارد اما گزارشات روی دیگر داستان را نشان می دهند. این کمپانی هم اکنون بیش از 20 درصد از سهام ناشر فارکرای به اختیار خود درآورده است. تمام این آمار و ارقامی که می دهیم در چند وقت اخیر اتفاق افتاده اند. فکر نکنید ویوندی سال ها برای رسیدن به این سهام زحمت کشید.

اگر اشتباه نکنیم، شروع سرمایه گذاری آن ها روی گیم لافت و یوبیسافت به اوایل سال گذشته باز می گردد که در چند ماه اخیر دیگر به اوج رسید. شاید برهان هایی که از خطرات احتمالی پیروزی ویوندی در این نبرد گفتیم را قانع کننده ندیده و با خود بگویید یوبیسافت شرکت بزرگی است، حتی این اتفاق هم فرانسوی ها را نمی تواند از پا در بیاورد.

فراموش نکنید کمپانی های نامداری به واسطه سیاست های اشتباه تا ورطه نابودی پیش رفته و خیلی ها نام آن ها را از یاد برده اند. برادرهای گیلمو هم اکنون به سختی تلاش می کنند تا بتوانند سرمایه گذاری پیدا کرده و دست ویوندی را خالی بگذارند. چون تقریبا میزان اهمیت رای گیموها و ویوندی در یوبیسافت به یک اندازه رسیده است. باید ببینیم پایان مبارزه خروس جنگی ها چه کسی پیروز می شود.

The post appeared first on .

جنگ داخلی؛ چرا Ubisoft در لبه پرتگاه قرار دارد

اشتباه نکنید؛ نمی خواهیم با ارتباط عملکرد یوبیسافت و فرنچایزهایش در چند سال اخیر، از عرش به فرش رسیدن آن ها را نتیجه گیری کنیم. چون اگر از نمایشگاه E3 فاکتور بگیریم، فرانسوی ها نشان داده اند دوباره قصد دارند به یکی از کمپانی های محبوب صنعت گیمینگ تبدیل شوند. از این موج های عجیبی هم که هر از چندگاهی پیرامون بازی یا استودیویی به راه می افتد دوری کنید.

بعضی ها فکر کرده اند هنوز چند سال پیش است تا نامی از یوبیسافت به میان می آید آن را کنار می زنند. چون جدای از نمایش های دروغین، فرانسوی ها اثبات کرده اند فرصت زیادی به استودیوهای داخلی برای ساخت عناوین جدید می دهند، چیزی که این روزها کمتر شاهدش هستیم. با این حرف هایی که زدیم، پس منظور از تیتر چیست؟ چرا یوبیسافت در لبه پرتگاه دارد؟

دلیل اصلی این موضوع را باید به نبرد میان خروس ها که در این چند وقت اخیر داغ تر از همیشه شده است، جستجو کنیم. از کشمکش میان Vivendi و یوبیسافت داریم حرف می زنیم. ویوندی را که می شناسید؟ کمپانی که حکم یک ومپایر یا خون آشام را در صنعت گیمینگ داشته و امکان دارد سندرم نابودی سازی آن ها به پر یوبیسافت هم بخورد. بیایید نگاهی به تاریخچه تاریک این کمپانی بیندازیم تا بهتر متوجه شوید چرا نسبت به ادامه راه ناشر اساسینز کرید نگرانیم.

یوبیسافت جدیدا به سرمایه گذاری در صنعت سینما هم روی آورده و اواخر سال جاری شاهد اکران اساسینز کرید هستیم.

ویوندی تقریبا در تمامی زمینه ها دست داشته است. از موزیک، تلویزیون و فیلم های سینمایی بگیرید تا مخابرات که در هر کدام می توانیم ردپایی از آن ها را پیدا کنیم. بگذارید ساده تر بگوییم، با یک کمپانی مولتی مدیا طرف هستید. سال 1998 لحظه ورود این شرکت فرانسوی به صنعت گیمینگ بود. آن ها کار خود را با خرید Havas آغاز کردند؛ کمپانی که چند ماه پیش از خریداری شدن توسط ویوندی، سهام شرکت CUC Software را به اختیار درآورده بود.

شاید امروزه خیلی ها نام CUC Software را به یاد نیاورند، ولی این کمپانی در زمانی که از آن صحبت می کنیم استودیوهای Sierra ،Blizzard و Berkeley Systems را در زیرمجموعه خود داشت. بلیزارد را که می شناسید. این شرکت با ساخت فرنچایزهای استارکرفت و وارکرفت توانست نام خود را به عنوان یکی از تاثیرگذارترین استودیوها در تاریخ صنعت گیمینگ به ثبت برساند. اخیرا شاهد انتشار بازی بسیار موفق اوورواچ از سوی آن ها بودیم.

در سوی دیگر سییرا را داریم. این استودیو هم سازنده یکی از مهمترین آثار صنعت گیمینگ با نام Mystery House هست. از این جهت خانه مرموز را می ستاییم، چون از بازی با نام «اولین عنوان گرافیکی در سبک ماجراجویی» یاد می شود. جدای از این، ساخته استودیو سییرا توانست فروش بسیار بالایی هم بکند. البته این جریان مربوط به سال 1980 هست و در تاریخی که بحث اصلی پیرامونش می چرخد، آن ها بیشتر روی عناوین King’s Quest کار می کردند که باز به خودی خود بازی های محبوبی بودند.

برکلی سیستم هم که سال 2000 دار فانی را وداع گفت، شروع فعالیت خود را در زمینه غیر گیمینگ کلیک زد. شاید بتوانیم محبوبیت آن ها را به ساخت یک دسکتاپ مجازی برای مکینتاش ارتباط دهیم که بعدها با ساخت محافظ صفحه نمایشی افزایش داد. اما با تمام این حرف ها، اوج موفقیت برکلی سیستم با بازی ویدیویی You Don’t Know Jack رقم خورد؛ عنوانی چند نفره که با ایجاد پرسش هایی کمدی مانند مخاطبان را به چالش می کشید.

صبر کنید ببینیم، ویوندی با این همه استودیو با تجربه چگونه هم اکنون نامش در کنار ناشرهای نام دار صنعت گیمینگ دیده نمی شود؟ جالب تر اینجاست زیرمجموعه های معروف فرانسوی ها تنها به همین استودیوها ختم نمی گردد. آن ها مدتی بعد با خرید کمپانی Seagram که Universal Studios را در اختیار داشت، تصمیم گرفتند جا پای خود را در صنعت گیمینگ محکم تر کنند.

فکر کنیم Universal Studios را بشناسید. این مشکلاتی که سونی برای بازگرداندن عناوین محبوب قدیمی اش به پلی استیشن دارد از همین کمپانی نشات می گیرد. چون در دهه 90 حق ساخت Crash Bandicoot و Spyro the Dragon را استودیوهای یونیورسال برعهده داشتند. به بیان دیگر سونی تنها آن ها را به انحصار خود درآورد و این یونیورسال بود که با استودیوهای سازنده بازی های یاد شده قرارداد امضا کرد.

جدا از این حرف ها، زمانی اوضاع جالب تر می شود بدانید یونیورسال حق ساخت بازی ها را بعدها به سونی نفروخت و جای آن اکتیویژن به مالک اصلی کرش و اسپیرو تبدیل شد که در ادامه بیشتر توضیح می دهیم. این نکته را اضافه کنیم فرنچایزهای معروف Half Life و Warcraft هم زمانی به این شرکت تعلق داشتند.

با پیوستن Universal Studios به ویوندی، فرانسوی ها تصمیم گرفتند بخش بزرگی از کمپانی خود را به گیمینگ اختصاص بدهند. بنابراین شاهد ادغام تمام استودیوها و تشکیل قسمتی با نام Vivendi Universal Games بودیم. این اتفاقاتی که از آن صحبت می کنیم مربوط به سال 2000 هستند.

اوضاع که پیچیده تر شد. با این همه ستاره که کسی نمی تواند جلوی ویوندی را بگیرد. وضعیت هم خیلی بد نبود تا این که سال 2004 فرا رسید و Vivendi Universal Games ضرر 23.3 میلیارد یورویی در دستان ویوندی گذاشت. فرانسوی ها با این اتفاق تصمیم می گیرند برای زنده ماندن بخش های خود به عنوان تجارت جداگانه به فروش برسانند.

ترکش این فاجعه عظیم از شرکت های بازیسازی ویوندی هم به دور نمی ماند و همان سال شاهد بسته شدن کمپانی محبوب سییرا هستیم. البته سییرا در دوران مدیریتی فرانسوی ها یک بار تا مرز ورشکستی پیش رفت. سال 1999 بود که حدود 250 کارمند از این شرکت اخراج شدند و شاهد فروش استودیوهای زیرمجموعه بودیم.

سییرا سال 2005 دوباره با نام Sierra Online احیا شد. این بار هم آن ها زیرمجموعه ویوندی بودند.

بیایید به چند سال جلوتر برویم. فکر کنیم 2007 برای ادامه بحث خوب باشد. آن زمان قطب های بازیسازی بین شرکت های زیادی تقسیم نشده بود. شاید بین شخص ثالث ها بتوانیم معروف ترین را الکترونیک آرتز بنامیم. در همین راستا اکتیویژن می بیند برای رقابت با هم وطنان خود نیازمند قدرت بیشتری است. فکر کنیم گفته های صحبت های مدیریت اجرایی اکتیویژن پیرامون این مسئله بتواند تصمیمی که آن ها در پایان می گیرند را مشخص کند:

ما دنبال هر راهی می گشتیم تا ببینیم چگونه می توانیم با بلیزارد مشارکت داشته باشیم. شاید نمی توانستیم کمپانی همانند آن ها پیدا کنیم، ولی از تجربه خود آن ها که می شود استفاده کرد.

همین اتفاق هم افتاد و شاهد ادغام اکتیویژن با ویوندی، صاحب بلیزاد، بودیم. در همین راستا کمپانی جدیدی با نام اکتیویژن بلیزارد شکل گرفت. مصاحبه ها را که نگاه می کردیم، بعضی استودیوهای زیرمجموعه ویوندی خیلی با این که اکتیویژن تمام فعالیت های گیمینگ ویوندی را برعهده بگیرد راضی نبودند. طبیعی هم است، تعداد از شرکت ها پروژه هایی در دست ساخت داشتند.

اکتیویژن به راحتی می توانست آن ها را کنسل کند. پیشبینی ها هم درست از آب درآمد و سییرا بار دیگر طعم بسته شدن را چشید. بالاتر از کرش و اسپیرو گفتیم. یونیورسال سال 2005 که سییرا با نامی جدید تر دوباره به عرصه گیمینگ بازگرداند، عناوین محبوب خود مانند کرش و اسپیرو را به اختیار آن ها درآورد. پی تعطیلی دوباره این استودیو، تمام عناوین به اکتیویژن رسیدند.

سال 2014 سییرا دوباره با نام Sierra Entertainment احیا شد. آن ها هم اکنون زیرمجموعه اکتیویژن بلیزارد هستند.

ممکن است با خود بگویید مشکل صحبت های بالا چیست. ویوندی شرکت های بازیسازی زیادی را تعطیل کرد یا از دست داد. شاید تنها کمپانی مهمی که تا آن زمان توانست از فرانسوی ها جان سالم به در ببرد، بلیزارد بوده باشد. بنابراین چرا این اتفاق برای اکتیویژن نیافتد؟ آن هم زمانی که ویوندی همچنان با مشکلات دست و پنجه نرم می کند. خوشبختانه اکتیویژن بلیزارد تا مرز ورشکستگی پیش نرفت.

با این وجود آن ها تصمیم می گیرند تا سال 2013 خود را از ویوندی جدا کنند. یکی از جالب ترین اتفاقات صنعت گیمینگ هم به همین مسائله اشاره دارد. چگونه ویوندی که بیش از 50 درصد سهام اکتیویژن را داشت حاضر به از دست دادن کمپانی شد که با فرنچایزهای کال آو دیوتی و وارکرفت پول پارو می کرد. یکی از تحلیل گران اقتصادی صنعت گیمینگ این جدایی اکتیویژن از ویوندی را فرخنده نامید.

به اعتقاد او مشکلات موجود در ویوندی می توانست منجر به از دست دادن ذخایر نقدی اکتیویژن و اقدامات دیگری بشود که این کمپانی کانادایی را به خطر بیندازد. اگر بخواهیم از این دو اتفاق یک جمع بندی ساده داشته باشیم، میبینیم ویوندی حکم قمار بازی را دارد که با جذب سرمایه سعی می کند دوباره به میدان مسابقه بازگردد اما هر بار شکست می خورد. از مدیرهایی که به نظر اطلاعات زیادی از صنعت گیمینگ ندارند بیش از این انتظار نمی رود.

یوبیسافت به دادن آزادی عمل به استودیوهای خود و ساخت عناوین جدید معروف است. اگر آن ها به زیرمجموعه ویوندی در بیایند، آیا شاهد همین رویه خواهیم بود؟

به زمان کنونی باز می گردیم، جایی که مقدمه را با آن شروع کردیم؛ یوبیسافت. با از دست دادن اکتیویژن بلیزارد، سهم ویوندی در بازار بازی های ویدیویی تقریبا به صفر می رسد. جدای از اکتیویژن، فرانسوی ها در سال های اخیر سهم های بیشتری را هم به فروش رساندند تا بتوانند بدهی های خود را پرداخت کرده و سرمایه ای برای خرید کمپانی های دیگر جمع کنند.

از حق نگذریم فعالیت ویوندی در دیگر عرصه ها مانند تلویزیون و موسیقی موفقیت آمیز بوده است. اما آن ها می خواستند تا دوباره به صنعت گیمینگ باز گردند. بنابراین شروع به سرمایه گذاری روی یوبیسافت و زیرمجموعه آن گیم لافت می کنند. بگذارید از همین ابتدا خیال تان را راحت کنیم؛ یوبیسافت اصلا از این اتفاق راضی نیست. طبیعی هم است، جدای از بحث های مالی، حتی فکر این که بیاییم آن ها را زیرمجموعه ویوندی به حساب بیاوریم جالب به نظر نمی رسد.

هنوز خیلی ها یک سوال بزرگ از این کمپانی دارند؛ چرا اکتیویژن که این همه سوددهی داشت را از دست دادید؟ شاید فکر کنید خود آمریکایی ها این گونه خواستند. حتی اگر چنین چیز بسیار ساده لوحانه ای را در نظر بگیریم، باز هم قانع کننده نیست. چون ویوندی می توانست با پشتیبانی بهتر، آن ها را از این تصمیم صرف نظر کند. بتسدا را ببینید، زیرمجموعه زنیمکس است. آیا مشکلی وجود دارد؟

درست است، در طول صنعت گیمینگ کمپانی ها استودیوهای زیر مجموعه زیادی را بسته اند. ولی بهترن حالت این است می دانیم آن ها سال ها در زمینه گیمینگ فعالیت کرده اند. ولی شرکتی مانند ویوندی که استراتژی هایش خیلی با صنعت گیمینگ سنخیتی نداشته و بیشترین افتخارش تنها داشتن عناوین بزرگ بوده، چی؟

زمانی که از زیرمجموعه شدن یک کمپانی صحبت می کنیم، باید احتمال کاهش آزادی عمل را هم در نظر بگیریم. بزرگترین نگرانی برادرهای گیمو به همین مسئله باز می گردد. یکی از آن ها در جشن سی سالگی یوبیسافت گفت: «تار و پود خلاقیت و ریسک پذیری به آزادی عمل گره خورده است. این موضوع موجب شده تا ما بتوانیم سی سال در صنعت گیمینگ ماجراجویی داشته باشیم. در سی سال آینده و بعد از آن هم باز همین موضوع اصلی ترین دلیل دوام یوبیسافت خواهد بود.»

اکنون سوال اینجاست مگر ویوندی چند درصد از سهام ناشر اساسینز کرید را دارد که این قدر نگرانیم. بالاتر از گیم لافت اسم بردیم. همان طور که می دانید این کمپانی زمانی زیرمجموعه یوبیسافت بود. از واژه «زمانی» استفاده کردیم، چون هم اکنون ویوندی 97 درصد از سهام آن ها را به اختیار خود درآورده است. شاید جالب باشد بدانید سهم از آن ها از گیم لافت در فوریه سال جاری تنها 30 درصد بود.

یعنی ویوندی تنها در چند ماه توانست سکان سازنده معروف بازی های موبایل را به دست بیاورد. متاسفانه مایکل گیمو، مهمترین فرد گیم لافت، هم از سمت مدیریت خود در این کمپانی کناره گیری کرده و به زودی شاهد حضور فردی در جایگاه او هستیم که سابقه گیمینگ زیادی ندارد. همین مایکل گیمو پیش از تصاحب کامل گیم لافت از سوی ویوندی، بیانیه ای تند و کوبنده ای برای هم وطنان خود نوشت.

از نداشتن دانش کافی در صنعت گیمینگ بگیرید تا این که همکاری آن ها با گیم لافت سودی برای کمپانی معروف سازنده بازی های موبایل ندارد، چیزهایی هستند که می توانید لا به لای صحبت های او پیدا کنید. البته ویوندی هم بعدها با خرید سهم گیم لافت و انتخاب یک مدیرعامل جدید، پاسخ جالبی به گیمو داد.

در بهترین حالت می توانیم امیدوار باشیم ویوندی یوبیسافت را خریده و همچنان گیموها در راس کار باشند. ولی بهتر است این امید را از دل خود بیرون کنید، چون به نظر می رسد مشکلات میان این دو شرکت فرانسوی زبان بیشتر از این هاست.

گیم لافت تازه قدم اول است. با وجود این که ویوندی گفته علاقه ای برای تصاحب یوبیسافت ندارد اما گزارشات روی دیگر داستان را نشان می دهند. این کمپانی هم اکنون بیش از 20 درصد از سهام ناشر فارکرای به اختیار خود درآورده است. تمام این آمار و ارقامی که می دهیم در چند وقت اخیر اتفاق افتاده اند. فکر نکنید ویوندی سال ها برای رسیدن به این سهام زحمت کشید.

اگر اشتباه نکنیم، شروع سرمایه گذاری آن ها روی گیم لافت و یوبیسافت به اوایل سال گذشته باز می گردد که در چند ماه اخیر دیگر به اوج رسید. شاید برهان هایی که از خطرات احتمالی پیروزی ویوندی در این نبرد گفتیم را قانع کننده ندیده و با خود بگویید یوبیسافت شرکت بزرگی است، حتی این اتفاق هم فرانسوی ها را نمی تواند از پا در بیاورد.

فراموش نکنید کمپانی های نامداری به واسطه سیاست های اشتباه تا ورطه نابودی پیش رفته و خیلی ها نام آن ها را از یاد برده اند. برادرهای گیلمو هم اکنون به سختی تلاش می کنند تا بتوانند سرمایه گذاری پیدا کرده و دست ویوندی را خالی بگذارند. چون تقریبا میزان اهمیت رای گیموها و ویوندی در یوبیسافت به یک اندازه رسیده است. باید ببینیم پایان مبارزه خروس جنگی ها چه کسی پیروز می شود.

The post appeared first on .

جنگ داخلی؛ چرا Ubisoft در لبه پرتگاه قرار دارد