Tagخودروهای

مجمع متقلبان؛ مروری بر خودروهای چینی کپی شده در نمایشگاه شانگهای

مجمع متقلبان؛ مروری بر خودروهای چینی کپی شده در نمایشگاه شانگهای

نمایشگاه خودروی شانگهای از سال 1985 شروع به کار کرده و از آن زمان تاکنون هر دو سال یک بار میزبان برخی از جدیدترین دستاوردهای شرکت های مختلف از جمله خودروسازان چینی بوده است.

در کنار ارایه کانسپت ها و مدل های جدید توسط برندهای مطرح، کمپانی های گمنام چینی گهگاه محصولاتی معرفی می کنند که به وضوح از خودروهای شناخته شده جهانی کپی شده اند. در نمایشگاه امسال نیز باز هم شاهد نمونه های های این چنینی بودیم که در ادامه نگاهی به آنها خواهیم داشت.

زوتای Z700

هر جا صحبت از کپی کاری در صنعت خودرو باشد، این نام زوتای است که می درخشد! Z700 یکی از محصولات جدید این کمپانی است که در شانگهای 2017 معرفی شد.

بنا به گفته های سخنگوی زوتای، Z700 به انبوهی از تکنولوژی های نوین مجهز شده که از جمله آنها می توان به مواردی مثل بسته شدن نرم درها (اصطلاحا دارای وکیوم در) مشابه خودروهای ب ام و و سانروف بزرگ اشاره کرد.

این شخص اضافه کرده سدان Z700 برای جابجایی مقامات دولتی مورد استفاده قرار می گیرد که احتمالا همین امکانات زیاد یکی از دلایل آن است!

در زیر کاپوت این خودرو یک موتور 1.8 لیتری قرار دارد که اشاره ای به قدرت خروجی آن نشده است. لوکس ترین ساخته زوتای یا همان Z700 برابر با  98,000 یوان (حدود 14250 دلار) قیمت دارد. در طراحی این خودرو می توان شباهت های انکارناپذیری با آئودی A6 و نسل قبلی فولکس واگن پاسات مشاهده کرد.

زوتای E200

جای هیچ تعجبی ندارد که دیگر گزینه حاضر در این لیست باز هم به زوتای تعلق داشته باشد!

E200 دیگر ساخته این کمپانی چینی است که به وضوح از روی اسمارت Fortwo کپی شده و همانند نسخه الکتریکی این خودرو از پیشرانه ای برقی برخوردار است.

طبق اظهارات سخنگوی زوتای، E200 توانایی پیمایش مسافت 200 کیلومتری را با یک بار شارژ دارد که این رقم 25 درصد بهتر از اسمارت الکتریکی است!

همچنین این خودرو بیشتر مورد پسند بانوان و افراد جوان بوده و 100,000 یوان (معادل تقریبا 14500 دلار) قیمت دارد که در کمال تعجب گران تر از سدان لوکس Z700 است!

البته از آنجایی که برای خرید خودروهای الکتریکی مشوق هایی در نظر گرفته شده، شاید قیمت نهایی این خودرو اندکی پایین تر از رقم اعلام شده باشد.

هانتِنگ EV

یک تیر و دو نشان! سازنده چینی با ارایه این شاسی بلند به سراغ جگوار F-Pace رفته و با تغییراتی در برخی قسمت های آن محصولی جدید برای خود دست و پا کرده است!

جالب اینکه لوگوی نصب شده در جلو پنجره این خودرو یک اسب سرکش در پس زمینه ای آبی رنگ بوده که آن هم یادآور فراری است! تعبیه مه شکن های چهارگانه را نیز می توان به محصولات کیا نسبت داد.

این خودرو از لحاظ بی هویتی نمره کامل را دریافت می کند، اما از لحاظ اجرا و نتیجه نهایی 2 از 10 برای آن کافیست!

جِی ام سی S331 48V

چنانچه از نمای مقابل به این خودروی چینی نگاه کنید، آن را یک شاسی بلند متفاوت خواهید دید؛ اما با حرکت به طرفین و مشاهده نمای جانبی، علاقه بیش از حد چینی ها به رنج روور ایووک بار دیگر پدیدار می شود.

البته این خودرو یک تفاوت اساسی با همتای انگلیسی دارد، زیرا به جای موتور درون سوز، نیرو بخش آن یک پیشرانه الکتریکی است.

بایک BJ80 PHEV

اگر بخواهیم G-Wagen را از آلمانی به چینی ترجمه کنیم با کلمه BJ80 PHEV روبرو می شویم! این خودرو یک نمونه کاربن کپی از شاسی بلند لوکس و توانمند مرسدس است که اخیرا در شانگهای رونمایی شده؛ البته به منظور جایگزینی لوگوی بایک، جلوپنجره تغییرات اندکی پیدا کرده است.

اگر چه قیمت کپی چینی بسیار پایین تر از نمونه اصیل است، اما وقتی صحبت ار کیفیت و توانایی های آفرود باشد، یقینا G کلاس انتخاب درست خواهد بود.

لندوید X7

بدون شک X7 یکی از معروف ترین کپی های خودرویی است که در سال های اخیر از کشور چین ظهور کرده؛ چرا که این خودرو نیز یک کپی دقیق از رنج روور ایووک بوده و شباهت های بسیار زیادی با آن دارد.

هر چند جگوار لندرور نسبت به تولید و فروش این شاسی بلند 14 هزار پوندی اعتراضات و شکایت هایی را مطرح نمود، اما همانند اکثر پرونده های این چنینی هیچ رای مشخصی علیه سازنده چینی صادر نشد.

درست است که تقلید از یک محصول به نوعی بازتابی از موفقیت آنست، اما مشاهده یک نسخه تقلبی در خیابان ها قطعا برای طراحان نمونه اصلی خوشایند نخواهد بود.

The post appeared first on .

مجمع متقلبان؛ مروری بر خودروهای چینی کپی شده در نمایشگاه شانگهای

بازگشت انگلیسی ها؛ زمزمه واردات خودروهای جگوار و لندرور به ایران قوت گرفت

بازگشت انگلیسی ها؛ زمزمه واردات خودروهای جگوار و لندرور به ایران قوت گرفت

بالاخره شایعاتی که درباره ورود دو برند لندروور و جگوار به ایران شنیده می شد به واقعیت نزدیک شد و خبر هایی مبنی بر رونمایی خصوصی محصولات احتمالی که برای ورود به ایران انتخاب شده اند، به میزبانی بخش بازرگانی سفارت کشور سازنده، یعنی انگلیس برگزار شده است.

محل برگزاری این رونمایی نوید رسمی بودن این نمایندگی برخلاف برخی واردکنندگان داخلی را می دهد. طبق بروشور هایی که در این مراسم توزیع شده، محصولات جگوار شامل مدل های XF , XE , XJ , F-Pace و اسپرت دو نفره F-Type است که این گزینه ها میتوانند در هر دسته فروش رقابت خوبی را درمیان رقیبانشان ایجاد کنند.

لندروور نیز با گزینه های discovery new , rang rover , velar sport و evoque به ایران خواهد آمد که evoque در حال حاضر با نسخه تیون شده هامان توسط نمایندگی هامان درحال پیش فروش است.

نکته قابل توجهی که در خودرو های بریتانیایی وجود دارد، قیمت آن ها است که در مقایسه با رقیبان آلمانی آن ها کمی بیشتر است و باید منتظر قیمت گذاری شرکت روان رو خودرو به عنوان متولی رسمی واردات به ایران باشیم و در صورت قیمت گذاری مناسب شاهد استقبال خوب از این دو برند خواهیم بود.

روان رو براساس شایعات یکی از شرکت های زیر مجموعه هولدینگ بزرگ خانواده گرامیست که واردات خودروهای کیا و هیوندایی به ایران را نیز برعهده دارند.

نکته پایانی درمورد این محصولات، عدم واردات نسخه های قوی تر ۶ و ۸ سیلندر است که بر اساس قانون عدم واردات خودروهای لوکس با حجم موتور بالای ۲۵۰۰ سی سی است که برای سال ۹۶ نیز تمدید شده و خودروهایی که وارد خواهند شد با موتور های چهارسیلندر توربو با قدرت حدودی 240 اسب بخار خواهند بود.

این در حالی است که این دو برند از لوکس ترین خودروهای تولیدی در جهان محسوب می شوند و این عامل مانع از واردات آنها نخواهد شد.

The post appeared first on .

بازگشت انگلیسی ها؛ زمزمه واردات خودروهای جگوار و لندرور به ایران قوت گرفت

آیا می توان با خودروهای مجهز به ترمز پارک الکترونیکی دستی کشید؟

آیا می توان با خودروهای مجهز به ترمز پارک الکترونیکی دستی کشید؟

امروزه با فراگیرتر شدن تجهیزات الکترونیکی در خودروها، ترمز دستی برقی رفته رفته در حال جایگزین شدن ترمز دستی مکانیکی است. با این جایگزینی اهرم ترمز دستی جای خود را به یک دکمه یا کلید کوچک داده و راننده هنگام پارک خودرو با فشردن یا کشیدن آن، می تواند از حرکت ناخواسته اتومبیل خود جلوگیری کند.

ترمز دستی علاوه بر وظیفه ثابت نگه داشتن خودرو هنگام پارک، نقشی حیاتی در انجام برخی از حرکات نمایشی دارد. رانندگان حرفه ای قادر هستند با استفاده به موقع و صحیح از این وسیله و منحرف کردن قسمت عقب خودرو، پیچ ها را به شکل بسیار زیبایی پشت سر بگذارند. حال سوال اینجاست که آیا با ترمز دستی های الکترونیکی نیز اجرای حرکات این چنینی امکان پذیر است یا خیر؟

به تازگی شخصی به نام نیک مورای – مدیر یکی از کانال های یوتیوبی – با انجام آزمایشی تلاش کرده به سوال یکی از کاربران کانال خود پاسخ دهد.

در این آزمایش وی به سراغ پورشه 911 کررا 4S مدل 2017 رفته و سعی می کند با فعال کردن ترمز پارک الکترونیکی، قسمت عقب خودرو را برای دور زدن سریع منحرف کند.

در آزمایش نیک، پورشه 911 عملکرد اصلا خوبی از خود نشان نداد و در انجام دور سریع با شکست مواجه شد. وی در این باره می گوید که شاید به دلیل سیستم چهار چرخ متحرک 911، ترمزها در هر چهار چرخ و البته بصورت تدریجی درگیر می شوند که در نتیجه امکان انجام مانور کاهش می یابد.

به همین خاطر وی در گام بعدی آزمایش خود را با یک دستگاه مزدا 6 که یک سدان خانوادگی دیفرانسیل جلو است، تکرار می کند.

در تست با مزدا 6، نیک توانست با فعال کردن ترمز پارک الکترونیکی به خوبی قسمت عقب خودرو را منحرف کرده و به نتیجه دلخواه دست پیدا کند. در این تست، بر خلاف پورشه 911 ظاهرا فقط چرخ های عقب مزدا 6 قفل شده و انجام مانور میسر می شود.

همانطور که آزمایش نیک نشان می دهد، مکانیسم سیستم پارک الکترونیکی در خودروهای مختلف متفاوت است. بنابراین چنانچه هنگام استفاده از ترمز پارک الکترونیکی فقط چرخ های عقب قفل شوند، کماکان امکان انجام برخی مانورها وجود خواهد داشت.

The post appeared first on .

آیا می توان با خودروهای مجهز به ترمز پارک الکترونیکی دستی کشید؟

از میتسوبیشی میراژ تا مرسدس بنز CLA؛ بدترین خودروهای سال 2017 به انتخاب نشریه Consumer Reports

از میتسوبیشی میراژ تا مرسدس بنز CLA؛ بدترین خودروهای سال 2017 به انتخاب نشریه Consumer Reports

در کنار معرفی ، نشریه Consumer Reports لیستی از ده خودروی بد امسال را نیز منتشر کرده که برخی از خودروهای حاضر در آن یقینا مخاطبین را شگفت زده خواهد کرد.

در مطلب حاضر قصد داریم نگاهی به این لیست داشته باشیم؛ لیستی که مسلما هیچ خودروسازی دوست ندارد نامی از محصولات خود را در آن ببیند! گفتنی است فاکتورهای موثر در این ارزیابی همان فاکتورهایی هستند که در انتخاب بهترین ها به کار برده شده اند.

بدترین خودروی Subcompact: میتسوبیشی میراژ

میتسوبیشی میراژ یکی از ارزان قیمت ترین خودروهای حاضر در بازار آمریکاست. این خودرو اگر چه مصرف سوخت بسیار مناسبی – حدود 6.3 لیتر در صد کیلومتر ترکیبی – دارد، اما عوامل دیگری باعث شده اند که این خودروی شهری در کلاس خود به عنوان بدترین گزینه شناخته شود.

از جمله ایراداتی که به میراژ گرفته شده می توان به مواردی مثل لرزش، توان کم موتور سه سیلندر و هندلینگ ضعیف اشاره کرد. کیفیت مواد به کار رفته در داخل کابین یکی دیگر از انتقاداتی است که دست اندرکاران نشریه Consumer Reports مطرح کرده اند.

بدترین خودروی کامپکت الکتریکی یا هیبریدی: میتسوبیشی i-MiEV

شاید حتی برخی ندانند که خودرویی با نام i-MiEV با برند میتسوبیشی وجود دارد. در دنیایی که تسلا مدل S و نیسان لیف مدام در مسیر پیشرفت قرار دارند، i-MiEV همواره عملکرد متوسطی از خود نشان داده و در طول حیات خود چندان تغییر مثبتی نداشته است.

زمان شارژ این خودرو طولانی بوده و علی رغم هیبریدی بودن مصرفی برابر با 3.7 لیتر در صد کیلومتر دارد. به اعتقاد Consumer Reports چنانچه قصد خرید خودروی سبز و دوستدار محیط زیست را داشته باشید، گزینه های بهتری در دسترس هستند.

بدترین خودروی کامپکت: فیات 500L

با توجه به جایگاه بسیار بد این خودروی ایتالیایی در جدول میزان اعتماد، جای هیچ تعجبی ندارد که فیات 500L در این سگمنت به عنوان بدترین انتخاب شناخته شود.

در تست های جاده ای این خودرو به دلایلی مثل سواری سفت و خشن، صندلی های تخت و مکان نامناسب صندلی راننده نا امیدکننده ظاهر شده و امتیازهای زیادی را از دست داده است.

در تحقیق میزان رضایت مشتریان نیز، طیف وسیعی از مالکین اعلام کرده بودند که ای کاش هرگز این اتومبیل را خریداری نمی کردند. نتایج بسیار ضعیف در تست تصادف IIHS هم تکمیل کننده نقاط ضعف فیات 500L عنوان شده است.

بدترین سدان سایز متوسط: کرایسلر 200

تولید نسل دوم کرایسلر 200 با تصمیم مدیر عامل گروه فیات-کرایسلر چندی پیش و پس از ارایه مدل 2017 متوقف شد.

این سدان آمریکایی اصلا کیفیت سواری و هندلینگ مناسبی نداشته و گویی به قرن قبلی تعلق دارد. علاوه بر این عملکرد موتور چهار سیلندر آن نیز ضعیف تر از انتظار بوده و جعبه دنده نیز اصلا با آن هماهنگ نیست.

کرایسلر 200 با کسب کمترین امتیاز در تست های جاده ای و اختصاص پایین ترین امتیاز در ارزیابی میزان اعتماد به عنوان بدترین خودرو در این سگمنت انتخاب شده است.

بدترین پیکاپ کامپکت: تویوتا تاکوما

مسلما بسیاری از افراد با دیدن نام تویوتا در این لیست شگفت زده خواهند شد. تاکوما با سواری سفت، هندلینگ ضعیف، کابین پر سر و صدا و مکان نامناسب راننده عملکرد رضایت بخشی نداشته و به عنوان بدترین گزینه در این سگمنت معرفی شده است.

علی رغم وجود امکانات ارتباطی مدرن و پیشرفته و تجهیزات ایمنی ارتقا یافته مثل تشخیص نقاط کور و اخطار ترافیک پشت، تویوتا تاکوما نتوانسته در سایر فاکتورها نظر مثبت نویسندگان Consumer Reports را جلب کند.

بدترین شاسی بلند سایز متوسط: داج Journey

با توجه به قابلیت اطمینان پایین تر از حد متوسط و عملکرد ضعیف در تست تصادف IIHS، داج Journey به هیچ وجه نتوانسته نظر مثبت Consumer Reports را جلب کند.

این شاسی بلند سایز متوسط آمریکایی از کابین چندان جاداری برخوردار نبوده و علی رغم استفاده از یک موتور V6 چابکی لازم را ندارد؛ مصرف سوخت آن نیز در کلاس خود بدترین به شمار می رود.

برای ترغیب مشتریان، این خودرو گهگاه با تخفیف های بسیار زیادی ارائه می شود که البته باز هم بهای پرداختی برای آن بالا به نظر می رسد. این شاسی بلند داج حتی ارزش یک خودروی کرایه ای را ندارد.

بدترین خودروی لوکس پایین رده: Mercedes-Benz CLA

حضور نام مرسدس بنز در این لیست حتما برای عده زیادی از مخاطبین تعجب برانگیز خواهد بود. اتومبیل کوچک این کمپانی آلمانی نتوانسته امتیازهای خوبی از دست اندرکاران Consumer Reports دریافت کند.

از نقاط ضعف اصلی CLA می توان به مواردی مثل واکنش های نه چندان مناسب موتور، سواری سفت و کابین پر سر و صدا اشاره کرد. در حالیکه قیمت کم یکی از نقاط قوت این خودرو اعلام شده، در صورت انتخاب آپشن های موجود بهای آن بسیار بالا خواهد رفت.

بدترین سدان سایز متوسط لوکس: مازراتی گیبلی

مازراتی گیبلی یقینا به دلیل هندلینگ مناسب، شتاب بالا، ترمزهای عالی و موتور توانمند از لحاظ لذت رانندگی حرف های زیادی برای گفتن دارد. اما عواملی هستند که این مزایا را تحت الشعاع قرار داده و آن را به بدترین گزینه در این کلاس تبدیل کرده اند.

گیبلی با مصرف سوخت 12 لیتر در هر صد کیلومتر و سواری سفت در بلندمدت می تواند آزاردهنده باشد، فضای موجود برای سرنشینان در صندلی های عقب نیز تنگ و کوچک احساس می شود.

بدترین نکته درباره این خودروی ایتالیایی لوکس اینکه قابلیت اطمینان آن بسیار پایین تر از حد متوسط ارزیابی شده است.

بدترین شاسی بلند کامپکت لوکس: لندرور دیسکاوری اسپرت

با کمال تعجب Consumer Reports ادعا می کند که دیسکاوری اسپرت در میان انبوهی از شاسی بلندهای کوچک بدترین گزینه است. به اعتقاد این نشریه، موتور چهار سیلندر و توربوی این خودرو توانمند احساس نشده و گیربکس آن عملکرد روان و واکنش مناسبی ندارد.

علاوه بر اینها، هندلینگ دیسکاوری اسپرت متناسب با نام لندرور ارزیابی نشده و طراحی کابین برای یک خودروی لوکس بیش از حد ساده به نظر می رسد. از لحاظ میزان اعتماد نیز محصولات لندرور هرگز سابقه خوبی نداشته اند.

بدترین شاسی بلند لوکس: کادیلاک اسکالید

اسکالید علی رغم قیمت بالای خود، در عمل نمی تواند انتظارات موجود را برآورده کند. این شاسی بلند بزرگ لوکس سواری سفتی داشته و هندلینگ آن نیز ضعیف ارزیابی شده؛ ضمن اینکه عملکرد ترمزهای آن نیز مطمئن نیست.

فضای صندلی های ردیف سوم اسکالید تنگ بوده و ارتفاع صندلی های ردیف دوم پایین تر از حد استاندارد است. قابلیت اطمینان این شاسی بلند آمریکایی نیز در کلاس خود پایین ترین لقب گرفته؛ بنابراین اگر به دنبال یک شاسی بلند بزرگ آمریکایی باشید، می توانید به سراغ شورولت Suburban یا جی ام سی یوکان XL بروید.

در همین رابطه بخوانید:

The post appeared first on .

از میتسوبیشی میراژ تا مرسدس بنز CLA؛ بدترین خودروهای سال 2017 به انتخاب نشریه Consumer Reports

چرا اینتل ۱۵ میلیارد دلار در صنعت خودروهای هوشمند سرمایه گذاری می کند؟

چرا اینتل ۱۵ میلیارد دلار در صنعت خودروهای هوشمند سرمایه گذاری می کند؟

اینتل شرکتی است که بالاخره به این باور رسیده که هیچ شانسی در دنیای موبایل ندارد و از طرفی کسب و کار اصلی اش که مرتبط با کامپیوترهای شخصی است، با کاهش تقاضا رو به رو گشته و باید به فکر جایگزینی برای فروش به جای چیپ های کامپیوتری باشد تا بتواند در سال های آینده حاشیه سوددهی خود را بالا نگه دارد.

در روزهای گذشته، اینتل راهکارش را معرفی کرد و خبر داد که ، وارد این حوزه از کسب و کار می شود. در واقع اینتل دومین خرید بزرگ خود طی ۵۰ سال گذشته را انجام داد و شرکتی فعال در زمینه توسعه تکنولوژی خودروهای هوشمند را با رقمی ۱۵.۳ میلیارد دلاری خرید.

اوبر، آلفابت و سایر شرکت ها باور دارند که آینده متعلق به خودروهای هوشمند است و در این میان هدف اینتل نیز آن است که پُلی باشد برای تحقق یافتن ایده های شرکت های دیگر این حوزه. اینتل در سال های گذشته موفق شد تا سبب شود کامپیوترهایی به فروش برسند که استیکر «Intel Inside» بر روی آنها دیده می شد و حالا می خواهد همین کار را با خودروهای هوشمند تکرار کند؛ خودروهایی که احتمالاً  در آینده، سالانه میلیون ها واحد از آنها در سراسر جهان به فروش خواهد رسید.

روی کاغذ استراتژی اینتل صحیح و منطقی به نظر می رسد اما مشکل زمانی است که می بینیم شرکت مورد بحث سابقه چندان روشنی در خرید شرکت های کوچک تر نداشته و معمولاً در این راه با مشکل مواجه شده است.

از سال ۱۹۷۷ تا ۲۰۰۲، اینتل حدود ۴۰ شرکت را خرید. در واقع پیش و پس از . پس از آن اینتل به سراغ خرید شرکت های بزرگ تر رفت. برای مثال در سال ۲۰۱۰ کمپانی ارائه دهنده راهکار های امنیتی McAfee را با مبلغ ۷.۷ میلیارد دلار خریداری کرد که در ادامه صدها میلیون دلار از دارایی های خود را در تراز منفی قرار داد، هزاران کارمند خود را اخراج کرد و بسیاری از دارایی های دیگرش را نیز به فروش رساند.

در همان زمان، نقطه اصلی اتکای اینتل بازار کامپیوترهای شخصی و تجهیزات سرور بود. تحلیلگران و سرمایه گذاران تمام این اتفاقات را به یاد دارند و به همین دلیل است که پس از اعلام خبر یک خرید ۱۵ میلیارد دلاری، ارزش سهام اینتل ۲ درصد کاهش یافت.

همانگونه که ذکر شد، اینتل به هیچ وجه عملکردی موفق در زمینه خرید سایر شرکت ها از خود نشان نداده است. در دوره قبل و بعد از حباب دات-کام، اینتل میلیاردها دلار صرف خرید شرکت هایی نظیر Wind River و Dialogic کرد و به این صورت کوشید تا وارد دنیای تلفن های هوشمند شود، که موفقیتی در پی نداشت و طی کردن مسیر اشتباه باعث زیان ۶۰۰ میلیون دلاری اش شد. هرچند توانست در سال ۲۰۰۶ آنها را به همان قیمتی که خریده بود، به مارول بفروشد.

در سال ۲۰۱۰، اینتل واحد وایرلس Infineon را خریداری کرد که کار ساخت چیپ چند مدل اولیه آیفون را بر عهده داشت. اینتل برای خرید این واحد ۱.۴ میلیارد دلار هزینه کرد و قرار بود این استراتژی، عاملی باشد برای حضور قدرتمندش در بازار موبایل و برداشتن سهمی از آن.

چیزی نگذشته بود که اپل به سراغ رقیب اینتل،‌ یعنی کوالکام رفت و از چیپ های مودم این شرکت در موبایل هایش استفاده کرد. این در حالیست که اینتل در سال ۲۰۱۶ شانس آن را یافت که دوباره نقشی در تولید آیفون و چیپ های مودم آن داشته باشد.

برخی دیگر از خریدهای اینتل از همان ابتدا عجیب بودند. مانند مک آفی، که هیچ وقت کسی ربط نوع کسب و کارش را به هسته اصلی اینتل نفهمید. در بازه زمانی ۶ ساله، ارزش مک آفی نصف شد و در سال ۲۰۱۶ اینتل خبر داد که آن را با رقمی ۴.۲ میلیارد دلاری فروخته است.

با این حال اکنون «برایان کرانیچ» مدیر عامل اینتل باور دارد که داستان خرید یک شرکت فعال در توسعه فناوری خودروهای هوشمند،‌ کاملاً متفاوت از گذشته است. وی عنوان کرد سهام داران را قانع کرده که حالا بحث «داده های بصری» مطرح است و خودروهای هوشمند قادر به جمع آوری آنها هستند.

کرانیچ در این رابطه گفت: «انقلاب بزرگ بعدی مربوط به داده های بصری است. این خودروها توانایی دیدن دنیا را دارند. این مسئله حالا بسیار مهم است چرا که در سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱ می خواهیم خودروهایی هوشمند و بی نیاز از راننده داشته باشیم. باید از حالا چنین پلتفرمی توسعه دهیم و با اعتماد بگوییم که می توانیم در آغاز به کار واقعی خودروهای بی راننده نقش تاثیرگذاری ایفا کنیم.»

در این میان کرانیچ در مدیریت خرید های اینتل چندان هم ناتوان نبوده است و خودش ادعا می کند که پیش از فروش مک آفی موفق بوده تا آن را به سودآوری برساند.

نکته مهم اینجاست که اینتل در سال های اخیر تلاش داشته تا محدوده ای را برای فعالیت پیدا کند تا در ادامه کم کم اتکای خود به بازار پردازنده و کامپیوترهای شخصی را کاهش دهد و به نظر می رسد در این راه دست به هر کاری می زند و همین مسئله تا حدی باعث نگرانی سهام داران شده است.

همین مسئله سبب گشته تا اخیراً سرمایه گذاری هایی در زمینه پهپادها، واقعیت مجازی و همچنین اینترنت اشیا داشته باشد، هرچند که سرمایه گذاری ۱۵ میلیارد دلاری اش در زمینه توسعه فناوری مورد نیاز برای خودروهای هوشمند، بزرگترین قماری است که اینتل در سال های اخیر وارد آن شده است.

The post appeared first on .

چرا اینتل ۱۵ میلیارد دلار در صنعت خودروهای هوشمند سرمایه گذاری می کند؟