Tagتفاوت

تلویزیون 4K یا HDR؛ تفاوت در چیست؟

تلویزیون 4K یا HDR؛ تفاوت در چیست؟

طی یکی-دو سال اخیر، مهم ترین مبحثی که در رابطه با پیشرفت تلویزیون ها می شنیدیم میزان رزولوشن آن ها بود. حالا تمام اچ دی دیگر کافی نیست و بهترین تلویزیون های بازار 4K هستند. اما آیا 4K همان تغییر بزرگی است که همه انتظارش را دارند؟

به یکی از فروشگاه های مرکزی برندهای معتبر بروید تا ببینید که تلویزیون های 4K در ابعاد مختلف همه جا را پر کرده اند. همه فروشنده ها هم می گویند که وقتی از حالت استاندارد به اچ دی آمدیم، تصاویر کیفیت بهتری پیدا کردند، پس اضافه کردن پیکسل های بیشتر به همین نمایشگر اچ دی، تصاویر را باز هم پر جزئیات تر نمایش می دهد و زنده تر می کند.

مشکل اینجا است که چنین چیزی عملا و کاملا صحت ندارد. برای خرید بعدی تان، جدا از اینکه می خواهید 4K باشد یا 1080p، توجه به یک مسئله بسیار حائز اهمیت است: چیزی به نام HDR.

4K یعنی چه؟

بگذارید یک قدم به عقب بازگردیم: آنچه که HD ،SD و 4K (یا همان Ultra HD) را توصیف و تعریف می کند رزولوشن یا تعداد پیکسل های موجود در یک نمایشگر است و پیکسل در واقع واحدهای ریزی است که هر کدام در حال نمایش یک رنگ هستند و وقتی همه شان کنار یکدیگر قرار می گیرند یک تصویر را شکل می دهند.

یک تلویزیون معمولی تمام HD که این روزها معمولا در هر خانه ای پیدا می شود، رزولوشن 1080p دارد یا به عبارت دیگر از تعداد 1920 در 1080 پیکسل تشکیل شده اند. به بیان ساده تر، 1920 پیکسل افقی در 1080 ردیف عمودی کنار یکدیگر قرار گرفته اند تا تلویزیون قادر به نمایش تصاویر HD (وضوح بالا یا High Definition) باشد.

در مورد نمایشگرهای 4K، تعداد این پیکسل ها افزایش پیدا می کند. اگر جایی UHD یا 2160p را مشاهده کردید، این همان 4K است. 3840 پیکسل افقی و 2160 پیکسل در ردیف های عمودی تشکیل دهنده یک نمایشگر Ultra High Definition را می دهند. بیشتر به این سبب اسم نمایشگرها را 4K گذاشته اند که کیفیت تصویر آن چهار برابر بیشتر از تلویزیون های تمام HD است.

چرا 4K گمراه کننده است؟

حالا به سراغ بحث خودمان برویم. کمپانی ها به 4K چسبیده اند چون تبلیغ کردن آن ساده تر است. هر چه عدد بزرگ تر باشد، مردم هم راحت تر فریب می خورند و طبیعتا 2160p عدد بزرگ تری است نسبت به 1080p. اگر به کسی بگویید که تلویزیون شماره 1، چهار برابر از تلویزیون شماره 2 پیکسل های بیشتری دارد، اغلب همه فکر می کنند که خب قطعا تلویزیون شماره 1 به میزان چهار برابر از دیگری بهتر است.

نه، این چنین نیست. تلویزیون های 1080p بد نیستند، اما به سبب میزان پیشرفت های موجود، هر مسئله کوچکی می تواند مرز میان انتخاب ها را تغییر دهد. به این دلیل می گوییم که 1080p هم انتخاب مناسبی است چون چشم انسان در حالت عادی قادر نیست 4K را کاملا تشخیص دهد، مگر آنکه بخواهید تلویزیونی با ابعاد بزرگ داشته باشید یا بسیار نزدیک به آن بنشینید.

اگر به طور دقیق تر بخواهیم تفسیر کنیم، برای تشخیص میزان کیفیت و تمیز قائل شدن بین 4K و 1080p، لازم است که در فاصله 1.5 متری تلویزیونی 84 اینچی بنشینید که معمولا در کمتر خانه ای پیدا می شود. اما اگر شما هم حدودا تلویزیون های 42 تا 50 اینچی دارید، این فاصله به نیم تا کمتر از یک متر کاهش پیدا می کند. نیم متری تلویزیون که بنشینید، تازه متوجه تفاوت ها می شوید اما بعید است که چنین کاری کنید.

همه این ها تازه در حالتی است که مشغول تماشای محتوای 4K و مخصوص باشید. همه برنامه هایی که از 1080p به 4K آپ اسکیل می شوند هیچ جزئیات اضافه ای ارائه نمی دهند. بحث رزولوشن اهمیت داشت اما تقریبا زمانی که به 1080p رسیدیم همه چیز به اوج خود رسید.

چرا در هر صورت شما تلویزیون 4K می خرید؟

نکته جالب اینجا است که تلویزیون بعدی شما احتمالا نمایشگر 4K خواهد داشت و این همه سخنرانی اهمیتی ندارد. طی 4 سال اخیر قیمت ها شدیدا کاهش یافته اند و حتی امروز می توان یک تلویزیون اولترا اچ دی با قیمتی کمتر از 500 دلار یا 3 میلیون تومان خریداری کرد.

همین باعث شده که قیمت تولید پنل های 1080p نیز کاهش یابد، که البته نکته مثبتی نیست. چرا؟ چون تمام معیارهایی که یک نمایشگر را عالی می کنند، مثل نسبت کنتراست بالاتر، تصاویر نرم تر و رنگ های بهتر از پنل های 1080p حذف می شوند تا قیمت تلویزیون ها هم کاهش یابد و در عوض همه این ها را در تلویزیون های 4K شاهد هستیم.

پس چرا تلویزیون 4K نخریم؟ منطقی است که وقتی بازار از این محصولات پر شود و قدیمی ها کیفیت خودشان را از دست دهند، همه به سراغ تلویزیون 4K می روند.

چرا HDR ارزش تلویزیون 4K را بالا می برد؟

همه صحبت های بالا را گفتیم تا برسیم به اصل ماجرا. نمی خواهیم بگوییم که خریدن تلویزیون 4K اشتباه است، بلکه بالعکس، کاملا درست است. ولی واژه ای که باید درگیر آن شوید 4K نیست، بلکه HDR یا High Dynamic Range باید توجه شما را جلب کند.

همانطور که از نام آن پیداست، HDR قرار است نسبت کنتراست تلویزیون را شدیدا افزایش دهد. به بیان دیگر، نسبت کنتراست یعنی تفاوت بیان روشن ترین تا تیره ترین رنگ که هر چه این بازه عظیم تر باشد، کیفیت رنگ های مشاهده شده بهتر خواهد بود. برای مثال تصویر زیر را مشاهده کنید. سمت راست بدون HDR و سمت چپ با HDR.

وقتی حالت HDR برقرار باشد، همراه با آن ویژگی های دیگری نظیر وسعت رنگ گسترده می آید که سبب تولید رنگ های بسیار طبیعی و زنده می شود. در واقع آنچه از دریچه تلویزیون می بینید بسیار به آنچه که واقعا هست نزدیک تر و زیباتر می شود.

رنگ ها از رو رفته نیستند و اجسام درست همانطور که در دنیای واقعی و با چشم می توان دید حقیقی به نظر می رسند. همه چیز عمقی قابل تصور دارد و می توان تصویر را به معنای واقعی حس کرد.

اما مشکل اصلی این نیست که چرا تولید کننده ها تلویزیون HDR نمی سازند. مشکل محتوای قابل نمایشی بوده که به اندازه کافی هنوز تولید نشده. البته هنوز به اندازه کافی محتوا برای تلویزیون های 4K هم وجود ندارد، چه برسد به HDR و بعید است که این روند تا حداقل 4-5 سال دیگر تغییر اساسی کند.

سرویس های استریم ویدیو مثل نت فلیکس و آمازون پرایم ویدیو اما کم کم کار خود را در این زمینه شروع کرده اند و مایکروسافت هم با اکس باکس وان اس و بازی های انحصاری جدیدش قصد دارد HDR را عمومی سازد اما حجم محتوا آنقدری نیست که بتوانید رویش حساب باز کنید.

HDR یک ویژگی بسیار مهم است

بنابراین، چه نکته ای باید از گفته های فوق برداشت کرد؟ اول از همه، 4K و HDR لزوما همگام با هم نیستند، گرچه بهترین تلویزیون های موجود در بازار فعلا 4K HDR هایی هستند که قیمت اندکی هم ندارند. اگر قصد دارید یک ست تلویزیون خوب با ویژگی های فوق خریداری کنید باید حدودا بین 1500 تا 2000 دلار هزینه کنید که اصلا ارزان نیست.

دوما، ما نمی گوییم که خریدن تلویزیونی غیر از 4K HDR ها اشتباه است. اگر دوست ندارید میلیون ها تومان برای یک تلویزیون هزینه کنید و از پس قیمت آن بر نمی آیید، خریدن تلویزیون های خوش قیمت کنونی هم کاملا منطقی است. هنوز زمان زیادی باقی مانده تا تلویزیون های 1080p از چرخه رقابت خارج شده و 4K HDR ها در صدر بنشینند. در حال حاضر بهترین انتخاب برای عموم مردم، همین تلویزیون های تمام اچ دی و خوش ساخت هستند.

The post appeared first on .

تلویزیون 4K یا HDR؛ تفاوت در چیست؟

طی یکی-دو سال اخیر، مهم ترین مبحثی که در رابطه با پیشرفت تلویزیون ها می شنیدیم میزان رزولوشن آن ها بود. حالا تمام اچ دی دیگر کافی نیست و بهترین تلویزیون های بازار 4K هستند. اما آیا 4K همان تغییر بزرگی است که همه انتظارش را دارند؟

به یکی از فروشگاه های مرکزی برندهای معتبر بروید تا ببینید که تلویزیون های 4K در ابعاد مختلف همه جا را پر کرده اند. همه فروشنده ها هم می گویند که وقتی از حالت استاندارد به اچ دی آمدیم، تصاویر کیفیت بهتری پیدا کردند، پس اضافه کردن پیکسل های بیشتر به همین نمایشگر اچ دی، تصاویر را باز هم پر جزئیات تر نمایش می دهد و زنده تر می کند.

مشکل اینجا است که چنین چیزی عملا و کاملا صحت ندارد. برای خرید بعدی تان، جدا از اینکه می خواهید 4K باشد یا 1080p، توجه به یک مسئله بسیار حائز اهمیت است: چیزی به نام HDR.

4K یعنی چه؟

بگذارید یک قدم به عقب بازگردیم: آنچه که HD ،SD و 4K (یا همان Ultra HD) را توصیف و تعریف می کند رزولوشن یا تعداد پیکسل های موجود در یک نمایشگر است و پیکسل در واقع واحدهای ریزی است که هر کدام در حال نمایش یک رنگ هستند و وقتی همه شان کنار یکدیگر قرار می گیرند یک تصویر را شکل می دهند.

یک تلویزیون معمولی تمام HD که این روزها معمولا در هر خانه ای پیدا می شود، رزولوشن 1080p دارد یا به عبارت دیگر از تعداد 1920 در 1080 پیکسل تشکیل شده اند. به بیان ساده تر، 1920 پیکسل افقی در 1080 ردیف عمودی کنار یکدیگر قرار گرفته اند تا تلویزیون قادر به نمایش تصاویر HD (وضوح بالا یا High Definition) باشد.

در مورد نمایشگرهای 4K، تعداد این پیکسل ها افزایش پیدا می کند. اگر جایی UHD یا 2160p را مشاهده کردید، این همان 4K است. 3840 پیکسل افقی و 2160 پیکسل در ردیف های عمودی تشکیل دهنده یک نمایشگر Ultra High Definition را می دهند. بیشتر به این سبب اسم نمایشگرها را 4K گذاشته اند که کیفیت تصویر آن چهار برابر بیشتر از تلویزیون های تمام HD است.

چرا 4K گمراه کننده است؟

حالا به سراغ بحث خودمان برویم. کمپانی ها به 4K چسبیده اند چون تبلیغ کردن آن ساده تر است. هر چه عدد بزرگ تر باشد، مردم هم راحت تر فریب می خورند و طبیعتا 2160p عدد بزرگ تری است نسبت به 1080p. اگر به کسی بگویید که تلویزیون شماره 1، چهار برابر از تلویزیون شماره 2 پیکسل های بیشتری دارد، اغلب همه فکر می کنند که خب قطعا تلویزیون شماره 1 به میزان چهار برابر از دیگری بهتر است.

نه، این چنین نیست. تلویزیون های 1080p بد نیستند، اما به سبب میزان پیشرفت های موجود، هر مسئله کوچکی می تواند مرز میان انتخاب ها را تغییر دهد. به این دلیل می گوییم که 1080p هم انتخاب مناسبی است چون چشم انسان در حالت عادی قادر نیست 4K را کاملا تشخیص دهد، مگر آنکه بخواهید تلویزیونی با ابعاد بزرگ داشته باشید یا بسیار نزدیک به آن بنشینید.

اگر به طور دقیق تر بخواهیم تفسیر کنیم، برای تشخیص میزان کیفیت و تمیز قائل شدن بین 4K و 1080p، لازم است که در فاصله 1.5 متری تلویزیونی 84 اینچی بنشینید که معمولا در کمتر خانه ای پیدا می شود. اما اگر شما هم حدودا تلویزیون های 42 تا 50 اینچی دارید، این فاصله به نیم تا کمتر از یک متر کاهش پیدا می کند. نیم متری تلویزیون که بنشینید، تازه متوجه تفاوت ها می شوید اما بعید است که چنین کاری کنید.

همه این ها تازه در حالتی است که مشغول تماشای محتوای 4K و مخصوص باشید. همه برنامه هایی که از 1080p به 4K آپ اسکیل می شوند هیچ جزئیات اضافه ای ارائه نمی دهند. بحث رزولوشن اهمیت داشت اما تقریبا زمانی که به 1080p رسیدیم همه چیز به اوج خود رسید.

چرا در هر صورت شما تلویزیون 4K می خرید؟

نکته جالب اینجا است که تلویزیون بعدی شما احتمالا نمایشگر 4K خواهد داشت و این همه سخنرانی اهمیتی ندارد. طی 4 سال اخیر قیمت ها شدیدا کاهش یافته اند و حتی امروز می توان یک تلویزیون اولترا اچ دی با قیمتی کمتر از 500 دلار یا 3 میلیون تومان خریداری کرد.

همین باعث شده که قیمت تولید پنل های 1080p نیز کاهش یابد، که البته نکته مثبتی نیست. چرا؟ چون تمام معیارهایی که یک نمایشگر را عالی می کنند، مثل نسبت کنتراست بالاتر، تصاویر نرم تر و رنگ های بهتر از پنل های 1080p حذف می شوند تا قیمت تلویزیون ها هم کاهش یابد و در عوض همه این ها را در تلویزیون های 4K شاهد هستیم.

پس چرا تلویزیون 4K نخریم؟ منطقی است که وقتی بازار از این محصولات پر شود و قدیمی ها کیفیت خودشان را از دست دهند، همه به سراغ تلویزیون 4K می روند.

چرا HDR ارزش تلویزیون 4K را بالا می برد؟

همه صحبت های بالا را گفتیم تا برسیم به اصل ماجرا. نمی خواهیم بگوییم که خریدن تلویزیون 4K اشتباه است، بلکه بالعکس، کاملا درست است. ولی واژه ای که باید درگیر آن شوید 4K نیست، بلکه HDR یا High Dynamic Range باید توجه شما را جلب کند.

همانطور که از نام آن پیداست، HDR قرار است نسبت کنتراست تلویزیون را شدیدا افزایش دهد. به بیان دیگر، نسبت کنتراست یعنی تفاوت بیان روشن ترین تا تیره ترین رنگ که هر چه این بازه عظیم تر باشد، کیفیت رنگ های مشاهده شده بهتر خواهد بود. برای مثال تصویر زیر را مشاهده کنید. سمت راست بدون HDR و سمت چپ با HDR.

وقتی حالت HDR برقرار باشد، همراه با آن ویژگی های دیگری نظیر وسعت رنگ گسترده می آید که سبب تولید رنگ های بسیار طبیعی و زنده می شود. در واقع آنچه از دریچه تلویزیون می بینید بسیار به آنچه که واقعا هست نزدیک تر و زیباتر می شود.

رنگ ها از رو رفته نیستند و اجسام درست همانطور که در دنیای واقعی و با چشم می توان دید حقیقی به نظر می رسند. همه چیز عمقی قابل تصور دارد و می توان تصویر را به معنای واقعی حس کرد.

اما مشکل اصلی این نیست که چرا تولید کننده ها تلویزیون HDR نمی سازند. مشکل محتوای قابل نمایشی بوده که به اندازه کافی هنوز تولید نشده. البته هنوز به اندازه کافی محتوا برای تلویزیون های 4K هم وجود ندارد، چه برسد به HDR و بعید است که این روند تا حداقل 4-5 سال دیگر تغییر اساسی کند.

سرویس های استریم ویدیو مثل نت فلیکس و آمازون پرایم ویدیو اما کم کم کار خود را در این زمینه شروع کرده اند و مایکروسافت هم با اکس باکس وان اس و بازی های انحصاری جدیدش قصد دارد HDR را عمومی سازد اما حجم محتوا آنقدری نیست که بتوانید رویش حساب باز کنید.

HDR یک ویژگی بسیار مهم است

بنابراین، چه نکته ای باید از گفته های فوق برداشت کرد؟ اول از همه، 4K و HDR لزوما همگام با هم نیستند، گرچه بهترین تلویزیون های موجود در بازار فعلا 4K HDR هایی هستند که قیمت اندکی هم ندارند. اگر قصد دارید یک ست تلویزیون خوب با ویژگی های فوق خریداری کنید باید حدودا بین 1500 تا 2000 دلار هزینه کنید که اصلا ارزان نیست.

دوما، ما نمی گوییم که خریدن تلویزیونی غیر از 4K HDR ها اشتباه است. اگر دوست ندارید میلیون ها تومان برای یک تلویزیون هزینه کنید و از پس قیمت آن بر نمی آیید، خریدن تلویزیون های خوش قیمت کنونی هم کاملا منطقی است. هنوز زمان زیادی باقی مانده تا تلویزیون های 1080p از چرخه رقابت خارج شده و 4K HDR ها در صدر بنشینند. در حال حاضر بهترین انتخاب برای عموم مردم، همین تلویزیون های تمام اچ دی و خوش ساخت هستند.

The post appeared first on .

تلویزیون 4K یا HDR؛ تفاوت در چیست؟

تلویزیون 4K یا HDR؛ تفاوت در چیست

تلویزیون 4K یا HDR؛ تفاوت در چیست

طی یکی-دو سال اخیر، مهم ترین مبحثی که در رابطه با پیشرفت تلویزیون ها می شنیدیم میزان رزولوشن آن ها بود. حالا تمام اچ دی دیگر کافی نیست و بهترین تلویزیون های بازار 4K هستند. اما آیا 4K همان تغییر بزرگی است که همه انتظارش را دارند؟

به یکی از فروشگاه های مرکزی برندهای معتبر بروید تا ببینید که تلویزیون های 4K در ابعاد مختلف همه جا را پر کرده اند. همه فروشنده ها هم می گویند که وقتی از حالت استاندارد به اچ دی آمدیم، تصاویر کیفیت بهتری پیدا کردند، پس اضافه کردن پیکسل های بیشتر به همین نمایشگر اچ دی، تصاویر را باز هم پر جزئیات تر نمایش می دهد و زنده تر می کند.

مشکل اینجا است که چنین چیزی عملا و کاملا صحت ندارد. برای خرید بعدی تان، جدا از اینکه می خواهید 4K باشد یا 1080p، توجه به یک مسئله بسیار حائز اهمیت است: چیزی به نام HDR.

4K یعنی چه؟

بگذارید یک قدم به عقب بازگردیم: آنچه که HD ،SD و 4K (یا همان Ultra HD) را توصیف و تعریف می کند رزولوشن یا تعداد پیکسل های موجود در یک نمایشگر است و پیکسل در واقع واحدهای ریزی است که هر کدام در حال نمایش یک رنگ هستند و وقتی همه شان کنار یکدیگر قرار می گیرند یک تصویر را شکل می دهند.

یک تلویزیون معمولی HD که این روزها معمولا در هر خانه ای پیدا می شود، رزولوشن 1080p دارد یا به عبارت دیگر از تعداد 1920 در 1080 پیکسل تشکیل شده اند. به بیان ساده تر، 1920 پیکسل افقی در 1080 ردیف عمودی کنار یکدیگر قرار گرفته اند تا تلویزیون قادر به نمایش تصاویر HD (وضوح بالا یا High Definition) باشد.

در مورد نمایشگرهای 4K، تعداد این پیکسل ها افزایش پیدا می کند. اگر جایی UHD یا 2160p را مشاهده کردید، این همان 4K است. 3840 پیکسل افقی و 2160 پیکسل در ردیف های عمودی تشکیل دهنده یک نمایشگر Ultra High Definition را می دهند. بیشتر به این سبب اسم نمایشگرها را 4K گذاشته اند که کیفیت تصویر آن چهار برابر بیشتر از تلویزیون های HD است.

چرا 4K گمراه کننده است؟

حالا به سراغ بحث خودمان برویم. کمپانی ها به 4K چسبیده اند چون تبلیغ کردن آن ساده تر است. هر چه عدد بزرگ تر باشد، مردم هم راحت تر فریب می خورند و طبیعتا 2160p عدد بزرگ تری است نسبت به 1080p. اگر به کسی بگویید که تلویزیون شماره 1، چهار برابر از تلویزیون شماره 2 پیکسل های بیشتری دارد، اغلب همه فکر می کنند که خب قطعا تلویزیون شماره 1 به میزان چهار برابر از دیگری بهتر است.

نه، این چنین نیست. تلویزیون های 1080p بد نیستند، اما به سبب میزان پیشرفت های موجود، هر مسئله کوچکی می تواند مرز میان انتخاب ها را تغییر دهد. به این دلیل می گوییم که 1080p هم انتخاب مناسبی است چون چشم انسان در حالت عادی قادر نیست 4K را کاملا تشخیص دهد، مگر آنکه بخواهید تلویزیونی با ابعاد بزرگ داشته باشید یا بسیار نزدیک به آن بنشینید.

اگر به طور دقیق تر بخواهیم تفسیر کنیم، برای تشخیص میزان کیفیت و تمیز قائل شدن بین 4K و 1080p، لازم است که در فاصله 1.5 متری تلویزیونی 84 اینچی بنشینید که معمولا در کمتر خانه ای پیدا می شود. اما اگر شما هم حدودا تلویزیون های 42 تا 50 اینچی دارید، این فاصله به نیم تا کمتر از یک متر کاهش پیدا می کند. نیم متری تلویزیون که بنشینید، تازه متوجه تفاوت ها می شوید اما بعید است که چنین کاری کنید.

همه این ها تازه در حالتی است که مشغول تماشای محتوای 4K و مخصوص باشید. همه برنامه هایی که از 1080p به 4K آپ اسکیل می شوند هیچ جزئیات اضافه ای ارائه نمی دهند. بحث رزولوشن اهمیت داشت اما تقریبا زمانی که به 1080p رسیدیم همه چیز به اوج خود رسید.

چرا در هر صورت شما تلویزیون 4K می خرید؟

نکته جالب اینجا است که تلویزیون بعدی شما احتمالا نمایشگر 4K خواهد داشت و این همه سخنرانی اهمیتی ندارد. طی 4 سال اخیر قیمت ها شدیدا کاهش یافته اند و حتی امروز می توان یک تلویزیون اولترا اچ دی با قیمتی کمتر از 500 دلار یا 3 میلیون تومان خریداری کرد.

همین باعث شده که قیمت تولید پنل های 1080p نیز کاهش یابد، که البته نکته مثبتی نیست. چرا؟ چون تمام معیارهایی که یک نمایشگر را عالی می کنند، مثل نسبت کنتراست بالاتر، تصاویر نرم تر و رنگ های بهتر از پنل های 1080p حذف می شوند تا قیمت تلویزیون ها هم کاهش یابد و در عوض همه این ها را در تلویزیون های 4K شاهد هستیم.

پس چرا تلویزیون 4K نخریم؟ منطقی است که وقتی بازار از این محصولات پر شود و قدیمی ها کیفیت خودشان را از دست دهند، همه به سراغ تلویزیون 4K می روند.

چرا HDR ارزش تلویزیون 4K را بالا می برد؟

همه صحبت های بالا را گفتیم تا برسیم به اصل ماجرا. نمی خواهیم بگوییم که خریدن تلویزیون 4K اشتباه است، بلکه بالعکس، کاملا درست است. ولی واژه ای که باید درگیر آن شوید 4K نیست، بلکه HDR یا High Dynamic Range باید توجه شما را جلب کند.

همانطور که از نام آن پیداست، HDR قرار است نسبت کنتراست تلویزیون را شدیدا افزایش دهد. به بیان دیگر، نسبت کنتراست یعنی تفاوت بیان روشن ترین تا تیره ترین رنگ که هر چه این بازه عظیم تر باشد، کیفیت رنگ های مشاهده شده بهتر خواهد بود. برای مثال تصویر زیر را مشاهده کنید. سمت راست بدون HDR و سمت چپ با HDR.

وقتی حالت HDR برقرار باشد، همراه با آن ویژگی های دیگری نظیر وسعت رنگ گسترده می آید که سبب تولید رنگ های بسیار طبیعی و زنده می شود. در واقع آنچه از دریچه تلویزیون می بینید بسیار به آنچه که واقعا هست نزدیک تر و زیباتر می شود.

رنگ ها از رو رفته نیستند و اجسام درست همانطور که در دنیای واقعی و با چشم می توان دید حقیقی به نظر می رسند. همه چیز عمقی قابل تصور دارد و می توان تصویر را به معنای واقعی حس کرد.

اما مشکل اصلی این نیست که چرا تولید کننده ها تلویزیون HDR نمی سازند. مشکل محتوای قابل نمایشی بوده که به اندازه کافی هنوز تولید نشده. البته هنوز به اندازه کافی محتوا برای تلویزیون های 4K هم وجود ندارد، چه برسد به HDR و بعید است که این روند تا حداقل 4-5 سال دیگر تغییر اساسی کند.

سرویس های استریم ویدیو مثل نت فلیکس و آمازون پرایم ویدیو اما کم کم کار خود را در این زمینه شروع کرده اند و مایکروسافت هم با اکس باکس وان اس و بازی های انحصاری جدیدش قصد دارد HDR را عمومی سازد اما حجم محتوا آنقدری نیست که بتوانید رویش حساب باز کنید.

HDR یک ویژگی بسیار مهم است

بنابراین، چه نکته ای باید از گفته های فوق برداشت کرد؟ اول از همه، 4K و HDR لزوما همگام با هم نیستند، گرچه بهترین تلویزیون های موجود در بازار فعلا 4K HDR هایی هستند که قیمت اندکی هم ندارند. اگر قصد دارید یک ست تلویزیون خوب با ویژگی های فوق خریداری کنید باید حدودا بین 1500 تا 2000 دلار هزینه کنید که اصلا ارزان نیست.

دوما، ما نمی گوییم که خریدن تلویزیونی غیر از 4K HDR ها اشتباه است. اگر دوست ندارید میلیون ها تومان برای یک تلویزیون هزینه کنید و از پس قیمت آن بر نمی آیید، خریدن تلویزیون های خوش قیمت کنونی هم کاملا منطقی است. هنوز زمان زیادی باقی مانده تا تلویزیون های 1080p از چرخه رقابت خارج شده و 4K HDR ها در صدر بنشینند. در حال حاضر بهترین انتخاب برای عموم مردم، همین تلویزیون های تمام اچ دی و خوش ساخت هستند.

The post appeared first on .

تلویزیون 4K یا HDR؛ تفاوت در چیست

طی یکی-دو سال اخیر، مهم ترین مبحثی که در رابطه با پیشرفت تلویزیون ها می شنیدیم میزان رزولوشن آن ها بود. حالا تمام اچ دی دیگر کافی نیست و بهترین تلویزیون های بازار 4K هستند. اما آیا 4K همان تغییر بزرگی است که همه انتظارش را دارند؟

به یکی از فروشگاه های مرکزی برندهای معتبر بروید تا ببینید که تلویزیون های 4K در ابعاد مختلف همه جا را پر کرده اند. همه فروشنده ها هم می گویند که وقتی از حالت استاندارد به اچ دی آمدیم، تصاویر کیفیت بهتری پیدا کردند، پس اضافه کردن پیکسل های بیشتر به همین نمایشگر اچ دی، تصاویر را باز هم پر جزئیات تر نمایش می دهد و زنده تر می کند.

مشکل اینجا است که چنین چیزی عملا و کاملا صحت ندارد. برای خرید بعدی تان، جدا از اینکه می خواهید 4K باشد یا 1080p، توجه به یک مسئله بسیار حائز اهمیت است: چیزی به نام HDR.

4K یعنی چه؟

بگذارید یک قدم به عقب بازگردیم: آنچه که HD ،SD و 4K (یا همان Ultra HD) را توصیف و تعریف می کند رزولوشن یا تعداد پیکسل های موجود در یک نمایشگر است و پیکسل در واقع واحدهای ریزی است که هر کدام در حال نمایش یک رنگ هستند و وقتی همه شان کنار یکدیگر قرار می گیرند یک تصویر را شکل می دهند.

یک تلویزیون معمولی HD که این روزها معمولا در هر خانه ای پیدا می شود، رزولوشن 1080p دارد یا به عبارت دیگر از تعداد 1920 در 1080 پیکسل تشکیل شده اند. به بیان ساده تر، 1920 پیکسل افقی در 1080 ردیف عمودی کنار یکدیگر قرار گرفته اند تا تلویزیون قادر به نمایش تصاویر HD (وضوح بالا یا High Definition) باشد.

در مورد نمایشگرهای 4K، تعداد این پیکسل ها افزایش پیدا می کند. اگر جایی UHD یا 2160p را مشاهده کردید، این همان 4K است. 3840 پیکسل افقی و 2160 پیکسل در ردیف های عمودی تشکیل دهنده یک نمایشگر Ultra High Definition را می دهند. بیشتر به این سبب اسم نمایشگرها را 4K گذاشته اند که کیفیت تصویر آن چهار برابر بیشتر از تلویزیون های HD است.

چرا 4K گمراه کننده است؟

حالا به سراغ بحث خودمان برویم. کمپانی ها به 4K چسبیده اند چون تبلیغ کردن آن ساده تر است. هر چه عدد بزرگ تر باشد، مردم هم راحت تر فریب می خورند و طبیعتا 2160p عدد بزرگ تری است نسبت به 1080p. اگر به کسی بگویید که تلویزیون شماره 1، چهار برابر از تلویزیون شماره 2 پیکسل های بیشتری دارد، اغلب همه فکر می کنند که خب قطعا تلویزیون شماره 1 به میزان چهار برابر از دیگری بهتر است.

نه، این چنین نیست. تلویزیون های 1080p بد نیستند، اما به سبب میزان پیشرفت های موجود، هر مسئله کوچکی می تواند مرز میان انتخاب ها را تغییر دهد. به این دلیل می گوییم که 1080p هم انتخاب مناسبی است چون چشم انسان در حالت عادی قادر نیست 4K را کاملا تشخیص دهد، مگر آنکه بخواهید تلویزیونی با ابعاد بزرگ داشته باشید یا بسیار نزدیک به آن بنشینید.

اگر به طور دقیق تر بخواهیم تفسیر کنیم، برای تشخیص میزان کیفیت و تمیز قائل شدن بین 4K و 1080p، لازم است که در فاصله 1.5 متری تلویزیونی 84 اینچی بنشینید که معمولا در کمتر خانه ای پیدا می شود. اما اگر شما هم حدودا تلویزیون های 42 تا 50 اینچی دارید، این فاصله به نیم تا کمتر از یک متر کاهش پیدا می کند. نیم متری تلویزیون که بنشینید، تازه متوجه تفاوت ها می شوید اما بعید است که چنین کاری کنید.

همه این ها تازه در حالتی است که مشغول تماشای محتوای 4K و مخصوص باشید. همه برنامه هایی که از 1080p به 4K آپ اسکیل می شوند هیچ جزئیات اضافه ای ارائه نمی دهند. بحث رزولوشن اهمیت داشت اما تقریبا زمانی که به 1080p رسیدیم همه چیز به اوج خود رسید.

چرا در هر صورت شما تلویزیون 4K می خرید؟

نکته جالب اینجا است که تلویزیون بعدی شما احتمالا نمایشگر 4K خواهد داشت و این همه سخنرانی اهمیتی ندارد. طی 4 سال اخیر قیمت ها شدیدا کاهش یافته اند و حتی امروز می توان یک تلویزیون اولترا اچ دی با قیمتی کمتر از 500 دلار یا 3 میلیون تومان خریداری کرد.

همین باعث شده که قیمت تولید پنل های 1080p نیز کاهش یابد، که البته نکته مثبتی نیست. چرا؟ چون تمام معیارهایی که یک نمایشگر را عالی می کنند، مثل نسبت کنتراست بالاتر، تصاویر نرم تر و رنگ های بهتر از پنل های 1080p حذف می شوند تا قیمت تلویزیون ها هم کاهش یابد و در عوض همه این ها را در تلویزیون های 4K شاهد هستیم.

پس چرا تلویزیون 4K نخریم؟ منطقی است که وقتی بازار از این محصولات پر شود و قدیمی ها کیفیت خودشان را از دست دهند، همه به سراغ تلویزیون 4K می روند.

چرا HDR ارزش تلویزیون 4K را بالا می برد؟

همه صحبت های بالا را گفتیم تا برسیم به اصل ماجرا. نمی خواهیم بگوییم که خریدن تلویزیون 4K اشتباه است، بلکه بالعکس، کاملا درست است. ولی واژه ای که باید درگیر آن شوید 4K نیست، بلکه HDR یا High Dynamic Range باید توجه شما را جلب کند.

همانطور که از نام آن پیداست، HDR قرار است نسبت کنتراست تلویزیون را شدیدا افزایش دهد. به بیان دیگر، نسبت کنتراست یعنی تفاوت بیان روشن ترین تا تیره ترین رنگ که هر چه این بازه عظیم تر باشد، کیفیت رنگ های مشاهده شده بهتر خواهد بود. برای مثال تصویر زیر را مشاهده کنید. سمت راست بدون HDR و سمت چپ با HDR.

وقتی حالت HDR برقرار باشد، همراه با آن ویژگی های دیگری نظیر وسعت رنگ گسترده می آید که سبب تولید رنگ های بسیار طبیعی و زنده می شود. در واقع آنچه از دریچه تلویزیون می بینید بسیار به آنچه که واقعا هست نزدیک تر و زیباتر می شود.

رنگ ها از رو رفته نیستند و اجسام درست همانطور که در دنیای واقعی و با چشم می توان دید حقیقی به نظر می رسند. همه چیز عمقی قابل تصور دارد و می توان تصویر را به معنای واقعی حس کرد.

اما مشکل اصلی این نیست که چرا تولید کننده ها تلویزیون HDR نمی سازند. مشکل محتوای قابل نمایشی بوده که به اندازه کافی هنوز تولید نشده. البته هنوز به اندازه کافی محتوا برای تلویزیون های 4K هم وجود ندارد، چه برسد به HDR و بعید است که این روند تا حداقل 4-5 سال دیگر تغییر اساسی کند.

سرویس های استریم ویدیو مثل نت فلیکس و آمازون پرایم ویدیو اما کم کم کار خود را در این زمینه شروع کرده اند و مایکروسافت هم با اکس باکس وان اس و بازی های انحصاری جدیدش قصد دارد HDR را عمومی سازد اما حجم محتوا آنقدری نیست که بتوانید رویش حساب باز کنید.

HDR یک ویژگی بسیار مهم است

بنابراین، چه نکته ای باید از گفته های فوق برداشت کرد؟ اول از همه، 4K و HDR لزوما همگام با هم نیستند، گرچه بهترین تلویزیون های موجود در بازار فعلا 4K HDR هایی هستند که قیمت اندکی هم ندارند. اگر قصد دارید یک ست تلویزیون خوب با ویژگی های فوق خریداری کنید باید حدودا بین 1500 تا 2000 دلار هزینه کنید که اصلا ارزان نیست.

دوما، ما نمی گوییم که خریدن تلویزیونی غیر از 4K HDR ها اشتباه است. اگر دوست ندارید میلیون ها تومان برای یک تلویزیون هزینه کنید و از پس قیمت آن بر نمی آیید، خریدن تلویزیون های خوش قیمت کنونی هم کاملا منطقی است. هنوز زمان زیادی باقی مانده تا تلویزیون های 1080p از چرخه رقابت خارج شده و 4K HDR ها در صدر بنشینند. در حال حاضر بهترین انتخاب برای عموم مردم، همین تلویزیون های تمام اچ دی و خوش ساخت هستند.

The post appeared first on .

تلویزیون 4K یا HDR؛ تفاوت در چیست

نمایشگرهای AMOLED و LCD؛ تفاوت در چیست؟

نمایشگرهای AMOLED و LCD؛ تفاوت در چیست؟

تکنولوژی نمایشگرهای موبایل، به طور عمده در دو بخش LCD و AMOLED خلاصه می شود. هر دو از تکنولوژی های کاملا متفاوتی بهره می برند و سازندگان موبایل، بنا به کاربردی که هر کدام دارند، یکی را انتخاب می کنند.

پس بگذارید ابتدا با تعریف این دو نوع نمایشگر شروع کنیم و سپس عمقی تر وارد بحث شویم تا تفاوت ها آشکار شود.

تکنولوژی AMOLED

پیش از اینکه بخواهیم مبحث AMOLED را گسترش دهیم، در مورد LED خواهیم گفت تا پیش زمینه ای در ذهن تان شکل بگیرد. LED خلاصه سه حرف Light Emitting Diode به معنای دیودهای ساطع کننده نور است.

علاقه مندان به برق و الکترونیک قطعا با کیت ها و این لامپ های کوچک بارها کار کرده اند و سرگرم شده اند. اما در یک پنل نمایشگر، این لامپ ها به شکل قابل توجهی کوچک شده اند و در دسته های قرمز، سبز و آبی قرار گرفته اند تا یک پیکسل که توانایی نمایش نور سفید و رنگ های متنوع را دارد شکل دهند. نحوه دسته بندی زیربخش های یک پیکسل، می تواند عملکرد نمایشگر را دستخوش تغییر کند.

ساختار یک OLED

اما O از واژه Organic یا آلی می آید. در حقیقت، لایه های بسیار باریکی از مواد آلی بین دو کنداکتور یا هادی در هر LED قرار گرفته اند و وقتی جریان برقرار شود، نور تولید می شود (ساختار آن را در بالا مشاهده می کنید).

در نهایت اما، AM که به OLED می چسبد، معنای Active Matrix یا ماتریک فعلا را دارد؛ مخالف Passive Matrix یا ماتریس غیرفعال.

همین مسئله به ما می گوید که هر یک واحد OLED کوچک چگونه کنترل می شود. در ماتریس غیر فعال، یک سامانه پیچیده توری شکل برای کنترل واحدها در ستون ها و ردیف های عمودی و افقی استفاده می شود. همانطور که در تصویر فوق می بینید، هر ردیف از پیکسل ها، توسط یک رشته برق رسانی می شوند.

ماتریس فعال در سمت چپ و ماتریس غیر فعال در سمت راست

اما این راه هم کند است و هم دقیق نیست. سامانه های ماتریس فعال اما یک لایه ترانزیستور باریک (TFT) و خازن را به هر LED متصل می کنند. در این حالت، زمانی که پیکسل خاصی روشن شود، خازن نیز در همان ناحیه تشخیص می دهد که باید چگونه کنترل روی انرژی داشته باشد که در نتیجه این اتفاق، شاهد سریع تر و دقیق تر بودن پروسه خواهیم بود.

عبارت دیگری که احتمالا با آن برخورد کرده اید، Super AMOLED است که سامسونگ در بازاریابی محصولات اش بسیار استفاده می کند. Super AMOLED به نمایشگرهایی گفته می شود که صفحه لمسی خازنی را با نمایشگر یکی کرده است. در حالت های دیگر، صفحه لمسی، یک لایه جداگانه در بالای نمایشگر است. این ترفند سبب می شود تا نمایشگرهای Super AMOLED باریک تر باشند.

مزیت اصلی OLED ها (هر نوعی که در بالا مثال زدیم)، سطح دسترسی بالا به هر دانه از پیکسل ها است. پیکسل ها تک به تک شان می توانند خاموش شوند تا در نهایت تناسب کنتراست و رنگ بهتری را به نمایش بگذارند.

علاوه بر بالا بردن کیفیت، این نمایشگرها به ذخیره انرژی نیز کمک می کنند. قابلیت خاموش کردن پیکسل های خاص، به تلفن این قدرت را می دهد تا انرژی کمتری مصرف کند.

همچنین، وجود لایه های کمتر در بالای نمایشگر، به رسیدن نور بیشتر و بهتر نیز کمک می کند و در نتیجه شاهد تصویر شفاف تری در هر حالت و زاویه ای هستیم.

در نتیجه، LED ها بسیار باریک و بهینه هستند که همین سبب می شود بسیاری از موبایل سازهای درجه یک، به سراغ این نمایشگرها برای دستگاه خود بروند. همچنین، عدم استفاده از لایه های مستحکمی که نور پس زمینه را در LCD ها تولید می کنند و ساخت پلاستیک ها و سوبستراهای نرم تر، سبب شده تا شاهد پیدایش اولین نمایشگرهای خمیده باشیم.

تکنولوژی LCD

LCD از سه واژه Liquid Crystal Display یا نمایشگر کریستال مایع آمده و رنگ ها را به شکلی کاملا متفاوت نسبت به AMOLED تولید می کند. به جای استفاده از دیودها، نمایشگرهای LCD به به عنوان تنها منبع نوری خود استفاده می کند.

اگرچه، چندین بک لایت یا نور پس زمینه هم می تواند در یک نمایشگر مورد استفاده قرار بگیرد تا مصرف انرژی کاهش یابد. اما در نمایشگرهای بزرگتر مثل تلویزیون ها، بحث به این سادگی نیست.

به شکل علمی اگر بخواهیم صحبت کنیم، هیچ طول موج نور سفیدی وجود ندارد. در یک طیف، نور سفید ترکیبی از دیگر نورهای مرئی است. بنابراین، LCD ها باید یک نور شبه سفید رنگ را بسازند که این نور بعدا می تواند به رنگ های مختلف در عناصر کریستال مایع فیلتر شود. اکثر LCD ها به نور پس زمینه LED آبی وابسته هستند که از طریق یک لایه فیلتر زرد فسفری رد شده و رنگ شبه سفید می سازند.

بخش سخت ماجرا حالا شروع می شود. نور پولاریزه (قطبی) شده و از درون عناصر کریستال می گذرد. کریستال می تواند با توجه به ولتاژی که دریافت می کند، تغییر شکل داده و زاویه نور پولاریزه شده را مشخص می کند.

نور سپس از درون فیلتر ثانویه پولاریزه کننده می گذرد که در قیاس با اولی، 90 درجه تفاوت دارد. فیلتر دوم، نورها را با توجه به شدت زاویه ای که دارند، معتدل می کند. در نهایت، فیلترهایی به رنگ های قرمز، سبز و آبی بر سر راه آن قرار می گیرد تا کار دیودها را انجام دهند. هر سه رنگ در یک مجتمع کوچک، پیکسلی را می سازند.

همه در کنار هم، به LCD اجازه می دهند تا میزان نور RGB که به سطح می رسد را کنترل کنند. همانند AMOLED ها، LCD ها هم می توانند حالت ماتریس فعال و غیرفعال داشته باشند که البته ما معمولا TFT LCD ها را در نمایشگرهای موبایل می بینیم.

LCD و Super AMOLED در برابر هم

تفاوت گسترده میان شیوه تولید نور، در نمایشگرهای متفاوت، تجربه کاربری را هم بسیار تحت تاثیر قرار می دهد. قدرت نمایش رنگ های بیشتر، یکی از مباحث اصلی در این زمینه است. نمایشگرهای AMOLED نسبت به LCD ها، گستره نور بزرگ تر و بیشتری را به نمایش می گذارند که در نتیجه تصاویر بهترین هم حاصل می شود.

نمایشگرهای OLED در زمینه نمایش آبی و سبزهای اشباع شده تر قدرت بیشتری از خود نشان می دهند. اما LCD در مورد رنگ قرمز بهتر عمل می کند و سبز در آن ها کمی ملایم تر به چشم می آید. برخی می گویند OLED ها رنگ را اغراق آمیزتر نشان می دهند.

نگاه نزدیک تر به نمایشگر سه تلفن همراهی که تصویرشان را در بالا می بینید، می تواند نشان دهد که وسعت رنگ در یک مدل نمایشگر هم بسیار متفاوت باشد. اگرچه BlackBerry Priv و Galaxy Note 5 از نمایشگر AMOLED ساخته شده توسط یک شرکت بهره می برند، اما هر دو وسعت تولید رنگ متفاوتی دارند. در حالی که نمایشگر LCD تلفن LG V10 را هم در سمت راست می بینید. دقت رنگ نیز در هر سه متغیر است، خصوصا وقتی به نور سفید می رسیم.

OLED ها در زمینه نمایش رنگ سفید بسیار دقیق عمل می کنند در حالی که LCD ها اندکی رنگ آبی نیز نمایش می دهند. به هر حال عجیب نیست، خواندید که نور در LCD ها از یک فیلتر آبی می گذرد.

همانطور که پیش از این اشاره کردیم، عدم وجود نور پس زمینه و لایه های فیلترکننده، OLED ها را چند قدم نسبت به LCD ها جلوتر قرار می دهد. نمایشگرهای LCD عمدتا از هدر رفتن نور، نسبت کنتراست پایین، وزن بیشتر و دیگر موارد رنج می برند. فیلترها در LCD جلوی برخی از نورها را هم می گیرد که این یعنی زاویه دید کاهش می یابد.

یک مورد منفی در مورد AMOLED هم این است که LED های متنوع، طول عمر متفاوتی دارند. بالانس رنگ در OLED ها به مرور زمان ممکن است کاهش یابد در حالی که نور پس زمینه در LCD، تداوم ثابتی را ایجاد می کند.

انتخاب یک برنده

طبیعتا، LED ها نسبت به LCD ها برتری دارند و عمده توسعه دهندگان ترجیح می دهند تا از این نمایشگرها بهره ببرند اما از آنجایی که LCD ارزان قیمت تر است، تلفن های میان رده و اقتصادی عمدتا به LCD مجهز می شوند.

با توجه به سرمایه گذاری گسترده ال جی و سامسونگ در این زمینه، انتظار می رود تا سال 2022، ارزش بازار AMOLED ها به 30 میلیارد دلار برسد، دو برابر رقم امروزی.

The post appeared first on .

نمایشگرهای AMOLED و LCD؛ تفاوت در چیست؟

(image)

تکنولوژی نمایشگرهای موبایل، به طور عمده در دو بخش LCD و AMOLED خلاصه می شود. هر دو از تکنولوژی های کاملا متفاوتی بهره می برند و سازندگان موبایل، بنا به کاربردی که هر کدام دارند، یکی را انتخاب می کنند.

پس بگذارید ابتدا با تعریف این دو نوع نمایشگر شروع کنیم و سپس عمقی تر وارد بحث شویم تا تفاوت ها آشکار شود.

تکنولوژی AMOLED

پیش از اینکه بخواهیم مبحث AMOLED را گسترش دهیم، در مورد LED خواهیم گفت تا پیش زمینه ای در ذهن تان شکل بگیرد. LED خلاصه سه حرف Light Emitting Diode به معنای دیودهای ساطع کننده نور است.

علاقه مندان به برق و الکترونیک قطعا با کیت ها و این لامپ های کوچک بارها کار کرده اند و سرگرم شده اند. اما در یک پنل نمایشگر، این لامپ ها به شکل قابل توجهی کوچک شده اند و در دسته های قرمز، سبز و آبی قرار گرفته اند تا یک پیکسل که توانایی نمایش نور سفید و رنگ های متنوع را دارد شکل دهند. نحوه دسته بندی زیربخش های یک پیکسل، می تواند عملکرد نمایشگر را دستخوش تغییر کند.

ساختار یک OLED

اما O از واژه Organic یا آلی می آید. در حقیقت، لایه های بسیار باریکی از مواد آلی بین دو کنداکتور یا هادی در هر LED قرار گرفته اند و وقتی جریان برقرار شود، نور تولید می شود (ساختار آن را در بالا مشاهده می کنید).

در نهایت اما، AM که به OLED می چسبد، معنای Active Matrix یا ماتریک فعلا را دارد؛ مخالف Passive Matrix یا ماتریس غیرفعال.

همین مسئله به ما می گوید که هر یک واحد OLED کوچک چگونه کنترل می شود. در ماتریس غیر فعال، یک سامانه پیچیده توری شکل برای کنترل واحدها در ستون ها و ردیف های عمودی و افقی استفاده می شود. همانطور که در تصویر فوق می بینید، هر ردیف از پیکسل ها، توسط یک رشته برق رسانی می شوند.

ماتریس فعال در سمت چپ و ماتریس غیر فعال در سمت راست

اما این راه هم کند است و هم دقیق نیست. سامانه های ماتریس فعال اما یک لایه ترانزیستور باریک (TFT) و خازن را به هر LED متصل می کنند. در این حالت، زمانی که پیکسل خاصی روشن شود، خازن نیز در همان ناحیه تشخیص می دهد که باید چگونه کنترل روی انرژی داشته باشد که در نتیجه این اتفاق، شاهد سریع تر و دقیق تر بودن پروسه خواهیم بود.

عبارت دیگری که احتمالا با آن برخورد کرده اید، Super AMOLED است که سامسونگ در بازاریابی محصولات اش بسیار استفاده می کند. Super AMOLED به نمایشگرهایی گفته می شود که صفحه لمسی خازنی را با نمایشگر یکی کرده است. در حالت های دیگر، صفحه لمسی، یک لایه جداگانه در بالای نمایشگر است. این ترفند سبب می شود تا نمایشگرهای Super AMOLED باریک تر باشند.

مزیت اصلی OLED ها (هر نوعی که در بالا مثال زدیم)، سطح دسترسی بالا به هر دانه از پیکسل ها است. پیکسل ها تک به تک شان می توانند خاموش شوند تا در نهایت تناسب کنتراست و رنگ بهتری را به نمایش بگذارند.

علاوه بر بالا بردن کیفیت، این نمایشگرها به ذخیره انرژی نیز کمک می کنند. قابلیت خاموش کردن پیکسل های خاص، به تلفن این قدرت را می دهد تا انرژی کمتری مصرف کند.

همچنین، وجود لایه های کمتر در بالای نمایشگر، به رسیدن نور بیشتر و بهتر نیز کمک می کند و در نتیجه شاهد تصویر شفاف تری در هر حالت و زاویه ای هستیم.

در نتیجه، LED ها بسیار باریک و بهینه هستند که همین سبب می شود بسیاری از موبایل سازهای درجه یک، به سراغ این نمایشگرها برای دستگاه خود بروند. همچنین، عدم استفاده از لایه های مستحکمی که نور پس زمینه را در LCD ها تولید می کنند و ساخت پلاستیک ها و سوبستراهای نرم تر، سبب شده تا شاهد پیدایش اولین نمایشگرهای خمیده باشیم.

تکنولوژی LCD

LCD از سه واژه Liquid Crystal Display یا نمایشگر کریستال مایع آمده و رنگ ها را به شکلی کاملا متفاوت نسبت به AMOLED تولید می کند. به جای استفاده از دیودها، نمایشگرهای LCD به به عنوان تنها منبع نوری خود استفاده می کند.

اگرچه، چندین بک لایت یا نور پس زمینه هم می تواند در یک نمایشگر مورد استفاده قرار بگیرد تا مصرف انرژی کاهش یابد. اما در نمایشگرهای بزرگتر مثل تلویزیون ها، بحث به این سادگی نیست.

به شکل علمی اگر بخواهیم صحبت کنیم، هیچ طول موج نور سفیدی وجود ندارد. در یک طیف، نور سفید ترکیبی از دیگر نورهای مرئی است. بنابراین، LCD ها باید یک نور شبه سفید رنگ را بسازند که این نور بعدا می تواند به رنگ های مختلف در عناصر کریستال مایع فیلتر شود. اکثر LCD ها به نور پس زمینه LED آبی وابسته هستند که از طریق یک لایه فیلتر زرد فسفری رد شده و رنگ شبه سفید می سازند.

بخش سخت ماجرا حالا شروع می شود. نور پولاریزه (قطبی) شده و از درون عناصر کریستال می گذرد. کریستال می تواند با توجه به ولتاژی که دریافت می کند، تغییر شکل داده و زاویه نور پولاریزه شده را مشخص می کند.

نور سپس از درون فیلتر ثانویه پولاریزه کننده می گذرد که در قیاس با اولی، 90 درجه تفاوت دارد. فیلتر دوم، نورها را با توجه به شدت زاویه ای که دارند، معتدل می کند. در نهایت، فیلترهایی به رنگ های قرمز، سبز و آبی بر سر راه آن قرار می گیرد تا کار دیودها را انجام دهند. هر سه رنگ در یک مجتمع کوچک، پیکسلی را می سازند.

همه در کنار هم، به LCD اجازه می دهند تا میزان نور RGB که به سطح می رسد را کنترل کنند. همانند AMOLED ها، LCD ها هم می توانند حالت ماتریس فعال و غیرفعال داشته باشند که البته ما معمولا TFT LCD ها را در نمایشگرهای موبایل می بینیم.

LCD و Super AMOLED در برابر هم

تفاوت گسترده میان شیوه تولید نور، در نمایشگرهای متفاوت، تجربه کاربری را هم بسیار تحت تاثیر قرار می دهد. قدرت نمایش رنگ های بیشتر، یکی از مباحث اصلی در این زمینه است. نمایشگرهای AMOLED نسبت به LCD ها، گستره نور بزرگ تر و بیشتری را به نمایش می گذارند که در نتیجه تصاویر بهترین هم حاصل می شود.

نمایشگرهای OLED در زمینه نمایش آبی و سبزهای اشباع شده تر قدرت بیشتری از خود نشان می دهند. اما LCD در مورد رنگ قرمز بهتر عمل می کند و سبز در آن ها کمی ملایم تر به چشم می آید. برخی می گویند OLED ها رنگ را اغراق آمیزتر نشان می دهند.

نگاه نزدیک تر به نمایشگر سه تلفن همراهی که تصویرشان را در بالا می بینید، می تواند نشان دهد که وسعت رنگ در یک مدل نمایشگر هم بسیار متفاوت باشد. اگرچه BlackBerry Priv و Galaxy Note 5 از نمایشگر AMOLED ساخته شده توسط یک شرکت بهره می برند، اما هر دو وسعت تولید رنگ متفاوتی دارند. در حالی که نمایشگر LCD تلفن LG V10 را هم در سمت راست می بینید. دقت رنگ نیز در هر سه متغیر است، خصوصا وقتی به نور سفید می رسیم.

OLED ها در زمینه نمایش رنگ سفید بسیار دقیق عمل می کنند در حالی که LCD ها اندکی رنگ آبی نیز نمایش می دهند. به هر حال عجیب نیست، خواندید که نور در LCD ها از یک فیلتر آبی می گذرد.

همانطور که پیش از این اشاره کردیم، عدم وجود نور پس زمینه و لایه های فیلترکننده، OLED ها را چند قدم نسبت به LCD ها جلوتر قرار می دهد. نمایشگرهای LCD عمدتا از هدر رفتن نور، نسبت کنتراست پایین، وزن بیشتر و دیگر موارد رنج می برند. فیلترها در LCD جلوی برخی از نورها را هم می گیرد که این یعنی زاویه دید کاهش می یابد.

یک مورد منفی در مورد AMOLED هم این است که LED های متنوع، طول عمر متفاوتی دارند. بالانس رنگ در OLED ها به مرور زمان ممکن است کاهش یابد در حالی که نور پس زمینه در LCD، تداوم ثابتی را ایجاد می کند.

انتخاب یک برنده

طبیعتا، LED ها نسبت به LCD ها برتری دارند و عمده توسعه دهندگان ترجیح می دهند تا از این نمایشگرها بهره ببرند اما از آنجایی که LCD ارزان قیمت تر است، تلفن های میان رده و اقتصادی عمدتا به LCD مجهز می شوند.

با توجه به سرمایه گذاری گسترده ال جی و سامسونگ در این زمینه، انتظار می رود تا سال 2022، ارزش بازار AMOLED ها به 30 میلیارد دلار برسد، دو برابر رقم امروزی.

The post appeared first on .

نمایشگرهای AMOLED و LCD؛ تفاوت در چیست؟