افسانه طراحی بی نظیر در اپل

طراحی عالی اپل بزرگترین افسانه دنیای تکنولوژی امروز است و آخرین قربانی این ايدئولوژی را می توان در پروژه پایانی استیو جابز دید که البته هنوز هم ساخت آن کامل نشده: پایگاه جدیدی برای کارکنان و مدیران اپل که ظاهری مانند سفینه فضایی داشته و گفته می شود ساخت آن ۵ میلیارد دلاری برای اپل هزینه داشته است.

در آخرین گزارشی که از فرایند ساخت این مقر داشته، عنوان نموده که توجه اپل به جزییات، شگفت انگیز بوده است. در نمای اصلی و شیشه ای ساختمان هیچ مورد اضافه ای مانند لوله یا سیم ها جایی ندارند. پنل های خورشیدی که اکنون روی سقف ساختمان جای گرفته اند نیازمند چندین مرحله تایید برای نصب بوده اند. پیش آمده که اپل دسته های درب ساختمان را به علت تفاوت اندازه نانومتری پس فرستاده. حتی جلوی درب های ورودی هم مسئله ساز شده. رویترز می نویسد:

یکی از مشکلات در ساخت و ساز این مقر، مربوط به درگاه های ورودی به هر فضا بوده است. اپل مایل بوده سطح ورودی ها کاملاً صاف و بدون حتی یک پله کوتاه باشد. تیم سازنده این ایده را نپذیرفته ولی اصرار اپل ادامه داشته.

علت؟ اگر قرار باشد یک مهندس برای وارد شدن به یک فضا، نوع راه رفتنش را تغییر داده و از یک پله عبور کند، ممکن است رشته افکارش پاره شده و تمرکزش بر کار از بین برود.

رویترز در ادامه می نویسد که این پردیس قرار است شاهکاری بی نقص باشد؛ دقیقاً مانند یکی از ابزارهایی که اپل می سازد. اینطور که پیداست اپل برای طراحی مقر خود به نوعی عمل کرده که گویی در حال ساخت دستگاهی الکتریکی بوده که روزی قرار است روزی در جیب یک کاربر جای گیرد.

مسئله اینجاست که اپل هیچگاه در امر طراحی ابزارهای الکتریکی به درجه ای والا از کمال نرسیده که حالا بخواهد همان رویکرد و ساز و کار را برای یک یک پردیس بزرگ به کار گیرد.

شاید در نگاه اول تصور کنید که چنین نیست و طراحی محصولات اپل همواره در بی نقص ترین حالت بوده: در سال ۱۹۷۷، کامپیوتر Apple II از راه رسید تا کامپیوترهای کوچک توسط مشتریان عادی قابل استفاده و البته از نظر قیمت نیز قابل تهیه شوند. در سال ۱۹۸۴، مکینتاش به لطف رابط گرافیکی اش، استفاده از یک کامپیوتر را برای افراد عادی بیشتری ممکن کرد. در سال ۲۰۰۱، آیپاد مجموعه ای از موسیقی های دلخواه کاربران را در جیب آنها قرار داد. در سال ۲۰۰۷، آیفون رایانش کامپیوتری را به قابل حمل ترین شکل ممکن درآورد.

اما اگر اپل در زمان توجه به جزییات، بهترین طراحی را ارائه می دهد، باید بتوان این روند را در محصولات نهایی اش دید. این در حالیست که محصولات اپل عیب های بسیاری در طراحی دارند که آنها را در پشت کمالگرایی زیبایی بیرونی پنهان می کنند.

برای مثال، نگاهی داشته باشید به آخرین نسل از MacBook Pro، کامپیوتری که اکنون پرچمدار لپ تاپ های شرکت اپل است. این دستگاه تنها با درگاه USB-C به دست کاربر می رسد. این در حالیست که تمام ابزارهای فعلی اپل، از جمله آیفون 7، کیبورد و ماوس بلوتوث به همراه کابل های USB-A عرضه می شوند و کاربر نمی تواند آنها را به لپ تاپ جدید خود که از همین شرکت خریده، متصل کند. راهکار؟ خرید یک کابل مبدل با قیمت حداقل ۲۰ دلار.

این مشکل در گذر زمان حل می شود و در آینده کابل های محصولات اپل هم از USB-A به USB-C تبدیل می شوند. اما اگر جویشگر طراحی عالی در کمال توجه به جزییات باشیم، چرا باید شخصی بیش از هزار دلار خرج ماشینی کند که در زمانه کنونی صرفاً عنوان «توجه به جزییات» را یدک می کشد؟

وضعیت پرفروش ترین محصول اپل بهتر نیست. آیفون 5s که در سال ۲۰۱۳ عرضه شد را به یاد می آورید؟ اپل یک سنسور بیومتریک تشخیص خطوط انگشت را روی کلید هوم آن قرار داد و نام آن قسمت را هم Touch ID گذاشت. این ویژگی به کاربر اجازه می داد تا به این شکل هویت خود را تصدیق کرده و موبایلش را باز کند، از اپ استور بازی یا اپلیکیشن دانلود کند یا با سیستم Apple Pay، پرداخت یک وجه را تایید کند.

مشکل از جایی شروع شد که در صورت وجود کوچکترین تغییر حالت در انگشت کاربر، سنسور Touch ID قادر به احراز هویت نبود. تازگی دستتان را شسته اید؟ موز خورده اید؟ نکند در باغچه کندوکاوی کرده اید؟ چیز خیلی گرم یا سردی را لمس کرده اید؟ در این حالت Touch ID نمی تواند شما را بشناسد. اصلاً تصمیم می گیرید موقع باز کردن موبایل با دست های کثیف، بی خیال اثر انگشت شده و کد را دستی وارد کنید. اما در زمان خرید است که متوجه می شوید سیستم Apple Pay صرفا با Touch ID کار می کند. باید خیلی خوش شانس باشید تا بتوانید در یک روز بارانی، از Apple Pay برای خرید یک کالا یا سرویس استفاده کنید.

تصحیح خودکار متن یا «AutoCorrect» را به یاد می آورید؟ اشتباهات آن در سال های گذشته گاهی باعث می شد با صدای بلند بخندیم. سایت هایی سرگرم کننده شکل گرفت که صرفاً کارشان قرار دادن اسکرین شات هایی از پیام هایی بود که با محتوایی اشتباه ارسال شده بودند اما آنچه امروز تاسف بار است اینکه ویژگی مورد بحث هنوز هم هوشمندتر نشده، بلکه این کاربران هستند که بیشتر مراقب خطاهای آن و رخ دادن اشتباه های بزرگ هستند. راهکار اپل فعلاً این بوده که پتنتی در این رابطه ثبت کند. در این پتنت توضیح داده می شود که کاربر صرفاً کلمات صحیح را علامت می زند و سیستم در صورت نیاز از کاربر درخواست توضیح می کند.

آیفون ۶ در سال ۲۰۱۴ بزرگتر شد و نمایشگر آن به ۴.۷ اینچ رسید. این مسئله باعث شد تا حتی کاربرهایی با دست های بزرگ هم نتوانند در زمان نگه داشتن موبایل با یک دست، با همان دست گوشه های نمایشگر را لمس کنند. راهکار اپل قابلیتی عجیب بود موسوم به «دسترس پذیری»: دو بار لمس کردن کلید هوم باعث می شد تا آنچه در نمایشگر قابل مشاهده است، به نیمه پایینی صفحه نمایش منتقل شود و نیمه ای که در پایین نمایشگر قرار داشت به طور کلی محو شود.

برخی از افرادی که متعصبانه از اپل و محصولاتش طرفداری می کنند، مشکلات اخیر در طراحی محصولات اپل را به فقدان حضور استیو جابز و مرگ وی ربط می دهند. به هر حال، کنترل سفت و سختی که جابز در زمان حیاتش روی توسعه و تولید محصولات داشت، زبانزد خاص و عام است.

 

این توضیح چندان هم قابل دفاع نیست. در هر حال مدیر بخش طراحی در اپل، جانی آیو است که گفته می شود نوع تفکر استیو جابز در زمینه طراحی، تا حد زیادی به او منتقل شده. وی در زمانه کنونی که تیم کوک اپل را هدایت می کند هم مدیر طراحی این شرکت است. این در حالیست که بی توجهی اپل به جزییات حتی در زمان جابز هم به سادگی قابل مشاهده بود.

برای مثال بیایید به نخستین محصول موفق اپل در هزاره سوم بپردازیم: آیپاد دستگاهی بود که گوش دادن به یک مجموعه جامع از موسیقی را آسان کرد. اما برای مدیریت آن، به ابزار بد دست، غیر کاربردی و گیج کننده ای به نام iTunes نیاز داشتید. در اصل، بیشتر شکست های نرم افزاری اپل از جایی سرچشمه می گرفتند که که نرم افزار نمی توانست به سادگی استانداردهایی که سخت افزار وضع کرده بود را رعایت کند.

 

اپلیکیشن Mail در کامپیوتر، تبلت و موبایل های اپل جای گرفته اما هنوز هم نمی تواند به شکل بهینه یا صحیح ایمیل ها را دریافت یا آنها را جستجو کند. در کامپیوترهای اپل، iMessage گاهی متوقف می شود و کار نمی کند و در آیفون اگر ارتباط اینترنت قوی نداشته باشید، شاید اگر با پیامک متن خود را ارسال کنید از درجه موفقیت ارسال آن بیشتر مطمئن باشید.

نرم افزار Keynote (جایگزین پاورپوینت در اکوسیستم اپل) به شکل خودکار میان نمایش متن و ارائه تغییر حالت می دهد. کاربران اپل می توانند زمانی که در خانه هستند این باگ را فراموش کنند ولی تصور کنید در یک ارائه واقعی، چنین شرایطی رخ دهد. از سوی دیگر مجموعه نرم افزاری iWork که جایگزین اپل برای آفیس است، هیچ گاه نتوانست به مجموعه نرم افزاری مایکروسافت یا گوگل نزدیک شود.

سخت افزار اپل هم در دوران جابز، آنطور که پنداشته می شود وضعیت کاملاً بی نقصی نداشت. در سال ۲۰۱۰ بود که طراحی آنتن آیفون ۴ باعث شد تا جابز به کاربران بگوید که باید به شکلی دیگر موبایل را در دست بگیرند. در سال ۲۰۰۸، جابز محصولی بی نهایت باریک و زیبا معرفی کرد به نام MacBook Air. اما نوع معرفی دستگاه هم تقریباً به اندازه خود دستگاه جالب بود.

جابز برای اینکه باریکی و سبکی MacBook Air را به نمایش بکشد، در زمان معرفی آن را از یک پاکت نامه اداری بزرگ بیرون کشید. حاضرین حیرت زده شده بودند، اما آنچه جابز در آن لحظه به نمایش نکشید، شارژر دستگاه بود که اساساً همواره باید در کنار یک لپ تاپ حمل شود. اپل هنوز هم تلاشی در راستای کاهش اندازه و وزن شارژر لپ تاپ هایش انجام نداده، هرچند که ابعاد خود کامپیوترها، کاهش داشته اند.

فلسفه طراحی در ذهن جابز بیشتر فاشیستی بود تا هیجان انگیز. جابز را نمی توان الهه ای از دنیای طراحی نامید، لغت دیکتاتور بیشتر به او می آید. محصولات اپل آنطور ساخته می شدند که او می خواست. کاربران دنباله روی او هم قاطعیت و عدم سازگاری او با مشکلات را می ستودند. این طور بود که غرور جابز در تصمیم گیری، در نگاه آنها تبدیل می شد به خاصیتی که ابزارها از آن برخوردار بودند و البته از آن لذت هم می بردند.

در زمانه ای که همه شرکت ها مایل به ساخت کامپیوترهای شخصی شده بودند و می خواستند سهمی از این بازار را برای خود بردارند، اپل هیچ وقت فکر نکرد که مشتری به چه می اندیشد، چه نیازی دارد و چه می خواهد. اپل بود که به کاربران می گفت باید از چه خوششان بیاید، و چگونه خوششان بیاید.

استبداد شرکتی طراح محور، نیاز به تصمیم گیری را به چالش می کشد. کاربران دیگر از دیسک های فلاپی استفاده نکردند چرا که دیگر در کامپیوترها فلاپی دیسکی حضور نداشت. همین اتفاق برای دیسک های نوری رخ داد و حالا برای جک هدفون در حال تکرار است. ربط دادن این تصمیمات به طراحی -یا آنطور که فیل شیلر می گوید، به شجاعت- اشتباه است.

اپل متخصص این است که مردم را نسبت به خرید محصولاتش متعهد کند، و در این بین کسی فکر نمی کند که اگر این شرکت نبود، تکنولوژی چگونه به شکل متفاوتی پیش می رفت؟

اپل برتری سطحی اش را در زمینه طراحی محصول به نمایش می کشد در حالی که موفق نبوده تا تمایز واقعی اش را نمایش دهد. شکی نیست که محصولات اپل در ظاهر اشیایی زیبا هستند؛ اشیایی زیبا که به عملکرد واقعی آنها به اندازه زیبایی بیرونی آنها توجه نشده است. اشیا زیبایی که درباره عمق باطنی زیبایی شان، دیگران را فریب می دهند.

در این فریب، درسی مهم وجود دارد که می توان آن را به پردیس جدید و سفینه مانندی که در حال احداث است هم تعمیم اش داد. توجه به جزییات، اندازه دقیق دسته درب ها و ورودی اتاق ها حکایت از اصول اپل دارد که در سطحی چنین کوچک دقت می کند. چنین دقت ریزبینانه ای، موفقیت های اندک هم به همراه می آورد.

دوباره نگاهی به آگهی تلویزیونی ۱۹۸۴ اپل برای مکینتاش بیاندازید. در این آگهی، فردگرایی پرهیجان اپل است که یکنواختی خسته کننده دشمن بی نام -!IBM- را از میان برمی دارد. اما حالا با گذشت زمان، مبارزات اپل انتخابی و البته نامنظم و بی اثر شده اند. این همان شرکتی است که در گذشته، به نوعی برای توسعه محصولاتی خلاقانه با عملکرد بالا، تحسین شده و حالا یکنواختی اش را به محصولات رده بالا و رقابتی اش هم تزریق نموده. کافیست سری به کافی شاپ های محلی بزنید تا کارآفرینان سرگردانی را ببینید که یک نوع لپ تاپ خاکستری (یا رزگلد) در برابرشان است و موبایلی مشکی (یا رزگلد) در دست دارند، گویی دیگر امروز مدل دستگاه اهمیتی ندارد.

مانند همه محصولات اپل، مقر جدید این شرکت هم ساخته شده تا چشم نوازی کرده و تحسین شود. فقط سعی کنید در مورد عملکردش زیاد سوال نکنید.

مقاله های مرتبط با طراحی در اپل:

 

 

The post appeared first on .

افسانه طراحی بی نظیر در اپل