Tagبیماری

همکاری نیکون و Verily برای مبارزه با بیماری های چشم مرتبط با دیابت

همکاری نیکون و Verily برای مبارزه با بیماری های چشم مرتبط با دیابت

حدوداً یک سال پیش بود که در خبری در رابطه با معرفی بخش سلامت آلفابت با عنوان «Verily» منتشر کردیم. حال نیکون از همکاری خود با «Verily» گزارش می دهد و اذعان کرده که تیمی را برای توسعه روش های تشخیص بیماری های چشمی مرتبط با دیابت تشکیل داده اند.

«ورم شبکیه» و «» از مهم ترین بیماری ها در زمینه چشم بوده که باعث نابینایی در افراد بالغ می شود. غول دوربین های عکاسی با استفاده از فناوری عکس برداری خود به کمک هوش مصنوعی «Verily» خواهد رفت تا بتوانند روش های تشخیص زودهنگام بیماری های مذکور را توسعه دهند.

تشخیص زودهنگام به بیماران کمک می کند تا پیش از حذف کامل قدرت بینایی، زمان کافی برای درمان تحت نظر پزشک را داشته باشند.

هنوز اطلاعات دقیقی پیرامون این همکاری وجود ندارد، اما نیکون بیان کرده که از متخصصان مهندسی اپتیک، فناوری توسعه یافته در این زمینه و ارتباط خود با صنعت چشم پزشکی بالاترین بهره را خواهد برد.

نیکون و «Verily» امیدوارند تا راه حلی برای بهبود روند تصویربرداری از بیماری های مذکور پیدا کرده و به پزشکان و متخصصان ابزاری ارائه کنند تا منجر به تشخیص ساده تر این بیماری ها شود.

«ادم ماکولا» یا همان ورم شبکیه و «رتینوپاتی دیابتی» از جمله بیماری هایی هستند که اگر در مراحل اولیه تشخیص داده و درمان شوند، ریسک از دست دادن دائمی قدرت بینای را تا حد زیادی کاهش می دهند. اما معمولاً در مراحل اولیه عوارض شاخصی نداشته و به سرعت پیشرفت نموده و صدمات جبران ناپذیری را به فرد مبتلا وارد می کنند.

The post appeared first on .

همکاری نیکون و Verily برای مبارزه با بیماری های چشم مرتبط با دیابت

نفس کشیدن در این دستگاه، 17 بیماری مختلف را نمایان می کند

نفس کشیدن در این دستگاه، 17 بیماری مختلف را نمایان می کند

جمعی از محققین و اندیشمندان بین المللی اخیراً آرایه ای مبتنی بر نانوتکنولوژی معرفی کرده اند که توانایی تشخیص نشانه های شیمیایی 17 بیماری مختلف را تنها از طریق ارتباط با هوای بازدم ریه های انسان دارا است.

اگرچه این ایده جدیدی نیست و مکانیزم مشابهی از سالیان دور توسط پزشکان مورد استفاده قرار می گیرد، تکنولوژی های سابق بعضاً یک الی سه بیماری را به عنوان واحدی مستقل تشخیص می دادند و از طرفی سرعت نمایش نتایج نیز چندان دلچسب نبود.

اما این فناوری نوین که احتمالاً قیمت بالایی نیز نخواهد داشد، به طور همزمان قابلیت تشخیص 17 بیماری شامل پارکینسون، هشت نوع از سرطان و برخی از انواع دیابت را داشته و بسیار سریع و بدون درد (بدون نیاز به آزمایشات سوزنی) است.

برای این منظور محققین مجموعه ای از آرایه های نانوتکنولوژی و هوش مصنوعی را برای بررسی 1404 بیمار در سطح 5 کشور مختلف جهان استفاده کرده اند. 813 نفر از آنها به انواع بیماری های ذکر شده مبتلا بودند و مابقی در سلامت کامل به سر می بردند.

گفتنی است با توجه به تاثیرگذاری جنسیت، سن، مصرف سیگار و محل سکونت جغرافیایی روی کیفیت تنفس، محققین تمامی شرایط مختلف قاره های متفاوت را در نظر گرفته و در آرایه اولیه خود جای گذاری کردند؛ تا جایی که آزمایشات این سیستم از دقت عمل 86 درصدی تشخیص صحیح بیماری حکایت دارند.

چنین مکانیزمی یقیناً در طولانی مدت هزینه های درمان بیماری ها و البته زمان فرآیند مطالعه و بررسی وضعیت بیمار را کاهش می دهد و می تواند سکوی پرتابی به سمت ارتقای کیفیت سلامت انسان ها باشد.

The post appeared first on .

نفس کشیدن در این دستگاه، 17 بیماری مختلف را نمایان می کند

با بیماری نقرس بیشتر آشنا شویم

با بیماری نقرس بیشتر آشنا شویم

نقرس اولین بار توسط مصریان باستان در 2040 سال پیش از میلاد مسیح شناخته شد. قرن پنجم پیش از میلاد، بقراط، پزشک نامدار یونانی، نقرس را «بیماری ناتوانی در راه رفتن» خطاب کرد و گفت که ارتباطی میان عادت های سبک زندگی و این بیماری وجود دارد.

علی رغم تاریخچه طولانی اش، نقرس همچنان به عنوان یک بیماری شایع در میان مردم باقی مانده و شمار افرادی که مبتلا به این بیماری می شوند مدام رو به افزایش است. وقوع نقرس در یک شخص می تواند با بیماری های قلبی-عروقی و متابولیکی نیز در ارتباط باشد.

در حقیقت، نقرس یک مدل آرتروز محسوب می شود که با ظهور ناگهانی و یک باره درد شدید همراه است. یکی از سربازان آمریکایی می گوید: «من تیر خورده ام، کتک خورده ام، چاقو خورده ام و حتی از هلیکوپتر هم پرت شده ام اما هیچ کدام شان قابل قیاس با درد نقرس نیست.»

خوشبختانه، نقرس کاملا قابل درمان است و با کمی هوشمندی حتی می توان جلوی آن را گرفت تا بعدها این درد شدید پیش نیاید.

بگذارید چند حقیقت کلی را در مورد این بیماری با یکدیگر مرور کنیم:

  • نقرس نوعی از آرتروز است که به سبب افزایش شدید اوریک اسید در خون پدید می آید.
  • بیماری زمانی خود را نشان می دهد که کریستال های اوریک اسید در مفاصل شکل بگیرند.
  • هدف نقرس عمدتا مفصل ابتدایی انگشت شست پا است.
  • گاهی اوقات حملات نقرس ممکن است در میانه های شب رخ دهد.
  • در زمینه پزشکی، برای نقرس چهار مرحله در نظر گرفته اند.
  • تمام کسانی که اوریک اسید خون شان بالا است لزوما نقرس نمی گیرند و در سوی دیگر، افرادی با اسید اوریک متعادل نیز ممکن است دچار این درد شوند.
  • در موارد شدیدتر، کریستال های اسید اوریک باعث تشکیل سنگ کلیه می شوند.
  • پزشکان معمولا با استفاده از آنالیز مایع میان مفصلی به وجود نقرس پی می برند.
  • اغلب بیماران مبتلا به نقرس با استفاده از داروهای خاصی درمان می شوند.
  • خوردن گوشت قرمز که غنی از پورین است می تواند به تسریع روند این بیماری کمک کند و کنترل مصرف آن نیز در جلوگیری از ابتلا به آن موثر خواهد بود.

حالا کمی عمیق تر به موضوع می پردازیم.

نقرس چیست؟

نقرس یک نوع آرتروز التهابی است که سیستم اسکلتی-عضلانی و مفاصل را تحت تاثیر قرار می دهد که شایع ترین نوع آرتروز در مردان است و گمان می رود که مردان خصوصا در سنین بالا بیشتر دچار آن می شوند چون زنان پس از یائسگی به احتمال بسیار کمتری نقرس را نشان خواهند داد.

واضح ترین علامت نقرس، درد شدید و ناگهانی و قرمز شدن مفاصل است که عمدتا در انگشت شست پا نمایان می شود. وقتی نقرس در شست پا خودش را نشان دهد، به آن نقرس پا نیز گفته می شود.

اوریک اسید، ماده ای است کاملا طبیعی که طی پروسه های متابولیکی بدن تولید می شود و معمولا آن را به قرم کریستال های سوزن مانند و بلند می توان در خون و مایع میان مفصلی مشاهده کرد. انبوه این ماده در زیر پوست می تواند منجر به شرایطی مشابه بیماری تیفوس شود. اجتماع آن ها در کلیه نیز سبب سنگ کلیه خواهد شد.

در آخرین مرحله، نقرس می تواند آسیبی دائمی به کلیه و مفاصل وارد کند. با این حال، اما باید خیلی بی ملاحظه بود که چنین اتفاقی رخ دهد، چون این پروسه حدودا 10 سال به طول می انجامد.

مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری های آمریکا (CDC) در آخرین آمار خود اعلام کرد که 2.6 میلیون نفر در این کشور طی سال 2005 مبتلا به این بیماری بوده اند و این رقم تا سال 2025 به 3.6 میلیون نفر می رسد.

چه چیزی سبب نقرس می شود؟

اوریک اسید نباید در خون بیشتر از حد نرمال باشد. این ماده در نتیجه شکسته شدن پورین شکل می گیرد که در گوشت، مرغ و ماهی بسیار یافت می شود. به صورت نرمال، اوریک اسید باید از طریق کلیه و سپس ادرار از بدن دفع شود. اگر به میزان کافی اوریک اسید دفع نشود و یا به مقادیر بالایی در بدن تولید شود، می تواند منجر به شکل گیری این کریستال ها شده و سپس التهاب و درد را منجر شود.

فاکتورهای متنوعی در ایجاد این بیماری اثر دارند:

  • سن و جنسیت: مردان اوریک اسید بیشتری نسبت به زنان تولید می کنند و این تفاوت در سنین بالاتر و پس از یائسگی بیشتر می شود.
  • ژنتیک: سابقه خانوادگی می تواند علامت واضحی باشد. بنابراین اگر در خانواده تان کسی این بیماری را داشته، باید بیشتر مراقب باشید چون امکان به ارث رسیدن آن به شما نیز وجود دارد.
  • سبک زندگی: مصرف الکل در تناقض با دفع اوریک اسید از خون است. همچنین مصرف گوشت و مواد غنی از پورین هم می تواند به تجمع این ماده در خون کمک کند.
  • قرار گرفتن در معرض سرب: تحقیقات نشان داده که سرب نیز می تواند روی این مسئله تاثیرگذار باشد.
  • داروها: برخی داروها سبب افزایش سطح اوریک اسید خون می شود مثل داروهایی که حاوی سالیسیلات هستند.
  • وزن: وزن بالا از آنجایی که سبب افزایش حجم بدن خواهد شد و اوریک اسید بیشتری هم تولید می شود، رابطه مستقیمی با این جریان دارد.
  • دیگر مشکلات سلامتی: نارسایی کلیه و دیگر مشکلات کلیوی می تواند جلوی دفع اوریک اسید را از خون گرفته و به نقرس منجر شود. فشار خون بالا، دیابت و کم کاری تیروئید نیز با این بیماری ارتباط دارند.

آزمایش و تشخیص نقرس به واسطه دو آزمایش خون و مایع میان مفصلی قابل تشخیص است. در آزمایش خون می توان افزایش میزان اوریک اسید را مشاهده کرد و مایع میان مفصلی نیز مستقیما به سراغ ناحیه آسیب پذیر می رود.

پیشگیری و درمان نقرس

 

اگر بتوان با تغذیه درست جلوی بروز بیماری را گرفت، هیچ نیازی به داروهای شیمیایی نیست. اما به هر حال، داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی و کورتیکواستروئیدها برای درمان نقرس به کار می روند.

عادات خوراکی مفید از این قرار است:

  • مصرف روزانه 2 الی 4 لیتر مایعات
  • عدم مصرف نوشیدنی های الکلی
  • داشتن وزنی متعادل
  • داشتن رژیم غذایی متعادل
  •  مصرف کمتر ماهی، گوشت قرمز و مرغ

تمام کسانی که سعی می کنند وزن خود را متعادل نگه دارند باید توجه داشته باشند که مصرف کربوهیدرات را در سطحی قابل قبول قرار دهند. چون مصرف اندک کربوهیدرات سبب می شود منابع چربی بدن شروع به سوختن کرده و کِتون در جریان خون آزاد شود. افزایش کتون نیز در نهایت منجر به افزایش اوریک اسید خون می شود.

بسیار اهمیت دارد که از غذاهای غنی از پورین اجتناب کرد تا سطح اوریک اسید خون پایین باقی بماند. غذاهای غنی از اوریک اسید عبارتند از:

  • ماهی کولی
  • مارچوبه
  • کلیه گوساله
  • مغز
  • حبوبات خشک شده و نخود فرنگی
  • گوشت قرمز
  • شیره گوشت
  • شاه ماهی
  • جگر
  • ماهی خال مخالی
  • قارچ
  • ساردین
  • گوش ماهی
  • دنبلان

مواد فوق که منشا گیاهی دارند نیز غنی از پورین هستند اما تحقیق های اخیر نشان داده که آن ها نقشی در ایجاد نقرس و افزایش سطح اوریک اسید خون ندارند.

beef-06-w600

تحقیقات نشان داده که این مواد، غلت، حبوبات، آجیل، میوه های کم شکر، قهوه و ویتامین سی می تواند تا حد بسیاری ریسک ابتلا به بیماری را کاهش دهد و در نقطه مقابل، گوش قرمز، نوشیدنی های حاوی فروکتوز و الکل هم به افزایش ریسک منجر می شود.

نقش اوریک اسید در این بیماری کاملا مشخص شده و در نتیجه داروهای مشخصی برای درمان آن تجویز می شود. به لطف پیشرفت های اخیر، نقرس یک بیماری کاملا قابل درمان است.

The post appeared first on .

با بیماری نقرس بیشتر آشنا شویم

با بیماری افسردگی بیشتر آشنا شویم

با بیماری افسردگی بیشتر آشنا شویم

ناراحتی عمیق، سرخوردگی، عدم علاقه و میل به انجام فعالیت های روزانه و… این ها همه علائمی هستند که هر از چند گاهی همه ما با آن دست و پنجه نرم می کنیم. همه ما به نوعی افسردگی را در سطوح ابتدایی تجربه کرده ایم. پس از شکست در کار و درس، روابط انسانی، از دست دادن نزدیکان و… اما کمتر پیش می آید که کسی وارد مراحل پیشرفته افسردگی شود.

در حقیقت اگر شرایط افسردگی برای فرد ادامه یابد، وی وارد مرحله عمیق بیماری شده و همه علائم فوق که به شکلی سطحی تجربه اش کرده ایم شدیدا فراگیر می شوند و زندگی را تحت تاثیر قرار می دهند.

بر اساس گفته مرکز کنترل بیماری ایالات متحده آمریکا، 7.6 درصد از افراد بالای 12 سال تقریبا هر دو هفته یک بار، افسردگی را تجربه می کنند. طبق اطلاعات منتشر شده توسط سازمان بهداشت جهانی (WHO)، افسردگی شایع ترین بیماری در سراسر جهان و علت اصلی ناتوانی است. تقریبا 350 میلیون نفر در سراسر جهان از افسردگی رنج می برند.

جالب است بدانید که افسردگی در میان زنان شایع تر است تا مردان. هنوز دلایل افسردگی مشخص نشده اند و کسی به طور دقیق منشا آن را پیدا نکرده اما دانشمندان معتقدند که عوامل روحی، محیطی، زیستی و ژنتیکی در کنار هم سبب افسردگی می شوند.

افسردگی چیست؟

افسردگی یک اختلال در سلامت روان است که مشخصه های اصلی آن ناراحتی، تغییر حالت روحی (مود)؛ عدم میل به انجام فعالیت های روزانه و بی توجهی به دغدغه های فردی است. افسردگی را می توان به نوعی یک بیماری مزمن روحی دانست که به طور معمول فرد را 6 الی 8 ماه درگیر خود می کند.

باید توجه داشت که افسردگی با نوسانات روحی که هر انسانی در زندگی عادی و سالم خود تجربه می کند متفاوت بوده و هر نوع اندوهی را نمی توان به افسردگی مرتبط کرد. در حقیقت، پاسخ های احساسی موقت انسان به چالش های روزانه، افسردگی را بیان نمی دارند.

همچنین، احساس اندوه عمیقی که در پی از دست دادن فردی نزدیک حاصل می شود نیز ارتباطی به افسردگی ندارد، مگر آنکه طول دوره بازگشت به حالت عادی بیش از چند ماه طول بکشد. در واقع، چنین حوادثی می توانند آغازگر بیماری باشند اما هر فردی پس از مرگ نزدیکانش لزوما دچار افسردگی نمی شود.

افسردگی تک قطبی و دو قطبی

اگر ویژگی غالب یک حالت افسردگی باشد، به آن افسردگی تک قطبی می گویند. با این حال، اگر فرد از لحاظ رفتاری نیز دچار نوسانات شدید باشد، افسردگی وی را دو قطبی یا شیدایی می نامند. کسانی که افسردگی شیدایی دارند علاوه بر علائم نام برده یک ویژگی بارز دارند که آن ها را متفاوت جلوه می دهد.

این افراد به یک باره از حالت شادی به اندوه عمیق و سرخوردگی می رسند. افسردگی تک قطبی همراه با اضطراب و دیگر علائم است ولی ویژگی های افسردگی شیدایی در این افراد بروز نمی کند.

اختلال روانی اساسی با ویژگی های روانی

این مدل از افسردگی همراه است با مشکلات روانی و از این طریق شناخته می شود. جنون سبب می شود تا این افراد شروع به هذیان گویی کرده و باورهای غلطی که ارتباطی با واقعیت ندارند را به خود و دیگران القا کند. این افراد حالاتی را تجربه و احساس می کنند که انسان های عادی قادر به تجربه اش نیستند.

زایمان پس از زایمان

تقریبا 5 الی 25 درصد زنان پس از زایمان دچار افسردگی می شوند و انجام ساده ترین کارها در قبال نوزاد برای شان بسیار مشکل و غیر قابل انجام به نظر می رسد. در شرایط حاد، مادر به فکر خودکشی و دگر کشی (نوزاد) می افتد که با توجه به شدید بودن این مشکل، توصیه می شود فرد مورد مراقبت های پزشکی قرار بگیرد.

افسردگی وابسته به فصل

پیش تر این نوع از افسردگی را با نام اختلال عاطفی فصلی می خواندند که در ارتباط با کوتاه شدن روزها در دو فصل پاییز و زمستان است. در پاسخ به نور درمانی و البته پس از اتمام روزهای کوتاه سال، این نوع اختلال نیز پایان می یابد.

مردم کشورهایی که زمستان های طولانی دارند بیشتر در معرض این بیماری قرار دارند.

دلایل بروز افسردگی

هنوز مشخص نیست که دقیقا چه مسائلی سبب بروز افسردگی می شوند و قطعا دلیل آن محدود به یک یا دو اتفاق نمی شود. افسردگی به احتمال زیاد ترکیبی از چند فاکتور ژنتیک فرد، اختلال در میزان انتقال دهنده های عصبی، عوامل محیطی و عوامل روحی-اجتماعی است.

برخی افراد در معرض خطر بیشتری نسبت به دیگران قرار دارند. ریسک فاکتورهای افسردگی عبارتند از:

  • وقایع زندگی – برای مثال از دست دادن نزدیکان، طلاق و فقر
  • شخصیت افراد – راهبردهای نه چندان موفق برای مقابله با مشکلات
  • فاکتور ژنتیکی – اگر از خویشان درجه یک، کسی مبتلا به افسردگی باشد، احتمال بروز آن در فرد نیز بالا می رود.
  • آسیب های روحی دوران کودکی – برای مثال تجاوز، دیدن صحنه های دلخراش و زندگی دشوار
  • داروها – از جمله کورتیکواستروئیدها، اینترفرون، ریزرپین و…
  • استفاده بیش از حد از مخدرها و الکل – مصرف بیش از حد این مواد کمکی به فراموشی نکرده و صرفا حالت افسردگی را همراهی می کند. رابطه بسیار قدرتمندی میان افسردگی و مصرف بیش از حد مخدرها، مواد توهم زا و الکل وجود دارد.
  • ضربه وارد شده به سر در گذشته
  • افرادی که دچار افسردگی عمیق شده اند پتانسیل بسیار بالایی دارند که دوباره این حالت را تجربه کنند.
  • دردهای مزمن و هر نوع حالت مزمن مثل دیابت، بیماری های قلبی عروقی و… می توانند افسردگی را در پی داشته باشند.

علائم افسردگی

معمولا یک فرد افسرده را به راحتی می توان تشخیص داد. تقریبا اغلب علائم یک فرد افسرده را همه در دوره های زمانی کوتاه مدت تجربه می کنند. این علائم عبارتند از:

  • حالت افسردگی
  • عدم علاقه به انجام فعالیت های روزانه و از دست دادن میل جنسی
  • اشتهای پایین و کاهش وزن ناخواسته بدون رژیم گرفتن
  • اینسومنیا (بی خوابی یا کم خوابی) یا هایپرسومنیا (پر خوابی)
  • فعالیت بیش از حد یا بی حالی شدید که حتی منجر به مشکل در حرکت کردن و صحبت کردن می شود.
  • خستگی و از دست دادن انرژی
  • احساس بی ارزش بودن یا احساس گناه کردن
  • عدم تمرکز و مشکل در فکر کردن و تصمیم گرفتن.
  • فکر به مرگ، خودکشی و تلاش برای خودکشی

دیگر ویژگی ها را اطرافیان، دوستان و پزشک می تواند تشخیص دهد:

  • احساس بدبختی، چشمان گریان، ابروهای رو به بالا و کناره های لب رو به پایین
  • عدم نمایش حالات چهره و برقراری ارتباط چشمی با دیگران
  • تحرک اندک، تغییر در نحوه صحبت کردن، استفاده از کلمات کوتاه و تک هجایی و صدای افتاده و آرام
  • بدبین، عدم درک شوخی ها، منفعل، بی حال، درون گرا و شاکی

تشخیص افسردگی

تشخیص این بیماری زمانی صورت می گیرد که با متخصص سلامت روان (روان پزشک یا روان شناس) یا دکتر صحبت شود. اگر فردی احساس سر خوردگی و افسردگی می کند، بسیار مهم است که با متخصص سلامت و روان خود صحبت کرده تا دلایل مختلف افسردگی را پیدا کنند و اطمینان حاصل شود که راه درمان موثری برای آن اتخاذ گردد.

بسیاری از مواقع پزشک شروع به معاینه فیزیکی شخص می کند تا متوجه شرایط دیگر نیز شود. علاوه بر این، بهتر است که فرد در مورد گذشته اش نیز صادقانه به سوالات پزشک پاسخ دهد تا متخصص متوجه شود که این بیماری ناشی از چیست و چرا دامن گیر فرد شده است.

برخی پرسش و پاسخ ها سبب می شوند تا پزشک به درستی متوجه میزان شدت افسردگی شود. برای مثال شامل 21 پرسش می شود که ضمن پاسخ دادن به آن می توان متوجه شدت افسردگی شد.

مقیاس همیلتون، گسترده ترین استفاده را در میان ابزارهای اندازه گیری افسردگی را در سراسر دنیا دارد.

درمان افسردگی

افسردگی یک بیماری روانی قابل درمان است. این بیماری را به سه شیوه کلی ابتدا مدیریت و سپس درمان می کنند:

  • پشتیبانی – گستره وسیعی را در بر می گیرد که از آموزش افراد خانواده گرفته تا ارائه راه حل های عملی برای غلبه بر استرس را شامل می شود.
  • روان درمانی – که از طریق گفتگو و صحبت انجام می پذیرد مثل درمان شناختی رفتاری (CBT)
  • دارو – استفاده از داروهای ضد افسردگی

روان درمانی

روان درمانی برای افسردگی، شامل درمان شناختی رفتاری (CBT)، روان درمانی بین فردی و کمک به حل مسئله می شود. در موارد افسردگی خفیف، روان درمانی اولین گزینه برای درمان به حساب می آید. در موارد کمی پیشرفته و حاد اما این راه، تنها شیوه درمانی نخواهد بود.

درمان شناختی رفتاری و روان درمانی بین فردی دو نوع اصلی روان درمانی هستند که برای افسردگی به کار می روند. هر دو این ها به صحبت در مورد حال و تشویق فرد برای باز پس گیری کنترلر حالات و رفتار مربوط می شود.

درمان شناختی رفتاری را می توان از طریق جلسه های حضوری یا حتی پشت تلفن و از طریق کامپیوتر نیز گذراند. شاید بهترین اثر را اما گفتگو در محیط های چند نفره داشته باشد.

روان درمانی بین فردی به آن ها کمک می کند تا مشکلات احساسی که روابط و ارتباطات شان را دچار مشکل ساخته پیدا کرده و حالت خوبی پیدا کنند.

داروهای ضد افسردگی

داروهای ضد افسردگی را معمولا در هر داروخانه ای، البته با تجویز پزشک می توان دریافت کرد.

کسانی که افسردگی سطحی دارند معمولا نیازمند مصرف دارو نیستند اما اگر بیماری پیشرفت کرده باشد و به حالت معتدل تا وخیم رسیده باشد، دارو توصیه می شود. با این حال، دارو برای نوجوانان به ندرت تجویز شده و برای کودکان و خردسالان نیز اصلا توصیه نمی شود.

این داروها اگرچه به درمان بیماری کمک می کنند اما هر کدام عوارض جانبی مخصوص به خود را داشته و ابدا بدون تجویز دکتر نباید مورد استفاده قرار بگیرند. برای مثال، سازمان غذا و دارو آمریکا در اعلامیه ای عمومی گفته بود: «داروهای ضد افسردگی طی ماه های ابتدایی ممکن است فکر و اقدام به خودکشی را در برخی کودکان، نوجوانان و جوانان تقویت کند.»

ورزش

فعالیت های ایروبیک سبب افزایش اندورفین و انتقال دهنده عصبی نور اپی نفرین در بدن می شود که این مسئله خود موجب درمان موقت افسردگی خفیف خواهد شد. ترشخ نور اپی نفرین و اندورفین در بدن به طور کلی سبب ایجاد احساس هیجان می شود.

از راه های دیگر برای درمان افسردگی می توان به تحریک مغزی نیز اشاره داشت.

The post appeared first on .

با بیماری افسردگی بیشتر آشنا شویم

ناراحتی عمیق، سرخوردگی، عدم علاقه و میل به انجام فعالیت های روزانه و… این ها همه علائمی هستند که هر از چند گاهی همه ما با آن دست و پنجه نرم می کنیم. همه ما به نوعی افسردگی را در سطوح ابتدایی تجربه کرده ایم. پس از شکست در کار و درس، روابط انسانی، از دست دادن نزدیکان و… اما کمتر پیش می آید که کسی وارد مراحل پیشرفته افسردگی شود.

در حقیقت اگر شرایط افسردگی برای فرد ادامه یابد، وی وارد مرحله عمیق بیماری شده و همه علائم فوق که به شکلی سطحی تجربه اش کرده ایم شدیدا فراگیر می شوند و زندگی را تحت تاثیر قرار می دهند.

بر اساس گفته مرکز کنترل بیماری ایالات متحده آمریکا، 7.6 درصد از افراد بالای 12 سال تقریبا هر دو هفته یک بار، افسردگی را تجربه می کنند. طبق اطلاعات منتشر شده توسط سازمان بهداشت جهانی (WHO)، افسردگی شایع ترین بیماری در سراسر جهان و علت اصلی ناتوانی است. تقریبا 350 میلیون نفر در سراسر جهان از افسردگی رنج می برند.

جالب است بدانید که افسردگی در میان زنان شایع تر است تا مردان. هنوز دلایل افسردگی مشخص نشده اند و کسی به طور دقیق منشا آن را پیدا نکرده اما دانشمندان معتقدند که عوامل روحی، محیطی، زیستی و ژنتیکی در کنار هم سبب افسردگی می شوند.

افسردگی چیست؟

افسردگی یک اختلال در سلامت روان است که مشخصه های اصلی آن ناراحتی، تغییر حالت روحی (مود)؛ عدم میل به انجام فعالیت های روزانه و بی توجهی به دغدغه های فردی است. افسردگی را می توان به نوعی یک بیماری مزمن روحی دانست که به طور معمول فرد را 6 الی 8 ماه درگیر خود می کند.

باید توجه داشت که افسردگی با نوسانات روحی که هر انسانی در زندگی عادی و سالم خود تجربه می کند متفاوت بوده و هر نوع اندوهی را نمی توان به افسردگی مرتبط کرد. در حقیقت، پاسخ های احساسی موقت انسان به چالش های روزانه، افسردگی را بیان نمی دارند.

همچنین، احساس اندوه عمیقی که در پی از دست دادن فردی نزدیک حاصل می شود نیز ارتباطی به افسردگی ندارد، مگر آنکه طول دوره بازگشت به حالت عادی بیش از چند ماه طول بکشد. در واقع، چنین حوادثی می توانند آغازگر بیماری باشند اما هر فردی پس از مرگ نزدیکانش لزوما دچار افسردگی نمی شود.

افسردگی تک قطبی و دو قطبی

اگر ویژگی غالب یک حالت افسردگی باشد، به آن افسردگی تک قطبی می گویند. با این حال، اگر فرد از لحاظ رفتاری نیز دچار نوسانات شدید باشد، افسردگی وی را دو قطبی یا شیدایی می نامند. کسانی که افسردگی شیدایی دارند علاوه بر علائم نام برده یک ویژگی بارز دارند که آن ها را متفاوت جلوه می دهد.

این افراد به یک باره از حالت شادی به اندوه عمیق و سرخوردگی می رسند. افسردگی تک قطبی همراه با اضطراب و دیگر علائم است ولی ویژگی های افسردگی شیدایی در این افراد بروز نمی کند.

اختلال روانی اساسی با ویژگی های روانی

این مدل از افسردگی همراه است با مشکلات روانی و از این طریق شناخته می شود. جنون سبب می شود تا این افراد شروع به هذیان گویی کرده و باورهای غلطی که ارتباطی با واقعیت ندارند را به خود و دیگران القا کند. این افراد حالاتی را تجربه و احساس می کنند که انسان های عادی قادر به تجربه اش نیستند.

زایمان پس از زایمان

تقریبا 5 الی 25 درصد زنان پس از زایمان دچار افسردگی می شوند و انجام ساده ترین کارها در قبال نوزاد برای شان بسیار مشکل و غیر قابل انجام به نظر می رسد. در شرایط حاد، مادر به فکر خودکشی و دگر کشی (نوزاد) می افتد که با توجه به شدید بودن این مشکل، توصیه می شود فرد مورد مراقبت های پزشکی قرار بگیرد.

افسردگی وابسته به فصل

پیش تر این نوع از افسردگی را با نام اختلال عاطفی فصلی می خواندند که در ارتباط با کوتاه شدن روزها در دو فصل پاییز و زمستان است. در پاسخ به نور درمانی و البته پس از اتمام روزهای کوتاه سال، این نوع اختلال نیز پایان می یابد.

مردم کشورهایی که زمستان های طولانی دارند بیشتر در معرض این بیماری قرار دارند.

دلایل بروز افسردگی

هنوز مشخص نیست که دقیقا چه مسائلی سبب بروز افسردگی می شوند و قطعا دلیل آن محدود به یک یا دو اتفاق نمی شود. افسردگی به احتمال زیاد ترکیبی از چند فاکتور ژنتیک فرد، اختلال در میزان انتقال دهنده های عصبی، عوامل محیطی و عوامل روحی-اجتماعی است.

برخی افراد در معرض خطر بیشتری نسبت به دیگران قرار دارند. ریسک فاکتورهای افسردگی عبارتند از:

  • وقایع زندگی – برای مثال از دست دادن نزدیکان، طلاق و فقر
  • شخصیت افراد – راهبردهای نه چندان موفق برای مقابله با مشکلات
  • فاکتور ژنتیکی – اگر از خویشان درجه یک، کسی مبتلا به افسردگی باشد، احتمال بروز آن در فرد نیز بالا می رود.
  • آسیب های روحی دوران کودکی – برای مثال تجاوز، دیدن صحنه های دلخراش و زندگی دشوار
  • داروها – از جمله کورتیکواستروئیدها، اینترفرون، ریزرپین و…
  • استفاده بیش از حد از مخدرها و الکل – مصرف بیش از حد این مواد کمکی به فراموشی نکرده و صرفا حالت افسردگی را همراهی می کند. رابطه بسیار قدرتمندی میان افسردگی و مصرف بیش از حد مخدرها، مواد توهم زا و الکل وجود دارد.
  • ضربه وارد شده به سر در گذشته
  • افرادی که دچار افسردگی عمیق شده اند پتانسیل بسیار بالایی دارند که دوباره این حالت را تجربه کنند.
  • دردهای مزمن و هر نوع حالت مزمن مثل دیابت، بیماری های قلبی عروقی و… می توانند افسردگی را در پی داشته باشند.

علائم افسردگی

معمولا یک فرد افسرده را به راحتی می توان تشخیص داد. تقریبا اغلب علائم یک فرد افسرده را همه در دوره های زمانی کوتاه مدت تجربه می کنند. این علائم عبارتند از:

  • حالت افسردگی
  • عدم علاقه به انجام فعالیت های روزانه و از دست دادن میل جنسی
  • اشتهای پایین و کاهش وزن ناخواسته بدون رژیم گرفتن
  • اینسومنیا (بی خوابی یا کم خوابی) یا هایپرسومنیا (پر خوابی)
  • فعالیت بیش از حد یا بی حالی شدید که حتی منجر به مشکل در حرکت کردن و صحبت کردن می شود.
  • خستگی و از دست دادن انرژی
  • احساس بی ارزش بودن یا احساس گناه کردن
  • عدم تمرکز و مشکل در فکر کردن و تصمیم گرفتن.
  • فکر به مرگ، خودکشی و تلاش برای خودکشی

دیگر ویژگی ها را اطرافیان، دوستان و پزشک می تواند تشخیص دهد:

  • احساس بدبختی، چشمان گریان، ابروهای رو به بالا و کناره های لب رو به پایین
  • عدم نمایش حالات چهره و برقراری ارتباط چشمی با دیگران
  • تحرک اندک، تغییر در نحوه صحبت کردن، استفاده از کلمات کوتاه و تک هجایی و صدای افتاده و آرام
  • بدبین، عدم درک شوخی ها، منفعل، بی حال، درون گرا و شاکی

تشخیص افسردگی

تشخیص این بیماری زمانی صورت می گیرد که با متخصص سلامت روان (روان پزشک یا روان شناس) یا دکتر صحبت شود. اگر فردی احساس سر خوردگی و افسردگی می کند، بسیار مهم است که با متخصص سلامت و روان خود صحبت کرده تا دلایل مختلف افسردگی را پیدا کنند و اطمینان حاصل شود که راه درمان موثری برای آن اتخاذ گردد.

بسیاری از مواقع پزشک شروع به معاینه فیزیکی شخص می کند تا متوجه شرایط دیگر نیز شود. علاوه بر این، بهتر است که فرد در مورد گذشته اش نیز صادقانه به سوالات پزشک پاسخ دهد تا متخصص متوجه شود که این بیماری ناشی از چیست و چرا دامن گیر فرد شده است.

برخی پرسش و پاسخ ها سبب می شوند تا پزشک به درستی متوجه میزان شدت افسردگی شود. برای مثال شامل 21 پرسش می شود که ضمن پاسخ دادن به آن می توان متوجه شدت افسردگی شد.

مقیاس همیلتون، گسترده ترین استفاده را در میان ابزارهای اندازه گیری افسردگی را در سراسر دنیا دارد.

درمان افسردگی

افسردگی یک بیماری روانی قابل درمان است. این بیماری را به سه شیوه کلی ابتدا مدیریت و سپس درمان می کنند:

  • پشتیبانی – گستره وسیعی را در بر می گیرد که از آموزش افراد خانواده گرفته تا ارائه راه حل های عملی برای غلبه بر استرس را شامل می شود.
  • روان درمانی – که از طریق گفتگو و صحبت انجام می پذیرد مثل درمان شناختی رفتاری (CBT)
  • دارو – استفاده از داروهای ضد افسردگی

روان درمانی

روان درمانی برای افسردگی، شامل درمان شناختی رفتاری (CBT)، روان درمانی بین فردی و کمک به حل مسئله می شود. در موارد افسردگی خفیف، روان درمانی اولین گزینه برای درمان به حساب می آید. در موارد کمی پیشرفته و حاد اما این راه، تنها شیوه درمانی نخواهد بود.

درمان شناختی رفتاری و روان درمانی بین فردی دو نوع اصلی روان درمانی هستند که برای افسردگی به کار می روند. هر دو این ها به صحبت در مورد حال و تشویق فرد برای باز پس گیری کنترلر حالات و رفتار مربوط می شود.

درمان شناختی رفتاری را می توان از طریق جلسه های حضوری یا حتی پشت تلفن و از طریق کامپیوتر نیز گذراند. شاید بهترین اثر را اما گفتگو در محیط های چند نفره داشته باشد.

روان درمانی بین فردی به آن ها کمک می کند تا مشکلات احساسی که روابط و ارتباطات شان را دچار مشکل ساخته پیدا کرده و حالت خوبی پیدا کنند.

داروهای ضد افسردگی

داروهای ضد افسردگی را معمولا در هر داروخانه ای، البته با تجویز پزشک می توان دریافت کرد.

کسانی که افسردگی سطحی دارند معمولا نیازمند مصرف دارو نیستند اما اگر بیماری پیشرفت کرده باشد و به حالت معتدل تا وخیم رسیده باشد، دارو توصیه می شود. با این حال، دارو برای نوجوانان به ندرت تجویز شده و برای کودکان و خردسالان نیز اصلا توصیه نمی شود.

این داروها اگرچه به درمان بیماری کمک می کنند اما هر کدام عوارض جانبی مخصوص به خود را داشته و ابدا بدون تجویز دکتر نباید مورد استفاده قرار بگیرند. برای مثال، سازمان غذا و دارو آمریکا در اعلامیه ای عمومی گفته بود: «داروهای ضد افسردگی طی ماه های ابتدایی ممکن است فکر و اقدام به خودکشی را در برخی کودکان، نوجوانان و جوانان تقویت کند.»

ورزش

فعالیت های ایروبیک سبب افزایش اندورفین و انتقال دهنده عصبی نور اپی نفرین در بدن می شود که این مسئله خود موجب درمان موقت افسردگی خفیف خواهد شد. ترشخ نور اپی نفرین و اندورفین در بدن به طور کلی سبب ایجاد احساس هیجان می شود.

از راه های دیگر برای درمان افسردگی می توان به تحریک مغزی نیز اشاره داشت.

The post appeared first on .

با بیماری افسردگی بیشتر آشنا شویم

با بیماری پارکینسون بیشتر آشنا شویم

با بیماری پارکینسون بیشتر آشنا شویم

در سال 1817، پزشک انگلیسی با نام جیمز پارکینسون، مقاله ای به رشته تحریر در آورد با موضوع مرتبط با لرزش های غیر قابل کنترل دست که هوش و حواس در آن سر جای خود باقی می ماند. در سال های 1850 تا 1860، نورولوژیست فرانسوی با نام ژان-مارتین شارکو این بیماری را به افتخار اولین کسی که به آن پی برده بود، پارکینسون نام نهاد.

همانند ، پارکینسون هم در ارتباط با تخریب سلول های عصبی است. طی این بیماری، نورون ها یا سلول های عصبی در بخشی از مغز با نام دچار آسیب دیدگی می شوند. به طور معمول، این سلول ها تولید کننده انتقال دهنده عصبی شیمیایی (نورو ترانسمیتر) به نام دوپامین هستند که به عضلات اجازه حرکت های نرم و ارادی را می دهد. وقتی که 80 درصد سلول های عصبی توده سیاه آسیب ببینند یا کاملا از بین روند، نتیجه این می شود که فرد لرزش های دائمی را همراه خواهد داشت.

پارکینسون فقط یکی از اعضای خانواده بیماری های سیستم حرکتی است که به طور ویژه تولید انتقال دهنده عصبی با نام دوپامین را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

دیگر حالات بیماری ها، علائمی با پارکینسون را نشان می دهد (که پارکینسونیسم هم نامیده می شود) اما معمولا آن شرایط بسیار بغرنج تر از پارکینسون خواهد بود و درمان دارویی چندان روی آن ها اثرگذار نخواهد بود. این شرایط عبارتند از:

یا PSP که اختلالی نادر است و سبب مرگ توده ای از سلول ها در بخش پایه مغز می شود. در این حالت، فرد به سختی حرکت می کند و تعادل ضعیفی دارد. آنچه که PSP را از پارکینسون جدا می کند، عدم حرکت چشم به دو جهت بالا یا پایین است. به دلیل اینکه این افراد قادر نیستند پایین را نگاه کنند، احتمال زمین خوردن و حوادث این چنینی بسیار بالا می رود.

یا MSA که کمتر از پارکینسون فراگیر است اما سرعت پیشرفت آن بیشتر است. حرکت دشوار دست ها، از دست دادن تعادل، کنترل ضعیف روی عضلات، علائم مشترک MSA با پارکینسون هستند. اما مبتلایان به MSA، علاوه بر این در اعمال غیر ارادی خود نیز نظیر فشار خون، ضربات قلب و هضم دچار مشکل هستند و اختلالاتی سبب از بین رفتن نظام کلی آن می شود.

زمانی رخ می دهد که انباشته پروتئین هایی با نام اجسام Lewy روی سلول های عصبی می نشینند. پس از آلزایمر، این نوع از بیماری دومین حالت فراگیر زوال عقل به حساب می آید. علائم آن ترکیبی است از آلزایمر و پارکینسون و سبب گستره وسیعی از ناتوانی های جسمی و فکری از جمله فراموشی، کنترل پایین روی حرکات و… می شود.

پارکینسون عروقی شباهت بالایی به حالت عادی بیماری پارکینسون دارد. اما با این حال، علت ابتلا به آن، بسته شدن عروقی است که خون پر از اکسیژن را به سلول های مغزی می رسانند، به ویژه همان سلول هایی که در ناحیه توده سیاه قرار دارند.

پارکینسون ناشی از دارو، به سبب مصرف داروهای ضد بیماری روانی مثل متاکلوپرامید، رزرپین یا تترابنازین شکل می گیرد. علائم این نوع خاص از پارکینسون، معمولا پس از توقف مصرف داروها نیز از بین می رود.

دلایل ابتلا به پارکینسون

در آمریکا، حدود 1.5 میلیون نفر مبتلا به بیماری پارکینسون هستند و هر ساله 60 هزار نفر به این رقم اضافه می شود. اغلب افرادی که به پارکینسون مبتلا می شوند بالای 60 سال سن دارند اما 15 درصد این جمعیت، کمتر از 50 سال سن دارند.

اگرچه پزشکان از علت ابتلا به پارکینسون چیزی نمی دانند (درست همانند آلزایمر و بسیاری از بیماری های مرتبط با مغز و اعصاب) اما احتمال را بر آن گذاشته اند که ترکیبی از فاکتورهای محیطی و ژنتیکی عامل این اتفاق می شود.

حدود 5 تا 10 درصد کل بیماران، رابطه قوی خانوادگی با این بیماری را داشته اند. از لحاظ ژنتیکی و در این پرونده ها، پارکینسون می تواند یک نسل (خواهر و برادر) یا دو نسل متفاوت (والدین و فرزندان) را درگیر خود سازد.

دیگر عواملی که احتمالا به ایجاد پارکینسون کمک می کنند عبارتند از:

سموم و مواد شیمیایی: دانشمندان معتقدند که بودن در معرض میزان بالای منگنز، مونو اکسید کربن، سیانید، برخی علف کش ها و آفت کش ها می تواند به بروز پارکینسون بیانجامد. با این حال، عمده کسانی که مبتلا به پارکینسون می شوند لزوما میزان بالایی از این مواد را در اطراف خود ندارند.

ویروس: اوایل قرن گذشته، افرادی که به ویروس آنسفالیت مبتلا می شدند وارد حالت خلسه مانندی می شدند که امکان صحبت کردن یا تکان خوردن وجود نداشت. زمانی که نورولوژیستی به نام دکتر اولیور ساکس این افراد را با دارویی به نام لوودوپا درمان کرد، بیماران به حالت عادی باز می گشتند. این دارو بعدها برای درمان پارکینسون نیز به کار گرفته شد.

جراحت ناحیه سر: بوکسور افسانه ای، محمدعلی کلی، یکی از شناخته شده ترین افرادی بود که توسط ای بیماری از پای درآمد. او بین سال های 40 تا 50 سالگی به بیماری مبتلا شد و یکی از دلایل احتمالی آن، آسیب های بسیاری است که حین انجام ورزش به سر او وارد شده است. در این رابطه هنوز تحقیق های بسیاری در حال انجام است اما محققین به اثباتی نرسیده اند.

مشکلات ساختاری: سکته های مغزی یا هیدروسفالوس (اجتماع غیرعادی مایعات در ناحیه سر)، دو علت جامعی هستند که ابتلا به پارکینسون را ممکن است سبب شوند.

علائم و تشخیص پارکینسون

همزمان با از بین رفتن سلول های عصبی در مغز، اولین علائم پارکینسون نیز خودشان را نشان می دهند. چهار نشانگان اصلی عبارتند از:

  • لرزش دست، بازوان، پاها و صورت
  • حرکت آهسته و کند
  • سفتی اعضای بدن و عضلات
  • مشکل در تعادل و هماهنگی

بیماری در هر فرد می تواند متفاوت باشد. برخی افراد بسیار سریع بیماری را توسعه می دهند و در نتیجه مشکلات فوق سریعا قوت می گیرد، در حالی برای برخی، بیماری با سرعت بسیار اندکی رو به وخامت می رود. به طور کلی اما، زمانی فرد متوجه بیماری می شود که در راه رفتن، صحبت کردن و اعمال روزانه اش دچار مشکل شود.

در مراحل بعدی، فرد به سختی راه می رود، به طور نامفهومی صحبت می کند، دست نوشته هایش ناخوانا می شوند و دچار مشکلات روحی نظیر افسردگی خواهد شد. خیره شدن، مشکل در جویدن و بلعیدن و در نهایت مشکلات سیستم گوارشی مثل یبوست، گریبانگیر فرد می شوند.

هیچ آزمایش یا راه حل واحدی برای تشخیص این بیماری ابداع نشده. معمولا پزشکان با پرسش در مورد سابقه سلامتی و انجام تست عصبی به صورت سطحی متوجه برخی ابعاد می شوند. سپس با آزمایش خون و MRI می توان پی برد که کدام بیماری ها باید از لیست بیماری های احتمالی خط بخورند. معمولا اگر فرد دو مورد از علائم فوق را داشته باشد و به داروی لووپودا پاسخ دهد، گفته می شود که مبتلا به پارکینسون شده.

پزشکان بسته به نوع علائم می توانند پارکینسون را به 5 مرحله تقسیم کنند:

  • مرحله اول – علائم فقط در یک نیمه بدن دیده می شوند
  • مرحله دوم – علائم روی هر دو نیمه بدن دیده می شوند اما تعادل دست نخورده باقی می ماند
  • مرحله سوم – کم کم اختلال در تعادل نیز خود را نشان می دهد
  • مرحله چهارم – اختلالات شدت می یابند اما فرد هنوز هم بدون کمک می تواند راه برود یا بایستد
  • مرحله پنجم – فرد دیگر قادر نیست راه برود یا بایستد

داروهای پارکینسون

برای سه دهه، اصلی ترین دارو برای درمان پارکینسون، Levopoda یا لووپودا بوده است. سلول های عصبی در مغز، لووپودا را تبدیل به دوپامین می کنند که سبب برطرف سازی مشکلات نظیر سفت شدن عضلات و لرزش ها می شود.

به علت وجود آنزیم های خاصی درون خون که به راحتی لووپودا را در هم می شکنند، این ماده معمولا همراه با داروهای دیگری عرضه می شود. پیش از اینکه لووپودا به مغز برسد، باید مسیر خود را در رگ های خونی طی کند و در این مسیر باید از خود محافظت کند.

با این حال عوامل جانبی هم این دارو به همراه دارد که از جمله آن ها می توان به خشکی دهان، حالت تهوع و استفراغ اشاره کرد.

درمان پارکینسون

معمولا دو راه کلی برای درمان پارکینسون به کار گرفته می شود: تحریک عمیق مغزی و روش های کاهنده ضایعات مغزی.

در حالت جراحی ضایعات مغزی، بخشی از مغز فرد که دچار مشکل شده با گرما و یا سرمای شدید از بین می رود تا جلوی پیشرفت آن گرفته شود. جراحی روی یک نیمه از مغز، نهایتا عملکر نیمه دیگر بدن را تحت تاثیر قرار می دهد.

در افرادی که مبتلا به پارکینسون هستند، از دست دادن سلول های تولید کننده دوپامین منجر به این اتفاق می شود. تحریک عمیق مغزی راهی است برای زنده کردن دوباره این سلول ها. درست همانند ضربان سازهای قلب، این نوع از درمان نیز به الکتریسیته وابسته است.

با قرار دادن یک سری الکترودها و فعال سازی باتری ها، جریان هایی وارد مغز می شود و سلول های از کار افتاده، شانسی دوباره برای ادامه فعالیت خود دارند. همانند عمل جراحی کاهنده ضایعات مغزی، این روش هم اگر در یک سمت مغز انجام شود، اعمال مربوط به نیمه دیگه مغز را بهبود می بخشد.

مضاف بر جراحی و مصرف دارو، بیمارانی که درمان های فیزیکی دریافت می کنند، تعادل بهتری خواهند داشت و بهتر راه می روند. گفتاردرمانی نیز به آن ها کمک می کند تا بهتر صحبت کنند و غذا را ببلعند.

The post appeared first on .

با بیماری پارکینسون بیشتر آشنا شویم

در سال 1817، پزشک انگلیسی با نام جیمز پارکینسون، مقاله ای به رشته تحریر در آورد با موضوع مرتبط با لرزش های غیر قابل کنترل دست که هوش و حواس در آن سر جای خود باقی می ماند. در سال های 1850 تا 1860، نورولوژیست فرانسوی با نام ژان-مارتین شارکو این بیماری را به افتخار اولین کسی که به آن پی برده بود، پارکینسون نام نهاد.

همانند ، پارکینسون هم در ارتباط با تخریب سلول های عصبی است. طی این بیماری، نورون ها یا سلول های عصبی در بخشی از مغز با نام دچار آسیب دیدگی می شوند. به طور معمول، این سلول ها تولید کننده انتقال دهنده عصبی شیمیایی (نورو ترانسمیتر) به نام دوپامین هستند که به عضلات اجازه حرکت های نرم و ارادی را می دهد. وقتی که 80 درصد سلول های عصبی توده سیاه آسیب ببینند یا کاملا از بین روند، نتیجه این می شود که فرد لرزش های دائمی را همراه خواهد داشت.

پارکینسون فقط یکی از اعضای خانواده بیماری های سیستم حرکتی است که به طور ویژه تولید انتقال دهنده عصبی با نام دوپامین را تحت تاثیر خود قرار می دهد.

دیگر حالات بیماری ها، علائمی با پارکینسون را نشان می دهد (که پارکینسونیسم هم نامیده می شود) اما معمولا آن شرایط بسیار بغرنج تر از پارکینسون خواهد بود و درمان دارویی چندان روی آن ها اثرگذار نخواهد بود. این شرایط عبارتند از:

یا PSP که اختلالی نادر است و سبب مرگ توده ای از سلول ها در بخش پایه مغز می شود. در این حالت، فرد به سختی حرکت می کند و تعادل ضعیفی دارد. آنچه که PSP را از پارکینسون جدا می کند، عدم حرکت چشم به دو جهت بالا یا پایین است. به دلیل اینکه این افراد قادر نیستند پایین را نگاه کنند، احتمال زمین خوردن و حوادث این چنینی بسیار بالا می رود.

یا MSA که کمتر از پارکینسون فراگیر است اما سرعت پیشرفت آن بیشتر است. حرکت دشوار دست ها، از دست دادن تعادل، کنترل ضعیف روی عضلات، علائم مشترک MSA با پارکینسون هستند. اما مبتلایان به MSA، علاوه بر این در اعمال غیر ارادی خود نیز نظیر فشار خون، ضربات قلب و هضم دچار مشکل هستند و اختلالاتی سبب از بین رفتن نظام کلی آن می شود.

زمانی رخ می دهد که انباشته پروتئین هایی با نام اجسام Lewy روی سلول های عصبی می نشینند. پس از آلزایمر، این نوع از بیماری دومین حالت فراگیر زوال عقل به حساب می آید. علائم آن ترکیبی است از آلزایمر و پارکینسون و سبب گستره وسیعی از ناتوانی های جسمی و فکری از جمله فراموشی، کنترل پایین روی حرکات و… می شود.

پارکینسون عروقی شباهت بالایی به حالت عادی بیماری پارکینسون دارد. اما با این حال، علت ابتلا به آن، بسته شدن عروقی است که خون پر از اکسیژن را به سلول های مغزی می رسانند، به ویژه همان سلول هایی که در ناحیه توده سیاه قرار دارند.

پارکینسون ناشی از دارو، به سبب مصرف داروهای ضد بیماری روانی مثل متاکلوپرامید، رزرپین یا تترابنازین شکل می گیرد. علائم این نوع خاص از پارکینسون، معمولا پس از توقف مصرف داروها نیز از بین می رود.

دلایل ابتلا به پارکینسون

در آمریکا، حدود 1.5 میلیون نفر مبتلا به بیماری پارکینسون هستند و هر ساله 60 هزار نفر به این رقم اضافه می شود. اغلب افرادی که به پارکینسون مبتلا می شوند بالای 60 سال سن دارند اما 15 درصد این جمعیت، کمتر از 50 سال سن دارند.

اگرچه پزشکان از علت ابتلا به پارکینسون چیزی نمی دانند (درست همانند آلزایمر و بسیاری از بیماری های مرتبط با مغز و اعصاب) اما احتمال را بر آن گذاشته اند که ترکیبی از فاکتورهای محیطی و ژنتیکی عامل این اتفاق می شود.

حدود 5 تا 10 درصد کل بیماران، رابطه قوی خانوادگی با این بیماری را داشته اند. از لحاظ ژنتیکی و در این پرونده ها، پارکینسون می تواند یک نسل (خواهر و برادر) یا دو نسل متفاوت (والدین و فرزندان) را درگیر خود سازد.

دیگر عواملی که احتمالا به ایجاد پارکینسون کمک می کنند عبارتند از:

سموم و مواد شیمیایی: دانشمندان معتقدند که بودن در معرض میزان بالای منگنز، مونو اکسید کربن، سیانید، برخی علف کش ها و آفت کش ها می تواند به بروز پارکینسون بیانجامد. با این حال، عمده کسانی که مبتلا به پارکینسون می شوند لزوما میزان بالایی از این مواد را در اطراف خود ندارند.

ویروس: اوایل قرن گذشته، افرادی که به ویروس آنسفالیت مبتلا می شدند وارد حالت خلسه مانندی می شدند که امکان صحبت کردن یا تکان خوردن وجود نداشت. زمانی که نورولوژیستی به نام دکتر اولیور ساکس این افراد را با دارویی به نام لوودوپا درمان کرد، بیماران به حالت عادی باز می گشتند. این دارو بعدها برای درمان پارکینسون نیز به کار گرفته شد.

جراحت ناحیه سر: بوکسور افسانه ای، محمدعلی کلی، یکی از شناخته شده ترین افرادی بود که توسط ای بیماری از پای درآمد. او بین سال های 40 تا 50 سالگی به بیماری مبتلا شد و یکی از دلایل احتمالی آن، آسیب های بسیاری است که حین انجام ورزش به سر او وارد شده است. در این رابطه هنوز تحقیق های بسیاری در حال انجام است اما محققین به اثباتی نرسیده اند.

مشکلات ساختاری: سکته های مغزی یا هیدروسفالوس (اجتماع غیرعادی مایعات در ناحیه سر)، دو علت جامعی هستند که ابتلا به پارکینسون را ممکن است سبب شوند.

علائم و تشخیص پارکینسون

همزمان با از بین رفتن سلول های عصبی در مغز، اولین علائم پارکینسون نیز خودشان را نشان می دهند. چهار نشانگان اصلی عبارتند از:

  • لرزش دست، بازوان، پاها و صورت
  • حرکت آهسته و کند
  • سفتی اعضای بدن و عضلات
  • مشکل در تعادل و هماهنگی

بیماری در هر فرد می تواند متفاوت باشد. برخی افراد بسیار سریع بیماری را توسعه می دهند و در نتیجه مشکلات فوق سریعا قوت می گیرد، در حالی برای برخی، بیماری با سرعت بسیار اندکی رو به وخامت می رود. به طور کلی اما، زمانی فرد متوجه بیماری می شود که در راه رفتن، صحبت کردن و اعمال روزانه اش دچار مشکل شود.

در مراحل بعدی، فرد به سختی راه می رود، به طور نامفهومی صحبت می کند، دست نوشته هایش ناخوانا می شوند و دچار مشکلات روحی نظیر افسردگی خواهد شد. خیره شدن، مشکل در جویدن و بلعیدن و در نهایت مشکلات سیستم گوارشی مثل یبوست، گریبانگیر فرد می شوند.

هیچ آزمایش یا راه حل واحدی برای تشخیص این بیماری ابداع نشده. معمولا پزشکان با پرسش در مورد سابقه سلامتی و انجام تست عصبی به صورت سطحی متوجه برخی ابعاد می شوند. سپس با آزمایش خون و MRI می توان پی برد که کدام بیماری ها باید از لیست بیماری های احتمالی خط بخورند. معمولا اگر فرد دو مورد از علائم فوق را داشته باشد و به داروی لووپودا پاسخ دهد، گفته می شود که مبتلا به پارکینسون شده.

پزشکان بسته به نوع علائم می توانند پارکینسون را به 5 مرحله تقسیم کنند:

  • مرحله اول – علائم فقط در یک نیمه بدن دیده می شوند
  • مرحله دوم – علائم روی هر دو نیمه بدن دیده می شوند اما تعادل دست نخورده باقی می ماند
  • مرحله سوم – کم کم اختلال در تعادل نیز خود را نشان می دهد
  • مرحله چهارم – اختلالات شدت می یابند اما فرد هنوز هم بدون کمک می تواند راه برود یا بایستد
  • مرحله پنجم – فرد دیگر قادر نیست راه برود یا بایستد

داروهای پارکینسون

برای سه دهه، اصلی ترین دارو برای درمان پارکینسون، Levopoda یا لووپودا بوده است. سلول های عصبی در مغز، لووپودا را تبدیل به دوپامین می کنند که سبب برطرف سازی مشکلات نظیر سفت شدن عضلات و لرزش ها می شود.

به علت وجود آنزیم های خاصی درون خون که به راحتی لووپودا را در هم می شکنند، این ماده معمولا همراه با داروهای دیگری عرضه می شود. پیش از اینکه لووپودا به مغز برسد، باید مسیر خود را در رگ های خونی طی کند و در این مسیر باید از خود محافظت کند.

با این حال عوامل جانبی هم این دارو به همراه دارد که از جمله آن ها می توان به خشکی دهان، حالت تهوع و استفراغ اشاره کرد.

درمان پارکینسون

معمولا دو راه کلی برای درمان پارکینسون به کار گرفته می شود: تحریک عمیق مغزی و روش های کاهنده ضایعات مغزی.

در حالت جراحی ضایعات مغزی، بخشی از مغز فرد که دچار مشکل شده با گرما و یا سرمای شدید از بین می رود تا جلوی پیشرفت آن گرفته شود. جراحی روی یک نیمه از مغز، نهایتا عملکر نیمه دیگر بدن را تحت تاثیر قرار می دهد.

در افرادی که مبتلا به پارکینسون هستند، از دست دادن سلول های تولید کننده دوپامین منجر به این اتفاق می شود. تحریک عمیق مغزی راهی است برای زنده کردن دوباره این سلول ها. درست همانند ضربان سازهای قلب، این نوع از درمان نیز به الکتریسیته وابسته است.

با قرار دادن یک سری الکترودها و فعال سازی باتری ها، جریان هایی وارد مغز می شود و سلول های از کار افتاده، شانسی دوباره برای ادامه فعالیت خود دارند. همانند عمل جراحی کاهنده ضایعات مغزی، این روش هم اگر در یک سمت مغز انجام شود، اعمال مربوط به نیمه دیگه مغز را بهبود می بخشد.

مضاف بر جراحی و مصرف دارو، بیمارانی که درمان های فیزیکی دریافت می کنند، تعادل بهتری خواهند داشت و بهتر راه می روند. گفتاردرمانی نیز به آن ها کمک می کند تا بهتر صحبت کنند و غذا را ببلعند.

The post appeared first on .

با بیماری پارکینسون بیشتر آشنا شویم