Tagبیل

نگاهی به کتاب های مورد علاقه بیل گیتس در سال 2016

نگاهی به کتاب های مورد علاقه بیل گیتس در سال 2016

بیل گیتس موسس مایکروسافت خوب به یاد دارد که وقتی کودک بود با اشتیاقی وصف ناشدنی و البته دستان کوچکش مجموعه دایرة المعارف والدینش را که به ترتیب حروف الفبا روی قفسه مرتب شده بودند ورق می زد (اضافه نماییم که شرکت وی بعدها یک دایرة المعارف دیجیتالی به نام انکارتا را منتشر کرد).

حتما تایید می کنید که نسخه های چاپی این کتاب ها مدتی است که به حاشیه رانده شده اند، اما گیتس در پستی که اخیرا در وبلاگ خود منتشر نموده، اعلام داشته که هنوز دنیای چاپی را ترک نکرده است.

او در این باره آورده است:

خواندن کتاب در مورد موضوعات جدید از جمله اصلی ترین علاقمندی های من است. من از وقتی کودک بودم به طور متوسط هفته ای یک کتاب می خواندم و حتی زمانی که سرم خیلی شلوغ می شد و به کارهای عادی ام نمی رسیدم این عادت را ترک نمی کردم. من زمان زیادی را به خواندن اختصاص می دادم.

وی در یکی از پست های وبلاگ خود و همچنین ویدیویی که همراه با آن منتشر کرده به 5 مورد از کتب مورد علاقه اش در سال 2016 اشاره کرده است که در ادامه می توانید لینک مربوط به خلاصه آنها را مشاهده نمایید.

نظریه ریسمانی یا یکی از این موارد است که حاوی 5 مقاله مختلف در مورد تنیس به قلم David Foster Wallace می شود. گیتس می گوید که خودش وقتی در مایکروسافت بود ورزش را رها کرد و حالا با علاقه مجددا آن را دنبال می کند. او می گوید برای دوست داشتن این کتاب نه می خواهد تنیس باز باشید و نه اینکه مسابقات آن را دنبال کنید.

گیتس در ادامه به کتاب دیگری تحت عنوان اشاره می کند که توسط Phil Knight از شرکت نایکی نوشته شده. به اعتقاد مدیر عامل سابق مایکروسافت جالب ترین بخش این کتاب «ترکیب افراد عجیب و غریبی است که Knight برای راه اندازی شرکت خود آنها را به خدمت گرفته است». او با اشاره به این نکته می گوید: ما نیز در مایکروسافت گروهی از افراد مختلف با مهارت های گوناگون را گرد هم آوردیم. آن افراد قدرت بالایی در حل مساله داشتند و خواسته مشترک شان نیز موفقیت شرکت بود.

کتاب مورد علاقه دیگر گیتس نام دارد که توسط فردی به نام Siddhartha Mukherjee نوشته شده؛ کتابی که گذشته، حال و آینده علم ژنتیک را به تصویر می کشد. او ویدیویی از هم نشینی خود با نویسنده این کتاب را منتشر کرده و در آن مدعی می شود که درک این کتاب برای خیلی ها امکان پذیر است. او در ادامه به توانمندی های بالای نویسنده برای داستان سرایی اشاره می کند که وی را برای به تصویر کشیدن مشکلات روحی خانواده اش یاری داده.

موسس مایکروسافت در ادامه به کتاب یا «باور نادرست در مورد رهبر مقتدر» اشاره می کند. در این کتاب نمونه هایی از مطالعات موردی منتشر شده که نشان می دهد رهبرانی که با عنوان مقتدر و جسور شناخته می شوند به نسبت آنهایی که حس تعاون و هم فکری دارند کمتر به موفقیت دست پیدا کرده اند.

در پایان نیز این مدیر کهنه کار اشاره ای به کتاب (به معنای شبکه: رشته های فرسوده میان آمریکایی ها و آینده انرژی آن) می کند. این کتاب همانطور که از نامش پیداست به شبکه های برق مربوط می شود.

The post appeared first on .

نگاهی به کتاب های مورد علاقه بیل گیتس در سال 2016

هوش مصنوعی و نقش آن در بهبود نظام های آموزشی؛ بیل گیتس از برنامه هایش در مورد یادگیری «شخصی سازی شده» می گوید

هوش مصنوعی و نقش آن در بهبود نظام های آموزشی؛ بیل گیتس از برنامه هایش در مورد یادگیری «شخصی سازی شده» می گوید

ظهور و رواج تلفن های هوشمند، نحوه تعاملات دانشجویان و دانش آموزان را به کلی متحول کرد و روش های تازه ای را برای سرگرم شدن پیش روی آنها قرار داد. اما کلاس های درسی که این قشر بخش اعظمی از زمان خود را در آنها صرف می کنند همچنان در مقابل این تغییر ایستادگی می کنند. از سویی هم تکنولوژی در محیط های آموزشی حضوری دیرینه داشته است و نمی توان افزوده شدن کلاس های کامپیوتر به رشته های مختلف دبیرستانی را نادیده گرفت.

در اغلب مدارس دنیا، خصوصا در کشورهای در حال توسعه، رویکرد و روش اتخاذ شده برای تدریس یکی است؛ یعنی فردی به عنوان معلم پیام های آموزشی یکسانی را برای گروه هایی حدودا 30 نفره صادر می کند و در این میان پیشرفت های فردی دانش آموزان در دروس کاملا نادیده گرفته می شوند.

حالا خوشبختانه، مدیر کهنه کار و انسان خوش قلب حوزه تکنولوژی تلاش دارد که این مساله را تغییر دهد. بیل گیتس و همسرش که برای انجام این قبیل فعالیت ها بنیادی به نام بیل و ملیندا گیتس را راه اندازی کرده اند از طریق همین نهاد بودجه ای بالغ بر 240 میلیون دلار را تا به امروز صرف توسعه رشته ای به نام «یادگیری شخصی سازی شده» کرده اند.

بنیاد بیل و ملیندا گیتس حدودا 240 میلیون دلار را صرف یادگیری شخصی سازی شده کرده است.

این رشته در واقع مجموعه ای از طرح ها را شامل می شود که عمدتا هم پیاده سازی شان بر عهده شرکت های خصوصی گذاشته شده و این سازمان های خصوصی در واقع تلاش دارند نرم افزارهایی را توسعه دهند که براساس عملکرد هر دانش آموز برنامه های تدریس اختصاصی و ویژه ای را ارائه می کنند و چنانچه فرد در حوزه ای مشکل داشته باشد آنقدر پیرامون آن موضوع به او تمرین می دهند که به درجه مهارت و استادی در آن برسد.

در این طرح، معملمان نقشی مرکزی را در کلاس های درس ایفا می کنند اما دیگر کمتر درس خواهند داد و بیشتر نقش یک مربی را خواهند داشت که استعدادهای دانش آموزانش را در جهت درست پرورش می دهد.

اما همانطور که گفته شد، طیف وسیعی از استارتاپ ها در اجرای این طرح به ایفای نقش پرداخته و مشارکت دارند و خوشبختانه چندی است که توجه شرکت های بزرگ نیز به این ایده جلب شده است. در سال 2014 میلادی، گوگل سایتی به نام Classroom را راه اندازی کرد که به دبیران امکان می دهد اخبار و اطلاعیه های کلاسی و تمرینات را از طریق آن در اختیار دانش آموزان قرار داده و تکالیفاشان را جمع آوری کرده و نمره بدهند.

سال گذشته فیسبوک هم از همکاری اش با مدارس Summit Public خبر دارد (که بنیاد گیتس نیز یکی از سرمایه گذارانش است) تا از این طریق نرم افزارهای یادگیری شخصی سازی شده ای را ارائه نموده و آنها را به رایگان در اختیار علاقمندان قرار دهد.

این هفته گیتس سخنرانی کوتاهی را در اجلاس موسوم به ASU GSV ایراد کرد که در واقع نوعی کنفرانس آموزشی در سن دیگو است. او در جریان صحبت های خود از چشم اندازهای بنیاد بیل و ملیندا گیتس برای شتاب دادن به طرح آموزش شخصی سازی شده در سرتاسر دنیا سخن به میان آورد. وی از سرمایه گذاران خواست تا نگاه جامع و دوراندیشانه تری نسبت به حوزه آموزش داشته باشند و از مدیران مدارس نیز درخواست کرد که با راه اندازی برنامه های پایلوت، خرید محصولات و خدمات آموزشی را سرعت ببخشند و برای تشخیص میزان بهره وری محصولات مختلف نیز عملکرد آنها را با داده های استاندارد بسنجند.

گیتس همچنین به کارآفرینان گفته است که برای تشخیص میزان بهره وری محصولات خود بودجه ای را کنار بگذارند و در ادامه داده های مربوط به نتیجه کارشان را منتشر کنند تا مدارس دیگر نیز به استفاده از رویکردهای آموزشی شخصی سازی شده تشویق شوند.

سال گذشته خبرنگار ورج مصاحبه ای را در هتل Grand Hyatt منچستر با گیتس انجام داد تا نظرش را در مورد آموزش شخصی سازی شده و روش های تدریس جویا شود. خلاصه آن نشست و مصاحبه اخیر گیتس با این خبرنگار در جریان کنفرانس هفته قبل را می توانید در ادامه مطالعه نمایید.

کازی نیوتون: به نظرم اگر بگوییم عاشقان تکنولوژی همواره توجه ویژه ای به نحوه اثرگذاری آن روی روش های تدریس ندارند، پر بیراه نگفته ایم. سوال اینجاست: یادگیری شخصی سازی شده دقیقا چه کاری برای دانش آموزان انجام می دهد [البته در مدارسی که این شیوه تدریس هم اکنون روی آنها پیاده سازی می شود]؟ و به نظر شما این شیوه تدریس در آینده چه فرصت هایی را به وجود می آورد؟

Microsoft

بیل گیتس: خوب به اعتقاد من واژه «یادگیری شخصی سازی شده» معنا و مفهوم دقیقی ندارد. به طور کلی اما ایده اصلی این است که آدم ها نرخ پیشرفت متفاوتی در زمان یادگیری دارند. اگر در کلاس درس، شما جلوتر از محتوایی هستید که به افراد دیگر یاد داده می شود، اصلا خوب نیست و این مساله میتواند باعث خستگی تان شود. اگر هم عقب تر از دیگرانید، آنگاه احتمالا همواره شاکی هستید که درس را متوجه نمی شوید.

نرخ پیشرفت افراد در یادگیری دروس با هم فرق دارد.

این مساله خصوصا در دروس علوم و ریاضی اهمیت پیدا می کند و اگر در کلاس های درس در مورد موضوعاتی صحبت شود که تعریف درستی برایشان نداشته باشید، آنگاها اوضاع خیلی بد خواهد بود و متاسفانه راهی که بشود با بقیه هم کلاسی هایتان هم سطح شوید هم وجود ندارد.

برای خود من، یکی از جالب ترین حوزه هایی که شما رویش تمرکز کرده اید، دوره های جبرانی در دانشگاه های مختلف است. این دانشگاه ها در حالی از دانشجویان درخواست می کنند هزینه بالای شرکت در کلاس های جبرانی را بپردازند که اعتباری برای خود دانشجو به دنبال نداشته و حتی مدرکی هم بابت گذراندن آنها دریافت نمی کنند. شما در صحبت های خودتان گفتید موسساتی که از نرم افزارهای یادگیری شخصی برای دوره های جبرانی بهره می گیرند شمار فارغ التحصیلانشان دو برابر است؟ دقیقا چگونه؟ چرا باید نرم افزارها بهتر از متدهای سنتی باشند؟

دبیرستان و دانشگاه یک مرز مشخص دارد و آن مرز امتحان ورودی خاصی است که دانش آموزان برای وارد شدن به این موسسات آموزشی باید آن را پشت سر بگذارند. در ادامه بسته به اینکه نمره کسب شده توسط فرد در دروس مختلف چه باشد، اگر نمره پایین باشد، فرد در کلاس های جبرانی قرار داده می شود و در آن دوره ها، مباحث دوره دبیرستان از نو به او آموزش داده میشوند.

آنها در واقع نتایج تست شما را دستکاری نمی کنند و جوابی که بعد از آزمون به شما می دهند به صورت صفر و یک است؛ یعنی یک فرد یا خوب است و می تواند در کلاس های جدید شرکت کند یا خوب نیست و باید دروس جبرانی را پشت سر بگذارد و علت اینکه شمار افراد انصرافی در دوره های آموزش عالی [در آمریکا البته] تا این اندازه بالاست نیز همین مساله است. اما اگر یکی از ابزارهای شخصی سازی را مورد استفاده قرار دهید، برنامه کلیه متغیرها، نمودارها و اطلاعات لازم را برایش شما طبقه بندی می کند و با جزئیات وضعیت تحصیلی تان را نشان میدهد.

به عنوان مثال درس ریاضی حاوی صدها مفهوم تازه است و این ابزارها به نوعی نقاط ضعف شما را در هر یک مشخص خواهند کرد. در مرحله بعد، فرد می تواند در کلاس های عادی شرکت نماید منتها به میزان متفاوت از دیگران و دیگر نیازی نیست که یک سال کامل درس های جبرانی ریاضی را پشت سر بگذارد. افراد زیادی هستند که می توانند این دروس را ظرف یک یا دو ماه پشت سر بگذارند. خوبی یادگیری شخصی سازی شده هم این است که شما خودتان را می شناسید و می دانید که در یک درس چه سطحی دارید و برای رسیدن به یک سطح خاص لازم است چقدر دیگر تلاش کنید.

در مورد دانش آموزان و دانشجویانی که بعد از دادن آزمون ورودی مشخص می شود عقب تر از هم کلاسی هایشان هستند نیز، وقت بیشتری از زمان معلم به آنها اختصاص داده می شود. علاوه بر این، اگر امکانی فراهم شود که فعالیت دانش آموزان در یک کلاس دنبال شود و مشخص گردد که چه کسی سریع تر از دیگری پیشرفت می کند، بسیار در بهبود سطح علمی آنها تاثیر خواهد داشت.

وقتی گروهی از دانشجویان روی یک موضوع مشکل داشته باشند و گروهی روی یک موضوع دیگر، آنگاه نوعی ناهمگونی در محیط آموزشی به وجود می آید و این مساله ایست که در کلاس های درس مرسوم به وفور به چشم می خورد.

تا به اینجای کار، دقیقا مشخص نیست که نرم افزارهای «یادگیری شخصی سازی شده» چه شکل و شمایلی دارند و چه عملکردی خواهند داشت. آیا انتظارتان این است که مدل استاندارد از این شیوه آموزشی در آینده ارائه خواهد شد یا اینکه قرار است مرتبا تغییر یابد؟

من معتقدم اتفاقی که برای این نرم افزارها رخ می دهد درست مانند کتب درسی است، بدان معنا که برخی از آنها در نهایت سهم بالایی از  بازار را به خود اختصاص خواهند داد. در آمریکا پیشتر از این، دروسی که در کلاس های درس ایالات متخلف تدریس می شدند تفاوتی قابل توجه با هم داشتند اما ظاهرا مدتی است که یک هسته یا مجموعه دانشیِ مشترک برای این منظور طراحی شده است که براساس آن، یک فارغ التحصیل مثلا کلاس ششم باید آنها را بداند یا یک دیپلمه ریاضی دروس مربوط به آنها را گذرانده باشد.

من امروز در جریان این کنفرانس نشستی هم با شرکت های سرمایه گذاری داشتم که در این زمینه کار می کنند. بنیاد ما تعدادی از این شرکت ها را حمایت می کند و نقش ما در واقع این است که مطمئن شویم اگر خبرهایی در مورد خوب بودن یک محصول آموزشی منتشر می شود شواهد و مدارک مستدلی در این رابطه وجود داشته باشد. قرار است که نرم افزارهای رایگان و پولی مختلفی در این زمینه ارائه شوند [که این دو نوع نرم افزار با توازن مناسب و در زمینه های مختلف خواهند بود].

سخنرانی شما نشان داد که صنعت «تکنولوژی های آموزشی» تا چه اندازه شلوغ است؛ این روزها شرکت های زیادی محصولات خود را به این بازار ارائه می دهند و اگر یک معلم یا مدیر باشید این تنوع می تواند برایتان سردرگم کننده باشد. چطور می خواهید معمان و مدیران را مجاب نمایید که از شیوه های آموزش شخصی سازی شده تبعیت کنند و بیشتر از این برای بالغ شدن این طرح انتظار نکشند؟

تنها چالش بزرگ پیش روی ما این بود که بگوییم بچه هایی که در خارج از کلاس درس ممکن است از ابزارهای دیجیتالی استفاده نمایند با آنها که به این ابزارها دسترسی ندارند فرق دارند. حالا نرخ نفوذ هم تبلت ها و هم پی سی ها بیشتر از قبل شده و بسیاری از کارهایی که زمانی با کامپیوترهای دسکتاپی ممکن بودند امروز از طریق تلفن های هوشمند نیز امکان پذیرند. تشخیص اینکه برای انجام کدام کارها به نمایشگرهای بزرگ نیاز است و برای کدام کارها نمایشگرهای کوچک کفایت می کنند، مساله جالبی است.

در تدوین استراتژی های آموزشی لازم است امکانات همه دانش آموزان در نظر گرفته شود.

اگر صرفا می خواهید دایره لغاتتان را از طریق اپلیکیشنی نظیر دوالینگو بالا ببرید استفاده از موبایل کفایت میکند. اما اگر قرار است یک سخنرانی تاریخی را نگاه کنید، کتاب بخوایند یا اموری از این دست را انجام دهید آنگاه استفاده از نمایشگرهای بزرگ تر ارجحیت دارد. اما نکته ای که نباید فراموش شود این است که باید امکانات همه دانش آموزان در نظر گرفته شود. در ایالات متحده آمریکا [کشورهای دیگر که جای خود دارند] تقریبا هر دانش آموز یک تلفن هوشمند دارد و در نتیجه بزرگ ترین مانع برای این کار از میان برداشته شده است.

بحث در مورد یادگیری شخصی سازی شده غالبا از چهارچوب اصلی اش خارج شده و بیشتر روی اهمیت نقش معلمان تاکید دارند. خود من شخصا در کلاس هایی که از سبک تدریس شخصی سازی شده تبعیت می کنند شاهد بودم که معلمان نقشی کاملا متفاوت از آن چیزی را ایفا می کنند که در دبیرستان یا دانشگاه تجربه کردم. همین مساله ممکن است مخالفت دبیران و معلمان با چنین شیوه های تدریسی را به دنبال داشته باشد. چطور می خواهید آنها را با طرح خود همراه نمایید؟

تفاوت در شیوه های مختلف تدریس آن اندازه هم که تصور می کنید زیاد نیست. همه معلمان دوست دارند از انجام وظایفی نظیر دادن تکلیف و نمره به دانش آموزان خلاص شوند. در واقع دبیران و معلمان دوست دارند وارد گود شوند و به تک تک دانش آموزان کمک نمایند. به همین خاطر تصور نمی کنم لازم باشد این قشار مهارت کاملا جدیدی را یاد بگیرند.

در نهایت وظیفه ای هم که بر دوش مدارس قرار می گیرد این است که دانش آموزان خود را در معرض این مدل های یادگیری قرار دهند. شاید نسلی از معلم ها وجود داشته باشند که چندان تمایلی به پیروی از این شیوه های جدید تدریس نداشته باشند اما تردیدی نیست که دبیران جوان تر از این طرح استقبال می کنند؛ آنها در واقع به خواست خودشان حوزه آموزش را انتخاب کرده اند و می دانند که ممکن است در برهه ای روش های تدریس خود را تغییر دهند.

اخیرا علاقه شدیدی به هوش مصنوعی و بالاخص ربات ها در دنیای فناوری شکل گرفته است. همانطور که می دانید مایکروسافت به تازگی سرمایه گذاری بزرگی را روی ربات ها انجام داده. به اعتقاد شما نقش هوش مصنوعی در آموزش چیست؟

درس انشاء را در نظر بگیرید، این درس از نظر بسیاری شاید مضحک به نظر بیاید اما در حال حاضر تلاش داریم امکانی را فراهم نماییم که به موجب آن مردم بتوانند بازخورد نوشته هایشان را ببینند و معتقدم در سال های پیش رو چنین امکانی بسیار سودمند واقع خواهد شد.

خیلی سخت است که به بچه ها موضوع انشاء بدهید و بعد بتوانید با راهنمایی کاری کنید که دفعه های بعدی بهتر بنویسند. این درس ابدا شبیه به ریاضی نیست؛ در درس ریاضی یک معیار در اختیار دارید و نتیجه کار دانش آموز را با آن مقایسه می کنید. این یکی از حوزه هایی است که از چندین سطح سلسله مراتبی تشکیل می شود و مربیان هوش مصنوعی می توانند وارد آن شوند.

به بیان دیگر، می توانیم مربیانی سلسله مراتبی داشته باشیم یعنی اگر با مفهومی مشکل داشته باشید، آن مشکل در سطح تعاملی تازه ای طبقه بندی شده باشد و مثلا چناچه تعدادی از سوالات را اشتباه جواب دادید، آن درس مشخص از نو برایتان تکرار شود.

می توانید با مربی های هوش مصنوعی دیالوگ داشته باشید. علت اینکه من تا این اندازه دوست دارم مسائل جدید را حل کنم این است که برای هر کدام از موضوعات، زمانی که دچار سردرگمی می شوم فردی خبره را می شناسم که می توانم برایش یک ایمیل ارسال کنم و آن فرد نیز در مقابل من را روشن خواهد کرد. اگر دانش آموز نیز با مساله پیچیده ای در درس روبرو شود و مرتبا از خود سوال کند که «آیا موضوع تا همان حدی که فکر می کنم پیچیده است؟» و «آیا واقعا نکته ای را از دست داده ام؟» آنگاه اینطور به نظر می رسد که عزم راسخی برای یادگیری نداشته است.

در مورد بسیاری از سوژه ها اینطور است؛ یعنی هرچه قدیمی تر می شوند، مردم نیز  تمایلی به خطر کردن و یاد گرفتنشان ندارند. اما این ایده که بتوانید با یک مشاور (مجازی) صحبت کنید که کج فهمی های مختلف و زبان غامض انسانی را درک کند احتمالا ظرف یک دهه آتی محقق خواهد شد و این مشاوران نقش یک مکمل بسیار خوب را ایفا خواهند کرد. البته الان هم می شود با پرداخت مبلغی، دوره های آنلاین را پشت سر گذاشت اما زیبایی کار آن است که تمام پروسه به صورت کاملا رایگان قابل انجام باشد.

The post appeared first on .

هوش مصنوعی و نقش آن در بهبود نظام های آموزشی؛ بیل گیتس از برنامه هایش در مورد یادگیری «شخصی سازی شده» می گوید

ظهور و رواج تلفن های هوشمند، نحوه تعاملات دانشجویان و دانش آموزان را به کلی متحول کرد و روش های تازه ای را برای سرگرم شدن پیش روی آنها قرار داد. اما کلاس های درسی که این قشر بخش اعظمی از زمان خود را در آنها صرف می کنند همچنان در مقابل این تغییر ایستادگی می کنند. از سویی هم تکنولوژی در محیط های آموزشی حضوری دیرینه داشته است و نمی توان افزوده شدن کلاس های کامپیوتر به رشته های مختلف دبیرستانی را نادیده گرفت.

در اغلب مدارس دنیا، خصوصا در کشورهای در حال توسعه، رویکرد و روش اتخاذ شده برای تدریس یکی است؛ یعنی فردی به عنوان معلم پیام های آموزشی یکسانی را برای گروه هایی حدودا 30 نفره صادر می کند و در این میان پیشرفت های فردی دانش آموزان در دروس کاملا نادیده گرفته می شوند.

حالا خوشبختانه، مدیر کهنه کار و انسان خوش قلب حوزه تکنولوژی تلاش دارد که این مساله را تغییر دهد. بیل گیتس و همسرش که برای انجام این قبیل فعالیت ها بنیادی به نام بیل و ملیندا گیتس را راه اندازی کرده اند از طریق همین نهاد بودجه ای بالغ بر 240 میلیون دلار را تا به امروز صرف توسعه رشته ای به نام «یادگیری شخصی سازی شده» کرده اند.

بنیاد بیل و ملیندا گیتس حدودا 240 میلیون دلار را صرف یادگیری شخصی سازی شده کرده است.

این رشته در واقع مجموعه ای از طرح ها را شامل می شود که عمدتا هم پیاده سازی شان بر عهده شرکت های خصوصی گذاشته شده و این سازمان های خصوصی در واقع تلاش دارند نرم افزارهایی را توسعه دهند که براساس عملکرد هر دانش آموز برنامه های تدریس اختصاصی و ویژه ای را ارائه می کنند و چنانچه فرد در حوزه ای مشکل داشته باشد آنقدر پیرامون آن موضوع به او تمرین می دهند که به درجه مهارت و استادی در آن برسد.

در این طرح، معملمان نقشی مرکزی را در کلاس های درس ایفا می کنند اما دیگر کمتر درس خواهند داد و بیشتر نقش یک مربی را خواهند داشت که استعدادهای دانش آموزانش را در جهت درست پرورش می دهد.

اما همانطور که گفته شد، طیف وسیعی از استارتاپ ها در اجرای این طرح به ایفای نقش پرداخته و مشارکت دارند و خوشبختانه چندی است که توجه شرکت های بزرگ نیز به این ایده جلب شده است. در سال 2014 میلادی، گوگل سایتی به نام Classroom را راه اندازی کرد که به دبیران امکان می دهد اخبار و اطلاعیه های کلاسی و تمرینات را از طریق آن در اختیار دانش آموزان قرار داده و تکالیفاشان را جمع آوری کرده و نمره بدهند.

سال گذشته فیسبوک هم از همکاری اش با مدارس Summit Public خبر دارد (که بنیاد گیتس نیز یکی از سرمایه گذارانش است) تا از این طریق نرم افزارهای یادگیری شخصی سازی شده ای را ارائه نموده و آنها را به رایگان در اختیار علاقمندان قرار دهد.

این هفته گیتس سخنرانی کوتاهی را در اجلاس موسوم به ASU GSV ایراد کرد که در واقع نوعی کنفرانس آموزشی در سن دیگو است. او در جریان صحبت های خود از چشم اندازهای بنیاد بیل و ملیندا گیتس برای شتاب دادن به طرح آموزش شخصی سازی شده در سرتاسر دنیا سخن به میان آورد. وی از سرمایه گذاران خواست تا نگاه جامع و دوراندیشانه تری نسبت به حوزه آموزش داشته باشند و از مدیران مدارس نیز درخواست کرد که با راه اندازی برنامه های پایلوت، خرید محصولات و خدمات آموزشی را سرعت ببخشند و برای تشخیص میزان بهره وری محصولات مختلف نیز عملکرد آنها را با داده های استاندارد بسنجند.

گیتس همچنین به کارآفرینان گفته است که برای تشخیص میزان بهره وری محصولات خود بودجه ای را کنار بگذارند و در ادامه داده های مربوط به نتیجه کارشان را منتشر کنند تا مدارس دیگر نیز به استفاده از رویکردهای آموزشی شخصی سازی شده تشویق شوند.

سال گذشته خبرنگار ورج مصاحبه ای را در هتل Grand Hyatt منچستر با گیتس انجام داد تا نظرش را در مورد آموزش شخصی سازی شده و روش های تدریس جویا شود. خلاصه آن نشست و مصاحبه اخیر گیتس با این خبرنگار در جریان کنفرانس هفته قبل را می توانید در ادامه مطالعه نمایید.

کازی نیوتون: به نظرم اگر بگوییم عاشقان تکنولوژی همواره توجه ویژه ای به نحوه اثرگذاری آن روی روش های تدریس ندارند، پر بیراه نگفته ایم. سوال اینجاست: یادگیری شخصی سازی شده دقیقا چه کاری برای دانش آموزان انجام می دهد [البته در مدارسی که این شیوه تدریس هم اکنون روی آنها پیاده سازی می شود]؟ و به نظر شما این شیوه تدریس در آینده چه فرصت هایی را به وجود می آورد؟

Microsoft

بیل گیتس: خوب به اعتقاد من واژه «یادگیری شخصی سازی شده» معنا و مفهوم دقیقی ندارد. به طور کلی اما ایده اصلی این است که آدم ها نرخ پیشرفت متفاوتی در زمان یادگیری دارند. اگر در کلاس درس، شما جلوتر از محتوایی هستید که به افراد دیگر یاد داده می شود، اصلا خوب نیست و این مساله میتواند باعث خستگی تان شود. اگر هم عقب تر از دیگرانید، آنگاه احتمالا همواره شاکی هستید که درس را متوجه نمی شوید.

نرخ پیشرفت افراد در یادگیری دروس با هم فرق دارد.

این مساله خصوصا در دروس علوم و ریاضی اهمیت پیدا می کند و اگر در کلاس های درس در مورد موضوعاتی صحبت شود که تعریف درستی برایشان نداشته باشید، آنگاها اوضاع خیلی بد خواهد بود و متاسفانه راهی که بشود با بقیه هم کلاسی هایتان هم سطح شوید هم وجود ندارد.

برای خود من، یکی از جالب ترین حوزه هایی که شما رویش تمرکز کرده اید، دوره های جبرانی در دانشگاه های مختلف است. این دانشگاه ها در حالی از دانشجویان درخواست می کنند هزینه بالای شرکت در کلاس های جبرانی را بپردازند که اعتباری برای خود دانشجو به دنبال نداشته و حتی مدرکی هم بابت گذراندن آنها دریافت نمی کنند. شما در صحبت های خودتان گفتید موسساتی که از نرم افزارهای یادگیری شخصی برای دوره های جبرانی بهره می گیرند شمار فارغ التحصیلانشان دو برابر است؟ دقیقا چگونه؟ چرا باید نرم افزارها بهتر از متدهای سنتی باشند؟

دبیرستان و دانشگاه یک مرز مشخص دارد و آن مرز امتحان ورودی خاصی است که دانش آموزان برای وارد شدن به این موسسات آموزشی باید آن را پشت سر بگذارند. در ادامه بسته به اینکه نمره کسب شده توسط فرد در دروس مختلف چه باشد، اگر نمره پایین باشد، فرد در کلاس های جبرانی قرار داده می شود و در آن دوره ها، مباحث دوره دبیرستان از نو به او آموزش داده میشوند.

آنها در واقع نتایج تست شما را دستکاری نمی کنند و جوابی که بعد از آزمون به شما می دهند به صورت صفر و یک است؛ یعنی یک فرد یا خوب است و می تواند در کلاس های جدید شرکت کند یا خوب نیست و باید دروس جبرانی را پشت سر بگذارد و علت اینکه شمار افراد انصرافی در دوره های آموزش عالی [در آمریکا البته] تا این اندازه بالاست نیز همین مساله است. اما اگر یکی از ابزارهای شخصی سازی را مورد استفاده قرار دهید، برنامه کلیه متغیرها، نمودارها و اطلاعات لازم را برایش شما طبقه بندی می کند و با جزئیات وضعیت تحصیلی تان را نشان میدهد.

به عنوان مثال درس ریاضی حاوی صدها مفهوم تازه است و این ابزارها به نوعی نقاط ضعف شما را در هر یک مشخص خواهند کرد. در مرحله بعد، فرد می تواند در کلاس های عادی شرکت نماید منتها به میزان متفاوت از دیگران و دیگر نیازی نیست که یک سال کامل درس های جبرانی ریاضی را پشت سر بگذارد. افراد زیادی هستند که می توانند این دروس را ظرف یک یا دو ماه پشت سر بگذارند. خوبی یادگیری شخصی سازی شده هم این است که شما خودتان را می شناسید و می دانید که در یک درس چه سطحی دارید و برای رسیدن به یک سطح خاص لازم است چقدر دیگر تلاش کنید.

در مورد دانش آموزان و دانشجویانی که بعد از دادن آزمون ورودی مشخص می شود عقب تر از هم کلاسی هایشان هستند نیز، وقت بیشتری از زمان معلم به آنها اختصاص داده می شود. علاوه بر این، اگر امکانی فراهم شود که فعالیت دانش آموزان در یک کلاس دنبال شود و مشخص گردد که چه کسی سریع تر از دیگری پیشرفت می کند، بسیار در بهبود سطح علمی آنها تاثیر خواهد داشت.

وقتی گروهی از دانشجویان روی یک موضوع مشکل داشته باشند و گروهی روی یک موضوع دیگر، آنگاه نوعی ناهمگونی در محیط آموزشی به وجود می آید و این مساله ایست که در کلاس های درس مرسوم به وفور به چشم می خورد.

تا به اینجای کار، دقیقا مشخص نیست که نرم افزارهای «یادگیری شخصی سازی شده» چه شکل و شمایلی دارند و چه عملکردی خواهند داشت. آیا انتظارتان این است که مدل استاندارد از این شیوه آموزشی در آینده ارائه خواهد شد یا اینکه قرار است مرتبا تغییر یابد؟

من معتقدم اتفاقی که برای این نرم افزارها رخ می دهد درست مانند کتب درسی است، بدان معنا که برخی از آنها در نهایت سهم بالایی از  بازار را به خود اختصاص خواهند داد. در آمریکا پیشتر از این، دروسی که در کلاس های درس ایالات متخلف تدریس می شدند تفاوتی قابل توجه با هم داشتند اما ظاهرا مدتی است که یک هسته یا مجموعه دانشیِ مشترک برای این منظور طراحی شده است که براساس آن، یک فارغ التحصیل مثلا کلاس ششم باید آنها را بداند یا یک دیپلمه ریاضی دروس مربوط به آنها را گذرانده باشد.

من امروز در جریان این کنفرانس نشستی هم با شرکت های سرمایه گذاری داشتم که در این زمینه کار می کنند. بنیاد ما تعدادی از این شرکت ها را حمایت می کند و نقش ما در واقع این است که مطمئن شویم اگر خبرهایی در مورد خوب بودن یک محصول آموزشی منتشر می شود شواهد و مدارک مستدلی در این رابطه وجود داشته باشد. قرار است که نرم افزارهای رایگان و پولی مختلفی در این زمینه ارائه شوند [که این دو نوع نرم افزار با توازن مناسب و در زمینه های مختلف خواهند بود].

سخنرانی شما نشان داد که صنعت «تکنولوژی های آموزشی» تا چه اندازه شلوغ است؛ این روزها شرکت های زیادی محصولات خود را به این بازار ارائه می دهند و اگر یک معلم یا مدیر باشید این تنوع می تواند برایتان سردرگم کننده باشد. چطور می خواهید معمان و مدیران را مجاب نمایید که از شیوه های آموزش شخصی سازی شده تبعیت کنند و بیشتر از این برای بالغ شدن این طرح انتظار نکشند؟

تنها چالش بزرگ پیش روی ما این بود که بگوییم بچه هایی که در خارج از کلاس درس ممکن است از ابزارهای دیجیتالی استفاده نمایند با آنها که به این ابزارها دسترسی ندارند فرق دارند. حالا نرخ نفوذ هم تبلت ها و هم پی سی ها بیشتر از قبل شده و بسیاری از کارهایی که زمانی با کامپیوترهای دسکتاپی ممکن بودند امروز از طریق تلفن های هوشمند نیز امکان پذیرند. تشخیص اینکه برای انجام کدام کارها به نمایشگرهای بزرگ نیاز است و برای کدام کارها نمایشگرهای کوچک کفایت می کنند، مساله جالبی است.

در تدوین استراتژی های آموزشی لازم است امکانات همه دانش آموزان در نظر گرفته شود.

اگر صرفا می خواهید دایره لغاتتان را از طریق اپلیکیشنی نظیر دوالینگو بالا ببرید استفاده از موبایل کفایت میکند. اما اگر قرار است یک سخنرانی تاریخی را نگاه کنید، کتاب بخوایند یا اموری از این دست را انجام دهید آنگاه استفاده از نمایشگرهای بزرگ تر ارجحیت دارد. اما نکته ای که نباید فراموش شود این است که باید امکانات همه دانش آموزان در نظر گرفته شود. در ایالات متحده آمریکا [کشورهای دیگر که جای خود دارند] تقریبا هر دانش آموز یک تلفن هوشمند دارد و در نتیجه بزرگ ترین مانع برای این کار از میان برداشته شده است.

بحث در مورد یادگیری شخصی سازی شده غالبا از چهارچوب اصلی اش خارج شده و بیشتر روی اهمیت نقش معلمان تاکید دارند. خود من شخصا در کلاس هایی که از سبک تدریس شخصی سازی شده تبعیت می کنند شاهد بودم که معلمان نقشی کاملا متفاوت از آن چیزی را ایفا می کنند که در دبیرستان یا دانشگاه تجربه کردم. همین مساله ممکن است مخالفت دبیران و معلمان با چنین شیوه های تدریسی را به دنبال داشته باشد. چطور می خواهید آنها را با طرح خود همراه نمایید؟

تفاوت در شیوه های مختلف تدریس آن اندازه هم که تصور می کنید زیاد نیست. همه معلمان دوست دارند از انجام وظایفی نظیر دادن تکلیف و نمره به دانش آموزان خلاص شوند. در واقع دبیران و معلمان دوست دارند وارد گود شوند و به تک تک دانش آموزان کمک نمایند. به همین خاطر تصور نمی کنم لازم باشد این قشار مهارت کاملا جدیدی را یاد بگیرند.

در نهایت وظیفه ای هم که بر دوش مدارس قرار می گیرد این است که دانش آموزان خود را در معرض این مدل های یادگیری قرار دهند. شاید نسلی از معلم ها وجود داشته باشند که چندان تمایلی به پیروی از این شیوه های جدید تدریس نداشته باشند اما تردیدی نیست که دبیران جوان تر از این طرح استقبال می کنند؛ آنها در واقع به خواست خودشان حوزه آموزش را انتخاب کرده اند و می دانند که ممکن است در برهه ای روش های تدریس خود را تغییر دهند.

اخیرا علاقه شدیدی به هوش مصنوعی و بالاخص ربات ها در دنیای فناوری شکل گرفته است. همانطور که می دانید مایکروسافت به تازگی سرمایه گذاری بزرگی را روی ربات ها انجام داده. به اعتقاد شما نقش هوش مصنوعی در آموزش چیست؟

درس انشاء را در نظر بگیرید، این درس از نظر بسیاری شاید مضحک به نظر بیاید اما در حال حاضر تلاش داریم امکانی را فراهم نماییم که به موجب آن مردم بتوانند بازخورد نوشته هایشان را ببینند و معتقدم در سال های پیش رو چنین امکانی بسیار سودمند واقع خواهد شد.

خیلی سخت است که به بچه ها موضوع انشاء بدهید و بعد بتوانید با راهنمایی کاری کنید که دفعه های بعدی بهتر بنویسند. این درس ابدا شبیه به ریاضی نیست؛ در درس ریاضی یک معیار در اختیار دارید و نتیجه کار دانش آموز را با آن مقایسه می کنید. این یکی از حوزه هایی است که از چندین سطح سلسله مراتبی تشکیل می شود و مربیان هوش مصنوعی می توانند وارد آن شوند.

به بیان دیگر، می توانیم مربیانی سلسله مراتبی داشته باشیم یعنی اگر با مفهومی مشکل داشته باشید، آن مشکل در سطح تعاملی تازه ای طبقه بندی شده باشد و مثلا چناچه تعدادی از سوالات را اشتباه جواب دادید، آن درس مشخص از نو برایتان تکرار شود.

می توانید با مربی های هوش مصنوعی دیالوگ داشته باشید. علت اینکه من تا این اندازه دوست دارم مسائل جدید را حل کنم این است که برای هر کدام از موضوعات، زمانی که دچار سردرگمی می شوم فردی خبره را می شناسم که می توانم برایش یک ایمیل ارسال کنم و آن فرد نیز در مقابل من را روشن خواهد کرد. اگر دانش آموز نیز با مساله پیچیده ای در درس روبرو شود و مرتبا از خود سوال کند که «آیا موضوع تا همان حدی که فکر می کنم پیچیده است؟» و «آیا واقعا نکته ای را از دست داده ام؟» آنگاه اینطور به نظر می رسد که عزم راسخی برای یادگیری نداشته است.

در مورد بسیاری از سوژه ها اینطور است؛ یعنی هرچه قدیمی تر می شوند، مردم نیز  تمایلی به خطر کردن و یاد گرفتنشان ندارند. اما این ایده که بتوانید با یک مشاور (مجازی) صحبت کنید که کج فهمی های مختلف و زبان غامض انسانی را درک کند احتمالا ظرف یک دهه آتی محقق خواهد شد و این مشاوران نقش یک مکمل بسیار خوب را ایفا خواهند کرد. البته الان هم می شود با پرداخت مبلغی، دوره های آنلاین را پشت سر گذاشت اما زیبایی کار آن است که تمام پروسه به صورت کاملا رایگان قابل انجام باشد.

The post appeared first on .

هوش مصنوعی و نقش آن در بهبود نظام های آموزشی؛ بیل گیتس از برنامه هایش در مورد یادگیری «شخصی سازی شده» می گوید