Tagبه بازی

به یاد مکس پین به کام پدرو: بازی My Friend Pedro به زودی منتشر می‌شود

به یاد مکس پین به کام پدرو: بازی My Friend Pedro به زودی منتشر می‌شود

علاقه‌مندان به تجربه‌ی آثار مستقل و کم نام و نشان به زودی می‌توانند شاهد ملاقات با بازی جدید My Friend Pedro باشند. اثری که مراحل ساخت آن هم‌اکنون توسط اعضای استودیوی مستقل DeadToast Entertainment در دست انجام است و بر طبق اعلام آن‌ها نسخه‌ی نهایی آن خیلی زود در دسترس بازی‌دوستان قرار خواهد گرفت.

بازی My Friend Pedro که پسوند Blood Bullet Bananas را هم به دنبال نام خود یدک می‌کشد، بازسازی بازی کوچک و ناشناخته‌ای به همین نام (البته بدون پسوند مذکور) است که به دست شرکت Devolver Digital (متخصص کشف و انتشار آثار این‌چنینی) منتشر خواهد شد. بازی My Friend Pedro اثری است که دو سبک تیراندازی و پلتفرمر را با یکدیگر پیوند خواهد داد و از ساختاری دو بعدی بهره می‌برد. در این بازی شما می‌توانید با جهش از درون پنجره‌ها و شلیک در قالب صحنه‌های آهسته، سکانس‌هایی نظیر سکانس‌های به یاد ماندنی بازی مکس پین را این بار در یک دنیای دو بعدی تجربه نمایید.

در حال حاضر هیچ تاریخ دقیقی به عنوان زمان انتشار بازی My Friend Pedro از سوی سازندگان این اثر اعلام نشده است و در عین حال اطلاعات منتشر شده از زیر و بم این بازی توسط سازندگان آن هم چندان مفصل به نظر نمی‌رسد. با این حال آن‌ها معتقدند که دوست‌داران بازی My Friend Pedro در پلتفرم PC به زودی خواهند توانست شاهد ملاقات با این بازی در پلتفرم مورد علاقه‌ی خود باشند. همچنین با توجه به مشخصات سخت‌افزاری نه‌چندان چالش‌ برانگیزی که به منظور اجرای این بازی در پلتفرم PC توسط سازندگان آن اعلام شده است، به نظر می‌رسد که طیف قابل توجهی از PC گیمرها بتوانند از امکان ملاقات با بازی My Friend Pedro بهره‌مند گردند. به هر حال اگر با این توضیحات کوتاه به تجربه کردن بازی My Friend Pedro علاقه‌مند شده‌اید به منظور انجام این کار فعلاً باید منتظر باقی بمانید.

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

به یاد مکس پین به کام پدرو: بازی My Friend Pedro به زودی منتشر می‌شود

به انتشار Titanfall 2 نزدیک می شویم؛ 6 نکته که باید پیش از تجربه بازی بدانید

به انتشار Titanfall 2 نزدیک می شویم؛ 6 نکته که باید پیش از تجربه بازی بدانید

رقابت برای کسب لقب بهترین بازی 2016 را فراموش کنید، جنگ واقعی بین شوترها است. امسال را می توانیم بهشت علاقه مندان به سبک تیراندازی بنامیم. پس از موفقیت های گوناگون بلیزارد با اوورواچ و بازگشت گیرز آو وار، اکنون نوبت به عناوین معروف کمپانی های اکتیویژن و الکترونیک آرتز رسیده تا داستان هایی متفاوت از جنگ های خونین را روایت کنند. هفته گذشته شاهد انتشار بتلفیلد 1 و بازخوردهای بسیار مثبت منتقدها بودیم.

پایان این هفته هم تایتان فال 2 منتشر خواهد شد تا بازیکن هایی که چندان علاقه مند به جنگ جهانی نیستند، به آینده سفر کرده و دوشادوش ربات های عظیم الجثه به مبارزه بپردازند. تایتان فال 2 حکم تیرنهایی را برای الکترونیک آرتز داشته و استقبال بازیکن ها از این عنوان می تواند پرونده اینفینیت وارفر را ببندد. اگر مشتاقید بدانید که Respawn از گذشته چه درس هایی گرفته و چگونه می خواهد یکی از بهترین بازی های سال را منتشر کند، مقاله پیش رو را از دست ندهید.

الکترونیک آرتز به جنگ با سیاست های عجیب خود می رود

Titanfall شروع خیلی بهتری از Destiny داشت. اما اکنون را نگاه کنید، نام کدام یک را بیشتر می شنوید؟ ساخته بانجی که همچنان از محبوب ترین شوترها بوده و روزانه میلیون ها نفر را به جنگ با هم می فرستد. اگر توسعه این گونه عناوین را به دو بخش تقسیم کنیم، قسمت دوم تازه پس از انتشار یک اثر آغاز می شود. ساده تر بگوییم، سازنده باید با بروزرسانی های گوناگون بازیکن ها را مجاب به ادامه تجربه عنوانش کرده و ساخته اش را همچنان تازه نگه دارد.

چیزی که استودیو رسپاون با وجود تمام پتانسیل های تایتان فال نتوانست به آن دست پیدا نماید. آمریکایی ها اکنون با تایتان فال 2 بازگشته اند تا از اشتباهات گذشته خود درس گرفته و یکی از به یادماندنی ترین شوترهای صنعت گیمینگ را بسازند. بر اساس گفته توسعه دهنده، تمام نقشه ها و حالت های گیم پلی که پس از انتشار بازی منتشر می شوند رایگان هستند.

بنابراین بدون نیاز به سیزن پس و تنها با یک بار هزینه می توانید یک تجربه فوق العاده داشته باشید؛ خبری از سیاست های عجیب کمپانی های بازیسازی نیست. انگار رسپوان می خواهد خاطرات خوش نسل پنجم و ششم را زنده کند. جالب اینجاست رویه ای که توسعه دهنده پیش گرفته اند دقیقا خلاف رفتارهای الکترونیک آرتز است. بیشتر بازی های این کمپانی سیزن پس داشته و مجبورید آن را بخرید.

استاروارز بتل فرانت را فراموش نموده اید؟ خود بازی نقشه های زیادی نداشت و برای داشتن یک تجربه مناسب باید سیزن پس را خریداری می کردید. تمام این اتفاقات دست به دست هم داده اند تا الکترونیک آرتز سالیانه از دیدگاه کاربرها، بدترین کمپانی بازیسازی آمریکایی لقب بگیرد. اکنون تایتان فال 2 آمده تا تمام معادلات را بر هم زده و با بسته های الحاقی رایگان خود ماه ها بازیکن ها را سرگرم کند.

سازندگان Modern Warfare مسئولیت ساخت بازی را برعهده گرفته اند

بیایید نگاهی به داستان تاسیس رسپاون بیندازیم. از جدایی اعضای کلیدی ساخت Call of Duty حرف می زنیم. سال 2010 بود که Vince Zampella و Jason West از اکتیویژن جدا شدند. گزارشات ابتدایی نشان می دادند که به خاطر مشکلات مالی پیرامون ساخت مدرن وارفر 2، اینفینیتی وارد با ناشر کال او دیوتی به بن بست خورده و جدال آن ها بالا می گیرد.

به همین خاطر اکتیویژن زامپلا و وست را اخراج می نماید. پی این اتفاق، چهل و شش نفر از اعضای سازنده مدرن وارفر هم به همراه آن ها تصمیم به ترک اینفینیتی وارد می گیرند. اینجا بود که آن ها طی قرار دادی با رقیب دیرینه اکتیویژن به الکترونیک آرتز پیوسته و استودیو رسپاون را تاسیس می کنند. تقریبا تمام تیم سازنده تایتان فال 1 روی عنوان دوم کار کرده و تنها شاهد افزایش تعداد بازیسازان هستیم.

بر اساس گزارشات به دست رسیده، ساخت بازی از مارس 2014 آغاز شده بود. شاید یک سال و نیم برای توسعه عنوانی نسل هشتمی کم باشد اما چون اعضای رسپاون پیشتر با سری مدرن وارفر هنر خود را نشان دادند، می توانیم امیدوار باشیم که تایتان فال 2 با بهبود المان های قدیمی و اضافه سازی قابلیت های متفاوت تجربه ای به مراتب بهتر از گذشته را به بازیکن ها هدیه بدهند.

شاید بزرگترین تغییر تیم سازنده را بتوانیم جایگزینی دیزاینرها بنامیم. این بار جای Justin Hendry که نقش مهمی در پروژه ساخت God of War 3 داشت، Todd Alderman و Mackey McCandlish وظیفه طراحی تایتان فال 2 را برعهده گرفته اند. Alderman را با کار روی بخش چند نفره معروف ترین کال آو دیوتی ها می شناسند. McCandlish هم با نویسندگی دو قسمت ابتدایی مدرن وارفر توانایی هایش را به اثبات رساند.

تعداد تایتان ها دو برابر شده است

با وجود این که تایتان فال را به خاطر مکانیزم های گیم پلی خود می توانیم یک شوتر سرعتی بنامیم اما این مسئله بدین معنی نیست که برای پیروزی نیازمند استراتژی نیستید. رسپاون با عنوانش سعی کرده بود از جدیت های شوترهای امروزی فاصله گرفته و تجربه ای فان را به بازیکن ها هدیه بدهد. به خاطر افزایش تعداد تایتان ها و چگونگی استفاده از آن ها، این «استراتژی» نقش مهمتری را با تایتان فال 2 ایفا می کند.

پیش از هر چیزی باید بدانید که گرفتن تایتان ها این بار وابسته به ثانیه ها نیست. ساده تر بگوییم، در تایتان فال 1 حداقل چهار دقیقه طول می کشید تا بتوانید از یک تایتان استفاده نمایید. این زمان را هم می توانستید با Burn Card ها و انجام بعضی ماموریت ها یا اهداف کاهش دهید. رسپاون برای تایتان فال 2 تصمیم گرفته تا یک شیوه متفاوت را به کار بگیرد؛ هر که بامش بیش، برفش بیشتر!

این بار برای استفاده از تایتان ها باید اهداف را انجام دهید. بنابراین اگر اتمام ماموریت ها به طول بینجامد یا هنگام بازی تعداد پایلوت های کمی را بکشید، ممکن است برای سواری تایتان ها بیشتر از 4 دقیقه به انتظار بشینید. با تایتان فال 2 شاهد شش تایتان هستیم که هر کدام دارای چهار قابلیت کلیدی و خصوصیات متفاوت هستند. بنابراین بسته به سبک مبارزات خود، می توانید آن ها را انتخاب کنید.

Ion اولین تایتانی است که با او آشنا می شویم. این ربات که بیشتر با انرژی لیزر سر و کار دارد، اسلحه اصلی اش Splitter Rifle بوده و قابلیت شلیک همزمان به سه نفر را خواهد داشت. نخستین قابلیت Ion را می توانیم Laser Shot بنامیم. به واسطه این توانایی، او اسلحه روی شانه خود را بیرون آورده و هر چیزی که سر راهش قرار گرفته را نابود می سازد. Tripwire دومین المان این ربات عظیم الجثه است.

با فعال سازی این قابلیت، مین های لیزری روی زمین می اندازید که با برخورد به بقیه دشمن ها، خسارات زیادی به آن ها وارد می کنید. Vortex Shield یا Laser Core سومین و چهارمین توانایی های Ion هستند. با Vortex Shield او تیرهای دشمن ها را با یک سپر دریافت کرده و آن ها را به سمت خودشان بر می گرداند. با Laser Core هم که خونین ترین قابلیت Ion به شمار می رود، این تایتان یک لیزر از قفسه سینه اش رها نموده و نیروهای مقابلش را می سوزاند.

به دنبال یک تایتان تهاجمی هستید؟ Scorch یا Scorched Earth را از دست ندهید. این ربات که مهارت بالایی در استفاده از آتش دارد، اسلحه اصلی اش T-203 Thermite Launcher نام داشته و یک شلیکش می تواند هر چیزی که در محدوده اش قرار گرفته را به نابودی بکشاند. نخستین قابلیت این تایتان Firewall است؛ یک دیوار آتشین رو به رو خود درست کرده و جهنم را به وجود بیاورید.

با Incendiary Trap او کپسول های گازی روی زمین انداخته که با شلیک به آن ها، انفجارهای مهیبی به وجود می آیند. سومین و چهارمین توانایی این ربات Thermal Shield و Flame Core هستند. به واسطه Thermal Shield این تایتان تیرها را ذوب نموده و به دشمنان نزدیکش ضربه وارد می کند. اگر هم می خواهید یک موج عظیم آتش بسازید، Flame Core را به کار بگیرید.

تایتان ها شاید موجودات کندی باشند اما بین آن ها هم می توانید چندین ربات سریع بیابید. Ronin یکی از آن ها است. این تایتان که برای طراحی اش از سامورایی ها الهام گرفته شده، از سرعت خود استفاده کرده و با نزدیکی به دشمن ها ضربات مهلک خود را وارد می کند. Ronin دارای سلامتی زیاد یا زره های قدرتمند نیست، بنابراین مجورید واکنش های سریع نشان دهید.

اسلحه اصلی این تایتان یک شاتگان است که با وجود قدرت بالای خود، تیرهای کمی داشته و استفاده از آن ها هنگام مبارزات نیازمند برنامه ریزی خواهد بود. Arc Wave را نخستین قابلیت Ronin می نامند. با این توانایی، او به واسطه شمشیرش یک موج الکتریکی درست می کند که ضمن کاهش سرعت دشمن ها، از سلامتی آن ها هم می کاهد. فعال سازی Phase Dash که دومین ویژگی او است، موجب خواهد شد Ronin با سرعت مسیری را طی کرده و تیرها را جا بگذارد.

Sword Block و Sword Core بقیه توانایی هایی این تایتان هستند. با Sword Block همان گونه که از نامش حدس می زنید، او شمشیر خود را بالا گرفته و تاثیر تیرها روی خود را کاهش می دهد. نکته مهم اینجاست استفاده از Sword Block محدودیت ندارد و همیشه می توانید آن را به کار بگیرد. به واسطه Sword Core هم شاهد افزایش قدرت ضربات او و توانایی های شمشیرش هستیم.

اگر چندان علاقه ای به استفاده از شمشیر ندارید، جای نگرانی نیست. چون Northstar با اسلحه دوربین دارش دوای درد شما خواهد بود. این تایتان دومین ربات سریع بازی است. Northstar به سرعت بین کاورها حرکت کرده و دشمنانش را به تله می اندازد. اسلحه اصلی او هم Plasma Railgun نام داشته و هنگام زوم می توانید با شارژ این اسنایپر، یک تیر قدرتمند رها کنید.

اولین توانایی Northstar که با آن آشنا می شوید، Cluster Missile است. این قابلیت که عملکردی مشابه بمب های خوشه ای دارد، چندین موشک را به سمت تایتان ها می فرستد. با Vtol Hover او به سمت بالا رفته و روی هوا شناور خواهد ماند. بد نیست بدانید Northstar را تنها ربات بازی می توانیم بنامیم که پرواز می کند. طبیعتا هنگام تیراندازی دشمن ها، Vtol Hover کارساز خواهد بود.

Tether Trap و Flight Core سومین و چهارمین توانایی های این تایتان اسنایپ به دست هستند. با Tether Trap او مین هایی را به سمت زمین می فرستد که با آن ها، تایتان ها روی زمین گیر می کنند. بنابراین باید از فرصت به دست آمده بهترین استفاده را برده و خسارات زیادی به دشمن وارد نمایید. به واسطه Flight Core هم او ابتدا پرواز کرده و سپس چندین موشک را به سمت هدف می فرستد.

همیشه که نباید هجوم برد. گاهی اوقات برای پیروزی نیازمند یک دفاع هوشمندانه هستید. Legion با قابلیت های خود این مسئولیت را به عهده خواهد گرفت. اسلحه او یک مینی گان قدرتمند است که با تیرهای فراوان خود کابوس پایلوت ها را رقم می زند. فقط به یاد داشته باشید که پیش از استفاده، باید چندین ثانیه به انتظار بشینید تا مینی گان گرم شده و سپس شلیک نماید.

نخستین قابلیت او که Power Shot است، بسته به فاصله بین دشمن ها عملکردی متفاوت خواهد داشت. بدین معنی که نزدیکان را به عقب رانده و به تایتان های دورتر ضربه وارد می کند. با Mode Switch می توانید بین تیراندازی از محدوده نزدیک و دور یکی را انتخاب نمایید. Gun Shield و Smart Core هم به ترتیب موجب خواهند شد که دور اسلحه یک سپر دفاعی به وجود آمده و تایتان با مینی گان هر چیزی که جلویش قرار گرفته را با تیر بزنید.

اگر Scorch با مهارت استفاده از آتش معروف است، Tone هم با انفجارهای مهیب توانسته خود را بین قدرتمندترین تایتان ها قرار بدهد. اسلحه اصلی او Tracker 40mm نام داشته و گلوهای انفجاری نیمه اتوماتیک به دشمن ها شلیک می کند. اولین قابلیت Tone را Tracker Rockets می نامند که با آن می توانید موشک هایی به سمت هدف بفرستید. فراموش نکنید که برای استفاده از این توانایی، باید روی دشمن Lock On (قفل نشانه اسلحه روی دشمن) باشید.

برای این کار هم باید ابتدا سه تیر از Tracker 40mm به او بزنید. با Sonar Lock دشمن های پشت ساختمان ها مشخص خواهند شد. به واسطه Particle Wall این تایتان یک دیوار رو به رویش می سازد. جالب اینجاست تیرهای شما از این دیوار عبور کرده و Particle Wall تنها شلیک تایتان یا پایلوت های مقابل را خنثی می کند. Salvo Core را آخرین قابلیت Tone می نامند که یک مجموعه موشک رها می نماید. آن ها ابتدا به سمت دشمنانی که هدف گرفته اید می روند.

دو دوست؛ شاهد بخش داستانی خواهیم بود

هنگامی که نام سه گانه مدرن وارفر به میان می آید، چه چیزی را به یاد می آورید؟ شاید این سری المان های مثبت گوناگونی همانند گیم پلی هیجان انگیز، موسیقی کوبنده یا بخش چند نفره فراموش نشدنی داشته باشد اما مطمئنا با این پرسش ذهن خیلی ها به سمت داستان این عنوان می رود. نکته مهم هم همینجاست؛ کمپین تنها یک قسمت برای گذران وقت نیست.

بخش داستانی می تواند بازیکن ها را با دنیای بازی آشنا کرده و به واسطه ارائه یک تجربه به یاد ماندنی، بقیه بخش ها را بهتر جلوه دهد. متاسفانه چند سالی است این مسئله بین بازی های شوتر رعایت نشده و استودیوهای بازیسازی انگار از سر اجبار دست به ساخت کمپین می زنند. اوج این رفتارها را هم با بلک آپس 3 دیدیم که اکتیویژن با عنوانش شعور مخاطب ها را هدف قرار داده بود.

دنیای تایتان فال 1 پتانسیل های زیادی داشت ولی رسپاون به خوبی از آن ها استفاده نکرد. یکی از این پتانسیل ها را می توانیم بخش داستانی بنامیم. شاید شاهد بعضی توضیحات داستانی کوتاه بودیم ولی این ها نتوانستند عطش بازیکن ها برای آشنایی بیشتر با تایتان ها و پایلوت ها را کاهش دهند. Respawn با تایتان فال 2 آمده تا این کوتاهی خود را جبران نماید.

خبر خوب این است که Mackey McCandlish مسئولیت خیلی مهمی روی ساخت بخش تک نفره تایتان فال 2 داشته و همکاری او با Jesse Stern می تواند نوید یک کمپین هیجان انگیز باشد. Jesse Stern را که می شناسید؟ از او هم به عنوان یکی از نویسندگان مدرن وارفر یاد می کنند. بیایید ابتدا نگاهی به خلاصه داستان تایتان فال 2 بیندازیم تا ببینیم اعضای سابق اینفینیتی وارد چه خوابی برای بازیکن ها دیده اند.

جک کوپر همیشه می خواست تا به جرگه پایلوت ها بپیوندد. یکی از دوستانش که از کاربلدترین پایلوت های سیاره بوده، با دیدن اشتیاق او تصمیم می گیرد تا مخفیانه به کوپر آموزش هایی بدهد. متاسفانه طی یک اتفاق، کشتی فضایی این دو به یک سیاره سقوط کرده و با مرگ دوست کوپر، اکنون این تفنگدار عضو Frontier Militia باید ضمن مقابله با بیگانگان به مبارزه با نیروهای سازمان Interstellar Manufacturing Corporation پرداخته و از راز آن ها پرده بردارد.

خیلی کلیشه ای بود، نه؟ طبیعتا همین گونه است، ارائه یک کمپین به یاد ماندنی با این بستر داستانی فوق العاده تکراری کار هر کسی نیست. جدا از حضور McCandlish و Jesse Stern به عنوان سازندگان بخش تک نفره، المانی که توانسته ما را نسبت به این عنوان امیدوار سازد همراهی یک تایتان با پروتاگونیست است. پس از سقوط کشتی، BT-7274 که مالکش را از دست داده بود، باتری اش کم کم ضعیف می شود.

بنابراین کوپر به عنوان اولین هدف خود تصمیم می گیرد تا دوباره این تایتان را راه انداخته و به همراه او از این جهنم فرار کند. چیزی که خیلی دوست داریم Respawn آن را به نمایش بگذارد، رابطه بین انسان و ربات است؛ کوپر و BT-7274 شاید ابتدای راه چندان با هم راحت نباشند اما به خاطر بقا مجبورند به یکدیگر کمک کنند. چگونگی شکل گیری رابطه بین این دو و پیچیدگی آن می تواند به برگ برنده Respawn تبدیل شود.

با توجه به گفته های تیم سازنده، بخش داستانی بازی شاید خطی باشد اما به واسطه طراحی منطقه ها قابلیت انجام آن ها را از راه های گوناگون دارید. از مخفی کاری بگیرید تا استفاده از قابلیت های پارکور و اسلحه های گوناگون همگی بسته به انتخاب های شما هستند. همچنین استودیو سازنده برای گستردگی بیشتر مرحله ها المان های سبک پلتفرمر و پازل را به بخش کمپین افزوده است.

برای پیروزی به استراتژی های بیشتری نیاز خواهید داشت

اگر قسمت قبلی تنها سعی می کردید تا یک تایتان ظاهر نموده و به جان دشمن ها بیافتید، اینجا از این خبرها نیست. ریسپان با اضافه سازی مکانیزم های گوناگون به یک بالانس مناسب بین پایلوت ها و تایتان ها رسیده است. بنابراین پیش از رسیدن به ربات ها هم باید استراتژی های گوناگونی را به کار بگیرید. برای پایلوت ها، استودیو سازنده هفت مکانیزم متفاوت قرار داده اند.

یکی از آن ها قلاب را می توانیم قلاب ها بنامیم. با توجه به این که محیط های تایتان فال 2 معمولا مملوء از ساختمان های گوناگون است، بنابراین این قابلیت روی افزایش سرعت بازیکن تاثیر گذاشته و استفاده اش می تواند کار شما را راحت تر کند. شما با پایلوت ها می توانید چندین کار گوناگون انجام دهید. پرتاب چاقو برای ظاهر دشمنان پشت دیوار، ساخت یک کپی برای گمراهی و سر خوردن روی زمین از بقیه توانایی های جدید پایلوت ها هستند.

با انجام حرکات پارکور، سر خوردن روی زمین، حرکت روی دیوار و استفاده از سیم ها برای عبور از یک منطقه هم که با قسمت ابتدایی آشنا شده بودیم. ترکیب این مکانیزم های گسترده با قابلیت های تایتان موجب شده تا «استراتژی» نقش مهمتری را برای پیروزی ایفا نماید. شاید همان گونه که استودیو سازنده گفت، سرعت و تایتان فال دو کلمه هم معنی باشند اما این مسئله بدین معنی نیست که نباید با برنامه پیش بروید.

از مهمترین تغییرات گیم پلی، حذف سیستم Rodeo است. قسمت قبل می توانستید روی یک تایتان فرود آمده و با جداسازی پنل اصلی او، به این قسمت شلیک کرده و آسیب زیادی به ربات وارد نمایید. با تایتان فال 2 کمی این مسئله متفاوت بوده و این بار می توانید باتری تایتان ها را بدزدید. هر بار که این کار انجام می دهید از سلامتی تایتان ها کم خواهد شد. همچنین می توانید این باتری ها را به تایتان خود یا دوستان اهدا کنید تا سپر آن ها شارژ شود.

بازی برای پلی استیشن 4 به انتشار می رسد

تعداد دفعاتی که از عرضه تایتان فال 2 برای پلی استیشن 4 پرده برداشته شد را نمی دانیم. الکترونیک آرتز و استودیو سازنده بارها به این مسئله اشاره کرده اند. جدا از ساپورت نه چندان جالب Respawn از تایتان فال 1 و بعضی نقاط ضعف این عنوان، همین انتشار بازی تنها روی پلتفرم های مایکروسافت را می توانیم از دلایلی بنامیم که موفقیت های بازی ادامه دار نبودند.

خوشبختانه آن ها اشتباه خود را تکرار نکرده و می خواهند ضمن انتشار تایتان فال 2 برای اکس باکس وان و رایانه های شخصی، جنگ تایتان ها را به پلتفرم ژاپنی ها هم بیاورند. با توجه به جامعه چهل میلیونی پلی استیشن 4 و درس هایی که استودیو Respawn از تایتان فال 1 گرفته، طبیعتا این تصمیم به افزایش محبوبیت بازی کمک های زیادی خواهد کرد. بد نیست بدانید که تایتان فال 2 بیست و هشتم اکتبر به انتشار می رسد.

The post appeared first on .

به انتشار Titanfall 2 نزدیک می شویم؛ 6 نکته که باید پیش از تجربه بازی بدانید

رقابت برای کسب لقب بهترین بازی 2016 را فراموش کنید، جنگ واقعی بین شوترها است. امسال را می توانیم بهشت علاقه مندان به سبک تیراندازی بنامیم. پس از موفقیت های گوناگون بلیزارد با اوورواچ و بازگشت گیرز آو وار، اکنون نوبت به عناوین معروف کمپانی های اکتیویژن و الکترونیک آرتز رسیده تا داستان هایی متفاوت از جنگ های خونین را روایت کنند. هفته گذشته شاهد انتشار بتلفیلد 1 و بازخوردهای بسیار مثبت منتقدها بودیم.

پایان این هفته هم تایتان فال 2 منتشر خواهد شد تا بازیکن هایی که چندان علاقه مند به جنگ جهانی نیستند، به آینده سفر کرده و دوشادوش ربات های عظیم الجثه به مبارزه بپردازند. تایتان فال 2 حکم تیرنهایی را برای الکترونیک آرتز داشته و استقبال بازیکن ها از این عنوان می تواند پرونده اینفینیت وارفر را ببندد. اگر مشتاقید بدانید که Respawn از گذشته چه درس هایی گرفته و چگونه می خواهد یکی از بهترین بازی های سال را منتشر کند، مقاله پیش رو را از دست ندهید.

الکترونیک آرتز به جنگ با سیاست های عجیب خود می رود

Titanfall شروع خیلی بهتری از Destiny داشت. اما اکنون را نگاه کنید، نام کدام یک را بیشتر می شنوید؟ ساخته بانجی که همچنان از محبوب ترین شوترها بوده و روزانه میلیون ها نفر را به جنگ با هم می فرستد. اگر توسعه این گونه عناوین را به دو بخش تقسیم کنیم، قسمت دوم تازه پس از انتشار یک اثر آغاز می شود. ساده تر بگوییم، سازنده باید با بروزرسانی های گوناگون بازیکن ها را مجاب به ادامه تجربه عنوانش کرده و ساخته اش را همچنان تازه نگه دارد.

چیزی که استودیو رسپاون با وجود تمام پتانسیل های تایتان فال نتوانست به آن دست پیدا نماید. آمریکایی ها اکنون با تایتان فال 2 بازگشته اند تا از اشتباهات گذشته خود درس گرفته و یکی از به یادماندنی ترین شوترهای صنعت گیمینگ را بسازند. بر اساس گفته توسعه دهنده، تمام نقشه ها و حالت های گیم پلی که پس از انتشار بازی منتشر می شوند رایگان هستند.

بنابراین بدون نیاز به سیزن پس و تنها با یک بار هزینه می توانید یک تجربه فوق العاده داشته باشید؛ خبری از سیاست های عجیب کمپانی های بازیسازی نیست. انگار رسپوان می خواهد خاطرات خوش نسل پنجم و ششم را زنده کند. جالب اینجاست رویه ای که توسعه دهنده پیش گرفته اند دقیقا خلاف رفتارهای الکترونیک آرتز است. بیشتر بازی های این کمپانی سیزن پس داشته و مجبورید آن را بخرید.

استاروارز بتل فرانت را فراموش نموده اید؟ خود بازی نقشه های زیادی نداشت و برای داشتن یک تجربه مناسب باید سیزن پس را خریداری می کردید. تمام این اتفاقات دست به دست هم داده اند تا الکترونیک آرتز سالیانه از دیدگاه کاربرها، بدترین کمپانی بازیسازی آمریکایی لقب بگیرد. اکنون تایتان فال 2 آمده تا تمام معادلات را بر هم زده و با بسته های الحاقی رایگان خود ماه ها بازیکن ها را سرگرم کند.

سازندگان Modern Warfare مسئولیت ساخت بازی را برعهده گرفته اند

بیایید نگاهی به داستان تاسیس رسپاون بیندازیم. از جدایی اعضای کلیدی ساخت Call of Duty حرف می زنیم. سال 2010 بود که Vince Zampella و Jason West از اکتیویژن جدا شدند. گزارشات ابتدایی نشان می دادند که به خاطر مشکلات مالی پیرامون ساخت مدرن وارفر 2، اینفینیتی وارد با ناشر کال او دیوتی به بن بست خورده و جدال آن ها بالا می گیرد.

به همین خاطر اکتیویژن زامپلا و وست را اخراج می نماید. پی این اتفاق، چهل و شش نفر از اعضای سازنده مدرن وارفر هم به همراه آن ها تصمیم به ترک اینفینیتی وارد می گیرند. اینجا بود که آن ها طی قرار دادی با رقیب دیرینه اکتیویژن به الکترونیک آرتز پیوسته و استودیو رسپاون را تاسیس می کنند. تقریبا تمام تیم سازنده تایتان فال 1 روی عنوان دوم کار کرده و تنها شاهد افزایش تعداد بازیسازان هستیم.

بر اساس گزارشات به دست رسیده، ساخت بازی از مارس 2014 آغاز شده بود. شاید یک سال و نیم برای توسعه عنوانی نسل هشتمی کم باشد اما چون اعضای رسپاون پیشتر با سری مدرن وارفر هنر خود را نشان دادند، می توانیم امیدوار باشیم که تایتان فال 2 با بهبود المان های قدیمی و اضافه سازی قابلیت های متفاوت تجربه ای به مراتب بهتر از گذشته را به بازیکن ها هدیه بدهند.

شاید بزرگترین تغییر تیم سازنده را بتوانیم جایگزینی دیزاینرها بنامیم. این بار جای Justin Hendry که نقش مهمی در پروژه ساخت God of War 3 داشت، Todd Alderman و Mackey McCandlish وظیفه طراحی تایتان فال 2 را برعهده گرفته اند. Alderman را با کار روی بخش چند نفره معروف ترین کال آو دیوتی ها می شناسند. McCandlish هم با نویسندگی دو قسمت ابتدایی مدرن وارفر توانایی هایش را به اثبات رساند.

تعداد تایتان ها دو برابر شده است

با وجود این که تایتان فال را به خاطر مکانیزم های گیم پلی خود می توانیم یک شوتر سرعتی بنامیم اما این مسئله بدین معنی نیست که برای پیروزی نیازمند استراتژی نیستید. رسپاون با عنوانش سعی کرده بود از جدیت های شوترهای امروزی فاصله گرفته و تجربه ای فان را به بازیکن ها هدیه بدهد. به خاطر افزایش تعداد تایتان ها و چگونگی استفاده از آن ها، این «استراتژی» نقش مهمتری را با تایتان فال 2 ایفا می کند.

پیش از هر چیزی باید بدانید که گرفتن تایتان ها این بار وابسته به ثانیه ها نیست. ساده تر بگوییم، در تایتان فال 1 حداقل چهار دقیقه طول می کشید تا بتوانید از یک تایتان استفاده نمایید. این زمان را هم می توانستید با Burn Card ها و انجام بعضی ماموریت ها یا اهداف کاهش دهید. رسپاون برای تایتان فال 2 تصمیم گرفته تا یک شیوه متفاوت را به کار بگیرد؛ هر که بامش بیش، برفش بیشتر!

این بار برای استفاده از تایتان ها باید اهداف را انجام دهید. بنابراین اگر اتمام ماموریت ها به طول بینجامد یا هنگام بازی تعداد پایلوت های کمی را بکشید، ممکن است برای سواری تایتان ها بیشتر از 4 دقیقه به انتظار بشینید. با تایتان فال 2 شاهد شش تایتان هستیم که هر کدام دارای چهار قابلیت کلیدی و خصوصیات متفاوت هستند. بنابراین بسته به سبک مبارزات خود، می توانید آن ها را انتخاب کنید.

Ion اولین تایتانی است که با او آشنا می شویم. این ربات که بیشتر با انرژی لیزر سر و کار دارد، اسلحه اصلی اش Splitter Rifle بوده و قابلیت شلیک همزمان به سه نفر را خواهد داشت. نخستین قابلیت Ion را می توانیم Laser Shot بنامیم. به واسطه این توانایی، او اسلحه روی شانه خود را بیرون آورده و هر چیزی که سر راهش قرار گرفته را نابود می سازد. Tripwire دومین المان این ربات عظیم الجثه است.

با فعال سازی این قابلیت، مین های لیزری روی زمین می اندازید که با برخورد به بقیه دشمن ها، خسارات زیادی به آن ها وارد می کنید. Vortex Shield یا Laser Core سومین و چهارمین توانایی های Ion هستند. با Vortex Shield او تیرهای دشمن ها را با یک سپر دریافت کرده و آن ها را به سمت خودشان بر می گرداند. با Laser Core هم که خونین ترین قابلیت Ion به شمار می رود، این تایتان یک لیزر از قفسه سینه اش رها نموده و نیروهای مقابلش را می سوزاند.

به دنبال یک تایتان تهاجمی هستید؟ Scorch یا Scorched Earth را از دست ندهید. این ربات که مهارت بالایی در استفاده از آتش دارد، اسلحه اصلی اش T-203 Thermite Launcher نام داشته و یک شلیکش می تواند هر چیزی که در محدوده اش قرار گرفته را به نابودی بکشاند. نخستین قابلیت این تایتان Firewall است؛ یک دیوار آتشین رو به رو خود درست کرده و جهنم را به وجود بیاورید.

با Incendiary Trap او کپسول های گازی روی زمین انداخته که با شلیک به آن ها، انفجارهای مهیبی به وجود می آیند. سومین و چهارمین توانایی این ربات Thermal Shield و Flame Core هستند. به واسطه Thermal Shield این تایتان تیرها را ذوب نموده و به دشمنان نزدیکش ضربه وارد می کند. اگر هم می خواهید یک موج عظیم آتش بسازید، Flame Core را به کار بگیرید.

تایتان ها شاید موجودات کندی باشند اما بین آن ها هم می توانید چندین ربات سریع بیابید. Ronin یکی از آن ها است. این تایتان که برای طراحی اش از سامورایی ها الهام گرفته شده، از سرعت خود استفاده کرده و با نزدیکی به دشمن ها ضربات مهلک خود را وارد می کند. Ronin دارای سلامتی زیاد یا زره های قدرتمند نیست، بنابراین مجورید واکنش های سریع نشان دهید.

اسلحه اصلی این تایتان یک شاتگان است که با وجود قدرت بالای خود، تیرهای کمی داشته و استفاده از آن ها هنگام مبارزات نیازمند برنامه ریزی خواهد بود. Arc Wave را نخستین قابلیت Ronin می نامند. با این توانایی، او به واسطه شمشیرش یک موج الکتریکی درست می کند که ضمن کاهش سرعت دشمن ها، از سلامتی آن ها هم می کاهد. فعال سازی Phase Dash که دومین ویژگی او است، موجب خواهد شد Ronin با سرعت مسیری را طی کرده و تیرها را جا بگذارد.

Sword Block و Sword Core بقیه توانایی هایی این تایتان هستند. با Sword Block همان گونه که از نامش حدس می زنید، او شمشیر خود را بالا گرفته و تاثیر تیرها روی خود را کاهش می دهد. نکته مهم اینجاست استفاده از Sword Block محدودیت ندارد و همیشه می توانید آن را به کار بگیرد. به واسطه Sword Core هم شاهد افزایش قدرت ضربات او و توانایی های شمشیرش هستیم.

اگر چندان علاقه ای به استفاده از شمشیر ندارید، جای نگرانی نیست. چون Northstar با اسلحه دوربین دارش دوای درد شما خواهد بود. این تایتان دومین ربات سریع بازی است. Northstar به سرعت بین کاورها حرکت کرده و دشمنانش را به تله می اندازد. اسلحه اصلی او هم Plasma Railgun نام داشته و هنگام زوم می توانید با شارژ این اسنایپر، یک تیر قدرتمند رها کنید.

اولین توانایی Northstar که با آن آشنا می شوید، Cluster Missile است. این قابلیت که عملکردی مشابه بمب های خوشه ای دارد، چندین موشک را به سمت تایتان ها می فرستد. با Vtol Hover او به سمت بالا رفته و روی هوا شناور خواهد ماند. بد نیست بدانید Northstar را تنها ربات بازی می توانیم بنامیم که پرواز می کند. طبیعتا هنگام تیراندازی دشمن ها، Vtol Hover کارساز خواهد بود.

Tether Trap و Flight Core سومین و چهارمین توانایی های این تایتان اسنایپ به دست هستند. با Tether Trap او مین هایی را به سمت زمین می فرستد که با آن ها، تایتان ها روی زمین گیر می کنند. بنابراین باید از فرصت به دست آمده بهترین استفاده را برده و خسارات زیادی به دشمن وارد نمایید. به واسطه Flight Core هم او ابتدا پرواز کرده و سپس چندین موشک را به سمت هدف می فرستد.

همیشه که نباید هجوم برد. گاهی اوقات برای پیروزی نیازمند یک دفاع هوشمندانه هستید. Legion با قابلیت های خود این مسئولیت را به عهده خواهد گرفت. اسلحه او یک مینی گان قدرتمند است که با تیرهای فراوان خود کابوس پایلوت ها را رقم می زند. فقط به یاد داشته باشید که پیش از استفاده، باید چندین ثانیه به انتظار بشینید تا مینی گان گرم شده و سپس شلیک نماید.

نخستین قابلیت او که Power Shot است، بسته به فاصله بین دشمن ها عملکردی متفاوت خواهد داشت. بدین معنی که نزدیکان را به عقب رانده و به تایتان های دورتر ضربه وارد می کند. با Mode Switch می توانید بین تیراندازی از محدوده نزدیک و دور یکی را انتخاب نمایید. Gun Shield و Smart Core هم به ترتیب موجب خواهند شد که دور اسلحه یک سپر دفاعی به وجود آمده و تایتان با مینی گان هر چیزی که جلویش قرار گرفته را با تیر بزنید.

اگر Scorch با مهارت استفاده از آتش معروف است، Tone هم با انفجارهای مهیب توانسته خود را بین قدرتمندترین تایتان ها قرار بدهد. اسلحه اصلی او Tracker 40mm نام داشته و گلوهای انفجاری نیمه اتوماتیک به دشمن ها شلیک می کند. اولین قابلیت Tone را Tracker Rockets می نامند که با آن می توانید موشک هایی به سمت هدف بفرستید. فراموش نکنید که برای استفاده از این توانایی، باید روی دشمن Lock On (قفل نشانه اسلحه روی دشمن) باشید.

برای این کار هم باید ابتدا سه تیر از Tracker 40mm به او بزنید. با Sonar Lock دشمن های پشت ساختمان ها مشخص خواهند شد. به واسطه Particle Wall این تایتان یک دیوار رو به رویش می سازد. جالب اینجاست تیرهای شما از این دیوار عبور کرده و Particle Wall تنها شلیک تایتان یا پایلوت های مقابل را خنثی می کند. Salvo Core را آخرین قابلیت Tone می نامند که یک مجموعه موشک رها می نماید. آن ها ابتدا به سمت دشمنانی که هدف گرفته اید می روند.

دو دوست؛ شاهد بخش داستانی خواهیم بود

هنگامی که نام سه گانه مدرن وارفر به میان می آید، چه چیزی را به یاد می آورید؟ شاید این سری المان های مثبت گوناگونی همانند گیم پلی هیجان انگیز، موسیقی کوبنده یا بخش چند نفره فراموش نشدنی داشته باشد اما مطمئنا با این پرسش ذهن خیلی ها به سمت داستان این عنوان می رود. نکته مهم هم همینجاست؛ کمپین تنها یک قسمت برای گذران وقت نیست.

بخش داستانی می تواند بازیکن ها را با دنیای بازی آشنا کرده و به واسطه ارائه یک تجربه به یاد ماندنی، بقیه بخش ها را بهتر جلوه دهد. متاسفانه چند سالی است این مسئله بین بازی های شوتر رعایت نشده و استودیوهای بازیسازی انگار از سر اجبار دست به ساخت کمپین می زنند. اوج این رفتارها را هم با بلک آپس 3 دیدیم که اکتیویژن با عنوانش شعور مخاطب ها را هدف قرار داده بود.

دنیای تایتان فال 1 پتانسیل های زیادی داشت ولی رسپاون به خوبی از آن ها استفاده نکرد. یکی از این پتانسیل ها را می توانیم بخش داستانی بنامیم. شاید شاهد بعضی توضیحات داستانی کوتاه بودیم ولی این ها نتوانستند عطش بازیکن ها برای آشنایی بیشتر با تایتان ها و پایلوت ها را کاهش دهند. Respawn با تایتان فال 2 آمده تا این کوتاهی خود را جبران نماید.

خبر خوب این است که Mackey McCandlish مسئولیت خیلی مهمی روی ساخت بخش تک نفره تایتان فال 2 داشته و همکاری او با Jesse Stern می تواند نوید یک کمپین هیجان انگیز باشد. Jesse Stern را که می شناسید؟ از او هم به عنوان یکی از نویسندگان مدرن وارفر یاد می کنند. بیایید ابتدا نگاهی به خلاصه داستان تایتان فال 2 بیندازیم تا ببینیم اعضای سابق اینفینیتی وارد چه خوابی برای بازیکن ها دیده اند.

جک کوپر همیشه می خواست تا به جرگه پایلوت ها بپیوندد. یکی از دوستانش که از کاربلدترین پایلوت های سیاره بوده، با دیدن اشتیاق او تصمیم می گیرد تا مخفیانه به کوپر آموزش هایی بدهد. متاسفانه طی یک اتفاق، کشتی فضایی این دو به یک سیاره سقوط کرده و با مرگ دوست کوپر، اکنون این تفنگدار عضو Frontier Militia باید ضمن مقابله با بیگانگان به مبارزه با نیروهای سازمان Interstellar Manufacturing Corporation پرداخته و از راز آن ها پرده بردارد.

خیلی کلیشه ای بود، نه؟ طبیعتا همین گونه است، ارائه یک کمپین به یاد ماندنی با این بستر داستانی فوق العاده تکراری کار هر کسی نیست. جدا از حضور McCandlish و Jesse Stern به عنوان سازندگان بخش تک نفره، المانی که توانسته ما را نسبت به این عنوان امیدوار سازد همراهی یک تایتان با پروتاگونیست است. پس از سقوط کشتی، BT-7274 که مالکش را از دست داده بود، باتری اش کم کم ضعیف می شود.

بنابراین کوپر به عنوان اولین هدف خود تصمیم می گیرد تا دوباره این تایتان را راه انداخته و به همراه او از این جهنم فرار کند. چیزی که خیلی دوست داریم Respawn آن را به نمایش بگذارد، رابطه بین انسان و ربات است؛ کوپر و BT-7274 شاید ابتدای راه چندان با هم راحت نباشند اما به خاطر بقا مجبورند به یکدیگر کمک کنند. چگونگی شکل گیری رابطه بین این دو و پیچیدگی آن می تواند به برگ برنده Respawn تبدیل شود.

با توجه به گفته های تیم سازنده، بخش داستانی بازی شاید خطی باشد اما به واسطه طراحی منطقه ها قابلیت انجام آن ها را از راه های گوناگون دارید. از مخفی کاری بگیرید تا استفاده از قابلیت های پارکور و اسلحه های گوناگون همگی بسته به انتخاب های شما هستند. همچنین استودیو سازنده برای گستردگی بیشتر مرحله ها المان های سبک پلتفرمر و پازل را به بخش کمپین افزوده است.

برای پیروزی به استراتژی های بیشتری نیاز خواهید داشت

اگر قسمت قبلی تنها سعی می کردید تا یک تایتان ظاهر نموده و به جان دشمن ها بیافتید، اینجا از این خبرها نیست. ریسپان با اضافه سازی مکانیزم های گوناگون به یک بالانس مناسب بین پایلوت ها و تایتان ها رسیده است. بنابراین پیش از رسیدن به ربات ها هم باید استراتژی های گوناگونی را به کار بگیرید. برای پایلوت ها، استودیو سازنده هفت مکانیزم متفاوت قرار داده اند.

یکی از آن ها قلاب را می توانیم قلاب ها بنامیم. با توجه به این که محیط های تایتان فال 2 معمولا مملوء از ساختمان های گوناگون است، بنابراین این قابلیت روی افزایش سرعت بازیکن تاثیر گذاشته و استفاده اش می تواند کار شما را راحت تر کند. شما با پایلوت ها می توانید چندین کار گوناگون انجام دهید. پرتاب چاقو برای ظاهر دشمنان پشت دیوار، ساخت یک کپی برای گمراهی و سر خوردن روی زمین از بقیه توانایی های جدید پایلوت ها هستند.

با انجام حرکات پارکور، سر خوردن روی زمین، حرکت روی دیوار و استفاده از سیم ها برای عبور از یک منطقه هم که با قسمت ابتدایی آشنا شده بودیم. ترکیب این مکانیزم های گسترده با قابلیت های تایتان موجب شده تا «استراتژی» نقش مهمتری را برای پیروزی ایفا نماید. شاید همان گونه که استودیو سازنده گفت، سرعت و تایتان فال دو کلمه هم معنی باشند اما این مسئله بدین معنی نیست که نباید با برنامه پیش بروید.

از مهمترین تغییرات گیم پلی، حذف سیستم Rodeo است. قسمت قبل می توانستید روی یک تایتان فرود آمده و با جداسازی پنل اصلی او، به این قسمت شلیک کرده و آسیب زیادی به ربات وارد نمایید. با تایتان فال 2 کمی این مسئله متفاوت بوده و این بار می توانید باتری تایتان ها را بدزدید. هر بار که این کار انجام می دهید از سلامتی تایتان ها کم خواهد شد. همچنین می توانید این باتری ها را به تایتان خود یا دوستان اهدا کنید تا سپر آن ها شارژ شود.

بازی برای پلی استیشن 4 به انتشار می رسد

تعداد دفعاتی که از عرضه تایتان فال 2 برای پلی استیشن 4 پرده برداشته شد را نمی دانیم. الکترونیک آرتز و استودیو سازنده بارها به این مسئله اشاره کرده اند. جدا از ساپورت نه چندان جالب Respawn از تایتان فال 1 و بعضی نقاط ضعف این عنوان، همین انتشار بازی تنها روی پلتفرم های مایکروسافت را می توانیم از دلایلی بنامیم که موفقیت های بازی ادامه دار نبودند.

خوشبختانه آن ها اشتباه خود را تکرار نکرده و می خواهند ضمن انتشار تایتان فال 2 برای اکس باکس وان و رایانه های شخصی، جنگ تایتان ها را به پلتفرم ژاپنی ها هم بیاورند. با توجه به جامعه چهل میلیونی پلی استیشن 4 و درس هایی که استودیو Respawn از تایتان فال 1 گرفته، طبیعتا این تصمیم به افزایش محبوبیت بازی کمک های زیادی خواهد کرد. بد نیست بدانید که تایتان فال 2 بیست و هشتم اکتبر به انتشار می رسد.

The post appeared first on .

به انتشار Titanfall 2 نزدیک می شویم؛ 6 نکته که باید پیش از تجربه بازی بدانید

تجربه جادویی به کمک واقعیت مجازی (VR) در بازی Unspoken!

تجربه جادویی به کمک واقعیت مجازی (VR) در بازی Unspoken!

به عقیده من بازی هایی که در آن درون مایه جادویی و استفاده از اسپل های مختلف مد نظر قرار گرفته باشد توانایی بسیار بالایی را برای ورود به دنیای واقعیت مجازی خواهند داشت زیرا شما تنها با تکان دادن دست های خود و بهره گرفتن از این دوربین ها می توانید به بازی بپردازید. عنوان Unspoken دقیقا مصداق جمله پیشینی است که بیان کرده ام و حال تصور کنید که این بازی توسط استودیو Insomniac Games نیز در دست ساخت است.

اگر به خاطر داشته باشید در خبرهای روز گذشته اعلام شد که چندی پیش کمپانی Oculus همایشی را ترتیب داده بود که در آن از کنترلر جدید خود برای Oculus Rift رونمایی کرد و در کنار آن از برخی بازی های جدید نیز رونمایی شد. در این بازی شما می توانید به صورت تک نفره به انجام بازی بپردازید و یا اینکه به صورت دو نفره و البته در مقابل یکدیگر به مبارزه بپردازید. در واقع برای روشن شدن بهتر شیوه بازی شما را به دنیای هری پاتر باز می گردانم و در آخرین قسمت از کتاب و فیلم شاهد مبارزه هری پاتر و لرد ولدمورت بودیم و نحوه اجرای بازی Unspoken نیز دقیقا به همین شکل بنا شده است.

بازیکنان در کوچه ای تاریک و البته جادویی، فردی شنل پوش را مشاهده می کنند و باید با وی به مبارزه بپردازند. نکته جالب توجه در مورد این بازی استفاده بیش از حد از دستان خود است که البته ممکن است باعث خسته شدن بازیکن نیز شود. همچنین بد نیست بدانید که این بازی یکی از عناوین انحصاری Oculus Studios است که با کنترلرهای این دوربین نیز همخوانی لازم را دارد. البته بد نیست اشاره ای به برخی از ویژگی های جذابی Unspoken نیز داشته باشم که شامل قابلیت هایی نظیر تلپورت، ایجاد سپرمحافظتی، جادوهای ترکیبی و قدرتمند و البته جمع آوری نیروهای لازم برای اجرای Spellها اشاره کرد.

سازندگان تا به امروز و پیش از انتشار بازی از دو کلاس مختلف رونمایی کرده اند. کلاس اول Anarchist نام دارد که قادر است گلوله های آتشین، اسکلت های سوزان و نیزهایی سرخ را به سوی شخص دیگر شلیک کند. کلاس دوم نیز Kineticist نام دارد که قابلیت جابه جایی عوامل محیطی را در اختیار خواهد داشت و می تواند آن ها را به سوی دشمن خود پرتاب کند و یکی از جالب ترین اشیایی که قادر به پرتاب کردن آن خواهید بود ماشین های روزمره ای است که از آن ها استفاده می کنیم. نکته جالب توجه در مورد هر دو کلاس بازی آن است که می توانید موارد متفاوتی را همچون Golem احظار کنید و از کمک هر یک از آن ها بهره ببرید.

این بازی قرار است که به صورت انحصاری و برای دوربین واقعیت مجازی Oculus Rift و در تعطیلات ۲۰۱۶ منتشر شود.

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

تجربه جادویی به کمک واقعیت مجازی (VR) در بازی Unspoken!

به عقیده من بازی هایی که در آن درون مایه جادویی و استفاده از اسپل های مختلف مد نظر قرار گرفته باشد توانایی بسیار بالایی را برای ورود به دنیای واقعیت مجازی خواهند داشت زیرا شما تنها با تکان دادن دست های خود و بهره گرفتن از این دوربین ها می توانید به بازی بپردازید. عنوان Unspoken دقیقا مصداق جمله پیشینی است که بیان کرده ام و حال تصور کنید که این بازی توسط استودیو Insomniac Games نیز در دست ساخت است.

اگر به خاطر داشته باشید در خبرهای روز گذشته اعلام شد که چندی پیش کمپانی Oculus همایشی را ترتیب داده بود که در آن از کنترلر جدید خود برای Oculus Rift رونمایی کرد و در کنار آن از برخی بازی های جدید نیز رونمایی شد. در این بازی شما می توانید به صورت تک نفره به انجام بازی بپردازید و یا اینکه به صورت دو نفره و البته در مقابل یکدیگر به مبارزه بپردازید. در واقع برای روشن شدن بهتر شیوه بازی شما را به دنیای هری پاتر باز می گردانم و در آخرین قسمت از کتاب و فیلم شاهد مبارزه هری پاتر و لرد ولدمورت بودیم و نحوه اجرای بازی Unspoken نیز دقیقا به همین شکل بنا شده است.

بازیکنان در کوچه ای تاریک و البته جادویی، فردی شنل پوش را مشاهده می کنند و باید با وی به مبارزه بپردازند. نکته جالب توجه در مورد این بازی استفاده بیش از حد از دستان خود است که البته ممکن است باعث خسته شدن بازیکن نیز شود. همچنین بد نیست بدانید که این بازی یکی از عناوین انحصاری Oculus Studios است که با کنترلرهای این دوربین نیز همخوانی لازم را دارد. البته بد نیست اشاره ای به برخی از ویژگی های جذابی Unspoken نیز داشته باشم که شامل قابلیت هایی نظیر تلپورت، ایجاد سپرمحافظتی، جادوهای ترکیبی و قدرتمند و البته جمع آوری نیروهای لازم برای اجرای Spellها اشاره کرد.

سازندگان تا به امروز و پیش از انتشار بازی از دو کلاس مختلف رونمایی کرده اند. کلاس اول Anarchist نام دارد که قادر است گلوله های آتشین، اسکلت های سوزان و نیزهایی سرخ را به سوی شخص دیگر شلیک کند. کلاس دوم نیز Kineticist نام دارد که قابلیت جابه جایی عوامل محیطی را در اختیار خواهد داشت و می تواند آن ها را به سوی دشمن خود پرتاب کند و یکی از جالب ترین اشیایی که قادر به پرتاب کردن آن خواهید بود ماشین های روزمره ای است که از آن ها استفاده می کنیم. نکته جالب توجه در مورد هر دو کلاس بازی آن است که می توانید موارد متفاوتی را همچون Golem احظار کنید و از کمک هر یک از آن ها بهره ببرید.

این بازی قرار است که به صورت انحصاری و برای دوربین واقعیت مجازی Oculus Rift و در تعطیلات ۲۰۱۶ منتشر شود.

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

تجربه جادویی به کمک واقعیت مجازی (VR) در بازی Unspoken!

10 ویلن به یادماندنی

10 ویلن به یادماندنی

10 ویلن به یادماندنی دنیای بازی

“به قلم فرزین سوری”

این مطلب با همکاری  فراهم شده. هدف اصلی این دسته از مطالب نگاه عمیق و متفاوت به بحث رسانه و سرگرمی خواهد بود.

ویلن (villain) : شخصیت شرور و آنتاگونیست اثر

داستان‌ها روی قهرمانانشان می‌چرخند؛ یا لااقل زاویه‌ی روایت اکثر داستان‌ها با پروتاگونیست‌ها جلو می‌رود. یا لااقل تصور غالب همین است. ولی واقعیت این است که داستان‌ها همانقدر خوبند که آدم‌بدهایشان. اگر بتمن اینقدر لذیذ است برای این است که جوکرش را دارد. اگر می‌شینیم و ساعت‌ها حماسه‌ی دارن شان را می‌خوانیم قطعاً به خاطر حضور استیو لئوپارد است.

چون قهرمان‌ها معمولاً یک چیزند. ولی ضدقهرمان‌ها رنگارنگند. ضدقهرمان همانقدر موتور محرک داستان است که قهرمان. حتا می‌شود گفت ضدقهرمان یک کنش اصلی است و قهرمان یک واکنش است.

اگر پادشاه شاخ‌دار هرگز از توی دیگ سیاه بیرون نیاید که نیازی نیست تاران از خانه و کاشانه‌اش آواره شود که دنیا را نجات دهد.

در این لیست نگاهی خواهیم داشت به ده ضدقهرمان به یاد ماندنی تاریخ بازی‌سازی و برای انتخاب چندین فاکتور مهم را در نظر گرفتیم. اولاً سعی کردیم ضدقهرمان‌هایی را انتخاب کنیم که از دل بازی‌های کامپیوتری آمده باشند و نه اقتباس فیلم‌ها و کتاب‌ها. دوم سعی کردیم ضدقهرمانانی را انتخاب کنیم که به یادماندنی باشند و لزوماً به باس آخر یک بازی اکتفا نکردیم. این شما و این لیست سفید:

 

۱۰. شائوکان – مورتال کامبت

شائوکان امپراطوری ۱۰۰۰۰ ساله است که برجهانی جادویی و مخوف به نام اوت‌لند حکم‌رانی می‌کند. او برای جاویدان ماندن باید به جهان‌های دیگر سفر کند و از ارواح بی‌گناهان تغذیه کند. هدف دیگرش از سفر به جهان‌های موازی البته اضافه کردن آن جهان‌ها به دنیای خودش است. شائوکان هیچ ترحمی ندارد و ارتش‌هایش تا به حال جهان‌های بی‌شماری را تصرف کرده‌اند.

تا این که گذرش به زمین می‌رسد و همان‌طور که می‌دانیم با قهرمانان زمین درگیر می‌شود. در میدان نبرد شائوکان با وجود جثه‌ی عظیمش به سرعت جابه‌جا می‌شود و دیالوگ‌هایی می‌گوید که حواس آدم را پرت می‌کند. خیلی راحت با دو تا سه حرکت حریفش را نابود می‌کند و به قدری بدن مقاومی دارد که ضربات عادی رویش بی‌تأثیر است. استراتژیست است و از هوش بالایی برخوردار است و در ضمن می‌تواند با دست خالی آدم را از وسط نصف کند.

برای همین خیلی راحت است که در برابر شائوکان بارها و بارها شکست بخورید. یعنی یک حرکت اشتباه خیلی وقت‌ها به معنی مرگ خواهد بود. همین موضوع به شائوکان در ذهن بسیاری از ما جایگاه ویژه‌ای دارد. شاید چون مورتال کامبت خاصیت روایی و داستانی چندانی ندارد و داستانش هم خیلی پیچیده نیست. یک آقای گنده آمده سیاره‌ی شما را نابود کند. شما می‌خواهید سیاره را نجات دهید. پایان. اما وجود شائوکان در بازی و مهارتی که در مقابلش باید به خرج بدهید یک جور مناسک بلوغ است. شاید برای خیلی از ما دیگر شکست دادن شائوکان مشکل نباشد. ولی شائوکان ضدقهرمان جاودان دهه‌ی نود میلادی است.

 

۹. آلبرت وسکر – رزیدنت ایول

آلبرت وسکر یک ضدقهرمان کلاسیک است. دودره‌باز و کلک و از پشت‌خنجر بزن. وسکر سال‌های متمادی را صرف تجهیز نقشه‌ی عجیب و غریبش می‌کند. نقشه‌ای که به نظر دیوانه‌وار می‌آید و شاید نشان دهد که وسکر جدای از این که به شدت باهوش است، روانی هم هست.

او اعضای تیم مخصوصش استارز را به محلی که ویروس تی پخش شده می‌آورد تا قدرت سلاح بیولوژیکالش را امتحان کند و اعمال مشابهی در جای جای دنیا انجام می‌دهد. او برای تحقیق میدانی حتا حاضر است تمامی یک شهر را قربانی کند.

با پیشرفت سری رزیدنت ایول، وسکر هم مدام تغییر می‌کند. او دست آخر به قدرت‌های شگفت‌انگیز و فراانسانی می‌رسد و تلاش می‌کند تمام جهان را به سلاح‌های بیولوژیکی‌اش آلوده کند و موجودات زنده را به هیولا تبدیل کند. به نظر وسکر این تنها راه نجات است و باعث می‌شود حیات به عرصه‌ی بالاتری برسد. مهم‌ترین خاصیت وسکر به عنوان ضدقهرمان، تکرار شدنش است. او در داستان‌های رزیدنت ایول حضوری فعال دارد و در ضمن شخصیتش به قدری راز‌آمیز هست که بازیکن را به داستان پشت‌پرده علاقمند کند.

 

۸. آرتاس – وارکرفت

بلیزارد سابقه‌ی درخشانی در آفرینش آدم بد‌های خوب دارد. از گولدان و نرزول گرفته تا سارگراس و ایلیدان. همه‌ی این ماجرا به تیم نویسندگان قدرتمند مجموعه بازی‌های وارکرفت مربوط می‌شود. کریس متزن خالق داستان وارکرفت معتقد است که بازی بدون داستان یک پوسته‌ی خالی است و صرفاً یک سری مکانیسم تکرار شونده دارد. به واقع آن‌چه به این مکانیسم‌های رباتیک و تکراری جان می‌دهد داستان قدرتمند است.

و داستان آرتاس بدون شک یکی از تراژیک‌ترین و قدرتمند‌ترین داستان‌های مجموعه‌ی وارکرفت است. به خصوص که آرتاس نقشش در جهان بازی را به صورت قهرمان اصلی شروع می‌کند. ولی در نهایت به نفرین فراست‌مورن دچار می‌شود و همان سرزمینی که برای حفظش جنگیده بود را قربانی می‌کند.

آرتاس را باید به خاطر قدرت عظیمش و به خاطر این که خیلی زود خودش را از چنگال دردلردها و اهریمن‌های دیگر بیرون می‌کشد ستایش کرد. او نه تنها به نقشه‌های کیل‌جیدن و آرکیماند پشت می‌کند که به دشمنی جدی برای اهریمن‌ها و مأمورینشان همچون ایلیدان تبدیل می‌شود.

آرتاس در نهایت در مجموعه‌ی ورلد آو وارکرفت هم بازمی‌گردد و همچنان در کنار ایلیدان محبوب‌ترین شخصیت سرزمین ازوراث است.

 

۷. کفکا پالاتزو – فاینال فانتزی ۶

احتمالاً با شنیدن اسم فاینال فانتزی ذهن ۹۰٪ آدم‌ها به سمت سفیروث می‌رود. ما هم معتقدیم که سفیروث یک شخصیت منفی کلاسیک و بسیار دوست‌داشتنی است که در طور مجموعه‌ی فاینال فانتزی جایگاه ویژه‌ای داشته است. ولی کفکا پالاتزو به قدری شخصیت منفی و خبیثی است که گوی سبقت را از سفیروث می‌رباید. حداقل در شماره‌ی ۶.

کفکا پالاتزو اعمال خبیثانه‌ی بسیاری انجام داده. او دهکده‌ای را آتش می‌زند صرفاً برای این که صدای ناله‌ی قربانیان را بشنود و لذت ببرد. با نسل‌کشی نژاد اسپرها را از میان می‌برد. او یک جهان را نابود می‌کند و در میان بازماندگان خودش را به عنوان خدا معرفی می‌کند. او شباهت غریبی به آرکی‌تایپ هرج و مرج به صرف هرج و مرج دارد. شبیه جوکر در بتمن او هم سعی دارد جهان را از زاویه‌ی دیگری ببیند و معتقد است آدم‌ها به چیزهای بی‌ارزشی همچون خاطرات چنگ می‌زنند و سعی می‌کنند توی حریم‌های امن خودشان باقی بمانند.

مالیخولیای کالیگولا طوری پالاتزو در کنار منطق جوکری‌اش او را به شخصیتی ماندگار تبدیل کرده که ممکن نیست با او مواجه شوید و فراموشش کنید.

  

۶. باوزر – سوپرماریو بروز

وقتی بحث شخصیت منفی یه به قولی ویلن بازی‌های کامپیوتری می‌شود یکی از اولین شخصیت‌هایی که به ذهن هرکسی می‌آید باوزر است. شاید به این خاطر که همه‌ی ما در برهه‌ای از زندگی‌مان ماریو بازی کرده‌ایم و باوزر را به عنوان شخصیت منفی در ذهن داریم.

براساس داستان بازی باوزر از جادوی سیاه استفاده می‌کند که مردم سرزمین قارچ‌ها را به آجر‌های معلق و گیاهان گوشت‌خوار پیرانایی تبدیل کند. در واقع وقتی داریم آجرهای معلق را خراب می‌کنیم داریم اهالی بیچاره‌ی سرزمین قارچ‌ها را قتل عام می‌کنیم. شاید بشود گفت ماریو هم خیلی شخصیت مثبتی نیست؟

باوزر به خاطر حس نوستالژیک قدرتمندی که در بیشتر ما ایجاد می‌کند و این حقیقت که بلافاصله توسط اکثر آدم‌ها شناخته می‌شود، یکی از مهم‌ترین شخصیت منفی‌های تاریخ بازی‌های کامپیوتری است.

 

۵. گلادوس – پرتال

نکته‌ی اخلاقی حدود ۹۹ درصد همه‌ی داستان‌هایی که یک جورهایی به هوش مصنوعی ربط دارند این است که هوش‌مصنوعی‌ای که به توانایی استقلال فکری برسد قطعاً یک جایی از قضیه قصد می‌کند که شخصیت اصلی داستان را بکشد. از اسکای‌نت شروع کنید تا گلادوس بازی پرتال. همگی به ترتیبی تشخیص می‌دهند موجودات زنده خیلی بد هستند و باید نابود شوند.

یک جورهایی این برخورد کلیشه‌ای شده و آنقدری تکرار شده که ارزش روایی خاصی ندارد. ولی گلادوس البته یک فرق مهم با بیشتر هوش‌های مصنوعی قاتل دارد. او بانمک است. یعنی درست است که قصد دارد پدرتان را دربیاورد ولی لااقل با خنده‌ای برلب دار فانی را وداع می‌گویید.

داشتن فلسفه‌ی جذاب ولو تک خطی و شوخ مزاجی یکی از مهم‌ترین خواص یک شخصیت منفی خوب است. خیلی وقت‌ها تقابل میان ویلن و قهرمان در این است که ویلن به شدت پیچیده است و تصویر بزرگ‌تر را می‌بیند ولی قهرمان به خاطر اصول‌گرایی و منطق اخلاقی‌اش نمی‌تواند به ویلن اجازه دهد بیش از حد لیبرال باشد. حتا شاید بشود گفت یکی از عوامل پیش‌برد بشریت همین ویلن‌هایی هستند که با نمک هستند و فلسفه‌های جذاب دارند. ولی مطمئن باشید گلادوس از این قاعده مستثناست و به محضی که بتواند تمام سیاره را منفجر می‌کند.

 

۴. ایلوسیو من – مس افکت

یکی از شخصیت‌های به یاد ماندنی مجموعه‌ی مس افکت با صداپیشگی به یادماندنی مارتین شین. ایلوسیو من یکی از بهترین ویلن‌های تاریخ بازی‌های کامپیوتری است. او همه چیز دارد. نقشه‌های پنهان. قدرت نظامی عظیم. هوش بالا. ولی یکی از مهم‌ترین عناصر شخصیتی‌اش نژادپرستی عمیقش است. او معتقد است هیچ نژادی جز انسان اجازه‌ی زندگی کردن در کهکشان را ندارد و در همین راستا به هر دری می‌زند که تفوق بشریت بر جهان را تثبیت کند.

معتقد است با انسان‌ها به هیچ‌وجه عادلانه برخورد نشده و انسان‌ها باید جایگاه بسیار بسیار بالاتری در حکومت امور در دست دست داشته باشند. برای همین او سازمانی مخفی به نام سربروس را راه‌اندازی می‌کند که به تدریج بتواند با همکاری افرادی همچون شپارد موقعیت سیاسی و نظامی انسان‌ها را بهتر کند.

به خاطر داستان تغییرپذیر مجموعه‌ی مس افکت سرنوشت نهایی ایلوسیو من تا حد زیادی در دستان خود شماست. هرچند ایمان قلبی او به برتری انسان‌ها باعث می‌شود او دست به اعمالی بزند که خیلی وقت‌ها قابل بخشش نیست ولی شاید طرز تفکر او به مذاق بسیاری خوش بیاید.

 

۳. دکتر اگ‌من – سونیک

دکتر اگ‌من هم یکی از اولین شخصیت‌های منفی مهم برای بسیاری از بازی‌بازهای دنیاست. مخصوصاً برای کسانی که بازی را با کنسول سگا و مسکات اصلی سگا یعنی سونیک جوجه‌تیغی شروع کردند.

دکتر اگ‌من یکی از شرور‌ترین موجودات جهان سونیک است. دکتر ایوو اگ‌من روباتنیک دانشمندی دیوانه است. آی کیو‌اش ۳۰۰ است و علاقه‌ی شدیدش به ربات‌ها او باعث شده زمان زیادی را صرف طراحی و ساخت ربات‌های مختلفی بکند که خیلی‌هاشان را در طول بازی‌های سونیک می‌بینیم. او قصد دارد پادشاهی اگ‌من را راه‌اندازی کند. البته اگر سونیک بگذارد. او معتقد است می‌تواند آرمان‌شهری جاویدان خلق کند و تمام تلاشش را هم می‌کند که این آرمان‌شهر را بنا کند. ولی تا امروز موفق نشده و سونیک همیشه او را شکست داده است.

با وجود دشمنی عمیقی که بین دکتر اگ‌من و سونیک وجود دارد، دکتر اگ‌من سونیک را به خاطر پیگیر بودنش می‌ستاید. جالب است بدانید در تمامی بازی‌های دو بعدی سونیک، اگ‌من شخصیت اصلی منفی است ولی در بازی‌های سه‌بعدی جدید سونیک، اگ‌من شخصیت فرعی است و بعضی وقت‌ها حتا با سونیک و دوستانش همکاری می‌کند که شخصیت منفی اصلی بازی را شکست بدهند.

اما اگ‌من با آن بدن تخم‌مرغی و ژاکت زرد-قرمز و عینک سیاه گنده‌اش و ربات‌های گنده‌اش یکی از جاویدان‌ترین تصاویر شخصیت‌های منفی در ذهن طرفداران بازی‌های سگا و نینتندو است.

 

۲. دهاکا – پرنس آو پرشیا/ نمسیس – رزیدنت ایول ۳/کله هرمی – سایلنت هیل

شماره‌ی دو به تایپ خاصی از ویلن‌ها اختصاص دارد و نه فقط یک فرد خاص. ویلن‌هایی که با اراده‌ای مثال‌زدنی دنبالتان می‌کنند و تا دستشان به شما برسد چنان دمار از روزگارتان در می‌آورند که آرزوی مرگ کنید. و البته مرگ به سراغتان هم می‌آید.

این شخصیت‌های منفی شاید حرف زیادی برای گفتن نداشته باشند و شاید شخصیت‌های بی‌خودی به نظر برسند که فقط شما را دنبال می‌کنند. ولی در طول بازی به خاطر همین دنباله‌بازی‌ها با آن‌ها رابطه‌ی عشق-نفرت جالبی برقرار خواهید کرد. کم کم حتا به قدری به خود مطمئن می‌شوید که شاید شکستشان هم دادید. البته… بجز پیرامید هد. سعی کنید همیشه از دست پیرامید هد فرار کنید.

ذهنیت اصلی این است که شخصیت‌های منفی یک سری ایده‌ی پیچیده دارند و به خاطر دیالوگ‌های پینگ‌پونگی با شخصیت اصلی است که در ذهن شما می‌مانند. ولی به نظرم تعقیب و گریز توأم با وحشت گیرافتادن خیلی بیشتر در ذهن آدم می‌ماند. شاید حتا به خواب‌هایمان هم راه پیدا کند. در مورد نمسیس که قطعاً همین‌طور است.

۱. کومباین نیکولاتز – اسپلینتر سل

سال ۲۰۰۴ است و رئیس جمهور گرجستان ترور شده است. این موضوع فرصت را برای بیلیونر گرجی، نیکولاتز فراهم می‌کند که از طریق کودتا قدرت را در گرجستان به دست بیاورد.

سم فیشر مجبور می‌شود در طی حکومت نیکولاتز به گرجستان برود به دنبال جسد دو مأمور س‌آی‌ای که مشخص می‌شود توسط پلیس مخفی گرجستان کشته شده‌اند. طی ماجراهای بسیار سم در گرجستان نهایتاً مشخص می‌شود که باید نیکلاتز را کشت. اما همین اودیسه‌ای که سم باید طی کند تا به کشتن نیکولاتز برسد به قدری جذاب و زیبا طراحی شده که آدم را مدهوش می‌کند.

نیکلاتز را هرگز از نزدیک نمی‌بینید. شما باید مدام در موردش اطلاعات جمع کنید و سعی کنید به خصوصی‌ترین مکالماتش گوش بدهید. به هر ترتیبی شده ذره ذره اطلاعات حیاتی را جمع کنید تا بالاخره شاید بتوانید بفهمید نقشه‌اش چیست و در نهایت بتوانید ترورش کنید قبل از این که جنگی هسته‌ای راه بیندازد و تمامی زمین را نابود کند. ویلن پنهانی که تنها در آخر بازی از وجود شما مطلع می‌شود و این رویارویی به قدری پرشور است که بسیاری معتقدند اسپلینتر سل هرگز نتوانسته به اوج بازی اول برگردد و هرگز نتوانسته شخصیت منفی قدرتمندی به خوبی نیکولاتز ایجاد کند.

نیکولاتز در دسته‌ی شخصیت‌های منفی مثل زاکاری کام‌استاک بایوشاک و جان هنری ایدن در بازی فال اوت ۳ و دکتر والاس برین در هاف لایف ۲ قرار می‌گیرد. شخصیت‌های قدرتمند و قهاری که تسلط کاملی بر جهان بازی دارند. خیلی وقت‌ها بازی در حالتی شروع می‌شود که این شخصیت‌ها حکومتی توتالیتر را تشکیل داده‌اند و حالا قهرمان باید سعی کند جهان را از شرشان نجات دهد.

همانطور که گفته شد این حقیقت که هرگز بجز در یک صحنه نیکولاتز را از نزدیک نمی‌بینیم باعث می‌شود این شخصیت منفی تأثیری چندین برابر داشته باشد. یک جورهایی سایه‌به‌سایه‌ی او رفتن نیکلاتز را به یکی از به یاد ماندنی‌ترین شخصیت‌های منفی تاریخ بازی‌های کامپیوتری تبدیل می‌کند.

لیست سایر مقالات مجله سفید برای پردیس گیم:

10 ویلن به یادماندنی

(image)

10 ویلن به یادماندنی دنیای بازی

“به قلم فرزین سوری”

این مطلب با همکاری  فراهم شده. هدف اصلی این دسته از مطالب نگاه عمیق و متفاوت به بحث رسانه و سرگرمی خواهد بود.

ویلن (villain) : شخصیت شرور و آنتاگونیست اثر

داستان‌ها روی قهرمانانشان می‌چرخند؛ یا لااقل زاویه‌ی روایت اکثر داستان‌ها با پروتاگونیست‌ها جلو می‌رود. یا لااقل تصور غالب همین است. ولی واقعیت این است که داستان‌ها همانقدر خوبند که آدم‌بدهایشان. اگر بتمن اینقدر لذیذ است برای این است که جوکرش را دارد. اگر می‌شینیم و ساعت‌ها حماسه‌ی دارن شان را می‌خوانیم قطعاً به خاطر حضور استیو لئوپارد است.

چون قهرمان‌ها معمولاً یک چیزند. ولی ضدقهرمان‌ها رنگارنگند. ضدقهرمان همانقدر موتور محرک داستان است که قهرمان. حتا می‌شود گفت ضدقهرمان یک کنش اصلی است و قهرمان یک واکنش است.

اگر پادشاه شاخ‌دار هرگز از توی دیگ سیاه بیرون نیاید که نیازی نیست تاران از خانه و کاشانه‌اش آواره شود که دنیا را نجات دهد.

در این لیست نگاهی خواهیم داشت به ده ضدقهرمان به یاد ماندنی تاریخ بازی‌سازی و برای انتخاب چندین فاکتور مهم را در نظر گرفتیم. اولاً سعی کردیم ضدقهرمان‌هایی را انتخاب کنیم که از دل بازی‌های کامپیوتری آمده باشند و نه اقتباس فیلم‌ها و کتاب‌ها. دوم سعی کردیم ضدقهرمانانی را انتخاب کنیم که به یادماندنی باشند و لزوماً به باس آخر یک بازی اکتفا نکردیم. این شما و این لیست سفید:

 (image)

۱۰. شائوکان – مورتال کامبت

شائوکان امپراطوری ۱۰۰۰۰ ساله است که برجهانی جادویی و مخوف به نام اوت‌لند حکم‌رانی می‌کند. او برای جاویدان ماندن باید به جهان‌های دیگر سفر کند و از ارواح بی‌گناهان تغذیه کند. هدف دیگرش از سفر به جهان‌های موازی البته اضافه کردن آن جهان‌ها به دنیای خودش است. شائوکان هیچ ترحمی ندارد و ارتش‌هایش تا به حال جهان‌های بی‌شماری را تصرف کرده‌اند.

تا این که گذرش به زمین می‌رسد و همان‌طور که می‌دانیم با قهرمانان زمین درگیر می‌شود. در میدان نبرد شائوکان با وجود جثه‌ی عظیمش به سرعت جابه‌جا می‌شود و دیالوگ‌هایی می‌گوید که حواس آدم را پرت می‌کند. خیلی راحت با دو تا سه حرکت حریفش را نابود می‌کند و به قدری بدن مقاومی دارد که ضربات عادی رویش بی‌تأثیر است. استراتژیست است و از هوش بالایی برخوردار است و در ضمن می‌تواند با دست خالی آدم را از وسط نصف کند.

برای همین خیلی راحت است که در برابر شائوکان بارها و بارها شکست بخورید. یعنی یک حرکت اشتباه خیلی وقت‌ها به معنی مرگ خواهد بود. همین موضوع به شائوکان در ذهن بسیاری از ما جایگاه ویژه‌ای دارد. شاید چون مورتال کامبت خاصیت روایی و داستانی چندانی ندارد و داستانش هم خیلی پیچیده نیست. یک آقای گنده آمده سیاره‌ی شما را نابود کند. شما می‌خواهید سیاره را نجات دهید. پایان. اما وجود شائوکان در بازی و مهارتی که در مقابلش باید به خرج بدهید یک جور مناسک بلوغ است. شاید برای خیلی از ما دیگر شکست دادن شائوکان مشکل نباشد. ولی شائوکان ضدقهرمان جاودان دهه‌ی نود میلادی است.

 (image)

۹. آلبرت وسکر – رزیدنت ایول

آلبرت وسکر یک ضدقهرمان کلاسیک است. دودره‌باز و کلک و از پشت‌خنجر بزن. وسکر سال‌های متمادی را صرف تجهیز نقشه‌ی عجیب و غریبش می‌کند. نقشه‌ای که به نظر دیوانه‌وار می‌آید و شاید نشان دهد که وسکر جدای از این که به شدت باهوش است، روانی هم هست.

او اعضای تیم مخصوصش استارز را به محلی که ویروس تی پخش شده می‌آورد تا قدرت سلاح بیولوژیکالش را امتحان کند و اعمال مشابهی در جای جای دنیا انجام می‌دهد. او برای تحقیق میدانی حتا حاضر است تمامی یک شهر را قربانی کند.

با پیشرفت سری رزیدنت ایول، وسکر هم مدام تغییر می‌کند. او دست آخر به قدرت‌های شگفت‌انگیز و فراانسانی می‌رسد و تلاش می‌کند تمام جهان را به سلاح‌های بیولوژیکی‌اش آلوده کند و موجودات زنده را به هیولا تبدیل کند. به نظر وسکر این تنها راه نجات است و باعث می‌شود حیات به عرصه‌ی بالاتری برسد. مهم‌ترین خاصیت وسکر به عنوان ضدقهرمان، تکرار شدنش است. او در داستان‌های رزیدنت ایول حضوری فعال دارد و در ضمن شخصیتش به قدری راز‌آمیز هست که بازیکن را به داستان پشت‌پرده علاقمند کند.

 (image)

۸. آرتاس – وارکرفت

بلیزارد سابقه‌ی درخشانی در آفرینش آدم بد‌های خوب دارد. از گولدان و نرزول گرفته تا سارگراس و ایلیدان. همه‌ی این ماجرا به تیم نویسندگان قدرتمند مجموعه بازی‌های وارکرفت مربوط می‌شود. کریس متزن خالق داستان وارکرفت معتقد است که بازی بدون داستان یک پوسته‌ی خالی است و صرفاً یک سری مکانیسم تکرار شونده دارد. به واقع آن‌چه به این مکانیسم‌های رباتیک و تکراری جان می‌دهد داستان قدرتمند است.

و داستان آرتاس بدون شک یکی از تراژیک‌ترین و قدرتمند‌ترین داستان‌های مجموعه‌ی وارکرفت است. به خصوص که آرتاس نقشش در جهان بازی را به صورت قهرمان اصلی شروع می‌کند. ولی در نهایت به نفرین فراست‌مورن دچار می‌شود و همان سرزمینی که برای حفظش جنگیده بود را قربانی می‌کند.

آرتاس را باید به خاطر قدرت عظیمش و به خاطر این که خیلی زود خودش را از چنگال دردلردها و اهریمن‌های دیگر بیرون می‌کشد ستایش کرد. او نه تنها به نقشه‌های کیل‌جیدن و آرکیماند پشت می‌کند که به دشمنی جدی برای اهریمن‌ها و مأمورینشان همچون ایلیدان تبدیل می‌شود.

آرتاس در نهایت در مجموعه‌ی ورلد آو وارکرفت هم بازمی‌گردد و همچنان در کنار ایلیدان محبوب‌ترین شخصیت سرزمین ازوراث است.

 (image)

۷. کفکا پالاتزو – فاینال فانتزی ۶

احتمالاً با شنیدن اسم فاینال فانتزی ذهن ۹۰٪ آدم‌ها به سمت سفیروث می‌رود. ما هم معتقدیم که سفیروث یک شخصیت منفی کلاسیک و بسیار دوست‌داشتنی است که در طور مجموعه‌ی فاینال فانتزی جایگاه ویژه‌ای داشته است. ولی کفکا پالاتزو به قدری شخصیت منفی و خبیثی است که گوی سبقت را از سفیروث می‌رباید. حداقل در شماره‌ی ۶.

کفکا پالاتزو اعمال خبیثانه‌ی بسیاری انجام داده. او دهکده‌ای را آتش می‌زند صرفاً برای این که صدای ناله‌ی قربانیان را بشنود و لذت ببرد. با نسل‌کشی نژاد اسپرها را از میان می‌برد. او یک جهان را نابود می‌کند و در میان بازماندگان خودش را به عنوان خدا معرفی می‌کند. او شباهت غریبی به آرکی‌تایپ هرج و مرج به صرف هرج و مرج دارد. شبیه جوکر در بتمن او هم سعی دارد جهان را از زاویه‌ی دیگری ببیند و معتقد است آدم‌ها به چیزهای بی‌ارزشی همچون خاطرات چنگ می‌زنند و سعی می‌کنند توی حریم‌های امن خودشان باقی بمانند.

مالیخولیای کالیگولا طوری پالاتزو در کنار منطق جوکری‌اش او را به شخصیتی ماندگار تبدیل کرده که ممکن نیست با او مواجه شوید و فراموشش کنید.

 (image)  (image)

۶. باوزر – سوپرماریو بروز

وقتی بحث شخصیت منفی یه به قولی ویلن بازی‌های کامپیوتری می‌شود یکی از اولین شخصیت‌هایی که به ذهن هرکسی می‌آید باوزر است. شاید به این خاطر که همه‌ی ما در برهه‌ای از زندگی‌مان ماریو بازی کرده‌ایم و باوزر را به عنوان شخصیت منفی در ذهن داریم.

براساس داستان بازی باوزر از جادوی سیاه استفاده می‌کند که مردم سرزمین قارچ‌ها را به آجر‌های معلق و گیاهان گوشت‌خوار پیرانایی تبدیل کند. در واقع وقتی داریم آجرهای معلق را خراب می‌کنیم داریم اهالی بیچاره‌ی سرزمین قارچ‌ها را قتل عام می‌کنیم. شاید بشود گفت ماریو هم خیلی شخصیت مثبتی نیست؟

باوزر به خاطر حس نوستالژیک قدرتمندی که در بیشتر ما ایجاد می‌کند و این حقیقت که بلافاصله توسط اکثر آدم‌ها شناخته می‌شود، یکی از مهم‌ترین شخصیت منفی‌های تاریخ بازی‌های کامپیوتری است.

 (image)

۵. گلادوس – پرتال

نکته‌ی اخلاقی حدود ۹۹ درصد همه‌ی داستان‌هایی که یک جورهایی به هوش مصنوعی ربط دارند این است که هوش‌مصنوعی‌ای که به توانایی استقلال فکری برسد قطعاً یک جایی از قضیه قصد می‌کند که شخصیت اصلی داستان را بکشد. از اسکای‌نت شروع کنید تا گلادوس بازی پرتال. همگی به ترتیبی تشخیص می‌دهند موجودات زنده خیلی بد هستند و باید نابود شوند.

یک جورهایی این برخورد کلیشه‌ای شده و آنقدری تکرار شده که ارزش روایی خاصی ندارد. ولی گلادوس البته یک فرق مهم با بیشتر هوش‌های مصنوعی قاتل دارد. او بانمک است. یعنی درست است که قصد دارد پدرتان را دربیاورد ولی لااقل با خنده‌ای برلب دار فانی را وداع می‌گویید.

داشتن فلسفه‌ی جذاب ولو تک خطی و شوخ مزاجی یکی از مهم‌ترین خواص یک شخصیت منفی خوب است. خیلی وقت‌ها تقابل میان ویلن و قهرمان در این است که ویلن به شدت پیچیده است و تصویر بزرگ‌تر را می‌بیند ولی قهرمان به خاطر اصول‌گرایی و منطق اخلاقی‌اش نمی‌تواند به ویلن اجازه دهد بیش از حد لیبرال باشد. حتا شاید بشود گفت یکی از عوامل پیش‌برد بشریت همین ویلن‌هایی هستند که با نمک هستند و فلسفه‌های جذاب دارند. ولی مطمئن باشید گلادوس از این قاعده مستثناست و به محضی که بتواند تمام سیاره را منفجر می‌کند.

 (image)

۴. ایلوسیو من – مس افکت

یکی از شخصیت‌های به یاد ماندنی مجموعه‌ی مس افکت با صداپیشگی به یادماندنی مارتین شین. ایلوسیو من یکی از بهترین ویلن‌های تاریخ بازی‌های کامپیوتری است. او همه چیز دارد. نقشه‌های پنهان. قدرت نظامی عظیم. هوش بالا. ولی یکی از مهم‌ترین عناصر شخصیتی‌اش نژادپرستی عمیقش است. او معتقد است هیچ نژادی جز انسان اجازه‌ی زندگی کردن در کهکشان را ندارد و در همین راستا به هر دری می‌زند که تفوق بشریت بر جهان را تثبیت کند.

معتقد است با انسان‌ها به هیچ‌وجه عادلانه برخورد نشده و انسان‌ها باید جایگاه بسیار بسیار بالاتری در حکومت امور در دست دست داشته باشند. برای همین او سازمانی مخفی به نام سربروس را راه‌اندازی می‌کند که به تدریج بتواند با همکاری افرادی همچون شپارد موقعیت سیاسی و نظامی انسان‌ها را بهتر کند.

به خاطر داستان تغییرپذیر مجموعه‌ی مس افکت سرنوشت نهایی ایلوسیو من تا حد زیادی در دستان خود شماست. هرچند ایمان قلبی او به برتری انسان‌ها باعث می‌شود او دست به اعمالی بزند که خیلی وقت‌ها قابل بخشش نیست ولی شاید طرز تفکر او به مذاق بسیاری خوش بیاید.

 (image)

۳. دکتر اگ‌من – سونیک

دکتر اگ‌من هم یکی از اولین شخصیت‌های منفی مهم برای بسیاری از بازی‌بازهای دنیاست. مخصوصاً برای کسانی که بازی را با کنسول سگا و مسکات اصلی سگا یعنی سونیک جوجه‌تیغی شروع کردند.

دکتر اگ‌من یکی از شرور‌ترین موجودات جهان سونیک است. دکتر ایوو اگ‌من روباتنیک دانشمندی دیوانه است. آی کیو‌اش ۳۰۰ است و علاقه‌ی شدیدش به ربات‌ها او باعث شده زمان زیادی را صرف طراحی و ساخت ربات‌های مختلفی بکند که خیلی‌هاشان را در طول بازی‌های سونیک می‌بینیم. او قصد دارد پادشاهی اگ‌من را راه‌اندازی کند. البته اگر سونیک بگذارد. او معتقد است می‌تواند آرمان‌شهری جاویدان خلق کند و تمام تلاشش را هم می‌کند که این آرمان‌شهر را بنا کند. ولی تا امروز موفق نشده و سونیک همیشه او را شکست داده است.

با وجود دشمنی عمیقی که بین دکتر اگ‌من و سونیک وجود دارد، دکتر اگ‌من سونیک را به خاطر پیگیر بودنش می‌ستاید. جالب است بدانید در تمامی بازی‌های دو بعدی سونیک، اگ‌من شخصیت اصلی منفی است ولی در بازی‌های سه‌بعدی جدید سونیک، اگ‌من شخصیت فرعی است و بعضی وقت‌ها حتا با سونیک و دوستانش همکاری می‌کند که شخصیت منفی اصلی بازی را شکست بدهند.

اما اگ‌من با آن بدن تخم‌مرغی و ژاکت زرد-قرمز و عینک سیاه گنده‌اش و ربات‌های گنده‌اش یکی از جاویدان‌ترین تصاویر شخصیت‌های منفی در ذهن طرفداران بازی‌های سگا و نینتندو است.

 (image)

(image)

(image)

۲. دهاکا – پرنس آو پرشیا/ نمسیس – رزیدنت ایول ۳/کله هرمی – سایلنت هیل

شماره‌ی دو به تایپ خاصی از ویلن‌ها اختصاص دارد و نه فقط یک فرد خاص. ویلن‌هایی که با اراده‌ای مثال‌زدنی دنبالتان می‌کنند و تا دستشان به شما برسد چنان دمار از روزگارتان در می‌آورند که آرزوی مرگ کنید. و البته مرگ به سراغتان هم می‌آید.

این شخصیت‌های منفی شاید حرف زیادی برای گفتن نداشته باشند و شاید شخصیت‌های بی‌خودی به نظر برسند که فقط شما را دنبال می‌کنند. ولی در طول بازی به خاطر همین دنباله‌بازی‌ها با آن‌ها رابطه‌ی عشق-نفرت جالبی برقرار خواهید کرد. کم کم حتا به قدری به خود مطمئن می‌شوید که شاید شکستشان هم دادید. البته… بجز پیرامید هد. سعی کنید همیشه از دست پیرامید هد فرار کنید.

ذهنیت اصلی این است که شخصیت‌های منفی یک سری ایده‌ی پیچیده دارند و به خاطر دیالوگ‌های پینگ‌پونگی با شخصیت اصلی است که در ذهن شما می‌مانند. ولی به نظرم تعقیب و گریز توأم با وحشت گیرافتادن خیلی بیشتر در ذهن آدم می‌ماند. شاید حتا به خواب‌هایمان هم راه پیدا کند. در مورد نمسیس که قطعاً همین‌طور است.

۱. کومباین نیکولاتز – اسپلینتر سل

سال ۲۰۰۴ است و رئیس جمهور گرجستان ترور شده است. این موضوع فرصت را برای بیلیونر گرجی، نیکولاتز فراهم می‌کند که از طریق کودتا قدرت را در گرجستان به دست بیاورد.

(image)

سم فیشر مجبور می‌شود در طی حکومت نیکولاتز به گرجستان برود به دنبال جسد دو مأمور س‌آی‌ای که مشخص می‌شود توسط پلیس مخفی گرجستان کشته شده‌اند. طی ماجراهای بسیار سم در گرجستان نهایتاً مشخص می‌شود که باید نیکلاتز را کشت. اما همین اودیسه‌ای که سم باید طی کند تا به کشتن نیکولاتز برسد به قدری جذاب و زیبا طراحی شده که آدم را مدهوش می‌کند.

نیکلاتز را هرگز از نزدیک نمی‌بینید. شما باید مدام در موردش اطلاعات جمع کنید و سعی کنید به خصوصی‌ترین مکالماتش گوش بدهید. به هر ترتیبی شده ذره ذره اطلاعات حیاتی را جمع کنید تا بالاخره شاید بتوانید بفهمید نقشه‌اش چیست و در نهایت بتوانید ترورش کنید قبل از این که جنگی هسته‌ای راه بیندازد و تمامی زمین را نابود کند. ویلن پنهانی که تنها در آخر بازی از وجود شما مطلع می‌شود و این رویارویی به قدری پرشور است که بسیاری معتقدند اسپلینتر سل هرگز نتوانسته به اوج بازی اول برگردد و هرگز نتوانسته شخصیت منفی قدرتمندی به خوبی نیکولاتز ایجاد کند.

نیکولاتز در دسته‌ی شخصیت‌های منفی مثل زاکاری کام‌استاک بایوشاک و جان هنری ایدن در بازی فال اوت ۳ و دکتر والاس برین در هاف لایف ۲ قرار می‌گیرد. شخصیت‌های قدرتمند و قهاری که تسلط کاملی بر جهان بازی دارند. خیلی وقت‌ها بازی در حالتی شروع می‌شود که این شخصیت‌ها حکومتی توتالیتر را تشکیل داده‌اند و حالا قهرمان باید سعی کند جهان را از شرشان نجات دهد.

همانطور که گفته شد این حقیقت که هرگز بجز در یک صحنه نیکولاتز را از نزدیک نمی‌بینیم باعث می‌شود این شخصیت منفی تأثیری چندین برابر داشته باشد. یک جورهایی سایه‌به‌سایه‌ی او رفتن نیکلاتز را به یکی از به یاد ماندنی‌ترین شخصیت‌های منفی تاریخ بازی‌های کامپیوتری تبدیل می‌کند.

لیست سایر مقالات مجله سفید برای پردیس گیم:

10 ویلن به یادماندنی

به بهانه عرضه کوانتوم بریک: 15 بازی با بهترین مکانیزم بازی با زمان

به بهانه عرضه کوانتوم بریک: 15 بازی با بهترین مکانیزم بازی با زمان

15 بازی با بهترین مکانیزم بازی با زمان

“به قلم Matthew Herst از Gamingbolt”

زمان یک مسیر خطی دارد یا حداقل این چیزی است که به ما گفته اند. اما بازی های ویدیویی این نظریه را با ارائه کردن قابلیت های کنترل زمان به مخاطبین به چالش کشیده اند. در این جا با 15 عنوان که بهترین قابلیت استفاده از زمان را ارائه داده اند آشنا می شویم.

Superhot

زمان می گذرد وقتی که شما حرکت کنید. همین جمله راز بازی است و به خوبی بازیکن را غرق خود می کند. جاخالی دادن از شلیک گلوله های دشمن، دو نصف کردن گلوله های شلیک شده و حرکت در میان نفرات بسیار جالب می باشد. تمامی این قابلیت ها باعث شده تا Superhot به یک عنوان سرگرم کننده در این زمینه تبدیل شود. عنصر کنترل زمان این بازی یک عنوان اول شخص شوتر زیبا را پدید آورده و به شما حس و حال خارج شدن از بانک ( اشاره به فیلم ماتریکس ) را می دهد.

Quantum Break

هنوز نتوانستیم کامل آخرین عنوان کنسول مایکروسافت را که بسیار برای تجربه آن هیجان زده هستیم را تجربه کنیم. مخاطبین می توانند از طریق حباب های زمانی، جلو حرکت گلوله ها را گرفته و یا آن هارا به سمت دشمنان برگردانند. تجربه کنترل زمان در این عنوان به شما اجازه می دهد تا با استفاده از عنصر کنترل زمان ، راه های بیشماری در پیش روی شما قرار داده می شود تا بتوانید زمان را کنترل کنید و از آن در مقاصد مختلف استفاده کنید.

Max Payne

Bullet Time عنصری بود که شما در طول بازی برای کنترل کردن زمان می توانستید از آن استفاده کنید و تنها برای یک هدف مورد استفاده قرار می گرفت. کشتن تمامی افرادی که بر سر راه شما قرار گرفته اند. مکس از طریق این قابلیت می توانست به عقب، جلو و یا طرفین شیرجه بزند. همچنین هنگام شلیک کردن و کشتن آخرین نفر مردن وی به صورت صحنه آهسته در می آمد و یا دوربین گلوله شلیک شده از تک تیر انداز مکس را نشان می داد که چگونه به بدن دشمنش برخورد می کند.

Singularity

استفاده از شیفت زمانی (Time Shift) و ترکیب آن با کنترل زمان معمولا در خیلی از عناوین شوتر استفاده شده و تقریبا به یک چیز عادی تبدیل شده است. ولی چیزی که در عنوان Singularity مورد استفاده قرار گرفت یک لول فراتر از عناوین همپا خود بود. به سرعت دشمنان را از حرکت متوقف کنید و یا گلوله ها را نگه داشته و آسیب حاصل از آن ها را به خود دشمنان و یا ساختمان های دور و اطراف منتقل کنید.

Prince of Persia

یکی دیگر از بازی هایی که بر پایه کنترل زمان Prince of Persia است که برای خیلی از ما یاد آور مبارزات آکروباتیک، داستانی دراماتیک و پلتفورمینگ های زیباست. ولی چیزی که این عنوان منحصر به فرد کرده، نوع استفاده آن از زمان است. بازگشت به عقب برای فرار کردن از موقعیت های خاص و یا حل کردن معما های گوناگون و یا استفاده از آهسته کردن زمان برای کشتن دشمنان که با انجام تمامی این کار ها می توانستید لحظات خوشی را برای خود رقم بزنید.

Braid

نجات یک پرنسس می تواند ماموریت راحتی باشد. یک بازی پلتفورمینگ ساده که ترکیب آن با کنترل زمان بسیار سرگرم کننده و جذاب می باشد. در بعضی از صحنه ها می توانید زمان را به عقب برگردانید تا یک سری کلید بدست بیاورید، دشمنان خود را جا به جا کنید! و یا از مرگ فرار کنید. بهترین ترکیب در نوع خود برای یک بازی ساده و Braid نمونه بارز این کار است.

Life is Strange

قابلیت کنترل زمانی که در اختیار شخصیت “مکس” (Max) قرار دارد بسیار ساده اما جذاب است. این قابلیت توانایی بازگرداندن زمان به چند ثانیه پیش از وقوع اتفاق است. همانطور که می دانید Life is Strange یک عنوان ماجراجویی است گه حالت تعاملی داشته و احساسات شما را برانگیخته می کند. شخصیت “مکس” از طریق قابلیتش می تواند قطعات گشمده اطلاعات و معما ها را با شبیه سازی محیط از طریق زمان بدست آورده و آن ها را حل کند.

Blinx The Time Sweeper

“بلینکس” (Blinx) در یک کارخانه زمان مسئول نظافت کردن است. وی 6 قابلیت مختلف برای کنترل زمان در اختیار دارد. به عقب برگرداندن زمان، به جلو بردن زمان، متوقف کردن، ضبط کردن، صحنه آهسته و بازتکرار زمان. وی با این قابلیت ها می توانند با دشمنان هرگونه که دوست دارد مقابله کند و یا معما های بازی را حل کند.

Oxenfree

Oxenfree بازیست در مورد تعامل شخصیت ها، احساسات و داستان های آن هاست. گروهی از مردم که خود را در یک جزیره ناشناخته پیدا کرده و توسط شبه هایی که آن ها را طی زمان به گذشته می برند گرفتار شده اند. هر شخصیت این اتفاقات می بایست رویداد های رخ داده را دوباره تکرار کند و نتیجه آن ها را تغییر دهد.

Day of The Tentacle

عنون کلاسیک “تیم شفر” (Tim Shafer) روایت گر داستان عده ای نوجوان است که در زمان سفر می کنند. این گروه وظیفه دارد تا با Tentacle شیطانی بنفش رنگ را متوقف کنند در غیر اینصورت تمام جهان را از آن خود خواهد کرد. سفر کردن در بازه های مختلف زمان، حل کردن پازل ها و … از ویژگی های این بازیست.

The Legend of Zelda: Ocarina of Time

قهرمان زمان! شخصیت “لینک” (Link) از  طریق قابلیت کنترل زمان خود در عنوان The Legend of Zelda: Ocarina of Time می توانست به زمان بچگی خودش و 7 سال بعد در آینده سفر کند. از این رو باید انتظار یک سری معما های چالش بر انگیز را داشته باشیم که از این طریق می توانید آن ها را حل کنید.

TimeShift

یکی از بازی هایی که در سبک اول شخص شوتر عرضه شد و به شما قابلیت کامل کنترل زمان را می داد. بازگرداندن زمان به عقب برای دفع حملات دشمنان و یا سریع تر کردن زمان و حرکت سریع شما برای حل کردن پازل های بازی و در آخر متوقف کردن کامل زمان برای از بین بردن دشمنان. شاید قابلیت هایی که بازی در اختیار شما قرار داده بود علاوه بر جذاب تر کردن گیم پلی، باعث ایجاد پازل و معما های خوبی شده بود.

Super Time Force

هیچکس شکست نا پذیر نیست! قطعا کسایی که Super Time Force  را بازی کرده اند معنی این جمله را به خوبی درک می کنند. در هر مرحله و تمامی مبارزات مدام دشمنان در حال تیراندازی به شما بوده و از هر سمت گلوله های دشمن به سمت شما می آید و تنها راه برای مقابله با آن ها به عقب برگرداندن زمان و عبور از مسیر می باشد.

The Misadventures of P.B Winterbottom

این عنوان در مورد ماجراجویی های شخصیت “وینترباتم”(P.B Winterbottom) است که علاقه ای به دزدیدن شیرینی دارد و هر بار گرفتار می شود می بایست از قدرت خود استفاده کند. وی از طریق زمان می تواند خود را تکثیر کند و از مخمسه ای که گرفتار آن شده نجات پیدا کند. همچنین این قدر وی برای حل معما های بازی نیز به خوبی مورد استفاده قرار می گیرد.

Project Temporality

زمان یک عنصر خطی نیست و شما با دستکاری کردن آن می توانید طبق میل و اراده خود از آن استفاده کنید و در عنوان Project Temporality شاهد این تغییرات هستیم. شما و عده ای از دوستانتان قرار است با یکدیگر برای حل معماهای زمانی و یک سری راز و رمز ها در دل بازی همکاری کنید. می دانید چیزی که این دستکاری زمان خیلی خاص و جذاب می کند همکاری شما و سایر بازیکنان در بازیست و کار تیمی حرف اول را می زند.

……………………………………………………..

در اینجا به پایان مقایسه رسیده ایم، امیدوارم هستم از مطالعه این مطلب لذت برده باشید. شما هم برترین تجربیات خود از بازی با زمان در دنیای بازی را شرح دهید!

ترجمه : محمدصادق تواضعی

به بهانه عرضه کوانتوم بریک: 15 بازی با بهترین مکانیزم بازی با زمان

15 بازی با بهترین مکانیزم بازی با زمان

“به قلم Matthew Herst از Gamingbolt”

زمان یک مسیر خطی دارد یا حداقل این چیزی است که به ما گفته اند. اما بازی های ویدیویی این نظریه را با ارائه کردن قابلیت های کنترل زمان به مخاطبین به چالش کشیده اند. در این جا با 15 عنوان که بهترین قابلیت استفاده از زمان را ارائه داده اند آشنا می شویم.

(image)

Superhot

زمان می گذرد وقتی که شما حرکت کنید. همین جمله راز بازی است و به خوبی بازیکن را غرق خود می کند. جاخالی دادن از شلیک گلوله های دشمن، دو نصف کردن گلوله های شلیک شده و حرکت در میان نفرات بسیار جالب می باشد. تمامی این قابلیت ها باعث شده تا Superhot به یک عنوان سرگرم کننده در این زمینه تبدیل شود. عنصر کنترل زمان این بازی یک عنوان اول شخص شوتر زیبا را پدید آورده و به شما حس و حال خارج شدن از بانک ( اشاره به فیلم ماتریکس ) را می دهد.

(image)

Quantum Break

هنوز نتوانستیم کامل آخرین عنوان کنسول مایکروسافت را که بسیار برای تجربه آن هیجان زده هستیم را تجربه کنیم. مخاطبین می توانند از طریق حباب های زمانی، جلو حرکت گلوله ها را گرفته و یا آن هارا به سمت دشمنان برگردانند. تجربه کنترل زمان در این عنوان به شما اجازه می دهد تا با استفاده از عنصر کنترل زمان ، راه های بیشماری در پیش روی شما قرار داده می شود تا بتوانید زمان را کنترل کنید و از آن در مقاصد مختلف استفاده کنید.

(image)

Max Payne

Bullet Time عنصری بود که شما در طول بازی برای کنترل کردن زمان می توانستید از آن استفاده کنید و تنها برای یک هدف مورد استفاده قرار می گرفت. کشتن تمامی افرادی که بر سر راه شما قرار گرفته اند. مکس از طریق این قابلیت می توانست به عقب، جلو و یا طرفین شیرجه بزند. همچنین هنگام شلیک کردن و کشتن آخرین نفر مردن وی به صورت صحنه آهسته در می آمد و یا دوربین گلوله شلیک شده از تک تیر انداز مکس را نشان می داد که چگونه به بدن دشمنش برخورد می کند.

(image)

Singularity

استفاده از شیفت زمانی (Time Shift) و ترکیب آن با کنترل زمان معمولا در خیلی از عناوین شوتر استفاده شده و تقریبا به یک چیز عادی تبدیل شده است. ولی چیزی که در عنوان Singularity مورد استفاده قرار گرفت یک لول فراتر از عناوین همپا خود بود. به سرعت دشمنان را از حرکت متوقف کنید و یا گلوله ها را نگه داشته و آسیب حاصل از آن ها را به خود دشمنان و یا ساختمان های دور و اطراف منتقل کنید.

(image)

Prince of Persia

یکی دیگر از بازی هایی که بر پایه کنترل زمان Prince of Persia است که برای خیلی از ما یاد آور مبارزات آکروباتیک، داستانی دراماتیک و پلتفورمینگ های زیباست. ولی چیزی که این عنوان منحصر به فرد کرده، نوع استفاده آن از زمان است. بازگشت به عقب برای فرار کردن از موقعیت های خاص و یا حل کردن معما های گوناگون و یا استفاده از آهسته کردن زمان برای کشتن دشمنان که با انجام تمامی این کار ها می توانستید لحظات خوشی را برای خود رقم بزنید.

(image)

Braid

نجات یک پرنسس می تواند ماموریت راحتی باشد. یک بازی پلتفورمینگ ساده که ترکیب آن با کنترل زمان بسیار سرگرم کننده و جذاب می باشد. در بعضی از صحنه ها می توانید زمان را به عقب برگردانید تا یک سری کلید بدست بیاورید، دشمنان خود را جا به جا کنید! و یا از مرگ فرار کنید. بهترین ترکیب در نوع خود برای یک بازی ساده و Braid نمونه بارز این کار است.

(image)

Life is Strange

قابلیت کنترل زمانی که در اختیار شخصیت “مکس” (Max) قرار دارد بسیار ساده اما جذاب است. این قابلیت توانایی بازگرداندن زمان به چند ثانیه پیش از وقوع اتفاق است. همانطور که می دانید Life is Strange یک عنوان ماجراجویی است گه حالت تعاملی داشته و احساسات شما را برانگیخته می کند. شخصیت “مکس” از طریق قابلیتش می تواند قطعات گشمده اطلاعات و معما ها را با شبیه سازی محیط از طریق زمان بدست آورده و آن ها را حل کند.

(image)

Blinx The Time Sweeper

“بلینکس” (Blinx) در یک کارخانه زمان مسئول نظافت کردن است. وی 6 قابلیت مختلف برای کنترل زمان در اختیار دارد. به عقب برگرداندن زمان، به جلو بردن زمان، متوقف کردن، ضبط کردن، صحنه آهسته و بازتکرار زمان. وی با این قابلیت ها می توانند با دشمنان هرگونه که دوست دارد مقابله کند و یا معما های بازی را حل کند.

(image)

Oxenfree

Oxenfree بازیست در مورد تعامل شخصیت ها، احساسات و داستان های آن هاست. گروهی از مردم که خود را در یک جزیره ناشناخته پیدا کرده و توسط شبه هایی که آن ها را طی زمان به گذشته می برند گرفتار شده اند. هر شخصیت این اتفاقات می بایست رویداد های رخ داده را دوباره تکرار کند و نتیجه آن ها را تغییر دهد.

(image)

Day of The Tentacle

عنون کلاسیک “تیم شفر” (Tim Shafer) روایت گر داستان عده ای نوجوان است که در زمان سفر می کنند. این گروه وظیفه دارد تا با Tentacle شیطانی بنفش رنگ را متوقف کنند در غیر اینصورت تمام جهان را از آن خود خواهد کرد. سفر کردن در بازه های مختلف زمان، حل کردن پازل ها و … از ویژگی های این بازیست.

(image)

The Legend of Zelda: Ocarina of Time

قهرمان زمان! شخصیت “لینک” (Link) از  طریق قابلیت کنترل زمان خود در عنوان The Legend of Zelda: Ocarina of Time می توانست به زمان بچگی خودش و 7 سال بعد در آینده سفر کند. از این رو باید انتظار یک سری معما های چالش بر انگیز را داشته باشیم که از این طریق می توانید آن ها را حل کنید.

(image)

TimeShift

یکی از بازی هایی که در سبک اول شخص شوتر عرضه شد و به شما قابلیت کامل کنترل زمان را می داد. بازگرداندن زمان به عقب برای دفع حملات دشمنان و یا سریع تر کردن زمان و حرکت سریع شما برای حل کردن پازل های بازی و در آخر متوقف کردن کامل زمان برای از بین بردن دشمنان. شاید قابلیت هایی که بازی در اختیار شما قرار داده بود علاوه بر جذاب تر کردن گیم پلی، باعث ایجاد پازل و معما های خوبی شده بود.

(image)

Super Time Force

هیچکس شکست نا پذیر نیست! قطعا کسایی که Super Time Force  را بازی کرده اند معنی این جمله را به خوبی درک می کنند. در هر مرحله و تمامی مبارزات مدام دشمنان در حال تیراندازی به شما بوده و از هر سمت گلوله های دشمن به سمت شما می آید و تنها راه برای مقابله با آن ها به عقب برگرداندن زمان و عبور از مسیر می باشد.

(image)

The Misadventures of P.B Winterbottom

این عنوان در مورد ماجراجویی های شخصیت “وینترباتم”(P.B Winterbottom) است که علاقه ای به دزدیدن شیرینی دارد و هر بار گرفتار می شود می بایست از قدرت خود استفاده کند. وی از طریق زمان می تواند خود را تکثیر کند و از مخمسه ای که گرفتار آن شده نجات پیدا کند. همچنین این قدر وی برای حل معما های بازی نیز به خوبی مورد استفاده قرار می گیرد.

(image)

Project Temporality

زمان یک عنصر خطی نیست و شما با دستکاری کردن آن می توانید طبق میل و اراده خود از آن استفاده کنید و در عنوان Project Temporality شاهد این تغییرات هستیم. شما و عده ای از دوستانتان قرار است با یکدیگر برای حل معماهای زمانی و یک سری راز و رمز ها در دل بازی همکاری کنید. می دانید چیزی که این دستکاری زمان خیلی خاص و جذاب می کند همکاری شما و سایر بازیکنان در بازیست و کار تیمی حرف اول را می زند.

……………………………………………………..

در اینجا به پایان مقایسه رسیده ایم، امیدوارم هستم از مطالعه این مطلب لذت برده باشید. شما هم برترین تجربیات خود از بازی با زمان در دنیای بازی را شرح دهید!

ترجمه : محمدصادق تواضعی

به بهانه عرضه کوانتوم بریک: 15 بازی با بهترین مکانیزم بازی با زمان