Tagبررسی 9

بررسی ویدیویی دیجیاتو: Huawei Mate 9

بررسی ویدیویی دیجیاتو: Huawei Mate 9

هوآوی پس از تولید چندین تلفن هوشمند جذاب از جمله P9 و نکسوس 6P، حالا دیگر اعتماد به نفس بالایی پیدا کرده و در ویدیوی معرفی Mate 9 می گوید؛ این تلفن هوشمند قرار است عصر جدیدی در دنیای موبایل آغاز نماید.

فبلت جدید شرکت چینی مثل پرچمدار پیشین به دوربین دوگانه مجهز است که در همکاری با لایکا، تولید کننده ی آلمانی و مشهور دوربین های گران قیمت ساخته شده است.

موبایل جدید هوآوی ویژگی های قابل توجه دیگری هم دارد که حالا به پشتوانه ی تجربه ی ساخت محصولات قبلی، به بلوغ مناسبی رسیده و Mate 9 را به یک فبلت توانا تبدیل کرده اند.

پیشتر بررسی این محصول را در دیجیاتو ، حالا از شما دعوت می کنیم برای آشنایی بیشتر، خصوصیات دستگاه را در بررسی ویدیویی Mate 9 مشاهده فرمایید.

The post appeared first on .

بررسی ویدیویی دیجیاتو: Huawei Mate 9

بررسی دیجیاتو: Huawei Mate 9

بررسی دیجیاتو: Huawei Mate 9

وجود تولید کننده هایی مثل وان پلاس و شیائومی حتی عرصه را بر سامسونگ، اپل و دیگر برندهای جا افتاده در بازار هم تنگ کرده است. با این حساب هوآوی به عنوان شرکت هموطن چنین رقبایی، راه دشوار تری برای جلب کاربران در پیش خواهد داشت.

این شرکت مدتی است که برای بهبود وجهه ی خود در ذهن کاربران تلاش می کند و محصولات جذابی را هم در مدت اخیر به بازار عرضه کرده است، از جمله میت 8 که یکی از بهترین موبایل های سال 2015 به حساب می آمد.

حالا سازنده میت 9 را به عنوان نسل جدید محصول پیشین به بازار عرضه کرده و قصد دارد موفقیت آن را ادامه دهد. اما نکته اینجاست که میت 8 از نظر طراحی نسبتاً تازه بود، قیمت مناسبی داشت و آنچه به خریدار وعده داده بود را به شکل مناسبی به انجام می رساند.

در میت 9، طراحی بدون تغییر چشمگیری تکرار شده و قیمت دستگاه هم نسبت به نسل پیشین افزایش یافته است، در نتیجه باید ببینیم هوآوی این بار چه قابلیت هایی برای راضی کردن خریداران در محصول خود قرار داده است.

از شما دعوت می کنیم در ادامه با بررسی میت 9 همراه باشید.

طراحی

اگر نوت 7 از عرصه ی رقابت حذف نشده بود، اطلاق واژه ی زیبا به میت 9 تا حدی دشوار می شد. در هر حال باید در نظر داشته باشیم که طراحی دستگاه تغییر قابل توجهی نسبت به مدل های پیشین ندارد و تازگی خود را از دست داده است.

این تلفن هوشمند 5.9 اینچی با وزن 190 گرم تنها 2 گرم از آیفون 7 پلاس 5.5 اینچی سنگین تر است، اما اندازه ی بزرگ باعث شده سنگین بودنش بسیار بیشتر از رقیب به چشم آمده و در ارگونومی دستگاه تاثیر منفی داشته باشد.

البته کاربرانی که صفحه نمایش بزرگ می خواهند بدون تردید وزن بالای دستگاه را هم تحمل می کنند، اما اگر به استفاده از موبایل های کوچک تر عادت داشته باشید باید بدانید که در دست گرفتن میت 9 برای شما خسته کننده خواهد بود.

خوشبختانه ضخامت بدنه 7.9 میلی متر است که فاصله ی زیادی با LG V20 () و آیفون 7 پلاس () 7.3 میلی متری ندارد و قابل قبول به حساب می آید.

بدنه ی فلزی دستگاه مستحکم و مقاوم است، اما آنقدر صیقل داده شده که حس پلاستیک فشرده را القا می کند، یا این حس که یک برچسب پلاستیکی پشت بدنه ی فلزی چسبیده باشد.

جنس بدنه در عین حال بسیار لیز است و باید با دقت بالا محصول را مورد استفاده قرار دهید. اگر با استفاده از قاب محافظ مشکلی نداشته باشید، سازنده برای حل این مشکل یک قاب پلاستیکی داخل بسته بندی قرار داده است، اما سوال اینجاست که اگر راه حل نهایی این باشد، اصلا از ابتدا چرا باید برای خرید موبایلی با بدنه فلزی هزینه کنیم؟

میت 8 همراه با یک قاب محافظ عرضه می شد که برای نمایش ساعت و نوتیفیکیشن ها پنجره داشت. اما هنگامی که موبایل درون چنین قابی باشد لازم است برای استفاده درب آن را باز کنید و این موضوع برای بسیاری از کاربران چندان لذت بخش نخواهد بود.

اگر قاب پلاستیکی راه حل هوآوی است، از ابتدا چرا باید برای خرید بدنه فلزی هزینه کنیم؟

حالا سازنده در میت 9 یک قاب محافظ مشابه مدل های موسوم به ژله ای درون بسته بندی قرار داده که ضخامت کمتری دارد، میزان لغزندگی پشت بدنه را کاهش می دهد و در مجموع نسبت به نسل قبل انتخاب بسیار مناسب تری است.

این قاب در حقیقت برای محافظت از پشت و لبه های دستگاه طراحی شده و برای افزایش مقاومت موبایل کارایی و لذت استفاده از آن را کاهش نمی دهد.

در نمای روبرو، با سادگی و زیبایی چشم نواز تری نسبت به پشت بدنه مواجه هستیم چرا که حسگر اثر انگشت پشت بدنه قرار دارد، بر خلاف مدل های Pro و Porsche Design از همین تلفن هوشمند که حسگر اثر انگشت بیضی شکل آنها زیر نمایشگر است.

هرچند طراحی این دو مدل به لطف خمیدگی نمایشگر از میت 9 معمولی چشم نواز تر است، اما حسگر پایین نمایشگر و نمایشگر خمیده از دو طرف، آنها را به برادر دو قلوی گلکسی اس 7 اج () و نوت 7 تبدیل کرده است.

میت 9 هم مثل تمام پرچمداران اخیر غیر از آیفون، جک 3.5 میلی متری هدفون دارد و در پایین بدنه هم شاهد به کار گیری USB-C هستیم که حالا دیگر به استاندارد مطلق بازار تبدیل شده است.

این تلفن هوشمند ضمناً در 5 رنگ سفید، نقره ای، خاکستری، طلایی و قهوه ای موکا ساخته شده و از این نظر حق انتخاب زیادی در اختیار خریداران قرار می دهد.

در پایان گفتنی است همانطور که پیشتر هم اشاره کردیم، هوآوی یک نسخه موسوم به پورشه دیزاین از میت 9 عرضه کرده که به مراتب زیباتر است و از نمایشگر خمیده در دو طرف بهره می برد، اما برای خرید این مدل به دلیل وجود برند خودروساز آلمانی لازم است بیش از 1500 دلار بپردازید که رقم سرسام آوری به حساب می آید.

میت 9 پرو هم انتخاب دیگری است که به طراحی زیبا و نمایشگر خمیده مشابه مدل پورشه دیزاین و سخت افزار یکسان مجهز شده است. این تلفن هوشمند زیبا به لطف 6 گیگابایت حافظه رم و حداکثر 256 گیگابایت حافظه داخلی از مدل معمولی قوی تر به حساب می آید، اما برند شرکت آلمانی را ندارد و اندکی هم کوچک تر ساخته شده، در نتیجه با قیمت مناسب تری نسبت به میت 9 به فروش می رسد.

نمایشگر

فبلت جدید هوآوی به یک نمایشگر 5.9 اینچی 2.5D با رزولوشن Full HD مجهز است. هرچند رزولوشن صفحه نمایش با نسل قبل یکسان است، اما اندازه ی آن یک دهم اینچ کوچک تر شده و این موضوع تعداد پیکسل ها در هر اینچ را از 367 به 373 پیکسل در هر اینچ افزایش داده است.

اما همین تفاوت اندازه در عین حال نسبت صفحه نمایش به کل نمای جلوی بدنه را 1 درصد کاهش داده و به 78 درصد رسانده است. البته این میزان باز هم کاملاً قابل قبول به حساب می آید، اما نباید فراموش کنیم که نمایشگر موبایل های هوآوی یک حاشیه قابل توجه سیاه رنگ دارند که با روشن شدن صفحه نمایش توجه را به خود جلب می کند.

کیفیت صفحه نمایش هم قابل قبول است، اما اگر تصویر نمایشگر QHD محصولی مثل نوت 7 را مشاهده کرده باشید، درک می کنید که کیفیت صفحه نمایش یک فبلت پرچمدار چگونه می تواند باشد.

در حالی که رقبا به سوی QHD می روند هوآوی به رزولوشن Full HD بسنده کرده است

حتی گوگل هم در موبایل پیکسل XL نمایشگری با 535 پیکسل در هر اینچ را مورد استفاده قرار داده که از این نظر نسبت به فبلت ناکام سامسونگ برتری دارد، اما شرکت چینی بی توجه به رقبا به رزولوشن Full HD برای پرچمدار جدید خود بسنده کرده است.

بر همین اساس می توان گفت کیفیت صفحه نمایش فبلت جدید هوآوی برای عملکردهای روزانه مثل مطالعه یا پخش ویدیو مناسب است، اما اگر بهترین کیفیت را می خواهید یا قصد دارید صفحه نمایش بزرگ فبلت را در هدست های واقعیت مجازی مورد استفاده قرار دهید رقیبی مثل پیکسل گوگل برای شما انتخاب مناسب تری به حساب می آید.

نرم افزار

هوآوی می گوید میت 9 به الگوریتم های مخصوص یادگیری ماشینی مجهز است که سرعت اجرای رابط کاربری را افزایش می دهد و باعث می شود این تلفن هوشمند حتی پس از 18 ماه استفاده، مثل روز اول تازه نفس باقی بماند.

این موضوع تا حد زیادی هنگام استفاده از محصول محسوس است و دیگر تاخیر و اختلال های همیشگی رابط کاربری نسل های پیشین مشاهده نمی شود، اما مشکل طراحی نه چندان دلچسب نرم افزار کماکان باقی است.

این رابط کاربری امکانات متنوعی دارد، اما مدتهاست تلاشی بیهوده برای شبیه بودن به iOS را ادامه می دهد و همین موضوع آن را به سیستم عاملی تبدیل کرده که نه اندروید تما عیار است و نه می تواند iOS باشد.

البته خوشبختانه سازنده در نسخه مبتنی بر اندروید 7.0 نوقا بالاخره انتقادها را شنیده و بهبودهای زیادی در کارکرد رابط کاربری ایجاد کرده است، از جمله بخش کشوی اپلیکیشن ها که بار دیگر در سیستم عامل دستگاه حضور دارد (و به شکل پیش فرض غیر فعال است).

اما با این وجود حتی تجربه کاربری نسخه 5 از EMUI هم به خوبی آیفون یا حتی رقبای اندرویدی مثل سامسونگ یا HTC نیست. هنوز هم برای ایجاد تغییر در تنظیمات لازم است به هزار توی منوی دستگاه وارد شوید و انجام کار ساده ای مثل دانلود و اضافه کردن theme های بیشتر به 6 تم موجود در حافظه ی دستگاه ناشدنی و نفس گیر به حساب می آید.

برخی از ایرادهای پیشین هم به لطف تغییرات انجام گرفته در اندروید نوقا مرتفع شده و سازنده نقش چندانی در آنها نداشته است، از جمله عملکرد بخش نوتیفیکیشن ها و منوی recent apps (که با فشردن دکمه ی مربع اندروید، ظاهر می شوند).

یکی از قابلیت های جذاب در نسخه ی جدید Twin App نام دارد که با استفاده از آن می توانید با دو حساب کاربری مختلف وارد فیسبوک یا واتسپ شوید. این قابلیت در حقیقت دو نسخه مجزا از هر اپلیکیشن را اجرا می کند و به همین دلیل حساب کاربری فعال روی هر یک می تواند متفاوت باشد.

در مجموع باید گفت نسخه 5 از رابط کاربری هوآوی که بر اساس اندروید نوقا ساخته شده هرچند هنوز هم آن چیزی که باید نیست، اما بهترین چیزی است که تاکنون این شرکت در اختیار خریداران قرار داده است.

دوربین

همکاری لایکا، تولید کننده آلمانی دوربین های گران قیمت با هوآوی در میت 8 هم مثل پی 9 ادامه پیدا کرده است. فبلت جدید بر همین اساس به دوربین دوگانه مجهز است که در همکاری با شرکت آلمانی توسعه یافته است.

رابط کاربری بخش دوربین دستگاه هم بر همین اساس با محصولات دیگر همین سازنده تا حدی متفاوت است و تلاش نمی کند به آیفون شباهت داشته باشد.

در این رابط کاربری دکمه هایی برای استفاده از افکت های تصویری و فعال کردن عملکردهای دوربین در کنار تصویر قرار دارد، اما مهم ترین مزیت آن این است که هنگام عکس برداری به راحتی با یک سوایپ به پایین یا بالا می توانید تنظیمات دستی را ظاهر، یا از نظر پنهان کنید.

به لطف این تنظیمات می توانید بر اساس نیاز و سلیقه ی خود ایزو را بین 50 تا 3200، سرعت شاتر را بین1/4000 تا 30 ثانیه و موارد دیگر از جمله نوع فوکوس، وایت بالانس و میزان نوردهی را تنظیم کنید.

در محصولی مثل LG V20 () یا LG G5 () که به دوربین دوگانه مجهز هستند، سنسور دوم به شکل مجزا عمل می کند و تنها برای ثبت عکس هایی با زاویه عریض تر کاربرد دارد.

اما در میت 9، هر دو دوربین به شکل همزمان به ثبت تصاویر می پرازند. دوربین اصلی دستگاه به یک سنسور 12 مگاپیکسلی رنگی مجهز و لنز با f/2.2 مجهز است. در حالی که سنسور 20 مگاپیکسلی دوم سیاه و سفید است.

تجربه کاربری دوربین دوگانه در Mate 9 به P9 نزدیک است

دوربین افزایش کنتراست، عمق میدان و کیفیت کلی، تصاویر ثبت شده با هر دو دوربین را با یکدیگر ترکیب می کند و نتیجه ی نهایی را به عنوان یک عکس در نظر می گیرد.

عمق میدان همان چیزی است که افکت موسوم به بوکه را در دوربین های حرفه ای ایجاد می کند و تمرکز را در زمینه ای تار، روی سوژه قرار می دهد.

جالب اینکه در میت 9 حتی پس از ثبت تصویر هم می توانید میزان تار بودن پس زمینه را افزایش دهید، افکتی که البته به چشم نوازی دوربین های گران قیمت حرفه ای نیست و تا حدی جلوه ی نرم افزاری دارد.

این تلفن هوشمند ضمناً به ویژگی های پیشرفته مثل لرزشگیر اپتیکال مجهز است که به ثبت عکس هایی با وضوح بالاتر منجر می شود. سازنده به لطف چنین قابلیت هایی، امکان انجام «زوم هیبریدی» را برای میت 9 فراهم آورده است.

در آیفون 7، وجود دوربین دوم باعث می شود کاربر قادر باشد به شکل اپتیکال و بدون کاهش کیفیت، با زوم 2X عکاسی کند، اما زوم هیبریدی در میت 9 به این معناست که با رزولوشن 12 مگاپیکسل عکاسی کنید، دوربین تصویر را با جزئیات بیشتری ثبت می کند تا هنگام بزرگنمایی تصویر، جزئیات آن کاهش نداشته باشد.

این تلفن هوشمند در بنچمارک های سایت DxOMark امتیاز 85 را کسب کرده که آن را پس از محصولاتی مثل LG G5، پرچمداران اخیر سامسونگ، آیفون 7، پرچمداران اخیر سونی و پیکسل گوگل قرار می دهد.

دوربین Mate 9 انتظارها را کاملاً براورده می کند اما بهترین بازار نیست

در دنیای واقعی هم فبلت جدید هوآوی از نظر کیفیت تصویربرداری جایی نزدیک به بهترین های بازار قرار می گیرد و قادر است با آنها به رقابت بپردازد، هرچند مثل هر محصول دیگری ایرادهایی هم در این میان وجود دارند.

برای مثال رنگ ها هنگام عکاسی در نور روز به اندازه ی رقیبی مثل گلکسی اس 7 پویا نیستند، اما در عین حال به رنگ های دنیای واقعی شباهت بیشتری دارند، در نتیجه سلیقه ی شما در این میان تعیین کننده خواهد بود.

البته حالت های smooth colors و vivid colors هم علاوه بر حالت استاندارد در رابط کاربری قابل انتخاب هستند که دومی پویایی تصاویر را افزایش می دهد و اولی برای رسیدن به رنگ های یکدست تر کاربرد دارد.

اما فعال کردن این دو حالت نه تنها نویز تصویر را افزایش می دهد، بلکه یک افکت موسوم به وینتج هم به تصویر اضافه می کند (اطراف تصویر را به سبک عکس های قدیمی تیره می کند) که مشخص نیست به چه دلیل اجباری انجام می شود و قابل حذف نیست.

هنگام ثبت تصویر در شرایط کم نور هم حالت HDR به شکل خودکار فعال می شود و دامنه ی پویایی، کنتراست و در نتیجه کیفیت کلی عکس را بهبود می دهد.

البته با این وجود میت 9 از نظر کیفیت عکسبرداری در شرایط کم نور، پایین تر از رقیبی مثل گلکسی اس 7 قرار می گیرد.

در این شرایط می توانید از فلش دوگانه ی دستگاه کمک بگیرید که سریع و دقیق است و از قدرت کافی برای روشن کردن فضا به شکل مناسبی بهره می برد.

عدم پویایی رنگ ها در مورد دوربین 8 مگاپیکسلی جلوی بدنه هم صدق می کند. ضمن اینکه لنز این دوربین می توانست عریض تر باشد تا سوژه های بیشتری در هر عکس جای گیرد. اما کیفیت تصویر و میزان جزئیات عکسهای این دوربین برای سلفی گرفتن کافی و قابل قبول است.

علاوه بر این امکان روتوش خودکار هم به شکل پیش فرض وجود دارد و می توانید اندازه ی آن را بر اساس سلیقه یا نیاز خود تعیین کنید، هرچند افزایش روتوش تا آخرین اندازه طبعاً از طبیعی بودن عکس می کاهد.

هنگام ثبت ویدیو اگر شرایط نوری مناسب باشد، رنگها زنده و پویا هستند اما با کاهش نور با رنگ هایی سرد و تاحدی بی روح مواجه می شوید. میت 9 قادر است ویدیو ها را با رزولوشن حداکثر 4K ثبت کند، اما یکی از اولین محصولاتی است که کدک h.265 را مورد استفاده قرار می دهد.

استفاده از کدک جدید از این جهت اهمیت دارد که بسیاری از اپلیکیشن ها (از جمله یوتوب و Google Photos هنوز از آن پشتیبانی نمی کنند، در نتیجه نمی توانید ویدیو های ثبت شده با میت 9 را در آنها مورد استفاده قرار دهید.

اگر رزولوشن تصویربرداری را به 1080p کاهش دهید، ثبت ویدیوهای صحنه آهسته با نرخ 60 فریم در هر ثانیه امکان پذیر خواهد بود.

لرزشگیر دستگاه هنگام فیلمبرداری مثل پیکسل گوگل نرم افزاری عمل می کند و تاثیر مناسبی هم دارد، اما از این نظر نسبت به عملکرد عالی محصول گوگل در رده پایین تری قرار می گیرد.

در پایان از شما دعوت می کنیم گالری نمونه تصاویر ثبت شده با دوربین Mate 9 را مشاهده نمایید.

سخت افزار

میت 9 همانطور که از یک پرچمدار امروزی انتظار می رود، به سخت افزار قدرتمندی مجهز است، از جمله پردازنده ی کایرین 960 که تازه ترین چیپست ساخته شده به دست هوآوی به حساب می آید.

این چیپست ضمناً نخستین محصول بازار است که از هسته های مبتنی بر طراحی Cortex-A73 بهره می برد و نسبت به هسته های A72 مورد استفاده در میت 8 و پی 9 از نظر مصرف انرژی و قدرت، عملکرد مناسب تری دارد.

البته چیپست جدید هم مثل قبل با معماری 16 نانومتری ساخته شده و از این نظر تفاوتی با کایرین 950 ندارد.

4 هسته A73 دستگاه 2.4 گیگاهرتز قدرت دارند و 4 هسته کم مصرف Cortex-A53 هم برای پردازش های سبک تر در نظر گرفته شده اند.

هوآوی ضمناً نخستین تولید کننده بزرگ تلفن هوشمند است که محصول خود را مجهز به واحد پردازش گرافیکی جدید و 8 هسته ای ARM یعنی Mali-G71 به بازار عرضه کرده است.

توان گرافیکی این قطعه نسبت به نسل قبل 180 درصد افزایش یافته و انتظار می رود در پرچمداران سال آینده از جمله گلکسی اس 8 هم مورد استفاده قرار گیرد.

همانطور که از یک چیپ گرافیکی عرضه شده در اواخر سال 2016 انتظار می رود، این قطعه از فناوری Vulkan هم پشتیبانی می کند، قابلیتی که به گفته ی سازنده می تواند تعداد فریم ها را هنگام اجرای بازی تا 2 برابر افزایش دهد.

فبلت جدید هوآوی ضمناً به 4 گیگابایت حافظه رم از نوع LPDDR4 مجهز است که نسبت به نسل قبل از خود 40 درصد سریع تر عمل می کند.

قدرت سخت افزاری و بهبودهای نرم افزاری Mate 9 به تجربه کاربری کاملاً روان منجر شده اند

حافظه ی داخلی دستگاه می تواند 64 گیگابایت است که حدود 50 گیگابایت از آن در اختیار کاربر قرار دارد. این میزان البته با کارت حافظه تا 256 گیگابایت دیگر هم قابل افزایش است.

اما مهم ترین نکته اینکه حافظه ی داخلی دستگاه از نوع UFS 2.1 ساخته شده و بر همین اساس سرعت عملکرد بسیار بالایی دارد که به گفته ی سازنده تا دو برابر از حافظه های معمول eMMC 5.1 بالاتر است.

هوآوی به لطف سخت افزار قدرتمند خود کمبودی از نظر اجرای بازی و اپلیکیشن های سنگین ندارد و رابط کاربری دستگاه را هم به بهترین شکلی اجرا می کند که تاکنون از این شرکت چینی دیده اید.

البته قدرت سخت افزاری همه ی چیزی نیست که به سرعت بالا منجر شده و بهبودهای نرم افزاری رابط کاربری هم در این میان نقش داشته اند.

سازنده علاوه بر این می گوید محصول جدید به الگوریتم های مبتنی بر یادگیری ماشینی مجهز است، در نتیجه به مرور زمان می تواند بر اساس عادت های شما تشخیص دهد چه زمانی به چه اپلیکیشنی نیاز دارید و آن را برای اجرا آماده کند.

محصول جدید برای نخستین بار به الگوریتم های یادگیری ماشینی مجهز است

به لطف این قابلیت دستگاه می تواند به شکل مناسب تری در مورد اینکه چه میزان از توان پردازشگر و حافظه ی رم باید در اختیار هر اپلیکیشن باشد تصمیم گیری کند.

وجود چنین قابلیتی ضمناً باعث می شود دستگاه قادر باشد عملکرد خود را در طول زمان بهینه نگاه دارد، در نتیجه به ادعای سازنده حتی اگر 18 ماه هم به طور مداوم از میت 9 استفاده کنید، کاهشی در سرعت اجرای نرم افزار دستگاه مشاهده نخواهید کرد.

میت 9 ضمناً از دو سیم کارت پشتیبانی می کند، اما تنها سیم کارت اول می تواند 4G باشد و جایگاه قرار دادن سیم کارت دوم هم با کارت حافظه یکی است، در نتیجه برای استفاده باید یکی از آنها را انتخاب کنید.

باتری

فبلت های سری میت عموماً به باتری های پر ظرفیت و کارا مجهز هستند، خصوصیتی که محصول جدید هم از آن مستثنی نیست. این تلفن هوشمند به یک باتری با ظرفیت 4000 میلی آمپر ساعت مجهز شده که با در نظر گرفتن اندازه و رزولوشن نمایشگر رقم کاملاً مناسبی به حساب می آید.

این موضوع هنگام استفاده از دستگاه هم کاملاً محسوس است و تقریباً هیچ روزی نیست که دستگاه قادر نباشد با تنها یک شارژ شما را تا پایان همراهی کند.

عملکرد باتری یکی از نقاط قوت فبلت غول پیکر جدید است

عمر باتری البته تا حد زیادی به میزان استفاده ی شما از قابلیت های پر مصرف مثل اتصال 4G، نمایشگر و توان پردازشی بستگی دارد و به راحتی می تواند از یک روز هم بیشتر شود، اما دو روز کامل با یک شارژ که سازنده ادعا می کند اندکی اغراق شده به نظر می رسد.

به صورت یک تخمین کلی می توان گفت میت 9 با هر شارژ قادر است به طور متوسط حدود 25 ساعت شما را همراهی کند که از این میزان 7 8 ساعت به روشن بودن نمایشگر اختصاص دارد.

البته این زمان در صورتی است که حدود نیمی از زمان را به آنتن وای-فای متصل باشید و تنها نیم دیگر را به استفاده از شبکه 4G مشغول شوید.

فبلت هوآوی ضمناً از فناوری شارژ سریع این شرکت که SuperCharge نام دارد پشتیبانی می کند. سازنده می گوید این فناوری مبتنی بر توان 4.5 ولت/5 آمپر عمل می کند و این موضوع گرمای ایجاد شده را در مقایسه با فناوری های 9 ولتی مثل QuickCharge کوالکام کاهش می دهد.

شارژ سریع باتری غول آسای میت 9 ظرف تنها 30 دقیقه تا 55 درصد شارژ می شود و به گفته ی سازنده 20 دقیقه شارژ برای یک روز استفاده ی نه چندان سنگین از دستگاه کفایت می کند.

میت 9 هوآوی ضمناً به حالت ذخیره انرژی مجهز است که با کاهش افکت های تصویری، ارتباطات پس زمینه و دیگر موارد غیر ضروری، عمر باتری را افزایش می دهد.

علاوه بر این یک حالت Ultra هم وجود دارد که اگر آن را فعال کنید، می توانید 6 عدد از اپلیکیشن ها را به انتخاب خود در اختیار داشته باشید و عملکرد موارد دیگر برای رسیدن به بالاترین عمر باتری ممکن، متوقف می شود.

صدا

تنها اسپیکر میت 9 در پایین بدنه قرار دارد، اما این تلفن هوشمند هم مثل HTC 10 () یا P9 Plus هوآوی () اسپیکر مکالمه که بالای نمایشگر قرار دارد را برای پخش موسیقی هم استفاده می کند.

البته این روش نمی تواند جای استفاده از اسپیکرهای بزرگ و واقعا استریو (مانند آنچه در بوم ساند HTC شاهد بودیم) را بگیرد، اما نسبت به تلفن های هوشمند مجهز به یک اسپیکر مونو، جلوه ی فراگیر تری به پخش موسیقی می بخشد.

صدای اسپیکر کاملاً بلند و رسا به حساب می آید و در مقایسه با پرچمداران دیگر کیفیت قابل قبولی دارد، اما زمانی که بلندی صدا را از نیمه افزایش می دهید مقداری نویز به گوش می رسد که تاحدی کیفیت پخش صدا را کاهش خواهد داد.

یک ویژگی منحصر به فرد میت 9 در زمینه صدا هم این است که می تواند هنگام فیلمبرداری تنها صداهایی که در مقابل لنز دوربین قرار دارند را ضبط کند. با این روش صدای زمینه کاهش یافته و ویدیوی شما نویز کمتری خواهد داشت.

ویژگی منحصر به فرد دیگر دستگاه هم استفاده از 4 میکروفون حذف نویز است که در بخش های مختلف بدنه تعبیه شده و وضوح صدا را هنگام مکالمه افزایش می دهند.

حسگر اثر انگشت

حسگر اثر انگشت در محصولات اخیر هوآوی به یک مزیت تبدیل شده است، چرا که تنها برای باز کردن قفل دستگاه کاربرد ندارد و قابلیت های مبتکرانه بیشتری در اختیار کاربر قرار می دهد.

برای مثال هنگام مشاهده ی عکس ها در گالری، می توانید با سوایپ کردن به چپ و راست روی حسگر اثر انگشت، بین تصاویر جابجا شوید. با لمس حسگر اثر انگشت می توانید تماس دریافتی را پاسخ دهید یا آلارم دستگاه را متوقف کنید.

اسکرول کردن از بالا روی حسگر به سمت پایین، بخش نوتیفیکیشن ها را ظاهر می کند و هنگام عکاسی هم می توانید حسگر اثر انگشت را به عنوان دکمه شاتر مورد استفاده قرار دهید.

سرعت و دقت حسگر اثر انگشت دستگاه هم کاملاً مناسب است. این حسگر نسبت میت 8 حدود 20 درصد سریع تر شده و تقریباً هیچوقت در تشخیص اثر انگشت شما ناموفق نمی ماند.

جمع بندی

بدون تردید میت 9 برای علاقه مندان به فبلت محصول جذابی است و عملکرد مناسبی هم دارد. این تلفن هوشمند یکی از قدرتمند ترین های بازار است و با وجود نمایشگر بزرگ 5.9 اینچی، عمر باتری مناسبی دارد.

عملکرد دوربین خصوصاً در نور روز قابل قبول است و حسگر اثر انگشت دستگاه قابلیت های در اختیار شما قرار می دهد که به محصولات هوآوی منحصر است. اما مشکل اینجاست که همه ی اینها تا وقتی جذابیت دارد که رقیبی مثل نوت 7 از بازار حذف شده باشد.

میت 9 هرچند طراحی قابل قبولی دارد، اما به هیچ عنوان به اندازه ی نوت 7 و حتی مدل های Pro و Porsche Design خودش هم زیبا نیست. هرچند هوآوی زبان طراحی مورد نظر خود را تا حدی به بلوغ رسانده، اما حالا دیگر این طراحی بیش از اندازه مورد استفاده قرار گرفته و دیگر تازگی قبل را ندارد.

علاوه بر این برخی از ایرادهای پیشین باز هم در نسل جدید حاضر هستند. رابط کاربری هوآوی با وجود بهبودهای فراوان هنوز تلاش می کند یک نسخه ی کپی شده از iOS باشد، وزن دستگاه بسیار سنگین است و ارگونومی مناسب بدنه ی باریک را تحت تاثیر قرار می دهد، در نتیجه استفاده از میت 9 را برای دست کاربر خسته کننده می کند.

علاوه بر این باید اشاره کنیم که دوربین در شرایط کم نور عملکرد پایداری ندارد و بدنه بر خلاف رقیبی مثل آیفون 7 پلاس، در مقابل آب مقاوم ساخته نشده است.

وقتی شما تبلیغات یک محصول را با این جمله شروع می کنید که «به آغاز دوران جدیدی در دنیای موبایل خوش آمدید»، لازم است پس از آن ویژگی هایی را معرفی کنید که واقعا در ذهن کاربر آغاز عصر جدیدی را تداعی کند.

اما میت 9 ویژگی چشمگیری ندارد که تغییری در دنیای فناوری ایجاد کند و تنها قادر است عملکردهای روزمره ی کاربران را مثل یک پرچمدار به شکل مناسبی به انجام برساند.

این در حالی است که سازنده قیمت دستگاه را هم نسبت به نسل قبل افزایش داده و به 775 دلار رسانده است. برای مقایسه Mate 9 Pro را در نظر داشته باشید که به لطف نمایشگر خمیده از میت 9 به مراتب زیبا تر است و اندکی کوچکتر ساخته شده، در نتیجه با وجود سخت افزار قدرتمند تر از میت 9، نسخه ی پرو با قیمت مناسب تری به فروش می رسد

هرچند فعلا نسخه ی پرو تنها در بازار چین به فروش می رسد و مشخص نیست سازنده در آینده آن را به کشورهای دیگر هم عرضه می کند یا خیر.

اما حتی اگر از مدل پرو هم صرف نظر کنیم، فبلت جدید هوآوی با این رقم تقریباً هم قیمت آیفون 7 پلاس به حساب می آید، در نتیجه باید ویژگی هایی داشته باشد که قادر باشد کاربران اپل را به سوی خود جذب کند.

اینکه هوآوی فبلت جذابی به بازار عرضه کرده قابل کتمان نیست و فقدان نوت 7 هم به برگ برنده ی محصول تبدیل شده، اما این کاربران هستند که به زودی مشخص می کنند میت 9 در برابر رقبایی مثل آیفون 7 پلاس و حتی LG V20 ارزش خرید بالاتری دارد یا خیر.

نکات منفی
نکات منفی

The post appeared first on .

بررسی دیجیاتو: Huawei Mate 9

نقد و بررسی Mighty No. 9

نقد و بررسی Mighty No. 9

از عرش به فرش!

“به قلم پرهام اقاخانی” 

تقریبا همین 2 سال پیش بودکه خبری فوق العاده شنیدیم: خالق مگامن یعنی “کیجی اینافونه” (KeijiInafune) می خواست تا یک دنباله معنوی برای این قهرمان فراموش شده خلق کند. کیک استارتر بازی با جمع آوری 4 میلیون دلار به موفقیت رسید و مراحل ساخت بازی آغاز شد ولی هنگامی که به تاریخ انتشار بازی نزدیک بودیم با تاخیر در عرضه آن مواجه شدیم. این تاخیر ها مداوما ادامه داشت تا جایی که خیلی از ما حتی وجود این بازی را هم فراموش کردیم! حالا و پس از سال ها محصول نهایی در دسترس ما قرار گرفته، ولی آیا این همه انتظار ارزشش را داشته؟ 

“گزینه Advice برخلاف نامش در بعضی مواقع هیچ توصیه مفیدی به شما نمی کند و بیشتر جنبه تزئینی دارد. ولی خوشبختانه به این معنی است که یکی از باس های نابود شده در قسمت هایی از آن مرحله به کمک شما خواهد آمد.”

در همان ابتدای بازی که وارد منو می شوید بازی کاملا رنگ و بوی یک مگامن دیگر را دارد؛ هرچند که بر خلاف سری Megaman X هیچ خبری از ویدئو های آغازین نیست (موسیقی جالب Wild Fang را از نسخه هشتم به یاد دارید؟) که خب، عامل چندان مهمی هم نیست. ولی اینجاست که با موارد عجیبی روبرو می شوید: هشدار اول بازی مبنی بر استفاده از کنترلر کاملا جدی است چون نه تنها بازی هیچ دکمه کیبوردی را در حین بازی نشان نمی دهد، بلکه هیچ گزینه ای در منوی تنظیمات بازی برای تغییر کنترل های کیبورد و کنترلرتان وجود ندارد و باید این کار بعد از انجام مرحله مقدماتی انجام شود! خوشبختانه جایگذاری دکمه ها بر روی کنترلر Xbox 360 واقعا مناسب انجام شده و مثل نسخه های اولیه سری Megaman X با جایگذاری های غیر منطقی (مخصوصا برای قابلیت Dash) روبرو نیستیم ولی نبود قابلیت تغییر کنترل هادر منوی اصلی برای یک بازی در سال 2016 واقعا فاجعه است!

با شروع بازی شرح مختصری از وقایع بازی برای شما بیان می شود. انتظار زیادی از بخش داستانی نداریم و اجباری نداریم که با داستانی پیچیده روبرو شویم ولی مسئله اصلی اینجاست که داستان بازی به شدت بد روایت می شود و مشکلات زیادی هم دارد. مثلا توضیح داده نمی شود که چرا یک سری از روبات ها با ضربه خوردن از کار می افتند و یک سری نه؛ یا چرا یک سری از شخصیت ها پرداخت مناسبی ندارند؛ مثل دکتر وایت که مثلا خالق Beck (شخصیت اصلی) است ولی از دیدن توانایی خاص او برای نابودی دشمنان شگفت زده می شود و بعد از چند ثانیه یادش می افتد که ((اوه آره، من این قابلیت رو براش طراحی کرده بودم)) و یا Call که کاملا با چیزی که قبل از عرضه بازی از او انتظار می رفت فرق دارد.از طرفی دیگر با وجود به خدمت گرفتن صداپیشگان کارکشته ای مثل استیو بلام (Steve Blum)، کیفیت صداگذاری بیشتر شخصیت ها و دیالوگ هایشان در سطح مناسبی نیستو جوک ها و اشاره های آنها هرچند در ابتدا جالب هستند (به شخصه در حین بازی با شنیدن چند دیالوگ به یاد نگهبان های اسکایریم و همچنین Geese Howard افتادم!) ولی بعد از چند بار تکرار واقعا بی مزه و عذاب آور می شوند.

 

“بازی هیچ وقت نکات مهم را به شما نمی گوید و یا خودتان باید آنها را کشف کنید یا به صورت دستی از منوی Game Options در داخل بازی از آنها آگاهی پیدا کنید.”

بدبختانه گیم پلی بازی نیز در مواقعی خوب به نظر نمی رسد. اگر انیمیشن عجیب و غریب دویدن Beck را فاکتور بگیریم، او درست همانند مگامن رفتار می کند و یه همین خاطر، مگامن باز ها با کنترل او مشکلی نخواهند داشت.شما می بایست با استفاده مکرر از قابلیت Dash که قبل از عرضه بازی هم مانور زیادی روی آن داده شده بود، موانع سخت پلتفرمینگرا پشت سر بگذارید و برای نابودی دشمنان به صورت مداوم به آنها شلیک کنید تا هاله ای در اطرافشان پدیدار شود و بعد دو راه برای نابود کردن آنها دارید: یا به شلیک کردن ادامه می دهید تا پس از مدتی کشته شوند یا این که با انجام یک Dash، ماده Xel آنها را جذب کرده و علاوه بر نابود کردن آنها به یک Power Up با مدت زمان استفاده محدود دسترسی پیدا می کنید. متاسفانه استفاده از این مکانیک باعث شده تا همانند سری مگامن تعداد آیتم های بازیابی سلامتی مناسبی بدست نیاورید و تعداد این آیتم ها و جان های اضافه در مراحل بسیار محدود هستند. همچنین در عملی عجیب، جانهای اضافه شما بین مراحل انتقال نمی یابند و حتی آیتم های بازیابی سلامتی تان با هر بار مرگ از شما گرفته می شوند! البته خوشبختانه تعداد جان ها برای درجه سختی معمولی از تنظیمات بازی قابل تغییر است.

کسانی که سری Megaman X را تجربه کرده باشند قطعا می دانند که قابلیت Dash چه ویژگی مهمی بود و استفاده از آن در بسیاری از مراحل و مخصوصا در باس فایت ها بسیار حیاتی بود. شاید فکر کنید حالا که Mighty No.9 پا را فراتر گذاشته و استفاده از این قابلیت را برای دسترسی به Power Up های مفید و جابجایی در محیط، ضروری کرده باید نتیجه خوبی داشته باشد؛ ولی متاسفانه این ویژگی به همراه مورد مربوط به سلامتی شخصیت که در بالا اشاره شد، باعث شده تا بازی بی هویت شود. چون از طرفی بازی با مکانیک Dash شما را تشویق به سریع بودن می کند ولی با کمبود منابع جان مجبورتان می کند تا محتاط تر بوده و مراقب نوار سلامتی Beck باشید که این دو مورد اصلا با هم همخوانی ندارند. از طرفی دیگر طراحی نامناسب برخی مراحل، برخی چالش های سخت پلتفرمینگ، موانع Instant Kill و جاگیری بد دشمنان در برخی مواقع، باعث می شود تا بار ها به خاطر یک اشتباه کوچک در گذر از موانعیا نابودی یک دشمن که دارد حسابی برایتان دردسر ایجاد می کند، با مرگ های ناخواسته روبرو شوید و تجربه بازی بسیار زجرآور شود.

“Countershade یکی از معدود شخصیت های جالب بازی است که صداگذاری خوبی هم دارد و مرحله مربوط به او،با سایر مراحل بازی و همچنین این سبک از بازیها تفاوت دارد ولی متاسفانه این مرحله و باس فایت آن چندان جذاب نیستند.”

از بد روزگار حتی رویارویی با باس ها نیز پر از مشکل است. بله، باس ها باید سخت باشند ولی آیا راهی نیست که این مورد به بازی صدمه نزند؟ مثلا چرا بعضی باس ها حملاتی به شدت قدرتمند (خالی کننده بیش از 30% نوار سلامتی!) دارند؟ چرا در مواقعی کاملا ضدضربه می شوند و برای چند ثانیه تمام حملات شما بی اثر خواهند بود؟ یا چرا وقتی نوبت به جذب ماده Xel باس ها می رسد آنها برخلاف دشمنان داخل مرحله باز هم ضد ضربه شده، باز هم حرکت کرده و به شما حمله می کنند و یا حتی سلامتی از دست رفته خودشان را بازیابی می کنند؟ همچنین برای رویارویی با باس ها، با توجه به کمبود منابع جان و بازیابی سلامتی و همچنین با در نظر گرفتن حملات قدرتمند آنها، حتما می بایست آیتم های بازیابی سلامتی AcXel Recover (که با جمع آوری Xelآبی به شما داده می شوند) را داشته باشید وگرنه شانس چندانی نخواهید داشت.

با نابودی باس ها شما می توانید قدرت های آنها را بدست آورید که هر کدام از این قدرت ها نقطه ضعف یک باس دیگر هستند. ولی دو مشکل اساسی در مورد آنها وجود دارد. اولا بعضی از این قدرت ها در مبارزه با دشمنان حتی ضعیف تر از سلاح اصلی Beck به نظر می رسند و استفاده از سلاح اصلی Beck برای نابود کردن سریع تر آنها به صرفه تر است. دوما سیستم سوییچ کردن بین این قدرت ها به صورتی Realtime انجام می شود و خواستار دقت برای انتخاب قدرت مربوطه است که مخصوصا انجام این کار را در حین باس فایت ها و برای پیدا کردن نقطه ضعفشان بسیار سخت می کند. البته امکان اختصاص دادن سه قدرت به سه کلید خاص (کلید های Y، آنالوگ راست و آنالوگ چپ روی کنترلر Xbox 360) وجود دارد که روند انتخاب قدرت را بسیار ساده تر می کند ولی در کمال ناباوری این قابلیت در بعضی مواقع دچار باگ شده و توانایی هایتان را به درستی در دسترستان قرار نمی دهد که مجبورتان می کند در هنگام مبارزه از روش اصلیاستفاده کنید.


“از حق نگذریم گیم پلی بازی در بعضی مواقع واقعا لذت بخش می شود. ولی حیف که سایر بخش های بازی دست به دست هم می دهند تا همان خوشی موقت را هم برایتان زهرمار کنند!”

مایه تاسف است که بازی به چنین وضعی دچار شده است؛ چون با وجود تمام مشکلات فوق، بازی حس آشنایی دارد. این بازی بیشتر ویژگی های سری ای که طرفدارانش این همه سال منتظر نسخه جدید آن بودند و نادیده گرفته شدند را داراست و می تواند باز هم با داشتن این حجم از مشکلات، عده زیادی از آنها را (از جمله خود من) تا حدودی و برای مدتیراضی کند. در هنگامی که مشکلات پرتعداد، خودشان را نشان نداده اند، روند بازی به شدت جذاب و هیجان انگیز دنبال می شود. ولی متاسفانه وقتی که با مشکلات آن و موانع پلتفرمینگ و مبارزات فوق العاده سختش روبرو می شوید، همان لذت نیز بلافاصله جای خودش را به نارضایتی و زجر می دهد و محال است که فکر رها کردن بازی به سرتان نزند.

 

نکات مثبت:

گیم پلی تقریبا مشابه با سری مگامن

مکانیک نوآورانه AcXeleration

اشاره ها و جوک های جالب بعضی شخصیت ها

مکان تغییر تعداد جان های اضافه

مکانیک جالب ایجاد میانبر برای قدرت ها

نکات منفی

گیم پلی سخت و طاقت فرسا به خاطر طراحی نامناسب مراحل

نبود راهنمایی های ضروری

مشکلات متعدد داستانی

صداگذاری نامناسب برای بیشتر شخصیت ها

DLC روز اول؟!

باگ های به شدت آزار دهنده

سخن آخر

برخلاف ادعای بعضی از منتقدان و یوتیوبر های مثلا کارکشته(!) Mighty No.9 بازی افتضاحی نیست بلکه با اشتباهاتی که سازندگان انجام داده اند (مثل تمرکز روی بخش آنلاین، برنامه ریزی برای ساخت مجموعه تلویزیونی و…)،در کمال تاسف به یک بازی متوسط تبدیل شده است. شاید اگر سازندگان به جای وقت گذاشتن و تخصیص بودجه روی کارهای جانبی بر روی خود بازی تمرکز می کردند، خروجی ای بهتر از این را شاهد بودیم. انجام این بازی به همه افراد توصیه نمی شود چون مشکلات اشاره شده و همچنین درجه سختی بالای موانع پلتفرمینگ و مبارزات، به راحتی می تواند هر کسی را از ادامه دادن آن منصرف کند. ولی اگر از طرفداران سرسخت مگامن هستید و می توانید با مشکلات بازی کنار بیایید، کماکان می تواند گزینه لذت بخشی برای شما باشد.

نقد و بررسی Mighty No. 9

(image)

از عرش به فرش!

“به قلم پرهام اقاخانی” 

تقریبا همین 2 سال پیش بودکه خبری فوق العاده شنیدیم: خالق مگامن یعنی “کیجی اینافونه” (KeijiInafune) می خواست تا یک دنباله معنوی برای این قهرمان فراموش شده خلق کند. کیک استارتر بازی با جمع آوری 4 میلیون دلار به موفقیت رسید و مراحل ساخت بازی آغاز شد ولی هنگامی که به تاریخ انتشار بازی نزدیک بودیم با تاخیر در عرضه آن مواجه شدیم. این تاخیر ها مداوما ادامه داشت تا جایی که خیلی از ما حتی وجود این بازی را هم فراموش کردیم! حالا و پس از سال ها محصول نهایی در دسترس ما قرار گرفته، ولی آیا این همه انتظار ارزشش را داشته؟ 

(image)

“گزینه Advice برخلاف نامش در بعضی مواقع هیچ توصیه مفیدی به شما نمی کند و بیشتر جنبه تزئینی دارد. ولی خوشبختانه به این معنی است که یکی از باس های نابود شده در قسمت هایی از آن مرحله به کمک شما خواهد آمد.”

در همان ابتدای بازی که وارد منو می شوید بازی کاملا رنگ و بوی یک مگامن دیگر را دارد؛ هرچند که بر خلاف سری Megaman X هیچ خبری از ویدئو های آغازین نیست (موسیقی جالب Wild Fang را از نسخه هشتم به یاد دارید؟) که خب، عامل چندان مهمی هم نیست. ولی اینجاست که با موارد عجیبی روبرو می شوید: هشدار اول بازی مبنی بر استفاده از کنترلر کاملا جدی است چون نه تنها بازی هیچ دکمه کیبوردی را در حین بازی نشان نمی دهد، بلکه هیچ گزینه ای در منوی تنظیمات بازی برای تغییر کنترل های کیبورد و کنترلرتان وجود ندارد و باید این کار بعد از انجام مرحله مقدماتی انجام شود! خوشبختانه جایگذاری دکمه ها بر روی کنترلر Xbox 360 واقعا مناسب انجام شده و مثل نسخه های اولیه سری Megaman X با جایگذاری های غیر منطقی (مخصوصا برای قابلیت Dash) روبرو نیستیم ولی نبود قابلیت تغییر کنترل هادر منوی اصلی برای یک بازی در سال 2016 واقعا فاجعه است!

با شروع بازی شرح مختصری از وقایع بازی برای شما بیان می شود. انتظار زیادی از بخش داستانی نداریم و اجباری نداریم که با داستانی پیچیده روبرو شویم ولی مسئله اصلی اینجاست که داستان بازی به شدت بد روایت می شود و مشکلات زیادی هم دارد. مثلا توضیح داده نمی شود که چرا یک سری از روبات ها با ضربه خوردن از کار می افتند و یک سری نه؛ یا چرا یک سری از شخصیت ها پرداخت مناسبی ندارند؛ مثل دکتر وایت که مثلا خالق Beck (شخصیت اصلی) است ولی از دیدن توانایی خاص او برای نابودی دشمنان شگفت زده می شود و بعد از چند ثانیه یادش می افتد که ((اوه آره، من این قابلیت رو براش طراحی کرده بودم)) و یا Call که کاملا با چیزی که قبل از عرضه بازی از او انتظار می رفت فرق دارد.از طرفی دیگر با وجود به خدمت گرفتن صداپیشگان کارکشته ای مثل استیو بلام (Steve Blum)، کیفیت صداگذاری بیشتر شخصیت ها و دیالوگ هایشان در سطح مناسبی نیستو جوک ها و اشاره های آنها هرچند در ابتدا جالب هستند (به شخصه در حین بازی با شنیدن چند دیالوگ به یاد نگهبان های اسکایریم و همچنین Geese Howard افتادم!) ولی بعد از چند بار تکرار واقعا بی مزه و عذاب آور می شوند.

(image)  

“بازی هیچ وقت نکات مهم را به شما نمی گوید و یا خودتان باید آنها را کشف کنید یا به صورت دستی از منوی Game Options در داخل بازی از آنها آگاهی پیدا کنید.”

بدبختانه گیم پلی بازی نیز در مواقعی خوب به نظر نمی رسد. اگر انیمیشن عجیب و غریب دویدن Beck را فاکتور بگیریم، او درست همانند مگامن رفتار می کند و یه همین خاطر، مگامن باز ها با کنترل او مشکلی نخواهند داشت.شما می بایست با استفاده مکرر از قابلیت Dash که قبل از عرضه بازی هم مانور زیادی روی آن داده شده بود، موانع سخت پلتفرمینگرا پشت سر بگذارید و برای نابودی دشمنان به صورت مداوم به آنها شلیک کنید تا هاله ای در اطرافشان پدیدار شود و بعد دو راه برای نابود کردن آنها دارید: یا به شلیک کردن ادامه می دهید تا پس از مدتی کشته شوند یا این که با انجام یک Dash، ماده Xel آنها را جذب کرده و علاوه بر نابود کردن آنها به یک Power Up با مدت زمان استفاده محدود دسترسی پیدا می کنید. متاسفانه استفاده از این مکانیک باعث شده تا همانند سری مگامن تعداد آیتم های بازیابی سلامتی مناسبی بدست نیاورید و تعداد این آیتم ها و جان های اضافه در مراحل بسیار محدود هستند. همچنین در عملی عجیب، جانهای اضافه شما بین مراحل انتقال نمی یابند و حتی آیتم های بازیابی سلامتی تان با هر بار مرگ از شما گرفته می شوند! البته خوشبختانه تعداد جان ها برای درجه سختی معمولی از تنظیمات بازی قابل تغییر است.

کسانی که سری Megaman X را تجربه کرده باشند قطعا می دانند که قابلیت Dash چه ویژگی مهمی بود و استفاده از آن در بسیاری از مراحل و مخصوصا در باس فایت ها بسیار حیاتی بود. شاید فکر کنید حالا که Mighty No.9 پا را فراتر گذاشته و استفاده از این قابلیت را برای دسترسی به Power Up های مفید و جابجایی در محیط، ضروری کرده باید نتیجه خوبی داشته باشد؛ ولی متاسفانه این ویژگی به همراه مورد مربوط به سلامتی شخصیت که در بالا اشاره شد، باعث شده تا بازی بی هویت شود. چون از طرفی بازی با مکانیک Dash شما را تشویق به سریع بودن می کند ولی با کمبود منابع جان مجبورتان می کند تا محتاط تر بوده و مراقب نوار سلامتی Beck باشید که این دو مورد اصلا با هم همخوانی ندارند. از طرفی دیگر طراحی نامناسب برخی مراحل، برخی چالش های سخت پلتفرمینگ، موانع Instant Kill و جاگیری بد دشمنان در برخی مواقع، باعث می شود تا بار ها به خاطر یک اشتباه کوچک در گذر از موانعیا نابودی یک دشمن که دارد حسابی برایتان دردسر ایجاد می کند، با مرگ های ناخواسته روبرو شوید و تجربه بازی بسیار زجرآور شود.

(image)

“Countershade یکی از معدود شخصیت های جالب بازی است که صداگذاری خوبی هم دارد و مرحله مربوط به او،با سایر مراحل بازی و همچنین این سبک از بازیها تفاوت دارد ولی متاسفانه این مرحله و باس فایت آن چندان جذاب نیستند.”

از بد روزگار حتی رویارویی با باس ها نیز پر از مشکل است. بله، باس ها باید سخت باشند ولی آیا راهی نیست که این مورد به بازی صدمه نزند؟ مثلا چرا بعضی باس ها حملاتی به شدت قدرتمند (خالی کننده بیش از 30% نوار سلامتی!) دارند؟ چرا در مواقعی کاملا ضدضربه می شوند و برای چند ثانیه تمام حملات شما بی اثر خواهند بود؟ یا چرا وقتی نوبت به جذب ماده Xel باس ها می رسد آنها برخلاف دشمنان داخل مرحله باز هم ضد ضربه شده، باز هم حرکت کرده و به شما حمله می کنند و یا حتی سلامتی از دست رفته خودشان را بازیابی می کنند؟ همچنین برای رویارویی با باس ها، با توجه به کمبود منابع جان و بازیابی سلامتی و همچنین با در نظر گرفتن حملات قدرتمند آنها، حتما می بایست آیتم های بازیابی سلامتی AcXel Recover (که با جمع آوری Xelآبی به شما داده می شوند) را داشته باشید وگرنه شانس چندانی نخواهید داشت.

با نابودی باس ها شما می توانید قدرت های آنها را بدست آورید که هر کدام از این قدرت ها نقطه ضعف یک باس دیگر هستند. ولی دو مشکل اساسی در مورد آنها وجود دارد. اولا بعضی از این قدرت ها در مبارزه با دشمنان حتی ضعیف تر از سلاح اصلی Beck به نظر می رسند و استفاده از سلاح اصلی Beck برای نابود کردن سریع تر آنها به صرفه تر است. دوما سیستم سوییچ کردن بین این قدرت ها به صورتی Realtime انجام می شود و خواستار دقت برای انتخاب قدرت مربوطه است که مخصوصا انجام این کار را در حین باس فایت ها و برای پیدا کردن نقطه ضعفشان بسیار سخت می کند. البته امکان اختصاص دادن سه قدرت به سه کلید خاص (کلید های Y، آنالوگ راست و آنالوگ چپ روی کنترلر Xbox 360) وجود دارد که روند انتخاب قدرت را بسیار ساده تر می کند ولی در کمال ناباوری این قابلیت در بعضی مواقع دچار باگ شده و توانایی هایتان را به درستی در دسترستان قرار نمی دهد که مجبورتان می کند در هنگام مبارزه از روش اصلیاستفاده کنید.

(image)

“از حق نگذریم گیم پلی بازی در بعضی مواقع واقعا لذت بخش می شود. ولی حیف که سایر بخش های بازی دست به دست هم می دهند تا همان خوشی موقت را هم برایتان زهرمار کنند!”

مایه تاسف است که بازی به چنین وضعی دچار شده است؛ چون با وجود تمام مشکلات فوق، بازی حس آشنایی دارد. این بازی بیشتر ویژگی های سری ای که طرفدارانش این همه سال منتظر نسخه جدید آن بودند و نادیده گرفته شدند را داراست و می تواند باز هم با داشتن این حجم از مشکلات، عده زیادی از آنها را (از جمله خود من) تا حدودی و برای مدتیراضی کند. در هنگامی که مشکلات پرتعداد، خودشان را نشان نداده اند، روند بازی به شدت جذاب و هیجان انگیز دنبال می شود. ولی متاسفانه وقتی که با مشکلات آن و موانع پلتفرمینگ و مبارزات فوق العاده سختش روبرو می شوید، همان لذت نیز بلافاصله جای خودش را به نارضایتی و زجر می دهد و محال است که فکر رها کردن بازی به سرتان نزند.

 (image)

نکات مثبت:

گیم پلی تقریبا مشابه با سری مگامن

مکانیک نوآورانه AcXeleration

اشاره ها و جوک های جالب بعضی شخصیت ها

مکان تغییر تعداد جان های اضافه

مکانیک جالب ایجاد میانبر برای قدرت ها

نکات منفی

گیم پلی سخت و طاقت فرسا به خاطر طراحی نامناسب مراحل

نبود راهنمایی های ضروری

مشکلات متعدد داستانی

صداگذاری نامناسب برای بیشتر شخصیت ها

DLC روز اول؟!

باگ های به شدت آزار دهنده

سخن آخر

برخلاف ادعای بعضی از منتقدان و یوتیوبر های مثلا کارکشته(!) Mighty No.9 بازی افتضاحی نیست بلکه با اشتباهاتی که سازندگان انجام داده اند (مثل تمرکز روی بخش آنلاین، برنامه ریزی برای ساخت مجموعه تلویزیونی و…)،در کمال تاسف به یک بازی متوسط تبدیل شده است. شاید اگر سازندگان به جای وقت گذاشتن و تخصیص بودجه روی کارهای جانبی بر روی خود بازی تمرکز می کردند، خروجی ای بهتر از این را شاهد بودیم. انجام این بازی به همه افراد توصیه نمی شود چون مشکلات اشاره شده و همچنین درجه سختی بالای موانع پلتفرمینگ و مبارزات، به راحتی می تواند هر کسی را از ادامه دادن آن منصرف کند. ولی اگر از طرفداران سرسخت مگامن هستید و می توانید با مشکلات بازی کنار بیایید، کماکان می تواند گزینه لذت بخشی برای شما باشد.

نقد و بررسی Mighty No. 9