Tagبررسی 2

بررسی دیجیاتو: ال جی X Screen ؛ نما به توان 2

بررسی دیجیاتو: ال جی X Screen ؛ نما به توان 2

ال جی همیشه جزو شرکت‌ های نوآور بوده و بسیاری از اولین‌ ها را برای ما به ارمغان آورده؛ از نمایشگر با حاشیه کم گرفته تا قاب چرمی و دوربین با تنظیمات حرفه ‌ای و در G5، دوربین دوگانه با لنز واید. اما اخیراً اوضاع پرچمدار جدیدش یعنی G5 چندان باب میل چشم بادامی ها نبوده و شاید همین مسأله، دلیلی برای معرفی سری‌ های جدید تلفن‌ های هوشمند این شرکت باشد. در واقع ال جی نخواسته که تمام تخم‌ مرغ‌ هایش را در یک سبد بگذارد.

در روزگاری که میانبرها و قابلیت‌ های جانبی موبایل ‌ها اهمیت ویژه ‌ای پیدا کرده ‌اند، سامسونگ سری Edge را ساخت که نواری را در کنار نمایشگر برای همین قابلیت‌های جانبی اختصاص داده و به دلیل خمیده بودن، فضای کمتری نسبت به یک نمایشگر تخت اشغال می‌کند. قابلیت جالبی است اما نباید از قیمت بالای سری اج سامسونگ چشم پوشی کنیم.

بعضی افراد به دنبال این هستند که مدام نوتیفیکیشن‌ هایشان را ببینند، به میانبرها دسترسی داشته باشند و از همه مهم‌تر، آن حس خاص بودن را تجربه کنند اما بودجه کمتری برای این کار اختصاص داده اند. ال جی برای این دسته از افراد یک میان رده خاص طراحی کرده؛ موبایلی که نمایشگر یک نوار اضافه در بالای خود دارد و علاوه بر ایجاد دسترسی به میانبرها، همیشه روشن است تا مبادا زمان از دستتان در برود.

طراحی

ال جی در طراحی X Screen به گذشته خود بازگشته به طوری که ما را به یاد Nexus 5 می اندازد؛ با دیدن پشت دستگاه حتی می‌توان گفت از موبایل‌های سری Galaxy S الهام گرفته است. حالت شیشه ای آن و شکل و نحوه قرارگیری دوربین آن کاملاً یادآور گلکسی اس 6 و اس 7 است. با این حال نمی توان منکر این شد که بدنه تخت و براق ظاهر نسبتاً لوکسی به دستگاه بخشیده و آن را از بسیاری از میان رده ها متمایز می سازد.

همین که X Screen را در دست می‌گیرید، وزن کم آن قبل از همه چیز نظر شما را به خودش جلب می کند. این تلفن هوشمند با وزن 120 گرم جزو موبایل های سبک قرار می گیرد. استفاده از پلاستیک در بدنه X S تأثیر به سزایی در کاهش وزن آن داشته است.

ال جی دلش نیامده وقتی کسی موبایل را در دست شما می بیند فکر کند پلاستیکی است و سعی کرده بافت های فلز و شیشه را در آن ایجاد کند. اما شاسی پلاستیکی فلز مانند دور آن زیاد چنگی به دل نمی زند و شیشه ای بودن آن باعث می شود روی سطوح صاف لیز بخورد و اثر انگشت نیز روی آن باقی بماند.

بدنه X S ابعادی معادل 142.6×71.8 میلی متر دارد و ضخامت آن به 7.1 میلی متر می رسد. ال جی با زاویه دادن به لبه های کنار دستگاه کاری کرده که ضخامت دستگاه را کمتر از مقدار واقعی اش احساس کنید. نوار فلز مانند کناری نیز باعث می شود ضخامت X S در ظاهر کمتر به نظر برسد.

کنار سمت راست دستگاه درگاه کارت حافظه و سیم کارت وجود دارد. این موبایل از دو سیم کارت پشتیبانی می کند که البته باید بین سیم کارت دوم و کارت حافظه، یکی را انتخاب کنید. زیر دستگاه نیز شلوغ ترین قسمت آن است که جک 3.5 میلی متری صدا، میکروفون، درگاه Micro USB و اسپیکر در آن قرار دارند.LG X Screen  در رنگ های سفید، مشکی و صورتی-طلایی عرضه خواهد شد.

نمایشگر

احتمالاً وقتی نام ال جی را می شنوید، انتظار دارید با یک نمایشگر بسیار واضح رو به رو شوید. در X S ال جی سعی کرده بگوید رزولوشن همه چیز نیست و باید همان قدر که به رزولوشن اهمیت می دهیم، باید به کاربرد نمایشگر هم توجه داشته باشیم. موبایل جدید این شرکت از یک نمایشگر 4.93 اینچی با رزولوشن HD بهره می برد که به یک نمایشگر دوم 1.76 اینچی با رزولوشن 520×80 پیکسل مجهز است.

خوشبختانه ال جی همیشه حتی در موبایل های میان رده خودش به نمایشگر توجه داشته است. این نمایشگر از پنل IPS برخوردار است که یعنی شاهد رنگ های با طراوت و پویا در عین حال، واقعی هستیم. البته درجه رنگ ها کمی به سردی گرایش دارد.

کنتراست نمایشگر در حد مطلوبی است؛ بنابراین رنگ مشکی با خلوص نسبتاً بالا، و تصاویر با عمق خوبی نمایش داده می شوند. عدد دقیقی از حداکثر میزان روشنایی نمایشگر نداریم اما خوانایی نمایشگر زیر نور آفتاب کاملاً خوب است و می توانید بدون مشکل، متن ها و تصاویر را ببینید.

بدون در نظر گرفتن نمایشگر دوم، نمایشگر اصلی حدود 65 درصد فضای جلوی دستگاه را به خودش اختصاص داده است و چگالی آن نیز با توجه به 298 پیکسل در اینچ می رسد. شاید تراکم پیکسل پایین را بتوان تنها مشکل اصلی نمایشگر دانست. با این حال، اگر زیاد نمایشگر را به چشمان خود نزدیک نکنید اصلاً متوجه این مسأله نخواهید شد.

به نظر می رسد انتخاب این رزولوشن بهترین حالتی بوده که ال جی می توانسته انجام دهید چون اگر رزولوشن بیشتر از این می شد، مصرف باتری افزایش می یافت و همه این ها روی قیمت تمام شده دستگاه تأثیر می گذاشت. البته قابلیت Knock Code و روشن کردن نمایشگر با دو ضربه همچنان به عنوان بخشی جدا نشدنی از موبایل های ال جی در X Screen نیز وجود دارد.

اما می رسیم به مهم ترین بخش ماجرا یعنی نمایشگر دوم. این نمایشگر طوری برنامه ریزی شده که عملکرد مستقلی از نمایشگر اصلی دارد. وقتی نمایشگر خاموش است، این قسمت با نور کم همچنان روشن باقی می ماند و ساعت، باتری و تاریخ را نشان می دهد اما از آنجا که پس زمینه مشکی دارد، انرژی کمی مصرف می کند.

نکته جالب این که وقتی نمایشگر خاموش است، به نظر می رسد پیکسل های مشکی نمایشگر دوم مانند نمایشگرهای AMOLED خاموش می شوند اما نمایشگر IPS چنین قابلیتی ندارد و در این حالت چون نور نمایشگر کم می شود، اینطور به نظر می رسد. اگر نمایشگر را روشن و همچنان با نمایشگر دوم کار کنید، متوجه خواهید شد که پیکسل های مشکی نیز روشن هستند و نور می دهند.

این بخش نمایشگر قابلیت نمایش متن ها و نوتیفیکیشن ها را دارد. برای کار کردن با سایر قابلیت های آن، کافیست روی آن به چپ یا راست سوایپ کنید تا به آیکن های میانبر تنظیم پروفایل صدا، وای فای، چراغ قوه و بلوتوث دسترسی داشته باشید. همچنین می توانید پخش موسیقی را نیز از همین قسمت کنترل کنید.

با روشن کردن نمایشگر، آیکن های میانبر اپلیکیشن ها نیز در این نوار قابل دسترسی خواهند بوند. اما انتخاب این که چه میانبرهایی آن جا باشند، از کنترل شما خارج است. بنابراین مشکل نمایشگر را می توانیم عدم قابلیت شخصی سازی بدانیم.

نرم افزار

LG X Screen همراه با اندروید 6.0.1 عرضه شده که آخرین نسخه رابط کاربری اختصاصی ال جی بر آن سوار شده است. ویژگی بارز این رابط کاربری این است که صفحه اصلی و منوی اپلیکیشن ها ادغام شده اند و همه چیز در یک صفحه در دسترس شما است.

یکی از قابلیت های X Screen، Bluetooth Low Energy یا به اختصار، BLE است. با استفاده از این قابلیت، بلوتوث موبایل شما همیشه روشن و آماده دریافت یا ارسال فایل ها است. بلوتوث در این حالت انرژی کمتری مصرف می کند. با این حال، هنوز هم وای فای دیرکت راه بهتری برای انتقال فایل محسوب می شود که به صورت مستقیم در تنظیمات بسیاری از موبایل ها وجود ندارد و باید برای استفاده از آن، اپلیکیشن جداگانه ای نصب کنید.

ال جی علاقه زیادی به Memo و یادداشت برداری دارد اما هیچ گاه روی قلم های استایلوس به طور جدی سرمایه گذاری نکرد. با این حال اپلیکیشن QuickMemo+ آن همراه همیشگی تلفن های هوشمندش است و حتی می توانید از نوار نوتیفیکیشن ها هم به آن دسترسی داشته باشید.

اپلیکیشن دیگری که حضور آن جدی تر شده، LG Backup است. امروز تقریباً همه شرکت ها سرویس های ذخیره سازی و پشتیبان گیری ابری اختصاصی خودشان را راه اندازی کرده اند. ال جی نیز به همین سو رفته و با داشتن یک حساب کاربری ال جی، می توانید از فایل های خودتان پشتیبان بگیرید و هر موقع که نیاز داشتید آن ها را برگردانید.

دوربین

دوربین X Screen رزولوشنی برابر با 13 مگاپیکسل دارد و به یک فلش تک رنگ مجهز است. این دوربین قابلیت فیلم برداری Full HD را دارد. دوربین جلوی این موبایل نیز 8 مگاپیکسلی است. همانطور که ال جی در طراحی به گذشته برگشته، به نظر می رسد در دوربین نیز همین اتفاق افتاده و از نظر امکانات، با دوربینی مشابه G3 و حتی ضعیف تر طرف هستیم.

دو حالت برای عکاسی وجود دارند: Simple و Auto. در حالت Auto تنظیمات به طور خودکار انجام می گیرند و شما فقط باید دکمه شاتر را لمس کنید. در حالت Simple تنظیمات همچنان خودکار هستند اما آیکن های صفحه هم محو می شوند و با ضربه روی هر قسمت نمایشگر، می توانید عکس بگیرید.

قابلیت های دوربین به عکاسی پانوراما و گرفتن سلفی با حرکت دست خلاصه می شوند. با مشت کردن دستتان دوربین با 3 شمارش معکوس از شما عکس می گیرد و اگر دو بار دستتان را مشت کنید، 4 عکس پشت سر هم می گیرد.

هیچ تنظیماتی حتی برای رزولوشن دوربین وجود ندارد. رابط کاربری بسیار خوب طراحی شده و کار کردن با آن راحت است اما سادگی هم حدی دارد. به نظر می رسد ال جی مفهوم سادگی را خوب درک نکرده باشد. سادگی به معنی فدا کردن قابلیت ها نیست. سادگی یعنی بتوانیم به راحت ترین شکل، از بیشترین امکانات بهترین استفاده را ببریم.

از نظر کیفیت تصاویر می توانیم X Screen را یک 13 مگاپیکسلی معمولی بدانیم. تصاویر از نظر جزئیات و نور ضعیف هستند و سرعت فوکوس دوربین نیز پایین است. در نور کم هم با توجه به دیافراگم f/2.2 نمی توانیم انتظار نور مناسبی در عکس ها داشته باشیم. این موارد برای دوربین جلو نیز صدق می کنند اما حساسیت کمتری نسبت به آن وجود دارد.

سخت افزار

تلفن دو نمایشگره کره ای ها به چیپست اسنپدراگون 410 با پردازنده چهار هسته ای 1.2 گیگاهرتزی مجهز شده و دارای 2 گیگابایت رم است. امروز چنین سخت افزاری زیاد چنگی به دل نمی زند اما اگر استفاده تان از موبایل به کارهای ساده و سبک محدود می شود، می توانید روی آن حساب کنید.

جا به جایی در منوها روان و بدون لگ است که حساسیت بالای خود نمایشگر هم تأثیر به سزایی در آن دارد. اما اجرای اپلیکیشن ها گاهی اوقات با تأخیر زیادی همراه است که ممکن است برایتان آزار دهنده باشد. اگر هم به فکر بازی کردن هستید، بهتر است سمت بازی های سه بعدی و سنگین نروید؛ اما بازی های دو بعدی و سبک به خوبی روی X Screen اجرا می شوند.

حافظه داخلی این دستگاه 16 گیگابایت است که برای موبایلی در این رده کاملاً معقول محسوب می شود. با این حال اگر کافی نبود، می توانید از طریق درگاه کارت حافظه تا 256 گیگابایت آن را افزایش دهید. البته با وجود سخت افزار نه چندان قدرتمند X S بعید می دانیم این موبایل عملاً کشش این حجم از اطلاعات را داشته باشد.

ارتباطات

X Screen از دو سیم کارت و نسل چهارم شبکه مخابراتی پشتیبانی می کند. ال جی برای بهبود کیفیت صدا در حین مکالمه، این موبایل را به میکروفون مجهز کرده که میکروفون دوم در بالا قرار دارد و نویز محیط را از بین می برد. این میکروفون علاوه بر حذف نویز، قابلیت ضبط صدای استریو را نیز برای ویدیوهای گرفته شده با دوربین به همراه می آورد.

یکی از قابلیت های جالب تلفن در X Screen، Ringtone ID نام دارد. این قابلیت بر اساس شماره تلفن شخص تماس گیرنده، زنگ موبایلی برای او تولید می کند و به این روش، متناظر با هر شماره تلفن، یک زنگ موبایل اختصاصی می سازد. از دیگر قابلیت های ارتباطی این تلفن هوشمند می توانیم به NFC و بلوتوث نسخه 4.1 اشاره کنیم. X Screen از فناوری LE نیز برای بلوتوث پشتیبانی می کند که مخفف Low Energy است و مصرف انرژی بلوتوث را کاهش می دهد.

باتری

موبایل جدید ال جی دارای یک باتری 2300 میلی آمپری غیر قابل تعویض است که می تواند یک روز کامل شما را همراهی کند. در روزی که ما برای آزمون باتری X Screen را زیر نظر داشتیم، بعد از استفاده نسبتاً سنگین شامل دیدن 90 دقیقه ویدیو با حداکثر نور نمایشگر، گوش دادن به موسیقی، وبگردی با وای فای و اینترنت سلولار و …، توانست یک روز کامل با ما همراه باشد و حتی صبح روز بعد حدود 20 درصد شارژ داشت.

بنابراین می توانید روی باتری آن حساب کنید. علاوه بر رزولوشن HD نمایشگر، می توانیم اندروید 6 را نیز در عملکرد نسبتاً خوب باتری مؤثر بدانیم. اگر هم در مواقع ضروری به باتری بیشتری نیاز داشتید، می توانید در بخش تنظیمات حالت ذخیره باتری را فعال کنید. این قابلیت امکان فعالسازی خود در هنگام رسیدن باتری به 15 یا 5 درصد را نیز دارد.

جمع بندی

ال جی نشان داده همواره به فکر نوآوری است؛ حتی در موبایل های نه چندان رده بالای خود. از ویژگی های خوب X Screen می توانیم به نمایشگر دوم (بدون افزایش ضخامت و عرض دستگاه)، نمایشگر خوب و عملکرد مطلوب باتری اشاره کنیم. شاید تنها بخش ضعیف X Screen عملکرد دوربین آن باشد که با توجه به قیمت این موبایل عجیب هم نیست. با این حال اگر دوربین بهتری می خواهید، با حدود 100 هزار تومن هزینه بیشتر، می توانید را بگیرید که دوربین آن به مراتب بهتر است.

ال جی X Screen با قیمت در بازار به فروش می رسد.

The post appeared first on .

بررسی دیجیاتو: ال جی X Screen ؛ نما به توان 2

ال جی همیشه جزو شرکت‌ های نوآور بوده و بسیاری از اولین‌ ها را برای ما به ارمغان آورده؛ از نمایشگر با حاشیه کم گرفته تا قاب چرمی و دوربین با تنظیمات حرفه ‌ای و در G5، دوربین دوگانه با لنز واید. اما اخیراً اوضاع پرچمدار جدیدش یعنی G5 چندان باب میل چشم بادامی ها نبوده و شاید همین مسأله، دلیلی برای معرفی سری‌ های جدید تلفن‌ های هوشمند این شرکت باشد. در واقع ال جی نخواسته که تمام تخم‌ مرغ‌ هایش را در یک سبد بگذارد.

در روزگاری که میانبرها و قابلیت‌ های جانبی موبایل ‌ها اهمیت ویژه ‌ای پیدا کرده ‌اند، سامسونگ سری Edge را ساخت که نواری را در کنار نمایشگر برای همین قابلیت‌های جانبی اختصاص داده و به دلیل خمیده بودن، فضای کمتری نسبت به یک نمایشگر تخت اشغال می‌کند. قابلیت جالبی است اما نباید از قیمت بالای سری اج سامسونگ چشم پوشی کنیم.

بعضی افراد به دنبال این هستند که مدام نوتیفیکیشن‌ هایشان را ببینند، به میانبرها دسترسی داشته باشند و از همه مهم‌تر، آن حس خاص بودن را تجربه کنند اما بودجه کمتری برای این کار اختصاص داده اند. ال جی برای این دسته از افراد یک میان رده خاص طراحی کرده؛ موبایلی که نمایشگر یک نوار اضافه در بالای خود دارد و علاوه بر ایجاد دسترسی به میانبرها، همیشه روشن است تا مبادا زمان از دستتان در برود.

طراحی

ال جی در طراحی X Screen به گذشته خود بازگشته به طوری که ما را به یاد Nexus 5 می اندازد؛ با دیدن پشت دستگاه حتی می‌توان گفت از موبایل‌های سری Galaxy S الهام گرفته است. حالت شیشه ای آن و شکل و نحوه قرارگیری دوربین آن کاملاً یادآور گلکسی اس 6 و اس 7 است. با این حال نمی توان منکر این شد که بدنه تخت و براق ظاهر نسبتاً لوکسی به دستگاه بخشیده و آن را از بسیاری از میان رده ها متمایز می سازد.

همین که X Screen را در دست می‌گیرید، وزن کم آن قبل از همه چیز نظر شما را به خودش جلب می کند. این تلفن هوشمند با وزن 120 گرم جزو موبایل های سبک قرار می گیرد. استفاده از پلاستیک در بدنه X S تأثیر به سزایی در کاهش وزن آن داشته است.

ال جی دلش نیامده وقتی کسی موبایل را در دست شما می بیند فکر کند پلاستیکی است و سعی کرده بافت های فلز و شیشه را در آن ایجاد کند. اما شاسی پلاستیکی فلز مانند دور آن زیاد چنگی به دل نمی زند و شیشه ای بودن آن باعث می شود روی سطوح صاف لیز بخورد و اثر انگشت نیز روی آن باقی بماند.

بدنه X S ابعادی معادل 142.6×71.8 میلی متر دارد و ضخامت آن به 7.1 میلی متر می رسد. ال جی با زاویه دادن به لبه های کنار دستگاه کاری کرده که ضخامت دستگاه را کمتر از مقدار واقعی اش احساس کنید. نوار فلز مانند کناری نیز باعث می شود ضخامت X S در ظاهر کمتر به نظر برسد.

کنار سمت راست دستگاه درگاه کارت حافظه و سیم کارت وجود دارد. این موبایل از دو سیم کارت پشتیبانی می کند که البته باید بین سیم کارت دوم و کارت حافظه، یکی را انتخاب کنید. زیر دستگاه نیز شلوغ ترین قسمت آن است که جک 3.5 میلی متری صدا، میکروفون، درگاه Micro USB و اسپیکر در آن قرار دارند.LG X Screen  در رنگ های سفید، مشکی و صورتی-طلایی عرضه خواهد شد.

نمایشگر

احتمالاً وقتی نام ال جی را می شنوید، انتظار دارید با یک نمایشگر بسیار واضح رو به رو شوید. در X S ال جی سعی کرده بگوید رزولوشن همه چیز نیست و باید همان قدر که به رزولوشن اهمیت می دهیم، باید به کاربرد نمایشگر هم توجه داشته باشیم. موبایل جدید این شرکت از یک نمایشگر 4.93 اینچی با رزولوشن HD بهره می برد که به یک نمایشگر دوم 1.76 اینچی با رزولوشن 520×80 پیکسل مجهز است.

خوشبختانه ال جی همیشه حتی در موبایل های میان رده خودش به نمایشگر توجه داشته است. این نمایشگر از پنل IPS برخوردار است که یعنی شاهد رنگ های با طراوت و پویا در عین حال، واقعی هستیم. البته درجه رنگ ها کمی به سردی گرایش دارد.

کنتراست نمایشگر در حد مطلوبی است؛ بنابراین رنگ مشکی با خلوص نسبتاً بالا، و تصاویر با عمق خوبی نمایش داده می شوند. عدد دقیقی از حداکثر میزان روشنایی نمایشگر نداریم اما خوانایی نمایشگر زیر نور آفتاب کاملاً خوب است و می توانید بدون مشکل، متن ها و تصاویر را ببینید.

بدون در نظر گرفتن نمایشگر دوم، نمایشگر اصلی حدود 65 درصد فضای جلوی دستگاه را به خودش اختصاص داده است و چگالی آن نیز با توجه به 298 پیکسل در اینچ می رسد. شاید تراکم پیکسل پایین را بتوان تنها مشکل اصلی نمایشگر دانست. با این حال، اگر زیاد نمایشگر را به چشمان خود نزدیک نکنید اصلاً متوجه این مسأله نخواهید شد.

به نظر می رسد انتخاب این رزولوشن بهترین حالتی بوده که ال جی می توانسته انجام دهید چون اگر رزولوشن بیشتر از این می شد، مصرف باتری افزایش می یافت و همه این ها روی قیمت تمام شده دستگاه تأثیر می گذاشت. البته قابلیت Knock Code و روشن کردن نمایشگر با دو ضربه همچنان به عنوان بخشی جدا نشدنی از موبایل های ال جی در X Screen نیز وجود دارد.

اما می رسیم به مهم ترین بخش ماجرا یعنی نمایشگر دوم. این نمایشگر طوری برنامه ریزی شده که عملکرد مستقلی از نمایشگر اصلی دارد. وقتی نمایشگر خاموش است، این قسمت با نور کم همچنان روشن باقی می ماند و ساعت، باتری و تاریخ را نشان می دهد اما از آنجا که پس زمینه مشکی دارد، انرژی کمی مصرف می کند.

نکته جالب این که وقتی نمایشگر خاموش است، به نظر می رسد پیکسل های مشکی نمایشگر دوم مانند نمایشگرهای AMOLED خاموش می شوند اما نمایشگر IPS چنین قابلیتی ندارد و در این حالت چون نور نمایشگر کم می شود، اینطور به نظر می رسد. اگر نمایشگر را روشن و همچنان با نمایشگر دوم کار کنید، متوجه خواهید شد که پیکسل های مشکی نیز روشن هستند و نور می دهند.

این بخش نمایشگر قابلیت نمایش متن ها و نوتیفیکیشن ها را دارد. برای کار کردن با سایر قابلیت های آن، کافیست روی آن به چپ یا راست سوایپ کنید تا به آیکن های میانبر تنظیم پروفایل صدا، وای فای، چراغ قوه و بلوتوث دسترسی داشته باشید. همچنین می توانید پخش موسیقی را نیز از همین قسمت کنترل کنید.

با روشن کردن نمایشگر، آیکن های میانبر اپلیکیشن ها نیز در این نوار قابل دسترسی خواهند بوند. اما انتخاب این که چه میانبرهایی آن جا باشند، از کنترل شما خارج است. بنابراین مشکل نمایشگر را می توانیم عدم قابلیت شخصی سازی بدانیم.

نرم افزار

LG X Screen همراه با اندروید 6.0.1 عرضه شده که آخرین نسخه رابط کاربری اختصاصی ال جی بر آن سوار شده است. ویژگی بارز این رابط کاربری این است که صفحه اصلی و منوی اپلیکیشن ها ادغام شده اند و همه چیز در یک صفحه در دسترس شما است.

یکی از قابلیت های X Screen، Bluetooth Low Energy یا به اختصار، BLE است. با استفاده از این قابلیت، بلوتوث موبایل شما همیشه روشن و آماده دریافت یا ارسال فایل ها است. بلوتوث در این حالت انرژی کمتری مصرف می کند. با این حال، هنوز هم وای فای دیرکت راه بهتری برای انتقال فایل محسوب می شود که به صورت مستقیم در تنظیمات بسیاری از موبایل ها وجود ندارد و باید برای استفاده از آن، اپلیکیشن جداگانه ای نصب کنید.

ال جی علاقه زیادی به Memo و یادداشت برداری دارد اما هیچ گاه روی قلم های استایلوس به طور جدی سرمایه گذاری نکرد. با این حال اپلیکیشن QuickMemo+ آن همراه همیشگی تلفن های هوشمندش است و حتی می توانید از نوار نوتیفیکیشن ها هم به آن دسترسی داشته باشید.

اپلیکیشن دیگری که حضور آن جدی تر شده، LG Backup است. امروز تقریباً همه شرکت ها سرویس های ذخیره سازی و پشتیبان گیری ابری اختصاصی خودشان را راه اندازی کرده اند. ال جی نیز به همین سو رفته و با داشتن یک حساب کاربری ال جی، می توانید از فایل های خودتان پشتیبان بگیرید و هر موقع که نیاز داشتید آن ها را برگردانید.

دوربین

دوربین X Screen رزولوشنی برابر با 13 مگاپیکسل دارد و به یک فلش تک رنگ مجهز است. این دوربین قابلیت فیلم برداری Full HD را دارد. دوربین جلوی این موبایل نیز 8 مگاپیکسلی است. همانطور که ال جی در طراحی به گذشته برگشته، به نظر می رسد در دوربین نیز همین اتفاق افتاده و از نظر امکانات، با دوربینی مشابه G3 و حتی ضعیف تر طرف هستیم.

دو حالت برای عکاسی وجود دارند: Simple و Auto. در حالت Auto تنظیمات به طور خودکار انجام می گیرند و شما فقط باید دکمه شاتر را لمس کنید. در حالت Simple تنظیمات همچنان خودکار هستند اما آیکن های صفحه هم محو می شوند و با ضربه روی هر قسمت نمایشگر، می توانید عکس بگیرید.

قابلیت های دوربین به عکاسی پانوراما و گرفتن سلفی با حرکت دست خلاصه می شوند. با مشت کردن دستتان دوربین با 3 شمارش معکوس از شما عکس می گیرد و اگر دو بار دستتان را مشت کنید، 4 عکس پشت سر هم می گیرد.

هیچ تنظیماتی حتی برای رزولوشن دوربین وجود ندارد. رابط کاربری بسیار خوب طراحی شده و کار کردن با آن راحت است اما سادگی هم حدی دارد. به نظر می رسد ال جی مفهوم سادگی را خوب درک نکرده باشد. سادگی به معنی فدا کردن قابلیت ها نیست. سادگی یعنی بتوانیم به راحت ترین شکل، از بیشترین امکانات بهترین استفاده را ببریم.

از نظر کیفیت تصاویر می توانیم X Screen را یک 13 مگاپیکسلی معمولی بدانیم. تصاویر از نظر جزئیات و نور ضعیف هستند و سرعت فوکوس دوربین نیز پایین است. در نور کم هم با توجه به دیافراگم f/2.2 نمی توانیم انتظار نور مناسبی در عکس ها داشته باشیم. این موارد برای دوربین جلو نیز صدق می کنند اما حساسیت کمتری نسبت به آن وجود دارد.

(image)

سخت افزار

تلفن دو نمایشگره کره ای ها به چیپست اسنپدراگون 410 با پردازنده چهار هسته ای 1.2 گیگاهرتزی مجهز شده و دارای 2 گیگابایت رم است. امروز چنین سخت افزاری زیاد چنگی به دل نمی زند اما اگر استفاده تان از موبایل به کارهای ساده و سبک محدود می شود، می توانید روی آن حساب کنید.

جا به جایی در منوها روان و بدون لگ است که حساسیت بالای خود نمایشگر هم تأثیر به سزایی در آن دارد. اما اجرای اپلیکیشن ها گاهی اوقات با تأخیر زیادی همراه است که ممکن است برایتان آزار دهنده باشد. اگر هم به فکر بازی کردن هستید، بهتر است سمت بازی های سه بعدی و سنگین نروید؛ اما بازی های دو بعدی و سبک به خوبی روی X Screen اجرا می شوند.

حافظه داخلی این دستگاه 16 گیگابایت است که برای موبایلی در این رده کاملاً معقول محسوب می شود. با این حال اگر کافی نبود، می توانید از طریق درگاه کارت حافظه تا 256 گیگابایت آن را افزایش دهید. البته با وجود سخت افزار نه چندان قدرتمند X S بعید می دانیم این موبایل عملاً کشش این حجم از اطلاعات را داشته باشد.

ارتباطات

X Screen از دو سیم کارت و نسل چهارم شبکه مخابراتی پشتیبانی می کند. ال جی برای بهبود کیفیت صدا در حین مکالمه، این موبایل را به میکروفون مجهز کرده که میکروفون دوم در بالا قرار دارد و نویز محیط را از بین می برد. این میکروفون علاوه بر حذف نویز، قابلیت ضبط صدای استریو را نیز برای ویدیوهای گرفته شده با دوربین به همراه می آورد.

یکی از قابلیت های جالب تلفن در X Screen، Ringtone ID نام دارد. این قابلیت بر اساس شماره تلفن شخص تماس گیرنده، زنگ موبایلی برای او تولید می کند و به این روش، متناظر با هر شماره تلفن، یک زنگ موبایل اختصاصی می سازد. از دیگر قابلیت های ارتباطی این تلفن هوشمند می توانیم به NFC و بلوتوث نسخه 4.1 اشاره کنیم. X Screen از فناوری LE نیز برای بلوتوث پشتیبانی می کند که مخفف Low Energy است و مصرف انرژی بلوتوث را کاهش می دهد.

باتری

موبایل جدید ال جی دارای یک باتری 2300 میلی آمپری غیر قابل تعویض است که می تواند یک روز کامل شما را همراهی کند. در روزی که ما برای آزمون باتری X Screen را زیر نظر داشتیم، بعد از استفاده نسبتاً سنگین شامل دیدن 90 دقیقه ویدیو با حداکثر نور نمایشگر، گوش دادن به موسیقی، وبگردی با وای فای و اینترنت سلولار و …، توانست یک روز کامل با ما همراه باشد و حتی صبح روز بعد حدود 20 درصد شارژ داشت.

بنابراین می توانید روی باتری آن حساب کنید. علاوه بر رزولوشن HD نمایشگر، می توانیم اندروید 6 را نیز در عملکرد نسبتاً خوب باتری مؤثر بدانیم. اگر هم در مواقع ضروری به باتری بیشتری نیاز داشتید، می توانید در بخش تنظیمات حالت ذخیره باتری را فعال کنید. این قابلیت امکان فعالسازی خود در هنگام رسیدن باتری به 15 یا 5 درصد را نیز دارد.

جمع بندی

ال جی نشان داده همواره به فکر نوآوری است؛ حتی در موبایل های نه چندان رده بالای خود. از ویژگی های خوب X Screen می توانیم به نمایشگر دوم (بدون افزایش ضخامت و عرض دستگاه)، نمایشگر خوب و عملکرد مطلوب باتری اشاره کنیم. شاید تنها بخش ضعیف X Screen عملکرد دوربین آن باشد که با توجه به قیمت این موبایل عجیب هم نیست. با این حال اگر دوربین بهتری می خواهید، با حدود 100 هزار تومن هزینه بیشتر، می توانید را بگیرید که دوربین آن به مراتب بهتر است.

ال جی X Screen با قیمت در بازار به فروش می رسد.

(image)

The post appeared first on .

بررسی دیجیاتو: ال جی X Screen ؛ نما به توان 2

نقد و بررسی The Banner Saga 2

نقد و بررسی The Banner Saga 2

نقد و بررسی The Banner Saga 2

“به قلم محمدرضا مجاب”

استودیوی Stoic در سال 2012 توسط 3 نفر از اعضای سابق Bioware تشکیل شد. پروژه ی آنها با نام The Banner Saga در ” آنقدر خیره کننده به نظر می رسید که با مشارکت 20هزار نفر، بیش از 700 هزار دلار سرمایه برای ساخت بازی تامین شد. The Banner Saga در سال 2014 عرضه شد و مورد تحسین بسیاری از منتقدان و گیمرها قرار گرفت. حالا بیش از 2 سال از عرضه ی نسخه ی قبل می گذرد و The Banner Saga 2 قرار است ادامه ی دهنده ی حماسه ی نسخه ی اول باشد.

نسخه ی اول، روایتگر یک سرزمین فانتزی رو به نابودی بود. با حملات بی پایان هیولاهای سنگی به نام Dredge، انسان ها که توان مقاومت در برابر آنها را ندارند مجبور به ترک خانه و کاشانه ی خود می شوند. شهرها سقوط می کنند و مزارع و روستاها به آتش کشیده می شوند. حتی Varlها (نژاد غول آسای بی رقیب بازی) نیز نمی توانند مقابل Dredge ها ایستادگی کنند. Arberrang، عظیم ترین شهر انسان ها تبدیل به آخرین امید همگان شده و بسیاری برای زنده ماندن حتی با پای پیاده به سمت آن حرکت می کنند. در این میان فعالیت های عجیب جادوگران و این حقیقت که Dredge ها نیز خود در حال فرار از نیرویی عظیم تر هستند، روند داستانی عجیبی را برای نسخه ی اول رقم زده بود.

“بنر ساگا 2″، یک ثانیه پس از پایان نسخه ی قبل شروع می شود! (بدون تعارف، اگر نسخه ی یک را تجربه نکرده باشید لذت بازی برایتان درجا نصف می شود!) پس از تصمیم گیری بسیار مهم و پایانی گیمر در نسخه ی اول، سفر شما برای نجات قبیله و دوستان خود ادامه می یابد. بازی همچنان دو خط داستانی متفاوت را دنبال می کند که باعث ایجاد تنوع داستانی جالبی می شود، مخصوصا زمانی که این دو خط داستانی به یکدیگر برخورد می کنند.

“یک آرت فوق العاده از نژادهای بازی. از راست به چپ : Human – Varl – Horeseborn – Dredge”

روند داستانی و شخصیت پردازی بازی آنقدر عالی است که چشم بسته می توانید بگویید سازندگان افراد معمولی نیستند و قبلا در استودیویی همچون Bioware فعالیت داشته اند! کمتر بازی مستقل را به یاد دارم که در زمینه ی داستان سرایی و شخصیت پردازی تا این حد قدرتمند عمل کرده باشد. مفاهیمی همچون عشق، نوع دوستی، فداکاری، و حتی ظلم و قدرت طلبی با ظرافت تمام در لابه لای اتفاقات بازی به چشم می آیند. بعضی وقتها بی اختیار به دیالوگ های بازی لبخند خواهید زد و بعضی وقتها باید مانع لرزش ناشی از نفرت خود از یک شخصیت شوید! تمام اینها درحالی است که هیچگونه صداگذاری برای شخصیت ها انجام نشده است! مثلا شخصیت Bolverk با ظاهر هولناک خود در ابتدا یک Varl بی اعصاب و سرکش بیشتر به نظر نمی رسد. اما با پیشرفت داستان، ترکیب ماجرای عجیب او با Bellower (فرمانده ی شکست ناپذیر Dredge ها) آنچنان عظیم از آب درآمده که مو بر تن انسان سیخ می کند! 

“Bolverk. او تاثیری غیرمنتظره در داستان بازی دارد و یکی از خطرناک ترین شخصیت های بازی است، مخصوصا در مبارزات!”

“بنر ساگا 2” ترکیبی است از دو سبک استراتژیک و نقش آفرینی؛ هنگام مبارزه، بازی به یک عنوان استراتژیک نوبتی تبدیل می شود که باید با تعدادی از افراد خود دشمنان را نابود کنید. جالب است که مکانیسم گیم پلی در ابتدا خیلی ساده به نظر می رسد، صرفا حرکت دادن و ضربه زدن با افراد. اما یک ویژگی باعث جذابیت غیرقابل انتظار گیم پلی شده است: تنوع نیروها! نه تنها بین نژادهای بازی از زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد، بلکه هر نژاد شامل کلاس های خاصی است که چینش تاکتیکی و چالش پذیری گیم پلی را به بی نهایت می رساند! مثلا حضور یک Varl در مبارزه عملا همه چیز را تغییر می دهد، زیرا یک Varl به تنهایی 4 تا 5 انسان را حریف است! نژاد Horseborn پس از ضربه زدن به دشمن یک حرکت اضافه دارد و می تواند به عقب بازگردد. چندین قدرت ویژه نیز برای هر کلاس مشخص شده است که با ارتقای شخصیت ها می توانید به آنها دست یابید. بخش تمرینی نیز همانند نسخه ی قبل وجود دارد و می توانید با قابلیت های افراد خود آشنا شوید و آنها را در مبارزه ی تمرینی محک بزنید.

“نمایی از گیم پلی. خیلی وقت ها تعداد دشمنان بیش از 2 برابر افراد شماست، و کوچکترین اشتباه همه چیز را برباد می دهد.”

پس از اتمام هر مبارزه، بازی عملا تبدیل به یک عنوان نقش آفرینی می شود. شما به عنوان رهبر کاروان، وظیفه دارید به مردم خود رسیدگی کنید، مثلا باید آذوقه ی کاروان را بررسی کنید تا برای سفر پیش رو کافی باشد. در طول سفرتان رخدادهای مختلفی اتفاق می افتد و تصمیمات شما در روند بازی تاثیر مهمی دارد. طرز برخورد با افراد، خردمندی در انتخاب، حل مشکلات کاروان و تنبیه یا جذب افراد جدید به کاروان تبدیل به ماجرای عادی روزانه ی شما می شود. تصمیمات گیمر، در طرز نگاه شخصیت ها و مردم قبیله به رهبری شما بسیار مهم است، و بعضی تصمیمات مهم حتی ممکن است باعث زنده ماندن یا مرگ شخصیت های اصلی بشود. مجموعه تصمیمات و تلاش های گیمر به عنوان رهبر قبیله، بر پارامتری به نام «روحیه» تاثیر می گذارد. روحیه ی کاروان هنگام مبارزات نمود پیدا می کند، جایی که هرچقدر روحیه بالاتر باشد، می توانید از امتیازات ویژه ی بیشتری استفاده کنید و احتمال پیروزی برابر دشمن را افزایش دهید.

“انتخاب دیالوگ! و در کمال مسرت باید تاکید کنم که انتخاب دیالوگ های بازی به هیچ وجه نمایشی نیستند!”

پس از هر مبارزه، وابسته به عملکردتان امتیازاتی به نام Renown دریافت می کنید. از این امتیازات می توان برای خرید آذوقه برای کاروان، خرید آیتم ها یا ارتقای شخصیت ها استفاده کرد. سیستم ارتقای شخصیت ها با وجود جذابیت فراوان، همچنان از مشکل بزرگ نسخه ی قبل رنج می برد: تعداد امتیازاتی که در طول بازی کسب می کنید به اندازه ای نیستند که بتوان برای شخصیت های زیادی استفاده کرد. عملا ممکن است کرکتری تا لول 10 قابلیت ارتقا داشته باشد ولی به خاطر کمبود امتیاز فقط می توانید تا لول7 ارتقایش دهید. همین موضوع باعث می شود تعدادی از شخصیت ها عملا رها شده و فقط شخصیت های خاصی با قابلیت بهتر ارتقا داده شوند.

اگر یکی از افرادتان در طول مبارزه آسیب ببیند یا از پا دربیاید، پس از پایان مبارزه با علامت زخمی مشخص خواهد شد. وابسته به میزان آسیب چند روز طول می کشد که دوباره بتواند مبارزه کند، و اگر بخواهید او را در مبارزه شرکت دهید، قدرت او کمتر از حالت عادی خواهد بود. با برپایی کمپ و توقف کاروان، بهبود زخمی ها سرعت می یابد و روحیه ی کاروان نیز بالا می رود، ولی مصرف آذوقه نیز در این حالت بالاست.

“بخش ارتقای شخصیت ها. پارامترهای متنوعی برای ارتقای هر فرد در نظر گرفته شده است.”

اما از جهاتی به نظر می رسد بسیاری از پتانسیل های بازی فدای وجود نسخه ی سوم شده است. یکی از جذابیت های نسخه ی قبل، تصمیمات مختلف گیمر و تاثیرات واضح آن بر روند بازی بود. در این نسخه، با اینکه تصمیمات همچنان چالش برانگیزند، اما خروجی آنچنان متفاوتی ندارند (یا حداقل در این نسخه مشخص نمی شود!) اگر ماجرای حمله ی هولناک Bellower و سقوط Grofheim در نسخه ی قبل را به یاد داشته باشید، عملکرد گیمر منجر به نتایج کاملا متفاوتی می شد. تصمیم گیری های نسخه ی دوم، نمایشی و سرکاری! نیستند، ولی تاثیرگذاری نسخه ی قبل را ندارند. همین ماجرا برای روند داستانی هم صادق است! داستان بازی با وجود اینکه بسیار مرموزانه و عجیب به پیش می رود، ناگهان به پایان می رسد و نه تنها ابهامات نسخه ی قبل را پاسخ نمی دهد، بلکه آنها را بیشتر هم می کند! درحالی که گیمر انتظار چند پاسخ منطقی برای اتفاقات غیرمنطقی بازی دارد، ناگهان با Credits رو به رو می شود. اگر حتی چند مورد از ابهامات بازی نیز برطرف می شد، پایان بازی می توانست از حالت ناامید کننده ی فعلی خارج شود.

“در همین حد بدانید که بازی همانند یک Concept Art متحرک می ماند. گرافیک هنری بازی، غیرقابل تصور است.” 

نکات مثبت

Lore باورنکردنی!

روند داستانی بسیاری از عناوین AAA امروزی را شرمنده خواهد کرد!

شخصیت پردازی عالی

گیم پلی چالش برانگیز

گرافیک هنری منحصر به فرد

موسیقی های حماسی و به یادماندنی

نکات منفی

بازی بسیاری از ابهامات داستانی را بدون پاسخ رها می کند

تصمیم گیری ها به اندازه ی نسخه ی قبل تاثیرگذار نیستند

از لحاظ ساختاری بازی فاصله زیادی با نسخه قبل ندارد

 سخن آخر

“بنر ساگا 2” یک ادامه ی شایسته برای نسخه ی اول است و عطش فرد را برای تجربه ی نسخه ی سوم و سرانجام این حماسه بیشتر و بیشتر می کند. اگر بخواهم شدت حماسی بودن بازی را با عناوینی همچون Skyrim و Dragon Age مقایسه کنم اغراق نکرده ام. سری The Banner Saga را می توان یکی از بهترین عناوین مستقل نسل جدید نامید و نه فقط طرفداران سبک نقش آفرینی، بلکه همگان با مشاهده ی کیفیت بازی شگفت انگیز خواهند شد.

لازم بذکر است که این عنوان این هفته گذشته برای کنسول های PS4 و Xbox One نیز منتشر شده است.

نقد بازی بر مبنا نسخه PC انجام شده است.

نقد و بررسی The Banner Saga 2

(image)

نقد و بررسی The Banner Saga 2

“به قلم محمدرضا مجاب”

استودیوی Stoic در سال 2012 توسط 3 نفر از اعضای سابق Bioware تشکیل شد. پروژه ی آنها با نام The Banner Saga در ” آنقدر خیره کننده به نظر می رسید که با مشارکت 20هزار نفر، بیش از 700 هزار دلار سرمایه برای ساخت بازی تامین شد. The Banner Saga در سال 2014 عرضه شد و مورد تحسین بسیاری از منتقدان و گیمرها قرار گرفت. حالا بیش از 2 سال از عرضه ی نسخه ی قبل می گذرد و The Banner Saga 2 قرار است ادامه ی دهنده ی حماسه ی نسخه ی اول باشد.

نسخه ی اول، روایتگر یک سرزمین فانتزی رو به نابودی بود. با حملات بی پایان هیولاهای سنگی به نام Dredge، انسان ها که توان مقاومت در برابر آنها را ندارند مجبور به ترک خانه و کاشانه ی خود می شوند. شهرها سقوط می کنند و مزارع و روستاها به آتش کشیده می شوند. حتی Varlها (نژاد غول آسای بی رقیب بازی) نیز نمی توانند مقابل Dredge ها ایستادگی کنند. Arberrang، عظیم ترین شهر انسان ها تبدیل به آخرین امید همگان شده و بسیاری برای زنده ماندن حتی با پای پیاده به سمت آن حرکت می کنند. در این میان فعالیت های عجیب جادوگران و این حقیقت که Dredge ها نیز خود در حال فرار از نیرویی عظیم تر هستند، روند داستانی عجیبی را برای نسخه ی اول رقم زده بود.

“بنر ساگا 2″، یک ثانیه پس از پایان نسخه ی قبل شروع می شود! (بدون تعارف، اگر نسخه ی یک را تجربه نکرده باشید لذت بازی برایتان درجا نصف می شود!) پس از تصمیم گیری بسیار مهم و پایانی گیمر در نسخه ی اول، سفر شما برای نجات قبیله و دوستان خود ادامه می یابد. بازی همچنان دو خط داستانی متفاوت را دنبال می کند که باعث ایجاد تنوع داستانی جالبی می شود، مخصوصا زمانی که این دو خط داستانی به یکدیگر برخورد می کنند.

(image)

“یک آرت فوق العاده از نژادهای بازی. از راست به چپ : Human – Varl – Horeseborn – Dredge”

روند داستانی و شخصیت پردازی بازی آنقدر عالی است که چشم بسته می توانید بگویید سازندگان افراد معمولی نیستند و قبلا در استودیویی همچون Bioware فعالیت داشته اند! کمتر بازی مستقل را به یاد دارم که در زمینه ی داستان سرایی و شخصیت پردازی تا این حد قدرتمند عمل کرده باشد. مفاهیمی همچون عشق، نوع دوستی، فداکاری، و حتی ظلم و قدرت طلبی با ظرافت تمام در لابه لای اتفاقات بازی به چشم می آیند. بعضی وقتها بی اختیار به دیالوگ های بازی لبخند خواهید زد و بعضی وقتها باید مانع لرزش ناشی از نفرت خود از یک شخصیت شوید! تمام اینها درحالی است که هیچگونه صداگذاری برای شخصیت ها انجام نشده است! مثلا شخصیت Bolverk با ظاهر هولناک خود در ابتدا یک Varl بی اعصاب و سرکش بیشتر به نظر نمی رسد. اما با پیشرفت داستان، ترکیب ماجرای عجیب او با Bellower (فرمانده ی شکست ناپذیر Dredge ها) آنچنان عظیم از آب درآمده که مو بر تن انسان سیخ می کند! 

(image)

“Bolverk. او تاثیری غیرمنتظره در داستان بازی دارد و یکی از خطرناک ترین شخصیت های بازی است، مخصوصا در مبارزات!”

“بنر ساگا 2” ترکیبی است از دو سبک استراتژیک و نقش آفرینی؛ هنگام مبارزه، بازی به یک عنوان استراتژیک نوبتی تبدیل می شود که باید با تعدادی از افراد خود دشمنان را نابود کنید. جالب است که مکانیسم گیم پلی در ابتدا خیلی ساده به نظر می رسد، صرفا حرکت دادن و ضربه زدن با افراد. اما یک ویژگی باعث جذابیت غیرقابل انتظار گیم پلی شده است: تنوع نیروها! نه تنها بین نژادهای بازی از زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد، بلکه هر نژاد شامل کلاس های خاصی است که چینش تاکتیکی و چالش پذیری گیم پلی را به بی نهایت می رساند! مثلا حضور یک Varl در مبارزه عملا همه چیز را تغییر می دهد، زیرا یک Varl به تنهایی 4 تا 5 انسان را حریف است! نژاد Horseborn پس از ضربه زدن به دشمن یک حرکت اضافه دارد و می تواند به عقب بازگردد. چندین قدرت ویژه نیز برای هر کلاس مشخص شده است که با ارتقای شخصیت ها می توانید به آنها دست یابید. بخش تمرینی نیز همانند نسخه ی قبل وجود دارد و می توانید با قابلیت های افراد خود آشنا شوید و آنها را در مبارزه ی تمرینی محک بزنید.

(image)

“نمایی از گیم پلی. خیلی وقت ها تعداد دشمنان بیش از 2 برابر افراد شماست، و کوچکترین اشتباه همه چیز را برباد می دهد.”

پس از اتمام هر مبارزه، بازی عملا تبدیل به یک عنوان نقش آفرینی می شود. شما به عنوان رهبر کاروان، وظیفه دارید به مردم خود رسیدگی کنید، مثلا باید آذوقه ی کاروان را بررسی کنید تا برای سفر پیش رو کافی باشد. در طول سفرتان رخدادهای مختلفی اتفاق می افتد و تصمیمات شما در روند بازی تاثیر مهمی دارد. طرز برخورد با افراد، خردمندی در انتخاب، حل مشکلات کاروان و تنبیه یا جذب افراد جدید به کاروان تبدیل به ماجرای عادی روزانه ی شما می شود. تصمیمات گیمر، در طرز نگاه شخصیت ها و مردم قبیله به رهبری شما بسیار مهم است، و بعضی تصمیمات مهم حتی ممکن است باعث زنده ماندن یا مرگ شخصیت های اصلی بشود. مجموعه تصمیمات و تلاش های گیمر به عنوان رهبر قبیله، بر پارامتری به نام «روحیه» تاثیر می گذارد. روحیه ی کاروان هنگام مبارزات نمود پیدا می کند، جایی که هرچقدر روحیه بالاتر باشد، می توانید از امتیازات ویژه ی بیشتری استفاده کنید و احتمال پیروزی برابر دشمن را افزایش دهید.

(image)

“انتخاب دیالوگ! و در کمال مسرت باید تاکید کنم که انتخاب دیالوگ های بازی به هیچ وجه نمایشی نیستند!”

پس از هر مبارزه، وابسته به عملکردتان امتیازاتی به نام Renown دریافت می کنید. از این امتیازات می توان برای خرید آذوقه برای کاروان، خرید آیتم ها یا ارتقای شخصیت ها استفاده کرد. سیستم ارتقای شخصیت ها با وجود جذابیت فراوان، همچنان از مشکل بزرگ نسخه ی قبل رنج می برد: تعداد امتیازاتی که در طول بازی کسب می کنید به اندازه ای نیستند که بتوان برای شخصیت های زیادی استفاده کرد. عملا ممکن است کرکتری تا لول 10 قابلیت ارتقا داشته باشد ولی به خاطر کمبود امتیاز فقط می توانید تا لول7 ارتقایش دهید. همین موضوع باعث می شود تعدادی از شخصیت ها عملا رها شده و فقط شخصیت های خاصی با قابلیت بهتر ارتقا داده شوند.

اگر یکی از افرادتان در طول مبارزه آسیب ببیند یا از پا دربیاید، پس از پایان مبارزه با علامت زخمی مشخص خواهد شد. وابسته به میزان آسیب چند روز طول می کشد که دوباره بتواند مبارزه کند، و اگر بخواهید او را در مبارزه شرکت دهید، قدرت او کمتر از حالت عادی خواهد بود. با برپایی کمپ و توقف کاروان، بهبود زخمی ها سرعت می یابد و روحیه ی کاروان نیز بالا می رود، ولی مصرف آذوقه نیز در این حالت بالاست.

(image)

“بخش ارتقای شخصیت ها. پارامترهای متنوعی برای ارتقای هر فرد در نظر گرفته شده است.”

اما از جهاتی به نظر می رسد بسیاری از پتانسیل های بازی فدای وجود نسخه ی سوم شده است. یکی از جذابیت های نسخه ی قبل، تصمیمات مختلف گیمر و تاثیرات واضح آن بر روند بازی بود. در این نسخه، با اینکه تصمیمات همچنان چالش برانگیزند، اما خروجی آنچنان متفاوتی ندارند (یا حداقل در این نسخه مشخص نمی شود!) اگر ماجرای حمله ی هولناک Bellower و سقوط Grofheim در نسخه ی قبل را به یاد داشته باشید، عملکرد گیمر منجر به نتایج کاملا متفاوتی می شد. تصمیم گیری های نسخه ی دوم، نمایشی و سرکاری! نیستند، ولی تاثیرگذاری نسخه ی قبل را ندارند. همین ماجرا برای روند داستانی هم صادق است! داستان بازی با وجود اینکه بسیار مرموزانه و عجیب به پیش می رود، ناگهان به پایان می رسد و نه تنها ابهامات نسخه ی قبل را پاسخ نمی دهد، بلکه آنها را بیشتر هم می کند! درحالی که گیمر انتظار چند پاسخ منطقی برای اتفاقات غیرمنطقی بازی دارد، ناگهان با Credits رو به رو می شود. اگر حتی چند مورد از ابهامات بازی نیز برطرف می شد، پایان بازی می توانست از حالت ناامید کننده ی فعلی خارج شود.

(image)

“در همین حد بدانید که بازی همانند یک Concept Art متحرک می ماند. گرافیک هنری بازی، غیرقابل تصور است.” 

نکات مثبت

Lore باورنکردنی!

روند داستانی بسیاری از عناوین AAA امروزی را شرمنده خواهد کرد!

شخصیت پردازی عالی

گیم پلی چالش برانگیز

گرافیک هنری منحصر به فرد

موسیقی های حماسی و به یادماندنی

نکات منفی

بازی بسیاری از ابهامات داستانی را بدون پاسخ رها می کند

تصمیم گیری ها به اندازه ی نسخه ی قبل تاثیرگذار نیستند

از لحاظ ساختاری بازی فاصله زیادی با نسخه قبل ندارد

 سخن آخر

“بنر ساگا 2” یک ادامه ی شایسته برای نسخه ی اول است و عطش فرد را برای تجربه ی نسخه ی سوم و سرانجام این حماسه بیشتر و بیشتر می کند. اگر بخواهم شدت حماسی بودن بازی را با عناوینی همچون Skyrim و Dragon Age مقایسه کنم اغراق نکرده ام. سری The Banner Saga را می توان یکی از بهترین عناوین مستقل نسل جدید نامید و نه فقط طرفداران سبک نقش آفرینی، بلکه همگان با مشاهده ی کیفیت بازی شگفت انگیز خواهند شد.

لازم بذکر است که این عنوان این هفته گذشته برای کنسول های PS4 و Xbox One نیز منتشر شده است.

نقد بازی بر مبنا نسخه PC انجام شده است.

نقد و بررسی The Banner Saga 2

نقد و بررسی XCOM 2

نقد و بررسی XCOM 2

نقد و بررسی XCOM 2

“به قلم محمدرضا مجاب”

…………………………………………………………………………

تنها 2 احتمال وجود دارد: در عالم هستی، یا ما تنهاییم، یا تنها نیستیم. هر 2 احتمال به یک اندازه هولناک اند.

“آرتور کلارک”

این جمله ای بود که ابتدای یکی از بهترین عناوین استراتژیک نسل هفتم به نمایش در می آمد. XCOM: Enemy Unknown یک Reboot برای عنوان مشهور XCOM: UFO Defence  (که در سال 1994 عرضه شد) محسوب می شد و ساخت آن به استودیوی معروف Firaxis ، سازنده ی سری Civilization سپرده شد. عرضه ی بازی در سال 2012 فوق العاده موفقیت آمیز بود، تا حدی که بعضی سایت های مشهور Enemy Unknown را به عنوان بهترین بازی سال انتخاب کردند. یک سال بعد، نسخه ی تکامل یافته ای به نام XCOM: Enemy Within منتشر شد که بازهم مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. پس از 3 سال، نسخه ی جدیدی برای این سری عرضه شده است: XCOM 2 ، که بیانگر سقوط زمین و انسان ها توسط بیگانگان است.

اگر نسخه ی قبل را تجربه کرده باشید، به یاد دارید که با حمله ی بیگانگان به زمین، پروژه ی XCOM به سرعت تبدیل به تنها امید بشریت برای نجات زمین شد. با تلاشهای گیمر به عنوان فرمانده، زمین نجات یافت و بیگانگان مغلوب شدند. اما در صورتی که شکست میخوردید (که روی درجات سختی بالا به راحتی امکان پذیر بود!) پایانی به نمایش درمی آمد که بیگانگان پیروز شده و زمین را به تصرف در می آوردند. در حقیقت، XCOM 2  ادامه ای بر پایان بد نسخه ی قبل است! حالا سال 2035 است و 20 سال از وقایع نسخه ی قبل می گذرد. بیگانگان نه تنها زمین را کاملا تحت فرمان دارند، بلکه خود را منجی نسل بشریت معرفی می کنند. آنها نیروهای نظامی، منابع حیاتی، قدرت تبلیغاتی و رسانه ای و همه چیز زمین را در اختیار گرفته اند. درحالی که مردم عادی به زندگی خود ادامه می دهند، بیگانگان به طور پنهانی دست به اعمال کثیف و از بین بردن مخالفان خود می زنند. نیروهای مقاومت و مخالفان مخفیانه تلاشهایی انجام می دهند، اما توانایی آنان در برابر نیروهای عظیم بیگانگان بسیار ناچیز است. در طول بازی، ذره ذره با فعالیت های باورنکردنی بیگانگان آشنا خواهید شد و متوجه می شوید که چگونه نسل انسان را به سمت نابودی پیش می برند.

Bradford :  پیرتر، شکسته تر و در عین حال، مصمم تر از همیشه برای مبارزه با بیگانگان 

روند داستانی XCOM 2 بسیار جالب آغاز می شود و بازی به خوبی شما را با وضعیت زمین و حکمرانی بیگانگان آشنا می کند. داستان بازی و شیوه ی روایت آن نسبت به نسخه ی قبل پیشرفت قابل توجهی داشته و اتفاقات هیجان انگیزی در آن رخ می دهد. روند اصلی داستان توسط CutScene های سینماتیک بیان می شود که پس از پایان بازی تاسف خواهید خورد که چرا تعدادشان بیشتر نبوده است. از نسخه ی قبل، مامور Bradford در این نسخه نیز حضور دارد و ملاقات دوباره با او و مشاهده ی رنج و سختی هایی که در طول 20 سال شکست و سرخوردگی مقابل بیگانگان تحمل کرده یکی از جذابیت های بخش داستانی ست. اما در مجموع، XCOM 2 همچنان از ایراد بزرگ نسخه ی قبل رنج می برد: اکثر شخصیت ها ساده و معمولی هستند و گیمر با آنان به خوبی ارتباط برقرار نمی کند. جالب بود اگر مراحلی همچون نجات دادن شخصیت Annette Durand در Enemy Within برای این نسخه نیز طراحی می شد تا جذابیت های داستانی افزایش پیدا کند. ماموریت هایی وجود دارند که باید فرد خاصی را از چنگ بیگانگان نجات دهید یا اسیرش کنید تا به شما اطلاعات بدهد. می شد برای این شخصیت ها یک خط داستانی (هرچند ساده و کوتاه) نوشت. اما بازی در این زمینه حرفی برای گفتن ندارد.

تصویری از گیم پلی. از مشاهده ی افکت های مختلف و تخریب پذیری محیط لذت فراوانی خواهید برد. 

روند اصلی گیم پلی مشابه نسخه ی قبل است. شما در هر ماموریت چندین سرباز در اختیار دارید و به صورت نوبتی با بیگانگان مبارزه خواهید کرد. اما XCOM 2 به هیچ وجه سعی نکرده یک دنباله ی ساده برای نسخه ی قبل باشد، بازی به معنای واقعی کلمه، «تغییر» کرده است. اولین تغییر، به شرایط زمانی برمیگردد. در نسخه ی قبل، شرایط گیمر بهتر از بیگانگان بود: بسیاری از ماموریت ها حمله به سفینه ی سقوط کرده ی بیگانگان یا پایگاه های مخفی آنان بود، به طوری که در اکثر ماموریت ها می توانستید همه ی سربازان خود را زنده به پایگاه بازگردانید.  اما این بار شرایط دقیقا برعکس است! پایگاه های بیگانگان مملو از نیروها و اسلحه های دفاعی ست. شرایط و تجهیزات نیروهای XCOM (مخصوصا در اوایل بازی) بسیار ضعیف تر از دشمن است. بیگانگان تا دندان مسلح اند و بعضی مواقع 2تا3 سرباز شما باید روی یک دشمن تمرکز کنند تا از بین برود! در هر مرحله، 4 تا 6 سرباز شما باید نزدیک به 15 تا 20 بیگانه را از بین ببرند. به همین دلیل است که بازی در پایان هر مرحله، کشته شدن نیمی از سربازان شما را Fair (منصفانه) می داند! در XCOM 2  به آسانی شکست خواهید خورد، به آسانی سربازی را که مدت ها روی طراحی و ظاهرش وقت گذاشته اید از دست خواهید داد. به آسانی نیرویی که بارها و بارها ارتقایش داده اید کشته خواهد شد. بازی بارها و بارها شما را درمانده و مستاصل می کند، به طوری که نمی دانید چگونه از مخمصه ای که درونش گیر افتاده اید نجات پیدا کنید!

آن Sectoid های کوچک نسخه ی قبل را به خاطر دارید؟ خب، به نظر نمی رسد بیگانگان 20 سال دست روی دست بگذارند و هیچ تغییری نکنند، نه؟ 

اما دشمن قوی تر تنها اول ماجراست. در XCOM 2 ، برای بسیاری از مراحل محدودیت زمانی تعیین شده است. یعنی اگر تعداد Turnهای شما در بازی بیشتر از عدد خاصی شود، شکست می خورید و پاداشی از ماموریت نصیبتان نخواهد شد. انتظار ندارید که بیگانگان با قدرت اطلاعاتی عظیمشان از حمله ی نیروهای XCOM به یک منطقه با خبر نشوند؟ مدت زمان لازم برای بهبود سربازان آسیب دیده چند برابر شده است. سربازانی که آسیب های جدی می بینند، شاید تا یک ماه در دسترس نباشند! هزینه های جانبی برای استخدام سرباز، خرید سلاح و تجهیزات و غیره چندین برابر شده است. بیگانگان چند هفته یک بار پروژه هایی را تحت عنوان Dark Events به سرانجام می رسانند. این پروژه ها در راستای ضربه زدن به XCOM طراحی شده، مثلا ممکن است میزان درآمد ماه آینده ی شما به نصف کاهش یابد، یا در هرمرحله یک نیروی اضافه بین سربازان دشمن قرار داده شود. تنوع دشمنان و مرگبار بودن آنان به طرز بی رحمانه ای افزایش یافته است. مثلا دشمنی به نام Faceless در بین بیگانگان وجود دارد که خود را به شکل انسان ها در می آورد، و در مراحلی که بیگانگان به مردم بی گناه حمله می کنند و باید آنها را نجات دهید، ناگهان به شکل اصلی خود بازگشته و به نیروهایتان حمله می کند. ساعت ها می توان درباره ی تلاش Firaxis برای نشان دادن وضعیت اسفبار پروژه ی XCOM و آزردن گیمر صحبت کرد! اما این چالش های جدید، به ایجاد تاکتیکی جدید در گیم پلی منجر شده است: غافلگیری!

Flank کردن دشمنان (شرایطی که بین سرباز و دشمن کاور وجود نداشته باشد) یکی از ساده ترین راه های از بین بردن دشمنان (و البته، از دست دادن سربازان خودتان) است

در XCOM 2 ، سربازان شما بسیاری از مراحل را با حالت Concealed آغاز می کنند. بدین معنا که به محض مشاهده ی دشمن، درگیری آغاز نمی شود، زیرا سربازان شما مخفی هستند. درگیری زمانی آغاز می شود که به محدوده ی دید دشمنان وارد شوید، یا خودتان به سمت آنها شلیک کنید. در نتیجه، شرایط ایده آلی فراهم می شود تا سربازان خود را در مکان مناسب مستقر کنید و بیگانگان از همه جا بی خبر را ناگهان غافلگیر کنید! باید برای تک تک حرکات خود و تک تک توانایی های سربازانتان برنامه ریزی داشته باشید. پیروزی در ماموریت ها، وابستگی شدیدی به برنامه ریزی گیمر و تفکرات تاکتیکی او دارد و چالش بازی در این زمینه بی نظیر است. صحبت از سربازان شد، کلاس های نیروهای XCOM نیز در این نسخه تغییر کرده است.

استفاده از پیستول به عنوان اسلحه ی دوم (به جز کلاسSharpShooter  ، همان Sniper نسخه ی قبل) از بازی حذف شده است. کلاس Support ، یک پهباد کنترلی دارد که با آن می تواند نیروهای خودی را درمان کند یا بعضی از نیروهای دشمن را هک کند. سیستم Hack به طرز جالبی باعث ایجاد ریسک
های جدید شده است، به طوری که یک هک موفق می تواند با کنترل یکی از افراد دشمن، پیروزی بزرگی برای گروه رقم بزند، و یک هک ناموفق نیروهای کمکی بیگانگان را به محیط فرامی خواند و سختی ماموریت را دوچندان می کند! کلاس Assault در این نسخه به Ranger تغییر کرده و به سرعت تبدیل به کلاس محبوب شما خواهد شد. Ranger ها یک شمشیر به عنوان سلاح دوم دارند که در فاصله ی نزدیک آسیب شدیدی به دشمن وارد می کند. در قدرت های Psionic (توانایی های ذهنی) نیز تغییراتی به وجود آمده است. در نسخه ی قبل، بعضی از سربازان به طور رندوم دارای توانایی های Psi می شدند. اما در این نسخه، Psi خود یک کلاس مجزاست و باید سربازان تازه کار را در Psionic Lab قرار داد تا تعلیم ببینند.


 

نمایی از قسمت های داخلی Avenger . حالت «لانه مورچه ای» در این نسخه نیز استفاده شده است 

در نسخه ی قبل، پروژه ی XCOM فضای ثابت و وسیعی داشت و ساختمان های مختلف زیر زمین ساخته می شد . اما در این نسخه، کنترل یک سفینه ی بزرگ به نام Avenger را برعهده دارید. Avenger فضای کوچک و محدودی دارد و دیگر نمی توان به آسانی چندین ساختمان را ساخت و از آنها استفاده کرد. مدیریت Avenger ، آپگرید کردن هر بخش، دست یابی به تکنولوژی های جدید و به دنبال آن تجهیزات و مهمات جدید، و همینطور شخصی سازی سربازان آنچنان لذت بخش است که به سادگی می توان گفت مدت زمانی را که صرف ماموریت ها خواهید کرد، بیشتر از گشت و گذار در Avenger نخواهد بود! تنوع شخصی سازی سربازان بسیار وسیع است: از نام گرفته تا جنسیت، ملیت، نژاد، زبان، و گزینه های مختلف در ظاهر سربازان. تنوع سلاح ها و مهمات نیز شگفت انگیز است. در حدی که شاید تا آخرین مرحله نیز نتوانید به تمامی سلاح های پیشرفته دست یابید.

اما در کنار همه ی این تعریفات، XCOM 2 از مشکلی بزرگ رنج می برد: باگ و مشکلات گرافیکی! متاسفانه بازی مملو است از افت فریم و مشکلات گرافیکی. بر روی سیستم های ضعیف تر لودینگ بازی بسیار طولانی ست و بعضی مشکلات ممکن است اعصاب شما را خط خطی کنند. چندین باگ عجیب در بازی وجود دارد، در نظر بگیرید که ماموریتی را با تلاش و تفکر فراوان با موفقیت پشت سر گذاشته اید، اما به دلیل یک باگ، فضای Avenger به خوبی بارگذاری نمی شود و مجبور هستید ماموریت اخیر را دوباره انجام دهید! و این درحالی است که همانند نسخه ی قبل، محیط و نیروهای دشمن کاملا رندوم بارگذاری می شوند، به طوری که اگر یک ماموریت را بارها و بارها تکرار کنید، هیچگاه شرایط یکسان نخواهد بود! با توجه به اینکه بازی انحصارأ برای PC عرضه شده، وجود اینهمه مشکلات فنی بسیار عجیب و غیرمنتظره است.

 

این یک Sectopod است. با آن رو به رو خواهید شد (و صادقانه بگویم، آرزو می کنید کاش هیچوقت با آن رو به رو نمی شدید! ) 

نکات مثبت:

گیم پلی بی نظیر و بسیار چالش برانگیز

تنوع شگفت انگیز سلاح ها، مهمات و وسایل جانبی

سیستم لذت بخش مدیریت منابع و پایگاه

جلوه های بصری عالی و افکت های مختلف

پیشرفت قابل توجه نسبت به نسخه ی قبل

نکات منفی:

مشکلات فنی و گرافیکی

باگ، باگ، باگ!

سخن آخر:

XCOM 2 نه تنها یک ادامه ی فوق العاده برای نسخه ی قبل است، بلکه این سری را چندین مرتبه رو به جلو برده است. اگر PC مناسبی دارید، در تهیه ی بازی تردید نکنید. XCOM 2 یکی از لذت بخش ترین و چالش برانگیزترین عناوین استراتژیک حال حاضر صنعت گیم می باشد و با تجربه ی بازی متوجه خواهید شد که چرا سبک استراتژیک تا این حد پرطرفدار و دوست داشتنی ست!

مدت زمان تجربه ی بازی توسط منتقد : 45 ساعت

نقد و بررسی XCOM 2

(image)

نقد و بررسی XCOM 2

“به قلم محمدرضا مجاب”

…………………………………………………………………………

تنها 2 احتمال وجود دارد: در عالم هستی، یا ما تنهاییم، یا تنها نیستیم. هر 2 احتمال به یک اندازه هولناک اند.

“آرتور کلارک”

این جمله ای بود که ابتدای یکی از بهترین عناوین استراتژیک نسل هفتم به نمایش در می آمد. XCOM: Enemy Unknown یک Reboot برای عنوان مشهور XCOM: UFO Defence  (که در سال 1994 عرضه شد) محسوب می شد و ساخت آن به استودیوی معروف Firaxis ، سازنده ی سری Civilization سپرده شد. عرضه ی بازی در سال 2012 فوق العاده موفقیت آمیز بود، تا حدی که بعضی سایت های مشهور Enemy Unknown را به عنوان بهترین بازی سال انتخاب کردند. یک سال بعد، نسخه ی تکامل یافته ای به نام XCOM: Enemy Within منتشر شد که بازهم مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. پس از 3 سال، نسخه ی جدیدی برای این سری عرضه شده است: XCOM 2 ، که بیانگر سقوط زمین و انسان ها توسط بیگانگان است.

(image)

اگر نسخه ی قبل را تجربه کرده باشید، به یاد دارید که با حمله ی بیگانگان به زمین، پروژه ی XCOM به سرعت تبدیل به تنها امید بشریت برای نجات زمین شد. با تلاشهای گیمر به عنوان فرمانده، زمین نجات یافت و بیگانگان مغلوب شدند. اما در صورتی که شکست میخوردید (که روی درجات سختی بالا به راحتی امکان پذیر بود!) پایانی به نمایش درمی آمد که بیگانگان پیروز شده و زمین را به تصرف در می آوردند. در حقیقت، XCOM 2  ادامه ای بر پایان بد نسخه ی قبل است! حالا سال 2035 است و 20 سال از وقایع نسخه ی قبل می گذرد. بیگانگان نه تنها زمین را کاملا تحت فرمان دارند، بلکه خود را منجی نسل بشریت معرفی می کنند. آنها نیروهای نظامی، منابع حیاتی، قدرت تبلیغاتی و رسانه ای و همه چیز زمین را در اختیار گرفته اند. درحالی که مردم عادی به زندگی خود ادامه می دهند، بیگانگان به طور پنهانی دست به اعمال کثیف و از بین بردن مخالفان خود می زنند. نیروهای مقاومت و مخالفان مخفیانه تلاشهایی انجام می دهند، اما توانایی آنان در برابر نیروهای عظیم بیگانگان بسیار ناچیز است. در طول بازی، ذره ذره با فعالیت های باورنکردنی بیگانگان آشنا خواهید شد و متوجه می شوید که چگونه نسل انسان را به سمت نابودی پیش می برند.

(image)

Bradford :  پیرتر، شکسته تر و در عین حال، مصمم تر از همیشه برای مبارزه با بیگانگان 

روند داستانی XCOM 2 بسیار جالب آغاز می شود و بازی به خوبی شما را با وضعیت زمین و حکمرانی بیگانگان آشنا می کند. داستان بازی و شیوه ی روایت آن نسبت به نسخه ی قبل پیشرفت قابل توجهی داشته و اتفاقات هیجان انگیزی در آن رخ می دهد. روند اصلی داستان توسط CutScene های سینماتیک بیان می شود که پس از پایان بازی تاسف خواهید خورد که چرا تعدادشان بیشتر نبوده است. از نسخه ی قبل، مامور Bradford در این نسخه نیز حضور دارد و ملاقات دوباره با او و مشاهده ی رنج و سختی هایی که در طول 20 سال شکست و سرخوردگی مقابل بیگانگان تحمل کرده یکی از جذابیت های بخش داستانی ست. اما در مجموع، XCOM 2 همچنان از ایراد بزرگ نسخه ی قبل رنج می برد: اکثر شخصیت ها ساده و معمولی هستند و گیمر با آنان به خوبی ارتباط برقرار نمی کند. جالب بود اگر مراحلی همچون نجات دادن شخصیت Annette Durand در Enemy Within برای این نسخه نیز طراحی می شد تا جذابیت های داستانی افزایش پیدا کند. ماموریت هایی وجود دارند که باید فرد خاصی را از چنگ بیگانگان نجات دهید یا اسیرش کنید تا به شما اطلاعات بدهد. می شد برای این شخصیت ها یک خط داستانی (هرچند ساده و کوتاه) نوشت. اما بازی در این زمینه حرفی برای گفتن ندارد.

(image)

تصویری از گیم پلی. از مشاهده ی افکت های مختلف و تخریب پذیری محیط لذت فراوانی خواهید برد. 

روند اصلی گیم پلی مشابه نسخه ی قبل است. شما در هر ماموریت چندین سرباز در اختیار دارید و به صورت نوبتی با بیگانگان مبارزه خواهید کرد. اما XCOM 2 به هیچ وجه سعی نکرده یک دنباله ی ساده برای نسخه ی قبل باشد، بازی به معنای واقعی کلمه، «تغییر» کرده است. اولین تغییر، به شرایط زمانی برمیگردد. در نسخه ی قبل، شرایط گیمر بهتر از بیگانگان بود: بسیاری از ماموریت ها حمله به سفینه ی سقوط کرده ی بیگانگان یا پایگاه های مخفی آنان بود، به طوری که در اکثر ماموریت ها می توانستید همه ی سربازان خود را زنده به پایگاه بازگردانید.  اما این بار شرایط دقیقا برعکس است! پایگاه های بیگانگان مملو از نیروها و اسلحه های دفاعی ست. شرایط و تجهیزات نیروهای XCOM (مخصوصا در اوایل بازی) بسیار ضعیف تر از دشمن است. بیگانگان تا دندان مسلح اند و بعضی مواقع 2تا3 سرباز شما باید روی یک دشمن تمرکز کنند تا از بین برود! در هر مرحله، 4 تا 6 سرباز شما باید نزدیک به 15 تا 20 بیگانه را از بین ببرند. به همین دلیل است که بازی در پایان هر مرحله، کشته شدن نیمی از سربازان شما را Fair (منصفانه) می داند! در XCOM 2  به آسانی شکست خواهید خورد، به آسانی سربازی را که مدت ها روی طراحی و ظاهرش وقت گذاشته اید از دست خواهید داد. به آسانی نیرویی که بارها و بارها ارتقایش داده اید کشته خواهد شد. بازی بارها و بارها شما را درمانده و مستاصل می کند، به طوری که نمی دانید چگونه از مخمصه ای که درونش گیر افتاده اید نجات پیدا کنید!

(image)

آن Sectoid های کوچک نسخه ی قبل را به خاطر دارید؟ خب، به نظر نمی رسد بیگانگان 20 سال دست روی دست بگذارند و هیچ تغییری نکنند، نه؟ 

اما دشمن قوی تر تنها اول ماجراست. در XCOM 2 ، برای بسیاری از مراحل محدودیت زمانی تعیین شده است. یعنی اگر تعداد Turnهای شما در بازی بیشتر از عدد خاصی شود، شکست می خورید و پاداشی از ماموریت نصیبتان نخواهد شد. انتظار ندارید که بیگانگان با قدرت اطلاعاتی عظیمشان از حمله ی نیروهای XCOM به یک منطقه با خبر نشوند؟ مدت زمان لازم برای بهبود سربازان آسیب دیده چند برابر شده است. سربازانی که آسیب های جدی می بینند، شاید تا یک ماه در دسترس نباشند! هزینه های جانبی برای استخدام سرباز، خرید سلاح و تجهیزات و غیره چندین برابر شده است. بیگانگان چند هفته یک بار پروژه هایی را تحت عنوان Dark Events به سرانجام می رسانند. این پروژه ها در راستای ضربه زدن به XCOM طراحی شده، مثلا ممکن است میزان درآمد ماه آینده ی شما به نصف کاهش یابد، یا در هرمرحله یک نیروی اضافه بین سربازان دشمن قرار داده شود. تنوع دشمنان و مرگبار بودن آنان به طرز بی رحمانه ای افزایش یافته است. مثلا دشمنی به نام Faceless در بین بیگانگان وجود دارد که خود را به شکل انسان ها در می آورد، و در مراحلی که بیگانگان به مردم بی گناه حمله می کنند و باید آنها را نجات دهید، ناگهان به شکل اصلی خود بازگشته و به نیروهایتان حمله می کند. ساعت ها می توان درباره ی تلاش Firaxis برای نشان دادن وضعیت اسفبار پروژه ی XCOM و آزردن گیمر صحبت کرد! اما این چالش های جدید، به ایجاد تاکتیکی جدید در گیم پلی منجر شده است: غافلگیری!

(image)

Flank کردن دشمنان (شرایطی که بین سرباز و دشمن کاور وجود نداشته باشد) یکی از ساده ترین راه های از بین بردن دشمنان (و البته، از دست دادن سربازان خودتان) است

در XCOM 2 ، سربازان شما بسیاری از مراحل را با حالت Concealed آغاز می کنند. بدین معنا که به محض مشاهده ی دشمن، درگیری آغاز نمی شود، زیرا سربازان شما مخفی هستند. درگیری زمانی آغاز می شود که به محدوده ی دید دشمنان وارد شوید، یا خودتان به سمت آنها شلیک کنید. در نتیجه، شرایط ایده آلی فراهم می شود تا سربازان خود را در مکان مناسب مستقر کنید و بیگانگان از همه جا بی خبر را ناگهان غافلگیر کنید! باید برای تک تک حرکات خود و تک تک توانایی های سربازانتان برنامه ریزی داشته باشید. پیروزی در ماموریت ها، وابستگی شدیدی به برنامه ریزی گیمر و تفکرات تاکتیکی او دارد و چالش بازی در این زمینه بی نظیر است. صحبت از سربازان شد، کلاس های نیروهای XCOM نیز در این نسخه تغییر کرده است.

استفاده از پیستول به عنوان اسلحه ی دوم (به جز کلاسSharpShooter  ، همان Sniper نسخه ی قبل) از بازی حذف شده است. کلاس Support ، یک پهباد کنترلی دارد که با آن می تواند نیروهای خودی را درمان کند یا بعضی از نیروهای دشمن را هک کند. سیستم Hack به طرز جالبی باعث ایجاد ریسک
های جدید شده است، به طوری که یک هک موفق می تواند با کنترل یکی از افراد دشمن، پیروزی بزرگی برای گروه رقم بزند، و یک هک ناموفق نیروهای کمکی بیگانگان را به محیط فرامی خواند و سختی ماموریت را دوچندان می کند! کلاس Assault در این نسخه به Ranger تغییر کرده و به سرعت تبدیل به کلاس محبوب شما خواهد شد. Ranger ها یک شمشیر به عنوان سلاح دوم دارند که در فاصله ی نزدیک آسیب شدیدی به دشمن وارد می کند. در قدرت های Psionic (توانایی های ذهنی) نیز تغییراتی به وجود آمده است. در نسخه ی قبل، بعضی از سربازان به طور رندوم دارای توانایی های Psi می شدند. اما در این نسخه، Psi خود یک کلاس مجزاست و باید سربازان تازه کار را در Psionic Lab قرار داد تا تعلیم ببینند.


(image)  

نمایی از قسمت های داخلی Avenger . حالت «لانه مورچه ای» در این نسخه نیز استفاده شده است 

در نسخه ی قبل، پروژه ی XCOM فضای ثابت و وسیعی داشت و ساختمان های مختلف زیر زمین ساخته می شد . اما در این نسخه، کنترل یک سفینه ی بزرگ به نام Avenger را برعهده دارید. Avenger فضای کوچک و محدودی دارد و دیگر نمی توان به آسانی چندین ساختمان را ساخت و از آنها استفاده کرد. مدیریت Avenger ، آپگرید کردن هر بخش، دست یابی به تکنولوژی های جدید و به دنبال آن تجهیزات و مهمات جدید، و همینطور شخصی سازی سربازان آنچنان لذت بخش است که به سادگی می توان گفت مدت زمانی را که صرف ماموریت ها خواهید کرد، بیشتر از گشت و گذار در Avenger نخواهد بود! تنوع شخصی سازی سربازان بسیار وسیع است: از نام گرفته تا جنسیت، ملیت، نژاد، زبان، و گزینه های مختلف در ظاهر سربازان. تنوع سلاح ها و مهمات نیز شگفت انگیز است. در حدی که شاید تا آخرین مرحله نیز نتوانید به تمامی سلاح های پیشرفته دست یابید.

اما در کنار همه ی این تعریفات، XCOM 2 از مشکلی بزرگ رنج می برد: باگ و مشکلات گرافیکی! متاسفانه بازی مملو است از افت فریم و مشکلات گرافیکی. بر روی سیستم های ضعیف تر لودینگ بازی بسیار طولانی ست و بعضی مشکلات ممکن است اعصاب شما را خط خطی کنند. چندین باگ عجیب در بازی وجود دارد، در نظر بگیرید که ماموریتی را با تلاش و تفکر فراوان با موفقیت پشت سر گذاشته اید، اما به دلیل یک باگ، فضای Avenger به خوبی بارگذاری نمی شود و مجبور هستید ماموریت اخیر را دوباره انجام دهید! و این درحالی است که همانند نسخه ی قبل، محیط و نیروهای دشمن کاملا رندوم بارگذاری می شوند، به طوری که اگر یک ماموریت را بارها و بارها تکرار کنید، هیچگاه شرایط یکسان نخواهد بود! با توجه به اینکه بازی انحصارأ برای PC عرضه شده، وجود اینهمه مشکلات فنی بسیار عجیب و غیرمنتظره است.

(image)  

این یک Sectopod است. با آن رو به رو خواهید شد (و صادقانه بگویم، آرزو می کنید کاش هیچوقت با آن رو به رو نمی شدید! ) 

نکات مثبت:

گیم پلی بی نظیر و بسیار چالش برانگیز

تنوع شگفت انگیز سلاح ها، مهمات و وسایل جانبی

سیستم لذت بخش مدیریت منابع و پایگاه

جلوه های بصری عالی و افکت های مختلف

پیشرفت قابل توجه نسبت به نسخه ی قبل

نکات منفی:

مشکلات فنی و گرافیکی

باگ، باگ، باگ!

سخن آخر:

XCOM 2 نه تنها یک ادامه ی فوق العاده برای نسخه ی قبل است، بلکه این سری را چندین مرتبه رو به جلو برده است. اگر PC مناسبی دارید، در تهیه ی بازی تردید نکنید. XCOM 2 یکی از لذت بخش ترین و چالش برانگیزترین عناوین استراتژیک حال حاضر صنعت گیم می باشد و با تجربه ی بازی متوجه خواهید شد که چرا سبک استراتژیک تا این حد پرطرفدار و دوست داشتنی ست!

مدت زمان تجربه ی بازی توسط منتقد : 45 ساعت

نقد و بررسی XCOM 2