Tagبررسی جنگ

بررسی بازی Civilization VI؛ دم از صلح بزن، آماده جنگ باش

بررسی بازی Civilization VI؛ دم از صلح بزن، آماده جنگ باش

بازی های استراتژیک و به صورت خاص، عناوینی که از آن ها با ژانر 4X یاد می شود، همواره طرفداران خاص خود را داشته و برای عامه مردم چندان شناخته شده نبوده اند. این بازی ها، معمولاً قوانین خاصی را دنبال می کنند و گیمر باید ضمن به دست گرفتن کنترل یک گروه، نژاد یا قومیت مشخص، به «کشف محیط»، «گسترش قلمرو»، «استثمار رقبا» و «از بین بردن» آن ها بپردازد و در واقع نام 4X نیز از همین 4 ویژگی کلی به دست آمده است.

در حالی که طی سال های اخیر، بازی های استراتژیک نقشی کمرنگ و کمرنگ تر در صنعت بازی های ویدیویی یافته اند، پی سی گیمرها هنوز به عرضه فرنچایزهایی همچون XCOM و Civilization امیدوار هستند و این عناوین را جزو اصلی ترین دلایل برتری پلتفرم خود بر سایر پلتفرم ها، خصوصاً کنسول های سونی و مایکروسافت تلقی می کنند.

Civilization به عنوان یکی از مهم ترین بازی های استراتژیک چند دهه اخیر، یکی از پرچمداران ژانر 4X به شمار می رود و بیراهه نیست اگر بگوییم طی نسل هفتم بازی های ویدیویی، به تکاملی بسیار چشمگیر دست یافت.

بعد از موفقیت تجاری Civilization V و نمرات بسیار خوبی که از منتقدین دریافت کرد، حالا استودیوی Firaxis Games نسخه ششم این فرنچایز را روانه بازار کرده است که گرچه همچنان از کاستی هایی رنج می برد، اما تکامل یافته ترین نسخه Civilization تا به امروز تلقی می شود.

اگر نسخه های پیشین Civilization را تجربه کرده باشید، مطمئناً اولین نکته ای که توجه تان را به خود جلب می کند، حجم تغییراتی است که در Civilization VI اعمال شده.

شاید بزرگترین سوال طرفداران پر و پا قرص این فرنچایز، آن باشد که آیا چنین تغییراتی، گامی به سمت بهبود بوده اند یا صرفاً برای جلوگیری از رخوت پدید آمده اند؟ پاسخ را می توان چیزی میان این دو دانست؛ هرچند که کفه ترازو، مشخصاً به سمت بهبود هرچه بیشتر سنگینی می کند.

نخستین پوئن مثبت Civilization VI، تغییر ساختار شهرها و گسترش بیش از پیش آن ها است که سبب می شود کنترل بیشتری روی مدیریت مناطق تحت نظر خود داشته باشید. برخلاف نسخه پیشین که شهرها تنها یک کاشی را اشغال می کردند، این بار مرکز شهر در کاشی مرکزی بنا می شود و سایر بناها و مراکز ارتقا، در پیرامون آن و درون مرزهای مشخص شهر جای می گیرند.

در نسخه های قبلی Civilization، هر ساختمان، روی جنبه خاصی از تولیدات و کسب درآمد شهر تاثیر می گذاشت؛ به عنوان مثال، بازار باعث افزایش طلا می شد، ابنیه تاریخی فرهنگ را افزایش می دادند و معابد باعث ایمان هرچه بیشتر مردم به ادیان مختلف می شد. حالا این ساختمان ها، نه تنها در مناطقی جداگانه از مرکز شهر بنا می شوند، بلکه محل قرارگیری آنها نیز در عملکردشان تاثیرگذار است.

چالش جالب Civilization VI برای گیمر، این است که گرچه هر ساختمان را می توان در هر کاشی بنا کرد، اما در صورتی که امکانات محیطی توجه بیشتری نشان دهید، به عملکرد بهتری نیز دست می یابید.

مثلاً اگر دانشگاه ها که نقشی اساسی در پیشرفت علوم دارند را در کنار کوهستان ها و جنگل های باران خیز بنا کنید، علم و دانش با سرعت بیشتری در قلمرویتان گسترش می یابد؛ و همین موضوع است که سبب می شود بازیکنان حرفه ای از معمولی تمیز داده شوند.

در همین حال، آثار برتر از لحاظ معماری که با الهام از ابنیه تاریخی جهان واقعی در بازی قرار گرفته اند و با نام World Wonders شناخته می شوند، تنها در نقاط خاصی قابل ساخت هستند که خود چالشی دیگر به شمار می رود.

سبک جدیدی که در سیستم ساخت و ساز Civilization VI به چشم می خورد، سبب شده تا گیمر خواسته یا ناخواسته توجه بیشتری به سازه های خود نشان دهد و به نوعی، سرنوشت شهر خود را تعیین کند. به بیان واضح تر سرنوشت یک شهر، مردم آن، گرسنگی، میزان گسترش ادیان، پیشرفت علوم و فرهنگ، حالا بیش از هر زمان دیگری به دستان شما سپرده شده و کمکاری در هر یک، می تواند به بروز مشکلاتی غیرقابل جبران منجر گردد.

گذشته از این مکانیزم جدید، تقسیم «درخت تکنولوژی» به دو بخش مجزا نیز از مهم ترین تغییرات Civilization VI تلقی می شود. تا پیش از این، تمام مهارت ها و نیروهای مربوط به قلمروی شما، از طریق دسته ای به نام «درخت تکنولوژی» به دست می آمدند و می توانستید به کمک آن، به تعلیم نیروهای نظامی، پیشروی در علوم و تقریباً هر چیز دیگری که برای یک کشور مهم تلقی می شوند بپردازید.

اما حالا، این دسته بندی به دو قسمت تقسیم شده و از یک طرف، دستیابی به نیروها و قابلیت های جدید از طریق درخت تکنولوژی صورت می گیرد و بهبود ادیان، فرهنگ، دولت و سایر موارد تاثیرگذار در پیشرفت جوامع، از طریق «درخت تعلیمات مدنی» دنبال می شود. ضمناً سایر مسائل مربوط به نسخه قبلی، مانند هنر، فلسفه و اسطوره شناسی هم به همین دسته بندی جدید منتقل شده است.

گفتنی است که در Civilization V، دنبال شدن تمام این مسائل در کنار یکدیگر، معمولاً با مشکلی ساده مواجه بود: علوم همیشه از فرهنگ و هنر جلو می زدند و پیشرفت همگام تمامی آنها تقریباً امری غیرممکن بود. اما حالا گیمر می تواند در کنار اطمینان از دسترسی به زیرساخت های تکنولوژی محور، به مدنیت جامعه خود نیز توجهی ویژه داشته باشد.

Civilization VI از منظر تعداد تمدن ها، پیشرفت قابل توجهی نسبت به نسخه های قبلی داشته و حالا به همراه 20 رهبر شهیر تاریخ و 19 تمدن عرضه شده است. با این همه، جای خالی نژاد پارس که از نسخه دوم همواره در این فرنچایز حاضر بوده، مسلماً برای گیمرهای ایرانی یک نقطه ضعف بزرگ به شمار می رود و سازندگان نیز دلیل موجهی برای آن ارائه نکرده اند.

این در حالی است که حتی شخصیت هایی چون صلاح الدین یوسف ایوبی، بنیان گذار دولت ایوبیان مصر و شام و گیلگمش، شخصیتی اسطوره ای در کتاب «حماسه گیلگمش» نیز در بازی حضور یافته اند. در هر صورت باید امیدوار بود که Firaxis Games در بسته های الحاقی آتی بازی بار دیگر نگاهی به نژاد پارس داشته و یکی از قطب های اصلی تاریخ تمدن را بار دیگر به عنوان خود بازگرداند.

از منظر گرافیکی، Civilization VI این بار به جای ارائه گرافیکی واقع گرایانه، روی جلوه های مینیمال دیداری بسنده کرده است اما این مسئله سبب نمی شود تا از رنگ و لعاب به نمایش درآمده روی مانیتور خود لذت نبرید. اگرچه گرافیک بازی چندان ستودنی نیست، اما توجه بی نظیر به جزییات سبب می شود تا تک تک لوکیشن های بازی را با دقت تماشا کنید و کلاه تان را به احترام توجهی که Firaxis به بازی خود داده است بردارید.

با زوم روی نقاط گوناگون محیط، خصوصاً شهرها به خوبی می توانید جریان زندگی را در هر یک مشاهده کنید؛ انسان ها به کاری مشغول هستند، پرنده ها پرواز می کنند و پرچم ها با وزش باد به اهتزار در می آیند.

افزون بر این، تغییر راوی اگرچه امری چندان خوشایند به حساب نمی آید اما مسلماً اندکی در تغییر حال و هوای Civilization VI موثر بوده که به نوبه خود امری مثبت تلقی می شود. این بار شان بین، بازیگر شهیر هالیوودی که در فصل نخست سریال «بازی تاج و تخت» نیز به ایفای نقش پرداخت، روایت داستان هر نژاد را برعهده دارد و بدون اضافه گویی باید گفت به خوبی از مسئولیت خود برآمده است.

در مجموع، Civilization VI شاید دقیقاً همان چیزی نباشد که طرفداران دوآتشه فرنچایز منتظر آن بودند اما این مسئله سبب نمی شود تا از آن لذت نبرید. Civilization VI به جای آن که از شالوده نسخه های قبلی بهره گرفته و به تکامل یافته ترین حالت خود برسد، استانداردها و مکانیزم های جدیدی را از نو بنا می کند تا نه تنها از رخوت نجات یابد، بلکه گیمرهای جدید و ناآشنا با سبک 4X را نیز متوجه خود سازد.

Civilization VI برای افرادی که سال ها مشغول تجربه نسخه پنجم بوده اند، مسلماً تغییرات جالبی به همراه می آورد که برخی از آنها بسیار تحسین برانگیز هستند و برخی دیگر از پسرفت نسبت به سابق حکایت دارند. اما در مجموع، اگر احساس می کنید که روند یکنواخت Civilization V دیگر جذابیتی برایتان ندارد، می توانید با اطمینان خاطر، نسخه پیشین را از روی پی سی پاک کرده و به سراغ Civilization VI بروید؛ ناامید نخواهید شد.

The post appeared first on .

بررسی بازی Civilization VI؛ دم از صلح بزن، آماده جنگ باش

بررسی بازی Homefront: The Revolution؛ خانه جاییست که جنگ آنجاست

بررسی بازی Homefront: The Revolution؛ خانه جاییست که جنگ آنجاست

بازی Homefront: The Revolution طی سال های اخیر، شرایط پر فراز و نشیبی را سپری کرد تا بالاخره عرضه شد. توسعه این بازی که حقوق آن ابتدا در دست کمپانی THQ بود، توسط استودیوی Kaos، سازنده نسخه نخست، کلید خورد. اما در سال 2011، کمپانی THQ با مشکلات فراوانی مواجه شد و ضمن تعطیلی استودیوی Kaos اعلام کرد که بازی از آن پس، با همراهی کمپانی خوش نام Crytek ساخته می شود.

دسامبر سال 2012 بود که THQ، یکی از کمپانی های شهیر صنعت بازی که تا آن زمان عناوین بسیار محبوبی را به بازار عرضه کرده بود، با مشکلات اساسی برخورد کرد و دچار ورشکستگی شد. بعد از این اتفاق که به جرئت یکی از دراماتیک ترین وقایع صنعت بازی طی دهه اخیر بود، کرایتک حقوق مربوط به Homefront را با مبلغی اندکی بیشتر از نیم میلیون دلار خریداری کرد و توسعه و نشر بازی را به صورت کامل برعهده گرفت.

اما سرنوشت Homefront: The Revolution ظاهراً با نفرینی ابدی پیوند خورده بود که هرکس توسعه اش را برعهده می گرفت، از پس ساخت آن بر نمی آمد. در ژوئن 2014، خبرهایی به گوش رسید مبنی بر اینکه کرایتک در پرداخت حقوق کارمندانش ناکام مانده و به تبه همین قضیه، بسیاری از کارکنان، از جمله کارگردان Homefront: The Revolution این کمپانی را بدرود گفته اند.

در نتیجه تمام این مسائل، حق امتیاز Homefront یکبار دیگر فروخته شد و این بار نوبت به Koch Media، کمپانی مادر Deep Silver رسید تا این بازی را خریداری کند. در نهایت، برخی از اعضای تیم کرایتک انگلیس به استودیوی تازه تاسیس Dambuster Games وقاع در ناتینگهام پیوستند و این بار دیگر به نظر می رسید که Homefront زیر دست افراد خبره ای قرار گرفته باشد؛ خصوصاً با توجه به اینکه Deep Silver دائماً از پتانسیل های فراوان The Revolution و برنامه هایش در قبال آن صحبت می کرد.

مقدمه کوتاه بالا ممکن است اندکی غیرضروری به نظر برسد اما اشاره به مشکلات روند توسعه بازی، بهترین راه ممکن برای توجیه عنوان فاجعه آمیزی که کمپانی Deep Silver روانه بازار کرده به شمار می رود. بعد از سال ها توسعه و تغییر چند استودیو کاملاً قابل پیش بینی بود که Homefront در نهایت به عنوانی بی سر و ته و تکه پاره تبدیل خواهد شد و این دقیقا همان اتفاقی است که افتاده.

The Revolution را دقیقاً نمی توان دنباله ای بر نسخه قبلی دانست، با این حال بازی کماکان همان اتمسفر سابق خود را حفظ کرده و آینده را به تصویر می کشد که در آن، ایالات متحده تحت تصرف کره شمالی درآمده و سربازان ارتش خلق کره، بر خیابان هایش حکمرانی می کنند. داستان بازی در سال 2029 و در شهر فیلادلفیا دنبال می شود. گیمر در طول گیم پلی، نقش شخصیتی به نام اتان بردی (Ethan Brady) را برعهده می گیرد که با عضویت در نیروی مقاومت، از هیچ تلاش میهن پرستانه ای برای بازپس گیری شهر و کشورش و آزادسازی خاک آمریکا از زیر چکمه های کره ای ها دریغ نمی کند.

با وجود مشکلات متعدد The Revolution که در پاراگراف های آتی به آنها خواهیم پرداخت، انصافاً سازندگان بازی در فضاسازی و تصویر کردن یک فیلادلفیای مخروبه موفق بوده اند و اثرات ناگوار جنگ را در گوشه گوشه آن می توان دید. تمام جزییات محیط به خوبی طراحی شده اند و ساختمان های ویرانه و گرافیتی های نقش بسته روی دیوار، هر کدام نقشی اساسی در خلق اتسمفری سنگین و مغموم در The Revolution داشته اند.

هرچه بیشتر در گیم پلی پیش می روید، اتمسفر حاکم بر بازی سنگین و سنگین تر می شود و بعید است که تحت تاثیر سکانس هایی مانند ورود نیروهای ارتش خلق کره به خانه ها و آواری از مشت و لگد که بر سر و صورت انسان های بی گناه خراب می شود قرا نگیرید. داستان نسبتاً گیرا (هرچند کلیشه ای در بسیاری از مواقع) و اتمسفر تکرارنشدنی که حتی یک قدم از نسخه پیشین جلوتر رفته، بدون شک از معدود المان های جذاب The Revolution به حساب می آیند که به ما نشان می دهند سازندگان اصلی، برنامه هایی بزرگ برای این بازی داشته اند و اگر سرنوشت اینگونه رقم نمی خورد، شاید می توانستیم با یکی از بهترین عناوین چند سال اخیر مواجه باشیم.

برخلاف نسخه ابتدایی بازی که روندی کاملا خطی داشت، The Revolution در جهانی باز دنبال می شود که کشف نقاط مختلف آن کاملا به گیمر سپرده شده است. جهان بازی به هشت منطقه اصلی تبدیل شده که با پیشروی در گیم پلی، امکان دسترسی به مناطق بیشتر مهیا می شود. متاسفانه یکی از ضعف های بزرگ این نقشه، کمبود آیتم های قابل جمع آوری است که به هیچ وجه قابل قیاس با عناوین کلان بودجه دیگری مانند FarCry نیست و گیمر را چندان به گشت و گذار ترغیب نمی کند

نقشه بازی پر است از نیروی های ارتش خلق کره که دائماً در خیابان ها ژره رفته و همه چیز را زیر نظر دارند. همچنین با توجه به اینکه بازی در آینده نسبتا دور جریان دارد، ارتش کره به تجهیزات تکنولوژیک زیادی، مانند پهپادهای مختلف مجهز است که تمام رفت و آمدهای شهروندان را بررسی می کنند. بنابراین بخش زیادی از گیم پلی بر المان های مخفی کاری استوار شده و باید هنگام حرکت در جهان بازی، به شکل مداوم مراقب باشید تا به دام نیروهای کره ای نیفتید. باید توجه داشت که علی رغم هوش مصنوعی ضعیف، دشمنان در مجموع به تجهیزات بهتری نسبت به شما دسترسی خواهند داشت که شکلی واقع گرایانه به مبارزات می بخشد و زدن به دل آنها را مشکل می سازد.

اولین و فاحش ترین مشکل بازی در گان پلی آن و مکانیک های مربوط به سلاح ها هویدا می شود که به جرئت می توان بازی را به یکی از بدترین عناوین شوتر چند سال اخیر تبدیل می کند. در حالی که سازندگان در تلاش بوده اند تا نوعی مکانیزم واقع گرایانه و رئال برای تیراندازی پدید آورند، نتیجه نهایی آن بوده که سلاح ها به شکلی اغراف آمیز به اطراف حرکت کرده و لگد می زدند که عملاً تمام لذت The Revolution به عنوان یک بازی ویدیویی شوتر را از بین می برد.

در همین حال، سیستم ارتقایی برای این سلاح ها در نظر گرفته شده که در نگاه نخست با شباهت زیادی که به همین سیستم در بازی Crysis دارد، می توان جالب به نظر برسد اما کافیست چند بار با آن کار کنید تا دیگر تمایلی به آن نداشته باشید. این سیستم به گیمر اجازه می دهد در هر لحظه، و حتی میان مبارزات، تجهیزاتی را از سلاح جدا کرده یا به آن متصل کند.

اما مشکل اینجاست که سازندگان به جای آنکه یک منوی دسترسی سریع برای آن در نظر گیرند، گیمر را مجبور می کنند تا دائماً به دنبال یک جان پناه بوده و با توقف بازی، ناامیدانه در تلاش برای تغییر امکانات سلاحش باشد. این مسئله سبب شده تا یکی از بهترین المان های بازی، به سیستم ناکارآمد و آزاردهنده تبدیل شود که با چند بار استفاده، ارزش خود را از دست می دهد.

گذشته از بخش تک نفره، بخش آنلاینی نیز برای بازی در نظر گرفته شده که مد Resistance (مقاومت) نام دارد و به گیمرها اجازه می دهد در گروه های 4 نفره، شش ماموریت مختلف را به پایان رسانند. در هر یک از مراحل از بازیکن خواسته می شود تا زندانیانی را آزاد کند، ماموران ارتش خلق کره را از میان بردارد یا منابع ارزشمند آنها را نابود نماید. اما در صورت که پیش از ورود به این بخش، حالت تک نفره را به اتمام رسانده باشید، بازی دیگر چیز جدیدی برای ارائه ندارد و همان روند قدیمی تنها با 3 نفر از دوستان دنبال خواهد شد.

عدم وجود یک بخش چندنفره مناسب در The Revolution از آن جهت باعث ناامیدی است که نسخه قبلی علی رغم ضعف های بزرگ خود در حالت داستانی، بارها از سوی منتقدین و مخاطبان بابت بخش چندنفره درگیرکننده خود مورد تحسین قرار گرفت و امیدمان برای توسعه همین بخش به شکلی آبرومندانه را در The Revolution افزایش داده بود.

در نهایت نیز جای دارد اشاره ای شود به مشکلات بنیادین نسخه پی سی The Revolution که عملاً تجربه آن روی این پلتفرم را غیرممکن و آزاردهنده می ساخت. البته پی سی گیمرها چندی وقتی است که به چنین مشکلاتی عادت کرده اند و بعد از عرضه فاجعه بار چند عنوان از سوی کمپانی برادران وارنر مانند بازی Batman: Arkham Knightف به نظر نمی رسد که این دسته از کاربران در آینده نفسی راحت از دست توسعه دهندگان بکشند. The Revolution روی پی سی، با مشکلات بزرگی چون کاهش شدید فریم ریت، کرش کردن بازی، سیاه شدن صفحه و دیگر مسائل عجیب و غریبی از این دست مواجه است که سبب می شود عطای این نسخه را به لقایش ببخشید.

جمع بندی

هنگامی که Homefront: The Revolution برای نخستین بار معرفی شد، سازندگانش خبر از ایده های بلندپروازانه ای می دانند که می توانست فرنچایز Homefront را از عنوانی متوسط و درجه دو، به عنوانی کلان بودجه و قابل توجه تبدیل کند. مفاهیمی که The Revolution را شکل داده اند، به قدری پتانسیل دارند که اگر در دست استودیویی مانند DICE قرار می گرفتند، یک شوتر ناب و فراموش نشدنی را پدید می آوردند.

اما متاسفانه تغییر چندباره تیم توسعه دهنده و توسعه هر بخش از بازی توسط تیمی جدا سبب شده Homefront: The Revolution به کلافی سردرگم تبدیل شود که نه تنها با استانداردهای پیشین خود مطابقت ندارد، بلکه در تحقق ساده ترین المان های یک بازی شوتر مانند سیستم تیراندازی با سلاح ها نیز ناکام مانده است. Homefront: The Revoluion یکی دیگر از آن بازی هاییست که قربانی نابخردی سازندگانش شده و با وجود خیل عظیم بازی های شوتر، بسیار زودتر از آنچه باید، به دست فراموشی سپرده خواهد شد.

The post appeared first on .

بررسی بازی Homefront: The Revolution؛ خانه جاییست که جنگ آنجاست

بازی Homefront: The Revolution طی سال های اخیر، شرایط پر فراز و نشیبی را سپری کرد تا بالاخره عرضه شد. توسعه این بازی که حقوق آن ابتدا در دست کمپانی THQ بود، توسط استودیوی Kaos، سازنده نسخه نخست، کلید خورد. اما در سال 2011، کمپانی THQ با مشکلات فراوانی مواجه شد و ضمن تعطیلی استودیوی Kaos اعلام کرد که بازی از آن پس، با همراهی کمپانی خوش نام Crytek ساخته می شود.

دسامبر سال 2012 بود که THQ، یکی از کمپانی های شهیر صنعت بازی که تا آن زمان عناوین بسیار محبوبی را به بازار عرضه کرده بود، با مشکلات اساسی برخورد کرد و دچار ورشکستگی شد. بعد از این اتفاق که به جرئت یکی از دراماتیک ترین وقایع صنعت بازی طی دهه اخیر بود، کرایتک حقوق مربوط به Homefront را با مبلغی اندکی بیشتر از نیم میلیون دلار خریداری کرد و توسعه و نشر بازی را به صورت کامل برعهده گرفت.

اما سرنوشت Homefront: The Revolution ظاهراً با نفرینی ابدی پیوند خورده بود که هرکس توسعه اش را برعهده می گرفت، از پس ساخت آن بر نمی آمد. در ژوئن 2014، خبرهایی به گوش رسید مبنی بر اینکه کرایتک در پرداخت حقوق کارمندانش ناکام مانده و به تبه همین قضیه، بسیاری از کارکنان، از جمله کارگردان Homefront: The Revolution این کمپانی را بدرود گفته اند.

در نتیجه تمام این مسائل، حق امتیاز Homefront یکبار دیگر فروخته شد و این بار نوبت به Koch Media، کمپانی مادر Deep Silver رسید تا این بازی را خریداری کند. در نهایت، برخی از اعضای تیم کرایتک انگلیس به استودیوی تازه تاسیس Dambuster Games وقاع در ناتینگهام پیوستند و این بار دیگر به نظر می رسید که Homefront زیر دست افراد خبره ای قرار گرفته باشد؛ خصوصاً با توجه به اینکه Deep Silver دائماً از پتانسیل های فراوان The Revolution و برنامه هایش در قبال آن صحبت می کرد.

مقدمه کوتاه بالا ممکن است اندکی غیرضروری به نظر برسد اما اشاره به مشکلات روند توسعه بازی، بهترین راه ممکن برای توجیه عنوان فاجعه آمیزی که کمپانی Deep Silver روانه بازار کرده به شمار می رود. بعد از سال ها توسعه و تغییر چند استودیو کاملاً قابل پیش بینی بود که Homefront در نهایت به عنوانی بی سر و ته و تکه پاره تبدیل خواهد شد و این دقیقا همان اتفاقی است که افتاده.

The Revolution را دقیقاً نمی توان دنباله ای بر نسخه قبلی دانست، با این حال بازی کماکان همان اتمسفر سابق خود را حفظ کرده و آینده را به تصویر می کشد که در آن، ایالات متحده تحت تصرف کره شمالی درآمده و سربازان ارتش خلق کره، بر خیابان هایش حکمرانی می کنند. داستان بازی در سال 2029 و در شهر فیلادلفیا دنبال می شود. گیمر در طول گیم پلی، نقش شخصیتی به نام اتان بردی (Ethan Brady) را برعهده می گیرد که با عضویت در نیروی مقاومت، از هیچ تلاش میهن پرستانه ای برای بازپس گیری شهر و کشورش و آزادسازی خاک آمریکا از زیر چکمه های کره ای ها دریغ نمی کند.

با وجود مشکلات متعدد The Revolution که در پاراگراف های آتی به آنها خواهیم پرداخت، انصافاً سازندگان بازی در فضاسازی و تصویر کردن یک فیلادلفیای مخروبه موفق بوده اند و اثرات ناگوار جنگ را در گوشه گوشه آن می توان دید. تمام جزییات محیط به خوبی طراحی شده اند و ساختمان های ویرانه و گرافیتی های نقش بسته روی دیوار، هر کدام نقشی اساسی در خلق اتسمفری سنگین و مغموم در The Revolution داشته اند.

هرچه بیشتر در گیم پلی پیش می روید، اتمسفر حاکم بر بازی سنگین و سنگین تر می شود و بعید است که تحت تاثیر سکانس هایی مانند ورود نیروهای ارتش خلق کره به خانه ها و آواری از مشت و لگد که بر سر و صورت انسان های بی گناه خراب می شود قرا نگیرید. داستان نسبتاً گیرا (هرچند کلیشه ای در بسیاری از مواقع) و اتمسفر تکرارنشدنی که حتی یک قدم از نسخه پیشین جلوتر رفته، بدون شک از معدود المان های جذاب The Revolution به حساب می آیند که به ما نشان می دهند سازندگان اصلی، برنامه هایی بزرگ برای این بازی داشته اند و اگر سرنوشت اینگونه رقم نمی خورد، شاید می توانستیم با یکی از بهترین عناوین چند سال اخیر مواجه باشیم.

برخلاف نسخه ابتدایی بازی که روندی کاملا خطی داشت، The Revolution در جهانی باز دنبال می شود که کشف نقاط مختلف آن کاملا به گیمر سپرده شده است. جهان بازی به هشت منطقه اصلی تبدیل شده که با پیشروی در گیم پلی، امکان دسترسی به مناطق بیشتر مهیا می شود. متاسفانه یکی از ضعف های بزرگ این نقشه، کمبود آیتم های قابل جمع آوری است که به هیچ وجه قابل قیاس با عناوین کلان بودجه دیگری مانند FarCry نیست و گیمر را چندان به گشت و گذار ترغیب نمی کند

نقشه بازی پر است از نیروی های ارتش خلق کره که دائماً در خیابان ها ژره رفته و همه چیز را زیر نظر دارند. همچنین با توجه به اینکه بازی در آینده نسبتا دور جریان دارد، ارتش کره به تجهیزات تکنولوژیک زیادی، مانند پهپادهای مختلف مجهز است که تمام رفت و آمدهای شهروندان را بررسی می کنند. بنابراین بخش زیادی از گیم پلی بر المان های مخفی کاری استوار شده و باید هنگام حرکت در جهان بازی، به شکل مداوم مراقب باشید تا به دام نیروهای کره ای نیفتید. باید توجه داشت که علی رغم هوش مصنوعی ضعیف، دشمنان در مجموع به تجهیزات بهتری نسبت به شما دسترسی خواهند داشت که شکلی واقع گرایانه به مبارزات می بخشد و زدن به دل آنها را مشکل می سازد.

اولین و فاحش ترین مشکل بازی در گان پلی آن و مکانیک های مربوط به سلاح ها هویدا می شود که به جرئت می توان بازی را به یکی از بدترین عناوین شوتر چند سال اخیر تبدیل می کند. در حالی که سازندگان در تلاش بوده اند تا نوعی مکانیزم واقع گرایانه و رئال برای تیراندازی پدید آورند، نتیجه نهایی آن بوده که سلاح ها به شکلی اغراف آمیز به اطراف حرکت کرده و لگد می زدند که عملاً تمام لذت The Revolution به عنوان یک بازی ویدیویی شوتر را از بین می برد.

در همین حال، سیستم ارتقایی برای این سلاح ها در نظر گرفته شده که در نگاه نخست با شباهت زیادی که به همین سیستم در بازی Crysis دارد، می توان جالب به نظر برسد اما کافیست چند بار با آن کار کنید تا دیگر تمایلی به آن نداشته باشید. این سیستم به گیمر اجازه می دهد در هر لحظه، و حتی میان مبارزات، تجهیزاتی را از سلاح جدا کرده یا به آن متصل کند.

اما مشکل اینجاست که سازندگان به جای آنکه یک منوی دسترسی سریع برای آن در نظر گیرند، گیمر را مجبور می کنند تا دائماً به دنبال یک جان پناه بوده و با توقف بازی، ناامیدانه در تلاش برای تغییر امکانات سلاحش باشد. این مسئله سبب شده تا یکی از بهترین المان های بازی، به سیستم ناکارآمد و آزاردهنده تبدیل شود که با چند بار استفاده، ارزش خود را از دست می دهد.

گذشته از بخش تک نفره، بخش آنلاینی نیز برای بازی در نظر گرفته شده که مد Resistance (مقاومت) نام دارد و به گیمرها اجازه می دهد در گروه های 4 نفره، شش ماموریت مختلف را به پایان رسانند. در هر یک از مراحل از بازیکن خواسته می شود تا زندانیانی را آزاد کند، ماموران ارتش خلق کره را از میان بردارد یا منابع ارزشمند آنها را نابود نماید. اما در صورت که پیش از ورود به این بخش، حالت تک نفره را به اتمام رسانده باشید، بازی دیگر چیز جدیدی برای ارائه ندارد و همان روند قدیمی تنها با 3 نفر از دوستان دنبال خواهد شد.

عدم وجود یک بخش چندنفره مناسب در The Revolution از آن جهت باعث ناامیدی است که نسخه قبلی علی رغم ضعف های بزرگ خود در حالت داستانی، بارها از سوی منتقدین و مخاطبان بابت بخش چندنفره درگیرکننده خود مورد تحسین قرار گرفت و امیدمان برای توسعه همین بخش به شکلی آبرومندانه را در The Revolution افزایش داده بود.

در نهایت نیز جای دارد اشاره ای شود به مشکلات بنیادین نسخه پی سی The Revolution که عملاً تجربه آن روی این پلتفرم را غیرممکن و آزاردهنده می ساخت. البته پی سی گیمرها چندی وقتی است که به چنین مشکلاتی عادت کرده اند و بعد از عرضه فاجعه بار چند عنوان از سوی کمپانی برادران وارنر مانند بازی Batman: Arkham Knightف به نظر نمی رسد که این دسته از کاربران در آینده نفسی راحت از دست توسعه دهندگان بکشند. The Revolution روی پی سی، با مشکلات بزرگی چون کاهش شدید فریم ریت، کرش کردن بازی، سیاه شدن صفحه و دیگر مسائل عجیب و غریبی از این دست مواجه است که سبب می شود عطای این نسخه را به لقایش ببخشید.

جمع بندی

هنگامی که Homefront: The Revolution برای نخستین بار معرفی شد، سازندگانش خبر از ایده های بلندپروازانه ای می دانند که می توانست فرنچایز Homefront را از عنوانی متوسط و درجه دو، به عنوانی کلان بودجه و قابل توجه تبدیل کند. مفاهیمی که The Revolution را شکل داده اند، به قدری پتانسیل دارند که اگر در دست استودیویی مانند DICE قرار می گرفتند، یک شوتر ناب و فراموش نشدنی را پدید می آوردند.

اما متاسفانه تغییر چندباره تیم توسعه دهنده و توسعه هر بخش از بازی توسط تیمی جدا سبب شده Homefront: The Revolution به کلافی سردرگم تبدیل شود که نه تنها با استانداردهای پیشین خود مطابقت ندارد، بلکه در تحقق ساده ترین المان های یک بازی شوتر مانند سیستم تیراندازی با سلاح ها نیز ناکام مانده است. Homefront: The Revoluion یکی دیگر از آن بازی هاییست که قربانی نابخردی سازندگانش شده و با وجود خیل عظیم بازی های شوتر، بسیار زودتر از آنچه باید، به دست فراموشی سپرده خواهد شد.

The post appeared first on .

بررسی بازی Homefront: The Revolution؛ خانه جاییست که جنگ آنجاست