Tagبازی پردیس‌گیم

10 بازی موردانتظار سال 2017 از دید پردیس‌گیم

10 بازی موردانتظار سال 2017 از دید پردیس‌گیم

ساعاتی قبل سال 2017 سرانجام آغاز شد! سالی که بزودی با ماجراجویی جدیدمان با Gravity Rush 2 و فرورفتن در اعماق تاریکی Resident Evil 7 رنگ و بویی ژاپنی به خود می‌گیرد و در ادامه با سیل بزرگی از عناوین کوچک و بزرگ یک نقطه عطف از لحاظ تنوع محتوا را در نسل هشتم برایمان رقم می‌زند.

به مانند هر سال در این مقاله به مرور عناوینی خواهیم پرداخت که در سال 2017 می‌توانند یک “تجربه جدید” را برای ما داشته باشند و از لحاظ سبک و گونه‌، دارای ریشه‌ها و عناصر منحصربفردی هستند، بدیهی است که با توجه به سیل بزرگ عناوین امسال قراردادن تمامی آن‌ها در تنها 10 بازی کار غیرممکنی است اما لیست حاصل شده عناوینی را شامل می‌شود که مقوله “تجربه جدید” را بخوبی درون خود جای می‌دهند.

نکته مهم: این لیست تنها شامل عناوینی است که به طور رسمی تایید شده در سال 2017 منتشر می‌شوند به همین دلیل بسیاری از بازی‌های مطرح نظیر Days Gone، Cyberpunk 2077، Detroit: Become Human و God Of War در آن جای ندارند.

 

10- Nier: Automata

Developer: Platinum Games

Platforms: PlayStation 4 ، PC

علی رجبی: “فیلیپ کی دیک” مدت‌ها پیش سوالی را تحت این عنوان که آیا “آدم مصنوعی‌ها خواب گوسفند برقی می بینند” را مطرح کرده بود و حال من می‌گویم بله و حتی فراتر از گوسفندان برقی! و مدرک من عنوانی نیست مگر NieR : Automata، جدیدترین ARPG شرقی. درحالی که موجوداتی ماشینی دنیای انسان‌ها را مورد تهاجم خود قرار داده‌اند، انسان‌ها دیگر مثل همیشه یک جنگجوی خفن و یا شکارچی‌ای بی‌باک را به سراغشان نفرستاده و در عوض اندرویدهایی با قابلیت دیدن خواب انسان‌های زنده را به میادین مبارزه فرستاده‌اند. اندرویدهایی که تنها بدن آن‌ها فلزی است نه قلب آن‌ها؛ دریغ ار آنکه تنها وظیفه آن‌ها از بین بردن دشمن است و نه ابراز احساسات. براستی جز داستان بازی چه چیزی انقدر NieR را خاص و مورد انتظار کرده است ؟ بهتر است بگویم چه چیز آن‌‌ را خاص نکرده است! اگر کمی دقت کنید متوجه می‌شوید که بسیار گذشته و ما همچنان یک Hack and Slash خوب از این نسل دریافت نکرده‌ایم، و NieR بعد از مدت‌ها می‌خواهد این خواسته دیرینه را به سرانجام رسانده و ما تشنگان خون و مبارزه را سیراب کند!‌ گیم پلی‌ای ساخته شده توسط هنرمندان شرقی که همه‌مان آن‌ها را می‌شناسیم، PlatinumGames! و اما این تنها آخر کار نبوده و بازی همچنان کارت‌‌های بسیاری را برای پیروزی در دست دارد، همچون موسیقی دلنواز و یا‌ طراحی چشم‌گیرش. اگر شما نیز همچون من مدت‌هاست که در انتظار یک عنوان اکشن با عناصر H&S که در آن چاشنی هنرهای شرقی است بوده‌اید، باید بگویم انتظارات شما به پایان رسیده، زیرا عنوانی که در آینده نه چندان دور منتظرش هستیم تک تک این خواسته‌هارا برآورده خواهد کرد.

9- Resident Evil 7: biohazard

Developer: Capcom

Platforms: PlayStation 4 ، Xbox One ، PC

محمد حیدری: می‌گویند هرگز به دنبالِ “شادی” و یا “داشته‌های از دست رفته‌ات”، درست در همان نقطه‌ای که آن‌ها را از دست داده‌ای نگرد! از طرفی خوب می‌دانیم که در نهایت، همه‌ی ما بیشتر برای شانس‌های تازه‌ و ریسک‌هایی که در زندگی‌مان امتحان نکرده‌ایم حسرت‌خواهیم خورد تا کار‌هایی (هر چند اشتباه!!) که انجام داده‌ایم. توسعه‌دهندگان عنوان بسیار مورد‌انتظارِ “رزیدنت اویل” بعد از سراشیبی کیفیِ غیرقابل انکار سری پس از نسخه‌ی چهارم، با سه مسیر (انتخاب اصلی) مواجه شدند. ادامه‌ی فرمول پیشین ، بازگشت به سبک و سیاق نسخه‌های اول تا سوم و یا ورود به حال و هوایی کاملا تازه در نسخه‌های شماره دار سری. حال به قسمت اول متن بازگشته و دو جمله‌ی ابتدایی را یکبار دیگر مرور کنید. تصمیم نهایی توسعه‌دهندگان در مورد آینده‌ی این سری را می‌توان مصداقی بارز از تلاش برای عمل به مفهوم این دو جمله دانست. تصمیمی که باعث شده تا ناشناخته‌ها، سوالات و احتمالات بسیار زیادی در این نسخه‌ی از سری انتظار ما را بکشند و فارق از کیفیت نهایی کار که مستقیما به شیوه‌ی اجرایی کردن این تصمیم از طرف شرکت سازنده بستگی دارد، تک‌تک هواداران بی‌شمار سری (حتی آنانکه نسبت به عملکرد این نسخه‌ بسیار بدبین هستند) برای رسیدن به “پاسخِ قطعی” سوالی مبهم لحظه شماری می‌کنند:

” آیا مسیر تازه‌، این سری را پس از سال‌ها به روز‌های روشن خود باز‌خواهد گرداند؟”

8- For Honor

DeveloperUbisoft Montreal

Platforms: PlayStation 4 ، Xbox One ، PC

علی قربانی: For Honor یک تجربه جدید با ایده‌ای بلندپروازانه برای یوبی‌سافت محسوب می‌شود. پیوند روح چندنفره بازی‌های شوتر با سبک Hack & Slash راهی است که قبلا طی نشده و شاید اولین تلاش، آن هم توسط شرکتی که سابقه جریان‌سازی و طی‌کردن راه‌های کمتر رفته شده را دارد نزدیک به موفقیت باشد. موفقیت For Honor در گروی ایجاد تنوع و چالش لازم در بخش چند نفره و برآمدن از پس ایده مبارزات تن‌به‌تن است. جسارت یوبی‌سافت در پرداخت ایده‌ای جدید و جریان‌ساز است و بی‌شک برای کسانی که روزی رویایی تجربه اثری بر مبنا مبارزات سرد و کلاسیک و سنگین را داشتند که به شکل واقع‌گرایانه‌ای ارائه شده است، For Honor یکی از منحصربفردترین بازی‌های آن‌ها در نسل جاری می‌تواند قلمداد شود.

7- Uncharted: The Lost Legacy

Developer: Naughty Dog

Platform: PlayStation 4

محمد تقوی: اصولا وقتی استودیویی در سطح Naughty Dog وعده‌های خوش مزه به شکل DLC به ما می‌دهد، تصور بد درآمدنش از فکر به دور است. Left Behind با بسط داستان “الی” به خوبی نشان داد که چطور یک بسته الحاقی می‌تواند ارزشی همچون بازی اصلی را داشته باشد. بدبختانه دموی معرفی “میراث گمشده” و ساختار بیش از حد اسکریپتی‌اش به شدت توی ذوق زدند. اما جای نگرانی نیست! بر روی کاغذ ایده‌های فوق العاده‌ای در انتظارمان است. “کلویی” محبوب و دوست داشتنی (!) باری دیگر برای کشف یک جسم باستانی راهی سفری پرمخاطره می‌شود اما برخلاف نیتن و گروهش، “نیدین” فرمانده‌ی پیشین گروه Shoreline و یکی از آنتاگونیست‌های نسخه‌ی چهارم او را همراهی می‌کند و این ترکیب یک فرصت متفاوت برای نشان دادن روی تاریک‌تر و خشن‌تر کلوئی است. محیط نسبتا جدید به شکل شهری در هند که مورد تهاجم گروهی نامشخص (و احتمالا آدم‌ بدهای بازی) تنوع بصری خوبی به بازی داده. این محیط نسبتا خشن‌تر حس و حال را کمی از ماجراهای نیت دور می‌کند و تغییرات دوربین با سنگینی حرکت کلوئی در دموی مشخص شده، نوید یک تجربه‌ی متفاوت می‌دهد. اما مهم‌تر از همه، معتقدم “میراث گمشده” یک فرصت است برای بسط این گونه محتوا به دیگر شخصیت‌های محبوب مثل “چارلی کاتر”؛ امیدواریم با دور شدن از ساختار اسکریپتی “میراث گمشده” اگر واقعا پایان سری است، خداحافظی زیبایی برای طرفداران باشد.

6- Horizon Zero Dawn

Developer: Guerrilla Games

Platform: PlayStation 4

سینا ربیعی: در پشت نام Horizon Zero Dawn نام سازنده‌ای درج شده که توانایی‌اش در خلق عناوین شوتر با سطح فنی فوق‌العاده زبانزد است و از طرفی پاشنه آشیل همین سازنده چیزی جز عدم توانایی در پرداخت درست ایده‌ها و طرح داستانی نیست. Horizon Zero Dawn به عنوان جدیدترین دستپخت “گوریلا گیمز” یک حهان پررمز و راز را به ما می‌دهد که از هم‌اکنون سوالات زیادی را در ذهنم‌مان پدید می‌آورد، چرا جهان رو به نابودی رفته است؟ این دایناسورهای روباتیک چطور ایجاد شده‌اند؟ آن‌ها به دنبال چه چیزی هستند؟ قطب منفی اصلی داستان یک انسان است و یا یک ربات؟  جسارت گوریلا گیمز در خلق چنین جهانی با گیم‌پلی و مکانیک‌های خیره‌کننده قابل تحسین است و ماحصل این بلندپروازی اثری شده است که با دیدن نمایش‌های آن بی‌شک لذت می‌بریم و از دیدن مکانیزم‌های فنی فوق‌العاده‌اش به وجد می‌آییم اما کماکان در انتهای فکرمان یک شک باقی می‌ماند، آیا “گوریلا گیمز” می‌تواند به ضعف همیشگی خود پایان دهد و یک اثر عظیم و نقش آفرینی بر مبنای جهانی فانتزی را از لحاظ داستانی بدرستی ارائه دهد؟ اگر بازی در این بخش مثبت واقع‌شود آن‌گاه می‌توان از Horizon Zero Dawn به عنوان یکی از دستاوردهای دنیای بازی در نسل هشتم نام برد.

5- Prey

Developer: Arkane Studios

Platforms: PlayStation 4 ، Xbox One ، PC

سید محمدرضا مجاب: استودیوی “آرکین” بدون شک پدیده نسل هفتم بود که با ساخت عنوان تحسین شده‌ی Dishonored توانست یک رویکرد نوین را در لول دیزاین یک بازی خطی ارائه دهد. دستاورد‌های این بازی موجب گشت که “بتزدا” سکان‌داری پروژه بزرگ و فراموش‌شده Prey را نیز به آن‌ها بسپارد، اثری که قرار است کاملا از نسخه ی اول و شکل و شمایل آن جدا شود و به یک عنوان خاص و منحصر به فرد تبدیل گردد. نمایش‌های اولیه ی بازی، به شدت یادآور عناوینی بزرگ و جریان‌ساز همچون سری Bioshock (و پدر معنوی آنها، SystemShock) بود و بسیار متفاوت‌تر از چیزی که انتظار داشتیم! خبری از “جهان‌باز” شدن های بی منطق نسل جدید هم نیست و اتفاقا Prey قرار است یک عنوان خطی باشد و با لول دیزاین خود گیمرها را سورپرایز کند؛ دقیقا مشابه Dishonored که به عنوان اثری خطی بسیار عمیق‌تر و غنی‌تر از عمده عناوین “جهان‌باز” حس “آزادی عمل” که غایت اصلی آثار جهان باز است را به ما انتقال داد و ماحصل این دستاورد مراحلی بود که هر شخص می‌توانست بر مبنا تفکر و شیوه بازی خود به سبکی منحصربفرد آنرا به پایان برساند. در Prey نیز راه های مختلفی برای پیشروی در یک مرحله وجود دارد و داستان های جانبی فراوانی در کنار ماموریت های اصلی به چشم می خورند که اگر محیط ها را به خوبی نگردید ممکن است اصلا به آن‌ها برنخورید! Prey حاصل دستاوردهای Bioshcok و Dishonored است که با عمق و تنوعی بسیار بیشتر در مبارزان و قدرت‌ها قرار است تبدیل به شوتر اول شخصی شود که بسیاری آرزویش را دارند، عنوانی که عمق و محتوایش این سبک را به مرحله‌ی جدیدتری هدایت کند. 

4- The Legend of Zelda: Breath of the Wild

Developers: Nintendo Entertainment

Platforms: Wii U ، Nintendo Switch

کسرا کریمی‌اصل: اگر تا به حال افسانه‌های زلدا را تجربه نکرده‌اید حلقه مفقوده بزرگی را به عنوان یگ گیمر در تجربه خود دارید، اصولا چیزی که برای مایی که کنسول نینتندو نداشتیم در امثال تومب‌ریدر‌های جدید و دارک‌سایدرزها موجب شوق می‌شد ریشه‌هایش در همین افسانه‌های زلداست، یک ماجراجویی به شدت خالص که در جهانی فانتزی‌طور بر مبنا شمشیر/جادوگری که وای بر آنها که با مشاهده از روی عکس‌ها و نمایش‌هایش آن را قضاوت نادرست کردند. نسخه جدید گویا سرنوشتی مثل Twilight Princess داشته که عدم موفقیت گیم کیوب باعث بین نسلی شدنش شد و خب اگر آن بازی را یادتان باشد چیزی که خیلی خاصش می‌کرد (به جز پلات آبکی‌اش) فضای تاریک‌ترش نسبت به مجموعه بود که به نظرم خوشبختانه این نسخه گیر آن نمی افتد، بازی باید خیلی وقت پیش عرضه می‌شد و احتمالا در بخش عیب‌یابی نینتندو (نور به قبرشان ببرد) گیر افتاده تا از هر گونه باگ یا گلیچ رهایی یابد و خب از همین الان باندل نینتدو سوویچ این بازی باید در لیست خرید خیلی از ما قرار بگیرد.

3- Red Dead Redemption 2

Developer: Rockstar San Diego

Platforms: PlayStation 4 ، Xbox One

کسرا کریمی‌اصل: بیایید اول تکلیفمان را با ترجمه درست نام بازی مشخص کنیم، برای من یکی که Red Dead خیلی بیشتر از آنکه تدائی‌گر سرخ پوست مرده باشد (آن هم در اثری که نشانی از سرخ پوست‌ها درش نیست) القا کننده مرگ خونین و سرخ است، در خون افتادن و خون غلتیدن، همچون جان مارستون در شماره اول، مرگ سرخی توامان با رستگاری، مرگی که برای من از عمیق‌ترین تجربیات نسل پیشین بود، و خب خوشبختانه این راکستارِ کم کار شده این نسل دست روی ساخت ادامه این عنوان گذاشته، هرچند چیز زیادی از ماجرایش نمی دانیم اما به نظرم صرف تجربه نسخه قبلی این نسخه را در بالا بالاهای لیست انتظار ما قرار می‌دهد، و خب قطعا اولین بازی تماما نسل هشتمی راکستار با گرافیک عجیب و غریب و تم وسترن‌اسپاگتی‌ خونینش نیامده دل همه ما را آب انداخته است.

 2- Persona 5

Developer: Atlus ، P Studio

Platform: PlayStation 4 ، PlayStation 3

کسرا کریمی‌اصل: شاید در کل این لیست، انتظار برای آمدن Persona 5 برای هوادارنش از همه دشوارتر باشد، آخرین قسمت از این مجموعه خارق‌العاده مدت‌هاست که در ژاپن عرضه شده و خب تمام فروم‌ها و وبسایت‌های خبری مرتبط با این بازی سراسر پر شده از انواع و اقسام اسپویل و نکات مهم داستانی که تا قبل از تجربه بازی نباید بدانید، پس اگر می‌بینید آمار نقش‌آفرینی ژاپنی بازهای سایت‌ها و فروم‌ها این چند وقت کم شده بدانید دلیلش همین بایکوت موقت اخبار از سوی آنهاست، از طرف دیگر هم Atlus گویا می‌خواهد سنگ تمام بگذارد و این سندروم دوبله بیهوده و بی کاربرد زبان انگلیسی را در آثار ژاپنی با کیفیت و دقتش چنان ریشه کن کند که ما مجبور نباشیم همان اول کار زبان بازی را به زبان بومی تغییر بدهیم، در کل انتظار برای پرسونا 5 سخت است، و متاسفانه فاینال فانتزی 15 هم آنقدری که باید و شاید عطش ما را خاموش نکرد، پس صرفا مجبوریم که منتظر باشیم، و خب انتظار برای چنین اثری بی‌نهایت سخت است.

Mass Effect: Andromeda -1

Developer: BioWare

Platforms: PlayStation 4 ، Xbox One ، PC

سید محدرضا مجاب: بسیاری از ما به کهکشان، به وسعت بی پایان آن و به سفرهای فضایی فکر کرده‌ایم. آیا زمانی خواهد رسید که انسان ها به سادگی تمام به اکتشافات بین سیاره ای بپردازند؟ ایده‌ی جهان “مس افکت” نه تنها پا را فراتر از این می گذارد، بلکه دنیایی را روایت می کند که انسان‌ها به یک نژاد مطرح و پیشرو در کهکشان راه شیری تبدیل شده‌اند. گیمر در نقش یک انسان، برای نجات کهشان تلاش می‌کرد، تلاش برای متحد ساختن نژادهایی که نه تنها با یکدیگر، بلکه در میان خود نیز اختلافات فراوانی داشتند. تلاش “فرمانده شپرد” برای نجات نه تنها انسان‌ها، بلکه‌ همه‌ی ساکنان راه شیری منجر به خلق یک اسطوره شد، اسطوره‌ای که البته قرار است در نسخه ی جدید کنار گذاشته شود. Andromeda همانطور که از اسمش پیداست به نزدیک‌ترین کهکشان اطراف ما رفته و قرار است جهانی بکر و دست نخورده را برایمان آماده کند. اینجا دیگر انسان‌ها قدرتمند و پیشرو نیستند، بلکه وظیفه‌ی ماست که به عنوان Pathfinder رهبری نژاد انسان را برعهده بگیریم و از آنها محافظت کنیم. Mass Effect Andromeda قرار است به این سری جانی تازه ببخشد و مسیری تازه را در برابر ما قرار دهد، حتی بدون فرمانده شپرد و همراهان وفادارش، مسیری که می‌تواند پس از “The Witcher 3” بار دیگر ژانر نقش‌آفرینی را ارتقا دهد.

………………

این نظرات نویسندگان سایت پردیس‌گیم بود از 10 اثری که علاوه بر موردانتظاربودن، یک تجربه منحصربفرد و پیشرو را نیز ارائه خواهند داد اما نظرات شما به عنوان اعضای خانواده پردیس‌گیم چیست؟ شما بیش از همه در انتظار عرضه چه عناوینی هستید؟

10 بازی موردانتظار سال 2017 از دید پردیس‌گیم

بهترین بازی سال 2016 از دید پردیس‌گیم

بهترین بازی سال 2016 از دید پردیس‌گیم

سال گیمی (واحد تقویم گیمرها) امسال، برخلاف چند سال گذشته به شدت پربار و درخشان بود، انقدر که ما در تحریریه پردیس‌گیم برای انتخاب بهترین تجربه سال که چه عرض کنم، حتی برای تعیین لیست کاندیدها هم خون دادیم، حتی مثلا سیستمی که برای بهترین ها در نظر داشتیم، تعداد کاندیدها، اسم جوایز، همه این موارد چیزهای به ظاهر ساده‌ای بود که بارها در جلسات حظوری بر سرشان بحث و شور کردیم و خلاصه جنگی برپا بود که آن سرش ناپیداست، و نهایتا همه ما امیدواریم از نتیجه کار راضی بوده باشید.

نکته‌ای که در رابطه با انتخاب‌های پردیس‌گیم باید بدانید این است که تمامی انتخاب‌ها بر مبنا آرای حدود 20 نویسنده رسمی پردیس‌گیم مشخص شده‌اند که همین موضوع سبب کلیت و عدالت و دربرگیری تمامی جنبه‌ها در انتخاب برنده‌ها شده است. 

و در نهایت به عنوان حسن ختام سال 2016، به معرفی بهترین بازی سالِ پردیس‌گیم می‌پردازیم …

علیرضا رمضانی مقدم: همیشه بازی‌های خوب برای من در دو دسته طبقه بندی می‌شوند؛ دسته اول بازی‌هایی که تنها در همان لحظات تجربه کردنشان اثرگذار هستند و یا حتی شاید بهترین بازی سال به نظر برسند و دسته دوم بازی‌هایی که بعد از اینکه تمام شدند، تازه آغاز می‌شوند! مثال‌هایی همچون “درخشش” و یا “ادیسه فضایی” کوبریک، نمونه‌ای از این آثار هستند که پس از اینکه تمام می‌شوند بیننده را با کوله‌باری از افکار تنها می‌گذارند.

“دارک‌سولز 3” نیز بدون شک در دسته دوم قرار می‌گیرد، جایی که اثر برای اینکه در ذهن و دل مخاطب خود ریشه بدواند دست به دامان جلوه‌های بصری و عناصر ناموجه و گاها دست‌ و پا گیر گیم‌پلی نمی‌شود، جلوه‌ها و عناصری که شاید بتواند در کوتاه مدت گیمر را جذب کند اما درنهایت، اثر پا فراتر از یک “تجربه لذت‌بخش” نمی‌گذارد. میازاکی در آخرین ساخته ذهن مغشوش خود چنین کاری نمی‌کند، دست به سمت بدیهی‌ترین و لاینفک‌ترین شیرازه‌ بازی‌های امروزی دراز نمی‌کند. شیرازه‌هایی که اگر آن‌ها را از بازی‌های دیگر بگیرید از هم می‌پاشند. دارک سولز خیلی چیزها ندارد! حرکات پارکور ندارد، انفجارهای عظیم ندارد، از آن صحنه‌های جذاب فرار با ارابه و اسب ندارد، مبارزات زیر آب که پیش‌کش شناکردن هم ندارد و حتی جهانی باز و گسترده که در هر گوشه آن شاهد اکوسیستمی خاص باشیم نیز ندارد.

با این همه، هر گیمری که تا آخرین میان‌پرده بازی پیش رفته باشد درک خواهد کرد که دارک‌سولز همچون جنونی ادواری به بخشی از وجودش تبدیل می‌شود. شاهکاری که استانداردهای نوینی برای بی‌همتا بودن می‌آفریند و تمام داشته‌های خود را به نحوی قابل ستایش، به‌جا و به موقع رو می‌کند. از محتوای داستان بازی شروع کنیم که در تمام مدت تعلیق است و سوالاتی که در ذهن مخاطب افسار پاره می‌کنند. مخاطبی که در نهایت درمی‌یابد هر کسی از ظن خود یار این اثر می‌شود! باید هرچه بیشتر و بیشتر با محیط و شخصیت‌های بازی در‌آمیخت تا شاید اندکی به کنه ماجرا واقف شد.

محتوی گیم‌پلی بازی در یک کلمه بی‌نقص است. درواقع اثر بر روی لبه یک تیغ حرکت می‌کند که یک سمت آن ساده نشدن گیم‌پلی و سمت دیگر ناامید نکردن گیمر است و باید گفت “دارک‌سولز‌3” با شکوه تمام بر روی تیغ حرکت می‌کند و دستاورد این حرکت چیزی نیست جز ایجاد حسی خالص از ارضای درونی در گیمر. درحالی که دیگر بازی‌ها به این فکر می‌کنند چه مکانیزم جدیدی را در لابه‌لای گیم‌پلی وارد کنند تا محصولشان جذاب‌تر شود، خالق ارواح پلید کاری با مخاطب می‌کند که پس از هر موقعیت دشوار به این فکر کند که اوه یعنی واقعا شد؟ این هم به خیر گذشت؟ و لحظاتی در سکوت محیط که تنها صدای تپش‌های قلبش آن را درمی‌نوردد محو شود. اما تمامی این تعابیر به این معنی نیست که اثر، در قالب کم و کسر دارد بلکه برعکس فرم تبدیل به بزرگترین برتری نسخه سوم بازی نسبت به پیشینیانش شده است.

جلوه‌های بصری بازی در انتقال حس مالیخولیایی ذهن کارگردان کولاک می‌کند. موسیقی که چنان با روح بازی عجین شده است که هرگز نمی‌توان آن را جدا از اثر تصور کرد. مبارزات که در این نسخه می‌توان از هرکدامشان فیلمی گرفت و با بهترین صحنه‌های مبارزاتی در فیلم‌ها و انیمه‌ها مقایسه کرد و خیلی موارد دیگر که اثبات‌کننده پیشرو بودن نسخه سوم بازی است. در انتها باید بگویم دارک‌سولز 3 ادعای محبوبیت ندارد! آخرین حلقه از این سه‌گانه شگرف همانند چاهی تنگ و تاریک است که در شلوغای خیابان‌های شهری پر زرق و برق واقع شده است. تنها آنان که استوار بر این خوان گام می‌نهند، خواهند دریافت که این چاله عجایب چه جهان عمیقی را پیش روی آلیس گشوده است!

سینا ربیعی: سال 2016 سال جریانات نو، اوج و تعالی‌ها بود، جریاناتی نظیر داستان‌سرایی بدون دیالوگ Inside و تجربه آنلاینِ شوک‌آورِ Overwatch، تعالی‌هایی نظیر پایان سفر نیتن‌دریک و اوج جلا و شکوه فورتزا، اما از بین تمامی این دستاورد‌ها همان فرمول کهنه میازاکی بود که ژرف‌ترین تجربه را برای ما داشت، تجربه‌ای که باب فکر و تامل را تا ماه‌ها پس از آن درون ما ایجاد کرد.

فرمول خلق‌شده بدست “هیدتاکا میازاکی” در نسل هفتم با Demon Souls، سرآغاز مسیر فنی و البته فکری بود، مسیری که در حدی موفق واقع گشت که یک شاخه جدید را در بین عناوین اکشن و نقش‌آفرینی پدید آورد و این فرمول اکنون در سال 2016 با “دارک سولز 3” به اوج تعالی خود رسیده است، سال 2008 میازاکی الماسی را رو کرد که در سال 2016 به اوج زیبایی، جلا و شکوه خود رسید. “دارک سولز 3” حاصل تمامی داشته‌ها و دستاوردهای نسخه‌های پیشین است که از لحاظ داستانی به عنوان حلقه نهایی پازل فکری میازاکی به بهترین شکل ممکن در سر جای خود قرار گرفت.

“دارک سولز 3” حاوی بخشی از تکان‌دهنده‌ترین و عمیق‌ترین لحظاتی بود که در یک بازی ویدیوی تجربه کردیم و ماحصل آن عمیق‌ترین و باارزرش‌ترین بازی سال 2016 شده است و یک خداحافظی با شکوه با سری جریان‌ساز “دارک سولز”

محمد تقوی: رسیده‌ایم به آخرین روزهای سال 2016 و خب عجب سال پربرکتی بود! 12 ماهی پر از فراز و نشیب با بازی‌های معرکه و تجربیات فراموش نشدنی. اما به راستی چگونه “دارک سولز 3” با وجود این حجم عظیم از بازی‌های به یاد ماندنی قلب‌های (عموم!) ما را ربوده؟ تعهد بالای هیدتاکا میازاکی، توجه بی‌نظیر From Software به تک تک عناصری که در بازی قرار می‌دهند و یا موضوعی پنهان‌تر؟

ارمغان “دارک سولز 3” در مقایسه با پیشینیانش در آن است که این بازی، بهترین‌های سری را در قالبی مطمئن و تضمین شده به تصویر می‌کشد. بگذارید ساده‌تر بگویم. در دنیای موسیقی خواننده‌های موفق و محبوب، بهترین آثارشان را در یک آلبوم جمع کرده و ارائه می‌دهند و DS3 دقیقا یک Greatest Hits (اسمی که بر روی آن آلبوم‌ها گذاشته می‌شود) است. نکته‌ی پنهان که بازی را اینقدر درخشان می‌کند در آن است که این بهترین اجزاء به درست‌ترین شکل در کنار هم گرد آمده‌اند و برخلاف هیولای فرانکنشتاین، وصله پینه‌ای و نامنظم چیده نشده‌اند. درست است؛ بخش قابل توجهی از DS3 تکرار اکثر عناصری است که در بازی‌های قبلی دیدیم اما این تکرار اولا پوششی جدید دارد، ثانیا تمام بازی همگون است؛ هیچ گاه احساساتی مثل حشو، اضافه کاری‌های بیهوده و افت هیجانی در بازی ظاهر نمی‌شوند. موضوعی که برخی از بازی‌های پیشین From Software به صورت مقطعی دچارش می‌شدند.

صد البته این اجزائی که ما اینقدر از هماهنگی‌شان صحبت کردیم، از دید کیفی به اوج رسیده‌اند. از محیط‌های بسیار متنوع تا جاگذاری و نحوه‌ی چینش دشمنان و باس فایت‌ها، از سلاح‌های بی‌نظیری که بازی به شما هدیه می‌دهد تا صحنه‌های خاطرانگیزی مثل ورود به Irythill و یا مبارزه با پادشاه بی‌نام، و حال به لطف ورود به نسل کنونی کنسول‌ها، حتی گرافیک فنی بازی پا به پای طراحی هنرمندانه و شایسته‌ی تحسین‌اش می‌آید. موسیقی هم مطابق همیشه نقطه‌ی درخشان ارائه‌ی صوتی-بصری بازی است.

با این توصیف‌ها، نهایت کاری که می‌توان کرد آن است که بازی را به جایگاه حقیقی‌اش رساند. “دارک سولز 3” مجموعه‌ای است از صحنه‌ها، جایی که کل‌اش حتی بهتری از تک تک اجزایش ظاهر می‌شود. اثری که اگر آخرین بازی سری باشد، پرونده‌ی آن را به بهترین شکل به پایان رسانده و بازی‌ای است شایسته‌ی مقام پرشکوه “بازی سال”

سید محمدرضا مجاب: سه گانه‌ی “مَس افکت” یک دستاورد برای نسل هفتم صنعت گیم بود. ساخت یک نقش آفرینی علمی‌تخیلی که گیمر را به معنای واقعی کلمه در کهکشان و شگفتی هایش غرق کند کار هر کسی نیست و استودیوی خوش نام Bioware با ظرافت تمام آن را به سرانجام رساند. باوجود اینکه “مس افکت” قصد نداشت پیچیدگی و حالت کلاسیک عناوین نقش آفرینی را دنبال کند و بیشتر به سمت یک عنوان Action/RPG میل می کرد، اما لذت جمع آوری یک تیم برای دفع خطر نابودی کهکشان، همراه با روند داستانی مثال زدنی این سری و البته شخصیت پردازی‌هایی که مختص خود Bioware است، این سری را به یکی از مطرح ترین نقش آفرینی های نسل هفتم تبدیل کرد. اما نسخه ی جدید این سری، راه خود را از عناوین قبلی به طور کامل جدا کرده است.

به جای کهکشان راه شیری، وقایع نسخه ی جدید در کهکشان Andromeda  و در یک بازه ی زمانی متفاوت نسبت به 3گانه اتفاق می افتد. انجین بازی نیز به Frostbite 3 تغییر کرده تا بهترین جلوه های بصری نسل جدید را به تصویر بکشد. حتی سازندگان قبلی نیز روی نسخه ی جدید کار نمی کنند و ساخت بازی به استودیوی Bioware Montreal سپرده شده. باوجود اینکه تا به حال نمایش های معدودی از بازی دیده‌ایم، ولی می توان گفت که Andromeda  تمرکز بیشتری بر روی گشت و گذار، جمع آوری منابع، و ساخت وسایل و تجهیزات خواهد داشت. Open World شدن بازی کمک شایانی به تقویت گشت و گذار در آن کرده و بازگشت وسلیه ی نقیله ی محبوب نسخه ی اول ( Mako ) از همین حالا بیانگر این است که مدت زیادی را به کندوکاو سیارات مختلف خواهیم گذراند! با اضافه شدن جت پک به بازی می شد شاهد تغییر روند گیم پلی و تمرکز کمتر روی کاورها نسبت به نسخه ی های قبل بود. به نظر می رسد Andromeda قرار است یک شیوه ی جدید را در سری Mass Effect پایه گذاری کند، و بعید نیست ساخته ی جدید Bioware بتواند موفقیت های Dragon Age Inquisition در سال 2014 را تکرار کند.

در همین رابطه:

بهترین بازی سال 2016 از دید پردیس‌گیم