Tagبازی و

بررسی بازی Horizon: Zero Dawn؛ برخاسته از فلز و خون

بررسی بازی Horizon: Zero Dawn؛ برخاسته از فلز و خون

چند بازی می شناسید که گیم پلی حماسی، داستانی عاطفی، گرافیکی حیرت انگیز و موسیقی متن فراموش نشدنی را یکجا در اختیار گیمر قرار دهند؟ هورایزن: زیرو داون، یکی از همان بازی ها است که طی ساعت های نخست، در رده عناوین شاهکار سونی مثل آنچارتد، The Last of Us و God of War قرار می گیرد و بعد از 25 الی 30 ساعت تجربه گیم پلی و به پایان رساندن ماموریت های داستانی، تنها می توانید تصور کنید که سازندگان بازی چه پتانسیل های بالقوه ای برای آن فراهم آورده اند.

هورایزن زیرو داون دنیایی غنی دارد؛ دنیایی پر از شگفتی که تنها منتظر شما است تا قدم به قدمش را کشف کنید. انسان ها به قدری پیشرفت کرده اند که حالا به دوران باستان بازگشته اند و در قبایلی چند صد نفری گذران زندگی می کنند. ماشین ها -ربات هایی غول آسا که ظاهراً پدید آمده اند تا زندگی بر سیاره زمین را برای نسل ثانی انسان ها جهنم کنند- بر جهان حکومت می کنند و هیچکس جرئت و یارای مقابله با آنها را ندارد؛ برخی در ترس زندگی می کنند، برخی به پرستش ماشین ها روی آورده اند.

روزی از روزها، دخترکی به نام «اِیلوی» چشم به جهان می گشاید؛ دخترکی با موهایی آتشین که به عقیده بزرگان قبیله زاده شده تا نفرینی بزرگ را به حقیقت تبدیل کند و به همین جهت، به همراه مبارزه کهنه کار به نام «راست» تبعید شده و تمام اعضای قبیله از برخورد با آنها اجتناب می ورزند.

ایلوی کوچک که گویی بزرگترین تهدید برای قبیله زن سالار نورا به شمار می رود، سال ها زیر نظر راست و درست مانند فرزند وی، تربیت شده و برای مقابله با بزرگترین چالش زندگی خود آماده می شود. چالشِ شرکت در مسابقه ای برای نام گذاری افراد شجاع در قبیله نورا که پیروزی در آن می تواند باعث خاتمه تبعیدش شده و به وی در رسیدن به پاسخی مهم کمک می کند؛ مادرش چه کسی است و چه کسی او را به این جهان آورده؟

اما چیزی که ایلوی و گیمر نمی دانند، ورود به یک ماجراجویی حماسی است که تصور آن مسلماً از تصور هرکسی خارج بوده و گوریلا گیمز هم به همین دلیل پیش از عرضه بازی، از انتشار جزییات زیاد داستان سر باز زده. در واقع یکی از سیاست های تبلیغاتی مهم گوریلا گیمز و سونی در قبال هورایزن، انتشار قطره ای اطلاعات و عدم اسپویل مهم ترین سورپرایزهای بازی بوده که سبب می شود با ذهنیتی نامشخص به سراغ هورایزن بروید و بعد از گذشت 30 ساعت، با چشمان خیس و رضایت قلبی کامل از پای بازی بلند شوید.

صحبت درباره هورایزن واقعاً سخت است؛ انحصاری تازه پلی استیشن 4 و سونی، یکی از آن بازی هایی است که تنها باید تجربه اش کنید تا متوجه شوید درباره چه صحبت می کنیم. همه چیز در بهترین حالت خود قرار دارد و در این بین، مشکلات ریز و درشتی به چشم می خورند که گرچه به تکامل هرچه بیشتر بازی لطمه زده اند، اما خللی اساسی در گیم پلی به وجود نیاورده اند و تک تک لحظات بازی، برایتان لذت بخش ظاهر می شوند.

با گیم پلی شروع می کنیم؛ هورایزن تمام آن چیزی است که بازی هایی مانند توم ریدر و فارکرای می خواهند باشند. جهانی باز و انبوه از المان های جذاب که گیمرها را برای ده ها و شاید صد ساعت درگیر خود می کنند. اولین نکته ای که نشان می دهد گوریلا گیمز از اشتباهات خود در توسعه بازی قبلی، یعنی Killzone Shadow Fall درس گرفته و آن را در هورایزن به کار بسته، عدم عجله برای آغاز گیم پلی است.

هورایزن خود را عنوانی با المان های قرض گرفته شده از نقش آفرینی معرفی می کند، هرچند که یک نقش آفرینی حقیقی نیست. تمام المان های نقش آفرینی، برای جذابیت هرچه بیشتر داستان و توجیه فعالیت های گیم پلی مورد استفاده قرار گرفته اند و کاربرد دیگری ندارند؛ اما این موضوع نه تنها مشکل ساز نشده بلکه می تواند تبدیل به خط مشی تازه ای برای دیگر سازندگان بازی های Open-World شود.

و به عنوان یک بازی نسبتاً نقش آفرینی، هورایزن عجله ای برای تحمیل بار اکشن خود نشان نداده و سعی می کند ابتدا بازیکن را با جهان افسانه ای خود آشنا کرده و امکان همذات پنداری با ایلوی را فراهم آورد. این تصمیم اگرچه باعث شده که ساعات ابتدایی هورایزن بسیار کند و گاه غیرقابل تحمل باشد، اما در عوض گیم پلی طراوت و شادابی خود را حفظ می کند و تا دقیقه پایانی، گیمر را درگیر سکانس هایی می کند که هر یک حماسی تر از قبلی بوده و روندی غیرقابل پیش بینی دارند.

همانطور که می توان حدس زد، گیم پلی الهامات زیادی از بازی هایی مانند اساسینز کرید، شادو آو موردور و فارکرای داشته؛ اما به جای تقلید صرف، هورایزن بهترین المان های هر یک از پیشینیان خود را جمع آوری کرده و در کنار سبک گیم پلی مثال زدنی خود، به قله های تازه ای از سرگرم کنندگی دست پیدا کرده که شاید نمونه اش را تنها در میان دیگر انحصاری های سونی بتوان یافت.

همانطور که می دانید، گیم پلی هورایزن کاملاً بر مبارزه با ماشین ها و ربات ها متکی است، اما چیزی که نمی دانید و من هم پیش از آغاز بازی نمی دانستم، وسعت فعالیت ها و المان های گیم پلی است که سبب می شود هر بازیکن سبک متفاوتی را در پیشبرد بازی برگزیند. در کنار دشمنان انسانی رایج، ربات های دنیای هورایزن از تنوع بی نظیری برخوردار هستند و هر نوع ماشینی که تصور کنید در میان شان به چشم می خورد.

برخی از دشمنان کوچک و سریع هستند، برخی دیگر علی رغم جثه بزرگشان قدرت عملیاتی زیادی ندارند اما می توانند از فواصل دور شما را به چالش بکشند و برخی دیگر با پرواز بر فراز سرتان، به نبردی ناعادلانه می پردازند. و تمام این گونه های رباتی مختلف، نقاط قوت و ضعف مشخصی در برابر انواع اسلحه دارند؛ البته سلاح گیمر در مجموع به کمان و نیزه محدود می شود، اما ایلوی می تواند تا 4 کمان را به صورت همزمان حمل کند که برخی از آنها تا سقف سه نوع تیر متفاوت پرتاب می کنند.

بنابراین از نظر گوناگونی گیم پلی و عدم خسته کنندگی، هورایزن هیچگاه با مشکل خاصی مواجه نمی شود و به همراه درخت مهارت ها، همواره قابلیت های تازه ای در اختیارتان می گذارد که به خوبی با روند جان سخت تر شدن دشمنان در مراحل بالایی بالانس شده اند. این وسعت کم نظیر، باعث شده تا هر گیمر سبک خاص خود را در پیشبرد گیم پلی داشته باشد و المان ها به قدری زیاد هستند که بعید است قادر به استفاده از تمامی آنها باشید؛ بنابراین می توانید برخی از کلیدی ترین سلاح ها و تجهیزات خود را انتخاب کنید و همان ها را ارتقا دهید.

می توانید ربات ها را به آتش بکشید، می توانید آنها را با طناب متوقف کنید، می توانید بی تیرهای پیاپی اجزای بدنه آنها را شکافته و متوقفشان کنید؛ آزادی عمل وسیعی در سبک مبارزه با دشمنان وجود دارد و هیچکس شما را به کشتن دشمنان به شیوه ای خاص محدود نمی کند. علاوه بر این، باس فایت های بازی که غالباً ربات هایی غول پیکر و به ظاهر وحشتناک هستند، برخلاف بازی های مشابه نقطه ضعف خاصی ندارند که شما را مجبور به طی کردن روند خاصی کند و چگونگی نابود کردنشان، کاملاً به خودتان بستگی دارد.

این گیم پلی گسترده، تا حد زیادی بر سیستم کرفتینگ یا به عبارت واضح تر، جمع آوری منابع و ساخت تجهیزات مورد نیاز به کمک آنها متکی است. خرده فلزها، پول رایج دنیای هورایزان هستند و می توانند از منابع متفاوتی، از لاشه ربات ها گرفته تا ماموریت های مختلف کسب و صرف خرید آیتم های گوناگون شوند. برای پی بردن به تنوع آیتم های قابل خریداری، کافی است اشاره کنیم که تنها از هر سلاح (از میان 6 سلاح اصلی بازی) سه نوع متفاوت وجود دارد که هر یک از دیگری گران تر بوده و قطعاً دقت و کاربرد بیشتر را با خود به همراه می آورند.

لباس های ایلوی هم قابل خرید بوده و هرکدام ویژگی منحصر به فردی دارند؛ برخی شما را از چشم ربات ها دور نگه می دارند و برخی دیگر در برابر آتش یا یخ مقاوم هستند؛ ضمناً تمام این آیتم ها قابل شخصی سازی هم هستند و می توانید مقاومت یا کارایی هرکدام را به دلخواه و بنابر منابع به دست آمده افزایش دهید.

هورایزن محیط بسیار بزرگی دارد و از این جهت با بازی هایی مانند فال آوت یا ویچر 3 برابری می کند. نکته مهم درباره محیط بازی، تنوع فصلی در هر نقطه از آن است که سبب می شود طی ماجراجویی چند ده ساعته تان از مناطقی دیدنی بازدید کنید؛ کوه های یخ زده و سر به فلک کشیده، آوارهای برجا مانده از آسمان خراش های جهان متمدن پیشین، شهرهایی به سبک سریال گیم آو ترونز که تفاخر در آنها به غایت خود رسیده و دشتزارهای سرسبز و آکنده از گونه های جانوری متفاوت، تنها بخشی از لوکیشن هایی هستند که در هورایزن به آنها سر می زنید.

یکی از معدود مشکلات هورایزن را شاید بتوان در شیوه داستان سرایی آن جستجو کرد. ساخته جدید گوریلا گیمز، داستانی واقعاً غنی، عاطفی و درگیرکننده دارد و پیچش های این داستان، همواره باعث غافلگیری مخاطب می شوند. اما می توان حدس زد که گوریلا گیمز اندکی در روایت آن به مشکل برخورده و مجبور به خلق سکانس هایی شده که هر از چندگاهی و برای بیش از نیم ساعت، گیمر را مجبور به گشت و گذار در محیط های خاصی و مشاهده یا گوش سپردن به موضوعات خاصی می کند.

با این همه، بار اکشن و عملکرد فنی بازی به قدری بالا هست که بتوان از این روایت نسبتاً غیرحرفه ای چشم پوشی کرد. از نظر گرافیکی و فنی، هورایزن یک دستآورد تمام عیار برای گوریلا گیمز تلقی می شود. گرافیک بازی بسیار چشم نواز است و به جز باگ های جزئی که همواره در بازی های Open-World به چشم می خورند و اجتناب ناپذیر به نظر می رسند، نکته ای به چشم نمی خورد که این حقیقت را زیر سوال ببرد.

آب و هوای بازی ظاهراً به صورت داینامیک دچار تغییر می شود و چرخه روز و شب هم باعث شده ارتباط عمیق تری با دنیای خشن هورایزن برقرار کنید؛ چرا که هیچ چیز هیجان انگیزتر از شکار ربات های عظیم الجثه در کولاک یا شکار ربات های درنده در تاریکی کور کننده نیمه شب نیست. نورپردازی، نقشی اساسی در القای اتمسفر محیط بازی داشته و انصافاً باید کلاهمان را به احترام گوریلا گیمز از سر برداریم که با سخت افزار نسبتاً قدیمی و سال خورده پلی استیشن 4، چنین موفقیت عظیمی کسب کرده اند.

حقیقت امر اینست که به هیچ وجه انتظار نداشتم گوریلا گیمز توانسته باشد محیط هایی به این حد بزرگ و شلوغ طراحی کند. حتی بعد از تجربه بخش های آغازین گیم پلی، باز هم تصورم این بود که امکان ندارد از این به بعد شاهد صحنه های شلوغ تر و دشمنان پر جزییات تر باشم. اما هرچه بیشتر در بازی پیش می روید، گوریلا گیمز بیشتر غافلگیرتان می کند و در نهایت کار به جایی می رسد که عملاً دستیابی به چنین موفقیتی در زمینه فنی را روی سخت افزار پلی استیشن 4 غیرممکن می خوانید.

بعد از شکست بزرگ گوریلا گیمز در توسعه آخرین نسخه از سری محبوب کیلزون، بعید به نظر می رسید که این استودیو بتواند یکبار دیگر روی پای خود ایستاده و فرنچایزی تازه، چشمان حیرت زده ما را به هنر خود بدوزد. اما طی سه سال گذشته هر چه که در استودیوی گوریلا گیمز در جریان بوده، به ساخت شاهکاری منجر شده که قطعاً باید به عرضه مداوم نسخه های آتی آن، درست مانند آنچارتد عادت کنیم.

هورایزن زیرو داون تمام انتظارات ما از یک بازی انحصاری را به اندازه کافی و حتی فراتر برآورده می کند. داستان بازی واقعاً جذاب است، موسیقی بازی دست کمی از شاهکارهای جوادی در سریال گیم آو ترونز ندارد، گرافیک هنری و فنی بازی در حدی است که مشابه اش را هیچوقت ندیده ایم و درباره گیم پلی هم که اصلاً نیازی به صحبت نیست.

سونی هورایزن را در زمان مناسبی عرضه کرد؛ درست زمانی که نسخه جدید سری بازی Zelda، جهان را به آتش کشیده و با نمرات درخشانش تعجب گیمرها را برانگیخته است. با توجه به تجربه کوتاهم از زلدای جدید باید بگویم که هورایزن شاید در دنیایی به آن وسعت جریان نداشته باشد و گیم پلی اش آزادی عملی تا آن حد در اختیار گیمر قرار ندهد، اما بار اکشن و سکانس های پر زد و خورد این بازی انحصاری را حتی در با کیفیت ترین فیلم های هالیوودی هم پیدا نمی کنید.

برای خرید این بازی می توانید به ایستگاه بازی حرفه ای ها و وب سایت مراجعه کنید.

The post appeared first on .

بررسی بازی Horizon: Zero Dawn؛ برخاسته از فلز و خون

معرفی بازی Hellrider 2؛ خشم و هیاهو

معرفی بازی Hellrider 2؛ خشم و هیاهو

Psebay ،Really Bad Chess و حالا Hellrider 2؛ امسال را می توانیم جولانگاه اپلیکیشن هایی بنامیم که آن ها را تنها یک توسعه دهنده ساخته یا بخش اعظم پروسه را او به دوش گرفته است. نه این که سال های گذشته چنین رویه ای را نمی دیدیم اما 2016 با عرضه بازی های خوب، جدا از مسئله کیفیت شاهد افزایش کمیت این گونه عناوین مستقل هم هستیم. ولی برای چه Hellrider 2 را از بهترین ها می نامیم؟

پیش از جواب به این پرسش، بیایید ابتدا نگاهی به قسمت ابتدایی ساخته Anji Games بیاندازیم. مهمترین المانی که Hellrider 1 را به موفقیت رساند، چالش های پویایش بود. شاید مکانیزم های گیم پلی این اپلیکیشن خیلی متفاوت نباشند اما توسعه دهنده با استفاده از طراحی استثنایی منطقه ها توانست عنوانی سرگرم کننده بسازد؛ به گونه ای که بازی هیچگاه از تکاپو نیافتاده و لحظه به لحظه باید از خود واکنش نشان دهید.

یکی از قسمت هایی نه چندان جالب Helldrive 1 باس هایش بود. جنگ با آن ها جذابیت هایش را داشت اما پس از چندین ساعت خسته کننده می شد. برای قسمت دوم و با وجود باس های مختلف، Anji Games این نقطه ضعف را پوشانده است.

جالب اینجاست بزرگترین نقطه مثبت Hellrider 2 همچنان همین بخش است. با این تفاوت که به واسطه پیشرفت های خوب نسبت به قسمت پیشین، Anji Games توانسته عنوانش را از زیر سایه Hellrider 1 بیرون بکشد. همانند گذشته نقش موتورسواری را دارید که باید با استفاده از وسیله اش رو به روی اسکلت ها ایستاده و آن ها را نابود کند. چگونگی حرکت موتورها هم مشابه نسخه ابتدایی هست و تنها با لمس اسمارت فون، جهت را عوض می نمایید.

بدین معنی که وسیله نقلیه خودش پیش می رود. شاید بزرگترین تفاوت Hellrider 2 نسبت به ساخته قبلی Anji Games را بتوانیم به نام مرحله ها بزنیم. مهمترین وظیفه شما هنگام تجربه عنوان قبلی این بود که رکوردشکنی کنید و با باخت از ابتدا بازی را انجام می دادید. با Hellrider 2 هم این مسئله مهم است ولی شما با پیشروی به مرحله های بعدی رفته و از بازگشت به عقب خبری نیست.

البته موتور تنها وسیله نقلیه شما نخواهد بود و خلاف گذشته، گاهی اوقات با هواپیما حرکت می نمایید.

خیلی قضیه را پیچیده نکنیم. برای قسمت دوم Anji Games تصمیم گرفته جای توسعه عنوانی «رکوردی» روی المان اپلیکیشن های «مرحله ای» دست بگذارد که این سیاست با وجود منطقه های گوناگون و چالش های مختلف رنگ و بویی متفاوت به Hellrider 2 بخشیده است. از دیدگاه موسیقی هم سازنده برای دنباله اپلیکیشنش از قطعه های بیشتری استفاده کرده که طبیعتا با آن ها، بازیکن ها تجربه ای دلنشین خواهند داشت.

Hellrider 2 با حفظ نکات مثبت نسخه قبلی و اضافه سازی المان های مثبت، می تواند یکی از سرسام آورترین اپلیکیشن های امسال از نگاه گیم پلی لقب بگیرد؛ عنوانی که مطمئنا با ریتم بالایش آدرنالین خون شما را افزایش می دهد. خوشبختانه بازیکن ها هم از ساخته Anji Games راضی بوده اند و این عنوان با استقبال خوب مخاطبین مواجه شده است. Hellrider 2 را می توانید برای آی دیوایس ها و تلفن های اندرویدی دانلود کنید.

Hellrider 2
  • Hellrider 2
  • قیمت: رایگان
  • سازنده: Anji Games
  • سیستم عامل: iOS و اندروید
  • حجم: 47.8 مگابایت
  • دانلود:

The post appeared first on .

معرفی بازی Hellrider 2؛ خشم و هیاهو

صنعت بازی در سال 2016؛ نگاهی به عملکرد Wii U و 3DS

صنعت بازی در سال 2016؛ نگاهی به عملکرد Wii U و 3DS

دو کنسول فعلی شرکت نینتندو، یعنی 3DS و Wii U در سال 2016 هر کدام عملکرد متفاوتی از خود نشان دادند. از یک طرف کنسول دستی این شرکت یعنی 3DS همانند سال های قبل به عنوان بهترین کنسول دستی بازار شناخته می شود و از طرف دیگر، Wii U همچنان در منجلاب شکست دست و پا می زند و مقایسه آن، با دو کنسول اکس باکس وان و پلی استیشن 4 کار عبث و بیهوده ای به نظر می آید.

بهتر است نگاه عمیق تری به وضعیت این دو کنسول داشته باشیم. بازی هایی که برای این دو کنسول منتشر شدند، تلاش هایی که نینتندو برای فروش بیشتر کنسول های خود انجام داد و بسیاری از مسائل دیگر در کنار هم، کارنامه هر کنسول طی سال 2016 را رقم زده اند.

بیشتر بخوانید:

  • صنعت بازی در سال 2016؛ نگاهی به عملکرد واقعیت مجازی
  • صنعت بازی در سال 2016؛ تقابل دو سرویس پلی استیشن پلاس و اکس باکس لایو گلد

کنسول Wii U به طور قطع در کُما به سر می برد. نینتندو تعداد اندکی بازی انحصاری برای این کنسول منتشر کرد تا صرفاً مشتریان را از فروش یا در جعبه انداختن Wii U بازدارد. بدیهی است که دوران کنسول میان نسلی نینتندو به اتمام رسیده است.

مدیران نینتندو بارها اشاره کرده اند که کنسول سوییچ، کنسول هیبریدی جدیدی که قرار است مارس سال 2017 عرضه شود، جایگزین Wii U نیست؛ اما پر واضح است که آن ها می خواهند با تزریق حداقل محتویات ممکن، Wii U را زنده نگه دارند تا کنسول نینتندو از راه برسد.

حقیقت این است که نینتندو با فریب خود و دیگران می خواهد روی زندگی گیاهی Wii U سرپوش بگذارد و با خرید زمان، اشتباهات نسل قبل را جبران کند؛ تا ماه مارس سال 2017 این وضعیت کاملاً تغییر خواهد کرد.

پروسه ی تولید کنسول در حال قطع شدن است. در این بازه ی زمانی، نینتندو هیچ کاهش قیمتی برای کنسول 300 دلاری خود در نظر نگرفته و با توجه به وضعیت بغرنج Wii U سیاست نینتندو در قبال کاهش قیمت اصلاً قابل قبول نیست.

The Legend of Zelda: Breath of the Wild آخرین بازی انحصاری کنسول Wii U که برای کنسول سوییچ نیز منتشر خواهد شد.

هر چقدر که سیستم عامل های دو کنسول پلی استیشن 4 و اکس باکس وان به روز تر می شوند، سیستم عامل کنسول Wii U بدون تغییر باقی می ماند. آخرین آپدیتی که برای Wii U منتشر شد به یازدهم ژانویه سال 2016 باز می گردد.

هدف از انتشار این آپدیت، افزایش پایداری سیستم و به روز رسانی های کوچک جهت کاربردی تر کردن سیستم عامل بود و کاری کرد که کاملاً از تلاش نینتندو در زمینه ارائه قابلیت های بیشتر و افزایش پایداری کنسول ناامید شویم.

با این همه، بسیاری از طرفداران نینتندو، شبکه اجتماعی  Miiverse را به چشم یک زنگ تفریح می بینند و زمان قابل توجهی را صرف آن می کنند. اما حتی با وجود این سرویس ارزشمند، تنها تغییراتی که در سرویس های Wii U ایجاد شده می توان به اضافه شدن سرویس موسیقی Rhapsody و بسته شدن Google Maps برای این کنسول اشاره کرد.

نمایی از بازی The Legend of Zelda: Twilight Princess HD

بیاییم نگاهی به انحصاری های منتشر شده روی دو کنسول نینتندو داشته باشیم. 3DS با وجود اینکه عمر طولانی تری نسبت به Wii U دارد نه تنها موقعیتش نسبت به سال های قبل افت خاصی نداشته، بلکه هنوز انحصاری های خوبی همچون Pokémon Sun and Moon ( جزو بهترین بازی های سال) و BoxBoxBoy ( از بهترین بازی های پازل – پلتفرمینگ) برای آن منتشر شده است.

در همین حین، نسخه جدید سری Fire Emblem که با پسوند Fates شناخته می شود، به اندازه نسخه های قبلی در جلب توجه مخاطبان موفق نبود اما در عوض بازی Kirby: Planet Robobot عملکردی فوق العاده داشت. امسال برای کنسول 3DS چندین بازی عجیب و جالب دیگر منتشر شد که از جمله آنها می توان شبیه ساز کنسول SNES، آپدیت بازی Streetpass Plaza ( که در آن به ملاقات دیگر بازیکنان می پردازید و با آن ها بازی های مختلف انجام می دهید) و از همه مهم تر عنوان Picross 3D 2 اشاره کرد.

با وجود تمرکز کامل نینتندو روی کنسول سوییچ، آن ها قول داده اند که حداقل تا یک الی دو سال دیگر از 3DS پشتیبانی کنند. بازی هایی همچون دراگون کوئست 8، و اسپین اف جدید سری پیکمین سال 2017 برای این کنسول دستی عرضه خواهد شد اما بهتر است بعد از انتشار این دو بازی، انتظار خاصی از کنسول دستی نینتندو نداشته باشیم.

با تمام این تفاسیر، کنسول دستی 3DS در شرایط به مراتب بهتری نسبت به برادر بزرگ جثه تر به سر می برد. در سال 2016 بازی خاصی برای Wii U منتشر نشد. اگر بازی Shantae: Half-Genie Hero را هم حساب کنیم، تعداد بازی های فیزیکی عرضه شده برای  Wii U، بازهم از 20 عنوان فراتر نمی رود. لازم به ذکر است که بازی های مستقل قابل توجهی هم روی eShop آمده است؛ هرچند که چندان موفق ظاهر نشدند.

با وجود اینکه بازی های شخص ثالث، خانوادگی و مولتی پلتفرم زیادی روی Wii U آمده است، مهم ترین دلیلی که خیلی از بازیکنان را به سمت این کنسول جذب کرده، عناوین انحصاری نینتندو هستند و از این نظر، کمپانی ژاپنی در سال 2016 به شدت ضعیف عمل کرده است.

Wii U سال 2016 را با نسخه HD بازی The Legend of Zelda: Twilight Princess شروع کرد. بعد از آن شرکت نامکو باندای یک بازی فایتیگ به نام Pokken Tournamet که در دنیای پوکمون رخ می دهد، روی این پلتفرم منتشر کرد.

Pokken سیستم مبارزات بسیار جذابی دارد اما متاسفانه تعداد شخصیت های بازی به شدت کم است؛ مضاف بر این به نظر می رسد نینتندو برنامه ای برای به روزرسانی و افزایش شخصیت های بازی ندارد.

یکی از مورد انتظار ترین بازی های شرکت که طرفداران، مشتاقانه در انتظار عرضه اش بودند، Star Fox Zero نام دارد که بسیار ناامیدکننده ظاهر شد. کنترل ضعیف به همراه دیگر مشکلات سبب شد بازی برای گیمرها چندان ترغیب کننده نباشد.

در عوض بازی Star Fox Guard که با پیروی از سبک Tower Defense ساخته شده، علی رغم وجود کیفیت و جذابیت بالاتر، زیرسایه ی برادر بزرگ تر خود که همزمان با هم منتشر شدند قرار گرفت و نتوانست خوش بدرخشد.

در این میان یکی از بهتری بازی های نقش آفرینی سال با نام Tokyo Mirage Sessions #FF منتشر شد. با وجود تغییرات زیادی که بین نسخه ی ژاپنی و آمریکایی بازی وجود دارد، تلفیق دو دنیای Shin Megami Tensei شرکت آتلوس و Fire Emblem شرکت نینتندو همانند روزنه ای از نور در میان دنیایی از تاریکی بود.

در نهایت نینتدو سال 2016 را با بازی Paper Mario: Color Splash در هفتم اکتبر به اتمام رساند. عنوانی که از نظر طرفداران چندان راضی کننده نبود.

چند وقت پیش نینتندو لیستی از بازی های فیزیکی که برای کنسول هایش عرضه شده را ارائه داد. تا آخر ماه ژوئن امسال، Wii U در آمریکای شمالی فقط 39 بازی انحصاری و  118 بازی شخص ثالث در لیست عناوین خود دارد.

بعد از Virtual Boy، کنسول Wii U لقب ضعیف ترین لاین-آپ کنسولی که از طرف شرکت نینتندو ساخته می شود را به نام خود کرده و بعد از انتشار این لیست نیز تنها 5 بازی برای Wii U منتشر شد.

فرجام راهی که نینتندو با Wii U در پیش گرفته، کاملاً مشخص است و نیازی به صحبت بیشتر درباره ی آن نیست. عمر کنسول 3DS نیز با انتشار سوییچ کوتاه و کوتاه تر می شود و به نظر می رسد بعد از اواسط سال 2017 عنوان خاصی روی آن منتشر نخواهد شد.

طبق پیش بینی تحلیلگران نینتندو سوییچ سرنوشت روشن تری نسبت به Wii U خواهد داشت.

عملکرد کنسول 3DS به طور کلی شاید نتوانست به اندازه DS عالی باشد، اما توانست فروش خوبی را تجربه کند و میزبان بازی های انحصاری و غیر انحصاری بسیاری شود؛ در واقع هنوز هم می توان یک 3DS خرید و از آرشیو به شدت غنی این کنسول لذت برد.

برای انحصاری بازی های کنسول Wii U نیز چندان نگران نباشید. نینتندو طوری برنامه ریزی کرده که اکثر بازی های محبوب همچون Splatoon، ماریو کارت و آخرین نسخه افسانه زلدا روی سوییچ منتشر شود و بعید نیست بقیه انحصاری های از قلم افتاده نیز به جمع این لیست بپیوندد.

The post appeared first on .

صنعت بازی در سال 2016؛ نگاهی به عملکرد Wii U و 3DS

بررسی بازی Final Fantasy XV؛ آمیزه ای از سنت و مدرنیته، شرق و غرب

بررسی بازی Final Fantasy XV؛ آمیزه ای از سنت و مدرنیته، شرق و غرب

هنگامی که برای نخستین بار بازی Final Fantasy XV را اجرا می کنید، جمله ای جالب روی صفحه نقش می بندد: «یک فاینال فانتزی برای تازه کاران و طرفداران قدیمی.»

به عنوان کسی که بسته به شرایط مختلف، هیچگاه دلیلی نیافت تا به سراغ این فرنچایز -که تقریباً سه دهه از عمر آن می گذرد- برود و البته تمایل زیادی هم به سبک نقش آفرینی ژاپنی ندارد، Final Fantasy XV فرصتی به من هدیه کرد برای آشنایی و آشتی با سبکی غریب و عنوانی که هیچگاه رفتاری چندان محبت آمیز با گیمرهای جدید نداشته است.

صادقانه باید گفت که با وجود شناخت نسبی از دنیای عظیم و حماسی فاینال فانتزی، بسیاری از بازی های ژاپنی، البته فارق از شاهکارهای نینتندو، هیچگاه آنقدرها برایم ترغیب کننده ظاهر نشده اند و حالا می توانم با قطعیت بگویم در اشتباه بوده ام.

فاینال فانتزی 15 با گیم پلی نزدیک به 30 ساعته اش، من را به ماجراجویی خارق العاده ای برد. سفری در میان جنگل های باران خیز و دشت های سرسبز، میان صاعقه هایی مردافکن و آتش هایی که دودی از آن ها بر نمی خیزد؛ سفری که به این زودی ها از یاد نمی رود و عطش سیری ناپذیری تجربه دوباره اش، تا پیش از تجربه نسخه های پیشین فروکش نخواهد کرد.

با در نظرگیری این که فاینال فانتزی تجربه ای کاملاً جدید و متفاوت با هرآنچه پیشتر به چشم دیده بودم را فراهم کرد، لازم است این بررسی نیز با چشم پوشی از تمام عناوین پیشین به قلم تحریر درآید و ذهنیتی کامل برای افراد مشابه فراهم آورد.

حقیقت امر اینجاست که فاینال فانتزی 15، حداقل برای گیمرهایی که تازه به سراغش رفته اند، بسیار غریب می نماید. فرهنگ ژاپنی که تا هسته بازی رسوخ کرده، به کلی با بازی های نینتندو تفاوت دارد و شاید مواجهه با آن گاه اندکی ناامیدکننده باشد و گاه بسیار پندآموز. اما فاینال فانتزی 15 خاصیت عجیبی دارد که حتی بدون میل قلبی، شما را به تجربه هرچه بیشتر و غوطه ور شدن در دنیای غنی خود وادار می کند.

چند ساعت ابتدایی فاینال فانتزی 15، به رسم بسیاری از بازی های ژاپنی مشابه، روندی کند و مایوس کننده دارد. طول می کشد تا اکشن ناب شرقی ها شروع به خودنمایی کند و تا آن زمان، باید بیاموزید برای دستیابی به تجربه ای فراموش نشدنی، لازم است از خود شکیبایی نشان دهید.

نسخه پانزدهم فاینال فانتزی داستانی است از خشم، غرور و شجاعت، و مسیری از ناپختگی جوانی تا دستیابی به شکوه و جلال را طی می کند. اگرچه روند طولانی توسعه بازی، مشخصاً ضربه های مهلکی بر پیکره داستان وارد کرده، اما اگر چشم خود را بر ایرادات مختلف، همچون دیالوگ های سطحی و خلاهای داستانی ببندید، تازه می توانید دریابید که کازوشیگه نوجیمای افسانه ای، چه اهداف والایی را در سناریونویسی فاینال فانتزی 15 دنبال کرده؛ هرچند که در پیاده سازی آن چندان موفق نبوده است.

فاینال فانتزی 15 بیش از آن که عنوانی آبرومندانه برای طرفداران این سری باشد، دستآویزی بوده برای جذب مخاطبان جدید؛ و برای تحقق این مهم، تغییر سیستم و مکانیزم مبارزات امری ناگزیر تلقی شده است. برخلاف فاینال فانتزی های سابق که همواره مبارزات نوبتی و منو-محور را دنبال می کردند، نسخه پانزدهم شباهت به مراتب بیشتری به همتایان غربی خود یافته و به نوعی، استانداردهای دو قطب صنعت بازی را با یکدیگر درآمیخته است.

این مکانیزم جدید مبارزه -که همچنان منو-محوری خود را حفظ کرده- سبب شده تا مبارزات در عین پایبندی به استانداردهای سنتی، شکلی مدرن به خود بگیرند. و جالب تر آنکه بستر داستانی نیز، تاکیدی ویژه بر تصویرسازی همین تقابل سنت و مدرنیته دارد.

همه چیز در دنیای فاینال فانتزی 15 شکلی امروزی به خود گرفته است، اتومبیل ها پیشرفته هستند، امپراطوری ها از ربات های غول آسا برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کنند اما کماکان نبردها به کمک ابزارآلات سنتی و جادوهای باستانی صورت می گیرند. این مسئله شاید در ابتدا بسیار غریب ظاهر شود، اما به محض آن که تضاد زیبای دنیای فاینال فانتزی را بپذیرید، متوجه می شوید همه چیز آمیزه ای از سنت و مدرنیته، شرق و غرب -آن هم در بهترین حالت خود- است.

اگر شما هم سیستم پیچیده و نوبتی مبارزات را یکی از دلایل اصلی عدم تجربه فاینال فانتزی تا به امروز تلقی می کردید، حال می توان با اطمینان گفت که فاینال فانتزی 15 دقیقاً برای کنار زدن همین مشکل وارد صحنه شده و سبک مبارزه ای شبیه به عناوین Hack ‘n’ Slash دهه اخیر ارائه می دهد.

مکانیزم مبارزه، بسیار ساده تر از چیزی که امکان دارد تصور کنید دنبال می شود اما در عین حال، پیچیدگی های خاص خود را نیز دارد که می تواند طی ساعات نخست، بسیار چالش برانگیز ظاهر شود. پروتاگونیست بازی، یا همان «پرنس ناکتیس»، طی روند داستانی در حال سفر به شهر آلتیشیا برای ازدواج با شاهزاده لونافریا است که پی می برد امپراطوری نافلهایم، به پدر وی، یعنی پادشاه لوسیس خیانت کرده و وی را به قتل رسانده است.

همین بستر داستان ساده، بدون اسپویل بیشتر، سبب شده تا گیم پلی به شکل نموداری صعودی دنبال گشته و ناکتیس دائماً به دنبال کسب مهارت ها و سلاح های افسانه ای بیشتر برای کسب قدرت کافی و بازپس گیری تاج و تخت خود باشد. بنابراین، هرچه بیشتر در بازی پیش بروید، مبارزات و به طور کلی گیم پلی، شکلی پر زد و خوردتر به خود می گیرد و هر بار، می توانید منتظر نبردی حماسی تر با دشمنانی سخت جان تر باشید.

پرنس ناکتیس و دوستان (یا به عبارتی محافظان) او، هر یک قابلیت های خاص خود را دارند و در مبارزات، یا طی ماجراجویی های گروه، مهارت های مختلفی را از خود به نمایش می گذارند. با این همه، شخصیت پردازی هر چهار شخصیت، دقیقاً همان چیزی است که به دفعات در صنایع فیلم و هالیوود دیده ایم و در کلیشه ای ترین حالت خود قرار دارد.

گذشته از ناکتیس که شخصیتی امو-گونه دارد، گلادیولوس در نقش شخصیت بزن بهادر داستان ظاهر می شود و به رسم خانوادگی خود، وظیفه محافظت از خانواده سلطنتی را برعهده دارد. در همین حین، ایگنیس مغز متفکر گروه است و با مشاوره های به جای خود، پرنس ناکتیس جوان و بی خرد را به سمت کسب دانش کافی برای شکست دشمنان و به دست گرفتن کنترل امور هدایت می کند. پرامپتو هم ضعیف ترین شخصیت گروه به شمار می رود که البته نقش کمرنگ آن، با افزودن ماهیتی طنزگونه جبران شده است؛ در واقع گاهی تصور می کنید پرامپتو تنها المانی است که دنیای فاینال فانتزی 15 را از جدیت و سختگیری بیش از حد خود نجات می دهد.

با آگاهی از ویژگی های بارز شخصیتی هر کاراکتر، دیگر حدس نقش آنها طی مبارزات کار چندان دشواری نیست و گیمر هم می تواند با صدور فرمان های مختلف، استراتژی های گوناگونی را به کمک آنها، به کار ببندد. گذشته از این که سه کاراکتر فرعی به صورت خودکار وارد مبارزه با دشمنان می شوند، شما این توانایی را دارید تا برخی از اعمال آنها را کنترل کنید و سپس، حملاتی زنجیره ای را روی دشمنان پیاده کنید.

به عنوان مثال، گلادیولوس می تواند به کمک سپر، از ناکتیس در میانه مبارزات محافظت کند یا ایگنیت با گرد هم آوردن تمام اعضای گروه، فرصتی برای تنفس فراهم آورده و البته کاری می کند تا میزان جان از دست رفته اعضا، حداقل برای مقدار کمی افزایش یابد.

ناکتیس به عنوان رهبر گروه، از قابلیت های به مراتب گسترده تری در مبارزات بهره می برد؛ علاوه بر این که برخلاف سه یار دیگر، قادر به استفاده از جادو نیز هست. گذشته از نوار رایج HP، که نشان دهنده میزان سلامتی است، نوار دیگری برای ناکتیس به نمایش در می آید که MP نام دارد و در واقع میزان نیروهای جادویی وی را نمایش می دهد..

این نوار، که تفاوت چندانی با استامینا بار در بازی های مشابه ندارد، به ناکتیس اجازه پیاده سازی حرکاتی به نام Warp را می دهد که در واقع به تله پورت از نقطه ای به نقطه دیگر اطلاق می شود. از Warp نه تنها می توان برای حملات سرعتی به دشمنان استفاده کرد، بلکه امکان دور شدن از صحنه نبرد را نیز فراهم می آورد. ضمناً در هر میدان نبرد، نقاط تعیین شده ای وجود دارد که با Warp به آنها، می توانید نوار HP و MP خود را پر کنید.

تمام قابلیت های هر چهار شخصیت، از طریق منوی Skills قابل افزایش است و این مهم، به کمک امتیازهای رایج بازی به نام AP صورت می گیرد که با شرکت در مبارزات، به پایان رساندن هرچه بهتر مبارزات و پیشروی هرچه بیشتر کسب می شود. علاوه بر این که قابلیت های ناکتیس و سایر اعضا به صورت مجزا قابل ارتقا است، آپگریدهایی هم برای تاکتیک های مختلف در نظر گرفته شده که دست شما را در میانه مبارزات باز تر از سابق می گذارد.

البته شاید کمکاری بزرگ سازندگان در قبال آموزش مکانیک ها و کارکرد منوهای مختلف، یکی از بزرگترین نقاط ضعف فاینال فانتزی 15 به حساب آید که گیمر را از آشنایی با برخی از مهم ترین ویژگی های بازی محروم می سازد. به عنوان مثال، در هیچ یک از بخش های بازی عملکرد هر منو به خوبی شرح داده نمی شود یا در بخش آموزشی کسی به شما نمی گوید که افزون بر فشار دکمه مربع (در نسخه پلی استیشن 4) برای جاخالی دادن از حملات دشمنان، می توانید به راحتی دکمه را نگه دارید تا ناکتیس به صورت خودکار از آنها جاخالی دهد.

اما این مسائل چه کمکاری سازندگان بوده باشد و چه راهی برای سپردن یادگیری مکانیک ها به دست گیمر، در مجموع امری مثبت به حساب می آید و سبب می شود به جای اتکا به آموزش های گام به گام، خودتان در صدد کشف مکانیک ها و ادغام آنها با یکدیگر، برای دستیابی به بهترین نتیجه برآیید.

دنیای فاینال فانتزی و محیطی که در آن قدم می گذارید، به مراتب از هرچیزی که امکان دارد تصور کنید بزرگتر است؛ حتی بزرگتر از نقشه شاهکار عناوینی چون Grand Theft Auto V و The Witcher 3: Wild Hunt. اما این نقشه بسیار وسیع، همانطور که به راحتی می توان حدس زد، نقاط ضعف فراوان دارد؛ هرچند که نمی توان از زیبایی بی حد و حصرش چشم پوشید.

محیط بزرگ، بهایی سنگین به همراه داشته است که در عین ناباوری، گیمر مجبور به پرداخت آن شده: جا به جایی میان لوکیشن ها زمان زیادی می طلبد و خبری از قابلیت Fast Travel هم نیست. البته اتومبیل ناکتیس، تا حدی حمل و نقل را سرعت می بخشد اما از آن جایی که هیچ سیستم خاصی برای راندن اتومبیل در نظر گرفته نشده، سفر از نقطه الف به نقطه ب، مدت زیادی به طول می انجامد و به مرور زمان، شکلی طاقت فرسا به خود می گیرد.

البته بی انصافی است اگر بگوییم که هیچ سیستمی برای اتومبیل رانی وجود ندارد؛ اما در مجموع، آزادی حمل چندانی هنگام کنترل اتومبیل وجود ندارد و صرفاً باید با نگه داشتن دکمه حرکت، خودرو را در جاده حفظ کنید. در سوی مقابل، این امکان هم فراهم شده تا همه چیز به صورت خودکار دنبال شود، اما سفرها می تواند گاه تا 5 دقیقه به طول انجامد و با درنظرگیری این که تقریباً هیچ دیالوگی طی این سفر میان اعضای گروه رد و بدل نمی شود، جا به جایی شکلی ملال آورتر به خود خواهد گرفت.

همین موضوع در رابطه با جا به جایی با پای پیاده هم صدق می کند؛ هرچند که حداقل آزادی عمل بیشتری به دست گیمر می سپرد. متاسفانه یکی از ضعف های طراحی مرحله فاینال فانتزی 15، در فاصله زیاد میان لوکیشن ها پدیدار می شود و پس از اتمام بازی، پی می برید که حداقل 5 ساعت از زمان خود را صرف پیاده روی یا حرکت با خودرو کرده اید که به جد صبر هر گیمری را به چالش می کشد.

برای بسیاری از ما که در کشوری به دور از هیاهوی رایج صنعت بازی های ویدیویی گذران زندگی می کنیم، بازی های شرقی آن چنان جذاب و یا حتی در دسترس نبوده اند. ساده ترین مثال این امر، عدم پشتیبانی نینتندو از منطقه خاورمیانه است که دست بسیاری از گیمرهای ایرانی را از برخی از بزرگترین فرنچایز این صنعت دور نگه داشته.

علاوه بر این، بازی های غربی همواره بیشتر از سایر عناوین برای ما ملموس بوده اند که نشان از انحصاری شدن هرچه بیشتر صنعت به مرور زمان دارد؛ درست مثل صنعت فیلم و سینمای هالیوود. اما بد نیست اگر گاهی به خودمان یادآوری کنیم که ژاپن هم یکی از قطب های بزرگ صنعت بازی به شمار می رود و در صورتی که سرسری از عناوین آنها بگذریم، در وهله اول به خود ظلم کرده ایم و گویی نیمی از تجربه غایی گیمینگ را از دست داده ایم.

البته بدیهی است که بسیاری از بازی های ژاپنی هم ناگزیر، تنه ای به عناوین غربی زده اند تا بتوانند جای پای خود را در صنعت شلوغ بازی های ویدیویی محکم تر کنند؛ و فاینال فانتزی 15 هم چنین استراتژی هوشمندانه ای را دنبال کرده است. با این همه، مهم نیست که فاینال فانتزی تا چه حد دچار تغییر شده تا نظر گیمرهای تنوع طلب را جلب کند، زیرا در بطن خود، کماکان یک بازی ژاپنی، با قوانین و استانداردهای بی نظیر ژاپنی است.

فاینال فانتزی 15 عنوانی است خیره کننده، و آغازی شکوهمندانه برای افرادی که تا پیش از این به سراغش نرفته اند. مثل هر بازی دیگری، نسخه پانزدهم فاینال فانتزی عاری از مشکل نیست و ممکن است لحظات مایوس کننده خاص خود را داشته باشد؛ اما این دلیلی موجه برای بستن چشم ها روی برخی از جذاب ترین المان هایش به شمار نمی رود.

شاید اگر فاینال فانتزی 15 در چرخه توسعه ده ساله به دام نمی افتاد، امروز با بازی تکامل یافته تری مواجه بودیم اما همین حالا هم، ساخته اخیر اسکوئر انیکس هرآنچه که یک گیمر تازه کار -و نه طرفداری قدیمی- به آن نیاز دارد را در خود جای داده است.

در نهایت حرفی نمی ماند جز این که فاینال فانتزی 15، فرصتی بی نظیر برای آشتی با این فرنچایز است و می تواند دیدتان را به کلی نسبت به خود تغییر دهد. باید به یاد داشته باشیم همانطور که فرش ایرانی تنها برای ایرانی ها بافته نمی شود، بازی ژاپنی هم تنها برای ژاپنی ها توسعه نمی یابد.

The post appeared first on .

بررسی بازی Final Fantasy XV؛ آمیزه ای از سنت و مدرنیته، شرق و غرب

با بهترین بازی های تلگرام آشنا شوید [قسمت دوم و پایانی]

با بهترین بازی های تلگرام آشنا شوید [قسمت دوم و پایانی]

جمله «از جایی به جایی می روند» که حکایت ما ایرانی ها پیرامون استفاده از سرویس های پیام رسان است را تاکنون شده اید؟ هیچ وقت از فضای مجازی فاصله نمی گیریم و تنها از یک اپلیکیشن به اپلیکیشن بعدی می رویم. این روزها قرعه به نام تلگرام افتاده و انگار روس ها با بروزرسانی های گوناگون می خواهند بیشتر از بقیه رقیب های خود دوام بیاورند.

از اضافه سازی ربات ها بگیرید تا معرفی پلتفرم گیمینگ که همگی توانستند محبوبیت این سرویس پیام رسان را افزایش دهند. امروز روی بخش سرگرمی تلگرام دست گذاشته و تصمیم گرفته ایم طی دو قسمت به بهترین بازی های این اپلیکیشن بپردازیم. اگر شما هم به رقابت های دوستانه اهمیت می دهید، تا پایان همراه ما باشید. قسمت ابتدایی مقاله را می توانید از مشاهده کنید.

بهترین ربات ها

Minesweeper

نبینید این روزها بچه ها بیشتر وقت خود را با ساخته معروف استودیو سوپرسل می گذرانند، روزگاری دغدغه دوران کودکی ما غلبه بر بمب های Minesweeper بود. با وجود این که بعضی ها همچنان فکر می کنند برای پیروزی تنها نیازمند شانس هستید اما نباید اهمیت دقت و تفکر را هم فراموش نماییم. همان گونه که احتمالا می دانید، با کلیک روی خانه یک عدد به نمایش گذاشته خواهد شد که نشان دهنده تعداد بمب های کنار است. اکنون باید با دقت و شانس خانه ای را برگزینید که شما را یک قدم به پیروزی نزدیک کند. وقتش رسیده با دوستان خود به رقابت پرداخته و تجربه ای متفاوت از بمب بازی را به آن ها هدیه بدهید.

برای دسترسی به این ربات کافی است از آیدی minegame_bot@ استفاده کرده یا روی کلیک کنید.

Werewolf

اگر همچنان دست به تجربه Werewolf با دوستان خود نزده اید، بدانید که به پتانسیل های واقعی ربات های تلگرام پی نبرده اید. بقیه سرگرمی ها را فراموش نکنید، Werewolf به دورهمی های دوستانه رنگ و بویی کاملا متفاوت می بخشد. می پرسید چرا؟ خیلی ساده است. با بازی گروهی مافیا آشنا هستید؟ همان سرگرمی را می گوییم که به بازیکن ها مخفیانه نقش داده شده و آن ها بسته به مسئولیت خود [شهروند یا مافیا] باید انتخاب هایی انجام دهند. جالب اینجاست بات Werewolf از زبان فارسی هم پشتیبانی کرده و کاربرها می توانند لحظات فراموش نشدنی را برای خود به وجود بیاورند. اگر دوست دارید با قوانین مافیا آشنا شوید، بد نیست را بخوانید.

برای دسترسی به این ربات کافی است از آیدی werewolfbot@ استفاده کرده یا روی کلیک کنید.

بهترین بازی ها

Snake

جدا از قدرت عجیب بدنه نوکیاهای قدیمی که همچنان شوخی های جالبی را پیرامون آن ها می شنویم، خیلی ها این تلفن های همراه را با بازی معروف اسنیک می شناسند. بزرگترین مزیت اسنیک Gamee نسبت به بازی های پیشین همان احساس رقابت است که بارها به آن اشاره کردیم. این بار می توانید نزدیکان را به یک چالش هیجان انگیز دعوت کرده و امتیازات خود را به اشتراک بگذارید. با مکانیزم های گیم پلی این بازی هم که آشنا هستید؟ شخصیت اصلی یا مار باید دایره هایی را خورده و مراقب باشد تا با خودش برخورد نکند.

برای دسترسی به این بازی کافی است از آیدی gamee@ استفاده کرده یا روی کلیک کنید.

Speed Driver

از بازی های معمایی ساده خسته شده اید؟ Speed Driver با گیم پلی متفاوتش مطمئنا سرگرم تان خواهد کرد. همان طور که اسم این عنوان نشان می دهد، بازی به شما نقش یک راننده را داده و باید با استفاده از سرعت بالا [مسافت بیشتر=رکوردزنی] و دقت فراوان [تنها سه بار می توانید به بقیه ماشین ها برخورد کنید] خود را به عنوان شوماخر دنیای مجازی به اثبات برسانید. برای درک بهتر مکانیزم های گیم پلی Speed Driver می توانیم اپلیکیشن معروف Traffic Racer را نام ببریم که این دو بازی تقریبا مشابه هم هستند.

برای دسترسی به این بازی کافی است از آیدی gamee@ استفاده کرده یا روی کلیک کنید.

School is Cool

اگر از ما بپرسید، بهترین بازی تلگرام همین School is Cool است. شاید مکانیزم های گیم پلی School is Cool همانند بقیه عناوین این پلتفرم گیمینگ ساده باشند اما طراحی استثنایی چالش ها و سرعت بسیار بالای ریتم بازی موجب شده تا نتوانید از تجربه School is Cool دست بکشید. تنها باید یک کار انجام دهید؛ برای عبور از دیوارها مجبورید از نقاطی استفاده کنید که رنگ آن ها مشابه گلوله باشد. با گرفتن نقطه ها هم رنگ گلوله تغییر کرده و یک طعم متفاوت از سختی ها را خواهید چشید. با تجربه School is Cool دقت و سرعت خود را بسنجید.

برای دسترسی به این بازی کافی است از آیدی gamee@ استفاده کرده یا روی کلیک کنید.

2048

2048_fb-w600

تا کجا پیش رفته اید؟ معمولا نخستین سوالی که بازیکن های 2048 از هم می پرسند همین است. تیم اکنون با رباتش آمده تا رقابت هایی تنگاتنگ تر را به ارمغان بیاورد. بدین ترتیب می توانید بقیه کاربرها را به چالش کشیده و لحظه به لحظه نتیجه فعالیت آن ها را ببینید. فراموش نکنید Mobazi یک لیگ برای عناوین خود ساخته و با عضویت، قابلیت رقابت با گستره بیشتری از بازیکن ها را هم خواهید داشت. جدا از این نباید از جایزه های گوناگون بازی های این ربات بگذریم. برای کسانی که نمی دانند، مکانیزم های گیم پلی 2048 پیرامون افزایش اعداد چرخیده و باید با قرارگیری اعداد زوج روی یکدیگر به عددهای بزرگتر برسید.

برای دسترسی به این بازی کافی است از آیدی mobazibot@ استفاده کرده یا روی کلیک کنید.

The post appeared first on .

با بهترین بازی های تلگرام آشنا شوید [قسمت دوم و پایانی]

جمله «از جایی به جایی می روند» که حکایت ما ایرانی ها پیرامون استفاده از سرویس های پیام رسان است را تاکنون شده اید؟ هیچ وقت از فضای مجازی فاصله نمی گیریم و تنها از یک اپلیکیشن به اپلیکیشن بعدی می رویم. این روزها قرعه به نام تلگرام افتاده و انگار روس ها با بروزرسانی های گوناگون می خواهند بیشتر از بقیه رقیب های خود دوام بیاورند.

از اضافه سازی ربات ها بگیرید تا معرفی پلتفرم گیمینگ که همگی توانستند محبوبیت این سرویس پیام رسان را افزایش دهند. امروز روی بخش سرگرمی تلگرام دست گذاشته و تصمیم گرفته ایم طی دو قسمت به بهترین بازی های این اپلیکیشن بپردازیم. اگر شما هم به رقابت های دوستانه اهمیت می دهید، تا پایان همراه ما باشید. قسمت ابتدایی مقاله را می توانید از مشاهده کنید.

بهترین ربات ها

Minesweeper

نبینید این روزها بچه ها بیشتر وقت خود را با ساخته معروف استودیو سوپرسل می گذرانند، روزگاری دغدغه دوران کودکی ما غلبه بر بمب های Minesweeper بود. با وجود این که بعضی ها همچنان فکر می کنند برای پیروزی تنها نیازمند شانس هستید اما نباید اهمیت دقت و تفکر را هم فراموش نماییم. همان گونه که احتمالا می دانید، با کلیک روی خانه یک عدد به نمایش گذاشته خواهد شد که نشان دهنده تعداد بمب های کنار است. اکنون باید با دقت و شانس خانه ای را برگزینید که شما را یک قدم به پیروزی نزدیک کند. وقتش رسیده با دوستان خود به رقابت پرداخته و تجربه ای متفاوت از بمب بازی را به آن ها هدیه بدهید.

برای دسترسی به این ربات کافی است از آیدی minegame_bot@ استفاده کرده یا روی کلیک کنید.

Werewolf

اگر همچنان دست به تجربه Werewolf با دوستان خود نزده اید، بدانید که به پتانسیل های واقعی ربات های تلگرام پی نبرده اید. بقیه سرگرمی ها را فراموش نکنید، Werewolf به دورهمی های دوستانه رنگ و بویی کاملا متفاوت می بخشد. می پرسید چرا؟ خیلی ساده است. با بازی گروهی مافیا آشنا هستید؟ همان سرگرمی را می گوییم که به بازیکن ها مخفیانه نقش داده شده و آن ها بسته به مسئولیت خود [شهروند یا مافیا] باید انتخاب هایی انجام دهند. جالب اینجاست بات Werewolf از زبان فارسی هم پشتیبانی کرده و کاربرها می توانند لحظات فراموش نشدنی را برای خود به وجود بیاورند. اگر دوست دارید با قوانین مافیا آشنا شوید، بد نیست را بخوانید.

برای دسترسی به این ربات کافی است از آیدی werewolfbot@ استفاده کرده یا روی کلیک کنید.

بهترین بازی ها

Snake

جدا از قدرت عجیب بدنه نوکیاهای قدیمی که همچنان شوخی های جالبی را پیرامون آن ها می شنویم، خیلی ها این تلفن های همراه را با بازی معروف اسنیک می شناسند. بزرگترین مزیت اسنیک Gamee نسبت به بازی های پیشین همان احساس رقابت است که بارها به آن اشاره کردیم. این بار می توانید نزدیکان را به یک چالش هیجان انگیز دعوت کرده و امتیازات خود را به اشتراک بگذارید. با مکانیزم های گیم پلی این بازی هم که آشنا هستید؟ شخصیت اصلی یا مار باید دایره هایی را خورده و مراقب باشد تا با خودش برخورد نکند.

برای دسترسی به این بازی کافی است از آیدی gamee@ استفاده کرده یا روی کلیک کنید.

Speed Driver

از بازی های معمایی ساده خسته شده اید؟ Speed Driver با گیم پلی متفاوتش مطمئنا سرگرم تان خواهد کرد. همان طور که اسم این عنوان نشان می دهد، بازی به شما نقش یک راننده را داده و باید با استفاده از سرعت بالا [مسافت بیشتر=رکوردزنی] و دقت فراوان [تنها سه بار می توانید به بقیه ماشین ها برخورد کنید] خود را به عنوان شوماخر دنیای مجازی به اثبات برسانید. برای درک بهتر مکانیزم های گیم پلی Speed Driver می توانیم اپلیکیشن معروف Traffic Racer را نام ببریم که این دو بازی تقریبا مشابه هم هستند.

برای دسترسی به این بازی کافی است از آیدی gamee@ استفاده کرده یا روی کلیک کنید.

School is Cool

اگر از ما بپرسید، بهترین بازی تلگرام همین School is Cool است. شاید مکانیزم های گیم پلی School is Cool همانند بقیه عناوین این پلتفرم گیمینگ ساده باشند اما طراحی استثنایی چالش ها و سرعت بسیار بالای ریتم بازی موجب شده تا نتوانید از تجربه School is Cool دست بکشید. تنها باید یک کار انجام دهید؛ برای عبور از دیوارها مجبورید از نقاطی استفاده کنید که رنگ آن ها مشابه گلوله باشد. با گرفتن نقطه ها هم رنگ گلوله تغییر کرده و یک طعم متفاوت از سختی ها را خواهید چشید. با تجربه School is Cool دقت و سرعت خود را بسنجید.

برای دسترسی به این بازی کافی است از آیدی gamee@ استفاده کرده یا روی کلیک کنید.

2048

(image)

تا کجا پیش رفته اید؟ معمولا نخستین سوالی که بازیکن های 2048 از هم می پرسند همین است. تیم اکنون با رباتش آمده تا رقابت هایی تنگاتنگ تر را به ارمغان بیاورد. بدین ترتیب می توانید بقیه کاربرها را به چالش کشیده و لحظه به لحظه نتیجه فعالیت آن ها را ببینید. فراموش نکنید Mobazi یک لیگ برای عناوین خود ساخته و با عضویت، قابلیت رقابت با گستره بیشتری از بازیکن ها را هم خواهید داشت. جدا از این نباید از جایزه های گوناگون بازی های این ربات بگذریم. برای کسانی که نمی دانند، مکانیزم های گیم پلی 2048 پیرامون افزایش اعداد چرخیده و باید با قرارگیری اعداد زوج روی یکدیگر به عددهای بزرگتر برسید.

برای دسترسی به این بازی کافی است از آیدی mobazibot@ استفاده کرده یا روی کلیک کنید.

The post appeared first on .

با بهترین بازی های تلگرام آشنا شوید [قسمت دوم و پایانی]